دیدگاه زیبا و تأثیرگزار امین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
به نام الله یکتا
سلام بر استاد شیرین تر از عسلم
و سلام بر مریم بانوی زیبا با این سوال های الهی و هدایتی و با نمکشون
خدایا چقدر خندیدم و قه قهه زدم تو این قسمت مخصوصا دققیه های آخر
خدایا شکرت برای اینکه توفیق دیدن این قسمت رو نصیبم کردی
خدایا شکرت برای این استاد شیریرن و خدایا شکرت برای این بانوی بی نظیر
راستش میخوام اول در باره مریم بانو بنویسم :
چقدر من از دیدن مریم بانو انرژی میگیرم
من یه حسی از ایشون میگیریم و اونم اینه تشنگی و اشتیاق بسیار بسیار بسیار فراوان برای آگاهی
یعنی مریم بانو برای من اسوه و نمونه یک شاگرد بسیار بسیار عالی هستند با اینکه خودشون استادن و پر از آگاهی ولی وقتی در کنار یک آگاهی بیشتر و فراتر قرارگرفتند
با فروتنی و اشتیاق با اینکه بانوی اول پرادایس و پرنسس این سرزمین رویایی هستند باز هم بیشترین نقشی که ما ازشون میبینیم نقش شاگردی هست
این همون غرور بی جا هست که ایشون ندارند و چقدر ایشون نمونه خوبی هستند برای ما شاگردان استاد که چطور باید تشنه یادگیری باشیم
من نوشته های مریم بانو رو خوندم و بسیار لذت بردم و میدونم تو چه مرتبه بالایی هستند و دلیل همراهی با استاد عزیزم هم – همین هم فرکانسی هستش
دوستانی که براشون سواله استاد چطور و کجا با مریم بانو آشنا شدن ؟
جوابش خیلی سادست
از زمانی که این هم فرکانسی اتفاق افتاده و مریم بانوی عزیز اینقدر فرکانسشون رو بردن بالا که الان یار و رفیق و همدم استاد عزیزم هستن
من اون جهاد اکبر
اون تعهد و اون اشتیاق سیراب ناشدنی رو در ظاهر و باطن مریم بانوی عزیز میبینم و چه قدر خوش به حال ما شده این شور و اشتیاق ایشون به یادگیری که باعث انتشار و گسترش این همه آگاهی شده
اون حرکت الهی و جهادی ایشون در بروز رسانی فایل های دانلودی
اون اشتیاق فراوانشون و برای فیلم برداری از سفر به دور آمریکا
و این سوالات بی نظیر و عالی که ثمرش شد این چند قسمت که من یکی رو غرق در لذت و آگاهی کرده
فقط میتونم بگم خدایا شکرت و درورد بفرستم بر این حس و حال و این اشتیاق مریم بانوی عزیز
خدایا چطوری بگم شکرت
وقتی برای من امین در یک تصویر و یک قاب
هم الگوی یک استاد بی نظیر و توحیدی و صادق قرار گرفته و هم همزمان الگوی یک شاگرد و شیفته آگاهی الهی رو دارم میبینم
یعنی همزمان هم آگاهی به من داده میشه و همزمان یاد میگیرم چطور باید برای کسب این آگاهی ها اشتیاق داشته باشم و شاگرد ممتازی باشم
درود بر شاگرد اول و نامبر وان و ممتاز و بی نظیر استاد عزیزم
مریم بانوی عزیز و دوست داشتنی
و سپاس فراوان و فراوان مریم بانوی عزیز برای این همه خیر و برکتی که باعث بوجود اومدن و گسترشش شدید
خدایا شکرت
بریم سراغ این قسمت الهی و زیبا و اون سوال های باز هم بی نظیر و جواب های بی نظیر تر استادم
این سوالا و اینکه استاد حتی یادشون نمیاد که کی و کجا اینارو گفتن
بر هدایتی بودن و در لحظه بودن استادمون صحه میزاره و البته من به شخصا به این مورد و این خصوصیت الهی ایشون ایمان دارم
و اینکه ایشون بارها وبارها میفرمایند که به من گفته میشه و چیز ی از قبل از پیش تایین شده نیست
و خدارو شکر که استادم یک دریایی هستند که در هر لحظه رودهایی از آگاهی الهی به سمتشون در جریان هست و هر لحظه دارن نو میشن و هر لحظه یه آگاهی جدید به ما میدن تو هر قالبی حالا چه محصولات باشه و چه لایو و یا به هر شکل وصورتی که ما ایشون رومیبینم و میشنویم
به قول حضرت مولانا :
صورت از معنی چو شیر از بیشه دان
یا چو آواز و سخن ز اندیشه دان
این سخن و آواز از اندیشه خاست
تو ندانی بحر اندیشه کجاست
لیک چون موج سخن دیدی لطیف
بحر آن دانی که باشد هم شریف
چون ز دانش موج اندیشه بتاخت
از سخن و آواز او صورت بساخت
از سخن صورت بزاد و باز مرد
موج خود را باز اندر بحر برد
صورت از بیصورتی آمد برون
باز شد که انا الیه راجعون
به به استاد دیوانه شدم با این بیت مولانا و تطبیقش با اینکه شما یادتون نیست کی و کجا مثلا این حرف رو زدید و چه تمثیل زیبایی کردند حضرت مولانا
از سخن صورت بزاد و باز مرد
موج خود را باز اندر بحر برد
صورت از بیصورتی آمد برون
باز شد که انا الیه راجعون
یعنی این معانی الهی از درونتون به شکل یک رفتار و یک حرف بیرون میزنه و دوباره برمیگرده به اون وجود و اون بحر پاک الهی تون
شما مانند دریایی از آگاهی هستید که این سخن ها و کلماتی که میگید از بزرگی و اون آگاهی ناب دریای وجودتون به مانند موجی به ساحل میرسه
به ما تشنگان معرفت شما در این ساحل زیبا
و حرف هایی که میزنید به مانند موجی به ساحل میاد و برمیگرده به وجود زیباتون
استاد یه حس و حال عجیبی پیداکردم
راستش این شعر رو حفظ نبودم و اصلا تا حالا نخونده بودمش و یه شعر دیگه رو تو گوگل سرچ کردم که درستش رو بنویسم برای بیان منظورم و هدایت شدم به این شعر مولانا
الله اکبر…….
چقدر این شعر به زیباترین مثال مقصود و قصد و هدف من رو بیان کرد
اصلا مولانا انگار این شعر رو برای متن من سرودن
الله اکبر از دیدن این همه معجزه و هدایت
خدایا شکرت خدایا عاشقتم
خدا رو شکر میکنم برای بودن مریم بانو در کنارتون که این موج هایی که از دریای وجودتون میاد رو ثبت میکنند و ما لذتش رو میبریم
قبل از اینکه به دریای وجودتون برگردند
شاید این اشتیاق فراون مریم بانو برای فیلم گرفتن و ثبت زیبایی ها
که ایشون استاد هستند تو این مورد خواست الله یکتاست
تا من امین از هزاران کیلومتر دورتر
دریافت کنم و بتونم با عمل به این آگاهی ها خودم و دنیای خودم رو زیباتر کنم و هزاران هزار امین دیگر ….
الله اکبر از ثمرات این رابطه زیبا و الهی..
چقدر زیباست که دونفر در ارتباط بسیار نزدیک با هم باشند و شب و روز در کنار هم
یعنی تمام لحظات در کنار هم و نه تنها ملال و خستگی نباشه
بلکه مثل بانو بیان و شما وقتی دارید با اقوامتون صحبت میکنید
باز بیان یادداشت برداری کنند …..
واقعا لذت میبرم از این ارتباط و این رابطه و تحسین میکنم و شکر میکنم برای دیدن و حس چنسن رابطه ای
و به خودم میگم که :
امین هست چنین رابطه ای در همین دنیا و زیر همین آسمون و تو هم میتونی رابطه ای الهی و زیبا از همین جنس رو تجربه کنی
استاد استاندارد من رو شما توی رابطه قسم میخورم که فرسنگ ها جابه جا کردید با این فیلم ها و این قسمت ها
و توقع من رو از یه رابطه از ته گودال بردید به نوک کوه و قله کوه
از اسفل السافلین به احسن الخالقین تبدیل کردید تصور من رو از یک رابطه و چگونگیش به خدا قسم ….
استاد عزیزم برای همینه که من یک لایو شما رو ۱۰ بار گوش میدم و بازهم دوست دارم گوش بدم
چون چیزی از قبل آماده نیست و شما همونی که دریافت میکنید دارید میگید
و از اون دریای وجودتون آگاهی ها رو به زبان
و از معنی باطنی به صورت ظاهری گفتار میارید
و برای اینه این فایل های رایگان گنج هستند
چون داره از همون دریای آگاهی وجودتون سرچشمه میگیره و جاری میشه
الهی هزار مرتبه شکر برای این استاد
خدایا هزار مرتبه شکر برای فرصت شنیدن و دیدنتون و درکتون هر چند ناقص و مختصر
استاد عاشقتونم و عاشقتونم و عاشقتونم ……
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD413MB35 دقیقه
- فایل صوتی سریال زندگی در بهشت | قسمت 10232MB35 دقیقه
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربان
وسلام به تک تک دوستانم
روزشصت وپنجم،روزشمار توانایی تشخیص اصل از فرع…
یکی دیگه از عادات خوب وپسندیده ای که من از شما استادعزیزم یادگرفتم هوشیار ودر لحظه زندگی کردنه واینو از توجه کردن به زیبای های اطراف بدست آوردم، کسیکه دنبال زیبایی ها باشه همیشه سعی میکنه هوشیار باشه اگاه باشه، متوجه کانون توجه اش باشه…
خب تو گذشته وقبل آموختن این آموزشها به نظر من زیبایی در اطرافم وحداقل توی زندگیم وجود نداشت، چون از دید من هرچی زیبا بود غیر قابل دسترس بود مال از ما بهترون بود، زیبایی های طبیعت رو هم مدتهابود اونجور که باید مثل زمان بچگیم دیگه نمی تونستم درک وحس کنم، انگار تمام وجودم رو غم ودرد گرفته بود ناامیدی گرفته بود، یه چندسالی بود که انگاری ابرهای سیاه بدشانسی وبدبختی از آسمون زندگیم نمی رفتند و همیشه آسمون زندگیم کبود بود و تاریکی همه ی زندگیمو گرفته بود…
خب چون اون وقتها تصورم این شده بود که دچار جبر خداوند وسرنوشت از پیش تعیین شده ای هستم، از اونجا که آدمها وشرایط رو مسئول ومقصر میدونستم توی زندگیم برای اینکه انقدر سیاه بخت شدم، اینکه همه چیز برام سیاه وسفید باشه نه رنگی رنگی، چیز طبیعی به نظر میرسید وپذیرفته بودم که خب به خاطر اتفاقاتی که توی سرتاسر زندگیم افتاده، حالا دیگه من یه بخت برگشته ی بدبختم باید بسوزم وبسازم…
آخه برای چی می بایست سپاسگزار میبودم و قدردان، برای چی باید زیبایی هایی که مال خودم وتوی زندگی خودم نبود رو می دیدم وستایش میکردم؟؟؟
ای واااای از بی خدایی و نشناختن خالق، ای وااای از کوری چشمها و کری گوشها و سیاهی وسنگی شدن قلبها بر اثر بی ایمانی و دوری از اصل( از خداوند)
تغییر زاویه دید، تغییر تفکر وباور، تغییر راه وروش زندگی، ودر نهایت تغییر شخصیت ،یه شبه اتفاق نمی افته زمان میبره، چندین ماه اگه واقعا تسلیم باشی و شاید بیشتر وبرسه به چندین سال اگه هنوز عاجز وتسلیم نباشی در برابر جهل وناتوانی خودت…
اما وقتی می بینی بابا، کسی هست افرادی هستند که شرایطتشون مثل خودت بوده وحتی گاهی بدتر، ویه روزی مثل تو همینقدر سردرگم و پریشون بودند وناامید، امااا تصمیم گرفتم که در برابر قدرتی که خالقشون هست ودلشون گواهی میده به وجودش، تسلیم بشند…
ودقیقا از همون نقطه از همونجا، تغییرات مثبت توی زندگیشون اتفاق افتاده…
من بارها تو دیدگاهام نوشتم که اوایل فقط تقلید میکردم از شما ومریم جان، با دیدن فایلهای تمرکز برنکات مثبت، سریال سفر به دور امریکا وسریال زندگی در بهشت، با برداشتهایی که از موقعییت وشرایط ورفتار و گفتار وعملکرد شما عزیزان داشتم، سعی میکردم همونهارو توی زندگیم پیاده کنم..
احساس میکردم گوشها وچشمها وقلبم دارند باز میشند، احساس میکردم از اون فضای تنگ وتاریک و سیاه و آلوده دارم از یه تونلی که روشن و نورانی هست به سمت یه دشت نورانی قدم برمیدارم، هرچقدر بیشتر با دیدن فایلهاتون ،جاهایی که میرفتید خوراکیهایی که میخوردید چیزهایی که میخریدید ذوق میکردم و با تحسین وسپاسگزاری شما منم از خداوند سپاسگزاری میکردم به خاطر موقعییتهای شما و اونچه که توی زندگی خودم داشتم، احساس میکردم امید وآرزو داره توی وجودم شکل میگیره، وقتی میدیدم از گذشتتون میگفتید و توضیح میدادید که چطور تغییر کردید منم امید وانگیزه میگرفتم…
به غیر از قولی که بهتون داده بودم وعهدیکه باخودم بسته بودم که 6 ماه مدام با فایلها وآموزه های شما زندگی کنم، دو چیز خیلی کمکم کرد که بتونم این روند رو سریعتر بگذرونم و پیشرفت بیشتری توی این مسیر تغییر داشته باشم، اونم خوندن قرآن با معنی وبدون تعصب بود اونم هر روز وهر شب، و بعدیش هم این بودکه توی حال بد خودم رو نگه ندارم وحتی تو دل بدترین شرایط اگه حالم بدشده و درازکشیدم پاشم برم یه دوشی بگیرم یه غذایی درست کنم یه فیلم کمدی ببینم، پاشم برم تو دل طبیعت وکلا پارکی خیابونی سینمایی کافه ای رستورانی،و….
خلاصه اینکه خودم رو نگه ندارم تو حال بد، که بیشتر غمگینتر وافسرده تر بشم، کاریکه تو گذشته زیاد میکردم یا قرص میخوردم میخوابیدم یا ساعت ها گریه میکردم یا ساعت ها به سقف خیره میشدم، یا ساعتها در مورد مشکلاتم با شخص دیگه ای مثلا درد دل میکردم!!!
طوریکه هی دامن میزدم به اون شرایط بد ومنفی!
اوایل وقتی میخواستم شرایط رو از منفی به مثبت تغییر بدم یه جورایی باید زور میزدم تا بتونم تمرکزم رو نگهدارم روی چیزهای زیبا ومثبت، اما کم کم خود جهان هم پاپیش گذاشت تا کمکم کنه ، یه جوریکه بیشتر شرایط دیدن زیبایی ها ورفتن به طبیعت و خوش بودن وشاد بودن برام مهیا میشد، جوریکه اگه خودمم راغب به رفتن نبودم بلاخره کسی بود که مجبورم کنه منو ببره بیرون و همینکه پامو از خونه میذاشتم بیرون انگار روحم تازه میشد ، همینکه نسیمی به صورتم میخورد، همینکه مردم رو میدیدم که تو کوچه وخیابون وبازار وطبیعت در رفت وآمدند همینکه چارتا حیوون و حشره و…میدیدم…
همینکه ابرها و آسمون بالاسرم و گیاهان رو میدیدم کلی حالم خوب میشد…
من از شما داشتم یاد میگرفتم که اگاهانه توجه ام رو بذارم روی زیبایی ها، یه مدت که گذشت دیدم من هنوز توی زندگیم خیلی نعمت هست که باید به خاطرشون سپاسگزار باشم، خیلی از کارها هست که می تونم انجام بدم که فقط از پس خودم برمیاد و کلی منو جلو میندازه وباعث میشه من تمرکزم از منفی ها و نشستن وفکر کردن دست بردارم، دیدم که کجاها خداوند توی زندگیم خیر وشر رو بهم الهام کرده و من خیره سرانه و از روی جهالت خودم برای خودم بد خواستم، متوجه شدم که اصلا رفتار دیگران نمی تونه تعیین کننده حال درونی من باشه واین من هستم که به خاطر نداشتن عزت نفس، نداشتن احساس لیاقت وخودارزشمندی، واحساس گناه، حال خودم رو با هر حرف وعمل بیرونی بد میکنم…
خب آدمیکه همش نشسته توخونه وبه منفی ها توجه میکنه بایدم منفی نگر و بدبین بشه…
یکی دیگه از کارهایی که با دیدن سریال زندگی در بهشت خیلی کمکم کرد که بتونم آگاهانه خودم رو سرگرم کنم وتو حال بد نمونم این بود که همیشه یه لیست بلند بالا تهیه میکردم از کارهایی که باید تو خونه وبیرون خونه انجام بدم حالا به هر دلیل وبهونه ای اونهارو یا نیمه کاره رها کرده بودم ویا اصلا شروعشون نکرده بودم..
از مرتب کردن کشو وکمد لباس ها، و نظافت خونه و تعمیر برق وتعویض لامپ و تعمیر چیکه کردن شیرهای آب گرفته تاااااااا، دوباره از سر گرفتن نوشتن قصه ها و رمانها و داستانهایی که 20 سال قبل نوشته بودمشون یا نیمه کاره ولشون کرده بودم…..
یه روزی چشم باز کردم دیدم بعد یکسال واندی،از یه آدمیکه تصمیم گرفته بود خودکشی کنه و هیچ امید وانگیزه ای برای ادامه زندگی نداشت، تبدیل شدم به لطف الله مهربان به کسیکه 3 تا از کتاب هاش چاپ شده، برای خودش شغلی ومنبع درآمدی داره، کلی مسافرت وگردش وتفریح رفته، کلی دوست جدید و خوب پیدا کرده، روابطش تاحدود زیادی ترمیم شده و حال دلش باخودش خوبه و به یه صلح درونی با خودش وجهان رسیده وکسیکه فکر نمیکرده بتونه دوره ای تهیه کنه، هر ماه روتین مثل آب خوردن دیگه میتونست دوره 12 قدم رو تهیه کنه تا بیشتر رو خودش کار کنه …
وشکرالله مهربان این روند همچنان ادامه داره وهر روز همه چیز در وجود من وزندگی من بهتر از دیروزم هست اگر چه هنوز اول راهم وتازه زندگیم حالت نرمال وطبیعی به خودش گرفته وبرای عالی شدن باید توی این مسیر باعشق وامیدو توکل وایمان ادامه بدم ان شالله…
وقتی به اون درک وباور برسی که خداوند همه چیز در جهان رو مسخر تو آفریده ودر اختیارت گذاشته تا شادو خوشبخت و راحت زندگی کنه انگار همه چیز به طرز عجیبی زیبا وشگفت انگیز میشه ودیگه نیازی نیست که بخوای سعی کنی تا تمرکزت بره روی زیبایها ویا دنبال زیبایی ها بگردی….
همه چیز خود به خود زیبا هست…
وانگار همه ی زیبایی ها برای توهستش مال خودت وتو صاحب اینهمه زیبایی هستی…
یکی از تاثیرات عادت به دیدن زیبایی ها اینه که حتی وقتی اتفاقی به ظاهر بد وتلخ و نازیبا میفته، تو دیگه عادت کردی که بگردی دنبال حکمتش( یعنی دیدن زیبایی وشگفتی در اون اتفاقی که قراره بعدش برات رقم بخوره) یا اصلا در دل همون اتفاق به ظاهر بد هست، فقط کافیه از خدا بخوای خیر وخوشیش رو به طور واضح بهت نشون بده…
خدارو هزاران بار شکر، که توسط شما استادقشنگم انقدر راحت وآسون، راه و روش رسیدن به آرامش وشادی و خوشبختی رو پیدا کردم و یاد گرفتم.
ودارم توی زندگیم ازش استفاده میکنم..
دوستتون دارم زیااااد، ان شالله کنار مریم جان هر لحظه وهمیشه در پناه امن خداوند باشید
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربان
وسلام به تک تک دوستانم
روز صدو چهارم روزشمار زندگی من!
استاد عزیزم ومریم بانوی دوستداشتنی، بی نهایت ازتون سپاسگزارم که اینهمه آگاهی رو باعشق با ما به اشتراک میذارید وتوی بخش های مختلف سایت ما امکان دسترسی راحت به تمامی فایلها داریم خصوصا در بخش روز شمار تحول زندگی من وبخش مرا به سوی نشانه ام هدایت کن…بی نهایت ازتون سپاسگزارم،اینجوری فایلهارو می تونیم چرخشی ببینیم و هربار با دیدن وشنیدنشون کلی آگاهی هام به روز بشه…
در مورد کپی کردن مسیر اهداف وزندگی وسبک شخصی دیگران وقتی میگفتید اون قسمت که گفتید معمولا سوالها این شکلیه که وقتی دونفر عاشق ومعشوق می بینیم می پرسیم شما کجا همو پیدا کردید، یا وقتی یه آدم موفق تو یه کسب وکاری می بینیم ازش می پرسیم چطوری شد چیکار کردی که حالا پولت از پارو بالا نمیره!!!
واقعا خندم گرفت یاد دیدگاهها وباورها والبته گاهی وقتها که از این سوالات مسخره می پرسیدم از دیگران افتادم!!!
چقدر سطح شناخت از خود، شناخت خداوند، شناخت قوانین بدون تغییر آفرینش، وقوانین واساس واصل برای من وامسال من که اینجوری برخورد یا فکر میکردن پایین وضعیف بوده…
وقتی به گذشته نه چندان دورم فکر میکنم خندم میگیره وگاهی حس پشیمانی وحسرت وسرزنشی کوتاه میاد سراغم که چطور انقدر نادان وناآگاه بودم با همه ی اظهار دانایی که داشتم؟
خب الان 98 درصد مردم هنوز این شکلی هستند، یعنی نگاه ودیدگاه وباورشون اینه پا بذارن جای پای یه آدم موفق و یا پولدار ویا مشهور ویا عاشقه در بند معشوقه خوشبخت!!!!
من از شما یاد گرفتم که چطور از آدمهای موفق الگو بگیرم، اینکه ببینم در درون اون فرد ودر شخصیت اون فرد چی بوده که تونسته تا این حد پیشرفت کنه…
والبته که به نظر من شناخت خود وخداوند وقوانین بدون تغییرش، تنها راه رسیدن به اون چیزی هست که از نظر من یا حتی دیگران عالی وبی نقص هست..
اینکه من خودم رو که شناختم خداو قوانینش رو که شناختم وقتی فهمیدم هدفم از زندگی چیه و یه زندگی پراز خوشبختی وخیر چه شکلی هست، باید بیام خودم رو به اون نوع سبک وراه و روش نزدیک کنم …روشی که تمام افراد موفق از اون روش بهره بردن…
اونم ایمان بر توانایی واستعدادهای خودشون،باور اینکه می تونند خالق باشند وهر آنچه که میخوان رو داشته باشند به شرط امید وانگیزه وتلاش و صبر و تعهد به خود برای رسیدن به اون اهداف وخواسته وبعدیش درک واعتماد به خداوند وایمان به خداوندی هست که میدونه کمکش میکنه هدایتش میکنه وبیشتر از خودش میخواد که موفق وشاد وخوشبخت وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشه..
کسیکه به این درک برسه که خداوند تمام جهان رو مسخرش کرده تا اون بتونه در نهایت آرامش و شادی وسعادت وثروت زندگی کنه، دیگه نه تنها دنبال کپی کردن راه و روش دیگران نیست بلکه به درون خودش سفر میکنه و خواسته ی قلبی خودش رو پیدا میکنه و در مسیر تحقق اون خواسته قدم برمیداره با امید وباور اینکه جهان پاداش تلاشهاش وامیدها و ایمانش رو میده…
به قول شما یکی ته کوچه مغازه داره و کلی مشتری ودرآمد داره ویکی وسط شهر و برخیابون مغازش انگاری از دید پنهون مونده و مشتری نداره و کسب وکارش بدون رونقه….
از هزاران دکتر ومهندس ومترجم وبرنامه نویس و آرایشگر و استادموفقییت و هنرپیشه و موسیقی دان و نقاش و…..تعداد کمی به اوج خودشون میرسند، وباقی از یه جایی دیگه پیشرفت چشم گیری ندارن چون به توانایی خودشون ایمان ندارند و از طریق کپی سبک زندگی دیگران خواستند رشد کنن، جای اینکه سبک شخصی خودشون رو داشته باشند…
قدیما منم گاهی میخواستم مثل این مثال کلاغ رفت راه رفتن کبوتر رو یاد بگیره راه رفتن خودش یادش رفت، از دیگران الگوی کپی داشته باشم وچون ذهنیت وباور من نسبت به ذهنیت وباور طرف مقابلم متفاوت بود من هیچ نتیجه خاصی که نمی گرفتم هیچ، تازه درجا هم میزدم ویا عقب گرد داشتم به جایی دورتر از جایی که اول وایساده بودم!!!
اصلا باید به این فکر کرد که اینهمه تنوع در جهان برای چیه؟ اینهمه تفاوت فرهنگ و رنگ ونژاد و زبان و …..چون جهان با همین تفاوتها قشنگه…
زندگی هرکسی هم با سبک شخصی خودش قشنگه،وجهان به همه نوع استعداد ومهارت و شغل و ایده و سبک زندگی نیازه داره…
قرار نیست که همه دکتر ومهندس و استاد و ..باشند
هرکسی نسبت به باورهاش در یک شرایطی قرار گرفته اگه ناراضیه کافیه بخواد وقدمی برای خودش برداره انوقت جهان تمام تلاشش رو میکنه تا اون شخص رشد کنه وبه خواسته بهتر وبزرگتری برسه…
درسته که راه وروش وسبک مشخص والگویی مشخصی که اصله وجود داره که در مورد همه برای رسیدن به خواسته واهدافشون صدق میکنه واونم انگیزه وامید و ایمان ودرستی و صداقت و یکتاپرستی هست…
تک تک آدمهای موفق به نیروی برتری که همواره هدایتشون کرده توی مسیر پیشرفتشون وبه توانایی های خودشون ایمان داشتند….