https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
تفاوت اصلی در باور و نوع نگرش صاحبان کسب و کار است.
مثالی میزنم که برای همه اعضای سایت صدق میکند و آن نحوه آشنای با سایت استاد عباسمنش است، واضح است که من یک خواسته از خداوند داشتم و اون رو درخواست کردم و چون اون خواسته من در آن مداری که استاد هستند وجود داشت توسط خداوند به آن مدار هدایت شدم، این میتونه در هر زمینه کسب وکار به این شکل عمل بکند.
بطور مثال ما نیاز به یک محصول با باورهایی و مشخصاتی از جمله قیمت، مکان خاص ،ظاهر، کیفیت، زمان دسترسی و … (میتونه برا یک خودکار حتی صدها مشخصات و باورها باشه که در لایحه های پنهان فکر ما هست و خیلی متوجه نیستیم) رو داریم .این یک درخواسته وحالا چه اتفاقی می افته، ما به سمت فرکانسی هدایت میشویم که اون محصول اونجا وجود دارد و با اون هم فرکانس میشویم آشنا میشیم و خرید میکنیم، همینطوری که با استاد عباسمنش و سایتشون آشنا شدیم . یا به طور مثال برای همه ما بارها پیش اومده که برای خرید یک کالا در بازار از کنار چندین مغازه که مثل هم هستن و اون کالا رو دارند رد میشویم و بالاخره یک جا قصد خرید میکنیم و این همون فرکانسی که اون فروشنده صادر کرده و ما رفتیم به سمت اون مغازه و اون شخص .
وحالا صاحبان کسب و کار هر چقدر فرکانس های « درست و قوی »( با ایمان بیشتری) صادر کنند بهتر نیز نتیجه میگیرند.
صاحب یک کسب و کار باید مواظب باشد که فرکانس غلط نفرستد، مثلا یک فروشنده نگوید من میخواهم از یک کالا سود خیلی زیادی بدست بیارم یا اینه فرکانسش این باشه که از مردم میخواهم پول بگیرم ، امّا بخاطر اینکه مردم درخواست و فرکانس شان این است که باتوجه به کیفیت کالا سود رو میدم و دوست ندارند پول الکی به کسی بدهند، نتیجش این میشود که خریدار و فروشنده هم فرکانس نمیشوند.(حالا میخواهد تبلیغات کنه یا هر تکنیک دیگه ، پس جواب نمی گیره).
{تبلیغات و تکنیکها که تاحدود کمی جواب میدهند هم بدلیل اینکه پَسِ آنها تا حدودی فرکانس و باور درست گفته میشه، مثلیکی از آموزش های بازاریابی و فروش که میگه مشتری رو به چشم پول نگاه نکن ،قراره تو خدمات ارئه بدی و اون بابت خدمات بهت پول میدهد(لطف خداوند با دستان یک فرد).
ونظر آخرم اینکه همه تکنیک ها و ابزارها و … وجود دارد ولی فرع هستند ، بله نمیشود یه مغازه دار مغازش تاریک باشه و انتظار داشته باشه که مردم بیان راحت خرید کنند، مثل استاد عزیز که زمینه و راه های ارتباطی مثل سایت عباس منش رو فراهم کردند.
مطمئنم که همه بچه ها توی پاسخ ها به فرکانس و باور اشاره کردند. من هم دقیقا همین موضوع رو میخام بگم منتهی با یک مثال که به ذهنم رسیده. امیدوارم که این پاسخ هم به خودم کمک کنه و هم به همه دوستانی که کامنتم رو مطالعه می کنند.
همه ما میدونیم که سوالات کنکور از کتاب های درسی طرح میشه و برای اینکه توی کنکور موفق بشیم و رتبه خوبی بدست بیاریم باید کتاب درسی رو بخونیم. اما در کنار کتاب درسی کلی کتاب های کمک درسی و کلاس های خصوصی و آزمون های دوره ای هم وجود داره که میتونه بهمون کمک کنه تا نتیجه بهتری کسب کنیم. اما باز هم اصل و اساس کنکور تغییر نکرده، یعنی باز هم منبع سوالات کنکور کتاب های درسی هستند. منتها کلاس های خصوصی، کتاب های کمک درسی و … صرفاً ابزارهایی هستند که استفاده درست از اونها میتونه نتیجه بهتری رو برای ما رقم بزنه و این مستلزم این هست که ما اول کتاب درسی رو فهمیده باشیم و یاد گرفته باشیم و بعد شیوه های مختلف تست زنی، دام ها و … رو از منابع دیگه یاد بگیریم.
در مورد کسب و کار هم دقیقا همینه. یعنی ما با توجه به باورهای فراوانی که در ناخودآگاهمون نسبت به پول، داریم توی یک مدار فرکانسی خاصی قرار گرفتیم که توی اون مدار فرکانسی افراد، شرایط، موقعیت ها و اتفاقات متناسب با همون باورها رو دریافت می کنیمو باهاشون مواجه میشیم. یعنی اصولاً با باورهای فعلی دسترسی به شرایطی غیر از اون شرایطی که توش هستیم نداریم. اگر ما باورهامون رو در مسیر خواسته ها تغییر ندیم، اونوقت هر چقدر هم تبلیغات کنیم، اصول بازاریابی رو یاد بگیریم و .. باز این ابزارها به کارمون نمیان و اتفاقن همین تبلیغات و … شرایط و اتفاقاتی رو بوجود میارن که باورهای فعلی ما رو تثبیت می کنند. اما اگه باورهای درستی در راستای خواست هامون ایجاد کنیم اونوقت تبلیغات میتونه ابزاری باشه که بهمون کمک میکنه تا نتیجه بهتری رو کسب کنیم. کلاس های بازاریابی هم همینطور و … . یعنی زمانی که باورهای درستی ایجاد کنیم اونوقت ایده هایی ب ما داده میشه که در راستای رسیدن به خاسته هامون هست و این ایده ها میتونه یه تبلیغات خاص باشه، دوره های بازاریابی از یک استاد بسیار موفق و کاردان باشه و … . در واقع اینها ابزار هستند یعنی بدون وجود اینها هم میشه ادم موفق باشه چون اصل چیز دیگه ای هست.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته گل و دوستان عزیزم در این خانواده صمیمی
نظر من در رابطه با سوال مسابقه
1-به نظر من استاد ایمان ابراهیمی داره یعنی همونطوری که ما همه به روشن بودن روز و تاریک بودن شب ایمان داریم استاد به اینکه همه چیز رو به خدا بسپاره با خیال راحت ایمان داره تا حالا شده به تاریک بودن هوا در شب شک کنی و تردیدی در دلت به وجود بیاد نکنه امشب هوا تاریک نشه مطمئنم که هرگز فکرش هم نکردیم ایمان استاد به خدای خودش اینطوریه پس نه نگرانی داره نه استرس داره نه نیازمند تایید و نظر دیگرانه کارهاشو به خدا سپرده و ایمان داره این قسمت کار با خداست و در نتیجه این ایمان این حاصل رو هم داره .استاد عزیزمون اصل رو فهمیده و میدونه که قانون رو که بفهمی ردخور نداره که بهت جواب میده این یعنی ایمان و کل کائنات و جهان بهت پاسخ میدن به همونی که فکر میکنی و فرکانسشو میفرستی یعنی با تمام وجودش میدونه که خودش خالق زندگیشه برای همین به قشنگترین شکل اونو خلق میکنه.شاید من و شما هم به نوعی در خیلی از مسائل زندگیمون این کار رو بکنیم.
2-در سایه این ایمان عزت نفس بالا پیدا کرده . به کارش و حرفش و خودش ایمان صد در صد داره برای همین براش مهم نیست که دیگران تاییدش کنند یا نه باهاش دشمنی کنند یا نه در نتیجه درونا رهاست و فقط فرکانسهای عالی میفرسته چون با کارش عشق میکنه فقط دلش میخواد ادمهای دیگه هم در این لذت و آزادی باهاش شریک بشند بی منت این عشق رو در اختیارشون میذاره چون خودش لذت میبره وقتی عزت نفست بالا باشه آدمها بدون اینکه شما تلاشی بکنید جذب شما میشند
3-در طی سالها باورهای عالی برای خودش ساخته و دائم روی انها کار میکنه و هرروزخودش رو به نوعی اپ تو دیت میکنه این باور رو داره پس خلقش میکنه که هرروز از روز قبل تکاملش بیشتر بشه و همیشه با الهاماتی که داره دریافت های جدیدتر و واضح تر رو داره و با تمام عشقش اونها رو به ادمهایی که تشنه هستند منتقل میکنه اگر صد تا فایل و محصول بسازه بیس و پایه همشون یکی است چون قانون یکسانه ولی هیچوقت شنونده اش احساس تکراری بودن و خستگی نمیکنه. به نظرم چون با تمام وجودش اینو میخواد که بتونه ادمهایی که خواسته شون اینه رو هدایت کنه وقتی با تمام بند بند وجودت اینو بخوای وقتی تمام عشق زندگیت باشه وقتی سالها روش کار کردی و لذتش رو بردی وقتی ارزوی موحد شدن رو داشتی و هر لحظه و ثانیه خودت رو بهش نزدیک کردی حالا اون ایمان ابراهیمی اتش رو برات گلستان میکنه و عزتت روهر لحظه بالاتر و بالاتر میبره
4-استاد میگه ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست و به حق مصداقش در خودش بارزه وقتی سیراب شدی از خیلی از ارزوها و رویاهات انگار درونت اقناع میشه در عین ایمان به داشتن اینکه هر چیزی رو که بخواهی خلق میکنی درونا بی خواسته میشی و به اصل خودت نزدیک تر میشی انگار ماموریتت رو خوب انجام دادی و هر لحظه راحتی و اماده برای وصل شدن به اصل خودت وای که چقدر لذت بخشه این حس و ایمان استاد اگر چه هنوز ندارمش ولی با تمام وجودم حسش میکنم
در آخر بگم که حرفی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند
در رابطه با افراد موفق در کسب و کار ریشه اصلیش همان ایمان به خداست حتی ممکنه ناآگاهانه باشه ولی اینطور آدمها حتما خودشون رو خیلی باور دارند و میدونند که میتونند و این خودش برمیگرده به ایمان داشتن بدون اینکه حتی خود شخص بدونه وقتی تو زندگی احساس لیاقت بکنی و به تواناییهای خودت هم ایمان داشته باشی حتما همه چیز را میسازی همونطوری که خودت میخواهی
به نظر من عواملی که باعث موفقیت استاد عباسمنش شده تعهد و باوری بوده که ایشون داشتند و ایمانی که فقط خداوند براشون کافیه و باید که همه چیز رو از اون قادر یکتا خواست و اون هست که میتونه من رو بالا بکشه در صورتی که همه میخوان من رو پایین بکشند ایمان و یکتا پرستی ایشون و اینکه همه چیز رو ایشون از دریچه قوانین حاکم بر جهان هستی میدیدند و بهش ایمان و باور داشتند توی کتاب اثر مرکت اقای هاردی رو که حتما همه دوستان اون رو مطالعه کردن میگه تکرار کارهای کوچک در دراز مدت نتایج انفجاری رو به همراه داره حالا سئوال اینجاست که چند نفر از ما اون کارهای کوچیک رو تکرار کردیم چند نفر از ما تمارینی که استاد دادن رو بهش عمل کردیم چند نفر از ما تعهد داشتیم به خودمون و تغییر زندگیمون خیلی هامون ( البته من هم همینطور)یه مدتی تمرین کردیم نتیجه گرفتیم و فکر کردیم دیگه تموم شد دیگه من آخرشم و تمرینها رو رها کردیم و بعد یه مدت دوباره سر جای اولمون برگشتیم اما استاد عباسمنش همیشه پایبند کار کردن بر روی باورهاشون بودند و هستند به نظر من که تعهد ایشون برای موفقیت در زندگی رمزشون هست و یک الگوی بسیار مناسب برای همه ما بنده 4 سال هست که با استاد از طریق سایت اشنا شدم و روند رو به رشد ایشون و تکاملشون رو کاملا متوجه شدم دوستان بیایید باور کنیم که هر کدوم از ما اگر مثل استاد تعهد داشته باشیم تمرین کنیم و فقط از خالق بخواهیم ما هم میتونمیم خالق یک عباسمنش دیگه باشیم میتونیم خالق زندگی جدید پر از شور و اشتیاق باشیم میتونیم هر انچه رو که بخوایم برای خودمون خلق کنیم میتونیم خالق یک زندگیه ایدعال باشیم فقط باید بخواهیم و شروع کنیم به ساختن.
سلام به همه هم فرکانسی های عزیز و استاد نازنینم . من فکر میکنم دلایلی که باعث میشه آدم توی کسب و کارش نتایج خیلی عالی بگیره اینه که اول باور به فراوانی داشته باشه و خدا رو به عنوان تنها منبع خیر و برکت و خوبی در جهان باور کنه و با پول راحت باشه و خودشو لایق دریافت ثروت بدونه و همیشه به خودش یادآوری کنه فرد بسیار با ارزشی هست و لایق بهترین ها در زندگیش هست و باورهای خوب و هم جهت با خواسته هاش در مورد بیزینسش بسازه و به الهاماتی که خدا بهش میگه و با شرایط فعلی کارش جوابگو و قابل اجرا هست عمل کنه و البته تاکید میکنم خود منم برای دریافت الهامات و افزایش درآمدم تکاملم رو طی کردم . پس آروم باشید و عجله نکنید که پیشرفت با قدم های کوچیک و مستمر به دست میاد و نشانه های تغیرات رو ببینید و تایید کنید تا نشانه های موفقیت توی کسب و کار و البته زندگی بیشتر و بزرگتر بشه و اصلا روی عوامل بیرونی حساب نکنید چون منم چوبشو خیلی خیلی خوردم و الان دیگه از هیچکس بجز خدا اصلا انتظاری ندارم . بازم از استاد نازنینم ممنونم بخاطر تمام آگاهی هایی که بهم داد و از طرف خدا مامور شد تا با رسوندن این آگاهی ها و علم به من زندگی من متحول بشه و سبک جدیدی از زندگی رو تجربه کنم .
به نظرم آنچیزی که کار بعضی افراد رو بدون هیچ تبلیغی متمایز میکنه و مشهور میشند 1- اعتقاد قلبی ، باور و یقین صد در صد صاحب کار به کار ومحصولی که ارائه میده 2- کیفیت عالی و تاثیرگذاری کار یا محصول
با سلام…به نظر من جواب این سوال چیزی نیست جز ایمان،ایمان و ایمان استاد که با ایمان به یک قدرت بی نهایت میشه کوه هارو جابجا کرد…وقتی از عمیق ترین نقطه قلبت ایمان داشته باشی که رزاق خدای بزرگه تو هر زمینه ای هرچه بیشتر بش ایمان داشته باشی از در و دیوار واست میباره ازین باران رحمت الهی.هرچی ظرف بزرگتر،قلب بزرگتر نتیجه بیشتر و باورنکردنی تر…به همین راحتی فقط کافیه باورش کنیم …فدای همتون و مخصوصن استاد که بدون شک یکی از دستان خدای بزرگ روی زمینه واسه هممون.
تنها و تنها پاسخی که می تونم به این سوال بدم ( بحث هدایت از سوی “رب”) و اقدام به الهامات ” رب ” از طرف ما بندگان “رب” هست٫ “رب” یعنی تنها فرمانروای جهان٫پدیده شگفت سازی که قدرت تماما” دستشه و برگی بدون اراده اون از درخت پایین نمی افته٫
وظیفه من فقط و فقط بندگی ” رب ” ِ و وظیفه اون پاسخ دادن به این بندگی است٫
مدتی است بحث هدایت رو من اینطوری باش زندگی می کنم من تصور می کنم انرژی هدایتگر(خدا) مثل اکسیژن اطراف من رو احاطه کرده و حالا این انتخاب و تصمیم من ِ که انتخاب کنم به چه مسیری یا بسوی چه خواسته ای هدایت ازش بخوام٫
چون این اکسیژن رو نمیبینم ولی تنفسش می کنم خیلی وقتا یادم می مونه که خدا باهامه و هدایتم می کنه ٫ هربار که عمل دم رو انجام میدم یاد این انرژی می افتم که کارهام رو انجام میده و ازش درخواست می کنم که آلان فلان کار رو برام انجام بده و باز اگر فراموش نکنم در باز دم ازش سپاسگزاری می کنم٫
حالا میرسیم به پاسخ این سوال
من دقیقا” در این برهه زمان چی می خوام از این انرژی؟ کسب و کار موفق و پول ساز یعنی هرروز پررُنق تر از دیروز
میام سراغ این انرژی میگم خدایا این خواسته منه ، من رو هدایت کن٫
چون آگاهی های دوره های ثروت ۱و۲و۳ رو دارم و واقعا” ذهنم رو تا اونجایی که تونستم پاک کردم از آگاهی های قبلیم و آگاهی های این دوره ها رو جایگذینشون کردم لذا به اندازه ای که روی باورهای این دوره ها روی خودم کار کردم الهامات میاد ولی صادقانه بگم به اونایی که خیلی در درونم فریاد میزنن عمل می کنم و قدم اول دوره ۱۲ قدم خیلی در راستای اجرایی کردن این الهامات کمکم کرده و هنوزم داره می کنه٫
در حال حاضر زندگی مالیم آلان شده این ، یعنی کف سطلم خیلی سوراخ هاش کیپ تر شده ولی هنوز عمق و دهانه ظرفم به اندازه ای که مدنظرم هست عمیق تر و بازتر نشده شاید هم شده ولی من دوست دارم خیلی بالاتر از اینها پیش برم٫
از طرفی من کارمندم حقوقم در سطح قابل قبولیه ولی من رو به خواسته هایی چون مهاجرتم نمیرسونه
هرروز دارم رو باورهام عاشقانه کار می کنم چون نتیجه گرفتم پس دارم ادامه میدم و میدونم دارم تکاملم رو طی می کنم
ایده ای هم که برای کسب کار خودم بم الهام شده چند وقتیه که دارم عملیش می کنم ولی چون تمام تمرکزم روش نیست خیلی کُند پیش میره از طرفی هم واقعا” جایگاه شغلیم خوبه و خیلی تایم آزاد دارم و میتونم در زمان کاری روی باورهام بدون مزاحم کار کنم٫ چون منم که با فرکانس هام زندگیم رو خلق می کنم٫
موضع ایمان به غیب و اقدام به کار گفته شده بنظر من مهمترین عامل موفقیت نه تنها در کسب و کار بلکه در تمام جنبه های زندگیه٫
موضوع شغلی خودم رو واسه این نوشتم که “به اندازه ای که من به هدایت این انرژی ایمان دارم و به چیزی که نمیبنمش عمل می کنم ، نتیجه می گیرم٫” به درک جمله ای که نوشتم رسیدم ولی ایمانم هنوز اون ایمانی نیست که از کارمندی بِکنم و کسب و کار خودم رو راه اندازی کنم٫
راستش سالها پیش و قبل ار اینکه با استاد آشنا بشم چندین بار اقدام به راه اندازی کسب و کار خودم کردم ولی به شکست منتهی شد چون اونموقعه نمیدونستم خیلی خیلی باورهام نسب به کسب و کار ایراد داره ولی آلان یه حسی بم میگه از روی برنامه های استاد مخصوصا” ثروت ها و ۱۲قدم کار کن خود بخود بت گفته میشه و برای ذهنت منطقی تر میشه که دیگه نمیشینی بلکه با این ایمان که جواب میدهد اقدام می کنی من با این باور دارم عاشقانه روی این دوره ها کار می کنم٫
بمحض گرفتن نتایج حتما تو سایت می نویسم تا هم ردپایی از مسیر پیشرفتم باقی بمونه هم ایمان خودم و دوستان به قانون افزایش پیدا کنه٫
خبرای خوبی هم دارم بعد از رفتن همسر قبلیم که تو مدار هم نبودیم فردی وارد زندگیم شده که رابطه عاشقانه بی نظیری رو باهم تجربه می کنم ارتقاء شغلی گرفتم و درآمدم افزایش پیدا کرده و آخر این ماه هم با یاری خداوند بزرگ قراره بریم خونه ای که تازه خریدیمش همه اینها در کمتر از یک ماه اتفاق افتاده٫ نتیجه کار کردن روی باورها همینه طوریه که فقط اطرافیان میگن چطور؟(بعضیا هم که شدیدا” حسادت می کنن) ولی اونا نمیدونن در درون من چه جهاد اکبری برپاست طوری انگیزه گرفتم برای کار کردن روی باورهام که شبا هم هندزفری از گوشم خارج نمیشه٫
استاد عباس منش و عزیزانی که با استاد همکاری می کنید واقعا” صمیمانه از شما سپاسگزارم٫
در مسیر سبز خدا پاینده و برقرار باشین با دل خوش و جیب پُرپول٫
و تنه درخت خرما را به طرف خود [بگیر و] بتکان بر تو خرماى تازه مى ریزد (۲۵) )
من باب به کارگیری اسباب به حضرت مریم دستور داده شد که تنه درخت خرما را بجنباند ، و الا تنه درخت خرما بزرگ وقوی است ، وگروهی از قویترین مردمان از تکان دادنش ناتوانند ! چه برسد به حضرت مریم در آن شرایط !
از او خواسته شد از اسباب استفاده کند واقدام و عمل کند واین خداوند است درخت خرما را تکان داده و بر او مقرر نمود که خرمای تازه برحضرت مریم فرو ریزد ٫
چه بسیار کارهایی که تنها اسباب رسیدن به آنها فقط یک دعا بوده و چه نتایجی که آن دعاها نداشته چه بسیار افرادی که به نظر خیلی ها کار خاصی نمی کنند اما هر روز ثروتمندتر ، شادتر ، و٫٫٫ می شوند و با حساب ۴=۲×۲ تای بعضی ها اصلا جور در نمی آید ٫
دنیا دنیای اسباب و مسببات است ؛ شما حتی اگر پیامبر هم باشید ، در هر زمینه ای باید برنامه ریزی و سپس امکانات و اسباب را فراهم کنید اما توکل تان باید به خدا باشد نه به اسباب ٫
مثلا در زمینه درمان ، باید به دکتر متخصص مراجعه و نسخه و توصیه های او را رعایت کنید اما شفا را از خدا بخواهید و او را شافی بدانید نه دکتر و دوا را !
ترک اسباب ، جهالت است و ترک توکل به خدا ، شرک است ؛ راه توحیدی ، فراهم آوردن اسباب و توکل به خداست ٫
سوال مسابقه :
به نظر شما، چه عواملی نتایج استاد عباسمنش را متفاوت کرده است؟ چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت میکند؟
شما در نظر بگیرید که من می خواهم ماه را به شما نشان دهم ، وقتی که اشاره به ماه می کنم شما به ماه نگاه خواهید کرد یا به انگشت اشاره من ، مثال بعضی از افراد به این مثال می ماند که به جای توجه به اصل مطلب به فرع توجه کرده و منبع نور و روشنایی را درک نکرده ویا در چیزهای دیگر می بینند ٫
فردی مثل استاد از اسباب استفاده می کند ، اما اصلی که نتیجه مورد نظر را رقم می زند را نه در اسباب بلکه در منبعی مافوق همه اینها جست وجو کرده و از او کمک می خواهد اینکه استاد از شیوه معمول دیگران برای تبلیغات استفاده نمی کند دلیل بر استفاده نکردن ایشان از اسباب نیست ٫
مگر خود ایجاد این سایت ، چیدمانهای مختلف سایت ، محتواهای پر معنی سایت ، تبلیغی که خود استاد از زبان خودش از محصولات در فایل هایش می کند و ٫٫٫ تبلیغ نیست٫
استاد به منبع همه ثروت ها خود را وصل کرده است ، باورهای درستی در این زمینه ساخته و ذهن خود را در مسیر صحیح تربیت و پرورش داده ،
باورهایی که نشان از امید ، فراوانی ، آرامش و ٫٫٫ که موجب ایجاد احساس خوب میشود را به جهان ارسال می کند و جهان به این حس و یا فرکانس فرستاده شده جواب داده و از جنس همان احساس ها وفرکانس ها وارد زندگیشان می کند ٫
ایشان از منبع اصلی درخواست کمک می کند ، وخداوند در قالب الهاماتی راه درست را به ایشان نشان می دهد و بعد استاد اقدام و اسباب لازمه و الهام شده را بکار می گیرند ٫
هر کس با توجه به فرکانسی های غالبی که به جهان می فرستد در مدار ی قرار می گیرد و اقداماتی درمسیر رونق کسب وکار خود و رسیدن به اهدافش انجام می دهد ٫
یکی باور هایی دارد که نشان از کمبود وعدم باور به فراوانی ، نداشتن عزت نفس ، عدم باور به غیب ( خدا و امدادهای غیبی ) دارد به خاطر عدم وصل به منبع تمام نعمت ها که کائنات در تسخیر او است و همه از آن او است چون به چنین منبعی وصل نیست واو را اصل نمی داند ، اگر به ثروت هم برسد دائما در استرس واضطراب از دست دادن ثروت است ٫
حال اگر این فرد با این باورها ، از تمام اسباب برای رسیدن به اهدافش استفاده کند و فکر کند که دیگه کار تمامه حالا که از به روزترین امکانات مثلا تبلیغی استفاده کردم دیگر ثروتمند میشم کارم می گیرد ٫ رسیدن به نتیجه مورد نظر را در اسباب به کار گرفته شده جست وجو می کند فارغ از اینکه نتیجه دست کس دیگری است کلید خزائن غیب دست کس دیگری است به خاطر باورهای نادرست فرکانس های غالبی می فرستد که ناخواسته او را در مداری قرار می دهد که از جنس همان فرکانس ها وارد زندگی فرد می کند آنوقت است که این سوال برایش پیش می آید که کجای کار ایراد داشت ؟
مشکل اینها نداشتن باورهای درست و دل خوش کردن به اسباب به جای اصل برای موفقیت است ٫
حال شاید این سوال برای شما پیش آید خب حالا این همه آدم تو دنیا اصلا هیچ اعتقادی به این منبع واین اصل ندارند چقدر ثروتمند ، چقدر خوب و خوش هستند شما دارید چی می گید واسه خودتون ٫
در جواب به این سوال باید بگویم که قانون ، قانون مدارها ، باورها و فرکانس ها است ٫
همگی، هم اینان و هم آنان، را از عطای پروردگارت مدد میرسانیم، و چنین نبوده که عطای پروردگارت مانعی داشته باشد٫)
آیا با عدل خداوند سازگار است که مثلا فردی با توجه به باورهایی غالبی که دارد فرکانس هایی به دنیا می فرستد در مداری است که مثلا قصد دزدی دارد
آیا خدواند چون این فرد قصد انجام این کار را دارد مانع او خواهد شد ؟
اصلا اینطور نیست خداوند موجودی چون شیطان را آفریده که با نجواهایش چنین فردی را یاری دهد ٫ فردی که قصد دزدی دارد و می خواهد نیتش را عملی کند در مسیر گام بر می دارد نجواهای شیطانی را گوش می کند از اسباب لازمه استفاده کرده و ادامه ماجرا ٫٫٫
و یا کسی که به خداوند اعتقاد ندارد اما باورهای درستی دارد وقصد ثروتمند شدن دارد آیا خداوند مانع او خواهد شد ؟
اصلا چنین نیست شواهد خود بسیار حرف ها برای گفتن دارد٫
هر کسی با هر باوری که دارد ، در هر مداری باشد از جنس اتفاقات ، افراد و ٫٫٫ موجود در آن مدار را تجربه خواهد کرد٫ چه به خداوند باور داشته باشد چه نداشته باشد٫ چه خوشت بیاید یا نیاید ٫
اما بهترین مداری که ثروت بدون حساب ، سلامتی و٫٫٫
را نصیب فرد می کند فرد را می تواند به استقلال مالی زمانی و مکانی برساند و او را سر شار از آرامش و خوشبختی در حال و آینده می کند وسعادت دنیا و آخرت را نصیبش می کند ، قرار گرفتن در مدار توحیدی و به منبع اصلی وصل شدن است و ساختن باورهای درست وقدرتمند مناسب در این زمینه ، تربیت درست ذهن خود و قرار گرفتن در این مدار است ، آن وقت است که در هر زمینه که بخواهد نعمت خواسته شده وارد زندگیش می شود٫
از این منبع اصلی درخواست کمک می کنی وایشان با الهاماتی به تو مسیر درست واینکه از چه اسبابی و چگونه استفاده کنی را نشان خواهد داد ودیگر این شما هستی که با اعتقاد راسخی که به این منبع داری باید اقدام کنی قدم اول برو قدم دوم بهت الهام میشه گام به گام مسیر تکاملت را برو ، گام به گام فاصله های فرکانسیت را کم کن ظرف وجودت را پر کن فقط عجله نکن وگام به گام پیش رو ٫
حالا شاید بپرسی از کجا بفهمم این الهام ، الهام خدایی است ، نه نجوای شیطانی ؟
باید بگویم نجواهای شیطانی به آدمی احساس های ناخوشایند ، احساس ترس ، کمبود ، اضطراب و ناامیدی می دهند ، اما نجواهای الهی به آدمی احساس خوب ، آرامش و امید می دهند ٫
جواب نهایی :
پس عواملی که نتایج استاد را متفاوت کرده می توان به داشتن باورهای قدتمند ، که ایشان با ساختن باورهای قدرتمند در زمینه های مختلف ، تربیت ذهن خود ، قرار گرفتن در مدار توحیدی و وصل ومرتبط بودن به منبع تمام نعمت ها ، احساس های خوب را در خود ایجاد و به جهان فرستاده که جهان هم آنها را دریافت و از جنس همان نوع فرکانسها ، اتفاقات ، اشخاص و٫٫٫ را وارد زندگی ایشان می کند ٫
و عواملی که نتایج یک کسب و کار را متفاوت می کند نه در عوامل بیرونی ، بلکه باید در باورهای غالب صاحبان آن کسب وکارها جست وجو کرد ، آدمی نان باورهای خود را می خورد ٫
راستش را بخواهید از مدت زمان اینکه قانون را فهمیده ام ، شاید به دو ماه تمام نرسیده من از دوره های استاد استفاده نکرده ام فعالیت های شبانه روزی من در این حد بوده ٫
اوایل که فایل های استاد را می دیدم با خودم می گفتم خوب یک نفر مثلا بدهی دارد هی بشیند تجسم کند وخوشحال باشه آیا چیزی درست میشه !
بعد از مدتی تحقیق فهمیدم که منظور استاد این است که به جای اینکه وقت و انرژیتون وتوجه تون رو روی نکات منفی مثلا در اینجا فکر کردن به بدهی هاتون بذارین ، بیایید روی راه حل ها تمرکز کنید تا بهتون احساس خوب بدهد ٫
احساس خوب = با اتفاقات خوب = پرداخت بدهی و٫٫٫ تا جایی که با طی کردن مسیر تکاملتون بهترین ها را تجربه کنی ٫
با اطلاعاتی که از قسمت های مختلف سایت مثلا فایل های رایگان استاد ، نوشته های خانم شایسته ،
نظر اعضای محترم سایت و٫٫٫ کسب کردم و بی نهایت ازهمگی سپاسگزارم ، روی خودم کار کردم و در این دو هفته اتفاقاتی برایم پیش آمد که با خودم گفتم اینا نشانه است قانون داره جواب می ده پس ادامه بده ٫
که می توانم از احساس خوبی که در طول روز با شکر گزاری و توجه به نکات مثبت و از لحظه حال لذت بردن و موکول نکردن احساس خوب به زمان رسیدن به خواسته هام نصیبم شده نام ببرم٫
برای مثال در فایلی استاد عرض کردن که شما اول بیایید از خواسته هاتون حرف بزنید ، قرار نیست که با دیگران حرف بزنید حرف زدن می تواند با خودتون باشد بعد از حرف زدن تجسم می آید و ٫٫٫ومن هم در این هوای بهاری یک جایی مد نظرم بود خیلی دوست داشتم به آنجا بروم نشستم با اعضای خانواده ام از این خواسته ام و چقده خوب میشه اونجا بریم واینا گفتم حسم خوب بود چند بار در موقعیت های مختلف گفتم بعد از ظهر همان روز باور کنید غیر منتظره جور شد که به آنجا برویم٫
مثال دیگر مربوط به تمرین شکرگزاری است ، که من نشستم نکات مثبت خودم و زندگییم را نوشتم بعد هر روزصبح ها و آخر شب تکرار می کنم وحس خوب در خودم ایجاد می کنم ، البته بعضی از مواقع صبح ها خوابم می برد سعی می کنم نرسیده به ظهر انجامش بدم یا بعضی شب ها به خاطر خستگی نمی توانم انجام بدم خوابم بروده و سعی می کنم روز بعد جبران کنم ٫
مثلا یه روزی صبح تمرین رو انجام نداده بودم و نرسیده به ظهر بود که داشتم تمرین را انجام می دادم که بعد از انجام تمرین یک چیزی را تجربه کردم که قبلا و سالهای قبل خیلی به زحمت و با طی مسیر طولانی آن چیز را تجربه و بدست می آوردم اما این بار خیلی خوب وخوش و با طی یک مسیر کوتاه خواسته ام را بدست آوردم٫
ویا امروز یک چیزی گم کردم دنبالش می گشتم پیدا نکردم خسته شده بودم آنوقت گفتم بیام از خداوند درخواست کمک کنم باور کنید درخواست کردم سرم را که بلند کردم یک شئ توجه من را به خود جلب کرد وقتی به آن شئ رسیدم در زاویه ای دیدی قرار گرفتم که گمشده ام آنجا بود که اصلا فکرش را نمی کردم آنجا باشد ٫
ویا اینکه از وقتی با قانون ونحوه عملکردش آشنا شده ام ، به نماز خواندن به عنوان یک تمرینی فرکانسی که خداوند هر روز در اوقات معین مقرر کرده اند تا آدمی بهترین فرکانس را ارسال کند و با تکرار این تمرین در بهترین مدار قرار گرفته تا بهترین ها را تجربه کند نگاه می کنم٫
نماز خواندنی که با وضو گرفتن پاکی ظاهری را بدست می آوری و با وارد شدن به نماز و بعد از اتمام نماز پاکی باطنی را٫
تمرینی که خود را در مقابل فرمانروای کائنات می یابی با نیت نماز خواندن وگفتن الله اکبر از همان اول تعهدی می دهی که دیگر حالا وقتی در مقابل چنین فرمانروایی هستم و قبولش دارم اگر تمام مشکلات دنیا را هم داشته باشم لازم نیست نگران باشیم پشتم گرم است پس دیگه بی خیالشون بعد با بی ذهنی وارد نماز می شوی ، تمرینی که به نوعی تمرین شکر گزاری ، تمرین ایجاد احساس خوب ، تمرین رهایی از تاثیر عوامل خارجی ، تمرین در خواست کردن ، تمرین عزت نفس آنجا که در قسمت تحیات می گویی به یگانگی خداوند و اینکه حضرت محمد (ص) فرستاده و رسول گرامی اوست گواهی و شهادت می دهم نگاه کن تو چقدر ارزشمند هستی که در حدی هستی که به چنین چیزهای ارزشمندی گواهی می دهی حالا می فهمم که وقتی موذن ندا می دهد که بشتابید به سوی رستگاری ( قرار گرفتن در بهترین مدار برای بدست آوردن بهترین ها ) منظورش چیست ٫ تمرینی که ذهن انسان را تربیت کرده و انسان را در احساس خوب قرار می دهد = اتفاقات خوب
اولش که تصمیم گرفتم در این نظر سنجی شرکت کنم با خودم گفتم ، من که هنوز دستاوردی در زمینه مالی ندارم چرا راهنمایی هایی کنم که خودم هنوز در عمل پیاده نکرده ام بعد گفتم این که دلیل نمیشه چون که من اولا وقت زیادی نیست که با قانون ونحوه عملکرد آن آشنا شده ام و دارم روی خودم کار می کنم و باید مسیر تکاملم را طی کنم دوماً حداقلش این است این اطلاعات و نتایجی که من کسب کرده ام شاید برای کسی مفید واقع شود٫
در نهایت از توجه شما واینکه نظر من را خواندید سپاسگزارم ٫
به امید روزی که ، این بار از دستاوردهای مالی ام بگویم و هم چنین روزی که خودم خیلی خوب وعالی زندگی کنم و دنیا را جایی بهتر برای زندگی کردن کنم
برای مثال در فایلی استاد عرض کردن که شما اول بیایید از خواسته هاتون حرف بزنید ، قرار نیست که با دیگران حرف بزنید حرف زدن می تواند با خودتون باشد بعد از حرف زدن تجسم می آید و ٫٫٫ومن هم در این هوای بهاری یک جایی مد نظرم بود خیلی دوست داشتم به آنجا بروم نشستم با اعضای خانواده ام از این خواسته ام و چقده خوب میشه اونجا بریم واینا گفتم حسم خوب بود چند بار در موقعیت های مختلف گفتم بعد از ظهر همان روز باور کنید غیر منتظره جور شد که به آنجا برویم٫
این چیزی که گفتم که چند بار در موقعیت های مختلف گفتم
یعنی چند روز قبل هم این خواسته ام ازش حرف زده بودم
بنام خداوند بخشنده و مهربان ?
سلام خدمت همه دوستان عزیز ?
تفاوت اصلی در باور و نوع نگرش صاحبان کسب و کار است.
مثالی میزنم که برای همه اعضای سایت صدق میکند و آن نحوه آشنای با سایت استاد عباسمنش است، واضح است که من یک خواسته از خداوند داشتم و اون رو درخواست کردم و چون اون خواسته من در آن مداری که استاد هستند وجود داشت توسط خداوند به آن مدار هدایت شدم، این میتونه در هر زمینه کسب وکار به این شکل عمل بکند.
بطور مثال ما نیاز به یک محصول با باورهایی و مشخصاتی از جمله قیمت، مکان خاص ،ظاهر، کیفیت، زمان دسترسی و … (میتونه برا یک خودکار حتی صدها مشخصات و باورها باشه که در لایحه های پنهان فکر ما هست و خیلی متوجه نیستیم) رو داریم .این یک درخواسته وحالا چه اتفاقی می افته، ما به سمت فرکانسی هدایت میشویم که اون محصول اونجا وجود دارد و با اون هم فرکانس میشویم آشنا میشیم و خرید میکنیم، همینطوری که با استاد عباسمنش و سایتشون آشنا شدیم . یا به طور مثال برای همه ما بارها پیش اومده که برای خرید یک کالا در بازار از کنار چندین مغازه که مثل هم هستن و اون کالا رو دارند رد میشویم و بالاخره یک جا قصد خرید میکنیم و این همون فرکانسی که اون فروشنده صادر کرده و ما رفتیم به سمت اون مغازه و اون شخص .
وحالا صاحبان کسب و کار هر چقدر فرکانس های « درست و قوی »( با ایمان بیشتری) صادر کنند بهتر نیز نتیجه میگیرند.
صاحب یک کسب و کار باید مواظب باشد که فرکانس غلط نفرستد، مثلا یک فروشنده نگوید من میخواهم از یک کالا سود خیلی زیادی بدست بیارم یا اینه فرکانسش این باشه که از مردم میخواهم پول بگیرم ، امّا بخاطر اینکه مردم درخواست و فرکانس شان این است که باتوجه به کیفیت کالا سود رو میدم و دوست ندارند پول الکی به کسی بدهند، نتیجش این میشود که خریدار و فروشنده هم فرکانس نمیشوند.(حالا میخواهد تبلیغات کنه یا هر تکنیک دیگه ، پس جواب نمی گیره).
{تبلیغات و تکنیکها که تاحدود کمی جواب میدهند هم بدلیل اینکه پَسِ آنها تا حدودی فرکانس و باور درست گفته میشه، مثلیکی از آموزش های بازاریابی و فروش که میگه مشتری رو به چشم پول نگاه نکن ،قراره تو خدمات ارئه بدی و اون بابت خدمات بهت پول میدهد(لطف خداوند با دستان یک فرد).
ونظر آخرم اینکه همه تکنیک ها و ابزارها و … وجود دارد ولی فرع هستند ، بله نمیشود یه مغازه دار مغازش تاریک باشه و انتظار داشته باشه که مردم بیان راحت خرید کنند، مثل استاد عزیز که زمینه و راه های ارتباطی مثل سایت عباس منش رو فراهم کردند.
ممنون از همه دوستان عزیز
خدایا سپاسگزارم
چه عواملی نتایج یگ کسب و کار را متفاوت می کند؟
مطمئنم که همه بچه ها توی پاسخ ها به فرکانس و باور اشاره کردند. من هم دقیقا همین موضوع رو میخام بگم منتهی با یک مثال که به ذهنم رسیده. امیدوارم که این پاسخ هم به خودم کمک کنه و هم به همه دوستانی که کامنتم رو مطالعه می کنند.
همه ما میدونیم که سوالات کنکور از کتاب های درسی طرح میشه و برای اینکه توی کنکور موفق بشیم و رتبه خوبی بدست بیاریم باید کتاب درسی رو بخونیم. اما در کنار کتاب درسی کلی کتاب های کمک درسی و کلاس های خصوصی و آزمون های دوره ای هم وجود داره که میتونه بهمون کمک کنه تا نتیجه بهتری کسب کنیم. اما باز هم اصل و اساس کنکور تغییر نکرده، یعنی باز هم منبع سوالات کنکور کتاب های درسی هستند. منتها کلاس های خصوصی، کتاب های کمک درسی و … صرفاً ابزارهایی هستند که استفاده درست از اونها میتونه نتیجه بهتری رو برای ما رقم بزنه و این مستلزم این هست که ما اول کتاب درسی رو فهمیده باشیم و یاد گرفته باشیم و بعد شیوه های مختلف تست زنی، دام ها و … رو از منابع دیگه یاد بگیریم.
در مورد کسب و کار هم دقیقا همینه. یعنی ما با توجه به باورهای فراوانی که در ناخودآگاهمون نسبت به پول، داریم توی یک مدار فرکانسی خاصی قرار گرفتیم که توی اون مدار فرکانسی افراد، شرایط، موقعیت ها و اتفاقات متناسب با همون باورها رو دریافت می کنیمو باهاشون مواجه میشیم. یعنی اصولاً با باورهای فعلی دسترسی به شرایطی غیر از اون شرایطی که توش هستیم نداریم. اگر ما باورهامون رو در مسیر خواسته ها تغییر ندیم، اونوقت هر چقدر هم تبلیغات کنیم، اصول بازاریابی رو یاد بگیریم و .. باز این ابزارها به کارمون نمیان و اتفاقن همین تبلیغات و … شرایط و اتفاقاتی رو بوجود میارن که باورهای فعلی ما رو تثبیت می کنند. اما اگه باورهای درستی در راستای خواست هامون ایجاد کنیم اونوقت تبلیغات میتونه ابزاری باشه که بهمون کمک میکنه تا نتیجه بهتری رو کسب کنیم. کلاس های بازاریابی هم همینطور و … . یعنی زمانی که باورهای درستی ایجاد کنیم اونوقت ایده هایی ب ما داده میشه که در راستای رسیدن به خاسته هامون هست و این ایده ها میتونه یه تبلیغات خاص باشه، دوره های بازاریابی از یک استاد بسیار موفق و کاردان باشه و … . در واقع اینها ابزار هستند یعنی بدون وجود اینها هم میشه ادم موفق باشه چون اصل چیز دیگه ای هست.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته گل و دوستان عزیزم در این خانواده صمیمی
نظر من در رابطه با سوال مسابقه
1-به نظر من استاد ایمان ابراهیمی داره یعنی همونطوری که ما همه به روشن بودن روز و تاریک بودن شب ایمان داریم استاد به اینکه همه چیز رو به خدا بسپاره با خیال راحت ایمان داره تا حالا شده به تاریک بودن هوا در شب شک کنی و تردیدی در دلت به وجود بیاد نکنه امشب هوا تاریک نشه مطمئنم که هرگز فکرش هم نکردیم ایمان استاد به خدای خودش اینطوریه پس نه نگرانی داره نه استرس داره نه نیازمند تایید و نظر دیگرانه کارهاشو به خدا سپرده و ایمان داره این قسمت کار با خداست و در نتیجه این ایمان این حاصل رو هم داره .استاد عزیزمون اصل رو فهمیده و میدونه که قانون رو که بفهمی ردخور نداره که بهت جواب میده این یعنی ایمان و کل کائنات و جهان بهت پاسخ میدن به همونی که فکر میکنی و فرکانسشو میفرستی یعنی با تمام وجودش میدونه که خودش خالق زندگیشه برای همین به قشنگترین شکل اونو خلق میکنه.شاید من و شما هم به نوعی در خیلی از مسائل زندگیمون این کار رو بکنیم.
2-در سایه این ایمان عزت نفس بالا پیدا کرده . به کارش و حرفش و خودش ایمان صد در صد داره برای همین براش مهم نیست که دیگران تاییدش کنند یا نه باهاش دشمنی کنند یا نه در نتیجه درونا رهاست و فقط فرکانسهای عالی میفرسته چون با کارش عشق میکنه فقط دلش میخواد ادمهای دیگه هم در این لذت و آزادی باهاش شریک بشند بی منت این عشق رو در اختیارشون میذاره چون خودش لذت میبره وقتی عزت نفست بالا باشه آدمها بدون اینکه شما تلاشی بکنید جذب شما میشند
3-در طی سالها باورهای عالی برای خودش ساخته و دائم روی انها کار میکنه و هرروزخودش رو به نوعی اپ تو دیت میکنه این باور رو داره پس خلقش میکنه که هرروز از روز قبل تکاملش بیشتر بشه و همیشه با الهاماتی که داره دریافت های جدیدتر و واضح تر رو داره و با تمام عشقش اونها رو به ادمهایی که تشنه هستند منتقل میکنه اگر صد تا فایل و محصول بسازه بیس و پایه همشون یکی است چون قانون یکسانه ولی هیچوقت شنونده اش احساس تکراری بودن و خستگی نمیکنه. به نظرم چون با تمام وجودش اینو میخواد که بتونه ادمهایی که خواسته شون اینه رو هدایت کنه وقتی با تمام بند بند وجودت اینو بخوای وقتی تمام عشق زندگیت باشه وقتی سالها روش کار کردی و لذتش رو بردی وقتی ارزوی موحد شدن رو داشتی و هر لحظه و ثانیه خودت رو بهش نزدیک کردی حالا اون ایمان ابراهیمی اتش رو برات گلستان میکنه و عزتت روهر لحظه بالاتر و بالاتر میبره
4-استاد میگه ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست و به حق مصداقش در خودش بارزه وقتی سیراب شدی از خیلی از ارزوها و رویاهات انگار درونت اقناع میشه در عین ایمان به داشتن اینکه هر چیزی رو که بخواهی خلق میکنی درونا بی خواسته میشی و به اصل خودت نزدیک تر میشی انگار ماموریتت رو خوب انجام دادی و هر لحظه راحتی و اماده برای وصل شدن به اصل خودت وای که چقدر لذت بخشه این حس و ایمان استاد اگر چه هنوز ندارمش ولی با تمام وجودم حسش میکنم
در آخر بگم که حرفی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند
در رابطه با افراد موفق در کسب و کار ریشه اصلیش همان ایمان به خداست حتی ممکنه ناآگاهانه باشه ولی اینطور آدمها حتما خودشون رو خیلی باور دارند و میدونند که میتونند و این خودش برمیگرده به ایمان داشتن بدون اینکه حتی خود شخص بدونه وقتی تو زندگی احساس لیاقت بکنی و به تواناییهای خودت هم ایمان داشته باشی حتما همه چیز را میسازی همونطوری که خودت میخواهی
با سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان و استاد عزیز
به نظر من عواملی که باعث موفقیت استاد عباسمنش شده تعهد و باوری بوده که ایشون داشتند و ایمانی که فقط خداوند براشون کافیه و باید که همه چیز رو از اون قادر یکتا خواست و اون هست که میتونه من رو بالا بکشه در صورتی که همه میخوان من رو پایین بکشند ایمان و یکتا پرستی ایشون و اینکه همه چیز رو ایشون از دریچه قوانین حاکم بر جهان هستی میدیدند و بهش ایمان و باور داشتند توی کتاب اثر مرکت اقای هاردی رو که حتما همه دوستان اون رو مطالعه کردن میگه تکرار کارهای کوچک در دراز مدت نتایج انفجاری رو به همراه داره حالا سئوال اینجاست که چند نفر از ما اون کارهای کوچیک رو تکرار کردیم چند نفر از ما تمارینی که استاد دادن رو بهش عمل کردیم چند نفر از ما تعهد داشتیم به خودمون و تغییر زندگیمون خیلی هامون ( البته من هم همینطور)یه مدتی تمرین کردیم نتیجه گرفتیم و فکر کردیم دیگه تموم شد دیگه من آخرشم و تمرینها رو رها کردیم و بعد یه مدت دوباره سر جای اولمون برگشتیم اما استاد عباسمنش همیشه پایبند کار کردن بر روی باورهاشون بودند و هستند به نظر من که تعهد ایشون برای موفقیت در زندگی رمزشون هست و یک الگوی بسیار مناسب برای همه ما بنده 4 سال هست که با استاد از طریق سایت اشنا شدم و روند رو به رشد ایشون و تکاملشون رو کاملا متوجه شدم دوستان بیایید باور کنیم که هر کدوم از ما اگر مثل استاد تعهد داشته باشیم تمرین کنیم و فقط از خالق بخواهیم ما هم میتونمیم خالق یک عباسمنش دیگه باشیم میتونیم خالق زندگی جدید پر از شور و اشتیاق باشیم میتونیم هر انچه رو که بخوایم برای خودمون خلق کنیم میتونیم خالق یک زندگیه ایدعال باشیم فقط باید بخواهیم و شروع کنیم به ساختن.
شاد باشید و همیشه ثروتمند
سلام به همه هم فرکانسی های عزیز و استاد نازنینم . من فکر میکنم دلایلی که باعث میشه آدم توی کسب و کارش نتایج خیلی عالی بگیره اینه که اول باور به فراوانی داشته باشه و خدا رو به عنوان تنها منبع خیر و برکت و خوبی در جهان باور کنه و با پول راحت باشه و خودشو لایق دریافت ثروت بدونه و همیشه به خودش یادآوری کنه فرد بسیار با ارزشی هست و لایق بهترین ها در زندگیش هست و باورهای خوب و هم جهت با خواسته هاش در مورد بیزینسش بسازه و به الهاماتی که خدا بهش میگه و با شرایط فعلی کارش جوابگو و قابل اجرا هست عمل کنه و البته تاکید میکنم خود منم برای دریافت الهامات و افزایش درآمدم تکاملم رو طی کردم . پس آروم باشید و عجله نکنید که پیشرفت با قدم های کوچیک و مستمر به دست میاد و نشانه های تغیرات رو ببینید و تایید کنید تا نشانه های موفقیت توی کسب و کار و البته زندگی بیشتر و بزرگتر بشه و اصلا روی عوامل بیرونی حساب نکنید چون منم چوبشو خیلی خیلی خوردم و الان دیگه از هیچکس بجز خدا اصلا انتظاری ندارم . بازم از استاد نازنینم ممنونم بخاطر تمام آگاهی هایی که بهم داد و از طرف خدا مامور شد تا با رسوندن این آگاهی ها و علم به من زندگی من متحول بشه و سبک جدیدی از زندگی رو تجربه کنم .
با سلام خدمت استاد و دوستان عزیز
به نظر من سه عامل اصلی وجود دارد
۱.خداوند را به عنوان تنهاترین (خالق،رزاق،ثروت… )باور و ایمان داشته باشیم و به غیر از خدا شرک نورزیم.
۲.ما خالق صد در صد شرایط زندگی خودمان هستیم از صفر تا صد
۳.عمل به قانون تغییر ناپذیر جهان هستی
اگر ما این سه اصل را باور داشته باشیم و( عمل )کنیم نه اینکه فقط در گفتار باشه باید حتما در عمل ثابت کنیم
خداوند برای ما همه چیز میشود همانطور که برای استاد عزیز شد واین است فرق استاد و دیگران
استاد خداوند برایش همه چیز میشود
دیگران عوامل بیرونی(تبلیغات و…
سلام روز همه دوستان بخیر و شادی
به نظرم آنچیزی که کار بعضی افراد رو بدون هیچ تبلیغی متمایز میکنه و مشهور میشند 1- اعتقاد قلبی ، باور و یقین صد در صد صاحب کار به کار ومحصولی که ارائه میده 2- کیفیت عالی و تاثیرگذاری کار یا محصول
با سلام…به نظر من جواب این سوال چیزی نیست جز ایمان،ایمان و ایمان استاد که با ایمان به یک قدرت بی نهایت میشه کوه هارو جابجا کرد…وقتی از عمیق ترین نقطه قلبت ایمان داشته باشی که رزاق خدای بزرگه تو هر زمینه ای هرچه بیشتر بش ایمان داشته باشی از در و دیوار واست میباره ازین باران رحمت الهی.هرچی ظرف بزرگتر،قلب بزرگتر نتیجه بیشتر و باورنکردنی تر…به همین راحتی فقط کافیه باورش کنیم …فدای همتون و مخصوصن استاد که بدون شک یکی از دستان خدای بزرگ روی زمینه واسه هممون.
به نام خدا
با سلام و ادب خدمت همه عزیزان
تنها و تنها پاسخی که می تونم به این سوال بدم ( بحث هدایت از سوی “رب”) و اقدام به الهامات ” رب ” از طرف ما بندگان “رب” هست٫ “رب” یعنی تنها فرمانروای جهان٫پدیده شگفت سازی که قدرت تماما” دستشه و برگی بدون اراده اون از درخت پایین نمی افته٫
وظیفه من فقط و فقط بندگی ” رب ” ِ و وظیفه اون پاسخ دادن به این بندگی است٫
مدتی است بحث هدایت رو من اینطوری باش زندگی می کنم من تصور می کنم انرژی هدایتگر(خدا) مثل اکسیژن اطراف من رو احاطه کرده و حالا این انتخاب و تصمیم من ِ که انتخاب کنم به چه مسیری یا بسوی چه خواسته ای هدایت ازش بخوام٫
چون این اکسیژن رو نمیبینم ولی تنفسش می کنم خیلی وقتا یادم می مونه که خدا باهامه و هدایتم می کنه ٫ هربار که عمل دم رو انجام میدم یاد این انرژی می افتم که کارهام رو انجام میده و ازش درخواست می کنم که آلان فلان کار رو برام انجام بده و باز اگر فراموش نکنم در باز دم ازش سپاسگزاری می کنم٫
حالا میرسیم به پاسخ این سوال
من دقیقا” در این برهه زمان چی می خوام از این انرژی؟ کسب و کار موفق و پول ساز یعنی هرروز پررُنق تر از دیروز
میام سراغ این انرژی میگم خدایا این خواسته منه ، من رو هدایت کن٫
چون آگاهی های دوره های ثروت ۱و۲و۳ رو دارم و واقعا” ذهنم رو تا اونجایی که تونستم پاک کردم از آگاهی های قبلیم و آگاهی های این دوره ها رو جایگذینشون کردم لذا به اندازه ای که روی باورهای این دوره ها روی خودم کار کردم الهامات میاد ولی صادقانه بگم به اونایی که خیلی در درونم فریاد میزنن عمل می کنم و قدم اول دوره ۱۲ قدم خیلی در راستای اجرایی کردن این الهامات کمکم کرده و هنوزم داره می کنه٫
در حال حاضر زندگی مالیم آلان شده این ، یعنی کف سطلم خیلی سوراخ هاش کیپ تر شده ولی هنوز عمق و دهانه ظرفم به اندازه ای که مدنظرم هست عمیق تر و بازتر نشده شاید هم شده ولی من دوست دارم خیلی بالاتر از اینها پیش برم٫
از طرفی من کارمندم حقوقم در سطح قابل قبولیه ولی من رو به خواسته هایی چون مهاجرتم نمیرسونه
هرروز دارم رو باورهام عاشقانه کار می کنم چون نتیجه گرفتم پس دارم ادامه میدم و میدونم دارم تکاملم رو طی می کنم
ایده ای هم که برای کسب کار خودم بم الهام شده چند وقتیه که دارم عملیش می کنم ولی چون تمام تمرکزم روش نیست خیلی کُند پیش میره از طرفی هم واقعا” جایگاه شغلیم خوبه و خیلی تایم آزاد دارم و میتونم در زمان کاری روی باورهام بدون مزاحم کار کنم٫ چون منم که با فرکانس هام زندگیم رو خلق می کنم٫
موضع ایمان به غیب و اقدام به کار گفته شده بنظر من مهمترین عامل موفقیت نه تنها در کسب و کار بلکه در تمام جنبه های زندگیه٫
موضوع شغلی خودم رو واسه این نوشتم که “به اندازه ای که من به هدایت این انرژی ایمان دارم و به چیزی که نمیبنمش عمل می کنم ، نتیجه می گیرم٫” به درک جمله ای که نوشتم رسیدم ولی ایمانم هنوز اون ایمانی نیست که از کارمندی بِکنم و کسب و کار خودم رو راه اندازی کنم٫
راستش سالها پیش و قبل ار اینکه با استاد آشنا بشم چندین بار اقدام به راه اندازی کسب و کار خودم کردم ولی به شکست منتهی شد چون اونموقعه نمیدونستم خیلی خیلی باورهام نسب به کسب و کار ایراد داره ولی آلان یه حسی بم میگه از روی برنامه های استاد مخصوصا” ثروت ها و ۱۲قدم کار کن خود بخود بت گفته میشه و برای ذهنت منطقی تر میشه که دیگه نمیشینی بلکه با این ایمان که جواب میدهد اقدام می کنی من با این باور دارم عاشقانه روی این دوره ها کار می کنم٫
بمحض گرفتن نتایج حتما تو سایت می نویسم تا هم ردپایی از مسیر پیشرفتم باقی بمونه هم ایمان خودم و دوستان به قانون افزایش پیدا کنه٫
خبرای خوبی هم دارم بعد از رفتن همسر قبلیم که تو مدار هم نبودیم فردی وارد زندگیم شده که رابطه عاشقانه بی نظیری رو باهم تجربه می کنم ارتقاء شغلی گرفتم و درآمدم افزایش پیدا کرده و آخر این ماه هم با یاری خداوند بزرگ قراره بریم خونه ای که تازه خریدیمش همه اینها در کمتر از یک ماه اتفاق افتاده٫ نتیجه کار کردن روی باورها همینه طوریه که فقط اطرافیان میگن چطور؟(بعضیا هم که شدیدا” حسادت می کنن) ولی اونا نمیدونن در درون من چه جهاد اکبری برپاست طوری انگیزه گرفتم برای کار کردن روی باورهام که شبا هم هندزفری از گوشم خارج نمیشه٫
استاد عباس منش و عزیزانی که با استاد همکاری می کنید واقعا” صمیمانه از شما سپاسگزارم٫
در مسیر سبز خدا پاینده و برقرار باشین با دل خوش و جیب پُرپول٫
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عباس منش گرامی و تمامی اعضای محترم سایت و هم چنین اعضای فعال گروه تحقیقاتی ٫
می خواهم بحث استفاده از اسباب را با مثال قرآنی بیان کنم ، در سوره مریم هنگامی که حضرت مریم زمان وضع حملش رسیده بود خداوند این چنین می فرمایند :
( فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَهِ قَالَتْ یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَکُنْتُ نَسْیًا مَنْسِیًّا ﴿۲۳﴾
تا درد زایمان او را به سوى تنه درخت خرمایى کشانید گفت اى کاش پیش از این مرده بودم و یکسر فراموش شده بودم
(۲۳) فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا ﴿۲۴﴾
پس از زیر [پاى] او [فرشته] وى را ندا داد که غم مدار پروردگارت زیر [پاى] تو چشمه آبى پدید آورده است (۲۴)
وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَهِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا ﴿۲۵﴾
و تنه درخت خرما را به طرف خود [بگیر و] بتکان بر تو خرماى تازه مى ریزد (۲۵) )
من باب به کارگیری اسباب به حضرت مریم دستور داده شد که تنه درخت خرما را بجنباند ، و الا تنه درخت خرما بزرگ وقوی است ، وگروهی از قویترین مردمان از تکان دادنش ناتوانند ! چه برسد به حضرت مریم در آن شرایط !
از او خواسته شد از اسباب استفاده کند واقدام و عمل کند واین خداوند است درخت خرما را تکان داده و بر او مقرر نمود که خرمای تازه برحضرت مریم فرو ریزد ٫
چه بسیار کارهایی که تنها اسباب رسیدن به آنها فقط یک دعا بوده و چه نتایجی که آن دعاها نداشته چه بسیار افرادی که به نظر خیلی ها کار خاصی نمی کنند اما هر روز ثروتمندتر ، شادتر ، و٫٫٫ می شوند و با حساب ۴=۲×۲ تای بعضی ها اصلا جور در نمی آید ٫
دنیا دنیای اسباب و مسببات است ؛ شما حتی اگر پیامبر هم باشید ، در هر زمینه ای باید برنامه ریزی و سپس امکانات و اسباب را فراهم کنید اما توکل تان باید به خدا باشد نه به اسباب ٫
مثلا در زمینه درمان ، باید به دکتر متخصص مراجعه و نسخه و توصیه های او را رعایت کنید اما شفا را از خدا بخواهید و او را شافی بدانید نه دکتر و دوا را !
ترک اسباب ، جهالت است و ترک توکل به خدا ، شرک است ؛ راه توحیدی ، فراهم آوردن اسباب و توکل به خداست ٫
سوال مسابقه :
به نظر شما، چه عواملی نتایج استاد عباسمنش را متفاوت کرده است؟ چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت میکند؟
شما در نظر بگیرید که من می خواهم ماه را به شما نشان دهم ، وقتی که اشاره به ماه می کنم شما به ماه نگاه خواهید کرد یا به انگشت اشاره من ، مثال بعضی از افراد به این مثال می ماند که به جای توجه به اصل مطلب به فرع توجه کرده و منبع نور و روشنایی را درک نکرده ویا در چیزهای دیگر می بینند ٫
فردی مثل استاد از اسباب استفاده می کند ، اما اصلی که نتیجه مورد نظر را رقم می زند را نه در اسباب بلکه در منبعی مافوق همه اینها جست وجو کرده و از او کمک می خواهد اینکه استاد از شیوه معمول دیگران برای تبلیغات استفاده نمی کند دلیل بر استفاده نکردن ایشان از اسباب نیست ٫
مگر خود ایجاد این سایت ، چیدمانهای مختلف سایت ، محتواهای پر معنی سایت ، تبلیغی که خود استاد از زبان خودش از محصولات در فایل هایش می کند و ٫٫٫ تبلیغ نیست٫
استاد به منبع همه ثروت ها خود را وصل کرده است ، باورهای درستی در این زمینه ساخته و ذهن خود را در مسیر صحیح تربیت و پرورش داده ،
باورهایی که نشان از امید ، فراوانی ، آرامش و ٫٫٫ که موجب ایجاد احساس خوب میشود را به جهان ارسال می کند و جهان به این حس و یا فرکانس فرستاده شده جواب داده و از جنس همان احساس ها وفرکانس ها وارد زندگیشان می کند ٫
ایشان از منبع اصلی درخواست کمک می کند ، وخداوند در قالب الهاماتی راه درست را به ایشان نشان می دهد و بعد استاد اقدام و اسباب لازمه و الهام شده را بکار می گیرند ٫
هر کس با توجه به فرکانسی های غالبی که به جهان می فرستد در مدار ی قرار می گیرد و اقداماتی درمسیر رونق کسب وکار خود و رسیدن به اهدافش انجام می دهد ٫
یکی باور هایی دارد که نشان از کمبود وعدم باور به فراوانی ، نداشتن عزت نفس ، عدم باور به غیب ( خدا و امدادهای غیبی ) دارد به خاطر عدم وصل به منبع تمام نعمت ها که کائنات در تسخیر او است و همه از آن او است چون به چنین منبعی وصل نیست واو را اصل نمی داند ، اگر به ثروت هم برسد دائما در استرس واضطراب از دست دادن ثروت است ٫
حال اگر این فرد با این باورها ، از تمام اسباب برای رسیدن به اهدافش استفاده کند و فکر کند که دیگه کار تمامه حالا که از به روزترین امکانات مثلا تبلیغی استفاده کردم دیگر ثروتمند میشم کارم می گیرد ٫ رسیدن به نتیجه مورد نظر را در اسباب به کار گرفته شده جست وجو می کند فارغ از اینکه نتیجه دست کس دیگری است کلید خزائن غیب دست کس دیگری است به خاطر باورهای نادرست فرکانس های غالبی می فرستد که ناخواسته او را در مداری قرار می دهد که از جنس همان فرکانس ها وارد زندگی فرد می کند آنوقت است که این سوال برایش پیش می آید که کجای کار ایراد داشت ؟
مشکل اینها نداشتن باورهای درست و دل خوش کردن به اسباب به جای اصل برای موفقیت است ٫
حال شاید این سوال برای شما پیش آید خب حالا این همه آدم تو دنیا اصلا هیچ اعتقادی به این منبع واین اصل ندارند چقدر ثروتمند ، چقدر خوب و خوش هستند شما دارید چی می گید واسه خودتون ٫
در جواب به این سوال باید بگویم که قانون ، قانون مدارها ، باورها و فرکانس ها است ٫
خداوند در قرآن کریم می فرمایند :
(۴) کُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً
همگی، هم اینان و هم آنان، را از عطای پروردگارت مدد میرسانیم، و چنین نبوده که عطای پروردگارت مانعی داشته باشد٫)
آیا با عدل خداوند سازگار است که مثلا فردی با توجه به باورهایی غالبی که دارد فرکانس هایی به دنیا می فرستد در مداری است که مثلا قصد دزدی دارد
آیا خدواند چون این فرد قصد انجام این کار را دارد مانع او خواهد شد ؟
اصلا اینطور نیست خداوند موجودی چون شیطان را آفریده که با نجواهایش چنین فردی را یاری دهد ٫ فردی که قصد دزدی دارد و می خواهد نیتش را عملی کند در مسیر گام بر می دارد نجواهای شیطانی را گوش می کند از اسباب لازمه استفاده کرده و ادامه ماجرا ٫٫٫
و یا کسی که به خداوند اعتقاد ندارد اما باورهای درستی دارد وقصد ثروتمند شدن دارد آیا خداوند مانع او خواهد شد ؟
اصلا چنین نیست شواهد خود بسیار حرف ها برای گفتن دارد٫
هر کسی با هر باوری که دارد ، در هر مداری باشد از جنس اتفاقات ، افراد و ٫٫٫ موجود در آن مدار را تجربه خواهد کرد٫ چه به خداوند باور داشته باشد چه نداشته باشد٫ چه خوشت بیاید یا نیاید ٫
اما بهترین مداری که ثروت بدون حساب ، سلامتی و٫٫٫
را نصیب فرد می کند فرد را می تواند به استقلال مالی زمانی و مکانی برساند و او را سر شار از آرامش و خوشبختی در حال و آینده می کند وسعادت دنیا و آخرت را نصیبش می کند ، قرار گرفتن در مدار توحیدی و به منبع اصلی وصل شدن است و ساختن باورهای درست وقدرتمند مناسب در این زمینه ، تربیت درست ذهن خود و قرار گرفتن در این مدار است ، آن وقت است که در هر زمینه که بخواهد نعمت خواسته شده وارد زندگیش می شود٫
از این منبع اصلی درخواست کمک می کنی وایشان با الهاماتی به تو مسیر درست واینکه از چه اسبابی و چگونه استفاده کنی را نشان خواهد داد ودیگر این شما هستی که با اعتقاد راسخی که به این منبع داری باید اقدام کنی قدم اول برو قدم دوم بهت الهام میشه گام به گام مسیر تکاملت را برو ، گام به گام فاصله های فرکانسیت را کم کن ظرف وجودت را پر کن فقط عجله نکن وگام به گام پیش رو ٫
حالا شاید بپرسی از کجا بفهمم این الهام ، الهام خدایی است ، نه نجوای شیطانی ؟
باید بگویم نجواهای شیطانی به آدمی احساس های ناخوشایند ، احساس ترس ، کمبود ، اضطراب و ناامیدی می دهند ، اما نجواهای الهی به آدمی احساس خوب ، آرامش و امید می دهند ٫
جواب نهایی :
پس عواملی که نتایج استاد را متفاوت کرده می توان به داشتن باورهای قدتمند ، که ایشان با ساختن باورهای قدرتمند در زمینه های مختلف ، تربیت ذهن خود ، قرار گرفتن در مدار توحیدی و وصل ومرتبط بودن به منبع تمام نعمت ها ، احساس های خوب را در خود ایجاد و به جهان فرستاده که جهان هم آنها را دریافت و از جنس همان نوع فرکانسها ، اتفاقات ، اشخاص و٫٫٫ را وارد زندگی ایشان می کند ٫
و عواملی که نتایج یک کسب و کار را متفاوت می کند نه در عوامل بیرونی ، بلکه باید در باورهای غالب صاحبان آن کسب وکارها جست وجو کرد ، آدمی نان باورهای خود را می خورد ٫
راستش را بخواهید از مدت زمان اینکه قانون را فهمیده ام ، شاید به دو ماه تمام نرسیده من از دوره های استاد استفاده نکرده ام فعالیت های شبانه روزی من در این حد بوده ٫
اوایل که فایل های استاد را می دیدم با خودم می گفتم خوب یک نفر مثلا بدهی دارد هی بشیند تجسم کند وخوشحال باشه آیا چیزی درست میشه !
بعد از مدتی تحقیق فهمیدم که منظور استاد این است که به جای اینکه وقت و انرژیتون وتوجه تون رو روی نکات منفی مثلا در اینجا فکر کردن به بدهی هاتون بذارین ، بیایید روی راه حل ها تمرکز کنید تا بهتون احساس خوب بدهد ٫
احساس خوب = با اتفاقات خوب = پرداخت بدهی و٫٫٫ تا جایی که با طی کردن مسیر تکاملتون بهترین ها را تجربه کنی ٫
با اطلاعاتی که از قسمت های مختلف سایت مثلا فایل های رایگان استاد ، نوشته های خانم شایسته ،
نظر اعضای محترم سایت و٫٫٫ کسب کردم و بی نهایت ازهمگی سپاسگزارم ، روی خودم کار کردم و در این دو هفته اتفاقاتی برایم پیش آمد که با خودم گفتم اینا نشانه است قانون داره جواب می ده پس ادامه بده ٫
که می توانم از احساس خوبی که در طول روز با شکر گزاری و توجه به نکات مثبت و از لحظه حال لذت بردن و موکول نکردن احساس خوب به زمان رسیدن به خواسته هام نصیبم شده نام ببرم٫
برای مثال در فایلی استاد عرض کردن که شما اول بیایید از خواسته هاتون حرف بزنید ، قرار نیست که با دیگران حرف بزنید حرف زدن می تواند با خودتون باشد بعد از حرف زدن تجسم می آید و ٫٫٫ومن هم در این هوای بهاری یک جایی مد نظرم بود خیلی دوست داشتم به آنجا بروم نشستم با اعضای خانواده ام از این خواسته ام و چقده خوب میشه اونجا بریم واینا گفتم حسم خوب بود چند بار در موقعیت های مختلف گفتم بعد از ظهر همان روز باور کنید غیر منتظره جور شد که به آنجا برویم٫
مثال دیگر مربوط به تمرین شکرگزاری است ، که من نشستم نکات مثبت خودم و زندگییم را نوشتم بعد هر روزصبح ها و آخر شب تکرار می کنم وحس خوب در خودم ایجاد می کنم ، البته بعضی از مواقع صبح ها خوابم می برد سعی می کنم نرسیده به ظهر انجامش بدم یا بعضی شب ها به خاطر خستگی نمی توانم انجام بدم خوابم بروده و سعی می کنم روز بعد جبران کنم ٫
مثلا یه روزی صبح تمرین رو انجام نداده بودم و نرسیده به ظهر بود که داشتم تمرین را انجام می دادم که بعد از انجام تمرین یک چیزی را تجربه کردم که قبلا و سالهای قبل خیلی به زحمت و با طی مسیر طولانی آن چیز را تجربه و بدست می آوردم اما این بار خیلی خوب وخوش و با طی یک مسیر کوتاه خواسته ام را بدست آوردم٫
ویا امروز یک چیزی گم کردم دنبالش می گشتم پیدا نکردم خسته شده بودم آنوقت گفتم بیام از خداوند درخواست کمک کنم باور کنید درخواست کردم سرم را که بلند کردم یک شئ توجه من را به خود جلب کرد وقتی به آن شئ رسیدم در زاویه ای دیدی قرار گرفتم که گمشده ام آنجا بود که اصلا فکرش را نمی کردم آنجا باشد ٫
ویا اینکه از وقتی با قانون ونحوه عملکردش آشنا شده ام ، به نماز خواندن به عنوان یک تمرینی فرکانسی که خداوند هر روز در اوقات معین مقرر کرده اند تا آدمی بهترین فرکانس را ارسال کند و با تکرار این تمرین در بهترین مدار قرار گرفته تا بهترین ها را تجربه کند نگاه می کنم٫
نماز خواندنی که با وضو گرفتن پاکی ظاهری را بدست می آوری و با وارد شدن به نماز و بعد از اتمام نماز پاکی باطنی را٫
تمرینی که خود را در مقابل فرمانروای کائنات می یابی با نیت نماز خواندن وگفتن الله اکبر از همان اول تعهدی می دهی که دیگر حالا وقتی در مقابل چنین فرمانروایی هستم و قبولش دارم اگر تمام مشکلات دنیا را هم داشته باشم لازم نیست نگران باشیم پشتم گرم است پس دیگه بی خیالشون بعد با بی ذهنی وارد نماز می شوی ، تمرینی که به نوعی تمرین شکر گزاری ، تمرین ایجاد احساس خوب ، تمرین رهایی از تاثیر عوامل خارجی ، تمرین در خواست کردن ، تمرین عزت نفس آنجا که در قسمت تحیات می گویی به یگانگی خداوند و اینکه حضرت محمد (ص) فرستاده و رسول گرامی اوست گواهی و شهادت می دهم نگاه کن تو چقدر ارزشمند هستی که در حدی هستی که به چنین چیزهای ارزشمندی گواهی می دهی حالا می فهمم که وقتی موذن ندا می دهد که بشتابید به سوی رستگاری ( قرار گرفتن در بهترین مدار برای بدست آوردن بهترین ها ) منظورش چیست ٫ تمرینی که ذهن انسان را تربیت کرده و انسان را در احساس خوب قرار می دهد = اتفاقات خوب
اولش که تصمیم گرفتم در این نظر سنجی شرکت کنم با خودم گفتم ، من که هنوز دستاوردی در زمینه مالی ندارم چرا راهنمایی هایی کنم که خودم هنوز در عمل پیاده نکرده ام بعد گفتم این که دلیل نمیشه چون که من اولا وقت زیادی نیست که با قانون ونحوه عملکرد آن آشنا شده ام و دارم روی خودم کار می کنم و باید مسیر تکاملم را طی کنم دوماً حداقلش این است این اطلاعات و نتایجی که من کسب کرده ام شاید برای کسی مفید واقع شود٫
در نهایت از توجه شما واینکه نظر من را خواندید سپاسگزارم ٫
به امید روزی که ، این بار از دستاوردهای مالی ام بگویم و هم چنین روزی که خودم خیلی خوب وعالی زندگی کنم و دنیا را جایی بهتر برای زندگی کردن کنم
به امید آن روزها ٫
گر نشان زندگی جنبندگی است
خار در صحرا سراسر زندگی است
هم جعل زنده است و هم پروانه لیک
فرق ها از زندگی تا زندگی است٫
با سلام فقط یک توضیحی درباره این مثالی که زدم ?
برای مثال در فایلی استاد عرض کردن که شما اول بیایید از خواسته هاتون حرف بزنید ، قرار نیست که با دیگران حرف بزنید حرف زدن می تواند با خودتون باشد بعد از حرف زدن تجسم می آید و ٫٫٫ومن هم در این هوای بهاری یک جایی مد نظرم بود خیلی دوست داشتم به آنجا بروم نشستم با اعضای خانواده ام از این خواسته ام و چقده خوب میشه اونجا بریم واینا گفتم حسم خوب بود چند بار در موقعیت های مختلف گفتم بعد از ظهر همان روز باور کنید غیر منتظره جور شد که به آنجا برویم٫
این چیزی که گفتم که چند بار در موقعیت های مختلف گفتم
یعنی چند روز قبل هم این خواسته ام ازش حرف زده بودم
اما آن روز به طور غیر منتظره جور شد که بروم