سریال زندگی در بهشت | قسمت 7

نوشته‌ی زیبا و تأثیرگزاردوستان عزیزمان «مریم‌، محمدرضا‌، علی‌ و زهرا »، به عنوان متن انتخابی‌ِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی می‌شود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کننده‌ی زیبایی‌ها و نعمتها‌، مصمم شده‌اند تا نمود واضحی بشوند از «صدق بالحسنی» و شاهد زنده‌ای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شده‌اند برای احاطه شدن با نیکی‌ها و نعمت‌ها.

نه فقط نوشتن درباره‌ی زیبایی‌ها و نعمت‌ها‌، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند‌ و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام‌، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار  فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى می‌رساند.

نگاه زیبای مریم عزیز:

سلام… شایسته جان…حرفهات توجهاتت و تمام کلامی که بر زبانت جاری میشه برای من درس داره‌‌. چقدر قسمت تنه درخت و پیچکهای انعطاف پذیرش برام نکته داشت و چقدر قابل تامله‌.. اینکه این پیچک ها مثل ترسهایی هستن که تو ذهنمونه و سالهای ساله به تمام زندگیمون گره خورده … باورهای ریشه داری که پاشنه ی آشیلمون هستن و ما اون باور رو فقط یه باوره ریشه دار میدونیم در صورتی که اون تو همه جای وجوده ما رفتار ما شخصیت ما و تصمیم گیریهای ما رخنه کرده و مارو سالهای سال از خواسته ها و رویاهامون دور کرده…

مثل وقتی که شما در مورد آرایش کردن تو دوره کشف قوانین حرف زدید.. که تو وقتی روی ارایش کردنت و ترس از بدون ارایش دیده شدنت کار میکنی ..وقتی به باور ارزشمندی میرسی فارغ از نگاه دیگران… جهان در برابر این تصمیم تو کرنش میکنه و تو نمیدونی چه سدهایی از اتفاقات خوب شکسته میشه‌.. به یک آزادی و رهایی عمیقی دست پیدا میکنی ..که تمام جوانب زندگی تورو در بر میگیره…یه ارایش کردنه ساده که شاید سالهاست تورو از تجربیات ارزشمندت دور کرده…یک ترسی که اگه بدونی مهار کردنش صفر به صد تو رو جلو میندازه.. وقتی تمرکزت رو از روی ارایش کردن برمیداری …ارایشی که ریشه ش نگاه و حرف مردمه‌.. اونوقته که میبینی تمرکزت به جهت های درست متمرکز میشه و درهای جدیدی که شاید (از نظر تو) هیچ ربطی به ارایش نداره برات باز میشه.. به قول شایسته جان.. این تصمیم روی تصمیمات غیر مرتبطِ تو نسبت به ارایش هم تاثیر میذاره.. شجاع میشی جسور میشی.. وقتی حس رهایی از ارایش رو تجربه میکنی درهای آزادی و تجربه زندگی به روت باز میشه وقتی نمیخوای دیگران رو راضی کنی انرژیت صرف رشد و پیشرفتت میشه.. و تو یک گام مهم در جهت ترسهات و مهم نبودن حرف مردم برداشتی که تو رو از هزاران جهت رشد میده..

حتی همین موضوع به ظاهر ساده کمک میکنه که سمت علائقت بری فارغ از اینکه مردم چی فکر میکنن… سبک زندگی شخصی خودت رو میسازی وقتی اون قدم رو درجهت برداشتن یکی از ترسهات برداشتی برای خودت زندگی میکنی نه مردم… و این سیکل مثبت از برداشتن همون قدمهای به اصطلاح کوچیک شروع شده و حالا تو ..همه جای زندگیت رد پای پاکسازی ترسهات رو داری میبینی… پس باور مهم بودنه حرف مردم باعث میشه ارایش کنی… وقتی ارایش میکنی تمرکزت به جای اصل روی فرعه و انرژی تو نشتی پیدا میکنه… زمانت…انرژیت…فرصت رشدت و تکاملت هدر میره…. حتی این میتونه ترمز و مانع مسافرت رفتن تو باشه…چون ذهن سختی کشیدن رو دوست نداره .. نمی تونی مسافرت کنی در صورتی که همش دغدغه پاک شدن ارایشت و تمدید ارایشت رو داری.. پس جهان هم باوره تورو بهت ثابت میکنه. که شرایط مسافرت با ارایش سخته و اجازه نمیده اونو تجربه کنی و اگر هم تجربه کنی مطمئنا نمی تونی تمام زیبایی اون شرایط رو دریافت کنی چون دغدغه ارایش مانع تمرکزت روی زیبایها میشه و به طبع تو از دریافت زیبایی و لذت بی نظیر سپاسگزاری جا میمونی..

پس تصمیم بگیریم…روی ترسهامون کار کنیم چون اون ترسها جاهایی ریشه دارن که شاید نتونیم اونا رو پیدا کنیم ولی هر ترسی رو که تو وجودت هست و میشناسیش و خوب میدونی چیه از اون شروع کن کم کم میبینی که به شناخت عمیق تری میرسی و قدرت بیشتری برای روبرو شدن با تصمیماتت رو داری. مثل باور فراوانی که استاد میگه وقتی روی باور فراوانی کار میکنی شاید صدها باور رو بدون اینکه بفهمی کاور میکنی …و شاید هیچ وقت نفهمی اون ترمز رو داشتی.. پس میشه از هر ضعفی که میدونی داره دست و پای تورو تو پیشرفت میبنده رو بنویسی و شروع کنی و اراوم اروم تیکِ انجام دادنش رو بزنی..

ترسهامون رو بشناسیم.. ترسهامون دارن ترمزهامون رو نشونمون میدن.. هر جا ترس داریم، نقطه پاشنه آشیل داریم.. ترس یعنی اسیر بودن همیشه در بندِ نجوای ذهنت بودن.. ترس یعنی باوری که هنوز نتونستی عملیش کنی..فقط شنیدیش.. ترس یعنی نقطه ای که باور درست در اون نقطه ساخته نشده.. مثل ترس از تمام شدن پول که نقطه مقابلش ساخت باور فراوانیه.. باور توحیدیه باور خداونده رزاقه.. ترس از قضاوت شدن…که باوره مقابلش ساخت اعتماد به نفس و عزت نفسه.. ترس از رها کردن…که نقطه مقابلش یکتا پرستیه…وقتی میترسی رها کنی یعنی شرک داری … ترس از رها شدن…وابستگی های شرک آلودی که سالها تو وجودمون ریشه زده‌‌ ..

ترس … ترس… نقطه ی مقابله ایمانه.. ابراهیم نترسید و اسماعیل و هاجر رو در بیابان رها کرد…چون خدا بود. ابراهیم از آتش نترسید…چون ایمان داشت که خدا هست.. ابراهیم بت ها رو نپرستید و نترسید چون ایمان داشت که رب بی همتا پروردگار جهانیان است‌.. ابراهیم چاقورو کشید و نترسید چون ایمان داشت…به قدرتش به فضلش ..

میخوام از ترسهام نترسم.. میخوام ریشه ها رو قطع کنم قبل اینکه تو وجودم ریشه بزنه.‌ میخوام به باورهام که ادعا میکنم ساختمشون عمل کنم.. اگه فکر میکنم که باور ساختم و عملی در کار نیست، من در توهمی شیرین به سر میبرم.


نگاه زیبای محمدرضا عزیز:
سلام اُستادِ عشق.

سلام عشقِ استاد.

سلام هم خانواده ای های شاد و ثروتمند و سعادتمندم.

اُوستاد اگه عِشقتون کُشته شما رُ با دستکشاش؛شما هم کُشتی مارُ با ؛ اون زاویه نگاهِتون به جهان. اون ابزارتون. اون گاه به گام پیش رفتنِتون. اون پرستیژتون. اون “کُشتی مُنو با…” گفتنتون. اون آموزش در حینِ لذت بردن از کاراتون. اون آخرِ کار رُ دیدنتون. ☟اون فیلم بردارتون؛ بابا این یکی رُ دیگه کجای باورام بگونجونم؟ اللهُ اکبر. آخه کار کردن با اون قیچیِ گردن کلفت همزمان با فیلمبرداری. خواهرم، نکُنه یه ابزار مثل کلاه ،کار گذاشتی روی اون موهای زیبای پسرانه مُدِتون برای نگه داشتن گوشی؟ هان؟ یا اینکه با یه دست دوربین رُ و بادستِ دیگه یه اهرُمِ قیچی در حالی که اون یه اهرُمِش رُ تکیه دادید به پهلوتون. هان؟؟؟ در هرصورت ایول. مَردی برا خودت و استاد. ☜ اون کنترل ذهنتون. اون شوخی هاتون و … و … و…

و اما اینکه چه دارید میکنید با “باورهای من” استاد قبلا در تصویرسازی های تقریبا ناخود آگاهم این سناریو رُ می دیدم که؛ به اون حد از درآمد و فعالیت برسم که برای کارهای خونه مستخدم بگیرم، اینجور کارهایی که شما از انجامشون لذت می برید رُ به کسی دیگه بسپارم، راننده بگیرم و …. تا اینکه خودم به کار مورد علاقه ام بپردازم. نَه اینکه این باور رُ داشته باشم که پول جمع کنم و ترس از اینکه یه بار بارون نعمت تمام بشه، نَه.بلکه این باور رُ داشتم که هر کاری رُ باید به کاردانش سپرد. تا وقتت رُ صرفِ کار و فعالیت مورد علاقت کُنی. اما بعد از لایوِ شماره ۱۳ باورام دگر گون شد. به این باور رسیدم که اگه ثروت همراه با ذهنِ ثروتمند باشه میشه ابزارِ لازم و با کیفیت خرید و از اینجورکارهای فیزیکی هم لذت بُرد. خدا نگهدار همگیمون بوده و خواهد بود.

شاد،سلامت،ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم.


نگاه زیبای علی عزیز:
سلام استاد عزیزم ممنونم بابت این فایل های با ارزش که خدا میداند چقدر درس های طلایی در ناخودآگاه ما ثبت میکند و ما با استفاده از آنها لذت میبریم

چیزی که ذهنم را بعد از دیدن این فایل به خودش درگیر کرد شباهت بین طبیعت و ذهن بود علف هرز و باروهای محدود کننده خیلی به هم شباهت دارند با این تفاوت که نقش مانع بودن علف هرز دیده میشود اما باور محدود کننده به این راحتی دیده نمیشود. علف هرز آرام آرام رشد میکند و مانعی برای دیدن زیبایی ها و یا رشد دیگر درختان مفید میشود درست مثل باور محدود کننده که مانع سپاسگزار بودن برای نعمت ها و فکر کردن به استاندارد های بالا تر میشود. گیاه یا درخت هرز نیازی به کاشت و مراقبت خاصی ندارد و استعداد رشد بسیار دارد که تمام فضای باغ را به خودش اختصاص دهد، باور محدود کننده هم نیازی به کاشتن ندارد چون خودکار بذر محدود کننده در جامعه و بین افراد وجود دارد و به رایگان در اختیار ما قرار میگیرد اما رشد باور محدود کننده نیاز به تغذیه ذهنی ما دارد یعنی ما با تکرار کردن و فکر کردن به آنها آرام آرام به این نتیجه میرسیم که ما هم باید مثل دیگران باشیم و محدودیت را بپذیریم یا انتخاب میکنیم نپذیریم چیزی که احساس جالبی برای ما ندارد و در عین حال چیز بهتر را بپذیرم. یک روزی آدم میبیند که فضا توسط علف های هرز گرفته شده یا مانع دید شده یا بعنوان مثال مانع رشد درخت میوه شده و اراده می کند و چند روزی وقت میگذارد و در نهایت راه جنگلی مثل استاد میسازد و یا موانع زیبایی های طبیعت پرادایس را بر میدارد با لذت اراده و باور

اما در مورد باورهای محدود کننده اینطور نیست بعد از اینکه خداوند به تو لطف دارد و با بهترین استاد آموزش اصل موفقیت آشنا میشوی و میفهمی که ایراد کارت نداشتن استعداد خاص یا مدرک و غیره نیست بلکه ایراد تو چیزهاییه که در درون خودت پذیرفتی و کار از علف هرز گذشته کوه ساختی و رفتی توی غار و از ترس بی پولی و گرفته نشدن نعمات جرات نداری بیرون بیای چه برسد به اینکه بخوای به سمت نعمت ها حرکت کنی، نشانه ها را میبینی که پرندگان و نعماتی که از بالای این کوه رد می شوند اما آنقدری این کوه و کویر تو را ترسانده که فکر میکنی نعمات و حیوانات زیبا تهدید هستند آمدن که تو را بترسانند و این موقع که صحنه های زیبا و نعمات پشت کوه محدود کننده را میبینی به شدت وحشت میکنی و میخوای که کوه را دور بزنی اما میبینی دور تا دور تو از کویر و کوه پوشاندی و باور نداری که با تمرین و مسیری که استاد و هزاران نفر دیگر رفتند بتوانی کاری از پیش ببری، ترس سراغ تو میاد که نکند همون غار را از دست دهیم و ……………. ترس به تو میگوید مگر با تمرین و تغییر نحوه تفکر میشود به موفقیت رسید. ترس میگوید برای چندین نفر از بچه های سایت شده اما احتمالش کمه برای تو ……

تفاوت دیگر علف هرز با باور محدود کننده این هست که علفهای هرز با زمان منطقی رشد میکنند یعنی برای زمین کشاورزی مثلا سالی ۲ تا ۳ بار نهایتا لازم است که محصول دهد یا برای درخت هرزی که مانع دید میشود چند سالی یکبار قطع کردن لازم دارد اما برای ذهن اینطور نیست علف هرز ذهن قدرت رشد لحظه ای دارد شاید امروز قطع بشن اما فردا حتما رشد میکنند و قدرت حرکت و هدایت به نعمات را از ما میگیرند. به قول استاد راهش اینه که هر لحظه باورهای قدرتمند کننده را به خودمان بگوییم و هر روز مثل غذا خوردن وقت صرف کنیم تا ذهن را مرتب کنیم و نحوه برخورد با باور های محدود کننده را بفهمیم. البته با ادامه دادن این روند راحت تر میشود اما باید همیشه این مسیر باشد و هر روز علف هرز ذهن را قطع کرد.

اینها را گفتم تا مقدمه ای باشد از سپاسگزاری من از شما یعنی از وقتی که این فایل را دیدم ایمان عجیبی در من ساخته شد که مانع ها را میشود برداشت هر چند رشد کرده باشند هر چند جلوی دریافت و دیدن نعمات را گرفته باشند هر چند مدتها به آنها نگاه کرده ای و کاری نکردی هیچ ایرادی ندارد باورها ی محدود هم مثل این درخت های هرز هستند ببین چه راحت برداشته میشوند به قول استاد هرچه میخواهی برای پیشرفت همین الان کنار تو هست. واقعا انگیزه مضاعف گرفتم تا بیستر روی اصولی کارکنم که نتایج بزرگی برای من داشته و خواهد داشت.

شاید نیاز به صرف زمان و پیدا کردن الگو داری اما میشود همانطور که برای این همه آدم انجام تمرینات ساده این همه پیشرفت ایجاد کرده برای تو هم میشود نحوه کار باورهای ذهنتو بفهم و هر روز روی آنها کار کن. شاید نیاز به صرف انرژی داری اما ارزش دارد به آدمی تبدیل میشوی که میخواهی به خودم میگم به لیست موفقیت و خود باوری خودت نگاه ببین تک تک موفقیت های تو چیزی بود برای ذهنت همه میگفتن نمیشه اما تو باور داشتی که میشود و حرکت کردی ببین این نتیجه شده الان

استاد عزیزم پیرو جلسه ۴ عزت نفس برای خودم فایل ورد درست کردم و تمام موفقیت هایی که بدست آوردم را با جزییات نوشتم و هر بار که آگاهی های ناب این جلسه را گوش میکنم این نوشته ها را نیز میخوانم و ایمانم و خود باوریم نسبت به خودم بیشتر میشود که میشود میتوانم

طبیعت چه زیبا به من آموزش میدهد چقدر زیبا ترس از تغییر باور های مالی را از من گرفت. چه خوب شد که مغز کلام را دریافت کردم که باور پول درآوردن سخته دقیقا مثل درخت هایی است که به راحتی استاد قطعش کرد کافیه که هر روز تو این کار را انجام دهی و از فضای پاک شده ذهنت لذت ببری اونوقت میبینی مثل هدف های دیگری که به حقیقت پیوست به واقعیت تو تبدبل میشود و پول ساختن راحت ترین کار دنیا میشود برای تو. دنیا قانونش ساده است از بس ساده است که نه ذهن میپذیرد نه آدمهای اطرافت تو. همه به دنبال پیچیدگی هستند حرکت کن خداوند به تو پاسخ خواهد داد خداوند کارشو خوب بلده تو کارت خدایی کردن نیست تو کارت بندگی کردنه تو کارت اینه که با تمام وجود قدرت را به خدای درونت دهی و خدا کارش همینه ادعونی استجب لکم


نگاه زیبای زهرا عزیز:
به نام خالق زیبایی

سلام استاد جان سلام مریم جان سلام دوستای عزیزم سلام بر عشق سلام بر بهشت

اومدم فایل رو پلی کردم و گفتم خدایا هرچی قرارِ امروز یاد بگیرم رو تو چشممو بینا کن و گوشمو شنوا و قلبمو باز تا دریافت کنم وای خدای من شکرت وقتی میخام یه قدمی بردارم و یه هدفی دارم با اراده و مصمم شروع میکنم و باورها و قدم های بزرگتر باید بیشتر از خدا طلب کمک کنم مثل وقتی میخام اون درخت های بزرگتر که ویو رو بیشتر گرفته قطع کنم مثل باور های ریشه ای تر و بزرگتر باید اراده قوی تر داشته باشم که در ادامه مریم جان طی تکامل رو هم توضیح دادن که واقعا عالی بود. باوجود تفاوت در نظر و سلیقه، عشق بین شما موج میزنه و من تحسین و تصدیق میکنم این عشق رو و آزادی و رهایی

ابزار خوب و کارا وقتی به سمت هدفت حرکت میکنی کار راحتر و لذت بخشتره البته برای لذت بیشتر هم همه چیو مد نظر داری مثل نوشیدنی که قرار نیست یه کله فقط کار کنی و زجر بکشی و آخر که تموم شد بیای و یه چیزی بخوری همون قدم اول برای لذت این مسیر ابزارک نوشیدنی مناسب برمی‌داری. ای خدااااااا حشره عشق هم داریم خوب باید دور شما باشه هرچی نماد عشقه چون عشق جزعی از وحودتون شده عشق به تمام هستی حتی وقتی استاد براونی رو باعشق نوازش میکرد این انرژی بینهایت حس میشه

اول هدف رو مشخص میکنیم و خورد میکنیم و شروع میکنیم که مریم جان نشون داد پروژه امروز از کجا تاکجاس. اگر درفکر بهبود باشی تلاش می‌کنی که هرچه که مانع هست از سر راه برداری نه اینکه بگی خوب این درخت ها هم زیباست بزار باشه اما وقتی فکر کنی از این زیباتر و بهتر هم میشه قدم برمی‌داری و به اونکه که هست راضی نمیشی و با هدایت خدا شروع می‌کنی

اونجا که مریم جان داشت راجب رشد پیچک تو تنه درخت می‌گفت من گفتم خدای من قرار چی یاد بگیرم قرارمریم جان باز قانون رو برام بازتر کنه که خدارو شکر عجب توضیح شفافی. پیچکی که پیچیده به درخت مثل ترس های کوچیک من که منو متوقف کرده و تو ذهنم چسبیده به باور های بزرگتر که تا تکاملو طی نکنم و این ترس ها و پیچک ها کوچیک رو قطع نکنم هرچه تلاش کنم نمیتونم اون باورها رو قطع کنم. اصلا شهامت برداشتن قدم برای تغییر اون باورها پیدا نمیکنم پس این جا هم باز قانون تکامل که از همین ترس ها و تغییرات به ظاهر کوچیک شروع کن مثل رانندگی مثل تاریکی مثل پوشیدن رنگ دلخواه تا یواش یواش شهامت قدم های بزرگ رو پیدا کنی باید پیچک هارو قطع کنی وگرنه حتی اون درخت بزرگ رو از ریشه هم دربیاری هرچی بکشی نمیتونی اونو جا به جاکنی. وقتی کم کم قدم برمی‌داری شاخه های کوچیک پیچک ها و درخت های کوچیک رو قطع می‌کنی نتایج یکی یکی هویدا میشه بسته به اون درختی که قطع می‌کنی ویو زیباتر میبینی و چشم انداز بیشتری از هدفت ظاهر میشه و مثل ویو خونه نتایج ظهور می‌کنه.

پس من یاد گرفتم که تکاملم باید توی باور های کوچیک و ترس های کوچیک طی بشه مثل همون پیچک و شاخه های کوچیک تا بتونم باورهای قوی تر و ریشه کن کنم. اول کار سخت به نظر میرسه اما وقتی نتیجه نهایی رو تجسم کنی و قدم به قدم حرکت کنی مسیر راحت تر میشه و انگیزه میگیری برای برداشتن قدم های بیشتر و این قانون تجسم و رسیدن به احساس خوبه

خدایا شکرت که چشممو بینا و گوشمو شنوا کردی و قلبمو باز کردی تا درس های این فایل رو بگیرم. خدایا شکرت

عاشقتونم و به زودی آمریکا میبینمتون


برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    231MB
    15 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 7
    65MB
    15 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

364 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمد فتحی» در این صفحه: 2
  1. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3827 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام علیکم

    خداروشکر میکنم که یک روز دیگه فرصت و موهبتی نصیبم شده در حالی که به همه اونم امروز اونم در این لحظه، تنها لحظه‌ای که مهمه داده نشده، میتونم با انتخاب بین کار کردن روی خودم و کار نکردن روی خودم متعهدتر بشم و!

    بازم با کمال میل کار کردن روی خودم روی افکار و باورهایم، انتخاب کنم و آینده ی درخشان‌ترم را به حول قوه‌ی الهی در امروز و این لحظه‌ام بسازم.

    استاد جان از شما ممنونم به خاطر وجود ارزشمندتون، از خداوند یکتا سپاس گزارم

    مریم جان از شما ممنونم به خاطر تهیه‌ی این فایل ها، عشقتون در این کار کاملا هویداست

    و هر دوی شما، تمام زندگی و دنیای شما، نگاه زیبای شما، باورهای قدرتمند شما، اراده ی شما، متعهد و متمرکز بودن شما، انرژی بالای شما، روح پاک شما را، تحسین میکنم با تمام وجودم. خدایا صدهزار مرتبه شکرت

    هدف از نوشتن من: درک قوانین جهان هستی

    چه چیزی ( چه افکار محدودکننده‌ای) جلوی View من (روبه کمال، خداوند از سوی من) از اون ور دریاچه (خودِ من) را میگیره؟

    چه چیزی میتونه من را مجهز کنه به الله اکبر ؟ چه ابزار فوق حرفه ای الان نیاز دارم؟

    ☀ چی میشه که من مصمم میشم برای انجام کاری؟*

    ☀ چطوری اراده ی قوی برای انجام کارم داشته باشم؟

    از همون ابتدای فایل، خدا این سوال ها را از زبان شما از من پرسید

    اما قبل از پاسخم میخوام ادامه بدم و نکات دیگه ای که برداشت را کردم را بنویسم

    ☀ lovelt Bugs | حشره ی عشق

    استاد جانم یک مثال بزنم؟

    شما وقتی عشقتون را پیدا کردید، خدا را پیدا کردید … دیدید بعد از یک مدت به شدت زیاد شدیم؟ …

    ☀براوونی اسب زبیا و جنتلمن بهشتمون اومد که سلامی بکنه و بره

    مثل این میمونه که توی دنیای فراوانی که زندگی میکنیم دست های خدا بیایند و بروند ولی تو انقدر به زندگی و این رفت و شدها نگاه زیبا و خداگونه ای داری، و انقدر به خدای خودت وابسته و دل بسته ای که فقط ورود هر کسی و خروج هر کسی توی زندگیت را یک سناریو از جانب خدا میدونی، میدونی اومده که بهت خیری برسونه و بره و درسته شاید بمونه ولی بازم هر کسی رفتنیه از این جا

    و چقدررر خوب میشه که فقط یک فردی بشی که از همه ی ورودها و خروج ها فقط کارت این باشه که لذت ببری حتی توی همون سلام

    بازم اونی را ببینی که باید ببینی، خدا را. خدایا شکرت

    ☀ عجب حرفی و هدایتی مریم جان، پیچک های ریز مثل ترس های کوچک هستند

    اول به سراغ این پیچیک ها میریم و با قطع کردنشون از جسارت، شجاعت و اعتماد به نفس و عزت نفسی که میگیرم میریم سراغ تنه ها و شاخه های بزرگتر و در نهایت به تنه میرسیم؛ خدای من این خودش مثال بارزِ تکامل، مثال بارز چگونه بزرگ شدنه، مثال بارز رشد … فقط ممنونم و سپاس گزارم

    ☀ وقتی استاد جون شروع کردید به صحبت در انتهای فایل من چقدررر خوشحالتر شدم، یک احساس خیلی عالیی و رویایی خداروشکر میکنم واقعا به خاطر وجود ارزشمند و زیبا و پرگوهر شما، اینکه هستید اینکه همه ی چیزهای عالی و نیکو را یکجا با هم دارید اینکه ثروتمند هستید اینکه کنترل ذهن بینظیری دارید، اینکه عااشقق کارتون هستید و مهم ترین چیز در هر کاری پیروی کردن از ندای درونتون هست. خداروشکر میکنم به خاطر وجود ارزشمند شما و واقعا شما را آگاهانه تحسین * میکنم، به ذهن عزیزم میگم ببین میشه، ببین میشه همه چیزهای عالی را با هم یکجا داشت، ببین میشه غرق در فراوانی و ثروت بود، و برای خدا که 1 با 6 تا صفر جلوش فرقی نداره با 1 با 15 تا صفر جلوش.

    خدا خداست خدا منبع ثروت و فراوانی

    خدا داره میگه من فقط به افکار و باورهای شما پاسخ میدم و هیچچ عامل بیرونی در ارزشمندی و موفقیت تو اهمیتی نداره

    و بعدد این درک تحسین برانگیز شما استاد جان که میای فقط به انجام و توجه به اصل میپردازی و اما چیزی که من در فصل و اتفاق جدید زندگی خانواده ی بینظیر و گرم حسابی صمیمی تحسین برانگیز و سپاس گزارانه امون یعنی در سریال زندگی در بهشت میبینم، اینه که من به وضوح توی این 7 قسمت بهشتی، یک چیزی را بزرگ به معنای بولد دیدم که هر بار به شکلی با یک داستانی تکرار شده

    و اونم چیزی نیست جز!

    فقط ادامه دادن … ادامه دادن کاری را که، جهادی را که آغازش کردی

    دقیقا این میتونه پاسخ کلی همه ی سوال های بالا باشه!

    وقتی این روحیه و نگاه را در زندگی زیبایم ایجاد کنم که فقط باید با درک درستِ اصل قانون، باید تا وقتی که در این دنیا زندگی میکنم خودم را هم سو با رشد جهان بکنم درک اصلی که به من میگه این فقط باورها و فرکانس های منه، و در این مسیری که آغاز کردم وقتی با برخورد به مسائل و یا تضادهای دوست داشتنی، خواسته ام برایم واضح و مشخص شد، فارغ از هر عاملی، بیام و فرکانس خواسته امو را به جهان هستی مرتعش کنم.

    و چه فرکانسی بالاتر از سپاس گزاری و چه فرکانسی وجه الله تر از تحسین کردن تبریک گفتن ..

    و در ادامه وقتی حرکت میکنم، و فقط ادامه میدم، ایمان می آورم و عمل میکنم، تسلیم و مطیع امر ربم هستم

    بیایم و با هر موفقیت کوچکی با هر بار رفتن به دل ترسی، جشن بگیرم، شادی کنم روزم را به شب و شبم را به روز بدوزم با رقص و پایکوبی

    و از همین داشته هایم از همینی که هستم خوشحال و مسرور و سپاس گزار باشم

    و امیدی انگیزه ای بگیریم از همین موفقیت و تجربه ی به ظاهر کوچک برای ادامه دادن …

    و ادامه

    ادامه

    ادامه.

    خدایا شکرت

    دوستون دارم

    امیدوارم که توی مسیر الهی زیبای مستقیم هموار ثابت قدم بمونیم

    و هر روز به امید خدا شادتر و احساس خوشبختی بیشتری داشته باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3827 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد جون سریع برم سرِ اصل،

    9/2/99

    خدایا شکرت، ممنونم

    خیلیییییییییییییییییی شکرررر خداااااااا انرژِِیییییییییییییی دارم

    چیزی که امروز در مدار جدید تونستم درک کنم و مثل رسالتِ این لحظه ی مقدس و تنها مهم من میمونه اینه که باید سعی کنم که، آگاهانه تر زندگی کنم

    و قدم به قدم، با تکامل ادامه بدم .. کاری را که شروع کردم، جهادی را که راه انداختم، مسیری که قدم برداشتم، تا برسم به اینکه در تمام جنبه های زندگیم در همین دنیای زیبا و شگفت انگیز، کاملا آگاهانه زندگی کنم.

    کاملا و یا بیشترین مقدار در طول روز را آگاهانه زندگی کردن را چیز دور و درازی نمیبینم، بلکه نزدیک و بدون فاصله از خودم میبینم. که میشود این کار را انجام داد.

    احساسش میکنم .. میشود میتوانم به حول قوه ی الهی

    دیروز بود که احساس کردم لازمه روی باورهای کسب و کارم کار کنم و فرصتی از خدا میخواستم، امروز عصر وقتی میخواستم وارد سایت بشم دیدم که Log Out شدم از سایت و وقتی خواستم دوباره آدرس ایمیل و رمز صحیحم را بزنم وارد نمیشد! یکبار دیگه تکرار کردم باز نشد! همون لحظه اون حرف اون درس اون کلید را به یاد آوردم که توی لایو 10 گفتید: گفتید بچه ها اگر احساستون خوبه و و در کل خوبه و میبینید که یک اتفاقی میافته که حالا چه ظاهرش قشنگ باشه و چه زشت اون اومده که شما را قطعا به خواسته اتون برسونه. و وقتی این نگاه را داشته باشی میتونی زندگی رویایی را بسازی

    من همون لحظه این را به یاد آوردم و اصلا بدون نگرانی فهمیدم این همون لحظه است که قرار خدا بهم چیز جدیدی بگه، من عاشق رفتن به کنار رودخانه ی وسط شهرمون دارم و میرم اونجا Mp3 Recorder را با خودم میبرم و در عین ظبط کردن شروع میکنم به حرف زدن با خودم و همیشه هم با اصل قانون شروع میکنم …

    از وقتی که سریال جدید زندگیمون، سریال زندگی در بهشت پاشو به دنیای مادی زیبامون باز کرده، و با درک عمیق ترِ من در مدار قبلیم، یعنی؛ درکِ کلید واژه ی راه رسیدن به هر خواسته ای، کلید واژه ای که کلیدِ* فرکانس های مشخص را به من میگوید

    با تحسین

    با تبریک

    با سپاس گزاری

    میشود، میشود، میشود به هر چیزی دست پیدا کرد.

    میشود با پیدا کردن کار مورد علاقه ات و مجهز کردنش با، باورهای قدرتمندکننده ی ثروت آفرین در مورد اینکه همین کار پتانسیل ثروتمند شدن من را دارد و با استمرارش به + که، معادله ی دیگران را برای همیشه از زندگیم حذف کنم، می ماند خودم و کارم، کاری که از انجام و غرق شدن در آن، یادگیری بیشتر و کسب مهارت های لازم آن و به هر شکل توجه به آن .. لذت میبرم، ثانیه ثانیه در این کار همچون عبادت الله یکتاست

    آری میشود، میشود همه چیزهای عالی و نیکو را یکجا با هم داشت

    همچون بنده و دست بینظیر خدایم، شما استاد جان، دوستِ من، الگوی من در تمام جنبه های زندگیم که تازه شما را از زمانی که متعهد و متمرکز شده ام که بر روی خودم تماما کار کنم و انرژیم بر روی تغییر افکار و باورهایم در ذهنم بگذارم. در ادامه ی همین تعهد و تمرکز بود که من متوجه شدم خدای من!! چرا الگویی به این تمامی را تا به اکنون نمیدیدم! و بعد اشتیاقم برای متعهدتر شدن برای متمرکز شدنم بیشتر و بیشتر شد و … ادامه دارد))

    کسی که هر لحظه او را تحسین میکنم در تمام جنبه ها همچون توحید؛ سلامتی، ثروت، استقلال، درآمد، عزت و احترام، محبوبیت، معنویت، شادی و نشاط، روابط، عزت نفس و اعتماد به نفس …

    و خداروشکر میکنم به خاطر همچین دستِ یونیکی؛ خداروشکر

    آری میشود به هر چیزی که میخواهی برسی آن هم به ساده ترین شکل، آن هم خدا باشد که برای تو کار میکند …

    اما درک جدید امروزم که رفته بودم به کنار رودخانه تا با خودم صحبت کنم

    هر وقت در مورد اصلِ اصلِ قانون صحبت میکنم یک احساسی بهم دست میده، یک احساسِ خوب منحصر به فرد که مشتاقم میکنه بارها در موردش صحبت کنم به شکل های مختلف، حتی همون زمانی که با خودم در مورد اصل قانون میگم، بارها و بارها تکرارش میکنم.

    حسی از رهایی … حسی از اینکه همه چیز میشود و امکان پذیر است … حسی از دنیای بدون محدودیت … حسی از خودم و خدایم فقط بودن … خیلی شیرینه، خیلی حقیقیه.

    وقتی خدایم به من میگوید: محمدم، پادشاه من بر روی زمین

    این جهان در هر لحظه در حال رشد و پیشرفت است

    و تو هستی که این انتخاب را داری خودت را هم سو با رشد جهان بکنی

    و هم سو شدنت را هنگامی که هدفی برمیگزینی و با هر چه که داری با توکل بر خدایت مسیر رسیدن به خواسته ات را از همین لحظه شروع میکنی و هنگامی که فقط ادامه میدهی، گاهی به تضاد بر میخوری و حتی بر‌نمیخوری به این صورت که، الهامی در خواب و بیداری بر تو میشود که تمرکزت را باید کجای کار بگذاری و یا به چه مهارتی نیاز داری از چه چیزی باید دست بکشی، و یا عادت به انجام چه کارهایی از هم اکنون باید در ذهن و رفتار و شخصیت ارزشمند خودت ایجاد بکنی، و وقتی که به الهامات توجه میکنی و عمل میکنیییییی، خواسته ی قلبیت، در قدم بعدیت که اکنون قدمی که به تو گفته شده بود را با ایمان کامل انجام داده‌ای، برایت واضح تر و مشخص تر میشود و تو اکنون بیشتر میدانی که چگونه و با چه انرژی و تعهدی دقیقا باید خود را به مدار خواسته ات آن چیزی که باید تمام حواس و تمرکزت را بر روی آن بگذاری و هر چه که تمرکزت را میگیرد حتی برای لحظه ای هرس و قطع بکنی همچون شاخ و برگ های اضافی درخت.

    باید بدانی که از وقتی که خواسته ات برایت مشخص و واضح است

    به صورت آگاهانه و با تمام تمرکز و حواس و انرژیت، با درک جدیدت با کلید واژه ای که اکنون میدانی چیست! و چه ها میکنددد

    ارتعاش خواسته ات را با فرکانس بالا به جهان هستی ارسال کنی.

    استاد جون میخوام مثال بزنم که چی بهم گفت و یک سری از تغییراتی که داشتم را بگم،

    بهم گفت

    امروز بی نهایت آسمون زیبا بوددد خدای من هرگز آسمون شهرم را اینجوری به این زیبایی امروز ندیده بودم، چند لایه ی آبی عمیق، دارک، لاجوردی، سفید .. توی آسمون آشکار بود و وقتی نور آسمون میزد به آب، یک تلالوی بسیار زیبایی را ایجاد کرده بود، خداروشکر میکنم

    نشستم و دستامو روی زانوم گذاشتم و باا نام خودش در حالی که خیره به آسمون و افق بودم شروع کردم به صحبت کردن هینطور که داشتم دوباره همین اصل را اینکه همین منبع ثروت، منبع خیر، منبع فراوانی و منبع رسیدن به هر خواسته ای تنها چیزی که از من انسان دریافت میکنه باورها و افکار و فرکانس های منه و نه هیچ عامل بیرونی دیگه ای را نمیشناسه و اصلا براش مهم نیست و اهمیتی نداره.

    خیلیییی مهم ترر شد برای من که آقااا جوون وقتی این را الان درک کردی تماممم

    یعنی این لحظه و تو میدونی که چی میخوای و میدونی منِ منبع منِ خدا فقط به چی پاسخ میدممم الان مهمممممممم تریننننن چیز برای تو اینه که، با کانون توجه ات داری چه فرکانسی را ارسال میکنی آگاهانه ! هوم؟!

    و اینجا به بعد بود که من چیزهایی جدیدی از زبان خودم در حالی که داشتم با خودم حرف میزدم و صدای زیبامو ظبط میکردم، اون وقت من تازه متوجه جملات و کلمات و درک جدیدم شدم و اون وقت بود که فهمیدم به راستی مدار من بالاتر رفته

    و الان که دارم مینویسم میدونم توی مدار بالاتر چقدر آدم های آگاه تر، شادتر، ثروتمندتر … وجود داره چرا میدونم> چون همین الان این باکس ایمیلم را باز میکنم و میرم پیام هایی که بهم داده شده را میخوانم کاملا احساس میکنم اون افراد هم پاره های من هیچچچ فاصله ایی باهاشون ندارم؟ خب این افراد قبلا کجا بودن؟>

    در واقع مدار جدیدم

    ترکیب آگاهانه تر زندگی کردن و خودم را به مدار بالاتر بردن با همون کلید واژه ی بینظیرو خارق العاده ایه که همین چند روز ( در مدار قبلیم) درکش کردم و اینممم بگم که از وقتی فهمیدم فرکانس تحسین، فرکانس تشویق و تبریک و .. چقدرر فرکانس خاص و خالصی هست انصافا سعی و تلاش کردم تمامم روزمم را انجام بدم این کارو

    و انگار خدا وقتی دید این نکته را به خوبی توی این مداری که هستم و تونستم درکش کردم، به خوبییییی پیاده اش کردم در واقع آقا به الهامم عمل کردم

    من را به مدار بالاتر برد البته با خواست و تعهد و تمرکز و تلاش ذهنی من

    و البته که خدا هم پاسخ میدهد و چه نیکو پاسخ دهنده ی تماممییی خداروشکرر

    حالا بهم گفت بیا روی باورهای کسب و کار جدیدت به سبک جدید توی همین مدار چیزی که بهت گفتم را پیاده کن

    یعنی یک سری افراد هستن توی این کسب و کار که با باورهای بینظیر و قدرتمندشون چه ثروت های بینظیری کسب کردند و من خیلی خوب میشناسمشون

    گفت مثلا بیا

    این فرد که اسمش ریکی از آرژانتین و 23 سالشه

    من میخوام چیزی که خدا بهم گفت را توی این قسمت با نظر بینظیر خداوند توسط درک بنده ی بینظیرش نقل و قول کنم، خداروشکر میکنم:

    + باید آپشن توانایی دیدن نکات مثبت رو روی شخصیت خودت نصب کنی تا بتونی با دیدن نکات مثبت و زیبایی های درونت و بیرونت در هرلحظه، فرکانس خوبی رو با احساس خوبت در هر لحظه به جهان ارسال کنی و جهان همون اتفاقات خوب رو بیشتر وارد زندگیت کنه. تا جایی که به قدری زیاد بشن که ظرفت، ظرفیت وجودیت توانایی دریافت این همه رو نداشته باشه و سرریز بشه از نعمت! و لاجرم یه ظرف خیلی بزرگتر بهت بدن تا جمع شون کنی! پس آپشن اول احساس لیاقت رو برات گسترده میکنه چون میبنی که نعمات ورودیت بیشتر و بیشتر میشن تا جایی که باور میکنی لیاقت دریافت بیشتر از اینا رو هم داری!

    ( یعنی بیام توی زمینه ی کسب و کارم که هنوز به مرحله ی live نرسوندمش، این مثال ریکی که توی همین کاره این کلمه را خیلیی برام بولد کرد آگاهانه بدونی چه فرکانسی را بفرستی، یعنی بیای به همین شکل نکات مثبت این فرد را باورهاش را انرژی بالاش را … ببینی و توجه کنی و به خودت آگاهانه بگی ببین ریکی جان تونسته به این موفقیت با این باورها و … رسیدن ببین پس حتمااا احساس لیاقت داشته که تونسته برسه، حتما این فردم توی آدم های توی این زمینه کاری وقتی میخواست وارد بشه کلییی آدم موفق دیده که همین حس را دقیقا که شما باید داشته باشی و ایجادش کنی، داشته، پس به همین شکل یکی از مهم ترین چیزها یعنی احساس لیاقت و خود ارزشی بیشتری را در خودت به همین شکل توی زمینه ی کسب و کارت با تمرکزززز بااالا و متعهدانه و آگاهانه ایجاد میکنی حالا باید ادامه بدی مطمئن باش محمدم که من هدایتت میکنم و مثال های بهتر از این شخص را میارم واست و بازم کار تو فقط مثل یک خار پشت اداامه دادن همین کار ذهنیه … تمام )

    + باید آپشن سپاسگزاری رو روی شخصیت خودت نصب کنی تا بتونی تک تک اون نکات مثبت و نعماتی که دریافت میکنی رو سپاس بگی و با این سپاسگزاری، بتونی در هرلحظه بالاترین فرکانس موجود در جهان رو ارسال میکنی! این فرکانس والا اتفاقات ورودی رو هی بهتر و بهتر میکنه! پس آپشن سپاسگزاری، نعمات ورودیت رو ارتقاء میده چون فرکانس احساس سپاسگزاری، از هررر فرکانسی در جهان بالاتره و به میزانی که لذت ببری از زیبایی های اطرافت، به همون اندازه فرکانس سپاسگزاری بهتری ارسال کردی و به جهان گفتی که بهترش!

    ( در ادامه دقیقا در مورد همین سپاس گزاری بهم گفت، بهم گفت مثلا همین فرد ریکی جان، وقتی نکات مثبتش را پیدا میکنی حالا به جای اینکه توی مرحله ی بالا بخوای دنبال احساس لیاقت بیشتر در خودت باشی، بیا و این بار آگاهانه و با تمرکز تمام سپاس گزارییی کن میخوام شاکر تر بشی میخوام فرکانس سپاس گزاریت با خلوص خیلییی بیشتر ارسالش کنی با تمرکز)

    و

    + باید آپشن تحسین کردن رو روی شخصیت خودت نصب کنی تا بتونی هرجا ردی از خدا میبینی، هرجا نعمتی از نعمات بی انتهای خداوند میبنی، به گستردکی و تنوع بینهایت “منوی نعمت ها” پی ببری! باور کنی که “منوی نعمات خداوند” خیلی بیشتر و گسترده تر از اونیه که فکرشو میکنی! خب عزیزم تویی که میبینی منوی خدا اینقدر متنوعه، باید خوشحال بشی و سپاسگزاری کنی و تحسین کنی یا اینکه حالت گرفته بشه از این همه نعمتی که وجود داره و هست و شده و میشه؟! پس آپشن سوم باور فروانی رو برات ایجاد میکنه تا چشمت رو محدود نکنی به منوی پیش غذا! بلکه غذاهای اصلی و بهتر صفحات بعدی منوی سلف سرویس خداونده!

    ( در ادامه بهم گفت به همین شکل مثلا وقتی ریکی تونسته با باورهاش با احساس لیاقتش با انرژی بالاش تونسته به این موفقیت برسه ببین این موفقیت بزرگش تا به اون روز، حتمااااا براش باورر پذیر بوده این عدد، حتماا فراوانیی این عدد فراوانی را باور داشته و باور کرده اونم اومده به همین شکل آدم هایی که تونستند به این موفقیت برسند به این عدد بزرگ برسند حتما گفته که این افراادم فراوانی را باور داشتند پس میشود میشود غرق در فراوانی بود)

    فقط با داشتن شخصیتی ارتقاء یافته ست که میتونی مدارت رو اتقاء بدی! و تا مدارت ارتقاء پیدا نکنه، هیچی در زندگیت ارتقاء پیدا نمیکنه! چون شخصیت ماست که در هرلحظه وادارمون میکنه چه طور عمل کنیم و در کل چه طور زندگی کنیم! بااااید جزئی از شخصیت بشه تا بتونی تمام اون قوانین و تیکه های پازل رو به طور همزمان اما دائمی و به طور خودکار در زندگیت اجرا کنی تا نتایج دلخواه وارد زندگیت بشن!

    تا شخصیتی مثبت بین، سپاسگزار و درعین حال تحسین کننده نداشته باشیم، هر نعمتی نزدیکمون بیاد رو با پس گردنی پس میزنیم! هر سه باید نصب باشن وگرنه یه جای کار میلنگه و از آخر نتایج هم معیوب میشن

    استاد جون این درک جدید من از قانون

    انقدر مشتاق بودم که بنویسم و خداروشکر که فرصتی داشتم که اینکاری که لذت میبرم ازش را انجام بدم

    اما استاد جون میخوام آگاهی هایی که بهم خدا جون توی این مدار جدیدی که هستم الهام کرده و من در حال انجامشون هستم:

    + بهم گفته روزه بگیر و من وقتی که گفت اصلا دنبال چراش نبودم، گفتم باشه خدا جون، و من ااینکارو از امروز انجام دادم

    + بهم گفته سیر و پیاز بخور ( استاد جون جالبه بدونی که قبل از اون قسمت آشپزی که در مورد سیر و پیاز گفتید من چندین و چند روز قبلش خواهر نازنینم رو کرد بهم و گفت محمد حتما سیر را بذار توی منوی غذا خوردنت و من اون روز با اکراه سیر خوردم ولی از فرداش! خیلی علاقه مند شدم به خوردن سیر و البته که پیاز من همیشه میل میکنم

    و بعدش وقتی که در مورد سیر و پیاز گفتید چند روز بعد از این الهامی که خدا جون خواهرم بهم گفته بود و من خیلی خوب نشنیدمش! وقتی شما گفتی دیگه حجت بر من تمام شد.

    + اتفاق بعدی که اافتاده، من از خدا میخواستم که سطح انرژیم خیلیی باالاتر بره و کمتر بخوابم و بیشتر روی خودمم کار کنممم با کمال میل

    اتفاقی که افتاد این بود که بهم گفت غذا نخور! چیز سنگین و حتی نیمه سنگین را مثل گوشت فعلا کنار بذار تا انرژی کمتری برای هضم غذا بره تا همیشه روحت وجودت آگاهانه تر باشه سرحال باشی و من اینکار چندین روزه که انجام میدم و به وضوح دیدم که هم کمتر میخوابم هم تمام روز را تقریبا توی سایتم و با فصل جدید زندگیمون که سریال زندگی در بهشت و با کلید واژه ای که درک کردم دارم همش اینکارو انجام میدم و واقعا لذت میبرم خداروشکر

    + اتفاق بعدی اینه که بهم گفته نوشابه بخور! اونم فقط شیشه ای و اونم برند کوکاکولا

    من همیشه انتخاب بین آب و نوشیدنی های مجاز و حلال دیگه، آب هست ولی الانم فقط دارم عمل میکنم به همین کار و چقدررر مشتاق شدم به همین کوکاکولا

    تازه برام نوشابه مزه ی جالی پیدا کرده که اونم به خاطر عمل به الهامم هست

    جالبه که بدونی که استاد جون مثل شما که علاقه داری موتور بذاری توی خونه، منم علاقه مند شدم شیشه های خالی کوکاکولای زیبا و خوشمزه ای که میخورم را بیارم و بذارم توی اتاقم! اینکارو همین یک ساعت پیش برای اولین بار انجام دادم. راستی استاد جون میدونستی کمپانی کولا فقط توی سه کشور نیست و در بالای 200 کشور هست! وواووو خدای من بینظیرههه

    + متوجه شدم که مراقبه کردن را بهترین زمانش برای من بعد از خوردن همون غذای سبکم هستت امروز متوجه شدم خداروشکر

    + متوجه شدم که دوست دارم در این مدار یک ساعتی را حداقل برای آرامش کامل ذهنیم تلاش کنم و این تلاش ذهنیم هم گوش دادن و مراقبه ی یک فایل بینظیریه که ارتعاش معجزه آسای مشخص فرکانس 528 Hz به جهان هستیه.

    خداروشکر میکنم به خاطر وجود ارزشمند شما استاد جون

    قبل از نوشتن انقدرر انرژیمم بالا بود که هی فقط میخواستم بنویسمش

    الان که نوشتم انرژی بالام کنترل شده و جاشو به آرامش محض در وجودم با کنترل آگاهانه اش داده.

    خداروشکر

    پس ماموریت این مدارم اینه که: آگاهانه تر به این شکل جدید زندگی کنم.

    بسم الله

    از خدا میخوام که من را ثابت قدم کنه الهی

    استاد جانم خیلی ممنونم که هستی.

    دوست دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای: