سریال زندگی در بهشت | قسمت 6

نوشته‌ی زیبا و تأثیرگزاردوستان عزیزمان «حامد‌، مهدی‌، لیلا و یزدان »، به عنوان متن انتخابی‌ِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی می‌شود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کننده‌ی زیبایی‌ها و نعمتها‌، مصمم شده‌اند تا نمود واضحی بشوند از «صدق بالحسنی» و شاهد زنده‌ای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شده‌اند برای احاطه شدن با نیکی‌ها و نعمت‌ها.

نه فقط نوشتن درباره‌ی زیبایی‌ها و نعمت‌ها‌، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند‌ و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام‌، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار  فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى می‌رساند.

نگاه زیبای حامد عزیز:

بار اول که این قسمت رو دیدم و کامنت گذاشتم واقعیت جدیش نگرفتم و فقط گفتم استاد آخر فایل نکات مهمی گفت! اما اومدم و به خودم گفتم قراره با این قسمت ها تغییر کنم و این تعهدی بود که به خودم دادم و باید پایبند باشم استاد آخر فایل خیلی محکم بهم گفتی قطعش کن شجاعت داشته باش قطعش کن نگاه کردم دیدم من باورهای شرک آلودی دارم که اجازه حرکت نمیده و باید قطعش کنم

نگاه کردم دیدم من هنوز یه جاهایی حرف بقیه نظر بقیه‌ برام مهمه با اینکه تو دوره عزت نفس تلاشم کردم که بیام بیرون از فضای مهم بودن نظر بقیه در مورد خودم، ولی دیدم هنوز قطعش نکردم دیدم هنوز میخوام یکسری نتایج بگیرم تا بقیه به به و چه چه کنن دقیقا مثل مثالی که استاد از سایت زد، استاد اینا تمرکزمو گرفته و من هنوز قطعش نکردم دارم مقایسه میکنم نتایج بقیه رو با نتایج خودم

شما طوری گفتی قطعش کن که من رو به فکر فرو بردی داشتم به این فکر میکردم که بعضی جاها من خودم رو بردم به حاشیه چه در درون خودم چه در دنیای بیرون  وارد یکسری گروههای تلگرامی میشدم که دوستان همفرکانسی بودن و انگار یه حسی بهم‌ میگفت این اصل نیست بیا بیرون ولی من قطعش نمی کردم با بعضی از افراد وارد حاشیه شدم و بحث های غیرضروری میکردم که نتیجه اش چیزی نشد جز اینکه قضاوت شدم و من هی میومدم کاری کنم بقیه منو قضاوت نکنن اینا همش بخاطر این بود که من قطعش نمیکردم امشب تصمیم گرفتم یکسری از افراد رو حذف کنم چون منو میبره حاشیه، هر چند قبلش از خیلیا کانالها و گروهها فاصله گرفته بودم اونایی که واقعا متعهد باشن وارد حاشیه نمیشن فقط روی خودشون کار میکنن 

با خودم گفتم خیلیام هستن که نتایج فوق العاده ای گرفتن از دوره ها و فایل های استاد و اونا دقیقا کسایی هستن که تمرکزشون روی اصله و حتی خیلی کمتر کامنت میذارن، من حتی یکیشون رو میشناسم و باهاش که در ارتباطم میبینم اون حتی یه کامنتم نذاشته و نتایج فوق العاده ای گرفته و خیلی از دوره ها رو داره، نتایج مالی عالی، نگا میکنم میبینم اصلا وارد حاشیه ها نمیشه و تمرکزش روی خودشه و من تحسینش میکنم و من هم تصمیم گرفتم بیشتر تمرکزم رو بذارم روی اصل روی توحید روی مسیر اصلی و صحیح و قطع کنم باورهای شرک آلود قطع کنم نظر بقیه دیدگاه بقیه در مورد خودم  قطع کنم خودبزرگ بینی و غرور که گاهی خودم رو بالاتر از بقیه میبینم قطع کنم مقایسه کردن نتایج خودم با نتایج دیگران قطع کنم هر آنچه من رو از اصل دور میکنه اینا همون جهاد اکبره که اون اوایل فکر میکردم جهاد اکبر شاخ غول شکستنه در صورتی که تلاش بیشتر برای کنترل ذهنم و عمل به تعهداتی که میدم برای من جهاد اکبره

ورودیهامو با جدیت بیشتری کنترل کنم خودمو وارد حاشیه نکنم شجاعت داشته باشم و قطع کنم هر آنچه که منو از اصل دور میکنه کاری به بقیه نداشته باشم و فقط تمرکز بذارم روی خودم و کار کردن روی باورهای خودم دوست دارم فقط توی فضای سایت باشم چون واقعیت وقتی تمرکزم توی فضای سایت یعنی خوندن کامنت ها، مقاله ها، نوشتن کامنت، از اون ور گوش دادن به فایل ها و نکته برداری هستش قشنگ حس میکنم دارم روی اصل تمرکز میکنم ولی وقتی یه ذره از فضای سایت فاصله میگیرم متوجه میشم دارم میرم حاشیه و سریع برمیگردم ولی میخوام برای همیشه قطع کنم چیزی که در حال حاضر داره تمرکزمو میگیره خدایا سپاسگزارم که در مدار دریافت این آگاهی هایی هستم که از زبان استاد جاری میشه استاد واقعا ممنونم که انقدر قاطعانه صحبت میکنی شما هر موقع محکم یه چیزی رو میگی من میام به خودم و تلنگر میخورم و باعث میشه قبل از اینکه مجبور بشم تغییر کنم خودم آگاهانه انتخاب کنم که تغییر کنم و رو به جلو حرکت کنم


نگاه زیبای مهدی عزیز:
به نام خدا،

این قسمت چه قسمتی بود، محشر…

سلام استاد عزیز، سلام خانم شایسته همراه و کمکیار استاد

این فایل دقیقا دو بخش داشت، که هر کدوم، حاوی پیام واضح و مشخصی بودن… امروز که این فایل رو دیدم خیلی لذت بردم، مخصوصا از بخش دومش و صراحت کلام استاد، چند بارم دیدم فایل رو ولی تنبلیم میومد بیام و بنویسم نکاتشو! ولی این جملات خانم شایسته رو به یاد آوردم و سعی کردم به این تنبلی غلبه کنم و وقت بذارم و بنویسم، این جملات:

برای من، کار کردن روی خودم، یه فرآیند دائمیه که برای بهبود شرایط کنونیم انجام میدم، مهم نیست که این بهبودهایی که دارم چقدر کوچولو باشه، چون وقتی که ادامه دار میشن، در طی زمان منو به نقطه کاملا متفاوت با شرایط الانم میبره و یه شخصیت کاملا متفاوت و رشد داده شده توی وجودم میسازه، برای همینه که حتی کوچکترین بهبودهایی که ما داریم توی پرادایس انجام میدیم، انقدر مارو ذوق زده میکنه، حتی یه تغییر لامپ، یه عوض کردن سرپیچ….

از اون ور توی بخش دوم استاد از تمرکز صحبت کردن، خیلی مهمه که روی چی داری تمرکز میگذاری… خب جمع این دوتا به من گفت، تمرکز و توجه تو روی این سریال، هرچند شاید قدم کوچکی باشه ولی ادامه دادنش اثرات بزرگی رو بوجود میاره، پس ادامه بده…

خب حالا نکات این قسمت،

بخش اول:

– به غیر از پیام واضح خانم شایسته، مثل قسمت های قبل باز هم رابطه پر از صمیمت و عشق بین استاد و خانم شایسته و همکاری برای انجام کارها، خودشو پررنگ نشون میداد…

– غلبه بر ترس! با اینکه مشخص بود استاد با اون نردبان تازه خریداری شده هنوز راحت نیست و به ارتفاعش عادت نکرده، ولی انجامش داد،

راستی غلبه بر ترس با چی امکانپذیره؟ با توکل. بسم رب شهدا و صدیقین، بسم رب قاسم جبارین، خدایا خودت کمکمون کن.

– مورد بعدی، ابزارهای حرفه ای و با کیفیت، فراوانی، که همه حاصل یه ذهن ثروتمنده، وقتی ثروتمند باشی میتونی تنوعی از هر چیزی که نیاز داری رو داشته باشی، هر وقت نیازی بود، کافیه اراده کنی، اوردر بدی و چیزی که میخوای بیاد دم درت، حتی اگه نردبان حرفه ای باشه…

– راستی این نم نم بارون توی اون فضا چقدر حس مثبت داشت، واقعا انرژی مثبت قطرات بارون روی برکه زیبای پرادایس، اونم توی بهار خیلی عالی بود.

– مورد بعدی، همیشه یه راهی برای حل مسئله وجود داره، و عمل به همین اصل، باعث میشه دوباره استاد سرچ کنه و اون افزونه رو برای لامپ توی سایت آمازون پیدا کنه و باز هم آمازون! و ارزشی که با خدماتش ایجاد کرده، میگه شما پولتو بده، من برات هر چی بخوای میفرستم…

و بخش دوم:

که حاوی یک پیام شفاف و اساسیه، و باید مثل محصولات پولی بارها و بارها اونو گوش داد و راحت ازش نگذشت تا درک بشه و بره تو وجود آدم،

مفهوم قطع کردن! برای رشد کردن هر چه بیشتر!

و طبیعت چقدر زیبا این نکته ها رو به کسانی که چشم و گوش باز و آماده ای دارند آموزش میده… و استاد چقدر زیبا ، محکم و با جدیت مثل یک معلم دلسوز این مفاهیم رو به شکل عالی برای ما بیان کردن…

– قطع کردن و هرس کردن از دست دادن نیست، خیلی از این از دست دادن ها، باعث رشد آدم میشه، باعث میشه آدم انرژیشو بذاره روی چیزهای اصلی، شاخه ها و برگهای اضافه رو بزن،

– ببین هدفت چیه و هر چیزی که تو رو از هدفت دور میکنه مثل این شاخه ها، بزن و قطعش کن، شجاع باش، این قانون طبیعته، قانون خداونده

– خیلی جاها تو زندگیمون باید نگاه کنیم ببینیم چه چیزهایی الکی داره ما رو مشغول میکنه، نکنه یه سری مسائل بیهوده هست و داریم مشغولش میشیم، و داره ما رو از هدف اصلیمون دور میکنه…

و وقتی نگاه میکنیم میبینیم اغلب آدمها اصلا حواسشون نیست، و زندگیشون پر شده از حاشیه ها و شاخ و برگهای اضافه و فرعی، به همین خاطر نمیتونن رشد کنن، چون انرژیشون داره سر مسائل بیهوده هدر میره…. چرا؟! چون درگیر حرف مردم هستن! چون باورهای اشتباه تو ذهنشون حک شده! به همین خاطر شجاعت لازم رو ندارن برای قطع کردن!

ولی وقتی شجاعت به خرج بدی و باورهاتو اصلاح کنی، میتونی بدون توجه به حرف مردم و حاشیه ها، قطع کنی آنچه رو که تو رو از اصل دور میکنه… شاید این قطع کردن در نگاه کسی که دانشش رو نداره، بی رحمی تلقی بشه ولی تو که میدوی قانون چیه… برای رشد بیشتر باید قطع کنی، باید نچسبی به حاشیه ها، باید بتونی از چیزهای کم ارزش بگذری تا به چیزهای بارزش برسی…

– اون چیزهایی که نباید تمرکزی براشون بذاری، باید قطع کنی قطع، یکبار برای همیشه، قطع کن و این پیام خداونده به تو، قطع کن اون چیزی که باید قطع بشه، اون چیزی که مجبور میشی در آینده  قطعش کنی، له میشی زیر فشار جهان، شجاعت داشته باش و قطعش کن، و جهان پاداش میدهد به شجاعان…

اصلا استاد همین یکتاپرستی، زمانی واقعا محقق میشه که ما قطع کرده باشیم وابستگی به غیر رو، قطع کرده باشیم توجه به چیزهای بیهوده رو و توجهمون فقط و فقط به تنها منبع انرژی و قدرتی باشه که این جهان خلق کرده و داره هدایت میکنه.

و در نهایت، به عمل کار برآید، به سخن دانی نیست، خدایا کمک کن از شجاعان باشیم و عمل کنیم به آنچه آموخته ایم، قطع کنیم هر آنچه که ما را به خود مشغول میکند و باعث میشود از تو دور شویم… قطع کنیم هر آنچه که ما را به خود مشغول کرده و از هدفمان دور میکند…

خدایا خودت کمکمون کن.


نگاه زیبای لیلا عزیز:
سلام خداجونم سلام استاد سلام مریم جان سلام خانواده ی عزیزم

خدای من شکرت، بازم بهشت، هرروز بهشت، چه صفایی میکنیم تو این بهشت زیبا

واای چقدر با این آهنگ خاطره داریم وقتی دور تا دور آمریکا رو می‌گشتیم، آخی انگار همین دیروز بود! اوه اوه اوه! یه نردبون خفن! با تمام تضادهایی که بشر با نردبون داشت ببین به چه ایده ای هدایت شده، خدای من شکرت، دیگه لازم نیست یه نردبون به چه بلندی وسنگینی رو از این طرف بشکونیم اون طرف، یا مثل یه جنازه دراز کش بزاریم گوشه ی حیاط یا محوطه، یا همیشه تو دست و پا باشه، خدای من، خیلی خوبه این ایده ی نردبون تاشوی چرخ دار که تازه میشه به جای چندتا نردبون تو سایزهای متفاوت ازش استفاده کرد، تضادها همیشه باعث میشن انسانها خالق بودنشون رو بیاد بیارن وخلاق بشن و رشد کنن و باعث بهتر شدن و گسترش جهان بشن و ما این قانون رو حتی در مورد ابزار ساده ای مثل نردبون هم می‌بینیم.

خوب خوب خوب! یه چالش جدید! یه حرکت جدید! آقا این استاد ما و مریم جان نمیتونن یه جا بند بشن، نمیتونن بیکار باشن، باید هر روز یه حرکت جدید بزنن، خوبه که منم یاد بگیرم، چون اینم یکی از عوامل پیشرفت استاده، حرکت و ساکن نبودن.

عشقم!

جانم!

عاشتم من!

منم!

چقدر ما این حرفها رو می‌شنویم، جزئی از وجود شماست، چون عشق جزیی از وجودشماست، ای حرفها برگرفته از حس درونی شماست وفقط یه لفظ روی زبون نیست، یه دنیا احساس پشتشه، وما بچه های این خانواده این حس رو میگیریم، میدونیم اینا قربونت برم فدات بشمای جلوی دوربین نیست، اینا از عمق وجودتون میاد، بخاطر همینه شنیدنش به دل ماهم میشینه.

خدای من، یه کمد پراز ابزار هیولا، من تا حالا فکر میکردم توی اون پراز کفشه، خدایا شکرت استاد شما همه جور ابزار دارین، خداروشکر واسه هیج کاری لنگ نمیمونید وتازه با وجود آمازون وکارت پراز پول شما، همیشه همه چی آماده و مهیاست، همه ی اینا نشون دهنده ی وفور ثروت ونعمت توی جهان و تو زندگیه استاده، خدایا شکرت.

استاد اون لحظه که مریم جان، جعبه قرمز رو دادن دستتون، نمیدونید من چه تصویری دیدم،،، شما توی آسمون بودین، با آسمون یکی شده بودین، همون موقع پوز کردم وگفتم الله اکبر، بخدا واقعا این مرد مثل یه فرشته ی آسمونی هستش که از طرف خدا اومده روی زمین تا راه درست رو به ما نشون بده. خارق‌العاده بود. اون آسمون که هربار با دیدن چه اینجا چه اونجا تمام وجودم به جوشش در میاد، به هیجان، به وجد، آخه چه تصویری میتونه از این زیباتر وآرام بخش تر باشه، فرقی هم نداره ابری باشه یا آفتابی، شب باشه یا روز، در هر حالت یه دنیا حرف داره، یه دنیا زیبایی، یه دنیا آرامش.

با دیدن بیشتر این زندگی در بهشت و توجه خودم به جهان اطرافم بیشتر به این حقیقت میرسم که در جهان همه جور امکاناتی برای آسایش و رفاه و راحتی و خوشبختی و سلامتی بوجود اومده و فراهم شده برای من، ومن فقط باید بیشتر بخوام وبیشتر باور کنم که هست وقدم بردارم ودریافتش کنم، وخیلی از این امکانات خیلی قبل تر بوده ومن نمیدونستم هست که بخوام، وحالا اینجا میبینم که هست ومیخوام واین یه نشونه از خداست که نعمت‌ها شو بهم نشون میده، میگه لیلا جان اینم هست میتونی بخوای و داشته باشی، این هست و اونم هست، پس حتما همه ی ما لایق داشتن این نعمت‌ها و ثروت ها و امکانات و راحتی‌ها و خوشبختیها هستیم که خدا از دیده هامون پرده برداشته تا ببینیم و در خواستش بدیم، این تصاویر به نظر من منوی خداست برای ما که انتخاب کنیم…

این خواسته ها مثل آتش زیر خاکستر هستن که از وقتی داریم بیشتر روی خودمون کار می‌کنیم، انگار داریم خواسته ها رو در مسیر باد موافق قرار میدیم واین باد مزید بر علت میشه که این خواسته ها در وجود ما شعله ور بشه…

استاد جان! «یا پیغمبر من میترسم» استاد یعنی من عاشقتم، چقدر شما راحتی، چقدر خودتونید، چقدر بی نقاب هستین، به این میگن عزت نفس، یعنی خودتو با همه ی ترسهات دوست داشته باشی، انقده که حتی جلوی شاگردا هم ترس از ارتفاع رو مخفی نکنی و توی همین عزت نفسه که غلبه بر ترس به سمتش میاد، شجاعت میاد، تو دل ترس رفتن میاد، آخه راهکارها تو این ندارن، همین جا که استاد ایستاده وخود واقعیشو دوست داره ومخفی نمیکنه وفیلم بازی نمیکنه، ادا در نمیاره واون غلبه بر ترسه خیلی برام درس داشت…

آقا من میترسم از ارتفاع درست! ولی باید برم تو دلش، اگه این نردبون یه جوری ساخته شده که ارتفاعش بلندتر میشه، اگه یه نفر قبل من ۵۰سال پیش این لامپ رو تواین ارتفاع نصب کرده، پس من میتونم به کمک این نردبون برم به اون ارتفاع واون لامپ رو باز کنم، پس دیگه ترسی نیست وبعد هدایت خدا میاد از زبون مریم جان که استاد امکان سنجی هستن و مثل یه آهوی سبک پا، پریدن بالای میز واز اونجا یه امکانسنجیه حرفه ای کردن، ارتفاع نردبون رو سنجیدن، فاصله رو تا لامپ سنجیدن وبا یه ایده به استاد مساله حل شد وبسم رب الصدیقین….

و ایده های درست همیشه به آدم‌های درست در زمانهای درست و مکانهای درست الهام میشه، چون مریم جان واستادم شما همیشه به منبع ایده ها متصل هستین، پس معلومه که ایده ی شما برای حل مسائل در ۹۹/۹۹۹ درصد مواقع درسته.

وای دریاچه‌ی بهشت، با اون آب آرومه در حال حرکتش، خیره کننده س. «نور چراغ برای عنکبوت ها و پشه ها وزنبوران که ببینن دارن چیکار میکنن» یه آدم چطور میتونه این همه با جان حقیقت تمام کائنات یکی بشه؟ من این یکی شدن رو در سفر به دور آمریکا بارها وبارها حس کردم، انقده یکی بودید که هر موجودی با شما در صلح بود، هیچ کدوم از شما فراری نبودن، مثل اون آهوها، مثل اون سنجابها، مثل اون پرنده ها، مثل حیوانات، انیمال سافاری که از سرو کولتون بالا میرفتن، مثل گریس، مثل براونی، آخه شما درعمق وجود مخلوقات خداوند غرق میشید وحل میشید واین یکی شدن با ذات هر مخلوق یعنی یکی شدن با خالق، چون خالق همون انرژی هست که در وجود تمام مخلوقات وشرایط واتفاقات از حالتهای مختلف شکل گرفته و ذات این انرژی یکی ست وتغییر ناپذیر و فنا ناپذیر..

آدمهایی مثل استاد و مریم در هر موجودی خدارو میبینن، در باران، در نسیم، در ابرها، در زمین، درخت، دریاچه، حشرات، عنکبوت‌ها، تار عنکبوت‌ها، شبنم روی تار عنکبوت ها، در آتش، در غذا، در صدای آواز پرندگان، در غروب در طلوع، درتکنولوژی، در تسلا، در اینترنت پرسرعت، در روابط، در همه چیز وهمه چیز، جاندارو بی جان فقط خدا دیده می‌شود، و هدایت خدا به عنوان سیستم، وهمین باعث تفاوت در نگاهشون واحساسشون به همه چیزه.

ای کاش منم بتونم دارم تلاش می‌کنم در هر چیزی و هر اتفاقی و هر شرایطی، در همه چیز تجلی خداوند رو ببینم و تفسیر نیک با احساس نیک داشته باشم وبرای این کار سعی در هماهنگی روح و ذهنم دارم.

آچار فرانسه حرفه ای، چکش حرفه ای، آهنربای حرفه ای، نردبون حرفه ای، میزو صندلیها ی بامبو ی حرفه ای، لامپ های حرفه ای، سر پیچ گردن باریک حرفه ای و….. آقا اینجا همه چی حرفه ایه و از همه چی حرفه ای تر نقاشی وتصویر گریه خداوند از آسمون وجنگل بروی این برکه ی زیباست. بارون نم نم که حلقه های ریز ریز رو نقش میزنه روی آب این برکه ی ناز، اینم فقط از یه هنر مند حرفه ای برمیاد… وکودک درون که اگه هیچ وقت با باورهای غلط ومحدود کننده زندانیش نکنیم وبهش ظلم نکنیم وبزاریم آزاد و رها باشه، از حرف مردم از نگاه مردم که زشته مگه بچه شدی، مردم چی میگن، سنگین باش، نترسونیم وبزاریم رها باشه ونفس بکشه وزندگی کنه، چقدر زندگی لذت بخش تر میشه، بازی با آهن ربا، انداختن پا توی آب وتکون دادنش، پوشیدن جوراب برفیه رنگی رنگی… من یه خانم چهل ساله هستم که یه پسر ۷ساله دارم وگاهی وقتا آنقدر کودک درون من با کودکم دوست میشه ودوست داره بازی کنه که مثل بچه های خجالتی یواشکی نگاه پسرم میکنه واز وقتی با قانون آشنا شدم دارم روی خودم کار میکنم که گاهی هم به این کودک درونم اجازه بدم هر وقت دوست داره بازی کنه، بازی کنه، هروقت دوست داره رنگی بپوشه، رنگی بپوشه، چه اهمیتی داره مردم چی میگن وچی فکر میکنن!

دلم نمیخواد به کودک درونم ظلم کنم، باعث رنجش اون بشم، و در لحظه زندگی کردن، هماهنگ بودن با کودک درون است و نزدیکی بیشتر به هماهنگی روح و ذهن.

تعویض لامپهای قدیمی و صحبتهای مریم جان، یادآوری یه قانون مهمه که عمل به این قانون خیلی به رشد ما کمک می‌کنه. توی این قانون نباید مثل یه مرداب ساکن و بی حرکت بود، چون اونوقته که بوی نای میگیریم، اونوقته که سطحمون پراز حشرات مرده میشه، چون حتی آب مرداب برای حشرات هم سمه، تبدیل به لجنزار میشیم ونازیبا. ما باید مثل همین دریاچه حرکت کنیم حتی آرام وآرام ولی حرکت کنیم وهر لحظه زلالتر از قبل بشیم واب گوارا وشیرین داشته باشیم پراز ماهی

استاد ومریم جان هر لحظه در حال بهبود شرایط هستند، حتی جایی که نیاز به تغییر و بهبود نامحسوس است و شاید اگر خیلی از ماها در این شرایط بودیم نیازی به این تغییرات نمی‌دیدیم وهیچ بهبودی حاصل نمی کردیم ولی اینجا یاد میگیریم که شروع به بهبود دادن درون و بیرون خودمون کنیم از هرجا که هستیم و هر شرایطی که داریم بهتر از این هم میتونه باشه پس پیش به سوی حرکت… و به قول مریم جان این حرکت به سوی بهبود بیشتر باید بشه فرایند دائمیه زندگیمون، و اصلا مهم نباشه که چقدر کوچک هست این حرکت وبهبود، مهم اینه که وقتی ادامه میدیم این فرایند رو یه دفعه نگاه می‌کنیم می‌بینیم چقدر شرایط الانمون با شرایط قبل تفاوت داره، حالا چند قسمت که بگذره ماهم متوجه میشیم که این حرکت‌های کوچیک برای بهبود شرایط بهشت، چقدر بهشتمون رو متفاوت کرده با بهشت روزای اول.

بازهم سایت آمازون، سایت مولد ثروت و ثروت مند که هم خودش داره روز به روز گسترش و رشد پیدا میکنه و ثروت مند میشه و هم جهان رو جای بهتری برای زندگیه دیگران کرده. یاد آوری قانون با عمیق شدن به طبیعت، استاد همین سه دقیقه ی آخر این فایل به اندازه یه دایر تالمعارف آگاهی داشت، اینکه چقدر ما آدمها توی حاشیه هستیم و به اصل نمی‌پردازیم، چقدر شاخ و برگ اضافه توی شخصیتمون، توی زندگیمون، توی کارمون، توی رابطمون، توی رفتارهامون، توی حرف زدنمون، توی گوش کردنمون، توی دیدنهامون وجود داره، اگه شروع کنیم به هرس کردن و قطع کردن هر چی که اضافیه، هرچی که حاشیس، هرچی که محدودیته، هر چی که اتلاف وقته، هر چی که بیخودیه، هرچی که هزینه ی الکیه، هرچی که واسه خاطر حرف مردمه، هر چی که هیچ کمکی به رشد و پیشرفت ما نمیکنه و اونوقته که سبک‌تر میشیم، رهاتر میشیم، تمرکز و توجه مون، یه جا متمرکز میشه، بهتر عمل می‌کنیم، وقتمون حکم طلا پیدا می کنه، زندگیه خودمون باارزش میشه، عزت نفسمون بالا میره، هزینه های الکیه زندگیمون کم میشه واون پولها توی جای درستش خرج میشه، رشد پیدا می‌کنیم، شخصیت پیدا می‌کنیم، ارزشمند میشیم، پیشرفت میکنیم، و سبک بال و رها زندگی می‌کنیم و از زندگی لذت می‌بریم واحساس خوشبختی وسعادت میکنیم.

پس بیاییم وبگردیم با جهادی اکبر بگردیم ببینیم توی هربعد از زندگیمون چه چیزهای اضافی و بدرد نخور و محدود کننده و حاشیه و پول نفله کن هست و چه جاهایی زمانمون رو داریم توی حاشیه میگذرونیم، بیاییم با جهاد اکبر پیدا کنیم و قطعشون کنیم، هرجا هر ارتباطی که فقط بخاطر وابستگی ماست و نه تنها کمکی به رشد وتعالی ما نمیکنه بلکه یه غل و زنجیره به پای ما، بیاییم با شجاعت قطعش کنیم، استاد اگه ساعتها در مورد این سه دقیقه ی آخر بنویسم، بازهم تمومی نداره، واین به خودم میگم که لیلا جان از این بهشت و پیام هاش که پیام‌های خداوند هستن و تو در مدار شنیدنش هستی به راحتی نگذز، و تعقل وتفکر کن و به آگاهی برس وبهش عمل کن، معجزات در راهند، منتظرم.


نگاه زیبای یزدان عزیز:

بنا به گفته شما، توصیه شما … میخوام از اصل و اساس فیلم شروع کنم به نوشتن! جایی از فیلم که تا حرفای شما رو شنیدم به خودم گفتم که این خودشه، این مهم ترین پیام سریال امروزه! لحظاتی از فیلم که صدای خداوند و رو از زبون شما واضح تر شنیدم و اون آرامش در عین حال صلابت در بیانتون، میگفت که این، میتونه مهمترین درس قسمت امروز باشه! منظورم من دقیقا همون لحظاتیه که با اون قیچی غول پیکر شروع کردین به هرس درختان ! دقیقا از همونجا بود که من احساس تفاوت کردم با لحظات قبل تر سریال در این قسمت. طبق همون درسی که گرفتم، میخوام اول شروع کنم به باز کردن مطلب مهم اون لحظات و بعد برم سراغ لحظات قبل تر فیلم. حسم گفت از اینجا شروع کن و من، یه بله قربان تقدیم وجود نازنینش کردم که همیشه بهترین راهکارها رو بهم میده!

اما یه چیزی خیلی برام جالب تر بود! چند روز پیش که قسمت ۱ سریال رو دیدم و اون قیچی کره بر(!) رو معرفی کردین، دقیقا یاد خودم افتادم که قبل عید تمامی درختای حیاط رو هرس کردم و یه احساس سبکی حسابی بهشون دادم. اما تفاوت کار من با شما این بود که چون ابزار مناسب رو نداشتم و هر شاخه رو با اره دستی میبریدم، کارم چندین روز به طول انجامید! همون لحظه به خودم گفتم این قیچی جون میده برای هرس کردن درختا و کاش استاد این کارو انجام بدن. وقتی دیدم که دارید این کارو انجام می دین، خیلی خوشحال شدم (طبق معمول) . اما اینم باید بگم که خوب درک میکنم کار کردن با اون هیولا و بریدن شاخه هایی که در ارتفاع هستن چقدر سخته و چقدر آدم رو خسته میکنه و من میخوام همینجا تحسین تون کنم که تونستین از پسش بربیاین.

اما چقدر قشنگ، چقدر قشنگ – مثل همیشه – قوانین طبیعت رو با قوانین کیهانی منطبق کردین! یعنی دقیقا این دوتا قانونُ روبروی هم گذاشتین و در قالب طبیعت، به درک بهتر قوانین به ما و خودتون البته کمک کردین. بینهایت ممنونم همینجا این خیلی زیباست که بتونیم جلوه قوانین کیهانی که آموختیم، در طبیعت هم ببینیم! این خودش یک تمرین عملی برای پیدا کردن و درک قانون محسوب میشه! مثل یک قانون ریاضی می مونه که ما در مدرسه یاد میگیریم و سعی می کنیم اون قانون در زندگی ببینیم! مثلا هر بار میخواستیم گردو بخوریم، سعی میکردیم تعداد اونا رو بشماریم تا درک کنیم ده تا گردو یعنی چی! جمع ۴ تا سیب و ۳ تا پرتقال که میشه ۷ یعنی چی! مگه این قوانین با قوانین ریاضی دروسی که در مدرسه یاد گرفتیم چه تفاوتی داره؟! قانون، قانونه! چه قانون ریاضی باشه و چه قانون جهان! اصلا قانون ریاضی خودش زیر مجموعه ای از قوانین کیهانی محسوب میشه! پس مثل همون ریاضی که در دبستان خوندیم و به قدری تمرین حل کردیم و به کارش بردیم که الان ملکه ذهن ماست و لاجرم ازش در تمام جوانب زندگی استفاده می کنیم. اما جالبه مباحثی که اصلا تمرین نکردیم و یا در زندگی مورد استفاده ما قرار نگرفت، از یاد ما رفته! کی یادشه انتگرال چی بود و مشتق چی کار میکرد؟! اما بدون استثنا همه ی ما ضرب و تقسیم و جمع و تفریق رو نه تنها که یادمونه، بلکه هرروز در تمام جوانب زندگی مون مورد استفاده قرار میدیم!

قضیه قوانین هم همینه! همین که سعی کنیم نمونه اون چیزی که در مدرسه ( یعنی اینجا ) یاد می گیریم رو در زندگی خودمون خصوصا طبیعت پیدا کنیم، باعث میشه هر روز اون قانون در قالب مثال ها و نمونه های مختلف برای ما مرور بشه و هر بار به درک بهتری برسیم. و خوب میدونیم که درک بهتر ، یعنی عمل کردن بدون نقص تر و در نهایت نتیجه بهتر!

هر بار که سعی می کنیم جلوه ی قانون رو در طبیعت پیدا کنیم، دقیقا با پیدا کردن نمونه و مثال، اون قانون رو برای خودمون باورپذیر تر کردیم! یعنی همون کاری که استاد همیشه گوشزد میکنن که با آوردن نمونه و مثال های متعدد به صورت مستمر می تونیم مسائل رو برای ذهن باورپذیر تر کنیم!

حتی لازم نیست دنبال الگو مثال بگردیم و بریم به سمت ناکجا آباد! بلکه فقط کافیه برای تمرین قوانین در زندگی، در هر لحظه با چشم جان به مسائل نگاه کنیم و با چشم جان بشنویم، اونجاست که با اتصالمون، با قلب مون قوانین رو بر زبان جاری میکنیم و اونجاست که ذهن باورش میشه! این یعنی کم کردن فاصله ی ذهن و روح که تمام اون کاری که باید در زندگی انجام بدیم! حتی لازم نیست برای این کار سخت بگیریم و به مکانی خاص بریم! قانون اول اینو میگه که همه چی تکامله و باید بتونیم از همین لحظ و همین مکان، با همین شرایطی که داریم کار رو شروع کنیم! کافیه همین که پشت پنجره میریم، جلوه ی قانون در ابرهای همیشه متحرک و در حال جریانی ببنیم که خبر از متحرک بودن و پویا بودن جهان میدن! یا اینکه جلوه ی قانون رو در پرواز پرنده های مختلفش ببینیم! در همون آسمونش هم گنجشک هست، هم پرستو هست و هم مرغ های دریایی! هیچ موقع نخواهیم دید که گنجشکا، در اوج پرواز کنن و هم مسیر پرستو ها بشن! و قانون مهم کبوتر با کبوتر و باز با باز رو اینطوری به خودمون یاد آوری می کنیم. یا اینکه ببنیم در این فصل، اون درختی که تا ماه پیش کاملا لخت و عریان و خفته بود، همین الان با تولد دوبارش، جوانه زده و شاخه هایی بلند تر از قبل رو رشد داده و بزرگتر شده! پس تولد دوباره و تغییر همیشه سبب رشد بهتر و بیشتر ما میشه!

و یا به قول استاد گرانقدرم که همیشه جلوی دوربین، کلام خداوند بر زبانش جاریست، هرس کردن درختان نمونه بارز حذف و قطع تمام اون شاخ و برگ های زندگیته تا بتونی رشد بیشتری رو در زندگیت ببینی! اخ ک چقدر مثال شما، مثال روح نوازی بود! همین که گفتین یک بار برای همیشه قطع کنیم، دقیقا یاد حرف شما در مور حرف مردم و دخالت مردم در زندگی افتادم! اینکه یک بار باری همیشه، چیزی که میدونیم باید قطع بشه رو قطع کنیم! حرف مردم و در کل مردم، بهترین مثال از بین انبوه مثال ها در این زمینه بود که به نظرم مناسب ترین مثاله! چرا که ما هرروز؛ جلوه ی این لازمه رو در زندگی خودمون و دیگران میبینیم! همین امروز بود که استادم؛ همکارم و کسی که همیشه ازش درس اخلاق در محیط کار رو میگرفتم، به طرز بدی عصبی شده بود و فشار خیلی بدی رو به خودش وارد کرد. و علتش چیزی نبود جز حرف مردم پشت سرش در محیط کار! همونجا به فکر رفتم و گفتم خدایا شکرت که عینا داری نشونم میدی لازمه ی اجرای حذف کامل مردم از زندگیم رو! نشونم دادی کسی که همیشه اول از همه برام استاد اخلاق بود و با هر چیزی بهم نمی ریخت، با حرف مردم تمام تعادل اعصابش رو بهم خورد! و این خودش برای من بهترین مثال بود برای یافتن جلوه ی قانون در زندگی!

میبینی دوست من؟! اصلا لازم نیست شما کاری انجام بدی! حتی الگو و مثال و تمریناتت هم خوده خوده الله برات جور میکنه! اما کی؟! وقتی که بخوای ! وقتی که متعهد بشی در تصمیمت به تغییر! اما چه طوری؟! وقتی که در عمل نشون بدی متعهدی وگرنه امضا و نامه و تعهد نامه فقط گول زدنه اگه اجرا نشه!

یک بار برای همیشه این تعهد رو در قلبمون به خودمون بگیم تا خداوند نشون بده ورودت به مسیر به صورت متعهدانه یعنی چی! خودش همه کارا رو میکنه! همه کارا رو … هر چی لازم باشه جور میکنه در این مسیر! تمرینت رو میده، الگو و مثال رو نشونت میده، پاداشت رو به صورت لذت در همون ثانیه اول کار میده و هر چه بیشتر پیش بری، نعمتاش رو در تمام جوانب زندگی نثارت میکنه!

پس ما قراره چیکار کنیم؟! فقط گوش به زنگ الهامات و هدایایی که برای رشد و پیشرفت ما در بهترین مسیر و در عین حالت موثر ترین و راحت ترین مسیر چشمک میزنن! فقط میخواد ایمان به توصیه های الهام گونه ش کنیم و بلافاصله عملیش کنیم! اون موقس که خودش تمام ملزومات این مسیر هدایتی رو جور میکنه! مثل همین الان! بهت الهام میکنه و هدایتت میکنه که از این به بعد سعی کن جلوه ی قانون رو در طبیعت و مسائل مختلف ببینی، و منتظره ببینه اجراییش میکنی یا نه! ایمان داری بهش یا نه! اینجاست که فقط ایمان و عملت رو میخواد! اینجاست که میگه تو پای به ره در نِه و از هیچ مپرس، خود راه بگویدت که چون باید رفت! اینجاست که ببینه پا گذاشتی در مسیر پیشنهادیش، خودش … از در دیوار الگو ها و مثال ها رو نشونت میده و بهت اون آگاهی لازم رو در مسیر الهام میکنه که چه طوری مطابقتش بدی و با کدوم قانون تطابق داره! این بهترین شیوه هست برای تمرین عملی قانون، درک هر چه بهتر و روز افزون قانون، باورپذیر تر کردن قانون و در نهایت نتایج بزرگتر قانون !

استاد عزیزم بی نهایت ممنون هدایت ربم هستم از زبان شما که بازهم مثل همیشه، بهترین استراتژی رو برای رشد هر چه بیشتر و بهترم پیشنهاد داد! راهی که همیشه بهترینه! بهترین یعنی راحت ترین و موثر ترین! دقیقا مثل اولین الهامش مبنی بر شروع کامنت گذاری و نوشتن زیر هر فایل شما که با اجرایی کردنش، عملا ارتقای مدارم رو با نتایج حس کردم! دقیقا مثل دومین الهامش مبنی بر شروع فعالیتم در عقل کل که باز هم از زبان شما بود و سبب شد؛ باز هم قوانین رو از زوایای مختلف بررسی کنم و بیشتر و بیشتر با جزئیاتش آشنابشم. دقیقا مثل سومین الهامش مبنی بر مرور کامنتای یک ماه پیش خودم که هرشب یکی رو مرور کنم تا یادم نره پله اول رو! تا یه وقت یادم نره تا پله اول نباشه و تا پله اول رو اجرا نکنم؛ هیچ نتایجی در کار نخواهد بود!دقیقا مثل چهارمین الهامش که هر بار حس میکنم به درک جدیدی میرسم، اونو در دفتر خاطرات اون روزم ثبت کنم تا همونجا اون درک رو به شاه درک تبدیل کنم و آرشیوش کنم برای خودم! دقیقا مثل همین الهامش مبنی بر تمرین عملی قانون به صورت تشخیص و کشف قانون از دل چیزایی که میبینم و میشنوم. همین بیرون کشیدن عصاره ی خالص اون قانون و مرور قانون و منطقی تر کردن ذهن!

به قول استاد، باورها یک شبه شکل نگرفتن که قرار باشه یک شبه از بین برن! پس نیازمند استمرار در این رونده! اما کدوم روند؟! این که با مثال و نمونه به ذهن عزیزمون بفهمونیم که گول خورده و اشتباه بهش فهموندن! شما راه حلی بهتر از این الهام خداوندم برای الگو ومثال ها سراغ دارید؟! نه به خودش قسم.

خدا رو بینهایت سپاسگزارم که همه جوره …. همه جوره داره حمایتمون میکنه! نه فقط با پول و روابط و خوشبختی! بلکه با هدایت های لحظه به لحظش در هر کاری و هر مسیری که هستیم! یه پشتیبانی قوی و آنلاین که همیشه بهترین جوابا و بهترین راه حل ها رو داره برات. اینجا خود ماییم که باورش کنیم و عملیش کنیم یا بگیم بعدا انجامش میدم !

استاد عزیزم، نمیخوام کوچکترین نکته ای از دستم در بره پس علی رغم طولانی شدن کامنت، میخوام ادامه بدم جزئیات اول فیلم رو… .

همون لحظه اول که مشغول باز کردن اون چراغ بودین و دستتون به پیچ نمیرسید، عاشق ایده ی خانم شایسته شدم که بهترین ایده بود و باعث شد خیلی بهتر بتونید اون جنس اصل امریکایی و سنگین (!) رو باز کنید. و خیلی برام جالب بود که اون نردبون، علی رغم کوچیک و جمع جور بودنش، حتی تا دوبرابر بلند تر هم میشه! باورتون میشه چون میدونم باور میکنید که در قسمت قبلی با خودم گفتم که عجب پله کوچولوو جمع و جور خوبی اما با خودم گفتم کاش یه پله بلند تر میگرفتین ولی وقتی امروز دیدم که اتفاقا هم بلنده و هم کوتاه! خیلی خوشم اومد! داشتم فکر میکردم اون چرخای قرمز کوچولو زیرش برای چیه تا اینکه شما پله رو با چرخای زیرش حرکت دادین و من جواب سوال رو در لحظه گرفتم.

شکر خدای سریع الجوابی که همیشه جواب رو داره اما این بستگی به ما داره که متصل هستیم که صداشو بشنویم یا نه!

و چیزی که خیلی برام جالب توجه بود، اون ایمنی بالای پله بود که در عین چند تکه بودن، پایه هایی ایمن برای نگه داشتن پله روی سطح داشت و همینطور قطعات با ضامنشون به خوبی بهم متصل میشدن. (برخلاف نمونه های اینجا! ) و شما این بینظیر رو به صورت آنلاین سفارش دادین! و من هربار بیشتر و بیشتر عاشق استقبال شما از پیشرفت تکنولوژی میشم و سعی میکنم منم همین کار رو در زندگیم انجام بدم.

راستی همین که گفتین اون خونه ۵۰ سال عمر داره، من دهنم باز موند! ۵۰ سال پیش چه طوری تونستن این خونه رو با این کیفیت روی آب بسازن اخه؟! اونم نه با سنگ و بتن! بلکه با چوب! چه طور ممکنه اینقدر عالی و نو ساخت به نظر برسه؟! در صورتی که خونه های بتنی اینجا بعد از ۱۵ سال کلنگی محصوب میشن!

عاشق اینم که تمامی ابزار های شما، از بهترین برند با بهترین کیفیت بود و نکته جالب تر اینکه همه شون داخل اون میز دم در خونه ( ک همیشه گفتم خیلی عاشقشم ) گذاشته بودین تا دم دست باشه! باز هم نمونه ی بارز نظم در اوج راحتی و کارایی بالا!

خانم شایسته عزیز …

اون جورابای شما خیلی با نمکه! همیشه هم متفاوته و هر بار یه شکلش رو پاتون می کنین! تحسین می کنم که همیشه پاتونه تا در هوای چیلی اونجا، سردتون نشه! این بازهم خودش میتونه یه هدایت خداوند بوده باشه در جواب سوالتون نسبت به هوای بهاری و خنک و یه مقدار سرد ( به قول شما چیلی ) اونجا.

من عاشق اون لحظه شدم که بارون به صورت نم نم و بهاری شروع به باریدن کرد و دوایر متحدالمرکز زیادی با قطرهای مختلف روی سطح آب ایجاد کرد! جالبه بگم ظهر که خوابیده بودم، قبل از اینکه فایل رو ببینم، خواب همچین آبی رو دیدم که به خاطر بارش قطرات، پر از دایره دایره شده و وقتی توی فلیم شما همین منظره رو دیدم، به فال نیک گرفتم. با دیدن این دوایر متحد المرکز، یاد قانون مدار ها می افتم! و جالبه که داخل خوابم هم همینو دیدم … قانون زیبای مدارهایی که بهم میگه برای پیشرفت در تمام جوانب زندگیم، فقط کافیه خودم رو خالق بدونم! خودم رو طرف معامله و داد و ستد با جهانم بدونم و نه هیچ کس دیگه و نه هیچ عامل دیگه! قانونی که بهم میگه همین که من رشد کنم، تمام اطراف و اتفاقات و شرایطم رشد میکنه و اینو میگن ارتقاء مدار!

خدایا شکرت … شاید نوید از نزدیک بودن یک ارتقاء مدار باشه و میخواد بهم بگه علت ایده ها و راهکارها همینه و میخواد که من با اجرایی کردنشون تکامل مدارم رو طی کنم. دقیقا با همین استراتژی بی نظیر امروز که که گفت، تمام پدیده های اطرافم رو با قوانین تطبیق بدم! خوشحالم که حتی با بررسی کردن این نکات به ظاهر جزئی مثل همیشه بازم آموختم و به درک بهتری رسیدم.

شکر خودم، شکر استادم، شکر مسیر و هم مسیرانم، شکر قوانین بدون نقص خلقت، و شکر کسی که تمامی این مجموعه ی بدون نقص رو طراحی، ساخت و مدیریت کرد!


برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    258MB
    17 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 6
    73MB
    17 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

439 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حسام» در این صفحه: 2
  1. -
    حسام گفته:
    مدت عضویت: 1984 روز

    سلام به استاد های قشنگ و مهربونم

    لایک دارین

    دوستان همکلاسی عزیز تر از جـــــــــــونم

    شماها دیگ کی هستین ؟

    لایک و قلب

    مگه اینقدر قانون دقیق داریم

    استاد جان این طرز صحبت کردن شما و خانم شایسته و تن صداهاتون منو کشته

    خیلی دارم رابطه برقرار میکنم ک وقتی جدی اومدم روی این فایل های زیبا

    و همزمان ثروت یک رو کار میکنم

    جهان خیلی حواسش جمعه ک با چ فرکانسی فایل میبینم

    فرکانس لذت بردنه

    یا فرکانس زوری بیا ی چیزی ببینیم وقتم پر بشه هس

    جهان میخواد ببینه بهش توجه میکنم

    میخواد ببینه شاد میشم

    میخواد ببینه میام تمرینمو انجام بدم و بنویسمش

    بعد ادامه ماجرا

    وقتی ببینه توی پوستم نمیگنجم

    میگه آها این زیبایی و قشنگی و لذت براش قابل احترامه

    پس بیا بیشترش کنیم

    استاد عاشقتم

    عصریه توی کوه طور خودم ب خدا میگفتم

    ی جایی استاد گفتن

    من وقتی تونستم توی 21 روز زندگیمو خلق کنم

    وقتی من تونستم اون خورش سبزی نهار ظهر مامانم رو خلق کنم

    پس بیام زندگیمو خلق کنم

    از اونروز بود ک صبح ها با این شوق بیدار میشدم ک من امروز با اشتیاق میخوام هر چی اتفاق هس رو خودم خلق کنم

    پس تازه اونموقع فهمیدم ک بیام مفصل هدف هامو بنویسم

    وای ک چقد این مسیر لذت بخشه

    وای ک چقد این مسیر سادس

    وای ک چقد عاشق این کلامتونم ک میگین

    تو

    تو

    تو هرگز تبدیلی در سنت الهی نخواهی یافت

    استاد شایسته جانم

    دارم همزمان با دوره توحیدی و خداشناسی ثروت 1

    دوره توحیدی سریال زندگی در بهشت رو با صبحونم مِیل میکنم

    وبرای شام قبل خواب ، ی پُرس سریال توحیدی سفر ب دور امریکا رو میزنم ب بدن

    و هر روز ی فایل

    هر روز ی کامنت

    هر روز ی نکته اساسی و اصلی فایل

    فقط ی نکته از” 261 “فایل زندگی در بهشت کافیه ک از فرش ب عرش برسم

    اگ اینکار رو کنم

    اگ ثابت قدم باشم

    فک کنم

    حساب میکنم الان

    261 بهشت + 238 سفر = اگ هر روز ، حداقل هر کدام 15 دقیقه توجه ب زیبایی هاشون باشه میشه 499 فایلی ک عاشقانه میبینمشون

    حالا

    499 فایل رو ضربدر هر کدوم 15 دقیقه کنم -میشه 7485 دقیقه حال خوب

    ب عبارتی 7485 دقیقه حال خوب دارم

    ک 7485 دقیقه توجه ب زیبایی ها

    با این اتفاق امکان نداره جهان ساکت بشینه و محل نزاره

    7485 دقیقه حال خوب مفت مجانی

    بیام فک کنم ک هر دوتاشون 261 عدد هستن ک 261 روز طول میکشه و تا عدد 365 روز سال یعنی حدود 100 روز تقریباً کم دارم ک یعنی من نزدیک 9 ماه دارم با فقط دو سریال زندگیمو خلق میکنم

    مگه میشه جهان با اینکار من ، مث ی خیار وایسه بِــرّ و بِـــر نگاهم کنه

    مگه میتونه پاسخ نده

    همچین گوششو خدا میگیره و پس گردنی میزنه بهش میگه ، یالا باش مزد بنده منو بده

    هر روز بده

    نقد نقد هم بده

    بابا حسام جان تو ی فایل گوش دادی تقریبا یک ساعت

    حرف استادتو باور کردی تازه خودت میگی باور کردی معلوم نیس اون زیر میرا ذهنت چ خبره

    جهان دو بار پول فرستاده توی کارتت

    آخ چی میگی

    عصریه اومدم کوه طور

    ب خدا گفتم دمت گرم با 20 تا تک تومنی دستگیره درب حمام خونه رو اوکی کردی

    دستگیره ای ک شکسته بود

    حالا کاری نداریم ب نجواهایی ک اومد ک چطور و چطوری و فلان

    خدا جون بهم گفتی ک حسام جان اینهمه فایل سریال زندگی رو دیدی برا چی ؟

    ی حرکتی بزن

    تو حرکت کن بقیش با من

    اگ کامنت نوشتی برا استاد شایسته ک ارزش ابزار رو چقد قشنگ توضیح دادین

    اون

    اون استاد عزیز من

    اون شایسته جان من ، برا قشنگی ب تو نگفته ک

    برا این گفته دس ب آچار بشی

    بهت گفتم شرو کن

    ی ساعت وقت گذاشتی

    ی ایده بهت دادم ک اصلا یادت نبود ک از ماهها قبل ی یدکی دستگیره ک شکسته رو ، ی یدکیشو توی انبارت داری و میتونی جابجاش کنی و بهمدیگه بخورونیش

    بعد تو همینکار رو کردی

    بعد ابزار باز کردن پیم پشت دستگیره شکسته رو نداشتی

    بعد گفتی خدا جون چیکار کنم

    بعد من ی کلید ساز همسایه رو بهت الهام کردم

    بعد کلید سازه خودش با ابزارش و گیره ای ک نداشتی

    اون اورینگ رو برات مثل کره باز و دستگیره یدکی رو جا زد

    بعد بهش گفتی چند میشه

    اون چون دست من بود بهت گفت 20 تومن

    بله هنگ نکن بیست تا یک هزاری

    یعنی از پول ی پُفَک کمتر

    و حالا ک اومدی بستی دیدی بله اوکیه

    از اولشم بهتر شد

    قبلش نجواها ی شیطان چی بهت گفتن

    گفتن 300 یا 400 باید دستگیره نو بخری و جا بزنی

    درسته

    حالا خوشحال باش

    میخوام بگم حسام جان اگه این روونتر شدن چرخ زندگی نیس پس چیه؟

    اگه این اومدن پول نیس پس چیه ؟

    بعد از اون اومدم دفتر کارم

    دوستان عزیز تر از جانم

    (این مکالمه من بود با خدا جون توی کوه طور)

    بعد ب خدا جون با لبخند گفتم

    تو ثروتمندی

    مگه میشه ی بنده ای با توی خدا در ارتباط باشه و شاگردی تو رو کنه

    و تو از زیبایی هات

    از اخلاق خوبت

    از ثروتت

    از همه چیزت بهش ندی

    از پولت بهش ندی

    مگه میشه

    مگه داریم

    خدا با خنده بهم گفت استاد عباسمنش هم ب من رفته

    تو شاگرد خوبی براش باش

    اونم از زیبایی های زندگیش

    از پولش

    از مهربونیش

    از خندش

    از همه چیزش ب تو میده

    چون اون از این چیزا عبور کرده و ب من رسیده

    حالا سوال

    فرض کنیم من رفتم توی ی کسب و کار ی آدم ثروتمند

    و دستیارشم و غیر از موقع خواب همیشه باید کنارش باشم و کارهاشو انجام بدم

    مگه میشه پیش ی آدم ثروتمند مث استاد باشی

    و اون صددرصد از زیبایی هایی ک میبینه بهت یاد میده ک تو هم ببینی و عشق کنی

    چون اون فقط میتونه حالش خوب باشه

    پس ب تو هم سرایت میکنه

    از قلق کسب و کارش بهت میگه تا تو هم یاد بگیری

    چون بعدا میخواد بعضی کارا رو بتو بسپره

    از ثروتی ک داره بهت میبخشه و بیشتر حقوقت میده چون تو براش کار میکنی و حقوقی ک ی ثروتمند میده با حقوق ی آدم معمولی ، صددرصد متفاوته

    از غذای لذیذی ک میخوره ب تو هم میده چون پیششی

    خلاصه این بودن در خدمت ی آدم ثروتمند سودهاش مخصوص فقط گرفتن پول نیس

    تو از آرامشش از پولش از سلامتیش از انرژیش از لبخندش از گذشتش از انسانیت و معرفتش و از همه نعمتهاش و خصوصیات اخلاقیش سود میبری

    حالا حسام جان ببین ک شاگرد کی شدی

    و کجا هستی

    منم بعد از سکوت زیادم در برابر الهامات خدا

    فقط میتونستم با چشم نم زده خودم بگم

    عاشقتم

    عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    حسام گفته:
    مدت عضویت: 1984 روز

    سلام مرجان جانم

    درود بر شما خانم پرانرژی و فعال سایت خودم

    چقد خوشحال شدم خدا جون ، ب وسیله شما بهم پیغام داده

    چقد ممنونم از شما ک از وقت ارزشمندت گذاشتی و بخشش کردی و ب من پیام دادی

    مرجان عزیزم

    بعد از کامنت قشنگ شما رفتم و وقتی کامتت خودمو خوندم

    چقدر گریه کردم

    حالا فهمیدم چی گفتین

    حالا فهمیدم این من نبودم ک مینوشتم

    با چ زبونی ازتون تشکر کنم ک دست خدا شدین

    مرجان جان میدونین

    قبلا فک میکردم

    ی نقاش میتونه ی اثر ارزشمند خلق کنه و ب جهان سود برسونه

    ی نویسنده

    ی مخترع

    ی ثروتمند

    یه عکاس

    یه رمان نویس

    یه نقاش هنری ….. میتونه یه اثر ارزشمند رو خلق کنه و به ثروت جهان اضافه کنه

    یا یه مخترع میتونه جهان رو گسترش بده

    اما امروز فهمیدم تک تک کامنت های دوستان میتونه یه اثر هنری و ارزشمند و مفید و راهگشا باشه که خلق شده و میلیونها نفر میتونن چه توی سایت چه بیرون سایت و توی جستجوی گوگل ببینن و ازش استفاده کنن.و همین ساختن ثروت توی جهانه. و گسترش جهانه

    مثلا من اصلا شما رو نمیشناختم ولی چقدر با خوندن کامنتت به خودم گفتم این یه نشونس

    این یعنی خدا میگه اگه بقیه دوستان تونسته برا تو هم میشه

    قبلا فکر میکردم فقط رفتن سر کار و پول درآووردن

    ثروت سازیه

    گسترش جهانه

    معنویته

    اما الان باور دارم همین که من صبح ها کارمندم و عصرها میام روی باورام کار میکنم

    اون زمان عصر برای باورسازی هم پول توی خودش داره

    اون رفتن برا باورسازی خودش پولسازیه

    من اون پول رو نمیبینم ولی بعدا نتایج عالیش به شکل پول به شکل های متفاوت وارد زندگیمون میشه و ب هزاران نفر سود میرسونه

    مرجان جان

    کامنتت یه اثر ارزشمنده که به گسترش جهان کمک میکنه

    به من که واقعا یه کمک بزرگ بود و انگار شما دست خدا شده بودین که من حالمو خوبتر کنم و ادامه بدم.

    همون آیه قرآن

    بقول استاد عزیز

    کسانی که به غیب ایمان دارند

    سوره : البقره آیه 2

    الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ

    آنان که به غیب ایمان دارند و نماز را بر پا می دارند و از آنچه به آنان روزی داده ایم، انفاق می کنند.

    شما با کامنتتون توی سایت به خداوند و به غیب (خداوند و امید به آینده) ایمان داشتین

    شما با پاسختون نماز خوندین(توجه ب زیبایی ها و کنترل ذهن کردین )

    شما از آگاهیتون به مردم جهان و من انفاق کردین

    بی نهایت سپاسگزارم

    و سلام منو از شهر کاشان ب همه مردم عزیز شهر عزیز یزد برسونید

    لیاقتمون فقط ثروتمند

    شدنه

    عاشقتونم

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: