https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
دوست دارم یکم راجع به خودم بگم،من یه خواهر دارم که ایشون باعث آشنایی من با این سایت شد،چند روز قبل از این لایو،ما داشتیم در مورد تبلیغ گذاشتن مزونشون توی اینستاگرام صحبت میکردیم،خواهرم میگفت من خیلی این کارو دوست دارم که پیجم فعال باشه نظرات مختلفی در مورد لباسام بخونم ایده بگیرم،بنظرت این کار وقت تلف کرده یا برام نتیجه ای هم داره؟؟
من این جوابو به خواهرم دادم،گفتم بنظر من تو اول و آخر کارت، چه مشتری های زیاد چه پیج فعال چه تبلیغ توی تلگرام و هرچیزی که تو میخوای، از خدا بخواه و رو خودش حساب کن،اگه اون پیج و تبلیغ بهت حس خوب میده فعال تر میشی ایده میگیری که خوبه و ادامش بده،ولی هر چی که باور کنی واقعا( نه فقط آگاهی داشته باشی ازش) اون برات نتیجه بخشه.حالا میخوام بگم به اون دوستمون که تبلیغ یه ابزاره ولی وقتی با باور عالی ،با در دست داشتن ابزارت شروع کنی، به نتیجه فکر کنی، تجسم کنی و احساس خوب بیاد سراغت اونوقته که بعد تکامل به نتیجه دلخواه میرسی.
در واقع پاسخی که برای این سوال به ذهن من میاد بحث “باور قلبی ” هستش که نتیج رو ایجاد میکنه. اما تمثیل در توضیح میتونه راهکار ظریف و خوبی برای رسیدن به قلب موضوع باشه.
همه ما مثالهای زیادی داریم از زمانهایی که چیزی رو با تمام وجود میخواستیم یا تجسم میکردیم و بهش میرسیدیم. چرا بهش میرسیدیم؟ چون “اشتیاق سوزان” برای رسیدن داشتیم و همچنین رسیدن به اون خواسته رو دور از ذهن نمیدیدیم و بهمین دلیل میتونستیم تجسم و در نهایت خلق کنیم.
من زمانی که بتونم موردی رو تجسم کنم بهش میرسم؛ جدا از اینکه ا ن موضوع چی باشه.
در مورد این سوال هم میشه اینطور پاسخ داد که علم در واقع خیلی هم خوبه و اصلا وجودش رو نمیشه منکر شد! اما دست بالای دست بسیار است و دست ایمان و باور قلبی بالاتر از علم و قدرتمندتر میتونه شرایط رو رقم بزنه.
تمام کتابها و داستانهای دینی و زندگینامه افراد موفق گویای باور و ایمانی کاملی بودند که اونها رو با نشانه و الهام به سمت صحیح هدایت کرده و مسیر رو هم هموار کرده!
پس فارغ از زمان و شخص و نوع خواسته میتونیم برای هر کاری از “فرمول” و “قانون” استفاده کنیم و سریعتر به نتیجه برسیم.
اما استفاده از این ابزار یک راه رسیدن بهتر رو ایجاد میکنه و با علم در تضاد نیست.
پس برای رشد و موفقیت در هر زمینه و کسب درآمد میشه از قوانین کائنات استفاده کرد و میشه به فرمولاسیون ساختبشر تکیه کرد!
اما فرد زرنگ و باهوش مسیر هموار و سریع رو انتخاب میکنه و میتونه از علم و دانش و امکانات روز در جهت بهبود شرایط استفاده کنه.
به نظر من استاد عباسمنش هم دقیقا از همین موضوع استفاده کردند. با ساختن باورهای صحیح به مسیر صحیح و با برکت وارد شدند و با استفاده از اینترنت و تلگرام و اینستاگرام (ابزارهای موجود)به نحو صحیح دارن استفاده میکنن و نتایجشون پررنگتر میشه.
دوست عزیز و تمام دوستانی هم که این سوال و تناقض رو دارند میتونن از همین روش اصل کار و استارت بزنند و از روشهای فرعی برای شاخ و برگ بیشتر استفاده کنند.
با امید روزهای در پیش رو پر از موفقیت برای همه عزیزان
به نظر می رسه دنبال تبلیغات بودن نوعی شتاب زورکی ایجاد کردنه. وقتی خیلی عجله داریم که کاری رو که شروع کردیم زود نتیجه بده، دست به دامن تبلیغات رنگ و وارنگ می شیم. بعدشم چیکار می کنیم : این جواب نداد بدو بدو یکی دیگه. حواس مون نیست که این محصول ما که الان خام هست، باید یه کم صبور باشیم حوصله به خرج بدیم تا پخته بشه، اونوقت اتفاقات درست خود به خود جریان پیدا می کنه.
خانم شایسته عزیز این جملتون که استاد در هر لحظه با توجه به فرکانس هایی که دارند صحبت می کنند را دقیقا در جلسات پایانی کشف قوانین زندگی کمی حس کردم و زمانی که شما داشتید یک موضوعی را بهشون یادآوردی می کردید، ایشون تمام تمرکزش روی فرکانس هایی بود که داشت صحبت می کرد همون موقع با خودم فکر چقدر استاد جدی هستند و اینا تو برق چشماشون و نگاهشون می دیدم و الان با این مقاله شما متوجه شدم که ایشان تمام توجه اشان در هر لحظه به فرکانس هایی هست که در حال ارسال آن هستند و این رمز موفقیت استاد در تمامی جنبه ها می باشد
خیلی فرق میکنه که با باورهای قدرتمند کننده سراغ یه کسب ککار بری یا باورهای فعلی ات
خیلی فرق میکنه که اول باورهاتو در مورد هر موضوعی که میخوای توش موفق بشی درست کنی و باورهای عااالی بسازی و بعد کسب و کار خودتو راه بندازی یا اینکه اول کارت را شروع کنی و بعد بخوای ببینی تبلیغات موثره یا نه؟ و چه عاملی باعث پیشرفت در کسب و کارت میشه
پس متوجه میشیم که بسیاااار بهتره که اول باورهای عااالی را در مورد کسب و کارمون در ذهنمون بسازیم و بعد کارمون را شروع کنیم.
میپرسی باورهای عااالی برای کسب و کارمون چیه؟
باور اینکه من انسان ارزشمندی هستم و لیاقت بهترینها را دارم(باور خود ارزشی)
باور اینکه ایده هایی در کار به من الهام میشه ( بقول استاد گفته میشه) که کسب و کارم روز بروز رونق بیشتری میگیره و ثروت را وارد زندگیم میکنه
باور اینکه ثروت در جهان بینهایته و و با ثروتمند شدن دیگران چیزی از من کم نمیشه بلکه جهان گسترش پیدا میکنه و من باید فقط تلاش کنم مدارم را عوض کنم و برم توی مدار فراوانی اونوقت فراوانی و ثروت بیشتر وارد زندگیم میشه ( باور فراوانی ثروت)
نکاتی که من از آموزه های استاد تا حالا یاد گرفتم اینا هستن که
– باور یه شبه تغییر نمیکنه
– باور با تکرار و تکرار و تکرار جمله های تاکیدی مثبت در مورد همون موضوع آرا م آرام در ذهن ما ایجاد میشه
-اگه میخواییم بفهمیم باورمون تغییر کرده یا نه توی یه موضوع ، باید به رفتارمون در شرایط سخت و عصبانیت و خشم و ناراحتی نگاه کنیم و ببینیم در چنین شرایطی چه رفتاری داریم اگر در چنین شرایطی رفتاری نشون دادیم که خودمون در درونمون آرامش حس کردیم یعنی از کمبود پول نگران نیستیم و این یعنی به فراوانی پول باور پیدا کردیم
این نکته به نظر من مهمترین نکته است که ما باهاش میتونیم متوجه بشیم کی باورمون تغییر کرده و البته رسیدن به این نقطه آسون نیست و این خبر خوبم بدم که با تکرررراررر و تکررراررر و تکررراررر باور خوب کم کم میتونیم اون باور را جایگزین باور غلط کنیمو البته توی این راه باید راه ورودیهای منفی به ذهنمون را ببندیم
اینجووری با تکراار باور خوب داریم رنگ سفید زیادی روی سیاهی باور قبلی میریزیم و با کنترل ورودیهای ذهن و اجازه ندادن به ورودیهای منفی برای ورود به ذهنمون داریم جلوی ورود رنگ سیاه را میگیریم پس مطمین میشیم که بالاخره پس از مدتی رنگ سفید غالب خواهد شد و باور خالص ذهنمون را میگیره
از اینجا به بعدش کار جهانه چون باور واقعا خالص و خوب فرکانسهای عااالی میفرسته و جهان طبق قانون جذب شرایط و ایده هایی که هم فرکانس با باور ما باشه سر راه ما قرار میده و جذب ما میکنه و ما با اون ایده ها و موقعیت ها به اونچه باورش داشتیم و فرکانسش را فرستادیم میرسیم
خلاصه کلام: کار ما ساختن باور خوب بطور واقعی است و وقتی میتونیم مطمین بشیم که باور خوب را ساختیم که در سخت ترین شرایط هم مطابق با اون باور فکر کنیم نه اینکه در حالتی که حالمون خوبه یه باور خوب را تکرار کنیم و فکر کنیم باورمون را درست کردیم ولی وقتی یه خبر بظاهر نامناسب در مورد اون موضوع میشنویم ته دلمون نگرانی و ترس بیاد در این صورت واقعا هیچ باوری نساختیم و واقعا اصلا باورمون تغییر نکرده
در واقع باید موضوعی را که درموردش باور میسازیم بهش ایمان بیاریم
مثال میزنم وقتی در مورد فراوانی پول داریم روی خودمون کار میکنیم و مدام به خودمون میگیم ک ثروت در جهان بینهایته موقعیت برای ثروتمند شدن من بینهایته و…. به خودمون میگیم خب باور فراوانی را ایجاد کردم و حالا دیگخه منتظر اتفاقها و ایده ها و موقعیتهای خووب هستم که منو ثروتمند کنه
اما
یه خبر میشنویم که پیاز شده کیلویی 12 هزار تومن دلار امروز شده 14 هزار تومن یا بنزین قراره گرون بشه و کمی که با خودمون فکر میکنیم نجواهای ذهنیمون میگن
با این حقوق و درآمدم چجوری از این به بعد هزینه های زندگیم رو تامین کنم و کمی ترس و نگرانی میاد توی ذهنمون
اینجا باید مطمین بشیم که به هیچ وجه باور فراوانی را در خود نساخنه ایم
چون اگه این باور عاالی را ساخته بودیم و به فراوانی پول باور داشتیم ( بهتر بگم ایمان داشتیم( ذره ای شک نمیکردیم نمیترسیدیم نگران نمیشدیم چون باور یعنی ایمان و ایمان با شک به هیییچ وجه کنار هم جمع نمیشن و وجود سر سوزن شکی نشونه عدم وجود ایمان و باوره
پس میبینیم که باور واقعی ساختن هم خیلی آسون نیست هم زمان میبره والی امااا وقتی باور عالی ساخته بشه نتایج شگفت انگیزش در زندگی من و تو نمایان خواهد شد و یه خوب این که وقتی یه نتیجه خوب ناشی از یه باور تغییر یافته حاصل بشه این خودش باور پذیری را راحتتر میکنه و قدم به قدم که نتایج بیاد باور پذیری و آمادگی ذهن ما برای ایجاد باور هایی بهتر بیشتر میشه و در واقع مقاومت ذهن ما کمتر میشه
ختم کلام
از نظر من دلیل موفقیت استاد عباسمنش دو عامله
1-اینکه ایشون کلا توی زندگی هر چیزی را خواستن بهش برسن یه مدت زمانی را صدددد در صددد تمرکز میزارن روش
مثالش از توی حرفای استاد
زمانی که توی امریکا خواستن ملک بخرن چند ماه صددد در صددد تمرکز گذاشتن روی ملک و توی این مدت کم ببیش از افرادی که سالها تو این زمینه کار میکنن اطلاعات بدست آوردن
مثال دوم طبق گفته خود استاد وقتی به این نتیجه رسیدن که باید 200 تا کتاب موفقیت را بخونن اومدن روی تند خوانی تمرکز کردن و ظرف چند ماه تهش را در آوردن تا جایی که دوره های تند خوانی برگزار کردن و شدن استاد تند خوانی و چند میلیارد درآمد ازش کسب کردن در حالیکه تند خوانی هدف اصلی استاد نبوده ولی با تمرکز صددد در صدددد انجامش دادن و این یکی از مهمترین ویژگیهای استاده
2-توانایی کنترل ذهن و اجازه ندادن به ورودیهای منفی به ذهن که میدونم اینم با قاطعیت انجامش میدن چون میدونن که اجازه دادن به ورودیهای منفی برای ورود به ذهن یعنی سقوط در دره 500 متری و ….
3-عمل کردن بیدرنگ به ایده هایی که پس از ساختن باور ها عالی و در زمانی که حالشون خوبه به ذهنشون میرسه
و استاد گفتن که کل راه از اول به هیچ کس نشون داده نمیشه بلکه قدم اول گفته میشه بصورت یه ایده اگه بهش عمل کردی قدم دوم گفته میشه و ال آخر
4-استاد تمام آنچه که به عنوان باور و قانون جهان با اطمینان بهش رسیدن بدون شک اجرا میکنن بدون ترس بدون نگرتنی
و مهمترن کار استاد توانایی کنترل احساسات در هنگام از دست دادن فرزندشون بوده که واقعا
-کار هر کسی نیست
– نشونه باااااور توحیدی قوی به خدا و کلام خداست که: انا للله و انا الیه راجعون
-نشونه اینه که حضرت ابراهیم را الگوی واقعی خودشون دونستن و به خدای ابراهیم و خدای خودشون ایمان داشتن و اینکه خدا گفته شما مجرد بدنیا اومدین و مجرد از دنیا میرین( روح مجردیم همه ما و پاره ای ازخداوندیم)
در کسب و کارشون هم دلیل موفقیت و موفقیت سایتشون اینه محصول با کیفیت به عده اندکی که میخوان تغییر بدن زندگیشون را ارایه دادن و عده اندک نتیجه گرفتن و همون مشتریای اندک تبلیغ کردن براشون(مثل شرکت تسلا)
از یکی دوهفته پیش همه ش درگیر این بودم که کجای کارم ایراد داره کجای باورهام باید درستش کنم٫ دم خدا گرم جوابمو تو فایل مسابقه گرفتم حالا اونهایی که مثل من گیر ذهنی داشتند باید بچسبیم به خودمون و باورهامون رو تغییر بدیم کامنت ها رو میخونم اشکم درمیاد همه شون نخوندم ولی همه اونها گنج هایی هستند که باید و باید از اونها نهایت استفاده رو ببریم
سپاسگذار خداوند هستم بخاطر داشتن همه شماها دوستانم استادم خانم شایسته و خانم فرهادی
از نظر من استاد خودشون در فایل فقط روی خدا حساب باز کن به این سوال پاسخ دادند ،بارها و بارها این فایل رو گوش دادم وباز هم میدم و هر بار که گوش میدم یه نکته جالبتر میشنوم ، به قول خود استاد وقتی باور کنیم تنها قدرت و یگانه قدرت جهان رب است دیگه نیازی به تبلیغات و دعوت شدن به رسانه ملی و بازاریابی و …هیچ نیست چون خدا خودش میشه تبلیغاتت، میشه مشتری و …
وقتی یگانگی رب را باور کنیم اونوقت سرمون بالاست و و استاد تنها با ساختن ((باور توحیدی)) اینقدر در کسب وکار و همه چی موفق هستند .
من خیلی دوست دارم به این باور توحیدی برسم و به قول استاد که گفتند اینقدر بگین تنها قدرت و یگانه قدرت جهان الله است تا با تمام وجود برسید به این باور ، آنوقت به همه آن خواسته هاتون میرسید …
ممنون که یک یاداوری به جا وعالی داشتی که تمام جهان برای ما کار میکنند مهم اینجاست که ما از اونها (کاینات )چه چیزی رو بخوایم مثل یک مدیر که یه عالمه کارمند داره و میتونه هرچیزی رو از اونا بخواد واگر این مدیر جدیت نداشته باشه وخواسته و دستورش رو واضح بیان نکنه
مععلوم نیست کاررمندش اون کار رو چه جوری براش انجام بده.
پس فرکانس غالب ما باید هدایت بشه به سمتی که ما می خوایم تا نتیجه ای رو که می خواهیم دریافت کنیم
در مورد پاسخ به این سوال اول این نکته را بیان کنم که حدود ۳ سال است که استاد عباس منش را می شناسم و فایل های زیادی از ایشان را گوش کرده ام و در سال های اخیر بیشترین تاثیر را بر فکر و اندیشه و باورهای من داشته است و همیشه سپاسگزار این استاد بزرگوار هستم و امیدوارم روزی ایشان را از نزدیک ببینم و به صورت حضوری قدر دان زحمات ایشان باشم٫ ولی نکته ای که برای خودم سوال است که استاد عباس منش در فایل های اخیر خود به گونه ای صحبت می نماید که با فایل های دو سال پیش به ظاهر تناقض دارد مثلا فایل هایی از دوره روانشناسی ثروت که در دبی برگزار شده است ایشان به صورت جزئی بر موضوع سایت -تبلیغات -استراتژی فروش – استراتژی جذب نیرو -شبکه سازی و٫٫٫٫تاکید می نماید و در فایل اخیر خود همه این موارد را بی تاثیر می داند و ناشی از الهام می داند٫ به نظر من خود استاد عباس منش هم در ابتدای کار تمام اصول کارآفرینی و روانشناسی را در حرفه خود پیش گرفته است و البته کار درستی کرده است و بعد از اینکه به مرحله از شناخت عمومی رسیده است و افراد از محصولات ایشان نتیجه گرفته اند خود این موضوع بزرگترین تبلیغ برای استاد است من خودم بارها ایشان را در گروه های مختلف معرفی نموده ام٫ به نظر استاد الان دیگر نیازی به تبلیغات ندارد چون یک لشکر مبلغ دارد و البته باورها و هم فرکانس بودن همه ما هم به این هم افزایی کمک می کند٫ به نظر خودم برای موفقیت ابتدایی در حوزه کسب و کار دقیقا تمام مراحل علمی و منطقی را پیش برویم و از باورها و تجربیات استاد هم استفاده کنیم وقتی به مرحله موفقیت در کار خود رسیدیم مطمئنا به صورت جهشی و اثر مرکب رشد ما در حوزه های مختلف شگفت انگیز خواهد بود٫ ما نباید در ابتدای کار از فرمولی استفاده کنیم که استاد الان بعد از ۱۰ سال فعالیت در این حوزه از آن استفاده می کند چون اگر تنها بخواهیم بر اساس باورها یک کسب و کار را مدیریت کنیم چون سیر تکاملی را طی نکرده ایم مطمئنا نتیجه بخش نخواهد بود٫ خیلی از افراد هم به علت برداشت نادرست از فایل های استاد منش دچار یک توهمی می شوند که ممکن است باعث شکست آنها شود٫ به نظر من درک موفقیت استاد عباس منش خود یک موضوع چند وجهی است که حتما باید مورد توجه ما قرار گیرد٫ تجارب مختلف -تمرکز -مطالعات فراوان -زندگی در محیط های متنوع و با افراد مختلف-شبکه سازی ایشان و در نهایت باورها و ایمان عملی و توکل ایشان را باید در نطر گرفت که خروجی آن امروز به صورت یک استاد بی نظیر در زندگی همه ما نقش آفرینی می نماید٫ جمع بندی اینکه ابتدا ابزارهای موجود را برای کسب و کار خود بشناسیم و سپس از باورهای درست که استاد به ما اموزش می دهد برای رشد و پیشرفت آن بهره بگیریم٫ با تشکر حسین ترکاشوند ٫ دانشجوی دکتری کارآفرینی٫
سلام به همه گلای این باغ
دوست دارم یکم راجع به خودم بگم،من یه خواهر دارم که ایشون باعث آشنایی من با این سایت شد،چند روز قبل از این لایو،ما داشتیم در مورد تبلیغ گذاشتن مزونشون توی اینستاگرام صحبت میکردیم،خواهرم میگفت من خیلی این کارو دوست دارم که پیجم فعال باشه نظرات مختلفی در مورد لباسام بخونم ایده بگیرم،بنظرت این کار وقت تلف کرده یا برام نتیجه ای هم داره؟؟
من این جوابو به خواهرم دادم،گفتم بنظر من تو اول و آخر کارت، چه مشتری های زیاد چه پیج فعال چه تبلیغ توی تلگرام و هرچیزی که تو میخوای، از خدا بخواه و رو خودش حساب کن،اگه اون پیج و تبلیغ بهت حس خوب میده فعال تر میشی ایده میگیری که خوبه و ادامش بده،ولی هر چی که باور کنی واقعا( نه فقط آگاهی داشته باشی ازش) اون برات نتیجه بخشه.حالا میخوام بگم به اون دوستمون که تبلیغ یه ابزاره ولی وقتی با باور عالی ،با در دست داشتن ابزارت شروع کنی، به نتیجه فکر کنی، تجسم کنی و احساس خوب بیاد سراغت اونوقته که بعد تکامل به نتیجه دلخواه میرسی.
درود بر همه دوستان
در واقع پاسخی که برای این سوال به ذهن من میاد بحث “باور قلبی ” هستش که نتیج رو ایجاد میکنه. اما تمثیل در توضیح میتونه راهکار ظریف و خوبی برای رسیدن به قلب موضوع باشه.
همه ما مثالهای زیادی داریم از زمانهایی که چیزی رو با تمام وجود میخواستیم یا تجسم میکردیم و بهش میرسیدیم. چرا بهش میرسیدیم؟ چون “اشتیاق سوزان” برای رسیدن داشتیم و همچنین رسیدن به اون خواسته رو دور از ذهن نمیدیدیم و بهمین دلیل میتونستیم تجسم و در نهایت خلق کنیم.
من زمانی که بتونم موردی رو تجسم کنم بهش میرسم؛ جدا از اینکه ا ن موضوع چی باشه.
در مورد این سوال هم میشه اینطور پاسخ داد که علم در واقع خیلی هم خوبه و اصلا وجودش رو نمیشه منکر شد! اما دست بالای دست بسیار است و دست ایمان و باور قلبی بالاتر از علم و قدرتمندتر میتونه شرایط رو رقم بزنه.
تمام کتابها و داستانهای دینی و زندگینامه افراد موفق گویای باور و ایمانی کاملی بودند که اونها رو با نشانه و الهام به سمت صحیح هدایت کرده و مسیر رو هم هموار کرده!
پس فارغ از زمان و شخص و نوع خواسته میتونیم برای هر کاری از “فرمول” و “قانون” استفاده کنیم و سریعتر به نتیجه برسیم.
اما استفاده از این ابزار یک راه رسیدن بهتر رو ایجاد میکنه و با علم در تضاد نیست.
پس برای رشد و موفقیت در هر زمینه و کسب درآمد میشه از قوانین کائنات استفاده کرد و میشه به فرمولاسیون ساختبشر تکیه کرد!
اما فرد زرنگ و باهوش مسیر هموار و سریع رو انتخاب میکنه و میتونه از علم و دانش و امکانات روز در جهت بهبود شرایط استفاده کنه.
به نظر من استاد عباسمنش هم دقیقا از همین موضوع استفاده کردند. با ساختن باورهای صحیح به مسیر صحیح و با برکت وارد شدند و با استفاده از اینترنت و تلگرام و اینستاگرام (ابزارهای موجود)به نحو صحیح دارن استفاده میکنن و نتایجشون پررنگتر میشه.
دوست عزیز و تمام دوستانی هم که این سوال و تناقض رو دارند میتونن از همین روش اصل کار و استارت بزنند و از روشهای فرعی برای شاخ و برگ بیشتر استفاده کنند.
با امید روزهای در پیش رو پر از موفقیت برای همه عزیزان
مورد بعدی:
به نظر می رسه دنبال تبلیغات بودن نوعی شتاب زورکی ایجاد کردنه. وقتی خیلی عجله داریم که کاری رو که شروع کردیم زود نتیجه بده، دست به دامن تبلیغات رنگ و وارنگ می شیم. بعدشم چیکار می کنیم : این جواب نداد بدو بدو یکی دیگه. حواس مون نیست که این محصول ما که الان خام هست، باید یه کم صبور باشیم حوصله به خرج بدیم تا پخته بشه، اونوقت اتفاقات درست خود به خود جریان پیدا می کنه.
بنام الله یکتا
خانم شایسته عزیز این جملتون که استاد در هر لحظه با توجه به فرکانس هایی که دارند صحبت می کنند را دقیقا در جلسات پایانی کشف قوانین زندگی کمی حس کردم و زمانی که شما داشتید یک موضوعی را بهشون یادآوردی می کردید، ایشون تمام تمرکزش روی فرکانس هایی بود که داشت صحبت می کرد همون موقع با خودم فکر چقدر استاد جدی هستند و اینا تو برق چشماشون و نگاهشون می دیدم و الان با این مقاله شما متوجه شدم که ایشان تمام توجه اشان در هر لحظه به فرکانس هایی هست که در حال ارسال آن هستند و این رمز موفقیت استاد در تمامی جنبه ها می باشد
شاد و سلامت و موفق باشید
سلام دوست گرامی
در جواب این سوالت میخوام بگم که
استاد توی صحبتهاشون گفتن
خیلی فرق میکنه که با باورهای قدرتمند کننده سراغ یه کسب ککار بری یا باورهای فعلی ات
خیلی فرق میکنه که اول باورهاتو در مورد هر موضوعی که میخوای توش موفق بشی درست کنی و باورهای عااالی بسازی و بعد کسب و کار خودتو راه بندازی یا اینکه اول کارت را شروع کنی و بعد بخوای ببینی تبلیغات موثره یا نه؟ و چه عاملی باعث پیشرفت در کسب و کارت میشه
پس متوجه میشیم که بسیاااار بهتره که اول باورهای عااالی را در مورد کسب و کارمون در ذهنمون بسازیم و بعد کارمون را شروع کنیم.
میپرسی باورهای عااالی برای کسب و کارمون چیه؟
باور اینکه من انسان ارزشمندی هستم و لیاقت بهترینها را دارم(باور خود ارزشی)
باور اینکه ایده هایی در کار به من الهام میشه ( بقول استاد گفته میشه) که کسب و کارم روز بروز رونق بیشتری میگیره و ثروت را وارد زندگیم میکنه
باور اینکه ثروت در جهان بینهایته و و با ثروتمند شدن دیگران چیزی از من کم نمیشه بلکه جهان گسترش پیدا میکنه و من باید فقط تلاش کنم مدارم را عوض کنم و برم توی مدار فراوانی اونوقت فراوانی و ثروت بیشتر وارد زندگیم میشه ( باور فراوانی ثروت)
نکاتی که من از آموزه های استاد تا حالا یاد گرفتم اینا هستن که
– باور یه شبه تغییر نمیکنه
– باور با تکرار و تکرار و تکرار جمله های تاکیدی مثبت در مورد همون موضوع آرا م آرام در ذهن ما ایجاد میشه
-اگه میخواییم بفهمیم باورمون تغییر کرده یا نه توی یه موضوع ، باید به رفتارمون در شرایط سخت و عصبانیت و خشم و ناراحتی نگاه کنیم و ببینیم در چنین شرایطی چه رفتاری داریم اگر در چنین شرایطی رفتاری نشون دادیم که خودمون در درونمون آرامش حس کردیم یعنی از کمبود پول نگران نیستیم و این یعنی به فراوانی پول باور پیدا کردیم
این نکته به نظر من مهمترین نکته است که ما باهاش میتونیم متوجه بشیم کی باورمون تغییر کرده و البته رسیدن به این نقطه آسون نیست و این خبر خوبم بدم که با تکرررراررر و تکررراررر و تکررراررر باور خوب کم کم میتونیم اون باور را جایگزین باور غلط کنیمو البته توی این راه باید راه ورودیهای منفی به ذهنمون را ببندیم
اینجووری با تکراار باور خوب داریم رنگ سفید زیادی روی سیاهی باور قبلی میریزیم و با کنترل ورودیهای ذهن و اجازه ندادن به ورودیهای منفی برای ورود به ذهنمون داریم جلوی ورود رنگ سیاه را میگیریم پس مطمین میشیم که بالاخره پس از مدتی رنگ سفید غالب خواهد شد و باور خالص ذهنمون را میگیره
از اینجا به بعدش کار جهانه چون باور واقعا خالص و خوب فرکانسهای عااالی میفرسته و جهان طبق قانون جذب شرایط و ایده هایی که هم فرکانس با باور ما باشه سر راه ما قرار میده و جذب ما میکنه و ما با اون ایده ها و موقعیت ها به اونچه باورش داشتیم و فرکانسش را فرستادیم میرسیم
خلاصه کلام: کار ما ساختن باور خوب بطور واقعی است و وقتی میتونیم مطمین بشیم که باور خوب را ساختیم که در سخت ترین شرایط هم مطابق با اون باور فکر کنیم نه اینکه در حالتی که حالمون خوبه یه باور خوب را تکرار کنیم و فکر کنیم باورمون را درست کردیم ولی وقتی یه خبر بظاهر نامناسب در مورد اون موضوع میشنویم ته دلمون نگرانی و ترس بیاد در این صورت واقعا هیچ باوری نساختیم و واقعا اصلا باورمون تغییر نکرده
در واقع باید موضوعی را که درموردش باور میسازیم بهش ایمان بیاریم
مثال میزنم وقتی در مورد فراوانی پول داریم روی خودمون کار میکنیم و مدام به خودمون میگیم ک ثروت در جهان بینهایته موقعیت برای ثروتمند شدن من بینهایته و…. به خودمون میگیم خب باور فراوانی را ایجاد کردم و حالا دیگخه منتظر اتفاقها و ایده ها و موقعیتهای خووب هستم که منو ثروتمند کنه
اما
یه خبر میشنویم که پیاز شده کیلویی 12 هزار تومن دلار امروز شده 14 هزار تومن یا بنزین قراره گرون بشه و کمی که با خودمون فکر میکنیم نجواهای ذهنیمون میگن
با این حقوق و درآمدم چجوری از این به بعد هزینه های زندگیم رو تامین کنم و کمی ترس و نگرانی میاد توی ذهنمون
اینجا باید مطمین بشیم که به هیچ وجه باور فراوانی را در خود نساخنه ایم
چون اگه این باور عاالی را ساخته بودیم و به فراوانی پول باور داشتیم ( بهتر بگم ایمان داشتیم( ذره ای شک نمیکردیم نمیترسیدیم نگران نمیشدیم چون باور یعنی ایمان و ایمان با شک به هیییچ وجه کنار هم جمع نمیشن و وجود سر سوزن شکی نشونه عدم وجود ایمان و باوره
پس میبینیم که باور واقعی ساختن هم خیلی آسون نیست هم زمان میبره والی امااا وقتی باور عالی ساخته بشه نتایج شگفت انگیزش در زندگی من و تو نمایان خواهد شد و یه خوب این که وقتی یه نتیجه خوب ناشی از یه باور تغییر یافته حاصل بشه این خودش باور پذیری را راحتتر میکنه و قدم به قدم که نتایج بیاد باور پذیری و آمادگی ذهن ما برای ایجاد باور هایی بهتر بیشتر میشه و در واقع مقاومت ذهن ما کمتر میشه
ختم کلام
از نظر من دلیل موفقیت استاد عباسمنش دو عامله
1-اینکه ایشون کلا توی زندگی هر چیزی را خواستن بهش برسن یه مدت زمانی را صدددد در صددد تمرکز میزارن روش
مثالش از توی حرفای استاد
زمانی که توی امریکا خواستن ملک بخرن چند ماه صددد در صددد تمرکز گذاشتن روی ملک و توی این مدت کم ببیش از افرادی که سالها تو این زمینه کار میکنن اطلاعات بدست آوردن
مثال دوم طبق گفته خود استاد وقتی به این نتیجه رسیدن که باید 200 تا کتاب موفقیت را بخونن اومدن روی تند خوانی تمرکز کردن و ظرف چند ماه تهش را در آوردن تا جایی که دوره های تند خوانی برگزار کردن و شدن استاد تند خوانی و چند میلیارد درآمد ازش کسب کردن در حالیکه تند خوانی هدف اصلی استاد نبوده ولی با تمرکز صددد در صدددد انجامش دادن و این یکی از مهمترین ویژگیهای استاده
2-توانایی کنترل ذهن و اجازه ندادن به ورودیهای منفی به ذهن که میدونم اینم با قاطعیت انجامش میدن چون میدونن که اجازه دادن به ورودیهای منفی برای ورود به ذهن یعنی سقوط در دره 500 متری و ….
3-عمل کردن بیدرنگ به ایده هایی که پس از ساختن باور ها عالی و در زمانی که حالشون خوبه به ذهنشون میرسه
و استاد گفتن که کل راه از اول به هیچ کس نشون داده نمیشه بلکه قدم اول گفته میشه بصورت یه ایده اگه بهش عمل کردی قدم دوم گفته میشه و ال آخر
4-استاد تمام آنچه که به عنوان باور و قانون جهان با اطمینان بهش رسیدن بدون شک اجرا میکنن بدون ترس بدون نگرتنی
و مهمترن کار استاد توانایی کنترل احساسات در هنگام از دست دادن فرزندشون بوده که واقعا
-کار هر کسی نیست
– نشونه باااااور توحیدی قوی به خدا و کلام خداست که: انا للله و انا الیه راجعون
-نشونه اینه که حضرت ابراهیم را الگوی واقعی خودشون دونستن و به خدای ابراهیم و خدای خودشون ایمان داشتن و اینکه خدا گفته شما مجرد بدنیا اومدین و مجرد از دنیا میرین( روح مجردیم همه ما و پاره ای ازخداوندیم)
در کسب و کارشون هم دلیل موفقیت و موفقیت سایتشون اینه محصول با کیفیت به عده اندکی که میخوان تغییر بدن زندگیشون را ارایه دادن و عده اندک نتیجه گرفتن و همون مشتریای اندک تبلیغ کردن براشون(مثل شرکت تسلا)
–
سلام به همه دوستان عزیزم و استاد گرامی
از یکی دوهفته پیش همه ش درگیر این بودم که کجای کارم ایراد داره کجای باورهام باید درستش کنم٫ دم خدا گرم جوابمو تو فایل مسابقه گرفتم حالا اونهایی که مثل من گیر ذهنی داشتند باید بچسبیم به خودمون و باورهامون رو تغییر بدیم کامنت ها رو میخونم اشکم درمیاد همه شون نخوندم ولی همه اونها گنج هایی هستند که باید و باید از اونها نهایت استفاده رو ببریم
سپاسگذار خداوند هستم بخاطر داشتن همه شماها دوستانم استادم خانم شایسته و خانم فرهادی
شاد و پیروز و سربلند باشید
به نام خدای یکتا
سلام به استاد گرامی و به اعضای گروه عباسمنش
از نظر من استاد خودشون در فایل فقط روی خدا حساب باز کن به این سوال پاسخ دادند ،بارها و بارها این فایل رو گوش دادم وباز هم میدم و هر بار که گوش میدم یه نکته جالبتر میشنوم ، به قول خود استاد وقتی باور کنیم تنها قدرت و یگانه قدرت جهان رب است دیگه نیازی به تبلیغات و دعوت شدن به رسانه ملی و بازاریابی و …هیچ نیست چون خدا خودش میشه تبلیغاتت، میشه مشتری و …
وقتی یگانگی رب را باور کنیم اونوقت سرمون بالاست و و استاد تنها با ساختن ((باور توحیدی)) اینقدر در کسب وکار و همه چی موفق هستند .
من خیلی دوست دارم به این باور توحیدی برسم و به قول استاد که گفتند اینقدر بگین تنها قدرت و یگانه قدرت جهان الله است تا با تمام وجود برسید به این باور ، آنوقت به همه آن خواسته هاتون میرسید …
سلام نگین خانم
ممنون که یک یاداوری به جا وعالی داشتی که تمام جهان برای ما کار میکنند مهم اینجاست که ما از اونها (کاینات )چه چیزی رو بخوایم مثل یک مدیر که یه عالمه کارمند داره و میتونه هرچیزی رو از اونا بخواد واگر این مدیر جدیت نداشته باشه وخواسته و دستورش رو واضح بیان نکنه
مععلوم نیست کاررمندش اون کار رو چه جوری براش انجام بده.
پس فرکانس غالب ما باید هدایت بشه به سمتی که ما می خوایم تا نتیجه ای رو که می خواهیم دریافت کنیم
موفق باشید.
در مورد پاسخ به این سوال اول این نکته را بیان کنم که حدود ۳ سال است که استاد عباس منش را می شناسم و فایل های زیادی از ایشان را گوش کرده ام و در سال های اخیر بیشترین تاثیر را بر فکر و اندیشه و باورهای من داشته است و همیشه سپاسگزار این استاد بزرگوار هستم و امیدوارم روزی ایشان را از نزدیک ببینم و به صورت حضوری قدر دان زحمات ایشان باشم٫ ولی نکته ای که برای خودم سوال است که استاد عباس منش در فایل های اخیر خود به گونه ای صحبت می نماید که با فایل های دو سال پیش به ظاهر تناقض دارد مثلا فایل هایی از دوره روانشناسی ثروت که در دبی برگزار شده است ایشان به صورت جزئی بر موضوع سایت -تبلیغات -استراتژی فروش – استراتژی جذب نیرو -شبکه سازی و٫٫٫٫تاکید می نماید و در فایل اخیر خود همه این موارد را بی تاثیر می داند و ناشی از الهام می داند٫ به نظر من خود استاد عباس منش هم در ابتدای کار تمام اصول کارآفرینی و روانشناسی را در حرفه خود پیش گرفته است و البته کار درستی کرده است و بعد از اینکه به مرحله از شناخت عمومی رسیده است و افراد از محصولات ایشان نتیجه گرفته اند خود این موضوع بزرگترین تبلیغ برای استاد است من خودم بارها ایشان را در گروه های مختلف معرفی نموده ام٫ به نظر استاد الان دیگر نیازی به تبلیغات ندارد چون یک لشکر مبلغ دارد و البته باورها و هم فرکانس بودن همه ما هم به این هم افزایی کمک می کند٫ به نظر خودم برای موفقیت ابتدایی در حوزه کسب و کار دقیقا تمام مراحل علمی و منطقی را پیش برویم و از باورها و تجربیات استاد هم استفاده کنیم وقتی به مرحله موفقیت در کار خود رسیدیم مطمئنا به صورت جهشی و اثر مرکب رشد ما در حوزه های مختلف شگفت انگیز خواهد بود٫ ما نباید در ابتدای کار از فرمولی استفاده کنیم که استاد الان بعد از ۱۰ سال فعالیت در این حوزه از آن استفاده می کند چون اگر تنها بخواهیم بر اساس باورها یک کسب و کار را مدیریت کنیم چون سیر تکاملی را طی نکرده ایم مطمئنا نتیجه بخش نخواهد بود٫ خیلی از افراد هم به علت برداشت نادرست از فایل های استاد منش دچار یک توهمی می شوند که ممکن است باعث شکست آنها شود٫ به نظر من درک موفقیت استاد عباس منش خود یک موضوع چند وجهی است که حتما باید مورد توجه ما قرار گیرد٫ تجارب مختلف -تمرکز -مطالعات فراوان -زندگی در محیط های متنوع و با افراد مختلف-شبکه سازی ایشان و در نهایت باورها و ایمان عملی و توکل ایشان را باید در نطر گرفت که خروجی آن امروز به صورت یک استاد بی نظیر در زندگی همه ما نقش آفرینی می نماید٫ جمع بندی اینکه ابتدا ابزارهای موجود را برای کسب و کار خود بشناسیم و سپس از باورهای درست که استاد به ما اموزش می دهد برای رشد و پیشرفت آن بهره بگیریم٫ با تشکر حسین ترکاشوند ٫ دانشجوی دکتری کارآفرینی٫
با سلام و درود خدمت دوستان عزیز؛
ارزش آفرینی
داشتن باور توحیدی و باور فراوانی
توجه به الهامات و عمل به آن
داشتن عزت نفس، انگیزههای درونی و مهارت حل مساله
استمرار و کار کردن مداوم روی موارد فوق