دیدگاه زیبا و تأثیرگزار امین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
به نام الله یکتا
سلام بر استاد شیرین تر از عسلم
و سلام بر مریم بانوی زیبا با این سوال های الهی و هدایتی و با نمکشون
خدایا چقدر خندیدم و قه قهه زدم تو این قسمت مخصوصا دققیه های آخر
خدایا شکرت برای اینکه توفیق دیدن این قسمت رو نصیبم کردی
خدایا شکرت برای این استاد شیریرن و خدایا شکرت برای این بانوی بی نظیر
راستش میخوام اول در باره مریم بانو بنویسم :
چقدر من از دیدن مریم بانو انرژی میگیرم
من یه حسی از ایشون میگیریم و اونم اینه تشنگی و اشتیاق بسیار بسیار بسیار فراوان برای آگاهی
یعنی مریم بانو برای من اسوه و نمونه یک شاگرد بسیار بسیار عالی هستند با اینکه خودشون استادن و پر از آگاهی ولی وقتی در کنار یک آگاهی بیشتر و فراتر قرارگرفتند
با فروتنی و اشتیاق با اینکه بانوی اول پرادایس و پرنسس این سرزمین رویایی هستند باز هم بیشترین نقشی که ما ازشون میبینیم نقش شاگردی هست
این همون غرور بی جا هست که ایشون ندارند و چقدر ایشون نمونه خوبی هستند برای ما شاگردان استاد که چطور باید تشنه یادگیری باشیم
من نوشته های مریم بانو رو خوندم و بسیار لذت بردم و میدونم تو چه مرتبه بالایی هستند و دلیل همراهی با استاد عزیزم هم – همین هم فرکانسی هستش
دوستانی که براشون سواله استاد چطور و کجا با مریم بانو آشنا شدن ؟
جوابش خیلی سادست
از زمانی که این هم فرکانسی اتفاق افتاده و مریم بانوی عزیز اینقدر فرکانسشون رو بردن بالا که الان یار و رفیق و همدم استاد عزیزم هستن
من اون جهاد اکبر
اون تعهد و اون اشتیاق سیراب ناشدنی رو در ظاهر و باطن مریم بانوی عزیز میبینم و چه قدر خوش به حال ما شده این شور و اشتیاق ایشون به یادگیری که باعث انتشار و گسترش این همه آگاهی شده
اون حرکت الهی و جهادی ایشون در بروز رسانی فایل های دانلودی
اون اشتیاق فراوانشون و برای فیلم برداری از سفر به دور آمریکا
و این سوالات بی نظیر و عالی که ثمرش شد این چند قسمت که من یکی رو غرق در لذت و آگاهی کرده
فقط میتونم بگم خدایا شکرت و درورد بفرستم بر این حس و حال و این اشتیاق مریم بانوی عزیز
خدایا چطوری بگم شکرت
وقتی برای من امین در یک تصویر و یک قاب
هم الگوی یک استاد بی نظیر و توحیدی و صادق قرار گرفته و هم همزمان الگوی یک شاگرد و شیفته آگاهی الهی رو دارم میبینم
یعنی همزمان هم آگاهی به من داده میشه و همزمان یاد میگیرم چطور باید برای کسب این آگاهی ها اشتیاق داشته باشم و شاگرد ممتازی باشم
درود بر شاگرد اول و نامبر وان و ممتاز و بی نظیر استاد عزیزم
مریم بانوی عزیز و دوست داشتنی
و سپاس فراوان و فراوان مریم بانوی عزیز برای این همه خیر و برکتی که باعث بوجود اومدن و گسترشش شدید
خدایا شکرت
بریم سراغ این قسمت الهی و زیبا و اون سوال های باز هم بی نظیر و جواب های بی نظیر تر استادم
این سوالا و اینکه استاد حتی یادشون نمیاد که کی و کجا اینارو گفتن
بر هدایتی بودن و در لحظه بودن استادمون صحه میزاره و البته من به شخصا به این مورد و این خصوصیت الهی ایشون ایمان دارم
و اینکه ایشون بارها وبارها میفرمایند که به من گفته میشه و چیز ی از قبل از پیش تایین شده نیست
و خدارو شکر که استادم یک دریایی هستند که در هر لحظه رودهایی از آگاهی الهی به سمتشون در جریان هست و هر لحظه دارن نو میشن و هر لحظه یه آگاهی جدید به ما میدن تو هر قالبی حالا چه محصولات باشه و چه لایو و یا به هر شکل وصورتی که ما ایشون رومیبینم و میشنویم
به قول حضرت مولانا :
صورت از معنی چو شیر از بیشه دان
یا چو آواز و سخن ز اندیشه دان
این سخن و آواز از اندیشه خاست
تو ندانی بحر اندیشه کجاست
لیک چون موج سخن دیدی لطیف
بحر آن دانی که باشد هم شریف
چون ز دانش موج اندیشه بتاخت
از سخن و آواز او صورت بساخت
از سخن صورت بزاد و باز مرد
موج خود را باز اندر بحر برد
صورت از بیصورتی آمد برون
باز شد که انا الیه راجعون
به به استاد دیوانه شدم با این بیت مولانا و تطبیقش با اینکه شما یادتون نیست کی و کجا مثلا این حرف رو زدید و چه تمثیل زیبایی کردند حضرت مولانا
از سخن صورت بزاد و باز مرد
موج خود را باز اندر بحر برد
صورت از بیصورتی آمد برون
باز شد که انا الیه راجعون
یعنی این معانی الهی از درونتون به شکل یک رفتار و یک حرف بیرون میزنه و دوباره برمیگرده به اون وجود و اون بحر پاک الهی تون
شما مانند دریایی از آگاهی هستید که این سخن ها و کلماتی که میگید از بزرگی و اون آگاهی ناب دریای وجودتون به مانند موجی به ساحل میرسه
به ما تشنگان معرفت شما در این ساحل زیبا
و حرف هایی که میزنید به مانند موجی به ساحل میاد و برمیگرده به وجود زیباتون
استاد یه حس و حال عجیبی پیداکردم
راستش این شعر رو حفظ نبودم و اصلا تا حالا نخونده بودمش و یه شعر دیگه رو تو گوگل سرچ کردم که درستش رو بنویسم برای بیان منظورم و هدایت شدم به این شعر مولانا
الله اکبر…….
چقدر این شعر به زیباترین مثال مقصود و قصد و هدف من رو بیان کرد
اصلا مولانا انگار این شعر رو برای متن من سرودن
الله اکبر از دیدن این همه معجزه و هدایت
خدایا شکرت خدایا عاشقتم
خدا رو شکر میکنم برای بودن مریم بانو در کنارتون که این موج هایی که از دریای وجودتون میاد رو ثبت میکنند و ما لذتش رو میبریم
قبل از اینکه به دریای وجودتون برگردند
شاید این اشتیاق فراون مریم بانو برای فیلم گرفتن و ثبت زیبایی ها
که ایشون استاد هستند تو این مورد خواست الله یکتاست
تا من امین از هزاران کیلومتر دورتر
دریافت کنم و بتونم با عمل به این آگاهی ها خودم و دنیای خودم رو زیباتر کنم و هزاران هزار امین دیگر ….
الله اکبر از ثمرات این رابطه زیبا و الهی..
چقدر زیباست که دونفر در ارتباط بسیار نزدیک با هم باشند و شب و روز در کنار هم
یعنی تمام لحظات در کنار هم و نه تنها ملال و خستگی نباشه
بلکه مثل بانو بیان و شما وقتی دارید با اقوامتون صحبت میکنید
باز بیان یادداشت برداری کنند …..
واقعا لذت میبرم از این ارتباط و این رابطه و تحسین میکنم و شکر میکنم برای دیدن و حس چنسن رابطه ای
و به خودم میگم که :
امین هست چنین رابطه ای در همین دنیا و زیر همین آسمون و تو هم میتونی رابطه ای الهی و زیبا از همین جنس رو تجربه کنی
استاد استاندارد من رو شما توی رابطه قسم میخورم که فرسنگ ها جابه جا کردید با این فیلم ها و این قسمت ها
و توقع من رو از یه رابطه از ته گودال بردید به نوک کوه و قله کوه
از اسفل السافلین به احسن الخالقین تبدیل کردید تصور من رو از یک رابطه و چگونگیش به خدا قسم ….
استاد عزیزم برای همینه که من یک لایو شما رو ۱۰ بار گوش میدم و بازهم دوست دارم گوش بدم
چون چیزی از قبل آماده نیست و شما همونی که دریافت میکنید دارید میگید
و از اون دریای وجودتون آگاهی ها رو به زبان
و از معنی باطنی به صورت ظاهری گفتار میارید
و برای اینه این فایل های رایگان گنج هستند
چون داره از همون دریای آگاهی وجودتون سرچشمه میگیره و جاری میشه
الهی هزار مرتبه شکر برای این استاد
خدایا هزار مرتبه شکر برای فرصت شنیدن و دیدنتون و درکتون هر چند ناقص و مختصر
استاد عاشقتونم و عاشقتونم و عاشقتونم ……
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD413MB35 دقیقه
- فایل صوتی سریال زندگی در بهشت | قسمت 10232MB35 دقیقه
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
104. روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا
من میخوام یه هدایتی رو براتون بیان کنم
من دیروز چند تا ِآینه دستی رنگ کردم و از خدا سوال پرسیدم که طرح فرشته و ققنوس و پروانه که به شکل ابر دیده بودم و عکسشو گرفتم تا نقاشیشو بکشم ،چجوری طراحی کنم که مثل اون طرحی که تو آسمون بود طراحی بشه ،گرد و پیوسته به هم باشن
و چون مهمون داشتیم و خواهرم با همسرش از شهرشون اومده بودن و اونا رفتن پارک ، منم رفتم بعد تو مسیر انقدر درختا زیبا بودن رنگ درختا و همه چی خود بهشت بود خیلی لذت بردم
برگشتیم و به خونه مادر بزرگم رفتیم و بعد که برگشتیم
12 فروردین 1403
نمازم رو که حدود ساعتای 10 به بعد بود خوندم همینجور داشتم به همین بوم نقاشی فرشته ام که طراحیشو کرده بودم تا نصفه، نگاه میکردم که چجوری طراحیش کنم
یهویی به دلم افتاد که :
آیا میتونم نقاشی برای امشب بکشم که شب شهادت امام علی هست و شب قدر 21 هست
انگار مثل یه جرقه باشه به خودم اومدم زود دفترمو باز کردم و شروع کردم به نوشتن و حرف زدن با خدا
گفتم خدایا یعنی میشه بهم یه نقاشی جدید الهام کنی؟
ذهنم خواست منو از مسیر دور کنه جوری در لحظه سوالات مختلف آورد که خدا نذاشت ادامه بده و بهم تابلوهای قبلی رو یادآور کرد
بالافاصله زود یاد نقاشیای قبلم افتادم گفتم نه من لایقشم ،لایق الهام و هدایت خدا برای نقاشی جدیدم
ارزشمندم که خدا یهویی این خواسته رو به دلم انداخت تا من ازش درخواست کنم تا نقاشی جدید بکشم برای امشب
و بعد گفتم خدایا چشم شروع میکنم قدمش رو برمیدارم مابقی با تو
بعد که فکر میکردم برم سمت بوم یهویی یه صدایی گفت اول اتاقتو مرتب کن که کلی رنگات و وسیله هات رو زمینه و انقدر درهم شده که جایی نیست و اطرافت باید تمیز باشه
و انگار اینو درک کردم که برای الهام و ایده نقاشی با موضوع امشب باید اطرافت تمیز باشه و اولین قدم برای کشیدن تابلو اینه
بلند شدم و تمام رنگامو جمع کردم و پاک کردم اطراف زمین رو که پخش کرده بودم و چند روزی بود تمیز نکرده بودم همه چیز رو و با گلاب پاک کردم
بعد اومدم مجدد نوشتم که خدایا چیکار کنم قدم بعدی رو بگو
گفتم خدای من میدونم که مثل همیشه هدایتم میکنی من نقاشی رو با چه رنگایی باید شروع کنم و چجوری ؟
بعد خواستم تابلو رو بردارم و شروع کنم همین که به تابلو دست زدم یه صدایی شنیدم میگفت نه الان وقتش نیست هنوز آماده دریافت نیستی
23:38 بود و من باز نوشتم برای خدا که باید چیکار کنم تا آماده بشم بعد انگار همه چی مرحله داشت
من بلند شدم تمام رنگا و چیزایی که لازم بود چیدم و نشستم بعد به دلم افتاد وضو بگیر رفتم وضو گرفتم و اومدم
سوره قدر رو با معنی خوندم و در مورد آیه 4 و 5 با خدا حرف زدم و ازش خواستم تا هر موقع وقتش رسید تا تابلومو بکشم برای امشب اراده ام دست خودشه حرکتم بده
و بعد سوالمو پرسیدم که چند وقت و چند روز بود فکرمو مشغول کرده بود درمورد شفاعت بود و آیاتی که خدا میگفت هیچ کس نمیتونه کسی رو شفاعت کنه پرسیدم و درمورد برنامه زندگی پس از زندگی که تمام تجربه گر ها که میرن تو کما و چیزایی میبینن و میان تعریف میکنن و درمورد شفاعت اماما میگفتن که شفاعتشون باعث شده برگردن به این دنیای مادی
این برام سوال بزرگی بود و نوشتم که خدا الان شاید بارها بهم جوابشو گفتی تو فایل های استاد و قرآن
ولی به قول استاد عباس منش من در مدار دریافت این جواب نیستم و با اینکه واضح جواب و بهم میگی من نمیتونم دریافتش کنم و باید در مدارش قرار بگیرم
و نوشتم که خدا کمکم کن در مدار دریافت جواب سوالم قرار بگیرم که درکش کنم
همین که اینارو نوشتم رفتم سمت قرآن و از خدا درخواست کردم و یه صفحه رو باز کردم
جزء 22 سوره فاطر از آیه 20 تا 38 بود
شروع کردم به خوندن معانی آیات
انگار قشنگ خدا جواب سوالمو داده بود ولی باز نمیتونستم درکش کنم
نوشته بود اهل جهنم رو هیچ یار و نجات دهنده ای نیست
بعد به آیه 27 رسیدم :
آیا ندیدی که خدا باران را از آسمان فرود آورد و به آن انواع میوه های گوناگون و رنگارنگ پدید آورد و در زمین از کوه ها طرق زیاد و اصناف و رنگ های مختلف ، سفید و سرخ و سیاه خلقت فرمود
این آیه رو که خوندم درک کردم که برای نقاشی جدید امشبم باید سه رنگ باشه سیاه و سفید و سرخ
و گفتم زمینه کارم چه رنگی باشه ؟
و جواب سیاه بود
و بعد به دلم اومد که برای تمام جهان هستی دعا کنم و نوشتم تو دفترم برای خدا
بعدش هدایت شدم که از اول سوره فاطر بخونم
همین که ترجمه هارو خوندم آیه 7 رو هم درک کردم ولی هنوز جوابی نگرفته بودم و میدونم باید ظرفم رشد کنه تا درک این سوال و جوابش بهم گفته بشه
وقتی آیه 18 رو خوندم
و هیچکس بار گناه دیگری را به دوش نگیرد و آن که بارش سنگین است ،اگر دیگری را هرچند خویش باشد کمک به سبک باری خود طلبد ابدا باری از دوشش برندارند
و تو ای رسول تنها آنان را که در خلوت و پنهانی از خدا ی خود میترسند و نماز به پا میدارند توانی خداترس و پرهیزکار گردانی
قشنگ خدا داشت جوابمو میداد ولی هنوز من دریافت نمیکردم
ولی صبر میکنم تا لحظه دریافتشو درکش رو داشته باشم
و بعد انگار یه اراده ای گفت الان وقتشه تابلوت رو شروع کن
00:54بود
بسم الله الرحمن الرحیم گفتم و شروع کردم
سوره قدر رو خوندم و دعای جوشن کبیر رو از گوشیم پخش کردم و رنگارو گذاشتم
زمینه کارمو سیاه رنگکردم و رنگ سفید و قرمز رو که رو پالتم گذاشتم مثل همیشه میخواستم آب به رنگم اضافه کنم تا کمی رقیق ترش کنم خیلی غلیظ بود
یه صدایی تو دلم گفت نه آب لازم نیست اضافه کنی با همین غلظت رنگ کن با دستات
من برام سوال بود آخه رنگام غلیظن چجوری رو بوم کشیده میشه ولی گفتم نه هرچی تو بگی خدا
بعد خواستم مثل قبل با 10 انگشتم به رنگ بزنم و اول از انگشت اشاره چپم رنگ سفید زدم
مجدد صدایی شنیدم که گفت نه دست چپ نه ، فقط الان این نقاشیتو با دست راست میکشی
و من گفتم چشم و انگشت کوچیکم و کنارش رو قرمز زدم و انگشت اشاره و وسط رو سفید
و میخواستم انگشت پنجم رو هم رنگ بزنم که باز شنیدم نه فقط 4 انگشت
و من باز چشم گفتم و وقتی میخواستم به تابلوم دستمو بکشم چشمامو بستم گفتم خدایا هرآنچه دارم برای توست خودت دستامو حرکت بده هر آنچه قراره بشه طرحش خودت انجام بده
یهویی دستم حرکت کرد و میخواستم چشمامو باز کنم باز شنیدم نه چشماتو ببند نباید ببینی
من فقط برای رنگ زدن به دستام چشمامو باز کردم و به بوم خیلی نگاه نکردم دستم خود به خود داشت حرکت میکرد من میگفتم چجوری یعنی ؟؟؟
چه طرحی قراره باشه
بعد رنگ قرمزم تموم شد و داشت از غلظت زیاد خشک میشد چون اکریلیک بود
رنگ سفید رو برداشتم و دو بار رو بوم زدم و خواستم یه بارم سمت بوم دستمو ببرم باز صدایی شنیدم که تمام دیگه دست به تابلو نزن 1:26 تموم شد
همین که چشمامو باز کردم دیدم گریم گرفت
موقع انجام دادن هم جوشن کبیر رو میخوندم
بعد که نگاه کردم به تابلوم دقتم به خطوط کوچیک بود ولی چیزی نمیدیدم بعد که از تابلوم فاصله گرفتم
دیدم یه چهره کامل هست قشنگ جای چشم و بینی و لب و سر و تا شونه و و قسمت بالاتنه طراحی شده بود و انگار چهره یه دستمال سفید بسته بود به سرش و خیلی بزرگ شده سرش و خطوط قرمز از دستمال و چشم میاد
و اونجا بود که درک کردم چهره امام علی هست که خطوط قرمز خونی هست که از سر جاری شده و کل بدن رو فرا گرفته
من که درک کردم فقط گریه کردم چند دقیقه
یعنی من اگر خودم با چشمای باز و با اراده خودم میخواستم یه طرح بکشم اصلا به هیچ عنوان نمیتونستم همچین چهره ای با خطوط طراحی کنم
خدا قشنگ میدونسته چیکار کنه
حالا بعد گریه ام برام این سوال شد
خدا من الان این خطوط رو چجوری تو یه تابلوی دیگه چهره واقعی بکشم که تکمیل کننده این نقاشی باشه مثل نقاشی های دیگه
ولی باز یه آرامش و حسی بهم میگفت طیبه تو چجوری نقاشی های قبلیت رو تکمیل کردی ؟؟
همین درخت پاکیزه که خدا کاملا هدایتی و تکاملی مرحله به مرحله بهت یاد داد رنگش کنی
پس اینم مطمئن باش میگه چیکار کنی
و من باز هم میگم چشم و از خدا میخوام که چشم گفتن رو در تمام زمینه ها بهم یاد بده تا مثل نقاشی به راحتی بگم چشم و اجرا کنم
من دیشب متفاوت ترین شب قدری بود که داشتم
با خدا حرف زدم نوشتم سوال پرسیدم و مرحله به مرحله جوابمو داد و خواسته هام رو هم نوشتم براش
خیلی عاشق خدام که هر لحظه همه جوره کنارم هست همه جوره مراقبمه همه جوره هدایتگرم هست و به ساده ترین راه به من یاد میده
خیلی خوشحالم از اینکه تابلوی با ارزشی رو خدا بهم الهام کرد و صفر تا صدش رو انجام داد
وگرنه من هیچی بلد نیستم واقعا که بخوام همچین تابلوی با مفهومی رو بکشم
خدایا شکرت بی نهایت سپاسگزارم
سلام فاطمه جان ممنونم از توجه و نگاه زیبات
اگر به نقاشی علاقه داری ادامه بده حتما واقعا وقتی آدم سمت علاقه اش میره و به قول حرفای استاد روی باوراشم کار میکنه خیلی لذت بخشه
درسته فعلا باورهام رو در مورد ثروت هر رور سعی میکنم کار کنم و نتیجه مالی رو وقتی میگیرم که باورام تثبیت بشن
ولی واقعا لذت بخشه برام وقتی کار میکنم
درمورد بستن چشم
یاد حرفای استاد فرشچیان تو مصاحبه اش میفتم
یادمه وقتی مصاحبه شو خوندم گفتم آخه مگه میشه گفته که دستمال ببندید به چشمام و یه دیوار بزرگ باشه من کل دیوارو با چشم بسته نقاشی بکشم و بعد چشمامو باز کنید
یادمه همه اش سوالم بود و نمیتونستم درک کنم این حرفشو
تا این که برای خودمم رخ داد این موضوع و کامل حسش کردم
واقعا حس خوبیه یاد حرفای استاد میفتم که میگفت باید اجازه بدی تا خدا هدایتت کنه و باور داشته باشی که هدایت میشوی
من اوایل با مسیر رفتنم به بیرون با غذا خوردن و چیزای کوچیک شروع کردم و نقاشیام
از خدا میپرسیدم ،اوایل درست متوجه نمیشدم و درک نمیکردم ولی از وقتی عمل کردم و هی سوال پرسیدم واقعا حسارو انقدر ملایم و آروم میاد که انگار گفتگوی دو نفره مونو قشنگ یه وقتایی من مقاومت میکنم ولی اون صدا میگه گوش بده
و من یه وقتایی که گوش ندادم دیدم ضرر کردم
ولی تا جایی که سعیمو میکنم میخوام بیشتر گوش بدم چون واقعا همه چی بعدش عالی میشه
خیلی ممنونم بابت آیه ای که نوشتین یه وقتایی به برگای درختا که نگاه میکنم این آیه رو به خودم یادآور میشم یا وقتی خودم حرکت میکنم کار میکنم
ولی نمیدونستم کدوم سوره هست از استاد شنیده بودم و قبلا از جاهای دیگه
خداروشکر میکنم که با پیام شما خدا اسم سوره شو هم بهم گفت