سریال زندگی در بهشت | قسمت 7

نوشته‌ی زیبا و تأثیرگزاردوستان عزیزمان «مریم‌، محمدرضا‌، علی‌ و زهرا »، به عنوان متن انتخابی‌ِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی می‌شود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کننده‌ی زیبایی‌ها و نعمتها‌، مصمم شده‌اند تا نمود واضحی بشوند از «صدق بالحسنی» و شاهد زنده‌ای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شده‌اند برای احاطه شدن با نیکی‌ها و نعمت‌ها.

نه فقط نوشتن درباره‌ی زیبایی‌ها و نعمت‌ها‌، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند‌ و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام‌، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار  فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى می‌رساند.

نگاه زیبای مریم عزیز:

سلام… شایسته جان…حرفهات توجهاتت و تمام کلامی که بر زبانت جاری میشه برای من درس داره‌‌. چقدر قسمت تنه درخت و پیچکهای انعطاف پذیرش برام نکته داشت و چقدر قابل تامله‌.. اینکه این پیچک ها مثل ترسهایی هستن که تو ذهنمونه و سالهای ساله به تمام زندگیمون گره خورده … باورهای ریشه داری که پاشنه ی آشیلمون هستن و ما اون باور رو فقط یه باوره ریشه دار میدونیم در صورتی که اون تو همه جای وجوده ما رفتار ما شخصیت ما و تصمیم گیریهای ما رخنه کرده و مارو سالهای سال از خواسته ها و رویاهامون دور کرده…

مثل وقتی که شما در مورد آرایش کردن تو دوره کشف قوانین حرف زدید.. که تو وقتی روی ارایش کردنت و ترس از بدون ارایش دیده شدنت کار میکنی ..وقتی به باور ارزشمندی میرسی فارغ از نگاه دیگران… جهان در برابر این تصمیم تو کرنش میکنه و تو نمیدونی چه سدهایی از اتفاقات خوب شکسته میشه‌.. به یک آزادی و رهایی عمیقی دست پیدا میکنی ..که تمام جوانب زندگی تورو در بر میگیره…یه ارایش کردنه ساده که شاید سالهاست تورو از تجربیات ارزشمندت دور کرده…یک ترسی که اگه بدونی مهار کردنش صفر به صد تو رو جلو میندازه.. وقتی تمرکزت رو از روی ارایش کردن برمیداری …ارایشی که ریشه ش نگاه و حرف مردمه‌.. اونوقته که میبینی تمرکزت به جهت های درست متمرکز میشه و درهای جدیدی که شاید (از نظر تو) هیچ ربطی به ارایش نداره برات باز میشه.. به قول شایسته جان.. این تصمیم روی تصمیمات غیر مرتبطِ تو نسبت به ارایش هم تاثیر میذاره.. شجاع میشی جسور میشی.. وقتی حس رهایی از ارایش رو تجربه میکنی درهای آزادی و تجربه زندگی به روت باز میشه وقتی نمیخوای دیگران رو راضی کنی انرژیت صرف رشد و پیشرفتت میشه.. و تو یک گام مهم در جهت ترسهات و مهم نبودن حرف مردم برداشتی که تو رو از هزاران جهت رشد میده..

حتی همین موضوع به ظاهر ساده کمک میکنه که سمت علائقت بری فارغ از اینکه مردم چی فکر میکنن… سبک زندگی شخصی خودت رو میسازی وقتی اون قدم رو درجهت برداشتن یکی از ترسهات برداشتی برای خودت زندگی میکنی نه مردم… و این سیکل مثبت از برداشتن همون قدمهای به اصطلاح کوچیک شروع شده و حالا تو ..همه جای زندگیت رد پای پاکسازی ترسهات رو داری میبینی… پس باور مهم بودنه حرف مردم باعث میشه ارایش کنی… وقتی ارایش میکنی تمرکزت به جای اصل روی فرعه و انرژی تو نشتی پیدا میکنه… زمانت…انرژیت…فرصت رشدت و تکاملت هدر میره…. حتی این میتونه ترمز و مانع مسافرت رفتن تو باشه…چون ذهن سختی کشیدن رو دوست نداره .. نمی تونی مسافرت کنی در صورتی که همش دغدغه پاک شدن ارایشت و تمدید ارایشت رو داری.. پس جهان هم باوره تورو بهت ثابت میکنه. که شرایط مسافرت با ارایش سخته و اجازه نمیده اونو تجربه کنی و اگر هم تجربه کنی مطمئنا نمی تونی تمام زیبایی اون شرایط رو دریافت کنی چون دغدغه ارایش مانع تمرکزت روی زیبایها میشه و به طبع تو از دریافت زیبایی و لذت بی نظیر سپاسگزاری جا میمونی..

پس تصمیم بگیریم…روی ترسهامون کار کنیم چون اون ترسها جاهایی ریشه دارن که شاید نتونیم اونا رو پیدا کنیم ولی هر ترسی رو که تو وجودت هست و میشناسیش و خوب میدونی چیه از اون شروع کن کم کم میبینی که به شناخت عمیق تری میرسی و قدرت بیشتری برای روبرو شدن با تصمیماتت رو داری. مثل باور فراوانی که استاد میگه وقتی روی باور فراوانی کار میکنی شاید صدها باور رو بدون اینکه بفهمی کاور میکنی …و شاید هیچ وقت نفهمی اون ترمز رو داشتی.. پس میشه از هر ضعفی که میدونی داره دست و پای تورو تو پیشرفت میبنده رو بنویسی و شروع کنی و اراوم اروم تیکِ انجام دادنش رو بزنی..

ترسهامون رو بشناسیم.. ترسهامون دارن ترمزهامون رو نشونمون میدن.. هر جا ترس داریم، نقطه پاشنه آشیل داریم.. ترس یعنی اسیر بودن همیشه در بندِ نجوای ذهنت بودن.. ترس یعنی باوری که هنوز نتونستی عملیش کنی..فقط شنیدیش.. ترس یعنی نقطه ای که باور درست در اون نقطه ساخته نشده.. مثل ترس از تمام شدن پول که نقطه مقابلش ساخت باور فراوانیه.. باور توحیدیه باور خداونده رزاقه.. ترس از قضاوت شدن…که باوره مقابلش ساخت اعتماد به نفس و عزت نفسه.. ترس از رها کردن…که نقطه مقابلش یکتا پرستیه…وقتی میترسی رها کنی یعنی شرک داری … ترس از رها شدن…وابستگی های شرک آلودی که سالها تو وجودمون ریشه زده‌‌ ..

ترس … ترس… نقطه ی مقابله ایمانه.. ابراهیم نترسید و اسماعیل و هاجر رو در بیابان رها کرد…چون خدا بود. ابراهیم از آتش نترسید…چون ایمان داشت که خدا هست.. ابراهیم بت ها رو نپرستید و نترسید چون ایمان داشت که رب بی همتا پروردگار جهانیان است‌.. ابراهیم چاقورو کشید و نترسید چون ایمان داشت…به قدرتش به فضلش ..

میخوام از ترسهام نترسم.. میخوام ریشه ها رو قطع کنم قبل اینکه تو وجودم ریشه بزنه.‌ میخوام به باورهام که ادعا میکنم ساختمشون عمل کنم.. اگه فکر میکنم که باور ساختم و عملی در کار نیست، من در توهمی شیرین به سر میبرم.


نگاه زیبای محمدرضا عزیز:
سلام اُستادِ عشق.

سلام عشقِ استاد.

سلام هم خانواده ای های شاد و ثروتمند و سعادتمندم.

اُوستاد اگه عِشقتون کُشته شما رُ با دستکشاش؛شما هم کُشتی مارُ با ؛ اون زاویه نگاهِتون به جهان. اون ابزارتون. اون گاه به گام پیش رفتنِتون. اون پرستیژتون. اون “کُشتی مُنو با…” گفتنتون. اون آموزش در حینِ لذت بردن از کاراتون. اون آخرِ کار رُ دیدنتون. ☟اون فیلم بردارتون؛ بابا این یکی رُ دیگه کجای باورام بگونجونم؟ اللهُ اکبر. آخه کار کردن با اون قیچیِ گردن کلفت همزمان با فیلمبرداری. خواهرم، نکُنه یه ابزار مثل کلاه ،کار گذاشتی روی اون موهای زیبای پسرانه مُدِتون برای نگه داشتن گوشی؟ هان؟ یا اینکه با یه دست دوربین رُ و بادستِ دیگه یه اهرُمِ قیچی در حالی که اون یه اهرُمِش رُ تکیه دادید به پهلوتون. هان؟؟؟ در هرصورت ایول. مَردی برا خودت و استاد. ☜ اون کنترل ذهنتون. اون شوخی هاتون و … و … و…

و اما اینکه چه دارید میکنید با “باورهای من” استاد قبلا در تصویرسازی های تقریبا ناخود آگاهم این سناریو رُ می دیدم که؛ به اون حد از درآمد و فعالیت برسم که برای کارهای خونه مستخدم بگیرم، اینجور کارهایی که شما از انجامشون لذت می برید رُ به کسی دیگه بسپارم، راننده بگیرم و …. تا اینکه خودم به کار مورد علاقه ام بپردازم. نَه اینکه این باور رُ داشته باشم که پول جمع کنم و ترس از اینکه یه بار بارون نعمت تمام بشه، نَه.بلکه این باور رُ داشتم که هر کاری رُ باید به کاردانش سپرد. تا وقتت رُ صرفِ کار و فعالیت مورد علاقت کُنی. اما بعد از لایوِ شماره ۱۳ باورام دگر گون شد. به این باور رسیدم که اگه ثروت همراه با ذهنِ ثروتمند باشه میشه ابزارِ لازم و با کیفیت خرید و از اینجورکارهای فیزیکی هم لذت بُرد. خدا نگهدار همگیمون بوده و خواهد بود.

شاد،سلامت،ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم.


نگاه زیبای علی عزیز:
سلام استاد عزیزم ممنونم بابت این فایل های با ارزش که خدا میداند چقدر درس های طلایی در ناخودآگاه ما ثبت میکند و ما با استفاده از آنها لذت میبریم

چیزی که ذهنم را بعد از دیدن این فایل به خودش درگیر کرد شباهت بین طبیعت و ذهن بود علف هرز و باروهای محدود کننده خیلی به هم شباهت دارند با این تفاوت که نقش مانع بودن علف هرز دیده میشود اما باور محدود کننده به این راحتی دیده نمیشود. علف هرز آرام آرام رشد میکند و مانعی برای دیدن زیبایی ها و یا رشد دیگر درختان مفید میشود درست مثل باور محدود کننده که مانع سپاسگزار بودن برای نعمت ها و فکر کردن به استاندارد های بالا تر میشود. گیاه یا درخت هرز نیازی به کاشت و مراقبت خاصی ندارد و استعداد رشد بسیار دارد که تمام فضای باغ را به خودش اختصاص دهد، باور محدود کننده هم نیازی به کاشتن ندارد چون خودکار بذر محدود کننده در جامعه و بین افراد وجود دارد و به رایگان در اختیار ما قرار میگیرد اما رشد باور محدود کننده نیاز به تغذیه ذهنی ما دارد یعنی ما با تکرار کردن و فکر کردن به آنها آرام آرام به این نتیجه میرسیم که ما هم باید مثل دیگران باشیم و محدودیت را بپذیریم یا انتخاب میکنیم نپذیریم چیزی که احساس جالبی برای ما ندارد و در عین حال چیز بهتر را بپذیرم. یک روزی آدم میبیند که فضا توسط علف های هرز گرفته شده یا مانع دید شده یا بعنوان مثال مانع رشد درخت میوه شده و اراده می کند و چند روزی وقت میگذارد و در نهایت راه جنگلی مثل استاد میسازد و یا موانع زیبایی های طبیعت پرادایس را بر میدارد با لذت اراده و باور

اما در مورد باورهای محدود کننده اینطور نیست بعد از اینکه خداوند به تو لطف دارد و با بهترین استاد آموزش اصل موفقیت آشنا میشوی و میفهمی که ایراد کارت نداشتن استعداد خاص یا مدرک و غیره نیست بلکه ایراد تو چیزهاییه که در درون خودت پذیرفتی و کار از علف هرز گذشته کوه ساختی و رفتی توی غار و از ترس بی پولی و گرفته نشدن نعمات جرات نداری بیرون بیای چه برسد به اینکه بخوای به سمت نعمت ها حرکت کنی، نشانه ها را میبینی که پرندگان و نعماتی که از بالای این کوه رد می شوند اما آنقدری این کوه و کویر تو را ترسانده که فکر میکنی نعمات و حیوانات زیبا تهدید هستند آمدن که تو را بترسانند و این موقع که صحنه های زیبا و نعمات پشت کوه محدود کننده را میبینی به شدت وحشت میکنی و میخوای که کوه را دور بزنی اما میبینی دور تا دور تو از کویر و کوه پوشاندی و باور نداری که با تمرین و مسیری که استاد و هزاران نفر دیگر رفتند بتوانی کاری از پیش ببری، ترس سراغ تو میاد که نکند همون غار را از دست دهیم و ……………. ترس به تو میگوید مگر با تمرین و تغییر نحوه تفکر میشود به موفقیت رسید. ترس میگوید برای چندین نفر از بچه های سایت شده اما احتمالش کمه برای تو ……

تفاوت دیگر علف هرز با باور محدود کننده این هست که علفهای هرز با زمان منطقی رشد میکنند یعنی برای زمین کشاورزی مثلا سالی ۲ تا ۳ بار نهایتا لازم است که محصول دهد یا برای درخت هرزی که مانع دید میشود چند سالی یکبار قطع کردن لازم دارد اما برای ذهن اینطور نیست علف هرز ذهن قدرت رشد لحظه ای دارد شاید امروز قطع بشن اما فردا حتما رشد میکنند و قدرت حرکت و هدایت به نعمات را از ما میگیرند. به قول استاد راهش اینه که هر لحظه باورهای قدرتمند کننده را به خودمان بگوییم و هر روز مثل غذا خوردن وقت صرف کنیم تا ذهن را مرتب کنیم و نحوه برخورد با باور های محدود کننده را بفهمیم. البته با ادامه دادن این روند راحت تر میشود اما باید همیشه این مسیر باشد و هر روز علف هرز ذهن را قطع کرد.

اینها را گفتم تا مقدمه ای باشد از سپاسگزاری من از شما یعنی از وقتی که این فایل را دیدم ایمان عجیبی در من ساخته شد که مانع ها را میشود برداشت هر چند رشد کرده باشند هر چند جلوی دریافت و دیدن نعمات را گرفته باشند هر چند مدتها به آنها نگاه کرده ای و کاری نکردی هیچ ایرادی ندارد باورها ی محدود هم مثل این درخت های هرز هستند ببین چه راحت برداشته میشوند به قول استاد هرچه میخواهی برای پیشرفت همین الان کنار تو هست. واقعا انگیزه مضاعف گرفتم تا بیستر روی اصولی کارکنم که نتایج بزرگی برای من داشته و خواهد داشت.

شاید نیاز به صرف زمان و پیدا کردن الگو داری اما میشود همانطور که برای این همه آدم انجام تمرینات ساده این همه پیشرفت ایجاد کرده برای تو هم میشود نحوه کار باورهای ذهنتو بفهم و هر روز روی آنها کار کن. شاید نیاز به صرف انرژی داری اما ارزش دارد به آدمی تبدیل میشوی که میخواهی به خودم میگم به لیست موفقیت و خود باوری خودت نگاه ببین تک تک موفقیت های تو چیزی بود برای ذهنت همه میگفتن نمیشه اما تو باور داشتی که میشود و حرکت کردی ببین این نتیجه شده الان

استاد عزیزم پیرو جلسه ۴ عزت نفس برای خودم فایل ورد درست کردم و تمام موفقیت هایی که بدست آوردم را با جزییات نوشتم و هر بار که آگاهی های ناب این جلسه را گوش میکنم این نوشته ها را نیز میخوانم و ایمانم و خود باوریم نسبت به خودم بیشتر میشود که میشود میتوانم

طبیعت چه زیبا به من آموزش میدهد چقدر زیبا ترس از تغییر باور های مالی را از من گرفت. چه خوب شد که مغز کلام را دریافت کردم که باور پول درآوردن سخته دقیقا مثل درخت هایی است که به راحتی استاد قطعش کرد کافیه که هر روز تو این کار را انجام دهی و از فضای پاک شده ذهنت لذت ببری اونوقت میبینی مثل هدف های دیگری که به حقیقت پیوست به واقعیت تو تبدبل میشود و پول ساختن راحت ترین کار دنیا میشود برای تو. دنیا قانونش ساده است از بس ساده است که نه ذهن میپذیرد نه آدمهای اطرافت تو. همه به دنبال پیچیدگی هستند حرکت کن خداوند به تو پاسخ خواهد داد خداوند کارشو خوب بلده تو کارت خدایی کردن نیست تو کارت بندگی کردنه تو کارت اینه که با تمام وجود قدرت را به خدای درونت دهی و خدا کارش همینه ادعونی استجب لکم


نگاه زیبای زهرا عزیز:
به نام خالق زیبایی

سلام استاد جان سلام مریم جان سلام دوستای عزیزم سلام بر عشق سلام بر بهشت

اومدم فایل رو پلی کردم و گفتم خدایا هرچی قرارِ امروز یاد بگیرم رو تو چشممو بینا کن و گوشمو شنوا و قلبمو باز تا دریافت کنم وای خدای من شکرت وقتی میخام یه قدمی بردارم و یه هدفی دارم با اراده و مصمم شروع میکنم و باورها و قدم های بزرگتر باید بیشتر از خدا طلب کمک کنم مثل وقتی میخام اون درخت های بزرگتر که ویو رو بیشتر گرفته قطع کنم مثل باور های ریشه ای تر و بزرگتر باید اراده قوی تر داشته باشم که در ادامه مریم جان طی تکامل رو هم توضیح دادن که واقعا عالی بود. باوجود تفاوت در نظر و سلیقه، عشق بین شما موج میزنه و من تحسین و تصدیق میکنم این عشق رو و آزادی و رهایی

ابزار خوب و کارا وقتی به سمت هدفت حرکت میکنی کار راحتر و لذت بخشتره البته برای لذت بیشتر هم همه چیو مد نظر داری مثل نوشیدنی که قرار نیست یه کله فقط کار کنی و زجر بکشی و آخر که تموم شد بیای و یه چیزی بخوری همون قدم اول برای لذت این مسیر ابزارک نوشیدنی مناسب برمی‌داری. ای خدااااااا حشره عشق هم داریم خوب باید دور شما باشه هرچی نماد عشقه چون عشق جزعی از وحودتون شده عشق به تمام هستی حتی وقتی استاد براونی رو باعشق نوازش میکرد این انرژی بینهایت حس میشه

اول هدف رو مشخص میکنیم و خورد میکنیم و شروع میکنیم که مریم جان نشون داد پروژه امروز از کجا تاکجاس. اگر درفکر بهبود باشی تلاش می‌کنی که هرچه که مانع هست از سر راه برداری نه اینکه بگی خوب این درخت ها هم زیباست بزار باشه اما وقتی فکر کنی از این زیباتر و بهتر هم میشه قدم برمی‌داری و به اونکه که هست راضی نمیشی و با هدایت خدا شروع می‌کنی

اونجا که مریم جان داشت راجب رشد پیچک تو تنه درخت می‌گفت من گفتم خدای من قرار چی یاد بگیرم قرارمریم جان باز قانون رو برام بازتر کنه که خدارو شکر عجب توضیح شفافی. پیچکی که پیچیده به درخت مثل ترس های کوچیک من که منو متوقف کرده و تو ذهنم چسبیده به باور های بزرگتر که تا تکاملو طی نکنم و این ترس ها و پیچک ها کوچیک رو قطع نکنم هرچه تلاش کنم نمیتونم اون باورها رو قطع کنم. اصلا شهامت برداشتن قدم برای تغییر اون باورها پیدا نمیکنم پس این جا هم باز قانون تکامل که از همین ترس ها و تغییرات به ظاهر کوچیک شروع کن مثل رانندگی مثل تاریکی مثل پوشیدن رنگ دلخواه تا یواش یواش شهامت قدم های بزرگ رو پیدا کنی باید پیچک هارو قطع کنی وگرنه حتی اون درخت بزرگ رو از ریشه هم دربیاری هرچی بکشی نمیتونی اونو جا به جاکنی. وقتی کم کم قدم برمی‌داری شاخه های کوچیک پیچک ها و درخت های کوچیک رو قطع می‌کنی نتایج یکی یکی هویدا میشه بسته به اون درختی که قطع می‌کنی ویو زیباتر میبینی و چشم انداز بیشتری از هدفت ظاهر میشه و مثل ویو خونه نتایج ظهور می‌کنه.

پس من یاد گرفتم که تکاملم باید توی باور های کوچیک و ترس های کوچیک طی بشه مثل همون پیچک و شاخه های کوچیک تا بتونم باورهای قوی تر و ریشه کن کنم. اول کار سخت به نظر میرسه اما وقتی نتیجه نهایی رو تجسم کنی و قدم به قدم حرکت کنی مسیر راحت تر میشه و انگیزه میگیری برای برداشتن قدم های بیشتر و این قانون تجسم و رسیدن به احساس خوبه

خدایا شکرت که چشممو بینا و گوشمو شنوا کردی و قلبمو باز کردی تا درس های این فایل رو بگیرم. خدایا شکرت

عاشقتونم و به زودی آمریکا میبینمتون


برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    231MB
    15 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 7
    65MB
    15 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

364 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مجید بختیارپور عمران» در این صفحه: 2
  1. -
    مجید بختیارپور عمران گفته:
    مدت عضویت: 974 روز

    به نام آنکه این جهان را در خیر مطلق آفریده و

    هر چیز به ظاهر شر یا بدی را که میبینیم بقول همون آیه همیشگی که ما عباسمنشی ها از بهریم

    الخیر و فی ما وقع هستش یعنی در دلش در نهایت خیری و خوبی و شادی هست پس این یعنی جهانی با خیر مطلق داریم

    پس به تام آنکه به این زیبایی این جهان را خلق کرد تا مارو بیاره اینجا چند صباحی خودشو در ما نشون بده و مارو محک بزنه و دوباره ببره اوتجایی که همه چیش جاویدان و ابدی هست حالا اگه ما سرباز اون قدرت برتر بودیم که بهشت همه جا میراث ماست و اگه خدایی نکرده سرباز شیطان ذهن شدیم که جهنم میراث ماست آتشی که ناپیدا مارو از درون میسوزاند که جز آب ایمان هیچ چیزی نمیتونی خاموشش کنه

    به نام خدایی که کمکم میکنه تا بیایم اینجا تا هر روز این گرد وخاکی را که بر قلب ما بر ایمان ما بر ارزش ووشایستگی درونی ما بر عزت نفس الهی ما بر قدرت و توانایی الهی ما بر نبوغ و خالق بودن ما نشسته رو پاک و تمیز کنیم تا بتوانیم سرباز آن قدرت همیشگیه زنده و جاویدان باشیم تا در هردوجهان مثل استاد و مریم عزیزش که هر روز اینجا داریم تماشاشون میکنیم ، بهشت میراث ما باشد الهی شکرررررت برای این غبارروییه هر روزه که امکانشو بما میدهی سپاااااااااس

    و نیت بعدی ما برای اینجا اومدن:

    اومدم تا هم صدای متفاوت شوم هم نگاه متفاوت و الهی برای گسترش جهان زیبا الهی شکر که خوش آمدم به اینجا خوش آمدم به صلات به نماز به رازونیاز با تو بزرگ و با اعظمت اومدم تا صدای قنوت مرا بشنوی آمدم تا صدای قیام مرا صدای رکوع و سجود مرا بشنوی که درماندگی ام را رفع کنی میخوام تمام اون گرد وغباری را که با اشتباهاتم با شرکم با چسبیدن به کمبود با حسرت خوردن حسادت ورزیدن و قضاوت کردن بهم چسبیده که باعث فقیری من و بازار کسادی منو بی اعتمادبنفسی من و ترس و نگرانی های بی جهتم شده رو پاک کنی خدایا تمیزم کن پاکم کن تا قدرتی که بهم دادی رو برای خلق زندگی ام بکار گیرم تا مثل استاد باعشقم الگوی الهام بخش شوم برای اطرافیانم ،میخوام باشکوهترین کار دنیارو انجام دهم مقدس ترین و معنوی ترین کار دنیا رو که ثروتمندشدن هست الهی شکررررررت

    سلاااااام و صد سلااااام به همه عشقیای خوب و دوست داشتنی در توحیدی ترین مکان دنیاچ

    درووووود و به روی ماه همتون

    استاد باعشق و مریم عزیز خیرتان قبول باشه خدای خوبم پیام عاشقانه و پیام توحیدی ات را بوسیله پیامبران زمانت شنیدیم و اطاعت کردیم

    سپااااااس برای این هدایت سپاااااس برای این پیام الهی که هر روز اینجا داریم میشنویم و میبینیم الهی شکرررررررر بدرگاهت

    مریم عزیز ممنونم ازت برای تصویر برداری عالییییییی از این زندگی زیباتون در این بهشت زیبا ممنونیم ازت بابت این همراهی برای این پایه بودن تحسینت میکنیم احسن بر تو که پابه پای همسرجانت با فول انرژی ایستادی قوت قلبی براش برای انجام کارهای سختی که شما اینقد باعشق و راحت و پرانرژی انجام میدین که انگار نه انگار کار سختی باید انجام بشه و مطمعنم چقد این ویو عالیییییی خواهد شد و چه حالی میده رو چمن تروتمیز به درخت قد کشیده تکیه بدی و براحتی اون ویوی زیبای دریاچه و اون سبزه زارها و درختان روبرو رو تماشا کردن خیلی حال میده من اون حس زیبا رو تحسین میکنم.

    تحسین میکنم اون هوای بهشتی پارادیس و اون جنگل های سرسبز و اون رودخانه زیبا رو که شراب طهور جاری هست تحسین میکنم که با تجهیز شدن به الله اکبر رفتین به جنگ درختای هرزی که جلوی زیبایی بیشتر این بهشت و گرفتن رفتین تا لیاقتتونو بیشتر به جهان نشون بدین که شما لایق داشتن همچین بهشتی را هستین و چقد این حس خوبه که وقتی میری باغ و هرس میکنی و وقتی کار تموم میشه میای استراحت میکنی و نتیجه رو میبینی و یه نوشیدنی خنک بسیار مرغوب میزنی به بدن چقد چیزای خوب و عالی اونجا پیدا میشع نوشیدنی که از سبزیجات درست شده باشه تا حالا نه دیدم نه شنیدم دمتون گرم دم تولیدکنندگان موادغذایی این کشور گرررررم چه بهشتیه اونجا که یک عمر فقط ما شعار مرگ بر آمریکای خیانت کارو به خورد ما دادن این آخوندهای عوضی خدانشناس دروغگوووووو خدایا شکرت که بیدارمون کردی خدایا شکرت که هوشیارمون کردی خدایا شکرت که بوسیله این انسان توحیدی پیامبر زمانت بما فهموندی که مهم انسانیت نه نژاد نه زن و مرد بودن و هیچ دینی بالاتر از دین انسانیت و توحیدی وجود نداره هرچی انسان تر توحیدی تر خدایا شکررررررت که انسان والا به خدا تیدیل میشود یعنی شبیه خدا میشود باعشق مهربان سخاوتمند زیبا آفرین رزاق کار گشا دوست داشتنی الهی شکرت که برای انسان تر شدنمون اینجاییم.

    چقد این چند وقتی که دارم این فیلم ها رو میبینم اخلاقم عوض شد چقد جلوی زبانمو که میخواد اشتباه بچرخه رو سریع میگیرم چقد نصبت به همسرم و بجهام مهربان تر شدم چقد تو کار خونه پررنگتر دارم میشم نتیجه تماشای این فیلم که بقول استاد و مریم عزیز که یواش یواش درون مارو به سمت زیبایی و زیباتر شدن شکل میده تا بیایم بفهمیم میبینیم یک انسان دیگه ای شدیم که با قبلمون خیلی متفاوتره دقیقا اینو دارم حس میکنم در خودم امروز رفتم سیفون زیر سینگ ظرفشویی خونه رو تمیز کنم به یک مشکل برخوردم حالم بد شد یهویی اعصبانی شدم سر ثانیه ای یاد استاد افتادم که هر مشکلی میخواد راه راحتترو بهت نشون یده سریع حسمو خوب کردم جایی دیگه رو باز کردم کلا اونو آوردم بیرون هم راحت زیرشو بستم آب بندی شد هم خواست بهم بگه بالاترشو باز کن چون یک چوب کبریت گیر کرده که اگه بدون بازکردنش زیرش درست میشد اون چوب کبریت دیده نمیشد بعد زودی باید چندوقت دیگه هم بخاطر نرم تخلیه نشدن آب تو سینگ سیفون ازاول باز میکردم و چقددددد بهم حال داد این الهامه که اگه راهنمایی های استاد دراین فیلم نبو چقد امروز باید دادوفریاد میکردم وااااای خدایااااااا شکرت که کار و تر وتمیز انجام دادم هیچ خونه رو تی کشیدن آشغالا رو ریختم تو آشغالی و جارو دستی با خاک اندازی که خانمم گذاشت حموم بشوره رو خودم شستم و تروتمیز اومدم نشستم فیلم قسمت 7و تماشا کردم و لذت بردم واقعا چه حالی میده نتیجه درست استادجان مریم عزیز برکت وجودتونو شکررررررر الهی شکررررررر

    وشوخی با مزه ای که مریم جان شروع کرد سر دستکش خودشو استاد خیلی باحال بود و استادم چقد باحال جواب میده چقد عشقتون رابطه تون زیبا و قشنگ من وقتایی خونه اعصبانی میشم به خودم میگم فکر کن تو هم مثل استاد خواستی فیلم بگیری و به کاربرات نشون بدی اینو چیجوری میخوای نشون بدی واین بلعث میشه سریع بخودم میام و آروم میشم و فیلتری تو ذهنم هست برای تکاملی انشالله درست شدن بزودی همه این زود از کوره در رفتنام درست میشه میدونم مطمعنم اگه اینجا باشم قدمی که گرفتم و ادامه بدم حتمااااا روزهای قشنگتر و بهتری در راه هست الهی شکررررررررر

    تحسین میکنم شما دوتا عشقیارو که بدون کمک کسی با ارزش ابزار هر کار سختی رو هم میزنین به دلشو موفق بیرون میاین منم اینو میخوام بشم

    و اون قسمت پیچ پیجکی که مریم جان چقد زیبا به قوانین درونی ما ربطش داد که این پیچ پیچکای هرز تمام شاخ و برگای درختو محاصره کرده که اگه درخت و قطع کنین تا ریشه اینو از کنده درخت قدیمی زد بیرون نزنی قطع نکنی محال این درختارو براحتی در ببرین و ربطیش دادین به ترس ها و نگرانی ها و چیزای منفی که مثل این پیچ پیچک وجود مارو در بر گرفته و نمیزاره ما نفس راحت بکشیم تا اینارو قطع نکنیم رشد ممکن نیست آزادی و راحتی ممکن نیست و اولین مثالش درست مشکلیه که یک عمر اسیرشم و خیلی منتطر فرصتی هم توش بیوفتم و ازش عبور کنم ترس از تاریکی تاریکی تنهایی در تاریکی از بچگی تو من موند بخاطر فیلم های ترسناکی که میدیدیم بیمار بودیم تو یه سنی خودمون میرفتیم دنبال اینجور فیلم ها و شنیدن داستان قدیمی جن از زبان بزرگترا که 99درصدش دورغ بود همه از شنیده هاشون میگفتن کمتر کسی بود مواجه شده باشه و اینا تو ذهنم از بچگی مثل این پیچ پیچکا در درونم پیچید باعث ترس های بیشتر شده که خداروشکررررر از خیلی ترسا در من کمتر شده چون فهمیدم ترس شرکه واسه همین برای اینکه مشرک نباشم باهاشون توذهنم میجنگم دارم ایمان جمع میکنم تا برم به جنگ ترس اصلی ام دمتگرم مریم عزیز که به چیز خوبی تکیه کردی و یچیز دیگه تحسینت میکنم که چیجوری تنها ایتجا خیلی وقتا میمونی اینم خیلی ذهنم و سیخ میده که ببین مریم جان تنها تو دل این جنگل میمونه تو از چی میترسی این حرفا و هم به خودم میگم تا آماده تر شوم و چقد بعضی روزها پلن میریزم که بزنم تو دلش منتطرم تکاملی برم جلو انشالله روزشو خدا برام تعیین کرده بزودی میرسه الهی آمین و چقد واسه اون روز فکر میکنم هیجان دارم ترس دارم ولی مزه عبور از این ترسا رو دارم حسشو تجسم میکنم تا قوی شوم و موعودش زودتر برسه وااااای چه حس و حال عالی خواهم داشت دقیقا مثل اون روزی که استاد سه روز تو اون باغ تو چادرش باهاش مواجه شد دل تو دلم نبود کتابشو داشتم میخوندم قسمت آخر داستان کتاب رویایی که رویا نیستن خیلی هیجانی بود اون قسمت که استاد زد بیرون دید هیچ خبری نیست و تمام اون داستان و ذهن خودش ساخت درست منم میرم تاریکی بفکر جن هستم فقط این فکر اذیتم میکنه یعنی میشه یروزی بیام اینجا بنویسم که خدایا شکررررررررت هوراااااا بلاخره موفق شدم بعد یک عمری رها و آزاد شوم از دست این پیچ پیچکای مزاحم خدایا فقط با اره ایمان امکان پذیره و تا میتونم میام اینجا ایمانمو قوی میسازم با دیدن استاد و خوندن کامنتای دوستان من این جا میام رنگ خدایی میگیرم خدایا کمکم باش که بدون تو حتی نفس کشیدنم دشواره…..

    و لحظه ای که برونی خوشکل و خوش اندام اومد کنار استاد چقد صحنه قشنکی بود شوخی استاد با اسب نازنینش خیلی این صحنه رو دوست داشتم خیلی این حس حیوون به صاحبش و متقابل و دوست داشتم آخه ما با این حسا بیگانه نیستیم یکساله یک حیوون داریم بنام جسی خانم ژرمن شیپر اصله یک سگ باوفا مهربون دوست داشتنی که واقعا حال ادم و خوب میکنن با مهربونی و احساسشون خیلی لذت بخش لحطاتی که با اونا هستی الکی نیست که استادو مریم عزیز با حیوانات سر میکنن با مرغ خروس و اسب و بز ولی نمیدونم چرا استاد اینجا سگ نداره یا فکر کنم سگ دست و پاگیر تر از بقیه حیوانات هست باشه چون استاد چیزایی که در بندش کنه رو دوست نداره شاید این باشه که درسته.

    صحنه ای که استاد داشتن اون درختا رو اره میزد و میکشید بیرون خیلی جالب و لذت بخش بود و مریم جانی که با حرفای شیرینش لذت تماشا رو بیشتر میکرد و انشالله در قستمهای بعدی این ویوی زیبارو بدون مزاحمت هیچ درخت هرزی میبینیم و همه باهم لذت میبریم وای که چقد تماشای این بهشت لذت بخش و آدم سیر نمیشن من که سیر نمیشم با وجود اینکه خودم بچه جنگل و طبیعت هستم در شمال کشور زندکی میکنم یکعمر تو روستای شمال زندگی کردم در کنار جنگل باز جنگل و رودخونه میبینم دست و پامو گم میکنم البته 28سال تو روستا زندگی کردیم الان اومدیم شهر مهاجرت کردیم ولی شهرمون هم 20دقیقه به قشلاقمون راهه یک ساعت بع ییلاقی که اونجا در فصل مرداد بدنیا اومدم سال 54خدایا شکررررررت که همه جا خونه و زندگی داریم خدایا شکررررررت که من جنکلی هستم عاشق طبیعتم با طبیعت زنده ام الهی شکرررررررت

    واقعا تماشای پرادایس برام اصلاااااا یکنواخت نمیشود مخصوصا جایی که همش هواش بهاریه آخه چه کسی میتونه از بهار سیر یشه چه آدم هنرمندی میتونه از بهار سیر بشه اون اگه وجود داشته باشه آدم نیست خخخخخخخ

    خدایا شکرت بابت کلاس درس امروزم برای نماز و رازونیاز امروزم خدایا شکرت که رفتم دکتر بهم دارو داد فعلا امروز خیلیییییی بهترم 6ماه دارم صرفه میکنم خودت شاهدی نه غر زدم نه ناشکری کردم نه کم صبری همش میکفتم مثل تیری در کمان به دستان تو دارم کشیده میشم و خوش بحال من که روزی پرتاپ شوم از چله کمان خدا اون روز چه شوووووم چه حالی پیداااا کنم بعد 6ماه سرفه خوب شدن چه حالی میده خدایااااا شکرت که اتفاقاتی در این مدتا افتاد که خودت میدونی و من و چقددد قوی شدم دمتگررررررم به خودم و خدای خوبم که چقد هوامو داره ممنونم که منو بردی دکتر و این داروش داره جواب میده همه اینا بهانه است اصل شفا خود تویی اینم خودت میدونی که میدونم ازت ممنونم برای امروزم برای هرچی گفتی نوشتم برای لذت بردنم برای چیزای خوب یاد گرفتنم برای درس عالی که از پیچ پچیک گرفتم برای عشقو احترامی که بین این زوج محترم و دوست داشتنی برقرار و جاریه الهی شکرت تحسبن میکنم دیدن سرتاسر زیبایی این سریال بهشتی رو الهی شکررررررررد بدرگاهت دوستت دارم

    دوستان باصفا همهتون دوست میدارم…

    عاشق این سرزمین توحیدی هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    مجید بختیارپور عمران گفته:
    مدت عضویت: 974 روز

    سلام و درود بر پرستوی خانم گل

    درود خدا بر بنده خوب خدا که اومد اینجا تا بقول استاد باعشقمون یک صدای متفاوت و نگاه متفاوت و الهی بشه

    اومدم تا اینجا هم خوش آمد بگم که تازگی ها به سرزمین توحیدی خدا قدم گذاشتی و اینکه همین الان پا بزار رو تمام خواسته های نفسانیت و چشمتو ببند و نیت کن بگو خدای پاک میکنم این صفحه اینستامو که ترس تو دلم انداخت و منو از تو دور میکنه رو برای نزدیک شدن به تو قربت علی الله دکمه حذف و فشار بده خودتو راحت کن وگرنه کارت کند پیش میره وقتی میدونی اینجوری حالتو خراب میکنه چرا نگهش میداری نگو بزار بزرگتر شم بزار تکامل پیدا کنم یسری جا هست باید قدم بززگ برداری آخه این واقعاااا کاری نداره قطعش کن این شاخه هرز اضافی رو بعد سعی کن هر وقت بیکار شدی بیا ایتجا بگرد حوصله فایل گوش دادن و نداری کامنت بخون حوصله کامتت و نداری فایل ببین حوصله فایل تصویری رو نداره صوتی و گوش کن یا برعکس بلاخره هرکاری میکنی اینجا باش اینجا باش تا ایمانت پررنگتر و زیبا تر بشه و قویتر بشی و بزرگتر و زودتر از ما به نتیجه بهتر برسی ای کاش ترس من فقط همین بود حذف کردن اینستا امانش نمیدادم من ترس از تاریکی دارم فوبیایی که از بچکی رو سرم مونده درحال حذفش هستم این واقعا تکامل میخواد ولی اینستا فقط با یک چشم بستنه حذفش کن راحت میشی و چند وقت دیگه میای به جان ما دعا میکنی خخخخخ دوست داشتم یه حسی بهم گفت بیام زیر کامنتت اینارو بنویسم انشالله کمکت کنه برای قویتر شدنت خواهر خوبم موفق و پیروز باشیییییی بهترین جای دنیا هستی هر کار میکنی فقطططط اینجا باش بقیه خودبخود ردیف مشه فقط فعال باش هر روز کامنت نمیزاری یا کم میزاری فقط بخون و گوش کن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: