https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
امشب خواستم در مورد سوالی که مطرح شده جواب بذارم، هم به خاطر جایزه سوال و هم به خاطر سنجش خودم در بحث باور و کارهایی که شروع کردم رو خودم انجام بدم.
من احساس می کنم علت تفاوت نتیجه در کسب و کارها چند دلیل داره :
مهمترین دلیلی که به نظرم میرسه اینه که هر کسی به میزان ایمانی که به رزاق بودن خدا داره نتیجه می گیره. چون ایمان درجه های مختلفی داره و یه چیز نسبی شده. مثلا یه نفر یه کاری رو با شکستن ترس هایی که قبل از شروع اون کار داره شروع میکنه و ایمان قلبی داره که خدا روزیش رو میرسونه و مطمئنا می تونه موفق بشه چون خودش و کارهاش رو به خدا واگذار کرده و دیگه به قول معروف چشمش به دهن و جیب مردم نیست. حالا یه نفر دیگه رو در نظر بگیریم که کارش رو با شرایط همان شخص شروع میکنه در حالیکه «باور» داره روزیش تو جیب مردمه نه دستان قدرتمند خداوند متعال ، این شخص قطعا نمی تونه موفقیت نفر اول رو داشته باشه. تو بحث ایمان قلبی همه ما بارها و بارها جریان حضرت ابراهیم (ع) رو شنیدیم که بعد از دیدن زنده شدن پرنده ها به عالم بعد از مرگ و حیات آفرینی خدا ایمان آورد ، قلبش مطمئن شد و ایمان در سرتاسر وجودش جاری شد ، و منظور من از ایمان به رزاق بودن خدا ، از جنس ایمان حضرت ابراهیمه (ع).
دومین موردی که بعد از ایمان قلبی به رزاق بودن خدا به ذهنم می رسه تلاش و تمرکز افراد تو زمینه کسب و کارشونه. همون طور که بارها شنیدیم خداوند یکتا می فرمایند : ادعونی استجب لکم. پس ما باید بعد از ایمان قلبی از خدا تقاضا کنیم و به قول معروف «حرکت» کنیم. کسی که به خداوند یگانه ایمان داره و این باور در وجودش هست که خدا روزی رسان همه موجوداته ، با تمرکز و تلاش در زمینه کاری که می خواد انجام بده قطعا موفق میشه. تو این مدت من بارها و بارها صحبتهای آقای عباس منش رو گوش دادم ، به همه مواردی که در مورد زندگیش گفته توجه کردم. این رو فهمیدم که ایشون با ایمان قلبی به خدا و رزاق بودنش و همچنین قدرت تمرکز بالا و تلاش هایی که انجام دادن (خواسته هایی که فقط و فقط از خدا داشتن) تونستن «جاده خوشبختی» رو پیدا کنن و از «راه آسفالت» به سمت اهدافشون حرکت کنن. درسته که وجود باورهای قدرتمند بسیار مهم و اساسیه تو رسیدن به اهداف و خوشبخت شدن ، اما تا زمانی که هیچ حرکتی (حرکت به اندازه یه فکر کردن ساده) از طرف ما شروع نشده نمی تونیم انتظار داشته باشیم که موفق بشیم و بتونیم به اهدافمون برسیم. به قول مولانا :
تا نگرید ابر کی خندد چمن تا نگرید طفل کی جوشد لبن
طفل یک روزه همیداند طریق که بگریم تا رسد دایهٔ شفیق
تو نمیدانی که دایهٔ دایگان کم دهد بیگریه شیر او رایگان
گفت فلیبکوا کثیرا گوش دار تا بریزد شیر فضل کردگار
این روشیه که من بعد از آشنایی با این گروه خوب و دوست داشتنی شروع کردم ، ایمان به رزاق بودن خدا رو به کمک خود خدای مهربون در وجودم حس خواهم کرد و با شروع «حرکت» موفق خواهم شد.
قبل از این که نظر خودم رو به این دیدگاه بدم روز معلم رو به شما استاد عزیز تبریک می گم که اونچه شما به من آموختین سال ها در کلاس های دانشگاه به من یاد ندادن
همیشه از خدا از همه ی دنیا یک چیز رو می خواستم ، اینکه وقتی به نماز می ایستم بفهمم جلوی کی ایستاده ام ، شاید تنها انتظارم از دنیا این بود که خدا رو بشناسم تا اینکه با تفکری آشنا شدم که ادعای اشاعه ی توحید در جهان رو داشت
بعد از این که با این خدا آشنا شدم متوجه شدم که کلا باید مسیر زندگیم رو تغییر بدم ، ازین خدای کریم باید خواست ، طلب کرد ، هرچقدر که بزرگ تر می بینیش باید بیشتر ازش بخواهی ، این خدا مولایی است که اگه قدرتش رو قبول کردی و ایمان آوردی که می تونه نعمت کثیر رو با درخواست قلیل بدهد دیگه هیچ چیزی برات بزرگ و سخت نیست
اگه باور کردی که ان ذلک علی الله یسیر پس دیگه ترس برای حرکت کردن برات بی معنی می شه
اگه پذیرفتی که علی کل شی قدیر ، پس دیگه چشم از دیگران برمی داری
اگه یقین کردی که من یقنط من رحمه ربه الا الضالون ( فقط گمراهان از رحمتش ناامید می شن ) می ترسی که جزو گمراهان قرار بگیری
دوستان عزیز دقیقا جواب سوال مطرح شده از نظر من چگونگی پذیرفتن این حرف هاست
اکثریت قریب به اتفاق ما مسلمان هستیم و از بچگی تا به امروز این الفاظ رو شنیدیم
بارها برامون از توکل گفتن ، به کرات شنیدیم که ادعونی استجب لکم ، بی نهایت بار بهمون گفتن هرکی رو بخاد بی نهایت روزی می ده، و هزاران باور دیگه که از کودکی خواستن بهمون القا کنن ولی همیشه یه مشکل بود :
۱: به قصه های غول چراغ جادو بیشتر اعتماد داشتیم تا این حرفها ، خدا وکیلی چند نفر از ما تو بچگی هامون ارزو داشتیم غول چراغ جادو بیاد و آرزو هامون رو برآورده کنه و این باور در ما ریشه دووند وتا بزرگسالی همراهمون اومد و پس از اون همیشه در پس ذهنمون دوست داشتیم یکی باشه ( شانس، اتفاق، شخص خاص) که دست ما رو بگیره و کمکمون کنه تا به خواستمون برسیم
دوستان گلم
مشکل در چگونگی باور داشتن ماست ، بارها این سخن رو شنیدین که به خدا همونطوری اعتماد کن که بچه به پدرش اعتماد می کنه وقتی اون رو به بالا پرت می کنه با خنده به آغوشش برمی گرده اما ما فقط با زبانمون توکل می کنیم و می شیم مصداق این آیه قران که یقولون بافواههم مالیس فی قلوبهم و این از نشانه های کفار هست
ما در قلب هامون به خدا کافر هستیم ، والله علیم بذات الصدور
آنچه که گفتم بیس اصلی جواب بود که خیلی از ماها ادعای ایمان داریم ولی در حقیقت به ترس هامون ایمان داریم
اما به نحو دیگه ای هم دوست دارم جواب این سوال رو بدم :
وقتی استاد این سوال رو مطرح کردن یه مثال به ذهن من اومد ، مثال یک ساختمان و چگونگی بنا شدن آن
اونچه که در یک ساختمان مهم هست اسکلت بندی و زیر سازی ساختمان هست وقتی یک ساختمان بنا می شه اینکه با چه نقشه ای و با چه مصالحی بالا رفته خیلی اهمیت داره ، بعد از اینکه سقف ساختمان بر روی ستون های محکم و استوار بنا شد اونوقت نوبت می رسه به اینکه الان از چه رنگی ، چه مدل پنجره ای و چه تزییناتی استفاده بشه
توکل و اعتماد به خدا در کسب و کار ما حکم اون اسکلت بندی ساختمان رو داره اگه محکم بنا کردی ناخودآگاه بهترین تزیینات و مصالح برای داخل ساختمون تجارتمون استفاده می شه
یعنی اگه اساس تجارتمون رو بر پایه ی ایمان بنا کردیم خود خدا مهندسی است که بقیه ی برنامه ها رو برامون جور می کنه
اگه قرار تبلیغ کنیم شرایط مساعدی رو برامون پیش میاره ، اگه قراره از راه دیگه ای شناخته بشیم خودش برامون مهیا می کنه
حقیقتش من با استاد موافق نیستم که می گن تبلیغات اولیه اشون اشتباه بوده و از دیدگاه نادرست نشات می گرفته ، (البته اگه اون زمان ایمان قوی به خدا داشتن ) شاید اون مسیر تبلیغات رو خدا براشون فراهم کرده بوده تا الان این مسیر رو به راحتی طی کنن
من معتقدم اگه در بنا کردن ساختمان تجارتت طبق نقشه ی محکم خدا پیش رفتی ، بقیه راه رو هم به خودش اعتماد کن و منتظر « هدایت » درونی باش
اگه باید تبلیغات کنی خودش بهت می گه و اگه باید دست نگه داری خودش مسیرت رو سهل می کنه ، مهم اینه که بهش اعتماد کنی
سلام به خانم نظام الدینی واقعا آفرین به این جواب بهتون تبریک میگم با ۱۴۳ روز عضویت اینطور باورتون قوی شده واقعا به من هم انگیزه دادید سپاس و ا اینکه با شما هستم به خودم میبالم
شما دونفر را در نظر بگیرید که قصد شرکت در ازمون کنکور را دارد یک نفر اصل واساس درس را یاد گرفته ویک نفر خودش را با کلی کتاب های کنکور وتست های مختلف گیج کرده واصل واساس درس رانفهمیده .
خوب کدوم موفق ترند ؟ اونی که اصل درس را بفهمه صدها سوال را میتونه حل کنه حالا سوال از هر گونه ای طرح شده باشد
قضیه ثروت وکسب در آمد نیز همین گونه است
استاد عباس منش وهرکس که داره به راحتی پول میسازه اصل درس را یاد گرفته درحالی که خیلی ها روی فرع وحاشیه ها مونده اند
وازنظر من اصل درس عبارت است:
۱. توحید توحید توحید .
به معنای تمام وجود یعنی همون خدایی که منو آفریده حواسش در تمام مراحل زندگی به من هست
این که با وجود تمام ترس ها اقدام کنیم وتوکل به خدا کنیم آیا چیزی جز توحید است؟
این که ذهنمان را مرتب بر روی خواسته ها متمرکز کنیم واز فکرهای منفی( شیطانی) دوری کنیم آیا چیزی جز توحید است؟
۲. احساس لیاقت کردن واعتماد به نفس
یعنی استاد برای حرف هاش ارزش قایله
شاید قبلا در بندر عباس هم همین حرف ها را میزده ولی چون هنوز باورهاش قوی نشده بوده کسی اهمیت نمی داده
امااز وقتی خودش برای حرف هاش ارزش قایل شده ومطمین شده به هزاران نفر جواب میده اون احساس لیاقت باعث این همه موفقیت شده
ونکته مهم دیگه اینکه توجه به رقیب، رقیب بیشتری جذب میکنه
مگه استاد نمیگه من حتی ۵ دقیقه سراغ سایت هیچ کس نرفتم آیا این چیزی جز توحید است
واینکه استاد باورهای خیلی قشنگی داره:
هر اتفاقی بیفته به نفع منه
همه افراد به رشد من کمک میکنند
و……
دلیل اینکه این سایت بااین همه کاربر این قدر موفقه صداقت وراستی وسادگی استاد است
استاد خودش را همین گونه که هست دوست دارد ومی پذیرد برا همینه که همه ی ما هم استاد را به همین شکل ولباس ها دوست داریم
فرض کنیم تا حالا یک زندگی داشتیم که همه چیز توش بر طبق خواسته ما بوده
یا بیایید فرض کنیم همین الان از یک سیاره دیگه اومدیم . یا اصلا از بدو تولد خواب بودیم و حالا با همین سن و رشد جسمانی بیدار شدیم و میخواهیم یک کاری شروع کنیم و یا خواسته ای داریم
تا حالا کلمه ورشکستگی را نشنیدیم
اصلا نمیدونیم تورم و ثبات اقتصادی چی هست
کسی تا حالا بهمون نگفته ” ممکنه شکست بخوری ”
اصلا شکست یعنی چه ؟
به چی میگن جنگ ؟
رقیب کیه ؟
و تصور کنید هزاران داده ای که الان توی ذهنمون هست و زمینگیرمون کرده را نداشتیم
چطور جلو میرفتیم ؟
چی داریم؟
یک ذهن پاک ، یک ذهن خالی و یک خواسته واضح
و نتیجه معلومه
تصور کنید یک دیوار بزرگ سفید داریم که روش هزاران جمله نوشته
باید بگم الان این به ذهنم رسید گفتم بیام ادامه جواب سوالم بگم دوستان عزیزم
ذهنمون همیشه سعی داره کارها رو سخت جلوه بده مثلا استاد میان و میگن باورهای نابی رو، بعد ذهنمون میگه چه جوری؟(آخه توی مدارش نیستیم از طرفی فاصله ما با نتایج استاد اونقدر زیاده که مقاومت داره و نمی پذیره بعد میاد و فلسفه بافی میکنه مگه میشه با چند باور نتایج به این بزرگی گرفت ) درصورتیکه باید بگم به این سادگی هم نیست استاد سخت ترین کار کردن، عمل به همون دانسته هایی که با اخلاص بارها برامون گفتن و ما هم شنیدیم اینقدر این قانون ساده است که بازم همه مقاومت داریم و انکارش میکنیم٫٫٫
بیاین و کمی تامل کنیم چرا ایمان ما در اون حد نیست که عمل کنیم؟چرا نمی تونیم درک کنیم که اگه با خدا به هماهنگی برسیم بهش نزدیک بشیم به همه خواسته هامون میرسیم؟
روی حساب این حرف اول بخودمه دوم بخودمه سوم بخودمه چرا؟واقعا چرا؟؟؟
سلام به استاد عباسمنش عزیزم وهمه دوستان خوبم من کامنت هارو تا یه جاهایی خوندم و،واقعأ درس گرفتم ودوست داشتم که من هم نه فقط برای جواب این سوأل،بلکه برای اینکه تونسته باشم تا اینجای مسیرخودم رو یه محکی زده باشم وبه قول استادعباسمنش ردپایی از خودم به جابگذارم تابعدبیام وببینم که کجابودم وبه کجارسیدم وهمینطورکه استاد عباسمنش میگن ازروی مدت عضویت درسایت نمیشه آگاهیهای یه نفرروقضاوت کردوهرکسی بایدتکاملش روطی کنه….. این سوأل خییییلی جوابش مفصله وباید تکاملمون رو طی کنیم تا درکش کنیم… برمیگردیم به اصلمون ما ازکجااومدیم؟؟ ما هرکدوم تکه ای از خداوندیم وهمه ی ماقدرت خلق کردن داریم،این قدرت رو کی به ما داده؟؟خداوند…… خداوندی که عاشق ماست،چون خالق ماست. خودش مارو خلق کرده وزمین وآسمان ودریاها وکوهها رو به تسخیر ما درآورده….او از طریق قلبمون با ماصحبت میکنه وهرلحظه خیروشرمون رو به واسطه ی الهامات قلبیمون به ما گوشزد میکنه.او از رگ گردن به ما نزدیکتره، او جواب همه ی سوألات مارو میدونه وبه شکلها وطرق مختلف با ما درمیون میزاره او از همه چیز آگاه است ودرحل همه ی مسائل به ماکمک میکندودر هرشرایطی برای ما راه کار و ایده دارد، او عااااشق ماست وعااشقانه میخواد به ما کمک کنه وهمه ی کارها رو برای ما انجام بده ودر یک کلام او هــــــدایتگر درون مـــــاست….. به شرطی که ماهم او راباورکنیم وباورکنیم که ما لیاقت این رو داریم که خدای مادرهرشرایطی باماصحبت کنه……ما باید در خودمون این احساس لیاقت رو زنده کنیم وبه یاد خودمون بیاریم جاهایی رو که خدا از جایی که فکرش رو نمی کردیم برای ما کمک فرستادودستانی ار بینهایت دستانش رو به زیباترین شکل ممکن،مثل یک پازل زیبا کنارهم چید تا ما به مقصود وهدفمون برسیم واین درست زمانی بودکه ما قلبأ از خداوند درخواست کرده بودیم وفقط از خودش کمک خواستیم ونه غیره…وروح وذهنمان را باهم یکی کردیم. ما چه توی کار وبیزینس وچه توی مسائل روزمره وروابطمون حتی.. به راحتی میتونیم از این هدایتگر درونمون استفاده کنیم وازش کمک بخوایم.و روی آگاهیهای هیچکس حساب نکنیم،روی آگاهی های خودمون هم حساب نکنیم… اونوقت ما اگر مشتری بخوایم :اون برای ما مشتری میشه، ایده میخوایم برای پیشرفت کارمون : به ما ایده میده، تبلیغ میخوایم تا کالامون رو معرفی کنیم :به طرزعجیبی بدون اینکه ما از کسی بخوایم آدمها کالامون رو تبلیغ میکنن….. امــــــــا به چه شرطی؟؟؟ به شرطی که ما باورش کنیم باتمام وجود…. اون علم مارکتینگی که میاد میگه باید تبلیغ کنیم رو هم اگر باورش کنیم همونطورمیشه برامون. ما تا فرکانسهامون رو تغییرندیم به اون شکلی که میخوایم هیچ اتفاقی توی زندگیمون نمیوفته…… ودر یک کلام وقتی تو زندگی تمام وکمال به خداوصل شدیم وفقط روی الله حساب باز کردیم …… همون لایک ها و ویوهایی که میگین که چه عرض کنم، تو هر جاااااای زندگیمون بدون اینکه کاری بکنیم همه چی ….هممممه چی، به سود ماست ،یعنی همه چی همون جوری میشه که ما میخوایم. موضوع اینه که ما باید آگاهیهامون رو در مورد این نیروی درونی بسط دهیم ،قوانین کیهانی رو مو مو یاد بگیریم (که هرکی توی مکتب استاد عباسمنش باشه محاله که با طی کردن تکاملش این قوانین رو به خوبی درک نکنه) و باور کنیم که ما بنده ی لایقی هستیم که خداوند قدرت خلق زندگی دلخواهمون رو درهر شرایطی به ما داده و این اصـــــــــل است وهمه ی اون چیزهایی مثل مارکتینگ وغیره فــــــــرع هستند. وما باید این اصــــــل و فـــــرع رو درک کنیم. الآن همه دارن برای کارشون تبلیغ میکنن،از کارهای کوچیک گرفته تا کارهای بزرگ،از اونهایی که توی خونه دارن کار میکنن وکسب درآمد تا اونهایی که شرکتهای بسیار بزرگ دارن….وما هم همه ی اینها باورمون شده و یه جورایی مطمئن ،باورکردیم تنها راه غول بازار شدن همین کاره…… غافل از اینکه اینها همه فـــــــرع اند ……همه فرع اند……..واصـــــــــل چیز دیگریست……..وماهر چیزی رو باور کردیم اون اصل زندگیمون میشه وهمون رو وارد زندگیمون میکنیم . خیلی واضحه ،تفاوت درنوع دیدگاه ماست،در باورهامون در اینکه اصل وفرع رو تشخیص بدیم یا نه…. و….ایمان …..ایمــــــان همه چیز است……ایمان به خداوند واینکه باورش کنیم و او را سرمایه ی اصلی در کسب و کار و زندگیمان قرار دهیم.تا ما را به جایی برسونه که الآن حتی نمیتونیم بهش فکر کنیم….. هرروز وهر شب خداروشکر میکنم نه یک بار بلکه هزاران هزاربار که مرا به این
با عرض سلام خدمت استاد عزیز وهمه دوستان عزیز البته من نمی خواستم چیزی بنویسم چون احساس می کردم هنوز به اون درجه نرسیدم بخواهم نظر خوبی بدم بیشتر سعی کردم از مطالب دوستان استفاده کنم ولی امروز درس مهمی تو زندگیم گرفتم البته استاد گفته بود که روی کسی حساب نکنید وایمان که قوی باشه به الله خودش همه چیز را برات انجام میده من چند روزی بود یک نفر قولی بهم داده بود وخیلی خوشحال بودم وهرروز شکر گزاری می کردم از خدا ومی گفتم خدایا این آدم که از اعضای خانواده ام هست این کار برام انجام میده حتی خودش پیش نهاد کرد از دستان تو ومن سپاسگزارم از تو ولی بعد چند روز امروز چیزی را که خواسته بودم عمل نکرد وکلی هم حرفها زد و کلا زد زیرش بهانه های مختلف همه اون انگیزه من را از بین برد واون لحظه خیلی ناراحت شدم بعدکمی آرامتر که شدم گفتم مشکل از منه که روی این آدم بیشتر حساب کردم تاالله فهمیدم هنوز ایمانم قوی نشده باید روی خودم کار کنم وایمانم را قوی کنم قدرت را به رب بدم نه انسانها بعد سپاسگزار الله شدم باوت درس امروزم به قول استاد تو گوشی از سمت خدا بود تا بیشتر متوجه بشم که فقط خودش که زیر حرفش نمی زنه فقط اون که همه جوره حواسش بهم هست هوام داره ودستم می گیره همه چیز از رب وحالاجواب میدم که این ایمان بسیار قوی و اعتماد استاد عزیز به رب هست که آنقدر توانسته موفق باشه وبدون این که کار خواصی انجام بده این همه آدمهای هستند که استاد را قبول دارن وبه سمتش میان همه اینها فقط فقط با توکل واعتقاد وایمان وباور به رب بوده که همه چیز آنقدر عالی برای استاد پیش میره انشا الله که همه ما مثل استاد ایمان اعتقاد وتوکل قوی به رب پیدا کنیم واز خودش بخواهیم هر چیزی را که می خواهیم سپاسگزار هستم اول از الله که من را به این سمت هدایت کرد واز استاد خوبم که دستی عالی از سوی خداوند هست تا به ما آموزشهای زیبای در مورد خداوند وزندگی به ما بده با آرزوی بهترینها هم برای استاد وهم برای دوستان عزیزم موفق باشید ???
حتی شکست : ایمان به اینکه موفق نمیشی و هر کاری قاعده و قانون خودش رو داره
*ایمان به اینکه اگه از راهش وارد نشی و کامل انجام ندی نمیشی
*ایمان به تزهایی که انسانهایی با توجه به ایمان خودشون تبدیل به قانونش کردن
*ایمان به اینکه فلان کس با فلان روش فلان درآمد رو داشت و خلاصه ایمان به نیروهایی و راهکارهایی غیر از دستان خداوند ٫
و موفقیت : اول باید آگاهی پیدا کنی که خدایی هست و عادله و تمام هر آنچه که هست در ید قدرت اوست و آگاهی به اینکه اشرف مخلوقاتیم و آگاهی به اینکه همه از خداییم و تنها چیزی که ما رو نگه داشته نخواستن خواسته هاست و آگاهی به قدرت خداگونه انسان که ” وسخر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض ”
*اینجاست که با قدرت هر چه تمامتر در همان لحظه ایی که به این آگاهی ها می رسید ، احساسی شدید از قدرتمندی خواهید کرد و احساس میکنید که همه چیز در دنیا دست یافتنی است چون توجه کردی به کل ماجرا و به نظر من توجه به کل ماجرا از تفکر به جزئیات مهم تر و تاثیر گذارتره٫
*بعد از آگاهی و تکرار مکرر اونا میرسی به مرحله ایمان، ایمان به اینکه “وَالضُّحَ و ٫٫٫” بعد چندین قسم بزرگ ، خداوند میگه “مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَی” که اربابت (پروردگارت نه تورا رها کرده و دشمن نداشته ٫ اینجاست که استاد عباسمنش باور کردن که همیشه خدا با اوست و هیچگاه ازش دلخور نمیشه و هر وقت اراده ایی به کاری کرده و خواسته و نتیجه مطلوب رو مجسم شده بواسطه ایمانش ، خداوند به وسط آمده و به بهترین شکل سایت و پیج و کانال و محصولاتش رو به معرض فروش گذاشته براش مشتری شده ، باهاش شریکه تو تجاری که ” یَرْجُونَ تِجَارَهً لَّن تَبُورَ “(امید تجارتی دارند که هرگز زیان و زوال نخواهد یافت) همه اینا رو برای رسیدن بنده اش به هر چی که دلش خواسته٫ انجام داده ٫ حتی جوری که اکثریت مردم ایران ایشون رو میشناسن و تا میگی استاد عباسمنش میگن همون که پیکان دنده آرژانتینی داشت و الان موفقترین شده!
بله دوست عزیزی که سوال کردید ، اول ایمان و بعد واگذاری کارت به خداوند و توجه به ندای قلبت که کجا میبرتت چون این ندا راه درست رو نشون میده٫و اینو تاکید میکنم هیچوقت موفقیت کامل بی وجود خداوند نشده و نمیشه و تا بحال هر بازیگر و هر تاجر و هر آدم موفقی که دیدم با خداوند رفیق بوده و همیشه خداروند رو در کنارش احساس کرده٫
تفاوت کسب وکاراستادعزیز باسایرین به چندعامل بستگی داره 1-باورهای استاد که درزمینه مالی و…که بهترین رو جایگزین کردند2-علاقه یاعشق به کارموردنظر که موفقیت انسان رو تضمین میکنه 3-شفافیت هدف زیراکه مغز مواردتردیدیاشک درکارهارونمیپذیره ومنجربه شکست میشود4-خودسازی واعتمادبه نفس که سرلوحه موفقیت انسان است
با توجه به سوال مسابقه به نظرم در حوزه ی فروش ،تجارت و مارکتینگ یک اصل همیشه توجه مارو جب میکنه و اون چیزایی نیست جز این مواردی که پستهای ما لایک بیشتری بکنه- بنر بزرگی فلان جا نصب کنیم- فلان جا تبلیغات کنیم -ظاهر کارمندها تغییر کنه- تعدیل نیرو انجام بشه-اینا همش به نوعی دورزدن قانون جهان است به قول استاد همه چیز باوره وقتی باورهای زیبایی مثل اینکه هر روز خداوند خودش مشتری های خوبی رو روانه ی فروشگاه ما میکنه و خودش میگه چیکار کنی تا پیشرفت بیشتر فروش بیشتر و موفقیت بیشتری را تجربه کنی.عوامل بیرونی رو استاد خط زد از زندگیش تبلیغات رو خط زد دنبال کلاسهای مارکتینگ و روشهای فروش بیشتر نرفت پس چیکار کرد؟استاد به نظرم نقش خداوند و قدرتش رو توی ذهنش پر رنگ کرد گفت اول و آخر اونه اون برام بچه هایی رو روانه سایت میکنه که علاوه بر نتایج فوق العاده ای که میگیرند به بقیه دوستان هم کمک میکنند تا خالق زندگی خودشون باشند.در واقع سایت رو خدا داره اداره میکنه با باورهای توحیدی که استاد داره و باورها گفتن:تنها راه رسیدن به خدا ثروتمند شدنه ، خداوند همیشه در هر مسیری هدایتگر منه خداوند قدرت مطلق فقط خداونده.
استاد تماما تمرکزشون روی فعالیتهای خودشونه و عوامل بیرونی هیچ نقشی در بیزینس اشون ندارن.عوامل بیرونی مثل تبلیغات ،رقبا و روشهای فروش.وقتی در مسیر درست باشیم خودش بهمون میگه چیکار کنیمتا نتیجه ی بهتری بگیریم استاد همیشه میگن حتی برای کوچکترین کارها مثلا به رفتن به یه جای خاص از کدوم مسیر برن و این خودش یعنی خالق جهان تنها منبع ثروت و سلامتی و خوشبختی اونه که همه چیزو به استاد داده سلامتی بدون دارو ثروت بدون دور زدن قانون و روشهای غیر قانونی خوشبختی مطلق بدون پایبند کردن و وابسته کردن طرف مقابل در زندگی اینها یعنی ایجاد نقش پر رنگ خداوند در ذهن و وخط زدن عوامل بیرونی در ذهن.
من و همسرم هم فروشگاهی رو اداره میکنیمکه خداروشکر از شهرهای دیگه هم برای خزید به فروشگاه ما میان اما همسرم اصرار زیادی روی تبلیغات داره ولی من دارم این باور رو تغییر میدم و از وقتی فعالیت بیشتری دارم توی سایت یاد گرفتم چطوری توی ذهنم قدرت رو از دیگران بگیرم و به خداوند بدم چون اون رزاقه و اون روزی میده نه اینستا گرامو شبکه های اجتماعی و کلاسها و روشهای مارکتینگ فرق نگاه ما و استاد میتونه این این دید باشه.کار تبلیغات به عهده منه و به اصرار همسرم انجام میدم اما توی ذهنم خداوند رو روزی دهنده میدونم و کم کم تمرکز همسرم هم داره از روی تبلیغات برداشته میشه خداروشکر و تا حالا ندیدم روزی تبلیغات انجام ندم و مراجعه مشتری ها کمتر بشه و فروش کمتری داشته باشیم با باورهای درست میشه سطلمون رو بزرگتر کنیم و از کسی جز خدا توقع کمک نداشته باشم .تنها gps فقط خداست که مارو به مقصد میرسونه.وقتی استاد با باورهای درست و دیدگاه توحیدی وارد بازار مارکتینگ میشه بدون نیم نگاهی به عملکرد رقبا بدون تبلیغات بدون تزویر و ریا نتیجه ش میشه ادمهایی که بدون دیدن تلیغاتی جذب سایت میشن هدایت میشن و به دیگران هم کمک میکنن دنیا جای بهتری برای زندگی کردن باشه .باید خوب عمل کنم نه نسبت به رقبا نسبت به گذشته خودم دیروز خودم پیشرفت بهتری داشته باشم کاری به عوامل بیرونی نداریم.یکس هست میگه من همه چی بهت میدم از من بخواه بیا سمت من ،من اجابت میکنم.
سپاس از خداوند عزیزم به خاطر این آشنایی زیبا با این خانواده ارزشمند و دوست داشتنی.
ممنون از سوال ارزشمندی که پرسیدی دوست عزیزو ما رو به این چالش کشوندی تا قدری تفکر کنیم نسبت به باورهای غلطمون نسبت به عملکرد و پیرامون خودمون.
سپاس از استاد عزیز که با فایلهای انرژی بخششون روشنی بخش راه ما میشن.
به نام خداوند جان آفرین حکیم سخن بر زبان آفرین
سلام و عرض ادب خدمت شما عزیزان و بزرگواران
امشب خواستم در مورد سوالی که مطرح شده جواب بذارم، هم به خاطر جایزه سوال و هم به خاطر سنجش خودم در بحث باور و کارهایی که شروع کردم رو خودم انجام بدم.
من احساس می کنم علت تفاوت نتیجه در کسب و کارها چند دلیل داره :
مهمترین دلیلی که به نظرم میرسه اینه که هر کسی به میزان ایمانی که به رزاق بودن خدا داره نتیجه می گیره. چون ایمان درجه های مختلفی داره و یه چیز نسبی شده. مثلا یه نفر یه کاری رو با شکستن ترس هایی که قبل از شروع اون کار داره شروع میکنه و ایمان قلبی داره که خدا روزیش رو میرسونه و مطمئنا می تونه موفق بشه چون خودش و کارهاش رو به خدا واگذار کرده و دیگه به قول معروف چشمش به دهن و جیب مردم نیست. حالا یه نفر دیگه رو در نظر بگیریم که کارش رو با شرایط همان شخص شروع میکنه در حالیکه «باور» داره روزیش تو جیب مردمه نه دستان قدرتمند خداوند متعال ، این شخص قطعا نمی تونه موفقیت نفر اول رو داشته باشه. تو بحث ایمان قلبی همه ما بارها و بارها جریان حضرت ابراهیم (ع) رو شنیدیم که بعد از دیدن زنده شدن پرنده ها به عالم بعد از مرگ و حیات آفرینی خدا ایمان آورد ، قلبش مطمئن شد و ایمان در سرتاسر وجودش جاری شد ، و منظور من از ایمان به رزاق بودن خدا ، از جنس ایمان حضرت ابراهیمه (ع).
دومین موردی که بعد از ایمان قلبی به رزاق بودن خدا به ذهنم می رسه تلاش و تمرکز افراد تو زمینه کسب و کارشونه. همون طور که بارها شنیدیم خداوند یکتا می فرمایند : ادعونی استجب لکم. پس ما باید بعد از ایمان قلبی از خدا تقاضا کنیم و به قول معروف «حرکت» کنیم. کسی که به خداوند یگانه ایمان داره و این باور در وجودش هست که خدا روزی رسان همه موجوداته ، با تمرکز و تلاش در زمینه کاری که می خواد انجام بده قطعا موفق میشه. تو این مدت من بارها و بارها صحبتهای آقای عباس منش رو گوش دادم ، به همه مواردی که در مورد زندگیش گفته توجه کردم. این رو فهمیدم که ایشون با ایمان قلبی به خدا و رزاق بودنش و همچنین قدرت تمرکز بالا و تلاش هایی که انجام دادن (خواسته هایی که فقط و فقط از خدا داشتن) تونستن «جاده خوشبختی» رو پیدا کنن و از «راه آسفالت» به سمت اهدافشون حرکت کنن. درسته که وجود باورهای قدرتمند بسیار مهم و اساسیه تو رسیدن به اهداف و خوشبخت شدن ، اما تا زمانی که هیچ حرکتی (حرکت به اندازه یه فکر کردن ساده) از طرف ما شروع نشده نمی تونیم انتظار داشته باشیم که موفق بشیم و بتونیم به اهدافمون برسیم. به قول مولانا :
تا نگرید ابر کی خندد چمن تا نگرید طفل کی جوشد لبن
طفل یک روزه همیداند طریق که بگریم تا رسد دایهٔ شفیق
تو نمیدانی که دایهٔ دایگان کم دهد بیگریه شیر او رایگان
گفت فلیبکوا کثیرا گوش دار تا بریزد شیر فضل کردگار
این روشیه که من بعد از آشنایی با این گروه خوب و دوست داشتنی شروع کردم ، ایمان به رزاق بودن خدا رو به کمک خود خدای مهربون در وجودم حس خواهم کرد و با شروع «حرکت» موفق خواهم شد.
به امید موفقیت همه مون «و من الله التوفیق»
سلام دوستان عزیز واستاد گرامی
قبل از این که نظر خودم رو به این دیدگاه بدم روز معلم رو به شما استاد عزیز تبریک می گم که اونچه شما به من آموختین سال ها در کلاس های دانشگاه به من یاد ندادن
همیشه از خدا از همه ی دنیا یک چیز رو می خواستم ، اینکه وقتی به نماز می ایستم بفهمم جلوی کی ایستاده ام ، شاید تنها انتظارم از دنیا این بود که خدا رو بشناسم تا اینکه با تفکری آشنا شدم که ادعای اشاعه ی توحید در جهان رو داشت
بعد از این که با این خدا آشنا شدم متوجه شدم که کلا باید مسیر زندگیم رو تغییر بدم ، ازین خدای کریم باید خواست ، طلب کرد ، هرچقدر که بزرگ تر می بینیش باید بیشتر ازش بخواهی ، این خدا مولایی است که اگه قدرتش رو قبول کردی و ایمان آوردی که می تونه نعمت کثیر رو با درخواست قلیل بدهد دیگه هیچ چیزی برات بزرگ و سخت نیست
اگه باور کردی که ان ذلک علی الله یسیر پس دیگه ترس برای حرکت کردن برات بی معنی می شه
اگه پذیرفتی که علی کل شی قدیر ، پس دیگه چشم از دیگران برمی داری
اگه یقین کردی که من یقنط من رحمه ربه الا الضالون ( فقط گمراهان از رحمتش ناامید می شن ) می ترسی که جزو گمراهان قرار بگیری
دوستان عزیز دقیقا جواب سوال مطرح شده از نظر من چگونگی پذیرفتن این حرف هاست
اکثریت قریب به اتفاق ما مسلمان هستیم و از بچگی تا به امروز این الفاظ رو شنیدیم
بارها برامون از توکل گفتن ، به کرات شنیدیم که ادعونی استجب لکم ، بی نهایت بار بهمون گفتن هرکی رو بخاد بی نهایت روزی می ده، و هزاران باور دیگه که از کودکی خواستن بهمون القا کنن ولی همیشه یه مشکل بود :
۱: به قصه های غول چراغ جادو بیشتر اعتماد داشتیم تا این حرفها ، خدا وکیلی چند نفر از ما تو بچگی هامون ارزو داشتیم غول چراغ جادو بیاد و آرزو هامون رو برآورده کنه و این باور در ما ریشه دووند وتا بزرگسالی همراهمون اومد و پس از اون همیشه در پس ذهنمون دوست داشتیم یکی باشه ( شانس، اتفاق، شخص خاص) که دست ما رو بگیره و کمکمون کنه تا به خواستمون برسیم
دوستان گلم
مشکل در چگونگی باور داشتن ماست ، بارها این سخن رو شنیدین که به خدا همونطوری اعتماد کن که بچه به پدرش اعتماد می کنه وقتی اون رو به بالا پرت می کنه با خنده به آغوشش برمی گرده اما ما فقط با زبانمون توکل می کنیم و می شیم مصداق این آیه قران که یقولون بافواههم مالیس فی قلوبهم و این از نشانه های کفار هست
ما در قلب هامون به خدا کافر هستیم ، والله علیم بذات الصدور
آنچه که گفتم بیس اصلی جواب بود که خیلی از ماها ادعای ایمان داریم ولی در حقیقت به ترس هامون ایمان داریم
اما به نحو دیگه ای هم دوست دارم جواب این سوال رو بدم :
وقتی استاد این سوال رو مطرح کردن یه مثال به ذهن من اومد ، مثال یک ساختمان و چگونگی بنا شدن آن
اونچه که در یک ساختمان مهم هست اسکلت بندی و زیر سازی ساختمان هست وقتی یک ساختمان بنا می شه اینکه با چه نقشه ای و با چه مصالحی بالا رفته خیلی اهمیت داره ، بعد از اینکه سقف ساختمان بر روی ستون های محکم و استوار بنا شد اونوقت نوبت می رسه به اینکه الان از چه رنگی ، چه مدل پنجره ای و چه تزییناتی استفاده بشه
توکل و اعتماد به خدا در کسب و کار ما حکم اون اسکلت بندی ساختمان رو داره اگه محکم بنا کردی ناخودآگاه بهترین تزیینات و مصالح برای داخل ساختمون تجارتمون استفاده می شه
یعنی اگه اساس تجارتمون رو بر پایه ی ایمان بنا کردیم خود خدا مهندسی است که بقیه ی برنامه ها رو برامون جور می کنه
اگه قرار تبلیغ کنیم شرایط مساعدی رو برامون پیش میاره ، اگه قراره از راه دیگه ای شناخته بشیم خودش برامون مهیا می کنه
حقیقتش من با استاد موافق نیستم که می گن تبلیغات اولیه اشون اشتباه بوده و از دیدگاه نادرست نشات می گرفته ، (البته اگه اون زمان ایمان قوی به خدا داشتن ) شاید اون مسیر تبلیغات رو خدا براشون فراهم کرده بوده تا الان این مسیر رو به راحتی طی کنن
من معتقدم اگه در بنا کردن ساختمان تجارتت طبق نقشه ی محکم خدا پیش رفتی ، بقیه راه رو هم به خودش اعتماد کن و منتظر « هدایت » درونی باش
اگه باید تبلیغات کنی خودش بهت می گه و اگه باید دست نگه داری خودش مسیرت رو سهل می کنه ، مهم اینه که بهش اعتماد کنی
پوزش بابت طولانی شدن متن
سلام به خانم نظام الدینی واقعا آفرین به این جواب بهتون تبریک میگم با ۱۴۳ روز عضویت اینطور باورتون قوی شده واقعا به من هم انگیزه دادید سپاس و ا اینکه با شما هستم به خودم میبالم
با امید و توکل برین جلو
امروز و فردا از آن ماست دوست عزیز
سلام خدمت استاد وهمه دوستان
من این سوال را با یک مثال توضیح میدم
شما دونفر را در نظر بگیرید که قصد شرکت در ازمون کنکور را دارد یک نفر اصل واساس درس را یاد گرفته ویک نفر خودش را با کلی کتاب های کنکور وتست های مختلف گیج کرده واصل واساس درس رانفهمیده .
خوب کدوم موفق ترند ؟ اونی که اصل درس را بفهمه صدها سوال را میتونه حل کنه حالا سوال از هر گونه ای طرح شده باشد
قضیه ثروت وکسب در آمد نیز همین گونه است
استاد عباس منش وهرکس که داره به راحتی پول میسازه اصل درس را یاد گرفته درحالی که خیلی ها روی فرع وحاشیه ها مونده اند
وازنظر من اصل درس عبارت است:
۱. توحید توحید توحید .
به معنای تمام وجود یعنی همون خدایی که منو آفریده حواسش در تمام مراحل زندگی به من هست
این که با وجود تمام ترس ها اقدام کنیم وتوکل به خدا کنیم آیا چیزی جز توحید است؟
این که ذهنمان را مرتب بر روی خواسته ها متمرکز کنیم واز فکرهای منفی( شیطانی) دوری کنیم آیا چیزی جز توحید است؟
۲. احساس لیاقت کردن واعتماد به نفس
یعنی استاد برای حرف هاش ارزش قایله
شاید قبلا در بندر عباس هم همین حرف ها را میزده ولی چون هنوز باورهاش قوی نشده بوده کسی اهمیت نمی داده
امااز وقتی خودش برای حرف هاش ارزش قایل شده ومطمین شده به هزاران نفر جواب میده اون احساس لیاقت باعث این همه موفقیت شده
ونکته مهم دیگه اینکه توجه به رقیب، رقیب بیشتری جذب میکنه
مگه استاد نمیگه من حتی ۵ دقیقه سراغ سایت هیچ کس نرفتم آیا این چیزی جز توحید است
واینکه استاد باورهای خیلی قشنگی داره:
هر اتفاقی بیفته به نفع منه
همه افراد به رشد من کمک میکنند
و……
دلیل اینکه این سایت بااین همه کاربر این قدر موفقه صداقت وراستی وسادگی استاد است
استاد خودش را همین گونه که هست دوست دارد ومی پذیرد برا همینه که همه ی ما هم استاد را به همین شکل ولباس ها دوست داریم
سپاسگزارم استاد بابت طرح سوال مسابقه
سلام دوستان عزیز
فرض کنیم تا حالا یک زندگی داشتیم که همه چیز توش بر طبق خواسته ما بوده
یا بیایید فرض کنیم همین الان از یک سیاره دیگه اومدیم . یا اصلا از بدو تولد خواب بودیم و حالا با همین سن و رشد جسمانی بیدار شدیم و میخواهیم یک کاری شروع کنیم و یا خواسته ای داریم
تا حالا کلمه ورشکستگی را نشنیدیم
اصلا نمیدونیم تورم و ثبات اقتصادی چی هست
کسی تا حالا بهمون نگفته ” ممکنه شکست بخوری ”
اصلا شکست یعنی چه ؟
به چی میگن جنگ ؟
رقیب کیه ؟
و تصور کنید هزاران داده ای که الان توی ذهنمون هست و زمینگیرمون کرده را نداشتیم
چطور جلو میرفتیم ؟
چی داریم؟
یک ذهن پاک ، یک ذهن خالی و یک خواسته واضح
و نتیجه معلومه
تصور کنید یک دیوار بزرگ سفید داریم که روش هزاران جمله نوشته
(موفقیت،شکست،طلاق،بیماری،جنگ،فقر،مالیات،ثروت،تورم و……)
و یک دیوار بزرگ سفید دیگری داریم که روش یک یا دو جمله نوشته شده
(زیبایی،موفقیت و یا …)
روی دیوار اول اونقدر جمله و کلمه هست (با مثبت و منفیش کاری نداریم ) که با نگاه کردن به اون فقط سردرگم میشیم
و در دیوار دوم به راحتی میشه اون جمله رو خوند
یک ذهن خالی و پاک و یک قلب مطمئن ، جایگاه خداست
آماده دریافت راهنمایی و الهامات از طرف خدا
مثل یک دفتر خالی ، آماده نوشتن
تو داری مینویسی، قلم در دست تو هست، ولی داری اراده خدا را مینویسی
چی میخواهیم؟
موفقیت ، ثروت ، خوشبختی ، زیبایی ، رضایت ، امنیت ، لذت ، سلامت ، شادی و ….
خدا هم همینها رو میخواد
ذهنت رو خالی نگهدار و قلبت رو مطمئن
و اینکه بدونیم
اراده خدا و غیر خدا در یک قلب قرار نمیگیره
سلام
باید بگم الان این به ذهنم رسید گفتم بیام ادامه جواب سوالم بگم دوستان عزیزم
ذهنمون همیشه سعی داره کارها رو سخت جلوه بده مثلا استاد میان و میگن باورهای نابی رو، بعد ذهنمون میگه چه جوری؟(آخه توی مدارش نیستیم از طرفی فاصله ما با نتایج استاد اونقدر زیاده که مقاومت داره و نمی پذیره بعد میاد و فلسفه بافی میکنه مگه میشه با چند باور نتایج به این بزرگی گرفت ) درصورتیکه باید بگم به این سادگی هم نیست استاد سخت ترین کار کردن، عمل به همون دانسته هایی که با اخلاص بارها برامون گفتن و ما هم شنیدیم اینقدر این قانون ساده است که بازم همه مقاومت داریم و انکارش میکنیم٫٫٫
بیاین و کمی تامل کنیم چرا ایمان ما در اون حد نیست که عمل کنیم؟چرا نمی تونیم درک کنیم که اگه با خدا به هماهنگی برسیم بهش نزدیک بشیم به همه خواسته هامون میرسیم؟
روی حساب این حرف اول بخودمه دوم بخودمه سوم بخودمه چرا؟واقعا چرا؟؟؟
سلام به استاد عباسمنش عزیزم وهمه دوستان خوبم من کامنت هارو تا یه جاهایی خوندم و،واقعأ درس گرفتم ودوست داشتم که من هم نه فقط برای جواب این سوأل،بلکه برای اینکه تونسته باشم تا اینجای مسیرخودم رو یه محکی زده باشم وبه قول استادعباسمنش ردپایی از خودم به جابگذارم تابعدبیام وببینم که کجابودم وبه کجارسیدم وهمینطورکه استاد عباسمنش میگن ازروی مدت عضویت درسایت نمیشه آگاهیهای یه نفرروقضاوت کردوهرکسی بایدتکاملش روطی کنه….. این سوأل خییییلی جوابش مفصله وباید تکاملمون رو طی کنیم تا درکش کنیم… برمیگردیم به اصلمون ما ازکجااومدیم؟؟ ما هرکدوم تکه ای از خداوندیم وهمه ی ماقدرت خلق کردن داریم،این قدرت رو کی به ما داده؟؟خداوند…… خداوندی که عاشق ماست،چون خالق ماست. خودش مارو خلق کرده وزمین وآسمان ودریاها وکوهها رو به تسخیر ما درآورده….او از طریق قلبمون با ماصحبت میکنه وهرلحظه خیروشرمون رو به واسطه ی الهامات قلبیمون به ما گوشزد میکنه.او از رگ گردن به ما نزدیکتره، او جواب همه ی سوألات مارو میدونه وبه شکلها وطرق مختلف با ما درمیون میزاره او از همه چیز آگاه است ودرحل همه ی مسائل به ماکمک میکندودر هرشرایطی برای ما راه کار و ایده دارد، او عااااشق ماست وعااشقانه میخواد به ما کمک کنه وهمه ی کارها رو برای ما انجام بده ودر یک کلام او هــــــدایتگر درون مـــــاست….. به شرطی که ماهم او راباورکنیم وباورکنیم که ما لیاقت این رو داریم که خدای مادرهرشرایطی باماصحبت کنه……ما باید در خودمون این احساس لیاقت رو زنده کنیم وبه یاد خودمون بیاریم جاهایی رو که خدا از جایی که فکرش رو نمی کردیم برای ما کمک فرستادودستانی ار بینهایت دستانش رو به زیباترین شکل ممکن،مثل یک پازل زیبا کنارهم چید تا ما به مقصود وهدفمون برسیم واین درست زمانی بودکه ما قلبأ از خداوند درخواست کرده بودیم وفقط از خودش کمک خواستیم ونه غیره…وروح وذهنمان را باهم یکی کردیم. ما چه توی کار وبیزینس وچه توی مسائل روزمره وروابطمون حتی.. به راحتی میتونیم از این هدایتگر درونمون استفاده کنیم وازش کمک بخوایم.و روی آگاهیهای هیچکس حساب نکنیم،روی آگاهی های خودمون هم حساب نکنیم… اونوقت ما اگر مشتری بخوایم :اون برای ما مشتری میشه، ایده میخوایم برای پیشرفت کارمون : به ما ایده میده، تبلیغ میخوایم تا کالامون رو معرفی کنیم :به طرزعجیبی بدون اینکه ما از کسی بخوایم آدمها کالامون رو تبلیغ میکنن….. امــــــــا به چه شرطی؟؟؟ به شرطی که ما باورش کنیم باتمام وجود…. اون علم مارکتینگی که میاد میگه باید تبلیغ کنیم رو هم اگر باورش کنیم همونطورمیشه برامون. ما تا فرکانسهامون رو تغییرندیم به اون شکلی که میخوایم هیچ اتفاقی توی زندگیمون نمیوفته…… ودر یک کلام وقتی تو زندگی تمام وکمال به خداوصل شدیم وفقط روی الله حساب باز کردیم …… همون لایک ها و ویوهایی که میگین که چه عرض کنم، تو هر جاااااای زندگیمون بدون اینکه کاری بکنیم همه چی ….هممممه چی، به سود ماست ،یعنی همه چی همون جوری میشه که ما میخوایم. موضوع اینه که ما باید آگاهیهامون رو در مورد این نیروی درونی بسط دهیم ،قوانین کیهانی رو مو مو یاد بگیریم (که هرکی توی مکتب استاد عباسمنش باشه محاله که با طی کردن تکاملش این قوانین رو به خوبی درک نکنه) و باور کنیم که ما بنده ی لایقی هستیم که خداوند قدرت خلق زندگی دلخواهمون رو درهر شرایطی به ما داده و این اصـــــــــل است وهمه ی اون چیزهایی مثل مارکتینگ وغیره فــــــــرع هستند. وما باید این اصــــــل و فـــــرع رو درک کنیم. الآن همه دارن برای کارشون تبلیغ میکنن،از کارهای کوچیک گرفته تا کارهای بزرگ،از اونهایی که توی خونه دارن کار میکنن وکسب درآمد تا اونهایی که شرکتهای بسیار بزرگ دارن….وما هم همه ی اینها باورمون شده و یه جورایی مطمئن ،باورکردیم تنها راه غول بازار شدن همین کاره…… غافل از اینکه اینها همه فـــــــرع اند ……همه فرع اند……..واصـــــــــل چیز دیگریست……..وماهر چیزی رو باور کردیم اون اصل زندگیمون میشه وهمون رو وارد زندگیمون میکنیم . خیلی واضحه ،تفاوت درنوع دیدگاه ماست،در باورهامون در اینکه اصل وفرع رو تشخیص بدیم یا نه…. و….ایمان …..ایمــــــان همه چیز است……ایمان به خداوند واینکه باورش کنیم و او را سرمایه ی اصلی در کسب و کار و زندگیمان قرار دهیم.تا ما را به جایی برسونه که الآن حتی نمیتونیم بهش فکر کنیم….. هرروز وهر شب خداروشکر میکنم نه یک بار بلکه هزاران هزاربار که مرا به این
مسیر هدایت کرد وبااستادعباسمنش عزیزم آشنا شدم شاااااااد وپیروز وثروتمند باشید .
با عرض سلام خدمت استاد عزیز وهمه دوستان عزیز البته من نمی خواستم چیزی بنویسم چون احساس می کردم هنوز به اون درجه نرسیدم بخواهم نظر خوبی بدم بیشتر سعی کردم از مطالب دوستان استفاده کنم ولی امروز درس مهمی تو زندگیم گرفتم البته استاد گفته بود که روی کسی حساب نکنید وایمان که قوی باشه به الله خودش همه چیز را برات انجام میده من چند روزی بود یک نفر قولی بهم داده بود وخیلی خوشحال بودم وهرروز شکر گزاری می کردم از خدا ومی گفتم خدایا این آدم که از اعضای خانواده ام هست این کار برام انجام میده حتی خودش پیش نهاد کرد از دستان تو ومن سپاسگزارم از تو ولی بعد چند روز امروز چیزی را که خواسته بودم عمل نکرد وکلی هم حرفها زد و کلا زد زیرش بهانه های مختلف همه اون انگیزه من را از بین برد واون لحظه خیلی ناراحت شدم بعدکمی آرامتر که شدم گفتم مشکل از منه که روی این آدم بیشتر حساب کردم تاالله فهمیدم هنوز ایمانم قوی نشده باید روی خودم کار کنم وایمانم را قوی کنم قدرت را به رب بدم نه انسانها بعد سپاسگزار الله شدم باوت درس امروزم به قول استاد تو گوشی از سمت خدا بود تا بیشتر متوجه بشم که فقط خودش که زیر حرفش نمی زنه فقط اون که همه جوره حواسش بهم هست هوام داره ودستم می گیره همه چیز از رب وحالاجواب میدم که این ایمان بسیار قوی و اعتماد استاد عزیز به رب هست که آنقدر توانسته موفق باشه وبدون این که کار خواصی انجام بده این همه آدمهای هستند که استاد را قبول دارن وبه سمتش میان همه اینها فقط فقط با توکل واعتقاد وایمان وباور به رب بوده که همه چیز آنقدر عالی برای استاد پیش میره انشا الله که همه ما مثل استاد ایمان اعتقاد وتوکل قوی به رب پیدا کنیم واز خودش بخواهیم هر چیزی را که می خواهیم سپاسگزار هستم اول از الله که من را به این سمت هدایت کرد واز استاد خوبم که دستی عالی از سوی خداوند هست تا به ما آموزشهای زیبای در مورد خداوند وزندگی به ما بده با آرزوی بهترینها هم برای استاد وهم برای دوستان عزیزم موفق باشید ???
با عرض سلام حضور استاد و همگی دوستان
بنظر من همه چی ایمانه
حتی شکست : ایمان به اینکه موفق نمیشی و هر کاری قاعده و قانون خودش رو داره
*ایمان به اینکه اگه از راهش وارد نشی و کامل انجام ندی نمیشی
*ایمان به تزهایی که انسانهایی با توجه به ایمان خودشون تبدیل به قانونش کردن
*ایمان به اینکه فلان کس با فلان روش فلان درآمد رو داشت و خلاصه ایمان به نیروهایی و راهکارهایی غیر از دستان خداوند ٫
و موفقیت : اول باید آگاهی پیدا کنی که خدایی هست و عادله و تمام هر آنچه که هست در ید قدرت اوست و آگاهی به اینکه اشرف مخلوقاتیم و آگاهی به اینکه همه از خداییم و تنها چیزی که ما رو نگه داشته نخواستن خواسته هاست و آگاهی به قدرت خداگونه انسان که ” وسخر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض ”
*اینجاست که با قدرت هر چه تمامتر در همان لحظه ایی که به این آگاهی ها می رسید ، احساسی شدید از قدرتمندی خواهید کرد و احساس میکنید که همه چیز در دنیا دست یافتنی است چون توجه کردی به کل ماجرا و به نظر من توجه به کل ماجرا از تفکر به جزئیات مهم تر و تاثیر گذارتره٫
*بعد از آگاهی و تکرار مکرر اونا میرسی به مرحله ایمان، ایمان به اینکه “وَالضُّحَ و ٫٫٫” بعد چندین قسم بزرگ ، خداوند میگه “مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَی” که اربابت (پروردگارت نه تورا رها کرده و دشمن نداشته ٫ اینجاست که استاد عباسمنش باور کردن که همیشه خدا با اوست و هیچگاه ازش دلخور نمیشه و هر وقت اراده ایی به کاری کرده و خواسته و نتیجه مطلوب رو مجسم شده بواسطه ایمانش ، خداوند به وسط آمده و به بهترین شکل سایت و پیج و کانال و محصولاتش رو به معرض فروش گذاشته براش مشتری شده ، باهاش شریکه تو تجاری که ” یَرْجُونَ تِجَارَهً لَّن تَبُورَ “(امید تجارتی دارند که هرگز زیان و زوال نخواهد یافت) همه اینا رو برای رسیدن بنده اش به هر چی که دلش خواسته٫ انجام داده ٫ حتی جوری که اکثریت مردم ایران ایشون رو میشناسن و تا میگی استاد عباسمنش میگن همون که پیکان دنده آرژانتینی داشت و الان موفقترین شده!
بله دوست عزیزی که سوال کردید ، اول ایمان و بعد واگذاری کارت به خداوند و توجه به ندای قلبت که کجا میبرتت چون این ندا راه درست رو نشون میده٫و اینو تاکید میکنم هیچوقت موفقیت کامل بی وجود خداوند نشده و نمیشه و تا بحال هر بازیگر و هر تاجر و هر آدم موفقی که دیدم با خداوند رفیق بوده و همیشه خداروند رو در کنارش احساس کرده٫
به امید موفقیت همگی
مچکرم
به نام خالق رزاق
تفاوت کسب وکاراستادعزیز باسایرین به چندعامل بستگی داره 1-باورهای استاد که درزمینه مالی و…که بهترین رو جایگزین کردند2-علاقه یاعشق به کارموردنظر که موفقیت انسان رو تضمین میکنه 3-شفافیت هدف زیراکه مغز مواردتردیدیاشک درکارهارونمیپذیره ومنجربه شکست میشود4-خودسازی واعتمادبه نفس که سرلوحه موفقیت انسان است
سلام و درود فراون به خانواده پر انرژی عباسمنش
با توجه به سوال مسابقه به نظرم در حوزه ی فروش ،تجارت و مارکتینگ یک اصل همیشه توجه مارو جب میکنه و اون چیزایی نیست جز این مواردی که پستهای ما لایک بیشتری بکنه- بنر بزرگی فلان جا نصب کنیم- فلان جا تبلیغات کنیم -ظاهر کارمندها تغییر کنه- تعدیل نیرو انجام بشه-اینا همش به نوعی دورزدن قانون جهان است به قول استاد همه چیز باوره وقتی باورهای زیبایی مثل اینکه هر روز خداوند خودش مشتری های خوبی رو روانه ی فروشگاه ما میکنه و خودش میگه چیکار کنی تا پیشرفت بیشتر فروش بیشتر و موفقیت بیشتری را تجربه کنی.عوامل بیرونی رو استاد خط زد از زندگیش تبلیغات رو خط زد دنبال کلاسهای مارکتینگ و روشهای فروش بیشتر نرفت پس چیکار کرد؟استاد به نظرم نقش خداوند و قدرتش رو توی ذهنش پر رنگ کرد گفت اول و آخر اونه اون برام بچه هایی رو روانه سایت میکنه که علاوه بر نتایج فوق العاده ای که میگیرند به بقیه دوستان هم کمک میکنند تا خالق زندگی خودشون باشند.در واقع سایت رو خدا داره اداره میکنه با باورهای توحیدی که استاد داره و باورها گفتن:تنها راه رسیدن به خدا ثروتمند شدنه ، خداوند همیشه در هر مسیری هدایتگر منه خداوند قدرت مطلق فقط خداونده.
استاد تماما تمرکزشون روی فعالیتهای خودشونه و عوامل بیرونی هیچ نقشی در بیزینس اشون ندارن.عوامل بیرونی مثل تبلیغات ،رقبا و روشهای فروش.وقتی در مسیر درست باشیم خودش بهمون میگه چیکار کنیمتا نتیجه ی بهتری بگیریم استاد همیشه میگن حتی برای کوچکترین کارها مثلا به رفتن به یه جای خاص از کدوم مسیر برن و این خودش یعنی خالق جهان تنها منبع ثروت و سلامتی و خوشبختی اونه که همه چیزو به استاد داده سلامتی بدون دارو ثروت بدون دور زدن قانون و روشهای غیر قانونی خوشبختی مطلق بدون پایبند کردن و وابسته کردن طرف مقابل در زندگی اینها یعنی ایجاد نقش پر رنگ خداوند در ذهن و وخط زدن عوامل بیرونی در ذهن.
من و همسرم هم فروشگاهی رو اداره میکنیمکه خداروشکر از شهرهای دیگه هم برای خزید به فروشگاه ما میان اما همسرم اصرار زیادی روی تبلیغات داره ولی من دارم این باور رو تغییر میدم و از وقتی فعالیت بیشتری دارم توی سایت یاد گرفتم چطوری توی ذهنم قدرت رو از دیگران بگیرم و به خداوند بدم چون اون رزاقه و اون روزی میده نه اینستا گرامو شبکه های اجتماعی و کلاسها و روشهای مارکتینگ فرق نگاه ما و استاد میتونه این این دید باشه.کار تبلیغات به عهده منه و به اصرار همسرم انجام میدم اما توی ذهنم خداوند رو روزی دهنده میدونم و کم کم تمرکز همسرم هم داره از روی تبلیغات برداشته میشه خداروشکر و تا حالا ندیدم روزی تبلیغات انجام ندم و مراجعه مشتری ها کمتر بشه و فروش کمتری داشته باشیم با باورهای درست میشه سطلمون رو بزرگتر کنیم و از کسی جز خدا توقع کمک نداشته باشم .تنها gps فقط خداست که مارو به مقصد میرسونه.وقتی استاد با باورهای درست و دیدگاه توحیدی وارد بازار مارکتینگ میشه بدون نیم نگاهی به عملکرد رقبا بدون تبلیغات بدون تزویر و ریا نتیجه ش میشه ادمهایی که بدون دیدن تلیغاتی جذب سایت میشن هدایت میشن و به دیگران هم کمک میکنن دنیا جای بهتری برای زندگی کردن باشه .باید خوب عمل کنم نه نسبت به رقبا نسبت به گذشته خودم دیروز خودم پیشرفت بهتری داشته باشم کاری به عوامل بیرونی نداریم.یکس هست میگه من همه چی بهت میدم از من بخواه بیا سمت من ،من اجابت میکنم.
سپاس از خداوند عزیزم به خاطر این آشنایی زیبا با این خانواده ارزشمند و دوست داشتنی.
ممنون از سوال ارزشمندی که پرسیدی دوست عزیزو ما رو به این چالش کشوندی تا قدری تفکر کنیم نسبت به باورهای غلطمون نسبت به عملکرد و پیرامون خودمون.
سپاس از استاد عزیز که با فایلهای انرژی بخششون روشنی بخش راه ما میشن.