سریال زندگی در بهشت | قسمت 7 - صفحه 3

364 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    افسانه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 2257 روز

    به نام خدا

    سلام استاد و مریم خانم عزیز

    من کارم شده هر روز صبح تا بیدار میشم فایل های زندگی در بهشت و اول نگاه میکنم و فک کنم اولین نفری هستم که نگاه میکنم چون دیدگاه صفر هست وقتی من نگاه مکینم😎 کللللی انرژی مثبت میگیرم با این سریال و روزمو شروع میکنم.ممنون از شما یک دنیا.

    استاد منم از زمانی که شروع کردم روی دیدگاهم یکم حرفه ای تر کار کنم به طور خیلی اتفاقی خدا هم شرایط آزاد و زمان لازم رو برام فراهم کرد . خیلی عجیب دوران قرنطینه پیش اومد که من الان یک ماه هست که کار نمیکنم اما حقوق میگیرم و با خیال راحت روی باورهام کار میکنم فایل های شما رو گوش میکنم کتاب میخونم و احساس میکنم خیلی خیلی حالم بهتره و بهتر از اینم خواهم شد.سپاسگزار خداوندم هزاران هزاران مرتبه شکر به خاطر این دروه از زندگی و مممممنون از شما یک دنیا.

    خیلی دوستتون دارم 😍😍😍😍❤❤❤❤❤❤❤😘😘😘😘😘😘😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    Shahsavari گفته:
    مدت عضویت: 2329 روز

    بنام خالق زیبایی ها *

    با توکل به الله مهربان برای شروع بهترین کلاس درس دنیا

    توسط استادان گرانقدرمان سید حسین عباسمنش و مریم جان شایسته

    و بهترین و خاص ترین همکلاسی های دنیا ……..

    و اما درس امروزم ………………………

    ادامه و تکرار و تکرار و تکرار کنترل ذهن به سمت دیدن زیبایی های خداوند و کندن علفهای هرز ذهن……

    و برای شروع داشتن بهترین ابزار مناسب …….

    1_مسلح به الله اکبر

    2_قیچی خفن

    3_اره برقی هیولا

    4_داشتن باتری اضافه

    5_بهترین نوشیدنیهای محبوب و دوست داشتنی

    6_دستکشهای حرفه ای (الحق که از مریم جان خفن تره)

    خداااااااااااااااااااااااااااااای من چه حشره های دوست داشتنی تا حالا ندیده بودم چه اسم با حالی (حشره عشق)

    وااااااااااااااااااای چقدر خندیدم خدایا شکرت …..اصلا از اینا تو ایران که نیست …

    خدااااااااااااااااااااااااای من این درختا و علفهای هرز انگار تمومی ندارن ……………..

    استاد چه تشک باحالی خدا واستون جور کرد که راحت بشینین و کارتونو انجام بدید ….

    و اما استراحت و خوردن نوشیدنی و تعویض باتری اره برقی ….

    خدایا شکرت واسه اون سایه درختی که استاد و مریم جان زیرش نشستن

    و خدا قوت گفتن براوونی عزیز و با وفا به استاد …..

    استاد واقعا این طرز صحبت کردنتون رو خیلی دوست دارم

    براوونی چه دمی تکون داد و رفت ……………….

    راستی گریس کجاست ………

    خداااااااای من من چقدر خنده های مریم جان رو دوست دارم چقدر انرژی میده به آدم خدایا شکرت

    الهییییییییییییییییییییییی که همیشه بخندی عزییییییییییییییییییییییزم

    چه پرنده های زیبایی یاران غار براوونی شدن خدایا شکرت ………………

    یه تیکه از زمین استاد رو به اجاره گرفتن و خودشون هم اطرافش رو تمیز میکنن خدایا شکرت واسه این همه ثروت و نعمت که فراوونه ……

    اون ابرای وسط آسمون چقدر زیبا بود خدایا شکرت …………..

    مریم جان چه تشبیه خوبی بود اون پیچک که به دور درختای دیگه پیچ خورده بود دقیقا مانند بعضی از باورهایمان و دقیقا پاشنه آشیلم رو گفتی من قبلا خیلی از تاریکی از نزدیک شدن به حیوانات و پرندگان همچنین از رانندگی میترسیدم

    اما از زمانی که شروع به کارکردن روی عزت نفسم کرده ام خدارو شکر این ترسها کمتر شده اند و مانند این علفای هرز باید همیشه روی این ترسها تکرار و تمرین کنم ….

    چه مثال خوبی زدی مریم جان این که ما باید همیشه از ترسهای کوچکتر شروع کنیم تا تکاملمون طی بشه …….

    خدایاشکرت برای این خورشید عالم تاب

    منظره خونه چقدر زیبا میشه وقتی این شاخ و برگها از بین بره ……….

    و اما نتیجه گیری از درس امروز……………………….

    استاد فهمیدم که واقعا برای شروع هر کاری راه غیر ممکن و سخت دیده میشه اما باید حرکت و قدم اول را بر دارم و قدم به قدم کار کنم تا بتوانم به نتیجه برسم و همیشه به آخرش توجه کنم که موفق میشوم

    ودر آخر بابت اون انرژی که در وجودتون هست و تلاش و حرکتتون برای داشتن یک منظره زیبا از خداوند سپاسگذارم

    به امید دیدنتون در پرادایس ………

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    لیلا بشارتی گفته:
    مدت عضویت: 2385 روز

    خدایاسلام

    بهشت من سلام

    زیبا رویان بهشتی سلام

    زیبا بینان بهشتی سلام

    وسلام به همه کسانی که در این بهشت تفکر وتعقل می‌کنند وتقوی وکنترل ذهن دارند

    سلام به همه ی ما.

    خدایا امروز هم به عشق تجربه ی بهشت در این دنیا چشمامو باز کردم.

    وقتی اومدم وارد بهشت بشم، یه پیام از خدا دیدم، بهم گفته:لیلا جان تبریک میگم بهت، تو در مسیر درست هستی، تو خیلی خوب داری قوانین من رو درک میکنی، تو خیلی خوب داری دنبال من وزیباییهای من میگردی، خوب داری منو تایید وتحسین میکنی، خوب داری شکر نعمتهای منو بجا میاری، خوب داری روی خودت کار میکنی، وحتی خودتم اینو فهمیدی با احساس خوبی که تو این مدت داشتی، ومنم نشونه هامو برات فرستادم که لیلای من، مسیر درست همینه، تایید کردم همینه، بهت لایک های سبز نشون دادم، که همین بشه نشونه برای درستی مسیرت وادامه ی اون… حال این هم یه پیام برای توست عزیزم بیشترین امتیاز، ولی مغرور نشو این فقط یه پیغام از طرف من به توست، که همون وقتها که نجواها میومدن که حالا نمیخواد کامنت بزاری، همین که داری روی خودت کار میکنی، بسه، اصلا دنبال کامنت خوندن وکامنت نوشتن نباش، این پیام رو بهت دادم، ای بنده ی محبوب من، که بدونی واگاه باشی که هم نوشتن چیزی که درک کردی وهم خوندن درک وآگاهی بچه های دیگه چقدرررررر میتونه بهت کمک کنه ومسیر برات راحت‌تر بشه ولذت بخش تر بشه، خدای مهربونم سپاسگزارم که امروز بهم پیام دادی تا راهمو ادامه بدم….

    پیش به سوی تموم کردن کار

    تمام ابزار لازم برداشته شد.

    توشه ی راه، نوشیدنی‌های مناسب وخفن برداشته شد.

    دستکش های مررررد پوشیده شد وسپاس از این دستکشها که بارها به استاد کمک کردن.

    واما مهمترین سلاح برای مومن، مسلح به الله اکبر بودنه، ومصمم شدن وادامه دادن با توکل وتکیه به بزرگی وصف ناشدنیه خداونده که هر لحظه هدایت می کنه تو هر مسیری که ازش هدایت می‌خواهیم.

    😂😂😂😂حشرات عشق، که بهم چسبیدن، اونم از ته، وهمه جا باهم هستن، وهمین باعث تولید مثل زیادشون شده واین منو یاد یه جوک میندازه که واسه ایام قرنطینه ساخته شده، ومن نوروز این خبر و شنیدم که جمعیت جهان با شروع زمستان سال جاری افزایش چشمگیری خواهد داشت!!! 😉😉😂🙈🙈

    اینم از اثرات باهم بودن ما، مثل همین حشرات عشق در دوران قرنطینه….

    خوب پروژه مشخص شده، پس به راه می‌افتیم وخداوند پشت وپناه همه ی ماست.

    ماشالله ماشالله صد هزار الله اکبر به این همه زور بازو، به این همه قدرت بدنی که یه درخت رو کشیدن بیرون…

    قانون:آدم میتونه با پشتکار واراده وادامه دادن وتلاش وتمرکز، از پس خیلی از کارها بر بیاد، وهر چقدرررررر ادامه بدیم کارها برامون راحت‌تر میشه وادامه مسیر هموارتر

    چقدر خوبه که آدم بعد هر تلاش به خودش یه استراحت کوتاه بده تا هم باطریهای خودش شارژ بشه هم باطریهای ابزارش، نوشیدنی‌های فوق‌العاده، گوارای وجودتون ونوش جان.

    🐴🐴🐴♥️♥️🤣🤣🤣استاد جان، شما یه توانایی بالقوه دارین در دوبلریه صدا، مخصوصاً برای شاد کردن دل بچه ها، پسر من غش غش میخنده وقتی این طوری حرف میزنین، بیا بغل عمو، بیا بغل دایی، عاشق این شوخ طبعیتون هستم که همیشه فضا رو دلنشینتر میکنید با خنده های قشنگ مریم جان، وهمین شادی خودش یه اصل مهمه توی زندگیه ما آدمها، که خیلی از ما با اون غریبه شدیم وای کاش تلاش کنیم تا دوباره با شادی وخنده آشتی کنیم، با بهانه های مختلف اما درست، نه با مسخره کردن دیگران والفاظ ناشایستی که شده ورد زبون یه سری از ماها برای خندوندن دیگران، به هر حال من خنده وخندوندن رو خیلی دوست دارم وهمیشه شما دونفر ومایک عزیزمو تحسین میکنم، که شاد هستین وشادی رو به ما هدیه میدین.

    خدایا شکررررررررررت، که امروزم شاهد یکی دیگه از نعمت‌ها وبرکت های زندگیه استادم، اجاره دادن یه قسمتی از این زمین 20 هکتاری به مخابرات، چه ثروت غیر فعال خوبی رو میتونه وارد زندگی کنه، اینه که استاد همیشه مثال مدارها رو میزنه، وقتی تو در مدار مناسبی باشی، ثروت میاد بدنبال تو، مثل همین مخابرات که اومدن سراغ استاد واسه اجاره ی اونجا، وچه جالب که این چرخه ی وارد شدن خیر وبرکت فقط با جاری شدن اجاره بهای اونجا توی زندگیه استاد ادامه نداره بلکه همین اینترنت پرسرعت ورایگانه استاد بواسطه ی وجود این دکل ها، ویا پاکسازی مسیر رفت وبرگشت ورسیدگی ومحافظت از اونجا توسط این شرکت، قطعاً از موهبتها وبرکت های دیگه ای هست که استاد در مدارش هستند ودریافت میکنن.

    وچقدر مردم آمریکا تحسین برانگیز هستن، بخاطر اینکه هر کس در هرکاری مشغوله، بدون نظارت چوب بالای سر، خود جوش داره کارشو با بهترین کیفیت وبدون اتلاف وقت انجام میده وتعهد محکمی برای انجام کاری که بهش محول شده داره، وبه نظر من ما این رفتار غلط رو از بچگی از اجتماع وخانواده ومدرسه به عنوان یه ورودیه نامناسب، به وجودمون راه دادیم البته ناخواسته، چون در سنین پایین، اختیاری در کار نبوده وکنترلی نداشتیم، همون موقع که همش توی بچگی چک شدیم، کنترل شدیم اونهم محسوس ونه نا محسوس، هر کاری خواستین انجام بدیم، از ترس ووحشت تهدید های پدر ومادر ومعلم وپلیس بوده خوب اینم نتیجس که می‌بینیم، وبهتره ازش اعراض کنیم وحالا که قانون رو میدونیم خودمون روی خودمون کار کنیم وکارمون رو درست انجام بدیم وجهان مارو به جاهایی هدایت میکنه که هرچی کار درسته اونجاست.

    قطع کردن شاخ وبرگهای نازک توسط مریم عزیز، منو یاد این جمله ی استاد میندازه که تکرار میکنن، تو سهم خودتو انجام بده باهر چی که الان داری، از هرجا که هستی، با هر کاری که میتونی، شروع کن تو یه قدم بردار جهان چند قدم برات برمی‌داره، والان مصداق این جمله رو اینجا میبینم، قدم های کوچک مریم با اون توانایی وبا اون ابزاری که در اختیارش داره، وحالا بقیه کار توسط استاد به شکل قطع کامل اون درختا با ابزار قوی تر اتفاق میافته واما مهمترین کار جهان برای مریم جان ودر ادامه با سخاوت ایشون برای ما، اینجا اتفاق میافته که یه الهامات وآگاهی هایی از دل این اتفاق بیرون میاد که خیلی خیلی کمک کنندس در انجام هرکار دیگه ای، واون الهام، پیام خداوند برای ماست، برای روشن شدن چراغ مسیرمون، با اون پیچک هرزی که ریشه ی اون داخل تنه ی قطع شده ی یه درخت قدیمیه، وپیچیده دورتادور اون یکی درخت هرز روییده شده کنار دریاچه، وقطع کردن این درخت، مستلزم قطع کردن این پیچکه هرزه، که شاید تنه ی معطغی داره ولی خیلی بهم تنیده شده، درست مثل ترسهای کوچیک ما که جلوی رشدو پیشرفت مارو گرفتن وما اونهارو بی‌ربط میدونیم وهیچ تلاشی برای پیدا کردن وقطع کردنشون نمی‌کنیم، ووقتی شروع به قطع کردنشون میکنیم وبا رفتن توی دل این ترسها یی که به ظاهر هیچ ارتباطی به رشدمون نداره وچطور با قطع این ترسهای کوچیک، جرأت انجام خیلی کارهارو پیدا می‌کنیم با فکت کردن این واقعیت که اگه من تونستم برم توی دل فلان ترسم ودیدم که چقدر شهامت دارم واون ترس چیزی نبوده که من قبل از وارد شدن به اون تصور می‌کردم واز پس اون ترس براومدم، برم توی دل کارها وببینم واقعا آنقدر سخت نبوده که فکرشو میکردم ویه جورایی دیگه اسیر دام چگونگیها نمیشم. وخداوند خودش روشنگر تاریکی‌ها ست وهدایتگر ما…

    ترسهای کوچکی که دور ذهن ما پیچیدن وبا قطعشون ومخصوصا با از ریشه زدنشون، چقدرررررر میتونیم ذهنمون رو سبک‌تر کنیم برای حرکت در مسیر رشد وتعالی، واین هم از الهام ما از طبیعت بود که با برداشتن یه قدم کوچک از طرف مریم عزیز، بهش هدایت شدیم.

    مریم جان وقتی شما از ترس از تاریکی گفتین، چراغی توی ذهن من روشن شد، یه ترس مخفی از من بیرون کشیده شد که انقده مخفی خودشو دور ذهنم پیچیده کرده بود که واقعاً نمیدونستم که مانعی باشه برای رسیدن من به بهشتی مثل همون بهشتی که الان شما در اون هستین، وخواستش توی وجودم داره هرلحظه بیشتر زبانه میکشه. البته من از روزی که فهمیدم شما چند روزی به تنهایی در این کلبه ودر این فضا بودین، ترس وخوف عجیبی گرفتم وبه خودم گفتم تو عمرا بتونی حتی یه دیقه اینجا تنها باشی، مخصوصاً شب که برای من خیلی خوفناکه موندن در این جور فضاها، طبیعی وجنگلی وحتی کوهستانی!

    چه ترسهایی از چیزهای مرعی ونامرعی دارم وچه ساده با خودم میکشونم اینور وانورمثل غل وزنجیر به پام، هیچ وقت فکر نکردم که شاید همین ترس وخوف باشه که مثل یه تر مز مخفی نزاره من با اونهمه فشار دادن پام بروی پدال گاز، هیچ حرکتی به سمت در خواستم که زندگی توی جای بی نظیر وداشتن یه ملک شخصی توی دل طبیعت هستش، انجام بدم، این عشق ودر خواست هست، این کار کردن روی خودم هست، آرامش هست واعتماد به خداوند هست ولی در کنارش این ترسم هست، پس ساکن موندم واز اینجایی که هستم یه قدم هم نرفتم جلو. البته در مسیر این خواستم که زندگی در طبیعت لذت بردن از یه همچین بهشتیه،چون من از اونجا میترسم، از تاریکی شب اونجا میترسم، بارها ترسهایی اومده سراغ من که مثلا اگه چند نفرنیمه شب بیان اونجا……

    بگذریم….

    یه داستان…

    من چند سال پیش هدایت شدم به روستای پدریه خودم در شهرستان اقکند، از توابع میانه وخلخال، ده مندجین، این ده وسط کوه هاست ود عمیق ترین دره ی پهناور که ازیه طرف به کوه چسبیده واز یه طرف به رود قزل اوزن واز یه طرف به جنگل واز یه طرف به باغهای روستاییان، جای خیلی قشنگیه، وقسمت مهمه این داستان اینجاست که خونه ی پدر بزرگه من در بالاترین نقطه ی ده هستش که از سمت کوه میشه اولین خونه، از سمت جنگل میشه اولین خونه واز سمت رود میشه آخرین خونه واز سمت باغ ها هم میشه بالاترین خونه که تمام باغها از ایوان اونجا پیداست، یه باغ چسبیده با خونه ی پدر بزرگم، که من بادیدن اون باغ خیلی خیلی دلم خواست که یه روزی خدا کمکم کنه تا اونجارو بخرم ویه ویلای خوشگل وسطش برای خودم بسازم هر روز صبح که چشمم به این باغ می‌افتاد، ساعتها ویلای خودمو اونجا تجسم می‌کردم وچه لذتی از این تجسم می‌بردم، تمام وجودم داغ میشد بیشتر وقتها خودمو توی خونه ی خودم در اون باغ حس می‌کردم وخلاصه بگم در کنار همه این اشتیاق وتجسم وعشق سوزان کلی ترس هم داشتم ودارم، مثلا ترس از ریزش کوه پشت خونم، ترس از جنگل تاریک چسبیده به خونم، ترس از راه های خاکی وپر پیج وخم وباریک این ده، ترس از ندادن مجوز دهداری برای ساخت ویلا، وترس از مقاومت کردن عموی مادرم برای فروش اون باغ به من، خوب به نظر شما من میتونم با وجود این همه ترس وشرک مالک یه چنین جایی باشم که واقعاً بهشته؟ معلومه که نه!

    من برای قطع کردن این ترسهام واین باورهای شرک آلودم هیچ کاری نکردم، چون فکر نمیکردم خیلی مهم باشن، اما الان به وضوح رسیدم که اینها ترمزهای مخفی هستند که خودشون رو دور ذهن استتار کردن، باید قطعشون کنم….

    میخوام قطعشون کنم وبجاش بذر شجاعت وشهامت وتوکل واعتماد به خداوند رو بکارم واین طوری میتونم ادعا کنم که سمت خودمو خوب انجام دادم.

    وقتی صحنه ی قطع اون در ختان نسبتا تنومند رو توسط استاد با اره دیدم واین صحنه رو با قانون مطابقت دادم، فهمیدم یه سری از باورها وترسهای ما که حاصل سالها ورودیه نامناسب بودن آنقدر تغذیه شدند که قطعشون نیاز به جهاد اکبر وعزم راسخ وتنرکز وتلاش زیادی داره وجالبه که خیلی از ما این باورهایی که مثل این درختهای هرز جلوی دیدن روی زیبای زندگی رو گرفتن رو تصور می‌کنیم که زندگی با این باورها ی هرز، بسیار زیباست، زندگی با فقر یه فضیلته بزرگه، زندگی با سختی ومشقت پاداش بزرگی نزد خداوند داره، زندگی با غم واندوه و مشکلات جام بلایی ست که از طرف خداوند به ما هدیه شده چون در پیشگاه خداوند مقربتریم، اما غافل از اینکه با این باورهای غلط ومخرب وهرز، خودمون رو از چه زیبایی وچه توحیدی وچه آرامشی، وچه عزت نفسی وچه فراوانی که در جهان در جریانه، محروم کردیم، دقیقا مثل کسی که بار اول پاشو توی این بهشت بزاره واونجا و با همون درختهای هرز کنار دریاچه ببینه، خوب ورودی‌ اون نامناسبه! واونجا و همونطور که هست بپذیره وهیچ تلاشی برای قطع اون درختان هرز نکنه، ولی کافیه آدمهایی مثل استاد ومریم جان بیان جلو وبهش بگن تو اگه بدنبال دیدن این دریاچه ی زیبا وارد اینجا شدی باید کمک کنی که این درختهای هرز رو قطع کنیم، چون ویوعه این دریاچه بدون اینها خیلی زیباتره، از این طرف دریاچه اونطرف رو میبینی واز اون طرف اینطرفو واون کلبه ی زیباهم کاملا پیدا میشه. واستاد جانم، خداوند همه ی مارو هدایت کرده از روزی که تصمیم گرفتیم بدنبال زیبایی ودرک قوانین باشیم، به سمت شما، به این خانواده به این بهشت تا پیام خداوند به گوش ما برسه وشما بهمون بگید که بابا جهان رو جور دیگری هم میشه دید یه جور زیباتر، فقط هر چی اضافست، هر چی ترسه، هر چی محدودیت، هر چی ساکن وراکد بودنه، هرچی مقاومته، هر چی شرکه، هرچی وابستگی، هرچی عجلس، هرچی عدم لیاقت، هرچی نداشتن عزت نفسه، هرچی بخدا اعتماد نکرده هزار تا از این هرچیارو باید قطش کنی، فقط شروع کنید، هرکی هرجاهست وبا هرچی که داره واز هرجا که میتونه شروع کنید به قطع کردن، چون هر کار نا ممکنی با برداشتن یه قدم شروع میشه وهر چی جلوتر بریم کارها راحت‌تر میشه ودیدن تصاویر نتایج در طول مسیر ودر شروع کار مثل این نوشیدنی‌های فوق‌العاده بهمون انرژی میده واشتیاق مارو برای تموم کردن کار بیشتر میکنه.

    خدایا شکررررررررررت که فرصتی فراهم شده تا با زندگی در این بهشت والهاماتی که در این طبیعت به ما میرسونی، بتونیم قوانین رو بهتر درک کنیم، ودر عمل استفاده کنیم وبه امید وانگیزه ی دریافت نتایج بیشتر ادامه بدیم.

    استاد جان ومریم عزیزم ودوستای مهربونم ممنون که کامنت منو خوندین، در پناه خداوند سربلند وپیروز وثروت مند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
    • -
      سیاوش و نسرین گفته:
      مدت عضویت: 2837 روز

      سلام خانم بشارتی عزیز . کامنتتون بسیار زیبا بود و زیبا تر اینکه فهمیدم یکی ازبخش کاغذکنان داره کامنت میذاره . من و همسرم هم اصالتمون مال یانبلاغ و خلف هستش.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
      مدت عضویت: 2252 روز

      سلام لیلای عزیزم

      خط به خط کامنتت پر از آگاهی بود

      واقعا لذت بردم…مرسی که وقت گذاشتی و برامون نوشتی

      بهتون افتخار می کنم تا قدم دهم پیش رفتید، ایشاله روز به روز موفق تر بشید.

      اون جا که گفتید خانم شایسته چند روز و شب توی پارادایس تنها موندن، واقعا شگفت انگیز بود برام، واقعا درس داشت، ایشون که گفته بودن از تنهایی اونم در شب میترسن، ولی موفق شدن این کار رو انجام بدن. واقعا دست مریزاد، هر آنچه دارن تجربه می کنن لایقش هستند. ایشاله روز به روز بیشتر به آرزوهای قشنگشون برسن. همچنین شما لیلای خوش قلب عزیزم.💓💞

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    آزاده زمانی جوهرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1910 روز

    سلام استاد گرامی ومریم عزیزم، عاشق صمیمیت شمام، باور کنید از وقتی که باشما هستم دقیقا بازتاب این تصاویر عشقی را در زندگی مشترکم می بینم واقعا این فیلم‌ها هدایتی ست از طرف خداوند مهربان تا ماها که اینها را می بینیم در مسیر عشق قرار بگیریم واقعا با خنده هاتون با کلامتون انرژی می گیرم اینها ورودی های عالی برای ماست واین ورودی ها شرایط عالی در زندگی مشترکمون ایجاد می کنه. همچنین محبت استاد به اسب قابل ستایش وتحسینه، چقدر یاد اون وویس آرامش استاد افتادم که به ما آموزش داد که خودمون را با تمام هستی یکی بدونیم. مریم جونم چقدر چیدن پیچک با قیچی بهم حس خوبی دادیکی از ترس هایی که تو وجود من بود ترس از رانندگی بود ولی به لطف خدا دوسالی هست که رانندگی می کنم من به حدی این ترس را تو وجودم بزرگ کرده بودم که حتی با فکرش هم دچار هراس می شدم ولی وقتی رفتم تو دل این ترس فهمیدم خیلی پوچ وبی معنی بوده هربار به خودم میگم چقدر رانندگی لذت بخش بوده ومن خودم را محروم می کردم الان با این کار شما جرقه ای به ذهنم اومد که برترس های دیگه ای که دارم غلبه کنم. مخصوصا بر ترس از آب. تصمیم دارم ان شااله شنا کردن را هم یاد بگیرم. ممنون از فیلم هایی که می ذارید که هر کدومشون یه دنیا آموزش برای ما داره. خیلی دوستتون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    علی امجدیان گفته:
    مدت عضویت: 3323 روز

    سلام استاد عزیزم ممنونم بابت این فایل های با ارزش که خدا میداند چقدر درس های طلایی در ناخودآگاه ما ثبت میکند و ما با استفاده از آنها لذت میبریم

    چیزی که ذهنم را بعد از دیدن این فایل به خودش درگیر کرد شباهت بین طبیعت و ذهن بود

    علف هرز و باروهای محدود کننده خیلی به هم شباهت دارند با این تفاوت که نقش مانع بودن علف هرز دیده میشود اما باور محدود کننده به این راحتی دیده نمیشود

    علف هرز آرام آرام رشد میکند و مانعی برای دیدن زیبایی ها و یا رشد دیگر درختان مفید میشود درست مثل باور محدود کننده که مانع سپاسگزار بودن برای نعمت ها و فکر کردن به استاندارد های بالا تر میشود

    گیاه یا درخت هرز نیازی به کاشت و مراقبت خاصی ندارد و استعداد رشد بسیار دارد که تمام فضای باغ را به خودش اختصاص دهد باور محدود کننده هم نیازی به کاشتن ندارد چون خودکار بذر محدود کننده در جامعه و بین افراد وجود دارد و به رایگان در اختیار ما قرار میگیرد اما رشد باور محدود کننده نیاز به تغذیه ذهنی ما دارد یعنی ما با تکرار کردن و فکر کردن به آنها آرام آرام به این نتیجه میرسیم که ما هم باید مثل دیگران باشیم و محدودیت را بپذیریم یا انتخاب میکنیم نپذیریم چیزی که احساس جالبی برای ما ندارد و در عین حال چیز بهتر را بپذیرم

    یک روزی آدم میبیند که فضا توسط علف های هرز گرفته شده یا مانع دید شده یا بعنوان مثال مانع رشد درخت میوه شده و اراده می کند و چند روزی وقت میگذارد و در نهایت راه جنگلی مثل استاد میسازد و یا موانع زیبایی های طبیعت پرادایس را بر میدارد با لذت اراده و باور

    اما در مورد باورهای محدود کننده اینطور نیست بعد از اینکه خداوند به تو لطف دارد و با بهترین استاد آموزش اصل موفقیت آشنا میشوی و میفهمی که ایراد کارت نداشتن استعداد خاص یا مدرک و غیره نیست بلکه ایراد تو چیزهاییه که در درون خودت پذیرفتی و کار از علف هرز گذشته کوه ساختی و رفتی توی غار و از ترس بی پولی و گرفته نشدن نعمات جرات نداری بیرون بیای چه برسد به اینکه بخوای به سمت نعمت ها حرکت کنی، نشانه ها را میبینی که پرندگان و نعماتی که از بالای این کوه رد می شوند اما آنقدری این کوه و کویر تو را ترسانده که فکر میکنی نعمات و حیوانات زیبا تهدید هستند آمدن که تو را بترسانند و این موقع که صحنه های زیبا و نعمات پشت کوه محدود کننده را میبینی به شدت وحشت میکنی و میخوای که کوه را دور بزنی اما میبینی دور تا دور تو از کویر و کوه پوشاندی و باور نداری که با تمرین و مسیری که استاد و هزاران نفر دیگر رفتند بتوانی کاری از پیش ببری، ترس سراغ تو میاد که نکند همون غار را از دست دهیم و …………….

    ترس به تو میگوید مگر با تمرین و تغییر نحوه تفکر میشود به موفقیت رسید

    ترس میگوید برای چندین نفر از بچه های سایت شده اما احتمالش کمه برای تو ……

    تفاوت دیگر علف هرز با باور محدود کننده این هست که علفهای هرز با زمان منطقی رشد میکنند یعنی برای زمین کشاورزی مثلا سالی ۲ تا ۳ بار نهایتا لازم است که محصول دهد یا برای درخت هرزی که مانع دید میشود چند سالی یکبار قطع کردن لازم دارد اما برای ذهن اینطور نیست علف هرز ذهن قدرت رشد لحظه ای دارد شاید امروز قطع بشن اما فردا حتما رشد میونند و قدرت حرکت و هدایت به نعمات را از ما میگیرند. به قول استاد راهش اینه که هر لحظه باورهای قدرتمند کننده را به خودمان بگوییم و هر روز مثل غذا خوردن وقت صرف کنیم تا ذهن را مرتب کنیم و نحوه برخورد با باور های محدود کننده رابفهمیم البته با ادامه دادن این روند راحتر میشود اما باید همیشه این مسیر باشد و هر روز علف هرز ذهن را قطع کرد

    اینها را گفتم تا مقدمه ای باشد از سپاسگزاری من از شما یعنی از وقتی که این فایل را دیدم ایمان عجیبی در من ساخته شد که مانع ها را میشود برداشت هر چند رشد کرده باشند هر چند جلوی دریافت و دیدن نعمات را گرفته باشند هر چند مدتها به آنها نگاه کرده ای و کاری نکردی هیچ ایرادی ندارد باورها ی محدود هم مثل این درخت های هرز هستند ببین چه راحت برداشته میشوند به قول استاد هرچه میخواهی برای پیشرفت همین الان کنار تو هست. واقعا انگیزه مضاعف گرفتم تا بیستر روی اصولی کارکنم که نتایج بزرگی برای من داشته و خواهد داشت

    شاید نیاز به صرف زمان و پیدا کردن الگو داری اما میشود همانطور که برای این همه آدم انجام تمرینات ساده این همه پیشرفت ایجاد کرده برای تو هم میشود نحوه کار باورهای ذهنتو بفهم و هر روز روی آنها کار کن

    شاید نیاز به صرف انرژی داری اما ارزش دارد به آدمی تبدیل میشوی که میخواهی به خودم میگم به لیست موفقیت و خود باوری خودت نگاه ببین تک تک موفقیت های تو چیزی بود برای ذهنت همه میگفتن نمیشه اما تو باور داشتی که میشود و حرکت کردی ببین این نتیجه شده الان

    استاد عزیزم پیرو جلسه ۴ عزت نفس برای خودم فایل ورد درست کردم و تمام موفقیت هایی که بدست آوردم را با جزییات نوشتم و هر بار که آگاهی های ناب این جلسه را گوش میکنم این نوشته ها را نیز میخوانم و ایمانم و خود باوریم نسبت به خودم بیشتر میشود که میشود میتوانم

    طبیعت چه زیبا به من آموزش میدهد چقدر زیبا ترس از تغییر باور های مالی را از من گرفت. چه خوب شد که مغز کلام را دریافت کردم که باور پول درآوردن سخته دقیقا مثل درخت هایی است که به راحتی استاد قطعش کرد کافیه که هر روز تو این کار را انجام دهی و از فضای پاک شده ذهنت لذت ببری اونوقت میبینی مثل هدف های دیگری که به حقیقت پیوست به واقعیت تو تبدبل میشود و پول ساختن راحترین کار دنیا میشود برای تو. دنیا قانونش سادس از بس ساده است که نه ذهن میپذیرد نه آدمهای اطرافت تو همه به دنبال پیچیدگی هستند حرکت کن خداوند به تو پاسخ خواهد داد خداوند کارشو خوب بلده تو کارت خدایی کردن نیست تو کارت بندگی کردنه تو کارت اینه که با تمام وجود قدرت را به خدای درونت دهی و خدا کارش همینه ادعونی استجب لکم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
    • -
      رعنا فتاحی گفته:
      مدت عضویت: 2112 روز

      سلام به برادر عزیزم

      چه کامنت پر محتوایی دنیایی از آگاهی از شما نهایت سپاسگزاری را دارم

      چه زیبا گفتید گیاهان هرز نیاز به کاشت ومراقبت خاصی ندارند واستعداد رشد بسیاری دارند باورها هم به این صورت است نیاز به کاشتن ندارند چون بذر باورها به رایگان در جامعه و بین افراد وجود دارد و در اختیار ما قرار می گیرد .

      ایراد کارت نداشتن استعداد خاص یا مدرک وغیره نیست بلکه ایراد تو چیزهاییه که در درون خودت پذیرفتی و کار علف های هرز گذشته کوه ساختی ورفتی توی غار و از ترس بی پولی و گرفته نشدن نعمتات جرات نداری بیرون بیاید چه برسد به اینکه بخواهی به سمت خواسته هایت حرکت کنی.

      چه زیبا گفتی برادرم که باور نداری که با تمرین ومسیری که استاد و هزاران نفر دیگر رفتند بتوانی کاری از پیش ببریم ترس سراغ تو میاد که نکند که همین غار را هم از دست دهم .

      ترس به تو میگوید مگر با تمرین و تکرار و تغییر نحوی تفکر می شود به موفقیت رسید .

      ترس می گوید برای چندین نفر از بچه های سایت شده اما برای تو احتمالش کم هستش.

      ممنونم همیشه موفق و سربلند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    ستاره بنی نجاریان گفته:
    مدت عضویت: 3897 روز

    خدای مهربانم استاد نازنینم و مریم عزیزم و پارادایس دوست داشتنی و مستر براونی عزیز دریاچه ی زیبا کلبه ی چوبی نازنین و درختان و طبیعت فوق العاده و خورشید عالم تاب،من بی نهایت از شماها سپاسگذارم به خاطر ثبت این لحظه های ناب این درسهای عالی و هفتمین روز زندگی در این طبیعت بکر و بی نظیر خدایا بی نهایت سپاسگذارم که ابرو بادو مه و خورشید همه در کارند تا ما زندگی رو به زیباترین شکل ممکن و کارا ترین شکل تجربه کنیم و کلی درس بگیریم از این زندگی فوق العاده. خدای من نوشیندنی های فوق العاده و این دوتا حشره ی عشق که میتونه نشانی از عشق و علاقه باشه که باهم همه جا میرن وقتی به هم چسبیده اند خدای من چقدرررر باحالن اینا، نوشیدنی های خنک و گوارا که واقعا خستگی کار رو با نوشیدنشون میشه از تنت بیرون کنی مستر براونی عزیز و آغوش باز استاد به روی مستر براونی و عشقی که نثارش میکنه اصلا عکسی که انتخاب کردید برای این قسمت چقدر در خودش حس سپاسگذاری رو به ما بیننده ها القا میکنه خدایا شکررررت و بعد درسهای فوق العاده طبیعت استاد و مریم عزیز که با صبر و پشتکار و تلاش درختها رو یکی یکی میبرند تا ویوی دریاچه رو زیباتر کنند من رو به فکر فرو میبره که هرکاری با لذت و پشتکار و آرامش هرچقدرم ظاهرش سخت به نظر بیاد با مداومت بالاخره نتایج یکی یکی نمایان میشن و خستگیت در میره از دیدن نتایج و هربار چقدر تو رو رشد میده خدا میدونه تا حالا چقدر درخت رو شماها حرص کردید و کندید که ما چشمه ی کوچیکی از اونو داریم میبینیم و چقدر ذهن شماها داره صبر و پشتکار و استمرار و تمرین میکنه چقدر داره آماده تر میشه برای مداومت و صبر و تلاش برای هدف های بزرگتر و چقدر ظرف وجودتون داره آماده تر و گسترده تر میشه به خودم فکر میکنم قبل از مادر شدنم اصلا آدم الان نبودم این صبری که الان دارم این پایداری و استقامت این جدیت در انجام امور و کارها و اهدافم به خدا چقدر من رو رشد دادن چقدر خدای مهربان ما آدمها رو به شیوه های مختلف رشد میده وظرف وجودمون رو گسترش میده وای الان درک میکنم که اگه در جریان زندگی رها باشم و خودم رو با پرو بال و آغوشی باز بندازم تو دل خداوند مهربون خدا به زیباترین شکل ما رو از هر لحاظ می افزاید خدایا شکرت کم کم دارم معنای اعتماد کردن و رها بودن رو بهتر درک میکنم استاد چقدر سپاسگذار بودن و لذت بردن از نعمتها میتونه آدم رو رشد بده و بعد باورهایی که با وارد شدن بر دل ترس ها یکی یکی قوی تر میشه و ایمان و اعتماد به نفسی که هر بار افزایش پیدا میکنه به خدا زندگی به این شیوه میتونه یک بهشت بی پایان باشه هیچ روزیت شبیه روز دیگه نیست هرروز کلی درس جدید میگیری از درون کلی اتفاقات جدید رو تجربه میکنی خدایا کمکم کن که همواره در این مسیر ثابت قدم باشم و استمرار داشته باشم و هر لحظه من رو به راه راست هدایت کن استاد شما خیلی ارزشمندی حضورتون برای ما خیلی با ارزشه این درسهایی که میشه از زندگی شما گرفت خیلی پرباره خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  7. -
    نادیا حمیدی فر گفته:
    مدت عضویت: 1929 روز

    سلام خدا قوت استاد عزیز و بانو شایسته دوست داشتنی و با محبت

    چقدر هر روز که میگذره و این همه زیبایی های جهان هستی رو به نمایش میزارید تا بتونید سهم خودتون رو روی ساخت باورهای درست برای ما انجام بدین ایمانم و باورم نسبت به آموزش های خوبتون و خدا بیشتر و بیشتر میشه درست مثل کاری که توی این قسمت انجام دادین و با قطع کردن هر شاخه برای هدف اصلیتون که دیده شدن ویو اصلی دریاچه و کلبه ی دوست داشتنیتون بوده با کندن هر یه دونه شاخه یه مرحله به هدف نزدیک شدین منم دقیقا این موضوع رو حس کردم و هر روز که میگذره و فایل هاتون رو گوش میدم و نگاه میکنم مقاومتم روز به روز داره کمتر میشه و خدارو شکر میکنم که میتونم این همه زیبایی و حس خوب رو دریافت کنم نشونه هاشو دارم میبینم و سپاس برای حضورتون ،سپاس برای این همه باورهای درستی که به ما یاداوری میکنید ،لحظه شماری میکنم که بتونم زودتر مسیر تکاملم رو توی ثروت و فراوانی طی کنم تا بتونم هر چی زودتر دوره های خوبتونو تهیه کنم .انشالله به کمک خدا و آموزشای شما و البته ایمان و باورهای خودم به اون مرحله برسم و همراه شما مسیر تکاملم و یکی از بزرگترین و بهترین و قشنگترین هدف که مهاجرت به آمریکاس و کنار شما استاد عزیز و بانو شایسته ی عزیز عکس اون لحظه رو ثبت کنم به زودی .بی صبرانه منتظر دیدنتون از نزدیک هستم .آرزوی بهترین ها برای خودم ،شماو تمام دوستان و همراهان سایتتون رو از خدا خواستارم 😊😎🌱💎❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مژگان برخورداری گفته:
    مدت عضویت: 2175 روز

    سلام به استاد عزیز و مهربانم

    سلام به مریم جان عزیز و باذوقم

    واقعا دست مریزاد

    ممنونم ازتون که اینقدر عاشقانه برای قابل درک کردن قوانین کیهانی برای ما تلاش میکنید. اجرتون با خدا

    من تازه ۵ روزه قدم اول را خریدم (البته تمام آنتراکهای بین درس خوندنم در تعطیلات عیدم در قرنظیه با ۱۰۰ قسمت فایل سفر به دور امریکا گذشت که همین منو تشویق کرد ۱۲ قدم را استارت بزنم). واقعا این فایلهای “زندگی در بهشت” همون تکامل قدم به قدم را به صورت تصویری نشون میده و چقدر این به تجسم سازی ما کمک میکنه.

    در قسمت آخر همین فایل وقتی استاد عزیز از راحت تر شدن کار با اره ای که باتری داره و آدم اصلن باور نمیکنه تا این حد قوی باشه و وقتی از ثمربخش بودن تلاش ها صحبت کردند، وقتی گفتند که اگر آدم این تصویر نهایی را در ذهنش ببینه و ببینه که بعد از انجام کارها چقدر نتایج زیبا میشه، درواقع پیام های طلایی امروز من بود. منی که تازه وارد دوره تکامل شده ام و ممکن است در همین شروع کار در معرض هزار جور ناامیدی قرار بگیرم با همین چند جمله استاد تونستم آینده این مسیر را برای خودم تصویرسازی کنم.

    استاد ممنونم ازتون که ما رو رها نمیکنید. یه جورایی بهتون عادت کردم و انگار هر روز منتظر یه کلیپ هستم ازتون. ضبط فیلم و تدوین و خیلی کارای دیگه که باید برای یک کلیپ انجام بشه کار راحتی نیست ولی شما و مریم جان دارید از جون و دل مایه میذارید.

    من حسم اینه که هر کدام از ما که وارد دوره دوازده قدم میشیم با خدا، استاد عباس منش، و مریم جان رو به جلو در حال حرکتیم: خداوند مثل راهنما جلوی ما حرکت میکنه و استاد عباس منش در یک سمت ما و مریم جان در سمت دیگر به عنوان حامیان ما. این حس که با همین کلیپها هم بیشتر میشه چنان آرامش و لذتی در من ایجاد میکنه که انرژیمو برای ادامه مسیر به بینهایت می رسونه.

    در پناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: