در این فایل، سوال اساسی زیر مطرح شده است:
“چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت میکند؟ چه عواملی سبب میشود، فردی مثل استاد عباسمنش با اینکه آنچه را که متخصصین علم بازاریابی مهم میدانند، انجام نمیدهد اما در کسب و کار خود به موفقیتهایی دست مییابد که سایر کسب و کارهای آن حوزه، با وجود اجرای فرامین متخصصین بازاریابی، دست نیافتهاند؟”
«تفاوت قائل شدن میان اصل و فرع» درباره عوامل موفقیت یک کسب و کار، هدف اصلی این فایل است. اما تمامی جزئیات درباره عوامل اساسی موفقیت پایدار در کسب و کار، به صورت مفصل در دوره روانشناسی ثروت 3 توضیح داده شده است.
دوره روانشناسی ثروت 3، استاد خبره ایست برای ایجاد “توانایی تشخیص اصل از فرع”، در ذهن مدیر یک کسب و کار. جلسات اولیه این دوره – در قدم اول – به دانشجو “مدیریت ذهن” را می آموزد. زیرا تا زمانی که فرد از عهده مدیریت ذهن خود برنیاید، محال است از عهده مدیریت کسب و کار خود برآید. روانشناسی ثروت 3، مدیریت ذهن را از ریشه یعنی “ساختن باورهای توحیدی” شروع می کند. زیرا “توحید”، تنها راهکار برای مدیریت ترس ها و نگرانی های توهمی است که ذهن همواره از طریق آنها وارد عرصه می شود.
ریشه موفقیت پایدار برای یک کسب و کار، در باورهای توحیدی صاحب آن کسب و کار است. باورهایی که تمرکز فرد را به جای حساب کردن روی عقل انسانی، به پیروی از هدایت های الهی معطوف می کند.
ذهن ما اکثرا درباره پیروی از هدایت های درونی، مقاومت های بسیاری دارد زیرا ما آموزش دیده ایم تا روی عقل مان حساب کنیم، روی علمی حساب کنیم که حاصل درک به اصلاح از ما بهتران درباره شیوه به موفقیت رسیدن است. ضمن اینکه اساس این درک، بر تاثیر عوامل بیرونی (شرک)، بنا شده است و نیروی هدایتگر درونی ما را غیر فعال می کند. در نتیجه وقتی برایمان واضح می شود که می خواهیم کسب و کار شخصی خود را راه اندازی کنیم یا رشد دهیم، ذهن لیستی از موانع، مسائل احتمالی، ” به اندازه کافی خوب نبودن ها ” و شک و تردید ها را پیش روی ما قرار می دهد و تمام انگیزه و اشتیاق درونی ما را می بلعد زیرا فرد مهم ترین عامل، یعنی نیروی هدایت را از معادله خارج کرده و فقط روی عقل انسانی حساب باز کرده است.
به همین دلیل، روانشناسی ثروت 3، بازسازی کسب و کار را از پاکسازی ذهن صاحب کسب و کار از شرک شروع می کند. جلسات این دوره – قدم به قدم – همکاری کردن با انرژی خلق کننده و هدایت کننده ای را یاد می دهد که خداوند نامیده ایم:
نیرویی که درون ماست، از همه چیز آگاه است، همواره همراه ماست، همه ایده ها و راهکارها را دارد، جواب تمام سوالات را دارد، در حل مسائل به ما کمک می کند، هدایت ما را وظیفه خود دانسته است، برگی بدون اذن او از درخت نمی افتد و عاشقانه می خواهد به ما کمک کند تا در مسیر خواسته های خود حرکت کنیم و از طریق تحقق خواسته های خود، دستی باشیم برای گسترش جهان.
مهمترین بخش از آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، مامور ساختن این باور مرجع است که شما به عنوان مدیر یا صاحب یک کسب و کار، باید در ذهن خود بسازید. سپس سایر عوامل، روی این فونداسیون قرار داده می شود.
- به اندازه ای که مدیر کسب و کار، جمله به جمله آگاهی های جلسات این دوره را مثل وحی منزل جدی می گیرد و در رفتارها و عملکرد خود لحاظ می کند، به همان اندازه نیز:
- نگرانی هایش درباره مسائل کسب و کار مثل بازیابی، مشتری مداری، تولید، مجوز و … حذف می شود؛
- به همان اندازه به آرامش ذهنی می رسد و به اندازه این آرامش ذهنی، الهامات خداوند را درباره “چگونگی”، دریافت می کند؛
- به همان اندازه جواب سوالاتی را دریافت می کند که الان جوابی برایشان ندارد؛
- به همان اندازه ایمان فعالی دارد که بدون نیاز به “دانستن همه چیز” یا “بی عیب و نقص بودن”، با امکاناتی که در همین لحظه دارد کار را شروع می کند.
- به همان اندازه، به تعویق انداختن، برایش معنایی ندارد چون به خاطر این جنس از ایمان، تمام قدم ها در طی مسیر یکی پس از دیگری به او گفته می شود و نیازهایش در لحظه پاسخ داده می شود.
تمام کارآفرین هایی که در کسب و کار خود به موفقیت پایدار رسیده اند، چنین الگویی از عملکرد را دارند که عملکرد توحیدی نام دارد. عملکردی که عوامل بیرونی را بی تاثیر می داند و راه الهامات قلب را می رود.
وقتی ذهن خود را از اطلاعات محدود کننده خالی می کنی و پای آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3 می نشینی، آن آگاهی ها بخش خلاق و خداگونه وجود شما را فعال می کند و با چنین سوالاتی ایمان شما را به چالش می کشد که:
- چرا از اینکه جواب تمام سوالات را درباره کسب و کار خود نمی دانی، ترسیده ای و کار را شروع نمی کنی؟
- چرا روی حرفها و وعده های متخصصان حساب می کنی اما روی وعده نیرویی که جهان را هدایت می کند، حساب نمی کنی؟
- چرا با وجود این نیروی هدایتگر درونی، هدایت کسب و کار خود را به او نمی سپاری؟
- چرا به جای انتظار و سکون برای وقت مناسب، همین حالا این نیروی هدایتگر را فعال نمی کنی؟
- چرا به این نیرو توکل نمی کنی و با همین امکانات، قدم اول را بر نمی داری؟
روانشناسی ثروت 3، با هدف ایجاد کسب و کاری با موفقیت های پایدار، به ما یاد می دهد تا درباره عوامل موفقیت کسب و کار، به دنبال تفاوت قائل شدن بین اصل و فرع باشیم. در دنیایی که در هر لحظه، هر فردی ایده ای درباره عوامل موفقیت منتشر می کند، باید از خود بپرسیم: ” اصل اساسی موفقیت یک کسب و کار چیست؟
روانشناسی ثروت 3، فقط و فقط بر درک و اجرای این اصل، متمرکز است. به همین دلیل در بازار مکاره امروز، هر روز یک تکنیک و شگرد جدید برای فروش ابداع می شود و خیلی زود هم محو می شود. اما آموزه های روانشناسی ثروت 3، از زمان تولید تا الان، فقط بر همان اصل اساسی یعنی قانون بدون تغییر خداوند استوار است و تا کنون کسب و کارهای افراد زیادی را متحول کرده که این آگاهی ها را عملی کرده اند.
مهم ترین بخش از آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3، فعال کردن نیروی هدایتگر درونی است. تمرینات و آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، باورهایی را در ذهن دانشجو می سازد که این نیرو را فعال می کند. سپس در ادامه جلسات، دانشجو یاد می گیرد که چگونه به وسیله “سوالات مناسب”، به این نیرو قدرت خلق کنندگی بدهی. سوالات هدایتگری که به شما می گوید:
“سمت شما”، در این قدم چیست؛ سمت خداوند چیست؛ چه کارهایی را باید انجام دهی؛ چه کارهایی را نباید انجام دهی؛ چه قدم هایی را شما باید برداری تا خداوند قدم های بعدی را برایت بردارد؛ چه جنس از توجه را باید فعال نگه داری و از توجه به چه چیزهایی باید اعراض کنی تا این نیرو همچنان فعال بماند. آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3 مشاور دانایی است که به شما یاد می دهد تا ذهن خود را مثل یک هوش مصنوعی بر اساس باورهای توحیدی، تربیت کنی.
به اندازه ای که به آموزه ها و تمرینات این دوره عمل می کنی، نیروی هدایتگری را در وجود خود فعال نگه میداری که:
- در هر لحظه، قدم بعدی را به شما می گوید؛
- درباره مسائل شما، سر راست ترین جواب را پیش روی شما میگذارد؛
- ایده های سازنده را به سمت مغز شما هدایت می کند؛
- آدمها مورد نیاز را به سمت شما هدایت می کند؛
- راهکارها را به سمت شما هدایت می کند؛
- شما را با فرصت های شگفت انگیز روبرو می کند و همزمانی های شگفت انگیز را برایت ایجاد می کند.
مدیریت کسب و کار، با وجود باور به این نیروی هدایتگر و فعال نگه داشتن او، بی نهایت آسان است. چون انرژی خداوند در تمام جزئیات کسب و کار شما جاری می شود و کارها را انجام می دهد. به گونه ای که همه متعجب می شوند از اینکه چرا شما در زمان مناسب در مکان مناسب هستی؟! اما خودت می دانی که دلیل این همزمان، شراکت با خداوند است. “توحید” یعنی شراکت با خداوند؛ حساب کردن روی این نیرو؛ اعتماد به هدایت های این نیرو و لبیک گفتن به الهامات این نیرو؛
لازم است تمام جلسات دوره روانشناسی ثروت 3 را بارها گوش داده شود، تمرینات با تمرکز بالا انجام شود، آگاهی ها به اندازه کافی تکرار شود تا مغز “توحید و چگونگی اجرای آن در عمل”، درک شود.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 3
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج79MB17 دقیقه
- فایل صوتی live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج16MB17 دقیقه
سَلِ المَصانِعَ رَکباً تَهیمُ فی الفَلَواتِ
تو قدرِ آب چه دانی که در کنارِ فراتی؟
شبم به رویِ تو روز است و دیدهها به تو روشن
و إِن هَجَرتَ سَواءٌ عَشِیَّتی و غَداتی
اگر چه دیر بماندم امید برنگرفتم
مَضَی الزَّمانُ و قلبی یَقولُ إِنَّکَ آتٍ
من آدمی به جمالت نه دیدم و نه شنیدم
اگر گِلی به حقیقت عَجین آبِ حیاتی
شبانِ تیره امیدم به صبحِ رویِ تو باشد
و قَد تُفَتَّشُ عَینُ الحیوهِ فِی الظُّلماتِ
فَکَم تُمَرِّرُ عَیشی و أنتَ حاملُ شهدٍ
جوابِ تلخ بدیع است از آن دهانِ نباتی
نه پنج روزهٔ عمر است عشقِ رویِ تو ما را
وَجَدتَ رائِحَهَ الوُدِّ إِن شَمَمتَ رُفاتی
وَصَفتُ کُلَّ مَلیحٍ کما یُحِبُّ و یَرضیٰ
مَحامدِ تو چه گویم؟ که ماورای صفاتی
أخافُ مِنکَ و أرجو و أستَغیثُ و أدنو
که هم کمندِ بلایی و هم کلیدِ نجاتی
ز چشمِ دوست فتادم به کامهٔ دلِ دشمن
أحِبَّتی هَجَرونی کَما تَشاءُ عُداتی
فراقنامهٔ سعدی عجب که در تو نگیرد
و إِن شَکَوتُ إِلی الطَّیرِ نُحنَ فی الوُکَناتِ
تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی از زیباترین غزلهای عربی- فارسی سعدی علیهم رحمه همین غزل زیباست که اولین بار دوست کوهنوردم در صعود به قله بینالود در حالی که آب تمام کرده بودیم برایمان سرود و آنجا بود که قدر قیمت واقعی آب را کمی درک کردم و سختی تشنگی را چشیدم ایشان خیلی آرام از روی آن گودال کوچک آب را برمیداشتند و به ما میدادند تا آب گل آلود نشود آخرین نفر خودشان نوشیدند و به این صورت درس عملی بزرگی به ما دادند خداوند ایشان را سلامت بدارد.با سپاس از راهنمای خوب و با تجربه و کاربلد ،دوست و استاد عزیز و همنورد گرامی علی هنرور،پیشکسوت گروه کوهنوردی سحر یزد.
راستش را بخواهید اصلاً قرار نبود کامنتی بنویسم با اینکه به خوبی میدانستم امروز 5 روز گذشته و لایو جدیدی نیامده و روز ششم احتمال خیلی زیادی است و به صورت پیش فرض گفتم اگر لایو هم بیاید کامنتی قرار نیست که بگذارم و فقط گوش میکنم و میروم تمرکز میکنم بر کار خودم وقتی لایو را گوش کردم خواستم از سایت خارج شوم ندایی گفت اصلاً ببین این لایو کامنتی هم دارد گفتم آره بالای صفحه نوشته 218 صفحه کامنت دارد گفت حالا یکی آخری را بخوان رفتم و دیدم خانم سید فاطمه جعفری نوشتهاند باور فراوانی هدایت عمل بلافاصله به الهامات و کیفیت بالای کار به جای تبلیغات گفتم اینها را خودم میدانم گفت یکی آخری را خواندی گفتم ولم کن بگذار بروم که یک دفعه گفت حالا تعداد کامنتها را ببین دیدم نزدیک 4000 کامنت باز هم گفتم خوب که چی؟ نه دقیق بگو 3956 کامنت خوبه حالا ؟گفت برو کامنتهای بیشترین امتیاز را ببین گفتم هر کاری کنی من قرار نیست کامنتی بنویسم گفت باشه حالا برو و رفتم کامنت اول بیشترین امتیاز آقای علی حیدری 1255 رای 107 هم پاسخ دوستان به این نظر و من هم به ایشان رای دادم گفتم بگذار بشود1256نفر بعدی سیاوش881رای و72 پاسخ گفتم یا علی ماشالله احسنت من هم بهش رای دادم نفر بعدی زدکارتیست 612 رای 29 پاسخ.
بروم گفتم باشه من همه این حرفها را خودم بلدم تازه این کامنتها مال 5 ساله پیش هست ببین اردیبهشت سال 1398که دیدم که یک دفعه دیدم کامنت گروه تحقیقاتی عباسمنش……و گفتگوی درونی را فراموش کردم
خانم شایسته!!!!! و قسمت کامنت دوم کامنت خانم شایسته را در صفحه بعدی خوندم ای عجب هیچ چیز نمیتوانست من را راضی کند برای نوشتن کامنت الا حرفهای خانم شایسته مگر میشود تمام زیبایی را با هم داشت؟!! من دیوانه تحسین و تمجید و تعریف های این مریم مقدس زمان و دم مسیحایی هستم که استاد دارد بگذارید و اجازه دهید قدری میانبر بزنیم:
فیلم بازی با آتش آلن دولن را نمیدانم دیدهاید یا نه ؟ از یک تبهکاری به نام امیل صحبت میکند که به بهانه بیماری از زندان ،اعزام به بیمارستان و با حمایتهایی که میشود فرار می کند.و در پایان فیلم دستگیر میشود البته باکمک یکی از دوستان قدیمی او که قبل از اینکه مکان امیل را لو بدهد می گوید من از خودم بدم می آید و آلن پاسخ میدهد من هم گاهی از خودم بدم می آید اشاره به اینکه کار درست را انجام بده.
چقدر این دیالوگ آشناست هیچ کس من را دوست ندارد
من از خودم متنفرم و….
آنگاه به یک رستوران بین راهی میروند و همسر بازرس هم با او میآید که یعنی طبیعی جلوه کند و خانوادگی در حال سفر هستند وقتی وارد رستوران میشود تا آماده شدن ناهار او شروع به زدن ارگ میکند که توجه امیل را به خود جلب میکند.
امیل او را تحسین میکند و از او می خواهد یک آهنگ دیگری بنوازد و به او می گوید من از همین چیزهای ساده لذت می برم.
در اینجا چند چیز مطرح است باورهای اشتباهی که نسبت به ساختن پول که با نفوذ و روابط و قدرت و اطلاعات و ارتباطاتی که داشتند از پلیس و غیرو و آخرش هم منجر به زندان و اعدام شود.
دوم اینکه تمام آنها با اینکه بزرگترین جنایتکاران و خطرناکترین آنها بودند و اغلب الگوهای نامناسب و کودکی پر از خلا داشتند ،همگی نسبت به هنر و زیبایی و احترام و محترم بودن واکنش نشان میدادند یعنی روح آنها پر می کشید برای عشق شادی هنر زیبایی ،احساس لیاقت و رسیدن به احساس خوب.
وقتی آلن از امیل میپرسد چرا روزنامه فیگارو می خواند؟!
گوید این یک عادت است در حرفه ما وقتی کسی فیگارو میخواند مردم فکر میکنند آدم محترمی است به او شک نمیکنند .
چقدر میشود هزاران هزار وجه از قانون را در این فیلم دید و بررسی کرد آنجا که همسر زیبا و هنرمند بازرس میگوید: امیل چشمهای قشنگی دارد ،وقتی بازرس به همسرش میگوید میخواستی ریسفون کامل بنوازی برایش؟! میگه چشمهای قشنگی دارد!! یعنی من نگاه نمیکنم اون یک آدم کش است و سارق از لحاظ من اون لحظه, چشمهای قشنگی داشت و من داشتم به خوبی بدون اینکه احساس کنم در کنار یک سابقه دار و آدمکش هستم موسیقی خودم را بنوازم بدون اینکه دستهایم بلرزد در پایان فیلم آلن دولن همان بازرس پرونده چنان با امیل دوست میشود که میگوید بالاخره این امیل بهبود یافت از ساعت 11 تا 12:30 ما ترک مخاصمه داشتیم و او به سهم خودش خبرها را میخواند و در سکوت بودیم طبق قانون اعدام شد این در حالی بود که هنوز خشم و انتقام در او وجود داشت این نشان میدهد داشتن خشم و انتقام آخرین چیزهاییست که انسان میتواند از خود دور کند خوب میان پرده تمام شد.
برگردیم به خانم شایسته و رشد ایشان و حتی خود استاد نسبت به 5 سال پیش کامنت به خاطر مسابقه بوده و افراد از نگاه تفریح و حل معما کامنت نوشتند به لطف ساز و کار سایت و دیدن بیشترین امتیازات هر کامنت از هر فایل که در نگاه اول برای ما مثل ماجراهای پیش پا افتاده است خوب که چی به کامنتهای دیگران امتیاز میدهند و بیشترین کامنتها نمایش داده میشود و بالای صفحه هر فایل بعد از اسم فایل تعداد صفحات کامنتها هم نوشته میشود ولی اگر همین مورد ساده و پیش پا افتاده نبود الان من این همه آگاهی کسب نکرده بودم و این کامنت هم نمینوشتم بسیار خوشحال و سپاسگزارم از خدای درون عباس منش استاد گرانقدر عباس منش و دستان خداوند در این سال که یکی از آنها دستهای وزین و اسرار آمیز وگرانقیمت خانم شایسته هستند که من هر بار ایشان را تحسین میکنم ناخودآگاه هدایت میشوم به آگاهیهای بیشتر از ایشان و حتی خود من و شما دوست عزیز که در حال خواندن این کامنت هستید دستانی از دستان خداوند در این سایت مقدس و الهی هستیم بگذریم
ماحصل صحبتهای استاد توجه به توجه به اصل و این سوال بود که چرا با اینکه من الگوریتم و الگوی خاصی را رعایت نمیکنم و بر خلاف جهت اصول و قوانین بازاریابی حرکت میکنم که آدام اسمیت پدر علم اقتصاد هم نگفته است .چرا اینقدر موفق هستم نتیجههای خوبی گرفتم؟!
ظاهراً 5 سال پیش در اردیبهشت ماه لایو بوده و مسابقهای است که استاد بعداً روی سایت قرار دادند و اما کامنت خانم شایسته که گل سر سبد کامنت های این فایل است :
توحید آزادی هدایت عمل به الهامات تا این حد که نتواند استاد خودش نباشد موضوعی را من هم میخواهم به عرایض استاد و خانم شایسته عزیز و دوستان بزرگوار اضافه کنم و آن اصل تمرکز بر روی خویشتن است
یعنی در واقع اصل تمرکز که چون ذره بینی عمل میکند که انگار سحر و معجزه و جادو در کار بوده است انگار دستی غیبی وقتی شما بر روی خودتان مرکز میکنید و در کار مورد علاقه خودتان رو به جلو میروید فارغ از عوامل بیرونی و اینکه میدانید من خالق زندگی خودم هستم و مانند یک برنامه نویس میتوان آنها را بنویسم و هر کجا ایرادی هست مسلماً از کد نویسی من است نه دولت نه همسر نه خانواده نه دوست و نه هیچ قدرت دیگری و منتظر نباشم فردی و یا حتی خداوند برای من کاری انجام دهد یادم است 7 سال پیش اهدافی را برای خودم نوشتم وقتی دیروز به آنها نگاه میکردم واژه خداوند به صورت پررنگ و زیاد در تمام آنها نمایان بود و این در حالی بود که من انتظار داشتم خداوند قرار است که کاری را انجام دهد و از غیب برایم آرزوهایم را برآورده کند و این تا اندازهای فقط درست بود من باید احساسم را خوب میکردم و الهامات رو با توجه به امکانات آن لحظه دریافت میکردم و به الهامات عمل میکردم و میدیدم که چگونه خداوند هم ،هم راستا با من به من کمک میکند ولی آن طرف قضیه باورهای من بود که بارها از پدرم شنیده بودم اگر خدا بخواهد میشود و اگر نخواهد هر چقدر هم تلاش، تلاش کنی زور بیهوده است ،نمیشود که نمی شود و کسی نیامده بود بگوید:
زندگی چیزیست که تو دستی در نوشتن آن داری
خداوند از قبل این اجازه و اختیار و بستر برنامه نویسی را به تو داده که تو اجازه بدهی تا درها برایت باز شود و برای باز شدن درها باید اول درهای ذهن و باورت باز شود و تغییر کند تو صاحب اختیار هستی به عنوان خداوند زمینی را فراهم کردهام که تو بتوانی با ابزاری که داری تکاملت را طی کنی و به خواستهها آرزوها و رویاهایت برسی .
احساست را خوب کنی باورهای خوب بسازی به دنبال علاقه ات بروی باورهای خوبی نسبت به شغل مورد علاقه ات بسازی و لذت ببری…
احساس خوبی داشته باشی به زیباییها توجه کنی و شاد باشی آن وقت است که در مسیر هدایت میشود و تکاملت را طی میکنی و این بینهایت ادامه دارد و تو میتوانی به طور تصاعدی رشد کنی.
تمام دورههای استاد که حدوداً ده دوره هست 100 میلیون تومان معادل 1700 دلار که هر دلار حدوداً 60 هزار تومان در حال حاضر ارزش دارد اگر صد برابر هم شود باز خیلی هنوز راه دارد تا قیمت اصلی که نتیجه و ماه حصل آن با هیچ واحد پولی در دنیا قابل مقایسه نیست.
رمز موفقیت و پیشرفت استاد عباس منش:
تعهد پایداری تمرکز ایمان ادامه دادن و کاربردی سخن گفتن فکر کردن و رفتار کردن است.اگر اشتباهی کردند از همانجا برگشتن و سرزنش نکردن و هفتاد من کاغذ شود از این مثنوی…
امروز خواندم جایزه نوبل فیزیک 2024 به هوش مصنوعی رسید و با خود گفتم جایزه نوبل روانشناسی 2024 را باید به استاد عباس منش تقدیم کنند.
حال مفهوم تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی
و اینکه چه چیزهایی آیات محکم و متن سناریو اصلی زندگی هستند که منجر به نتایج درخشان و چه چیزهایی آیات متشابه ،فرعیات و حاشیه هستند و نتایج ضعیف و خفیفی را نشان می دهند رو شاید انشاءالله بهتر درک کنم و بهتر عمل کنم و ایمان و استواری و اعتقاد راسخ و استوار ولو آهسته ولی پیوسته داشته باشم تا نتایج درخشان پایدار کسب کنم.موفق باشید
«دوست دارتان محسن فصاحت پاییز 1403 بماند به یادگار »
ده فرمان برای خودم:
1- در هر حالتی شکرگزار باش و به الهامات قلبی و درونیت عمل کن
2 -در هر حالتی متمرکز به هدفت باش وقتی الهامی به تو شد و تصمیم گرفتی چشم بسته عمل کن
3- در هر حال از مسیر لذت ببر،هدف لذت بردن از طول مسیر است نه انتهای راه رسیدن.
4- در هر حالتی احساس خوب داشته باش تا اتفاقات خوب برایت رقم بزند
5- در هر حالتی خداوند را در نظر داشته باش و به او توکل کن یعنی او را وکیل خود قرار بده و از سر راه او کنار برو
6- در هر حالتی انتقاد نکن و چیزی برای شکرگزاری پیدا کن و به خودت احترام بگذار احساس لیاقت را در خودت پرورش ده
7- در هر حالتی توجه به زیباییها داشته باش و دعا یا هر چیزی که به تو آرامش میدهد را فراموش نکن.
8- در هر حالتی هیچگاه خودت را سرزنش نکن و از هر کجا فهمیدی مسیر اشتباه هست باز از همان جا بازگرد.
9-در هر حالتی آگاهانه کانون تمرکز خودت را به نکات مثبت بگذار به زیبایی و شادی و تمرکز روی خودت توجه کن و نه دیگران
10- در هر حالتی انتظار چیزهای خوب داشته باش و پیش فرض ذهنت مثبت باشد و سوالهایی اینگونه بپرس اگر موفق شوم چه میشود؟ اگر به من پاسخ مثبت بدهند چه میشود؟ اگر بخواهند با من ارتباط برقرار کنند چه میشود ؟
هر روز به خودت بگو من بهترین نویسنده جهان هستم میلیونها ملیون ایمیل و نامه از سرتاسر جهان برای من میآید من لایق بهترینها هستم چون ارزشی بیش از آنچه تصور میکنم خلق میکنم.
در گام 13 آموختم چگونه الهامات درونی را فعال و چشم بسته به عنوان اصل قانون انجام دهم بدون اینکه فکر کنم که چگونه چطور یا کوچکترین سوالی یا ترسی از عواقب آن نگاه توحیدی داشته باشم و فقط انجام دهم.
در گام 13 انگار که من به 13 بدر رفتم و اینقدر شادم و اینقدر خوشحال و شکرگزارم که حد ندارد.
بعد از خداوند منان سپاسگزاری من برای سایت عباسمنش است خدایا شکرت به خاطر این لطف که هر لحظه جهان من را دگرگون و من را پر و لبریز می کنی از عشق زیبایی و شادی و شکرگزاری و سپاس فراوان و احساس خوب و سرشار از مستی و شور و عشق بی پایان.
انگار تمام جهان چون مومی در دستان قدرتمند و با اراده من است آنگاه که ، جهان اطرافم را چون خمیری که به دست کودکی است هر گونه که هر دم اراده کنم همان می شود چنانکه هم اکنون اراده باران می کنم و کویر باران من است.من تمام کویر را باغی شکوهمند دیدم.
به صحرا شدم عشق باریده بود.
جهان به ساز من می رقصد.
ساز من همیشه کوک است.