https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
راستش وقتی بحث جنبه های مالی میشه چون خودم هنوز در حوزه کسب و کار تجربه ای ندارم و وارد بازار کار نشدم ذهنم مقاومت داره درباره نوشتن کامنت اما چون تعهد دادم برای هر گام، دوست دارم حداقل چیزهایی که از شما و دوستان یاد گرفتم رو دوباره و دوباره تکرار کنم
استاد عزیزم، منم مثل شما گوش هام خیلی حساس هستند به شنیدن نصیحت چون پدرم از زمانی که یادم میاد تا همین لحظه درحال به قولی هدایت دیگران به مسیر، نصحیت کردن بقیه، تحمیل کردن عقاید و باورهای خودشون که ایشون فقط درست میگه و میدونه مسیر چی هست و بقیه همه راه اشتباه میرن و.. احتمالا خودتون بهتر میدونید درباره چی صحبت می کنم
منم چون اینطرف قضیه بودم و کیفیت نتایج رو می دیدم خیلی خیلی حساس شدم به اینکه دیگران فقط حرف می زنند و پای عمل که میرسه قالب تهی می کنند،، اما نکته خارقالعاده و تحسین برانگیز درباره شما اینه که خدا شاهده اولین روزی که وارد سایت شدم و اولین فایل رو از شما دیدم که دارید درباره ‘رویاهایی که رویا نیستند’ و خواسته ها میتونه به حقیقت بپیونده صحبت می کردید و اتفاقا فلوریدا اون محله شگفت انگیز و بسیار زیبای انیمیشنی بودید که خونه هشت خوابه داشتید.. من قلبم گفت این آدم جنس صحبت هاش متفاوته،، نصیحت نیست یا فقط حرف نیست عممل هست، نتیجه با بالاترین کیفیت هست و مهمترین چیزی که الان متوجه میشم چرا قلبم انقدر تسلیم صحبت ها و آموزه های شما شده بود فرکانس شما بود.
چون خیلی ها می تونن حرف های قشنگ بزنند اما چیزی که به قلب میشینه و صحت یک کلام رو تایید میکنه ‘فرکانس’ هست، اون صداقت کلامی هست که به گفته های خودش عمل شده و نتیجه گرفته و نیازی نداره به تحمیل کردن چیزی به کسی.. و فقط از نتایجش میگه نه از یکسری ایدولوژی یا نتایج نادلخواه که بخواد همون رو به بقیه هم تحمیل کنه و توی مسیر خودش بکشه؛ و کاملااا واضح و ملموسِ جنس فرکانس های هر فرد چون فرکانس چیزی نیست که بخوای با حرف های قشنگ اون رو مخفی کنی و پشتش قایم بشی!
خیلی برام جالبه که هرچقدر بیشتر در این مسیر جلو میرم، برخلاف روزهای اولی که در این سایت بودم و دوست داشتم منم با بقیه حرف بزنم اما بیشتر عاشق عملگرایی میشم بیشتر دوست دارم که حرف نزنم چیزی نگم و برم فقط عمل کنم فقط نتیجه بگیرم و بعد بیام از نتایجم بگم و فقط هم اینجا از نتایجم بگم و نه جای دیگه
درباره سؤالی که دوست مون پرسیدند و واقعا سؤال قدرتمندی بود که باعث شده ذهن همه به تکاپو بیفته و متمرکز بشه روی اصل نتایج و بچه ها این همه کامنت و دیدگاه بنویسند و منم اگر بخوام دیدگاه خودم رو به عنوان دانشجویی که در این سایت فعالیت میکنه و ردپای شما رو دنبال میکنه، بگم::
=> مهم ترین اصلی که من در رفتار شما استاد نازنینم به عنوان صاحب یک کسب و کار دیدم و یاد گرفتم، گنجاندن توحید در تمامی ابعاد زندگی تون هست و حساب کردن روی هدایت خداوند؛
=> اصل تقسیم کار با نیروی برتری که مشتاقانه و به راحتی کارها رو جلو میبره و فقط لازمه که ما قسمت خودمون رو تمام و کمال و درست انجام بدیم و بعد می بینیم خداوند چندین قدم جلوتر از ما کارها رو جلو برده؛
=> این اصل که من یک رابطه فوقالعاده ای با قدرت و منبعی ساختم که خودش منشأ فراوانی و ثروت و نعمت هست و مهم ترین رابطه ایِ که باید روی بهبود کیفیتش کار کنم تا تمرکزم روی خودم و فقط کار خودم باشه و نه هر حاشیه و فرع دیگه ای؛
=> اصل اینه که من روی میزان موحد بودنم کار کنم به جای اینکه سرک بکشم و حساب کتاب کنم چطور تکامل رو دور بزنم و نتایج بقیه رو با خودم که در مسیر های کااملانه متفاوت هستیم مقایسه کنم و از اصل دور بشم؛
=> اصل اینه که من قوانین رو درک کنم و تا جایی که می تونم روی قدم هایی که میدونم باید بردارم متمرکز بشم، روی ایمان و توکل و شجاعتم کار کنم که به محض وضوح قدم بعد، الهام بعد حرکت کنم؛
=> اصل اینه که انقدر روی خداوند حساب کنم، رابطه ای که با این نیرو دارم رو قوی و نقش حضورش رو در زندگیم پر رنگ کنم که حتی اگر قدم هایی که باید بردارم از دید هر شخص و متخصصی غیر منطقی به نظر رسید اما من انقدر مطئم وجسور باشم که کاری رو انجام بدم که بهم گفته شده؛
=> اصل اینه که انقدر روی باورهای قدرتمندکننده چه درباره کارم و چه درباره خودم و خداوند ایجاد کنم که خودم رو لاایق شنیدن ایده ها و عمل به اونها بدونم؛
=> اصل اینه که به جای اینکه ذهنم رو بخوام با یکسری اسم های عجیب و غریب از تکنیک های بازاریابی و هرچی که هست پر کنم، بیام روی بهبود کیفیت کارم، روی بهبود کیفیت باورهای فراوانی و ثروت سازم، روی بهبود کیفیت رابطهای کار کنم که میدونم بقیه کارها رو خودش به اندازه ای که من روی این نیرو حساب کردم خودش ثروت میشه، فراوانی میشه، مشتری میشه، تبلیغ میشه، بزرگترین حامی و واسطه و اسپانسر میشه؛
=> اصل اینه که من چشمام رو به دیدن زیبایی ها و نکات مثبت عادت بدم، سپاسگزار تر باشم و اینطوری قلبم رو باز نگه دارم برای دریافت هدایت و ایده های جدید؛
=> اصل اینه که من برم دنبال اون منابع و رفرنس هایی که میدونم خوندن شون توی کارم بهم کمک میکنه؛
=> اصل تجسم کردن من از نتایجی که دوست دارم بگیرم هست که شرایط هرچی هم که میخواد باشه من دست از استانداردهام و تجسم کردن نکشم و به خودم و خدای خودم نیرویی که میتونه من رو به هرآنچه بخوام با لذت برسونه باور کنم؛
=> اصل حساب کردن روی قوانین ثابت و بدون تغییر خداونده و تلاش برای هماهنگ کردن خودم در هر شرایطی با این قوانین هست و سپردن بقیه کارها به این سیستم؛
=> اصل ثروتیِ که قبل از نمودش در زندگی باید جزو شخصیت و ذهنیت من بشه، و ساختن همچین شخصیتی که جریان ثروت رو به زندگی دعوت کرده و از خیلی قبل تر درحال تجربه این جریان در ابعاد مختلف زندگیش هست؛
=> اصل نشستن روی دوش خداوند هست و منتظر معجزه ها و اتفاقات زیبا و شگفت انگیز بودنه؛
اگر بخوام خلاصه کنم، اصل “توحید” هست و حرکت در مسیر درستیِ که تو رو در زمان مناسب در مکان مناسب با شرایط و فرصت ها و انسان های مناسب روبرو میکنه
اینا رو برای خودم نوشتم که میدونم قراره زود به زود بیام ده ها و ده ها بار این اصول که در یک کلمه یعنی توحید خلاصه میشن رو به خودم یادآوری کنم و نزارم فرعیات فضای ذهنم رو اشغال کنند و با هر بار خوندن این دیدگاهم نوع و نحوه عملکرد استاد رو به خودم یادآوری کنم و اهمیت تشخیص اصل از فرع در هر حیطه ای رو در ذهنم پر رنگ و کلیدی نگه دارم
خداروشکر بخاطر فرصتی که دارم تا این گام رو هم با تعهد بردارم^^
سلام به استاد عزیزممم و خانم شایسته دوسداشتنیبی و دوستان عباس منشیی.
خداروشکر بابت این حس و حال خوبی که دارم خداروشکر که به این درک بیشتر رسیدم که من خالق زندگی خودمم من با یکوچولو زمان گذاشتن روی خودم و کار کردن روی باورهام و پیدا کردن ترمزهام تونستم مشتری داشته باشم و فرداهم یه مشتری دارم و یکی از دوستامم گفته میخواد برای فلان روز بیاد و من چقدر خوشحالم که میبینم با همین یکوچولو زمان گذاشتن ها دارم نتیجه میبینم منی که توی این نزدیک یک ماه و خورده ای تونسته بودم فقط یدونه مشتری از سالن داشته باشم و بقیه روزا همش تضاد بود برام چون فهمیدم من توی باورهای ثروت کلی مشکل دارم و فکر میکنم پول ساختن سخته و چقدر توی افکارم یکی دوتا میکنم هزینه های خواسته هامو و بجای اینکه فکر کنم باید پول بیشتری بسازم روی این تکیه کردم چطور خودمو با پولی که دارم وفق بدم….
توجه به کمبود ها یعنی هنوزمممم خدارو درست باورنکردی خدای قدرتمند خدای مالک اسمان ها و زمین ها خدای ثروتمند خدای فراوانی ها فقط کافیه اراده کنم و هم جهت با خواسته هام بشم بنظرت نمتونه هدایت کنم باورهای قوی تری بسازم که پول بیشتری بسازم؟
صددرصد میتونه ولی مشکل اینجاست من تکیه نمیکنم به خداوند و بذارم به راحترین شکل برام خواسته هامو مهیا کنه بجاش توی ذهنم هزینه هارو دوتا دوتا چارتا چارتا میکنم که هزینه فلان خواستمو ازکجا بیارم قرضی که دارم و چطور بدم و….
و قرض گرفتن نورمن این انرژی که میذارم ذهنمو کنترل کنم و حسم رو بخاطر قرض هام بهتر کنمو بذار روی خودم بذارم یعنی ازجایی که فکرش رو نمیکنم قرض هامو بده و بذارراحتی و ارامش و لذت بردن از فراوانی و ثروت رو تجربه کنم.
خداوند برام تبلیغ میکنه،خداوند ازجایی که فکرش رو نمیکنم مشتری میاره به کسب و کارم و خداوند دل هارو نرم میکنه.
استاد من تک به تک این جمله هایی که گفتمو درک میکنم چون زندگیشون کردم یه مثالی میزنم برای اینکه باورام قوی تربشه.
خداوند برام تبلیغ میکنه:
یه دوستی دارم کارا تزریقات انجام میده پیشم خدمات انجام داده بود سه نفر ازش پرسیدن کجا رفتی و یکیشونم شمارمو گرفته که بیاد پیشم قشنگ چندسری تجربش کردم مشتری که برام مشتری اورده حالاخواهرش دوستش و یاغیره…
ازجایی که فکرش رو نمیکنم مشتری میاره به کسب و کارم:
استاد من از سرجاده ماشین گرفتم دیدم یه خانمم توماشین بود که حالا یسری حرفا بینمون شد و پالت مژه دستمو دید گفت میری سالن گفتم اره گفت کجا و اینا… بعد گفت شمارتو بده شمارمو گرفت و حالا باهم بعدم حرف زدیم چون ایشونم تتو کاربودن و میخواستن سالنی که من کار میکنم بیان که من موقعی که شمارمو داد فکرم نمیکردم یه دررررصد که قراره بعد مشتریم بشه و دوتا خدمات رو باهم انجام بده فقط داشتم برای دوستم تعریف میکردم گفتم او چه خوب میشه بیاد پیشم مژه هاشو خوشگل کنه جهت فان و خنده ولی اتفاق افتاد و تازه گفت یکی از دوستاشم قراره پیشم نوبت بگیره خدایاشکرت بابت این تبلیغات دهان به دهانی که موثرترین تبلغ و دارم تجربش میکنم.
خداوند دل هارو نرم میکنه:
توی کامنت های قبلیمم گفتم من خانوادم بشدن مخالف کار کردنم بودن و ازاینا بودن که دختر نباید کارکنه و تنها بزنه بیرون ولی خداوند دل هارو نرم میکنه و من الان راحت رفت و امد دارم بیرون و از اون شرایطی که تا سرکوچه تا حد سوپرمارکت میرفتم الان دارم ازادی رو تجربه میکنم که همیشه ارزشو داشتم فعلا خییلی بهتر قبله ولی من ازادی بی قید و شرط رو میخوام خداجونم سپاسگذارم ازت.
و اما باورهای عالی این فایل:
1_بیش از نیاز انسانها ثروت هست،فراوانی هست،نعمت هست.
2_ریشه مدیریت ذهن=ساختن باورهای توحیدی.
3_وقتی ذهنت رو مدیریت کنی کسب و کارتم میتونی مدیریت کنی.
4_ذهنت رو از اطلاعات محدود کننده خالی کن.
5_خداوند ادم مورد نیاز برای رشد من رو به سمت من هدایت میکنه.
6_خداوند راهکارهارو به سمت من هدایت میکنه
7_خداوند من رو با فرصت های شگفت انگیز روبه رو میکنه و همزمانی های شگفت انگیز رو برام ایجاد میکنه.
8_توحید یعنی شراکت با خداونو حساب کردن روی این نیرو و اعتمادبه هدایت های این نیرو و لبیک گفتن به الهامات.
9_احساس خوب=اتفاقات خوب
10_کار خدا اینه که از جایی که فکرش رو نمیکنم بهم روزی میده.
11_خداوند مالک اسمان و زمینه کل ثروت ها برای خداست خداازراه هایی که فکرش رو نمیکنم بهم روزی میده.
12_به فراوانی فکر کن نه کمبود اگر خدارو باورکنی به کمبود فکر نمیکنی.
13_خداوند همه چیز میشه.
14_باورخداوند=باورفراوانی.
استاد عزیزم و خانم شایسته دوستداشتنی عاشقتونممم و بینهایت ازتون سپاسگذارم.
من در قدم 13 طبق سوالی ک از خدا دیشب پرسیدم..که خدایا جرا با وجود این همه تعهدم..تلاشم..حرفه ای بودنم من نتیجه نمیگیرم..نتیجه دائمی نمیگیرن ..یکدفعه هست چند وقت نیست..مثل مشتری تو پیجم..گفتم خدایا تکامل هم بلشه طی شده الان دیگه موقعش هست… نتیجه باید بیاد..خیلی واضح جوابمو گرفتم..واضح که به خودم میگم واای این چه ساده بود..همینهه چرا تابحال داشتم زور الکی میزدم..چه ترمزییی…
من با گفته های استاد و خوندن کامنت بچه ها ..که یکی از دوستان دقیق اشاره کرده بود که آقا فروش نداری باور به فراوانی نداری.همین..چون مابقی کارها رو انجام میدم.هر روز ایده جدید..هر روز کیفیت محصولات بالا میره..هر روز تعهد بیشتر میشه..انگیزه بالایی دارم اما نتیجه یویو…
خدای مهربانم سپاسگزارم برای درک این آگاهی
کمکم کن تا برطرفش کنم کمکم کن تا ترمزم بردارم و وارد مدار فراوانی شم..
خدای مهربانم هر آنچه نیاز هست تا این باور تقویت کنم سر راهم قرار بده…آمین
سپاس استاد عزیزم..
سپاس مریم عزیزم
سپاس دوستان عزیزم برای آگاهی های ک به اشتراک میگذارید
سلام به استاد عباسمنش عزیز، خانم شایسته عزیز و دوستانم در پروژه خانه تکانی به صورت گام به گام
خداراسپاسگزارم که با حداقل و اندک ایمان و قدرتی که در وجود خود میدیدم منو هدایت کرد
خداراسپاس که اینجا اینجا هستم و تا الان 13 گام ،13 قدم را برداشتم و هر گام خودم متعهد به کامنت گذاشتن و خوندن کامنتهای دوستان عزیزم کردم
خداراسپاس یک بستری مثل سایت استاد عباسمنش وجود داره که میتونم برای رشد خودم و رسیدن به جواب سوالات و پیدا کردن راه ها وقت بذارم
امروز به خودم گفتم کاش برای تیم فوتسالی که در آینده قراره اونجا بازی کنم
محیطی که میخوام توش زندگی کنم و
هر جایی که رفت و آمد دارم در سطح و کیفیت این سایت باشه
خداروشکر که امروز هم فرصت اینو داشتم که از این فرصتی که خداوند بهم داده یعنی فرصت زندگی استفاده کنم، با اینکه خیلی خسته و کوفته بودم و بدنم درد میکرد و با احساس ناجالبی بلند شدم چون خیلی من از اینکه صبح ها بلند شم مقاومت دارم من از پارسال که دور و برم رو خلوت کردم شروع کردم که صبح ها بلند شدن ولی نتونستم دوام بیارم خیلی سخت بود
هر روز احساس میکردم یک جنازه رو باید از روی تخت بلند کنم بلند میشدم روزم رو شروع میکردم ولی بسیار در مقابل تغییر مقاومت داشتم و هنوزم دارم
و نمیفهمیدم برای چی دارم بلند میشم فقط میخواستم یک راهی پیدا کنم و تغییر کنم و این اصرار من باعث شد من زده بشم و
بعد از اون رها کردم و دیر تر از خواب بلند میشدم
تا همین هفته های قبل یعنی از روزی که گام اول را شروع کردم صبح زودتر بلند میشم
البته این تصمیم قبل از اینکه متوجه پروژه بشم گرفتم بخاطر اینکه تصمیمی گرفته بودم که تنهایی برای اولین بار برم اهواز هم بر ترسام غلبه کنم به عنوان یک قدم و قدمی دیگه اینکه خودم به تیمی معرفی کنم
قبلا تنهایی سفر داشتم ولی همش با حساب کردن روی اینو اون که اگر رسیدم مقصد تنها نباشم
ولی اینبار اینطوری نبود هم اسم علاقم وسط بود هم نشون دادن ایمانم به شکل واقعی
خداروشکر میکنم اما امروز با اینکه بازم برام سخته بلند شدن ولی هر روز در ادامه روی انرژیم کار میکنم بعد از 2 ساعت باز زمان میذارم و سعی میکنم روی تغییر باورها و صداهای ذهنم تمرکز داشته باشم
تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
میخوام از استاد و همینطور از علاقه و کار خودم بگم
دلیل اینکه استاد میگن من این کارایی که بقیه اساتید بازاریابی میکنن و آموزش میدن نمیکنم
دلیلش اینکه استاد بسیار باور قدرتمندی داره که تنها راه رسیدن به ثروت حرکت در مسیر علایقم هست انجام کاری که من (این من میتونه هر انسانی باشه) وقتی بهش میپردازم حالم خوبه لذت میبرم مهم تر همه نگران هیچی نیستم و باهاش عشق میکنم
مسیر من، مسیری که ازش لذت میبرم
پس همین خدایی که این اصل مهم رو بهم نشون دادی و منو هدایت کرده قدرت اینو داره که مشتری یا فالور یا شاگرد یا آمار بازدید بسیار زیاد از سایت یا هرچیزی که برای رشد کارم احتیاج دارم بهم بده و استاد اینو منطقی میکنه و کرده
یادم هست که توی دوره راهنمایی عملی استاد یه مثال منطقی داشت میگفت که همونطور که خدا داره این سیارات و خورشید و… توی مدار خودشون به گردش در میاره بدون اینکه بخواد زور بزنه یا تقلا کنه همینطور خودش با یه انرژی
به دور مدار مخصوص خودش میگرده چرا زندگی من اینطور نباشه منم میخوام بیزینس و… بدون اینکه من زور بزنم که هندل کنم چیزیو توی مسیر خودش حرکت کنه
توب کامنتهام از دوره راهنمای عملی خیلی میگم چوون من با این دوره نتیجههای گرفتم و توی مسیر علایقم قرار گرفتم و خیلی دوس دارم دوباره توی مدارش قرار بگیرم و اینبار علاقه خودم با باور توحیدی و ثروت ساز بسازم
چیزی که از حرفهای استاد توی فایل متوجه شدم اینکه من خیلی باور دارم که خودمونیم که داریم با کانون توجهمو زندگیمون رقم میزنیم
خود این فراوانی و ثروت می آفرینه
خود این عزت نفس می آفرینه
خود این احساس لیاقت می آفرینه
در نتیجه استاد عباسمنش بجای اینکه بیاد روی رشد و پیشرفت و کارها و اقدامات هم صنفی های خودش تمرکز بذاره تمرکز 100 درصدی میذاره روی خودش
اصلا اونوقت چه دلیلی داره که بره مدام سرچ کنه فلان آقا یا فلان خانم داره از چه روش های بازاریابی یا سخنرانی یا… داره استفاده میکنه
تمام تمرکز 100 درصد خودش میذاره که رشد کنه و به هیچ کسم فکر نمیکنه
خداروشکر که در این مسیر منو قرار دادی
در مورد خودم چون من فوتسالیستم و از 18 سالگی فوتسال شروع کردم با فایلهای رایگان و دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها و مهم تر همه عمل کردن به الهامات و صداهایی که میشنیدم.
خیلی خوب تکاملم طی کردم برای شروع چون من به خانوادم گفتم کنکور سفید میدم و میخوام برم فوتسال و اونا هیچ کدوم نه باور نه فکرش میکرد و من جدی ام توی این قضیه
تونستم راه خودم پیدا کنم و به اندازه که روی ذهنم کار کردم توی سالن و تمریناتم و بیرون از اون پیشرفت کردم یادم اوایل هر روز هر رشدی که داشتم بعد از تمرین مینوشتم توی کانالم
و توجه میکردم بهش
هنوزم اون کانال دارم
یه عالمه اتفاقات خوب رقم زدم
و اجازه ندادم فرع منو گول بزنه
اما از اونجا که ما خیلییییی فراموشکار هستیم
فراموش کردم و نتایجی که داشتم آرامش و احساس ارزشمندی نسبت به علاقم یا بهتره بگم کارم هر روز کمتر کمتر شد بهتره بگم نابود
و الان امروز بعد از گوش دادن به فایل و البته خوندن چند صحفه از کامنتهای این صحفه
از خودم یه چیزی متوجه شدم که من اصل درک نکردم اینکه ذهنم هنوز درگیر اینکه چه کاری انجام بدم
مثلا الان که هفته 4 لیگ برتر هست و به زودی لیگ 1 داره شروع میشه من نه تونستم تیمی برای خودم پیدا کنم
و تمریناتی که اینجا با این تیم داشتم هم کامل گذاشتم کنار چون قشنگ دیروز بهم ثابت شد که هیچچچچچ گونه ارزشی برای علاقه من یعنی فوتسال در هیچ کدوم ابعاد کارم قائل نیستن و اگر اینجا بخوام کامل توضیحش بدم اصلا اینقدر مسخررررررررس رفتارهاشون که همگی میخندین و میگین اینا دیگه کی ان تا کجااا میخوام ادامه بدن
خداروشکر که برای خودم ارزش قائل شدم و جدا شدم
بخاطر همین مدام ذهنم میگه خوب برو مربی شو خب برو پیج بزن درمورد فوتسال و فوتبال بگو
خب برو با توپ حرکت بزن و فیلم بگیر بذار
ولی این اااا چیزی نیست که من میخوام
یا مثلا هنوز که هنوز به من میگن چرا نرفتی دانشگاه و خونه ای چرا
همه اینا نشونه اینکه من هنوز مسیر علاقه شخصی خودم باور نکردم و نداشتم بخاطر همین احتمال زیاد توی این مدت هر تمرین و کار و قدم و زحمتی هم کشیدم در مسیر و هم جهت با علاقم نبوده در مسیر و هم جهت با نتایج و رشدی که میخوام نبوده و اتفاقا منو دور کرده بوده
و همینطور هیچوقت نتونستم به مرحله ای برسم که از علاقم پول در بیارم چون به ایدم و مسیرم اونقدری باور نداشتم و
باور های خوبی ام ندارم
که مثلا بگم من فوتسالیستم و این شغل منه اصلا به شکل شغل توی ذهنم نمیبینمش
بخاطر همین به مربی و شاگردای سالنی هدایت شدم که اونا هم فوتسال اولیت آخرشون و اصلا باور ندارن که فوتسال میتونه شغل بشه
و به عنوان فوتسالیست خودشون شاغل بدونن
هدایت شدم به مربی و هم تیمی هایی که فکر میکند فوتسال یه تفریح که آخر هفته بیایم یه توپ بزنیم بخاطر همین هم یه سری جریانات اتفاق افتاد و یکسری تبعیض ها قائل شدن برای فوتسال نسبت به بقیه رشته ها اون سالن که همین مفهوم و پیام میداد
بنظر من اصل و اساس و جواب سوال این دوستمون اینه
و بقیه مباحث مثل بازاریابی و فروش و فالور و شاگرد و.. چجوری باشه برمیگرده به اینکه چه باورهایی داریم و مسلما هرکس به باور خودش هدایت میشه
باورهای توحیدی استاد جواب سوال این فایل است که این باور توحیدی من سعی کردم که تا جایی که میتونم درموردش صحبت کنم، این باور توحیدی جا داره بیشتر از زاویه های دیگه در موردش صحبت بشه بخاطر همین یه باور خاص نیست بلکه مجموعه ای از باورهای هم ریشه است که این نتایج بینظیر رقم زده برای استاد،
بخاطر همین برمیگردم همون جمله اصلی کامنتم که ما داریم با کانون توجهمو اتفاقات زندگیمون رقم میزنیم و این خودش باورهای فراوانی میسازه لیاقت هم میسازه
هرچقدر که من این اصل مهم درک کردم بقیه موارد هم درک میکنم
خداروشکر میکنم بخاطر اینکه تونستم این آگاهی ها این مطالب رو اینجا بیاد بیارم و بنویسم و قومی برداشته باشم در جهت رسیدن به رویاهام و آرزو هام و احساس خوب درونی خودم
این آگاهی ها خیلی ارزشمنده چون من بعد از سال دوباره دارم آرام و کم کم بیاد میارم
از خدای خودم میخوام کمکم کنه که عمل کنم و این چیزایی که نوشتم رو بتونم به عالی ترین شکل ممکن حتی فراتر از تصورم عمل کنم
آخ چقدر قشنگ میشه که من روزی برسه که از علاقم که برای اینکه توی مسیرش قرار بگیرم همه چیز دادن به درآمد برسم
خودم رئیس خودم باشم خودم بیشتر از همیشه کشف کنم
از دوستان عزیزم که چندین گام از من جلوتر هستن بخاطر کامنتهای خوبشون بسیار سپاسگزارم
اگه اتفاقی برای یک نفر تونسته پس توهم راحت میتونی دیگه انجام بدی با تکامل
مثلا…
خونه 180 میلیاردی مگه هست توقم دیشب با حشاب کتاب اینکه بهترین قیمتام باشه نیس حرف الکی بوده وهمه مسخره میکردن من یاده حرف استاد افتادم وقتی
تو راه حرکت میکنی موفقیت همینجور جادویی رشد میکنن بزرگو بزرگتر میشن شاید برا بقیه یه دروغه ولی هست ومنطقی هم نباشه
تو تحسین کن
خبرهایی از موفقیت ایلانو تحسین میکنم خدایا بیشتر بهش بده براش ببارون نور برکتو زهرا میشه ارزش بیشتر بهتر ساده تر خلق کرد
خبرهایی از دارایی خونه 180میلیاردی که من خودم شک کردم صدو هشتادو میلیارد چجوری بنویسم خخخ ولی میدونم هست میدونم میشه وتو راه خواسته هر خواسته ای ممکنه وایده اش میاد
من دوست دارم همیشه تو راه مستقیم تو راه نعمتها باشم تو راه دوستی وارتباط با رب از این ازادی ولیاقت ازادی شکر
تفاوت بین اصله وفرع
دلیل اصلی موفقیت چیه اتفاقی بعد این فایل به فایلی هدایت شدم در مورد همین موضوع دقیق یه لحطه شک کردم بعد گفتم برم یادم میاد موضوع دلیل اصلیه موفقیته بعد عجیب دیدم اره برخوردم به دوتا فایله پشته سر هم در مورد علت اصلی موفقیت
درکه که بهش رسیدم
باورها در مورد موفقیت بود
گاهی خبراهایی میشنوعی منطقی نیس خیلی بیشتر شبیه مسخره بازی تا واقعیت
مثل برای الان ما خونه 180 میلیاردی شبیه دروغه ولی وقتی باور اینکه خدا بی نهایت بخشنده مهربان
باور اینکه خدا با هدایت بنده هاش توی راه نعمتاش تکاملی پشت سر هم نعمت میبخشه و این موقعه ها بدون مقایسه بقیه کنی از روی نگرانی بقیه چه دست اوردایی تو هیچ چیز تحسین کن میشه این نتیجه های کوچیکت روزی بزرگ خواهند شد
بعضی چیزا ظاهرشم خیلی منطقی بود اشتبه فرعه
مثلا فلان افراد موفق که همش تو کار تبلیق هستند یا خیلیا که کارشون با تبلیغ قبول دارن که باید دیده بشن
ولی یه باور طلایی هست
اصله محصول با کیفیته تبلیقات وجاشو اینا فرعه
مثلا یکی محصول خوب بده یه جا پرت باشه مغازش کوچیک بزرگ لوکس هرچی مهم نیس مهم کالای با کیفیته
مثال
استاد درسهای قانون الهیو که درک کرده اموزش میده ساده وماهم راحت با دستای خدا هدایت میشیم وبه کار میگیریم ورشد میکنیم
حالا ساعته استاد لوکیشن کفش اسمش رنگ چشماش اینا فرع ینی مهم نیس خیلی ساده
ما یه اصلی داریم تو جهان که در کل کشورها یکیه: آدمهای ثروتمند دنبال کار با کیفیت هستند و حاضرند بهاش هر چقدر هم که باشه رو بپردازند.
وقتی که شما این رو درست درک کنی، دنبال این هستی که کیفیت کارت رو بهتر و بهتر کنی. خدمت یا بیزنسات رو سادهتر، زیباتر، در دسترستر قرار بدی و ارائهاش کنی و این سوال تو ذهنته که چطور کیفیت کارت رو بهتر کنی؟ و این یعنی اینکه تمرکزت، روی کار خودت هست.
ولی خیلیها این تمرکز رو میبرن روی تبلیغات الکی، شکست حریفان و خیلی کارهای بیهوده دیگه…
خیلیها هم که قانون رو نمیدونند، میرن دنبال حرفهای قلمبه سلمبه و توهم میزنن که سواد دارن، مثلا “استراتژی اقیانوس آبی”، “اصول بازاریابی مدرن” و… آقاجان، قانون کیهانی از هر علم دیگهای صدها سال جلوتر و بهتره.
اینکه تو تمرکز بزاری رو کارهای رقیبات، انرژی بزاری که نابودشون کنی، طبق اصل قانون، رقیبهای بیشتری برای خودت میتراشی! و انرژیت بجای اینکه صرف توسعه بیزنس خودت بشه، صرف کارهای الکی دیگه شده.
نظر قانون در این باره چیه؟
ثروت بی انتهاست و برای هر کسی، بیش از نیازش ثروت و نعمت هست.
شما هر بار با پیروی از الهاماتت، همیشه به راههای بهتر و ثروتسازتر هدایت میشوی.
قانون میگه اگر شما در جهت نابودی دیگران کار کنی، فقط خودت رو نابود میکنی. چون خداوند به هر کسی اجازه رشد و زندگی داده. شما توجهات رو از فقر بردار، بزارش روی فراوانی، اونوقت میبینی دیگه تمایل نداری اصلا ببینی که چکار میکنه.
نگاهی بندازیم به تبلیغات:
پیش خودتون فکر کنید، چی میشه یه مغازه کوچیک مثل لباس فروشی، خرازی، بستنی فروشی همیشه پر مشتری هست و هیچ تبلیغی هم نداره؟
چرا اینقدر سرشون شلوغه؟ اونم تمام سال!
در پاسخ به این سوال میرسیم به کارهای اصل و کارهای فرع که شما بانجام کارهای اصلی، نتایج بزرگ خلق میکنی و کارهای فرعی خودبخود حل یا رفع میشن.
بازم بریم سراغ قانون و بیان کارهای اصلی:
🟢 فراوانی هست، برای هر بیزنسی بینهایت مشتری هست. و البته که باورهای افراد تعیین میکنه چقدر مشتری داشته باشن.
🟢 مشتریها به سمت شما هدایت میشن. البته که کارتون باید با کیفیتتر باشه.
🟢 از زندگی و کارت لذت ببرید. این آخری تنها مربوط به کار نیست و در تمام زندگیتون باید از این زندگی لذت ببرید. هر چقدر لذت و شادیتون بیشتر باشه، نعمت هم بیشتر میاد.
البته لذت همراه با رشد و بزرگ شدن شخصیت دیگه، نه اینکه مشروب بزنی من میخوام لذت ببرم.
اینا اصولی هستن که باعث گسترش یه کسب و کار میشن.باعث وفوور نعمت و مشتری تو کسب و کارت میشن.
این رفتار شماست که نتایج رو خلق میکنه! حرف رو که همه میزنن! اگر شما رفتار و اعمالت نشون میده دنبال تبلیغات نیستی و حرص نمیزنی، این نشون میده چقدر باور ساختی! این نشون میده که فراوانی جهان رو بهتر درک کردی، هدایت مشتریها به سمتت رو بهتر درک کردی و نتیجه افزایش ثروت و نعمت تو زندگیته.
اگر میگی فراوانی هست ولی در به در تبلیغ میکنی که تو رو خدا بیاید بخرید، این معلومه که داستان رو نفهمیدی.
آدمی که قانون رو بلده از خودش و تواناییهاش البته تبلیغ میکنه، از محصولاتش و خدماتی که میده، حرف میزنه و اونارو بخوبی معرفی میکنه، منظورم اینه که شما پول بدی به یک شخص دیگه که اون بره، برای شما مثلا تبلیغ کنه! در واقع کسی که نتونه محصول و خدمت خودش رو خوب معرفی نکنه، اون بیزنس خوبی نخواهد داشت. ولی فرقه بین اینکه تو با احساس ارزشمندی خودت رو تبلیغ کنی با اینکه تو با احساس فقر و کمبود، پول بدی یکی دیگه راجع بهت یا بیزنسات حرف بزنه. اگر جهت رو کم کنی و ثابت کردن خودت تبلیغ میکنی که دیگه فاتحه بیزنسات خونده شده و این برات یه تله و دام هست. اما وقتی با خلوص قلب و خدمتگذاری داری کار میکنی، افراد ” فرکانس شما رو دریافت میکنن” و همراهت میشن. بدون هیچ تبلیغی!
حالا بیاید نگاهی بندازیم به فرعیاتی که ظاهرشون فقط قشنگه، زرق و برق الکی!
* کت و شلوار و بسیار اتو کشیده باشید.
این خوبه که آدم مرتب و تمیز باشههاااا
ولی یه سریها ادا درمیارن که مثلا پرستیژ بالا و فلان، بعد اینقدر خدمت و محصولاتشون بیکیفیت هست که آدم میگه اینا هیچی بارشون نیست. تو سخنرانیهاشون چرت و پرت میگن. یه مثال بزنم! یه ورکشاپ رفته بودم، طرف وسط ورکشاپ، پشت میکروفن، مشغول خوردن خوراکی شد! بنده خدا تعارف هم زد به اون چهل، پنجاه نفر… بعد با باورهای محدودش گفت: میدونید دیگه، تدریس شغلی هست که آدم وسطش ضعف میکنه و … منم حالا این رسااالت افتاده بر دوشم و….
* برای ضبط چندین دوربین و استودیو حرفهای لازمه
اینم از همون کلاس بازی درآوردنهاست دیگه، کمالگرایی و محدودیت. بعد میبینی با افکتهای فلان و غیره…یه کلیپ بدون محتوا 10 دقیقهای تولید میکنن که عملا نمیشه بیش از 10 دقیقه باشه، چون تهیه همون کلیپ 3 روز زمان میبره.
* استفاده از علللللللم روووز
این یکی دیگه واقعا چرته!
مثلا ادعا ”استراتژی اقیانوس آبی” میدونید چیه؟ انکه بزن حریف رو نابود کن که تو زنده بمونی! بعد اینو بزار کنار فراوانی ببین چقدر پوچه! میگم یه سریها توهم با سوادی دارن و تو عالم هپروت سیر میکنن ولی من بخودم یادآوری میکنم، اگر تو این مسیر خطرناک برم، این مسیر هیچ انتهایی نداره و من بیشتر و بیشتر نابود میشم.
اگر من درک کنم در مقابل خداوند که فراوانی کل جهان هست، من چقدرر کوچیکم….میتونم بفهمم که این منم که باید بزرگ بشم، باید تغییر کنم و باید رشد کنم.
جهان بیرون من آلردی درست هست، کاریش نمیخواد بکنم، من باید تغییر کنم. من باید رشد کنم.
در پناه الله مهربان، ثروتمند در تمام ابعاد زندگیتون باشید که ثروت خودشه
اصل چیه؟ افکار و باورها و فرکانس های خودم خالق صد در صد تمام تجربیات زندگیم است
برای خلق زندگی دلخواه باید به کنترل ذهن و کنترل ورودی ها بپردازم مهمترین مسله توجه لحظه ای به احساسم و کانون توجهم است
اگر دارم به رابطه عاطفی خوب فکر میکنم ولی حالم خوب نیست یعنی در مسیر خلق ناخواسته هستم یعنی دارم خلاف جهت میرم
حالا فرع چیه
در روابط عاطفی فکر کنیم فلان عامل بیرونی باعث داشتن آن رابطه دلخواه است مثلا سن خانواده وضعیت مالی زیبایی و ….
توحید یعنی همه قدرت را بدی به خدا در هر زمینه ای
شرک یعنی بقیه مهم آن بقیه باید خوششون بیاد فلان عامل را باید داشته باشم فلان ویژگی را باید داشته باشم
فرع یعنی رفتن دنبال نخود سیاه و گمراه شدن از مسیر و جاده اصلی که به قول استاد سوت زنان شما را به خواسته هایتان میرساند
این قانون سهل و ممتنع هست آنقدر راحته که باورش نمیکنیم سختش میگیرم
باید اصل درست بشه تا فرعیات هم به خودی خود دزست بشه درست کردن اصل سمت من است و اوکی کردن فرعیات سمت خداست، اصل همان جهاد اکبر است که سمت من است و وقتی من تو جهاد اکبر موفق عمل کنم خدا تمام جهاد اصغر ها (فرعیات)را به نفع من اوکی میکند، یعنی همزمانی ها پیش میاد اون چیزی که فکر میکردم نقطه ضعفمه میشه نقطه قوتم دستان خدا میاد ایده ها میاد در زمان و مکان مناسب قرار میگیرم اون اتفاق یا اون فرد که فکر میکردم به ضررمه به نفعم میشه و هزاران اتفاق دیگه که هرگز از دست این ذهن منطقی و کوچک و محدود من برنمیاد
خدایا مرا از مسیر هموار به ارامش درونی برسان و سعادت دنیا و آخرت را از همون جاده جنگلی نصیب من کن خدایا مرا آسان کن برای دریافت نعمت ها
الهی هدایتم را سپاس، الهامات را سپاس، قوانین جهان را سپاس
تشخیص اصل از فرع
” اصل ” بنظرم همون درک قوانین ثابت جهان، ایمان و باور قلبی به خدا، ناامید و دلسرد نشدن در مسیر و طی کردن تکامل هست.
” فرع ” همون ابزارها مثل تبلیغات، و نمای فروشگاه و بنر و وسایل جانبی
بنظرم اول باید اصل درست باشه، تا فرع هم کمک کننده باشه
وقتی ته ذهنم اینه این کسب و کار خوب نیست، به نتیجه نمیرسه، هر چقدر که تبلیغ کنم نتیجه نمیده.
این جمله خانم شایسته عزیز در فایل معرفی دوره که گفتن ؛ اگه مسئله ای هست که فعلا راهی براش نداری و نمیدونی چطوری حل کنی، بگو این مسئله رو همینجا رها میکنم روی باورهام کار میکنم تا قدم و راه مناسب بهم گفته شه. در مورد کسب و کارم مدتی رشد داشتم ولی الان مدتهاست که رشدی نداشتم و پسرفت کردم.
همین جمله خانم شایسته رو گفتم و مسئله رو رها کردم. و الان فایل سیزدهم بهم گفته شده که ؛
1_ دلیل عدم رشدم اینه که تمرکزم رو از کار اصلی برداشتم و رفتم سراغ حاشیه ها و اتفاقاتی که در جریانه
2_ درگیر فرع شدم، باورهای مخرب
اینکه شرکت دوره، هزینه پست زیاده و مشتری حاضر نیست پرداخت کنه و مردم پول دستشون نیست و …
3_ اینکه در این مسیر کسی بیاد و کمک کنه و بگه چیکار کنم، توقع داشتن از دیگران
و الان تصمیم گرفتم که فقط برگردم به درون خودم، به باورهای خودم، اونا رو پیدا کنم، اصلاح کنم، از کسی توقعی نداشته باشم، کم کم قدم بردارم، تا قدم های بعدی گفته شه، تکاملم رو طی کنم، صبور باشم، ناامید نشم، توانایی هام رو به خودم یاداوری کنم، به رقبا کاری نداشته باشم، روی خودم تمرکز کنم.
به نام ربّ یگانه هدایتگر جهان هستی
گام سیزدهم از پروژه “خانه تکانی ذهن، گام به گام”
سلام به دوستان عزیزم در این پروژه هدایتی
راستش وقتی بحث جنبه های مالی میشه چون خودم هنوز در حوزه کسب و کار تجربه ای ندارم و وارد بازار کار نشدم ذهنم مقاومت داره درباره نوشتن کامنت اما چون تعهد دادم برای هر گام، دوست دارم حداقل چیزهایی که از شما و دوستان یاد گرفتم رو دوباره و دوباره تکرار کنم
استاد عزیزم، منم مثل شما گوش هام خیلی حساس هستند به شنیدن نصیحت چون پدرم از زمانی که یادم میاد تا همین لحظه درحال به قولی هدایت دیگران به مسیر، نصحیت کردن بقیه، تحمیل کردن عقاید و باورهای خودشون که ایشون فقط درست میگه و میدونه مسیر چی هست و بقیه همه راه اشتباه میرن و.. احتمالا خودتون بهتر میدونید درباره چی صحبت می کنم
منم چون اینطرف قضیه بودم و کیفیت نتایج رو می دیدم خیلی خیلی حساس شدم به اینکه دیگران فقط حرف می زنند و پای عمل که میرسه قالب تهی می کنند،، اما نکته خارقالعاده و تحسین برانگیز درباره شما اینه که خدا شاهده اولین روزی که وارد سایت شدم و اولین فایل رو از شما دیدم که دارید درباره ‘رویاهایی که رویا نیستند’ و خواسته ها میتونه به حقیقت بپیونده صحبت می کردید و اتفاقا فلوریدا اون محله شگفت انگیز و بسیار زیبای انیمیشنی بودید که خونه هشت خوابه داشتید.. من قلبم گفت این آدم جنس صحبت هاش متفاوته،، نصیحت نیست یا فقط حرف نیست عممل هست، نتیجه با بالاترین کیفیت هست و مهمترین چیزی که الان متوجه میشم چرا قلبم انقدر تسلیم صحبت ها و آموزه های شما شده بود فرکانس شما بود.
چون خیلی ها می تونن حرف های قشنگ بزنند اما چیزی که به قلب میشینه و صحت یک کلام رو تایید میکنه ‘فرکانس’ هست، اون صداقت کلامی هست که به گفته های خودش عمل شده و نتیجه گرفته و نیازی نداره به تحمیل کردن چیزی به کسی.. و فقط از نتایجش میگه نه از یکسری ایدولوژی یا نتایج نادلخواه که بخواد همون رو به بقیه هم تحمیل کنه و توی مسیر خودش بکشه؛ و کاملااا واضح و ملموسِ جنس فرکانس های هر فرد چون فرکانس چیزی نیست که بخوای با حرف های قشنگ اون رو مخفی کنی و پشتش قایم بشی!
خیلی برام جالبه که هرچقدر بیشتر در این مسیر جلو میرم، برخلاف روزهای اولی که در این سایت بودم و دوست داشتم منم با بقیه حرف بزنم اما بیشتر عاشق عملگرایی میشم بیشتر دوست دارم که حرف نزنم چیزی نگم و برم فقط عمل کنم فقط نتیجه بگیرم و بعد بیام از نتایجم بگم و فقط هم اینجا از نتایجم بگم و نه جای دیگه
درباره سؤالی که دوست مون پرسیدند و واقعا سؤال قدرتمندی بود که باعث شده ذهن همه به تکاپو بیفته و متمرکز بشه روی اصل نتایج و بچه ها این همه کامنت و دیدگاه بنویسند و منم اگر بخوام دیدگاه خودم رو به عنوان دانشجویی که در این سایت فعالیت میکنه و ردپای شما رو دنبال میکنه، بگم::
=> مهم ترین اصلی که من در رفتار شما استاد نازنینم به عنوان صاحب یک کسب و کار دیدم و یاد گرفتم، گنجاندن توحید در تمامی ابعاد زندگی تون هست و حساب کردن روی هدایت خداوند؛
=> اصل تقسیم کار با نیروی برتری که مشتاقانه و به راحتی کارها رو جلو میبره و فقط لازمه که ما قسمت خودمون رو تمام و کمال و درست انجام بدیم و بعد می بینیم خداوند چندین قدم جلوتر از ما کارها رو جلو برده؛
=> این اصل که من یک رابطه فوقالعاده ای با قدرت و منبعی ساختم که خودش منشأ فراوانی و ثروت و نعمت هست و مهم ترین رابطه ایِ که باید روی بهبود کیفیتش کار کنم تا تمرکزم روی خودم و فقط کار خودم باشه و نه هر حاشیه و فرع دیگه ای؛
=> اصل اینه که من روی میزان موحد بودنم کار کنم به جای اینکه سرک بکشم و حساب کتاب کنم چطور تکامل رو دور بزنم و نتایج بقیه رو با خودم که در مسیر های کااملانه متفاوت هستیم مقایسه کنم و از اصل دور بشم؛
=> اصل اینه که من قوانین رو درک کنم و تا جایی که می تونم روی قدم هایی که میدونم باید بردارم متمرکز بشم، روی ایمان و توکل و شجاعتم کار کنم که به محض وضوح قدم بعد، الهام بعد حرکت کنم؛
=> اصل اینه که انقدر روی خداوند حساب کنم، رابطه ای که با این نیرو دارم رو قوی و نقش حضورش رو در زندگیم پر رنگ کنم که حتی اگر قدم هایی که باید بردارم از دید هر شخص و متخصصی غیر منطقی به نظر رسید اما من انقدر مطئم وجسور باشم که کاری رو انجام بدم که بهم گفته شده؛
=> اصل اینه که انقدر روی باورهای قدرتمندکننده چه درباره کارم و چه درباره خودم و خداوند ایجاد کنم که خودم رو لاایق شنیدن ایده ها و عمل به اونها بدونم؛
=> اصل اینه که به جای اینکه ذهنم رو بخوام با یکسری اسم های عجیب و غریب از تکنیک های بازاریابی و هرچی که هست پر کنم، بیام روی بهبود کیفیت کارم، روی بهبود کیفیت باورهای فراوانی و ثروت سازم، روی بهبود کیفیت رابطهای کار کنم که میدونم بقیه کارها رو خودش به اندازه ای که من روی این نیرو حساب کردم خودش ثروت میشه، فراوانی میشه، مشتری میشه، تبلیغ میشه، بزرگترین حامی و واسطه و اسپانسر میشه؛
=> اصل اینه که من چشمام رو به دیدن زیبایی ها و نکات مثبت عادت بدم، سپاسگزار تر باشم و اینطوری قلبم رو باز نگه دارم برای دریافت هدایت و ایده های جدید؛
=> اصل اینه که من برم دنبال اون منابع و رفرنس هایی که میدونم خوندن شون توی کارم بهم کمک میکنه؛
=> اصل تجسم کردن من از نتایجی که دوست دارم بگیرم هست که شرایط هرچی هم که میخواد باشه من دست از استانداردهام و تجسم کردن نکشم و به خودم و خدای خودم نیرویی که میتونه من رو به هرآنچه بخوام با لذت برسونه باور کنم؛
=> اصل حساب کردن روی قوانین ثابت و بدون تغییر خداونده و تلاش برای هماهنگ کردن خودم در هر شرایطی با این قوانین هست و سپردن بقیه کارها به این سیستم؛
=> اصل ثروتیِ که قبل از نمودش در زندگی باید جزو شخصیت و ذهنیت من بشه، و ساختن همچین شخصیتی که جریان ثروت رو به زندگی دعوت کرده و از خیلی قبل تر درحال تجربه این جریان در ابعاد مختلف زندگیش هست؛
=> اصل نشستن روی دوش خداوند هست و منتظر معجزه ها و اتفاقات زیبا و شگفت انگیز بودنه؛
اگر بخوام خلاصه کنم، اصل “توحید” هست و حرکت در مسیر درستیِ که تو رو در زمان مناسب در مکان مناسب با شرایط و فرصت ها و انسان های مناسب روبرو میکنه
اینا رو برای خودم نوشتم که میدونم قراره زود به زود بیام ده ها و ده ها بار این اصول که در یک کلمه یعنی توحید خلاصه میشن رو به خودم یادآوری کنم و نزارم فرعیات فضای ذهنم رو اشغال کنند و با هر بار خوندن این دیدگاهم نوع و نحوه عملکرد استاد رو به خودم یادآوری کنم و اهمیت تشخیص اصل از فرع در هر حیطه ای رو در ذهنم پر رنگ و کلیدی نگه دارم
خداروشکر بخاطر فرصتی که دارم تا این گام رو هم با تعهد بردارم^^
گام سینزدهم
به نام خدای نور
سلام به استاد عزیزممم و خانم شایسته دوسداشتنیبی و دوستان عباس منشیی.
خداروشکر بابت این حس و حال خوبی که دارم خداروشکر که به این درک بیشتر رسیدم که من خالق زندگی خودمم من با یکوچولو زمان گذاشتن روی خودم و کار کردن روی باورهام و پیدا کردن ترمزهام تونستم مشتری داشته باشم و فرداهم یه مشتری دارم و یکی از دوستامم گفته میخواد برای فلان روز بیاد و من چقدر خوشحالم که میبینم با همین یکوچولو زمان گذاشتن ها دارم نتیجه میبینم منی که توی این نزدیک یک ماه و خورده ای تونسته بودم فقط یدونه مشتری از سالن داشته باشم و بقیه روزا همش تضاد بود برام چون فهمیدم من توی باورهای ثروت کلی مشکل دارم و فکر میکنم پول ساختن سخته و چقدر توی افکارم یکی دوتا میکنم هزینه های خواسته هامو و بجای اینکه فکر کنم باید پول بیشتری بسازم روی این تکیه کردم چطور خودمو با پولی که دارم وفق بدم….
توجه به کمبود ها یعنی هنوزمممم خدارو درست باورنکردی خدای قدرتمند خدای مالک اسمان ها و زمین ها خدای ثروتمند خدای فراوانی ها فقط کافیه اراده کنم و هم جهت با خواسته هام بشم بنظرت نمتونه هدایت کنم باورهای قوی تری بسازم که پول بیشتری بسازم؟
صددرصد میتونه ولی مشکل اینجاست من تکیه نمیکنم به خداوند و بذارم به راحترین شکل برام خواسته هامو مهیا کنه بجاش توی ذهنم هزینه هارو دوتا دوتا چارتا چارتا میکنم که هزینه فلان خواستمو ازکجا بیارم قرضی که دارم و چطور بدم و….
و قرض گرفتن نورمن این انرژی که میذارم ذهنمو کنترل کنم و حسم رو بخاطر قرض هام بهتر کنمو بذار روی خودم بذارم یعنی ازجایی که فکرش رو نمیکنم قرض هامو بده و بذارراحتی و ارامش و لذت بردن از فراوانی و ثروت رو تجربه کنم.
خداوند برام تبلیغ میکنه،خداوند ازجایی که فکرش رو نمیکنم مشتری میاره به کسب و کارم و خداوند دل هارو نرم میکنه.
استاد من تک به تک این جمله هایی که گفتمو درک میکنم چون زندگیشون کردم یه مثالی میزنم برای اینکه باورام قوی تربشه.
خداوند برام تبلیغ میکنه:
یه دوستی دارم کارا تزریقات انجام میده پیشم خدمات انجام داده بود سه نفر ازش پرسیدن کجا رفتی و یکیشونم شمارمو گرفته که بیاد پیشم قشنگ چندسری تجربش کردم مشتری که برام مشتری اورده حالاخواهرش دوستش و یاغیره…
ازجایی که فکرش رو نمیکنم مشتری میاره به کسب و کارم:
استاد من از سرجاده ماشین گرفتم دیدم یه خانمم توماشین بود که حالا یسری حرفا بینمون شد و پالت مژه دستمو دید گفت میری سالن گفتم اره گفت کجا و اینا… بعد گفت شمارتو بده شمارمو گرفت و حالا باهم بعدم حرف زدیم چون ایشونم تتو کاربودن و میخواستن سالنی که من کار میکنم بیان که من موقعی که شمارمو داد فکرم نمیکردم یه دررررصد که قراره بعد مشتریم بشه و دوتا خدمات رو باهم انجام بده فقط داشتم برای دوستم تعریف میکردم گفتم او چه خوب میشه بیاد پیشم مژه هاشو خوشگل کنه جهت فان و خنده ولی اتفاق افتاد و تازه گفت یکی از دوستاشم قراره پیشم نوبت بگیره خدایاشکرت بابت این تبلیغات دهان به دهانی که موثرترین تبلغ و دارم تجربش میکنم.
خداوند دل هارو نرم میکنه:
توی کامنت های قبلیمم گفتم من خانوادم بشدن مخالف کار کردنم بودن و ازاینا بودن که دختر نباید کارکنه و تنها بزنه بیرون ولی خداوند دل هارو نرم میکنه و من الان راحت رفت و امد دارم بیرون و از اون شرایطی که تا سرکوچه تا حد سوپرمارکت میرفتم الان دارم ازادی رو تجربه میکنم که همیشه ارزشو داشتم فعلا خییلی بهتر قبله ولی من ازادی بی قید و شرط رو میخوام خداجونم سپاسگذارم ازت.
و اما باورهای عالی این فایل:
1_بیش از نیاز انسانها ثروت هست،فراوانی هست،نعمت هست.
2_ریشه مدیریت ذهن=ساختن باورهای توحیدی.
3_وقتی ذهنت رو مدیریت کنی کسب و کارتم میتونی مدیریت کنی.
4_ذهنت رو از اطلاعات محدود کننده خالی کن.
5_خداوند ادم مورد نیاز برای رشد من رو به سمت من هدایت میکنه.
6_خداوند راهکارهارو به سمت من هدایت میکنه
7_خداوند من رو با فرصت های شگفت انگیز روبه رو میکنه و همزمانی های شگفت انگیز رو برام ایجاد میکنه.
8_توحید یعنی شراکت با خداونو حساب کردن روی این نیرو و اعتمادبه هدایت های این نیرو و لبیک گفتن به الهامات.
9_احساس خوب=اتفاقات خوب
10_کار خدا اینه که از جایی که فکرش رو نمیکنم بهم روزی میده.
11_خداوند مالک اسمان و زمینه کل ثروت ها برای خداست خداازراه هایی که فکرش رو نمیکنم بهم روزی میده.
12_به فراوانی فکر کن نه کمبود اگر خدارو باورکنی به کمبود فکر نمیکنی.
13_خداوند همه چیز میشه.
14_باورخداوند=باورفراوانی.
استاد عزیزم و خانم شایسته دوستداشتنی عاشقتونممم و بینهایت ازتون سپاسگذارم.
شاد،سلامت،موفق و ثروتمند باشید.
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام وقتتون بخیر وشادی
من در قدم 13 طبق سوالی ک از خدا دیشب پرسیدم..که خدایا جرا با وجود این همه تعهدم..تلاشم..حرفه ای بودنم من نتیجه نمیگیرم..نتیجه دائمی نمیگیرن ..یکدفعه هست چند وقت نیست..مثل مشتری تو پیجم..گفتم خدایا تکامل هم بلشه طی شده الان دیگه موقعش هست… نتیجه باید بیاد..خیلی واضح جوابمو گرفتم..واضح که به خودم میگم واای این چه ساده بود..همینهه چرا تابحال داشتم زور الکی میزدم..چه ترمزییی…
من با گفته های استاد و خوندن کامنت بچه ها ..که یکی از دوستان دقیق اشاره کرده بود که آقا فروش نداری باور به فراوانی نداری.همین..چون مابقی کارها رو انجام میدم.هر روز ایده جدید..هر روز کیفیت محصولات بالا میره..هر روز تعهد بیشتر میشه..انگیزه بالایی دارم اما نتیجه یویو…
خدای مهربانم سپاسگزارم برای درک این آگاهی
کمکم کن تا برطرفش کنم کمکم کن تا ترمزم بردارم و وارد مدار فراوانی شم..
خدای مهربانم هر آنچه نیاز هست تا این باور تقویت کنم سر راهم قرار بده…آمین
سپاس استاد عزیزم..
سپاس مریم عزیزم
سپاس دوستان عزیزم برای آگاهی های ک به اشتراک میگذارید
در پناه خدای منان شاد باشید و شکرکزار
به نام خداوند جان آفرین حکیم سخن در زبان آفرین
سلام استاد و مریم جان
در مورد تبلیغ من فکرنکنم بازدیدی که خدا برات انجام بده کسی بتونه انجام بده
فقط وقتی مشتری اومد اتفاقی افتاد باید بدانیم که از کجاست و خود را لایق اون بدونیم
یه مشتری داشتم اومد غریبه بود گفتم شماره من بهتون داده گفت تو مغازه پرسیدم یه نفر گفت این شماره زنگ بزن کارت انجام میده
پس خیلی پیش میاد این اتفاقات
و درمورد نصیحت هر وقت میخوام چیزی بگم جدیدا تو این چند ماه اخیر یه لحظه میگم
خودت چی
یاد یه حرفی از پیامبر میفتم که میگن روزی مردی آمد و گفت فرزندم را نصیحت کن خرما کمتر بخورد
پیامبر میگه برو فردا بیا
فردا میاد و پیامبر با فرزندش حرف میزنه
دلیل این که چرا فردا بیام را مرد میپرسند
و پیامبر میگه دیروز خودم خرما خورده بودم نمی تونستم پسر شما را نصیحت کنم
دقیق چرا ما باید بگیم وقتی خودمون نمی تونیم انجام بدیم
این فایل جای تفکر بسیار دارد
خدایا ما را در درک آسان مطالب و اجرای آگاهی های که روزیم کردی یاری کن
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال
به نام خدای بخشنده مهربان
سلام به استاد عباسمنش عزیز، خانم شایسته عزیز و دوستانم در پروژه خانه تکانی به صورت گام به گام
خداراسپاسگزارم که با حداقل و اندک ایمان و قدرتی که در وجود خود میدیدم منو هدایت کرد
خداراسپاس که اینجا اینجا هستم و تا الان 13 گام ،13 قدم را برداشتم و هر گام خودم متعهد به کامنت گذاشتن و خوندن کامنتهای دوستان عزیزم کردم
خداراسپاس یک بستری مثل سایت استاد عباسمنش وجود داره که میتونم برای رشد خودم و رسیدن به جواب سوالات و پیدا کردن راه ها وقت بذارم
امروز به خودم گفتم کاش برای تیم فوتسالی که در آینده قراره اونجا بازی کنم
محیطی که میخوام توش زندگی کنم و
هر جایی که رفت و آمد دارم در سطح و کیفیت این سایت باشه
خداروشکر که امروز هم فرصت اینو داشتم که از این فرصتی که خداوند بهم داده یعنی فرصت زندگی استفاده کنم، با اینکه خیلی خسته و کوفته بودم و بدنم درد میکرد و با احساس ناجالبی بلند شدم چون خیلی من از اینکه صبح ها بلند شم مقاومت دارم من از پارسال که دور و برم رو خلوت کردم شروع کردم که صبح ها بلند شدن ولی نتونستم دوام بیارم خیلی سخت بود
هر روز احساس میکردم یک جنازه رو باید از روی تخت بلند کنم بلند میشدم روزم رو شروع میکردم ولی بسیار در مقابل تغییر مقاومت داشتم و هنوزم دارم
و نمیفهمیدم برای چی دارم بلند میشم فقط میخواستم یک راهی پیدا کنم و تغییر کنم و این اصرار من باعث شد من زده بشم و
بعد از اون رها کردم و دیر تر از خواب بلند میشدم
تا همین هفته های قبل یعنی از روزی که گام اول را شروع کردم صبح زودتر بلند میشم
البته این تصمیم قبل از اینکه متوجه پروژه بشم گرفتم بخاطر اینکه تصمیمی گرفته بودم که تنهایی برای اولین بار برم اهواز هم بر ترسام غلبه کنم به عنوان یک قدم و قدمی دیگه اینکه خودم به تیمی معرفی کنم
قبلا تنهایی سفر داشتم ولی همش با حساب کردن روی اینو اون که اگر رسیدم مقصد تنها نباشم
ولی اینبار اینطوری نبود هم اسم علاقم وسط بود هم نشون دادن ایمانم به شکل واقعی
خداروشکر میکنم اما امروز با اینکه بازم برام سخته بلند شدن ولی هر روز در ادامه روی انرژیم کار میکنم بعد از 2 ساعت باز زمان میذارم و سعی میکنم روی تغییر باورها و صداهای ذهنم تمرکز داشته باشم
تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
میخوام از استاد و همینطور از علاقه و کار خودم بگم
دلیل اینکه استاد میگن من این کارایی که بقیه اساتید بازاریابی میکنن و آموزش میدن نمیکنم
دلیلش اینکه استاد بسیار باور قدرتمندی داره که تنها راه رسیدن به ثروت حرکت در مسیر علایقم هست انجام کاری که من (این من میتونه هر انسانی باشه) وقتی بهش میپردازم حالم خوبه لذت میبرم مهم تر همه نگران هیچی نیستم و باهاش عشق میکنم
مسیر من، مسیری که ازش لذت میبرم
پس همین خدایی که این اصل مهم رو بهم نشون دادی و منو هدایت کرده قدرت اینو داره که مشتری یا فالور یا شاگرد یا آمار بازدید بسیار زیاد از سایت یا هرچیزی که برای رشد کارم احتیاج دارم بهم بده و استاد اینو منطقی میکنه و کرده
یادم هست که توی دوره راهنمایی عملی استاد یه مثال منطقی داشت میگفت که همونطور که خدا داره این سیارات و خورشید و… توی مدار خودشون به گردش در میاره بدون اینکه بخواد زور بزنه یا تقلا کنه همینطور خودش با یه انرژی
به دور مدار مخصوص خودش میگرده چرا زندگی من اینطور نباشه منم میخوام بیزینس و… بدون اینکه من زور بزنم که هندل کنم چیزیو توی مسیر خودش حرکت کنه
توب کامنتهام از دوره راهنمای عملی خیلی میگم چوون من با این دوره نتیجههای گرفتم و توی مسیر علایقم قرار گرفتم و خیلی دوس دارم دوباره توی مدارش قرار بگیرم و اینبار علاقه خودم با باور توحیدی و ثروت ساز بسازم
چیزی که از حرفهای استاد توی فایل متوجه شدم اینکه من خیلی باور دارم که خودمونیم که داریم با کانون توجهمو زندگیمون رقم میزنیم
خود این فراوانی و ثروت می آفرینه
خود این عزت نفس می آفرینه
خود این احساس لیاقت می آفرینه
در نتیجه استاد عباسمنش بجای اینکه بیاد روی رشد و پیشرفت و کارها و اقدامات هم صنفی های خودش تمرکز بذاره تمرکز 100 درصدی میذاره روی خودش
اصلا اونوقت چه دلیلی داره که بره مدام سرچ کنه فلان آقا یا فلان خانم داره از چه روش های بازاریابی یا سخنرانی یا… داره استفاده میکنه
تمام تمرکز 100 درصد خودش میذاره که رشد کنه و به هیچ کسم فکر نمیکنه
خداروشکر که در این مسیر منو قرار دادی
در مورد خودم چون من فوتسالیستم و از 18 سالگی فوتسال شروع کردم با فایلهای رایگان و دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها و مهم تر همه عمل کردن به الهامات و صداهایی که میشنیدم.
خیلی خوب تکاملم طی کردم برای شروع چون من به خانوادم گفتم کنکور سفید میدم و میخوام برم فوتسال و اونا هیچ کدوم نه باور نه فکرش میکرد و من جدی ام توی این قضیه
تونستم راه خودم پیدا کنم و به اندازه که روی ذهنم کار کردم توی سالن و تمریناتم و بیرون از اون پیشرفت کردم یادم اوایل هر روز هر رشدی که داشتم بعد از تمرین مینوشتم توی کانالم
و توجه میکردم بهش
هنوزم اون کانال دارم
یه عالمه اتفاقات خوب رقم زدم
و اجازه ندادم فرع منو گول بزنه
اما از اونجا که ما خیلییییی فراموشکار هستیم
فراموش کردم و نتایجی که داشتم آرامش و احساس ارزشمندی نسبت به علاقم یا بهتره بگم کارم هر روز کمتر کمتر شد بهتره بگم نابود
و الان امروز بعد از گوش دادن به فایل و البته خوندن چند صحفه از کامنتهای این صحفه
از خودم یه چیزی متوجه شدم که من اصل درک نکردم اینکه ذهنم هنوز درگیر اینکه چه کاری انجام بدم
مثلا الان که هفته 4 لیگ برتر هست و به زودی لیگ 1 داره شروع میشه من نه تونستم تیمی برای خودم پیدا کنم
و تمریناتی که اینجا با این تیم داشتم هم کامل گذاشتم کنار چون قشنگ دیروز بهم ثابت شد که هیچچچچچ گونه ارزشی برای علاقه من یعنی فوتسال در هیچ کدوم ابعاد کارم قائل نیستن و اگر اینجا بخوام کامل توضیحش بدم اصلا اینقدر مسخررررررررس رفتارهاشون که همگی میخندین و میگین اینا دیگه کی ان تا کجااا میخوام ادامه بدن
خداروشکر که برای خودم ارزش قائل شدم و جدا شدم
بخاطر همین مدام ذهنم میگه خوب برو مربی شو خب برو پیج بزن درمورد فوتسال و فوتبال بگو
خب برو با توپ حرکت بزن و فیلم بگیر بذار
ولی این اااا چیزی نیست که من میخوام
یا مثلا هنوز که هنوز به من میگن چرا نرفتی دانشگاه و خونه ای چرا
همه اینا نشونه اینکه من هنوز مسیر علاقه شخصی خودم باور نکردم و نداشتم بخاطر همین احتمال زیاد توی این مدت هر تمرین و کار و قدم و زحمتی هم کشیدم در مسیر و هم جهت با علاقم نبوده در مسیر و هم جهت با نتایج و رشدی که میخوام نبوده و اتفاقا منو دور کرده بوده
و همینطور هیچوقت نتونستم به مرحله ای برسم که از علاقم پول در بیارم چون به ایدم و مسیرم اونقدری باور نداشتم و
باور های خوبی ام ندارم
که مثلا بگم من فوتسالیستم و این شغل منه اصلا به شکل شغل توی ذهنم نمیبینمش
بخاطر همین به مربی و شاگردای سالنی هدایت شدم که اونا هم فوتسال اولیت آخرشون و اصلا باور ندارن که فوتسال میتونه شغل بشه
و به عنوان فوتسالیست خودشون شاغل بدونن
هدایت شدم به مربی و هم تیمی هایی که فکر میکند فوتسال یه تفریح که آخر هفته بیایم یه توپ بزنیم بخاطر همین هم یه سری جریانات اتفاق افتاد و یکسری تبعیض ها قائل شدن برای فوتسال نسبت به بقیه رشته ها اون سالن که همین مفهوم و پیام میداد
بنظر من اصل و اساس و جواب سوال این دوستمون اینه
و بقیه مباحث مثل بازاریابی و فروش و فالور و شاگرد و.. چجوری باشه برمیگرده به اینکه چه باورهایی داریم و مسلما هرکس به باور خودش هدایت میشه
باورهای توحیدی استاد جواب سوال این فایل است که این باور توحیدی من سعی کردم که تا جایی که میتونم درموردش صحبت کنم، این باور توحیدی جا داره بیشتر از زاویه های دیگه در موردش صحبت بشه بخاطر همین یه باور خاص نیست بلکه مجموعه ای از باورهای هم ریشه است که این نتایج بینظیر رقم زده برای استاد،
بخاطر همین برمیگردم همون جمله اصلی کامنتم که ما داریم با کانون توجهمو اتفاقات زندگیمون رقم میزنیم و این خودش باورهای فراوانی میسازه لیاقت هم میسازه
هرچقدر که من این اصل مهم درک کردم بقیه موارد هم درک میکنم
خداروشکر میکنم بخاطر اینکه تونستم این آگاهی ها این مطالب رو اینجا بیاد بیارم و بنویسم و قومی برداشته باشم در جهت رسیدن به رویاهام و آرزو هام و احساس خوب درونی خودم
این آگاهی ها خیلی ارزشمنده چون من بعد از سال دوباره دارم آرام و کم کم بیاد میارم
از خدای خودم میخوام کمکم کنه که عمل کنم و این چیزایی که نوشتم رو بتونم به عالی ترین شکل ممکن حتی فراتر از تصورم عمل کنم
آخ چقدر قشنگ میشه که من روزی برسه که از علاقم که برای اینکه توی مسیرش قرار بگیرم همه چیز دادن به درآمد برسم
خودم رئیس خودم باشم خودم بیشتر از همیشه کشف کنم
از دوستان عزیزم که چندین گام از من جلوتر هستن بخاطر کامنتهای خوبشون بسیار سپاسگزارم
با ایمان
مریم درویشی
1403/7/22
به نام تنها خالق وحاملی همه مون
اینکارو بکن نکن
تشخیص اینکه این قدم اصله یا نیس طبق قانونه یا نه
خبرهای از موفقیت وثروتهای عجیب بقیه
تحسین کنی وباور کنی میشه
اگه اتفاقی برای یک نفر تونسته پس توهم راحت میتونی دیگه انجام بدی با تکامل
مثلا…
خونه 180 میلیاردی مگه هست توقم دیشب با حشاب کتاب اینکه بهترین قیمتام باشه نیس حرف الکی بوده وهمه مسخره میکردن من یاده حرف استاد افتادم وقتی
تو راه حرکت میکنی موفقیت همینجور جادویی رشد میکنن بزرگو بزرگتر میشن شاید برا بقیه یه دروغه ولی هست ومنطقی هم نباشه
تو تحسین کن
خبرهایی از موفقیت ایلانو تحسین میکنم خدایا بیشتر بهش بده براش ببارون نور برکتو زهرا میشه ارزش بیشتر بهتر ساده تر خلق کرد
خبرهایی از دارایی خونه 180میلیاردی که من خودم شک کردم صدو هشتادو میلیارد چجوری بنویسم خخخ ولی میدونم هست میدونم میشه وتو راه خواسته هر خواسته ای ممکنه وایده اش میاد
من دوست دارم همیشه تو راه مستقیم تو راه نعمتها باشم تو راه دوستی وارتباط با رب از این ازادی ولیاقت ازادی شکر
تفاوت بین اصله وفرع
دلیل اصلی موفقیت چیه اتفاقی بعد این فایل به فایلی هدایت شدم در مورد همین موضوع دقیق یه لحطه شک کردم بعد گفتم برم یادم میاد موضوع دلیل اصلیه موفقیته بعد عجیب دیدم اره برخوردم به دوتا فایله پشته سر هم در مورد علت اصلی موفقیت
درکه که بهش رسیدم
باورها در مورد موفقیت بود
گاهی خبراهایی میشنوعی منطقی نیس خیلی بیشتر شبیه مسخره بازی تا واقعیت
مثل برای الان ما خونه 180 میلیاردی شبیه دروغه ولی وقتی باور اینکه خدا بی نهایت بخشنده مهربان
باور اینکه خدا با هدایت بنده هاش توی راه نعمتاش تکاملی پشت سر هم نعمت میبخشه و این موقعه ها بدون مقایسه بقیه کنی از روی نگرانی بقیه چه دست اوردایی تو هیچ چیز تحسین کن میشه این نتیجه های کوچیکت روزی بزرگ خواهند شد
بعضی چیزا ظاهرشم خیلی منطقی بود اشتبه فرعه
مثلا فلان افراد موفق که همش تو کار تبلیق هستند یا خیلیا که کارشون با تبلیغ قبول دارن که باید دیده بشن
ولی یه باور طلایی هست
اصله محصول با کیفیته تبلیقات وجاشو اینا فرعه
مثلا یکی محصول خوب بده یه جا پرت باشه مغازش کوچیک بزرگ لوکس هرچی مهم نیس مهم کالای با کیفیته
مثال
استاد درسهای قانون الهیو که درک کرده اموزش میده ساده وماهم راحت با دستای خدا هدایت میشیم وبه کار میگیریم ورشد میکنیم
حالا ساعته استاد لوکیشن کفش اسمش رنگ چشماش اینا فرع ینی مهم نیس خیلی ساده
بنام خداوند مهربان
تشخیص اصل از فرع
دلیل اصلی موفقیت، رشد و پیشرفت یک بیزنس چیست؟
جواب اینه: تمرکز شما روی چیه؟
ما یه اصلی داریم تو جهان که در کل کشورها یکیه: آدمهای ثروتمند دنبال کار با کیفیت هستند و حاضرند بهاش هر چقدر هم که باشه رو بپردازند.
وقتی که شما این رو درست درک کنی، دنبال این هستی که کیفیت کارت رو بهتر و بهتر کنی. خدمت یا بیزنسات رو سادهتر، زیباتر، در دسترستر قرار بدی و ارائهاش کنی و این سوال تو ذهنته که چطور کیفیت کارت رو بهتر کنی؟ و این یعنی اینکه تمرکزت، روی کار خودت هست.
ولی خیلیها این تمرکز رو میبرن روی تبلیغات الکی، شکست حریفان و خیلی کارهای بیهوده دیگه…
خیلیها هم که قانون رو نمیدونند، میرن دنبال حرفهای قلمبه سلمبه و توهم میزنن که سواد دارن، مثلا “استراتژی اقیانوس آبی”، “اصول بازاریابی مدرن” و… آقاجان، قانون کیهانی از هر علم دیگهای صدها سال جلوتر و بهتره.
اینکه تو تمرکز بزاری رو کارهای رقیبات، انرژی بزاری که نابودشون کنی، طبق اصل قانون، رقیبهای بیشتری برای خودت میتراشی! و انرژیت بجای اینکه صرف توسعه بیزنس خودت بشه، صرف کارهای الکی دیگه شده.
نظر قانون در این باره چیه؟
ثروت بی انتهاست و برای هر کسی، بیش از نیازش ثروت و نعمت هست.
شما هر بار با پیروی از الهاماتت، همیشه به راههای بهتر و ثروتسازتر هدایت میشوی.
قانون میگه اگر شما در جهت نابودی دیگران کار کنی، فقط خودت رو نابود میکنی. چون خداوند به هر کسی اجازه رشد و زندگی داده. شما توجهات رو از فقر بردار، بزارش روی فراوانی، اونوقت میبینی دیگه تمایل نداری اصلا ببینی که چکار میکنه.
نگاهی بندازیم به تبلیغات:
پیش خودتون فکر کنید، چی میشه یه مغازه کوچیک مثل لباس فروشی، خرازی، بستنی فروشی همیشه پر مشتری هست و هیچ تبلیغی هم نداره؟
چرا اینقدر سرشون شلوغه؟ اونم تمام سال!
در پاسخ به این سوال میرسیم به کارهای اصل و کارهای فرع که شما بانجام کارهای اصلی، نتایج بزرگ خلق میکنی و کارهای فرعی خودبخود حل یا رفع میشن.
بازم بریم سراغ قانون و بیان کارهای اصلی:
🟢 فراوانی هست، برای هر بیزنسی بینهایت مشتری هست. و البته که باورهای افراد تعیین میکنه چقدر مشتری داشته باشن.
🟢 مشتریها به سمت شما هدایت میشن. البته که کارتون باید با کیفیتتر باشه.
🟢 از زندگی و کارت لذت ببرید. این آخری تنها مربوط به کار نیست و در تمام زندگیتون باید از این زندگی لذت ببرید. هر چقدر لذت و شادیتون بیشتر باشه، نعمت هم بیشتر میاد.
البته لذت همراه با رشد و بزرگ شدن شخصیت دیگه، نه اینکه مشروب بزنی من میخوام لذت ببرم.
اینا اصولی هستن که باعث گسترش یه کسب و کار میشن.باعث وفوور نعمت و مشتری تو کسب و کارت میشن.
این رفتار شماست که نتایج رو خلق میکنه! حرف رو که همه میزنن! اگر شما رفتار و اعمالت نشون میده دنبال تبلیغات نیستی و حرص نمیزنی، این نشون میده چقدر باور ساختی! این نشون میده که فراوانی جهان رو بهتر درک کردی، هدایت مشتریها به سمتت رو بهتر درک کردی و نتیجه افزایش ثروت و نعمت تو زندگیته.
اگر میگی فراوانی هست ولی در به در تبلیغ میکنی که تو رو خدا بیاید بخرید، این معلومه که داستان رو نفهمیدی.
آدمی که قانون رو بلده از خودش و تواناییهاش البته تبلیغ میکنه، از محصولاتش و خدماتی که میده، حرف میزنه و اونارو بخوبی معرفی میکنه، منظورم اینه که شما پول بدی به یک شخص دیگه که اون بره، برای شما مثلا تبلیغ کنه! در واقع کسی که نتونه محصول و خدمت خودش رو خوب معرفی نکنه، اون بیزنس خوبی نخواهد داشت. ولی فرقه بین اینکه تو با احساس ارزشمندی خودت رو تبلیغ کنی با اینکه تو با احساس فقر و کمبود، پول بدی یکی دیگه راجع بهت یا بیزنسات حرف بزنه. اگر جهت رو کم کنی و ثابت کردن خودت تبلیغ میکنی که دیگه فاتحه بیزنسات خونده شده و این برات یه تله و دام هست. اما وقتی با خلوص قلب و خدمتگذاری داری کار میکنی، افراد ” فرکانس شما رو دریافت میکنن” و همراهت میشن. بدون هیچ تبلیغی!
حالا بیاید نگاهی بندازیم به فرعیاتی که ظاهرشون فقط قشنگه، زرق و برق الکی!
* کت و شلوار و بسیار اتو کشیده باشید.
این خوبه که آدم مرتب و تمیز باشههاااا
ولی یه سریها ادا درمیارن که مثلا پرستیژ بالا و فلان، بعد اینقدر خدمت و محصولاتشون بیکیفیت هست که آدم میگه اینا هیچی بارشون نیست. تو سخنرانیهاشون چرت و پرت میگن. یه مثال بزنم! یه ورکشاپ رفته بودم، طرف وسط ورکشاپ، پشت میکروفن، مشغول خوردن خوراکی شد! بنده خدا تعارف هم زد به اون چهل، پنجاه نفر… بعد با باورهای محدودش گفت: میدونید دیگه، تدریس شغلی هست که آدم وسطش ضعف میکنه و … منم حالا این رسااالت افتاده بر دوشم و….
* برای ضبط چندین دوربین و استودیو حرفهای لازمه
اینم از همون کلاس بازی درآوردنهاست دیگه، کمالگرایی و محدودیت. بعد میبینی با افکتهای فلان و غیره…یه کلیپ بدون محتوا 10 دقیقهای تولید میکنن که عملا نمیشه بیش از 10 دقیقه باشه، چون تهیه همون کلیپ 3 روز زمان میبره.
* استفاده از علللللللم روووز
این یکی دیگه واقعا چرته!
مثلا ادعا ”استراتژی اقیانوس آبی” میدونید چیه؟ انکه بزن حریف رو نابود کن که تو زنده بمونی! بعد اینو بزار کنار فراوانی ببین چقدر پوچه! میگم یه سریها توهم با سوادی دارن و تو عالم هپروت سیر میکنن ولی من بخودم یادآوری میکنم، اگر تو این مسیر خطرناک برم، این مسیر هیچ انتهایی نداره و من بیشتر و بیشتر نابود میشم.
اگر من درک کنم در مقابل خداوند که فراوانی کل جهان هست، من چقدرر کوچیکم….میتونم بفهمم که این منم که باید بزرگ بشم، باید تغییر کنم و باید رشد کنم.
جهان بیرون من آلردی درست هست، کاریش نمیخواد بکنم، من باید تغییر کنم. من باید رشد کنم.
در پناه الله مهربان، ثروتمند در تمام ابعاد زندگیتون باشید که ثروت خودشه
به نام خدا
سلام بر استاد عزیز و همه دوستان
گام سیزدهم تشخیص اصل از فرع
اصل چیه؟ افکار و باورها و فرکانس های خودم خالق صد در صد تمام تجربیات زندگیم است
برای خلق زندگی دلخواه باید به کنترل ذهن و کنترل ورودی ها بپردازم مهمترین مسله توجه لحظه ای به احساسم و کانون توجهم است
اگر دارم به رابطه عاطفی خوب فکر میکنم ولی حالم خوب نیست یعنی در مسیر خلق ناخواسته هستم یعنی دارم خلاف جهت میرم
حالا فرع چیه
در روابط عاطفی فکر کنیم فلان عامل بیرونی باعث داشتن آن رابطه دلخواه است مثلا سن خانواده وضعیت مالی زیبایی و ….
توحید یعنی همه قدرت را بدی به خدا در هر زمینه ای
شرک یعنی بقیه مهم آن بقیه باید خوششون بیاد فلان عامل را باید داشته باشم فلان ویژگی را باید داشته باشم
فرع یعنی رفتن دنبال نخود سیاه و گمراه شدن از مسیر و جاده اصلی که به قول استاد سوت زنان شما را به خواسته هایتان میرساند
این قانون سهل و ممتنع هست آنقدر راحته که باورش نمیکنیم سختش میگیرم
باید اصل درست بشه تا فرعیات هم به خودی خود دزست بشه درست کردن اصل سمت من است و اوکی کردن فرعیات سمت خداست، اصل همان جهاد اکبر است که سمت من است و وقتی من تو جهاد اکبر موفق عمل کنم خدا تمام جهاد اصغر ها (فرعیات)را به نفع من اوکی میکند، یعنی همزمانی ها پیش میاد اون چیزی که فکر میکردم نقطه ضعفمه میشه نقطه قوتم دستان خدا میاد ایده ها میاد در زمان و مکان مناسب قرار میگیرم اون اتفاق یا اون فرد که فکر میکردم به ضررمه به نفعم میشه و هزاران اتفاق دیگه که هرگز از دست این ذهن منطقی و کوچک و محدود من برنمیاد
خدایا مرا از مسیر هموار به ارامش درونی برسان و سعادت دنیا و آخرت را از همون جاده جنگلی نصیب من کن خدایا مرا آسان کن برای دریافت نعمت ها
سلام و عشق فراوان به استاد عزیزم و مریم بانو
سلام به بچه های بهترین سایت دنیا
استاد جان شما عالی و بی نظیر هستین
خداوند بزرگ رو شکر میکنم بابت هدایت من به این سایت عالی و بی نظیر
خدا رو شکر بابت این اعتقاد بزرگ و زیبای شما
و همینه که بهترین و زیباترین زندگی رو تجربه میکنید.
استاد جان شوهر من کافی شاپ داره
که خودم برای مشتری های عزیزمون کیک خونگی میپزم و شوهرم میبرن مغازه و خدا رو شکر فروش عالی و خوبی داریم
استاد شوهرم صبح ساعت 6 که مغازه رو باز میکنن اول روزشون رو باصدای دلنشین شما شروع میکنن
و به قول خودشون شارژ میشن و روزشون رو شروع میکنن
خدا رو هزار مرتبه شکر شوهرم عاشق کارشه
و لذت میبره و حالش خوب و عالیه
و حتی این حال خوب رو به مشتری ها هم انتقال میده
وقتی مشتری میاد مغازه چقدر تعریف میکنن از مغازه،چقدر تحسین میکنن،که چقدر خوش سلیقه
،چقدر انرژی مثبت داره مغازمون که انتقال داده میشه به مشتری های عزیزمون
خدا رو هزار مرتبه شکر خداوند عزیزم از طریق دستان بزرگش به ما ایده ی صبحانه دادن
که چرا صبحانه نمیدین
و خدا رو هزار مرتبه شکر از آموزه های شما استاد عزیزم یاد گرفتیم که شروع کنیم و امید به خدا شروع کنیم
استاد جان همون روز رفتیم برای مغازه ظرف و وسایل مورد نیاز خریدیم
و فردا صبح بهترین عدسی و خوراک لوبیا رو پختم و شوهرم بردن مغازه
به به چه استقبالی شد استاد جان
خدا رو هزار مرتبه شکر حتی فروشی داشتیم که فکرش نمیکردیم روز اول استقبال خوبی داشتن مشتری های عزیزمون
خدا رو هزار مرتبه شکر همین جور که میگین شروع میکنیم به عمل کردن،و خداوند بزرگ هم یاریمون میکنه و عالی ترین نتیجه ها رو میگیریم
استاد جان من همیشه و هر لحظه باور دارم که شما رو از نزدیک خواهم دید و از نتیجه هام براتون میگم و لذت خواهین برد
و یک شب تا صبح رو با مریم جانم صحبت میکنم
مریم جانم خیلی آروم و حال دلشون خیلی خوبه
من عاشق صحبت کردنم،و شما و مریم جان هم عاشق گوش کردن بزرگترین نتیجه ها که فقط تحسین کنید و لذت ببرین
خدا رو هزار مرتبه شکرررر که دارمتون
خدا رو هزار مرتبه شکر بابت این سایت عالی و بی نظیر
به امید دیدار شما استاد عزیزم و مریم بانو
به امید دور هم جمع شدن دوستان سایت عباسمنش انشالله
من درخواست میکنم و مطمئنم میشود
سلاماستاد گرامی و دوستان همراه
الهی هدایتم را سپاس، الهامات را سپاس، قوانین جهان را سپاس
تشخیص اصل از فرع
” اصل ” بنظرم همون درک قوانین ثابت جهان، ایمان و باور قلبی به خدا، ناامید و دلسرد نشدن در مسیر و طی کردن تکامل هست.
” فرع ” همون ابزارها مثل تبلیغات، و نمای فروشگاه و بنر و وسایل جانبی
بنظرم اول باید اصل درست باشه، تا فرع هم کمک کننده باشه
وقتی ته ذهنم اینه این کسب و کار خوب نیست، به نتیجه نمیرسه، هر چقدر که تبلیغ کنم نتیجه نمیده.
این جمله خانم شایسته عزیز در فایل معرفی دوره که گفتن ؛ اگه مسئله ای هست که فعلا راهی براش نداری و نمیدونی چطوری حل کنی، بگو این مسئله رو همینجا رها میکنم روی باورهام کار میکنم تا قدم و راه مناسب بهم گفته شه. در مورد کسب و کارم مدتی رشد داشتم ولی الان مدتهاست که رشدی نداشتم و پسرفت کردم.
همین جمله خانم شایسته رو گفتم و مسئله رو رها کردم. و الان فایل سیزدهم بهم گفته شده که ؛
1_ دلیل عدم رشدم اینه که تمرکزم رو از کار اصلی برداشتم و رفتم سراغ حاشیه ها و اتفاقاتی که در جریانه
2_ درگیر فرع شدم، باورهای مخرب
اینکه شرکت دوره، هزینه پست زیاده و مشتری حاضر نیست پرداخت کنه و مردم پول دستشون نیست و …
3_ اینکه در این مسیر کسی بیاد و کمک کنه و بگه چیکار کنم، توقع داشتن از دیگران
و الان تصمیم گرفتم که فقط برگردم به درون خودم، به باورهای خودم، اونا رو پیدا کنم، اصلاح کنم، از کسی توقعی نداشته باشم، کم کم قدم بردارم، تا قدم های بعدی گفته شه، تکاملم رو طی کنم، صبور باشم، ناامید نشم، توانایی هام رو به خودم یاداوری کنم، به رقبا کاری نداشته باشم، روی خودم تمرکز کنم.
سپاس بابت آگاهی های دوره