سریال زندگی در بهشت | قسمت 2

نوشته‌ی زیبا و تأثیرگزار دوستان عزیزمان «عباس و لیلا  »، به عنوان متن انتخابی‌ِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی می‌شود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کننده‌ی زیبایی‌ها و نعمتها‌، مصمم شده‌اند تا نمود واضحی بشوند از «صدق بالحسنی» و شاهد زنده‌ای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شده‌اند برای احاطه شدن با نیکی‌ها و نعمت‌ها.

نه فقط نوشتن درباره‌ی زیبایی‌ها و نعمت‌ها‌، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند‌ و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام‌، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار  فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى می‌رساند.

نگاه زیبای عباس عزیز:

آتیش…

چیزی که زندگی بشر رو بعد از اینکه تونست مهارش کنه متحول کرد.

این کلمه خودش نماد “تکامله” اصلا: از نحوه ی درست کردنش تا صبوری ای که لازمه تا اون آتیش کوچولویی که با کلی زحمت درست کردی بزرگ بشه و ساعت ها گرمت کنه و از اون نور خوشگلش لذت ببری

بشر اولیه ابتدا از آتیش هایی که طبیعت خودش با صاعقه یا دلایل دیگه درست میکرد به شدت ترس و واهمه داشت اما بالاخره یک نفر از اون جمع بر ترسش غلبه میکنه و برای درک اون لاله های سرخ و ترسناک اقدام به نزدیک شدن بهش میکنه درصورتی که همه ی اطرافیان اون رو از این کار برحذر کرده بودند…

تصمیم میگیره که به جای ترس ایمانش رو نشون بده و بر خلاف نظر همه ی اطرافیانش عمل کنه …

و نتیجه چی میشه؟

بعد از اون داستانه که انسان دیگه مجبور نمیشه برای فرار از سرما هر سال قشلاق کنه، توانایی داشتن مکان سکونت ثابت داشته باشه و خانه خودش رو گرم نگه داره…

بعد از اون داستانه که انسان مزه ی خوشمزه ی گوشت مغزپخت رو زیر دندان هاش میچشه…

بعد از اون داستانه که انسان دیگه از حیوانات وحشی فرار نمی کنه و با داشتن شعله های آتش حتی اون ها رو فراری میده…

بعد از اون داستانه که زندگی انسان متحول میشه…

اما نکته مهمی هم توی روشن کردن آتیش وجود داره که من با تجربه بارها روشن کردنش بهش رسیدم و اون هم “صبر و حوصله” داشتنه!

اصلا آدم عجول نمیتونه آتیش روشن کنه:

چون آتیش با ذرات کوچولو کوچولو شروع میشه و نمیشه یهو آتیش بزرگ درست کرد…آتش هم باید تکاملشو طی کنه

همون جور که استاد عزیز و خانم شایسه چند ساعت وقت صرف اون کردن و با آتیش زدن کاغذ و مقوا و شاخه های کوچیک شروع کردن و آروم آروم این آتیش بزرگ شد

حتی جالبه که بنزین هم برای دقایقی آتیش رو خیلی شعله ور میکرد اما بعد از مدتی به همون سایز قبلی برمیگشت…

مثالش به قول استاد مثال آدمیه که ظرف ذهنیش کوچیکه حالا تو بیای هی مبلغ های زیادی بهش میدی…

چیکار میکنه؟

همه پول رو نابود میکنه…

اما وقتی تکاملش رو طی کرد و اون کُنده های بزرگ یواش یواش به زغال تبدیل شدن اون وقته که ساعت ها باقی میمونه…چیزی که توی فایل دیدیم که تا نزدیکای ظهر حرارتشو داشت و باز با ریختن چند تکه چوب دیدیم که شعله ور شد!!!این نشون میده که چه پتانسیلی توی کُنده های بزرگ نهفته هست و چه انرژی دارن که هرچیزی روشون بذاری رو میسوزونن…حتی خیلی مشخص نبود که روشن هستن چون شعله ای نداشتن اما {در,نشون} فوران میکرد…{درونشون} روشن بود… و همون اصله…

توی روشن کردن آتشم ما پیشرفت کردیم

یه زمانی با سنگ آتش فشان و اینا با بدبختی یه آتیش رو روشن میکردن اما الان چی؟

استاد با یه مشعل هیولا ببین چقدر پروسه ی روشن شدن آتیش رو تسریع کرد…

و چقدر تکه های سوحته شده ی شاخ و برگا وقتی که نسیم از میونشون رد میشد و رنگ سرخشون رو به رخ میکشیدن زیبا بودن

راستی اینم بگم همین خاکستر درست شده میدونین چقدر خاک رو حاصل خیز میکنه و پایه ی خوبی میشه واسه رشد گیاهان جدید؟؟!

چه فراوانی قشنگی…

دمتون گرم استاد و خانم شایسته عزیز، واقعا زندگیتون دفتر مشقه واسه مون…

خیلی خوشحالم که دست به قلم شدم و این چیزا همینجوری اومد و من نوشتم….خدایا شکرت

دوستون دارم


نگاه زیبا لیلا عزیز:
به نام خداوند زیبا

چه بارونی گرفته، خداجون شکرت. نوشتن این کامنت تواین فضای رویایی چه لذتی داره…

خوب…..

خدای من، هیچوقت تصورشو نکرده بودم که بهشت توی شب چه شکلیه؟!

واما بهشت ما توی شب: یه کلبه ی چوبی قشنگ که با نور لامپ سر درش روشن شده.

یه پل چوبی که دور تا دورش تاریکیه مطلقه وروی خودش با نور لامپ روشنه، اصلا معلوم نیست که یه وجب اینور واونور ترش چیه؟!

روشنی این لامپها فقط این گل واین کلبه ی چوبیه زیبارو نشون میده، همین باعث میشه آدم غفلت نکنه وپاشو این ور واونور نزاره وفقط پاشو جایی بزاره که نور چراغ اونجارو روشن کرده..

بازی وقانون زندگی هم همینه: اگه بدونیم و باور داشته باشیم که چراغی به اسم هدایت الله، لحظه به لحظه و قدم به قدم جلوی پامون رو بهمون نشون میده و با کنترل ذهنمون و موندن توی احساس خوب، چراغی داریم که مسیر رو برای ما روشن می کنه وبهمون نشون میده که قدم بعدی چیه؟!

پس راهمون روشنه وفقط یه قدم جلوترو می‌بینیم، و چقدر اینجا توی غالب این تصویر از شب بهشت، برام منطقی شد که فقط باید قدم به قدم با کنترل ذهن و موندن توی احساس خوب و وصل شدن به هدایت الله مسیرمون رو سپری کنیم، درست مثل مسیر ورود به این پل چوبی تارسیدن به کلبه که صراط مستقیم داره ونیم متر اینورتر ویا اونورتر مارو میندازه تو دریاچه که خوراک کروکودیل بشیم…

تو این فضای شب بهشت چه قدر دلنوازه آواز زیبای جیرجیرکها.

من همیشه وقتی صدای آواز جیرجیرکها و قور قور وزغها و آواز پرندگان وحتی صدای حیوانات را می شنوم که در سحرگاهان یا در دل تاریکی شب می‌خوانند، احساسی بهم دست میده که بهم میگه اونها دارن با زبون خودشون مدح وثنای رب جهانیان رو میگن وخداوند رو ستایش می‌کنند، مخصوصاً صدای خروس در سحر، خیلی خیلی حس خوبی بهم میده..

خدای من!

هرروز وهرشب ما هدفمند برای انجام مأموریت های پی در پی زنده هستیم وزندگی می کنیم وبه اهداف کوچک وبزرگمون می‌رسیم ورشد می کنیم وبزرگتر میشیم وآگاهی هامون رو در حل مسائل به یاد میاریم و دوباره از خودمون به اصلمون وخدای درونمون تکامل پیدا می‌کنیم و دوباره برمیگردیم و بازگشت همه بسوی اوست.

خدای من!

سوزاندن وسایل اضافه و دور ریختنی چقدر حس خوبی بهم میده… اووه انگار شب چهارشنبه سوریه اینجا، چقدر قشنگه خدای من، عاشق آتیش بازی هستم.. پاکسازی زندگیمون از وسایل اضافه ودورریختنی، چقدر فضای زندگیمون رو زیباتر و دلبازتر میکنه، و چقدر جا رو برای وسایل کارآمد باز میکنه.

_بسوزون بسوزون تا برگرده به دامان طبیعت.

من گاهی وقتا میدیدم که شالیکارها وکشاورزان بعداز برداشت محصول زمینهاشونو آتیش میزدن و برام سؤال بود چرا؟

یه پرده از جلوی چشمم کناررفت : اونها با اینکارشون طبیعت رو از علفهای هرز واضافه و هر باقیمانده ی بدرد نخور از گیاهانی که کشت کردند، پاک می‌کنند و زمین رو پاکیزه وآماده برای محصول سال جدید و شایدم با اینکار زمین حاصلخیزتر میشه!

وقانون :

باید باورهای محدود کننده رو هرس کنیم باید اونها رو با روشن کردن شعله های وجودمون برای درک وعمل به آگاهی‌ها ی قوانین هستی و همینطور شعله‌ور کردنه انگیزمون برای ادامه ی اینکار، این باورهای درهم تنیده ی محدود کننده رو نابود کنیم و به آتش بکشیم و زمین ذهنمون رو آماده کنیم برای کاشت باورهای قدرتمند کننده.

روشن شدن آتش انگیزه واشتیاق برای ادامه ی ماندن در این مسیر کسب آگاهی وعمل به آگاهی، چقدر زندگیه ما رو روشن‌تر میکنه، وچقدر زیباتر و گرمتر، درست مثل شعله های آتشی که در بهشت روشن شده که همه جا رو در اطرافش گرم و روشن میکنه.

خدای من!

_زندگی با نور معنا داره.

آره واقعا همینطوره، اگه روشناییِ هدایت‌های الله در مسیر زندگیمون نبود، زندگی در تاریکی و گمراهی و سردرگمی، غوطه ور وبی معنا بود وچه پوچ بود..

خدا ی من! شکرت که قلب منو هرلحظه با نور هدایت هات روشن و پر نور میکنی تا قدم های بعدی رو بهتر ببینم و اقدام کنم و تو مسیر خواسته هام باشم و راحتتر و با کیفیت‌تر و بالذت بیشتر مسیرمو ادامه بدم.

خدای من!

اگر نور حضور تو در لحظه لحظه ی زندگیمون نبود، از همون بدو تولد، زندگیمون چقدر تاریک وبی معنا بود.

_ریختن بنزین روی اتیش: من از دیدن این تصویر به این درک وآگاهی رسیدم که آتش انگیزه و روشناییه آگاهی وهدایت داره باورهای محدود ما رو میسوزونه ونابود میکنه و با کارکردن روی خودمون داریم باورهای غلط و محدوکننده رو از بین می‌بریم و ذهنمون رو از چیزهای اضافه و بدرد نخور و هرز پاکسازی میکنیم، تا جایی برای باورهای قدرتمند کننده باز شه، حالا چیه که تو این مسیر به ما مثل بنزین کمک میکنه؟ و مثل بنزین عمل میکنه؟!

به نظر من گوش کردن و تکرار آموزش‌های استاد اثر بخش ترین بنزین برای نابودی باورهای محدود کننده ی ذهنه.

_بنزین آتش رو شعله ور میکنه و گر میگیره وچند لحظه بعد فروکش میکنه: دقیقا مثل این میمونه که ما فقط در زمان کوتاهی آموزش‌ها و جدی بگیریم وعمل به قوانین رو ادامه ندیم واثر بخشیه این آموزش‌ها ویاداوری قوانین، به محض تکرار نشدنش، کمتر و کمتر میشه و مثل بنزین گرگرفتگی و اثرش فروکش میکنه ودیگه راهمون سخت تر و طولانیتر میشه، پس بیایید همگی از بنزین محرکمون که آموزش‌های استاد هست استفاده کنیم و تکرار و تکرار کنیم و ادامه بدیم، چون به محض کنار گذاشتن و تکرار نکردنش برای باورسازی وپاکسازی، دوباره همه چیز فروکش میکنه وذهنمون پراز باورهای نامناسب و محدود و منفی باقی میمونه و هیچ تلاشی برای ازبین بردن این درختان هرز ذهنمون صورت نمیگیره، اصلا تماشای زندگی در این بهشت خودش به تنهایی آتشی در وجود تک تک ما شعله ور کرده که نگو ونپرس استاد مهربانم، و هرکدوم از ما فایلهای رایگان و دوره هایی در دست داریم که با تکرار و تکرار اونها، مثل بنزین این شعله ها رو شعله ورتر و قوی تر میکنیم برای رسیدن به اهداف باید اشتیاق سوزان و ایمان و تعهد داشت و اقدام کرد.

_خدای من چقدر آتش زیباست و این هم حاصل تکامل بشر است و چه زیبا مسخر انسان شده. چون طبق وعده ی خداوند هرآنچه در زمین و آسمان و بین آنهاست به تسخیر ما درآمده.

_استفاده از مشعل: استفاده از ابزار کارآمد ومناسب برای پیشبرد اهداف، که در بحث درک واجرای آگاهی‌های جهان هستی برای من مشعل تداعی کننده ی محصولات استاد عباس منش هستش، ما برای داشتن یه ابزار کارآمد که کارمون رو راحت‌تر و با کیفیت‌تر و سریعتر انجام بدیم در مراحل تکامل، اقدام به هزینه کردن وتهیه ی ابزار مناسب وکارامد میکنیم وچقدر این ابزار میتونه به ما کمک کنه که به هدف اصلیمون راحت‌تر برسیم، منم بعداز طی کردن تکامل، محصول 12 قدم رو از اول تا اینجا که آخر قدم 9 هست تهیه کردم ودلم میخواد به ابزار مناسب واپدیت شده و کارامد روانشناسی ثروت هم دسترسی پیدا کنم و قطعا این اتفاق بزودی محقق میشه ومن بهای اونرو میپردازم وبیلیونها برابر بیش‌از این بها رو به زندگیم وارد میکنم والبته که با عمل به اون آگاهی‌ها وتکرار و مداومت در انجام آموزش‌های 12قدم و روان شناسی ثروت.

البته که من تا اینجاهم قدم به قدم، کوچیک کوچیک اومدم جلو و فقط ادامه دادم و استقامت ورزیدم و از 12 قدم و فایل های رایگان مثل بنزین ومشعل استفاده کردم و تا رسیدن به خواسته هام ادامه خواهم داد با تعهد زیاد و با احساس لذت از مسیر با ایمان به اینکه مسیر درست همینه…

_تکامل سوختن این چوب‌ها از چوبهای کوچک به بزرگتر :همه چیز باید سیر تکامل خودرا طی کند، به طور مثال ما در ابتدای مسیر فقط روی باورهای محدود کننده ی واضح که بسیار تکرار شونده بودند تمرکز داشتیم وروی اونها کار میکردیم و پیشتر که آمدیم به باورهای مخرب مخفی رسیدیم که با طی کردن تکامل رفتیم سراغ بیرون کشیدن باورهای لایه های زیرین ذهنمون و ترمزهای مخفیِ ذهن رو بیرون کشیدیم و بجای اونها باورهای مناسب و زیبا می‌سازیم که در هر لحظه فرکانس مناسب و قدرت مند در ما ایجاد میکنه، و چون این باورهای مخفی در لایه های زیرین ذهنمون هستند دسترسی به اونها مستلزم تعهد و استمرار بیشتر به درک و فهم آگاهی‌های قوانینه و خواندن فکر خداونده.

_آره اگه ادامه بدیم راه ها باز میشه.

استاد جان و مریم عزیزم وقتی که شمارو دیدم که اون همه چوب وخار وخاشاک رو از مسیر و از اون فضا جمع کردین و اوردین اونجا تا آتش بزنید، چقدر تحسین تون کردم، گفتم آفرین واحسنت به این میگن تعهد، به این میگن ادامه دادن، به این میگن استقامت، شما میتونستید اون همه درخت هرز رو کنار مسیر به حال خودشون رها کنید ولی شما برای زیباتر شدن و دلبازتر شدن و راحتتر شدن مسیرتون و اطرافتون و برای دلچسبتر شدن فضای بهشت کمر همت به پاکسازی اونجا بستین وبا این موضوع به این آگاهی رسیدم:اگر باورهای مخرب ومنفی که فضای ذهنتو پر کرده وحرکت رو برات سخت وناممکن کرده، شناختی وشروع به قطع این باورهای هرز کردی، راهت رو ادامه بده واونها رو به حال خودشون رها نکن، وبرای اینکه ادامه ی مسیر رسیدن به خواسته هات برات راحت‌تر و لذت بخش تر و سریعتر بشه بیا و با کارکردن روی این باورها، اونهارو به آتش بکش و مسیرو برای خودت باز کن.

خدای من عااشقتم! سلام خدای زیبای من، چه صبح زیبایی، چه بهشت قشنگی، چه هوای لطیفی، آسمونو ببین، ابرهای تکه تکه رو ببین، سبزی و طراوت جنگل رو ببین، من که از همینجا شبنم روی برگ درختان رو حس میکنم، الماس‌های روی تار عنکبوت‌ها رو حس میکنم.

خدای من! اون همه چوب و وسایل اضافه مثل آب شدن قند در چای صبحانه در طبیعت حل شدن، هیچی نمونده، چقدر اینجا مرتب وتمیز شده، چقدر دلچسب شده، استاد عزیزم مریم مهربانم گوارای وجود نارنینتون ونوش جونتون اون همه قشنگی و اون بهشت که خودتون زیباترش کردین، آره درسته، میشه بهشت رو هم زیباتر کرد.

ببین چقدر قشنگ سنگچین درست کردن، خدای من، یعنی من عاشقتونم بخدا.

خدای من! گریس و براونی هنوزم باهم هستن، از صبح تا شب به قول استاد نان استاپ میخورن، چقدر دوست داشتنی ونازن، پسر من عاشقشون شده.

استاد عزیزم ومریم مهربونم، چه شب رویایی رو به صبح وصل کردین، کنار آتیش، کنار دریاچه، زیر آسمونه پر از ستاره، همراه آواز جیر جیرکها و قور باغه ها، وجغدها، مگه آدم متوجه میشه که داره صبح میشه وقتی توی این همه زیبایی وعشق غرق شده باشه؟

من خودمو کنار اون آتیش حس کردم، گرمای اون به صورتم می‌خورد بعدش وقتی در خونه بازشد نم سحرگاهی، توی اون هوای بی‌نظیر و طبیعت شگفت‌انگیز رو روی صورتم حس کردم.

استادچه قدر ماشالله خوش تیپ شدین، آفرین به این همه تعهد وهمت ومداومت در مسیر

برای بالا بردن سطح انرژیتون وایجاد اندام متناسبتون واین میشه به وضوح حس کرد و دید که خداروشکر چقدر فعال‌تر و با انرژی تر شدین و همین بهتون خیلی کمک میکنه که این همه کار سنگین انجام میدین «به تنهایی یه تنه ی درخت رو میزنین زیر بغلتون و میارید سمت اتیش»

_توی یه شب! اراده ی شما وشروعی که کردین! بله همینه! همه چیز از یه تصمیم شروع میشه، بعد باید اقدام کرد، اقدام کوچک، و ادامه دادن و ادامه دادن تا تحقق خواسته ها، و این قانون تکامله.

_اصلا کاری نداشته باشی که کی تموم میشه!

تو ادامه بده واز مسیرت لذت ببر، تو روی باورهات کار کن، تو باورهای قدرتمندکننده بساز، تو ذهنتو آروم نگه دار، تو ذهنتو کنترل کن، تو تمرکزتو روی زیباییها وچیزهای مناسب و هم جهت با خواسته هات بگزار، تو ادامه بده و هرکاری که از دستت برمیاد وبهت الهام میشه انجام بده و لذت ببر از کاری که میکنی واز مسیری که توش هستی، بقیه ی راه به تو گفته میشه، قدم به قدم، وچراغ هدایت ادامه ی مسیر و برات روشن میکنه وتو با این چراغ فقط یه کم جلوتر رو میبینی پس نپرس کی وچگونه، درست مثل چراغ اتومبیل در تاریکی محض جاده که فقط چند متر جلوتر دیده میشه ولی وقتی به نور این چراغ اعتماد میکنیم و به راهمون ادامه میدیم به موقع به مقصد می‌رسیم، ما نگران نیستیم که خیلی جلوتر در جاده چه خبره، چون میدونیم هرچقدر جلوتر بریم این چراغ ماشین راه رو به ما نشون میده و چگونگی راه هم جلوتر نشون داده خواهد شد دقیقا در نزدیکی موانع چراغ روشنه و ما اون موانع رو می‌بینیم و مسیر دیگر هم همونجا کنار راه باز شده که اونهم با چراغ راه پیدا میشه ولی این چیزیه که ما گنج دقیقه قبل‌تر وقتی توی جاده ی تاریک در حال رانندگی بودیم نمی‌دیدیم ونمیدونستیم، اما ادامه دادیم.

پس همه چی توی مسیر اتفاق می افته، ولازم نیست ما همه چیز رو در ابتدا بدونیم، همه چیز به ما نشون داده میشه، حتی اگر به تضادی برخورد کنیم این چراغ هدایته که راه حل مسائل رو به ما نشون میده، پس بدون نگرانی و پرسیدن چگونگیها و زمانها ادامه بده، انقده نرم و طبیعی و لذت بخش، مسیر سپری میشه و به مقصد میرسی که فقط خدارو شکر میکنی.

_دیدیم لباسهامون دودی شده گفتیم بزار یه کم آتیش بازی کنیم!

آدمها وقتی قدمهای اول رو برمیدارن، براش بدنبال آگاهی میرن، کسب مهارت رو شروع میکنن براش شروع به صرف وقت وانرژی و هزینه میکنند و همین کارها، اشتیاق رو برای ادامه ی مسیر بیشتر میکنه، چیزی که اگه هیچ کاری نمیکردن و هیچ راهی رو شروع نمیکردن، هیچوقت بوجود نمیومد، و همه چیز در حد رویا باقی میموند، اشتیاقی برای تحقق رویا بوجود نمیومد.

_خدا داره فوت میکنه! ای خدا، مریم عزیزم، چقدر آدمها میتونن خدابین باشن، وقتی در نسیم صبحگاهی هم تجلی حضور خداوند رو ببینن، چقدر این سبک نگاهتون و حستون رو دوست دارم، چون من هم مثل شما و از شما یاد گرفتم که خداوند رو در لحظه لحظه ی زندگیم در درون و بیرون خودم ببینم وحس کنم بسیار حس قشنگیه وبه من آرامش وقدرت میده.

_این بهشت حقشه، واقعاً باید بهشت رو تمیز و پاکیزه و زیبا نگه داشت، ما میتونیم هرجای دیگه‌ای غیراز بهشت رو برای خودمون با کار کردن روی اون و با گزاشتن وقت و انرژی و شوق واشتیاق، درست مثل استاد و مریم جان، به بهشت تبدیل کنیم وب عد با لذت بردن از بهشتی که ساختیم به بهشتهای زیباتر هدایت بشیم… من دیروز کل خونمو جاروبرقی کشیدم، طی کشیدم، گردگیری کردم، گلهای آشپزخانه رو آب دادم و مرتب کردم و خلاصه بگم که الان خونه ی من برای من بهشته الانه منه، مخصوصاً وقتی پنجره ها رو از دو طرف خونه باز میزارم و صدای آواز پرنده ها و نسیم خنک بهاری توی خونه در جریانه، اینجا بهشته الانه منه، خداجون شکرت.

چقدر شما دونفر نازنین و دوست داشتنی هستین، من عاشقتونم.

_آدم همیشه باید خودشو در نقطه‌ ی پایانی ببینه، تصور رسیدن به نقطه ی پایانی موتور محرک ما آدم‌هاست و انرژی مارو برای ادامه ی راه افزایش میده، این هم یکی از قدرت‌های تجسمه خواسته هاست، انرژی دادن به ما برای ادامه مسیر. برای مداومت.

خدای من شکرت بخاطر این همه زیبایی که امروز در بهشت دیدم و میبینم و بارها و بارها میبینم و بخاطر یادآوری این همه آگاهی

سپاسگزارم و من آنقدر این آگاهی‌ها رو تکرار و تکرار میکنم و سعی میکنم عمل کنم که تبدیل به فرکانس قدرتمند بشه و مدار منو تا دریافت تمام خواسته‌ هام بالا تر ببره.

استاد بی نظیر من، مریم جان ای ملکه ی بهشت ازتون ممنونم وسپاس گزارم.

عزیزان ممنون که با حوصله کامنت طولانیه منو خوندین.


برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    295MB
    20 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 2
    82MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

635 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «الهه سوادکوهی» در این صفحه: 2
  1. -
    الهه سوادکوهی گفته:
    مدت عضویت: 2809 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    سلام استاد جانم و مریم بی نظیرم

    قسمت دوم سریال زندگی در بهشت

    خدایا شکرت که یک قسمت دیگه ازین سریال سراسر درس اجرای قانون در عمل و سراسر تولد خواسته و زیبایی رو دیدم و درس هایی ک گرفتم رو اینجا ب اشتراک میذارم انشالا ک عملگرا باشم و در حد مدار و دریافت الانم بهشون در زندگیم عمل کنم الهی آمین…

    .

    1- تولد یک خواسته شدید قلبی:

    و اون زندگی در طبیعته

    هربار پرادایس رو میبینم این سرسبزی این درختان انبوهش رو چمن های سبزش رو دریاچه زیباش، با تمام وجودم دلم میخواد تجربش کنم

    یه پرایوِسیِ وسیع و گسترده ک هرکاری دوس دارم میتونم توش انجام بدم بدون اینکه مزاحمتی برای کسی ایجاد بشه و بدون کوچکترین صدا یا مزاحمتی از همسایه ها

    میتونم بوی طبیعت رو بوی سوختن چوبها رو نم بارون رو اونجا حس کنم حتی خنکی مطبوع هواش کاملا برام قابل لمس و قابل درکه

    2- خواسته داشتن آزادی:

    آزادی زمانی آزادی در مکان، آزادی مالی، آزادی عمل

    هرکاری دوس داری تو ملک شخصیت انجام بده

    هر چقدر دوس داری خودتو تجربه کن

    تو آزادی

    همه چیز فراهمه

    وای خدای من بهشت همینجاست

    با تمام وجودم دوس دارم این حد از آزادی رو تجربه کنم

    احساس مفید بودن، لذت بردن، تجربه کردن خودم در هر نوعی

    یه رابطه عاشقانه پر از آزادی و استقلال ، پر از تفاهم و هم فکری و همراهی

    میخوامش خداجونم

    خلقش میکنم خدا جونم

    من خالق آفریده شدم

    3- زندگی با نور معنا میگیره

    همه جا تاریکی مطلقه و فقط اینجایی ک آتیش روشنه نور هست

    خدایا منم ازت نور هدایت رو میخوام برای کل مسیر زندگیم تا ابد

    ازت میخوام با نور هدایتت لحظه ب لحظه قدم ب قدم مسیر رو برام روشن کنی و منو ب وضوح برسونی

    4- تحسین زیبایی ها و بیرون کشیدن نکات مثبت از دل هر صحنه ای

    حتی موقع سوختن برگها

    چقدر این ویژگی قابل تحسینه

    چقدر شما استاد جان و مریم جونم در این ویژگی از هم پیشی میگیرید

    مرتب به هم نکات مثبت رو یاداور میشین و میگین

    وای خدا چقدر زندگی میتونه زیبا باشه وقتی همیشه یا بیشتر مواقع تمرکزم بر زیبایی ها باشه

    5- داشتن یک ذهن ثروتمند از واجباتِ خلقِ یک زندگی ثروتمندانه و شاده

    خیلی برام جای تحسین و توجه داشت ک استاد جان بنزین رو میریختن روی آتیش و چقدر هر دو لذت میبردن. بعد استاد گفت میرم چند تا گالون بنزین میخرم برای آتیش درست کردن

    بدون فکر کردن ب محدودیت

    بدون فکر کردن ب اینکه این هزینه اضافیه!!

    با تفکر فراوانی بنزین و فراوانی ثروت و ب گردش در آوردن ثروت برای خلق یک لذت و تجربه

    آره آره همینه

    ثروت باید در خدمت لذت بردن من باشه نه من در خدمت اون!!

    اون وظیفشه که به من لذت بده

    اون یه ابزاره برای لذت بردن من

    و هرچقدر من ازش لذت ببرم با باور فراوانی، بازم میاد زیادم میاد

    در جهان هرچیز چیزی جذب کرد…

    6- درسِ کنترل ذهن:

    استاد گفتن درسته که درختا نسوختن اما حداقل همه این کارتن ها و آشغال ها سوختن و خلوت شد

    و مریم جانِ همیشه همراه و زیبا بین و تحسین گر اضافه کرد که تازه چقدر شعله های آتیش زیباست…

    ببین الهه حتی در مورد یه همچین اتفاق کوچیکی هم نباید احساس خودمو بد کنم که چرا چوبا نمیسوزن

    عوضش بیام توجه کنم به زیبایی های دیگه در همون لحظه در همون صحنه

    اینه کنترل ذهن واقعی

    خدایا هدایتم کن ک هر روز بهتر از قبل ذهنمو بتونم کنترل کنم و مدیریت کنم احساسمو

    7- DONT GIVE UP:

    تسلیم نشدن برای رسیدن ب خواسته و ادامه دادن و امتحان کردن ایده های مختلف

    اینکه مریم جان استقامت ورزید و آتیش دوباره جون گرفت و استاد انگیزه گرفت و رفت مشعل آورد و ادامه دادن و نتیجه هم که مشخص شد چقدر دلچسب بود

    همینه

    نباید تسلیم نجواهایی شد ک میگن نمیشه ولش کن تموم شد ادامه نده بی فایدست

    نه نه نه

    باید ادامه داد

    باید استقامت ورزید

    باید با پشتکار ادامه داد

    و وقتی تو ایمانت رو استقامتت رو نشون میدی ایده ها میاد هدایتها میاد و کافیه بهشون عمل کنی تا ب نتیجه ای فراتر از حد مطلوبت برسی..

    من ادامه میدم و ایمان دارم ک پس از این تکاملی ک دارم طی میکنم تصاعده و نتایج ب صورت تصاعدی رشد میکنن و بزرگ تر میشن و پاداش ها چند برابر میشن

    و چقدر دیدن نتیجه اون استقامت، نتیجه اون ادامه دادن ها، شیرینه

    چقدر اون لحظه ب خودت افتخار میکنی که پا پس نکشیدی و ادامه دادی

    چقدر ب خودت افتخار میکنی و در عمل عزت نفس و احساس لیاقتت رو بالا میبری با گرفتن این نتیجه

    8- استاد: “این پروسه و نتیجه رو هی باید به خودمون بگیم ها”

    درسی ک برای من داره اینه ک همیشه باید نتایج و هدایتهایی ک در مسیرم دارم دریافت میکنم ب خودم یاداور بشم

    واقعا چه منطقی ازین بالاتر برای ساکت کردن نجواهای ذهن منطقیم؟ برای ساختن باور ب اینکه میشود؟؟؟

    وقتی ب خودم یادآور میشم ک بارها و بارها هدایت شدم و عمل کردم و نتیجه های خیلی خوب گرفتم بازم ایمانم و باورم قوی تر میشه و بازم نتایج بزرگتر، باز ب خودم یاداور میشم و باز ایمانه قوی تر و نتایج بزرگتر و این پروسه تا ابد ادامه داره…

    به همین سادگی

    فقط باید انجامش داد همین کار ساده رو

    خدایا بهم کمک کن در مسیر ساخت باورهای قدرتمند کننده و درست، ثابت قدم و با ایمان بمونم

    9- استاد: “هرکاری رو فقط باید شروع کنی و ادامه بدی و اصلا کاری نداشته باشی کِی تموم میشه،بگو هرکاری از دستم برمیاد الان انجامش میدم”

    ب محدودیتهای الان فکر نکنم

    سعی کنم کارمو همین الان با همین امکاناتی ک دارم ب بهترین شکل با بالاترین کیفیت انجامش بدم

    و ایمان دارم ک مث همیشه هدایت میشم ب ابزارهای بهتر ب ایده های بهتر ب راه حل های بهتر

    من فقط باید ایمانم رو نشون بدم و انجامش بدم و ادامه بدم

    و خداوند همیشه پاداشش رو خواهد داد

    10- دیدن صحنه نتیجه

    چقدر این صحنه و این لحظه لذت بخشه

    و این حاصل همون ادامه دادن هاست

    درسی ک گرفتم اینه که باید خیلی بیشتر و بیشتر توجه کنم ب نکات مثبت تا از همین جنس نکات مثبت بیشتر برام پیش بیاد

    خیلی بیشتر بابت نعمتهام، بابت ابزارهای کارم، بابت هدایتهایی که هروز دارم دریافت میکنم، بابت فروش و درامد هر روزم، سپاسگزار باشم

    و چه قدرتی داره این تحسین کردن و سپاسگزاری دائمی

    11: مریم جان: “این پردایس حقشه که بهش برسیم و تمیزش کنیم”

    درسی ک برام داشت این بود ک باید هرجایی ک هستم اتاقم خونم کابینت وسایل کارم، ماشینم، و هرچیزی و هرجایی و هرکسی ک داره بهم به هرنحوی خدمتی میکنه، باید بهش رسیدگی کنم و منم براش ارزش قائل باشم

    و هر عملی عکس العملی داره و این انرژی مثبت چندین برابرش دوباره ب زندکی خودم برمگیرده

    در همین راستا امروز اتاقم رو از صفر تا صد مرتب و تمیز و پاکسازی کردم

    و خیلی بیشتر ب انجام کارهای عقب افتاده ش پرداختم

    و خیلی انرژیش مثبت بود

    ..

    این سریال سراسر درس قانون در عمل هست و چقدر من خوشحال و خوشبختم ک در مدار دیدنش قرار گرفتم و از خدا میخوام بهم کمک کنه درسهامو خوب یاد بگیرم و خوب تر از اون بهشون عمل کنم

    خدایا تنها تورو میپرستم و تنها از تو یاری و حمایت و هدایت میخوام

    استاد عزیزم و مریم جانم عاشقانه دوستتون دارم و ب امید دیدار روی ماهتون

    .

    با عشقِ تمام

    الهه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    الهه سوادکوهی گفته:
    مدت عضویت: 2809 روز

    به نام خدای رزاق و هدایتگرم به سوی تمام نعمتها

    سلامی گررررم مثل گرمای این آتش زیبا به استاد عزیزم و مریم همیشه همراه

    خدای من چ صدای کنسرتی به گوش میرسه از شب پردایس..کنسرت جیرجیرکها و قورباغه ها

    این بهشت شبشم زیباست و پر از صدای خدا

    وای خدا آتیش روشن کردن تو دل تاریکی شب چ کیفی داره اونم تو مزرعه خودت و مخصوصا اگه هوا خنک باشه

    چقدرررر این رابطه زیباست رابطه استاد جانم و مریم عزیزم چقدر این عشق خالص و ناااابه چقدر من دوس دارم این جنس از رابطه رو تجربه کنم پر از عشق واقعی در عین رهایی..

    استادم چقدر شما و مریم جان از نور و حرارت آتیش ذوق میکنید و اینجوریه ک نمیذارین نعمتها براتون عادی بشن

    واقعا چند درصد از آدما موقع آتیش روشن کردن با این دقت به زیباییش توجه میکنن؟؟؟

    اعتراف میکنم ک تا قبل از دیدن سریال زندگی در بهشت منم جزء همونا بودم ک اصلا حواسم ب زیبایی های همینقدر ریز و درشت اطرافم نبود ولی خداوند هدایتم کرد و از گمراهی نجاتم داد ک الان وقتی آتیش میبینم باورن میاد درخت و گل و پرنده میبینم انقدر محو جزئیات و زیباییاش میشم ک فقط ذکر خدایا شکرت از قلبم بر زبونم جاری میشه.. واقعا اینو مدیون دیدن سبک زندگی شما استاد عزیزم هستم و از شما سپاسگزارم

    چقدر مریم جان همراه و پایه استاده که استاد میگن بنزین بیارم؟ مریم جان با ذوق میگه آره آره پایه ام

    خدایاااا من چقدر دوس دارم زوجهایی ک انقدر همراه و پایه هم هستن و علایق مشترک زیادی دارن

    تو این صحنه مریم جان تاریکی مطلق و بعد نور رو نشون میده ک ب واسطه آتیش فراهم شده و ب نظر من نور حکم امید و هدف رو داره

    کسی ک هدفی نداره انگیزه ای هم برای شروع روزش نداره و زندگیش تاریکه هیچ نوری از ایمان و امید توش نیست

    ای خدای من مریم جان چه دید مثبت و تحسین گری داره که اونجایی ک آتیش زبانه میکشه سمتشون اولش هیجانی میشه ولی بلافاصله میگه خیلی باحال بووووود و با دیدن ذغال قرمز برگا میگه شگفت انگیزه..

    خدایا چقدر دوس دارم به این حد از زیبا بینی برسم..

    چقدررررر استادم شجاعه من عااااشق این خصلت شجاع بودنم

    من چقدر از این سریال دارم درس قانون در عمل رو میگیرم و امیدوارم ازشون استفاده کنم و به کار ببندم

    اونجایی ک هنوز درختا نسوختن چقدر استادم زیبا کانون توجهش رو کنترل میکنه و و از زاوایه ای به موضوع نگاه میکنه که بهش احساس خوبی بده و میگه درسته همه تنه ها و شاخه ها نسوختن ولی عوضش کلی این کارتون ها و کاغذا سوختن و چقدر اینجاها تمیز شد

    بلافاصله مریم جان زیبا بین در تکمیل حرفش میگهچقدر شعله های اتیش جادویی و زیباست

    در قدم بعدی استاد هدایت میشه به اینکه مشعل رو بیاره تا راحت تر بقیه چوبها آتیش بگیرن

    این داره به من این درس رو میده که همینکه قدم اول رو بردارم تا خدا بداند، خداوند قدم بعدی رو بهت میگه و تو باید انجامش بدی . کی بهت میگه؟ وقتی احساست خوب باشه هدایتش رو ب وضوح دریافت میکنی

    چقدر شعله مشعل آبی خوشرنگیه

    چقدر این قانون تکامل زیبا و محشره ک توی هر کاری خودشو نشون میده و باید استقامت ورزید باید با احساس خوب ادامه داد همونطور ک مریم جان ادامه داد و شاخه های کوچیک رو آورد و آتیش جانی دوباره گرفت و بعد مشعل رو آوردن

    صبح شد خدای من چ صبح دل انگیزی داره پردایس

    چقدر سبزه چ آسمون زیبایی ابریه و یه تضاد رنگی خوشگل با درختا و چمنها پیدا کرده

    چه سکوتی توی پردایس حاکمه چ انرژی خالص و نابی جاریه

    چقدر کیفیت دوربین گوشی مریم جان محشره ک این رنگها رو به این زیبایی و وضوح برامون ب تصویر میکشه خدایا شکرت منم یه گوشی با دوربین فوق حرفه ای میخوام

    بله همونطور ک میبینید تمام چوبها سوختن و چیزی نمونده جز خاکستر

    این نتیجه صبر و استقامته..

    چقدر استاد جانم و مریم جان به زیبایی نتیجه رو تحسین میکنن و ذوقشو میکنن

    تا 5 صبح پای آتیش بودن وای خداااا چقدر این آزادی زمانی داشتن بی نظیره محشره فوق العادست…اینکه نگران چیزی نباشی و با خیال تخت هرکاری دوس داری و لذت میبری بدون محدودیت انجامش بدی..من این آزادی رو به مقدار زیاد در تمام ابعاد زندگیم میخوام

    استاد:

    چقدر احساس خوبیه که آدم کاری رو که شروعش کرده تموم میکنه و نتیجه رو میبینه..الان کل این فضا پاکسازی شد در حالی که ما فقط میخواستیم یه آتیش بازی کوچیک کنیم. اینو باید هی به خودمون بگیم هاااا هرکاری رو باید شروع کنی و ادامه بدی . اصلا کاری نداشته باشی کی تموم میشه. بگو الان هرکاری از دستم بربیاد انجام میدم . اگه آدم نقطه پایانی رو ببینه چه انگیزه ای میگیره برای ادامه دادن..

    این تموم کردن هرکاری و نصفه و نیمه رها نکردنش خیلی موضوع مهمیه به حدی ک استاد در جلسه اول عزت نفس اولین تمرینی ک میدن همینه

    واقعا اون حسی ک بعد از تموم کردن کار و دیدن نتیجه و اینکه تلاشت رو کردی بهت دست میده ، عزت نفس خیلی زیادی بهت میده

    و چقدر نکته کلیدی استاد گفتن ک هرکاری میکنیم نتیجه رو هی باید به خودمون بگیم هی باید تکرار کنیم موفقیتهای ریز و درشت قبلی رو تا انگیزه راه بشن تا ایمان و باور بسازن ک اگه یکبار تونستم بازم میتونم

    چندوقت پیش تو یه کامنتی خوندم ک شما تو قدم 12 گفتین باید دفترها پر کنید از موفقیت های قبلیتون

    تا خوندمش انگار تو ذهنم آلارم داد

    سریع رفتم یه دفتر زیبا خریدم و شروع کردم نوشتن موفقیتهام از بچگی تا به الان

    یعنی حتی اینکه من تو مدرسه همیشه معدلم 20 بود و شاگرد اول بودم رو نوشتم و بعدش مدام ب خودم گفتم من دست به هرکاری میزنم توش عالی عمل میکنم

    و واقعا چه الگو و فکتی ازین قوی تر؟؟؟؟

    چون ما خودمون دقیقا میدونیم چ عواملی داشته اون موفقیتمون

    برامون باور پذیرتر میشه ک پس باز هم میتونم به موفقیتهای هرچه بزرگتر برسم..

    استاد عزیزم چقدر شما و مریم جان زوج قوانینی محشری هستین

    چقدر تحسین گر هستین چقدر تو این مسیر همراه و پایه هم هستین

    اصلا یه روجی میکنم وقتی رابطه شما رو میبینم ک هیچ جا مثلشو ندیدم این حد از هم فکری و همراهی

    مریم جان:

    این پردایس حقشه هرچقدر تمیزش کنیم و بهش برسیم . این همه به ما احساس خوب و لذت و زیبایی میده

    چقدر این حرفا برام درس داره

    هرچیزی ک به هرنوعی داره به من خدمتی میکنه باید ازش به خوبی مراقبت و نگهداری کنم تمیزش کنم و نهایت لذت رو ببرم

    اینطوری وقتی هم به هر دلیلی از دستش دادم غصشو نمیخورم ک کاش بیشتر هواشو داشتم یا بیشتر ازش لذت میبردم

    اصلا این خودش یه نوع حس سپاسگزاریه ک داری به جهان نشون میدی ک چقدر لایقی و ظرف وجودت برای دریافت نعمتهای بزرگتر آماده میشه

    چقدر باید یاد بگیرم زیبا بین بودن رو، تحسین گر بودن رو، توجه بر نکات مثبت رو..

    خدا جونم عشقم صدهزار بار شکرت ک اینچنین زیبا هدایتم کردی به مسیر مستقیم به مسیر استاد عباسمنش ک بهش نعمت دادی نه راه کسانی ک بهشون غضب کردی و نه گمراهان

    استاد عزیزم خیلییییییییی دوستتون دارو و عاشقانه از خداوندم سپاسگزارم برای وجود ارزشمندتون در این دنیا و در زندگی من

    در پناه خدا باشید

    .

    الهه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: