ماجرای «سریال زندگی در بهشت» از آنجا شروع شد که ما تصمیم گرفتیم برخلاف سفرهای کوتاهِ همیشگیمان به پارادایس (ملک دریاچه و خانهی روی آب)، این بار، فصل بهار را در این مکان بهشت گونه تجربه کنیم.
هربار که به اینجا میآمدیم، به خاطر علاقهی همیشگی من در به تصویر کشیدنِ زیباییها، صدها فیلم از ماجراهای جالب در اینجا تهیه میشد. فیلمهایی که هرگز از حافظهی دوربین من فراتر نرفت و استفاده نشد.
ما تصمیم گرفتیم فیلمهای قبلی را فراموش کنیم، اما ماجرایهای این اقامتِ به نسبت طولانی تر در این مکان بهشت گونه را به جای ذخیره در گوشی موبایل من، با شما اعضای خانوادهمان شریک شویم.
سریال زندگی در بهشت، تعاملی دوسویه است که یک سوی این تعامل:
روایتِ ماجراهای ماست از: قدمهای ساده اما پیوستهای که هر روز برای بهبودِ زندگیمان در تمام جنبهها برمیداریم، مسائلی که در راستای این بهبود حل میکنیم، راهکارها و ایدههایی که به آنها هدایت میشویم، زیباییهایی که خداوند و طبیعت سخاوتمندانه به زندگیمان میآورد و… و به اشتراک گذاشتنشان با شماست.
و سوی دیگرِ آن:
«نظرات و نگرشهای زیبای شماست» که این فرایند را تکمیل میکند و چهرهای متفاوت و ماندگار به زیباییهای «سریال زندگی در بهشت»، میبخشد و این تعامل دوسویه که «مصداق واضح صدق بالحسنی» است، همهی ما را رشد میدهد و به قول خداوند ما را برای آسانیها، آسان میکند.
یک خبر خوب:
طبق تجربهای عالی که در برنامه سفر به دور آمریکا درباره انتخاب متن هر قسمت از میان نظرات دوستان، داشتیم، متنهای سریال زندگی در بهشت نیز، از میان نظرات زیبای شما انتخاب میشود.
یعنی هر قسمت از سریال ابتدا بدون متن منتشر میشود و یک روز پس از انتشار، از میان دیدگاههای آن قسمت، متناسبترین دیدگاه با محتوایِ آن بخش، بعنوان متن انتخابیِ آن قسمت، در صفحه توضیحات در سایت، نوشته میشود.
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD238MB15 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 166MB15 دقیقه
به نام خدای یکتا
سلام استاد عزیزم و مریم جون
صبح که نوتیفکشن فایل جدیدتون اومد من تو باغ فشنگ بابابزرگم بودم و تا عکسو دیدم حدس زدم موضوع فایل چیه.
اون عکس و اون فضا اینو به ذهنم آورد که خدای من و عباسمنش یکیه.
خدایااا چه موضوع مهمیه برای من. این واسه من مثل یک قدم بزرگ رو به جلوست، و الان که نگاه میکنم میبینم چه طور مرحله به مرحله تو چند وقت اخیر جلو اومدم که به این آگاهی برسم.
این شاید برای شمایی که این کامنت رو میخونید خیلی بدیهی باشه که خدای شما و خدای خوشبخت ترین آدمی که میشناسید یکی باشه.
اما برای من نبود، به زبون میگفتم اما در ته ذهنم قبولش نداشتم و میگفتم خدا هم که یکی باشه این بنده س که انتخاب میکنه کدوم وجه خدا رو بیرون بکشه. و برای همین همیشه خودمو عاجز میدیدم از اینکه یک خدای درست درمون داشته باشم چون همیشه خدای بهتری بود که من باید میساختمش.
اما همونجا تو ذهنم اومد خدایی که به استاد عباسمنش اون درختا رو تو پارادایس نشون میده، این درختا رو اینجا تو باغ قشنگ بابابزرگم به من نشون میده.
ابرهایی که روی سر شماست،. شبیه ابرهاییه که رو سر منه، سبزه هامون یه رنگه.
من نمیدونم این کامنت رو چه جوری میخوام ببندم، فقط میخوام هر وقت افکار منفی تو ذهنم شروع به نجوا کرد، این حقیقت بدیهی رو یادم بیارم که خدای من و خدای همه اونایی که زندگیشون کامله یکیه.
خدای من و استاد عباسمنش یکیه.
خدایا شکرت کلا