سریال زندگی در بهشت | قسمت 1

بنام رب جمیل فرمانروای مقتدر هستی

سلام ب خدای قشنگم خالق زیبایی ها

سلام ب شما دویار شیرین هم راه و همسفر توحیدی

سلام ب دوستان توحیدی قشنگم

سلااام ب خودم زکیه ی خوش قلب دوسداشتنی ارزشمند

الهی صدهزار مرتبه شکرت

کلی حرف دارم نمیدونم از کجا شروع کنم جند روزیه کامنت ننوشتم

از خدای قدرتمندم میخوام برقلمم جاری بشه تا بنویسم تا ایمانم قوی تر بشه

تا ی ردپای شیرین تاثیر گذار برای خودم ،زکیه ی آینده بزارم

الهی ب امید تو

چند روزی بود نمیتونستم ردپا بزارم دیروز ک ی کامنت طولانی نوشتم دیدم ثبت نشد ی پیام اومده ک باید بره تو ی سایت دیگه ثبت بشه ک لغوشو زدم گفتم اشکال نداره

راستش پیغام سایت رو دریافت کرده بودم برای تغییر رمز ورود

اومدم تغییر بدم رمزو ولی ایمیلی ک از سایت برام بایستی میومد نیومد

یعنی این تقریبا 4 ماهه من از سایت ایمیل دریافت نمیکنیم

و علتش و نمیدونستم

هرچی پوشه ها رو چک میکردم تنظیمات و دستکاری میکردم هیچ ایمیلی از دوستان برام نمیومد و اعلان ایمیل هم بالای صفحه گوشیم نمیومد

ک دیگه گفتم حتما ی ایرادی داره ک ب موقعش حل و رهاش کردم

جالبه ک فقط ایمیل یکی از دوستان سابت میومد برام ،آقای محمد فتحی

و ی اتفاق جالب‌تر دیگه اینکه یکی از خاستگار هام ب بهم معرفی شد فامیلیش فتحی بود و من یاد این دوستمون میفتادم

خلاصه دیروز گفتم خدایا من میخوام این مسئله رو امروز حل کنی برام

من هیچی نمیدونم ،من هیچی بلد نیستم تو بهم بگو تو هدایتم کن

گفتم این ی مسئله اس باید حلش کنم بسه هرچی ازش فرار کردم

رفتم تو تنظیمات برای ایمیل بازیابی ایمیل قدیمی رو دادم

چنتا مسیر و رفتم چنتا ایده رو امتحان کردم فایده نداشت

اصن نمیدونستم مشکل کار کجاست

ی کم ک فک کردم فهمیدم

چرااا،بخاطر اینکه من گوشی جدید گرفتم ب لطف الله

اومدم ایمیل حساب گوگل و تغییر دادم ب اسم اصلی خودم،و اون ایمیل های سایت دیگه از وقتی ک گوشی خریده بودم قط شده بود

فهمیدم ک من باید ایمیلی ک ب حساب گوگل دادم رو تغییر بدم

ولی چجوری ک یاد حرف استاد افتادم ک میگفت وقتی ک ب مسئله ای بر میخوری بدون ک تو اولین نفر نیستی ک ب این مسئله برخوردی خیلی ها قبل تو ب همچین مسئله ای خوردن و حلش کردن

و اومدم سرچ کردم و ی ویدئو بالا اومد

و بعد از چندبار دیدن

تونستم ب راحتی جایگزین کنم ایمیل ک کامنتهای سایت و دریافت میکردم

و بعد از تغییر رمز ورود با هدایت الله ی حس فوق العاده رو تجربه کردم خداروشکر بعد رفتم تو ایمیل هام دیدم بیشتر از99تا ایمیل از سایت دریافت کردم

و الان خییلی بیشتر قدر این سایت و این ایمیل های توحیدی رو میدونم الهی صدهزار مرتبه شکرت

و خداروشکر سایت دیگه بهم خطا نمیده و مث قبل عالی داره کار میکنه

خدایا شکرت بخاطر وجود پربرکت استادم ک سخاوتمندانه داره آکاهی های دوره جدید و با ما ب اشتراک میزاره

الهی شکرت بخاطر وجود دوستان قشنگم و کامنتهای زیباشون

خدایا شکرت بخاطر وجود پربرکت مریم عزیزم قلب پاک و دریایی ک داره

صدای زیباش رابطه ی قشنگ استاد و مریم عزیزم

خدایا شکرت چقد عکس این قسمت زیبا بود و رویایی چقد نقاشی خداوند زیباست

چقد رنگها حس قشنگی ب آدم میده

چقد زیباست این بهشت، ابرهایی ک پراز آب رحمت الهی هست

زمین سرسبز زیبا، درختان سرسبز ک حس فوق العاده ای بهت میده

کلبه ی چوبی ک پراز عشق و سادگی‌ه

دریاچه ی آب شیرین ک زلال و پاکه الهی صدهزار مرتبه شکرت

حل مسئله ،وقتی میخوایی ی کاری و انجام بدی وقتی از خدا هدایت میخوایی خداوند بدون شک بهت الهام میکنه از طریق ایده های ساده ب ظاهر غیر ممکن

ولی من باید عمل کنم ب تک تک ایده ها

وهر بار ایده ها بهتر و ساده تر. و کاراتر میشه و همیشه باید کارها راحت انجام بشه اگه ی جایی کار داره سخت پیش میره ی مشکلی هست

مث مسئله ای ک من بهش برخوردم برای دریافت ایمیل گ چند ماه طول کشید

و این مشکلی ک این چند روز ایجاد شده بود برای سایت ک خطا میداد و اجازه ثبت ردپا بهم نمی‌داد

اینا برای من ی هدیه بود از طرف خداوند ک قدر داشته هام و بدونم

و باعث شد مشکل ایمیلم حل بشه و ایمیل های دوستان عزیزم و دریافت کنم

الهی صدهزار مرتبه شکرت بخاطر نقطه ی آبی پراز عشقی ک امروز بهم هدیه دادی

چقد قلبم و باز کرد

و مسیر و برام روشن

الهی صدهزار مرتبه شکرت

امروز روز عالی بود برای من

پراز عشق و رحمت الله بود

خواهر زاده ام ثنا گلی ک کلاس هفتم هست ی شونه ی خیییلی خوشگل سفید قرمز برام خرید با پول عیدی خودش

ک اصن منو سوپراییز کرد این لطف خدای منه این محبت خدای منه

خواهرم 350 تومن بهم عیدی داد

آجیم برای نهار ظرفها رو شست بدون اینکه من ازش بخوام

دیروز ی چرت زدم هنوز تو تخت بودم ک خواهر زاده ام ثنا اومد گفت خاله میخوام بغلت کنم

ک منم بهش لبخند زدم ک خم شد منو بغل کرد و گونه ام و بوسید

بعد ک بلند شد گفت بازم میخوام بغلت کنم ک خندیدم گفتم باش و این بار با عشق بیشتری بغلم کرد

امروز داشتم خرمایی ک با ی کم روغن تفت داده بودن و کنجد و دارچین هم زده بودم و گلوله میکردم و بعدمیزدم تو کنجد ک کامل کاورش کنه

ک اومد کنارم گفت خاله چرا هرچی تو درست میکنی خوشمزه اس

و تقریبا نصف کارهام و خورد خخخخ

بعد چقد خوبه ک خاله ای مث تو دارم ک اینقد خوبه

،عکستو ب دوستم نشون دادم.

بهم گفت آجی داشتی و بهم نگفتی

گفتم ن خاله امه

چقد خوبه ک خاله ام شبیه منه

الهی شکرت بخاطر این عشقی ک داری بهم میدی این توجه ها قبلا نبوده

ابن عشق اعتبارش میرسه ب الله رحمان

الهی صدهزار مرتبه شکر ک بهم فرصت ی صلات دیگه دادی

دیروز با خانواده ی آجیم ک شوهرش پسر عمه ام هست رفتیم بیرون

چقددد خوش گذشت چ عکسهای قشنگی گرفتیم چقد لذت بریدم مسابقه دادیم

پیاده روی کردیم

از خانواده ای عمه ام هم اومده بودن دوتا از دخترهاش و یکی از داماد هاش و نوه هاش

همیشه ی خدا یادمه ک رفتار سردی بل ما داشتن و میخواستن مارو نادیده بگیرن ب عبارتی تحقیر کنن ک بگن ما از شما بهتریم و فلان

وقتی رفتیم تو جمعشون دوتا از نوه ها ک دختر بودن و ی کم بزرگتر خیلی گرم استقبال کردم و باعشق روبوسی کردن

ولی دختر عمه هام ن سرد برخورد کردن

ک من اومدم ذهنم و کنترل کردم و تمرکزم و گذاشتم رو زیبایی ها تحسبن کردم لباس های قشنگ و دستبند های قشنگشون رو

از ی جایی ب بعد من و دامادمون و خواهر زاده ام امیر علی ک کلاس چهارم هست مسیرمون جدا شد و بیشتر بهمون خوش گذشت دامادمون برام کنار میچید بهم میداد و کلی بهم عشق و احترام گذاشت و خلاصه حسابی لذت بردیم

و وقتی ک می‌خواستیم مسیر و برگردیم از ی سربالایی تند دامادمون رفت ک ازم پرسید میتونی بیایی

گفتم نمیدونم امتحان میکنم

گ دستشو ب سمتم گرفت گفت بیا

منم دستشو گرفتم و تودلم از خدا کمک خواستم ک بسلامت بریم بالا ک خداروشکر ب راحتی رفتیم بالا

خدایا شکرت گ همیشه دستانت و ب یاری من میفرستی تا کمکم کنن با عشق و احترام

الهی شکرت ک هدایتم کردی ب این مسیر زیبا

ی کم ک دور هم نشستیم دوماد عمه ام ک ی آخوند هست داشت لطیفه،چیستان و جوک و معما میگفت

گ بعد چند دقیقه دیدم دیگه نمیتونم توی اون جمع باشم با خواهرم بلند شدیم و قسمتی از مسیر برگشت رو پیاده روی کردیم تو ی مسیر میومبر جاده خاکی شیب دار ک از ی دره می‌گذشت ک دیگه داشت غروب میشد

خدای من چقدددد هوا رویایی بود بوی طراوت و تازگی چمن و گندم ها آدمو دیوونه می‌کرد

صدای آواز پرنده ها توحین پرواز

اشعه های طلایی خورشید ک ب تپه های سرسبز می‌تابید چقددد زیبا بود خدای من لذتشو با هیچی عوض نمیکردم توی اون لحظه خیییلی معنوی و زیبا بود

گلهای بابونه کنار جاده خاکی ک وسطش هم سرسبز بود باد بسیار خنک و دلپذیری ک می‌وزید دوسداشتم زمان متوقف بشه و ساعتها تو اون لحظه بمونم

الهی صدهزار مرتبه شکرت خیییلی خوش گذشت

وقتی ب آسفالت رسیدیم مسابقه دادیم با بچه ها ک لیلی کنام بریم تا برسیم ب ماشین ک من بردم و کلی هم خندیدم خدایا شکرت

من تو روستا زندگی میکنم در حال حاضر

چند روزه دست کش ظرف شوییم سوراخ شده بود

همیشه ی ماشینی ک کلی جنس خشک بار میاره میاد درخونه ازش میخرم

از پدر پرسیدم کی میاد فلانی .گقت دوسه روز دیگه احتمالا

ک من تودلم گفتم من امروز میخوام اون فروشنده هه بیاد

خدایا خودت برام دستکش اوکی کن

ک عرض یکساعت نشد ک صدای بلندگوی ماشینش بلند شد ،ک دم در حیاطمون وایساده بود

گفتم خدایا شکرت ک داری در هرلحظه ب فرکانسهای من پاسخ میدی

و قدرت خلق زندگیم و دادی دست خودم ب واسطه افکار و باورها و فرکانسم

سپاسگزارم

ردپای 8 فروردین 1404

سلام دوست عزیز

من کامنت شما رو خوندم

چقدر عالی و ظریف به نکته ها و جزئیات اشاره کردین

باید کامنت شما رو بارها خوند احسنت واقعا لذت بردم

چقد خوب به جملات استاد دقت کردین

اینکه زندگی پراز اتفاقات حل شونده است

راحت بگیم نمیدونم

و چه عالیه خدا همه چیو میدونه و تو مسیر بهمون میگه وقتی ک حرکت کنی راحت بهت گفته میشه

ونگران گذشته وآینده نباشیم و فقط همین لحظه رو لذت ببر

وابزار خوب چقد مفیده

کارو راحتتر میکنه

مثل باور وکنترل ورودی ها ک ابزارمناسب برای احساس خوب وکنترل ذهن

و حتی خند های دلنشین مریم بانو

واقعا پرانرژی هستن

و….

مرسی از کامنت ارزشمندتون کلی اگاهی دریافت کردم

مطمئنم خیلی زود به تک تک چیزایی که میخوایین میرسین

درپناه الله یکتا

شاد سالم ثروتمند وسعادتمند باشین