live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج - صفحه 90

4232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آرامش گفته:
    مدت عضویت: 2446 روز

    سلام دوستان

    جواب سوال مسابقه:

    طبق قانون جهان هستی ما بر اساس باور هایی که داریم در مدار ثروت نعمت سلامتی و… و یا فقر بیماری و… قرار میگیریم وقتی که تمرکز بر تبلیغات رقبا و تکنیک های بازاریابی داشته باشیم یعنی اینکه ما به فراوانی جهان هستی باور نداریم باور نداریم که بیش از نیاز هر انسانی ثروت و نعمت در جهان وجود دارد بنابراین با چنین باوری هیچ تکنیک بازاریابی یا پرسونال برندینگ و… جواب نمیدهد چون طبق قانون پول و ثروت در چنین مداری وجود ندارد

    حال اگرمثل استاد باورهای مناسبی در مورد ثروت داشته باشیم مثل اینکه: هر چقدر ثروتمندتر شوی نزد خدا محبوب تر میشوی و یا ثروت و نعمت مثل اکسیژن اطراف ماهست قطعا وارد مدار ثروت و فراوانی میشویم و وقتی در مدار ثروت باشیم با ایده ها شرایط آدم هاو… مواجه میشویم که ثروت را به طور طبیعی وارد زندگی مامیکند حالا ممکن است یکی از این ایده ها همان تبلیغات باشد اما این ایده با باور غلط قطعا ثروت را وارد زندگی ما نمیکند

    پس در نتیجه اصل باورهاست

    و تمرکز باید روی تغییر باور باشد نه یادگیری بازاریابی و…

    تبلیغات جزء فرعیات است

    برای رسیدن به ثروت باید تمرکز و صرف هزینه و زمان بر اصل باشد یعنی تغییر باورها وقتی باورها درست باشد ثروت و نعمت به طور طبیعی وارد زندگی ما میشود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    نگارین شریفی گفته:
    مدت عضویت: 3659 روز

    با سلام

    درپاسخ این سوال که کجا از ابزار برای موفقیت استفاده کنیم و کجا روی خدا حساب کنیم باید گفت طبق آموزه های استاد عباس منش اگر همه جا روی خدا حساب باز کنیم خودبه خود ابزار موفقیت برما نمایان میشه و در مسیر هدایتهای لازم رو دریافت خواهیم کرد

    اینکه چه چیزی در کسب و کار نتیجه رو متفاوت میکنه و دلیل نتیجه متفاوت استاد عباس منش چیه؟ به اعتقاد بنده دلیل اصلی روش ایشون و علت موفقیتشون در کسب و کار این ویژگی است که کسب و کارشون قائم به ذات هست یعنی اگر یک سیستمی رو درنظر بگیریم که یکسری ورودی داشته باشه و ازون یک خروجی مشخص رو انتظار داشته باشیم که در اینجا نتیجه موفق در کسب وکار خروجی ما هست دراین سیستم هرچه تعداد متغیرها بیشتر باشه کنترل سیستم پیچیده تر و زمان برتر و پیش بینی اون هم سخت تر میشه چون عوامل زیادی در خروجی تاثیرگذارند ولی سیستم استاد عباس منش یک متغیره است که اون یک متغیر شخص ایشون است یعنی کسب و کار ایشون تنها و تنها به خود ایشون وابسته است و لاغیر البته منظور باور و سطح فرکانسی استاد است اگر بخوام مشخصتر بگم ویژگیهای بارز کسب و کار استاد عبارتند از:

    ۱- قائم به ذات ( یعنی تنها به نیروی درونی خود که قدرتش را از اتکا به قدرت واقعی هستی یعنی خدا نشات گرفته وابسته است) و به هیچ عامل بیرونی دیگری اعم از مردم و مسوولین و کشور و خانواده وضعیت سیاسی اقتصادی جامعه و٫٫٫ وابسته نیست که با تغییر هریک ازین متغیرها سیستم کسب و کارش دستخوش نوسانات شود٫

    ۲- خودباوری و ا حساس لیاقت و ارزشمندی نوع محصول و خدمتی که ارائه میدهد ایشان صد در صد بر ارزش محصولی که ارائه میدهن واقفن و حتی یک درصد هم نگران این نیستن که مبادا قیمتی رو بالا اعلام کرده باشن و یا با استقبال مشتریانشان روبه رو نشوند چون مطمئن هستن چه محصول ارزشمندی رو ارایه میدن و حتی حداقل قیمت رو اعلام کردن و این باور و عمل ایشون هست نه فقط در حرف

    ۳-یه ویژگی دیگه کسب و کار استاد اینکه مخاطب و مشتری خاص خودش رو داره و عملا دنبال جذب کل جامعه ویا دنیا نیست

    لذا نوع ارتباط با مخاطب کسب و کارشون هم خاص و یکجورایی منحصربفرده من هیج بازاریابی رو ندیدم بگه اگه محصول اول ما رو نخریدی یا اصلا بدردت نخورد اجازه نداری بیای محصول دوم مارو بخری همه جا بدنبال فروش بیشترن حالا باهر نحوی و به هر قیمتی

    در مورد تبلیغات و تکنیکهای مارکتینگ که دوست طراح سوال ازون به ابزارهای موفقیت یاد کردن من خودم شخصا درکار خودم که در مجموعه های بزرگ دولتی مختلف که نظارت بر شرکتهای پیمانکاری رو برعهده داشتم همواره شاهدم که حتی قدرترین شرکتها هم در ایران همیشه دنبال اینن که به هرجون کندنی هم که شده با هزارتا رایزنی و دم این و اون رو دیدن کار رو بگیرن و یا تو مناقصه ها یه جورایی از عدد مناسبتر زودترمطلع بشن و تو مناقصه برنده بشن تازه با وجود اینکه بعد از ارایه کار با هزارتا داستان و گیرایی که سیستم نظارتی میده سالها میگذره و در به در تازه باید به دنبال مطالباتشون بدوند تا بتونن حصول کنن خب این نشون میده یا به ارزش محصول و خدمتی که ارایه میدن واقف نیستن و احساس لیاقت نمیکنن درحالیکه خیلیهاشون هم واقعا سطح کارشون و توانمندیشون بالا و حتی بین المللیه و یا با باور کمبود مواجه هستن و فکر میکنن کار نیست و هرطور هست باید رقبا رو از میدون به در کنن ولو شده چند سال دیگه اجرتشون رو بگیرن

    در مورد تبلیغات هم اون چیزی که در صدا وسیمای ما وجود داره وحتی در در ودیوار شهر تبلیغات نیست عملا التماسه و کاملا مشخصه تبلیغات کننده خودش نسبت به محصول و خدمتی که میخواد ارائه بده باور و احساس لیاقت نداره و یه جورایی داره التماس میکنه بیاید سراغ من

    درحالی که من همانطور که استاد گفتن شرکتهایی مثل تسلا رو میپسندم که مشتریان ویژه دارن نه الزاما کل جامعه و یا حتی کل دنیا به نظر من اگر در مسیر کسب و کار با اون نیروی الهامات درونی که روش استاد هست اگرنیاز به تبلیغی هم باشه قطعا این تبلیغ برای قشر خاصیه و درحد بیان مشخصات و ویژگیهای عمومی و مثلا فنی و تخصصی اون محصول یا خدمت باید باشه

    یه موردی هم که الان یادم اومد مثلا من اگه یه وقت بخوام محصولات ورزشی بخرم اصلا به تبلیغات فراوان تلویزیون کاری ندارم آخرین باری که یه کتونی گرفتم اونرو از فروشگاه آدیداس نزدیک خونه تهیه کردم با اینکه فروشگاه به اون بزرگی با محصولات خوبش خیلی کم مشتری داره و قیمتاش خیلی بالاست ولی من تبلیغی هم ازش ندیدم چون مشتری خاص خودش رو داره

    در آخر برای دوست عزیزی که برسر دو راهی موندن که بالاخره مثل استاد برای موفقیت در کسب و کارشون از روش الهامات درونی و باورسازی استفاده کنن و یا از تکنیکهای مارکتینگ به مثالی به ذهنم رسید میزنم امیدوارم مورد استفاده واقع بشه و قضیه جا بیفته

    مثلا اگر دقت کنید بعضی از کتابهای پرفروش سال و یا فیلمنامه های موفق دنیا رو کسانی خلق کردن که شاید آشنایی چندانی هم با اصول نویسندگی یا فیلمنامه نویسی نداشتن و بعضا دراثر برخورد با تضادها و تغییراتی که در زندگیشون بوجود اومده باورهاشون تغییر کرده و شروع کردن به ساختن زندگی توسط خودشون و یکباره در یک زمینه خاصی از جمله داستان یا فیلم بهشون الهاماتی شد و اثر معروفی رو خلق کردن و از تکنیکهای نویسندگی که اکثرا هم فرد نویسنده را در یه چارچوب مشخص و غیرخلاقانه محدود میکنه ودست رو می بنده استفاده نکردن و خیلی راحت و آسان و بدون هزینه سایر ابزار موفقیت از جمله دستهای خدا برای چاپ و فروش و بازاریابی داوطلبانه اثرشون یکی یکی و بی زحمت ظاهر شده چون اونها زحمت اصلی رو که کار روی باورها و ساختن زندگی به دست خودشون بوده رو کشیده بودن

    مثلا خالق رمان هری پاتر البته ایشان از قبل نویسنده بودن ولی این رمان را بر اثر الهاماتی که بهشون شد نوشتن اتفاقا در شرایطی که وضعیت اقتصادی نامطلوبی داشتن ولی با تغییر باورها ابزار موفقیت یکی پس از دیگری ظاهر شد و همین اثر ایشان را به یکی از زنان ثروتمند تبدیل کرد

    در مجموع اگر باور کنیم که تو این قایقی که نشستیم یه ناخدایی داره که قایق مارو به بهترین و زیباترین و امن ترین و بکرترین مقصد هدایت میکنه و نگران نباشیم و دراز بکشیم و از مناظر مسیر لذت ببریم قطعا امنیت سلامتی موفقیت و شادی و ثروت از آن ما خواهد بود

    سختیش همون قسمت باور و یقین و اعتقاد قلبی و عملیه که انشااله با بکار گیری آموزه های استاد عباس منش عزیز عملی میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  3. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 2715 روز

    سلام

    لیس للانسان الا ما سعی

    وآتاکم من کل ما سالتموه ٫٫٫

    عدالت خدا اینست که چیزی که به من داده میشود در برابر خواسته و در خواستی باشد و با توجه به میزان ارزشی که در جهان هستی از لحاظ ارزش های درونی و ایجاد باورهای مناسب و شناخت قوانین و کسب دانش باشد

    وقتی من مصمم به دریافت خواسته ای و بوجود آمدن نتیجه ای هستم با تمام قلبم آنرا احساس میکنم و آنرا ساخته شده جلوی چشمانم می بینم آن وقت است که خداوند بوسیله جهان هستی اعم از انسانها و اشیاء به من برای رسیدن به آن کمک میکند و در مسیر حرکت و عمل ، من را هدایت میکند و اوست که میداند چه مسیری برای من کوتاه تر و بهتر و لذت بخش تر است ٫

    وظیفه من ایجاد باور ها و درک درست از خداوند و جهان هستی ست و حرکت و اقدام در جهت خواسته خود ٫

    و اینجا ست که خداوند خود را با الهام و نشانه ها و هدایتها خود را نشان میدهد و مسیر و نوع ابزارهایی که باید در راحت ترین و بهترین راه برای رسیدن به آن خواسته را قدم به قدم واضحتر و شفاف تر و بروز تر به من نشان میدهد ٫

    قدم اول حرکت من همراه با اطمینان و ایمان و توکل به خداوند است

    و مسیر قدمهای بعدی و نوع ابزارهایی ( وسایل مورد نیاز ٫نوع تبلیعات و٫٫٫)

    که در هر قدم برای پیشرفت باید از آنها استفاده کنم را به من می گوید و حتی انسانهای مناسب با تخصص و دانش متناسب را سر راه من قرار میدهد ٫

    و قدم به قدم بشرط حفظ ایمان و تعهد به ادامه مسیر و لذت بردن از مسیر من را تا رسیدن به قله های ترقی همراهی میکند ٫

    واقعا نباید شکرگزار چنین خدایی و سیستم او باشم ٫

    نباید حرف گوش کن او باشم ٫

    نباید مراقب قلبم و جلای آن و پاکی و شفافیت قلبم باشم چون خدا از طریق قلبم با من صحبت میکند و من را هدایت میکند ٫

    وظیفه من ایجاد صفای قلب و هر چه پاکیزه و تمیز نگهداشتن آن است ،

    توسط کنترل ورودی های ذهن چموش و بازی گوشم هست ٫

    نباید به هر چیزی توجه کنم و احساسم را خرجش کنم نباید هر چیزی را ببینم و بشنوم

    ان السمع و البصر و الافئده کل اولئک کان عنه مسئولا٫

    این کار و وظیفه و مسئولیت اصلی من است ٫

    و خدا و سیستم او کار خود را بخوبی بلد هستند و من را به بهترین روش و سریعترین مسیر به خواسته ام می رساند٫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    سید سجاد حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2591 روز

    سلام و درود خدمت تمامی دوستان و استاد عزیز

    به نظر من ارزشی ک برای خودت و کسبوکار خودت قاعل میشی ک کارت چقدر ارزش مند هستش

    و باید ایمان داشته باشی ک خداوند هدایت میکنه انسان هارو به سمت کار تو تا نهایت فروش رو داشته باشی یا این باور رو داشته باشی که

    خداوند و جهان هستی سرگرم کارند تا نعمت و ثروت فراوانی رو وارد زندگیت کنند

    و باید ایمان داشته باشی که هرچی داریم پیشرفت میکنیم پول دراوردن راهت تر میشه و

    فقط باید ایمان داشته باشی به خداوند تا هر انچه ک از خدای خودت میخوای رو به دست بیاری و البته باید بدونی ک لیاقت داری ک کسبو کاری داشته باشی ک به راحتی اب خردن پول در بیاری یا ذهنت بهت میگه که تو باید دهنت صاف بشه تا به ثروت برسی و یکی دیگه از شاخه هاش اینه ک باید تکامل خودت رو طی کنی تا ب اون چیزی ک تورو راضی میکنه برسونه و البته تجسم هم به نظرم یکی از شاخه های مهم کسبو کاره چون انسان با واقعیت یک قدم میتونه بره جلو ولی با تجسم میتونه ب هرانچه که میخواد برسه فقط باید دقیقا بدونی ک از اربابت چی میخوای وقتی خودمان ندونیم ک چی میخوایم چطور انتظار داریم ک خداوند اون نعمت رو به ما بده

    فقط یادتون باشه ک هرچه ثروت مند تر باشی نزد خداوند مهبوب تر هستی

    ارزو میکنم ک زندگی با سعادتی در دنیا و اخرت نسیب شما و در کنارتون من هم بشه

    خدا نگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    اسماعیل حسن نیا گفته:
    مدت عضویت: 2509 روز

    به نام خداوند بی انتها خداوندی که لحظه بخوانیش جوابت میدهد٫٫٫

    سلام به دوستان عزیز و استاد محترم ٫٫٫

    به نظرم باورِ توحیدی بالاترین ابزار برای موفقیت هست و در همه حال باید روی خدا حساب کنیم ٫٫٫

    یه مثال از خودم میزنم که بتونم نظرم را بهتر بیان کنم ٫٫

    سه روز پیش تو ایستگاه دوازه شمرون داشتم چایی میخوردم و کمکی استراحت که دوباره کارم رو تو قطار که دستفروشی جوراب تو واگن خانمها هست رو ادامه بدم ٫٫‌

    طبق معمول هر روز تا ساعت پنج بیشتر نمیتونم کار کنم چون هم قطار شلوغ میشه و هم پلیس مترو گیر دادنش بیشتر میشه و هم باید برم بازار جنس فردا رو تهیه کنم ٫٫٫

    ساعت ۴ بعدازظهر بود با همکارم صحبت کردم و گفتم که امروز هر جوری که فکر میکنم نمیشه ۱۰۰ تا جوراب رو تو یک ساعت فروخت و رفت بازار همکارم برگشت گفت تو چکار به فردا داری سعی کن بارِ امروزت رو بفروشی روزیه فردا رو خدا فردا بهت میده منم پذیرفتم و در همون حال یه سوال از خداوند پرسیدم اونم این سوال هست که استاد در جلسه دوم یا سوم ثروت ۳ میگه از خداوند بپرسید خدایا درباره این کارم چه کاری من انجام و چکاری رو تو انجام میدی ؟ و رهاش کن ٫٫٫

    منم با حس بسیار خوب این سوال و کردم و واقعا رهاش کردم و به خودم گفتم نهایتاً فردا صبح میرم بازار ٫٫٫

    چایی مایی رو خوردیم و راه افتادیم به سمت پایین یعنی ایستگاه مترو ٫٫٫

    از قضا قطار واگنی قرمز رنگ اومد ، که معمولا بچه ها زیاد باهاش حال نمیکنن چون فروش کمتر و سروصدای بیشتری داره ٫٫

    همکارم ازم جدا شد رفت قسمت واگن اولی و منم رفتم سمت واگنی که بین خانمها و آقایان تقسیم شده که به اصلاح بچه های کاسب مترو بهش میگن قسمت مشترک ٫٫٫

    شروع کردم به تبلیغ ، بدون اینکه یادم بیاد از خداوند سوال کردم فقط این و بگم نشون به اون نشون که انگار ۸۰ درصد اون مسافرانی که تو کوپه بودن اومده بودن مترو ازم جوراب بخرن مثل صف نونوایی و برن خونه و تا فرهنگسرا رسیدم وقتی به بارم نگاه کردم تعجب کردم که چیزی حدود ۳۰ تا مونده بود

    یه دور کوچیک زدم و تا ساعت پنج به راحتی ۹۰ درصد بارم رو فروختم و به بازار هم رسیدم و تازه آخر شب یادم اومد که چه سوالی از خداوند پرسیده بودم و چه جوری من و فرستاد تو اون قطاری که اکثرا سوار نمیشیم و اگرم سوار بشیم تو اون کوپه نمیریم و اگرم میرفتیم سه تا همکار با هم میرفتیم !!!

    چی شد که من اونجا از اون همکارم جدا شدم و به این کوپه هدایت شدم ؟

    این برام یه باورِ توحیدی هست که میگم باید در همه حال رو خدا باید حساب کنم ٫٫

    یا روزهایی که تمرین ستاره قطبی رو با احساس خوب انجام میدم و ازش میخوام که الهاماتش رو برام واضح کنه و بتونم عمل کنم ، تنها الهام خالی رو نمیخوام توانایی عمل کردن هم ازش درخواست میکنم ٫٫٫

    تو اون روزها وقتی آخرِ شب میرسم به خونه شاخام میزنه بیرون ن ن ن ن

    مثلا چند روز پیش یه مدل از جورابام کمتر فروش رفته بود نسبت به مدلهایی دیگه یهویی یه حسی بهم گفت بگو خانمها این جوراب مدل سلطنتی هست و پاپوش زن شاه فوزیه بوده ٫٫

    وقتی این الهام به ظاهر خنده دار را میگفتم همه اول میخندیدن بعدش اکثریت خانمها میگفتن از مدل زن شاه به ما بده منم دیدم چه جالب هم خنده رو لباشون میاد هم انرژی میگیرم و هم جنسم رو فروختم ٫٫٫

    باور کنید این نیرو گاهی وقتها یه چیزهایی میگه که اصلا با مغز جور در نمیاد یا مسخره ست ولی من بخدا قسم انجام میدم و نتیجه میگیرم ، حالا چه جوری میفهمم که این الهام از طرف خداوند هست یا از طرف شیطان ؟ از خودم میپرسم آیا این الهام بهت احساس خوب احساس امیدواری میده یا نه ؟ اگه ببینم که حالمو خوب میکنه انجامش میدم و نتیجه خوب میگیرم و بعضی وقتها هم شده که نتونستم تشخیص بدم الهامات خداوند و شیطان رو و نتیجه برعکس گرفتم ولی در اکثر مواقع الهامات بهم کمکهای خیلی بزرگی کرده ٫٫٫

    البته عزیزان زمانهایی که یادم هست و این سوالات رو ازش میپرسم جواب میگرم نه اینکه همیشه ٫٫ هر وقت میزون بودم سوال خوب کردم جواب گرفتم اغلب جوابها رو یا همون ساعت یا چند ساعت بعد نهایتا تا شب بهم داده٫٫٫

    اینا رو من بهش میگم باورِ توحیدی ٫٫٫

    یا مثل روزهای اول عید امسال که طوری شده بود به زور پول سیگارم درمیومد و یه روز هم شد که دیگه برای فردا غذا نداشتم ولی حالم خوب بود یه حسی بهم امید میداد و ناراحت نمیشدم و نگران نبودم که تا آخرین ساعات روز هشتم فروردین من به طرز معجزه آسایی دوره ۱۲ قدم ، قدم اول رو تهیه کردم و تا به امروز که یکماه ازش نگذشته درآمدم پنج میلیون تومان شده و البته که تو این یکماه تضادهای بسیار بسیار بزرگی تو زندگیم پیش اومده و چندین روز اونها من و به جاده خاکی بردن اگر میتونستم بهتر ذهنم رو کنترل کنم به نظرم به راحتی ۱۰ میلیون کاسب میشدم ٫٫٫

    الان قلبم درباره جواب این سوال فقط بهم میگه همه چی و همه ابزار خداونده ، خداوندی که بهش اعتماد کنی شدید و هر چی ذهنت بترسونتت بازم بهش اعتماد کنی ٫٫٫

    و عزیزان این و من با قاطعیت تمام باور کردم و پذیرفتم که جهان به اندازه ارزش آدم پاسخ میده و تا مدارها رو طی نکنی اجازه نمیده تا به مدار بالاتری بری ، بازم از کارِ خودم مثال میزنم تا راحتتر بتونم عرضم رو برسونم ٫٫٫

    مثلا چه جوری به من تو یک ماه اجازه نداد تا درآمد یک و نیم دو میلیونی من به ده برسه ٫٫٫

    اینجوری بود که پنج روز درگیر مسایل دادگاهی بابام بودم که بابامو بخاطر کارهای اشتباه من و ضمانتی که برام کرده بود بردنش زندان ٫‌٫٫

    دو سه روز جنس خوب گیرم نیومد یکی دو روز مامور گیر داد به ما ٫٫٫

    دو سه روز خودم صبحها تنبلی کردم نتونستم برم سرِکار ، از این دست اتفاقات جهان سرِ راهم گذاشت و اجازه نداد حالا نگاه من به این اتفاقات این بود که من دارم روند تکاملم رو از این طریق که ۵ میلیون الان برام عادی شده طی میکنم ٫٫٫

    و چرا میگم جهان به اندازه ارزشت پاسخ میده ؟ چون من یک هفته پیش پاپوش زنانه رو میفروختم چهارتا بیست هزار تومن اومدم یه روز گفتم بیام سه تا رو بدم بیست هزار فقط یکی دو نفر ازم خریدن دو روز بعد یه جنس کمی بهتر آوردم در کمال ناباوری بقیه و کمی خودم ٫٫٫

    به راحتی ۴ تا رو بیست و پنج هزار به شیرینی فروختم و دوباره رفتم بار دیگه ای آوردم نتونستم این قیمت بفروشم ، چرا ؟ چون من پذیرفتم و باور دارم که به اندازه ای که به جهان خدمت میکنی و ارزش ایجاد میکنی جهان آنی جواب تو میده ٫٫٫

    نمیدونم چه جوری باورهامو بهتر بیان کنم !؟

    ولی این و میدونم که اگر من تبلیغات میکردم درباره این سوالی که پرسیده شده که منظور هم ابزاری که گفته شده هست ، بازم در آخر میگفتم که این قسمت کوچیکی از کارم بود و کار اصلی و باورِ اصلی توحید هست ٫٫‌

    توحید یعنی نگران نبودن توحید یعنی آرامش داشتن در هر شرایطی توحید یعنی بگی من که کارمو انجام دادم بقیه رو خودش به خوبی انجام میده توحید یعنی نفس راحت کشیدن توحید یعنی قدرت را به خداوند دادن در همه حال توحید یعنی اگر شیطان نجوا داد کمی صبر کنی و بگی من میدونم اینکار درست میشه ولی نمیدونم چه جوری و با کدوم دست خداوند توحید یعنی ابراهیم ، ابراهیمی که چاقو گذاشت زیر گلوی بچه اش ٫‌‌٫٫‌

    بخدا قسم اگه بهم بگن که میخوایم دوتا پاهاتو ببریم در مقابل یه سیلی محکم به پسرت بزنیم بقرآن میگم پاهامو ببرید ولی به بچه ام دست نزنید ، ولی ببین ابراهیم کی بوده که تونسته این کار و انجام بده ٫٫‌

    توحید یعنی رها بودن رهاااااااااا٫٫٫٫٫

    هر چند که به قول استاد چند درصد از چیزهایی که میدونیم بهش عمل کنیم زندگیمون گلستان میشه ٫٫٫

    من این باور و دارم در جواب به این سوال که ، اگر بتونیم در اکثر اوقات یا تمامی اوقات از خداوند سوال درست و سوال قدرتمند کننده بپرسیم بهمون میگه که از چه ابزاری استفاده کنیم و چکارهایی رو بکنیم ٫٫٫

    در نهایت باید روی خدا حساب کنیم که خودش میشه ابزار ما و همه کارها رو اتومات برامون انجام میده بدون اینکه اصلا بفهمیم چه جوری این کار پایان پذیرفت ٫٫٫

    خدایا شکرت بخاطر شناختی که از تو پیدا کردم چون خیلیا رو میبینم که اصلا این حرفهایی که ماها میزنیم و این باورهایی که ماها داریم از ۱۰۰ فرسنگی اونها هم رد نشده این باورها و اطلاعات ٫٫٫

    خدا رو شکر میکنم که جوراب فروش مترو هستم و پله پله با طی کردن روند تکامل میخوام دوباره خیلی بزرگتر از سالهایی باشم که تو میدون تره بار بارفروش بودم با درآمدهای ان چنانی ٫٫٫

    و در پایان خدمتتون عرض کنم که ما همه مون برنده هستیم ، چون در این سایت گرانبها و ارزشمند دور هم جمع هستیم و بی منت به همدیگه کمک میکنیم و با خداوند عشق و حال میکنیم ٫٫٫

    تا درودی دیگر بدرودددد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  6. -
    حسین بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 2818 روز

    *چه عواملی نتایج یک کسب وکار را متفاوت می کند؟

    1-عوامل بیرونی

    این مورد نحوه چگونگی انجام کار را به ما می گوید که باید تکنیک های انجام کار را یاد بگیرید

    که در هرکسب و کاری متفاوت است و مربوط به چگونگی انجام کار است

    که 1درصد کار را شامل می شود

    2-عوامل درونی

    افکار و باورها

    که مربوط به افکار ونگرش شماست که باید درست باشه که اون موقع دیگه چطور اتفاق افتادن و چگونگی مسیر دیگه هیچ اهمیتی نداره.

    که 99 درصد کار را شامل می شود.

    شما با یک طرز فکر و باور درست حتی اگر تکینیک ها را کامل بلد نباشید موفق خواهید شد

    *اصل قضیه چیست؟

    1- توحید

    با پوست و استخوان خداوند را باور کنیم که مالک ماست و با او همه چیز ممکن است حتی اگر بقیه نخواهند.

    وقتی خدا را باور کنیم شجاع خواهیم شد برای شروع کار و ادامه آن.

    وقتی خدا را باور کنی و بر او توکل کنی او از جایی که فکرش را نمیکنی به تو روزی خواهد داد

    2- عشق به کسب و کار

    وقتی عاشق کارت که باشی تمام تلاشت را میکنی تا بهتر از دیروز خودت باشی و بهترین ورژن خودت را ارائه بدهی

    وقتی که بهترین خودت را ارائه دادی مشتری برایت تبلیغ میکند

    وقتی دلایل خوبی برای انجام کارت داشته باشی موفق می شوی

    3- باور

    باید با تمام وجودت باور داشته باشی که کاری که انجام میدهی بهترین کار دنیاست و این کار بهترین مشتری ها را دارد و مردم زیادی حاظرند برای این کار هزینه کنند

    باید خودت را لایق این شلغ و این رسالت بدانی تا بدرخشی

    4- تکامل

    برای رشد کسب و کارت باید صبر کنی و آرام آرام روند را طی کنی و از الهاماتت برای رشد آن کمک بگیری

    وارن بافت: مهم نیست که چقدر تلاش می‌کنید یا استعداد دارید، بعضی چیزها زمان می‌برد، شما نمی‌توانید با ۹ زن حامله در یک ماه یک بچه به وجود آورید.

    *به نظر شما چه عواملی نتایج استاد عباسمنش را متفاوت کرده است؟

    استاد نه تنها در کارش با خواندن صدها کتاب و تحقیق های فراوان در قرآن و تفکر متخصص شده است (عوامل بیرونی)

    بلکه باورهای خوبی نیز در خود ایجاد کرده است (فراوانی- لیاقت-توحید) که این بالانس و هماهنگی باعث موفقیت ایشان شده است. (عوامل درونی)

    اما موفقیت ایشان یک شبه هم نبوده و به مرور اتفاق افتاده است و این نتیجه تکامل است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    امیر امانی گفته:
    مدت عضویت: 2790 روز

    سلام به دوستان عزیز

    به نظر من مهم ترین عامل ایمان به خدا و توحیده وقتی همه چیز تحت اختیار خداست استفاده از روش های مختلف تبلیغاتی وقت تلف کردنه. با درخواست کردن از خدا مرحله به مرحله همه چیز الهام میشه

    احساس لیاقت هم خیلی مهمه

    باید خودتون و تخصصتون رو با ارزش و مهم بدونید اون وقت بقیه هم تخصصتون رو ارزشمند میدونن

    نگران آینده هم نباشید آینده هم دست خداست

    بخاطر اتفاقات ناخوشایند گذشته هم ناراحت نباشید و سعی کنید ازشون انگیزه بگیرید برای رسیدن به اهدافتون

    در هر لحظه از زندگی لذت ببرید و به نکات مثبت توجه کنید

    هرچه بیشتر این کار هارو انجام بدید ماهر تر میشید و باورهاتون تقویت میشه و هرچه باورهاتون تقویت بشه با ایمان بیشتری به الهامات عمل می‌کنید و نتایج بزرگ‌تر و بزرگ‌تر میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    سعید وجدانی گفته:
    مدت عضویت: 2901 روز

    با سلام خدمت استاد تپل عزیز

    چیزی ک نتایج کسب کار استاد عباس منش و افرادی مشابه ایشون رو هم در گذشته های دور و هم در حال حاضر ما متفاوت میکنه٫ ب نظر بنده فقط و فقط توحید هستش٫ ایمان ب اینکه خداوندی در درون من هست ک منو ب بهترین مسیرها هدایت میکنه٫ خداوندی ک منو از خطرات احتمالی در مسیر آگاه میکنه٫ و این خداوند با من صحبت میکنه٫ و خیر و شر منو بهم الهام میکنه٫ و باور اینها کار هر کسی نیست٫ هم باید باور کنیم ک خداوند قادر هست برای ما مشتری بیاره و هم باید خودمون رو با آرامش و پاکی قلب از کینه و نفرت آماده دریافت الهامات کنیم٫ حتی خود منهم ک خیلی سعی میکنم ایمان خودم رو حفظ کنم و زندگی مو ب دست خدا بسپارم خیلی زود در اولین اتفاق نا دلخواه واکنش نشون میدم و بهم میریزم و افکار متفاوت میاد سراغم٫ در کل همون ایمانی ک محمد رو بدون هیچ وسایل تبلیغاتی در اون زمان از غار حرا ب کل جهان معرفی کرد٫ و تمام نقشه های دشمنان رو هم بی اثر می‌کرد براش٫ و همون ایمانی ک موسی رو تا دم اخر نزدیک دریا بدون نگرانی حرکت داد٫ و همون ایمانی ک باعث شد مادر موسی بچه رو در آب انداخت٫ همون ایمان رو آگه عباس منش و یا هر فرد دیگه ای آگه در خودش ایجاد کنه٫ قطعا ک نتایج متفاوت از جامعه رو میگیره٫

    کلا هدف از تبلیغات و یا هر کار دیگه ای ک متخصصین کسب و کار علت موفقیت میدونن رو مگه غیر از این هست ک ما برای مشتری بیشتر و سود بیشتر و یا اعتبار و برند شدن محصول مون و یا هر هدف دیگه ای ک داریم بخاطرش انجام میدیم٫ رو ب راحتی یک آب خوردن خداوند میتونه برای ما انجام بده و ما رو ب نزدیکترین و ارامترین و لذت بخش ترین مسیرها هدایت کنه٫ محمد ک حتی سواد خواندن و پول و اعتباری نداشت چطور پس در مدت کوتاهی نامش ب همه گوشه جهان رسید و شهر مکه رو بدون حتی قطره خون فتح کرد٫ عباس منش هم بدون داشتن خیلی از فاکتورهایی ک دیگران عامل موفقیت میدونن در بالاترین رتبه جهانی رو کسب کرده٫ حتی خود من هم در خیلی از کارهای زندگیم نتایج عجیب و غریب(از نظر دیگران) بدست آوردم٫ فقط و فقط ریشه در ایمان ب خداوندی ک مالک آسمانها و زمین است و کیهان رو مدیریت میکنه٫ و فقط کافیه ک ما اجازه بدیم وارد افکار و زندگی و کسب و کارمون بشه٫ تا نتایج حضور خداوند همه رو شگفت زده کنه٫

    در پناه خدا شاد باشیم٫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    مهدی هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 2508 روز

    باعرض سلام وادب خدمت استادارجمندوگرامی ودوستانی که عضوفعال سایت هستند.

    من نظرخودم رادررابطه بااین سوال عرض میکنم خدمتتون…

    ایمان همه چیزهست

    بنظرم اون روزی که استادشروع کردبه تغییردرزندگی اش،تضادهای فراوانی بودکه باهاش روبروشده بودودنبال یه راهی میگشت که به خواسته هاش برسدمنتهاچه جوری!همش این سوال درذهنش بودکه من چطوری بایدبه آن چیزهایی که میخواهم برسم؟،که متوجه یک ندای درونی شدکه همان هدایت والهامی هست که اگرکسی درخواست کنه ازخودش یاخدافرقی نداره چون ماباخدایکی هستیم وجدانیستیم،اون خودبرتراون ضمیرناخودآگاه که دردرونمان هست وبه آگاهی کل دسترسی داره ماراهدایت وراهنمایی میکنه به مسیردرست،حالاوقتی اون ندای درونی رااولاباورداشته باشی درگام اول به حرف هاش گوش میکنی بعداون ندامیگه کارهایی راانجام بده بازهم اگرشماباوربیشتری داشته باشی،عمل کننده میشی فارغ ازاینکه بخوای تجزیه تحلیل کنی این ندای درونی که انجام بدم این کارراندم،چون اگرباشک بهش نگاه کنی وباورنداشته باشی،عملی هم که ندای درونی میگه انجام نمیدی…حالابعدازعملی که انجام میدی احساس خوبی داشته باشی،به مرحله بالاتری میری،یعنی ایمان پیدامیکنی که همیشه داری ازجایی هدایت میشی که تورابه خواسته هات میرسونه،منتهانه یه شبه،آروم آروم…دیگه نیازی به هیچ کس وهیچ تکنولوژی وهیچ تبلیغی نداره،چون ایمان داری که یکی دیگه هست که داره کارهارانجام میده وفقط وفقط وظیفه مااین هست که به درون خودمون بریم به اصل وجودمون که انرژی رجوع کنیم وبااون هماهنگ بشیم،بعدهمه چی حل حل،اگه به بچه هانگاه کنیدپی میبریدهماهنگی باخودیعنی چه..همیشه شادپرانرژی هستند،چیزی به نام دغدغه کاملابراشون بیمعنی..بچه هاواقعادارندزندگی پرازخوشبختی راتجربه میکنند،فرکانس بالایی دارندچون باضمیرناخودآگاهشون هماهنگ هستندوکارهایی راانجام میدهندکه اون ندای درونیشون میگه،بهمین سادگی?

    نکته:صحبتهایی که استادمیکنندهرکلمه اش سرفصل یه کتاب،که اگراطلاعات زیادی درموردش بدانیم میتونیم درکشون کنیم بهمین خاطرکه حرفهای استادراخوب نمیتونیم درک کنیم.مثل کلمه احساس خوب که خودم شخصاسالهاطول کشیدتااین کلمه رابفهمم وخیلی کتاب خوندم راجبش وفکرکردم وازراهنمای درونیم کمک گرفتم تاهمین یه عبارت احساس خوب رابفهمم والبته کمی بتونم درکش کنم….

    درپایان برای خودم وشمادوستان شادی وموفقیت راآرزومیکنم?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    رامین محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3695 روز

    سلام به تمامی دوستان و هم فرکانسی های عزیز من فکر میکنم با توجه به قوانین و آموزه های استاد عباس منش عزیز رشد ما در کسب و کار خودمون بر میگرده به باورهای ذهنی یعنی باورهایی از قبیل:

    *فراوانی ، باور رزق فراوان ، باور وهاب خداوند ، فراوانی افرادی که به خدمات و محصولات ما احتیاج دارند و بسیار باور دیگر

    سوال ؟ چه عواملی باعث پیشرفت استاد عباس منش شده ؟ چگونه در کارمان پیشرفت کنیم ؟

    دقیقا باور فقط و فقط هرچه از سال های آشنایی ما با گروه عباس منش میگذره من متوجه باورهای قوی استاد عزیز میشوم واقعا باور ها همچون سپر محافظ ما از هر نوع انرژی منفی و فرکانس و اتفاقات ناخواسته هستند این باورها استاد رو در حوزه کار خودش تک ، قدرتمند و توانا کرده است چرا که بدون توجه به افراد دیگر در حوزه خودش از آموزه ها و تجربه هایش برای ما و هزاران نفر دیگر انگیزه و عشق و شور برای ثروتمندی و موفقیت در این دنیا و آخرت کرده است

    *استاد عباس منش باورهای اصلی رو جایگزین نقاط ضعف ذهنی می کند جایگزین نجواهای درونی جایی که ذهن میگوید فروشت کم شده تو باید تبلیغ کنی تو باید معرفی شوی استاد دقیقا این نقطه باور فراوانی را جایگزین نجوا میکند و میگوید اگر خدا تا اینجا من را هدایت کرده ادامه هم با الهامات درونی من را کمک خواهد کرد و من را رها نخواهد کرد میدونید مهم این هست که باید به قول استاد نور هدایت رو حس کنیم با قطب نمایی به نام احساس های درونی بفهمیم که کجای مسیر هستیم و درست همون نقطه که روشن شده و با قلبم خودمان حسش میکنیم به راهمون ادامه بدیم

    *از عوامل موفقیت استاد در حوزه کاریش که خود افشایی هم کرده در محصولات مختلفش باید به سوال پرسیدن در کار اشاره کرد استاد مدام در کار سوال میپرسه خوب چجوری باید راحتی بیشتری در سایت برای کاربر ایجاد بشه چجوری محصول رو راحت دریافت کنه چجوری با یه کلیک به آرشیو موضوعی دست پیدا کنهچجوری نظر دهی انجام بشه و غیره این نشون میده باید در کارمون از سوالات کلیدی استفاده کنیم

    *علاقه : بی شک استاد وقتی شروع به صحبت جلوی دوربین می کند واقعا حس میکنم عشق و علاقه و فعل شدن فعل داشتن بهترین ها رو برای تک تک مردم و هم فرکانسی ها و هم وطن هاش میخواد چقدر علاقه چقدر با قدرت کلام عشق به ما به عنوان دوست ، مشتری ، هنر آموز میدهد این واقعا رمز موفقیت استاد شما در هر کاری خدمات بیشتری ارائه بدهی موفق میشوی . باید با کلاممون دنیای زیبای پیرامون خودمان رو خلق کنیم مثل استاد عزیز .

    * دوری از حاشیه : هر وقت فایل های استاد مصادف شده با مسائل روز کشور ما فهمیدیم چقدر عالی فقط روی خواسته هایش تمرکز کرده، دوستان ما به راحتی تمرکزمون رو از خواسته هامون دور میکنیم و همین باعث میشه روز و شب به خواسته فکر نکنیم و وارد مسائل سیاسی و اجتماعی و غیره شویم من گاهی اینستاگرام دوستان عباس منشی رو دنبال میکنم اما متاسفانه خیلی از دوستان پست های غمگین خلاصه خارج از آموزه های این دوره ها میگذارند که من تعحب میکنم چرا با وجود صحبت و تاکید های استاد ما راه رو گم میکنیم !!!بگذریم

    *عدم مقایسه و قضاوت اشتباه : بدون شک استاد اهل قضاوت نیست و همیشه گفته حتی خودمان هم قضاوت نکنیم چه برسد به دیگران ما باید بدانیم خودمان مهم هستیم پس با قضاوت شرکت x ، مغازه آقای Y ، را با خودمان مقایسه نکنیم بلکه به دنبال قوانین انگیزشی باشیم باید بفهمیم صاحب فلان مغازه با چه باوری مشتری زیاد تری دارد نه اینکه کجا تبلیغ کرده !!!

    باید بفهمیم چه باوری باعث شده او منحصر به فرد شود .

    *تحسین پشرفت خودمان : استاد همیشه تاکید کرده که اگر ذهن را کنترل نکنی تو را مقصر میداند تورا ضعیف تلقی میکند پس باید همیشه دستاوردها رو حتی کوچک تحسین کنید .اگر فروش شما از روز ها و ماه های قبل حتی کمی بهتر شده این نشانه عالی است اگر مشتری های بیشتری به مغازه شما می آیند و فقط سوال میکنند و میروند به فال نیک بگیر و بدان این نشانه موفقیت است .

    *توحید و یگانه پرستی ایمان به خداوند جهانیان : استاد همیشه خدارو عامل موفقیت میدونسته و هر آنجه جز او را شرک دانسته پس اگر برای ما مشکلی پیش آمد و گفتند قابل حل نیست چه کنیم ؟ اگر شرایط مثل گذشته نبود چه کنیم ؟ اگر تهدید به از بین رفتن و حذف شدن چه کنیم ؟ اگر اخراج شدیم خلاصه هزاران مثال اینچنینی چه کنیم ؟ اگر بدانیم خدا هست که تنها هدایت گر و قدرت را از آن او بدانیم پس دیگر به هیچ کس و هیچ چیز قدرت نمیدهیم و او را یگانه خالق بی همتا میدانیم .

    *عزت نفس : مردم عاشق کسانی هستند که خودشان را دوست دارند باید برای خودمان زندگی کنییم اصلا نباید به گروه ها ، شرکت های دیگر نگاه کنیم باید خدمات ما ، هنر ما ، آموزش ما مثل اثر انگشت برای خودمان باشد پس نباید به دیگران نگاه کنیم باید خودان باشیم این موفقیت استاد بوده و هست ما هم باید در کارخود سبک و سیاق که خودمان دوست داریم خودمان راحت هستیم رو پیاده سازی کنیم باور کنید اینکه کارمندان فروشگاه شما مثلا همه یک لباس شکل هم بپوشند این باعث موفقیت شما نیست .استاد همیشه و همیشه این را یاد داده که خودمان باشیم و ایده ها را عملی کنیم فارغ از نظرهای مردم .

    *ارزشمندی برای خودمان : من از استاد یاد گرفتم همیشه هنر مون ، محصول مان را به بهترین قیمت عرضه کنیم برای خودمون ارزش قائل باشیم بدانیم ثروت از آن ما میشود فقط باید با وجود ترس ها حرکت کنیم نباید قیمت گذاری را بر حسب ترس انجام دهیم خداوند بهترین مشتری ها رو برای ما میفرستند .

    با تشکر از تمامی دوستان عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: