https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-68.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-05 09:44:212024-11-08 05:33:53live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
4232نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چرا سایت و نتایج شما متفاوت است بدون تبلیغ و بدون دست و پا زدن ها و چه کنم ها…
استاد تا زمانی که باور داشت تبلیغ جواب میده ایده هایی برای تبلیغ بهش داده میشد ولی همون ایده تبلیغ الوده به شرک بود و به شکل نسبی هم جوابگوی هزینه ها نبود به اندازه ایمانش ایده میگرفت برای طراحی پوسترها و بسسسسس…و نتیجه هم به همون مقدار از ایمان بود.
یعنی مقدار ایمان=کیفیت ایده و ظرف
بعد استاد کم کم روی خودشون کار کردن و کارها رو از عقل خودشون با تکامل گرفتن و واگذار کردن به خداوند…
و کسی که این حد از ایمان رو داره تبلیغ براش شرک به حساب میاد(قدرت دادن به هر عامل بیرونی) چون خداوند تو وجود تک تک ادمهاس و این خداونده که اونارو هدایت میکنه به سمت اون محصول و یا سایت….
بر حسب مقدار ایمان میتونی از ابزارهایی که در اختیارته استفاده کنی…
ظرف وجودی گاهی فقط ظرفیت تبلیغ رو داره
و وقتی ایمانت افزایش پیدا کنه خدا اون ابزار رو میگیره و خودش برات میشه ابزار.
?????????
وقتی باور میکنی خدا همه چیز میشود همه کس را…میری تبلیغ میکنی؟اصلا ایده تبلیغ دیگه تو مدار تو نیست،تو تو مدار بگو موجود باش موجود میشود قرار گرفته ای که خدا بقیه کارهاتو به دوش میکشه.
??????
تمام تکنیک های مارکتینگ از عقل و تجربه ی جامعه بدست اومده …ایده تبلیغ برگرفته از باور جامعه س…ما باور کردیم که باید تبلیغ کنیم…چون دیدیم….
اگه از روز اول تو مارکتینگ به ما میگفتن خدا تبلیغ میشه دیگه به عامل بیرونی فکر میکردی؟
حالا هم میشه از همون خدایی که همه چیز میشه ایده خواست برای همون تبلیغ (چون ظرفمون امادگی پس زدن همه این باورها رو نداره )و کم کم تکامل طی بشه برای دریافت الهاماتی که خبر از نکردن تبلیغ رو میده.
استاد هم اول تبلیغ کردن …
روی ایمانشون کار کردن و کم کم باور کردن که خدا خودش همه چیزه و نیاز به عامل بیرونی نیست.
اون منبع بی نهایت همه چیزه..
مشتری،تبلیغ،درامد،تشخیص عالی در هدایت ادمها ،و و و ….
من و شمایی که اول کاریم باید تکامل رو با تبلیغ و ایده گرفتن در تبلیغ از خداوند طی کنیم و بعد برسیم به جایی که بتونیم انقدر روش حساب کنیم که همه چیز رو بسپریم بهش…
تبلیغ بخشی از باورهای ایمانی وتوحیدی ماست که هنوز ساخته نشده…
ما خوده خداییم….برای خلق کردن خواسته ها فقط کافیه باور کنیم که خوده ما همه چیزیم…
هر شرایطی که در اون قرار داریم بهترین شرایط برای ماست…
شرایط تبلیغ برای تو و شرایطتت خوبه وقتی با خدا مشورت کنی وایده های خداوند رو در تبلیغاتت پیاده کنی و کمک کنی که زودتر تکاملت طی بشه و بعد کم کم با خدا تقسیم کار کنی و اون بشه مدیر فروشت?
استاد هم تبلیغ میکرد در ابتدای کار ولی با الهاماتش و کم کم ظرفشون بزرگ تر شد ایمان شون وسعت پیدا کرد و در این مدار خبری از هیچ تلاش و دست و پا زدنی نیست…
پاروها رو رها کرده…و خداوند استاد رو در مسیر درست هدایت میکنه …استاد سوت میزنه و از مسیر لذت میبره.
و پشت این رهایی …
توحید عملیه…
پس از ابزارهایی که در اختیار داری استفاده کن ولی در نحوه استفاده از ابزار با خدا مشورت کن و به ایده ها عمل کن با شجاعت…تا در ادامه بتونی سکان رو کامل به قدرت لایتناهی هستی بسپری…
برای محمد(ص)کسی تبلیغ نکرد..
برای استاد عباس منش هم کسی تبلیغ نمی کنه…
پس اگه من و شما نیاز به تبلیغ رو در بیزنس مون حس میکنیم یعنی هنوز نتونستیم خداوند رو مثل یک جریان جاری در تمام زندگیمون باور کنیم…
کامنت شما را تا وسط هاش خوندم و بحدی تحت تاثیر قرار گرفتم که نتونستم طاقت بیارم و تمجید و تحسینت نکنم …. باور میکنی شادی ، جسم شد و در قلب من نشست ، بخدا حسش میکنم ، چه خدایی شناختی ! چه نگاه زیبایی داری !
همیشه با خودم می گفتم چرا استاد خودش پوستر میچسبوند و تبلیغ میکرد و تو جلسه ده دستیابی به رویاها که سراسر در مورد انرژی هست راجع به تبلیغ و …حرف میزد ولی الان میگه خدا خودش تبلیغه ، پس چرا اون موقع خودش تبلیغ میکرد و شما در این کامنت چقدر قشنگ به این نکته اشاره کردید که خود استاد هم اون زمان شرک داشتند و چون در حال کارکردن روی باورها شون بودند ، ایمان و شرک درحال جنگ بودند ( نظر من ) ولی ایمان راه خودش را پیدا میکنه و استاد هرچی جلوتر میره ایمان بر شرک غلبه میکنه و ….
این حس و حال زیبای شما رو با اعماق وجودم حس کردم و چقدر خوشحالم که نوشته ها بر عمق جانت نفوذ کرد و حس و حالی خدا گونه تر رو تجربه کردی عزیزم.
بنده هم همیشه کامنت های شما رو دنبال میکنم و میبینم چقدر عالی دارید تکامل رو طی میکنید و هر روز این اگاهی ها به زیبایی بر تصمیمات کاری و خانوادگی شما تاثیرمثبتی داشته.امیداورم با لذت بردن از زندگی فاصله فرکانسی روباخواسته هامون پر کنیم….
اگه دقت کنید در قرآن پیامبران همگی از لحاظ مالی نامبر وان (شماره یک) زمان خود بوده اند. و عجیب اینکه هیچ دستوری برای آنها در قرآن یا کتابهای آسمانی برای کسب ثروت نیامده. ولی رعایت یکسری قوانین و آن هم برای همیشه آمده مثل غم و غصه نخوردن، نترسیدن، ظلم نکردن ، نا امید نبودن ، غلبه نکردن احساس بر عقل ، ناسپاس نبودن، غذای سالم خوردن، شکر گزار بودن ، نیایش و مراقبه کردن ، شاد بودن ، ایمان داشتن ، توکل کردن ، شکر گزاری بابت داشته ها ، ترس فقط از خدا ، باور به غیب ، بخشش کردن و مجموعه ای دیگر از قوانین که اگر توسط پیامبر یا هر انسانی رعایت شود قطعا ابزار و ثروت و موقعیت طبق قوانین خلل ناپذیر الهی به خدمت انسان در خواهد آمد. این است عامل تفاوت در نتیجه. با تشکر از گروه موفق عباس منش
نمیدونی وقتی به این فکر میکنم که چه خانواده ی پر جمعیت و فوق العاده ای دارم چقدر ذوق زده میشم …
میدونم که الان استاد اینا رو میخونه نمیدونم چرا تصمیم گرفتم اینو اینجا بگم … توی دیدگاه های قبلی که نمیدونم دقیقا با چه بیانی گفتم …گفته بودم که من اصلا دوست نداشتم بزرگ بشم چون خانواده ی کوچیک و ناراحت دنیایی و قابل لمس نزدیکم رو میدیدم …. الان 19 سالمه ولی تا تقریبا چندین ماه پیش اصلا دوست نداشتم بزرگ بشم … حتی هنوزم مثل بچه ها ذوق میکنم و خوشحالی میکنم ولی بیشتر کنار خانوادم اینطوریم که خیلی وقتا مامانم عصبانی میشه ولی من نه ….. تا اینکه این خانواده رو پیدا کردم اینقدر زیادیم که نمیتونم تعدادمون رو بشمارم با هر بار خوندن دیدگاه ها یه حسی بهم میگه نگاه کن این خواهرته این برادرته …و اینا خانواده ی تو هستن … ببین چقدر قشنگ صحبت میکنن .. تا قبل از این من یه مامان داشتم که عقلش بیشتر از کل فامیل بود و جسارتش و افکارش خیلی بهتر از بقیه بود ولی الان یه خانواده دارم که فراتر از اونه و یک پدر …. پدر فرکانسی عزیزم استاد عباسمنش که من هر بار که میخوام صداش بزنم میگم پدر فافا …اینو اولین باره میگم امیدوارم پدر فافا ازش خوشش بیاد ….پدر فافای عزیزم ازت ممنونم که این خانواده رو تشکیل دادی و اینقدر خواهر و برادر های خوبی رو پرورش میدی …و از خدای عزیزم خدای قشنگم هم ممنونم که منو عضوی از این خانواده کرد …وجود تکتک شما اینقدر برام ارزشمنده که الان اشک در چشمانم جمع شده …شما بهترین خانواده ای هستین که تاحالا داشتم ..و تو پدر فافا تو بهترین پدری هستی که تاحالا دیدم ….خیلی خوب بچه هات رو آموزش میدی ازت ممنونم ….
من موبایل ندارم برای همین کلی نوشته و وویس های ضبط شده خطاب به پدر فافا دارم که تا حالا هیچ کدومش به دستش نرسیده … برای همین نمیدونم اینو توی کدوم وویس یا کامنت یا نوشته گفتم …
ولی دوست دارم اینجا دوباره بگم ..
پدر فافا .خواهر های عزیزم … برادر های ارزشمندم..ملیکای کوچولو که تا چند ماه پیش متنفر بود از اینکه بزرگ بشه و شبیه افراد به ظاهر بالغ دوروبرش بشه تصمیم گرفته تا رشد کنه … بفهمه ..یاد بگیره از تک تک شما ها …
ازتون ممنونم که کنارم هستید تک تک جملاتتون برام ارزشمنده
شما حتی از خانواده ی خونی من به من نزدیک تر شدین و من همه ی اینا رو مدیون خدای قشنگم خدای عشق و نفسم هستم …
مگر نه کی میدونست اصلا من کجای این دنیام …
هر روز که یکمی ناراحت یا از اعضای خانواده دلخور میشم به عشق پدر فافا باعشق شماها که درونم موج میزنه …..چشمام رو میبندم میگم خدایا شکرت به خاطر خانواده ای که دارم …. وقتی اعصابم خورد میشه میگم ملیکا آروم باش
به پدر فافا فکر کن …
به قانون ها…
به خانواده ی عباسمنش…
حسم اونقدر فوق العاده میشه که انگار دنیا رو بهم دادن …
با دیدنه کمبودی در دنیای اطرافم شمارو به یاد میارم …اگرعشق و محبت رو کم میبینم
پدر فافا و اون عشق درونی با مریم رو به یادم میارم عشق تکتکتون که این کلمات رو مینویسید و این حرف های زیبا رو میگین رو به یاد میارم و میگم عشق کم نیست عشق همین الان هم توی زندگی من هست و اگه هنوز لمسش نکردم اشکالی نداره حتما باورم ایراد داره یا حتما یه قانون رو بلد نیستم …ملیکا تو الان همه چیز داری …یه خانواده که همیشه خوشبختی رو می خوان و بهت کمک میکنن …یه خانواده که عاشقتن بدون نیاز به هیچ چیز ندیده و نشناخته..
امیدوارم حالت عالی باشه و در مسیر خواسته های قشنگت باشی …
ممنونم به خاطر کامنت قشنگت …..
عاشقتم …
میدونی کامنتت باعث شد که برگردمو کامنت خوش ذوق خودم رو بخونم و به یاد بیارم که ای جان من از کی تصمیم به بزرگ شدن گرفتم ….
البته هنوزم در حال حاضر 19 سالمه ولی توی این چند ماه اینقدر رشد کردم اینقدر یادگرفتم که حتی توی سال جدید با تعجب به افکار گذشته ام نگاه میکردمو با تعجب فکر میکردم … و وقتی مادرم منو توی اون حال دید ازم پرسید خوبی؟ گفتم مامان یه نفر چقدر میتونه با گذشتش تغییر کنه … جوری که حس میکنم دیگه هیچ ربطی به اون چند ماه پیشم ندارم ….
کامنتت باعث شد به یاد بیارم که چه مسیری رو هدایت شدم …
چقدر متعهد تر بودم
چقدر سعی میکردم اهداف اقدامی برای رشد خودم داشته باشم …
چقدر دوست داشتم از استاد الگو بگیرم …
چقدر سعی میکردم با خدا حرف بزنم ازش سوال بپرسم تا الان به این راحتی دارم با هاش حرف میزنم که هرچی پیش میره میگم قربونت برم خدای بی نظیرم که اینقدر واضحی …اینقدر خوبی … اینقدر دوستم داری …اینقدر عاشقمی …..
میدونی ….
نه نمی دونی چیا برای من اتفاق افتاده که حتی قبل از این کامنت فکرش رو هم نمیکردم …
استاد راست میگه اگر شما قدم ها رو بردارید هدایت میشین و اتفاقاتی براتون میوفته که شبیه معجزس که حتی فکرش رو هم نمیتونید بکنید … و این ها دستان خداونده …
عاشقتم …..
ممنونم برای کامنت قشنگت ….
راستی من هنوز موبایل ندارم یعنی تا یک قدمی اون رفتم و بعد به خاطر باورای نادرستم از دستش دادم که البته خوشحالم چون این اواخر اونو مسابقه ی زندگی کرده بودمو خودم منتظر این بودم که باور ها برنده بششه ….و بعد از اون دیگه مطمین شدم که باورا مهمه …. یه جورایی مثل استاد که میگفتن با قوانین پیش بینی میکردن و وقتی پیش بینی درست درمیومد ایمانشون به خدا و قوانین بیشتر میشد ….
داستان جالب و خنده داری داره ….که توی لینک زیر توی یکی از صفحات توضیحش دادم …. اگه دوست داشتی بخونش ….
abasmanesh.com
ممنونم به خاطر کامنت قشنگت .. عاشقتم خواهر قشنگم …و با تمام وجود دوست دارم
نظر من به این سوال اینه که تفاوت ها بستگی داره به دیدگاها که ما چه دیدگاهی داریم به هرکاری انجام می دهیم ٫ اگر واقعا فکر کنیم که مردم می تونن به ما کمک کنند یا رو حرف دیگری حساب کنیم ما شرک ورزی کردیم و نعمت ها را از خود دور کردیم ،
چرا ایمان خودمان درست نکنیم و خودمان به خدای یکتا نسپاریم ، خدایی که بی نهایت دست دارد
مثل قورباغه ای که ازش پرسیدند اسمان چیست؟
گفت دایره کوچکی به رنگ ابی ٫
مفهوم هر چیز ی در خود ان نیست بلکه نگرش ما نسبت به ان ها نهفته است ٫
ماشالله تو اولین روز رب جهانیان ۴۵۰ کامنت آورده روی یه پرسش٫
به قول استاد عباس منش :
این عالیه و سپاسگزار خداوندی هستیم که جهان رو با قوانین ثابتش خلق کرده
استاد درسته من بسته روانشناسی ثروت ۱ و ۲ و ۳ رو نگرفتم ولی شما بارها و بارها علت موفقیت سایتتون رو گفتید
و حتی توو این فایل و جلسه ۲ گام ۲ دوازده قدم
استاد همه اش مربوطه به باورهای عالی یکتاپرستانه شما
باورهایی که خودتون آگاهانه توو ذهنتون ساختید و با fact یا واقعیت تثبیت ش کردید٫
از اون کلاس دانشگاهی گفتید که استاد میگفته باید جونت دربیاد تا سایت یا مطلبت توو اینترنت ویو یا بازدید بخوره٫
و شما بهش گفتید که من برای اثبات حرفم، روو اینترنت یه مطلب میزارم و بازدید بالایی میخوره و استادتون شما رو مسخره کرد٫
شما گفتید با ساختن باورهای خوب یه مطلبی رو در مورد موفقیت توو اینترنت گذاشتید و توو یه روز ۴۰۰ تا ویو خورد و به استادتون گفتید و استادتون قبول نکرد و با تمسخر گفت بعضی ها یه مطلب توو اینترنت میزارند و با کمک دوستاشون و کلک بازی ویو هاشون رو ۴۰۰ نشون میدند٫
همه اون بازدیدها مربوط به باورهای شما بوده و کائنات باورهای شما رو براتون بوجود آوردند٫
ساختن باورهای خوب در مورد خدا و کائنات٫
شما باور ساختید که
به لطف خدا مطالب و فایلهایی که بهتون الهام میشه و روی سایت میزارید مطالب خیییییلی ارزشمندی هستند٫
افراد زیادی مثل خوتون تشنه دریافت این آگاهی های ناب هستند٫
خداوند با بیییشمار اسباب و وسایل و دستانش مردم را برای استفاده از آگاهی های شما به سمت سایت شما هدایت میکند٫
همه مردم حتی اندک آدمهایی که میخواهند به نظر خودشان شما و سایت شما را تخریب کنند به شما کمک میکنند و تبلیغ کار شما را میکنند٫
خداوند خودش بهتون الهام کرده همین کار رو ادامه بده و به مسیر دیگه ای وارد نشو،،، تمام درخواستهات توو این مسیر بهت داده میشه،،، اینکه تا حالا هر چی خواستی برات ردیف شده
نه اینکه میخوای از زندگی لذت ببری
توو این مسیر از دل و جون از تمام نعمتها داری لذت میبری
خداوند و رب جهانیان همیشه بهترینها رو در مسیر زندگیتون قرار میده
با یکتا پرستی و توحید میتونید از تمام ابعاد نیک پیشرفت کنید و٫٫٫
و یه تجربه از سایت کارگاه قبلیمون بنویسم که خیلی برای خودم درس یکتا پرستی داشت٫
ما تولید کننده لوله های سوخت و ترمز و هیدرولیک و باد در انواع خودروها و ماشین آلات هستیم٫
از سال ۸۴ توو این زمینه فعالیت داریم٫
تا سال ۹۰ با تبلیغات سنتی و پخش کاتالوگ و کارت ویزیت کارگاه مون، روزگار کاری ما به سختی گذشت٫
تنها مشتری ما شرکت تراکتور سازی تبریز و ۲ نفر از بازار لوازم یدکی تهران بودند که با حداقل سود باهاشون کار میکردیم٫
سال ۹۰ شروع کردم به تبلیغات اینترنتی و یه سایت باحال زدم و اکثر سایتهای تبلیغاتی، آگهی میذاشتم، دریغ از یه تماس٫
پناه بردم به اس ام اس تبلیغاتی و هزینه های زیادی رو هم از بابت پول و هم زمان در این برهه انجام دادم٫
ولی باز دریغ از یه تماس٫
توو سایتهای تبلیغاتی آگهی ها تا ۵۰۰ تا بازدید خورده بود ولی هیچی به هیچی٫
لازمه بگم توو این مدت هر روز صبح که از خونه میزدم بیرون میگفتم خدایا توکل کردم به خودت
این کار رو هم ۴ سال ادامه دادیم
تاااا اینکه از کار کردن بدون سود و منت زیاد مشتریا و جواب ندادن خدایی که با باورهای اشتباه اون موقع زیاد میخووندمش،،، خسته و کلافه،، در کارگاه رو کوبیدم و با داد و فریاد زدم بیرون، طوری که شیشه در کارگاه خوورد شد٫
رفتم بغل خیابون نشستم و فکر کردم به کارهام٫
نتیجه ای نگرفتم٫
برگشتم کارگاه و رفتم نمازمو خوندم
توو نمازم بهم فهموند که جمله خدایا توکل بر تو،، یه جمله بی روح و مسخره اییه٫
توو نماز یه حالی داشتم، تا حدودی ایراد کارم رو فهمیده بودم
توکلم به کارها و تبلیغات خودم بود نه به خدا
?به لطف خودش به خاطر همه چیز اشک ریختم و توبه کردم?
و خواستم هدایتم کنه
خدا شاهده ?️?️?️?️بعد چند ساعت تلفنم زنگ زد?️?️?️?️
یه آقای عزیزی بنام حسین آقا از بابل با من تماس گرفت و درخواست تولید لوله های انژکتوری برای تیلر کشاورزی رو داد
و ما شروع کردیم
کارها خوب پیش میرفت ولی باز من راه رو گم کردم٫
استاد میگه انسان یعنی نسیان یا فراموشکار،،،، درسته٫
طوری بیکاری به ما فشار إورد که من مجبورا با هزارتا منت کشی رفتم توو یه شرکتی کارگری کردم٫
در این روزها از ساعت ۸ تا ۱۴ توو کارگاه ول میچرخید و تبلیغات اینترنتی میکردم و از ساعت ۱۴۳۰ تا ۱۱ شب توو شرکت،،،، کارگری میکردم٫
توو همین اثنا توو اینترنت زدم موفقیت و ثروت
یه کلیپ انگیزشی از یکی از مدرس های موفقیت رو دیدم که بعدها فهمیدم کپی برداری از کلیپ انگیزشی شماره ۳ استاد عباس منش بود٫ خدایا سپاسگزارم به خاطر قانون تکامل و هدایتهای بیشمار و دستان بیشمار٫
این کلیپ چنان برام دلچسب و عالی و پر محتوی بود که هر روز حداقل ۵ بار میدیدم و گوش میدادم٫
با استاد عباس منش که آشنا شدم و روی باورهایم و ایمانم کار کردم یواش یواش تغییرات شروع شد٫
مایی که ماکزیمم قرارداد سالیانمون ۵۰ میلیون تومان میشد، به لطف خدا و بیشمار دستانش، شاید یه آگهی رایگان چند جمله ای باعث شد یه تماسی از یه سازمان معتبر داشته باشیم و در همین بین یه تماس دیگه از تامین کننده خودروسازها
توو این ۳ سال آشنایی با سایت عباس منش میزان فروش ما ۲ میلیارد تومن شده که سوددهی عالی داشته٫
همه چیز باور های یکتا پرستی استاد عباسمنشه
و ۱ سال پیش بهم الهام شد سایت جدید شرکت رو با باورهای یکتاپرستی استارت کن
و من گفتم چشم
الان خیییییییلی راضیم
توو همین ۳ ماهی که سایت بالا اومده حداقل ۴۰ نفر تماس گرفتند و این عالیه
با قانون تکامل عالیه
و هر روز داره بیشتر و بیشتر میشه
مخصوصا بازدیدهای مفید و سود ده سایت و از بیشمار راههای خدا مشتریهای زیادی وارد مدار ما شدند٫
سپاسگزارم از اینکه تجربیات ارزشمندتان را با ما به اشتراک ام گذاشتید .یقینا این پخش آگاهی چقدر به خودتان وبه ما ورشد جهانیان کمک میکند تا راهمان را با ایمانی بیشتر طی کنیم .
وقتی کتاب های مختلف رو میخوندم اعصابم خورد میشد …همش به صورت تئوری یکسری جمله بود …پیش خودم میگفتم نمیشد اینو با بک داستان واقعی میگفتی تا بیشتر تو ذهنم بمونه ؟
چون کلا از کار هایی که با تجربه آغشته هستن رو خیلی بیشتر دوست دارم حتی همین الانشم وقتی اساتید دانشگاه همینجوری جزوه میگن میرن بهشون میگم استاد من هیچی نفهمیدم هیچی هیچی …نمیشه یکم نشونم بین یه دوتا عکسی جیزی …یا یه کتاب بهم معرفی کنین به خدا من نمیفهمم نمیتونم حفظ کنم ….
اعصابم خورد میشه ….
ولی
از وقتی عضو این خانواده ی بزرگ شدم …
همه چیز رو حس میکنم لمس میکنم یادمیگیریم …
من میبینم همه ی چیز هایی که تک تک برادرا و خواهرام میگم رو میبینم…
همه رو جلوی چشم خودم به صورت عملی میبینم یاد میگیرم …
این سایت یک گنجینه شده …انگار که من آدمای فوق العاده ای رو پیدا کردم که دقیقا همون کسایی هستن که می خواستم….همشون با عمل و داستان های واقعی که داشتن بخشی از زندگی رو بهم یاد میدن …
ازتون ممنونم….
در پناه خدا شاد و سالم و ثروتمند و سعادت مند در دنیا و آخرت باشی
با سلام خدمت همه دوستان عزیز و استاد عباس منش عزیز چقدر جالب این سوال را من چند وقت پیش این سوال را از خودم پرسیدم که چطور عباس منش به این همه موفقییتها رسیده ////؟؟؟ خیلی راحت جوابش را دریافت کردم دوستان عزیز در فایلی که از استاد عزیز بر روی سایت قرار گرفت در مورد ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت هست جواب همه سوالات در آن نهفته هست عباس منش ایمان داره بخدا عباس منش ایمان داره به کائنات عباس منش حرف نمی زنه عمل میکنه چون باورش اینهست که میشود ٫عباس منش قانون را درست فهمیده و آنرا انجام میده من چند وقت تصمیم گرفتم جای عباس منش باشم شاید فقط چند ساعت تونستم اما همان چند ساعت هم نتایج عالی برای من بوجود آورد عباس منش کاری به باورهای دیگران نداره بلکه مهم باور خودش هست که براش مهم هست من در مواردی برای مسائل مختلف به خودم گفتم کیوان اگر استاد عباسمنش الان جای تو بود چه کاری میکرد نتیجه آن شد که من راه بهتر و عالی تری را انتخاب کردم هرچند هنوز هم در مسیر یادگیری هستم وهمه تلاشم این هست که بتونم واقعا ایمان واقعی را در قلبم تقوییت کنم دوستان عزیزم اگر بخواهیم بهترین راه میانبر را برگزینیم که مارا به موفقییت برسونه آن فقط ایمان بخداست ایمان با تمام وجود ایمانی که تمام سلولهای بدن ما فریاد بزنن که ای بنده از تو متشکریم که مارا به معبودمان وصل کردی که نتایج آن برای تو زیبا و دل انگیز خواهد بود باید باورهایمان را به ذات الهی تقوییت کنیم آنوفقت بدون دانش به موفقییتهای بسیار زیادی خواهیم که نتایج برای ما عالی خواهد بود استاد عزیز از شما متشکرم و برایت بهترینها را خواستارم
استاد همه چیز بر میگرده به باوراهی توحیدی که ما برا خودمون میسازیم و اینکه ما خودمون هستیم که خالق جهان و تمام و شرایط و اتفاقات و عوامل بیرونی خود، خودمون هستیم .
وقتی ما به این نگاه و باور داریم به جهانمون می اندیشیم که تبلیغات و فلان شخص و یا هر چیز دیگری باعث شده که من به خواسته هام برسم واقعا باورام شرک الوده و کسایی هم با این باورا دارن زندگی میکنن تمرکز باوراشون رو گذاشتن رو فرعیات و اصل رو فراموش کردن.
و بعضی وقتها هم با این نگاه ها و باورها به یکسری خواسته هاشون میرسن ولی چون که از اصل دور هستن به ثبات در ارامش و ثروت و حال خوب و سلامتی و شادابی و… نمیرسن.
دوباره میرن دنبال یه روش دیگه یا یه فرد دیگه و همینطور ادامه میدن این سیکل باورهای اشتباه رو…..
غافل از اینکه اگه بدون که همه چیز به راحتی به دست میاد اونم با ایمان و باور کردن به اینکه بایستی روی خودشون و باوراشون کار کنن و وقت بزارن ، سرمایه گزاری کنن روی باورهای ارزشمند و سعادتمند گونه. که همه اینها از باورهای توحیدی سرچشمه میگیره و بیان با خودشون رو راست باشن ، و بس کنن این همه تق لا کردن الکی رو ، بخدا اینایی که دارم میگم خودم یه روزهایی درگیرشون بودم و هروز داشتم به سمت ناخواسته هام میرفتم…یه روز بخودم گفتم عزیز من بیا وجدانا رو باورات کار کن. و به قوانینی که در مورد قانون جذب بلدی عمل کن ، ببینم چی میشه ….
واااای دوستان عزیزم اگه بدونید به لطف چه اتفاقات شگفت انگیزی توی زندگیم رخ داد خداروشکر زندگیم افتاد رو قلتک و هروز دارم بیشتر و بیشتر از این اصل و باورسازی و عمل به قوانین استفاده میکنم و لذت میبرم …الان آگاهم ، میدونم ، میفهمم و درک میکنم که خودمم خالق جهان خودم هستم و این چقد قشنگ و لذت بخشه برام خداروسپاسگزارم .
خدایا عاشقانه و با مهر و محبت تمام نعمتها و ثروت و پولهای جهان رو به آغوش گرم میپذیرم و نهایت لذت رو ازشون میبرم خدا جونم عاشقانه همه چیز تو رو میپذیرم و با نهایت خوشحالی سپاسگزارشونم
عاشق خودمم چون عاشق همه هستم
دوستتون دارم
و یه تشکر صمیمانه از استاد عزیزم دارم که این آگاهی هاش و باورهای قشنگشو باهامون به اشتراک میزاره سپاسگزارم
من فکر میکنم تفاوت در عمق ضمبر ناخوداگاه و باور انسان هاست که میتوان این مورد را با ایمان قلبی .. تمرکز و تمرین افزایش داد
البته باید ایمان داشته باشیم به توحید و توکل بر خدا و بدانیم بدونه خواست خدا برگی از شاخه جدا نمیشود و باور داشته باشیم که خدا از روح خود بر ما دمیده پس میدانیم به غیر از خدا و خود ما نه تبلیغات نه هیچ کس و هبچ چیز نمیتواند به ما کمک کند پس باید بارها و بارها به خودمان بگویم
استاد تو فایل توحیدعملی قسمت ۶ ، گفتن که همیشه نیازهای اساسی بشر همون خوراک و پوشاک و مسکن هستش، اما تو قرآن خیلی از این موارد گفته نشده، حرف و سخن اصلی قرآن توحیده، پیامبرای ما اصلا دغدغه ثروت و خوراک و پوشاک و مایحتاج زندگیشو نداشتن، حالا چرا؟ چون توحید که حل بشه بقیشم حل میشه، توحید که حل بشه ثروتم میاد،
انگار سوزن خیلی هامون گیر کرده رو توحید، انگار هنوز باور نکردیم
استاد تو چندتا فایل اخیر به این نکته تاکید داشتن که حرفای منو فقط مثل یه حرف انگیزشی نپذیرید، مثل یه حرفی که چند ساعت حالتون رو خوب کنه گوش نکنید، باید واقعا باور کنید
ما واقعا باور کردیم؟ باور داریم اگه واقعا هیچ کاری نکنیم، باورهای توحیدیمونو درست کنیم و کسب و کارمون رو بسپاریم به خدا بقیش درست میشه؟ یا نه وقتی میریم تو جامعه میبینیم ۹۹ درصد تو تله (دیگران ) گیر کردن، ما هم مثل اونا میشیم؟
دیگران چیکار میکنن؟
دیگران چیو دوس دارن؟
دیگران چجوری تبلیغات میکنن؟
دیگران شغلشون چیه؟
و ٫٫٫٫
همه چیز غیر از اصل خودمون ، بازم همه چیزو فراموش میکنیم، فراموش میکنیم که اصل ماییم، همه چیز ماییم، کن فیکون شدنه با خودمونه، خدا درون خودمونه، و هیچ چیزی بیرون از ما نیست
ی مثالی میزنم از چیزی که چند روز پیش دیدم ، هفته پیش نشسته بودم تو تاکسی جلوی دانشگاه که حرکت کنه و بیاد داخل شهر، جلوی دانشگاه تاکسی و اتوبوس چندین تا هست، منم نشسته بودم تو ی تاکسی و منتظر بودم تا پر بشه و حرکت کنیم، راننده ها داشتن با هم صحبت میکردن، یکی از دانشجو ها اومد و گفت دربست ، تاکسی پشت سری ماهم بدون معطلی سوارش کرد ، اما ما همچنان منتظر بودیم تا بقیه بیان ، راننده تاکسی ای که من توش نشسته بودم به دوستش گفت برو بهش بگو شانس داریا ، که مسافر دربستی داری، و اومد نشست ، خلاصه تاکسی پر که نشد هیچ من و ی نفر دیگه هم پیاده شدیم رفتیم سراغ اتوبوس که زودتر بریم ، بعد ما یه نفر دیگه نشست، اما باز پیاده شد
منم که از اتوبوس داشتم نگاه میکردم این صحنه رو تو دلم گفتم بله همینه، کسی که به شانس اعتقاد داره و وقتی میبینه همکارش بیکار نیست و مسافر دربستی سوار میکنه فکر میکنه شانسی این اتفاق میفته بایدم مسافراش یکی یکی پیاده بشن، این کاره جهانه، همین یه مثال ساده به خودم کمک کرد که قانون باز برام یادآوری بشه، ثروت ربظی به شانس نداره ، تو هر کسب و کاری هم همینه
خداوند خودش گفته مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم، امااااا به شرط ایمان، ایمان ایمان، که اگه واقعا داشته باشیمش همه چیز هم داریم
حالا نقطه مقابل ایمان ترسه
وقتی شما برای کسب و کارت تبلیغ میکنی میگی خدا بهم میرسونه اما تو دلت میترسی یعنی ایمانی وجود نداره
وقتی تبلیغ نمیکنی میگی خدا بهم میرسونه ، و تبلیغ بقیه رو میبینی و نگران میشی که عقب بمونی یعنی ایمانی وجود نداره
وقتی تبلیغ نمیکنی و میگی خدا بهم میرسونه اما هی به خودت میگی آخه چجوری ممکنه و استلال منطقی میاری یعنی ایمانی وجود نداره،
یعنی به مسیرش فکر کردی که از نظر ذهن منطقی راهی هم براش پیدا نمیکنی
ما قرار شد با راه خواسته هامون کاری نداشته باشیم،
” تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید کرد”
مثل همون مثالی که استاد میزنن ، وقتی داری تو شب رانندگی میکنی و تنها نور جاده چراغ های ماشینت هست و داری مسافت چند کیلومتری رو رانندگی میکنی فقط تا ۵۰ متر جلوت رو میتونی ببینی، اما توقف نمیکنی ، حرکت میکنی چون میدنی که بالاخره به شهر مورد نظرت میرسی، شهر مورد نظرت سراب نیست
حالا آیا همه ما مطمئن هستیم اگه از راه ایمان و باور حرکت کنیم ، به اهدافمون میرسیم ، یا خواسته هامون رو با این مسیر سراب میبینیم؟
اول باور بعد اقدام برای هر کاری
اول باور بعد حرکت
اول باور بعد کار فیزیکی
باورها هستن که دارن همه چیز رو هدایت میکنن
باورها هستن که مارو هدایت میکنن به افراد، شرایط موقعیت هایی که کارمون انجام بشه
باید بتونیم باورهامون رو شناسایی کنیم، خیلی خوبه که ما بخوایم با ایمان و توحید به خواسته هامون برسیم اما باید با خودمون روراست باشیم، آیا واقعا افکار و باورهای توحیدی داریم؟؟
یا نه خواسته هامون سمت مشرق میره ، باورهامون سمت مغرب!!!!!!!
باید باورها با خواسته ها در یک جهت باشن
من دوست دارم بدون هیچ تبلیغی کسب و کار خودم کلی رونق بگیره، اما باورهای درونی من چیا هستن، شاید باور من اینه که باید حداقل ۱ ماه تبلیغ کنم ، خب این منم که باید باورهامو دونه دونه بکشم بیرون ببینم آیا با خواسته هام هم جهت هستن یا نه ، که اگه نیستن هم جهتشون کنم،
بحث توحید انقدر در درون ماست و به خورد تمام وجود ما رفته که شاید فراموشمون شده
آیا ما برای تنفسمون کاری کردیم؟
آیا ما خودمون پوست بدنمون رو ساختیم که وقتی یذره آسیب میبینه دردمون میگیره؟
آیا ما خودمون چند هزار مویرگ ساختیم؟
آیا ما خودمون خواستیم که ببینیم؟
آیا ما قلب خودمون رو ساختیم؟
آیا ما مغزمون با اون همه پیچیدگی رو ساختیم؟
آیا ما تعیین کردیم خوردشید هر روز از مشرق طلوع کنه از مغرب غروب؟
آیا ما در اطرافمون اکسیژن ایجاد میکنیم تا نفس بکشیم؟
آیا ما برای کره زمین جاذبه ایجاد کردیم تا بتونیم روش وایسیم و تو هوا معلق نمونیم؟
آیا ما میلیاردها ستاره رو ساختیم؟
آیا ما اقیانوس ها رو پر از آب کردیم؟
آیا ما سیاره های دیگه رو به فاصله چند سال نوری از کره زمین ساختیم؟
آیا ما به زمین نور رو بی منت میتابیم؟
آیا ما اگه همگی جمع بشیم میتونیم آیه ای مثل آیه های قرآن بیاریم؟
این همه قدرت!!!!!!!!!! فقط برای خودشه ، خودش،خودش ، خودش،
انقدر این نعمت ها در دسترسمون هست به راحتی، که فراموش کردیم اونه که همه این هارو خلق کرده
کسی که همه چیز دست خودشه و با بارش ۵ روزه کل زمین رو سیرآب میکنه اگه بهش توکل کنیم، اگه واااقعا توحیدی بشیم زندگی مارو هم سیراب از نعمت و ثروت و سعادت میکنه
باور و ایمان به زبان نیست، به قلبه، خدارو چقدر باور داریم؟
ما تماما در خدا هستیم، مثل ماهی ای که کل زندگیش تو آبه
تبلیغ کردن زمانی جواب میده که ایمان داشته باشی خداوند با این تبلیغ بی نهایت مشتری رو برات میفرسته
تبلیغ نکردن برای اینکه بگی خدا بهت میده هم زمانی جواب میده که ایمان داشته باشی باز هم خداوند برات هزاران مشتری میفرسته
انگار اصلا کل موضوع تبلیغ کردن یا نکرن مهم نیست، مهم ایمانه،
بسته بندی های پرزرق و برق زمانی نتیجه میدن که ایمان داشته باشی خداوند پاسخ می دهد
بسته های های معمولی و ساده هم زمانی نتیجه میدن که ایمان داشته باشی خداوند پاسخ میدهد
کت شلوار و کراوات برای مارکتینگ زمانی نتیجه میده که ایمان داشته باشی خداوند پاسخ می دهد
لباس ساده پوشیدن هم زمانی نتیجه میده که ایمان داشته باشی خداوند پاسخ می دهد
تبلیغ کردن زمانی نتیجه میده که باور داشته باشی خداوند پاسخ می دهد
تبلیغ نکردن هم زمانی نتیجه می ده که ایمان داشته باشی خداوند پاسخ میدهد
انگار همه اینا و هزار تا چیز دیگه فرعیاته ، اصل فقط اینه که باور داشته باشی خداوند پاسخ می دهد
آیا واقعا باور داریم که خداوند پاسخ می دهد؟؟؟؟؟؟
باید در خودمون موشکافانه بررسی کنیم ،باید ببینیم آیا واقعا باور داریم که “أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ” تمام زندگیمون هست در تمام جنبه هاش یا نه ، بعد دست به هر کار دیگه ای بزنیم
سلام دوست هم اسمم عزیزم ? خیلی زیبا ایمان و توحید رو بیان کردی ممنونم ازت عزیزم…. واقعا این جمله خیلی عمیقه ایا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟!¡!!!!!! امیدوارم روزی برسه که فقط فقط فقط به خودش متصل باشم نه هیچ چیز، هیچ کس دیگه
به نظر من اون ایمان و توکل به خداوند که کار هارو میسپاری بهش تا خودش درستش کنه (البته با تکامل) و صداقت در کارهایش منظورم همون تاثیر گذاریی مثبتی که حرف های استاد روی ما میگذاره به خاطر اعمال و نتایجی که خودش قبلا کسب کرده به واسطه او دیدگاه و البته باور های ثروت ساز …
من یک مغازه شیرینی فروشی رو میشناسم تو محلمون که حای بسیار بسیار بدی داره همیشه مسیرش پر از ترافیک و …اصلا یه وضعی داره… ولی ماشا الله از روزی که شروع به کار کرد من زیر نظر داشتمش ماشا الله همیشه پر از مشتری بدون حتی تبلیغ خاص داشتن …خب این چی رو نشون میده …غیر از توکل …غیر از باور های خوب…غیر از عمل به قوانین حتی نا آگاهانه…از یه شهر ترک زبان مهاجرت کرده اومده اهواز البته خدایی هم کاراش عالی اند الان ما شاالله هر روز با یه ماشین میاد در مغازه…با این که این همه شیرینی فروشی دور و اطرافش هست ولی یک صدم مشتری های این رو هم ندارن…
سلام استاد عالی و دوست داشتنی دلیل موفقیت استاد عزیزم جناب عباس منش ای که در همه مسائل از جمله کسب و کار و زندگی و غیره خوب می باشد ناخود آگاه و شایستگی استاد عزیز می باشد و احساس خوب داشتن در هر مسائلی که بارها و بارها ویژگی های مثبت را از لحاظ کسب و کار و درآمد گرفته تا روابط عالی در فکر خودشون تکرار کردن تا ملکه ذهن خودشون شده و کائنات و قانون جذب به طرف استاد اومده و جواب های استاد را داده چون دنیا خیر مطلق هست و هیچ تاریکی وجود ندارد اگر نور نباشه تاریکی هست و استاد همه جوره به جهان هستی ارتعاش خوب فرستاده و بارها تکرار کرده تا به ناخودآگاه و شایستگی رسیدند و من همیشه استاد عزیزم را تحسین می کنم که مطالب بسیار عالی به ما آموزش می دهند.????????????
سلام استاد
چرا سایت و نتایج شما متفاوت است بدون تبلیغ و بدون دست و پا زدن ها و چه کنم ها…
استاد تا زمانی که باور داشت تبلیغ جواب میده ایده هایی برای تبلیغ بهش داده میشد ولی همون ایده تبلیغ الوده به شرک بود و به شکل نسبی هم جوابگوی هزینه ها نبود به اندازه ایمانش ایده میگرفت برای طراحی پوسترها و بسسسسس…و نتیجه هم به همون مقدار از ایمان بود.
یعنی مقدار ایمان=کیفیت ایده و ظرف
بعد استاد کم کم روی خودشون کار کردن و کارها رو از عقل خودشون با تکامل گرفتن و واگذار کردن به خداوند…
و کسی که این حد از ایمان رو داره تبلیغ براش شرک به حساب میاد(قدرت دادن به هر عامل بیرونی) چون خداوند تو وجود تک تک ادمهاس و این خداونده که اونارو هدایت میکنه به سمت اون محصول و یا سایت….
بر حسب مقدار ایمان میتونی از ابزارهایی که در اختیارته استفاده کنی…
ظرف وجودی گاهی فقط ظرفیت تبلیغ رو داره
و وقتی ایمانت افزایش پیدا کنه خدا اون ابزار رو میگیره و خودش برات میشه ابزار.
?????????
وقتی باور میکنی خدا همه چیز میشود همه کس را…میری تبلیغ میکنی؟اصلا ایده تبلیغ دیگه تو مدار تو نیست،تو تو مدار بگو موجود باش موجود میشود قرار گرفته ای که خدا بقیه کارهاتو به دوش میکشه.
??????
تمام تکنیک های مارکتینگ از عقل و تجربه ی جامعه بدست اومده …ایده تبلیغ برگرفته از باور جامعه س…ما باور کردیم که باید تبلیغ کنیم…چون دیدیم….
اگه از روز اول تو مارکتینگ به ما میگفتن خدا تبلیغ میشه دیگه به عامل بیرونی فکر میکردی؟
حالا هم میشه از همون خدایی که همه چیز میشه ایده خواست برای همون تبلیغ (چون ظرفمون امادگی پس زدن همه این باورها رو نداره )و کم کم تکامل طی بشه برای دریافت الهاماتی که خبر از نکردن تبلیغ رو میده.
استاد هم اول تبلیغ کردن …
روی ایمانشون کار کردن و کم کم باور کردن که خدا خودش همه چیزه و نیاز به عامل بیرونی نیست.
اون منبع بی نهایت همه چیزه..
مشتری،تبلیغ،درامد،تشخیص عالی در هدایت ادمها ،و و و ….
من و شمایی که اول کاریم باید تکامل رو با تبلیغ و ایده گرفتن در تبلیغ از خداوند طی کنیم و بعد برسیم به جایی که بتونیم انقدر روش حساب کنیم که همه چیز رو بسپریم بهش…
تبلیغ بخشی از باورهای ایمانی وتوحیدی ماست که هنوز ساخته نشده…
ما خوده خداییم….برای خلق کردن خواسته ها فقط کافیه باور کنیم که خوده ما همه چیزیم…
هر شرایطی که در اون قرار داریم بهترین شرایط برای ماست…
شرایط تبلیغ برای تو و شرایطتت خوبه وقتی با خدا مشورت کنی وایده های خداوند رو در تبلیغاتت پیاده کنی و کمک کنی که زودتر تکاملت طی بشه و بعد کم کم با خدا تقسیم کار کنی و اون بشه مدیر فروشت?
استاد هم تبلیغ میکرد در ابتدای کار ولی با الهاماتش و کم کم ظرفشون بزرگ تر شد ایمان شون وسعت پیدا کرد و در این مدار خبری از هیچ تلاش و دست و پا زدنی نیست…
پاروها رو رها کرده…و خداوند استاد رو در مسیر درست هدایت میکنه …استاد سوت میزنه و از مسیر لذت میبره.
و پشت این رهایی …
توحید عملیه…
پس از ابزارهایی که در اختیار داری استفاده کن ولی در نحوه استفاده از ابزار با خدا مشورت کن و به ایده ها عمل کن با شجاعت…تا در ادامه بتونی سکان رو کامل به قدرت لایتناهی هستی بسپری…
برای محمد(ص)کسی تبلیغ نکرد..
برای استاد عباس منش هم کسی تبلیغ نمی کنه…
پس اگه من و شما نیاز به تبلیغ رو در بیزنس مون حس میکنیم یعنی هنوز نتونستیم خداوند رو مثل یک جریان جاری در تمام زندگیمون باور کنیم…
سلام خانم رضوی عزیز
کامنت شما را تا وسط هاش خوندم و بحدی تحت تاثیر قرار گرفتم که نتونستم طاقت بیارم و تمجید و تحسینت نکنم …. باور میکنی شادی ، جسم شد و در قلب من نشست ، بخدا حسش میکنم ، چه خدایی شناختی ! چه نگاه زیبایی داری !
همیشه با خودم می گفتم چرا استاد خودش پوستر میچسبوند و تبلیغ میکرد و تو جلسه ده دستیابی به رویاها که سراسر در مورد انرژی هست راجع به تبلیغ و …حرف میزد ولی الان میگه خدا خودش تبلیغه ، پس چرا اون موقع خودش تبلیغ میکرد و شما در این کامنت چقدر قشنگ به این نکته اشاره کردید که خود استاد هم اون زمان شرک داشتند و چون در حال کارکردن روی باورها شون بودند ، ایمان و شرک درحال جنگ بودند ( نظر من ) ولی ایمان راه خودش را پیدا میکنه و استاد هرچی جلوتر میره ایمان بر شرک غلبه میکنه و ….
از شما سپاسگزارم
اندیشه جان…
این حس و حال زیبای شما رو با اعماق وجودم حس کردم و چقدر خوشحالم که نوشته ها بر عمق جانت نفوذ کرد و حس و حالی خدا گونه تر رو تجربه کردی عزیزم.
بنده هم همیشه کامنت های شما رو دنبال میکنم و میبینم چقدر عالی دارید تکامل رو طی میکنید و هر روز این اگاهی ها به زیبایی بر تصمیمات کاری و خانوادگی شما تاثیرمثبتی داشته.امیداورم با لذت بردن از زندگی فاصله فرکانسی روباخواسته هامون پر کنیم….
????????
به نام خدای پاسخ دهنده
مریم جان با خوندن کامنت واقعااا تحسین روتو دلم بر انگیخته کردی .آفرین به شما برای پاسخ ارزشمندتان ??.
این قسمت آخر ی کلامتان خیلی عالی بود تمام کامنتتون عالی بود .
پس اگه من و شما نیاز به تبلیغ رو در بیزنس مون حس میکنیم یعنی هنوز نتونستیم خداوند رو مثل یک جریان جاری در تمام زندگیمون باور کنیم…
خیلی قشنگ گفتین باید ظرفمون برای دریافت وباور خداوند بزرگ بشه قانون تکامل .
سپاسگزارم برای پخش آگاهی.
در خدا همیشه بر قرار وبر مدار و ستاد وثروتمند وخوشبخت ? باشید
طیبه جان…
چه زیبا شروع کردی…به نام خداوند پاسخ دهنده….
خیلی لذت بردم
ممنونم عزیزم بابت لطف و محبتت…
امیدوارم هر روز ظرف وجودیمون برای درک این اگاهی ها افزایش پیدا کنه و بتونیم با ایمان بت های وجودمون رو بشکنیم و ابراهیم گونه تر عمل کنیم.
همه چیز خداونده…
ولی باید شنید….
درک کرد…
تکامل رو طی کرد…
عمل کرد…
و به نتیجه رسید…
امیدوارم در اوج ببینمت دوست خوبم.????
اگه دقت کنید در قرآن پیامبران همگی از لحاظ مالی نامبر وان (شماره یک) زمان خود بوده اند. و عجیب اینکه هیچ دستوری برای آنها در قرآن یا کتابهای آسمانی برای کسب ثروت نیامده. ولی رعایت یکسری قوانین و آن هم برای همیشه آمده مثل غم و غصه نخوردن، نترسیدن، ظلم نکردن ، نا امید نبودن ، غلبه نکردن احساس بر عقل ، ناسپاس نبودن، غذای سالم خوردن، شکر گزار بودن ، نیایش و مراقبه کردن ، شاد بودن ، ایمان داشتن ، توکل کردن ، شکر گزاری بابت داشته ها ، ترس فقط از خدا ، باور به غیب ، بخشش کردن و مجموعه ای دیگر از قوانین که اگر توسط پیامبر یا هر انسانی رعایت شود قطعا ابزار و ثروت و موقعیت طبق قوانین خلل ناپذیر الهی به خدمت انسان در خواهد آمد. این است عامل تفاوت در نتیجه. با تشکر از گروه موفق عباس منش
سلام به یکی دیگه از اعضای خانواده ام
نمیدونی وقتی به این فکر میکنم که چه خانواده ی پر جمعیت و فوق العاده ای دارم چقدر ذوق زده میشم …
میدونم که الان استاد اینا رو میخونه نمیدونم چرا تصمیم گرفتم اینو اینجا بگم … توی دیدگاه های قبلی که نمیدونم دقیقا با چه بیانی گفتم …گفته بودم که من اصلا دوست نداشتم بزرگ بشم چون خانواده ی کوچیک و ناراحت دنیایی و قابل لمس نزدیکم رو میدیدم …. الان 19 سالمه ولی تا تقریبا چندین ماه پیش اصلا دوست نداشتم بزرگ بشم … حتی هنوزم مثل بچه ها ذوق میکنم و خوشحالی میکنم ولی بیشتر کنار خانوادم اینطوریم که خیلی وقتا مامانم عصبانی میشه ولی من نه ….. تا اینکه این خانواده رو پیدا کردم اینقدر زیادیم که نمیتونم تعدادمون رو بشمارم با هر بار خوندن دیدگاه ها یه حسی بهم میگه نگاه کن این خواهرته این برادرته …و اینا خانواده ی تو هستن … ببین چقدر قشنگ صحبت میکنن .. تا قبل از این من یه مامان داشتم که عقلش بیشتر از کل فامیل بود و جسارتش و افکارش خیلی بهتر از بقیه بود ولی الان یه خانواده دارم که فراتر از اونه و یک پدر …. پدر فرکانسی عزیزم استاد عباسمنش که من هر بار که میخوام صداش بزنم میگم پدر فافا …اینو اولین باره میگم امیدوارم پدر فافا ازش خوشش بیاد ….پدر فافای عزیزم ازت ممنونم که این خانواده رو تشکیل دادی و اینقدر خواهر و برادر های خوبی رو پرورش میدی …و از خدای عزیزم خدای قشنگم هم ممنونم که منو عضوی از این خانواده کرد …وجود تکتک شما اینقدر برام ارزشمنده که الان اشک در چشمانم جمع شده …شما بهترین خانواده ای هستین که تاحالا داشتم ..و تو پدر فافا تو بهترین پدری هستی که تاحالا دیدم ….خیلی خوب بچه هات رو آموزش میدی ازت ممنونم ….
من موبایل ندارم برای همین کلی نوشته و وویس های ضبط شده خطاب به پدر فافا دارم که تا حالا هیچ کدومش به دستش نرسیده … برای همین نمیدونم اینو توی کدوم وویس یا کامنت یا نوشته گفتم …
ولی دوست دارم اینجا دوباره بگم ..
پدر فافا .خواهر های عزیزم … برادر های ارزشمندم..ملیکای کوچولو که تا چند ماه پیش متنفر بود از اینکه بزرگ بشه و شبیه افراد به ظاهر بالغ دوروبرش بشه تصمیم گرفته تا رشد کنه … بفهمه ..یاد بگیره از تک تک شما ها …
ازتون ممنونم که کنارم هستید تک تک جملاتتون برام ارزشمنده
شما حتی از خانواده ی خونی من به من نزدیک تر شدین و من همه ی اینا رو مدیون خدای قشنگم خدای عشق و نفسم هستم …
مگر نه کی میدونست اصلا من کجای این دنیام …
هر روز که یکمی ناراحت یا از اعضای خانواده دلخور میشم به عشق پدر فافا باعشق شماها که درونم موج میزنه …..چشمام رو میبندم میگم خدایا شکرت به خاطر خانواده ای که دارم …. وقتی اعصابم خورد میشه میگم ملیکا آروم باش
به پدر فافا فکر کن …
به قانون ها…
به خانواده ی عباسمنش…
حسم اونقدر فوق العاده میشه که انگار دنیا رو بهم دادن …
با دیدنه کمبودی در دنیای اطرافم شمارو به یاد میارم …اگرعشق و محبت رو کم میبینم
پدر فافا و اون عشق درونی با مریم رو به یادم میارم عشق تکتکتون که این کلمات رو مینویسید و این حرف های زیبا رو میگین رو به یاد میارم و میگم عشق کم نیست عشق همین الان هم توی زندگی من هست و اگه هنوز لمسش نکردم اشکالی نداره حتما باورم ایراد داره یا حتما یه قانون رو بلد نیستم …ملیکا تو الان همه چیز داری …یه خانواده که همیشه خوشبختی رو می خوان و بهت کمک میکنن …یه خانواده که عاشقتن بدون نیاز به هیچ چیز ندیده و نشناخته..
ممنونم به خاطر این کامنت زیباتون
عاشقتونم
ملیکای عزیزم فکر میکنم این سومین کامنتی هست که ازت دارم میخونم و واقعا با همهی وجود تحسینت میکنم
، و واقعا برات خوشحالم که از این سن کم توی این مسیر فوقالعاده افتادی
خدای بزرگ خیلی قشنگ تو رو برداشته و آورده اینجا
چه قشنگ هدایتت کرده
همین حالا که اینجایی یعنی باورهای فوقالعاده قدرتمندی داشتی ،
چون این بهشت بینظیر جای هر کسی نیست!
ملیکای عزیزم امیدوارم این لحظه که دارم این کامنت رو مینویسم به خیلی از خواسته هات من جمله بهترین گوشی که استحقاقش رو داری رسیده باشی….
آینده ی فوقالعاده ای رو برات تصور میکنم…..
دوستت دارم عزیزم
من عاشق تک تک بچه ها و عاشق استاد عزیزم و مریم گلم هستم ، واقعا که شما خانواده واقعی منید….
به نام خدایی که هرچه دارم از اوست
سلام سارا عزیزم
سلام خواهر خوبم
امیدوارم حالت عالی باشه و در مسیر خواسته های قشنگت باشی …
ممنونم به خاطر کامنت قشنگت …..
عاشقتم …
میدونی کامنتت باعث شد که برگردمو کامنت خوش ذوق خودم رو بخونم و به یاد بیارم که ای جان من از کی تصمیم به بزرگ شدن گرفتم ….
البته هنوزم در حال حاضر 19 سالمه ولی توی این چند ماه اینقدر رشد کردم اینقدر یادگرفتم که حتی توی سال جدید با تعجب به افکار گذشته ام نگاه میکردمو با تعجب فکر میکردم … و وقتی مادرم منو توی اون حال دید ازم پرسید خوبی؟ گفتم مامان یه نفر چقدر میتونه با گذشتش تغییر کنه … جوری که حس میکنم دیگه هیچ ربطی به اون چند ماه پیشم ندارم ….
کامنتت باعث شد به یاد بیارم که چه مسیری رو هدایت شدم …
چقدر متعهد تر بودم
چقدر سعی میکردم اهداف اقدامی برای رشد خودم داشته باشم …
چقدر دوست داشتم از استاد الگو بگیرم …
چقدر سعی میکردم با خدا حرف بزنم ازش سوال بپرسم تا الان به این راحتی دارم با هاش حرف میزنم که هرچی پیش میره میگم قربونت برم خدای بی نظیرم که اینقدر واضحی …اینقدر خوبی … اینقدر دوستم داری …اینقدر عاشقمی …..
میدونی ….
نه نمی دونی چیا برای من اتفاق افتاده که حتی قبل از این کامنت فکرش رو هم نمیکردم …
استاد راست میگه اگر شما قدم ها رو بردارید هدایت میشین و اتفاقاتی براتون میوفته که شبیه معجزس که حتی فکرش رو هم نمیتونید بکنید … و این ها دستان خداونده …
عاشقتم …..
ممنونم برای کامنت قشنگت ….
راستی من هنوز موبایل ندارم یعنی تا یک قدمی اون رفتم و بعد به خاطر باورای نادرستم از دستش دادم که البته خوشحالم چون این اواخر اونو مسابقه ی زندگی کرده بودمو خودم منتظر این بودم که باور ها برنده بششه ….و بعد از اون دیگه مطمین شدم که باورا مهمه …. یه جورایی مثل استاد که میگفتن با قوانین پیش بینی میکردن و وقتی پیش بینی درست درمیومد ایمانشون به خدا و قوانین بیشتر میشد ….
داستان جالب و خنده داری داره ….که توی لینک زیر توی یکی از صفحات توضیحش دادم …. اگه دوست داشتی بخونش ….
abasmanesh.com
ممنونم به خاطر کامنت قشنگت .. عاشقتم خواهر قشنگم …و با تمام وجود دوست دارم
در پناه الله یکتا باشید …
سلام به همه دوستان گرامی و استاد عزیز ،
نظر من به این سوال اینه که تفاوت ها بستگی داره به دیدگاها که ما چه دیدگاهی داریم به هرکاری انجام می دهیم ٫ اگر واقعا فکر کنیم که مردم می تونن به ما کمک کنند یا رو حرف دیگری حساب کنیم ما شرک ورزی کردیم و نعمت ها را از خود دور کردیم ،
چرا ایمان خودمان درست نکنیم و خودمان به خدای یکتا نسپاریم ، خدایی که بی نهایت دست دارد
مثل قورباغه ای که ازش پرسیدند اسمان چیست؟
گفت دایره کوچکی به رنگ ابی ٫
مفهوم هر چیز ی در خود ان نیست بلکه نگرش ما نسبت به ان ها نهفته است ٫
سلام و سلام
بنام اللهی که رب است
ماشالله تو اولین روز رب جهانیان ۴۵۰ کامنت آورده روی یه پرسش٫
به قول استاد عباس منش :
این عالیه و سپاسگزار خداوندی هستیم که جهان رو با قوانین ثابتش خلق کرده
استاد درسته من بسته روانشناسی ثروت ۱ و ۲ و ۳ رو نگرفتم ولی شما بارها و بارها علت موفقیت سایتتون رو گفتید
و حتی توو این فایل و جلسه ۲ گام ۲ دوازده قدم
استاد همه اش مربوطه به باورهای عالی یکتاپرستانه شما
باورهایی که خودتون آگاهانه توو ذهنتون ساختید و با fact یا واقعیت تثبیت ش کردید٫
از اون کلاس دانشگاهی گفتید که استاد میگفته باید جونت دربیاد تا سایت یا مطلبت توو اینترنت ویو یا بازدید بخوره٫
و شما بهش گفتید که من برای اثبات حرفم، روو اینترنت یه مطلب میزارم و بازدید بالایی میخوره و استادتون شما رو مسخره کرد٫
شما گفتید با ساختن باورهای خوب یه مطلبی رو در مورد موفقیت توو اینترنت گذاشتید و توو یه روز ۴۰۰ تا ویو خورد و به استادتون گفتید و استادتون قبول نکرد و با تمسخر گفت بعضی ها یه مطلب توو اینترنت میزارند و با کمک دوستاشون و کلک بازی ویو هاشون رو ۴۰۰ نشون میدند٫
همه اون بازدیدها مربوط به باورهای شما بوده و کائنات باورهای شما رو براتون بوجود آوردند٫
ساختن باورهای خوب در مورد خدا و کائنات٫
شما باور ساختید که
به لطف خدا مطالب و فایلهایی که بهتون الهام میشه و روی سایت میزارید مطالب خیییییلی ارزشمندی هستند٫
افراد زیادی مثل خوتون تشنه دریافت این آگاهی های ناب هستند٫
خداوند با بیییشمار اسباب و وسایل و دستانش مردم را برای استفاده از آگاهی های شما به سمت سایت شما هدایت میکند٫
همه مردم حتی اندک آدمهایی که میخواهند به نظر خودشان شما و سایت شما را تخریب کنند به شما کمک میکنند و تبلیغ کار شما را میکنند٫
خداوند خودش بهتون الهام کرده همین کار رو ادامه بده و به مسیر دیگه ای وارد نشو،،، تمام درخواستهات توو این مسیر بهت داده میشه،،، اینکه تا حالا هر چی خواستی برات ردیف شده
نه اینکه میخوای از زندگی لذت ببری
توو این مسیر از دل و جون از تمام نعمتها داری لذت میبری
خداوند و رب جهانیان همیشه بهترینها رو در مسیر زندگیتون قرار میده
با یکتا پرستی و توحید میتونید از تمام ابعاد نیک پیشرفت کنید و٫٫٫
و یه تجربه از سایت کارگاه قبلیمون بنویسم که خیلی برای خودم درس یکتا پرستی داشت٫
ما تولید کننده لوله های سوخت و ترمز و هیدرولیک و باد در انواع خودروها و ماشین آلات هستیم٫
از سال ۸۴ توو این زمینه فعالیت داریم٫
تا سال ۹۰ با تبلیغات سنتی و پخش کاتالوگ و کارت ویزیت کارگاه مون، روزگار کاری ما به سختی گذشت٫
تنها مشتری ما شرکت تراکتور سازی تبریز و ۲ نفر از بازار لوازم یدکی تهران بودند که با حداقل سود باهاشون کار میکردیم٫
سال ۹۰ شروع کردم به تبلیغات اینترنتی و یه سایت باحال زدم و اکثر سایتهای تبلیغاتی، آگهی میذاشتم، دریغ از یه تماس٫
پناه بردم به اس ام اس تبلیغاتی و هزینه های زیادی رو هم از بابت پول و هم زمان در این برهه انجام دادم٫
ولی باز دریغ از یه تماس٫
توو سایتهای تبلیغاتی آگهی ها تا ۵۰۰ تا بازدید خورده بود ولی هیچی به هیچی٫
لازمه بگم توو این مدت هر روز صبح که از خونه میزدم بیرون میگفتم خدایا توکل کردم به خودت
این کار رو هم ۴ سال ادامه دادیم
تاااا اینکه از کار کردن بدون سود و منت زیاد مشتریا و جواب ندادن خدایی که با باورهای اشتباه اون موقع زیاد میخووندمش،،، خسته و کلافه،، در کارگاه رو کوبیدم و با داد و فریاد زدم بیرون، طوری که شیشه در کارگاه خوورد شد٫
رفتم بغل خیابون نشستم و فکر کردم به کارهام٫
نتیجه ای نگرفتم٫
برگشتم کارگاه و رفتم نمازمو خوندم
توو نمازم بهم فهموند که جمله خدایا توکل بر تو،، یه جمله بی روح و مسخره اییه٫
توو نماز یه حالی داشتم، تا حدودی ایراد کارم رو فهمیده بودم
توکلم به کارها و تبلیغات خودم بود نه به خدا
?به لطف خودش به خاطر همه چیز اشک ریختم و توبه کردم?
و خواستم هدایتم کنه
خدا شاهده ?️?️?️?️بعد چند ساعت تلفنم زنگ زد?️?️?️?️
یه آقای عزیزی بنام حسین آقا از بابل با من تماس گرفت و درخواست تولید لوله های انژکتوری برای تیلر کشاورزی رو داد
و ما شروع کردیم
کارها خوب پیش میرفت ولی باز من راه رو گم کردم٫
استاد میگه انسان یعنی نسیان یا فراموشکار،،،، درسته٫
طوری بیکاری به ما فشار إورد که من مجبورا با هزارتا منت کشی رفتم توو یه شرکتی کارگری کردم٫
در این روزها از ساعت ۸ تا ۱۴ توو کارگاه ول میچرخید و تبلیغات اینترنتی میکردم و از ساعت ۱۴۳۰ تا ۱۱ شب توو شرکت،،،، کارگری میکردم٫
توو همین اثنا توو اینترنت زدم موفقیت و ثروت
یه کلیپ انگیزشی از یکی از مدرس های موفقیت رو دیدم که بعدها فهمیدم کپی برداری از کلیپ انگیزشی شماره ۳ استاد عباس منش بود٫ خدایا سپاسگزارم به خاطر قانون تکامل و هدایتهای بیشمار و دستان بیشمار٫
این کلیپ چنان برام دلچسب و عالی و پر محتوی بود که هر روز حداقل ۵ بار میدیدم و گوش میدادم٫
با استاد عباس منش که آشنا شدم و روی باورهایم و ایمانم کار کردم یواش یواش تغییرات شروع شد٫
مایی که ماکزیمم قرارداد سالیانمون ۵۰ میلیون تومان میشد، به لطف خدا و بیشمار دستانش، شاید یه آگهی رایگان چند جمله ای باعث شد یه تماسی از یه سازمان معتبر داشته باشیم و در همین بین یه تماس دیگه از تامین کننده خودروسازها
توو این ۳ سال آشنایی با سایت عباس منش میزان فروش ما ۲ میلیارد تومن شده که سوددهی عالی داشته٫
همه چیز باور های یکتا پرستی استاد عباسمنشه
و ۱ سال پیش بهم الهام شد سایت جدید شرکت رو با باورهای یکتاپرستی استارت کن
و من گفتم چشم
الان خیییییییلی راضیم
توو همین ۳ ماهی که سایت بالا اومده حداقل ۴۰ نفر تماس گرفتند و این عالیه
با قانون تکامل عالیه
و هر روز داره بیشتر و بیشتر میشه
مخصوصا بازدیدهای مفید و سود ده سایت و از بیشمار راههای خدا مشتریهای زیادی وارد مدار ما شدند٫
از خدای خودم خیییییییلی سپاسگزارم و
استاد از صمیم قلب ازتون ممنونم
و براتون آرزوی موفقیتهای بیشتر دارم٫
???????????
به نام خدای که با من است
نزدیکتر از من در جان من است
آقای علی جانی عزیز دوست قدرتمند والهی من .
سپاسگزارم از اینکه تجربیات ارزشمندتان را با ما به اشتراک ام گذاشتید .یقینا این پخش آگاهی چقدر به خودتان وبه ما ورشد جهانیان کمک میکند تا راهمان را با ایمانی بیشتر طی کنیم .
واقعااا عالی بود آفرین به شما وخدای عزیز ما ????
در پناه خدای عشق وثروت
سلام داداش علی
ازت ممنونم به خاطر دیدگاه زیبا و تاثیر گذاری….
راسش دوست دارم یه چیزی رو صادقانه بگم ….
وقتی کتاب های مختلف رو میخوندم اعصابم خورد میشد …همش به صورت تئوری یکسری جمله بود …پیش خودم میگفتم نمیشد اینو با بک داستان واقعی میگفتی تا بیشتر تو ذهنم بمونه ؟
چون کلا از کار هایی که با تجربه آغشته هستن رو خیلی بیشتر دوست دارم حتی همین الانشم وقتی اساتید دانشگاه همینجوری جزوه میگن میرن بهشون میگم استاد من هیچی نفهمیدم هیچی هیچی …نمیشه یکم نشونم بین یه دوتا عکسی جیزی …یا یه کتاب بهم معرفی کنین به خدا من نمیفهمم نمیتونم حفظ کنم ….
اعصابم خورد میشه ….
ولی
از وقتی عضو این خانواده ی بزرگ شدم …
همه چیز رو حس میکنم لمس میکنم یادمیگیریم …
من میبینم همه ی چیز هایی که تک تک برادرا و خواهرام میگم رو میبینم…
همه رو جلوی چشم خودم به صورت عملی میبینم یاد میگیرم …
این سایت یک گنجینه شده …انگار که من آدمای فوق العاده ای رو پیدا کردم که دقیقا همون کسایی هستن که می خواستم….همشون با عمل و داستان های واقعی که داشتن بخشی از زندگی رو بهم یاد میدن …
ازتون ممنونم….
در پناه خدا شاد و سالم و ثروتمند و سعادت مند در دنیا و آخرت باشی
حتی اینم از پدر فافا یاد گرفتم …
با سلام خدمت همه دوستان عزیز و استاد عباس منش عزیز چقدر جالب این سوال را من چند وقت پیش این سوال را از خودم پرسیدم که چطور عباس منش به این همه موفقییتها رسیده ////؟؟؟ خیلی راحت جوابش را دریافت کردم دوستان عزیز در فایلی که از استاد عزیز بر روی سایت قرار گرفت در مورد ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت هست جواب همه سوالات در آن نهفته هست عباس منش ایمان داره بخدا عباس منش ایمان داره به کائنات عباس منش حرف نمی زنه عمل میکنه چون باورش اینهست که میشود ٫عباس منش قانون را درست فهمیده و آنرا انجام میده من چند وقت تصمیم گرفتم جای عباس منش باشم شاید فقط چند ساعت تونستم اما همان چند ساعت هم نتایج عالی برای من بوجود آورد عباس منش کاری به باورهای دیگران نداره بلکه مهم باور خودش هست که براش مهم هست من در مواردی برای مسائل مختلف به خودم گفتم کیوان اگر استاد عباسمنش الان جای تو بود چه کاری میکرد نتیجه آن شد که من راه بهتر و عالی تری را انتخاب کردم هرچند هنوز هم در مسیر یادگیری هستم وهمه تلاشم این هست که بتونم واقعا ایمان واقعی را در قلبم تقوییت کنم دوستان عزیزم اگر بخواهیم بهترین راه میانبر را برگزینیم که مارا به موفقییت برسونه آن فقط ایمان بخداست ایمان با تمام وجود ایمانی که تمام سلولهای بدن ما فریاد بزنن که ای بنده از تو متشکریم که مارا به معبودمان وصل کردی که نتایج آن برای تو زیبا و دل انگیز خواهد بود باید باورهایمان را به ذات الهی تقوییت کنیم آنوفقت بدون دانش به موفقییتهای بسیار زیادی خواهیم که نتایج برای ما عالی خواهد بود استاد عزیز از شما متشکرم و برایت بهترینها را خواستارم
به نام خدای بخشنده و مهربان
سلام
نظر من در مورد سوال لایو سوم استاد عزیز و مهربان
استاد همه چیز بر میگرده به باوراهی توحیدی که ما برا خودمون میسازیم و اینکه ما خودمون هستیم که خالق جهان و تمام و شرایط و اتفاقات و عوامل بیرونی خود، خودمون هستیم .
وقتی ما به این نگاه و باور داریم به جهانمون می اندیشیم که تبلیغات و فلان شخص و یا هر چیز دیگری باعث شده که من به خواسته هام برسم واقعا باورام شرک الوده و کسایی هم با این باورا دارن زندگی میکنن تمرکز باوراشون رو گذاشتن رو فرعیات و اصل رو فراموش کردن.
و بعضی وقتها هم با این نگاه ها و باورها به یکسری خواسته هاشون میرسن ولی چون که از اصل دور هستن به ثبات در ارامش و ثروت و حال خوب و سلامتی و شادابی و… نمیرسن.
دوباره میرن دنبال یه روش دیگه یا یه فرد دیگه و همینطور ادامه میدن این سیکل باورهای اشتباه رو…..
غافل از اینکه اگه بدون که همه چیز به راحتی به دست میاد اونم با ایمان و باور کردن به اینکه بایستی روی خودشون و باوراشون کار کنن و وقت بزارن ، سرمایه گزاری کنن روی باورهای ارزشمند و سعادتمند گونه. که همه اینها از باورهای توحیدی سرچشمه میگیره و بیان با خودشون رو راست باشن ، و بس کنن این همه تق لا کردن الکی رو ، بخدا اینایی که دارم میگم خودم یه روزهایی درگیرشون بودم و هروز داشتم به سمت ناخواسته هام میرفتم…یه روز بخودم گفتم عزیز من بیا وجدانا رو باورات کار کن. و به قوانینی که در مورد قانون جذب بلدی عمل کن ، ببینم چی میشه ….
واااای دوستان عزیزم اگه بدونید به لطف چه اتفاقات شگفت انگیزی توی زندگیم رخ داد خداروشکر زندگیم افتاد رو قلتک و هروز دارم بیشتر و بیشتر از این اصل و باورسازی و عمل به قوانین استفاده میکنم و لذت میبرم …الان آگاهم ، میدونم ، میفهمم و درک میکنم که خودمم خالق جهان خودم هستم و این چقد قشنگ و لذت بخشه برام خداروسپاسگزارم .
خدایا عاشقانه و با مهر و محبت تمام نعمتها و ثروت و پولهای جهان رو به آغوش گرم میپذیرم و نهایت لذت رو ازشون میبرم خدا جونم عاشقانه همه چیز تو رو میپذیرم و با نهایت خوشحالی سپاسگزارشونم
عاشق خودمم چون عاشق همه هستم
دوستتون دارم
و یه تشکر صمیمانه از استاد عزیزم دارم که این آگاهی هاش و باورهای قشنگشو باهامون به اشتراک میزاره سپاسگزارم
با سلام خدمت استاد عزیز
من فکر میکنم تفاوت در عمق ضمبر ناخوداگاه و باور انسان هاست که میتوان این مورد را با ایمان قلبی .. تمرکز و تمرین افزایش داد
البته باید ایمان داشته باشیم به توحید و توکل بر خدا و بدانیم بدونه خواست خدا برگی از شاخه جدا نمیشود و باور داشته باشیم که خدا از روح خود بر ما دمیده پس میدانیم به غیر از خدا و خود ما نه تبلیغات نه هیچ کس و هبچ چیز نمیتواند به ما کمک کند پس باید بارها و بارها به خودمان بگویم
به خودآ {به خود ایی}
به نام خدا
سلام به همه
استاد تو فایل توحیدعملی قسمت ۶ ، گفتن که همیشه نیازهای اساسی بشر همون خوراک و پوشاک و مسکن هستش، اما تو قرآن خیلی از این موارد گفته نشده، حرف و سخن اصلی قرآن توحیده، پیامبرای ما اصلا دغدغه ثروت و خوراک و پوشاک و مایحتاج زندگیشو نداشتن، حالا چرا؟ چون توحید که حل بشه بقیشم حل میشه، توحید که حل بشه ثروتم میاد،
انگار سوزن خیلی هامون گیر کرده رو توحید، انگار هنوز باور نکردیم
استاد تو چندتا فایل اخیر به این نکته تاکید داشتن که حرفای منو فقط مثل یه حرف انگیزشی نپذیرید، مثل یه حرفی که چند ساعت حالتون رو خوب کنه گوش نکنید، باید واقعا باور کنید
ما واقعا باور کردیم؟ باور داریم اگه واقعا هیچ کاری نکنیم، باورهای توحیدیمونو درست کنیم و کسب و کارمون رو بسپاریم به خدا بقیش درست میشه؟ یا نه وقتی میریم تو جامعه میبینیم ۹۹ درصد تو تله (دیگران ) گیر کردن، ما هم مثل اونا میشیم؟
دیگران چیکار میکنن؟
دیگران چیو دوس دارن؟
دیگران چجوری تبلیغات میکنن؟
دیگران شغلشون چیه؟
و ٫٫٫٫
همه چیز غیر از اصل خودمون ، بازم همه چیزو فراموش میکنیم، فراموش میکنیم که اصل ماییم، همه چیز ماییم، کن فیکون شدنه با خودمونه، خدا درون خودمونه، و هیچ چیزی بیرون از ما نیست
ی مثالی میزنم از چیزی که چند روز پیش دیدم ، هفته پیش نشسته بودم تو تاکسی جلوی دانشگاه که حرکت کنه و بیاد داخل شهر، جلوی دانشگاه تاکسی و اتوبوس چندین تا هست، منم نشسته بودم تو ی تاکسی و منتظر بودم تا پر بشه و حرکت کنیم، راننده ها داشتن با هم صحبت میکردن، یکی از دانشجو ها اومد و گفت دربست ، تاکسی پشت سری ماهم بدون معطلی سوارش کرد ، اما ما همچنان منتظر بودیم تا بقیه بیان ، راننده تاکسی ای که من توش نشسته بودم به دوستش گفت برو بهش بگو شانس داریا ، که مسافر دربستی داری، و اومد نشست ، خلاصه تاکسی پر که نشد هیچ من و ی نفر دیگه هم پیاده شدیم رفتیم سراغ اتوبوس که زودتر بریم ، بعد ما یه نفر دیگه نشست، اما باز پیاده شد
منم که از اتوبوس داشتم نگاه میکردم این صحنه رو تو دلم گفتم بله همینه، کسی که به شانس اعتقاد داره و وقتی میبینه همکارش بیکار نیست و مسافر دربستی سوار میکنه فکر میکنه شانسی این اتفاق میفته بایدم مسافراش یکی یکی پیاده بشن، این کاره جهانه، همین یه مثال ساده به خودم کمک کرد که قانون باز برام یادآوری بشه، ثروت ربظی به شانس نداره ، تو هر کسب و کاری هم همینه
خداوند خودش گفته مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم، امااااا به شرط ایمان، ایمان ایمان، که اگه واقعا داشته باشیمش همه چیز هم داریم
حالا نقطه مقابل ایمان ترسه
وقتی شما برای کسب و کارت تبلیغ میکنی میگی خدا بهم میرسونه اما تو دلت میترسی یعنی ایمانی وجود نداره
وقتی تبلیغ نمیکنی میگی خدا بهم میرسونه ، و تبلیغ بقیه رو میبینی و نگران میشی که عقب بمونی یعنی ایمانی وجود نداره
وقتی تبلیغ نمیکنی و میگی خدا بهم میرسونه اما هی به خودت میگی آخه چجوری ممکنه و استلال منطقی میاری یعنی ایمانی وجود نداره،
یعنی به مسیرش فکر کردی که از نظر ذهن منطقی راهی هم براش پیدا نمیکنی
ما قرار شد با راه خواسته هامون کاری نداشته باشیم،
” تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید کرد”
مثل همون مثالی که استاد میزنن ، وقتی داری تو شب رانندگی میکنی و تنها نور جاده چراغ های ماشینت هست و داری مسافت چند کیلومتری رو رانندگی میکنی فقط تا ۵۰ متر جلوت رو میتونی ببینی، اما توقف نمیکنی ، حرکت میکنی چون میدنی که بالاخره به شهر مورد نظرت میرسی، شهر مورد نظرت سراب نیست
حالا آیا همه ما مطمئن هستیم اگه از راه ایمان و باور حرکت کنیم ، به اهدافمون میرسیم ، یا خواسته هامون رو با این مسیر سراب میبینیم؟
اول باور بعد اقدام برای هر کاری
اول باور بعد حرکت
اول باور بعد کار فیزیکی
باورها هستن که دارن همه چیز رو هدایت میکنن
باورها هستن که مارو هدایت میکنن به افراد، شرایط موقعیت هایی که کارمون انجام بشه
باید بتونیم باورهامون رو شناسایی کنیم، خیلی خوبه که ما بخوایم با ایمان و توحید به خواسته هامون برسیم اما باید با خودمون روراست باشیم، آیا واقعا افکار و باورهای توحیدی داریم؟؟
یا نه خواسته هامون سمت مشرق میره ، باورهامون سمت مغرب!!!!!!!
باید باورها با خواسته ها در یک جهت باشن
من دوست دارم بدون هیچ تبلیغی کسب و کار خودم کلی رونق بگیره، اما باورهای درونی من چیا هستن، شاید باور من اینه که باید حداقل ۱ ماه تبلیغ کنم ، خب این منم که باید باورهامو دونه دونه بکشم بیرون ببینم آیا با خواسته هام هم جهت هستن یا نه ، که اگه نیستن هم جهتشون کنم،
بحث توحید انقدر در درون ماست و به خورد تمام وجود ما رفته که شاید فراموشمون شده
آیا ما برای تنفسمون کاری کردیم؟
آیا ما خودمون پوست بدنمون رو ساختیم که وقتی یذره آسیب میبینه دردمون میگیره؟
آیا ما خودمون چند هزار مویرگ ساختیم؟
آیا ما خودمون خواستیم که ببینیم؟
آیا ما قلب خودمون رو ساختیم؟
آیا ما مغزمون با اون همه پیچیدگی رو ساختیم؟
آیا ما تعیین کردیم خوردشید هر روز از مشرق طلوع کنه از مغرب غروب؟
آیا ما در اطرافمون اکسیژن ایجاد میکنیم تا نفس بکشیم؟
آیا ما برای کره زمین جاذبه ایجاد کردیم تا بتونیم روش وایسیم و تو هوا معلق نمونیم؟
آیا ما میلیاردها ستاره رو ساختیم؟
آیا ما اقیانوس ها رو پر از آب کردیم؟
آیا ما سیاره های دیگه رو به فاصله چند سال نوری از کره زمین ساختیم؟
آیا ما به زمین نور رو بی منت میتابیم؟
آیا ما اگه همگی جمع بشیم میتونیم آیه ای مثل آیه های قرآن بیاریم؟
این همه قدرت!!!!!!!!!! فقط برای خودشه ، خودش،خودش ، خودش،
انقدر این نعمت ها در دسترسمون هست به راحتی، که فراموش کردیم اونه که همه این هارو خلق کرده
کسی که همه چیز دست خودشه و با بارش ۵ روزه کل زمین رو سیرآب میکنه اگه بهش توکل کنیم، اگه واااقعا توحیدی بشیم زندگی مارو هم سیراب از نعمت و ثروت و سعادت میکنه
باور و ایمان به زبان نیست، به قلبه، خدارو چقدر باور داریم؟
ما تماما در خدا هستیم، مثل ماهی ای که کل زندگیش تو آبه
تبلیغ کردن زمانی جواب میده که ایمان داشته باشی خداوند با این تبلیغ بی نهایت مشتری رو برات میفرسته
تبلیغ نکردن برای اینکه بگی خدا بهت میده هم زمانی جواب میده که ایمان داشته باشی باز هم خداوند برات هزاران مشتری میفرسته
انگار اصلا کل موضوع تبلیغ کردن یا نکرن مهم نیست، مهم ایمانه،
بسته بندی های پرزرق و برق زمانی نتیجه میدن که ایمان داشته باشی خداوند پاسخ می دهد
بسته های های معمولی و ساده هم زمانی نتیجه میدن که ایمان داشته باشی خداوند پاسخ میدهد
کت شلوار و کراوات برای مارکتینگ زمانی نتیجه میده که ایمان داشته باشی خداوند پاسخ می دهد
لباس ساده پوشیدن هم زمانی نتیجه میده که ایمان داشته باشی خداوند پاسخ می دهد
تبلیغ کردن زمانی نتیجه میده که باور داشته باشی خداوند پاسخ می دهد
تبلیغ نکردن هم زمانی نتیجه می ده که ایمان داشته باشی خداوند پاسخ میدهد
انگار همه اینا و هزار تا چیز دیگه فرعیاته ، اصل فقط اینه که باور داشته باشی خداوند پاسخ می دهد
آیا واقعا باور داریم که خداوند پاسخ می دهد؟؟؟؟؟؟
باید در خودمون موشکافانه بررسی کنیم ،باید ببینیم آیا واقعا باور داریم که “أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ” تمام زندگیمون هست در تمام جنبه هاش یا نه ، بعد دست به هر کار دیگه ای بزنیم
خدایا شکرت
به نام خدای رزاق
دوست عزیزخانم صالحی مهربان
دیدگاه شما هم عالی وهم تاثیر گذار بود .برای پخش آگاهی سپاسگزاریم .
ایمان مهمه جنس فرکانسی که میفرستیم وخودمون هم کاملا ازش آگاهیم .من میدونم وقتی دارم از یکی درخواست میکنم توکلم به اونه یا خدای اون .
من میفهمم من درخواست کننده .
در پناه خدای عشق وزیبایی
سلام به شما دوست عزیزم
بله کاملا درسته جنس فرکانس تعیین کننده است
سپاسگذارم از مهر شما طیبه جان
در پناه الله یکتا باشید
بنام الله یکتا
دوست عززززیزم راضیه جون عالی بود کامنتت،اصل همون چیز بود که گفتید
توحید
توحید
توحید
و این کاملترین پاسخی بود که من خوندم
وقتی خدا را باور کنی خداوند برات همه چیز میشه و همه کاری برات میکنه
دیگه احتیاج به هیچ ابزار دیگه ای نداری،همه ی ابزارا را خدا برات فراهم میکنه
“أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ”
باور این آیه خیلی تکامل و ایمان میخواد و جواب تمام سوالات در همین آیه خلاصه میشود
دوست عزیزم شاد و سلامت و عاقبت بخیر در دنیا و آخرت باشی
سلام به شما سمیه جان، ممنونم از لطفت عزیزم و خوشحالم که اثر بخش بود
واقعا بحث توحید جنسش با بقیه بحث ها متفاوته و آدمی رو وصل میکنه به اصل خودش
باید همواره رو باورهای توحیدیمون کار کنیم تا بیشتر درکش کنیم
سعادتمند باشید
سلام دوست هم اسمم عزیزم ? خیلی زیبا ایمان و توحید رو بیان کردی ممنونم ازت عزیزم…. واقعا این جمله خیلی عمیقه ایا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟!¡!!!!!! امیدوارم روزی برسه که فقط فقط فقط به خودش متصل باشم نه هیچ چیز، هیچ کس دیگه
سلام راضیه جان:) خواهش میکنم دوست مهربونم، بنظر من زیباترین موضوع توحید هست، من که عاشقشم
قطعا باید هر روز بیشتر و بیشتر روی خودمون کار کنیم تا توحیدی تر باشیم
ممنونم بابت کامنتت عزیزم
سلام استاد…
به نظر من اون ایمان و توکل به خداوند که کار هارو میسپاری بهش تا خودش درستش کنه (البته با تکامل) و صداقت در کارهایش منظورم همون تاثیر گذاریی مثبتی که حرف های استاد روی ما میگذاره به خاطر اعمال و نتایجی که خودش قبلا کسب کرده به واسطه او دیدگاه و البته باور های ثروت ساز …
من یک مغازه شیرینی فروشی رو میشناسم تو محلمون که حای بسیار بسیار بدی داره همیشه مسیرش پر از ترافیک و …اصلا یه وضعی داره… ولی ماشا الله از روزی که شروع به کار کرد من زیر نظر داشتمش ماشا الله همیشه پر از مشتری بدون حتی تبلیغ خاص داشتن …خب این چی رو نشون میده …غیر از توکل …غیر از باور های خوب…غیر از عمل به قوانین حتی نا آگاهانه…از یه شهر ترک زبان مهاجرت کرده اومده اهواز البته خدایی هم کاراش عالی اند الان ما شاالله هر روز با یه ماشین میاد در مغازه…با این که این همه شیرینی فروشی دور و اطرافش هست ولی یک صدم مشتری های این رو هم ندارن…
عاشقتونم….
سلام استاد عالی و دوست داشتنی دلیل موفقیت استاد عزیزم جناب عباس منش ای که در همه مسائل از جمله کسب و کار و زندگی و غیره خوب می باشد ناخود آگاه و شایستگی استاد عزیز می باشد و احساس خوب داشتن در هر مسائلی که بارها و بارها ویژگی های مثبت را از لحاظ کسب و کار و درآمد گرفته تا روابط عالی در فکر خودشون تکرار کردن تا ملکه ذهن خودشون شده و کائنات و قانون جذب به طرف استاد اومده و جواب های استاد را داده چون دنیا خیر مطلق هست و هیچ تاریکی وجود ندارد اگر نور نباشه تاریکی هست و استاد همه جوره به جهان هستی ارتعاش خوب فرستاده و بارها تکرار کرده تا به ناخودآگاه و شایستگی رسیدند و من همیشه استاد عزیزم را تحسین می کنم که مطالب بسیار عالی به ما آموزش می دهند.????????????