در این فایل، سوال اساسی زیر مطرح شده است:
“چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت میکند؟ چه عواملی سبب میشود، فردی مثل استاد عباسمنش با اینکه آنچه را که متخصصین علم بازاریابی مهم میدانند، انجام نمیدهد اما در کسب و کار خود به موفقیتهایی دست مییابد که سایر کسب و کارهای آن حوزه، با وجود اجرای فرامین متخصصین بازاریابی، دست نیافتهاند؟”
«تفاوت قائل شدن میان اصل و فرع» درباره عوامل موفقیت یک کسب و کار، هدف اصلی این فایل است. اما تمامی جزئیات درباره عوامل اساسی موفقیت پایدار در کسب و کار، به صورت مفصل در دوره روانشناسی ثروت 3 توضیح داده شده است.
دوره روانشناسی ثروت 3، استاد خبره ایست برای ایجاد “توانایی تشخیص اصل از فرع”، در ذهن مدیر یک کسب و کار. جلسات اولیه این دوره – در قدم اول – به دانشجو “مدیریت ذهن” را می آموزد. زیرا تا زمانی که فرد از عهده مدیریت ذهن خود برنیاید، محال است از عهده مدیریت کسب و کار خود برآید. روانشناسی ثروت 3، مدیریت ذهن را از ریشه یعنی “ساختن باورهای توحیدی” شروع می کند. زیرا “توحید”، تنها راهکار برای مدیریت ترس ها و نگرانی های توهمی است که ذهن همواره از طریق آنها وارد عرصه می شود.
ریشه موفقیت پایدار برای یک کسب و کار، در باورهای توحیدی صاحب آن کسب و کار است. باورهایی که تمرکز فرد را به جای حساب کردن روی عقل انسانی، به پیروی از هدایت های الهی معطوف می کند.
ذهن ما اکثرا درباره پیروی از هدایت های درونی، مقاومت های بسیاری دارد زیرا ما آموزش دیده ایم تا روی عقل مان حساب کنیم، روی علمی حساب کنیم که حاصل درک به اصلاح از ما بهتران درباره شیوه به موفقیت رسیدن است. ضمن اینکه اساس این درک، بر تاثیر عوامل بیرونی (شرک)، بنا شده است و نیروی هدایتگر درونی ما را غیر فعال می کند. در نتیجه وقتی برایمان واضح می شود که می خواهیم کسب و کار شخصی خود را راه اندازی کنیم یا رشد دهیم، ذهن لیستی از موانع، مسائل احتمالی، ” به اندازه کافی خوب نبودن ها ” و شک و تردید ها را پیش روی ما قرار می دهد و تمام انگیزه و اشتیاق درونی ما را می بلعد زیرا فرد مهم ترین عامل، یعنی نیروی هدایت را از معادله خارج کرده و فقط روی عقل انسانی حساب باز کرده است.
به همین دلیل، روانشناسی ثروت 3، بازسازی کسب و کار را از پاکسازی ذهن صاحب کسب و کار از شرک شروع می کند. جلسات این دوره – قدم به قدم – همکاری کردن با انرژی خلق کننده و هدایت کننده ای را یاد می دهد که خداوند نامیده ایم:
نیرویی که درون ماست، از همه چیز آگاه است، همواره همراه ماست، همه ایده ها و راهکارها را دارد، جواب تمام سوالات را دارد، در حل مسائل به ما کمک می کند، هدایت ما را وظیفه خود دانسته است، برگی بدون اذن او از درخت نمی افتد و عاشقانه می خواهد به ما کمک کند تا در مسیر خواسته های خود حرکت کنیم و از طریق تحقق خواسته های خود، دستی باشیم برای گسترش جهان.
مهمترین بخش از آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، مامور ساختن این باور مرجع است که شما به عنوان مدیر یا صاحب یک کسب و کار، باید در ذهن خود بسازید. سپس سایر عوامل، روی این فونداسیون قرار داده می شود.
- به اندازه ای که مدیر کسب و کار، جمله به جمله آگاهی های جلسات این دوره را مثل وحی منزل جدی می گیرد و در رفتارها و عملکرد خود لحاظ می کند، به همان اندازه نیز:
- نگرانی هایش درباره مسائل کسب و کار مثل بازیابی، مشتری مداری، تولید، مجوز و … حذف می شود؛
- به همان اندازه به آرامش ذهنی می رسد و به اندازه این آرامش ذهنی، الهامات خداوند را درباره “چگونگی”، دریافت می کند؛
- به همان اندازه جواب سوالاتی را دریافت می کند که الان جوابی برایشان ندارد؛
- به همان اندازه ایمان فعالی دارد که بدون نیاز به “دانستن همه چیز” یا “بی عیب و نقص بودن”، با امکاناتی که در همین لحظه دارد کار را شروع می کند.
- به همان اندازه، به تعویق انداختن، برایش معنایی ندارد چون به خاطر این جنس از ایمان، تمام قدم ها در طی مسیر یکی پس از دیگری به او گفته می شود و نیازهایش در لحظه پاسخ داده می شود.
تمام کارآفرین هایی که در کسب و کار خود به موفقیت پایدار رسیده اند، چنین الگویی از عملکرد را دارند که عملکرد توحیدی نام دارد. عملکردی که عوامل بیرونی را بی تاثیر می داند و راه الهامات قلب را می رود.
وقتی ذهن خود را از اطلاعات محدود کننده خالی می کنی و پای آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3 می نشینی، آن آگاهی ها بخش خلاق و خداگونه وجود شما را فعال می کند و با چنین سوالاتی ایمان شما را به چالش می کشد که:
- چرا از اینکه جواب تمام سوالات را درباره کسب و کار خود نمی دانی، ترسیده ای و کار را شروع نمی کنی؟
- چرا روی حرفها و وعده های متخصصان حساب می کنی اما روی وعده نیرویی که جهان را هدایت می کند، حساب نمی کنی؟
- چرا با وجود این نیروی هدایتگر درونی، هدایت کسب و کار خود را به او نمی سپاری؟
- چرا به جای انتظار و سکون برای وقت مناسب، همین حالا این نیروی هدایتگر را فعال نمی کنی؟
- چرا به این نیرو توکل نمی کنی و با همین امکانات، قدم اول را بر نمی داری؟
روانشناسی ثروت 3، با هدف ایجاد کسب و کاری با موفقیت های پایدار، به ما یاد می دهد تا درباره عوامل موفقیت کسب و کار، به دنبال تفاوت قائل شدن بین اصل و فرع باشیم. در دنیایی که در هر لحظه، هر فردی ایده ای درباره عوامل موفقیت منتشر می کند، باید از خود بپرسیم: ” اصل اساسی موفقیت یک کسب و کار چیست؟
روانشناسی ثروت 3، فقط و فقط بر درک و اجرای این اصل، متمرکز است. به همین دلیل در بازار مکاره امروز، هر روز یک تکنیک و شگرد جدید برای فروش ابداع می شود و خیلی زود هم محو می شود. اما آموزه های روانشناسی ثروت 3، از زمان تولید تا الان، فقط بر همان اصل اساسی یعنی قانون بدون تغییر خداوند استوار است و تا کنون کسب و کارهای افراد زیادی را متحول کرده که این آگاهی ها را عملی کرده اند.
مهم ترین بخش از آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3، فعال کردن نیروی هدایتگر درونی است. تمرینات و آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، باورهایی را در ذهن دانشجو می سازد که این نیرو را فعال می کند. سپس در ادامه جلسات، دانشجو یاد می گیرد که چگونه به وسیله “سوالات مناسب”، به این نیرو قدرت خلق کنندگی بدهی. سوالات هدایتگری که به شما می گوید:
“سمت شما”، در این قدم چیست؛ سمت خداوند چیست؛ چه کارهایی را باید انجام دهی؛ چه کارهایی را نباید انجام دهی؛ چه قدم هایی را شما باید برداری تا خداوند قدم های بعدی را برایت بردارد؛ چه جنس از توجه را باید فعال نگه داری و از توجه به چه چیزهایی باید اعراض کنی تا این نیرو همچنان فعال بماند. آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3 مشاور دانایی است که به شما یاد می دهد تا ذهن خود را مثل یک هوش مصنوعی بر اساس باورهای توحیدی، تربیت کنی.
به اندازه ای که به آموزه ها و تمرینات این دوره عمل می کنی، نیروی هدایتگری را در وجود خود فعال نگه میداری که:
- در هر لحظه، قدم بعدی را به شما می گوید؛
- درباره مسائل شما، سر راست ترین جواب را پیش روی شما میگذارد؛
- ایده های سازنده را به سمت مغز شما هدایت می کند؛
- آدمها مورد نیاز را به سمت شما هدایت می کند؛
- راهکارها را به سمت شما هدایت می کند؛
- شما را با فرصت های شگفت انگیز روبرو می کند و همزمانی های شگفت انگیز را برایت ایجاد می کند.
مدیریت کسب و کار، با وجود باور به این نیروی هدایتگر و فعال نگه داشتن او، بی نهایت آسان است. چون انرژی خداوند در تمام جزئیات کسب و کار شما جاری می شود و کارها را انجام می دهد. به گونه ای که همه متعجب می شوند از اینکه چرا شما در زمان مناسب در مکان مناسب هستی؟! اما خودت می دانی که دلیل این همزمان، شراکت با خداوند است. “توحید” یعنی شراکت با خداوند؛ حساب کردن روی این نیرو؛ اعتماد به هدایت های این نیرو و لبیک گفتن به الهامات این نیرو؛
لازم است تمام جلسات دوره روانشناسی ثروت 3 را بارها گوش داده شود، تمرینات با تمرکز بالا انجام شود، آگاهی ها به اندازه کافی تکرار شود تا مغز “توحید و چگونگی اجرای آن در عمل”، درک شود.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 3
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج79MB17 دقیقه
- فایل صوتی live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج16MB17 دقیقه
به نام یگانه هستی آفرین
سلام به همهی اعضای خانواده صمیمی عباسمنش خیلی خوشحالم و افتخار میکنم که توی جمعتون هستم?
راستش خیلی فکر کردم که این کامنت رو توی کدوم قسمت سایت بذارم و بهم الهام شد که بیام اینجا بذارمش
داشتم کامنتهای بچهها رو میخوندم و دیدم که همه دارن از ایمان حرف میزنن حتی خودمم توی این صفحه کامنت گذاشتم و در مورد ایمان صحبت کردم ولی واقعا میگم خودم هیچ ایمانی نداشتم٫٫٫
علتش هم این بود که دورههای استاد رو از کانالهای تلگرامی رایگان دانلود کرده بودم و استفاده میکردم خب دروغ نمیگم نتایج کوچولو موچولو گرفته بودم ولی خب ریشه عمل مهمه که خب روی باور کمبوده دیگه٫٫٫ بعد منی که مثلا میخواستم باورهای جدید بسازم اقدام خودم داشت از باور کمبود نشأت میگرفت اگه من باور داشته باشم که بینهایت ثروت توی جهان هست خب خیلی راحت میگم من پول دوره رو به دست میارم بعدم میخرمش دیگه چرا برم رایگان استفاده کنم؟
راستش این چند وقت خیلی با خودم کلنجار رفتم هی گفتم علی استاد داره داد میزنه میگه باید از برنامهها نتیجه بگیرین باید از فایلهای رایگان نتیجه بگیرین بابا اگه دیدی نتیجه نمیگیری ولش کن چرا هی چسبیدی و داری راه بیهوده رو میری؟ خود استاد میگفتن بابا اگه قدم اول دوره دوازده قدم رو خریدی و نتیجه خاصی نگرفتی و خودش پول قدم بعدی رو برات نیورد نباید ادامه بدی٫ پس تو چرا نتایج بزرگ نگرفتی؟ آره نتایج کوچولو گرفته بودما واسه همینم قبول کرده بودم که خودمم که دارم شرایط رو میسازم ولی خب نتیجه بزرگی در کار نبود٫ این چندوقت خیلی از خدا خواستم گفتم خدایا خودت بهم بگو چیکار کنم خودت بهم راه درست رو نشون بده و این بود که خدا خودش امروز به دلم انداخت که علی برو و دور و برت رو پاکسازی کن٫٫٫ از آدمهای بیخود، از کانالهای بیخود توی تلگرام بیرون بیا٫٫٫ شبکههای مجازیت رو پاکسازی کن و حتی اون دورههایی که داری رو پاک کن٫٫٫
من گفتم چی؟؟؟!!!!ْ گفتم چی داری میگی خدایا؟؟??
گفت مگه تو به من ایمان نداری؟
گفتم خب چرا
گفت خب مگه نمیخوای به خواستههات برسی؟
گفتم خب آره میخوام
گفت خب پس برو اون دورهها رو فایلهاشو پاک کن
گفتم هووووف باشه و با یه حالت نق آمیز٫٫٫ (دقیقا اینطوری????)
رفتم که پاک کنم دیدم خدایا من ۲۶ گیگ دوره دارم دلم نمیاومد پاکش کنم که??
هی ذهن منطقیم (همون شیطون درونم) میگفت علی تو این همه اینترنت مصرف کردی اینا رو دانلود کردی حالا میخوای پاکش کنی؟
میگفت پاکشون نکن بذار باشن اگه نمیخوای ازشون استفاده نکن ولی بزنشون روی هارد و از دسترس خارجشون کن ولی پاک نکن یه روزی لازمت میشههاااا (وای خدای من که چقدر ریز شیطون گولمون میزنه خیلی خودشو قشنگ نشون میده)
ولی آخرش اون خدای درونم میگفت پاکشون کن علی تو که میگی ایمان دارم ایمانتو نشون بده
خلاصه آخرش با خودم گفتم علی ببین استاد عباسمنش به این دلیل نتیجه گرفته که به هرچیزی که بهش الهام میشده عمل میکرده٫ همین که اولین قدم بهش گفته میشده با این که نمیدونسته قدم بعدی چیه به همون چیزی که بهش گفته میشه عمل میکنه بعدشم مگه تو نبودی که از خدا میخواستی راه درست رو نشونت بده؟ الان که اولین قدم رو بهت گفته چرا بهش عمل نمیکنی که قدمهای بعدی بهت گفته بشه؟ مگه خود استاد نمیگه ایمانی که عمل نیاره حرف مفته؟ تو که میگی ایمان داری چرا پس عمل نمیکنی؟
خلاصه اینطوری بود که تصمیمم رو گرفتم٫٫٫ گفتم الان وقتشه که ایمانم رو نشون بدم و به الهامی که بهم شده عمل کنم٫ رفتم و کل دورههایی که داشتم رو پاک کردم کل اون ۲۶ گیگ رو و کلا هرچی ردپا ازش توی کامپیوترم بود پاک کردم٫ کار واقعا سختی بود نیاز داشت به یه ایمان قوی ولی خب خداروشکر که تونستم انجامش بدم و این شهامت رو داشتم(ایول بهت علی جون??)الان هم مطمعنم الان که به اولین قدم عمل کردم قدمهای بعدی خودش بهم گفته میشه و هر آگاهی که لازم باشه بفهمم و بشنوم رو خدا خودش بهم میگه و وقتی هم که تکاملم طی شد و آمادگیش رو داشتم میتونم محصولات سایت رو بخرم و استفاده کنم?
درسی که من از این اتفاق گرفتم این بود که خیلی وقتا میگم ایمان دارم ولی واقعا عمل با خودش نمیاره و حرف مفته٫٫٫
[و بینِ یه ایمانِ راسخ به خداوند و یه ایمانِ معمولی و اونی که فقط به زبون میگه که ایمان دارم از زمین تا کهکشان راه شیری فاصله هست و تفاوت!] قسمت توی براکت قسمتی بود از کامنت شکیبا جون
الان هم میخوام تعهد بدم که بچسبم به کار کردن روی باورهام و استفاده کردن از فایلهای رایگان?
اینم تعهد من:
من علی ابراهیمی متعهد میشوم که من خالق تمام شرایط زندگیام هستم و این فرکانسها و باورهای من هستند که اتفاقات را برای من رقم میزنند و من ۱۰۰ درصد مسئول اتفاقات زندگیام هستم و نه هیچ عامل بیرونی دیگه٫ من تعهد میدهم که روزانه حداقل یکی از فایلهای سفرنامه خانواده صمیمی عباسمنش رو گوش بدم، نکته برداری کنم و سعی کنم به آنچه که در اون فایل گفته شد عمل کنم٫ همچنین شکرگزاری رو دیگه به صورت روزانه انجام بدم (الانم انجام میدما ولی هر چندروز یکبار??)
خلاصه این که میخوام بترکونم?
خداجونی شکرت که آگاهم کردی که چقدر ترمزهای ما میتونن خودشون رو قشنگ نشون بدن و اجازه ندن ما پامون رو از روی ترمز برداریم??
خیلی دوستتون دارم?
زندگی در لیموییترین حالتش در جریانه رفیق??
سلااااام سلام به همه دوستان عباسمنشی
سلام استاد عزززیییزمممم?
وای خدای من اصلا باورم نمیشه???
داشتم با خودم میگفتم خدایا استاد عباسمنش یه مسابقه جدید بذاره که بتونیم بریم نظرات این خانواده ارزشمند رو بخونیم و باورهای خودمون رو تقویت کنیم و خداروشکر که انقدر زود خواسته من توی دنیای فیزیکی به حقیقت پیوست خدایاشکرت?
حس خوبم اصلا قابل توصیف نیست???
و اما بریم سراغ جواب سوال دوستمون:
دوست خوبم همه چیز بر میگرده به این درک ما از قانون که اعمال ما نیستند که اتفاقات رو رقم میزنند و این افکار ما هستند که اتفاقات رو رقم میزنند. برای این هم که این بهت ثابت بشه کافیه بشینی و یکم روی خودت کار کنی خودت از همون روز اول نتایج شگفتانگیزش رو میبینی.?
یعنی این که من اگر این رو بدونم که این افکار من هستند که اتفاقات رو میسازه به این فکر نمیکنم که اگر من برم فلان کار رو انجام بدم نتیجه میگیرم بلکه میگم من اگه فلان باور رو در خودم ایجاد کنم، فلان افکار رو ایجاد کنم، فلان ترمزها رو بردارم نتایج رقم میخوره به خاطر همین خیلی نگران این نیستم که چه کارهایی دارم انجام میدم بلکه بیشتر به دنبال این هستم که چه افکاری رو دارم در ذهنم پرورش میدم.
اولین چیزی که باید باورش کنیم این هست که تمام دنیای اطراف من در هر لحظه داره واکنشی نشون میده نسبت به فرکانسهای این لحظهی من و فرکانسهای من داره اتفاقات من رو رقم میزنه.اگه بدونم اینقدر مهمه اگه بدونم که این کل داستانه اگه بدونم که این اصل و نحوه کار جهان هستی هستش اونوقت خیلی نگران کارها نیستم نگران این نیستم که کجا تبلیغات کنم؟ چطور بسته بندی کنم؟ چطور بفروشم؟ میگم بابا کل داستان رو داره باورهای من درست میکنه بنابر این باورهامو که درست کنم همه چیز خود به خود اتفاق میفته و به من گفته میشه.
کلا میخوام این رو بگم که اعمال ما بسیار بسیار بسیار کمتر تاثیر داره تا افکارمون. در واقع اون عملی نتیجه بخشه که بعد از تغییر افکارمون بهمون الهام میشه نه اون عمل کردن بدون تغییر افکار و باورها. اگه کار کردن، اگه فعالیت فیزیکی، اگه تلاش روزانه تاثیرگزار بود کارگرای معدن یا کارگرای شهرداری و کلا اونهایی که دارن صبح تا شب زحمت میکشند اونها باید موفقترین ثروتمندترین خوشبختترین و شادترین افراد دنیا بودند ولی واقعیت اینه که اینطور نیست. درواقع اون کار و عملی نتیجه بخشه که بعد از ساخت افکار مناسب و باورهای مناسب الهام میشه و در حقیقت خود اون عمل هم بعد از ساختن افکار مثبت و باور مناسب هست که الهام میشه.
حتی بوده کارهایی که استاد اصلا کاری براش انجام نداده و خودش اتفاق افتاده مثل همین تبلیغ سایت: تاحالا اصلا فکر کردین که چطوری با گروه عباسمنش آشنا شدید؟ احتمالا معرفی دوستی بوده یا شخصی براتون از استاد فیلمی فرستاده و شما بعد با سایت آشنا شدید و یا هر روش دیگه مهم اینجاس که استاد حتی یک ریال هم بابت تبلیغات خرج نکردند ولی هستند افرادی که با میلیونها تومان تبلیغ یک صدم نتایج استاد رو هم نگرفتند. یا اون ماجرایی که استاد اون شخص فارسی زبان رو توی سفارت فرانسه در حالی که زبان رو به خوبی بلد نبودن موقع مهاجرتشون به آمریکا میبینند و اون شخص کارهای ویزای استاد رو میکنه.
خب این چه چیزی رو نشون میده؟ این نشون میده که داستان یه چیز دیگه هست و اونم اینه که ما باید خدا رو باور کنیم. این خدا و قانون هست که این کارها رو برای استاد انجام داده چون واقعا هیچ کس و هیچ کس نمیتونه این اتفاقات رو اینطوری رقم بزنه که برای استاد رقم خورده جز خدا و مشکل بسیاری از ماها اینه که به خدا ایمان و باور نداریم یعنی باور نداریم که بابا اون میتونه کارهامون رو به سادهترین شکل ممکن برامون انجام بده، باور نداریم که خدا جواب تموم سوالامون رو میدونه و میتونیم از خودش بپرسیم و اون بهمون الهام کنه.
دوست خوبم اولین چیزی که باید بپذیری این هست که این باورها و افکار تو هستند که دارند شرایط و اتفاقات زندگیت رو رقم میزنند و بعد از اون هم باید خدا رو باور کنیم. من باور دارم اون خدایی که من و کل جهان هستی رو آفریده میتونه هر کاری که بخوام رو برام انجام بده، مثل همین که از خدا خواستم که استاد یه مسابقه توی سایت بذاره و خدا هم این کار رو برام انجام داد یا کارهایی که برای استاد انجام داده. من باور دارم که خدا جواب هر سوالی که دارم رو میدونه و به من توی زمان مناسب الهام میکنه.
دوست عزیزم اگه لازم باشه تکنیکی استفاده کنی یا برای مثال از روش خاص تبلیغاتی استفاده کنی اگه باورهای مناسبی داشته باشی به موقع خود خداوند بهت الهام میکنه که دقیقا چه کاری باید انجام بدی و این رو هم بگم اگر با باور نامناسب کاری رو انجام بدی در هر حالت اون کار اون سودی که فکر میکنی رو بهت نمیرسونه چرا؟ چون که باور تو ایراد داره و تا این باور رو عوض نکنی نتایج هم تغییری نمیکنن.
یه مشکل دیگه هم که خیلی از ماها داریم این هستش که تا جواب تموم سوالاتمون رو ندونیم پا در مسیر نمیذاریم در حالی که قانون جهان این هست که ما باید قدم اول رو برداریم تا قدم دوم بهمون الهام بشه و همینطور ادامه بدیم بنابراین اگه بخوام عواملی نتایج استاد عباسمنش را متفاوت کرده رو بگم اینها هستند:
– ایمان داشتن به قوانین و پذیرفتن این که این افکار، باورها و فرکانسهای ما هستند که شرایط را رقم میزنند.
– ایمان داشتن به آنچه که بهشون الهام میشده و عمل کردن به آن
– باور داشتن به این که خداوند جواب تمام سوالات را میداند و حتی خود خدا میتواند کارهای ما را انجام دهد
– توجه کردن فقط به خواسته و برداشتن تمرکز از روی ناخواستهها
پس برای جمع بندی میتونم بگم در کل علت تفاوت نتایج استاد عباسمنش با دیگران این هست که اولا پذیرفته است که همه اتفاقات و شرایط زندگیاش به واسطه فرکانسها و باورهایش خلق میشود. و این که باور کرده است که خداوند به او الهام میکند و برای همین هم چون در فرکانس مناسب هستند الهامات رو دریافت میکنند و به آنها عمل میکنند و خب مسلما نتایج عالیش رو هم میبینند. و این که دائما درحال کار کردن روی خودشون و ساختن باورهای مناسب و بهتر هستند و به ناخواستهها توجه نمیکنند و تمام توجه و تمرکزشون را روی خواستههاشون گذاشتند
و اگر بخوام تمام صحبتهای بالا رو در یک کلمه خلاصه کنم اون کلمه ایمان هست.
ایمان به قوانین و استفاده از آنها و ایمان به خداوند
خدایاشکرت به خاطر این همه آگاهی ناب که به زبانم جاری کردی و من فقط تایپ کننده بودم چقدر خودم باورهای مناسب پیدا کردم. استاد جون مرسی که این مسابقه رو گذاشتی تا ظرفمون بزرگتر بشه???
اگه این نظر براتون مفید بود بهش امتیاز ۵ ستاره بدید و منو خوشحال کنین??
سلام شکیبا جونی خواهر عزیزم?
چقدر کامنتت قشنگ بود کامل مشخص بود از اوناس که الهام شدههااااا??
چقدر باورهای مخربم رو نشونم دادی ممنونم?
موفق باشی خواهر جونی
زندگی در لیموییترین حالتش در جریانه حالشو ببر????