https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/11/abasmanesh-22.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-12-01 07:54:132020-12-02 06:56:41سریال زندگی در بهشت | قسمت 103
138نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چه سفری، چه آموزشی و چه فروشگاهی با کالاهای فوق العاده و از همه مهمتر عجب شهرگردی، با یک اتفاق به ظاهر ناخوشایند ترافیک در بزرگراه اصلی بین شهری با حفظ احساس خوب و پیگیری هدایت الهی از طریق گوگل مپ به وارد شدن به یک شهر جدید منتهی شد. شهری که با وجود طوفان سهمگین خانه های مستحکمی دارد و این نشان از قدرت اراده مردمانی دارد که مسیر ادامه ی زندگی را برگزیدند من احتمال میدهم به جای ماتم گرفتن و فکر گرفتار شدن، مسیر یک زندگی نو، خارق العاده و بهتر از گذشته رو برای خود ترسیم خواهند کردو به خداوند قادر مطلق تکیه خواهند کرد. بی دلیل نیست که آنها برای زندگی به سوی آمریکا هدایت شدند. زیرا که توانایی زیبا دیدن و زیبا عمل کردن را دارند.
از خداوند پرسیدم برای چی ما رو آفریدی ؟ شما که خودت همه عالم امکانی ،چیزی نیاز نداشتی و بی نیازترینی . ؟!!
ایشون فرمودند که اها نکته همینجاست ..
من چون همه چی بودم نمی تونستم درخواست کنم چیزی رو به دست بیارم و اصلا از کی درخواست کنم ؟
و از تنها چیزی که محروم بودم لذت رسیدن به خواسته ها بود ..
شما رو آفریدم و از روح خودم در وجود شما دمیدم که برید و از رسیدن به خواسته ها تون لذت ببرید .
و جهان رو هم در مسیر این ماجرا براتون آسون ساختم . من با هر کدوم از شما طرح اختصاصی برای ماموریت اون فرد رو برنامه ریزی کردیم . و اون فرد رو در بهترین حالت ممکن برای اون مسیر خاص آفریدم.
نوع درخواست شما مهم نیست مهم رسیدن آسون و لذت بردن شماست چراکه من هم به اندازه شما از این رسیدن لذت میبرم و دیگه چیزی کم ندارم .
حالا که این داستان رو فهمیدی برو و درخواست کن فقط ،
در مسیر هدایتت میکنم تو به یاد میاری جزئیات روز طرح ریزی رو چون تنها رسالت تو لذت بردن از رسیدن به خواسته هاست .
من خواستم که تو برسی و برای من لذت ببری .
جهان رو برای این ماموریت هم جهت با خواسته های تو آفریدم . تو فقط به یاد بیار شیوه رسیدن رو و از رسیدن به خواسته هات لذت ببر ..
این بود جواب پرسش من از خداوند .. البته در یک فضای کاملا دوستانه ..
دنیا و کائنات امروز به من لبخند میزنن و من در آرامش همراهی پروردگارم ، خیر وبرکت وشادی از جهان هدیه میگیرم.
واقعا عجب مسافرت کوتاه باحالی شد ما هم خیییلی لذت بردیم هم از پرسش وپاسخ وهم از اون فروشگاه هیولای بی نظیر با اوووون همه وسعت ومحصولات مختلف واقعا خدا رو شکر.چقدر این فروشگاهها تجلی ثروت وفراوانی ونعمت وکیفیت هستن خییییلی لذت بردم.
از نحوه تشکر مریم جان از استاد واقعا لذت بردم چه رابطه الهی وعاشقانه وپراز احترام وقدردانی زیبایی. الهی شکرت
ونحوه سپاسگزاری وتحسین استاد رو هم خیلی دوست داشتم ,عاشق روابطی هستم که هر دو نفر توش استقلال واختیار واحترام دارن وهردو با خدای خودشون با اصل وذاتشون رابطه خوب وعاشقانه وسرشار از شادی وشکرگزاری دارن.الهی شکرت
چه خریدهای عالی ومحشری کردین عزیزان ممنون که حس خرید از فروشگاههای بزرگ رو بارها بهم انتقال دادین چون خییییلی ازش لذت میبرم.
کت های ستتون واقعا زیباست مبارکتون باشه الهی.
استاد وقتی شما هی میگفتین که رودخونه هنوز تموم نشده من بیشتر به وجد میومدم ووقتی گفتین الان تونل داره از زیر آب رودخونه رد میشه من اصلا از خود بیخود شدم وفقط تحسین کردم این همه تفاوتمندی وزیبایی وسلیقه وپیشرفت رو.
جوابی که در مورد زن زیبا گفتین خیلی برام جالب و عمیق وبدیهی بود وازش لذت بردم, جواب محشرتون در مورد اهل سنت رو واقعا تحسین میکنم خیلی توضیحات فی البداهه وبه جا والهی بودن واقعا.
هرچند که من اهل سنت هستم اما شکر خدا منم مدتهاست که دینم واصل ومذهبم رو توحید ویکتا پرستی گذاشتم وواقعا شیعه وسنی برام فرقی ندارن ولی کلی از توضیحات شما کیف کردم.
مریم جان آرامش وطمانینه ای رو که داری ونگاه جستجوگرت در زیباییها رو تحسین میکنم.
در مورد اولویت جوابهای بسیار زیبایی داده شد مخصوصا وقتی در مورد اولویت در قرآن صحبت کردین واااااقعا خیلیها وخود سابقمون فرعیات رو به جای اصول واولویتها جازدن وجازده بودیم, الهی شکر که الان این حرفها بسیار بدیهی و پذیرفته شده هستن برامون.
تصویر زیبای خورشید رو توآسمون با حریری از جنس ابر که بر تن طلایی ودرخشانش کرده واقعا زیبا وستودنیه .واقعا خدا رو شکر که خداوند خورشید رو خلق کرده تا بتونیم این همه زیبایی رو ببینیم واز دیدن زیباییهای خودش هم بینهایت لذت ببریم .من خورشید رو سلطان بی رقیب آسمان مینامم وخیلی دوستش دارم.ابرها وستاره ها هم که زیبایی آبی آسمون رو به کمال میرسونن وانقدر زیبا هستن که هر بار یه جور ما رو سورپرایز میکنن وبراحتی میتونن انقدر تو رو مسحور زیبایی خودشون کنن که نفست از این حجم زیبایی وترکیب رنگها بند بیاد.
خدا جون عاشقتم هم خود مقدست وهم آفریده های محشرت, چی میشه گفت در برابر همچین خدای پرعظمتی ?!واژه شکرگزاری وتوحید هم در برابر این عظمت کم میاره فقط باید سکوت کرد وگریست واشک ریخت ولبخند زد وشاهد بر طوفانی که از درون چهارستون من های قبلی ما رو به لرزه درمیاره واز ما من جدیدی میسازه.
مریم عزیزم واقعا ممنونم که با سوالاتت یادآوری کردی که باز هم باید فایل ها را با نگاهی دیگر تکرار کنم و دوباره گوش کنم. از استاد عزیز هم به خاطر جواب های زیبا و مفیدی که ارائه کردند بی نهایت تشکر می کنم. چقدر راحت و قشنگ صحبت می کنید و چقدر من متوجه باورهای محدود کننده خودم در حین همین جملات کوتاه شدم.
سلامی گرم به استادجانم و مریم نازم و دوستان بینظیرم در این سایت.
خدایی را که من میشناسم ،هربار ایده های زیباتری رو به شما الهام میکند ،بنابه درخواست شما .
جلسات پرسش و پاسخ یک ایده ی بینظیر دیگه ست،که به زیبایی ،خانم شایسته می پرسیدند و شما هم بسیار عالی توضیح میدید،این چند جلسه خیلی نکات مهمی برای من داشت،وواقعا خودش یک دوره ی متنوع است.
اینکه واقعا بهشت و جهنم و میشه در همین دنیا همتجربه کرد،با افکار و باورهایی که داریم و عملی که انجام میدیم.وشما چه زیبا بهشتی روساختید و چه زیبا رابطه ای رو تجربه میکنید،چقدر صداقت رو در نگاه شما و کلام شما میفهمم،وخنده های شیرین خانم شایسته چقدر به من انرژی میده ،واقعا دمتون گرم با این جهادی که راه انداختید،و این آزادی زمانی و مکانی رو که شما برای خودتون خلق کردید رو تحسین میکنم،که هر زمان اراده میکنید ،بدون هیچ نگرانی و مانعی حرکت میکنید،
وبه دنبال تجربیات جدید و درک بهتر قوانین هستید.
اینکه خیلی ها دنبال فرعیات هستند وبه قول معروف توحاشیه هستند به جای اینکه به اصل بپردازند،چون این اصل هست که زندگی ما رو تغییر میده،نگاه و باور مارو میسازه،
من خودم از وقتی با این روش قرآن و میخونم بهتر درک میکنم که قوانین هستی همینه که من خلق میکنم شرایط و موقعیت ها را و من زندگیم را همانطور که باور میکنم خلق میکنم.
واینکه خداوند چقدر من و دوست داره و چقدر به من پاداش ها میدهد،وقتی که من کنترل ذهن (تقوا)دارم.
چقدر به من را دوست دارد وقتی من به چیزهای زیبا توجه کنم و تحسین کنم(الله یحب المحسنین)
چقدر به من وعده پیروزی داده وقتی در مسیرش باشم(نصرمن الله وفتح القریب)
چقدر سفارش کرده نترسم و نگران نباشم تا احساسم خوب بماند،اعراض کنم تا احساسم خوب بماند،خداوند را یاد کنم تا دلم آرام بگیرد .چون صدای خداوند را در سکوت وآرامش درونی میتوان شنید،
خودش گفته وظیفه ی من هدایت شماست.
خداوندا بینهایت سپاسگذارتم.
استاد عزیزم واقعا لذت بردم از این جلسات،و پاسخهای خوبتون،
چقدر از دیدن مسیر و هدایتی که میشدید لذت بردم،
تحسین میکنم انتخاب شما رو برای خرید وسایل مورد نیاز از فروشگاههای معتبر و بزرگ .
اصلا فایلهایی که شنا خرید میکنید و من خیلی دوست دارم،خیلی.
انگار خودم دارم خرید میکنم،اون شجاعت شما در خرید وسایل که هرچی بخواهید رو چندتاچندتا میخرید روتحسین میکنم.
این نشان از باور فراوانی شماست به بینهایت بودنه رزق و نعمتی که خداوند برای همه ی بندگان با ایمانش قرار داده،
واین باور باعث شده شما با لذت و بدون نگرانی خرید کنید ،وای که چه حالی میده🥰
استاد تحسین میکنم این فروشگاه و که چقدر اجناس زیبا و متنوعی داشتند و چه رنگهای جذابی،خداروشکر واقعا برای این همه نعمت و رشدی که در جهان در حال انجام شدنه،🙏🏼
تحسین میکنم آسمان زیبا و ابرهای معرکه ای روکه در هنگام غروب خانم شایسته با نگاه زیباشون شکار کرد و برای ماهم این زیبایی ها رو فیلم گرفت،
خداروشکر برای ماشین زیبا و جادار و با کیفیت سانتافه ی سفیدتون که میتونید با خیال راحت یک کامیون وسیله رو در اون بچینید.
در ادامه اون سوال که نمیدونستیم کجای دلمون بذاریم، استاد بالاخره جواب دادن که زیبایی تعریف یکسانی نداره. جالبه مثل هدایت، اونم واسه هرکسی متفاوته، اونجا هرکس با توجه به مدار و فرکانس و شرایطش هدایت میشه، اینجام با توجه به معیارهایی که از زیبایی داره میتونه بگه به نظرم چه چیزی زیباست.
به قولی یه ضرب المثل بود تو کتاب زبانم چند سال پیش ولی تو ذهنم مونده که خیلیم معروفه:
beauty is in the eye of the beholder
زیبایی در نظر هر کس متفاوته، به قولی علف باید به دهن بزی شیرین بیاد، یه بار من میگم اونایی که سفید و بورن خوشگلن، یکی دیگه میگه اتفاقا اونایی که سفیدن ولی موهاشون مشکیه و چشماشون قهوه اییه خوشگلن، یا من به شخصه میگم طرح داخل آروی استاد باب میلم نیست ولی یکی دیگه میگه اتفاقا من طرح تو باب میلم نیست.
یکی میگه به نظر من این موبایل یا لپتاپ خیلی خوشگله، یکی دیگه میگه من حالم بهم میخوره اصلا نگاهش کنم.
یکی میره توی ایالت های شلوغ و میگه به نظرم اینجا قشنگترین جای دنیاست، یکی دیگه ایالت های خلوت و طبیعی و میگه اینجا زیباترینه. ممکنه من یه مدل کفشی رو بخوام که به نظرم دیگه نظیرش وجود نداره، بعد همونو یه نفر دیگه ببینه بگه خیلی هم زشته. خلاصه به سلیقه ها باید احترام گذاشت، هرکسی زیبایی رو از چشمای خودش میبینه. یکی هم هست میگه حتی من یه نفر رو میبینم که همه براش غش و ضعف میرن، ولی من درونشو هماهنگ و پاک نمیبینم پس هرچقدر هم عشوه بیاد برای من زیبا نیست. درون پاک و هماهنگ و شخصیت بزرگ مثلا برای یکی زیباست.
این اولویته اصلا خیلی چیز جالبیه، مثلا یه کار خیلی خیلی مهم رو باید سریع انجام بدی و وقتش خیلی زود تموم میشه ولی مثلا تو یه جای دیگه داری یه کاری رو میکنی که شاید اولویت آخرت هم نیست، شاید البته اون کاره برای دیگران اولویت باشه ولی تو بهش علاقه نداری و میری سر یه کار دیگه فقط به این خاطر که اون کاره رو نکنی. شاید. اینم هست خب.
مثلا یه فوتبالیستی که تو دفاع بازی میکنه، وقتی حریف حمله میکنه بگه من میرم جلو تا روی دروازه حریف سر بزنم خیلی دیگه دیوانگیه. یا مثلا یه عکاس به سوژه بگه تکون نخور تا عکستو بگیرم ولی بره به جای دوربین تو گوشیش مثلا فیسبوک رو باز کنه مشغولش بشه. یا مثلا یه فیلم ساز سر صحنه اکشن بگه بیایین فعلا ناهار رو بزنیم یه چرتی هم روش. یا خود من اصلا، به جای اینکه بیام و از این آگاهی ها در اولین فرصت استفاده کنم، برم به جاش نحوه آبیاری گیاهان دریایی رو یاد بگیرم.
وقتی قرآن مهمترین اصلشو توحید قرار داده یعنی چی؟ یعنی عزیز من چیزی به نام حجاب اصلا توی قرآن به اون صورت مرسوم نیومده، یعنی نحوه نماز خوندن نیومده، یعنی توحید مهمه نه فرعیات، یعنی اصلو بچسب فرعو رها کن، یعنی خودتو درگیر قسمت بندی ها و فرغه های فرعی نکن، یعنی رها هر کار اضافه ای رو که به جای اصل تمام عمرت انجام میدادی. یعنی برو یه بار با ترجمه درست قرآنو بخون تا بفهمی که کجاها مهمه، کجاها اولویت داره، کجاها رو باید رعایت کنی، کجاها نیاز نیست، کجاها اصلا تو قرآن نیست. من خودم واقعا هربار که قرآنو مطالعه میکنم که به نظر خودم غفلتم میکنم و کم مطالعه میکنم، ولی حالا با هر بار یه جاهایی رو میگم ئههههههههه، این اصلا یه طور دیگست که، ئهههه این که اینجا نیست اصلا، ئههههه اینو تا حالا چرا ندیده بودم، ئهههه چرا تا حالا اینو درک نکرده بودم، هر بار میفهمم که هیچی تاحالا نفهمیدم که…
خدا رو ول کردیم چسبیدیم به اینکه چرا خدا تو قرآن گفته گوشت سگ نجسه، ئههه کجا گفته آخه؟
چرا بی حجابارو از موهاشون آویزون میکنن و شلاغ میزنن؟ واااااا کی گفته اینو؟
چرا خدا گفته نماز صبح دو رکعته؟ کی خدا گفته؟
چرا توی غسل باید اول راست رو بشوریم بعد چپ؟ والا من میدونم که فقط گفته غسل، یعنی بشوری ببره، بشوری پاک بشه، چپ و راستش تا جایی که یادمه دیگه نکرده بود.
من خودم خدا میدونه چقدر طول کشید تا بعد از بارها خوندن مقاله های مریم خانم و گوش دادن فایلها به جایی رسیدم که درک کردم و این درک موجب شد که تصمیم گرفتم قطع کنم اون روش هایی که باهاشون دین رو بهم یاد داده بودن، هنوز اول کارما، یعنی من الان اول اول اول مسیری هستم که اگه بخوام طبیعی زندگی کنم باید توی اون مسیر باشم، فارغ از تعصبات الکی، فارغ از هر چرت و پرت و دروغی که به ما گفتن، اون همه تهمتی که به این و اون بستن، همتون این تجربه رو احتمالا داشتید که میومدن از شیعه خوب میگفتن و از سنی بد، میومدن یه جوری تعریف میکردن برامون که ما اصا میترسیدیم از کنار یه هم نوع اهل تسنن رد بشیم، چقدر از این دبی به ما بد گفتن، به خدا یه طوری شده بود من هرکسی رو که دشداشه پوشیده بود میدیدم طبق اون ورودی های خراب میگفتم این تروریسته، این نمیدونم صهیونیسته، این فلانه این بهمانه، اینقدری که هرجا یه بنده خدای عربی رو که میدیدیم با یه تریلی کامیون فحش مستفیض میکردن منم فکر میکردم همینطوره دیگه، الان خیلی خیلی بهتر شدم و نه تنها واکنش نمیدم بلکه تحسین میکنم، یه بنده خدای عرب رو که توی فوتبال یا دبی و عربستان توی اون رده های بالا و دارای ثروت میبینم تو دلم اصلا تحسینش میکنم و یاد اون همه سازه ها و مکانها و دست آوردهای بینظیر که ازشون میفتم اصلا زبانم به جز تحسین نمیتونه جایی بره، برج خلیفه یادم میاد، بعد فراری پارک یادم میاد، بعد ابوظبی یادم میاد، بعد ماشیناش یادم میاد، بعد اون فضا یادم میاد بعد آگاهی هایی که استاد در موردشون گفتن یادم میاد و الان میگم پسر چرا ما اونموقع اینطوری میکردیم؟ چرا اینارو نمیدیدیم؟ چرا نگاه نمیکردیم که دبی جاییه که از زیر صفر کلوین به جایی رسیده که الان هرچیزی که تو مخیله انسان نمیگنجه رو میرن توش میسازن؟ تصور ماشین 5000 بله پنج هزار اسب بخاری رو میتونید داشته باشید شما؟ تو دبی اومدن نشونش دادن. تصور یه برجی بلندتر از برج خلیفه رو متونید بکنید، دارن میسازن، فکرشو میکردید تو دبی برف بیاد؟ ساختن رفت.
این واقعا همون بهشتیه که یه سری انسان با باورهای درست توی همین دنیا ساختن تا هم خودشون خوب زندگی کنن هم جهان رو جای زیباتری برای زندگی کردن بکنن. یه سری انسانهایی که بزرگترین و والاترین دستاوردها نتیجه کارهای اونهاست، آیا ایلان ماسک که الان ثروتش نزدیک بزوسه و خدا میدونه چند هفته دیگه خبر بدن بزوسم تو شیشه شد و ایلان ماسک اول، آیا شیعه است یا سنی که اینکارارو کرده؟ آیا از کسی تقلید میکنه یا داره تمام قواعد رو میشکنه و هرطرفی که بقیه رفتن نمیره؟
آیا تعصبات بیخودی داشته یا غرور مولدی که باعث شده الان دنیا فقط منتظر کارهاش باشن؟
آیا مایکروسافت یا اپل عضو فرغه خاصی شدن که پیشرفت کردن؟ آیا از کسی طرفداری کردن؟ آیا چسبیدن به فرع؟
آیا ترامپ از کسی ترسید که اومد بدون داشتن دوزار سواد سیاست با هر روشی که دلش خواست رئیس جمهور آمریکا شد؟ آیا چسبیده بود به فرع که یه شخصیت خوش قول نترس جسور متمرکر داره که ایده هاش رو در هرحال فارغ از هرچیزی عملی میکنه؟
اولویت توحیده و نقطه مقابلش شرکه. با توحید به همه چیز میشه رسید ولی با شرک نابود میشیم.
به قول استاد کسی که وقتی وضعش خوبه و خودبه خود مهاجرت میکنه به یه جای بهتر برای من ارزش خاصی داره، چون نشون میده که خیلی اون فرد ایمان داشته، خیلی روی ترسهاش پا گذاشته، خیلی مقاصد بالایی رو در نظر داشته که باعث شده این جسارت رو بکنه که هجرت کنه و گرنه انجام ندادنش براش خیلی درد داشته. خیلی به حرف قرآن عمل کرده، واینساده، حرکت کرده، توی تردید نمونده تا مظلومی بشه که ظالمی رو جذب میکنه، چون اصلا مستضعف بودن معنایی نداره، فرشته ها میگن فکر کردی حالا اینجا خیلی فرغ داره؟ بیا اینجا تا جهنم واقعی رو بهت نشون بدم. که مستضعف بودی؟! درسته! حالا بفرما از اونطرف دوستان تو دوزخ منتظرتونن، برات جکوزی آماده کردن، داغ! همچین حال میایی.
ببین استاد عجله میکنیا🤣😂
هان راستی یه نکته خیلی امتحانی من توی این فایل فهمیدم. یعنی من به شخصه اگه بخوام از آسان گیری و راحت بودن یه مثال برای خودم بزنم، این فایل و چیزی که میخوام بگم رو یادم میمونه، استاد تقریبا اکثر آدما وقتی میشینن پشت فرمون، وقتی کمربندشونو میبندن، تا مطمئن نشن این کمربند در صاف ترین حالت ممکنش قرار نداره حرکت نمیکنن، شما اینقدر راحت میگیرید که این کمربند همینطوری پیچ خورده بود و نگاه من بهش بود که استاد کی درستش میکنی؟ ببین حال کردید؟ از لای اون نکاتی که خانم شایسته از لای سوالا درآورده بود نکته درآوردم.😁😂😎
چقدر این ایالت زیباست، چقدر این فروشگاه خفنه، چقدر همه چیز داره، استاد اون تلویزیونه تازه رسید به بحث Gsynce و gaming شما رفتید؟😂 یعنی من عاشقتونم که تا اون پارتی رو دیدید گفتید بخرمش؟ یعنی من عاشقتم. صد ساعت باتری آخه چجوری؟ خدای من! نگاش کن!
منم خودم عاشق اینم که گجت ها و اینطور وسایل رو اصلا چشم بسته بخرم، وقتی شاگرد شمام چرا که نه؟ منم به جایی میرسم که گرون ترین چیزهارو که البته نیازم باشه رو با هرقیمتی چشم بسته بخرم و لذتشو ببرم. میرسیم عزیزم، عجله میکنیا!
سپاسگزارم که با این خریدهای بینظیر و یونیک و باحالتون هم به ما حال میدید و هم به اون تولید کننده ها درآمد. سپاسگزارم که با لذت بردنتون و زیبا زندگی کردن و خرید کردنتون به رشد جهان کمک میکنید. عاشقتونم. ما که دلمون میخواست اصلا ده قسمت شما اینطوری برامون صحبت میکردید ولی گشنگیه دیگه تا همینجاشم خدا هدایت کرده😁😂😂😋
ما فقط احترام میذاریم و به حرمت قانون یا اصول گفته شده در اون مکان عمل میکنیم، وگرنه هیچ ترسی در ما نیست و قطعا وقتی ما در مدار سلامتی هستیم ویروس یا هر چیزی ،اهمیتی نداره.سیستم ایمنی بدن ما به شدت کافی است. چون خدا برای ما کافی است و این فرکانس و توجه منه که زندگی منو و تجربیات زندگی منو میسازه…(این کلمات بعد از خوندن کامنت شما یهو به ذهنم زد و صرفا جهت یادآوری به خودم نوشتم.)
شما تقریبا جواب سوال های خودتون رو میدونید، دلیل نگران بودن هاتون رو میدونید اما شاید نمیخواین از طرف دید بقیه مورد مواخذه قرار بگیرین شاید…
بنظرم جایی که لازم نیست واجباری نیست لزومی نداره ماسک بزنیم حالا میخواد پروتکل بهداشت جهانی گفته باشه.مگه اون سازمان جهانی قوانین جهان رو نوشته. اما گاهی یکجایی برای ورود و احترام به اونجا باید این قانونی که سازمان یا اون مکان گذاشته رعایت بشه،خب میزنیم چه اشکالی داره. ما فقط احترام میذاریم. مثل اینکه وقتی خونه یک فردی میریم که برای درآورن کفش یا نبردن حیوان یک سری قوانین خاص خودش رو داره و به احترام ایشون اون کار رو انجام نمیدیم ولی دلیل نمیشه که نظر ایشون رو قبول داریم.
من دیگه دلم نمیخواد این موضوع رو باز کنم و دیدگاه خودم رو بگم فقط خواستم به شما با این زاویه دید خودم کمکی کرده باشم و اید برای ذهن خودتون راه حلی پیدا کنید. فقط سبک خودتون رو برای بهداشت فردی داشته باشید همین و بس، هر کاری که همه میکنن دلیل بر درست بودن نیست و دلیل بر قبول داشتن یا نداشتن ما نیست…لطفا حتی خودت رو هم قضاوت نکن دوست من.
راستی فایل های “آرامش در پرتو اگاهی” رو هر روز گوش کنید هم برای سلامتی و هم برای این نجواهای ذهن تون بنظرم کمک کننده باشه.
به امید توحیدی تر عمل کردن همه مون در تمام لحظه لحظه زندگی مون…
استاد یه نکته ی فرمودن ، ذهنم درگیر کرد…
اینکه اصل تو قرآن
توحید : یعنی خودت
شرک : دیگران و بیرون
بقیه چیزا ، همش یا مهم نیست ، یا حتی اگه بدونی نماز چیه ، روزه چجوریه ، حج چجوریه ، همش وقتت داری تلف میکنی دوست عزیز
چون بیشتر مذاهب سر همین چرت و پرت ها زندگی خودشون را جهنم کردند .
توحید مثل رانندگی ماشین
و این فرعیات مثل توجه کردن به در و شیشه ماشبن در حین رانندگی
هم ذهنت اشفته میکنند ، هم به نتیجه نمیرسوننت ، هم اگه متوجه بشی زیاد تاثیر ندارن تو زندگیت
چه سفری، چه آموزشی و چه فروشگاهی با کالاهای فوق العاده و از همه مهمتر عجب شهرگردی، با یک اتفاق به ظاهر ناخوشایند ترافیک در بزرگراه اصلی بین شهری با حفظ احساس خوب و پیگیری هدایت الهی از طریق گوگل مپ به وارد شدن به یک شهر جدید منتهی شد. شهری که با وجود طوفان سهمگین خانه های مستحکمی دارد و این نشان از قدرت اراده مردمانی دارد که مسیر ادامه ی زندگی را برگزیدند من احتمال میدهم به جای ماتم گرفتن و فکر گرفتار شدن، مسیر یک زندگی نو، خارق العاده و بهتر از گذشته رو برای خود ترسیم خواهند کردو به خداوند قادر مطلق تکیه خواهند کرد. بی دلیل نیست که آنها برای زندگی به سوی آمریکا هدایت شدند. زیرا که توانایی زیبا دیدن و زیبا عمل کردن را دارند.
سلام
از خداوند پرسیدم برای چی ما رو آفریدی ؟ شما که خودت همه عالم امکانی ،چیزی نیاز نداشتی و بی نیازترینی . ؟!!
ایشون فرمودند که اها نکته همینجاست ..
من چون همه چی بودم نمی تونستم درخواست کنم چیزی رو به دست بیارم و اصلا از کی درخواست کنم ؟
و از تنها چیزی که محروم بودم لذت رسیدن به خواسته ها بود ..
شما رو آفریدم و از روح خودم در وجود شما دمیدم که برید و از رسیدن به خواسته ها تون لذت ببرید .
و جهان رو هم در مسیر این ماجرا براتون آسون ساختم . من با هر کدوم از شما طرح اختصاصی برای ماموریت اون فرد رو برنامه ریزی کردیم . و اون فرد رو در بهترین حالت ممکن برای اون مسیر خاص آفریدم.
نوع درخواست شما مهم نیست مهم رسیدن آسون و لذت بردن شماست چراکه من هم به اندازه شما از این رسیدن لذت میبرم و دیگه چیزی کم ندارم .
حالا که این داستان رو فهمیدی برو و درخواست کن فقط ،
در مسیر هدایتت میکنم تو به یاد میاری جزئیات روز طرح ریزی رو چون تنها رسالت تو لذت بردن از رسیدن به خواسته هاست .
من خواستم که تو برسی و برای من لذت ببری .
جهان رو برای این ماموریت هم جهت با خواسته های تو آفریدم . تو فقط به یاد بیار شیوه رسیدن رو و از رسیدن به خواسته هات لذت ببر ..
این بود جواب پرسش من از خداوند .. البته در یک فضای کاملا دوستانه ..
دنیا و کائنات امروز به من لبخند میزنن و من در آرامش همراهی پروردگارم ، خیر وبرکت وشادی از جهان هدیه میگیرم.
پروردگارم سپاسگزارم.
سلام استاد نازنین و مریم نازنین
واقعا عجب مسافرت کوتاه باحالی شد ما هم خیییلی لذت بردیم هم از پرسش وپاسخ وهم از اون فروشگاه هیولای بی نظیر با اوووون همه وسعت ومحصولات مختلف واقعا خدا رو شکر.چقدر این فروشگاهها تجلی ثروت وفراوانی ونعمت وکیفیت هستن خییییلی لذت بردم.
از نحوه تشکر مریم جان از استاد واقعا لذت بردم چه رابطه الهی وعاشقانه وپراز احترام وقدردانی زیبایی. الهی شکرت
ونحوه سپاسگزاری وتحسین استاد رو هم خیلی دوست داشتم ,عاشق روابطی هستم که هر دو نفر توش استقلال واختیار واحترام دارن وهردو با خدای خودشون با اصل وذاتشون رابطه خوب وعاشقانه وسرشار از شادی وشکرگزاری دارن.الهی شکرت
چه خریدهای عالی ومحشری کردین عزیزان ممنون که حس خرید از فروشگاههای بزرگ رو بارها بهم انتقال دادین چون خییییلی ازش لذت میبرم.
کت های ستتون واقعا زیباست مبارکتون باشه الهی.
استاد وقتی شما هی میگفتین که رودخونه هنوز تموم نشده من بیشتر به وجد میومدم ووقتی گفتین الان تونل داره از زیر آب رودخونه رد میشه من اصلا از خود بیخود شدم وفقط تحسین کردم این همه تفاوتمندی وزیبایی وسلیقه وپیشرفت رو.
جوابی که در مورد زن زیبا گفتین خیلی برام جالب و عمیق وبدیهی بود وازش لذت بردم, جواب محشرتون در مورد اهل سنت رو واقعا تحسین میکنم خیلی توضیحات فی البداهه وبه جا والهی بودن واقعا.
هرچند که من اهل سنت هستم اما شکر خدا منم مدتهاست که دینم واصل ومذهبم رو توحید ویکتا پرستی گذاشتم وواقعا شیعه وسنی برام فرقی ندارن ولی کلی از توضیحات شما کیف کردم.
مریم جان آرامش وطمانینه ای رو که داری ونگاه جستجوگرت در زیباییها رو تحسین میکنم.
چقدرررر از اسباب بازها مخصوصا موزیکالهاشون واون مجسمه پیامبران لذت بردم واقعا زیبا هستن ,الهی شکر.
در مورد اولویت جوابهای بسیار زیبایی داده شد مخصوصا وقتی در مورد اولویت در قرآن صحبت کردین واااااقعا خیلیها وخود سابقمون فرعیات رو به جای اصول واولویتها جازدن وجازده بودیم, الهی شکر که الان این حرفها بسیار بدیهی و پذیرفته شده هستن برامون.
تصویر زیبای خورشید رو توآسمون با حریری از جنس ابر که بر تن طلایی ودرخشانش کرده واقعا زیبا وستودنیه .واقعا خدا رو شکر که خداوند خورشید رو خلق کرده تا بتونیم این همه زیبایی رو ببینیم واز دیدن زیباییهای خودش هم بینهایت لذت ببریم .من خورشید رو سلطان بی رقیب آسمان مینامم وخیلی دوستش دارم.ابرها وستاره ها هم که زیبایی آبی آسمون رو به کمال میرسونن وانقدر زیبا هستن که هر بار یه جور ما رو سورپرایز میکنن وبراحتی میتونن انقدر تو رو مسحور زیبایی خودشون کنن که نفست از این حجم زیبایی وترکیب رنگها بند بیاد.
خدا جون عاشقتم هم خود مقدست وهم آفریده های محشرت, چی میشه گفت در برابر همچین خدای پرعظمتی ?!واژه شکرگزاری وتوحید هم در برابر این عظمت کم میاره فقط باید سکوت کرد وگریست واشک ریخت ولبخند زد وشاهد بر طوفانی که از درون چهارستون من های قبلی ما رو به لرزه درمیاره واز ما من جدیدی میسازه.
الهی بینهایت شکر
بهترین احساسها رو براتون آرزو میکنم.
وبهترین دعا نثار وجود نازنینتون:
حول حالنا الی احسن الحال💐💐💐💐💐
اگر وقت اصلاح نوشته هامو داشتم جمله ی آخرمو حذف میکردم
و یه چیزایی رو اضافه
حالا
اینجا مینویسم…..
میخوام بگم
درسته الان خیلی دلم میخواد این مسئله رو ب صورت ریشه ای حل کنم و فکر میکنم توش خوب نیستم
ولی ب لطف خدا، از یازده ماه پیش ک این مسئله شروع شد
سعی کردم بیشتر ب خدا توکل کنم و خیلی از ترسهام کم شد و خیلی ریلکس تر شدم و
کلا
چون
بیش از ۳ سالو نیمِ ک دور اخبار منفی رو خط کشیدم،
توی این مورد هم خیلی راحتترم و
اصلا تا وقتی تو خونه هستم یادم میره…
اما در کل چون برام خیلی مهمه ک درست ترین کار رو مخصوصا در این مورد انجام بدم و ب چیزی ک قدرت نداره قدرتی ندم و خدا رو بیش از پیش باور کنم
فکر میکنم اگر بخوام بهش بی توجه باشم : باید مثل پارسال رفتار کنم
اونموقع هیچی رو قرار نبود با الکل تمیز کنم
وقتی دستمو ب هر جا میزدم لازم نبود حتما دستامو بشورم اگر بعدش چیزی میخواسم بخورم
و هزاران کار دیگه ای ک اصلا ب چشم نمیومد.
حالا آیا
ب نظر شما درسته؟
درسته ک مثل یک سال پیش و مثل زمان قبل از این مسئله …. عمل کرد ؟😊
💜💙💚💛🧡❤♥️
خدای من شما چقدر بمن دارین کمک می کنین
توی هر جلسه شما من درسهای جدیدی دارم که باید روی
خودم با تمرکز لیزری کار کنم .
خانم شایسته شما لایق بهترینها هستی
استاد توحیدی بنظر من خداوند راهی جز ثروت دادن و
سلامتی دادن بشما و خوشبخت کردن شما و آرامش دادن
بشما ووووو نبوده
سلام
منم همین طورم هر فایلی از استاد خیلی خیلی به من کمک میکند و خیلی چیزها را یاد میگیرم.
چقدر ما خوشبختیم که می توانیم این ها را ببینیم
شادباشید
با سلام و خدا قوت استاد عزیز و مریم نازنین
مریم عزیزم واقعا ممنونم که با سوالاتت یادآوری کردی که باز هم باید فایل ها را با نگاهی دیگر تکرار کنم و دوباره گوش کنم. از استاد عزیز هم به خاطر جواب های زیبا و مفیدی که ارائه کردند بی نهایت تشکر می کنم. چقدر راحت و قشنگ صحبت می کنید و چقدر من متوجه باورهای محدود کننده خودم در حین همین جملات کوتاه شدم.
به نام بزرگترین قدرت هستی “ربّ”
ایاک نعبد وایاک نستعین
تنها تورا میپرستم وتنها از تو یاری میخواهم
وتویی ارباب من،
سلامی گرم به استادجانم و مریم نازم و دوستان بینظیرم در این سایت.
خدایی را که من میشناسم ،هربار ایده های زیباتری رو به شما الهام میکند ،بنابه درخواست شما .
جلسات پرسش و پاسخ یک ایده ی بینظیر دیگه ست،که به زیبایی ،خانم شایسته می پرسیدند و شما هم بسیار عالی توضیح میدید،این چند جلسه خیلی نکات مهمی برای من داشت،وواقعا خودش یک دوره ی متنوع است.
اینکه واقعا بهشت و جهنم و میشه در همین دنیا همتجربه کرد،با افکار و باورهایی که داریم و عملی که انجام میدیم.وشما چه زیبا بهشتی روساختید و چه زیبا رابطه ای رو تجربه میکنید،چقدر صداقت رو در نگاه شما و کلام شما میفهمم،وخنده های شیرین خانم شایسته چقدر به من انرژی میده ،واقعا دمتون گرم با این جهادی که راه انداختید،و این آزادی زمانی و مکانی رو که شما برای خودتون خلق کردید رو تحسین میکنم،که هر زمان اراده میکنید ،بدون هیچ نگرانی و مانعی حرکت میکنید،
وبه دنبال تجربیات جدید و درک بهتر قوانین هستید.
اینکه خیلی ها دنبال فرعیات هستند وبه قول معروف توحاشیه هستند به جای اینکه به اصل بپردازند،چون این اصل هست که زندگی ما رو تغییر میده،نگاه و باور مارو میسازه،
من خودم از وقتی با این روش قرآن و میخونم بهتر درک میکنم که قوانین هستی همینه که من خلق میکنم شرایط و موقعیت ها را و من زندگیم را همانطور که باور میکنم خلق میکنم.
واینکه خداوند چقدر من و دوست داره و چقدر به من پاداش ها میدهد،وقتی که من کنترل ذهن (تقوا)دارم.
چقدر به من را دوست دارد وقتی من به چیزهای زیبا توجه کنم و تحسین کنم(الله یحب المحسنین)
چقدر به من وعده پیروزی داده وقتی در مسیرش باشم(نصرمن الله وفتح القریب)
چقدر سفارش کرده نترسم و نگران نباشم تا احساسم خوب بماند،اعراض کنم تا احساسم خوب بماند،خداوند را یاد کنم تا دلم آرام بگیرد .چون صدای خداوند را در سکوت وآرامش درونی میتوان شنید،
خودش گفته وظیفه ی من هدایت شماست.
خداوندا بینهایت سپاسگذارتم.
استاد عزیزم واقعا لذت بردم از این جلسات،و پاسخهای خوبتون،
چقدر از دیدن مسیر و هدایتی که میشدید لذت بردم،
تحسین میکنم انتخاب شما رو برای خرید وسایل مورد نیاز از فروشگاههای معتبر و بزرگ .
اصلا فایلهایی که شنا خرید میکنید و من خیلی دوست دارم،خیلی.
انگار خودم دارم خرید میکنم،اون شجاعت شما در خرید وسایل که هرچی بخواهید رو چندتاچندتا میخرید روتحسین میکنم.
این نشان از باور فراوانی شماست به بینهایت بودنه رزق و نعمتی که خداوند برای همه ی بندگان با ایمانش قرار داده،
واین باور باعث شده شما با لذت و بدون نگرانی خرید کنید ،وای که چه حالی میده🥰
استاد تحسین میکنم این فروشگاه و که چقدر اجناس زیبا و متنوعی داشتند و چه رنگهای جذابی،خداروشکر واقعا برای این همه نعمت و رشدی که در جهان در حال انجام شدنه،🙏🏼
تحسین میکنم آسمان زیبا و ابرهای معرکه ای روکه در هنگام غروب خانم شایسته با نگاه زیباشون شکار کرد و برای ماهم این زیبایی ها رو فیلم گرفت،
خداروشکر برای ماشین زیبا و جادار و با کیفیت سانتافه ی سفیدتون که میتونید با خیال راحت یک کامیون وسیله رو در اون بچینید.
درپناه خداوند شاد وسعادتمند باشید.
یاحق❤
به نام الله یکتا
سلام
در ادامه اون سوال که نمیدونستیم کجای دلمون بذاریم، استاد بالاخره جواب دادن که زیبایی تعریف یکسانی نداره. جالبه مثل هدایت، اونم واسه هرکسی متفاوته، اونجا هرکس با توجه به مدار و فرکانس و شرایطش هدایت میشه، اینجام با توجه به معیارهایی که از زیبایی داره میتونه بگه به نظرم چه چیزی زیباست.
به قولی یه ضرب المثل بود تو کتاب زبانم چند سال پیش ولی تو ذهنم مونده که خیلیم معروفه:
beauty is in the eye of the beholder
زیبایی در نظر هر کس متفاوته، به قولی علف باید به دهن بزی شیرین بیاد، یه بار من میگم اونایی که سفید و بورن خوشگلن، یکی دیگه میگه اتفاقا اونایی که سفیدن ولی موهاشون مشکیه و چشماشون قهوه اییه خوشگلن، یا من به شخصه میگم طرح داخل آروی استاد باب میلم نیست ولی یکی دیگه میگه اتفاقا من طرح تو باب میلم نیست.
یکی میگه به نظر من این موبایل یا لپتاپ خیلی خوشگله، یکی دیگه میگه من حالم بهم میخوره اصلا نگاهش کنم.
یکی میره توی ایالت های شلوغ و میگه به نظرم اینجا قشنگترین جای دنیاست، یکی دیگه ایالت های خلوت و طبیعی و میگه اینجا زیباترینه. ممکنه من یه مدل کفشی رو بخوام که به نظرم دیگه نظیرش وجود نداره، بعد همونو یه نفر دیگه ببینه بگه خیلی هم زشته. خلاصه به سلیقه ها باید احترام گذاشت، هرکسی زیبایی رو از چشمای خودش میبینه. یکی هم هست میگه حتی من یه نفر رو میبینم که همه براش غش و ضعف میرن، ولی من درونشو هماهنگ و پاک نمیبینم پس هرچقدر هم عشوه بیاد برای من زیبا نیست. درون پاک و هماهنگ و شخصیت بزرگ مثلا برای یکی زیباست.
این اولویته اصلا خیلی چیز جالبیه، مثلا یه کار خیلی خیلی مهم رو باید سریع انجام بدی و وقتش خیلی زود تموم میشه ولی مثلا تو یه جای دیگه داری یه کاری رو میکنی که شاید اولویت آخرت هم نیست، شاید البته اون کاره برای دیگران اولویت باشه ولی تو بهش علاقه نداری و میری سر یه کار دیگه فقط به این خاطر که اون کاره رو نکنی. شاید. اینم هست خب.
مثلا یه فوتبالیستی که تو دفاع بازی میکنه، وقتی حریف حمله میکنه بگه من میرم جلو تا روی دروازه حریف سر بزنم خیلی دیگه دیوانگیه. یا مثلا یه عکاس به سوژه بگه تکون نخور تا عکستو بگیرم ولی بره به جای دوربین تو گوشیش مثلا فیسبوک رو باز کنه مشغولش بشه. یا مثلا یه فیلم ساز سر صحنه اکشن بگه بیایین فعلا ناهار رو بزنیم یه چرتی هم روش. یا خود من اصلا، به جای اینکه بیام و از این آگاهی ها در اولین فرصت استفاده کنم، برم به جاش نحوه آبیاری گیاهان دریایی رو یاد بگیرم.
وقتی قرآن مهمترین اصلشو توحید قرار داده یعنی چی؟ یعنی عزیز من چیزی به نام حجاب اصلا توی قرآن به اون صورت مرسوم نیومده، یعنی نحوه نماز خوندن نیومده، یعنی توحید مهمه نه فرعیات، یعنی اصلو بچسب فرعو رها کن، یعنی خودتو درگیر قسمت بندی ها و فرغه های فرعی نکن، یعنی رها هر کار اضافه ای رو که به جای اصل تمام عمرت انجام میدادی. یعنی برو یه بار با ترجمه درست قرآنو بخون تا بفهمی که کجاها مهمه، کجاها اولویت داره، کجاها رو باید رعایت کنی، کجاها نیاز نیست، کجاها اصلا تو قرآن نیست. من خودم واقعا هربار که قرآنو مطالعه میکنم که به نظر خودم غفلتم میکنم و کم مطالعه میکنم، ولی حالا با هر بار یه جاهایی رو میگم ئههههههههه، این اصلا یه طور دیگست که، ئهههه این که اینجا نیست اصلا، ئههههه اینو تا حالا چرا ندیده بودم، ئهههه چرا تا حالا اینو درک نکرده بودم، هر بار میفهمم که هیچی تاحالا نفهمیدم که…
خدا رو ول کردیم چسبیدیم به اینکه چرا خدا تو قرآن گفته گوشت سگ نجسه، ئههه کجا گفته آخه؟
چرا بی حجابارو از موهاشون آویزون میکنن و شلاغ میزنن؟ واااااا کی گفته اینو؟
چرا خدا گفته نماز صبح دو رکعته؟ کی خدا گفته؟
چرا توی غسل باید اول راست رو بشوریم بعد چپ؟ والا من میدونم که فقط گفته غسل، یعنی بشوری ببره، بشوری پاک بشه، چپ و راستش تا جایی که یادمه دیگه نکرده بود.
من خودم خدا میدونه چقدر طول کشید تا بعد از بارها خوندن مقاله های مریم خانم و گوش دادن فایلها به جایی رسیدم که درک کردم و این درک موجب شد که تصمیم گرفتم قطع کنم اون روش هایی که باهاشون دین رو بهم یاد داده بودن، هنوز اول کارما، یعنی من الان اول اول اول مسیری هستم که اگه بخوام طبیعی زندگی کنم باید توی اون مسیر باشم، فارغ از تعصبات الکی، فارغ از هر چرت و پرت و دروغی که به ما گفتن، اون همه تهمتی که به این و اون بستن، همتون این تجربه رو احتمالا داشتید که میومدن از شیعه خوب میگفتن و از سنی بد، میومدن یه جوری تعریف میکردن برامون که ما اصا میترسیدیم از کنار یه هم نوع اهل تسنن رد بشیم، چقدر از این دبی به ما بد گفتن، به خدا یه طوری شده بود من هرکسی رو که دشداشه پوشیده بود میدیدم طبق اون ورودی های خراب میگفتم این تروریسته، این نمیدونم صهیونیسته، این فلانه این بهمانه، اینقدری که هرجا یه بنده خدای عربی رو که میدیدیم با یه تریلی کامیون فحش مستفیض میکردن منم فکر میکردم همینطوره دیگه، الان خیلی خیلی بهتر شدم و نه تنها واکنش نمیدم بلکه تحسین میکنم، یه بنده خدای عرب رو که توی فوتبال یا دبی و عربستان توی اون رده های بالا و دارای ثروت میبینم تو دلم اصلا تحسینش میکنم و یاد اون همه سازه ها و مکانها و دست آوردهای بینظیر که ازشون میفتم اصلا زبانم به جز تحسین نمیتونه جایی بره، برج خلیفه یادم میاد، بعد فراری پارک یادم میاد، بعد ابوظبی یادم میاد، بعد ماشیناش یادم میاد، بعد اون فضا یادم میاد بعد آگاهی هایی که استاد در موردشون گفتن یادم میاد و الان میگم پسر چرا ما اونموقع اینطوری میکردیم؟ چرا اینارو نمیدیدیم؟ چرا نگاه نمیکردیم که دبی جاییه که از زیر صفر کلوین به جایی رسیده که الان هرچیزی که تو مخیله انسان نمیگنجه رو میرن توش میسازن؟ تصور ماشین 5000 بله پنج هزار اسب بخاری رو میتونید داشته باشید شما؟ تو دبی اومدن نشونش دادن. تصور یه برجی بلندتر از برج خلیفه رو متونید بکنید، دارن میسازن، فکرشو میکردید تو دبی برف بیاد؟ ساختن رفت.
این واقعا همون بهشتیه که یه سری انسان با باورهای درست توی همین دنیا ساختن تا هم خودشون خوب زندگی کنن هم جهان رو جای زیباتری برای زندگی کردن بکنن. یه سری انسانهایی که بزرگترین و والاترین دستاوردها نتیجه کارهای اونهاست، آیا ایلان ماسک که الان ثروتش نزدیک بزوسه و خدا میدونه چند هفته دیگه خبر بدن بزوسم تو شیشه شد و ایلان ماسک اول، آیا شیعه است یا سنی که اینکارارو کرده؟ آیا از کسی تقلید میکنه یا داره تمام قواعد رو میشکنه و هرطرفی که بقیه رفتن نمیره؟
آیا تعصبات بیخودی داشته یا غرور مولدی که باعث شده الان دنیا فقط منتظر کارهاش باشن؟
آیا مایکروسافت یا اپل عضو فرغه خاصی شدن که پیشرفت کردن؟ آیا از کسی طرفداری کردن؟ آیا چسبیدن به فرع؟
آیا ترامپ از کسی ترسید که اومد بدون داشتن دوزار سواد سیاست با هر روشی که دلش خواست رئیس جمهور آمریکا شد؟ آیا چسبیده بود به فرع که یه شخصیت خوش قول نترس جسور متمرکر داره که ایده هاش رو در هرحال فارغ از هرچیزی عملی میکنه؟
اولویت توحیده و نقطه مقابلش شرکه. با توحید به همه چیز میشه رسید ولی با شرک نابود میشیم.
به قول استاد کسی که وقتی وضعش خوبه و خودبه خود مهاجرت میکنه به یه جای بهتر برای من ارزش خاصی داره، چون نشون میده که خیلی اون فرد ایمان داشته، خیلی روی ترسهاش پا گذاشته، خیلی مقاصد بالایی رو در نظر داشته که باعث شده این جسارت رو بکنه که هجرت کنه و گرنه انجام ندادنش براش خیلی درد داشته. خیلی به حرف قرآن عمل کرده، واینساده، حرکت کرده، توی تردید نمونده تا مظلومی بشه که ظالمی رو جذب میکنه، چون اصلا مستضعف بودن معنایی نداره، فرشته ها میگن فکر کردی حالا اینجا خیلی فرغ داره؟ بیا اینجا تا جهنم واقعی رو بهت نشون بدم. که مستضعف بودی؟! درسته! حالا بفرما از اونطرف دوستان تو دوزخ منتظرتونن، برات جکوزی آماده کردن، داغ! همچین حال میایی.
ببین استاد عجله میکنیا🤣😂
هان راستی یه نکته خیلی امتحانی من توی این فایل فهمیدم. یعنی من به شخصه اگه بخوام از آسان گیری و راحت بودن یه مثال برای خودم بزنم، این فایل و چیزی که میخوام بگم رو یادم میمونه، استاد تقریبا اکثر آدما وقتی میشینن پشت فرمون، وقتی کمربندشونو میبندن، تا مطمئن نشن این کمربند در صاف ترین حالت ممکنش قرار نداره حرکت نمیکنن، شما اینقدر راحت میگیرید که این کمربند همینطوری پیچ خورده بود و نگاه من بهش بود که استاد کی درستش میکنی؟ ببین حال کردید؟ از لای اون نکاتی که خانم شایسته از لای سوالا درآورده بود نکته درآوردم.😁😂😎
چقدر این ایالت زیباست، چقدر این فروشگاه خفنه، چقدر همه چیز داره، استاد اون تلویزیونه تازه رسید به بحث Gsynce و gaming شما رفتید؟😂 یعنی من عاشقتونم که تا اون پارتی رو دیدید گفتید بخرمش؟ یعنی من عاشقتم. صد ساعت باتری آخه چجوری؟ خدای من! نگاش کن!
منم خودم عاشق اینم که گجت ها و اینطور وسایل رو اصلا چشم بسته بخرم، وقتی شاگرد شمام چرا که نه؟ منم به جایی میرسم که گرون ترین چیزهارو که البته نیازم باشه رو با هرقیمتی چشم بسته بخرم و لذتشو ببرم. میرسیم عزیزم، عجله میکنیا!
سپاسگزارم که با این خریدهای بینظیر و یونیک و باحالتون هم به ما حال میدید و هم به اون تولید کننده ها درآمد. سپاسگزارم که با لذت بردنتون و زیبا زندگی کردن و خرید کردنتون به رشد جهان کمک میکنید. عاشقتونم. ما که دلمون میخواست اصلا ده قسمت شما اینطوری برامون صحبت میکردید ولی گشنگیه دیگه تا همینجاشم خدا هدایت کرده😁😂😂😋
عاشقتونم
دستتون در دست الله یکتا
سلام استاد عزیزم
سلام خانم شایسته مهربونم
خدا رو شکر ک امروز هم تونستم فایل زیبای دیگه ای از سریال زندگی در بهشت رو ببینم و هر لحظه تحسین کنم همه زیبایی ها رو ک ب تصویر کشیدین.
همه فایل و صحبتهای عالیتون یه طرف
اون لحظه ک استاد رو با ماسک تو کاسکو دیدم یه حال دیگه ای برام داشت
آخه من تو این مدتی ک این مسئله برای جهان ایجاد شده تازه فهمیدم به خدا ایمان ندارم
و فهمیدم چقدر متاسفانه تو وجودم شرک دارم.
بعد از مدتها کار با درسهای استاد و حس و حال عالی و نتیجه های فوق العاده و رابطه عالی با خدا و نداشتن هیچ احساس گناهی ….
الان هر چی میگذره و هر چی رو خودم کار میکنم ک فقط قدرت خدا رو باور کنم و این وی…س مسخره رو جدی نگیرم نمیتونم و ب خاطر همین وجدانم ناراحته
تمام روز ب این فکر میکنم ک مرز بین توحید و شرک تو این بحث کجاست؟
ایا اگر بهداشت رو اونطور ک دیگران رعایت میکنن ،رعایت نکنم دارم تنبلی میکنم یا دارم خدا رو بیشتر باور میکنم
اینکه اگر مسئولیت آشپزی و نظافت خونه با من باشه ک هست،
آیا من با رعایت نکردن، سلب مسولیت کردم و وظیفه ام رو در قبال افراد خونه انجام ندادم یا دارم درست ترین کارو انجام میدم ک بهش توجه نمیکنم.
در هر صورت انقدر فکرمو درگیر کرده که
دلم میخواست استادو ببینم چطور ب این مسئله نکاه میکنن
البته میدونم ک اصلا نگاه ک هیچ
در واقع نه توجه میکنن ن کاری بهش دارن چون بقول خودشون
مهمترین مسئله همون کانون توجه ماست.
درسته من هم تو زندگیم خیلی از این قانون استفاده کردم و نتیجه گرفتم
اما این مسئله رو نتونسم از پسش بر بیام
خیلی از خدا کمک خواستم و خیلی هم راهنماییم کرده اما بازم عین سده برام .
دیگه با امید ب اینکه اینجا شاید یک جمله ای از شما عزیزان ،برام همون تیر آخر باشه
این مسئله رو مطرح کردم.
همتونو خیلی دوست دارم
خدا نگهدارتون🙏💜💙💚💛🧡❤♥️
دوست عزیز
در آمریکا الان خیلی از فروشگاهها پوشیدن ماسک رو اجباری کردهاند و شما نمی تواند بدون ماسک وارد فروشگاه شوید.
موفق باشید.
کاملا حق دارین مثل ایران و خیل یاز کشورهای جهان…
ما فقط احترام میذاریم و به حرمت قانون یا اصول گفته شده در اون مکان عمل میکنیم، وگرنه هیچ ترسی در ما نیست و قطعا وقتی ما در مدار سلامتی هستیم ویروس یا هر چیزی ،اهمیتی نداره.سیستم ایمنی بدن ما به شدت کافی است. چون خدا برای ما کافی است و این فرکانس و توجه منه که زندگی منو و تجربیات زندگی منو میسازه…(این کلمات بعد از خوندن کامنت شما یهو به ذهنم زد و صرفا جهت یادآوری به خودم نوشتم.)
مریم جان واقعا ممنونم از شما بخاطر همه چیز
خدا برای ما بشدت کافی است.
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
بله میدونم
خانم شایسته جان عزیز و مهربونم
اونجام مثل ایران توی یه مکانهایی اجبار هست….
و قطعا اگر نبود استاد نمیزدن
منم تو جاهایی ک اجبار هست بیشتر اینکارو انجام میدم…..
ولی
سوالم کلی تر از این بود ک بخوام بگم استاد ماسک زدن یا نزدن…
یا اگر زدن منم انجام بدم یا ندم و…..
مسئله ی من
نگاهم ب این قضیه ی
شرک و توحید هست.
من وقتی رعایت میکنم ی جور احساس گناه بهم دست میده ک نکنه دارم شرک میورزم
و وقتی رعایت نمیکنم یه جور ک نکنه دارم تنبلی میکنم و نکنه دارم سلب مسئولیت میکنم…..
اینها رو دفعه قبل مفصلتر نوشته بودم.
ممنون ک پاسخ دادین عزیزم
ولی منظور من این نبود
از
پاسختون متوجه شدم.
ازتون خواهش میکنم سوال ۲ قسمتی منو دوباره بخونین
خیلی
سپاسگزارم ک وقت میگذارین و جوابمونو میدین .🙏♥️
سلام به شما دوست عباسمنشی
شما تقریبا جواب سوال های خودتون رو میدونید، دلیل نگران بودن هاتون رو میدونید اما شاید نمیخواین از طرف دید بقیه مورد مواخذه قرار بگیرین شاید…
بنظرم جایی که لازم نیست واجباری نیست لزومی نداره ماسک بزنیم حالا میخواد پروتکل بهداشت جهانی گفته باشه.مگه اون سازمان جهانی قوانین جهان رو نوشته. اما گاهی یکجایی برای ورود و احترام به اونجا باید این قانونی که سازمان یا اون مکان گذاشته رعایت بشه،خب میزنیم چه اشکالی داره. ما فقط احترام میذاریم. مثل اینکه وقتی خونه یک فردی میریم که برای درآورن کفش یا نبردن حیوان یک سری قوانین خاص خودش رو داره و به احترام ایشون اون کار رو انجام نمیدیم ولی دلیل نمیشه که نظر ایشون رو قبول داریم.
من دیگه دلم نمیخواد این موضوع رو باز کنم و دیدگاه خودم رو بگم فقط خواستم به شما با این زاویه دید خودم کمکی کرده باشم و اید برای ذهن خودتون راه حلی پیدا کنید. فقط سبک خودتون رو برای بهداشت فردی داشته باشید همین و بس، هر کاری که همه میکنن دلیل بر درست بودن نیست و دلیل بر قبول داشتن یا نداشتن ما نیست…لطفا حتی خودت رو هم قضاوت نکن دوست من.
راستی فایل های “آرامش در پرتو اگاهی” رو هر روز گوش کنید هم برای سلامتی و هم برای این نجواهای ذهن تون بنظرم کمک کننده باشه.
به امید توحیدی تر عمل کردن همه مون در تمام لحظه لحظه زندگی مون…
سلام بر شما و سپاس از جواب آرامبخش و راهنماییتون
برای فایلهای آرامش در پرتو آگاهی استاد
چشم ب امید خدا انجام میدم.💐💐💐