live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج - صفحه 194 (به ترتیب امتیاز)

4232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سهیلا فراهانی گفته:
    مدت عضویت: 2593 روز

    سلام به همه دوستان واستاد٫استاد جان من خودم یک سوال داشتم واون هم این که من یک سال وخورده ای است که با شما اشنا شدم وسعی میکنم که روی خودم کارکنم بنابر مسائلی که درزندگیم داشتم واززنئگیم راضی نبوده ونیستم وتصمیم گرفتم از همسرم جدا بشم ولی برای اینکه این کار روانجام بدم قبلش باید از لحاظ مالی شرایطم جوری میشد که مستقل بشم بعد جدا شم چون نمیخوام برگردم خونه بدرم برای دهمین اول رفتم توی یک شرکت بیمه مشغول شدم که بعداز جندماه دیدم اون کاررو دوست ندارم (که توی همین کاربودکه با شما اشناشدم)برای همین از اونجااومدم بیرون وباگوش دادن به فایل های شما تصمیم گرفتم برای خودم کارکنم برای همین یک مغازه ارایشی بهداشتی زدم بااینکه بولی نداشتم ولی کم کم جور شد واین مغازه افتتاح شد من خیلی به خدا توکل داشتم وهمه امیدم به خدا بود که هدایتم کنه که چه کاری روشروع کنم کجا مغازه بگیرم وکلا همه چیزروازخودش خواستم که کمک کنه تا شرایط مالیم درست بشه تا بتونم جدابشم ۵ماه بیش کارروشروع کردم وبعداز کلی دوندگی وهزینه مجو ز گرفتم وخلاصه با هزار امید که همه چیزدرست میشه ادامه میدادم وروی خودم کارمیکردم ولی مغازه من اصلا مشتری نداشت ونداره ولی همچان باامید درست شدن ادامه میدادم وبااینکه این کارهم خیلی سخت بود به خاطراینکه بچه کوچیک دارم وبااون میومدم ومیرفتم توی سرما ی زمستون وکلی اذیت شدیم هردئمون ولی من به خاطراینکه موفق بشم صبر کردم ئلی هرچی بیش رفت متوجه شدم که اصلا کار اشتباهی کردم که مغازه زدم چون اصلا مشتری ندارم وهرچی که درمیارم باید کرایه مغازه ورفت وامد میدادم وانگار فقط زحمت واذیت میموند برام ویه جورایی به خاطرهمین موارد احساس خوبس دیگه نداشتم به کارم وتعدادمحدودمشتریهایی که ئاشتم میگفتن هرکس میاد توی این محل مغازه میزنه بعد مدتی جمع میکنه چون اینجا مشتری نداره وهمه این محلی ها از مرکز شهرخرید میکنن ولی من اهمیتی نمیدادم ومیگفتم من امیدم به خداست اون خودش درست میکنه مشتری هم میاره برام حتی دم عید که همه جا شلوغه وخرید هابیشتر وهمه مغازه ها فروششون بالاتر میره ولی من باز هم مشتری نداشتم برای همین دیدم فقط هزینه ئاره این کاره من برای همین تصمیم گرفتم جمع کنم مغازه ای که باهزار امید بناش کردم الان دارم جمعش میکنم حتی الان که اجناس رو به قیمت خرید میدم بازهم مشتری ندارم وخیلی کم میان ٫الان این فکربه ذهنم رسیده که به صورت کانال تلگرام کارکنم وفقط محصولات ارایشی کارکنم وفروش به صورت سفارش خرید باشه ولی یک ترس وتردیدی که دارم این هست که من اون موقع اون چیزی که به قول شما بهم گفته شد روانجام دادم ومغازه زدم ولی اینطورشدومن کلی زحمت کشیدم وهزینه کردم ولی نتیجه نداد حالا هم میترسم که دوباره این کار رو انجام بدم وبرم اجناس این کار رو خریدداری کنم وباز فروش نداشته باشم هرچند که میدونم شما مخالف ترس هستین ومیگین که باید ایمان داشته باشیم ولی من هم نمیترسیدم وواقعا به خدا توکل داشتم ولی نمیدونم چرا اینطورشد الان واقعا دچار سردر گمی شدم ونمیدونم چه باید بکنم ٫فکرمیکنم این سوال من هم به سوال مسابقه شما ربط داره چون من هم همون جوری که شما همیشه گفتین تبلیغات خاصی نکردم وفکرمیکردم که چون ایمان دارم وتوکل دارم وسعی کردم باورهام رو توی این یک سال وخورده ای تغییر بدم وروانشناسی ثروت یک وکشف قوانیین وتقریبا همه فایل های رایگان شمارو دارم ومدام گوش میکنم بس حتما کارم خوب بیش میره ومن کم کم استقلا مالی بیدامیکنم ولی اینطورنشد ٫ازتون میخوام من رو راهنمایی کنید وکمک کنید تا ایرادم رو بیدا کنم چون حتما ایرادی توی کاروباورم بوده که نتونستم موفق بشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمد خلیلی زاده ماهانی گفته:
      مدت عضویت: 2472 روز

      سلام سرکارخانم سهیلا فراهانی

      به نظرمن دلیل موفقیت و عدم موفقیت هر کسب و کاری که الان سوال این مسابقه هم هست میتونه نیت اولیه باشه شما به این دلیل در کارت موفق نشدی چون نیتت خدایی و خیر نبوده شاید توی عالم خودت و نجواهای شیطان برای خوداینده ای ترسیم کرده باشی ولی نفس کار یاهمان نیت کار درست نبوده

      شک نکن شما بجای ثروت یک میبایست دوره عشق ومودت را تهیه میکردی به قول استاد تو خودت عوض شو همسرت هم عوض میشود امیدوارم تونسته باشم کمکی کرده باشم اگر بانظرم موافق یا مخالفی دیدگاهت رو بنویس سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    زهرا عظیم پور گفته:
    مدت عضویت: 3623 روز

    سلام به همه دوستان عزیز

    به نظر من اولین و مهمترین عاملی که باعث موفقیت استاد عباسمنش شده است این است که ایشان پی به قدرت درونی خودشان ( که در همه ما هست و از آن استفاده نمیکنیم) برده اند ، وقتی از عمق جان پی به این قدرت ببری دیگه هیچ نیازی ، مطلقا هیچ نیازی به هیچکس و هیچ چیز نخواهی داشت چون تکیه بر قدرتی زده ای که پشت این قدرت فرمانروای کل عالم هست..

    اینا به حرف آسونه ولی در عمل باید نشون داد که چقدر ایمان هست که خودم شخصا معمولا در عمل شکست میخورم..

    استاد چون خودشون رو به این فرمانروا وصل کرده اند دیگه سختی متحمل نمیشند ، ایده ها برای اجرای کارها خودش میاد ، مشتریها خودشون میان ، پول میاد ، سلامتی میاد ، عشق میاد …

    همسو شدن با این انرژی کل مهمترین کاری است که ایشان انجام داده اند ..

    من خیلی از فایلهای قدیمی ایشون رو هم که میبینم متوجه شده ام که این باور توحیدی از همان ابتدای کار در ایشان شکل گرفته و حتی در همون سالهای ابتدایی فعالیتشون در این زمینه هم میشه اینو حس کرد..

    قدرت درون ما بی نهایت است و استاد راه اصیل زندگی را پیدا کرده اند..

    با احترام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    علی خیری کمیشانی گفته:
    مدت عضویت: 3807 روز

    سلام

    به نظر من برای اشنای فضای کاریمون و حوزه کاریمون باید تبلیغات داشته باشیم چه در مجازی چه به بصورت حظوری.حتی استاد عباس منشم هم به صورت نا محسوس در فایل های رایگان خود از محصولات خود تبلیغ میکند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    حامد نظافت گفته:
    مدت عضویت: 3243 روز

    سلام استاد عزیز وبزرگوار با طرح این مسابقه تضاد هایی در ذهنم ایجاد کردید که نیاز دارم راهنماییم‌کنید ،من‌باور دارم که هر چیزی در زندگی براساس قوانین ثابت و تغییر ناپذیر خداوند وباورهاست واینکه اگر در مدار درست باشم ادمهاو شرایطی که در مدارمن باشند به هم میرسیم ،اما قبلا بازاریاب سنتی بودم والان دارم روی بازاریابی اینترنتی و مدرن کار میکنم واموزش میبینم ،الان دودل شدم که مسیرم درسته یانه واینکه چون یکی از دلایل اصلی موفقیت به نظر شما تبلیغات نیست پس شغلی که ادامه میدم شغل خوبی هست یانه و چه باوری در این زمینه میتونه کمک کننده باشه ،چون اگر باور کنم که برای ادامه هر شغلی به تبلیغات نیاز نیست دیگه نمیتونم با این باور تو این کار که علاقه دارم ادامه بدم ممنون‌ میشم راهنماییم کنید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    سمانه فدایی گفته:
    مدت عضویت: 2817 روز

    سلام و عرض ادب خدمت همه ی همراهان و دوستان گرامی و تشکر خاص خدمت استاد عباس منش که شرایط این تعامل مثبت را فراهم کردند . در رابطه با این سوال انچه که من میتونم بیان کنم شاید از وجوه مختلف بیان و بررسی میشه اما

    1) اساسی ترین و پایه ای ترین جواب رو باید در باور افراد جستجو کرد که باور هر فردی جایگاه و مدار اون شخص رو در این جهان مشخص میکنه .

    وقتی شخضی باورر و ایمان داشته باشه که جهان فقط و فقط و فقط یک رب و یک پروردگار و یک قدرت برتر داره پس همه چیز رو از اون طلب میکنه و هیچگونه شرکی نداشته باشه مجراها و راهها خود به خود باز میشه و انسان هدایت میشه در اون راههایی که اون رو به مقصد و هدفش میرسونه .

    2) در ادامه ی همین باور به وحدانیت و توحید ، باور به فراوانی را به دنبال خواهد داشت و باور به فراوانی ترس ، دلهره ، یاس رو که سراسر انرژی منفیه رو دور میکنه پون اولا میدونه همه چی دست خداست نه هیچ قدرت دیگه ای و ثانیا وقتی در دنیا هممممه چیز به فراوانی وجود داره پس جایی برای ترس از نبودن نیست .

    3) وقتی هرکسی باورهاش اصلاح بشه مدارهای مختلفش در هر موضوعی اصلاح میشه و جهان ناخودآگاه به مسیرهایی هدایت میکنه و راههایی رو جلوی اون شخخص قرار میده که شایسته ی اون مدار هست . به طور مثال در این سوال وقتی شما مدار ثروتتون ارتقا پیدا میکنه راهها در مسیر شما خود به خود ظاهر میشه حالا اون راه میتونه آگاهی از علم مارکتینگ و غیره و ذالک باشه میتونه افراد باشه یا هرجیز دیگه ای . جهان پر از راههایی هست که اگر شما در اون مدار باشی به تو عیان میشه

    4) هر شخصی باید خودش رو لایق اون جایگاه ، پول ، سلامتی یا رابطه بدونه . تا وقتی ما باور به ارزشمندی خودمون نداشته باشیم جهان و دنیای بیرون چیزی به ما اضافه نخواهد کرد . به عبارتی دنیای بیرون آینه ی درون ماست هرآنچه در ماست در جهان بیرون به ما نشان داده میشود هرچه ما بیشتر خودمان را لایق بدونیم جهان هم چیزهای با ارزشی به ما خواهد داد . از طرفی وقتی شما فکر کنی و باور داشته باشی که بهترینی و لایق ترینی از رقیب از افراد دیگه نمیترسی و با اعتماد به نفس و البته با عزت نفس فراوان کارت رو انجام میدی .مثل استاد عباسمنش که باور داره به ارزشمندی خودش و کارش رو انجام میده و اصلا نگران قضاوتها و بازخوردها نیست که باز در همین جا هم باور به تنها قدرت هستی الله یکتا نمودار میشه چون استاد نظر دیگران رو اهمیت نمیده چون معتقده همه چی در دستان الله یکتاست و عزت رو اون میده نه بنده ها

    5) وقتی شما به کاری علاقمند باشی اون کار رو با عشق انجام میدی در نهایت بهترین کار خودتئ ارائه میدی و از اونجایی که قوانینجهان ثابت هستند جهان تو رو به بهترین جایی که باید برسی ارتقا میده . از طرفی وقتی کاری رو با عشق انجام میدی لذت میبری و احساست از انجام اون کار عال و خوب میشه و جهان همون احساس خوب رو دوباره به شما برمیگردونه و این چرخه ادامه پیدا میکنه کار خوب احساس خوب ، احساس خوب اتفاقات خوب . و هی تکرار خوبی و خوبی و خوبی

    6) و البته مهم ترین و مهم ترن مساله اینه که ما باید مسئولیت زندگی خودمون رو بپذیریم . باید بپذیریم هرآنچه در حال حاظر داریم خودمون خلقش کردیم . اگر خوبه بهترش رو خلق میکنیم اگر راضی نیستیم با تغییر باور و فرکانسهامون زندگی جدیدی رو خلق خواهیم کرد .

    خلاصه همه این موارد اینه که قوانین جهان ثابته خداوند و قوانینش تغییر نمیکنن این ماییم که تغییر میکنیم ، با اراده و خواست خودمون میتونیم همراستا با قوانین جهان و همسویی با منبع همه چیز را ب نفع خودمون خلق کنیم یا برعکس همه چیز را علیه خودمان و خواسنه هایمان بسازیم بعبارتی ناخواسنه هایمان را خلق کنیم . باید بپذیریم که باوربه توحید یعنی خودم و خدای خودم به شدت برای خلق هرجیزی کافی هستیم . چرا که خدا من را جانشین خودش روی زمین قرار داده با هممممه ی اختیارات تام و تمام و از طرفی همه ی زمین و آسمان و هستی را بخاطر من خلق کرده و بوجود آورده و مسخر من کرده . پس من با آگاهی از این قوانین خودم زندگی خودم را با تغییر باورهام و در نتیجه تغییر مدارهام خلق میکنم و راهها بدون زحمت بر من عیان میشن من بندگیمو میکنم و خدا هم خداییش رو

    سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    محمد مهدی عباسی گفته:
    مدت عضویت: 3313 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و هم فرکانسی ها

    من در یکی از شهرستان های استان فارس زندگی می کنم که از مرکز استان هم دور هستم ولی خیلی جالبه از یه شهرستان به کل کشور دعوت میشم و اون تخصصی که دارم رو ارائه میدم چنداستان مختلف رفتم و یه جورایی تمام وقتم پر است

    وقتی صحبت های استاد رو دیدم دقیق یاد کار خودم افتادم و با باورهای استاد تطبیق دادم که حالا میبینم خیلی نزدیک هست و رمز موفقیتم باورهای استاد هست به صورت تیتر وار عواملی که باعث شد توی کارم موفق بشم رو میگم تا الان هم هیچ تبلیغاتی نداشتم و هیچ کجا هم نرفتم کارم رو پرزنت کنم معمولا درخواست مستقیم دارن

    ۱-تجسم مراحل پایانی هدف به همراه احساس مثبت(مسیر مهم نیست فقط تجسم قله به همراه لذت)بعد از یه مدت تجسم از ذهنم میخوام راهی که به قله رسیده رو بهم نشون بده واینجا هست که راهها خودش رو نشون میده و از طریق تکامل مسیر رو طی می کنیم تا به هدف و قله برسیم

    ۲-یک درصد شک در وجود نیست حتی یک دهم درصد(این حالت قدرت شما رو بالا میبره)البته احساس امید خیلی مهمه

    ۳-در حال زندگی کردن خیلی کمک میکنه به روند پیشرفت(آینده رو تجسم می کنیم ولی حال رو هم از دست نمیدیم)

    ۴-تلاش مهمه-نتیجه دست ما نیست خدا خودش بهترین ها رو رقم میزنه

    ۵-ایمان صددرصدی به خدا و اتنفاقات خوب و بد که همگی باعث پیشرفت من می شوند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    حسین کربلائی گفته:
    مدت عضویت: 2483 روز

    با سلام خدمت استاد گرامی و همه دوستان عزیز

    من می‌خواهم خیلی خلاصه جواب این سوال را بدهم، به نظر بنده، همه افرادی که به موفقیت رسیده اند در کسب و کار، مثل استاد عباس منش و افرادی از این قبیل، به اون درک باور قوی خدا، کمال و ارتباط رسیده اند و افرادی که ناموفق هستند، تا رسیدن به این ارتباط، کمال و باور قوی، مراحلی شاید کوتاه و بلند را در پیش رو دارند که باید روی آنها کار کنند٫

    همیشه بهترین حال را داشته باشید٫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    علی ملک محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2655 روز

    سلام دوستان

    به نام الله یکتا

    من میخوام این سوال را با داستانی که برای خودم طی یک شراکت اتفاق افتاد بنویسم سال ۸۷ تازه دانشگاهم تموم شده بود تصمیم گرفتم کاری راه بندازم از اونجا که ((اعتماد به نفس و عزت نفس)) برای راه اندازی کار به تنهایی نداشتم شریک گرفتم و کار دفتر فنی و انتشارات رو شروع کردیم تو همون سه ماه اول اختلافات شروع شد هی خودمو گول میزدم میگفتم درست میشه ، درست میشه ، چند دفعه تصمیم گرفتم که شراکت رو به هم بزنم ولی هی ذهنم میگفت تنهایی سخته نمیتونی ، شب میومدم خونه پر از بغض و حال خراب تصمیم میگرفتم که جدا بشیم ، صبح ذهنم میگفت نمی تونی تنهایی اداره کنی ، ولی من تو این مدت که شراکتمون ۵ سال طول کشید میدونستم که من موفق میشم و میتونم به تنهایی اینکار را انجام بدم (( فقط پنج سال طول کشید که بر ذهنم غلبه کنم))) خلاصه ما جداشدیم و شریکم به هیچ وجه سهمش رو نمیفروخت و من چون به این شناخت رسیده بودم که میتونم موفق بشم ، تصمیم گرفتم سهمم رو بفروشم و فروختم قرارداد نوشتیم چک گرفتم و همون روز دفتر دیگه ای رو دیدم که اجاره کنم ، غروب همون روز شریکم به من زنگ زد و من رفتم دفتر باورم نمیشد کسی که به هیچ وجه سهمش رو نمیفروخت به من گفت که این دستگاهها قدیمی شدن و اصطلاحا تو به من انداختی اگه میخوای بیا سهم منو بخر وسهمش رو من خریدم با اون شرایطی که دوست داشتم به ((محض اینکه به خدای درونم اعتماد کردم)) جوابمو داد بعد از اینکه من تنها شدم یعنی شریک نداشتم مثل تیری بودم که از کمان رها شده چنان اوج گرفتم در کار از نظر مالی که حد و حساب نداره و به لطف خدا الان که حدوده یکساله روی باورهام دارم کار میکنم نسبت به یکسال قبل کلی پیشرفت داشتم و خدای یکتا رو شکر میگم.

    «««عزت نفس،باور ، اعتقاد بی قید و شرط به خدای درون خدای قلبها که باهاش تصمیم میگیریم،عجله نداشتن در پرش مدارها یعنی اینکه قانون تکامل طی بشه ، فرکانس، فرکانس، فرکانس و فرکانس تا بی نهایت »»»»

    شاد شاد شاد باشیییییییییییییییددددددددددد

    در پناه الله یکتا

    ثروتمندددددددددددددددددددد باشیدددددددد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    گلاله شریفی گفته:
    مدت عضویت: 2569 روز

    سلام سوال خوبیه چون ادمو‌مجبوربه فکرکردن عمیق میکنه شاید جواب سوال همین باشه مسیر زندگی استادومجبوربه فکرکردن کردواین فکرکردن استادوبازم‌مجبوربه گشتن کردواین شد که جوینده یابنده است استاد٫ی جااززندگیش کشف کردبه هرچی فکرکنه بازتاب اون توزندگیشه این شدکه اگاهانه بهتریهاروانتخاب کردمسیراستادطولانی بودهرچقدرمیگذشت نتیجه هاش ناب تروخالصترمیشدتکامولو٫طی کرداین شدکه هرروزایمانش قوی ترازقبل میشدتوحیدوپیداکردیعنی باخدابودنو٫٫خداروتوقلبش احساس کردبرای خدابندگی کردوخداهم برایش خدای کردواین شدکه تمام نتیجه های استادازهرلحاض متفاوت شد چون این یک اصل وتاتواین مسیرباشه ما میبینیم وشاهدهستیم که استادهرروز بهترازدیروه اون کاریوکردکه به قول خودش ۹۸درصدازمردم جهان نمیتونن انجام بدن اون ذهنشوکنترول کرد پس نتیجه ها باید متفاوت باشن به نظرمن اینها عوامل تفاوت نتیجه استاده در پناه حق٫٫٫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    فهیمه فقیهی گفته:
    مدت عضویت: 2391 روز

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیز و آقا میکائیل گل

    من چند روزه دارم در مورد سوال فکر می کنم البته آگاهانه نبوده و خودش تو سرم می چرخه و دیشب خواب دیدم که دارم پاسخ رو می نویسم.

    در اعماق قلبم فقط اینه که عشقه که آدمی رو به اهدافش می رسونه و فقط با عشق می شه نتایج درخشانی گرفت طوری که خودتم حتی نمی دونی نتیجه ای گرفتی یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    انقدر آرامش و حال خوب داری که فکر می کنی همین طبیعیه و همه مثل تو هستن!!!!!!!!!

    اما یه دفعه یه دوست یه همکار یه آشنا …. بهت می گه فلانی داری تو جمع می درخشی خودت حواست نیست؟!!!!!!!!!!

    و اونوقته که یکه می خوری و تفاوت رو احساس می کنی…

    اما بازم آرامش و خلسه ی عشقه که تو رو در بر می گیره و دوباره تو حس و حال خودتی…..

    دوستان عزیزم حتی شمایی که احساس ناکامی و نا امیدی می کنی اگه یه کم تو خودت غور کنی و با دقت زندگی خودت رو بکاوی متوجه می شی که یه سری چیزایی رو چقدر به راحتی و آرامش به دست آوردی و اگه خوب تعمق کنی می بینی که اون زمان در عشق و آرامش -معنوی- غرق بودی…

    ودر این حاله که بین تو و خدا و هرچی که در جهان هست هیچ مانعی نیست و همه دنیا مال توئه ….

    حالا هرچی از عشق دور می شیم نیاز پیدا می کنیم به چیزای دیگه…

    به تکنیکها…

    به ساختن باور…

    به همه چیزایی که معلمان معنوی دوباره یادمون میارن…

    دوباره باید یادمون بیاد که فطرتمون چی بوده…

    دوباره باید یادمون بیاد که با عشق خالص پا به این دنیا گذاشتیم…

    دوباره باید باورهایی که با اونا به دنیا اومدیم رو باور کنیم…

    دوباره باید فراوانی رو حس و درک کنیم…

    آخه دیگه کودکی که با عشق و آرامش و شادی پا به این دنیا گذاشته بود بزرگ شده

    و یادش رفته طبیعی اینه که

    پر از عشق باشه…

    پر از شادی باشه…

    پر از آرامش باشه…

    یهو یه تلنگر می خوره و می فهمه یه چیزی کمه…

    و وقتی شاگرد آماده بود معلم میاد و آروم آروم به یادش میاره…

    آروم آروم آروم….

    استاد عزیز ما اینجائیم که دوباره به تنظیمات کارخونه برگردیم…

    هممون داریم تو یه مسیر قدم برمی داریم

    بعضیا جلوترن بعضیا عقب ترن

    اما همه تو مسیریم

    همه خوبیم…

    بچه ها باور کنید همه خوبیم…

    و همه در جای درست زندگی قرار گرفتیم

    اینو باور کنیم تا به راحتی هدایت بشیم و در این مسیر قشنگ یادآوری -آنچه بودیم- قدم برداریم…

    استاد عزیز ما اینجائیم که دوباره به تنظیمات کارخونه برگردیم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: