سریال زندگی در بهشت | قسمت 5 - صفحه 32

سلام خدمت شما عزیزان دلم در این سایت توحیدی

میخواستم کامنت بنویسم، اشتباهی زبان کیبوردم انگلیسی بود و خودکار متن چپ چین شد

میخواستم از ابراهیم عزیز بابت این توجه به جزئیات تشکر کنم، چون به صورت خودکار جهت متن از استایل های کل صفحه (که راست چین هست)، پیروی میشه

و اما داستان این قسمت…

در اولین تصویر، آشپزخونه تمیز و چوبی رو می بینیم؛ چقدددر تم آشپزخونه رو دوست دارم، چوبی و دنج

“بعضی روزا من غذا درست می کنم و بعضی روزا عزیز دلم”

چقدر تحسین می کنم این همکاریو، این که با همدیگه توی کارای خونه، همکاری می کنید، توی غذا درست کردن همکاری می کنید، توی وصل کردن ریسه ها هم باهم همکاری کردید و خدا میدونه قراره توی این سریال چه همکاری هایی بکنید

گفت آسان گیر بر خود کارها…

استاد کل زحمتی که برای این غذا کشیدید، کمتر از ده دقیقه بود و نتیجه نهایی دهن منو آب انداخت

استاد این ویژگی که همیشه برای کوچکترین چیز ها از خداوند درخواست هدایت کنید، یا بهتره بگم برای کوچکترین چیز ها به هدایت گوش میدید، باعث شده تا آسان بشید برای آسانی ها؛

و یادمه شما توی قدم اول هدفتونو بهبود انرژی بدن گذاشتید و چقدر برای این هدف تعهد به خرج دادین، چقدر تکامل رو رعایت کردین و الان می بینیم که شما با دوره قانون سلامتی کولاک به پا کردید، آدم نتایج این دوره رو که میخونه، باورش نمیشه که چه اتفاقاتی برای دانشجویان این دوره افتاده

و این تحول با خودش این تکامل، این تعهد، این هدفگذاری و این تمرکز رو هم داشته.

و باز هم ساده سازی کارها؛ به جای این که بخواید یک ظرف دیگه بیارید و اونو پر آب کنید و بریزید توی غذا، اومدید و ظرف سس رو که تموم شده بود پر آب کردید، هم زدید و بعد ریختیدش داخل قابلمه و این باعث میشه تا هم از کل سس ها استفاده بشه و هم کار خیلی ساده باشه و نیازی به استفاده یک ظرف دیگه نباشه.

باز هم این ویژگی تحسین گر شما، برای یک حرکت در جابجایی دوربین عزیز دلتونو تحسین کردین؛ این باعث میشه تا اون فردی که تحسینش کردین، خیلی خوشحال بشه و البته این ویژگی شخصیتی بیشتر از همه باعث میشه تا افراد بهترین وجه خودشونو بهتون نشون بدن، جهان بهترین نعمت هاشو بهتون نشون بده و ذهنتون یاد بگیره که به نکات مثبت توجه کنه

هدف من هم از این کامنت نوشتن همینه؛ من میخوام خودم یاد بگیرم که تحسین کنم؛ قبلا میگفتم کامنتم دو خط هم نخواهد شد؛ ولی وقتی شروع کردم، دیدم همینجوری بین نوشتن بهم الهام میشه… همینجوری نکات بهتری به ذهنم میاد و چقددددر باورام تقویت میشه چون هزاران مثال عینی رو داره می بینه و تحسینشون می کنه

مریم عزیز چقدر شمارو تحسین می کنم که اولا به نظم اهمیت میدین و نمیذارید یک ذره کثیفی باقی بمونه و همچی برق بزنه (که همین، احترام به نعمت های خداست و طبق قانون چون دارید قدرشونو میدونید، به نعمت های بهتر هدایت میشید)

دوما وسایل رو به شیوه خودتون چیدید، به شیوه ای که بهترین دسترسی رو بهشون داشته باشید

توی دنیایی که همه دنبال اینن که چجوری وسایلمونو به شیوه تِرِند های تیک تاک بچینیم، شما اونارو جوری میچینید که در سریعترین زمان بهشون دسترسی داشته باشید و این چقدر در زمان صرفه جویی می کنه و باعث میشه تا اون انرژی که همیشه برای گشتن یک ادویه داخل کابینتا بگردید رو نذارید.

یکی دیگه از چیزایی که تحسینش می کنم، همین اجاق گاز برقی هست، که دیگه اون درگیری های تمیز کردن گاز های عادیو نداره؛ گاز های عادی چقدر باید میله روشو برداری و اونو به سختی تمیزش کنی ولی این اجاقا مثل یک میز هستن و به همون سادگی تمیز میشن

چقدر فرهنگ آمریکاییو تحسین می کنم، همیشه دنبال ساده ترین روش برای زندگی کردنه، خشک کن لباس یک عنصر ضروری برای هر خونست. دیگه اون نگرانی که ممکنه یهو بارون بیاد و نکنه لباسام خشک نشن و… رو ندارن.

نحوه ای که ماشین لباسشویی و خشک کن رو چیدید هم تحسین بر انگیزه، در هاشون روبروی همدیگه باز میشن و کارو بازهم برای جابجایی لباس ها ساده تر می کنن.

چقدر تحسین می کنمتون که به همدیگه این آزادی رو دادین تا هر فرد تنوع غذایی خودشو داشته باشه و مجبور به پیروی از رژیم غذایی فرد دیگه نباشه… چیزای مسخره ای که به عنوان احترام جا افتاده توی فرهنگمون و خیلی از مواقع ممکنه براشون پا روی استاندارد هات بذاری. مخصوصا الان که رژیم خاصی با دوره قانون سلامتی دارید، هرجا که مهمونی میرید به رژیم غذایی تون پایبند هستید و اینجوری هم لذت می برید و هم استاندارد های خودتونو حفظ کردین

حتی توی فایل «یک الگوی مناسب برای مهمانی گرفتن» شما نشون دادید که برای مهموناتون نوشابه گذاشتید با این که خودتون نوشابه نمی خورید و این یعنی به مهموناتون این آزادی رو دادید تا هرجور که مایلن غذا بخورن؛

این همه دوره و آگاهی های ناب با همین امکانات ساده گرفته میشن! درصورتی که بقیه افراد که کسب و کارشون خیلی خیلی کوچیکتر از شماست، از استودیو های میلیاردی با نورپردازی پیچیده و دوربین های مخصوص فیلمبرداری و بک گراند خاص استفاده می کنن ولی شما با یک گوشی موبایل و یک سافت لایت ساده جلسه سوم ثروت1 رو آماده کردید.

اینه تمرکز بر اصل؛ کسایی که شمارو دنبال می کنن، دنبال آگاهی های ناب فایل هاتون هستن نه بک گراند پر زرق و برق

هرچند که زیبایی پس زمینه های طبیعی فایلاتون از هزار تا استودیو هم بهتر و زیبا تره مخصوصا فایلایی که توی پرادایس گرفته میشن.

چه موتور خفنی! مطمئنم این کار باعث میشه تا با نگاه کردن بهش، به یاد زمانی بیوفتید که موتور درب و داغونی داشتید و الان هرچقدر که بخواید میتونید موتور بخرید و با پیروی از قانون چقدر شرایط تغییر کرده، اما یک چیز تغییر نکرده اونم لذت بردن شما از شرایط هستش و البته عامل هدایت شما به این نعمت ها هم لذت بردن از همون شرایط به ظاهر نامناسب هست؛ با همون موتور درب و داغون تا شمال رفتید و لذت بردید .

ارزش ابزار؛ همین «پلوپز» که نه! «همه چیز پز» چقدر کارتونو ساده تر کرده و چقدر در زمانتون صرفه جویی کرده و همه اینا از فواید ثروتمند بودنه

یکی دیگه از فواید ثروتمند شدن، اینه که آدم به شیوه خودش زندگی می کنه، به سبکی که خودش بهش رسیده

برخلاف چیزهایی که توی فیلما می بینیم که فرد ثروتمند کلللی ریخت و پاش داره، مجسمه های گرون داخل خونشون میذارن، لباسای چند هزار دلاری میخرن و… (البته که همه اینا به گسترش جهان کمک می کنه و ثروتمند شدن در هر شرایطی بهترین عمل و توحیدی ترین کار جهانه) اما شما با یک تیشرت عادی هستین و خبری از لباس های عجیب و غریب نیست

یک زمانی توی بندرعباس به تضاد خوردید و به واسطه همین تضاد یک خونه با هشت اتاق خواب خریدید؛ اما وقتی ازش سیر شدید، اومدید اینجا، جایی که میز پینگ پنگ وسط هاله، میز کار گوشه خونست با یک اتاق خواب؛ همین و دیگر هیچ

نمیخوام بگم این شیوه نیکوترین شیوه هست مثل روایاتی که از حضرت علی میگن که توی یک خونه ساده و لباسی خیلی ارزان قیمت و… داشتن

بحث شیوه شخصی شما برای زندگی کردنه؛ تنها راه گذر از هر چیزی، تجربه اونه؛ شما اول تجربه کردید خونه های مختلف رو و بعدش به یک شیوه رسیدید و اونم شیوه خاص خودتونه که از شبکه های اجتماعی و مد و… پیروی نمی کنه

خلاصه این قسمت هم برای من کلی درس داشت، این که همیشه سعی کنم تا از خداوند برای کوچکترین چیزها هدایت بگیرم و با تجربه ثروت، در نهایت به شیوه ای برسم که خودم توی اون راحت باشم نه این که بخوام چشم بقیرو کور کنم.

خداروشکر