live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج - صفحه 196 (به ترتیب امتیاز)

4232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    لیلا رستمی گفته:
    مدت عضویت: 2788 روز

    سلام استاد نازم همسر من حسابدار هس در شهر صوفیان از شهرهای تبریز با اینکه مغازه مون زیاد مجلل نیست اما اکثر مشتری ها از روستا لز تبریز از خودصوفیان چندتا مغازه رو رد میکنن میان مغازه ما چون همسرم در همشه شرایط در سختی ها در برای های که داشت و هر وقت میپرسی چه خبر اوضاع چطوره میگه شکر الحمد الله و میگه توکل بخدا ایشالله همه چیز حل میشه و همیشه لبخند بر چهره داره و می خنده و امیدواره بعضی وقتها خیلی ها به مشتری هاش میگن نفر و مغازه دیگه هم هست کارهای بیمه و دارای رو انجام میدن ببرید اونجا میگن نه ما به آقای کنگری و همسرم من میدن از صبح تا شب پر از مشتری هس و هرروز بیشتر از دیروز میشه در این شرایط همه مینالن کار نیست در آمد نیست الحمد الله ما اصلا روز تعطیلی نداریم همسرم عاشق کارش هست و با مشترهاش جان دل جواب میدهد شکر ما صاحب خونه و مغازه و ماشین شدیم در حالیکه در اوایل زندگی مون هیچی نداشتیم بقول شما استاد رمز موفقعیت و متفاوت بود در توکل و آرامش و عشق به کار هست دوستتون دارم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    Mosi25969 گفته:
    مدت عضویت: 3033 روز

    سلام ، نظرم رو خلاصه و مفید بگم براتون

    اینکه :

    1.نگاه توحیدی با ایمان کامل (همراه عمل) خودشو به خدا سپرده و خدا همه کس و همه چیز شده براش

    2.عزت نفس و اعتماد به نفس

    3. اینکه خود واقعیشه و فیلم بازی نمیکنه یعنی با خودش و کائنات و … در صلحه

    و واقعا خودشو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    حمیدرضا محمودی گفته:
    مدت عضویت: 2372 روز

    عرض سلام و درود خدمت استاد عزیز و خانواده پرجمعیت و دوست داشتنی عباسمنش

    بنظرمن باور و ایمان بسیار بالای استاد و تفکر مثبت و صداقت و صافی و زلالی ذاتی ایشون و همچنین مدار بسیار قوی و قدرتمندی که طی سالیان سال با تمارین و ممارست بسیار زیاد که بخشی از پرداختن بهای این سعادتمندیست.. به این سطح رسیده و هرروز و هرروز قویتر و مستحکمتر میشه چون همچنان اون روند رو ادامه میدن و امکان نفوذ ذره ای ترس و شک و شبهه در افکار ایشون وجود نداره و نخواهد داشت( ایمان وتوحید عملی)

    در واقع احساس ایشون بقدری عااااالی و قوی و غالب بر منطق و عقلش ساخته و پرورش داده شده که با الهام گرفتن و رسیدن ندای درونی و قلبی به تماااااام تصورات و تجسماتش رنگ حقیقی و واقعی میبخشه و بنظرم راز و رمز موفقیت کاری هر شخص موفقی با هر سطحی همینه….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    حسن شفیعی گفته:
    مدت عضویت: 3480 روز

    با سلام

    به نظر من استاد تکامل شان را طی کردند٫

    کم کم باورهایشان را تقویت کردند و در همین راستا عمل کردند٫ به هدایتهای الهی توجه کردند٫ عامل اصلی و منبع همه چیز را رب می دانستند٫

    اینطور نیست تبلیغ نکنند یا اینکه تکنیک ها بدند و بدرد بخور نیستند٫ وقتی به ندای درونی ات گوش دهی ممکنه بین هزاران تکنیک دقیقا همان تکنیکی به درد تو بخورد که به سمت آن هدایت می شوی٫ پس تناقضی با علم ندارد٫

    یک مثال دیگر رستوران خاور خانم در رامسر است٫ نه تبلیغ دارد نه کار خاص دیگری ٫٫٫

    – توجه به هدایت الهی: إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَى / وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَهَ وَالْأُولَ {همانا هدایت بر ماست / و در حقیقت دنیا و آخرت از آن ماست}(اللیل ۱۲ و ۱۳)

    و وقتی که اعتراف می کنیم که رب از ما بسیار نیکوتر و قویتر است و به او اعتماد می کنیم و تسلیم می شویم، او کار را برای ما آسان می کند٫ {وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى / فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَى } {و نیکوتر را تصدیق کرد / بزودى راه آسانى پیش پاى او خواهیم گذاشت} (اللیل ۶ و ۷)

    یه سخنرانی قدیمی از آقای جف بزوس دیدم که می گفت: همواره قلب من راهنمای من بوده و از آن پیروی کرده ام٫

    و البته استاد هم همواره مذکر این امر بوده اند٫

    از عوامل دیگر تمرکز و عشق بالا به آن کار می باشد٫ و نداشتن آن باعث شکست است٫ إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّی {که همانا تلاش شما پراکنده است} (اللیل ۴)

    – عامل دیگر قدرت در دستان خود و خداوند دیدن است و عوامل درونی را اصل قرار دادن است٫ و شرک نورزیدن و نترسیدن از تصمیمات و نظرات دیگران است٫ و تمرکز را بر پرورش درونی و باورها قرار دادن است٫ (باج ندادن و باورهای توحیدی)

    *دلایل بسیار مهمی برای انجام آن کار دارند٫

    – به تضادهایی که بر می خورند آنها را جدی می گیرند و مانند اغلب مردم سعی نمی کنند آن را نادیده بگیرند٫ مثلا اگر هوای آلوده اذیتشان می کند حتما در پی هوای پک و تمیز خواهند بود٫ و مانند اغلب مردم غر نمی زنند٫

    تضادها بسیار با اهمیت هستند چون آنها هم نوع دیگری از هدایت الهی هستند که به نظر اغلب مردم بلا و بی عدالتی و ظلم است و خوراک مظلوم نمایی و مستضعف نمایی آنهاست٫

    این مواردی هست که سعی می کنم در تجارت تازه تاسیس خودم هم بکار ببندم٫ و امیدوارم در این امر موفق باشم و برای شما هم چنین آرزو می کنم٫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    خلیل حاجی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2473 روز

    سلام به استاد عزیز و همه دوستان

    من برای پاسخ به این سوال تجربه ای دارم که با دوستان در میان می گذارم

    در سال ۱۳۸۰ شغل من مدیریت یک آژانس تاکسی تلفنی در مشهد بود با تعداد حدود ۵۰ زنگ در روز تبلیغ زیاد میکردم و در مقاطعی هم تعداد زنگ ها بیشتر میشد ولی موقتی بود باز مجددا بر میگشت به همون چهل یا پنجاه تا زنگ سابق تا اینکه منم ایده ای به نظرم رسید که برای حل این مشکل از راننده هایم کمک بخواهم یک جلسه ای گذاشتم و علت این مشکل رو جویا و گفتم هر کس بهترین راه حل رو ارائه بده جایزه ای هم میگیره تا اون موقع فکر میکردم همکاران هم فقط تبلیغات رو مهم تر از راه کاری مینویسن ولی اصلا اینطور نبود یکی از راننده ها که خدا حفظش کنه چهره خیلی نورانی هم داشت یک نامه سه صفحه ای برایم نوشت که خلاصه اون نامه این بود که تبلیغات و کارهایی که من انجام میدم فرعیات کار است نه اصل کار و ایشان به من پیشنهاد کردند اصل رو بچسب و اصل رو تغییر در خودم در مرحله اول عنوان کرده بود نوشته بود اگر‌خودت با خودت صادق باشی کسانی رو مثل خودت جذب میکنی واینکه روی درست بودن راننده ای که استخدام میکنم بیشتر دقت کنم تا تبلیغات دیگه خدا رو شاهد میگیرم که این نامه چنان تغییری در من ایجاد کرد که با کمترین تبلیغات روز به روز زنگهای من زیاد میشد و در طول کمتر از سه یا چهار ماه زنگها رسید به حدود ۴۰۰ زنگ در روز که به جرات میگم آژانسی در مشهد در اون سال با این تعداد زنگ نبود اون مرد شریف هم خیلی وقت پیش من نبود فقط خدا ایشون رو فرستاده بود این پیام‌ رو به من بده و بره البته تا چند سال بعد هم من این‌بزرگوار رو می دیدم و از پیشنهادش تشکر میکردم

    پس‌از نظر من صداقت و درستی در مرحله اول بعد تبلیغات و نرم افزار و راههای دیگه باعث رونق صدد صدی در کسب و کار میشه

    ممنون از استاد عزیزم که با این سوال یکبار دیگه این خاطره زیبا رو به یادم آورد که بتونم د شغل فعلی که وکیل دادگستری هستم هم به کار بندم ممنون و سپاس از همه دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    ز اسماعيلي گفته:
    مدت عضویت: 2629 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و کاربران این سایت ارزشمند ?

    نکته ای که به نظرم حائز اهمیت هست در این موضوع باور باور و باز هم باور هست ، باور یعنی ایمان به اینکه در درجه اول خداوند رزاق است و خود اوست که به انسان ها روزی می دهد و اگر باور محدود کننده ای در این بین نباشد ، که از خود انسان بر می خیزد، کوهی از رزق و روزی برای انسان به ارمغان می آورد٫

    حال ممکن است در مسیر راه ، انسان با مشکلاتی روبرو شود که باز هم آن نگاه توحیدی راه گشا است ٫

    پس ایمان که تنه درخت است و به دنبال آن شاخه هایی همچون اعتماد به نفس ، عزت نفس ، آرامش توام با پشتکار و امید به خیر می تواند محصولی همچون یک کار و بار موفق را به همراه داشته باشد٫

    از دست و زبان که بر آید کز عهده شکرش به در آید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    م گفته:
    مدت عضویت: 2682 روز

    سلام

    به منظر من دلیل اصلی که همیشه شما روی اون هم تاکید دارید باور توحیدی داشتن و شرک نداشتن و خدا را منبع تمام خوبی ها، رزق، ثروت و … دانستن و دلیل دیگه کار و محصول با کیفیت تولید کردن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    ماندانا م گفته:
    مدت عضویت: 4035 روز

    سلام به استاد بزرگوار و دوستان عزیز

    به نظر من اعتماد به نفس واقعی فرد باعث موفقیت در کسب و کار است.

    زیرا زمانی که اعتماد به نفس وجود داره اگر دانش کافی برای راه اندازی یک کسب و کار را ندارم به خودم مطمئن هستم که می تونم دانش آن را کسب کنم ، اگر سرمایه اولیه ندارم می توانم به یاری خداوند با ان چه که دارم کسب و کار را راه اندازی کنم ، اعتماد به نفس بالا باعث میشه که به فکر شریک نباشم و شریک کسب و کارم را خداوند بدانم.

    اعتماد به نفس باعث میشه اگر جایی اشتباهی رخ داد به خودم مطمئن باشم که حل خواهم کرد و در نهایت اعتماد به نفس بالا باعث ارائه محصول و خدماتی با کیفیت بالا خواهد شد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    اقای پاشا گفته:
    مدت عضویت: 3081 روز

    سلام به دوستان عزیز واستاد خوبم.

    خب من الان شرایط خیلی سخت و تضاد بسیار سنگینی روبرو هستم که تو کل عمرم واقعا انقدر شرایط برام تنگ نشد بود مثل ی ناخدایی که دیگه طوفان کشتی رو خراب کرده و هیچ چیز و هیچ کورسوی امید جز خدا نداره و فکر میکنم بیشترین و نزدیک رابطه با خدا وقتی هست که واقعا شرایط طوری باشه که هیچ چیز و هیچ کس جز خدا نداشته باشی و دیگه برات مهم نباشه اوضاع چطور پیش خواهد رفت

    به نظرمن توی کار و زندگی و رابطه هیچ چیز مهم تر از این نیست که خودت باشی و خدای خودت و واقعا رو هیچ چیز حساب نکنی و به دنبال هیچ چیز نباشی نه پول نه سلامتی ونه رابطه بلکه فقط و فقط باشی و سکوت کنی وسکوت کنی بگذاری اوضاع انطور شود که میخواهد باشد چه چیزی هست که در این دنیا مهم از من و خدایم باشد سلامتی ؟پول ؟رابطه بادیگران؟و… اینها جز محبت ونعمت خدانیست و امکان دارند روزی باشند و روزی نه اما خدای که ایناها را داده همیشه هست و هرگز از من گرفته نخواهد شد و همیشه پایدار و ابدی است و همه نعمت ها در دست اوست .پس من سکوت میکنم و هیچ چیز نخواهم گفت و به ندای زیبای او که در قلبم میپیچد گوش میدهم او بهترین راهها وادمها و تصمیم ها میداند من نیازی به هیچ چیز دیگر ندارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: