live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج - صفحه 203 (به ترتیب امتیاز)

4232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عادله گفته:
    مدت عضویت: 2526 روز

    سلام

    زندگی ما نتیجه باورهای ماست٫

    ما همانیم که می اندیشیم٫

    همه چیز تو دنیا به یک اندازه بین همه تقسیم شده که اگر غیر از این باشه باید به عدالت خدا شک کرد٫

    ما هستیم که تعیین میکنیم از هرچیز چقدر نصیب ما بشه٫ما هستیم لیاقت خودمون و تعیین میکنیم٫همه چیز تو زندگی به نگاه خود ما بستگی داره٫

    مسئولیت ۱۰۰درصد زندگی مون و اول باید قبول کنیم و باورش کنیم٫

    یادبگیریم با تضادهامون چطوری برخورد کنیم٫نگاهمون و به تضاد عوض کنیم٫به عنوان یک آلارم بهش نگاه کنیم که داره بهمون میگه تو مسیر خواستت نیستی٫چراغ راهنمای زندگی مون احساسمونه٫

    چقدر قشنگه خدا همچین نعمتی بهمون داده که بفهمیم تو مسیر درست حرکت میکنیم٫حال خوب یعنی داریم تو مسیر خواسته مون حرکت میکنیم٫

    باید ارتعاشات و فرکانس های خوب بفرستیم٫حالمون و خوب نگه داریم اصلی ترین شرط ، حال خوبه٫چون اگر تو این حال باشیم اتفاقاتی که بهشون فکر هم نمیکنیم برامون میوفته٫اتفاق هایی که باعث بشن حال خوب ما تمدید بشه و هی این حال خوب و تجربه کنیم٫

    شاه کلید حال خوب کنترل نجواهای ذهنیه که اگر بتونیم مهارش کنیم راه باز میشه واسه الهامات الهی و هرفکری تو حال خوب مارو به مسیر اصلی میندازه و هرفکری تو حال بد مارو تو چاه میندازه٫

    یادمون باشه هنر اینه اگر به تضاد خوردیم حالمون و خوب نگه داریم و اینجا میتونیم خودمون و محک بزنیم٫

    واسه لحظه لحظه زندگی و داشته هامون شاکر خدا باشیم٫

    قدم به قدم تکامل و طی کنیم و نخوایم ره صدساله رو یک شبه بریم چون خیلی ها رو دیدیم که این مسیر اشتباه و انتخاب کردن و ورشکسته شدن و همه چی شون و ازدست دادن٫

    و دراخر اینکه باور کنیم بهترین راه حل ها دست خداست که با توجه به شناختی که به طور کامل از ما داره و با توجه توانایی هامون بهترین ایده رو تو سرمون میندازه و اگر بهش عمل کنیم زندگی مون دگرگون میشه٫

    و اول و اخر اینکه باور اینکه زندگی ما دست خودمونه و این قدرت و کی به انسان داده؟

    خدا و تمام٫

    کمترین کار اینه که از خدا به خاطر این نعمت الهی با شکرگزاری تشکر کنیم و در مقابلش پاداش های بیشتر بگیریم٫

    تمام اینها رو گفتم که به اینجا برسیم که تمام زندگی ما از درون ما شکل میگیره و استاد این و خیلی خوب درک و باور کردن و بهش ایمان دارن و عمل کردن٫

    ولی بقیه دنبال راه های موفقیت تو بیرون از خودشون میگردن٫

    تفاوت استاد و بقیه در این موارده٫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    امير عبدی گفته:
    مدت عضویت: 2587 روز

    به نام خدا

    سلام به همه دوستان عزیز ، استاد عباسمنش که جا داره همین جا روز معلم را به ایشان تبریک بگوییم چرا که به ما درس درست زندگی کردن را می آموزند .

    اما موضوع سوال …

    ابتدا باید بگم این فقط نظر من و برداشت من از استفاده ی تا الان از دوره های این سایت می باشد

    ببینین بذارید اول یه مثالی بزنم براتون :

    فکر کنید یه نفر به شدت دلش بخواهد فوتبالیست بشه ، تو ذهنش اینه بشه یکی مثه مسی و رونالدو …

    حالا اون فرد بره دقیقا همون کفشی که مسی میپوشه رو بخره ، همون لباس ها ، اصلا بره تو همون زمینی که اونا تمرین میکنند تمرین کنه و … آیا همین کافیه؟؟ مسلما خیر … اون فرد تا نتونه باور هاشو درست کنه تا نتونه احساس توانستن رو حس کنه اصلا نمیتونه شروع کنه و تصور کنه بتونه برسه به اون حد

    اول که درست به طور کامل باورسازی کرد اون وقت میتونه شروع کنه ، به همون اشتیاق تمرین کنه ، ادامه بده ، تا یواش یواش تکاملش رو طی کنه ، اول بشه یه فوتبالیست بعد با الگو برداری و تمرین خودش به خواسته اش برسه … الگو برداری نه اینکه بره دقیقا همون کارایی که اونا میکنن بکنه بلکه از اراده اونا از تفاوتی که اونا با سایرین داشتن استفاده کنه ( کاری که انجام دادنش هنره )

    کفش و لباس و سایر وسائل فقط حکم اینو داره که اوضاع رو بهتر کنه ، یکم کار کردن رو راحت تر کنه ، اما اصل نیست ، معیار نیست ، اثر اونا خیلی ناچیزه تو موفقیت

    حالا مسئله بیزینس و کسب و کاره …

    همه وقتی اسم بیزینس میاد میگن اونی که بتونه تبلیغات درست ، هزینه زیاد و … انجام بده موفق میشه

    اما بارها نمونه هایی هست که درست برعکس این شده …

    من ساکن شهر بابلم ، بخوام مثالی بزنم از شهر خودم که با چشم دیدم مثال میزنم که مطمئنن همه شما دارین همچین نمونه هایی تو اطراف خودتون :

    بابل ، یه شیرینی فروشی خیلی معروف داره که هرکی رد شده باشه از این شهر شنیده اسمش رو … شیرینی سرای بابل

    صاحب این شیرینی فروشی که الان بزرگترین شیرینی فروشی در سطح شهر های اطراف را داره ابتدا کارش رو از کیک پزی شروع کرده بود و شاگرد بود ، چندین سال گذشت و قنادی زد گذشت و گذشت و تبدیل شد به شیرینی سرای بابل ، اول مغازه اش زیاد بزرگ نبود ، اینم بگم که یادم نمیاد تبلیغاتی هم دیده باشم ازش ، تو این 15 سال اخیر فقط بخوام بگم ، 3 بار تغییر مغازه داد ، یعنی اول یه جا بود بعد تصمیم گرفت تغییر دکوراسیون بده برای همین مغازه ای در اطراف مغازه خودش اجاره کرد ، یه مدت بود ، این سمت چند سال زمان برد ساختمون جدیدش رو ساخت و حالا بزرگترین و شیک ترین ساختمون سطح شهر مربوط میشه به شیرینی سرای بابل…

    آیا از روز اول ، بهترین شدن رو گرو این دونست که فلان تبلیغات رو بزنه؟؟ فلان مغازه رو داشته باشه؟؟

    اون تکامل در کارش را انجام داد

    مثاله دیگه میزنم از شرکتی که با تبلیغات های فراوون شروع کرد و یکهو ناپدید شد …

    5040… استاد خودشون هم یکبار گفتند راجبش

    یا بازم از شهر خودم بگم … یه دوره بود که پرتردد ترین منطقه شهر ، تابلو هایی از یک رستوران جدید به چشم میخورد که واسه همه سوال بود اون چیه … بعد چند ماه که افتتاح شد ، مدتی نگذشت که همیشه خلوت بود ، کسی زیاد نمیرفت حالا به جاش جاهای دیگه شلوغ بود!! رستورانی که هم در بهترین نقطه شهر بود هم شیک بود هم تبلیغات زیاد داشت اما بازم کارش زیاد نگرفت تا اینکه دیگه جمع کرد و رفت جای دیگه …

    اینارو دارم میگم که ببینیم شرایط بیرونی چقدر اثر داره؟

    پس مسلما مهم چیز دیگه ایه ، اصل چیز دیگریست …

    مهم باور ماست … باور هم درباره خودمون هم کاری که میخواهیم انجام بدیم …

    باور کامل درباره خودمون هم ؛ اینکه اون حرفه و کاری کهمیخوایم انجام بدیم عاشقش باشیم ، از ته دل بخواهیم دنبال کنیم ، اگه کسی تونست انجام بده ما هم میتونیم ما همه توانایی در یک حد داریم

    درباره اون حرفه هم اینطور باور بسازیم که … مثلا این حرفه میتونه خیلی پول ساز باشه ، خیلی ها هستند که به این حرفه نیاز دارند و …

    خیلی ها هستند که صبح پا میشن میرن سرکار فقط به خاطر اینکه میگن یه لقمه نون در بیاریم یعنی خودشون رو وابسته اون کار میدونن ، اون کاره هست که زندگیشون رو میچرخونه نه خودشون ، یعنی در یک کلام خودشون گره زدن به پول و فقط یه کاریو شروع میکنن که به پول برسند ، نه اینکه از انجام اون کار لذت ببرند و زندگی کنند . برای همین اول میگن ما اینکارو کنیم اونکارو کنیم تا درآمدمون بهتر از بقیه باشه بیشتر از خرجمون ، درآمد داشته باشیم وگرنه سوال اینه : اگر کسی بدونه بدون تبلیغات ، ماهی 2 تومن درآمد داره و با تبلیغات 3 تومنی میتونه 4تومن درآمد داشته باشه ، چیکارمیکنه ؟؟ درسته با تبلیغات درامدش زیاد میشه اما آیا سودش هم زیاد میشه؟؟!! مطمئنن اون شخص میگه من تبلیغات نخواهم کرد …

    اگر ما اون کاریو که انجام میدیم ، بیرون از خودمون نبینیم ، جدا از خودمون نبینیم ، یعنی اونقدر لذت بخش باشه انجام دادن اون کار ، وگرنه اصلا شروع نکنیم ، مطمئنن به نتیجه خیلی بزرگ میرسیم چونکه هم علاقه داریم بهش هم با حوصله و بدون چشم داشت خاص انجام میدیم هم فرصت طی کردن تکامل را به خودمون میدهیم …

    مشکل اینه که خیلی ها همش از شروع کار درگیر نتیجه اش هستند ؛ اگه مشتری نیاد چی؟ اگه نشه چی؟ اگه پولم بسوزه چی؟ و… یعنی اصلا کاری ندارن خودشون چیکار میکنند فقط مشکل رو از جای دیگه میدونن ، اگه درآمد ندارن ، مشکل و علتش رو چیزای دیگه میدونن …

    یا یکسریا میدونن که با اون کار به جایی نمیرسند و فقط میگن ما مجبوریم به انجام این کار ، هیچوقت نمیتونن باور کنند که ممکنه اونا هم بهترین بشن ، اگر هم یکروزی بازارشون خوب بود و دیگه نیست نمیگن مشکل از ماست میگن جامعه اینطوره ، بازار خرابه و …

    تبلیغات اصلا بد نیست اما … اگه تبلیغات به این دید که من تازه میخوام شروع کنم و میخوام بواسطع تبلیغ از خیلی ها جلو بزنم ، این خوب نیست

    یا یکی میخواد کاریو شروع کنه میخواد از صفر یهو برسه به صد

    من همون اول مثالی زدم از روند تکامل …

    ما اول باید زیر بنارو اصل و باور خودمون بذاریم نه تبلیغات و فلان کالا …

    فرض کنین ساختمونی که پی نداره ، ستون نداره ، اما در و پنجره شیک ، نمای زیبا و … داره !!! خوب فایده ای نداره

    اول اصل و اسا مهمه بعد چیزای دیگه

    اونی که از صفر میره کیک پزی بعد شاگرد قناد میشه بعد خودش قنادی کوچک میزنه بعد بزرگترش میکنه بعد یکم شیک تر میکنه بعد … تبدیل میکنه به بزرگترین فروشگاه منطقه ، اون میتونه موفق باشه چون نخواست از آسانسور استفاده کنه …

    حالا فهمیدیم اصل و اساس ، زیربنا و پی و ستون ، باور های ماست ؛ محدود کننده است یا رشد دهنده؟؟!

    ما اصلا خودمونو لایق رسیدن به قله میدونیم؟؟!!

    فکر میکنم تا همینجا جواب سوالو داده باشم

    اما یکم هم از باور های رشد دهنده و ثروت آفرین بگم …

    دیروز داشتم فیلمی نگاه میکردم که یه راننده تاکسی بود که مسافرش رو به سمت رستورانی میبرد ، در مسیر مسافر گفت تاحالا رفتی؟ اما جواب راننده جالب بود : ” نه خانم ، ما خیلی ناپرهیزی کنیم اینه که 2تا سیخ کباب بگیریم از سر کوچمون ببیریم بدیم به زن و بچمون شکمشون رو سیر کنیم … ”

    حالا این راننده رو مقایسه کنید با استاد عباسمنش که ماشینش خیلی داغون تر بود ، خط ایستگاهش تو بندر عباس بود درحالیکه در این فیلم آقاهه تاکسی فرودگاه تهرانه و مسلما اوضاعش خیلی بهتره … البته اون فرد راست میگفت! با اون درآمد سخت بود اما سوال اینجاست… آیا پیشرفت کردن و تغییر مسیر زندگی غیرممکنه؟! برای خیلی ها جواب این سوال بله است پس مسلما لیاقتشون هم همونقدر خواهد موند …

    اگر استاد ، بعد از پیدا شدن تاکسی اش دست به تغییر نمیزد و میترسید که بدون اون چطور خرج زن و بچه اش را بدهد ، میتونست بشه اینی که الان هست؟؟!! البته گرفتن این تصمیم که همین منبع درآمد کوتاهش هم قطع کنه و بره دنبال رویاهاش و علاقه اش حاصل وقت گذاشتن و شکستن مقداری از باورهای مخرب گذشته درهمان مدت مسافرکشی توسط گوش کردن به قوانینی که بهشون پی برده بود

    اینکه من شروع میکنم در هر حوزه ی دلخواهی ، تماااام وقتم رو میذارم که یاد بگیرم چطور عمل کنم ، یواش یواش مراحل پیشرفتم رو طی میکنم ، با طی کردن قدم های کوچک باورهام تقویت میشه که برووووو ، برو که میتوانی ،اگه تونستی از 0 برسی به 50 پس میتوانی برسی به 100 … 200 … 500 … 1000 … 2000 … 5000 …. 10000 …. 100000 …. ،بعد در این مسیر دست به سر و روی کارم هم میتونم بکشم ، بالاخره کار ما هم مثل ما پیشرفت باید کنه دیگه …

    اما مشکل ما اینه از روز اول میخوایم برسیم به 10000 درحالیکه معلومه نمیشه چون طبق قانونه …

    در انتها مثالی دیگه از همین آدم های موفق شهر خودم میزنم :

    رستورانی بود مدت ها در شهرمون … (از جایی که خودم دیدم تعریف میکنم و اطلاعی از گذشته اش ندارم)

    غذاهاش خوب بود ، محیطش معمولی بود ، اون تنها رستورانی نبود که وجود داشت خیلی خیلی بهتر ازش زده بودند با تبلیغات های خیلی بهتر اما همیشه ما میخواستیم جایی بریم میرفتیم اونجا چون غذاهاش واقعا با کیفیت بود

    بعد از سالها ، شعبه 2اش رو جای دیگه زد ، خیلی بزرگتر و شیک تر …

    پس از مدتی همونجا تالار زد ، زمین های بیشتر خرید از اطراف و هتل کوچکی هم احداث کرد …

    حالا که دارم میگم ، رسیده به جایی که هتلش درحال احداثه که تو منطقه بهترینه ، 3 نوع رستوران زده ، 3 تالار مختلف هم زده و در این شرایط که میگن گرونیه و مردم ندارند ، کل 17 روز تعطیل عید ، اونجا پر مسافر و همیشه غذاهاش هرروز به اتمام میرسید …

    بدون اینکه بخواد تبلیغات خیلی زیادی کنه از همون اول …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 3064 روز

      به نام خدای عزیزوثروتمند

      دوست الهی آقای امیر

      سپاسگزارم برای پخش آگاهی واز مثال های زیبایی در کامنت خود استفاده کردید .

      یکی از قوانینی که خیلی ما فراموش میکنیم تکامله همش دوست داریم زود برسیم زود چاق یا لاغر بشیم زودی ثروتمند بشیم .

      دوست داریم همش قوانین رو نادیده بگیریم .اما واقعیت اینه جهان باروند خودش جلو می‌ره چه خوشمان بیاد یا نیاد چه آگاه باشیم چه نه .

      وقتی قوانین الهی رو بفهمیم ودرکش کنیم باید مجبور باشیم تمام رفتار وزندگیمون رو بر اساس فرکانس ها وباورها هماهنگ کنیم .

      این یعنی توحید .

      در پناه خدای عزیز وگرامی شاااد وسالم وخوشبخت وثروتمندباشید ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    جان نثار گفته:
    مدت عضویت: 3785 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و دوستان بزرگوار من در این خانواده رویایی

    خب وقتی به این سوال فکرکردم چند موضوع اساسی رو به یاد آوردم که گفتم کل جوابم رو بر اساس آن ها پایه ریزی کنم.

    1_آیه ای از قرآن که به پیامبر می گوید ( شما سنگ ننداختید بلکه ما یعنی خدا سنگ انداخته ) و یا این که در نماز می گوییم ( به حول و قوت خدا است که ما می نشینیم و برمی خیزیم) و یا این مثل ( کار خوبه خدا درست کنه،سلطان محمود خر کیه ) که من برای خودم تغییر دادم و این جور گفتم که ( کار خوبه تو فکر کنی خدا درست کرده،سلطان محمود خر کیه ) چون همه کارهایی که تو این دنیا به وقوع می پیونده از خداست حالا تفاوت از اینجاست که تو اون کار رو از چه کسی بدونی. اگه از خدا بدانی نگاهت توحیدی و نگاه توحیدی پیشرفت و سعادت و همه چیزهای خوب رو برای تو به ارمغان می آورد و اگه نگاهت شرک آلود باشه آن را از بنده خدا می دانی نتیجه بد آن رو دریافت می کنی. یا این مثال که در حادثه طبس که طوفان شن ماموریت آمریکایی ها رو ناکام کرد. امام گفت : ما آمریکایی ها رو ناکام کردیم بلکه شن ها این کار را کردند. شن ها مامور خدا بودند. یا استاد که بارها می گویند که این جملاتی که در فایل ها جلوی دوربین می گویم من نمی گویم بلکه این جملات به من گفته می شود و من آنها رو بیان می کنم و این جملات رو از خودم نمی دانم و از خدای خودم می دانم.

    2_نیت

    این موضوع رو با این مثال توضیح می دم که ثابت کنم نیت درست چگونه می تواند به کارها رنگ الهی و توحیدی بده و دگرگونش کنه. مثال همین کاری که استاد اخیرا انجام دادند که بسیاری از کاربران غیر فعال رو حذف کردند که سرعت سایت بالاتر بشود و شروع همکاری با طراح سایتی که امکانات جدیدی در سایت ایجاد کرده و یا بالا بردن امکانات عقل کل و … حالا این سوال پیش می آید که بالابردن سرعت سایت و بهتر و بیشتر کردن امکانات سایت در پیشرفت کردن سایت تاثیر دارد؟ اینجا باید گفت تو با چه نیتی این کار رو کردی ؟ اگه با این نیت که من این قانون رو می دونم که شکر نعمت،نعمتت افزون کند(قانون شکر گزاری) و یکی از کارهایی که من به عنوان سپاس گزاری از افرادی که به سایت من می آیند که به این نیت که به آنها احترام بگذارم که در حقیقت از خدای خود به این شکل سپاس گزاری کنم این است که با بالا بردن سرعت سایت و امکاناتش،محیطی راحت تر رو برای کاربرانم فراهم کنم.چون نیت با استفاده از این قانون درست شد نتیجه هم عالی می شود.

    3_سوره عصر

    چون می خواستم در جوابم مثال های عملی بگم مثل مثال قبل ناگهان این سوره به من الهام شد.

    وَالْعَصْرِ

    ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﻋﺼﺮ (١)

    إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ

    ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﺯﻳﺎﻥ ﻛﺎﺭﻱ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﺍﺳﺖ ;(٢)

    إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ

    ﻣﮕﺮ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﻖ ﺗﻮﺻﻴﻪ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﻲ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ .(٣)

    که این به من گفته شد که در آیه آخر منظور از (حق) همان قانون کلی و ساده دنیاست که من در مثال قبل از قانون سپاس گزاری استفاده کردم و (صبر) که همان قانون تکامل است. یعنی آیه آخری رو این جور بگم: مگر کسانی که ایمان آوردند که این ایمان باعث عمل صالح می شود و عمل صالح ثابت کننده ایمان فرد است. که این عمل صالح با با در نظر داشتن قوانین الهی و قانون تکامل انجام شود.

    خدایا شکرت که این بستر فراهم شد که بتونم رو این موضوع فکر کنم و این کامنت رو بزارم.

    شاد و موفق و سعادتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    زهره محمودی گفته:
    مدت عضویت: 2916 روز

    سلام به همراهان عزیز

    به نظرم عامل اصلی موفقیت استادعباس منش و هر فردی دیگری , در هر کسب و کار و حوزه ای , باوری است که نسبت به خودش و خدایش دارد. و در همین راستا باوری که نسبت به محصول تولیدیش ,دارد.

    استاد عباس منش ایمان و باور دارد که ارزشمند است و محصول او برای فرد استفاده کننده ارزش تولید میکند .

    زیراکه

    ?خود را در اتصال با پروردگار و منشا آگاهی , قدرت , ثروت …میداند. نشانه ی اتصال با منشا هم احساس خوب است.

    ?عباس منش این اصل رو که احساس خوب=اتفافات خوب رو در صدر قرار داده و همه چیز رو با همین میسنجه،به عنوان مثال در مارکتینگ اگه توجه به رقیب توصیه میشه،اما اون میدونه که اینکار حسش رو بد میکنه، به همین علت دنبال این روش نمیره و پیگیر روش هایی میشه که حس بهتری بهش میده

    ?باور به اینکه در تمام لحظات باید روی خدا حساب باز کرد و در تمامی کارها به اون سپرد،بعد ابزارهای لازم رو خودش بهت الهام میکنه،که در جهت خواستت کدوم یک از این ابزارهارو استفاده کنی به نتیجه میرسی

    ? عباس منش با کارکردن روی باورهایش در مدارهای بالاتری قرار دارد به همین علت بهترین ابزار ها که به تناسب مدار فکانسی او است،به او گفته میشود،که همان کوتاه ترین راه رسیدن به خواسته است،یعنی با کمترین کارفیزیکی(کمترین ابزارها)به خواسته هایش می رسد،از دور بنظر میرسد که او کار خیلی زیادی که مطابق با عرف است انجام نداده است،اما همانطور که گفت شد،الهامات کوتاه ترین راه و موثرترین ابزارها را برای رسیدن به درخواست ما نشان می دهند،این یعنی عباس منش اصلی ترین کارهای ممکن بدون انجام دادن کارهای فیزیکی اضافی انجام داده تا به خواسته خود برسد

    ?به هر آنچه درست و لازم میداند برای موفقیت و تولید محصول ,عمل میکند و بنابراین احساس خوبی دارد (همه ی آنچه لازم میدانسته بندگی خداوند بوده که در سیر تکاملی پیوسته خلوص بیشتری پیدا کرده )

    ?مثلا عده ای باور دارند که  حتما باید از آخرین متدهای روز یا تبلیغات استفاده کنند تا کسب و کارشون پیشرفت داشته باشه ولی عباس منش باور داره که بدون اون ابزارها هم میتونه موفق باشه،مثل دانش آموزی که فک میکنه اگه روزی10ساعت بخونه موفق میشه و اگه نتونه این ساعت رو پربکنه موفق نمیشه

    ? به تاثیر و ارزش محصول برای مخاطب ایمان دارد بنابراین مثلا قیمت محصول رو از روی  ارزشی برای او تولید میکند, تعیین میکند , نه هزینه مادی تولید که الزاما ربطی به مخاطب ندارد.

    حقیقت هم همین است برای منِ استفاده کننده از محصول, کیفیت و استفاده محصول نهایی مهم است و چه اهیمیتی دارد که چقدر هزینه شده باشد . ممکن است خیلی هزینه شود و محصول تولیدی برای من کیفیت لازم را نداشته باشد.

    ?عباس منش چون تنها به خدا اتکا دارد در صداقت کامل است و همین تاثیر گذاری و قدرت و کیفیت محصولاتش را بیشتر میکند

    بنابراین اصل داشتن باورهای ثروت آفرین است که اگر کسی در کسب وکارش نداشته باشد هرچقدر هم که از ابزارها استفاده کند و کارفیزیکی انجام دهد نتیجه ای نمیگیرد،چون اصلا در مدار آن مقدار درآمد نیست و کارفیزیکی این فاصله را جبران نمیکند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    Javad AM گفته:
    مدت عضویت: 2644 روز

    سلام به همه هم خانواده های عزیز و استاد دوست داشتنی

    خوب من درباره دوستانی قانون رو بلد هستن بگم که چیزی استاد عباس منش میگه چیزی فراتر از یک دوره آموزشی برای ثروت یا موفقیت و یا ٫٫٫ هست ٫٫این قانون لازمه هر شخصی هست که باید تلاش کنه تا بفهمد از کجا امده ٫٫٫برا چی امده ٫٫٫جهانی که در آن است چگونه قوانینی دارد ٫٫٫موجودیت خداوند چگونه است ٫٫٫و ٫٫٫ وقتی قوانین کیهانی رو بدونیم و اون درک کنیم دیگه علت موفقیت یا شکست هر چیزی رو میدونیم ٫٫دیگه اگاهانه میدونیم باید چه احساسی داشته باشیم تا چه اتفاقاتی رو تجربه کنیم ٫٫٫دیگه از مسائل بیرونی تموم نشدنی گله و شکایت نمی کنیم و آگاهانه تلاش می کنیم به آرامش درونی که ارزشمند است دست پیدا کنیم چون میدونیم همه ابزار لازم برای اینکار در درون ما هست ٫ این ما هستیم با باور های اشتباه جریان خوشبختی رو به روی خودمون بستیم ٫طبق قرآن از ازل تا ابد هر چیزی بوده و هست با این قانون خداوند بوده است ٫٫٫

    دوستان اینطور واستون بگم که چیز هایی تا به اینجا آموختم و درک کردم ما باید برای شروع توی هر شغلی اول باور های مربوط به اون شغل و حوضه رو برای خودمون بسازیم یعنی اول قدم ساخت باور هاست و نه تلاش فیزیکی خاصی ٫٫٫اول باید ذهنمون رو اماده کنیم و باور های مربوط رو بسازیم ٫٫٫

    به نظر من که برای چی میگن باور ها مهمه ؟ چون وقتی با باورهای درست وارد شغلی می شوید از موفقیت و نتیجه اون ایمان دارید و میدونید که حتما حتما بهش دست پیدا میکنید،از اعماق وجودتون اون رو حس می کنید و خوتون رو لایق و شایسته این موفقیت و نتیجه اون ثروت یا هر چیزی باشه میدونید ٫

    مثال: همه ما گه گاهی توی فامیل یا همسایه ها یا شهرمون کسایی دیدیم که وضع مالی خوبی رو تجربه نکردن ،همیشه مشکلات داشتن اما به یکباره با ثروتی روبرو شدن که از راه هایی مثل ارث یا وام و راه های دیگه وارد زندگی شون شده ، بعد تصمیم گرفتن یه شغل جدید راه اندازی کنن ،وارد اون شغل میشن خیلی خوب کار ها رو انجام میدن و اما بعد از مدتی دیدیم دیگه نگران شدن ، هزینه برای رشد کسب و کارشون کرده که نتیجه نداده ، هر روز احساس لیاقت در وجودشون کمتر میشه و دیگه کم کم عوامل بیرونی رو در مشلاتشون دخیل میدونن و مثل اکثریت جامعه شکست خورده و همه چیزو از دست میده ٫

    حالا اگه ایمان داشته باشیم که من خودم زندگیمو با باور های و افکاری و احساسی که دارم خلق می کنم ،وقتی تصمیم به شروع کسب و کاری می کنیم چیز مهمی که میدونیم اول باید باور های درست لازم اون شغل رو بسازیم و ایمان داشته باشیم موفق خواهیم شد٫

    راجب این قسمت ازسوالت:

    من واقعا موندم که چی درسته٫ مثل آدمی شدم که سر دوراهی مونده٫ یکم میره اونطرفی بعد اونطرفی ها صداش میکنن دوباره میره اونطرفی و این ماجرا هی تکرار میشه٫

    دوستان اگه قانون رو درست فهمیده باشیم و درک کرده باشیم که چگونه کار میکند دیگه توی هر موفقیتی یا شکستی می تونیم ردپای این قانون رو ببینیم ٫٫که اون طرف که موفق شده با چه باوری موفق شده یا حتی اونی شکست خورده ٫٫ابزاری هم دیگران میگن واسه موفقیت حتما باید اونارو انجام بدی دلیل اصلی موفقیت نیست وگرنه باید همه با تبلیغات و اینجور کار ها به موفقیت میرسیدن و کسب کار هاشون رونق می گرفت ٫٫ولی میبینیم شرکت های زیادی با تبلیغات وسیع هیچ موفقیتی به دست نمیارن ٫٫٫

    از طرف دیگه کسی مثل استاد عزیز یه روزی تو زندگیش تصمیم میگیره درک کنه که این جهان چطوری کار می کنه،واسه چی پا تو این جهان گذاشته،افراد موفق دیگه با چه مشترکاتی به موفقیت رسیدن و ٫٫٫٫٫

    با تلاش و درک این که این جهان چگونه است و چه قوانینی دارد با استفاده از قانون کیهانی و ایمان به آن هر چیزی که تو بخواهد خلق کرد ٫ایمان داشتن به این قانون و مسیر مهم است همون طور استاد تو فایل ایمانی که عمل نیاورد ایمان نیست این موضوع رو عنوان کردن ٫٫

    یکم راهنمایی کنید که چطوری این باورها رو شکل بدیم٫ من تو حوزه خودم گفتم قطعا بقیه دوستان هم تو حوزه تخصصی خودشون از این تعارض ها دارن٫ شایدم حلش کردن من بلد نیستم هنوز چطور حلش کنم٫

    نظر من که خودم دارم ازش نتیجه میگیرم زمانی که دارید فایل یا متن باور هاتون رو گوش میدین به هیچ چیز دیگه فکر نکنین،اجازه ندید هیچ چیز وارد ذهن شما بشه، و مهم تر ذهن خودتون رو در حالت پذیرش قرار بدین ٫٫به خودتون بگین وقتی این باور ها در من ساخته بشه اون وقت ایده ها و شرایط خواسته هام به من داده میشه ،خدای مهربون طوری این شرایط و ایده ها رو برای شما میاره که توضیح دادنی نیست ٫٫همیشه با انگیزه و با حال عالی باور هاتونو بسازین و خالق زندگی تون باشین ٫٫

    همیشه موفق باشید ٫٫

    در پناه خدای جاری یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مرضیه جعفری گفته:
    مدت عضویت: 3032 روز

    بازم سلام

    الان یه چیزی اومد که باید میگفتم.

    استاد یه چیزایی رو به یاد اورده از اصل افرینش و خلقتش(همون قوانین بدون تغیر جهان هستی)که یه سیستمی هست یک سری قوانین هست که تو اگر مطابق با اونها رفتار کنی تاکیدا رفتار نه گفتار دقیقا میشه دست در دست خدا قرار دادن و یکی شدن با اون.که مهمترینش همون که تو خالق زندگی خودت هستی و به مرور بر اساس قانون تکامل این قوانین لحظه به لحظه دریچه های بیشتری به روی تو باز میکنه و تو به اون اگاهی(روح)دسترسی بیشتری پیدا میکنی بیشتر در اون حل میشی تا جایی که هر لحظه خالصتر میشی و به صلح میرسی هم صلح با خودت هم با دنیای بیرون خودت و صلح یعنی ارامش حالا میشی انا اقول لهو کن فیکون.من میگویم موجود شو و موجود میشود.این یعنی اصل افرینش و ما همه افرینندگانی هستیم نا محدود اما لازمه این افرینش یکی شدن یا بهتر بگم حل شدن در اون قدرت مطلق هست یا همون دست در دست خدا یا قدرت نامحدود یا انرژی مطلق یا هر عنوان دیگه ای که بهش بدیم.وهمه اینها از اونجایی شروع میشه که تو بپذیری قوانینی هست که اگر اونها رو بپذیری وبا اونها یکی بشی خالقی نامحدود میشی و شروع میکنی به کشف اون قوانین وشناخت خودت و تواناییهات بعنوان خالق زندگیت.کاری که استاد کرد.استاد تمرکزش روی اصل هست نه فرع.اصل قوانین رو پذیرفته و داره در عمل اجرا میکنه خود به خود فرعیات و راهها به اون گفته میشه هرچی بیشتر متمرکز میشه روی اصل وبهتر درکشون میکنه اون چیزی رو که اصل افرینشش هست رو ساده تر راحت تر مطمئن تر و متفاوت تر نتیجه میگیره.این اون کاریه که استاد سالهاست دارند انجام میدهند خوندن فکر خدا و منطبق کردن رفتارشون با اون.درست میگم استاد گلم؟؟؟???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    سعید درخشان گفته:
    مدت عضویت: 2697 روز

    با سلام خدمت استاد عباسمنش و تمام دوستان توحیدی

    ما در جهانی زندگی میکنیم که خداوند حاکم اونه و خداوند بی نهایت بخشنده و ثروتمند و قدرتمنده و وقتی ما این خدا رو باور میکنیم ، براش کاری نداره که هر چی رو بخوایم برامون مهیا کنه ، وقتی ما این خدا رو باور میکنیم ما رو به مسیرهایی هدایت میکنه که ما فقط بندگی میکنیم و قدم به قدم مسیرها رو بهمون نشون میده و ما فقط مسیرها رو طی میکنیم و نتیجه ای رو که میخوایم ، فراتر از حد تصور ما بهمون میده٫

    استاد عباسمنش همین مسیر توحیدی رو طی کردن و نتیجه ای که الان دارن گویای همه چیز هست٫

    و نتیجه هر کسب و کاری از همین باور توحیدی شکل میگیره ٫

    (بدانید و آگـاه باشید که نعمت های خداونـد براشـون انتـهایی وجــود نداره )

    سپاس فراوان از همه دوستان و گروه تحقیقاتی عباسمنش٫

    سلامت و ثروتمند و عاشق باشید ٫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 2700 روز

    سلام و درود خدمت استاد عباس منش عزیزم

    در مورد جواب این سوال از نظر من با توجه به تجربیاتم بگم برای موفق شدن ابتدا داشتن باوری درست از خود و از کاری ک انجام میدیم و باور داشتن به اینکه خداوند لذت میبره از اینکه کار ما رونق زیادی داشته باشه و یکی از عوامل مهم کنترل ذهنمون هست که اگه واقعا بتونیم در تمام شرایط به بهترین نحو اجراش کنیم مطمئنا نتیجه اش آرامش بیشتر و احساس خوب و در نتیجه خروجی عالی برای داشتن یک کسب و کار موفق هست و تمام این فاکتورهایی ک عرض کردم رو تمامش در استاد عباس منش به وضوح میشه دید و حس کرد که با تمام وجود و ایمان به خود و خدایی ک عاشق ثروت هست کارشون رو به بهترین نحو بدون مقایسه با دیگران و فقط با داشتن تمرکز٫٫٫باور ٫٫حس خوب ٫٫عشق به کاری ک انجام میدن و ایمان داشتن به خداوندی ک به زیبایی پاسخشون رو همیشه داده و خواهد داد در اصل توحید عملی استاد هست در کارشون ک به تدریج به تمامی خواسته هاشون با استفاده از قانون های جهان هستی ک استاد هستن در بکار گیری تمام مواردش خداروشکر نتیجه های فوق العاده ای گرفتن و میگیرن ک توی خواب هم اساتید موفقیت چه داخلی و خارجی به پای ایشون نمی رسند٫

    من به شخصه در کار خودم هر موقع ک آگاهانه این مواردی ک ذکر کردم رو استفاده کردم نتیجه های معرکه اشو دیدم و میبینم ولی خب به قول استاد تمام این ها احتیاج به تمرینهای روزانه داره و کنترل ورودی های ذهن اصلی ترین کار ماست امیدوارم ک‌ بتونیم ما هم مثل استاد و تمامی کسایی ک‌موفقیتهاشون رو میبینیم عالی ترین نتایج رو کسب کنیم ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    در مسیر دارما گفته:
    مدت عضویت: 3886 روز

    با نام و یاد خداوند بزرگ

    سلام و درود به استاد و همه عزیزان

    طبق گفته های استاد

    من زندگینامه ١٠ نفر ادم موفق در حوزه های مختلف رو بررسی کردم و خود استاد نیز یکی از این ١٠ نفر بود و این نکات مشترک رو بین همه پیدا کردم

    ١- از صفر شروع کرده اند

    ٢- با تمام وجودشان از سنین پایین تشنه موفقیت هستند و بسیار با انگیزه هستند

    ٣- خواسته قلبی دارند و حاضر نیستند با هیچ عامل بازدارنده ای عوضش کنند

    ۴- عاشق کار و شغلشان هستند و دوست دارند ابراز وجود کنند

    ۵- از موقعیت و شرایط حال حاضرشان راضی نیستند و به دنبال بهتر شدن هستند ( از تضاد ها استفاده میکنند)

    ۶- به دنبال نیاز جامعه هستند و از نیاز جامعه ثروت بدست می اورند

    ٧- همیشه حس و حال خوبی دارند و خودشان را با انرژی و هیجان نشان میدهند(عزت نفس)

    ٨- در مسیر (شغل شان ، عشق و علاقه) با تمام وجود و با تمام تمرکز و با جدیت تمام قاطعانه حرکت میکنند و خودشان را به بالاترین حد شغل و کسب و کار می رسونند

    ٩- با اعتماد به نفس هستند و عاملهای جلوی حرکتشان را پله میکنند برای موفقیت

    ١٠- تمامی اطلاعات و دانشی که برای کسب و کار و عشق و علاقه شان است را یاد میگیرند و استاد هستند

    ١١- یا بدنبال حل مسائل و چالش ها هستند یا خودشان چالش میسازند و حل میکنند جریان ساز هستند

    ١٢- دیدگاه و طرز فکر درستی دارند و همیشه روی نکات مثبت تمرکز میکنند

    ١٣- برای رضایت قلبی و عشق خودشان کار میکنند برای رضایت دیگران کار نمی کنند

    ١۴- روحیه شاد و جنگنده ای دارند

    ١۵- حل مسائل را تکرار و تمرین میکنند و هر روز به فکر بهتر شدن خودشان و کسب و کارشان هستند

    ١۶- هر کدامشان خدای خودشان را متفاوت میشناسند

    ١٧- آگاهانه با مغز و افکار خود یاد میگیرند و در زمینه کارشان با دانش و متخصص میشوند و با کمک گرفتن از دانش خود رسیدن به خواسته های خودشان را منطقی و راحت میکنند

    ١٨- به دانش و تخصص و دانسته هاشان عمل میکنند خیلی فکر نمیکنند بیشتر اقدام میکنند و خیلی اهل ریسک هستند

    ١٩- یک فن و تخصص را با بهترین کیفیت ممکن انجام میدهند(بروسلی)

    ٢٠- هر روز به دنبال تغییر هستند و خود را ارتقا میدهند

    ٢١- از ابزار ها و موقعیت حال حاضر به نحو احسن استفاده میکنند هر کاری رو در بهترین زمان و مکان انجام میدهند

    ٢٢- همیشه امید دارند و آینده نگری میکنند

    ٢٣- هرگز تسلیم نمی شوندحتی اگر به قیمت از دست دادن جانشان شود

    شاد و پیروز و موفق باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: