سریال زندگی در بهشت | قسمت 1

سلام استاد عزیزم

چطور میتونم این فیلم ببینم و کامنت نزارم چطور میتونم لذت ببرم و تشکر نکنم از خانم شایسته عزیزم و از شما که خواستین زیبایی های پرادایس رو بیشتر و در قالب یک سریال با ما به اشتراک بزارین چطور میتونم خدایا شکرت ننویسم وقتی با دیدن این همه زیبایی به وجد

میام و سرشار از انرژی مثبت میشم یادمه با دیدن چند قسمت از فایلهای سفرنامه به ویلاهای سرسبز و مکانهای فوق العاده زیبا هدایت میشدم خدا میدونه با دیدن این سریال و حتی همین قسمت اول فوق العاده جذاب به کجاها هدایت خواهم شد من عاشق طبیعتم دیوانه وار عاشق طبیعتم اولها که فیلمهای شمارو میدیدم از پرادایس اسکریت شات میگرفتم و یکی از اونهارو همانطور که قبلا گفتم عکس پروفایلم گذاشتم پرادایس حس خیلی خوبی بهم میده خدایاشکرت

من از همین لحظه با دیدن اولین قسمت منتظر معجزات و نتایج عالی هستم چون قبلا تجربه کردم و نتایجشو دیدم یکیش هم تغییر مکان زندگیم به یک جای فوق العاده زیبا با ویوی پارک سرسبز و کوه و دشت دقیقا زمانی به این مکان هدایت شدم که بعد از دو هفته قرار شد تو خونه باشیم و لذت ببریم و من تو این مدت تقریبا طولانی که اصلا حس نکردم کی گذشت خونه پرنور و عالی و بزرگ و محشر هر چی بگم کم گفتم و اینم از نتایج قدم ها بود که دقیقا در قدم هشتم بهش رسیدم خداروشکر من معجزه رو از فایلهای شما دیدم هم احساسی هم مالی نمیدونم چند مدار بالاتر رفتم ولی با تغییر مکان زندگی شغل همسرم برخورد اطرافیانم سلامتیم و از همه مهم تر حسم و ارتباطم با خدا فهمیدم تو مسیرم درست میرم باید ادامه بدم فهمیدم اینها توهم نیستن اینها واقعیت دارن توهم گذشته من بوده واااای با خوندن فصل ۳ کتاب رویاهایی که رویا نیستن چقدر احساس رهااایی بیشتری دارم چقدر ایمانم بیشتر شده که دنیا پر از فراوانیه استاد من همیشه آرزو داشتم و دارم یه شاسی سفید مثل شما داشته باشم وقتی باهاتون آشنا شدم و دیدم که شما اون ماشین دارین حس خوبی بهم دست داد الانم به محلی اومدم که روزی چندین بار ماشین شاسی میبینم یه جورایی باید بگم دیگه چشمم پر شده وقتی درختو با ماشین جدا کردین اولش تو دلم میگفتم بابا این ماشین حیفه چند بار با خودم گفتم فکر نکنم این درخت جدا بشه بعد که دیدم نه بابا از ریشه دراومد گفتم واااو واقعا حیرت زده شدم فکر میکردم اصلا نشه ولی شد ماشین شما همون محصولات و دوره ها هستن که اولها فکر میکردم یه گره تف به باورهای مخربم زدم ولی اون گره ای که به باورهای محدودم زدم جوری بود که عرصه رو تنگ تر میکرد روی اون باوری که دورش گره انداختم شما و حرفهاتونو باور داشتم اما میگفتم نه بابا گره با تف بسته شده من کجا این حرفها کجا و هزار تا باور محدود دیگه اما همه اش از اطمینان شما تو فایلها شنیدم مدام نوشته ای رو دیدم که میگفت اگه باور کنم و عمل کنم جریانی از سلامتی و ثروت و خوشبختی میتونم تجربه کنم بارها فکر میکردم نمیشه مثل الان که گفتم مگه میشه درخت جدا بشه ولی شد اونم از ریشه حالا بعد از نه قدم دیدم شد زندگیم تغییر کرد باورهام اندازه تلاشم عوض شد نتایجی دیدم که هنوزم برام معجزه هستن من الان تو تکاملم دارم معجزه هارو لمس میکنم زندگی میکنم خدایا شکرت قبلا کلی درخت و طبیعت زیبا تو صفحه گوشیم میدیدم الان از پنجره های خونه ام طبیعت زیبایی میبینم الان طبیعت زیبا واقعیت زندگی منه خدایا شکرت عاشقتم