سریال زندگی در بهشت | قسمت 103

دیدگاه زیبا و تاثیرگزار امین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

به نام الله یکتا

سلام و درود بر استاد عزیز شیرین تر از عسلم و مریم بانوی عزیز

سپاس و سپاس و سپاس برای این خریدی که همش زیبایی بود و نور بود و هدایت و آگاهی

استاد خیلی کیف کردم از این چند قسمت و اون گفتگوهای نورانی و خیلی خیلی درس ها گرفتم و خیلی خیلی باورهای اشتباه رو تو خودم پیدا کردم با همین چند قسمت

من فکر میکنم این چند قسمت مربوط به خربد قابلیت تبدیل به یه دوره رو داشته باشه با عنوان خرید بهشتی در جاده نور و آگاهی ….

من یه درس خیلی بزرگ گرفتم

یعنی خب شنیده بودم و خونده بودمن و دیده بودم ولی تو این فایل با توجه به صحبت هایی که فرمودید

به جانم نشست و بهش ایمان پیدا کردم و اون اینه :

نگاه متفاوت به همه چیز

یعنی استاد من حس کردم اون که همه از شما میپرسند یه رازی دارید و اون رو بگید

اون راز این نگاه متفاوته به همه چیز

از قرآن و بندرعباس گرفته تا شخصی مثل ترامپ

و این دید زیبای شماست که شما رو متفاوت کرده

و شو نیست و ظاهر سازی نیست ….

مثلا من خودم سعی کردم تو این چند وقته دیدم رو عوض کنم به خیلی چیزا ولی خب یه جاهایی دلم یه چیزیو میگه و زبانم یه چیز دیگه

ولی من حسم به شما اینه که با خودتون به صلح رسیدید و زبان و ذهن و دلتون رو یکی کردید و در هر چیز زیبایی ها رو میبینید

چقدر من درس گرفتم از صحبت هاتون در باره ترامپ و بندر عباس

یه شخصیتی که شاید میلیاردها نفر ازش متنفر باشن از جمله خود من که همینطوری بودم

ولی شما میایید و باز تو این شخص نکات مثبت پیدا میکنید و من خیلی تحت تاثیر قرار گفتم استاد عزیز

اون توصیف زیبای شما از بندرعباس و بندر لنگه

اصلا دید من رو عوض کرد و من بدون اینکه دیده باشم اونجا هارو تصورات دیگه ای داشتم

چقدر این دید مهمه تو نتایج و تو زندگی و دریافت های ما

شاید به ظاهر خیلی ساده باشه و تو حرف

ولی اینکه ما ذهنمون رو تربیت کنیم که اینطوری نگاه کنه به مسائل یه جهاد اکبر الهی میخواد

مثل یه اسب سیاه تنموند بسیار زیبا که ما میبینیم داره به راحتی به صاحبش سواری میده و میگیم چقدر راحته و زیبا و فکر میکنیم ما هم به راحتی میتونیم اون اسب رو داشته باشیم یه شبه و یه روزه

ولی خبر نداریم این یک اسب بسیار وحشی بوده که صاحبش به صورت تکاملی و به تدریج این اسب سرکش رو رام کرده و داره بعد اون زحمات و طی کردن تکامل از اسبش لذت میبره

پس من الان میدونم نمیتونم از خودم انتظار داشته باشم که دیدم مثل شما و یا حتی نزدیک شما بشه تو کوتاه مدت ولی تصمیم گرفتم این تغییر زاویه دید رو حتی نسبت به کسایی که ازشون متنفرم رو با جدیت بیشتری دنبال کنم و تکاملم رو طی کنم به مدد الله یکتا تا برسم به این دید زیبابین و الهی شما

استاد باید اعتراف کنم در طول میسرتون همش آرزو میکرم که ترافیک باشه و دیرتر برسید تا بیشتر حرف بزنید و ما بیشتر کیف کنیم….

چقدر زیبا در مورد زن زیبا حرف زدید و من از دیروز که قسمت قبلی تموم شد تا امروز

مثل کارتون فوتبالیست ها که سوباسا میپرید تو هوا و قیچی میزد و یهو سریال تموم میشد و من مشتاق بودم ببینم چی میشه و این توپ به کجا میره

دقیقا با همون حس منتظر این قسمت بودم و جواب شما

چقدر زیبا جواب دادید و درست مثل همیشه

من یه جایی قبلن خوندم یه جمله ای رو که با کسی ازدواج کنید که برای سالها و همیشه بتونید حرف برای گفتن داشته باشید

و استاد منم مثل شما عاشق حرف زدنم و خیلی وقت ها این حس رو با گفتگوی درونی و حرف زدن برای خودم و خدای خودم ارضا میکنم

و قشنگ به جانم نشست منظورتون رو ….

و ما قشنگ میبینیم تو زندگی خودمون و اطرافیان که یه موقع هایی حرفی برای گفتن نیست و نمیتونن حتی چند دققیه با هم حرف بزنند …

یعنی به نظر من البته زیباترین و بهترین معاشقه این حرف زدن با اشتیاق دو طرفست

یعنی تو با شور فراوان واشتیاق فراوان حرف بزنی و اون طرفت با اشتیاق بیشتر به تو گوش بده و تو اون برق رو تو چشمای عشقت ببینی وقتی داری باهاش حرف میزنی

به قول بابا طاهر عزیز

چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی

که یک سر مهربانی دردسر بی

اگر مجنون دل شوریده ای داشت

دل لیلی از او شوریده تر بی

و من این شوریدگی و برق رو تو چشمان مریم بانوی عزیز میبینم هربار و خدارو هزار مرتبه شکر

و اون اشتیاق تموم نشدنی ایشون برای شنیدن شما

واسه همینه میگید من به هر چه در زندگی خواستم رسیدم

یعنی استاد عزیزم کسی رو میخواستند در کنارشون که با اشتیاق گفتگو کنند و الان یک فرشته زیبا در کنارشونه که حتی وقتی استادم دارن با تلفن با فامیل هاشون صحبت میکنند

ایشون دارن حرفاشونو مینویسن….

خدارو صدهزار مرتبه شکر برای این رابطه الهی

باز هم تحسین میکنم این عشق الهی و زیبایی که بین شما دو عزیز جریان داره و آرزو میکنم آتش این عشق هر لحظه گرمتر و زیباتر باشه به امید الله یکتا

برسیم به کاسکو :

خدایا شکرت از این همه فراوانی برای هر کسی با هر سلیقه ای

استاد منم عاشق مدیام و تو فروشگاه هایی که تو ایران هست حالا در ابعاد کوچیکتر

اولین جایی که می رم بخش صوتی و تصویری هست و دیدن دمو هایی که از طبیعت و زیبایی ها با بهترین کیفیت رو این تلویزیون ها در حال پخشه

یه خاطره بسیار بسیار زیبا دارم که هیچ وقت یادم نمیره از این بخش:

چند سال پیش که من تو شمال زندگی میکردم و یه جورایی کاملا برشکست شده بودم و به درآمد صفر رسیده بودم

فقط داشتم از پس اندازم استفاده میکردم و داشتم دوباره کارم رو می ساختم بدون اینکه درآمدی داشته باشه ولی ایمان داشتم که میتونم

یه روز رفتیم توی یکی از این مراکز خرید توی شمال کشور شهر آمل

من راستش برای اینکه میدونستم پول زیادی رو نمیتونم صرف خرید کنم خیلی ناراحت بودم

وقتی رفتیم و وارد این فروشگاه شدیم برای تست یک موزیک شاد داشت از اسپیکرهایی که برای فروش گذاشته بودند پخش می شد

که همونجا بچه های من که خیلی کوچیک بودن اون موقع شروع کردند به رقصیدن با اون آهنگ و اینقدر شاد و زیبا رقصیدن که من همه مشکلات رو برای لحظاتی کاملا از یاد بردم و یه حس خلسه ای بهم دست داد از رقص کودکانه و زیبا و رهایی بچه ها و محو و غرق تماشاشون شدم و خداروشکر برای لحظاتی رها شدم از اون فشاری که روی خودم حس میکردم

به خدا قسم اتفاقات خوب برا ی برگشت کارم و دوباره سرپاشدنش از همون شب و تو مسیر برگشت شروع شد

خدارو شکر الان که دارم براتون مینویسم به لطف الله یکتا و آشنایی با شما استاد عزیزم روز به روز هم دارم موفق تر میشم به لطفا و رزاق بودن بی نهایت الله یکتا

بیایم سراغ کاسکو یه دفعه با دیدن تلویزویون ها توی این فروشگاه یاد اون خاطه زیبا افتادم

استاد چه اسباب بازی های رویایی و زیبایی و چقدر این کریسمس و تزئیناتش رو من دوست دارم و یادمه یه خیابون هست سمت تحت طاووس تو تهران و مرکز فروش این تزیینات برای ارامنه عزیز هست و من سال هایی که محل کارم اون سمت بود ساعت ها میرفتم و با دیدن این با بانوئل ها و عروسک ها لذت میبردم و کیف میکردم و کلن به این اسباب بازی های چرخان و موزیکال بسیار بسیار علاقه دارم و خدایا شکرت برای دیدن این همه زیبایی

تو قسمت اسباب بازی ها پسرامم صدا کردم و ازشون خواستم که ببینن و اونام برای خودشون رویا سازی کنند و سطح خواسته هاشون رو ببرن بالاتر و سپاسگزارم استاد برای اشتراک این همه زیبایی

خدا میدونه شما و مریم بانوی عزیز چه نقش بسیار بسیار بزرگی دارید تو هدایت فرزندان ما و چه تاثیر شگرفی دارید میزارید رو بچه های ما

استاد عزیزم من دیگه اون پدر و اون امین سابق نیستم و اولا رابطم با بچه ها بسیار بسیار عالی شده و اینکه الان بچه هام اینقدر که حرف های شما رو من گوش میدم و میشنون ناخودآگاه تکرار میکنند و سعی میکنم مدام براشون حرف های شما رو در حد فهمشون بازگو کنم حالا چه مستقیم و چه به صورت داستان و قصه شبانه

یعنی از آگاهی هایی که از شما میگیرم قصه میسازم و با گفتنشون هم خودم درس میگیرم قبل خواب و هم بچه ها درس ها خواهند گرفت به امید الله یکتا برای زندگی شاد تر و بهتر

استاد عزیزم این آگاهی پیامبر گونه شما نسل ها و نسل ها روی زمین شادی و لذت و ثروت و ایمان تولید خواهد کرد و چه اجری رو نصیب شما میکنه را نمیشه وصف کرد فقط میتونم بگم الله اکبر از این همه خیر و برکت که به سمت شما سرازیر شده و خواهد شد ….

با دیدن اون همه فراوانی در کاسکو

با خودم گفتم امین تو این دنیا هیچ چیزی کم نیست و همه چی هست و ببین چقدر لپ تاپ و چقدر تلویزیون و چقدر لوازم خونه و غذا و فقط تو باید بخوای و بهت داده خواهد شد

و بریم سراغ چیدن وسایل توی ماشین :

راستش چقدر لذت بردم از اون فضا و اون ابرها و اون لوازمی که خریده بودید و اون ماشین های زیبایی که از پشت سرتون رد میشد

چقدر خوبه که توی آمریکا پارکینگ ها تو فضای بازه و چقدر لذت بخشه اون آرامش و اون بازی همه جا

یعنی نمیدونم ناخودآگاه آمریکایی ها پر از اینه که همه جاها بازه و پهناوره اگر البته لا ذهنشون جلوشو نگیرند

از کودکی عاشق خیابونای پهن و باز بودم و هستم و چقدر اینو من دارم توی امریکا تو همه ابعاد میبینمو چقدر این ماشین های فورد عظیمی که از بغلتون میشن برام لذت بخشن

خدایا شکرت برای دیدن این همه زیبایی و سپاس از شما برای اشتراک این زیبایی ها

استاد عزیزم من راستش خیلی از بسته بندی های مواد غذایی و این همه سلیقه و تنوع لذت بردم

یعنی بسته بندی اون انار و بادمجان رو که دیدم دیوانه شدم

چه شخصیتی میدن به مواد غذایی و چقدر لذت بخش میکنن خرید رو برای خودشون

استاد عزیز من یکی از چالش هام همیشه خرید گوجه فرنگی بوده و همیشه وقتی میخوام گوجه بخرم احساس میکنم که کریستف کلمب هستم که برای کشف یک قارهجدید داره تلاش میکنه

کشف گوجه های سالم در میان انبوهی از گوجه های …….

و چقدر اون گوجه های زیبا بهم حس خوبی داد و بهم گفت امین لازم نیست نگران باشی هست و زیادم هست فقط کافیه تو بخوای

و خدارو شکر کردم برای این همه تنوع و چقدر لذت بردم از اون شیرینی های فرانسوی با برچسب ساخت فرانسه و اون همه طعم و رنگ

خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت برای این همه زیبایی و فراوانی و آرزو میکنم روزی در کشورم

هم بتونیم به خوبی همه چیز رو تولید کنیم و هم اجازه بدیم از همه جا محصولاتی با کیفیت وارد بشه و اون وقت مردم سرزمینم خودشون انتخاب کنند

و این قطعا باعث شکوفایی تولید کننده ها ی خودمون خواهد شد و گسترش ثروت و نعمت

الهی آمین

استاد عزیزم و مریم بانوی عزیزم سپاس بی کران و بی کران برای این خرید بهشتی در این جاده زیبای نورانی و پر از آگاهی

بسیار بسیار بسیار لذت بردم و درس گرفتم و آموختم

عاشقتونم ……….

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    575MB
    48 دقیقه
  • فایل صوتی سریال زندگی در بهشت | قسمت 103
    44MB
    48 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

138 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سید محمدامین حسینی» در این صفحه: 1
  1. -
    سید محمدامین حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2777 روز

    به نام الله یکتا

    سلام

    در ادامه اون سوال که نمیدونستیم کجای دلمون بذاریم، استاد بالاخره جواب دادن که زیبایی تعریف یکسانی نداره. جالبه مثل هدایت، اونم واسه هرکسی متفاوته، اونجا هرکس با توجه به مدار و فرکانس و شرایطش هدایت میشه، اینجام با توجه به معیارهایی که از زیبایی داره میتونه بگه به نظرم چه چیزی زیباست.

    به قولی یه ضرب المثل بود تو کتاب زبانم چند سال پیش ولی تو ذهنم مونده که خیلیم معروفه:

    beauty is in the eye of the beholder

    زیبایی در نظر هر کس متفاوته، به قولی علف باید به دهن بزی شیرین بیاد، یه بار من میگم اونایی که سفید و بورن خوشگلن، یکی دیگه میگه اتفاقا اونایی که سفیدن ولی موهاشون مشکیه و چشماشون قهوه اییه خوشگلن، یا من به شخصه میگم طرح داخل آروی استاد باب میلم نیست ولی یکی دیگه میگه اتفاقا من طرح تو باب میلم نیست.

    یکی میگه به نظر من این موبایل یا لپتاپ خیلی خوشگله، یکی دیگه میگه من حالم بهم میخوره اصلا نگاهش کنم.

    یکی میره توی ایالت های شلوغ و میگه به نظرم اینجا قشنگترین جای دنیاست، یکی دیگه ایالت های خلوت و طبیعی و میگه اینجا زیباترینه. ممکنه من یه مدل کفشی رو بخوام که به نظرم دیگه نظیرش وجود نداره، بعد همونو یه نفر دیگه ببینه بگه خیلی هم زشته. خلاصه به سلیقه ها باید احترام گذاشت، هرکسی زیبایی رو از چشمای خودش میبینه. یکی هم هست میگه حتی من یه نفر رو میبینم که همه براش غش و ضعف میرن، ولی من درونشو هماهنگ و پاک نمیبینم پس هرچقدر هم عشوه بیاد برای من زیبا نیست. درون پاک و هماهنگ و شخصیت بزرگ مثلا برای یکی زیباست.

    این اولویته اصلا خیلی چیز جالبیه، مثلا یه کار خیلی خیلی مهم رو باید سریع انجام بدی و وقتش خیلی زود تموم میشه ولی مثلا تو یه جای دیگه داری یه کاری رو میکنی که شاید اولویت آخرت هم نیست، شاید البته اون کاره برای دیگران اولویت باشه ولی تو بهش علاقه نداری و میری سر یه کار دیگه فقط به این خاطر که اون کاره رو نکنی. شاید. اینم هست خب.

    مثلا یه فوتبالیستی که تو دفاع بازی میکنه، وقتی حریف حمله میکنه بگه من میرم جلو تا روی دروازه حریف سر بزنم خیلی دیگه دیوانگیه. یا مثلا یه عکاس به سوژه بگه تکون نخور تا عکستو بگیرم ولی بره به جای دوربین تو گوشیش مثلا فیسبوک رو باز کنه مشغولش بشه. یا مثلا یه فیلم ساز سر صحنه اکشن بگه بیایین فعلا ناهار رو بزنیم یه چرتی هم روش. یا خود من اصلا، به جای اینکه بیام و از این آگاهی ها در اولین فرصت استفاده کنم، برم به جاش نحوه آبیاری گیاهان دریایی رو یاد بگیرم.

    وقتی قرآن مهمترین اصلشو توحید قرار داده یعنی چی؟ یعنی عزیز من چیزی به نام حجاب اصلا توی قرآن به اون صورت مرسوم نیومده، یعنی نحوه نماز خوندن نیومده، یعنی توحید مهمه نه فرعیات، یعنی اصلو بچسب فرعو رها کن، یعنی خودتو درگیر قسمت بندی ها و فرغه های فرعی نکن، یعنی رها هر کار اضافه ای رو که به جای اصل تمام عمرت انجام میدادی. یعنی برو یه بار با ترجمه درست قرآنو بخون تا بفهمی که کجاها مهمه، کجاها اولویت داره، کجاها رو باید رعایت کنی، کجاها نیاز نیست، کجاها اصلا تو قرآن نیست. من خودم واقعا هربار که قرآنو مطالعه میکنم که به نظر خودم غفلتم میکنم و کم مطالعه میکنم، ولی حالا با هر بار یه جاهایی رو میگم ئههههههههه، این اصلا یه طور دیگست که، ئهههه این که اینجا نیست اصلا، ئههههه اینو تا حالا چرا ندیده بودم، ئهههه چرا تا حالا اینو درک نکرده بودم، هر بار میفهمم که هیچی تاحالا نفهمیدم که…

    خدا رو ول کردیم چسبیدیم به اینکه چرا خدا تو قرآن گفته گوشت سگ نجسه، ئههه کجا گفته آخه؟

    چرا بی حجابارو از موهاشون آویزون میکنن و شلاغ میزنن؟ واااااا کی گفته اینو؟

    چرا خدا گفته نماز صبح دو رکعته؟ کی خدا گفته؟

    چرا توی غسل باید اول راست رو بشوریم بعد چپ؟ والا من میدونم که فقط گفته غسل، یعنی بشوری ببره، بشوری پاک بشه، چپ و راستش تا جایی که یادمه دیگه نکرده بود.

    من خودم خدا میدونه چقدر طول کشید تا بعد از بارها خوندن مقاله های مریم خانم و گوش دادن فایلها به جایی رسیدم که درک کردم و این درک موجب شد که تصمیم گرفتم قطع کنم اون روش هایی که باهاشون دین رو بهم یاد داده بودن، هنوز اول کارما، یعنی من الان اول اول اول مسیری هستم که اگه بخوام طبیعی زندگی کنم باید توی اون مسیر باشم، فارغ از تعصبات الکی، فارغ از هر چرت و پرت و دروغی که به ما گفتن، اون همه تهمتی که به این و اون بستن، همتون این تجربه رو احتمالا داشتید که میومدن از شیعه خوب میگفتن و از سنی بد، میومدن یه جوری تعریف میکردن برامون که ما اصا میترسیدیم از کنار یه هم نوع اهل تسنن رد بشیم، چقدر از این دبی به ما بد گفتن، به خدا یه طوری شده بود من هرکسی رو که دشداشه پوشیده بود میدیدم طبق اون ورودی های خراب میگفتم این تروریسته، این نمیدونم صهیونیسته، این فلانه این بهمانه، اینقدری که هرجا یه بنده خدای عربی رو که میدیدیم با یه تریلی کامیون فحش مستفیض میکردن منم فکر میکردم همینطوره دیگه، الان خیلی خیلی بهتر شدم و نه تنها واکنش نمیدم بلکه تحسین میکنم، یه بنده خدای عرب رو که توی فوتبال یا دبی و عربستان توی اون رده های بالا و دارای ثروت میبینم تو دلم اصلا تحسینش میکنم و یاد اون همه سازه ها و مکانها و دست آوردهای بینظیر که ازشون میفتم اصلا زبانم به جز تحسین نمیتونه جایی بره، برج خلیفه یادم میاد، بعد فراری پارک یادم میاد، بعد ابوظبی یادم میاد، بعد ماشیناش یادم میاد، بعد اون فضا یادم میاد بعد آگاهی هایی که استاد در موردشون گفتن یادم میاد و الان میگم پسر چرا ما اونموقع اینطوری میکردیم؟ چرا اینارو نمیدیدیم؟ چرا نگاه نمیکردیم که دبی جاییه که از زیر صفر کلوین به جایی رسیده که الان هرچیزی که تو مخیله انسان نمیگنجه رو میرن توش میسازن؟ تصور ماشین 5000 بله پنج هزار اسب بخاری رو میتونید داشته باشید شما؟ تو دبی اومدن نشونش دادن. تصور یه برجی بلندتر از برج خلیفه رو متونید بکنید، دارن میسازن، فکرشو میکردید تو دبی برف بیاد؟ ساختن رفت.

    این واقعا همون بهشتیه که یه سری انسان با باورهای درست توی همین دنیا ساختن تا هم خودشون خوب زندگی کنن هم جهان رو جای زیباتری برای زندگی کردن بکنن. یه سری انسانهایی که بزرگترین و والاترین دستاوردها نتیجه کارهای اونهاست، آیا ایلان ماسک که الان ثروتش نزدیک بزوسه و خدا میدونه چند هفته دیگه خبر بدن بزوسم تو شیشه شد و ایلان ماسک اول، آیا شیعه است یا سنی که اینکارارو کرده؟ آیا از کسی تقلید میکنه یا داره تمام قواعد رو میشکنه و هرطرفی که بقیه رفتن نمیره؟

    آیا تعصبات بیخودی داشته یا غرور مولدی که باعث شده الان دنیا فقط منتظر کارهاش باشن؟

    آیا مایکروسافت یا اپل عضو فرغه خاصی شدن که پیشرفت کردن؟ آیا از کسی طرفداری کردن؟ آیا چسبیدن به فرع؟

    آیا ترامپ از کسی ترسید که اومد بدون داشتن دوزار سواد سیاست با هر روشی که دلش خواست رئیس جمهور آمریکا شد؟ آیا چسبیده بود به فرع که یه شخصیت خوش قول نترس جسور متمرکر داره که ایده هاش رو در هرحال فارغ از هرچیزی عملی میکنه؟

    اولویت توحیده و نقطه مقابلش شرکه. با توحید به همه چیز میشه رسید ولی با شرک نابود میشیم.

    به قول استاد کسی که وقتی وضعش خوبه و خودبه خود مهاجرت میکنه به یه جای بهتر برای من ارزش خاصی داره، چون نشون میده که خیلی اون فرد ایمان داشته، خیلی روی ترسهاش پا گذاشته، خیلی مقاصد بالایی رو در نظر داشته که باعث شده این جسارت رو بکنه که هجرت کنه و گرنه انجام ندادنش براش خیلی درد داشته. خیلی به حرف قرآن عمل کرده، واینساده، حرکت کرده، توی تردید نمونده تا مظلومی بشه که ظالمی رو جذب میکنه، چون اصلا مستضعف بودن معنایی نداره، فرشته ها میگن فکر کردی حالا اینجا خیلی فرغ داره؟ بیا اینجا تا جهنم واقعی رو بهت نشون بدم. که مستضعف بودی؟! درسته! حالا بفرما از اونطرف دوستان تو دوزخ منتظرتونن، برات جکوزی آماده کردن، داغ! همچین حال میایی.

    ببین استاد عجله میکنیا🤣😂

    هان راستی یه نکته خیلی امتحانی من توی این فایل فهمیدم. یعنی من به شخصه اگه بخوام از آسان گیری و راحت بودن یه مثال برای خودم بزنم، این فایل و چیزی که میخوام بگم رو یادم میمونه، استاد تقریبا اکثر آدما وقتی میشینن پشت فرمون، وقتی کمربندشونو میبندن، تا مطمئن نشن این کمربند در صاف ترین حالت ممکنش قرار نداره حرکت نمیکنن، شما اینقدر راحت میگیرید که این کمربند همینطوری پیچ خورده بود و نگاه من بهش بود که استاد کی درستش میکنی؟ ببین حال کردید؟ از لای اون نکاتی که خانم شایسته از لای سوالا درآورده بود نکته درآوردم.😁😂😎

    چقدر این ایالت زیباست، چقدر این فروشگاه خفنه، چقدر همه چیز داره، استاد اون تلویزیونه تازه رسید به بحث Gsynce و gaming شما رفتید؟😂 یعنی من عاشقتونم که تا اون پارتی رو دیدید گفتید بخرمش؟ یعنی من عاشقتم. صد ساعت باتری آخه چجوری؟ خدای من! نگاش کن!

    منم خودم عاشق اینم که گجت ها و اینطور وسایل رو اصلا چشم بسته بخرم، وقتی شاگرد شمام چرا که نه؟ منم به جایی میرسم که گرون ترین چیزهارو که البته نیازم باشه رو با هرقیمتی چشم بسته بخرم و لذتشو ببرم. میرسیم عزیزم، عجله میکنیا!

    سپاسگزارم که با این خریدهای بینظیر و یونیک و باحالتون هم به ما حال میدید و هم به اون تولید کننده ها درآمد. سپاسگزارم که با لذت بردنتون و زیبا زندگی کردن و خرید کردنتون به رشد جهان کمک میکنید. عاشقتونم. ما که دلمون میخواست اصلا ده قسمت شما اینطوری برامون صحبت میکردید ولی گشنگیه دیگه تا همینجاشم خدا هدایت کرده😁😂😂😋

    عاشقتونم

    دستتون در دست الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: