سریال زندگی در بهشت | قسمت 102 - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/11/abasmanesh-22.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2020-11-30 09:16:022020-12-01 08:14:54سریال زندگی در بهشت | قسمت 102شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
روز104مسیر
دوباره کاری یعنی تکرار و توضیح از اول بعد پشتش مثال بود که استاد گفتن دوباره کاری نکن
خب من خیلی اینکار انجام میدم تکرار مکررات حالا در مباحث اموزشی خوبه اما در کار خوب نیست چون استپ میکنی
متاسفانه الان رسیدم به باگ همیشگی زندگیم یعنی ریاضی
جالبه این مسیر دست میزاره رو نقطه ضعفهات بعد میگه حالا متعهدی زود باش انجامش بده
متوجه شدم چرا در مسایل مالی خوب نیستم چون ریاضیم خوب نیست حساب کتابم دقیق نیست کم و زیاد میارم
خب به ذهنم رسید دو ماه اخیر بشینم حساب کتابش دذست کنم همسرمم قبول کرد بشینه ریز هزینه ها را حساب کنه مثلا الان من بعد ذو ماه فروش واقعا نمیدونم چقدر دقیقا سود کردم
خب این موضوع قبلا داشتم اما چون پول همیشه میومد راضی بودم اما الان وسط یک عالمه خرید و فروش گیر کردم
خلاصه که تصمیم دارم این موضوع درستش کنم
خب اتفاق دیگه مکملها نرسید بله تمام تلاشم بود قبل تعطیلی ارسالها بشه اما نشد تمرکزم از روش برداشتم سپردمش به خدا
الان ارومم اخر هفته هم بیرون شهر میخوام لذت ببرم
امروز یک موضوع دیگه هم متوجه شدم وقتی چیزی طبق خواستم پیش نمیره انقدر منفی میشم و عصبانی که همه چیز خراب میکنم که دقیقا امروز کامل حسش کردم رفتم عکاسی عکسم نا زیبا شد درخواست مجدد کردم که اصلاحش کنن قبول کردن من برای اینکه منتظر نمونم رفتم بانک اما حالم اوکی نبود میفهمیدم منفیم اولش دستگاه نوبت دهی کار نمیکرد من باز خودمو مثبت نکردم مسول بانک گیر داد شناسنامه نه کارت ملی، باز خودمو مثبت نکردم تماس گرفتم به همسرم عکس کارت کلی بفرسته دستش بند بود نتونست خودمو مثبت نکردم خب اومدم بیرون بیخیال کار بانکی شدم عکس مامانم از عکاسی گرفت همون عکس بهش داده بود انگار نه انگار ادیت زده
خب میدونستم این اشیه خودم درست کردم رفتیم فروشگاه اما حسم کامل مثبت نبود و هنوز مقاومت دارم برای خرجهایی که حسم اینه ضروری نیست برگشتیم خونه وپر خوری هم کردم بعد که همه را خراب کردم رفتم خوابیدم فرکانس قطع کردم فقط تونستم با خواب قطعش کنم
از خودم ناراحت بودم که انقدر در بار منفب بودم که روزم روز دلخواهم نشد و همش از یک ناخواسته شروع شد البته متوجه شدم مامانم که پیشمه انقدر انرژی منفی میفرسته که اخر گیر میفتم میرسه خونم ایراد میگیره از همه چیز، کلا دو روز پیش من هستن فقط دارم تلاش میکنم مثبت باشم الان درک میکنم کساییکه میگن خانواده منفی هستن یعنی چی
وقتی خوابیدم بیدار شدم رفته بودن و من برگشتم به همون روتین خودم کارهام با ارامش انجام دادم و تنشم کم شد و الان ارومم
امروز واریزی نداشتم میدونستمم توقعی هم نداشتم همینکه اتفاقات بدی نیفتاد خداروشکر
همینکه تلاش کردم خودمو مثبت کنم شکر
همینکه الان ارومم شکر
همینکه امروز یکم کارام انجام شد شکر
همینکه امروز تونستم اعراض کنم شکر
به نام خداوند مهربان
امروز روز 104ام از این سفره شگفت انگیزه
و الان ساعت دو ربع شبه و خداروشکر امروز یه جوری پیش رفت و خداوند خدایان کرد که تمام کارهایی که تو برنامم بود انجام دادم و فردا هم به استقبال یه تجربه جدید میرم و بعد انجام تمرینات دیگم اومدم که روزشمار امروزم ببینم و به تعهدم عمل کنم ،خدایا شکرت ساعت دوو 17دیقه شد و من هنوز بیدارم و پراز انرژی ، و این فایل و کامنت منتخب فایل که خیلی زیبا بود ، من عاشق تعجب استاد شدم که گفتن عجب جمله ای گفتم و بازهم مثل همیشه اعتبارشودادن به خداوند مهربان و همواره این هماهنگی رو حفظ میکنن و هدف منم از سبک شخصی نزدیک شدن به این استانداردهاس به این ارتباط عمیق با الله یکتام و به این آرامش و سلامتی و….چیزای خوب و عالی ، اونجا که استاد داشتن راجب غرور توضیح میدادن ،اون تیکه که مکث کردن و گفتن حالا کلمش مناسب نیست و بعدش اون خنده ی ریز مریم خانوم چقدر منو خندوند این وقت شب ، تو اون لحظه دوس داشتم دوتاتونم محکم بغل کنم ، و اما چقدر توضیحات ارزنده ای و یعنی آنقدر لذت میبردم از توضیحات و جملات مطرح شده که وقتی استاد توجهش به درخت و دور و بر بود هی تایم کلیپ و چک میکردم و حتی ثانیش مهم بود برام و میگفتم استاد برو سراغ جواب به جملات و اونجایی درمورد سبک شخصی توضیح دادن چقدر برام مفید بود و چقدر هدایت بود واقعا برای من ،اینکه من یک سری معیار برای خودم داشته باشم ولی معیارهایی که خودم بهشون رسیدم نه معیار مورد تایید یه نفر دیگه یا یه حربه دیگه یا یه گروه دیگه و…. نه معیاری که خودم بهش رسیدم و «سعی کنم هربار خودمو با اون معیارها بسنجم ،و خودمو هر بار سعی کنم به اون ایده عالی که توی ذهنم ساختم نزدیک تر کنم ، یعنی موفقیت خودمو اینطوری بسنجم که هر بار ببینم چقدر به اون سبک شخصی خودم و به اون ایده عال خودم که در ذهنم نزدیکتر شدم و این منو از خیلی از دام ها و تله ها حفظ میکنه و نجات میده چون من تعریف خودمو از موفقیت دارم و معیارهای خودمو پس همه چیز دست خودمه دیگه ،دیگه تو دام مقایسه ، چشم و هم چشمی ، حسادت و…. خیلی چیزهای دیگه نمیفتم ،چون من برای خودم سبک شخصی دارم و سبکی که خودم انتخابش کردم ، و اون صحبت های عالی استاد راجب مسیر و الهامات و اینکه مسیر هر شخص یونیکه و منحصر به فرده و این جمله که استاد گفتن که هرشخص و مسیرش براساس تواناییش و باورهاش و مدارش وخواسته هاش یک قدمی بهش گفته میشه و بعد از انجام اون قدم بعدی بهش گفته میشه،چقدر طلایی بود این جمله برام و چقدر ارزشمنده این آگاهی ها ،خدایا صدهزار مرتبه شکرت ، و اینکه من باید پیرو الهاماتم باشم و اعتماد کنم به خدایی که منو کاملا میشناسه سلول به سلول منو و براساس موقعیت و شرایط و باورها و خواسته های من میدونه چجوری منو هدایت کنه و چه قدمی بهم بگه ، خدایا شکرت چقدر خوب بود این فایل و چقدر یادگرفتم ،خدایا شکرت که به من این قدرت و دادی و این اراده و حوصله و علاقه و عشق و در من ایجاد کردی که تا الان بیدار باشم و بتونم به تعهدم عمل کنم .
تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .
در پناه الله یکتا .
به نام خدا
روز شمار تحول زندگی من روز 104
غرور مولد
خاطره ای تعریف میکردند که خیلی واضح غرور در آن واضح و روشن است.
دوستی دارم تعریف میکرد در ثبت نام مدرسه از ما مدارک خواستند و و مدارک را تحویل دادیم،مسئول ثبت نام از من کاملی خواست و من بلد نبودم،پدرم به من نگاهی کرد و گفت:9 سال هستش درس میخونی نتونستی کدملی خودت رو حفظ کنی و با ناراحتی و خشم با من رفتار کرد.
یه چیزی درون من داشت فوران میکرد و نمیتونستم جلوی اون را بگیرم،تصمیم گرفتم هر طوری شده درسم را خوب بخوانم و موفق شوم و توانست نمرات بهتری نسبت به گذشته اش بگیرد.
این همان غروری است که اکثر ما با اون برخورد میکنیم و میتواند برای ما خیلی عالی عمل کند و عامل پیشرفت ما باشد.
مورد بعدی.رسیدن به درآمد یا روابط دلخواه است،برای تکمیل شدن این موضوع فایل (داستانی درباره هدایت الهی)را مشاهده کنید و به من خیلی کمک کرد که مسیر را انتخاب نکنم،فقط به خواسته ام توجه کنم.
شاد و پیروز باشید
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته ، سلام به همه دوستان
روزشمار تحول زندگی من روز 104
خدایا شکرت که فرصت زندگی به من دادی تا این فایل وبشنوم
خدایا شکرت که در این فرکانس هستم واین فایل ومیشنوم
خدایا شکرت که هستی و برایمان خدایی میکنی
خدایا شکرت که با استاد عباس منش آشنا م کردی
خدایا شکرت بابت همه چیز
استاد من هم برای اینکه غرورم کمتر بشه از شما یاد گرفتم که چشم بگم به خانواده ام و دیگران وخدا روشکر احساس می کنم غرورم داره کمتر میشه
در مورد علایقی که دارم من به مسافرت و سفرکردن و علم و تحقیق علاقه دارم و نمیدونم از این علایق ام چطوری پول بسازم شاید هم بخاطر باورهایی که دارم هست و باید با تهیه دوره ها رو باورهام کارکنم وهر الهامی و دریافت کردم بهش عمل کنم
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تویاری میجویم مارا به راه راست هدایت کن راه آنهایی که به آنها نعمت داده ای ونه راه آنهایی که به آنها غضب کرده ای و نه گمراهان
استاد عزیزم و خانوم شایسته برای تهیه این فایل بی نهایت سپاسگزارم
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و خوشبخت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
1403/7/25
روز102
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد ومریم عزیز ودوستان گل
خدایا شکرت بخاطر یک روز بی نظیر دیگه
خدایا شکرت که شبا راحت میخوابم و صبح پراز انگیزه و انرژی بیدارمیشم و میام روزم و با این روز شمار تحول شروع میکنم
چقدر جالب بود این ایده وپرسیدن سؤالها
واژه دوباره کاری!!!!
نمیدونم این نقطه ضعف هست یانه؟
یسری مهارتها و یسری پروژه ها ومجبورم که دوباره کاری کنم تا بهبود پیدا کنه
اما میتونم اینطور تحلیل کنم دوباره کاری یعنی مثلا من زبان خوندن و شروع میکنم بعد یک ماه میزارم کنار بعد دوباره بعد چندماه میام دوباره از اول شروع میکنم و دوباره میرسم به همون نقطه و دوباره رها میکنم و …. این یعنی من افتادم توی سیکل تکراری و دوباره کاری
یا مثلا من توی یک رابطه ی عاطفی با خصوصیات خاص اومدم بیرون و دوباره برم وارد رابطه عاطفی شبیه به همون رابطه گذشته و دوباره همون شرایط و اتفاقات و تجربه میکنم قطعا و دوباره کاری میشه یعنی از شکست ها درس نگرفتم
خدایاشکررررت هرآنچه که در زندگیم دارم از آن توست
شروع زمستان زیبااااا در انتظار همه ماست
خدایاشکررررت یک زمستان عالی رو میخواهم تجربه کنم و خدا میدونه که چه چیزهای فوقالعاده ای قراره برام اتفاق بیفته ومن پراز شادی ولذت باشم.
خدایاشکرررت برای داشتن خانواده عالی که دو شب یلدا بهانه ای شد که همدیگه رو سوپرایز کنیم و کلی خوش بگذرونیم وشاد باشیم.
خدایاشکرررررت
الهی که برای همه یچه های گل سایت پرباشه از شادی و لذت و رسیدن به خواسته هااااا
عاشقتونم
به نام خدای وهاب و رزاق و هدایت کننده ام
روز شمار تحول زندگی من روز صد و چهارم از فصل چهارم
سلام خدمت استاد عباسمنش جان و استاد شایسته ی عزیزم و دوستان همیشه همراه و هم فرکانسم
بریم سراغ نشانه های الهی امروزم
خدایا شکرت بابت اینکه امروز یه فرصت و عمر دوباره بهم دادی
خدایا شکرت بابت حال خوبم
خدایا شکرت بابت سلامتیم
خدایا شکرت بابت ناهار و شام خوشمزه و رایگانی که خوردم و لذت بردم
خدایا شکرت بابت اینکه حجم اتفاقات عالی امروزم انقدر زیاده نمیدونم چطوری بگم نمیدونم چطوری سپاسگزارت باشم ای رب یکتای من
خدایا شکرت بابت اینکه برای ناهار مرغ خوشمزه با سالاد خوشمزه خوردم و لذت بردم
خدایا شکرت بابت تمام مشتری هایی که امروز برام فرستادی هم پیام دادند و هم تماس گرفتند
خدایا شکرت یه مشتری تماس گرفت و 28 بسته گفت میخوام هر وقت اردبیل اومدم باهات تماس میگیرم
خدایا شکرت بابت اینکه یه مشتری آدرس داد میدان قدیری نزدیک خونمون بود 5 بسته براش بردم 100 تومن دریافت کردم
خدایا شکرت بابت اینکه یه رستوران تو میدان قیام 10 بسته پودر زعفران سفارش داده بود اولش نجوای ذهنم شروع کرد به حرف زدن که اونجا جریمه میشی و جای پارک نیست و به دوستم گفتم منو ببره دوستم گفت نمیتونم بیام و من از خداوند هدایت خواستم خیلی خوبه که تازگیا از خداوند برای هر کار کوچیک و بزرگی هدایت میخوام از خدا خواستم جای پارک برام فراهم کنه خداوند تو ساعتی منو اونجا هدایت کرد که خیلی شهر خلوت بود ساعت 4 بعد از ظهر بود من رفتم داخل رستوران شدم با اعتماد به نفس ، خیلی رستوران شیک و زیبا و مدرن و تمیزی بود با کارکنان بسیار خوش اخلاق و مهربون و صاحب رستوران خیلی آقای محترمی بودند بهم گفتند بشینید یه لحظه بعدش بهم گفتند بیایید اینجا بشینید منم رفتم روبروشون تو صندلی نشستم گفتند توضیح بده چطوریه و من با اعتماد به نفس کامل کالام رو معرفی کردم دیگه ترس های قبلی نبود در من که مقابل یه آدم ثروتمند نشسته بودم ایشون تست کردم گفتم بو کنید عطرش عالیه و ایشون دیدند عالیه و گفتند استفاده میکنیم و همیشه ازتون خرید میکنیم و من 220 تومن با کرایه دریافت کردم خیلی خوب و با اعتماد به نفس قیمت رو میگم هزینه ارسالم میگم خدایا شکرت
خدایا شکرت بابت اینکه از اونجا رفتم میدان توحید نگه داشتم و بابت هوای عالی و ابرهای زیبا و آسمون خوش رنگ و خوشگل و سرسبزی و پسرهای قشنگی که داشتند فوتبال بازی میکردند و بابت درختان متنوع و گلهای فراوان و متنوع سپاسگزاری کردم در حال سپاسگزاری بودم خداوند پاسخ فرکانسم رو داد و یه مشتری دیگه زنگ زد
خدایا شکرت که یه مشتری دیگه زنگ زد و بهم گفت که 5 بسته میخوام گفتم بهش تعداد بیشتر بخوای میارم مسیرتون 20 بسته گفتم بردارید و ایشونم گفتند باشه گفتم من 20 تومن هزینه ارسال رو میگیرم گفتند باشه بیار و من که همیشه از لوکیشن گوشیم استفاده میکنم که خیلی کمک ها بهم کرده ولی این کمک گرفتن باعث شده من تنبلی کنم تو آدرس پیدا کردن عین فایل به کبوتر ها غذا ندهیم شدم . تصمیم گرفتم خودم بدون لوکیشن با هدایت پروردگارم مسیر رو پیدا کنم حتی از 4 مشتری امروزم لوکیشن نخواستم بفرستند فقط گفتم آدرس بگید و خودم رفتم آدرس رو پیدا کردم و خلاصه 20 بسته فروختم 320 تومن دریافت کردم
خدایا شکرت بابت اینکه یه مشتری دیگه که 5 بسته سفارش داده بود بهم زنگ زد و گفت که 10 بسته میخوام من بهشون گفته بودم 10 بسته حداقل ارساله اینم یه ایده جدیدی بود که اجرا کردم و رفتم پارک که تقریبا نزدیکه به خونمون و براش فروختم البته قبل از اینکه برم ایشون از من شماره کارت گرفت و 200 تومن واریز کرد من گفتم اگه بیارم 20 تومن هزینه ارسالشه که بردم و 20 تومنم دریافت کردم جمعا 220 تومن دریافت کردم خدای من شکرت
خدایا شکرت بابت اینکه دو تا عموم رو دعوت کردیم به صرف شام
عموی کوچیکم یکم رابطش با ما شکرآب شده بود که من پدر و مادرم رو تحسین کردم که قدم برداشتند و دعوت کردن با این نیت که کینه ها و کدورت ها برداشته بشه خدایا شکرت
عموی وسطم تماس گرفت و گفت که امشب ما نمیآییم و این ذهن نجوا گر و واکنش گرای من همش میگفت چرا چی شده و اینا دیشب هم زنگ زده بود عموم که نمیآیم و صبح هم مادرم زنگ زده بود گفته بود کلا کنسل کن بعدا میاییم بعد این همه نجوا اومدم از زاویه دیگه ای به مسئله نگاه کردم و به مادرم گفتم من با ذهنیتی که از عموم و زن عموم دارم اینا همیشه خیلی خوب بودن و مهربون حتما دلخوری عموم از ما نیست از عموی کوچیکمه که دلیلشو پیدا کردم حتی به مامانم گفتم اصرار نکن زنگ هم نزن تحمیل نکن حتما یه چیزی میدونن که نمیان فقط غذاشونو حتما بدی من ببرم دم درشون تحویل بدم انقدر حالمو خوب کردم با این نوع نگاه حالا ببین چه اتفاقی افتاد درست چند دقیقه بعد از کنترل ذهنم زن عموم زنگ زد گفت میاییم و غذای ما رو هم اضافه کن خدایا شکرت
مورد بعدی من تو ذهنم یه لحظه تجسم کردم که امشب چون شب تولد پدرمه عموم با کیک میاد دقیقا هم این اتفاق افتاد و با کیک و کادوی لباس خوشگل اومدن و پدرم رو سورپرایز کردند
خدایا شکرت که رفتیم با خواهرم و خواهرم لوبیا چشم بلبلی خرید برامون
خدایا شکرت بابت اینکه پدرم هندونه خرید و خوردیم و لذت بردیم
خدایا شکرت بابت اینکه عموم 750 تومن بابت پودر زعفران بهم بدهی داشت اونم پرداخت کرد
خدایا شکرت بابت اینکه دومادمون برنج و گردن گوسفند برامون فرستاده بود
خدایا شکرت بابت اینکه دومادمون دوغ و سبزی و دو تا نوشابه برامون خریده بود
خدایا شکرت بابت این حجم از دریافت نعمت ها
خدایا شکرت بابت اینکه مادرم آش دوغ و قورمه سبزی پلوی خوشمزه خرید و خوردیم و لذت بردیم بسیار بسیار خوشمزه بود
خدایا شکرت که در کنار هم گفتیم و خندیدیم
خدایا شکرت که به پدرم تولد گرفتیم و کیک خوشمزه خوردیم و عکس و فیلم گرفتیم و کلی شادی کردیم
خدایا شکرت که 300 تومن عموی کوچیکم هدیه داد یه تی شرت بسیار خوشگل هم عموی وسطم به پدرم هدیه دادند
خدایا شکرت بابت اینکه یه رقص عالی و فوق العاده ای کردم جلوی جمع
من از دیروز تمرین ستاره قطبی رو که از بخش عقل کل یاد گرفتم رو انجام میدم
امروزم با حال خوب از خواب بیدار شدم و از داشته هام سپاسگزاری کردم و حالم که خوب شد با حال خوب از خداوند درخواست کردم
گفتم خدایا مشتری هایی بفرست برام از جایی که فکرشم نمیکنم که این اتفاق افتاد
گفتم خدایا 750 تومن رو عموم بهم بده که چند وقتی بود بدهی داشت که امروز این اتفاق افتاد
گفتم خدایا بالای یک میلیون فروش داشته باشم و پولای غیر منتظره بیاد که اومد و من امروز یک میلیون و 620 هزار تومن دریافت کردم این نعمت نیست پس چیه
وسطای روز تصور کردم به ذهنم اومد که کیک میاد و اومد
خدایا شکرت که قانون داره جواب میده
دیشب نوشته بودم ادکلن رو که امروز ادکلن ویکتوریا سکرت و لاک پاک کن خریدم خدایا شکرت که هرروز به نعمت هام میفزایی
و اما بریم سراغ آگاهی های این فایل قشنگ
سریال زندگی در بهشت | قسمت 102
سوال خانم شایسته جان
غرور باید مولد باشه یعنی در خدمت خواسته نه در خدمت تعصباتت
جواب استاد جان
بعضیا غرورشون اینجوریه که بهش میگی الان تو بیکاری و پول نداری بلند شو برو سر یه کاری میگه نه من غرورم اجازه نمیده که برا کسی کار کنم
من باید یه کاری رو برای خودم پیدا کنم و خودم انجام بدم
همون غروری که من داشتم که چشم به کسی نمیگفتم و من تمرین کردم چشم گفتن رو
اصلا کار کردن رو عار میدونن بعضیا که نه من به غروروم برمیخوره اینا چرت و پرته
آخرش با بدبختی میره بدترین کار ممکن رو انجام میده
اینا غرور مولد نیست
غرور مولد غروریه که طرف وقتی مسخرش میکنن بهش بربخوره و بگه حالا که اینجوری شد میرم فلان موفقیت رو کسب میکنم
مثلا بهت میگن تو فلان کارو نمیتونی انجام بدی و تو عرضشو نداری و تو به غرورت بر بخوره و بگی عه ندارم ؟نمیتونم ؟ حالا که اینجوری شد میرم میترکونم
استاد میگه به خاطر این غرور الکی کلی دعوا کردم
[منم بخاطر غرور الکی کلی بحث کردم با دیگران ]
یه وقتایی اون غروره باعث بشه شما یه حرکتی بکنی باعث بشه شما یه خلاقیتی به خرج بدی باعث بشه شما از محیط امنت خارج بشی باعث بشه شما یه پیشرفتی بکنی و ایمانی نشون بدی و جسارتی بکنی که بله اون غرور ، غرور مولدیه
آدمای کارآفرین دارن این جنس غرور رو
آدمای بدبختم دارن ولی نه اون جنس رو بلکه از این جنس که من نمیخوام برا کسی کار کنم [دقیقا یکی از غرور های من]و من فقط میخوام بشینم رو تخت پادشاهی و به بقیه دستور بدم
سوال:زندگی رو برمعیارهای خودت چیدن یعنی تمرکز بر خودت
جواب : برمیگرده به همون سبک شخصی
بحث توحید رو که من گذاشتم جزء معیارهای اصلی زندگیم اون چیزی که من خودم بهش رسیدم با آزمون و خطاها و قرآن خوندن به یه نقطه ای رسیدم
به جایی رسیدم که بجای اینکه نگاه کنم بقیه چجوری زندگی میکنند من خودم رو با شیوه درستِ زندگی کردن میسنجم اینکه بقیه چیکار میکنند و نمیکنند اصلا کاری ندارم
من میام به شیوه درست زندگی میکنم
توی ایران دیدیم که هر بار یه سری چیزا یه پوشش خاص و دیالوگ خاص و شغل خاص و یه نوع آرایش و یه نوع رشته تحصیلی و… مد میشه و مردم میرن دنبال اونا مثل گوسفند
ولی من تمرکزم رو خودمه رو بقیه نیست چون سبک شخصیمو دارم
سوال :وقتی به ایده های کارساز درمورد خواسته هات هدایت میشی تمرکزت برخودت باشه نه شیوه هایی که دیگران رو به موفقیت رسونده
هرکسی با توجه به مداری که توش هست مثل اثر انگشت هر کسی با یه مسیری به خواسته هاش میرسه
اگر من بگم که شیوه موفقیتم از طریق فروش دوره های تند خوانی بوده
بعد بقیه بگن عه پس شیوه رسیدن به موفقیت اینه پس منم برم سمت دوره های تند خوانی
اون لحظه اون شرایط من که تند خوانی رو یاد گرفتم برای خودم برای اینکه کتاب بتونم سریع بخونم رفتم یاد گرفتم اصلا فکر نمیکردم بشه آموزش وداد و ازش پول ساخت
سال ها بعد این الهام بهم شد که برم سراغ آموزش تند خوانی
من چندین سال قبلش یاد گرفته بودم
خیلیا نگاه میکنن به اینکه دیگران از چه شیوه هایی به موفقیت رسیدند
مثلا یه زوج خوشبخت میبینن میگن شما چطوری باهم آشنا شدین
بعد میگه تو دانشگاه و بین راهی و مسافرت آشنا شدیم بعد بگه پس برم دانشگاه یا مسافرت و … منم با یکی آشنا بشم
مسیر هرکس فرق میکنه
خیلی میپرسن که طرف وضعش خیلی خوبه چطوری پولدار شده و شغلش چیه
درصورتیکه اون مسیری که اون فرد رفته مسیر یونیکشه اگه شما کپی کنی مسیر اون رو به جایی نمیرسی
ولی اگه دنبال الهاماتت توسط خداوند باشی با توجه به مدار و موقعیت و تواناییت و خواسته هات یه قدمی بهت گفته میشه اون قدم رو بردار بعد قدم بعدی بهت گفته میشه
ممکنه به یه فرد دیگه یه قدم دیگه یه کار دیگه گفته بشه اگه دنبال الهاماتش باشه
بنابراین دنبال این نباش که بقیه چیکار کردن و به کجا رسیدند
خیلیا میپرسن استاد شما چطور پولدار شدید
یا چطوری با عشقتون آشنا شدید
انگار مثلا این یه روشیه که اونا میتونن از اون روش استفاده کنند
سوال :اگر کسی ندونه عاشق چی هست برای اینه که هنوز خودشو نشناخته
جواب:مگه میشه آدم ندونه چی رو دوس داره چه شغلی رو دوس داره
مگه اینکه باوراش محدود باشه و بگه که از این علاقم نمیشه پول درآورد و…
اگه کسی خودشو یکم بشناسه میدونه به چی علاقه داره
استاد میگه من تو تردید نمیتونم بمونم من اگر باشم که ندونم علاقم چیه و چی رو دوس دارم میرم تو ی جنگلی تنهایی چادر میزنم میشینم فکر میکنم به گذشتم به علائقم به تواناییام
میگم من میرم به یه تصمیمی میرسم و عشقمو پیدا میکنم و میرم سراغش
احساس لیاقت و ارزشمندی باعث میشود تمرکزت بر دیگران نباشد و بر روی خودت باشد
[اینو من جواب میدم: وقتی احساس لیاقتت بالاست دیگه سرت تو زندگی دیگران و نکات منفی نیست تمرکزتو میذاری روی رشد خودت و میری بالا]
حالا سوال های کوتاه
مسیر آسان=مسیری که توسط هدایت الهی باشه مسیر آسانیه مسیری که باورهای خوبی داشته باشی هدایت میشی به سمت خواسته ها
مسیر سخت=اگر مسیرت سخته بدون که باورات مناسب نیست
[تو باتوجه به باورات هدایت میشی به مسیر خواسته هات و مسیر سخت یا آسان ]
سینه خیز=همون آدمایی که نگرانن کم نیارن میفتن زمین و بقیه مسیر رو سینه خیز میان
12 قدم:اسم دوره تکاملی که خداوند بهم الهام کرد که تغییر شخصیت باشه
دوباره کاری:یعنی از یه اشتباهی درس نگیری و اون اشتباه رو دوباره و دوباره تکرار کنی
دوباره کاری یکی از خط قرمزهای منه
همون اول اون کارو دقت و تمرکز بیشتری بذاریم خیلی بهتر از اینه که دوباره از اول بیاییم همون پروژه رو انجام بدیم
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
در پناه الله یکتا شاد وسالم وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
زندگی به من یاد داده
برای داشتن آرامش و آسایش
امروز را با خدا قدم بر دارم
و فردا را به او بسپارم
به نام خدا
هر کدوم از ما به یه طریقی با سایت و با استاد آشنا شدیم
هر کدوم از ما یه رسالت داریم در این جهان
هر کدوم از ما برداشت های زیادی از این فایل داشتیم و این خوبه که این برداشت ها مهمه این برداشت ها اصله
من خودم این فایل نشانه ی امروزم بود
سرک کشیدن در کارهای دیگران را ترک کنیم
کار به کار دیگران که ببینیم بقیه چطور ثروتمند سده اند را رها کنیم من خودم الان رفته بودم از علی دایی بخونم بعد یه لحظه به خودم گفتم به من مربوط نیست و سریع خارج شدم
استادان عزیزم خدا قوت
اگر می خواهی غنی شوی غنی بمونی قانون را بدون و بمون سر حرفت
همه یه طرز فکر ندارند
احتیاجی نیست به کار عظیم و طویل و شاخ کنی
استاد را ببین با یه گوشی موبایل توی ماشین خودشون با عزیز دلشون با همون لباسها بدون اینکه بخواهند لباسی عوض کنند
من عاشق استاد هستم
من عاشق قانون هستم
من عاشق درک قانون هستم
من عاشق این هستم که وقتی با یه نفر برخورد می کنم احترام ببینم که مربوط به قانونه
من اینم
خدایا از تو هدایت خواستم و جوابم را دادی
همین روند را ادامه می دهم
از کجا می خواهی شروع کنی ؟؟؟ از همین سایت
الگوی کیه ؟؟ استاد عباس منش عزیزم
وقتی به تضاد برخورد کردی چه می کنی چه کار خواهی کرد کسی نیست که کمکت کنه؟؟؟؟ خدا که هست………. مگه نمی گی «««خدایا هدایتم کن »»«
تا می تونی بنویس
به ایده ها عمل کن
به ایده ها رفتار کن
با کوچکترین عکس العمل کوتاه نیا
…
مسیر آسان .. خیلی عالیه .. یعنی شما فکر کن همه کارها و مسیرها آسونه برات با این باور آیا باز هم حرکت نمی کنی مسلما از جایت بلند می شوی و راه میفتی
سینه خیز رفتن … مسیری که مربوط به قبل من و گذشته ی من بود چون همیشه سینه خیز کنان بودم چون مسیر را ناهموار می دیدم همیشه سختی کار را می دیدم دیشب یه مصاحبه می دیدم از آقای رامین رضاییان بازیکن تیم فوتبال با آقای عادل فردوسی پور خیلی از مصاحبه ی ایشون قانون را مرور کردم در بعضی از جاها می گفتن برای اون شرایط سخت برای اون سختی ها و برای همین باور چقدر خودشون هم سختی ها کشیدن
… البته بعد باز هم من این مصاحبه را با قانون مرور می کردم و قانون را می دیدم چون ایشون یه فرد موفق هستند و گفتم منظور ایشون شاید از دید من مخاطب این هست که وای خدایا چقدر ایشون سختی کشیدن و به حال ایشون غصه ام شود ولی من از این دیدگاه و از این منظر دیدم که
من اونقدر بزرگ هستم که اگر به یک تضادی که بعضی از مردم اسمش را گذاشته اند سختی . برخورد کنم اون را حلش می کنم
به نظر من واژه ای که باید به کار می برد تا مخاطب حرفش را درک کنه سختی بود ولی از منظر و از. بنگاه خودش سختی معنایی دیگه داره
استاد من شما را تحسین می کنم با اون خنده های عالی و رویایی تون
این مصاحبه هم خیلی هدایتی شد که من ببینم و لذت ببرم
درسهایش را بگیرم
خدایا شکرت
دوازده قدم … شروع رشد . شروع تغییر. تکاملی پیش رفتن . دوستی با خودم . دوستی با دیگران . دوستی با دیگرانی که در مدار هستند با نیستند به هر نحوی . تمرین ستاره قطبی که اونقدر من می نوشتم و می نوشتم و می نوشتم با لذت . صلح درون . صدای رویایی و خاص استاد عباس منش عزیزم . گریه کردن های زیاد که بعد فهمیدم این گریه کردن ها منو از مسیر دور می کنه چون احساساتی می شوم . رفع احساساتی شدن . باور کردن فرکانس . باور به اینکه همه ی جهان فرکانسی است
دیروز داشتم چکاپ فرکانسی قدم اول فایل اول را گوش می دادم که خیلی برام خوب و عالی بود خدا را شکر
چند وقت پیش هم چکاپ را می دیدم و اونقدر دیدم من بد خط نوشتم که خودم تعجب کرده بودم چرا برای اینکه من عجله داشتم برای اینکه می خواستم قانون را دور بزنم برای اینکه فکر می کردم دست منه .
دوباره کاری … از یه سوراخ دو بار گزیده نشدن .
زن زیبا …. زن باید زیبا باشه ولی شخصیت داشته باشه خودش را با این همه تتو ابرو . تتو مژه . تتو خط لب . تتو رژه لب . کاشت مژه وووووووو ….. گم نکنه . این روزها خیلی زیبا بودن برای همه مهم شده ولی به نظر من یه دامه نباید توی دامش بیفتی . چون دیگه نمی تونی رهاش کنی
از استاد عزیزم ممنونم که به تمام سوالات با کمال میل جواب دادن
از مریم خانم ممنونم که این همه انرژی دارند
خدا قوت
به نام خداوند هدایتگرم
سلام بر استاد عزیزم و مریم جان
لذت بردم از این فایل فوق العاده در روز شمار تحول زندگی م روز 103 م
خداروشکر میکنم که 104 روز است ثابت قدم مانده ام ، خدا جون شکرت
لذت بردم از این ماشین فوق العاده راحت زیبا ، علی الخصوص ارامشی که در چهره ی زیبای مریم جان میبینم ، چ پوست صاف و زیبایی ، الهی شکرت خدایا
غرور برای من یعنی من قدم اول و بر نمیدارم چون خجالت میکشم برای کسی کار کنم ، خجالت میکشم کارگری کنم من ؟ من و کارگری ؟ من درس خوندم ، من خونم فلان منطقه س ، من فلانم و بیسارم
البته استاد من شروع کردم با پخش تراکت ، به شدت خجالت میکشیدم ، به خصوص که با حجاب هم بودم ، و احساس میکردم خیلی ها به چشم بد نگاه میکنن ،به چشم گدا و … البته اوایلش سخت بود بعدا دیگه برام مهم نبود ، خیلی ها تحسین میکردن البتع
ولی خیلی نکته ها یاد گرفته بودم
من به شدت خجالتی بودم ، کم حرف و درون گرا که تو اون مسیر دوماهه که هر روز برای پخش میرفتم خیلی بهبود پیدا کرده بودم و کل تهران و زیرپام گذاشتم و با همه جا آشنا شدم و اتفاقا پیشنهاد های کاری زیادی هم بهم شد .
خلاصه کار عار نیست نشستن تو خونه عاره ، من تو اون دو ماه کلی بزرگ شدم ، با کلی کسب و کار اشنا شدم
مثلا تراکت مزون عروس
تراکت کلاس رقص
تراکت چاپ لیزری
تراکت باشگاه ورزشی
تراکت لیزر و ….
پخش کردم و صاحب کارها باید در مورد کارشون با من صحبت میکردن
و خلاصه کلی تجربه کسب کردم ، بعد از اون رفتم سراغ کار تئاتر و شدم دستیار کارگردان
بهبود اوضاع روحی من از تئاتر شروع شد و با اینکه سختم بود توی جمع باشم به خاطر افسردگی شدیدم اما تحمل کردم
حتی یواشکی گریه میکردم یا میشستم دستشویی تا کسی منو نبینه خلاصه روز به روز حالم بهتر شد که حدود 6 ماهی کشید تا واقعا دیگه سرپا شدم و بعدش دیگه دوره های استاد و شروع کردم ، حالا توکل به خدا دنبال یه کار دیگه هستم .
استاد من چند تا الهامات داشتم برای کار اما مطابق با شرایط الانم نبود و کمی سرمایه میخواست، حالا میخوام دوباره دوره ی عزت نفس و شروع کنم به کمک خداوند تا ببینم دقیقا چی از زندگی میخوام ، کتگوری هام و میشناسم
من عاشق زبان های مختلف هستم
عاشق کشاورزی ام
عاشق تحقیق و پژوهش
عاشق کارهای تولیدی
ولی نمیدونم کدوم و باید انتخاب کنم ، البته با توجه به صحبت شما الان الان فقط میتونم زبان بخونم .
الهی شکرت خدایا
خوشحالم بابت وجودم در این مسیر زیبا .
الهی شکرت .