در این فایل، سوال اساسی زیر مطرح شده است:
“چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت میکند؟ چه عواملی سبب میشود، فردی مثل استاد عباسمنش با اینکه آنچه را که متخصصین علم بازاریابی مهم میدانند، انجام نمیدهد اما در کسب و کار خود به موفقیتهایی دست مییابد که سایر کسب و کارهای آن حوزه، با وجود اجرای فرامین متخصصین بازاریابی، دست نیافتهاند؟”
«تفاوت قائل شدن میان اصل و فرع» درباره عوامل موفقیت یک کسب و کار، هدف اصلی این فایل است. اما تمامی جزئیات درباره عوامل اساسی موفقیت پایدار در کسب و کار، به صورت مفصل در دوره روانشناسی ثروت 3 توضیح داده شده است.
دوره روانشناسی ثروت 3، استاد خبره ایست برای ایجاد “توانایی تشخیص اصل از فرع”، در ذهن مدیر یک کسب و کار. جلسات اولیه این دوره – در قدم اول – به دانشجو “مدیریت ذهن” را می آموزد. زیرا تا زمانی که فرد از عهده مدیریت ذهن خود برنیاید، محال است از عهده مدیریت کسب و کار خود برآید. روانشناسی ثروت 3، مدیریت ذهن را از ریشه یعنی “ساختن باورهای توحیدی” شروع می کند. زیرا “توحید”، تنها راهکار برای مدیریت ترس ها و نگرانی های توهمی است که ذهن همواره از طریق آنها وارد عرصه می شود.
ریشه موفقیت پایدار برای یک کسب و کار، در باورهای توحیدی صاحب آن کسب و کار است. باورهایی که تمرکز فرد را به جای حساب کردن روی عقل انسانی، به پیروی از هدایت های الهی معطوف می کند.
ذهن ما اکثرا درباره پیروی از هدایت های درونی، مقاومت های بسیاری دارد زیرا ما آموزش دیده ایم تا روی عقل مان حساب کنیم، روی علمی حساب کنیم که حاصل درک به اصلاح از ما بهتران درباره شیوه به موفقیت رسیدن است. ضمن اینکه اساس این درک، بر تاثیر عوامل بیرونی (شرک)، بنا شده است و نیروی هدایتگر درونی ما را غیر فعال می کند. در نتیجه وقتی برایمان واضح می شود که می خواهیم کسب و کار شخصی خود را راه اندازی کنیم یا رشد دهیم، ذهن لیستی از موانع، مسائل احتمالی، ” به اندازه کافی خوب نبودن ها ” و شک و تردید ها را پیش روی ما قرار می دهد و تمام انگیزه و اشتیاق درونی ما را می بلعد زیرا فرد مهم ترین عامل، یعنی نیروی هدایت را از معادله خارج کرده و فقط روی عقل انسانی حساب باز کرده است.
به همین دلیل، روانشناسی ثروت 3، بازسازی کسب و کار را از پاکسازی ذهن صاحب کسب و کار از شرک شروع می کند. جلسات این دوره – قدم به قدم – همکاری کردن با انرژی خلق کننده و هدایت کننده ای را یاد می دهد که خداوند نامیده ایم:
نیرویی که درون ماست، از همه چیز آگاه است، همواره همراه ماست، همه ایده ها و راهکارها را دارد، جواب تمام سوالات را دارد، در حل مسائل به ما کمک می کند، هدایت ما را وظیفه خود دانسته است، برگی بدون اذن او از درخت نمی افتد و عاشقانه می خواهد به ما کمک کند تا در مسیر خواسته های خود حرکت کنیم و از طریق تحقق خواسته های خود، دستی باشیم برای گسترش جهان.
مهمترین بخش از آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، مامور ساختن این باور مرجع است که شما به عنوان مدیر یا صاحب یک کسب و کار، باید در ذهن خود بسازید. سپس سایر عوامل، روی این فونداسیون قرار داده می شود.
- به اندازه ای که مدیر کسب و کار، جمله به جمله آگاهی های جلسات این دوره را مثل وحی منزل جدی می گیرد و در رفتارها و عملکرد خود لحاظ می کند، به همان اندازه نیز:
- نگرانی هایش درباره مسائل کسب و کار مثل بازیابی، مشتری مداری، تولید، مجوز و … حذف می شود؛
- به همان اندازه به آرامش ذهنی می رسد و به اندازه این آرامش ذهنی، الهامات خداوند را درباره “چگونگی”، دریافت می کند؛
- به همان اندازه جواب سوالاتی را دریافت می کند که الان جوابی برایشان ندارد؛
- به همان اندازه ایمان فعالی دارد که بدون نیاز به “دانستن همه چیز” یا “بی عیب و نقص بودن”، با امکاناتی که در همین لحظه دارد کار را شروع می کند.
- به همان اندازه، به تعویق انداختن، برایش معنایی ندارد چون به خاطر این جنس از ایمان، تمام قدم ها در طی مسیر یکی پس از دیگری به او گفته می شود و نیازهایش در لحظه پاسخ داده می شود.
تمام کارآفرین هایی که در کسب و کار خود به موفقیت پایدار رسیده اند، چنین الگویی از عملکرد را دارند که عملکرد توحیدی نام دارد. عملکردی که عوامل بیرونی را بی تاثیر می داند و راه الهامات قلب را می رود.
وقتی ذهن خود را از اطلاعات محدود کننده خالی می کنی و پای آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3 می نشینی، آن آگاهی ها بخش خلاق و خداگونه وجود شما را فعال می کند و با چنین سوالاتی ایمان شما را به چالش می کشد که:
- چرا از اینکه جواب تمام سوالات را درباره کسب و کار خود نمی دانی، ترسیده ای و کار را شروع نمی کنی؟
- چرا روی حرفها و وعده های متخصصان حساب می کنی اما روی وعده نیرویی که جهان را هدایت می کند، حساب نمی کنی؟
- چرا با وجود این نیروی هدایتگر درونی، هدایت کسب و کار خود را به او نمی سپاری؟
- چرا به جای انتظار و سکون برای وقت مناسب، همین حالا این نیروی هدایتگر را فعال نمی کنی؟
- چرا به این نیرو توکل نمی کنی و با همین امکانات، قدم اول را بر نمی داری؟
روانشناسی ثروت 3، با هدف ایجاد کسب و کاری با موفقیت های پایدار، به ما یاد می دهد تا درباره عوامل موفقیت کسب و کار، به دنبال تفاوت قائل شدن بین اصل و فرع باشیم. در دنیایی که در هر لحظه، هر فردی ایده ای درباره عوامل موفقیت منتشر می کند، باید از خود بپرسیم: ” اصل اساسی موفقیت یک کسب و کار چیست؟
روانشناسی ثروت 3، فقط و فقط بر درک و اجرای این اصل، متمرکز است. به همین دلیل در بازار مکاره امروز، هر روز یک تکنیک و شگرد جدید برای فروش ابداع می شود و خیلی زود هم محو می شود. اما آموزه های روانشناسی ثروت 3، از زمان تولید تا الان، فقط بر همان اصل اساسی یعنی قانون بدون تغییر خداوند استوار است و تا کنون کسب و کارهای افراد زیادی را متحول کرده که این آگاهی ها را عملی کرده اند.
مهم ترین بخش از آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3، فعال کردن نیروی هدایتگر درونی است. تمرینات و آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، باورهایی را در ذهن دانشجو می سازد که این نیرو را فعال می کند. سپس در ادامه جلسات، دانشجو یاد می گیرد که چگونه به وسیله “سوالات مناسب”، به این نیرو قدرت خلق کنندگی بدهی. سوالات هدایتگری که به شما می گوید:
“سمت شما”، در این قدم چیست؛ سمت خداوند چیست؛ چه کارهایی را باید انجام دهی؛ چه کارهایی را نباید انجام دهی؛ چه قدم هایی را شما باید برداری تا خداوند قدم های بعدی را برایت بردارد؛ چه جنس از توجه را باید فعال نگه داری و از توجه به چه چیزهایی باید اعراض کنی تا این نیرو همچنان فعال بماند. آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3 مشاور دانایی است که به شما یاد می دهد تا ذهن خود را مثل یک هوش مصنوعی بر اساس باورهای توحیدی، تربیت کنی.
به اندازه ای که به آموزه ها و تمرینات این دوره عمل می کنی، نیروی هدایتگری را در وجود خود فعال نگه میداری که:
- در هر لحظه، قدم بعدی را به شما می گوید؛
- درباره مسائل شما، سر راست ترین جواب را پیش روی شما میگذارد؛
- ایده های سازنده را به سمت مغز شما هدایت می کند؛
- آدمها مورد نیاز را به سمت شما هدایت می کند؛
- راهکارها را به سمت شما هدایت می کند؛
- شما را با فرصت های شگفت انگیز روبرو می کند و همزمانی های شگفت انگیز را برایت ایجاد می کند.
مدیریت کسب و کار، با وجود باور به این نیروی هدایتگر و فعال نگه داشتن او، بی نهایت آسان است. چون انرژی خداوند در تمام جزئیات کسب و کار شما جاری می شود و کارها را انجام می دهد. به گونه ای که همه متعجب می شوند از اینکه چرا شما در زمان مناسب در مکان مناسب هستی؟! اما خودت می دانی که دلیل این همزمان، شراکت با خداوند است. “توحید” یعنی شراکت با خداوند؛ حساب کردن روی این نیرو؛ اعتماد به هدایت های این نیرو و لبیک گفتن به الهامات این نیرو؛
لازم است تمام جلسات دوره روانشناسی ثروت 3 را بارها گوش داده شود، تمرینات با تمرکز بالا انجام شود، آگاهی ها به اندازه کافی تکرار شود تا مغز “توحید و چگونگی اجرای آن در عمل”، درک شود.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 3
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج79MB17 دقیقه
- فایل صوتی live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج16MB17 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عباس منش گرامی و تمامی اعضای محترم سایت و هم چنین اعضای فعال گروه تحقیقاتی ٫
می خواهم بحث استفاده از اسباب را با مثال قرآنی بیان کنم ، در سوره مریم هنگامی که حضرت مریم زمان وضع حملش رسیده بود خداوند این چنین می فرمایند :
( فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَهِ قَالَتْ یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَکُنْتُ نَسْیًا مَنْسِیًّا ﴿۲۳﴾
تا درد زایمان او را به سوى تنه درخت خرمایى کشانید گفت اى کاش پیش از این مرده بودم و یکسر فراموش شده بودم
(۲۳) فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا ﴿۲۴﴾
پس از زیر [پاى] او [فرشته] وى را ندا داد که غم مدار پروردگارت زیر [پاى] تو چشمه آبى پدید آورده است (۲۴)
وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَهِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا ﴿۲۵﴾
و تنه درخت خرما را به طرف خود [بگیر و] بتکان بر تو خرماى تازه مى ریزد (۲۵) )
من باب به کارگیری اسباب به حضرت مریم دستور داده شد که تنه درخت خرما را بجنباند ، و الا تنه درخت خرما بزرگ وقوی است ، وگروهی از قویترین مردمان از تکان دادنش ناتوانند ! چه برسد به حضرت مریم در آن شرایط !
از او خواسته شد از اسباب استفاده کند واقدام و عمل کند واین خداوند است درخت خرما را تکان داده و بر او مقرر نمود که خرمای تازه برحضرت مریم فرو ریزد ٫
چه بسیار کارهایی که تنها اسباب رسیدن به آنها فقط یک دعا بوده و چه نتایجی که آن دعاها نداشته چه بسیار افرادی که به نظر خیلی ها کار خاصی نمی کنند اما هر روز ثروتمندتر ، شادتر ، و٫٫٫ می شوند و با حساب ۴=۲×۲ تای بعضی ها اصلا جور در نمی آید ٫
دنیا دنیای اسباب و مسببات است ؛ شما حتی اگر پیامبر هم باشید ، در هر زمینه ای باید برنامه ریزی و سپس امکانات و اسباب را فراهم کنید اما توکل تان باید به خدا باشد نه به اسباب ٫
مثلا در زمینه درمان ، باید به دکتر متخصص مراجعه و نسخه و توصیه های او را رعایت کنید اما شفا را از خدا بخواهید و او را شافی بدانید نه دکتر و دوا را !
ترک اسباب ، جهالت است و ترک توکل به خدا ، شرک است ؛ راه توحیدی ، فراهم آوردن اسباب و توکل به خداست ٫
سوال مسابقه :
به نظر شما، چه عواملی نتایج استاد عباسمنش را متفاوت کرده است؟ چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت میکند؟
شما در نظر بگیرید که من می خواهم ماه را به شما نشان دهم ، وقتی که اشاره به ماه می کنم شما به ماه نگاه خواهید کرد یا به انگشت اشاره من ، مثال بعضی از افراد به این مثال می ماند که به جای توجه به اصل مطلب به فرع توجه کرده و منبع نور و روشنایی را درک نکرده ویا در چیزهای دیگر می بینند ٫
فردی مثل استاد از اسباب استفاده می کند ، اما اصلی که نتیجه مورد نظر را رقم می زند را نه در اسباب بلکه در منبعی مافوق همه اینها جست وجو کرده و از او کمک می خواهد اینکه استاد از شیوه معمول دیگران برای تبلیغات استفاده نمی کند دلیل بر استفاده نکردن ایشان از اسباب نیست ٫
مگر خود ایجاد این سایت ، چیدمانهای مختلف سایت ، محتواهای پر معنی سایت ، تبلیغی که خود استاد از زبان خودش از محصولات در فایل هایش می کند و ٫٫٫ تبلیغ نیست٫
استاد به منبع همه ثروت ها خود را وصل کرده است ، باورهای درستی در این زمینه ساخته و ذهن خود را در مسیر صحیح تربیت و پرورش داده ،
باورهایی که نشان از امید ، فراوانی ، آرامش و ٫٫٫ که موجب ایجاد احساس خوب میشود را به جهان ارسال می کند و جهان به این حس و یا فرکانس فرستاده شده جواب داده و از جنس همان احساس ها وفرکانس ها وارد زندگیشان می کند ٫
ایشان از منبع اصلی درخواست کمک می کند ، وخداوند در قالب الهاماتی راه درست را به ایشان نشان می دهد و بعد استاد اقدام و اسباب لازمه و الهام شده را بکار می گیرند ٫
هر کس با توجه به فرکانسی های غالبی که به جهان می فرستد در مدار ی قرار می گیرد و اقداماتی درمسیر رونق کسب وکار خود و رسیدن به اهدافش انجام می دهد ٫
یکی باور هایی دارد که نشان از کمبود وعدم باور به فراوانی ، نداشتن عزت نفس ، عدم باور به غیب ( خدا و امدادهای غیبی ) دارد به خاطر عدم وصل به منبع تمام نعمت ها که کائنات در تسخیر او است و همه از آن او است چون به چنین منبعی وصل نیست واو را اصل نمی داند ، اگر به ثروت هم برسد دائما در استرس واضطراب از دست دادن ثروت است ٫
حال اگر این فرد با این باورها ، از تمام اسباب برای رسیدن به اهدافش استفاده کند و فکر کند که دیگه کار تمامه حالا که از به روزترین امکانات مثلا تبلیغی استفاده کردم دیگر ثروتمند میشم کارم می گیرد ٫ رسیدن به نتیجه مورد نظر را در اسباب به کار گرفته شده جست وجو می کند فارغ از اینکه نتیجه دست کس دیگری است کلید خزائن غیب دست کس دیگری است به خاطر باورهای نادرست فرکانس های غالبی می فرستد که ناخواسته او را در مداری قرار می دهد که از جنس همان فرکانس ها وارد زندگی فرد می کند آنوقت است که این سوال برایش پیش می آید که کجای کار ایراد داشت ؟
مشکل اینها نداشتن باورهای درست و دل خوش کردن به اسباب به جای اصل برای موفقیت است ٫
حال شاید این سوال برای شما پیش آید خب حالا این همه آدم تو دنیا اصلا هیچ اعتقادی به این منبع واین اصل ندارند چقدر ثروتمند ، چقدر خوب و خوش هستند شما دارید چی می گید واسه خودتون ٫
در جواب به این سوال باید بگویم که قانون ، قانون مدارها ، باورها و فرکانس ها است ٫
خداوند در قرآن کریم می فرمایند :
(۴) کُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً
همگی، هم اینان و هم آنان، را از عطای پروردگارت مدد میرسانیم، و چنین نبوده که عطای پروردگارت مانعی داشته باشد٫)
آیا با عدل خداوند سازگار است که مثلا فردی با توجه به باورهایی غالبی که دارد فرکانس هایی به دنیا می فرستد در مداری است که مثلا قصد دزدی دارد
آیا خدواند چون این فرد قصد انجام این کار را دارد مانع او خواهد شد ؟
اصلا اینطور نیست خداوند موجودی چون شیطان را آفریده که با نجواهایش چنین فردی را یاری دهد ٫ فردی که قصد دزدی دارد و می خواهد نیتش را عملی کند در مسیر گام بر می دارد نجواهای شیطانی را گوش می کند از اسباب لازمه استفاده کرده و ادامه ماجرا ٫٫٫
و یا کسی که به خداوند اعتقاد ندارد اما باورهای درستی دارد وقصد ثروتمند شدن دارد آیا خداوند مانع او خواهد شد ؟
اصلا چنین نیست شواهد خود بسیار حرف ها برای گفتن دارد٫
هر کسی با هر باوری که دارد ، در هر مداری باشد از جنس اتفاقات ، افراد و ٫٫٫ موجود در آن مدار را تجربه خواهد کرد٫ چه به خداوند باور داشته باشد چه نداشته باشد٫ چه خوشت بیاید یا نیاید ٫
اما بهترین مداری که ثروت بدون حساب ، سلامتی و٫٫٫
را نصیب فرد می کند فرد را می تواند به استقلال مالی زمانی و مکانی برساند و او را سر شار از آرامش و خوشبختی در حال و آینده می کند وسعادت دنیا و آخرت را نصیبش می کند ، قرار گرفتن در مدار توحیدی و به منبع اصلی وصل شدن است و ساختن باورهای درست وقدرتمند مناسب در این زمینه ، تربیت درست ذهن خود و قرار گرفتن در این مدار است ، آن وقت است که در هر زمینه که بخواهد نعمت خواسته شده وارد زندگیش می شود٫
از این منبع اصلی درخواست کمک می کنی وایشان با الهاماتی به تو مسیر درست واینکه از چه اسبابی و چگونه استفاده کنی را نشان خواهد داد ودیگر این شما هستی که با اعتقاد راسخی که به این منبع داری باید اقدام کنی قدم اول برو قدم دوم بهت الهام میشه گام به گام مسیر تکاملت را برو ، گام به گام فاصله های فرکانسیت را کم کن ظرف وجودت را پر کن فقط عجله نکن وگام به گام پیش رو ٫
حالا شاید بپرسی از کجا بفهمم این الهام ، الهام خدایی است ، نه نجوای شیطانی ؟
باید بگویم نجواهای شیطانی به آدمی احساس های ناخوشایند ، احساس ترس ، کمبود ، اضطراب و ناامیدی می دهند ، اما نجواهای الهی به آدمی احساس خوب ، آرامش و امید می دهند ٫
جواب نهایی :
پس عواملی که نتایج استاد را متفاوت کرده می توان به داشتن باورهای قدتمند ، که ایشان با ساختن باورهای قدرتمند در زمینه های مختلف ، تربیت ذهن خود ، قرار گرفتن در مدار توحیدی و وصل ومرتبط بودن به منبع تمام نعمت ها ، احساس های خوب را در خود ایجاد و به جهان فرستاده که جهان هم آنها را دریافت و از جنس همان نوع فرکانسها ، اتفاقات ، اشخاص و٫٫٫ را وارد زندگی ایشان می کند ٫
و عواملی که نتایج یک کسب و کار را متفاوت می کند نه در عوامل بیرونی ، بلکه باید در باورهای غالب صاحبان آن کسب وکارها جست وجو کرد ، آدمی نان باورهای خود را می خورد ٫
راستش را بخواهید از مدت زمان اینکه قانون را فهمیده ام ، شاید به دو ماه تمام نرسیده من از دوره های استاد استفاده نکرده ام فعالیت های شبانه روزی من در این حد بوده ٫
اوایل که فایل های استاد را می دیدم با خودم می گفتم خوب یک نفر مثلا بدهی دارد هی بشیند تجسم کند وخوشحال باشه آیا چیزی درست میشه !
بعد از مدتی تحقیق فهمیدم که منظور استاد این است که به جای اینکه وقت و انرژیتون وتوجه تون رو روی نکات منفی مثلا در اینجا فکر کردن به بدهی هاتون بذارین ، بیایید روی راه حل ها تمرکز کنید تا بهتون احساس خوب بدهد ٫
احساس خوب = با اتفاقات خوب = پرداخت بدهی و٫٫٫ تا جایی که با طی کردن مسیر تکاملتون بهترین ها را تجربه کنی ٫
با اطلاعاتی که از قسمت های مختلف سایت مثلا فایل های رایگان استاد ، نوشته های خانم شایسته ،
نظر اعضای محترم سایت و٫٫٫ کسب کردم و بی نهایت ازهمگی سپاسگزارم ، روی خودم کار کردم و در این دو هفته اتفاقاتی برایم پیش آمد که با خودم گفتم اینا نشانه است قانون داره جواب می ده پس ادامه بده ٫
که می توانم از احساس خوبی که در طول روز با شکر گزاری و توجه به نکات مثبت و از لحظه حال لذت بردن و موکول نکردن احساس خوب به زمان رسیدن به خواسته هام نصیبم شده نام ببرم٫
برای مثال در فایلی استاد عرض کردن که شما اول بیایید از خواسته هاتون حرف بزنید ، قرار نیست که با دیگران حرف بزنید حرف زدن می تواند با خودتون باشد بعد از حرف زدن تجسم می آید و ٫٫٫ومن هم در این هوای بهاری یک جایی مد نظرم بود خیلی دوست داشتم به آنجا بروم نشستم با اعضای خانواده ام از این خواسته ام و چقده خوب میشه اونجا بریم واینا گفتم حسم خوب بود چند بار در موقعیت های مختلف گفتم بعد از ظهر همان روز باور کنید غیر منتظره جور شد که به آنجا برویم٫
مثال دیگر مربوط به تمرین شکرگزاری است ، که من نشستم نکات مثبت خودم و زندگییم را نوشتم بعد هر روزصبح ها و آخر شب تکرار می کنم وحس خوب در خودم ایجاد می کنم ، البته بعضی از مواقع صبح ها خوابم می برد سعی می کنم نرسیده به ظهر انجامش بدم یا بعضی شب ها به خاطر خستگی نمی توانم انجام بدم خوابم بروده و سعی می کنم روز بعد جبران کنم ٫
مثلا یه روزی صبح تمرین رو انجام نداده بودم و نرسیده به ظهر بود که داشتم تمرین را انجام می دادم که بعد از انجام تمرین یک چیزی را تجربه کردم که قبلا و سالهای قبل خیلی به زحمت و با طی مسیر طولانی آن چیز را تجربه و بدست می آوردم اما این بار خیلی خوب وخوش و با طی یک مسیر کوتاه خواسته ام را بدست آوردم٫
ویا امروز یک چیزی گم کردم دنبالش می گشتم پیدا نکردم خسته شده بودم آنوقت گفتم بیام از خداوند درخواست کمک کنم باور کنید درخواست کردم سرم را که بلند کردم یک شئ توجه من را به خود جلب کرد وقتی به آن شئ رسیدم در زاویه ای دیدی قرار گرفتم که گمشده ام آنجا بود که اصلا فکرش را نمی کردم آنجا باشد ٫
ویا اینکه از وقتی با قانون ونحوه عملکردش آشنا شده ام ، به نماز خواندن به عنوان یک تمرینی فرکانسی که خداوند هر روز در اوقات معین مقرر کرده اند تا آدمی بهترین فرکانس را ارسال کند و با تکرار این تمرین در بهترین مدار قرار گرفته تا بهترین ها را تجربه کند نگاه می کنم٫
نماز خواندنی که با وضو گرفتن پاکی ظاهری را بدست می آوری و با وارد شدن به نماز و بعد از اتمام نماز پاکی باطنی را٫
تمرینی که خود را در مقابل فرمانروای کائنات می یابی با نیت نماز خواندن وگفتن الله اکبر از همان اول تعهدی می دهی که دیگر حالا وقتی در مقابل چنین فرمانروایی هستم و قبولش دارم اگر تمام مشکلات دنیا را هم داشته باشم لازم نیست نگران باشیم پشتم گرم است پس دیگه بی خیالشون بعد با بی ذهنی وارد نماز می شوی ، تمرینی که به نوعی تمرین شکر گزاری ، تمرین ایجاد احساس خوب ، تمرین رهایی از تاثیر عوامل خارجی ، تمرین در خواست کردن ، تمرین عزت نفس آنجا که در قسمت تحیات می گویی به یگانگی خداوند و اینکه حضرت محمد (ص) فرستاده و رسول گرامی اوست گواهی و شهادت می دهم نگاه کن تو چقدر ارزشمند هستی که در حدی هستی که به چنین چیزهای ارزشمندی گواهی می دهی حالا می فهمم که وقتی موذن ندا می دهد که بشتابید به سوی رستگاری ( قرار گرفتن در بهترین مدار برای بدست آوردن بهترین ها ) منظورش چیست ٫ تمرینی که ذهن انسان را تربیت کرده و انسان را در احساس خوب قرار می دهد = اتفاقات خوب
اولش که تصمیم گرفتم در این نظر سنجی شرکت کنم با خودم گفتم ، من که هنوز دستاوردی در زمینه مالی ندارم چرا راهنمایی هایی کنم که خودم هنوز در عمل پیاده نکرده ام بعد گفتم این که دلیل نمیشه چون که من اولا وقت زیادی نیست که با قانون ونحوه عملکرد آن آشنا شده ام و دارم روی خودم کار می کنم و باید مسیر تکاملم را طی کنم دوماً حداقلش این است این اطلاعات و نتایجی که من کسب کرده ام شاید برای کسی مفید واقع شود٫
در نهایت از توجه شما واینکه نظر من را خواندید سپاسگزارم ٫
به امید روزی که ، این بار از دستاوردهای مالی ام بگویم و هم چنین روزی که خودم خیلی خوب وعالی زندگی کنم و دنیا را جایی بهتر برای زندگی کردن کنم
به امید آن روزها ٫
گر نشان زندگی جنبندگی است
خار در صحرا سراسر زندگی است
هم جعل زنده است و هم پروانه لیک
فرق ها از زندگی تا زندگی است٫
با سلام فقط یک توضیحی درباره این مثالی که زدم ?
برای مثال در فایلی استاد عرض کردن که شما اول بیایید از خواسته هاتون حرف بزنید ، قرار نیست که با دیگران حرف بزنید حرف زدن می تواند با خودتون باشد بعد از حرف زدن تجسم می آید و ٫٫٫ومن هم در این هوای بهاری یک جایی مد نظرم بود خیلی دوست داشتم به آنجا بروم نشستم با اعضای خانواده ام از این خواسته ام و چقده خوب میشه اونجا بریم واینا گفتم حسم خوب بود چند بار در موقعیت های مختلف گفتم بعد از ظهر همان روز باور کنید غیر منتظره جور شد که به آنجا برویم٫
این چیزی که گفتم که چند بار در موقعیت های مختلف گفتم
یعنی چند روز قبل هم این خواسته ام ازش حرف زده بودم
اما آن روز به طور غیر منتظره جور شد که بروم
این جمله شما به تنهایی ۱۰۰۰ امتیاز دارد باید این جمله را با آب طلا نوشت ?
کمی طول کشید تا درک کنم، آدمهایی که قدرتی برای رساندن من به خواستههایم ندارند، قدرتی هم برای مانع شدن در برابر ورود نعمتها به زندگیام ندارند. پس همانگونه که روی آنها حساب نمیکنم، از گزندشان هم بیمناک نمیشوم. مجموع این دو نگاه توحید را برایم معنا کردو به من یاد داد تا روی چه نیرویی باید حساب کنم.
بسیار زیبا تشکر
این جملتون چقدر راه گشا است
واقعا چه اتفاقی افتاده که اینچنین چیزی به وجود میاد همش توی یک کلمه خلاصه میشه قانون و اعتماد به صاحب قانون همون مواردی هست که استاد توی دوره ای مثل راهنمای عملی توضیح میدهند.
باتشکر
این جلتون چقدر راه گشا است
.اگه شکست بخوره ایمان داره که بعد از هر سختی اسونیه ایمان داره که هیچکس از خدا وفادارتر در وفا به عد نیست
ولی یکی از مهمترین نکاتی که باعث موفقیت استاد عباس شده اینکه که با کسی رقابت نمیکنه وخود خودشه نقش بازی نمیکنه و فقط رو خودش و اهدافش تمرکز میکنه و عاشق این کاره و عشق هر غیر ممکنی رو ممکن میکنه٫٫٫
نیازی نیست زجر بکشیم و به خودمون سختی بدیم تنها کاری که برای موفقیت نیازه اینه که از زندگی لذت ببریم و شاد باشیم خداوند همه کارها رو برای ما انجام میده آدمای مناسب ایده های خوب برای توسعه کسب و کار و هر کاری که باعث میشه روز به روز به سمت اون هدف بریم برای ما فراهم میشه
تشکر اینا نکات زیادی داره?
دیدگاه شما را کپی کردم که بعدا استفاده کنم
بسیار تشکر