در این فایل، سوال اساسی زیر مطرح شده است:
“چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت میکند؟ چه عواملی سبب میشود، فردی مثل استاد عباسمنش با اینکه آنچه را که متخصصین علم بازاریابی مهم میدانند، انجام نمیدهد اما در کسب و کار خود به موفقیتهایی دست مییابد که سایر کسب و کارهای آن حوزه، با وجود اجرای فرامین متخصصین بازاریابی، دست نیافتهاند؟”
«تفاوت قائل شدن میان اصل و فرع» درباره عوامل موفقیت یک کسب و کار، هدف اصلی این فایل است. اما تمامی جزئیات درباره عوامل اساسی موفقیت پایدار در کسب و کار، به صورت مفصل در دوره روانشناسی ثروت 3 توضیح داده شده است.
دوره روانشناسی ثروت 3، استاد خبره ایست برای ایجاد “توانایی تشخیص اصل از فرع”، در ذهن مدیر یک کسب و کار. جلسات اولیه این دوره – در قدم اول – به دانشجو “مدیریت ذهن” را می آموزد. زیرا تا زمانی که فرد از عهده مدیریت ذهن خود برنیاید، محال است از عهده مدیریت کسب و کار خود برآید. روانشناسی ثروت 3، مدیریت ذهن را از ریشه یعنی “ساختن باورهای توحیدی” شروع می کند. زیرا “توحید”، تنها راهکار برای مدیریت ترس ها و نگرانی های توهمی است که ذهن همواره از طریق آنها وارد عرصه می شود.
ریشه موفقیت پایدار برای یک کسب و کار، در باورهای توحیدی صاحب آن کسب و کار است. باورهایی که تمرکز فرد را به جای حساب کردن روی عقل انسانی، به پیروی از هدایت های الهی معطوف می کند.
ذهن ما اکثرا درباره پیروی از هدایت های درونی، مقاومت های بسیاری دارد زیرا ما آموزش دیده ایم تا روی عقل مان حساب کنیم، روی علمی حساب کنیم که حاصل درک به اصلاح از ما بهتران درباره شیوه به موفقیت رسیدن است. ضمن اینکه اساس این درک، بر تاثیر عوامل بیرونی (شرک)، بنا شده است و نیروی هدایتگر درونی ما را غیر فعال می کند. در نتیجه وقتی برایمان واضح می شود که می خواهیم کسب و کار شخصی خود را راه اندازی کنیم یا رشد دهیم، ذهن لیستی از موانع، مسائل احتمالی، ” به اندازه کافی خوب نبودن ها ” و شک و تردید ها را پیش روی ما قرار می دهد و تمام انگیزه و اشتیاق درونی ما را می بلعد زیرا فرد مهم ترین عامل، یعنی نیروی هدایت را از معادله خارج کرده و فقط روی عقل انسانی حساب باز کرده است.
به همین دلیل، روانشناسی ثروت 3، بازسازی کسب و کار را از پاکسازی ذهن صاحب کسب و کار از شرک شروع می کند. جلسات این دوره – قدم به قدم – همکاری کردن با انرژی خلق کننده و هدایت کننده ای را یاد می دهد که خداوند نامیده ایم:
نیرویی که درون ماست، از همه چیز آگاه است، همواره همراه ماست، همه ایده ها و راهکارها را دارد، جواب تمام سوالات را دارد، در حل مسائل به ما کمک می کند، هدایت ما را وظیفه خود دانسته است، برگی بدون اذن او از درخت نمی افتد و عاشقانه می خواهد به ما کمک کند تا در مسیر خواسته های خود حرکت کنیم و از طریق تحقق خواسته های خود، دستی باشیم برای گسترش جهان.
مهمترین بخش از آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، مامور ساختن این باور مرجع است که شما به عنوان مدیر یا صاحب یک کسب و کار، باید در ذهن خود بسازید. سپس سایر عوامل، روی این فونداسیون قرار داده می شود.
- به اندازه ای که مدیر کسب و کار، جمله به جمله آگاهی های جلسات این دوره را مثل وحی منزل جدی می گیرد و در رفتارها و عملکرد خود لحاظ می کند، به همان اندازه نیز:
- نگرانی هایش درباره مسائل کسب و کار مثل بازیابی، مشتری مداری، تولید، مجوز و … حذف می شود؛
- به همان اندازه به آرامش ذهنی می رسد و به اندازه این آرامش ذهنی، الهامات خداوند را درباره “چگونگی”، دریافت می کند؛
- به همان اندازه جواب سوالاتی را دریافت می کند که الان جوابی برایشان ندارد؛
- به همان اندازه ایمان فعالی دارد که بدون نیاز به “دانستن همه چیز” یا “بی عیب و نقص بودن”، با امکاناتی که در همین لحظه دارد کار را شروع می کند.
- به همان اندازه، به تعویق انداختن، برایش معنایی ندارد چون به خاطر این جنس از ایمان، تمام قدم ها در طی مسیر یکی پس از دیگری به او گفته می شود و نیازهایش در لحظه پاسخ داده می شود.
تمام کارآفرین هایی که در کسب و کار خود به موفقیت پایدار رسیده اند، چنین الگویی از عملکرد را دارند که عملکرد توحیدی نام دارد. عملکردی که عوامل بیرونی را بی تاثیر می داند و راه الهامات قلب را می رود.
وقتی ذهن خود را از اطلاعات محدود کننده خالی می کنی و پای آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3 می نشینی، آن آگاهی ها بخش خلاق و خداگونه وجود شما را فعال می کند و با چنین سوالاتی ایمان شما را به چالش می کشد که:
- چرا از اینکه جواب تمام سوالات را درباره کسب و کار خود نمی دانی، ترسیده ای و کار را شروع نمی کنی؟
- چرا روی حرفها و وعده های متخصصان حساب می کنی اما روی وعده نیرویی که جهان را هدایت می کند، حساب نمی کنی؟
- چرا با وجود این نیروی هدایتگر درونی، هدایت کسب و کار خود را به او نمی سپاری؟
- چرا به جای انتظار و سکون برای وقت مناسب، همین حالا این نیروی هدایتگر را فعال نمی کنی؟
- چرا به این نیرو توکل نمی کنی و با همین امکانات، قدم اول را بر نمی داری؟
روانشناسی ثروت 3، با هدف ایجاد کسب و کاری با موفقیت های پایدار، به ما یاد می دهد تا درباره عوامل موفقیت کسب و کار، به دنبال تفاوت قائل شدن بین اصل و فرع باشیم. در دنیایی که در هر لحظه، هر فردی ایده ای درباره عوامل موفقیت منتشر می کند، باید از خود بپرسیم: ” اصل اساسی موفقیت یک کسب و کار چیست؟
روانشناسی ثروت 3، فقط و فقط بر درک و اجرای این اصل، متمرکز است. به همین دلیل در بازار مکاره امروز، هر روز یک تکنیک و شگرد جدید برای فروش ابداع می شود و خیلی زود هم محو می شود. اما آموزه های روانشناسی ثروت 3، از زمان تولید تا الان، فقط بر همان اصل اساسی یعنی قانون بدون تغییر خداوند استوار است و تا کنون کسب و کارهای افراد زیادی را متحول کرده که این آگاهی ها را عملی کرده اند.
مهم ترین بخش از آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3، فعال کردن نیروی هدایتگر درونی است. تمرینات و آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، باورهایی را در ذهن دانشجو می سازد که این نیرو را فعال می کند. سپس در ادامه جلسات، دانشجو یاد می گیرد که چگونه به وسیله “سوالات مناسب”، به این نیرو قدرت خلق کنندگی بدهی. سوالات هدایتگری که به شما می گوید:
“سمت شما”، در این قدم چیست؛ سمت خداوند چیست؛ چه کارهایی را باید انجام دهی؛ چه کارهایی را نباید انجام دهی؛ چه قدم هایی را شما باید برداری تا خداوند قدم های بعدی را برایت بردارد؛ چه جنس از توجه را باید فعال نگه داری و از توجه به چه چیزهایی باید اعراض کنی تا این نیرو همچنان فعال بماند. آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3 مشاور دانایی است که به شما یاد می دهد تا ذهن خود را مثل یک هوش مصنوعی بر اساس باورهای توحیدی، تربیت کنی.
به اندازه ای که به آموزه ها و تمرینات این دوره عمل می کنی، نیروی هدایتگری را در وجود خود فعال نگه میداری که:
- در هر لحظه، قدم بعدی را به شما می گوید؛
- درباره مسائل شما، سر راست ترین جواب را پیش روی شما میگذارد؛
- ایده های سازنده را به سمت مغز شما هدایت می کند؛
- آدمها مورد نیاز را به سمت شما هدایت می کند؛
- راهکارها را به سمت شما هدایت می کند؛
- شما را با فرصت های شگفت انگیز روبرو می کند و همزمانی های شگفت انگیز را برایت ایجاد می کند.
مدیریت کسب و کار، با وجود باور به این نیروی هدایتگر و فعال نگه داشتن او، بی نهایت آسان است. چون انرژی خداوند در تمام جزئیات کسب و کار شما جاری می شود و کارها را انجام می دهد. به گونه ای که همه متعجب می شوند از اینکه چرا شما در زمان مناسب در مکان مناسب هستی؟! اما خودت می دانی که دلیل این همزمان، شراکت با خداوند است. “توحید” یعنی شراکت با خداوند؛ حساب کردن روی این نیرو؛ اعتماد به هدایت های این نیرو و لبیک گفتن به الهامات این نیرو؛
لازم است تمام جلسات دوره روانشناسی ثروت 3 را بارها گوش داده شود، تمرینات با تمرکز بالا انجام شود، آگاهی ها به اندازه کافی تکرار شود تا مغز “توحید و چگونگی اجرای آن در عمل”، درک شود.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 3
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج79MB17 دقیقه
- فایل صوتی live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج16MB17 دقیقه
تفاوت در نتایج تفاوت درباورهاست ٫باور بسیار مهم ،درمسیرزندگی ،باوربه هدایت الله ،رب/قادر مطللق است ٫زیراتا اعتقاد نداشته باشی درخانه چیزی هست به دنبال ان چیزنمی چرخی ٫پس اگربه این اعتقاد داشته باشی که القلب حـــــــــــرم الله –قلب حرم خداست وتومحرم این خانه هستی واوهمـــــــــــــــــــــــــــــــــــواره در حال هــــــــدایت توست (فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿۸﴾ سپس پلیدکارى و پرهیزگارى اش را به آن الهام کرد۸/شمس) همواره آرامی وبه انچه به تو گفته می شود ،با ایمان عمل می کنی٫ پس احساس خوب وآرامش ، برابر است با مسیردرست ، ورسیدن به احساس خوب نیز برابراست با وارد شدن در مسیردرست ٫
درمسیر درست تو همواره درمقصدی ،چون نتیجه رسیدن به هدف ومقصد ، درتمام جنبه های زندگی ،احساس خوب ولذته وچون تو در مسیر درست هستی وآرامش داری به نتیجه رسیدی٫واین یعنی اینکه تورها هستی ازنتیجه ورسیدن به هدف(علی رقم اینکه دوست داری بهش برسی ولی بهش نچسبیدی ،چون نتیجه نتیجه ،که همون لذته ،الان دستته٫)
سرمنشا الهامات الله حکیم ،دانا وعالم به تمام چیزهاست پس الهامات ،صددرصد قابل استناد است وشکی در صحتش نیست٫
مورد بعدی گام به گام بودن الهامات وهدایتهای الهی است ،یعنی الهام گام دوم ،مستلزم اجرای دقیق از فرامین الهی در گام اول است٫فرض کن پیامبر ص به اولین الهامش ،عمل نمی کرد ومی گفت کی از من حمایت می کنه ،وحرف من رو قبول می کنه ،یا موسی ع عصا رو نمی انداخت، یا ابراهیم ،اسماعیل و هاجر رو در بیابان برهوت رها نمی کرد وبه دنبال الهامش نمی رفت ،ایا مسیرهای بعدی به اونها گفته می شد؟ آیا با فراموش کردن حرف خدا وبه عبارتی با انجام ندادن وحی الهی ،در سلک کافران قرار نمی گرفتند؟
لازم به ذکر است که همانطور که گفتم ،نتیجه تمام نتایج ،احساس خوب ولذت بیشتر است وخداوند درجهان مادی لذت رو در تکـــــــــــامل قرارداده ٫
بیاید این روبراتون با یک مثال بیان کنم ولذتهای یک مسیر تکاملی روبراتون بازکنم ٫
بین دونفر ارتباط عاشقانه ای برقرار می شه (لذت ۱) بعد اونها با هم ازدواج می کنند (لذت ۲)وبراساس عشقشون ،نطفه ای منعقد می شه (لذت ۳) وجنین شروع به رشد می کنه (لذت ۴)پس از ۹ماه،نوزاد متولد می شه (لذت ۵) ویک جمعیتی از خویشان واقوام شادند(لذت ۶) وتودوران رشدوکودکی شو می بینی وحال میکنی (لذت ۷) واین مسیر لذت بخش همچنان ادامه داره ٫٫٫٫٫٫٫
خوب حالابیا تکامل رو برداریم مثلا،نه ماه بارداری رو حذف کنیم٫یعنی به محض ایجاد نطفه ،در عرض ۳۰ثانیه شکم مادر کش بیاد در حد پاره شدن وبچه متولد بشه (حذف لذت ۴ و۵) یانه ،اصلا چه اجباری به همسر ،خودش بدون همسر،باردار بشه وبچه هم ایکی ثانیه به دنیا بیاد (حذف لذت ۱و۲و۳) یا نه ،خوب چه کاریه ،باردار نشه ویک بچه ازاون با لا بیافته پایین ،(حذف لذت ۱و۲و۳و۴و۵)،اقا حالاکه تکاملی نیست اصلا بچه نیافته و یک جوان خوشگل بیافته پایین ،یا حالا چرایکی بیافته ،۸تا جوان بیافته واین سیکل معیوب بدون تکامل ، دیگه حدی براش متصور نمی شه شد و ورود در یک دنیایی که اصلا فکر کردن بهش هم ترسنــــــــــــــــاک ووحشت آور است (یک دقیقه چشمتو ببند ودنیایی بدون تکامل رو ببین که همین جور ،در ان واحد داره آدم ،حیوان ،ماشین ،خانه ،ابزارو٫٫٫٫تولید می شه)وزندگی دراون هیچ لذتی نداره{إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِیعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ﴿۳﴾پروردگار شما آن خدایى است که آسمانها و زمین را در شش هنگام آفرید سپس بر عرش استیلا یافت کار [آفرینش] را تدبیر مى کند شفاعتگرى جز پس از اذن او نیست این است خدا پروردگار شما پس او را بپرستید آیا پنـــــــــــد نمى گیرید (۳)/یونس}
٫امیداورم بااین مثال متوجه شده باشی که تکامل ارزشمند است ویکی از بزرگترین نعمتهای الهی است(والله دانا وحکیم است)
اعتقاد به هدایت الله و لذت در مسیر تکاملی الهامات(ازشک کردن جلوگیری می کنه) ،خودش باعث صبــــــــــــــــــــــــــــــــــر می شه ٫صبر دراین تعریف عبارت است از انجام عاشقانه قدم الهام شده به انسان ،فارق ازتفکر به گام بعدی(بعدش چی می شه؟) ،فارق ازاتصال این گام به نتیجه وندیدن ارتباط خاصی بین آنها(آخرش چی می شه؟) وتوکل برحکیم الهام کننده و داشتن ایمان به غیب ٫این نوع صبر بسیار فرق می کنه با استیصال ودرماندگی در مسیر ودست روی دست گذاشتن تاببینیم خداچی می خوادوبا ما چه خواهد کرد٫در صبر با تعریف بالابدلیل قابلیت اختیار ومختار بودن انسان در انتخاب این نوع حرکت وتصحیح احساسات به سمت احساس خوب ،پاداش این نوع صبر،ازنوع اجربدون حساب است{قُلْ یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَهٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَهٌ إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ ﴿۱۰﴾/زمر}این است وجز این نیست که به تمام وکمال پاداش صابران بدون حساب وشمارشی پرداخت خواهد شد٫توجه کن یوفی (تمام وکمال )وبغیر الحساب (بدون حساب)،حالامن که کم آوردم ، تو تونستی فکر کن ،بدون حساب تهش کجاست!!!؟ که علاوه براون تمام وکمال هم پرداخت خواهد شد٫}
دراین نوع حرکت وزندگی که ،تقلّا وتلاش طاقت فرسا جایی ندارد،چون در تقلا لذت وعشقی وجودندارد،پس نتیجه نتیجه (که همون لذت بوده) وجود ندارد،پس احساس خوبی وجود ندارد ،پس مسیر اشتباه است ،پس هدایتی وجودندارد ،پس مسیر اشتباه است٫
پس تکامل در مسیر الهامات نیز خودش لذته واینکه بااین آگاهی ها به این جمله برسی که “زندگی آبتنی کردن در حوضچه ی اکنون است”واززمان حالت لذت ببری وبه این شعر منسوب به امیر المومنین علی ع برسی که : «ما فاتَ مَضی وَ ما سیأتیکَ فَاَیْنَ؟ قُمْ فَاغْتَنِم الفُرصَهَ بَینَ العَدَمَین»آنچه گذشت، از دست رفت و آنچه میآید کجاست؟ برخیز و فرصت میان دونیستی را دریاب٫
درضمن ،لذت بردن واحساس خوب باعث داخل شدن در فرکانس شکرگزاری می شود که بودن دراین فرکانس که نزدیک ترین فرکانس به فرکانس الله شاکر است{مَّا یَفْعَلُ اللَّـهُ بِعَذَابِکُمْ إِن شَکَرْتُمْ وَآمَنتُمْ وَکَانَ اللَّـهُ شَاکِرًا عَلِیمً خدا چه نیازی به مجازات شما دارد اگر شکرگزاری کنید و ایمان آورید؟ خدا شکرگزار و آگاه است٫ }باعث گسترش ظرف وجودی انسان می شه٫{ لَئِنْ شَکرْتُمْ لَاَزیدَنَّکمْ}
در مسیری که با تقلا پیش می رود هر مشکلی می تونه انسان رو از پا دربیاره ولی درمسیری که هدایت مبنای اقدام است هرمساله ای می تواند باعث پیشرفت قلمداد بشه ٫(چون اعتقادبه حکیم وحکمت او باعث این دیدگاه می شه که کار بیهوده انجام نده والکی برای تو چالش در ست نکنه ٫وحتمادر این تضاد ، رشدوهدایتی وجودارد که حتما ،برات لازم بوده واین توهستی که باید با آغوش باز ازاون مساله استقبال کنی، باهوشمندی تمام وباز گذاشتن چشمت به روی تمام نشانه ها، به دنبال حلش باشی وتکاملت رو طی کنی وباز لذت ببری٫)
راستی الهامات عـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاقلانه اندوکاملا منطقی٫ازچه جهت ؟ از این جهت که عقل می گوید براساس مثالهای قرانی ،الهامات شانسی نیستند٫یعنی به وقتش به مادر موسی الهام شد بچه رو در آب بیاندازد،به وقتش به موسی گفته شدکه عصارو بیاندازد تا اژدها شود،به وقتش به پیامبر گفته شدکه امشب در بستر نخوابی وعلی ع به جای تو بخوابد ،به وقتش به من گفته شددر دل دریا که داشتم غرق می شدم که تو اینجا تنها نیستی وباعث نجات من شد،به وقتش من وتو د راین سایت گردهم آمدیم وداریم روی این سئوال وپاسخ اون فکر می کنیم وبه وقتش٫٫٫٫٫٫٫
پس با باورهای درست اگرچیزی به دلت افتاد نگو الله بختکی بود، شانسی بود، نه ،بلکه با تمام عقل ومنطق قبولش کن، که حکیم قادر مطلقی که اون رو به دل توانداخته ،تورولایق دونسته ،والان وقتش بوده که به دلت افتاده، پس باید انجامش بدی {ایت الله بهجت: ذکر خدا حدی دارد؟ نه٫ حدش را از قلب خودت سؤال کن٫ کی از روی حضور قلب ذاکر میشوید؟ ذکر هم مختلف هم است٫ «اَسئَلُکَ٫٫٫ [و] اَن تُلْهِمَنی ذِکرَک،در جاییکه گیر افتادم، مرا الهام کنی که با ذکر نجات مییابی٫ الهام کنی، با آن ذکر خاص، نجات مییابی٫
هر ذکری، مناسبش را باید شما مناسب حال و وقت [بگویی]٫ نه مطلقالذکر٫ مثلاً فقیر است، «یا شافی» میگوید! مناسبت ندارد، بگو «یا رزاق»٫ [یا مثلاً] مریض است، «یا رزاق» بگویی! نه، باید «یا شافی» بگویی٫ ملاحظه فرمودید؟ اینها را امام بلد است، کاملاً و همچنین اولیاء و مبادی عالیه، فضلاً از مبدأ اعلی٫ اصل ذکر و خصوصیت ذکر را الهام میکند، به قلب میاندازد٫ آدم خیال میکند نه، به فکرش رسید، طوری نیست٫ بابا، الهام الهی است؛ نمیشود از این روبرگردان باشید، بگویید نهخیر، خودمان فکرمان به هر جا رسید٫}
عقل ومنطق می گه براساس الهامات قرانی ،الهامات ممکنه غیرمنطقی باشد٫(مثلا قرار دادن بچه طفل معصوم درداخل رود نیل !!!)
عقل ومنطق می گه براساس الهامات قرانی،ممکنه درمسیر بترسی،ویا غمگین بشی و٫٫٫چون تویک آدم هستی ،اما اگر شروط الهام برقراربوده وبه تو الهام شده ،پس باید احساست رو خوب کنی (ولاتخافی ولاتحزنی)وهیچ غم واندوهی رو به خودت راه ندی وسریع به مسیر درست برگردی وبدونی که قادرمطلق همراهته واگر مساله ای هست این برای رشدت لازمه وبدردت خواهد خورد،(درد عشق توکمند لطف ماست ،*زیر هر یارب تو ، لبیک هاست){ قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَنْ یَفْرُطَ عَلَیْنَا أَوْ أَنْ یَطْغَى ﴿۴۵﴾گفتند: پروردگارا! ما می ترسیم که [پیش از دعوت کردنش به حق] با سخت گیری و شکنجه بر [ضد] ما پیشی گیرد یا بر سرکشی خود بیفزاید٫ (۴۵)
قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِی مَعَکُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى ﴿۴۶﴾خدا فرمود: نترسید که من بی تردید با شما هستم [سخن او و شما را] می شنوم و [اعمالتان را] می بینم٫ (۴۶)/طه}
عقل ومنطق می گه براساس الهامات قرانی،وحی باعث دلداری می شه تادرهرشرایطی هستی ،باز امیدتو ازدست ندی{ فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَأَجْمَعُوا أَنْ یَجْعَلُوهُ فِی غَیَابَتِ الْجُبِّ وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿۱۵﴾پس هنگامی که وی را بردند و تصمیم گرفتند که او را در مخفی گاه آن چاه قرارش دهند [تصمیم خود را به مرحله اجرا گذاشتند] و ما هم به او الهام کردیم که از این کار آگاهشان خواهی ساخت در حالی که آنان نمی فهمند [که تو همان یوسفی٫] (۱۵)/یوسف}
عقل ومنطق می گه براساس الهامات قرانی،بهترین وموثق ترین اخبار ازطریق وحی(=قران ،من استفاده شخصی کردم و به الهامات ربطش دادم) جابجا می شه{ نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِینَ ﴿۳﴾ما بهترین داستان را با وحی کردن این قرآن بر تو می خوانیم و تو یقیناً پیش از آن از بی خبران [نسبت به این بهترین داستان] بودی٫ (۳)/یوسف
ذَلِکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ وَمَا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ وَمَا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یَخْتَصِمُونَ ﴿۴۴﴾این [حقایق] از خبرهای غیبی است که به تو وحی می کنیم٫ و تو هنگامی که آنان قلم های خود را [به عنوان قرعه زدن در آب] می انداختند که کدامیک از آنان سرپرستی مریم را عهده دار شود، و نیز زمانی که [برای کفالت او] با یکدیگر جدال و ستیز می کردند، نزد آنان نبودی٫ (۴۴)/آل عمران
عقل ومنطق می گه براساس الهامات قرانی،آنچه لازمه ، بهت الهام می شه (نگران نباش وخیلی به دنبال اطلاعات نباش){ إِذْ أَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّکَ مَا یُوحَى ﴿۳۸﴾ آن زمان که به مادرت آنچه را که بـــــــــــــاید الهام می شد، الهام کردیم ۳۸/طه}
عقل ومنطق می گه براساس الهامات قرانی،شیطان هم وحی می کند٫(وسوسه می کند٫){ وَلَا تَأْکُلُوا مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى أَوْلِیَائِهِمْ لِیُجَادِلُوکُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لَمُشْرِکُونَ ﴿۱۲۱﴾از آنچه [هنگام ذبح شدن] نام خدا بر آن برده نشده نخورید؛ مسلماً خوردن آن فسق [و بیرون رفتن از عرصه طاعت خدا] است؛ قطعاً شیاطین [شبهات ناروایی را به ضد احکام خدا] به دوستانشان القاء می کنند تا با شما [درباره احکام خدا] مجادله و ستیزه کنند، و اگر از آنان پیروی کنید، یقیناً شما هم مشرکید٫ (۱۲۱)/انعام
پس اگرآنچه به دلت افتاده ،شاخصه های بالاروداره ،عقل می گه که اون الهامه٫
در بحث استفاده ازابزار یاتوکل واعتماد برخدا برای موفقیت ،نیز باید بگم،براساس اصل “لا مُؤثّرَ فی الوجود الا الله” ویا بحث یگانگی انرژی ،همه ممکن الوجود ها از واجب الوجود اند وبه عبارتی ابزارها الهی اند ودر مسیر هدایت بهر حال به سمت استفاده از ابزار هدایت می شی وابزار زیر مجموعه مسیر هدایت وجزئی ازاون هستند (مثلاهمین سایت که حاصل تحقیقات بشری است ونوعی ابزاره ولب تابی که من دارم تایپ می کنم ولامپی که روشن است ومخابرات وسیم کارت وشبکه ووای فای و٫٫٫که همه ابزارند ولی الان درمسیر هدایت،داریم ازاونها استفاده می کنیم وخیلی از ابزار دیگه هستن که الان ودر مسیر هدایتمون به اونها کاری نداریم)
نکته دیگه ای که اثبات می کنه ابزار الهی اند اینکه تمام ابزار ها،زاده ی تخیل والهام آدمی اند که صاحب اون الهام اون روجدی گرفته واون ابزار رو از وادی فرکانس به وادی جسمیت آورده واون انرژِ ی رو شکل داده ٫
پس جواب اینکه ، روی خداحساب می کنی واز ابزاری که بهت گفته می شه استفاده می کنی٫
نتیجه گیری کل داستان درچند کلمه کلیدی =باورها –رب/قادرمطلق –حکیم –هدایت – گام به گام– اخباردرست-دلداری-اطلاعات مورد نیاز–شیطان –وسوسه –تکامل-صبر-لذت – احساس خوب- ابزارالهی
اما استاد عباس منش کسی که به اینها، ایمـــــــــان داره وبهش عمـــــــــــــــــــل می کنه وبه اندازه با ورش نتیجه می گیره ٫درحالی که خیلی از اساتید ممکنه اینها رو قبول نداشته باشن ویا اگر قبول داشته باشن بهش عمل نکنند٫
ممنونم خوندیش ٫بوس بوس٫
دوستارشما
علی خاکسار
ممنونم اقای امجدیان عالی توضیح دادی٫این نکاتش برای من خوب بود:””این همه اطلاعاتی که به دست آوردم و در ذهن خودم دارم رو به تو میدم من که نمیتونم همشو یاد بیارم و سر موقع ازش استفاده کنم واقعیت تسلیم خدا شدم و گفتم همش مال خودت من تا بیام آنالیز کنم ببینم چکار کنم همه چی از دستم میره و دوستان و استاد عزیزم باورتون شاید نشه که سر زمان خودش از خدا میپرسم که چکار کنم با کی حرف بزنم چجوری حرف بزنم و چه خریدی بکنم و چه کاری رو اول و چه کاری رو آخر انجام بدم از چه قانونی توی روابطم استفاده کنم مثلا الان درخواست کنم یا اعراض کنم همه و همه وهمه شو از خودش میپرسم واقعیت بهش هم میگم که مغر من توانایی آنالیز کارهایی که تو انجام میدهی و راه های درستی که تو میدونی به نتیجه دلخواهم میرسه رو نداره٫ و در کل با احساس بسیار خوب و اعتقاد به اینکه خدای من همه جواب ها رو داره و به من هم میگه ازش درخواست راهنمایی میکنم و اصلا روی تجربه های گذشته ام حساب نمیکنم چون میدونم اساس جهان پیشرفت هست و با پیشرفت خیلی چیزها عوض میشه و خدای من از اونها خبر داره و به همین دلیل آماده چیز های جدید هم با تمام وجود هستم٫ که خدا بگه انجامش بدم٫””
یه چیزی که خیلی کمکت میکنه مسیرت رو پیدا کنی اینه که ببین کاری که میخوای انجام بدی از چه جایگاه احساسی هست.
از جایگاه کمبود یا فراوانی؟
از جایگاه ترس یا آرامش؟
از جایگاه این که راه دیگه ای نیست یا این که راه زیاده؟
از جایگاه توانایی خلق ثروت و یا از جایگاه ناتوانی در ساخت ثروت؟
و…..
این نکته شاه چراغیه ها .ممنونم
خیلی عالی بود ممنون
حالا کارشناسان محترم ??? به این نتیجه رسیدن که اگه کسی میخواد به اون موفقیتا برسه باید اون کار هارو انجام بده،
باید اون جوری لباس بپوشه یا مثلا اونجوری سخنرانی کنه یا مثلا اونجوری تبلیغات کنه و هزاران توهم دیگه
در صورتی که عامل اصلی باور ها بوده و اصلا باورهای اون فرد موفق باعث شده اون کار ها بهش الهام بشن
ولی نکته اینه که اون کار ها برای اون فرده ،برای شرایط اونه ، شاید برای بقیه جواب نده
بقیه اگ میخوان موفق بشن باید باورهای درستی ایجاد کنن ، تکاملشون رو طی کنن و ایده های خوشونو عملی کنن،ایده هایی که بهشون الهام میشه و مال اوناست??