live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج

در این فایل، سوال اساسی زیر مطرح شده است:

“چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت می‌کند؟ چه عواملی سبب می‌شود‌، فردی مثل استاد عباس‌منش با اینکه آنچه را که متخصصین‌ علم بازاریابی مهم می‌دانند، انجام نمی‌دهد‌ اما در کسب و کار خود به موفقیت‌هایی دست می‌یابد که سایر کسب و کارهای آن حوزه، با وجود اجرای فرامین متخصصین بازاریابی، دست نیافته‌اند؟”

«تفاوت قائل شدن میان اصل و فرع» درباره عوامل موفقیت یک کسب و کار، هدف اصلی این فایل است. اما تمامی جزئیات درباره عوامل اساسی موفقیت پایدار در کسب و کار، به صورت مفصل در دوره روانشناسی ثروت 3 توضیح داده شده است.

دوره روانشناسی ثروت 3، استاد خبره ایست برای ایجاد “توانایی تشخیص اصل از فرع”، در ذهن مدیر یک کسب و کار. جلسات اولیه این دوره – در قدم اول – به دانشجو “مدیریت ذهن” را می آموزد. زیرا تا زمانی که فرد از عهده مدیریت ذهن خود برنیاید، محال است از عهده مدیریت کسب و کار خود برآید. روانشناسی ثروت 3، مدیریت ذهن را از ریشه یعنی “ساختن باورهای توحیدی” شروع می کند. زیرا “توحید”، تنها راهکار برای مدیریت ترس ها و نگرانی های توهمی است که ذهن همواره از طریق آنها وارد عرصه می شود.

ریشه موفقیت پایدار برای یک کسب و کار، در باورهای توحیدی صاحب آن کسب و کار است. باورهایی که تمرکز فرد را به جای حساب کردن روی عقل انسانی، به پیروی از هدایت های الهی معطوف می کند.

ذهن ما اکثرا درباره پیروی از هدایت های درونی، مقاومت های بسیاری دارد زیرا ما آموزش دیده ایم تا روی عقل مان حساب کنیم، روی علمی حساب کنیم که حاصل درک به اصلاح از ما بهتران درباره شیوه به موفقیت رسیدن است. ضمن اینکه اساس این درک، بر تاثیر عوامل بیرونی (شرک)، بنا شده است و نیروی هدایتگر درونی ما را غیر فعال می کند. در نتیجه وقتی برایمان واضح می شود که می خواهیم کسب و کار شخصی خود را راه اندازی کنیم یا رشد دهیم، ذهن لیستی از موانع، مسائل احتمالی، ” به اندازه کافی خوب نبودن ها ” و شک و تردید ها را پیش روی ما قرار می دهد و تمام انگیزه و اشتیاق درونی ما را می بلعد زیرا فرد مهم ترین عامل، یعنی نیروی هدایت را از معادله خارج کرده و فقط روی عقل انسانی حساب باز کرده است.

به همین دلیل، روانشناسی ثروت 3، بازسازی کسب و کار را از پاکسازی ذهن صاحب کسب و کار از شرک شروع می کند. جلسات این دوره – قدم به قدم – همکاری کردن با انرژی خلق کننده و هدایت کننده ای را یاد می دهد که خداوند نامیده ایم:

نیرویی که درون ماست، از همه چیز آگاه است، همواره همراه ماست، همه ایده ها و راهکارها را دارد، جواب تمام سوالات را دارد، در حل مسائل به ما کمک می کند، هدایت ما را وظیفه خود دانسته است، برگی بدون اذن او از درخت نمی افتد و عاشقانه می خواهد به ما کمک کند تا در مسیر خواسته های خود حرکت کنیم و از طریق تحقق خواسته های خود، دستی باشیم برای گسترش جهان.

مهمترین بخش از آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، مامور ساختن این باور مرجع است که شما به عنوان مدیر یا صاحب یک کسب و کار، باید در ذهن خود بسازید. سپس سایر عوامل، روی این فونداسیون قرار داده می شود.

  • به اندازه ای که مدیر کسب و کار، جمله به جمله آگاهی های جلسات این دوره را مثل وحی منزل جدی می گیرد و در رفتارها و عملکرد خود لحاظ می کند، به همان اندازه نیز:
  • نگرانی هایش درباره مسائل کسب و کار مثل بازیابی، مشتری مداری، تولید، مجوز و … حذف می شود؛
  • به همان اندازه به آرامش ذهنی می رسد و به اندازه این آرامش ذهنی، الهامات خداوند را درباره “چگونگی”، دریافت می کند؛
  • به همان اندازه جواب سوالاتی را دریافت می کند که الان جوابی برایشان ندارد؛
  • به همان اندازه ایمان فعالی دارد که بدون نیاز به “دانستن همه چیز” یا “بی عیب و نقص بودن”، با امکاناتی که در همین لحظه دارد کار را شروع می کند.
  • به همان اندازه، به تعویق انداختن، برایش معنایی ندارد چون به خاطر این جنس از ایمان، تمام قدم ها در طی مسیر یکی پس از دیگری به او گفته می شود و نیازهایش در لحظه پاسخ داده می شود.

تمام کارآفرین هایی که در کسب و کار خود به موفقیت پایدار رسیده اند، چنین الگویی از عملکرد را دارند که عملکرد توحیدی نام دارد. عملکردی که عوامل بیرونی را بی تاثیر می داند و راه الهامات قلب را می رود.

وقتی ذهن خود را از اطلاعات محدود کننده خالی می کنی و پای آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3 می نشینی، آن آگاهی ها بخش خلاق و خداگونه وجود شما را فعال می کند و با چنین سوالاتی ایمان شما را به چالش می کشد که:

  • چرا از اینکه جواب تمام سوالات را درباره کسب و کار خود نمی دانی، ترسیده ای و کار را شروع نمی کنی؟
  • چرا روی حرفها و وعده های متخصصان حساب می کنی اما روی وعده نیرویی که جهان را هدایت می کند، حساب نمی کنی؟
  • چرا با وجود این نیروی هدایتگر درونی، هدایت کسب و کار خود را به او نمی سپاری؟
  • چرا به جای انتظار و سکون برای وقت مناسب، همین حالا این نیروی هدایتگر را فعال نمی کنی؟
  • چرا به این نیرو توکل نمی کنی و با همین امکانات، قدم اول را بر نمی داری؟

روانشناسی ثروت 3، با هدف ایجاد کسب و کاری با موفقیت های پایدار، به ما یاد می دهد تا درباره عوامل موفقیت کسب و کار، به دنبال تفاوت قائل شدن بین اصل و فرع باشیم. در دنیایی که در هر لحظه، هر فردی ایده ای درباره عوامل موفقیت منتشر می کند، باید از خود بپرسیم: ” اصل اساسی موفقیت یک کسب و کار چیست؟

روانشناسی ثروت 3، فقط و فقط بر درک و اجرای این اصل، متمرکز است. به همین دلیل در بازار مکاره امروز، هر روز یک تکنیک و شگرد جدید برای فروش ابداع می شود و خیلی زود هم محو می شود. اما آموزه های روانشناسی ثروت 3، از زمان تولید تا الان، فقط بر همان اصل اساسی یعنی قانون بدون تغییر خداوند استوار است و تا کنون کسب و کارهای افراد زیادی را متحول کرده که این آگاهی ها را عملی کرده اند.

مهم ترین بخش از آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3، فعال کردن نیروی هدایتگر درونی است. تمرینات و آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، باورهایی را در ذهن دانشجو می سازد که این نیرو را فعال می کند. سپس در ادامه جلسات، دانشجو یاد می گیرد که چگونه به وسیله “سوالات مناسب”، به این نیرو قدرت خلق کنندگی بدهی. سوالات هدایتگری که به شما می گوید:

“سمت شما”، در این قدم چیست؛ سمت خداوند چیست؛ چه کارهایی را باید انجام دهی؛ چه کارهایی را نباید انجام دهی؛ چه قدم هایی را شما باید برداری تا خداوند قدم های بعدی را برایت بردارد؛ چه جنس از توجه را باید فعال نگه داری و از توجه به چه چیزهایی باید اعراض کنی تا این نیرو همچنان فعال بماند. آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3 مشاور دانایی است که به شما یاد می دهد تا ذهن خود را مثل یک هوش مصنوعی بر اساس باورهای توحیدی، تربیت کنی.

به اندازه ای که به آموزه ها و تمرینات این دوره عمل می کنی، نیروی هدایتگری را در وجود خود فعال نگه میداری که:

  • در هر لحظه، قدم بعدی را به شما می گوید؛
  • درباره مسائل شما، سر راست ترین جواب را پیش روی شما میگذارد؛
  • ایده های سازنده را به سمت مغز شما هدایت می کند؛
  • آدمها مورد نیاز را به سمت شما هدایت می کند؛
  • راهکارها را به سمت شما هدایت می کند؛
  • شما را با فرصت های شگفت انگیز روبرو می کند و همزمانی های شگفت انگیز را برایت ایجاد می کند.

مدیریت کسب و کار، با وجود باور به این نیروی هدایتگر و فعال نگه داشتن او، بی نهایت آسان است. چون انرژی خداوند در تمام جزئیات کسب و کار شما جاری می شود و کارها را انجام می دهد. به گونه ای که همه متعجب می شوند از اینکه چرا شما در زمان مناسب در مکان مناسب هستی؟! اما خودت می دانی که دلیل این همزمان، شراکت با خداوند است. “توحید” یعنی شراکت با خداوند؛ حساب کردن روی این نیرو؛ اعتماد به هدایت های این نیرو و لبیک گفتن به الهامات این نیرو؛

لازم است تمام جلسات دوره روانشناسی ثروت 3 را بارها گوش داده شود، تمرینات با تمرکز بالا انجام شود، آگاهی ها به اندازه کافی تکرار شود تا مغز “توحید و چگونگی اجرای آن در عمل”، درک شود.

اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 3


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
    79MB
    17 دقیقه
  • فایل صوتی live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
    16MB
    17 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

4232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «امید» در این صفحه: 4
  1. -
    امید گفته:
    مدت عضویت: 2395 روز

    سلام دوستان عزیز

    داشتم تفسیر قرآن را می خواندم در همین ابتدای آن به وضوح قانون تکامل و قانون جذب و مباحث مربوط به مدار و فرکانس و …نظرم را جلب کرد و این مطالب و این کلمات چه زیبا در کنار هم چیده شده اند .

    من که خواندم به شددت تحت تاثیر قرار گرفتم و آنها را اینجا آوردم تا شما دوستان هم از آن بهره ببرید و همینطور جواب استاد هم در دل این متن واضح و روشن هستش.

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    ترجمه:تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم.

    توحید عملی آن است که تنها موثر حقیقی را در عالم او بدانیم (لا موثر فی الوجود الا الله) نه اینکه عالم اسباب (تبلیغ و … ) را انکار کنیم و به دنبال سبب نرویم بلکه معتقد باشیم که هر سببی هر تأثیری دارد، آن هم به فرمان خدا است، او است که به آتش سوزندگی، و به خورشید روشنایی و به آب حیات‌بخشی داده است.

    ثمره این باور آن است که انسان تنها متکی به الله خواهد بود، تنها قدرت و عظمت را مربوط به او می‌داند، و غیر او در نظرش فانی، زوال‌پذیر، و فاقد قدرت است.

    تنها ذات الله قابل اعتماد و ستایش است، و لیاقت این دارد که انسان او را تکیه‌گاه خود در همه چیز قرار دهد.

    این تفکر و اعتقاد انسان را از همه‌کس و همه موجودات بریده و تنها به خدا پیوند می‌دهد، حتی اگر به دنبال عالم اسباب (تبلیغ و … ) می‌رود نیز به فرمان او است یعنی در لابلای اسباب، قدرت خدا را که مسبب‌الاسباب است مشاهده می‌کند.

    این باور آن قدر روح انسان را وسیع و افق فکر او را بالا می‌برد که به بی‌نهایت و ابدیت می‌پیوندد و از محیط‌های محدود آزاد و رها می‌سازد.

    نکته

    بشر در این جهان با نیروهای مختلفی روبرو است. برای اینکه بتواند در برابر عوامل مخرب و ویرانگر و منحرف کننده، مقاومت کند احتیاج به یار و مددکاری دارد، اینجا است که خود را در زیر چتر حمایت پروردگار قرار می‌دهد، همه روز از خواب بر می‌خیزد، و با تکرار جمله ایاک نعبد و ایاک نستعین اعتراف به عبودیت پروردگار کرده و از ذات پاک او برای پیروزی در این مبارزه بزرگ کمک می‌گیرد، و شامگاهان نیز با تکرار همین جمله سر به بستر می‌نهد، با یاد او بر می‌خیزد و با یاد و استمداد از وجود او بخواب می‌رود و خوشا به حال کسی که به چنین مرحله‌ای از ایمان برسد، در برابر هیچ گردنکشی و زورمندی سر تعظیم فرود نمی‌آورد، در مقابل جاذبه مادیات خود را نمی‌بازد، همچون پیامبر اسلام می‌گوید: ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب‌العالمین: نماز و عبادتم، مرگ و حیاتم همه از آن خداوند است که پروردگار جهانیان است (انعام 162).

    اهدنا الصرط المستقیم

    ترجمه:

    ما را به راه راست هدایت فرما.

    پیمودن صراط مستقیم

    پس از اظهار تسلیم در برابر پروردگار و وصول به مرحله عبودیت و استعانت و استمداد از ذات پاک او نخستین تقاضای بنده این است که او را به راه راست، راه پاکی و نیکی، راه عدل و داد، و راه ایمان و عمل صالح هدایت فرماید، تا خدایی که همه نعمت‌ها را به او ارزانی داشته نعمت هدایت را نیز بر آن بیفزاید.

    گرچه این انسان در چنین شرایط مؤمن است، و با خدای خود آشنا ولی امکان دارد که هر آن این نعمت به خاطر عواملی از او سلب گردد، و از صراط مستقیم منحرف و گمراه شود.

    پس باید هر شبانه‌روز لااقل ده بار از خدای خود بخواهد که لغزش و انحرافی برای او پیش نیاید.

    بعلاوه این صراط مستقیم که همان آیین حق است مراتب و درجاتی دارد که همه افراد در پیمودن این درجات یکسان نیستند، هر مقدار از این درجات را انسان طی نماید، باز درجات بالاتر و والاتری وجود دارد که انسان با ایمان باید از خدا بخواهد تا او را به آن درجات هدایت کند.

    در اینجا این سؤال معروف که چرا ما همواره درخواست هدایت به صراط مستقیم از خدا می‌کنیم مگر ما گمراهیم؟ مطرح می‌شود.

    وانگهی به فرضی که این سخن از ما زیبنده باشد از پیامبر و امامان که نمونه انسان کامل بودند چه معنی دارد؟!

    در پاسخ این ایراد می‌گوییم:

    اولاً: همان‌طور که اشاره شد انسان در مسیر هدایت هر لحظه بیم لغزش و انحراف درباره او می‌رود، به همین دلیل باید خود را در اختیار پروردگار بگذارد و تقاضا کند که او را بر راه راست ثابت نگهدارد.

    ما نباید فراموش کنیم که وجود و هستی و تمام مواهب الهی، لحظه به لحظه از آن مبدأ بزرگ به ما می‌رسد.

    سابقاً گفتیم مثل ما و همه موجودات (از یک نظر) مثل لامپ‌های برق است، اگر می‌بینیم نور لامپ، متصل و یکنواخت پخش می‌شود به خاطر آن است که لحظه به لحظه نیرو از منبع برق به او می‌رسد منبع برق هر لحظه نور جدیدی تولید می‌کند و به وسیله سیم‌های ارتباطی به لامپ تحویل می‌گردد.

    هستی ما نیز همانند نور این لامپ‌ها است گرچه به صورت یک وجود ممتد جلوه‌گر است، ولی در حقیقت لحظه به لحظه وجود تازه‌ای از منبع هستی آفریدگار فیاض، به ما می‌رسد.

    بنابراین همان‌گونه که هر لحظه وجود تازه‌ای به ما می‌رسد، به هدایت جدیدی نیز نیازمندیم بدیهی است اگر موانعی در سیم‌های معنوی ارتباطی ما با خدا ایجاد شود، کژی‌ها، ظلم‌ها، ناپاکی‌ها و… پیوند ما را از آن منبع هدایت قطع می‌کند، و همان لحظه از صراط مستقیم منحرف خواهیم شد.

    ما از خدا طلب می‌کنیم که این موانع پیش نیاید و ما بر صراط مستقیم ثابت بمانیم.

    ثانیاً: هدایت همان پیمودن طریق تکامل است که انسان تدریجاً مراحل نقصان را پشت سر بگذارد و به مراحل بالاتر برسد.

    این را نیز می‌دانیم که طریق تکامل نامحدود است و به سوی بی‌نهایت همچنان پیش می‌رود.

    بنابراین جای تعجب نیست که حتی پیامبران و امامان از خدا تقاضای هدایت صراط مستقیم کنند، چه اینکه کمال مطلق تنها خدا است، و همه بدون استثناء در مسیر تکامل‌اند چه مانع دارد که آن‌ها نیز تقاضای درجات بالاتری را از خدا بنمایند.

    مگر ما بر پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) صلوات و درود نمی‌فرستیم؟ مگر مفهوم صلوات، تقاضای رحمت تازه پروردگار برای محمد و آل محمد نیست؟

    مگر خود پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) نمی‌فرمود: رب زدنی علما خدایا علم (و هدایت) مرا بیشتر کن!

    مگر قرآن نمی‌گوید: و یزید الله الذین اهتدوا هدی: خداوند هدایت هدایت یافتگان را افزون می‌کند (مریم 76).

    و نیز می‌گوید: و الذین اهتدوا زادهم هدی و آتاهم تقواهم: آن‌ها که هدایت یافته‌اند خداوند بر هدایتشان می‌افزاید، و تقوا به آن‌ها می‌دهد محمد 17).

    و از اینجا پاسخ سؤالی که مربوط به درود بر پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) و امامان است نیز روشن که این درود و صلوات در حقیقت تقاضای مقام بالاتر و والاتر برای آن بزرگواران است.

    برای روشن شدن آنچه گفتیم به دو حدیث زیر توجه فرمایید:

    1- امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) در تفسیر جمله اهدنا الصراط المستقیم می‌فرماید، یعنی ادم لنا توفیقک الذی اطعناک به فی ماضی ایامنا، حتی نطیعک کذلک فی مستقبل اعمارنا: خداوندا توفیقاتی را که در گذشته بر ما ارزانی داشتی و به برکت آن تو را اطاعت کردیم، همچنان ادامه ده تا در آینده عمرمان نیز تو را اطاعت کنیم.

    2- امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: یعنی ارشدنا للزوم الطریق المو دی الی محبتک، و المبلغ الی جنتک، والمانع من ان نتبع اهوائنا فنغطب، او ان ناخذ بارائنا فنهلک: یعنی خداوندا ما را بر راهی که به محبت تو می‌رسد و به بهشت واصل می‌گردد، و مانع از پیروی هوس‌های کشنده و آراء انحرافی و هلاک کننده است، ثابت بدار.

    صراط مستقیم چیست؟

    آن گونه که از بررسی آیات قرآن مجید برمی‌آید صراط مستقیم همان آیین خداپرستی و دین حق و پایبند بودن به دستورات خدا است چنانکه در سوره انعام آیه 161 می‌خوانیم: قل اننی هدانی ربی الی صراط مستقیم دینا قیما مله ابراهیم حنیفا و ما کان من المشرکین: بگو خداوند مرا به صراط مستقیم هدایت کرده: به دین استوار، آیین ابراهیم که هرگز به خدا شرک نورزید.

    در اینجا دین ثابت و پابرجا و آیین توحیدی ابراهیم و نفی هر گونه شرک به عنوان صراط مستقیم معرفی شده که این جنبه عقیدتی را مشخص می‌کند.

    اما در سوره یس آیه 61 و 62 چنین می‌خوانیم: الم اعهد الیکم یا بنی‌آدم الا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم: (ای فرزندان آدم مگر با شما پیمان نبستم که شیطان را پرستش نکنید (به دستورات او عمل ننمایید) و مرا پرستش کنید این همان صراط مستقیم است).

    در اینجا به جنبه‌های عملی آیین حق اشاره شده که نفی هر گونه کار شیطانی و عمل انحرافی است.

    و به گفته قرآن در سوره آل عمران آیه 101 راه رسیدن به صراط مستقیم پیوند و ارتباط با خدا است (و من یعتصم بالله فقد هدی الی صراط مستقیم).

    ذکر این نکته نیز لازم به نظر می‌رسد که راه مستقیم همیشه یک راه بیشتر نیست زیرا میان دو نقطه تنها یک خط مستقیم وجود دارد که نزدیک‌ترین راه را تشکیل می‌دهد.

    بنابراین اگر قرآن می‌گوید صراط مستقیم، همان دین و آیین الهی در جنبه‌های عقیدتی و عملی است به این دلیل است که نزدیک‌ترین راه ارتباط با خدا همان است.

    و نیز به همین دلیل است که دین واقعی یک دین بیشتر نیست ان الدین عند الله الاسلام: (دین در نزد خدا اسلام است) (آل عمران آیه 19).

    صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین

    ترجمه:

    راه آن‌ها که بر آنان نعمت دادی نه آن‌ها که بر ایشان غضب کردی و نه گمراهان!

    دو خط انحرافی!

    این آیه در حقیقت تفسیر روشنی است برای (صراط مستقیم) که در آیه قبل خواندیم، می‌گوید: مرا به راه کسانی هدایت فرما که آنان را مشمول انواع نعمت‌های خود قرار دادی (نعمت هدایت، نعمت توفیق، نعمت رهبری مردان حق و نعمت علم و عمل و جهاد و شهادت) نه آن‌ها که بر اثر اعمال زشت، و انحراف عقیده غضب تو دامنگیرشان شد و نه آن‌ها که جاده حق را رها کرده و در بیراهه‌ها گمراه و سرگردان شده (صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین).

    در حقیقت چون ما آشنایی کامل به راه و رسم هدایت نداریم، خدا به ما دستور می‌دهد که در این آیه طریق و خط پیامبران و نیکوکاران و آن‌ها که مشمول نعمت و الطاف او شده‌اند را بخواهیم.

    و نیز به ما هشدار می‌دهد که در برابر شما همیشه دو خط انحرافی قرار دارد، خط (مغضوب علیهم) و خط (ضالین) که به زودی به تفسیر این دو آشنا خواهیم شد.

    نکته‌ها:

    1- الذین انعمت علیهم کیان‌اند؟

    سوره نساء آیه 69 این گروه را تفسیر کرده است: و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا:

    (کسانی که دستورات خدا و پیامبر را اطاعت کنند، خدا آن‌ها را با کسانی قرار می‌دهد که مشمول نعمت خود ساخته، از پیامبران و رهبران صادق و راستین و جانبازان و شهیدان راه خدا و افراد صالح، و اینان رفیقان خوبی هستند).

    همان‌گونه که ملاحظه می‌کنیم این آیه افراد مورد نعمت خدا را چهار گروه معرفی می‌کند: (پیامبران، صدیقین، شهدا، و صالحین.

    این مراحل چهارگانه شاید اشاره به این معنی باشد که برای ساختن یک جامعه انسانی سالم و مترقی و مؤمن، نخست باید رهبران حق و انبیاء وارد میدان شوند.

    و به دنبال آن‌ها مبلغان صدیق و راستگو که گفتار و کردارشان با یکدیگر هماهنگ است، تا اهداف پیامبران را از این طریق در همه جا گسترش دهند.

    به دنبال این دوران سازندگی فکری، طبیعتاً عناصر آلوده و آن‌ها که مانع راه حق‌اند سر بر دارند، جمعی باید در مقابل آن‌ها قیام کنند و عده‌ای شهید شوند و با خون پاکشان درخت توحید آبیاری گردد.

    در مرحله چهارم محصول این کوشش‌ها و تلاش‌ها به وجود آمدن صالحین است اجتماعی پاک و شایسته و آکنده از معنویت.

    بنابراین ما در سوره حمد در شبانه‌روز پی‌درپی از خدا می‌خواهیم که در خط این چهار گروه قرار گیریم، خط انبیاء خط صدیقین، خط شهدا و صالحین و روشن است که در هر مقطع زمانی باید در یکی از این خطوط، انجام وظیفه کنیم و رسالت خویش را اداء نماییم.

    2- (مغضوب علیهم) و (ضالین) کیان‌اند؟

    جدا کردن این دو از هم در آیات فوق نشان می‌دهد که هر کدام اشاره به گروه مشخصی است.

    در اینکه فرق میان این دو چیست:

    از موارد استعمال این دو کلمه در قرآن مجید چنین استفاده می‌شود که (مغضوب علیهم) مرحله‌ای سخت‌تر و بدتر از ضالین است، و به تعبیر دیگر ضالین گمراهان عادی هستند، و مغضوب علیهم، گمراهان لجوج و یا منافق، و به همین دلیل در بسیاری از موارد، غضب و لعن خداوند در مورد آن‌ها ذکر شده.

    در آیه 106 سوره نحل می‌خوانیم و لکن من شرح بالکفر صدرا فعلیهم غضب من الله: (آن‌هایی که سینه خود را برای کفر گسترده ساختند غضب پروردگار بر آن‌ها است).

    و در آیه 6 سوره فتح آمده است، و یعذب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظانین بالله ظن السوء علیهم دایره السوء و غضب الله علیهم و لعنهم و اعدلهم جهنم: (خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک و آن‌ها را که درباره خدا گمان بد می‌برند مورد غضب خویش قرار می‌دهد، و آن‌ها را لعن می‌کند، و از رحمت خویش دور می‌سازد، و جهنم را برای آنان آماده ساخته است.

    به هر حال مغضوب علیهم آن‌ها هستند که علاوه بر کفر، راه لجاجت و عناد و دشمنی با حق را می‌پیمایند و حتی از اذیت و آزار رهبران الهی و پیامبران در صورت امکان فروگذار نمی‌کنند آیه 112 سوره آل عمران می‌گوید: و بائوا بغضب من الله… ذلک بانهم کانوا یکفرون بایات الله و یقتلون الانبیاء بغیر حق ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون: (غضب خداوند شامل حال آن‌ها (یهود) شد چرا که به خدا کفر می‌ورزیدند و پیامبران الهی را به ناحق می‌کشتند).

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    امید گفته:
    مدت عضویت: 2395 روز

    با عرض سلام خدمت استاد و سایر دوستان

    آنچه را که مایلم عرض کنم برداشت های من از فایل های استاد بوده و آنها را در زندگی به کار بستم و نتایج و بازخورد خوبی دریافت کردم

    و به دوستان هم پیشنهاد می کنم وقت بزارن و این برداشت را بخوانند و خوشحال می شوم با پاسخ هایشان منو راهنمایی بکنند پیشاپیش از حسن توجه شما سپاسگزارم

    واقعیت نتیجه ی باور ها ماست

    وقتی باورت روی حقوق ۳ میلیونی باشد این حقوق برایت یک واقعیت می شود

    و

    وقتی باورت روی حقوق ۲۰ میلیونی باشد این حقوق هم برایت یک واقعیت می شود

    واقعیت در اصل وجود ندارد

    وقتی به چیزی زیاد فکر بکنیم باورهای ما حول همان چیز شکل می گیرد و آن چیز برای ما یک واقعیت می شود

    باورهای ما نتیجه ی تکرار افکار در ذهن ماست

    وقتی بتوانیم افکار خود را کنترل بکنیم و حرف ها و حرکت هایی را اجازه بدیم در اطرافمان بیفتد که حال ما را خوب بکند

    آنوقت است

    که باورهای ما به درستی شکل می گیرند و از اتفاقات و نتایجمان احساس خوبی پیدا می کنیم

    این اتفاقات می تواند حول ثروت،سلامت،ارتباطات و … باشد و این ماییم که اینا را رقم می زنیم

    وقتی با باور درست بر یک کسب و کار تمرکز بکنیم و تمام افکار خود را روی اتفاقات مثبت آن کار معطوف بکنیم و بابت هر نتیجه ی کوچکی شگرگذار خدا باشیم و به حرف های کلیشه ای رایج مردم توجه نکنیم

    آنوقت است که

    یک نیروی بیکران به مدد شما می آید

    و شما را به سمت بهترین گزینه ها و راهکارها هدایت می کند که می تواند سبک کاری و شگردها و … باشد

    پس وقتی باورها به درستی شکل بگیرند خدا یا همان نیروی بیکران به کمک شما می آید

    و اینجاست که

    کیفیت باورها نمود پیدا می کند

    هرچه باورها درست تر ، مدد و کمک خدا قوی تر و الهامات بیشتر و موفقیت های بیشتری در کار و زندگی خواهی دید و برعکس

    وقتی به این درجه از ایمان برسی که خدا حافظ و پشتیبان و هدایتگر ماست

    آنوقت است که

    که به دیگران و کارهای فرعی وآنالیز رقیبان و … توجهی نداری

    وفقط تمرکزت روی ساختن خود و باورهای خود است

    و اینجاست که اتوماتیک وار اتفاقات مثبت در کسب و کار و زندگی شما می افتد

    و این اتفاقات نتیجه باورهای ماست و فرکانس هایی هست که به خدا فرستادیم و خدا همان ها را مثل آیینه بازتاب داد است و در زندگی ما نمود پیدا کرده است

    من فکر می کنم جواب داده باشم و شاید برای خیلیا غیر مفهوم باشد و شاید برا دوستانی که پیشرفت بیشتر در خودسازی کردند پیش پا افتاده باشد

    اما این برداشت من از قوانین جهان در رابطه اتفاقات پیرامونم هست

    موفق و پایدار باشید و برایتان رسیدن به کمال را در دنیا و آخرت آرزومندم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 93 رای:
  3. -
    امید گفته:
    مدت عضویت: 2395 روز

    سلام، خیلی از این نگاه توحیدی سپاسگذارم در بین بیست نظر اول کلیت یکی است تنها با داستان و جمله بندی های مختلف،اما در این بین، متن شما را تاثیرگزارتر از همه نظرها دیدم،و برایتان بهترینا را ارزومند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: