https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
قبل از هرچیز بگم که نمیدونید چقدر خوشحالم که الان در این مسابقه شرکت کردم چون مسابقه قبلی رو وقتی شرکت کردم تموم شده بود.
اول قسمت اول سوالتون رو جوب بدم که راجب استاد عباس منش عزیز بود، استاد عباسمنش از اون زمانی که توی بندرعباس برای اولین بار یک کتاب برای موفقیت خوندن بخاطر همه نیاز هایی که توی زندگیشون از قبل به وجود اومده بود ائم از روابط ، ثروت ، کار که واقعا خستشون کرده بود من اولین بار که توی یک فایل صوتی استاد داستان زندگی گذشتشون رو گفتن معلوم بود که از سر عشق تغییر کردن و روند تکاملشون رو طی کردن
شاید اگر خیلی از ما نتایج بزرگ استاد رو نگرفته باشیم (البته که نتایج بزرگ رو گرفتیم اما اگر بعضا نتایج بزرگ استاد رو نگرفته باشیم)
دلیلش این باشه که استاد با تمام وجود روی باوراشون کار کردن و به قول من با تمام وجود بهاشو پرداختن از اونجایی که مهاجرت کردن به تهران تا جایی که خودشن بنر هاشون رو نصب میکردن و اولین دوره های تندخوانی رو برگزار کردن و اولین شاگردانشون که ده تا شد صد تا و صد تا هزار تا و هزارتا به صدها هزار تا تبدیل شد این رو میرسونه که استاد واقعا و با تمام وجود میگفتم (یا موفق میشم یا میمیرم)
به غیر از روند تکاملی
و کار کردن روی باور
وداشتن احساس خوب
داشتن عشق به کار بود
داشتن باورای درست بود: باور فراوانی، باور خداوند بیشتر از ما میخواهد که ما ثوتمند شویم بود،
داشتن باور اینکه من به راحتی میتونم ثروتمند بشم بود
و برای به وجود آوردن این باور ها مدام فایل صوتی خودشون در گوششون پخش میشد و اینقدر پخش میشد و میشد و میشد تا این باور ها به ضمیر ناخوداگاه شون برن
وقتی که ما روی باورامون و موانع کار میکنیم همون اول بار این باورا در ما بوجود نمیان
باید اینقدر اینقدر گوش بدیم که توی ضمیر ناخوداگاه ما نقش ببندن یعنی باور ها همونطوری که یکروزه بوجود نیومدن یکروزه هم از بین نمیرن و تغییر نمیکنن.
خود این جمله سوال که گفت: (با اینکه ظاهراً آنچه متخصصین علم بازاریابی و … مهم میدانند را انجام نمیدهد، اما به موفقیتهایی دست مییابد)
خودش یک باور قوی و خیلی مثبته مثل باور نیاز به سرمایه اولیه ندارم و یا
نیاز به تحصیلات خاص ندارم
برای موفق شدن سن و کشور هیچ تاثیری در موفق بودن افراد ندارن
میخوام بگم قضیه خیلی بالاتر از داشتن یک تلاش و پشتکاره که از بچگی تو ذهن ما خوروندن.
و دیگه اینکه شکرگزاری که معجزه میکنه
منم راستش تازه کارمو شروع کردم و اوایلش درامدم صفر بود خدارو شکر از وقتی که شروع کردم هر روز حد اقل 500 یا 600 تا خدایا شکرت با صلوات شمار میگم فروشم بیشتر شده و قصد دارم خیلی کارم رو گسترش بدم.
اگر میخواید کسب و کارتون رو گسترش بدید باید کاری داشته باشید که وقتی که اینکارو میکنید اگر به خودتون نگاه کردید خود واقعیتون رو ببینید.
منظورم اینه که اینقدر عاشق کارتون باشید که اگر قرار شد 20 ساعت کارکنید به چشم زحمت کشی نبینیدش و باهاش عشق کنید.
استاد عباس منش توی این لایو گفتن باید ببینیم اصل کدومه؟
روی چی باید بیشتر تمرکز کنیم؟
کدوم کارو بکنیم یقینا نتیجه میگیریم؟
قطعا جواب چیزی غیر از عوامی بیرونیه.
چیزی غیر از اون عواملیه که اساتید کسب و کار (البته بعضی هاشون) میگن
داشتن الگو
که استاد توی دوره ها و فایلاشون اینقدر از انسانای بزرگی که خودشون ثروتمند شدن و با کارکردن روی خودشون ثروتمند شدن
شاید بعضی ها بگن پس اونایی که توی یک خانواده پولدار به دنیا اومدن و با کلی پول پدرشون ثروتمند شدن چی؟
من خیلی روی این موضوع فکر کردم چون خودم از خانواده ثروتمندی نبودم و خیلی توی بچگی خیلی ازین موضوع شاکی بودم
اما الان به لطف انسان بزرگی مثل استاد عباسمنش که البته من اوایل این قوانین رو از استاد دیگه ای یاد گرفتم این رو بهم فهموند که این افکاری که داری واقعا الکیه و حقیقت چیزی غیر از اینه
و موضوعی که استاد بارها و بارها گفتن:
توجه به خواسته ها
توجه به داشته ها
تجسم
و باید اینقدر تکرار بشه چون ما در 24 ساعت شبانه روز درحال فرستادن فرکانس هستیم.
که واقعا منی که الان در حد یک حرف دارم میگم شاید نتونم به شمایی که درحال خودندن پیام من هستید بگم چقدر باعث مفقیت میشه اینکار
وقتی که انسان با خواسته ش و با هدفش هم مدار یا هم فرکانس باشه دیگه با یکسری چیزا هم مدار میشه که خود اون چیزها به سمت اون شخص هدایت میشه
اگه اون چیزا یک شخصه، اگه یک وسیلس ، اگه یک مکانه که باید در اختیار فردی قرار بگیره، یا اصلا اون پولی که نیاز داره
به سمتش به آسونی و به بهترین شیوه هدایت میشن.
و الان اگر ما این کارارو انجام بدیم و فرکانس مثبت بفرستیم باید مدام منتظر یک اتفاق بزرگ یا یک نتیجه که مارو به اهدافمون برسونه باشیم؟
همش نگران باشیم که کیی میشه؟
چجوری میشه و ازکدوم راه میخواد بشه؟
ما راه معلوم نمیکنیم
ما مسیر تعیین نمیکنیم همونطور که استاد میگفتن که من نتایجی رو میگرفتم و به سمت هایی هدایت میشدم که اگر میخواستم خودم با کار فیزیکی اینو به دست بیارم باید 60 سال دنبالش میگشتم اما توی یک دقیقه برام اومد و نمیدونستم که هیچ فکرشم نمیکردم قراره از این راه بیاد
و صبر کنیم نه تحمل و با عشق و فرکانس مثبت صبر کنیم
یعنی روی تمام جنبه های مثبت توجه کنیم و میگید جنبه مثبتی ندارم؟
روی جنبه های منفی زندگیت توجه نکن.
و دیگه اینکه تسلیم باشیم در برابر خواسته هامون و جهان هستی
تسلیم باشیم و ببینیم که جهان و کائنان چقدر خوب هوای مارو دارن
وقتی که تسلیم میشیم اونوقت میبینیم کائنات چقدر هوامون رو داره و انگار داره میگه (هرچی گفتم از سر راهم برو کنار و بذار من برات درستش میکنم دیدی درستش کردم)
تسلیم بودن یعنی:
تمرکز روی نکات مثبت
مراقبه
برای صلاح همه جهان دعا کردن
دیگه نگران نباشیم
و به موانع به چشم فرصت نگاه کنیم
و از چیزی شکایت نکردن
استاد خیلی دوستتون دارم که این مسابقه رو گذاشتین که این سایت رو راه انداختین اصلا خیلی دوستتون دارم که هستین و مارو از این قوانین آگاه میکنید.
خیلی هم ممنونم
ازشما دوست عزیزی که دیدگاه من رو خوندید
اگر جایی حرفام یک کم همسطح با دیدگاه های زیبای شما نبود ببخشید اخه من 15 سالمه و دوساله که قانون جذب رو میشناسم اما 6 ماه هم نیست که دارم قانون جذبی زندگی میکنم.
متن دیدگاهم اون چیزی بود که تا الان یاد گرفته بودمو میخواستم با این دیدگاه و جوب به این سوال ببینیم چقدر بلدم.
یه مدته دارم روی موفقیت مالیم کار میکنم و این ایده اومد که از متنهای روانشناسیهای ثروت که تو سایت نوشته شده نکته برداری کنم ؛ تا به مداری برسم که بتونم خوده روانشناسی ثروت هارو تهیه کنم و ازشون استفاده کنم ..
این تقریبا آخرین نکته برداری های من هست ، که دو روز پیش از متن های فصل نهم روانشناسی ثروت ۳ ، انجام دادم .
بنظرم این یه نشونه بود و حسمم نسبت بهش خوب بود ، گفتم بذارم تا استفاده کنیم
“شخصی هرچه فکر می کند می بیند تمام تمرکز، توان و انرژی اش صرف کاری شده که با اینکه کار مورد علاقه اش است، نه تنها به او آزادی مالی نداده بلکه گاهی رقم هزینه ها و درآمد، یکی می شود یا در بهترین حالت می تواند به راحتی چک های این ماهش را پاس کند.
یادمان باشد وقتی غرق درچیزی می شویم، ناخودآگاه به شرایط، راهکارها و ایده هایی هم جنس با موضوع تمرکز امان هدایت شویم و با اتفاقاتی هم جنس با آن موضوع احاطه می شویم.
قانون فرکانس این کار را انجام می دهد! اما داستان کسب و کار فوق العاده که نتایج اش بسیار راضی کننده است، از اینجا شروع می شود که صاحب آن کسب و کار، چگونگی استفاده از قانون فرکانس را در نحوه تمرکز بر کسب و کارش یاد گرفته است و همواره با وسواس فراوانی خودش را با این قانون هماهنگ نموده است.
تمزکز، نیاز اساسی گسترش یک موضوع است. یعنی آن موضوع را در جهت مثبت یا در جهت منفی، گسترش می دهد.
یا سرت را شلوغ تر و دردسر هایت را بیشتر می کند یا سود، درآمد و رونق بیشتر را برایت به ارمغان می آورد!
پس موضوع مهم تر از “تمرکز بر کسب وکار”، این است که آیا اول باورهای قدرتمند کننده ای ساخته ای تا بتوانی این تمرکز را به سمت گسترش بیشتر، سود بیشتر، آزادی مالیِ بیشتردر یک کلام، به سمت خواسته هایت هدایت کنی؟!
باید اول آن باورها را بسازید و آن باورها به شما خواهند گفت که تمرکزتان را باید از چه موضوعی بردارد و بر چه موضوعی بگذارد.
باورهای شما تعیین می کنند که انرژی فکری و جسمیتان را روی چه موضوع، ایده و راهکاری متمرکز کنید که نتیجه اش آزادی مالی و روند صعودی درآمد، در تراز حساب های ماهانه شرکتتان است.”
قبل از هرچیزی باید بگم که بنده با وجود این که احساس میکردم پاسخ این سوال رو میدونم ، اما اصلا نمیدونستم چطوری و از کجا باید شروع کنم به نوشتن . به همین خاطر مثل همیشه سپردم به خداوند و گفتم من دست به قلم میشم و خدا بهم جواب این سوال رو کلمه به کلمه الهام میکنه . این کاریه که همیشه میکنم و خداوند به بهترین شکل ممکن کارهای من رو به سرانجام میرسونه . خب بگذریم …
ببینید دوستان ، اولین و مهم ترین دلیل موفقیت استاد و امثال ایشون رها کردن حواشی و تمرکز بر روی اصل هست . اصل همون قوانین جهان آفرینش هست که ما هر روز در تلاشیم که بیشتر اون ها رو بفهمیم و درک کنیم و در راستای تکامل و پیشرفت خود از اون ها استفاده کنیم . بزارید یک مثال از تجربیات خودم بزنم تا هم انگیزه ای باشه برای شما دوستان گلم و هم بخوبی منظورم رو رسونده باشم .
من دو سال پیش یک کتاب آموزشی نوشتم و بصورت pdf اماده کردم برای فروش در اینترنت . یادمه حدود 500 هزارتومان هزینه کردم تا صفحه فروش و سایتش رو طراحی و کدنویسی کردن و کلی پیگیر شدم تا لوگوی ساماندهی و نماد اعتماد و مجوز های لازم دیگه رو بگیرم . کلی هم پیگیر شدم برای درگاه پرداخت مستقیم بانک ملت و بعد از 6 ماه تلاش مستمر بلاخره با کلی هزینه و در به دری همه چیز برای فروش محصول مهیا شد . به خودم گفتم چه کنم چه نکنم ، تا رسیدم به این که اها این محصول نیاز به تبلیغ داره باید دیده بشه و … . خلاصه 600 هزارتومن هزینه کردم برای تبلیغات گسترده . یک روز گذشت خبری نشد دو روز گذشت خبری نشد . سه روز چهار روز و خلاصه بگم که کلا یه نسخه بیشتر فروش نرفت . درضمن تا یادم نرفته بگم که قیمت کتاب رو هم 12 هزارتومن زده بودم . حالا دیگه خودتون به عمق فاجعه پی ببرید . کلی وقت بزار کتاب رو بنویس 6 ماه جون بکن برای فراهم کردن شرایط فروش ، و اینهمه هزینه کن واسه تبلیغات که تهش 12 هزارتومن دستگیرت بشه !!!
درضمن اینم بگم که من تمام این مراحل رو با مشورت با یک ادم متخصص تو این زمینه سپری کردم . یعنی مثلا میگفت باید نماد اعتماد بگیری تا کاربرا با اطمینان خرید کنن . باید درگاه پرداختت مستقیم و بانک ملت باشه چون جا افتاده بین مردم . باید صفحه فروش رو بدی فلان شرکت طراحی و کدنویسی کنه چون تخصص دارن تو این کار . باید تبلیغات کنی تا دیده بشه محصول و و و و باید باید باید . !!! به هر صورت همونجا بود که من موندم و یه سایت خیلی های کلاس و تکمیل با تمام مجوز ها و درگاه پرداخت بانک ملت و … که با کلی تبلیغات حتی یه دونه فروشم نداشت !!! . من با طی کردن این مراحل به خیال خودم داشتم درصد ریسک و شکست رو کاهش میدادم . درواقع میگفتم با انجام تمام این کار ها دیگه مو لا درزش نمیره ! ولی زهی خیال باطل . . .
خب این از این . من بعد از اون دیگه کلا قید اون کتاب و سایت رو زدم و اصلا فراموشش کردم ( گفتم گور بابای فروش فایل . اصلا نخواستیم ! )
گذشت تا رسید به 4 ماه پیش که من تازه تونستم اصول و قوانین رو با فرعیات تشخیص بدم . اونجا بود که فهمیدم سر مساله فروش کتاب من ناخواسته غرق در حاشیه ها شده بودم و اصل رو فراموش کرده بودم . خب دوستان گلم به نظر شما حواشی چی بودن ؟ حواشی همون باید هایی بودن که اون مشاور به من گفته بود . باید نماد اعتماد داشته باشی وگرنه کاربرا اعتماد نمیکنن . بااااااااید درگاه پرداخت ملت باشه وگرنه کاربرا پرداخت نمیزنن . باااااااااید سایت رو حتما فلان شرکت کدنویسی کنه وگرنه …
همین باید ها بصورت ناخودآگاه چنان ترس هایی رو در من بوجود اورد و ذهنم پر شده بود از اگر ها و شاید ها . که رنگ اصول قوانین و خداوند رو در وجود و ذهن من به شدت کمرنگ کرد . نتیجه اش همون شد که گفتم . . . هیچ …
خوب این مدت تمام سعی ام بر این بود که اصل رو از فرع تشخیص بدم و تمام تمرکزم رو روی اصول قوانین خداوند قرار بدم . خیلی فوقالعاده هم موفق عمل کردم تو این زمینه . ایمانم ده ها برابر بیشتر شد و باور های درستم هم نهادینه تر شد .
اینبار من با دیدگاه جدید و تکامل یافته تر و باور های صحیح تر وارد عمل شدم . یک محصول جدید تولید کردم و اماده فروش کردم . اما اینبار قبل از اقدام ، نشستم تمام باور های مخربم رو در رابطه با فروش فایل کشیدم بیرون و با باور های درست جایگزین کردم . گشتم و کلی سایت و حتی وبلاگ رو پیدا کردم که به ساده ترین شکل ممکن فروش بالایی داشتن و مدام به ذهنم گفتم وقتی اونها تونستن منم هم میتونم . و به خودم تعهد دادم اینبار بدون حتی یک ریال خرج کردن این محصول رو به فروش بالایی میرسونم .
خلاصه خستتون نکنم . یک وبلاگ زدم و توضیحات محصول رو نوشتم و یک درگاه پرداخت واسط گرفتم و منتشر کردم . بدون حتی یک مجوز . اما اینبار هم خبری نشد !!! گفتم طوری نیس حداقل الان خیالم راحته و دغدغه ای ندارم . یکی دو هفته ای ذهنم درگیرش بود تا بعد کلا نمیدونم چی شد این رو هم فراموش کردم . بعد از دو ماه ، یه روز تو خونه بودم دیدم یه نفر زنگ زد گفت اقا این درگاه پرداخت مشکل داره میخوام محصول رو بخرم . بعد من همینطوری مونده بودم گفتم خدایا این از کجا پیداش شد . اصلا از کجا وبلاگ رو دیده ؟ پیش خودم گفتم اتفاقی بود شاید بیخیال . دیدم 5 دقیقه بعدش دوباره تماس گرفتن گفتن درگاه پرداخت مشکل داره !!! من همینطوری مونده بودم که اخه اینا از کجا وبلاگ رو پیدا کردن . دیدم خیلی دارن تماس میگیرن رفتم سریع مشکل درگاه پرداخت رو رفع کردم و بعد هی فکر کردم اخه اینا از کجا میان . از یکی از همون کسایی که تماس گرفته بود پرسیدم شما از کجا با سایت اشنا شدید گفت از طریق گوگل پیداتون کردم . !!! من دهنم وا مونده بود …. رفتم دیدم وبلاگ اومده صفحه اول گوگل !!!
درگاه پرداخت که درست شد دقیقا روزانه بالای 80 هزارتومان فروش داشت محصول . یعنی شما تصور کنین من راه میرفتم پول میومد تو حسابم میخوابیدم پول میومد تو حسابم غذا میخوردم پول وارد حسابم میشد و کلا از صبح تا شب فقط اس ام اس واریزی بود که من دریافت میکردم .
(امیدوارم یه روزی تجربش کنید چون علاوه بر این که حس فوق العاده و بی نظیری داره ، باور ها و ایمانتون رو هزاران برابر مرتفع تر میکنه . )
خلاصه از همین اتفاق به بعد من دقیییییییقا فهمیدم که اصل چیه . و حواشی چیا هستن ….
دوستان گلم اولا که این اتفاق باور ها و ایمان من رو منفجر کرد . یعنی خودم فقط میدونم چه انقلابی تو ذهنم رخ داد . مطمئنم شما هم اگر کامل این متن رو تا اینجا خونده باشین تا حدودی حس اون موقع من رو درک میکنید .
اینهم بگم اگر سریع جواب نگرفته بودم از وبلاگ بخاطر این بود که قانون رهایی رو بخوبی عملی نکردم .
درکل میدونید چه سوالی برام پیش اومد ؟ از خودم پرسیدم چرا یه سایت با اونهمه تجملات و مجوز با زور تبلیغات یه فروش داشت ولی یه وبلاگ معمولی ( تاکید میکنم کاملا ساده ) باید انقدر فروش داشته باشه و ازش انقددددر استقبال بشه ؟ خب قطعا یه چیزی این وسط دخیله . باور ها ی درست و ایمان قوی و عمل …
تجربه من میگه اصل یعنی بجای این که به روش های بازاریابی متوسل بشی متوسل به خداوند شو . اصل یعنی بجای این که در به در به زور تبلیغات یا به هر نحوی بخوای دیده بشی ، باور های مربوطه رو اصلاح کن و قوانین جهان هستی رو بهتر درک کن . اصل یعنی خودت رو در آغوش خداوند رها کردن و سپردن به خداوند . اصل یعنی ایمان داشتن به قوانین جهان آفرینش .
و در آخر اصل یعنی ایمان داشته باشی که اگر باور هات اصلاح بشن تمام کائنات و خداوند دست به دست هم میدن تا تو رو به خواستت برسونن .
استاد به خوبی این مسائل رو درک کردن و بی نظیر هم اجراشون کردن . استاد وقتی میگه من معتقدم افرادی که همفرکانس هستن خودشون منو پیدا میکنن یعنی واقعا به این حرف ایمان دارن . ایمان دارن چون نتیجش رو دیدن . دقیقا اتفاقی که واسه من افتاد . منم وقتی نتیجه ایمان به خداوند و باور های درست رو دیدم اصلا باور هام میخ کوب شد توی ذهنم . من این باور رو ساخته بودم که رزق میوفته دنبال من چون خداوند رسالت من رو بر این قرار داده و این اتفاق برام افتاد . خب چطور میتونم باور نکنم ؟ وقتی خودم شخصا تجربش کردم . وبلاگ یکی از ده ها تجربیات منه که باهاتون به اشتراک گذاشتم . بقیش بماند !!!
خیلی خیلی کامنت طولانی شد . میدونم همتون وقت برای خوندنش نمیزارید چون از حوصله خارجه واقعا . اما خوندنش خالی از لطف نیست و مطمئنم با خوندن این کامنت حالتون خوب بشه . درکل امیدوارم لااقل استاد کامل بخونن .
بله دیگه هرچقدر که ما بتونیم اصول رو بهتر درک کنیم و فرعیات رو کنار بزاریم معجزات بیشتری رو در زندگیمون تجربه خواهیم کرد . کل داستان همینه دوستان گلم .
سلام و درود آرمان جان . امیدوارم اشتباهات من رو تکرار نکنی و مستقیما به اصل و در نهایت به موفقیت برسی عزیزم . از خداوند صمیمانه نهایت ثروت و موفقیت رو برات آرزومندم . موفق باشی
رفیق یعنی دیوونه کردی منو با این کامنتت،این بار سوم یا چهارمی هست که این کامنت رو می خونم،چند روزی میشه که همینجوری کامنتت داره تو ذهنم می چرخه
میدونی چرا؟
چون من دقیقا روزی این کامنت رو خوندم که همه ی کارهایی که شما نوشتی انجام دادم.
محصولم رو تولید کردم،وبلاگ و کانال تلگرام و اینستاگرام رو راه اندازی کردم و به خودم گفتم خدا بهم گفت منم انجام دادم حالا دیگه باید رهاش کنم و روی باورام کار کنم.
دیگه خودش بقیه کارها رو انجام میده
از دیروز نشستم اهدافم رو مشخص کردم و باورهای مرتبطش رو با تفکیک دسته بندی کردم.
همه رو تو دفترم یادداشت کردم و با صدای خودم ضبط کردم و تو گوشم دارم می شنوم
مطمئنم این محصولاتی که من دارم به زودی منو به استقلال مالی می رسونه و می تونم فقط برای خودم کار کنم و با کارهام خدمتی به جهان بکنم.
از شما ممنونم برای کامنت بی نظیرت
ای کاش همه دوستانی که نتایج خوبی گرفتند بیان و کامنت بذارن
من از اون روز که کامنت شما رو خوندم هی دارم به خودم میگم اگر فلانی تونسته،فلانی تونسته،فلانی تونسته منم می تونم
چون منم ارزشمندم،منم دارم به گسترش جهان و مردمی که تو فرکانسش هستن کمک می کنم.
واقعا ازتون ممنونم بابت کامنت فوق العاده ای که گذاشتید
انشالله هر جا که هستید همچنان در این مسیر پر خیر و برکت که سعادت دنیا و اخرتمون فقط در همینه باشید
این مثال هایی که در این فایل دوستان مذارن واقعا غوغا در من به پا میکنه … کامنتای فوق العاده ای تا حالا در این فایل خوندم که کامنت شما هم جزوش بود … ازتون ممنونم که دقیق نوشتید جزییات رو
اونجا که گفتید من وبلاگ رو زدم رو خودم هم کار کردم اما نتیجه همون موقع نیومد … همون موقع ذهنم گفت استمرار ایمان … و شما همینکارو کردید و نتایج اومد … چه قدر دقیق و درست عمل کردید که رهاش کردید … اگر اون موقع رها نمیکردید و ایمانتون رو محکم نگه نمیداشتید چه بسا این نتایج هم نمیومد … یعنی بعضی افراد توی این مرحله جا میزنن و شک میکنن و این همه کار رو خراب میکنه … یعنی طرف میگه من باورسازی کردم فلان فلان کارو کردم چرا نتیجه نیومد پس جواب نمیده اینم و ولش میکنن … این دقیقا همون جاست که میگن طرف 99درصد راه رو رفت و در یک قدمی خواسته اش پس کشید …
تحسینتون میکنم که شما اون یک درصد اخر که استمرار و ایمان داشتن بود و شک نکردید رو انجام دادید و نتیجه رو گرفتید …
به والله هیچ راه و مسیره دیگه ای به جز این در این دنیا نیست …
همه چیز به این سادگی است می توانیم وقت بگذاریم وایمان به خدا را بیاموزیم یا اینکه روشهای عملی برای انجام دادن کارها توسط خودمان را بیاموزیم، همه آن قوانینی که استاد می گوید پیدا کردم و به بهترین شکل ممکن انجامش می دهم خلاصه اش میشود ایمان تمام وکمال به خدا.و توصیفش به همین سادگی است:می توانیم بیشتر کارها را خودمان انجام دهیم و کمی را به عهده خدا بسپاریم یا اینکه می توانیم بیشتر کارها را به عهده خدا بسپاریم و مقدار کمتر را خودمان انجام دهیم،اندازه اینکه چقدر را خودمان انجام دهیم وچقدر را خدا انجام دهد به باورهای ما بستگی دارد به اینکه چقدر به او ایمان داریم تا کارها را به او بسپاریم به اینکه چقدر به او اعتماد داریم وخیالمان راحت باشد که او خودش انجام می دهد.
می توانیم برویم دنبال روشهای بازاریابی و آنها را یاد بگیریم و پیاده کنیم تا نتیجه بگیریم یا می توانیم بازاریابی را به عهده خداوند بیاندازیم،می توانیم برویم بگردیم مشتری را پیدا کنیم یا می توانیم آوردن مشتری را به گردن خداوند بیاندازیم تا او بیاورد،این موضوع فقط برای کسب وکار نیست برای تمام جنبه های زندگی هست ،وقتی بر سر چندراهی ایستاده ایم می توانیم تا آخر همه راه ها برویم و امتحان کنیم تا ببینیم کدام راه صحیح است یا می توانیم به خداوند بگوییم تو بگو کدام راه صحیح است.می توانیم برویم انواع روشها را به کار ببریم تا فردی از ما خوشش بیاید یا اینکه جذب او را به خدا بسپاریم،می توانیم برویم بگردیم و افراد مختلف را امتحان کنیم تا فرد مورد نظر را پیدا کنیم یا اینکه پیدا کردن فرد مورد نظر را به گردن خداوند بیاندازیم تا او پیدایش کند.
فرقش همین است خدا انجام دهد یا ما؟
ولی آنچه خدا انجام می دهد به فرموده خودش کافی است بگویم تا موجود شود،و آنچه ما انجام می دهیم کجا؟ وچقدر طول می کشد تا انجام شود.اینجاست که فرق می افتد بین سرعت رسیدن به خواسته ها.
کافی است ایمان بیاوریم واز تخت پادشاهی پایین بیاییم تا خداوند روی تخت فرمانروایی بنشیند و او فرمانروایی کند و ما تماشا کنیم.
تا زمانی که ما روی تخت فرمانروایی نشسته ایم خداوند کاری نمی کند و عملکرد مارا نظاره می کند.کافی است ما به خداوند اعتماد کنیم و به او ایمان کامل داشته باشیم و انجام کارها را به او بسپاریم و از روی تخت فرمانروایی پایین بیاییم و اجازه دهیم او روی تخت فرماندهی بنشیند و با آرامش نظاره کنیم ولذت ببریم.
سلام دارم خدمت استاد گرامی و دوستانی هم فرکانسی ای که در سایت هستن .در جواب سوال مسابقه ؛ به نظر من باورهایی که استاد نسبت به خدا ،ثروت و فراوانی منابع در جهان دارند یک دلیل هست که باعث شده استاد نتایج متفاوتی رو بگیره ودلیل دیگر اون باورهای توحیدی و ایمان قوی ای که دارن و از همه مهم تر عمل کردن استاد به حرفها و باورهاشون چون ایمان بدون عمل حرف مفت هست و این باعث ایجاد نتایج متفاوت نسبت به دیگر افراد شده چون این وعده خداست که در آخر سوره مریم هم بهش اشاره شده که ان الذین آمنوا و عمل الصالحات سیجعل لهم الرحمان ودا یعنی کسیکه ایمان و عمل صالح داره خداوند مهر و محبتش رو در در قلب مردم قرار میده و خدا هم که خلف وعده نمیکنه .
بنده زیاد اهل قلم نیستم ولی ساده میگم که عامل اصلی در ایجاد نتیجه مالی بهتر، وجود باورهای فراوانی نعمت و ثروت است اینکه بینهایت ثروت در جهان هست،بینهایت پول دست آدمها هست،پول مثل اکسیژن فراوانه،مشتریهای ثروتمند از طریق الهی به سمت من هدایت میشوند،برای بدست آوردن پول نیاز نیست بسیار کارهای سخت انجام بدهم ،پول به دست آوردن آسانترین کار دنیاست،ثروتمند شدن معنویترین کار دنیاست،من هر چه پولدارتر شوم به خدای خودم نزدیکتر میشوم و اینکه فرد باید حتما خودش رو لایق پول و ثروت بداند باورهای محدود کننده اش را شناسایی کند و نامحدود جایگزین کند،ترمزهایی که جلو این سیل نعمت و ثروت را میگیرند شناسایی شوند و باورهای صحیح جایگزین شوند کسی که این باورهای قوی و نامحدود و پولساز رو داشته باشه و فقط و فقط به “ربّ العامین” ایمان داشته باشه و مهمترین خواسته اش از الله یکتا “ایّٰاکَ النَعبُدُ وَ ایّاکَ النَسْتَعینْ”باشه و ایمان قوی رو جایگزین ترس و ناامیدی کند و همواره از زندگیش لذت ببرد از مسیر رسیدن به اهدافش لذت ببرد متمعناً از سایر افراد در کسب و کار موفقتر است. یادمان نرود که:
دیشب که استاد عزیز در حال برگزاری لایو بودند من بدون اطلاع از این برنامه مشغول تماشای فیلم راز بودم و پی بردم که استاد عزیز چقدر قشنگ قانون رو اول باور کرده بعد به درک کامل و دقیق این راز و قانون رسیده و در مرحله آخر عمل کرده٫
اگر ما نتایج متفاوت داریم از باورهای متفاوت ما نشات می گیره و تبلیغات و عوامل پیشرفت کسب و کار شاید اثر بخش بوده اما تا به باورهای صحیح فراوانی و کسب و کار و موفقیت نرسیده باشیم نمی توانیم نتیجه ای ایده آل را بگیریم٫
بقول استاد عزیز وقتی شروع به تغییر باورهایت میکنی جهان تو رو در مسیر رسیدن به خواسته هایت هدایت میکنه فقط کافی است از مقاوت ذهنی و ترمز ها رها بشیم٫
استاد عزیز به توحید و ربوبیت خداوند رسیده اول و اخر به خدای خود ایمان داشته و دستش فقط به تنها منبع قدرت و رزق و روزی دراز کردن و با توکل و امید به رحمت خداوند پیش رفته و خداوند همه جا براش مشتری میشه، کسب و کار میشه من به خود به شخصا دیدم که آدم های اطرافم و خانواده ام که چطور به این ریسمان الهی چنگ زده و در این مسیر هدایت قرار گرفتن٫٫
استاد عزیز در واقع به معنای واقعی ایاک نعبد و و ایاک نستعین رسیده٫
ان شالله همه ما بتونیم به باورهای درست که استاد در محصولات روانشناسی ثروت ذکر کردن برسیم تا بهترین نتایج نصیبمان شود
باتشکر از تنها منبع قدرت جهان که همه ما را در این مسیر الهی قرار داد
سلام استاد عزیزم وخانم شایسته ی عزیز و خانواده ی صمیمیمون
چیزی که من درک کردم از میون صحبت های استادم توی محصولاتی که تا الان دیدم و گوش کردم اینه که اصلآ ابزاری وجود نداره و خداوند جهان هستی را خییلی ساده آفریده و هیچ چیز پیچیده ای نداره.
فقط ایمان به خداوند و قدم بر داشتن تو مسیر هدف کل قانون این جهانه
من فهمیدم که خداوند هیچ شرطی هیچ کارسختی از ما نخواسته که در قبالش خواسته هامونو بده ، پروردگار توی قرآنش گفته که ما همه ی آسمانها و زمین و هرآنچه درآنهاست را مسخر انسان کردیم.تنها باور به این موضوع و ایمان به اینکه خداوند همیشه کنارمون هست و راههای زیادی را برای رسوندن ما با اهدافمون سراغ داره که به عقل زمینی ما نمیرسه.
به قول استاد وقتی ایمان داشته باشی همیشه آرامش داری و احساس خوب داری وهیچوقت نگران نیستی و وقتی احساس خوب داری و تمرکزت روی اصل هدفه ایده ها بهت گفته میشه و باز وقتی ایمان داشته باشی قدم برمیداری و حرکت میکنی و وقتی حرکت میکنی راهها جلو پات باز میشه و یکی یکی اتفاقهای قشنگ را لمس میکنی توی زندگیت بعد حال واحساست قشنگتر میشه و همینطور اتفاقهای قشنگ بیشتر و رسیدن به خواسته های بزرگتر…
وااای چه حال خوبی گرفتم از اینکه این حرفهارا نوشتم.
به نظرمن تنها تفاوتی که بین نتیجه ی کار کسب و کارها هست و تاالان هم زیاد دیدم و باحرف زدن باهاشون فهمیدم.تنها ایمان به خداونده و برحسب درجه ی ایمان آدمها نتایج متفاوت میشه.
چیزیکه من درک کردم اینه که وقتی ایمان به خدا داشته باشیم و خدارا توی زندگیت احساس کنیم خودبه خود احساس لیاقت در ما ایجاد میشه چون به این باور میرسیم که من اشرف مخلوقات خداوندم و بهتراز من هیچکس نیست و تمام نعمت های خداوند دراختیار منه.همه ی علم همینه مافقط باید تمرین کنیم که محدودیت های ذهنمون را که از محیط زندگی که در اون بزرگ شدیم به ما تحمیل شده را برداریم و دنیارا قشنگ ببینیم و تنها تمرین اینه که توجهمون را روی زیباییهای جهان بذاریم.همین و بس
سلام خدمت استاد عزیز و یکایک دوستان سایت صمیمی عباس منش٫نظر من دررابطه با پاسخ به این سوال اینه که استاد اگر در هر کاری موفقیت کسب میکنند به این دلیل است که ایمان قلبی واشتیاق شدید دارن نسبت به اون کار٫٫یعنی چی:یعنی این که در هر قدمی که برمیدارند برای رسیدن به موفقیت در کار وکسب خود وزندگی خود در هر قدم به انرژی واحد وقدرتمندی اعتماد دارند که باعث هیچ شک وتردیدی در دلشان نمیشود٫باور دارند یک نیرو در جهان وجود دارد وآن هم نیروی خیر وخوشبختی وموفقیت است٫,یعنی به هر موانعی که برمی خورند با نگهداشتن احساس خوب وبا این باور که حتما برای من راهی بهتر میخواهد مشخص شود وبا این باور که این مانع به ضاهر بد وتضاد میخواد من را به موفقیت بیشتر برساند٫٫با امید به منبع انرژی خیر ونیکی حال خودشان را خوب نگهداشته روز به روز حالشان بهتر وبهتر وموفقیتشان بیشتر وبیشتر میشود٫٫چون این جهان مانند آینه عمل میکند٫ویک باور مهم دیگر هم دارند که به فکر رقابت نیستند که بگویند من باید ببینم که دیگران چطور کار میکنن ونتیجه میگیرند ومن بهتر از آنها کار کنم ونتایج بهتر بگیرم٫٫واگر مثلا رقیبشان پیشرفت کرد ناامید بشن ودلسرد والبته ناموفق٫ و به عوامل بیرونی هم توجه ندارند مثلا وضع بازار جهانی,کسب وکار های شبیه به کسب وکار خود,وضع مسکن,وضع دلار٫٫٫,, یک عامل دیگر هم باعث نتایج متفاوت استاد این است که هر چیزی یا آرزویی که دارند را وقتی دست کسی میبینند مثلا ماشینی که میخواهند را وقتی میبینند یک نفر دارن وایشان ندارند به آنکه بگویند چرا من ندارم وافسوس بخورتد وحسرت بخورند آن را تحسین میکنن ومیگویند الاهی شکر که داره خدا براش بیشتر ببخشه خدا سرمایه و موفقیتش رو بیشتر کنه وآن را تحسین میکنند وبا این کار آن به آن خواسته یا آرزو امیدوارتر ودر نتیجه به آن خواسته وآرزو نزدیک تر میشوند٫ویک عامل دیگر ی که بعث میشه استاد درکار خود نتیجه متفاوت بگیرند که کارهای خود را بدون هیچ شک وتردید وکامل انجام میدهند بدون هیچ کم وکاستی,,یا استاد به نیروی بخشش خیلی تاکید میکنند ومیگویند ببخش تا بیشتر بگیری٫٫مثلا اگر در ها کسب وکاری به فکر افرادی که قراراست از این کسب وکار استفاده کنن نباشی,وفقط به فکر منفعت خود باشی وبخشش نداشته باشی موفق نمیشوی٫مثلا در زمینه ببخش شما ببینید که استاد چقدر فایل رایگان در سایت خود به افراد میبخشند که آگاهی های بی نظری در اون فایل های رایگان وجود داره٫٫این انرژی بخشش را دوست دارد واستاد خوب این موضوع را فهمیدندونتیجه عالی گرفتند٫ استاد ازنیروی فکر خود واندیشه خودخیلی خوب وبسیار زیاد استفاده میکنند٫٫ودر آخرین مراحل از نیروی فیزیکی استفاده میکنن٫٫برای انجام هر کاری اول از نیروی درون خود که ذهن را هم با ان هماهنگ کردند استفاده میکنند وبعد از نیروی دست وپای خود٫مثلا اگر آرزویی در دل دارند ومیخواهن به آن خواسته برسند اول از نیروی درون خود استفاده کرده وبه آرامش واطمینان خاطر که الان آن آرزو را دارند ودارن ازداشتن آن آرزویا خواسته لذت میبرند٫٫وبعد چون با درون هماهنگ میشوند به سمت آن خواسته به صورت طبیعی هدایت شده وبایقین که این راه راه خیر وموفقیت است وبا اطمینان عمل میکنند و قدم برداشته واز نیروی فیزیکی یعنی دست وپا٫٫٫٫٫استفاده میکنن٫به همین دلیل نتایج بهتر وبزرگ تری میگیرند به این دلیل که متفاوت با بقیه عمل میکنند٫ولی افراد معمولی بیشتر از نیروی بازو ودست وپای خود استفاده کرده وبعد کمی از نیروی ذهن کمک میگیرند وزود خسته میشوند ونا امید وبه همین جهت به موفقیت نمیرسند ومیگویند حتما خدا برای ما نخواسته چون من دارم زحمت میکشم ودارم از پا درمیام ولی به جایی نمیرسم٫ولی نیروی ذهن وباور وقدرت درون باید با قدرت فیزیکی هماهنگ باشد تا به آرامش برسیم واحساس شادی و خوشهالی وذوق داشته باشیم تا پیشرفت صورت بگیرد٫٫٫٫ممنونم از همه دوستانی که نظرات همه را میخوانند٫٫٫ خداپشتیبان همه شما عزیزان
باسلام ودرود به استادعزیز
باور وعلاقه زیادبه کارخود،
ایمان و عمل ،
ارتباط عالی با مشتری ،
دادن اطلاعات مفیدبه مشتری،
رعایت کردن۴ رکن مهم درکسب وکار:
ارتباط،
ذهن،
فروشندگی،
تبلیغات،
سلام به استاد عباسمنش عزیز و تیم وبسایت عباسمنش
قبل از هرچیز بگم که نمیدونید چقدر خوشحالم که الان در این مسابقه شرکت کردم چون مسابقه قبلی رو وقتی شرکت کردم تموم شده بود.
اول قسمت اول سوالتون رو جوب بدم که راجب استاد عباس منش عزیز بود، استاد عباسمنش از اون زمانی که توی بندرعباس برای اولین بار یک کتاب برای موفقیت خوندن بخاطر همه نیاز هایی که توی زندگیشون از قبل به وجود اومده بود ائم از روابط ، ثروت ، کار که واقعا خستشون کرده بود من اولین بار که توی یک فایل صوتی استاد داستان زندگی گذشتشون رو گفتن معلوم بود که از سر عشق تغییر کردن و روند تکاملشون رو طی کردن
شاید اگر خیلی از ما نتایج بزرگ استاد رو نگرفته باشیم (البته که نتایج بزرگ رو گرفتیم اما اگر بعضا نتایج بزرگ استاد رو نگرفته باشیم)
دلیلش این باشه که استاد با تمام وجود روی باوراشون کار کردن و به قول من با تمام وجود بهاشو پرداختن از اونجایی که مهاجرت کردن به تهران تا جایی که خودشن بنر هاشون رو نصب میکردن و اولین دوره های تندخوانی رو برگزار کردن و اولین شاگردانشون که ده تا شد صد تا و صد تا هزار تا و هزارتا به صدها هزار تا تبدیل شد این رو میرسونه که استاد واقعا و با تمام وجود میگفتم (یا موفق میشم یا میمیرم)
به غیر از روند تکاملی
و کار کردن روی باور
وداشتن احساس خوب
داشتن عشق به کار بود
داشتن باورای درست بود: باور فراوانی، باور خداوند بیشتر از ما میخواهد که ما ثوتمند شویم بود،
داشتن باور اینکه من به راحتی میتونم ثروتمند بشم بود
و برای به وجود آوردن این باور ها مدام فایل صوتی خودشون در گوششون پخش میشد و اینقدر پخش میشد و میشد و میشد تا این باور ها به ضمیر ناخوداگاه شون برن
وقتی که ما روی باورامون و موانع کار میکنیم همون اول بار این باورا در ما بوجود نمیان
باید اینقدر اینقدر گوش بدیم که توی ضمیر ناخوداگاه ما نقش ببندن یعنی باور ها همونطوری که یکروزه بوجود نیومدن یکروزه هم از بین نمیرن و تغییر نمیکنن.
خود این جمله سوال که گفت: (با اینکه ظاهراً آنچه متخصصین علم بازاریابی و … مهم میدانند را انجام نمیدهد، اما به موفقیتهایی دست مییابد)
خودش یک باور قوی و خیلی مثبته مثل باور نیاز به سرمایه اولیه ندارم و یا
نیاز به تحصیلات خاص ندارم
برای موفق شدن سن و کشور هیچ تاثیری در موفق بودن افراد ندارن
میخوام بگم قضیه خیلی بالاتر از داشتن یک تلاش و پشتکاره که از بچگی تو ذهن ما خوروندن.
و دیگه اینکه شکرگزاری که معجزه میکنه
منم راستش تازه کارمو شروع کردم و اوایلش درامدم صفر بود خدارو شکر از وقتی که شروع کردم هر روز حد اقل 500 یا 600 تا خدایا شکرت با صلوات شمار میگم فروشم بیشتر شده و قصد دارم خیلی کارم رو گسترش بدم.
اگر میخواید کسب و کارتون رو گسترش بدید باید کاری داشته باشید که وقتی که اینکارو میکنید اگر به خودتون نگاه کردید خود واقعیتون رو ببینید.
منظورم اینه که اینقدر عاشق کارتون باشید که اگر قرار شد 20 ساعت کارکنید به چشم زحمت کشی نبینیدش و باهاش عشق کنید.
استاد عباس منش توی این لایو گفتن باید ببینیم اصل کدومه؟
روی چی باید بیشتر تمرکز کنیم؟
کدوم کارو بکنیم یقینا نتیجه میگیریم؟
قطعا جواب چیزی غیر از عوامی بیرونیه.
چیزی غیر از اون عواملیه که اساتید کسب و کار (البته بعضی هاشون) میگن
داشتن الگو
که استاد توی دوره ها و فایلاشون اینقدر از انسانای بزرگی که خودشون ثروتمند شدن و با کارکردن روی خودشون ثروتمند شدن
شاید بعضی ها بگن پس اونایی که توی یک خانواده پولدار به دنیا اومدن و با کلی پول پدرشون ثروتمند شدن چی؟
من خیلی روی این موضوع فکر کردم چون خودم از خانواده ثروتمندی نبودم و خیلی توی بچگی خیلی ازین موضوع شاکی بودم
اما الان به لطف انسان بزرگی مثل استاد عباسمنش که البته من اوایل این قوانین رو از استاد دیگه ای یاد گرفتم این رو بهم فهموند که این افکاری که داری واقعا الکیه و حقیقت چیزی غیر از اینه
و موضوعی که استاد بارها و بارها گفتن:
توجه به خواسته ها
توجه به داشته ها
تجسم
و باید اینقدر تکرار بشه چون ما در 24 ساعت شبانه روز درحال فرستادن فرکانس هستیم.
که واقعا منی که الان در حد یک حرف دارم میگم شاید نتونم به شمایی که درحال خودندن پیام من هستید بگم چقدر باعث مفقیت میشه اینکار
وقتی که انسان با خواسته ش و با هدفش هم مدار یا هم فرکانس باشه دیگه با یکسری چیزا هم مدار میشه که خود اون چیزها به سمت اون شخص هدایت میشه
اگه اون چیزا یک شخصه، اگه یک وسیلس ، اگه یک مکانه که باید در اختیار فردی قرار بگیره، یا اصلا اون پولی که نیاز داره
به سمتش به آسونی و به بهترین شیوه هدایت میشن.
و الان اگر ما این کارارو انجام بدیم و فرکانس مثبت بفرستیم باید مدام منتظر یک اتفاق بزرگ یا یک نتیجه که مارو به اهدافمون برسونه باشیم؟
همش نگران باشیم که کیی میشه؟
چجوری میشه و ازکدوم راه میخواد بشه؟
ما راه معلوم نمیکنیم
ما مسیر تعیین نمیکنیم همونطور که استاد میگفتن که من نتایجی رو میگرفتم و به سمت هایی هدایت میشدم که اگر میخواستم خودم با کار فیزیکی اینو به دست بیارم باید 60 سال دنبالش میگشتم اما توی یک دقیقه برام اومد و نمیدونستم که هیچ فکرشم نمیکردم قراره از این راه بیاد
و صبر کنیم نه تحمل و با عشق و فرکانس مثبت صبر کنیم
یعنی روی تمام جنبه های مثبت توجه کنیم و میگید جنبه مثبتی ندارم؟
روی جنبه های منفی زندگیت توجه نکن.
و دیگه اینکه تسلیم باشیم در برابر خواسته هامون و جهان هستی
تسلیم باشیم و ببینیم که جهان و کائنان چقدر خوب هوای مارو دارن
وقتی که تسلیم میشیم اونوقت میبینیم کائنات چقدر هوامون رو داره و انگار داره میگه (هرچی گفتم از سر راهم برو کنار و بذار من برات درستش میکنم دیدی درستش کردم)
تسلیم بودن یعنی:
تمرکز روی نکات مثبت
مراقبه
برای صلاح همه جهان دعا کردن
دیگه نگران نباشیم
و به موانع به چشم فرصت نگاه کنیم
و از چیزی شکایت نکردن
استاد خیلی دوستتون دارم که این مسابقه رو گذاشتین که این سایت رو راه انداختین اصلا خیلی دوستتون دارم که هستین و مارو از این قوانین آگاه میکنید.
خیلی هم ممنونم
ازشما دوست عزیزی که دیدگاه من رو خوندید
اگر جایی حرفام یک کم همسطح با دیدگاه های زیبای شما نبود ببخشید اخه من 15 سالمه و دوساله که قانون جذب رو میشناسم اما 6 ماه هم نیست که دارم قانون جذبی زندگی میکنم.
متن دیدگاهم اون چیزی بود که تا الان یاد گرفته بودمو میخواستم با این دیدگاه و جوب به این سوال ببینیم چقدر بلدم.
سلام دوستان
یه مدته دارم روی موفقیت مالیم کار میکنم و این ایده اومد که از متنهای روانشناسیهای ثروت که تو سایت نوشته شده نکته برداری کنم ؛ تا به مداری برسم که بتونم خوده روانشناسی ثروت هارو تهیه کنم و ازشون استفاده کنم ..
این تقریبا آخرین نکته برداری های من هست ، که دو روز پیش از متن های فصل نهم روانشناسی ثروت ۳ ، انجام دادم .
بنظرم این یه نشونه بود و حسمم نسبت بهش خوب بود ، گفتم بذارم تا استفاده کنیم
“شخصی هرچه فکر می کند می بیند تمام تمرکز، توان و انرژی اش صرف کاری شده که با اینکه کار مورد علاقه اش است، نه تنها به او آزادی مالی نداده بلکه گاهی رقم هزینه ها و درآمد، یکی می شود یا در بهترین حالت می تواند به راحتی چک های این ماهش را پاس کند.
یادمان باشد وقتی غرق درچیزی می شویم، ناخودآگاه به شرایط، راهکارها و ایده هایی هم جنس با موضوع تمرکز امان هدایت شویم و با اتفاقاتی هم جنس با آن موضوع احاطه می شویم.
قانون فرکانس این کار را انجام می دهد! اما داستان کسب و کار فوق العاده که نتایج اش بسیار راضی کننده است، از اینجا شروع می شود که صاحب آن کسب و کار، چگونگی استفاده از قانون فرکانس را در نحوه تمرکز بر کسب و کارش یاد گرفته است و همواره با وسواس فراوانی خودش را با این قانون هماهنگ نموده است.
تمزکز، نیاز اساسی گسترش یک موضوع است. یعنی آن موضوع را در جهت مثبت یا در جهت منفی، گسترش می دهد.
یا سرت را شلوغ تر و دردسر هایت را بیشتر می کند یا سود، درآمد و رونق بیشتر را برایت به ارمغان می آورد!
پس موضوع مهم تر از “تمرکز بر کسب وکار”، این است که آیا اول باورهای قدرتمند کننده ای ساخته ای تا بتوانی این تمرکز را به سمت گسترش بیشتر، سود بیشتر، آزادی مالیِ بیشتردر یک کلام، به سمت خواسته هایت هدایت کنی؟!
باید اول آن باورها را بسازید و آن باورها به شما خواهند گفت که تمرکزتان را باید از چه موضوعی بردارد و بر چه موضوعی بگذارد.
باورهای شما تعیین می کنند که انرژی فکری و جسمیتان را روی چه موضوع، ایده و راهکاری متمرکز کنید که نتیجه اش آزادی مالی و روند صعودی درآمد، در تراز حساب های ماهانه شرکتتان است.”
استاد واقعا ازتون ممنونم
بنام خداوند بخشنده و مهربان
سلام و درود خدمت استاد عزیزم و دوستان گلم .
قبل از هرچیزی باید بگم که بنده با وجود این که احساس میکردم پاسخ این سوال رو میدونم ، اما اصلا نمیدونستم چطوری و از کجا باید شروع کنم به نوشتن . به همین خاطر مثل همیشه سپردم به خداوند و گفتم من دست به قلم میشم و خدا بهم جواب این سوال رو کلمه به کلمه الهام میکنه . این کاریه که همیشه میکنم و خداوند به بهترین شکل ممکن کارهای من رو به سرانجام میرسونه . خب بگذریم …
ببینید دوستان ، اولین و مهم ترین دلیل موفقیت استاد و امثال ایشون رها کردن حواشی و تمرکز بر روی اصل هست . اصل همون قوانین جهان آفرینش هست که ما هر روز در تلاشیم که بیشتر اون ها رو بفهمیم و درک کنیم و در راستای تکامل و پیشرفت خود از اون ها استفاده کنیم . بزارید یک مثال از تجربیات خودم بزنم تا هم انگیزه ای باشه برای شما دوستان گلم و هم بخوبی منظورم رو رسونده باشم .
من دو سال پیش یک کتاب آموزشی نوشتم و بصورت pdf اماده کردم برای فروش در اینترنت . یادمه حدود 500 هزارتومان هزینه کردم تا صفحه فروش و سایتش رو طراحی و کدنویسی کردن و کلی پیگیر شدم تا لوگوی ساماندهی و نماد اعتماد و مجوز های لازم دیگه رو بگیرم . کلی هم پیگیر شدم برای درگاه پرداخت مستقیم بانک ملت و بعد از 6 ماه تلاش مستمر بلاخره با کلی هزینه و در به دری همه چیز برای فروش محصول مهیا شد . به خودم گفتم چه کنم چه نکنم ، تا رسیدم به این که اها این محصول نیاز به تبلیغ داره باید دیده بشه و … . خلاصه 600 هزارتومن هزینه کردم برای تبلیغات گسترده . یک روز گذشت خبری نشد دو روز گذشت خبری نشد . سه روز چهار روز و خلاصه بگم که کلا یه نسخه بیشتر فروش نرفت . درضمن تا یادم نرفته بگم که قیمت کتاب رو هم 12 هزارتومن زده بودم . حالا دیگه خودتون به عمق فاجعه پی ببرید . کلی وقت بزار کتاب رو بنویس 6 ماه جون بکن برای فراهم کردن شرایط فروش ، و اینهمه هزینه کن واسه تبلیغات که تهش 12 هزارتومن دستگیرت بشه !!!
درضمن اینم بگم که من تمام این مراحل رو با مشورت با یک ادم متخصص تو این زمینه سپری کردم . یعنی مثلا میگفت باید نماد اعتماد بگیری تا کاربرا با اطمینان خرید کنن . باید درگاه پرداختت مستقیم و بانک ملت باشه چون جا افتاده بین مردم . باید صفحه فروش رو بدی فلان شرکت طراحی و کدنویسی کنه چون تخصص دارن تو این کار . باید تبلیغات کنی تا دیده بشه محصول و و و و باید باید باید . !!! به هر صورت همونجا بود که من موندم و یه سایت خیلی های کلاس و تکمیل با تمام مجوز ها و درگاه پرداخت بانک ملت و … که با کلی تبلیغات حتی یه دونه فروشم نداشت !!! . من با طی کردن این مراحل به خیال خودم داشتم درصد ریسک و شکست رو کاهش میدادم . درواقع میگفتم با انجام تمام این کار ها دیگه مو لا درزش نمیره ! ولی زهی خیال باطل . . .
خب این از این . من بعد از اون دیگه کلا قید اون کتاب و سایت رو زدم و اصلا فراموشش کردم ( گفتم گور بابای فروش فایل . اصلا نخواستیم ! )
گذشت تا رسید به 4 ماه پیش که من تازه تونستم اصول و قوانین رو با فرعیات تشخیص بدم . اونجا بود که فهمیدم سر مساله فروش کتاب من ناخواسته غرق در حاشیه ها شده بودم و اصل رو فراموش کرده بودم . خب دوستان گلم به نظر شما حواشی چی بودن ؟ حواشی همون باید هایی بودن که اون مشاور به من گفته بود . باید نماد اعتماد داشته باشی وگرنه کاربرا اعتماد نمیکنن . بااااااااید درگاه پرداخت ملت باشه وگرنه کاربرا پرداخت نمیزنن . باااااااااید سایت رو حتما فلان شرکت کدنویسی کنه وگرنه …
همین باید ها بصورت ناخودآگاه چنان ترس هایی رو در من بوجود اورد و ذهنم پر شده بود از اگر ها و شاید ها . که رنگ اصول قوانین و خداوند رو در وجود و ذهن من به شدت کمرنگ کرد . نتیجه اش همون شد که گفتم . . . هیچ …
خوب این مدت تمام سعی ام بر این بود که اصل رو از فرع تشخیص بدم و تمام تمرکزم رو روی اصول قوانین خداوند قرار بدم . خیلی فوقالعاده هم موفق عمل کردم تو این زمینه . ایمانم ده ها برابر بیشتر شد و باور های درستم هم نهادینه تر شد .
اینبار من با دیدگاه جدید و تکامل یافته تر و باور های صحیح تر وارد عمل شدم . یک محصول جدید تولید کردم و اماده فروش کردم . اما اینبار قبل از اقدام ، نشستم تمام باور های مخربم رو در رابطه با فروش فایل کشیدم بیرون و با باور های درست جایگزین کردم . گشتم و کلی سایت و حتی وبلاگ رو پیدا کردم که به ساده ترین شکل ممکن فروش بالایی داشتن و مدام به ذهنم گفتم وقتی اونها تونستن منم هم میتونم . و به خودم تعهد دادم اینبار بدون حتی یک ریال خرج کردن این محصول رو به فروش بالایی میرسونم .
خلاصه خستتون نکنم . یک وبلاگ زدم و توضیحات محصول رو نوشتم و یک درگاه پرداخت واسط گرفتم و منتشر کردم . بدون حتی یک مجوز . اما اینبار هم خبری نشد !!! گفتم طوری نیس حداقل الان خیالم راحته و دغدغه ای ندارم . یکی دو هفته ای ذهنم درگیرش بود تا بعد کلا نمیدونم چی شد این رو هم فراموش کردم . بعد از دو ماه ، یه روز تو خونه بودم دیدم یه نفر زنگ زد گفت اقا این درگاه پرداخت مشکل داره میخوام محصول رو بخرم . بعد من همینطوری مونده بودم گفتم خدایا این از کجا پیداش شد . اصلا از کجا وبلاگ رو دیده ؟ پیش خودم گفتم اتفاقی بود شاید بیخیال . دیدم 5 دقیقه بعدش دوباره تماس گرفتن گفتن درگاه پرداخت مشکل داره !!! من همینطوری مونده بودم که اخه اینا از کجا وبلاگ رو پیدا کردن . دیدم خیلی دارن تماس میگیرن رفتم سریع مشکل درگاه پرداخت رو رفع کردم و بعد هی فکر کردم اخه اینا از کجا میان . از یکی از همون کسایی که تماس گرفته بود پرسیدم شما از کجا با سایت اشنا شدید گفت از طریق گوگل پیداتون کردم . !!! من دهنم وا مونده بود …. رفتم دیدم وبلاگ اومده صفحه اول گوگل !!!
درگاه پرداخت که درست شد دقیقا روزانه بالای 80 هزارتومان فروش داشت محصول . یعنی شما تصور کنین من راه میرفتم پول میومد تو حسابم میخوابیدم پول میومد تو حسابم غذا میخوردم پول وارد حسابم میشد و کلا از صبح تا شب فقط اس ام اس واریزی بود که من دریافت میکردم .
(امیدوارم یه روزی تجربش کنید چون علاوه بر این که حس فوق العاده و بی نظیری داره ، باور ها و ایمانتون رو هزاران برابر مرتفع تر میکنه . )
خلاصه از همین اتفاق به بعد من دقیییییییقا فهمیدم که اصل چیه . و حواشی چیا هستن ….
دوستان گلم اولا که این اتفاق باور ها و ایمان من رو منفجر کرد . یعنی خودم فقط میدونم چه انقلابی تو ذهنم رخ داد . مطمئنم شما هم اگر کامل این متن رو تا اینجا خونده باشین تا حدودی حس اون موقع من رو درک میکنید .
اینهم بگم اگر سریع جواب نگرفته بودم از وبلاگ بخاطر این بود که قانون رهایی رو بخوبی عملی نکردم .
درکل میدونید چه سوالی برام پیش اومد ؟ از خودم پرسیدم چرا یه سایت با اونهمه تجملات و مجوز با زور تبلیغات یه فروش داشت ولی یه وبلاگ معمولی ( تاکید میکنم کاملا ساده ) باید انقدر فروش داشته باشه و ازش انقددددر استقبال بشه ؟ خب قطعا یه چیزی این وسط دخیله . باور ها ی درست و ایمان قوی و عمل …
تجربه من میگه اصل یعنی بجای این که به روش های بازاریابی متوسل بشی متوسل به خداوند شو . اصل یعنی بجای این که در به در به زور تبلیغات یا به هر نحوی بخوای دیده بشی ، باور های مربوطه رو اصلاح کن و قوانین جهان هستی رو بهتر درک کن . اصل یعنی خودت رو در آغوش خداوند رها کردن و سپردن به خداوند . اصل یعنی ایمان داشتن به قوانین جهان آفرینش .
و در آخر اصل یعنی ایمان داشته باشی که اگر باور هات اصلاح بشن تمام کائنات و خداوند دست به دست هم میدن تا تو رو به خواستت برسونن .
استاد به خوبی این مسائل رو درک کردن و بی نظیر هم اجراشون کردن . استاد وقتی میگه من معتقدم افرادی که همفرکانس هستن خودشون منو پیدا میکنن یعنی واقعا به این حرف ایمان دارن . ایمان دارن چون نتیجش رو دیدن . دقیقا اتفاقی که واسه من افتاد . منم وقتی نتیجه ایمان به خداوند و باور های درست رو دیدم اصلا باور هام میخ کوب شد توی ذهنم . من این باور رو ساخته بودم که رزق میوفته دنبال من چون خداوند رسالت من رو بر این قرار داده و این اتفاق برام افتاد . خب چطور میتونم باور نکنم ؟ وقتی خودم شخصا تجربش کردم . وبلاگ یکی از ده ها تجربیات منه که باهاتون به اشتراک گذاشتم . بقیش بماند !!!
خیلی خیلی کامنت طولانی شد . میدونم همتون وقت برای خوندنش نمیزارید چون از حوصله خارجه واقعا . اما خوندنش خالی از لطف نیست و مطمئنم با خوندن این کامنت حالتون خوب بشه . درکل امیدوارم لااقل استاد کامل بخونن .
بله دیگه هرچقدر که ما بتونیم اصول رو بهتر درک کنیم و فرعیات رو کنار بزاریم معجزات بیشتری رو در زندگیمون تجربه خواهیم کرد . کل داستان همینه دوستان گلم .
با عرض پوزش برای طولانی شدن کامنت . یا حق
سلام اقا ابراهیم خداقوت خیلی کامنتتون رو دوست داشتم چه تجربه ارزشمندی به دست اوردین. تبریک بهتون میگم موفق و ثروتمند و سلامت باشید
سلام محمد جان . خیلی خیلی خوشحالم که کامنت بنده رو کامل خوندید . از خداوند براتون سلامتی و ثروت و کلی اتفاقات خوب و عالی رو خواستارم . پاینده باشید …
خیلی خوندن متن شما به من انگیزه دادچون من چندروزی میشه یه وبلاگ راه اندازی کردم و میخوام پرینتر استوک بفروشم
سلام و درود آرمان جان . امیدوارم اشتباهات من رو تکرار نکنی و مستقیما به اصل و در نهایت به موفقیت برسی عزیزم . از خداوند صمیمانه نهایت ثروت و موفقیت رو برات آرزومندم . موفق باشی
ابراهیم شجاعی دوست خوبم سلام
چه تجربه ی قشنگی داشتی
مخصوصا اونجا که گفتی می خوابیدم پیام واریزی میومد راه میرفتم پیام میومد هر لحظه پیام میومد
و چه دعای قشنگی برای ما کردی
آفرین
سلام
رفیق یعنی دیوونه کردی منو با این کامنتت،این بار سوم یا چهارمی هست که این کامنت رو می خونم،چند روزی میشه که همینجوری کامنتت داره تو ذهنم می چرخه
میدونی چرا؟
چون من دقیقا روزی این کامنت رو خوندم که همه ی کارهایی که شما نوشتی انجام دادم.
محصولم رو تولید کردم،وبلاگ و کانال تلگرام و اینستاگرام رو راه اندازی کردم و به خودم گفتم خدا بهم گفت منم انجام دادم حالا دیگه باید رهاش کنم و روی باورام کار کنم.
دیگه خودش بقیه کارها رو انجام میده
از دیروز نشستم اهدافم رو مشخص کردم و باورهای مرتبطش رو با تفکیک دسته بندی کردم.
همه رو تو دفترم یادداشت کردم و با صدای خودم ضبط کردم و تو گوشم دارم می شنوم
مطمئنم این محصولاتی که من دارم به زودی منو به استقلال مالی می رسونه و می تونم فقط برای خودم کار کنم و با کارهام خدمتی به جهان بکنم.
از شما ممنونم برای کامنت بی نظیرت
ای کاش همه دوستانی که نتایج خوبی گرفتند بیان و کامنت بذارن
من از اون روز که کامنت شما رو خوندم هی دارم به خودم میگم اگر فلانی تونسته،فلانی تونسته،فلانی تونسته منم می تونم
چون منم ارزشمندم،منم دارم به گسترش جهان و مردمی که تو فرکانسش هستن کمک می کنم.
خدایا شکرت
موفقو ثروتمند باشی
سلام دوسته عزیز
واقعا ازتون ممنونم بابت کامنت فوق العاده ای که گذاشتید
انشالله هر جا که هستید همچنان در این مسیر پر خیر و برکت که سعادت دنیا و اخرتمون فقط در همینه باشید
این مثال هایی که در این فایل دوستان مذارن واقعا غوغا در من به پا میکنه … کامنتای فوق العاده ای تا حالا در این فایل خوندم که کامنت شما هم جزوش بود … ازتون ممنونم که دقیق نوشتید جزییات رو
اونجا که گفتید من وبلاگ رو زدم رو خودم هم کار کردم اما نتیجه همون موقع نیومد … همون موقع ذهنم گفت استمرار ایمان … و شما همینکارو کردید و نتایج اومد … چه قدر دقیق و درست عمل کردید که رهاش کردید … اگر اون موقع رها نمیکردید و ایمانتون رو محکم نگه نمیداشتید چه بسا این نتایج هم نمیومد … یعنی بعضی افراد توی این مرحله جا میزنن و شک میکنن و این همه کار رو خراب میکنه … یعنی طرف میگه من باورسازی کردم فلان فلان کارو کردم چرا نتیجه نیومد پس جواب نمیده اینم و ولش میکنن … این دقیقا همون جاست که میگن طرف 99درصد راه رو رفت و در یک قدمی خواسته اش پس کشید …
تحسینتون میکنم که شما اون یک درصد اخر که استمرار و ایمان داشتن بود و شک نکردید رو انجام دادید و نتیجه رو گرفتید …
به والله هیچ راه و مسیره دیگه ای به جز این در این دنیا نیست …
بازم سپاسگزارم ازتون …
سلام خدمت استاد وتمامی دوستان عزیز
جواب بنده به این سوال به این شرح است:
همه چیز به این سادگی است می توانیم وقت بگذاریم وایمان به خدا را بیاموزیم یا اینکه روشهای عملی برای انجام دادن کارها توسط خودمان را بیاموزیم، همه آن قوانینی که استاد می گوید پیدا کردم و به بهترین شکل ممکن انجامش می دهم خلاصه اش میشود ایمان تمام وکمال به خدا.و توصیفش به همین سادگی است:می توانیم بیشتر کارها را خودمان انجام دهیم و کمی را به عهده خدا بسپاریم یا اینکه می توانیم بیشتر کارها را به عهده خدا بسپاریم و مقدار کمتر را خودمان انجام دهیم،اندازه اینکه چقدر را خودمان انجام دهیم وچقدر را خدا انجام دهد به باورهای ما بستگی دارد به اینکه چقدر به او ایمان داریم تا کارها را به او بسپاریم به اینکه چقدر به او اعتماد داریم وخیالمان راحت باشد که او خودش انجام می دهد.
می توانیم برویم دنبال روشهای بازاریابی و آنها را یاد بگیریم و پیاده کنیم تا نتیجه بگیریم یا می توانیم بازاریابی را به عهده خداوند بیاندازیم،می توانیم برویم بگردیم مشتری را پیدا کنیم یا می توانیم آوردن مشتری را به گردن خداوند بیاندازیم تا او بیاورد،این موضوع فقط برای کسب وکار نیست برای تمام جنبه های زندگی هست ،وقتی بر سر چندراهی ایستاده ایم می توانیم تا آخر همه راه ها برویم و امتحان کنیم تا ببینیم کدام راه صحیح است یا می توانیم به خداوند بگوییم تو بگو کدام راه صحیح است.می توانیم برویم انواع روشها را به کار ببریم تا فردی از ما خوشش بیاید یا اینکه جذب او را به خدا بسپاریم،می توانیم برویم بگردیم و افراد مختلف را امتحان کنیم تا فرد مورد نظر را پیدا کنیم یا اینکه پیدا کردن فرد مورد نظر را به گردن خداوند بیاندازیم تا او پیدایش کند.
فرقش همین است خدا انجام دهد یا ما؟
ولی آنچه خدا انجام می دهد به فرموده خودش کافی است بگویم تا موجود شود،و آنچه ما انجام می دهیم کجا؟ وچقدر طول می کشد تا انجام شود.اینجاست که فرق می افتد بین سرعت رسیدن به خواسته ها.
کافی است ایمان بیاوریم واز تخت پادشاهی پایین بیاییم تا خداوند روی تخت فرمانروایی بنشیند و او فرمانروایی کند و ما تماشا کنیم.
تا زمانی که ما روی تخت فرمانروایی نشسته ایم خداوند کاری نمی کند و عملکرد مارا نظاره می کند.کافی است ما به خداوند اعتماد کنیم و به او ایمان کامل داشته باشیم و انجام کارها را به او بسپاریم و از روی تخت فرمانروایی پایین بیاییم و اجازه دهیم او روی تخت فرماندهی بنشیند و با آرامش نظاره کنیم ولذت ببریم.
سلام دارم خدمت استاد گرامی و دوستانی هم فرکانسی ای که در سایت هستن .در جواب سوال مسابقه ؛ به نظر من باورهایی که استاد نسبت به خدا ،ثروت و فراوانی منابع در جهان دارند یک دلیل هست که باعث شده استاد نتایج متفاوتی رو بگیره ودلیل دیگر اون باورهای توحیدی و ایمان قوی ای که دارن و از همه مهم تر عمل کردن استاد به حرفها و باورهاشون چون ایمان بدون عمل حرف مفت هست و این باعث ایجاد نتایج متفاوت نسبت به دیگر افراد شده چون این وعده خداست که در آخر سوره مریم هم بهش اشاره شده که ان الذین آمنوا و عمل الصالحات سیجعل لهم الرحمان ودا یعنی کسیکه ایمان و عمل صالح داره خداوند مهر و محبتش رو در در قلب مردم قرار میده و خدا هم که خلف وعده نمیکنه .
سلام استاد و شایسته عزیزم
بنده زیاد اهل قلم نیستم ولی ساده میگم که عامل اصلی در ایجاد نتیجه مالی بهتر، وجود باورهای فراوانی نعمت و ثروت است اینکه بینهایت ثروت در جهان هست،بینهایت پول دست آدمها هست،پول مثل اکسیژن فراوانه،مشتریهای ثروتمند از طریق الهی به سمت من هدایت میشوند،برای بدست آوردن پول نیاز نیست بسیار کارهای سخت انجام بدهم ،پول به دست آوردن آسانترین کار دنیاست،ثروتمند شدن معنویترین کار دنیاست،من هر چه پولدارتر شوم به خدای خودم نزدیکتر میشوم و اینکه فرد باید حتما خودش رو لایق پول و ثروت بداند باورهای محدود کننده اش را شناسایی کند و نامحدود جایگزین کند،ترمزهایی که جلو این سیل نعمت و ثروت را میگیرند شناسایی شوند و باورهای صحیح جایگزین شوند کسی که این باورهای قوی و نامحدود و پولساز رو داشته باشه و فقط و فقط به “ربّ العامین” ایمان داشته باشه و مهمترین خواسته اش از الله یکتا “ایّٰاکَ النَعبُدُ وَ ایّاکَ النَسْتَعینْ”باشه و ایمان قوی رو جایگزین ترس و ناامیدی کند و همواره از زندگیش لذت ببرد از مسیر رسیدن به اهدافش لذت ببرد متمعناً از سایر افراد در کسب و کار موفقتر است. یادمان نرود که:
احساس خوب = اتفاقات خوب
با سلام به استاد عزیزم و گروه تخقیقاتی عباسمنش
دیشب که استاد عزیز در حال برگزاری لایو بودند من بدون اطلاع از این برنامه مشغول تماشای فیلم راز بودم و پی بردم که استاد عزیز چقدر قشنگ قانون رو اول باور کرده بعد به درک کامل و دقیق این راز و قانون رسیده و در مرحله آخر عمل کرده٫
اگر ما نتایج متفاوت داریم از باورهای متفاوت ما نشات می گیره و تبلیغات و عوامل پیشرفت کسب و کار شاید اثر بخش بوده اما تا به باورهای صحیح فراوانی و کسب و کار و موفقیت نرسیده باشیم نمی توانیم نتیجه ای ایده آل را بگیریم٫
بقول استاد عزیز وقتی شروع به تغییر باورهایت میکنی جهان تو رو در مسیر رسیدن به خواسته هایت هدایت میکنه فقط کافی است از مقاوت ذهنی و ترمز ها رها بشیم٫
استاد عزیز به توحید و ربوبیت خداوند رسیده اول و اخر به خدای خود ایمان داشته و دستش فقط به تنها منبع قدرت و رزق و روزی دراز کردن و با توکل و امید به رحمت خداوند پیش رفته و خداوند همه جا براش مشتری میشه، کسب و کار میشه من به خود به شخصا دیدم که آدم های اطرافم و خانواده ام که چطور به این ریسمان الهی چنگ زده و در این مسیر هدایت قرار گرفتن٫٫
استاد عزیز در واقع به معنای واقعی ایاک نعبد و و ایاک نستعین رسیده٫
ان شالله همه ما بتونیم به باورهای درست که استاد در محصولات روانشناسی ثروت ذکر کردن برسیم تا بهترین نتایج نصیبمان شود
باتشکر از تنها منبع قدرت جهان که همه ما را در این مسیر الهی قرار داد
سلام استاد عزیزم وخانم شایسته ی عزیز و خانواده ی صمیمیمون
چیزی که من درک کردم از میون صحبت های استادم توی محصولاتی که تا الان دیدم و گوش کردم اینه که اصلآ ابزاری وجود نداره و خداوند جهان هستی را خییلی ساده آفریده و هیچ چیز پیچیده ای نداره.
فقط ایمان به خداوند و قدم بر داشتن تو مسیر هدف کل قانون این جهانه
من فهمیدم که خداوند هیچ شرطی هیچ کارسختی از ما نخواسته که در قبالش خواسته هامونو بده ، پروردگار توی قرآنش گفته که ما همه ی آسمانها و زمین و هرآنچه درآنهاست را مسخر انسان کردیم.تنها باور به این موضوع و ایمان به اینکه خداوند همیشه کنارمون هست و راههای زیادی را برای رسوندن ما با اهدافمون سراغ داره که به عقل زمینی ما نمیرسه.
به قول استاد وقتی ایمان داشته باشی همیشه آرامش داری و احساس خوب داری وهیچوقت نگران نیستی و وقتی احساس خوب داری و تمرکزت روی اصل هدفه ایده ها بهت گفته میشه و باز وقتی ایمان داشته باشی قدم برمیداری و حرکت میکنی و وقتی حرکت میکنی راهها جلو پات باز میشه و یکی یکی اتفاقهای قشنگ را لمس میکنی توی زندگیت بعد حال واحساست قشنگتر میشه و همینطور اتفاقهای قشنگ بیشتر و رسیدن به خواسته های بزرگتر…
وااای چه حال خوبی گرفتم از اینکه این حرفهارا نوشتم.
به نظرمن تنها تفاوتی که بین نتیجه ی کار کسب و کارها هست و تاالان هم زیاد دیدم و باحرف زدن باهاشون فهمیدم.تنها ایمان به خداونده و برحسب درجه ی ایمان آدمها نتایج متفاوت میشه.
چیزیکه من درک کردم اینه که وقتی ایمان به خدا داشته باشیم و خدارا توی زندگیت احساس کنیم خودبه خود احساس لیاقت در ما ایجاد میشه چون به این باور میرسیم که من اشرف مخلوقات خداوندم و بهتراز من هیچکس نیست و تمام نعمت های خداوند دراختیار منه.همه ی علم همینه مافقط باید تمرین کنیم که محدودیت های ذهنمون را که از محیط زندگی که در اون بزرگ شدیم به ما تحمیل شده را برداریم و دنیارا قشنگ ببینیم و تنها تمرین اینه که توجهمون را روی زیباییهای جهان بذاریم.همین و بس
ممنونم که وقت گذاشتین و حرفهامو خوندین.
سلام خدمت استاد عزیز و یکایک دوستان سایت صمیمی عباس منش٫نظر من دررابطه با پاسخ به این سوال اینه که استاد اگر در هر کاری موفقیت کسب میکنند به این دلیل است که ایمان قلبی واشتیاق شدید دارن نسبت به اون کار٫٫یعنی چی:یعنی این که در هر قدمی که برمیدارند برای رسیدن به موفقیت در کار وکسب خود وزندگی خود در هر قدم به انرژی واحد وقدرتمندی اعتماد دارند که باعث هیچ شک وتردیدی در دلشان نمیشود٫باور دارند یک نیرو در جهان وجود دارد وآن هم نیروی خیر وخوشبختی وموفقیت است٫,یعنی به هر موانعی که برمی خورند با نگهداشتن احساس خوب وبا این باور که حتما برای من راهی بهتر میخواهد مشخص شود وبا این باور که این مانع به ضاهر بد وتضاد میخواد من را به موفقیت بیشتر برساند٫٫با امید به منبع انرژی خیر ونیکی حال خودشان را خوب نگهداشته روز به روز حالشان بهتر وبهتر وموفقیتشان بیشتر وبیشتر میشود٫٫چون این جهان مانند آینه عمل میکند٫ویک باور مهم دیگر هم دارند که به فکر رقابت نیستند که بگویند من باید ببینم که دیگران چطور کار میکنن ونتیجه میگیرند ومن بهتر از آنها کار کنم ونتایج بهتر بگیرم٫٫واگر مثلا رقیبشان پیشرفت کرد ناامید بشن ودلسرد والبته ناموفق٫ و به عوامل بیرونی هم توجه ندارند مثلا وضع بازار جهانی,کسب وکار های شبیه به کسب وکار خود,وضع مسکن,وضع دلار٫٫٫,, یک عامل دیگر هم باعث نتایج متفاوت استاد این است که هر چیزی یا آرزویی که دارند را وقتی دست کسی میبینند مثلا ماشینی که میخواهند را وقتی میبینند یک نفر دارن وایشان ندارند به آنکه بگویند چرا من ندارم وافسوس بخورتد وحسرت بخورند آن را تحسین میکنن ومیگویند الاهی شکر که داره خدا براش بیشتر ببخشه خدا سرمایه و موفقیتش رو بیشتر کنه وآن را تحسین میکنند وبا این کار آن به آن خواسته یا آرزو امیدوارتر ودر نتیجه به آن خواسته وآرزو نزدیک تر میشوند٫ویک عامل دیگر ی که بعث میشه استاد درکار خود نتیجه متفاوت بگیرند که کارهای خود را بدون هیچ شک وتردید وکامل انجام میدهند بدون هیچ کم وکاستی,,یا استاد به نیروی بخشش خیلی تاکید میکنند ومیگویند ببخش تا بیشتر بگیری٫٫مثلا اگر در ها کسب وکاری به فکر افرادی که قراراست از این کسب وکار استفاده کنن نباشی,وفقط به فکر منفعت خود باشی وبخشش نداشته باشی موفق نمیشوی٫مثلا در زمینه ببخش شما ببینید که استاد چقدر فایل رایگان در سایت خود به افراد میبخشند که آگاهی های بی نظری در اون فایل های رایگان وجود داره٫٫این انرژی بخشش را دوست دارد واستاد خوب این موضوع را فهمیدندونتیجه عالی گرفتند٫ استاد ازنیروی فکر خود واندیشه خودخیلی خوب وبسیار زیاد استفاده میکنند٫٫ودر آخرین مراحل از نیروی فیزیکی استفاده میکنن٫٫برای انجام هر کاری اول از نیروی درون خود که ذهن را هم با ان هماهنگ کردند استفاده میکنند وبعد از نیروی دست وپای خود٫مثلا اگر آرزویی در دل دارند ومیخواهن به آن خواسته برسند اول از نیروی درون خود استفاده کرده وبه آرامش واطمینان خاطر که الان آن آرزو را دارند ودارن ازداشتن آن آرزویا خواسته لذت میبرند٫٫وبعد چون با درون هماهنگ میشوند به سمت آن خواسته به صورت طبیعی هدایت شده وبایقین که این راه راه خیر وموفقیت است وبا اطمینان عمل میکنند و قدم برداشته واز نیروی فیزیکی یعنی دست وپا٫٫٫٫٫استفاده میکنن٫به همین دلیل نتایج بهتر وبزرگ تری میگیرند به این دلیل که متفاوت با بقیه عمل میکنند٫ولی افراد معمولی بیشتر از نیروی بازو ودست وپای خود استفاده کرده وبعد کمی از نیروی ذهن کمک میگیرند وزود خسته میشوند ونا امید وبه همین جهت به موفقیت نمیرسند ومیگویند حتما خدا برای ما نخواسته چون من دارم زحمت میکشم ودارم از پا درمیام ولی به جایی نمیرسم٫ولی نیروی ذهن وباور وقدرت درون باید با قدرت فیزیکی هماهنگ باشد تا به آرامش برسیم واحساس شادی و خوشهالی وذوق داشته باشیم تا پیشرفت صورت بگیرد٫٫٫٫ممنونم از همه دوستانی که نظرات همه را میخوانند٫٫٫ خداپشتیبان همه شما عزیزان