live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج - صفحه 113

4232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 3454 روز

    سلام

    من جواب سوال شما رو از زبان امام حسن (ع)

    خیلی کوتاه می دهم

    از ایشان نقل شده است که؛

    برای دنیایت چنان کار کن که گویا برای همیشه در این دنیا خواهی بود.

    و برای اخرت نیز چنان سعی تلاش کن که گویا فردا از دنیا خواهی رفت.

    ارزو داری ،به هدف تبدیل میشه نیت کن ،باور کن بعد،به خدا اعتماد کن ،موقع شروع هم از خدا کمک و انرژی بخواه ازش ،تو مسیرم به خودش تکیه کن

    اخرشم هم خدا نعمتشو(در غالب هرکاری که میخواستیم) به ما میده

    هیچ مرزی برای خدا وجود نداره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    سجاد نجف پور گفته:
    مدت عضویت: 2305 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    با سلام

    من ۱۷ سالمه و میخواهم به سوال مسابقه پاسخ بدهم.

    جهان خود سرشار از قوانین زیاد در هم پیچیده ای هست که به گفته ی بسیاری از افراد ما به ذره ای از آن دست یافته ایم و در هر جامعه اساس قانون گذاری ها در زندگی ،حکومت،اقتصاد و یا هر چیز این جوری با استفاده از این داده ها(مثلا فرمول کشفی در اقتصاد) بوده است و چون بشر هنوز به آگاهی کامل از فرمول های هستی نرسیده بنابراین این قانون گذاری ها ابدا نمی تواند همه را محدود کنند و اگر فردی بتواند در جامعه ای متفاوت از دیگران فکر کند میتواند بدون هیچ قانون شکنی به خواسته ی خود برسد .

    سخن آخر اینکه اگر با خدای درون دوست شویم و پیش برویم هیچ قانون بیرونی نمی تواند ما را محدود کند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    امیر طرلانی گفته:
    مدت عضویت: 2599 روز

    بنام خدا

    سلام به استاد عزیزم وهمه دوستان

    به نظر من مهمترین عواملی که سبب نتایج خوب در یک کسب وکار میشه عبارتند از:

    الف) احساس لیاقت مدیر اون بیزنس که یعنی خودش رو لایق داشتن بیزنس موفق وثروت وفروش بالا بدونه ودر کل عزت نفس واعتماد به نفس بالایی داشته باشه ووو

    ب( باور فراوانی داشتن در تمام زمینه ها که همواره مشتری کالا یا خدمات من هر روز بیشتر بیشتر میشود وافرادی که به کالا وخدمات من نیاز دارند هروز فراوانتر میشوند وپول وقدرت خرید برای کالای من بی نهایت وجود داره وهست وخواهد بود

    پ) خودت قبول داشته باشی وایمان داشته باشی که محصولت ویا خدمتی که انجام میدهی کمک میکنه به چرخه ورشد جهان وارزشی که ایجاد میکنی برای مشتری دهها برابرش رو در میاره وبه کیفیت محصولت وخدمتی که انجام میدی ایمان داشته باشی که ارزنده هست وبرای خریدار نیز ارزش خلق میکنه

    ج) عاشق کاری که انجام میدی باشی وبا لذت بردن از کاری که انجام میدی رو منتقل میکنی به خریدار با احساس خوبی که داری یا اون مثلی افتادم که میگن #هرچه از دل براید بر دل نشیند# که فکر میکنم مثل فایلهای استاد که معلوم هست تمام حرفها از قلبش وبا تمام وجود بدون ریا وصادقانه گفته میشه وبه دل اون افرادی که تو مدارش هستن میشینه ووو

    د) چون خود استاد از این الهامات وباورها وقوانین رواستفاده کرده اند ونسبت به جیزی که میگویند ایمان کامل دارند چون خودش نتیجه گرفته وامتحان کرده وحرفی که میزنند شعار نیست ونتیجه عملی اون رو دیدن وبه ما هم نشون میدهند وما هم باور میکنیم وسعی میکنیم اجرا کنیم

    ومن هم اگر از محصولی که تولید میکنم به عنوان خریدار استفاده کنم وراضی باشم میتونم با اطمینان اون رو عرضه کنم

    وفروشم هم رشد خواهد داشت

    ذ) یک چیز مهم دیگه اینکه بیزنسهای موفق نه کاری دارند که رقیبها شون رو از دور خارج کنند ونه دنباله رو کارهای اونها هستند بلکه فقط دنبال ایدهها وبازارهای جدید وکسترش خدماتشون هستند وهر فرصتی واتفاقی ولو به ظاهر بد رو

    باعث بیشرفت ورشدشون تلقی میکنند

    ر) باورهات وخواستهات باید تو یک مسیر باشند یعنی باید اول باور داشته باشی که پول ساختن راحت ترین کار دنیاست تا ببینیش وراحت فروش خوبی داشته باشی

    یا باور داشته باشی اینکه من اتفاقات پیرامونم رو خلق میکنم نه عوامل بیرونی

    من خودم اویل که بیزنسم رو تاسیس کردم سرچ کردم وتحقیق کردم وبهترین کمپانی رو در ملبورن پیدا کردم وباهاشون قرارداد بستم که کارهای گوگل اد و وب سایت منو انجام بدهند ولی بعد از چند ما که ماهانه پول زیادی برای این کار دادم دیدم نه با قبل خیلی فرقی نکرد

    ولی از وقتی فایل های روانشناسی وثروت یک وکشف قوانین زندگی رو خریدم روی باورهام کار کردم معجزات شروع شد وفروشم هشتاد درصد رشد کرد شکرخدا

    این هم خودش مسیر تکامل هست که باید طی میکردم

    یک ) و اول تمام این باورها توکل وایمان به رب تنها فرمانروای جهان که با توکل به اون وخواستن فقط از رب وباور توحید عملی واقدام به اون باعث شکوفا شدن ورشد ما میشه که بدون نگرانی از اینده وغمی بخاطر گذشته از او میخواهیم واجابت میشه وهمواره با ایدها وهدایتی که فقط وفقط از اون میخواهیم باغلبه برترس ها حرکت میکنیم همواره دستان بی نهایتش می ایند به کمک ما و وفور نعمت رو لمس میکنیم

    (ای خدای بخشند ومهربان تنها تو را میپرستم وتنها از تو یاری میجویم من را به راه راست هدایت کن را ه انهایی که نعمت دادی ونه راه مغضوبان و گمراهان ) خدایا سپاسگزارم

    ومن فکر میکنم استاد عباس منش و تمام

    بیزنسهای موفق جهان این باورها رو داشتن که تونستن به این همه موفقیت برسند

    خود من با اینکه در کشور جدید بیزنس جدید خودم رو تاسیس کردم از وقتی که به این باورها حتی فکر کردم فروشم هشتاد درصد رشد کرد خدا روشکر

    سپاسگزارم شاد وسلامت وثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    مصطفی نیکوروان گفته:
    مدت عضویت: 3003 روز

    سلام به همه ی دوستان و استاد عباسمنش عزیز٫

    من پاسخ به سوال مسابقه رو میخواستم

    با یک مقدمه ای از خودم شروع کنم؛

    بعد از ۲سال عضویت توی سایت، اولین نظرمو اینجا به اشتراک میذارم٫

    دلیلشم اینه که یا رسیدن به بعضی خواسته ها برام طبیعی شده بود و یا اینکه توضیحات استاد و قسمتهای متنوع سایت و مطالبش خصوصاً توضیحات خانم شایسته عزیز انقدر جامع و کامل بود که کار به سوال پرسیدن نمی رسید ولی قبلاً فکر میکردم حتماً باید به موفقیتهای آنچنانی مادی برسم و یا نتایج بزرگی توی رسیدن بخواسته هام رقم بخوره تا بعد بیام بیان کنم و احساس خوشبختی کنم(کمالگرایی) ولی از وقتی که توی دوره ۱۲قدم شرکت کردم و توی قدم دوم (تمرین ستاره قطبی)استاد گفتن؛

    (میان «تجربه خوشبختی» و «رسیدن به یک خواسته»‌، باید تفاوت قائل شوی٫ زیرا خوشبختی یعنی تجربه احساس خوب و نه داشتن یک خواسته‌ی مشخص٫)

    متوجه شدم که اشتباه فکر میکردم چون نوع نگاهم اشتباه بود حتی با اینکه به برخی خواسته هام رسیدم ولی ذهنم احساس خوشبختی رو توی خواسته های دیگه ای که ندارمشون میدید و نمیذاشت از زندگی کردن در حال لذت ببرم و تا به یک خواسته ای میرسیدم ذهنم اون رو جزء بدیهیات زندگی تلقی میکرد و این توقع و انتظار رو داشت که لذت بردن در رسیدن خواسته های بزرگتره و این طرز فکر همینطور ادامه داشت تا حالا که (واقعاً) میفهمم که تجربه ی حال خوب،احساس خوب، و احساس خوشبختی یک امر درونیه نه بیرونی و نباید برای احساس خوشبختی به خواسته هایی خارج از خودمون وابسته شیم٫

    بقول استاد:

    (وقتی این تفاوت را درک کنی‌، هرگز تجربه احساس خوب و خوشبختی در زندگی‌ات را‌، موکول به زمان رسیدن به خواسته‌هایت نمی‌کنی و از هر کوچکترین فرصت و نعمت‌، برای تجربه‌ی احساس خوب‌، استفاده می‌کنی٫)

    خداروشکر میکنم که توی این۲، ۳سال اخیر پس از آشنایی خودم و همسرم و خانواده ام با یکی از اساتید موفقیت مدارم رو طی کردم تا ازطریق یکی از دوستان با سایت استاد عباسمنش آشنا شدم٫من توی این مسیر تقریباً با ۱۰% عمل کردن به برخی از آموزه های استاد خیلی اتفاقات خوب مادی و معنوی برام رخ داده و امیدوارم با طی کردن تکاملم و با عمل کردن به این آموزه های الهی قدرت خلق زندگی دلخواهم بیشتر شه٫

    حالا که خوب یادم میاد من از نوجوانی از خدا خواستم هدایتم کنه، یک دعایی رو همیشه از خدا میخواستم که خدایا به من معرفت و شناخت و آگاهی واقعی بده که کدوم راه درسته!!!

    خداوند عزیز رو بی نهایت سپاسگزارم که هدایت شدم به این سایت (مسیر الهی)این همون ِاهدنا صراطَ المستقیمِ٫٫٫

    راجع به پاسخ سوال باید بگم من اوایل آشنائیم فکر میکردم آموزه های استاد در بحث مالی و کسب و کار، بیشتر توی حوزه ی کاری خودشون یا اونهایی که با فضاهایی مثل سایت ها و اینترنت و امثالهم سرو کار دارن بیشتر جواب میده ولی رفته رفته با این قوانین که استاد قشنگ و ساده توضیحشون دادن آشنا شدم دیدم این آموزه ها مختص به یک نوع شغل یا کسب و کار خاصی نیست و میتونه توی هر حوزه ای کاربرد داشته باشه و در واقع اصل و اساس قوانین ثابت جهان رو دارن به بیانی ساده آموزش میدن البته چون استاد خودشون آگاهانه از این قوانین استفاده کردن و نتایج عملی گرفتن نسبت به بقیه افراد توی حوزه خودشون متفاوت شدن و نتیجه گرفتن، خلاصه به این نتیجه رسیدم که تفاوت نتایج کسب و کار افراد فقط به افکار و باورهاشون ارتباط داره که اونها رو در زمان و مکان مناسب قرار میده تا نتایج متفاوت بگیرن نه مسائلی بیرون از افکارشون (بقول مولانا: بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست *در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی)

    اول جهان درونت رو درست کن بعد جهان بیرونت خودبخود درست میشه، همون قدرت خلق کنندگی که خداوند به انسانها داده قدرت مسخ کردن و خداوند هر آنچه در جهان هست رو در تسخیر ما قرارداده اگر بهش ایمان داشته باشیم٫

    حالا که دارم پاسخ میدم واقعاً قدرت این سوال چقدر زیاده که چه جوابهایی به ذهنمون میاد و اگر یک درصد به این جوابها عمل کنیم خدا میدونه چه نتایجی بدست میاریم٫

    #خوب بنظرم بازم عوامل متفاوت بودن نتایج استاد عباسمنش یا متفاوت بودن یک کسب و کار رو اینجوری میتونم بگم:

    حتما بارها از استاد (شنیدیم) که نتایج و اتفاقات هر فرد رو توی زندگیش، افکار غالبش که همون باورهاشه رقم میزنن نه چیزه دیگه ای٫یعنی هر فرکانسی به جهان هستی ارسال کنیم نتایجی همسنگ و برابر همون فرکانس برای ما بوجود میاد و ما رو در یک مداری قرار میده که خودمون خواستیم حالا خواسته یه ناخواسته، البته هر روز میتونیم توی زندگیمون با استفاده از این قانون تغییری توی زندگیمون ایجاد کنیم٫خدا هم توی قرآن گفته: بما کسبت ایدیهم٫٫٫

    بما کانوا یعملون٫٫٫

    به نظر من، استاد عباسمنش چون به حرفهاش ایمان داره جواب گرفته وچون نتایج عملیش با آدم حرف میزنن متفاوت شدن،

    وچون با درک و عمل به این قوانین ساده ی فرکانسها و باورها و آیات قرآن با تعهد ۱۰۰% شروع کردن به ساختن باورها و اعتقادات مناسب برای خلق زندگی رویائیش و با نگاه( توحیدی) به مسائل از خداوند کمک گرفت و خداوند هدایت و حمایتش کرد جوری باورهاشو تقویت کرد و ساخت که قدرت رو فقط از آن یک نیرو دونست و فقط به اون تکیه کرد فقط توحید فقط الله یکتا فقط رب٫٫٫افکارش رو با کنترل ورودی هاش جهت دهی کرد، احساسش رو از همون بندرعباس خوب کرد از همون زندگی سخت توی بندرعباس از زندگیش لذت برد از زندگی در لحظه و حال لذت برد تا حالا که آمریکاست چون خوب درک کرده بود:

    حال خوب= اتفاقات خوب

    و عمل کردن به دانسته ها، جهاد اکبر!!!

    چرا اول گفتم شنیدیم؟(چون یکی از راههای ساخت باورهامون اول با شنیدن شروع میشه بعد با ادامه دادن به مرحله درک و باور کردن و عمل کردن وگرفتن نتایج منتج میشه)

    ازاینجا به بعد یعنی با عمل کردن به باورهای توحیدیش و گوش کردن به ندای خدای درونش و عمل کردن به الهاماتش و حرکت کردن به سمت عشق و علاقش و با تمرکز بالا تمرکز کامل روی کارش، کسب و کارش رو به خدا سپرد و به اون توکل کرد البته با ایمان عملی و نه پارتی نه تبلیغات گسترده ای، نه مدرک تحصیلی و تخصصی، و نه عوامل خارجی مرسوم توی هر کسب و کاری، و و و٫٫٫ اینجوری شده که جهان هستی براش تبلیغ میکنه از هر طریقی از هر راهی حتی از طریق اونایی که باهاش دشمنی کنن یجور براش تبلیغ میکنن و برعکس هی جایگاهش بالاتر میره ،(البته همونطور که استاد گفتن با تبلیغات مشکلی ندارن ولی براش هزینه نمیکنن جالبه جهان براش انجام میده) و جهان براش نتایج عالی بوجود میاره جهان درخدمت انسانهای با ایمانه که خداروشکر بهترین نتایج مادی و معنوی رو هممون میبینیم براش رقم خورده و بواقع مصداق سخن حضرت علی (ع) شدند که رزق و روزی دنبالش میدود٫٫٫

    و البته در همه ی جنبه های زندگی خوشبختند سلامتی، ثروت، معنویت، روابط، آزادی٫٫٫

    برای همه دوستان آرزوی تجربه ی احساس خوشبختی درونی میکنم٫

    در پناه خدای هدایتگرِ روزی ده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    مهدی میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2707 روز

    به نام خداوند منان

    با سلام خدمت استاد سید حسین عباس منش و دوستان عزیز به نظر من نکاتی که به عنوان شاخص در مسیر موفقیت استاد کاملا پر رنگه اینه که اولا سعی کرده خداوند رو به عنوان منشاء تمام خوشبختی ها بدونه نه هیچ چیز دیگه رو و این اصل رو ما داریم کاملا میبینیم تو زندگیشون ودر رابطه با این هیچ سوالی باقی نمیمونه و خیلی قشنگ شرک رو از وجودشان خالی کردن البته این به همین راحتی نبوده و واقعا تلاش کرده به این باور توحیدی برسه٫ به نظر من کسی که یگانگی خداوند رو توی تمامی جنبه های زندگیش بتونه ببینه وبفهم یک نیروی حقیقی توی جهان وجود داره وبهش ایمان بیاره وصل بشه به این نیرو و بر طبق قوانین این نیرو عمل کنه نتایجی رو تجربه میکنه که دیگران نمیتونن اون رو درک کنن وسایر چیزهای دیگه مثل تبلیغات و غیره کاملا توی حاشیه قراره میگیره در واقع این تبدیل به یک اصل اساسی و غیر قابل مذاکره توی زندگی استاد شده همچنین آگاهانه هر لحظه زندگیشون افکار واحساسات خودشون رو کنترل میکنن و به اونها رو جهت میدن به سمت چیزهایی که میخوان، خیلی از انسان ها توی زندگیشون کاملا واکنش گرا هستند یعنی تصمیم گیری اونها بر اساس اتفاقات روزمره اونهاست در واقع توی یک چرخه تکراری قرار گرفتند و زندگی ای رو دارن تجربه میکنن که از لحاظ احساسی شبیه تجربه های قبلی اونهاست حالا اگه یه نفر توی فرکانس تجربه احساسات بد قرار بگیره و نتونه افکار و احساسات خودش رو کنترل کنه وارد همون چرخه که گفتیم میشه و این روند تا آخر ادامه پیدا خواهد کرد و بر عکس اگر کسی بتونه افکار و احساسات خودش رو کنترل و اونها رو در جهت خواستهاش هدایت کنه وثابت قدم باشه توی این مسیر جهان پاسخ میده و چیزهایی رو تجربه میکنه و میبینه که باعث شادی بیشتر و لذت بیشتر و عشق بیشتر و تا ابد این مسیر ادامه خواهد داشت این ها قوانین بنیادین کائنات هستند که استاد عباس منش اینها رو درک کردن و همیشه با این قوانین زندگی میکنن، در واقع اینها جزع اصول وپایه زندگیشون شده و تا ابد ادامه خواهد داشت٫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    آرامش درون گفته:
    مدت عضویت: 3540 روز

    سلام به همه دوستان

    در جواب این دوستمون، اول از همه میخواستم به 2 حکایت یا داستان که هر دو یک مفهوم رو در مورد برداشت غلط از واقعیت و حقیقت هستند رو به صورت مختصر یادآوری کنم، چون پایه و اساس متنی که می خواهم بنویسم برگرفته از مفهوم و درک این دو حکایت است ( که فکر میکنم همه میدونید ) و در صورت نیاز میتوانید با سرچ ساده کل داستان رو پیدا کنید و بخوانید.

    حکایت فیل و تاریکی از مولوی

    فیلی که در تاریکی بود و مردم شهر تا به حال فیل ندیده بودند و تنها راه درک کردن فیل از طریق لمس کردن اون بود، که هر کسی یک برداشتی از فیل داشت، یکی می گفت فیل شبیه استوانه هست، یکی می گفت شبیه بادبزن و …

    هیچ کسی تصویر کلی از فیل رو درک نکرده بود و فقط تصویری جزئی از فیل رو درک کرده بود ولی می گفت که حق با اون هست و فیل شبیه اون چیزی هست که اون درک کرده

    تمثیل غار افلاطون

    داستان افرادی که در غاری هستند و آنها به زمین غار بسته شده اند و توانایی حرکت کردن ندارند و تنها میتوانند دیوار انتهای غار رو ببینند و هیچ درکی از بیرون غار ندارند و فقط سایه های روی دیوار غار رو می بینند، بخاطر وجود روشنایی بیرون از غاز و هر چیزی که از جلوی دهانه غار رد می شود، و سایه ی که روی دیوار انتهایی غار ایجاد می کند. آن افراد فقط از تفسیر سایه ها می خواهند دنیای بیرون غار رو توضیح بدهند و می گویند که ما به صورت کامل درک کاملی از دنیایی برون از غار داریم و نیازی نداریم که به بیرون از غار برویم، در صورتی که فقط توهمی از سایه ها داشتند نه خود حقیقت و درک کاملی از دنیای بیرون غار ندارند. (البته داستان بیشتر از این ها ادامه دارد که از توضیح بیشتر آن خود داری کردم)

    مثال امروزی تر اون رو میتونیم توی سالن سینما ببینیم، یعنی شما نشستی و فقط تمرکزت روی پرده نمایش هست و تصویر از طریق پرژکتور و از پشت سر شما به پرده سینما تابیده میشه و شما پرژکتور و اون اتفاقات پشت رو نمی بینی فقط حاصل اون اتفاقات رو تماشا می کنی (برای تجسم بهتر مثال بالا این رو عرض کردم)

    توی همه مسائل زندگی مفهوم اصلی این 2 حکایت مصداق داره، یعنی افراد برداشت های ذهنی، تصورات ذهنی مختلفی از چیزی دارند که واقعیت اصلی داستان نیست. و افراد دوست ندارند اون تصویر ذهنی رو تغییر بدهند یا تلاشی نمی کنند برای درک اصل موضوع، به نوعی توهم ذهنی دارند از آنچه که واقعیت موضوع هست

    شما این موضوع رو میتوانی توی درک ما از این جهان ببینی، توی درک ما از خداوند ببینی، توی درک ما از کار و موفقیت ببینی، توی درک ما از زندگی ببینی، توی درک ما از روابط ببینی، توی درک ما در رابطه با موضوعات مختلف ببینی

    مثلا اگر خدا رو جای فیل در نظر بگیریم

    همه تفسیر خودشون رو از خداوند دارند، یکی میگه خدا شبیه بادبزن هست، یکی میگه خدا شبیه استوانه هست، یکی میگه خدا شبیه مار هست، یکی میگه خدا شبیه یک سنگ بزرگ هست، در صورتی که هیچکدام درک کاملی از خدا ندارند و این وظیفه ماست که به دنبال حقیقت باشیم تا اصل و اساس موضوع رو درک کنیم

    مثلا اگر بخواهیم اون داستان غار رو توی بحث موفقیت دیگران ببینیم

    یکی توهمی از سایه ها داره و میگه فلانی اگر موفق شد به خاطر این بود که سنش کم بود و از سن کم شروع کرده بود، یکی توهمی از سایه ها داره و میگه دلیل موفقیت فلانی به خاطر این بود که سنش کمی بالاتر بود و به اون درجه از پختگی رسیده بود، یکی توهمی داره از سایه ها و میگه دلیل موفقیت مثلا استیو جابز این بود که توی سلیکون ولی زندگی می کرد، دلیل موفقیت فلانی این بود که ……. به خاطر این توهم از سایه موفق شد

    درصورتی که دلیل موفقیت هیچ کدام از این افراد به خاطر سن کم و زیاد، تجربه، موقعیتی که توش بودند نبود

    به خاطر توهم سایه یا درک نادرستی که افراد از موضوعات دارند

    یکی میگه باید تبلیغ کنی توی اینستاگرام، باید فالوور داشته باشی، باید کمپین تبلیغاتی راه بندازی، باید اینقدر روی سایت کار کرده باشی که سئوی سایت فلان باشه و رتبه سایت این طوری باشه، باید بری سراغ تبلیغ تلویزیونی و…

    تمام اون افرادی که این حرف ها رو میزنند اغلب افرادی هستند که به هیچ موفقیتی نرسیده اند یا موفقیت های اونها چندان پایدار نبوده و همیشه گی نیست و از یک جایی به بعد موفقیت های اون افراد متوقف شده

    مثلا در مورد سرمایه گذاری

    اگر کمی در این مورد تحقیق کنید می بینید که حرف های مختلفی وجود داره که هیچ کدوم هم بهتون کمکی نمی کنه و حتی اون کتاب هایی که نوشته شده رو افرادی نوشتند که خودشون هیچ موفقیتی توی سرمایه گذاری کسب نکردند و وقتی میایی اون حرف ها رو با حرف یک نفری که واقعا موفق شده مقایسه می کنی می بینی از زمین تا آسمون با هم تفاوت داره، مثلا در مورد همین وارن بافت کلی کتاب هست که این آدم این طوری هست و فلان، مثلا کتاب روش سرمایه گذاری به روش وارن بافت وقتی که وارن بافت توی جزایر قناری هست و داره حمام آفتاب میگیره، روش سرمایه گذاری بافت وقتی که داره شنا میکنه، تنیس بازی میکنه (نخواستم عنوان مشخصی و نام ببرم) میخواهم این موضوع رو بگم که یک آدمی که زنده هست و موفق هست توی کارش رو افراد مختلفی آمدند و با برداشت های مختلف و نگاه های مختلف در موردش مطلب نوشتند

    می خواهم این موضوع رو که استاد می گویند رو یک بار دیگه یادآوری کنم، اطلاعات زیاد کمی به موفقیت شما نمی کنه.

    چرا اطلاعات به ما کمکی نمیکنه؟

    چون بیش از 99% اون اطلاعات توسط افرادی داره منتشر میشه که خودشون به هیچ موفقیتی نرسیده اند و فقط برداشت شخصی خودشون رو از داستان دارند روایت می کنند و اغلب موارد هم توهمی هست از سایه ها نه خود واقعیت موضوع

    چون خود بیل گیتس نمی یاد بشینه در مورد خودش مطلب بنویسه، بقیه ی نوشتند که واقعیت موضوع رو نمیدونند، خود وارن بافت نمی یاد در مورد خودش مطلب بنویسه بلکه بقیه آمدند در مورد موفقیتش مطلب نوشتند

    همین چند روز اخیر داشتم در مورد وارن بافت تحقیق می کردم که به یک سایتی برخوردم که مطلبی در مورد جملات تاثیر گذار وارن بافت نوشته بود و بعد که جلوتر رفتم دیدم هر جمله ای که از ایشون گذاشته بعدش اومده اون جمله رو خودش تفسیر کرده و به زبان خودش نوشته (البته به انگلیسی بود) و اون تفسیری که داشت به اصل اون حرف و کلام ربطی نداشت، من تازه فهمیدم که این وارن بافت چه قدر خوب داره از قانون استفاده میکنه و اون حرف ها و باورهایی که داره چه قدر خوب هستند، همین طور در مورد بیل گیس، این آدم چه باورهای خوبی داره، به همین دلیل هم طبیعی هست که ثروتنمد باشه

    حالا همه ی این افرادی که در مورد علم مارکتینگ و… مطلب می نویسند یا تدریس می کنند نیز از اصل موضوع بی خبرند و حقیقت اصلی رو می دانند، نمی دانند که این ها فقط ابزار هستند، فقط وسیله اند و اصل موضوع بر میگردد به نوع نگاه و تفکر اون شخص، عامل اصلی موفقیت اون افراد ابزاری که استفاده می کردند نبوده، بلکه نوع دیدگاه، تفکر و نگرش درونی، باور، ایمان، اعتماد به نفس، خودباوری و… اون فرد بوده وگرنه همه به یک اندازه به ابزارها دسترسی دارند اما موفق نمی شوند، همه می توانند سایت بزنند، همه می نوانند یک کانال راه اندازی کنند و برخی نتیجه می گیرند و برخی نه

    برای همین ابزار مهم نیست، برای همین مهم نیست از چه ابزاری استفاده کنید، نتیجه مهم هست

    افرادی که این موضوع رو درک نمی کنند فقط توهمی دارند از ابزارها، توهمی دارند از یک عامل بیرونی نه عامل درونی

    نمی گویند دلیل موفقیت اون فرد جوهره درونی اش بوده که متبلور شده، می گویند چون فلان ابزار رو داشته یا استفاده کرده موفق شده

    نمی گویند چون فلان توکل رو داشته و حرکت کرده موفق شده، بلکه می گویند چون توی مثلا فلان شهر بوده موفق شده

    تمرکز این افراد روی ابزارهاست به جای اصل موضوع

    تمرکز این افراد روی توهمی هست که از سایه ها دارند نه خود حقیقت موضوع

    تمرکز این افراد روی حاشیه هاست نه اصل موضوع

    تمرکز این افراد روی فرعیات است نه اصل موضوع

    تمرکز این افراد روی عوامل بیرونی ست، نه عوامل درونی که اصل موضوع ست

    دلیل موفقیت ابزار نیست نوع نگرش اون انسان به اون موضوع و شرایط است

    موضوع اینجاست که ما به حرف می گوییم با خدا باش و پادشاهی کن

    ولی در عمل به اون اعتقادی ندارم و بهش عمل هم نمی کنیم، مثلا اگر همه دنیا نخواهند تو موفق بشی ولی تو خدا رو داشته باشی می تونند جلوت رو بگیرند؟ مثلا اگر فلان ابزار رو داشته باشی یا نداشته باشی در هر دو صورت اگر خدا رو داشته باشی نتیجه چطور خواهد بود؟

    مثلا امروز ابزاری به نام تلگرام رو فیلتر کردند و ازت گرفتند، خدا رو که نمی تونند ازت بگیرند اون یک در دیگه برات باز میکنه ولی اگر با خدا نباشی غصه می خوری که چرا فلان شد و فلان ابزار رو ندارم، چون ندارم دیگه هم نمی تونم ثروت بسازم

    مهم ابزار نیست، مهم باوری هست که تو داری، چون هر لحظه ممکن هست به هر دلیلی اون ابزار ازت گرفته بشه یا کار نکنه و به مشکل بر بخوره

    سوال این هست که اگر همه اون ابزارهایی که بقیه میگن رو ازت بگیرند آیا باز هم موفق میشی یا نه؟ یا می خواهی زانوی غم بغل بگیری و غصه بخوری که فلان ابزار رو ندارم

    آیا باور داری که خودت خالق زندگی خودت هستی یا نه و اگر بخواهی به هر چیزی می تونی برسی و ابزار اصلا مهم نیست و خودت از ابزار مهم تر هستی

    میدونی اون قدرتی که برای ابزار قائل هستیم رو اگر برای خدا قائل بودیم الان وضع زندگی مون این نبود، که البته تکامل میخواد

    یک داستانی رو از خودم براتون بگم شاید جالب باشه

    اگر یه زمانی به من می گفتید بدون سرمایه اولیه میشه ثروت ساخت می گفتم چطور؟ مگه میشه؟ طرف ما رو گیر آورده ها !!!

    توی دوره راهنمای عملی استاد یک ایده ای رو دادند در مورد ساختن ثروت از هیچ، برای من جالب شد و با خودم تکرار می کردم و بهش فکر می کردم تا اینکه یک نشانه ای حتی بهتر از اون چیزی که استاد گفتند پیدا کردم و با خودم تکرار می کردم که میشه به مدت طولانی و گه گداری

    چند وقت پیش یه جایی رفتم و دوستی به من گفت که از فلان طریق میشه پول در آورد و من میگفتم چطور، مگه میشه، اون می گفت نه بقیه دارند این کار رو می کنند، بحث و حرف… و من هم رفتم بالای منبر و اینکه بابا مگه میشه، باید بهاش رو بدی، الان شما بری نون بخری مجانی بهت نون میدهند، شما بری قصابی مجانی بهت گوشت می دهند و…

    خلاصه از اون اصرار و از من انکار که نمیشه و می خواهند سرت کلاه بزارند و …

    بعد همون روز آخر شب یا فرداش موضوع رو پیگیری کردم و نتیجه این شد که الان من به درآمد غیرفعالی رسیدم که هزینه های ماهیانه من رو تامین میکنه، زیاد نیست اما به قدری هست که من نخوام برای پول کار کنم و اگر بخوابم و صبح بلند بشم و صبحانه بخورم و بگیرم بخوابم تا لنگ ظهر و بعد نهار و بعد خواب و بعد شام و بعد خواب و صبحانه و…

    نیازی ندارم حتی قدمی از قدمی بردارم همه چیز محیاست و خداوند قبلا اون ابزارها و شرایط رو برام فراهم کرده بود

    هر چند گاهی این ترس هست که اگر این شرایط ازت گرفته بشه چیکار میکنی که وقتی بهش فکر میکنم می بینم که همون خدایی که این شرایط رو برام به وجود آورد بعدی رو هم به وجود میاره، وقتی اون خدا از هیچ این در رو برام باز کرد باز دوباره هم میتونه از هیچ یک در دیگه برام باز بکنه

    اگر چند تا خط بالاتر رو دوباره بخونی و به خاطر بیاوری، می بینی آدمی که اصرار داشت و انکار می کرد که نمیشه و ذهن منطقی اش نمی دید دست خدا رو، نمی دید معجزه و نعمت خدا رو فقط می گفت نمیشه و فلان ……. فقط با کمی تغییر نگرش و این که بیا حالا موضوع رو پیگیری کنیم ببینیم اصلا این بنده خدا داشت چی می گفت و بعد پیگیری بیشتر و بیشتر و طی کردن تکامل، رسید به درآمد غیر فعال و بعد تازه میفهمه که این نعمت و پلن خداوند از کجا شروع شد، از جایی که حتی فکرش رو هم نمی کرد، تازه میفهمه که خدا از هیچ برات ثروت میسازه

    تازه دارم بوی پول رو احساس می کنم

    به اندازه ظرفم نعمت دریافت می کنم، به اندازه ظرف ام این موضوع رو باور کردم، الان شاید بهم بگی میشه یک کارخانه رو از هیچ میشه ساخت باورش برام سخت باشه، هر چند با اتفاقات اخیر باور پذیرتر شده که اون هم تکامل می خواد که به 100% برسه، چون همون خدایی که این درآمد غیرفعال رو برام جور کرده اون رو هم جور میکنه

    ابزار مهم نیست خودت از اون ابزار مهم تری

    موفق و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    روح الله سعیدی گفته:
    مدت عضویت: 2478 روز

    به نام خدا

    سلام به همه

    به نظر من ما باید در حد توانمون تلاش کنیم نه بیشتر که تکاملش رو طی نکردیم و خودمونو خسته کنیم و از ادامه مسیر منصرف شیم، و نه کمتر که تنبلی و کم گذاشتن باشه

    ولی راجع به ایمان و ابزار ، ایمان به خدا و توانایی های خودمون اولویت داره و ابزار مناسب در زمان مناسب در اختیارمون قرار داده میشه تا بهترین بهره رو ببریم و ما باید از شرایط فعلیمون بهترین نتیجه رو بگیریم و لیاقت داشتن ابزار های بهتر و بیشتر رو به خدا و جهان نشون بدیم و ثابت کنیم من با این امکانات کم این نتیجه و تاثیر رو باقی گذاشتم و تو خود بخوان حدیث مفصل زین مجمل

    اماهمه اینا بدون عجله و استرس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    مصطفی امینی گفته:
    مدت عضویت: 2264 روز

    به نظر من اون ابهامی که برای شما وجود اومده به این دلیله که خیلی دقیق همه حرفای آقای عباسمنش رو کنار هم نزاشتید ببین دوست عزیز منظور از الهام یه چیز عجیب وغریب یا ماوراالطبیعه نیست این الهام میتونه به صورت یه احساس یا فکر یا حس یا٫٫٫٫به شما بشه مثلا این حس در شما بوجود میاد که اگه از این ابزار استفاده کنید بهتره یا با اون موفق می شید فقط یادتون نره این حرفی که زدم فقط مثال بود و برای هر کس به یه صورت الهام میشه اصلا شاید برای رسیدن قرار نیست هیچ کدوم از ابزاری رو که شما مد نظر دارید یا تو جامعه خیلی معموله میگن استفاده کنید و ریشه همه حرفایی که زدم بر میگرده به همون اصل یعنی باورتون درباره اون موضوع که چطوری از اون به بعد بهتون الهام بشه ممکنه راه موفقیت شما از طریق همون ابزار ها باشه یا شاید هم نه از یه طریق دیگه باشه فقط فقط حواستون به اصل باشه چون اون راه هایی که بهتون الهام میشه و شما انجام بدید همه فرعه اصل ریشه الهاماته که بر اساس باور هاتون بهتون میشه امیدوارم یه جورایی حرفم به درد بخوره دوستدار شما مصطفی عشق منید????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    نعمت الله خسروی گفته:
    مدت عضویت: 2438 روز

    به نام الله یکتا

    من هم یک عباس منش هستم .شاید باورتون نشه به کار بردن همین جمله کوتاه که من هم یک عباس منش در مورد خودم یه باورى در من به وجود میاره که من هم میتونم به مانند استاد روى تغییر تمام جنبه هاى زندگیم از سلامتى گرفته تا ثروت و خوشبختیم با باورهاى قشنگ کار کنم تمرکز کنم تا به اون چیزى که دوست دارم دست پیدا کنم .وقتى این باور درون ما باشه که وقتى استاد با اون شرایط تونسته به رویاهاش دست پیدا کنه من هم میتونم .و در مورد موفقیت در مورد نتایج خوب در مورد یه کسب کار موفق هم این هستش که وقتى با تمرکز و تعهد روى کسب و کارمون به تکامل برسیم و کسب و کارمون در جهت خوب باشه و هیچ ترمزى باعث نشه که تو کارمون به تضاد برخورد کنیم .و فقط و فقط روى خدا حساب کنیم که باران ثروت هر لحظه در حال باریدن هستش و با باور خوب و رونق در مورد کسب و کارمون و این باور که ما هر کسب و کارى رو انجام بدیم خداوند قرار هستش اون ثروت رو به ما بده .وقتى تو مسیر درست قرار میگیرى تو همه جوانب زندگیت که یه جنبش کسب و کار هستش به چنان موفقیتى دست پیدا میکنى که باور نکردنى هستش.حالا میتونه این مسیر درست با تجسم کردن باشه میتونه رفتن تو دل ترسهامون باشه.میتونه تضادهایى که در مورد ثروتمند شدن هستش باشه.میتونه توکل کردن به رب العالمین باشه میتونه تعهد به خودمون براى ثروتمند شدن باشه .میتونه کنترل وردى هاى ذهنمون باشه.میتونه تکامل در مورد یه کسب و کار باشه.میتونه این باشه که قلب و احساسمون چى میگه.یا میتونه اسبابى که خدا فراهم میکنه براى رسیدن ما به اهدافمون باشه.وقتى ما تو یه کسب و کارى قرار میگیریم راه به ما نشان داده خواهد شد .در پناه الله یکتا ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    زیبا فتح الهی گفته:
    مدت عضویت: 2684 روز

    سلام به همگی الان ساعت دو شب تو تهرانه ومن حدود نیم ساعتیه که درگیرم وارد سایت بشم البته با موبایلم نمیدونم چرا نمیتونم با موبایل وارد بشم به هر حال با همه خستگی اومدم لب تاب رو روشن کردم و وارد سایت شدم البته یه مدت هم طول کشید از داده اینترنت موبایلم به لب تاب وصل بشم خلاصه الان شروع کردم به نوشتم به خدا این ها همه عشقه دیگه وقتی استاد عباس منش تو لایوش گفت من تک تک کامنتها رو میخونم به خدا همین به من انرژی داد که از صبح بشینم به این سوال استاد فکر کنم بعد بیام جواب بدم البته حدود یه هفتس دارم فکر میکنم یه کم گیج بودم ولی الان نظرمو میدم

    من خودم از بهمن نود وشش با سایت استاد آشنا شدم والبته خواهرم به قول استاد دستی از دستهای خداوند شد برای هدایت من به این سمت من دنبال پول بودم که البته تو کامنتهای قبلی هم نوشتم از پول به خیلی چیزهای ارزشمندتررسیدم الان خودمو یه ثروتمند واقعی تو همه جنبه های زندگی میبینم خدایا سپاسگزارم وهرروز دارم از روز قبلم سپاسگزار تر شادتر مهربان تر آرومتر با عشق تر وخلاصه دیگه چی بگم آیا اینا ثروت نیست !!چون دارم مراحل تکاملم رو طی میکنم واینا خودش نعمته دیگه تو زندگی *همه اینارو گفتم که دقیقا به جواب سوال استاد برسیم چون به نظر من البته الان دیگه دارم این حرف رو میزنم چون من همزمان دوره قدم اول ودوم رو خریدم وهمزمان هم دارم کسب وکار خودمو شروع میکنم البته این شروعیه که در دو مرحله قبل با عدم موفقیت بوده شکست نمیگم چون واقعا هر کدومش پراز تجربه های ارزشمند بوده برام الان به این نتیجه رسیدم که باباجون برای هرموفقیتی هرموفقیتی اول باید تکاملشو طی کرد قدم به قدم که اولین ومهم ترین قدم اول همون ارزشمندیه خودت ویا عزت نفسته که باخودت بگی من یه موجود الهی هستم من پراز انرژی وقابلیت وخلاقیت هستم که با توکل بر خدا که همانا انرژی وقدرتمو از اون میگیرم به هر نتیجه ای میرسم پس من میتونم پس من میتونم اینجاست که اون دوستمون قاطی کرده دوست عزیز شما حرکت کن وخدا برکت میده کمکت میکنه بهت راهکار الهام میشه جرات پیدا میکنی اعتماد به نفست بالا میره چرا چون خودتو باور داری چون میدونی چی هستی من تو کسب کارهای قبلیم تکاملم رو طی نکردم وسریع میخواستم به خواستم برسم وچون اون تکامل وظرف ها آروم آروم پر نشده بود عزت نفس واعتماد به نفس من کامل نشده بود به خاطر همینم هست که اینا منظورم سایت ها واین جور کسب وکارها میام متوسل میشن به تبلیغات واز این جور چیزها یا اینکه دنبال فالوور میگردن تا خودشونو قوی نشون بدن نشون دادن خیلی فرق میکنه با اینکه بدونی واقعا قوی هستی فرق داره با اینکه بدونی واقعا محصولی که داری ارائه میدی یا خدمتی که داری میکنی منحصر به فرده چون اون موقع دیگه باور داری مشتریهات میان دنبالت این بقیه هستن که به هنر تو یا شغل تو یا خدمت تو احتیاج دارن اگه عباس منش موفقه چون میدونه چون باور داره که منحصر به فرده چون میدونه خالصه وباور داره خیلی مهمه ها باور داره اینجاست نقش اون خدایی که میگی که همه اونهایی تو این مدارن وتو این فرکانس هستن خودشون توسط دستان حقتعالی میان ودیگه به جای اینکه هی استرس داشته باشه به جای اینکه هی تبلیغات کنه میشینه با عشق روی باورهاش کار میکنه وهمین عشق همین خلوص نیت همین وقتهایی که برای همه ماها میزاره تا ما رشد کنیم ودنیارو جایی بهتر برای زندگی کردن کنیم به صورت ثروت برکت خوشبختی ودعای خیر به زندگیش برگرده خلاصه همه اینایی که تو دلم بود رو گفتم امیدوارم که براتون مفید باشه چون فعلا تو این مرحله از تکاملم وایشالاه که هرروز دارم پیشرفت میکنم هنوز کامنتهای دوستان رو نخوندم مطمئن هستم دوستان زیادی تو مسیرهای موفقیت بالاتر ومدارهای فرکانسی بالاتر هستن که ایشالاه به حول وقوه الهی من هم دارم میرسم موفق وشاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: