دیدگاه زیبا و تأثیرگزار زهرا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
سلام به استاد عباسمنش عزیز و سلام به همه ی بچه های سایت
سلام به خدای مهربونم که منو در این مسیر قرار داد…
امروز با تمام دیدن اون صحنه های زیبا که میشه ساعت ها درموردشون صحبت کرد یه چیزایی دیگه ای برام زیبایی بیشتری داشت
امروز تازه فهمیدم دلیل پیشرفت بقیه کشورها چیه من سالها یاد گرفتم بی دلیل از مردمی متنفر باشم که هیچ اگاهی از اونا نداشتم تمام تصورات من از اون ادم ها پلیدی و دوری از خدا بود دلم برای خودم سوخت تمام سالها نفرت مردمی رو در دل داشتم که امروز تک تک اونا رو بشکل خدا دیدم
مردمی که بی هیچ قضاوت کنار هم بودن
دخترهایی که یاد گرفتن زندگیشون وابسته به شوهر کردن و کنار کسی بودن نیست یاد گرفتن از الانشون لذت ببرن نه اینکه بشینن از الان چشم به راه کسی که بیاد و اونا رو خوشبخت کنه و ازادی بیشتری براشون بیاره… مردمی که شادن و با خودشون در صلح هستن مردمی که یاد گرفتن از دنیا لذت ببرن مطمئنا همه ی اونا توی زندگیشون مسائلی دارن ولی یاد گرفتن اون مشکلات و مسائل با خودشون بر ندارن بیارن این طرف اون طرف یاد گرفتن از اون لحظه لذت ببرن یاد گرفتن زندگی یعنی شاد بودن یعنی لذت بردن عروسی که داره از تک تک لحظه های عروسیش لذت میبرهبدون سخت گرفت که باید مراسم عروسیش چه جوری باشه فقط داره از اون لحظه لذت میبره…
خدای من چقدر فاصله بین باورهای ما و اوناست چقدر اونا ایمان و باورشون قوی تر وقتی خودم رو به عنوان یه زن میبینم که حتی برام مهمه که شوهرم یه زن محجبه رو هم نبینه خندم میگیره چقدر باورهای من محدود چقدر خودم رو وابسته میبینم و اعتماد به نفسم کمه..
چقدر زوج ها راحت دارن لذت میبرن بدون ترس این یعنی ایمان این یعنی تقوا این یعنی نجوای شیطان براشون مهم نیست اونا دارن ازادانه مثل بچه اره دقیقا مثل بچه ها زندگی میکنن اونا از قضاوت دیگران نمیترسن و همین باعث شده در مسیری قرار بگیرن که قضاوتی انجام نشه و اینجاست که میفهمیم اگه ما باورهامون تغییر کنه در مداری قرار میگیریم که اون قضاوت ها و اون ادما نباشن.
مطمئنا همه ی اونا ثروتمند نیستن ولی یاد گرفتن با اون چیزی که همین الان دارن لذت ببرن …
من از ثانیه ثانیه این فیلم درس گرفتم ازتون ممنونم استاد عزیز که این زیبایی ها رو به نمایش میزارین
امیدوارم منم بتونم این باورها رو در خودم ایجاد کنم بتونم ازادانه زندگی کنم و شاد باشم و از زندگی لذت ببرم
اصول اساسی خلق رویاها | قسمت 1
اصول اساسی خلق رویاها | قسمت 2
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD243MB20 دقیقه
به نام خدای بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیزم. سلام به مریم جان شایسته عزیزم.سلام به همه دوستان عزیزم
خدایا شکرت واقعا به خاطر قوانین ثابتی که قرار دادی تا من بتونم زندگی ام رو خلق کنم. خدایا شکرت بابت این همه زیبایی که میبینم و مهم تر از همه درک میکنم. خدایا واقعا شکرت که هر روز ذرهای به درک و آگاهیم اضافه میشه و شکرت که این عزم رو در من قرار دادی که هر روز ذره ای از وجودم رو ترمیم کنم و ذره ای بهتر باشم تا به تو برسم… به اصلم
خدایا شکرت که من رو به این دنیای زیبا هدایت کردی تا بیشتر ببینم زیبایی های خلقتت رو
خدای من چه عکس زیبایی، چه ساحل زیبایی چه آسمان و ابرهایی، انگار دریا و آسمان دارن در اون انتها به هم میرسن… خدایا شکرت چقدر همه جا تمیزه چقدر وسایل تمیز و زیبایی لب ساحل هست… چه مردمان آزاد و رهایی، هیچ کس به دیگری کاری نداره نگاه سنگین کسی رو روی خودت حس نمیکنی همه در کنار هم هستند اما در وجود خودشون به خدا وصل اند خدایا شکرت که میتونم این مردمان توحیدی رو ببینم و درس توحید بگیرم درس تسلیم بودن در صلح بودن…
واقعا این تسلیم بودن چِها که نمیکنه… من از وقتی تصمیم گرفتم تسلیم محض باشم و همیشه همیشه به خودم بگم الخیر فی ما وقع، چقد همه چیز واسم راحت تر شده چقدر آسون گیرتر و بهتر زندگی میکنم، مثل همون خانم که استاد بهشون اشاره کردن که تنها و با دوستانش داره لذت میبره، فرقی نمیکنه همسرم یا پارتنرم باشه یا نه من با دوستانم باشم یا نه…. مهم لذت بردن و در لحظه بودن و تسلیم خداوند بودنِ… خودم رو گذاشتم جای اون دختر خانوم که اگر منم بودم همینقدر لذت میبردم؟دیدم نه در بکگراند ذهن من کلی نگرانی هست. از بچه و همسر و فکر بقیه و…. هزاران چیز دیگه… و فهمیدم که باید اون نگرانی ها و ترس هر که ترمزهام شدن رو بردارم تا هدایت بشم به تجربه های این چنینی… و یه چیز فوقالعاده دیگه اینکه من قبلا چندین سال قبل، دوستی داشتم همینقدر رها و تسلیم و در صلح با خود،چه تجربه های خوبی با هم داشتیم و چقدر دیدگاهمون نزدیک بود به هم…. یادمه از یه جایی بهم گفت من تصمیم گرفتم عوض بشم و جوری تغییر کنم که هر کسی بعداز یه مدت من رو دید بگه واووو تو چقدر عوض شدی… واقعا اراده و پشتکارش رو تحسین میکنم… اینقدر نورانی و الهی و زیبا شده بود، کلی کتاب می خوند ارتباطش با خیلی از دوستان مشترکمون که به خاطر درس و مدرسه با هم بودیم رو قطع کرد و کلاً یه انسان دیگری شد بسیار معنوی و با خدا، به منم میگفت اما من در مدارش نبودم اون زمان…. و بعد از چند سال ما کاملا از هم جدا شدیم نه اینکه خواسته و آگاهانه باشه، کاملا نامحسوس و نا خواسته…. الان اینو میفهمم… وقتی استاد میگه اگر روی خودت کار کنی آدم های نامناسب و اونایی که در مدار نیستن ازت دور میشن، جهان این کار رو میکنه….
حالا بعد از نزدیک پانزده سال که من کلا فراموشش کرده بودم، از وقتی که تعهد سنگین به خودم دادم که عوض بشم و به قول دوستان هجرت درونیم رو آغاز کردم و متعهدانه دارم یک منِ دیگر میسازم،، اون دوستم همیشه جلوی چشمم هست! همه جا با منه، خوابش رو میبینم… انگار یه الگو شده واسم، هر جا از حرف دیگران دردم میاد به خودم میگم :یادته اون زمان بقیه چقدر فرزانه رو به خاطر راهش مسخره میکردن؟ حتی مادرش بهش کنایه میزد و میگفت دیوانه شده…. به کنایه بهش میگفت حضرت مریم اما اون هیچ تغییری در مسیرش نداد،.. و من الان نمیدونم در چه شرایطی هست، دورادور خبر دار شدم که هنوز هم همون مسیر رو ادامه میده… خیلی دوست دارم ببینمش و باهاش حرف بزنم اما هیچ دسترسی بهش ندارم… اما من دارم روی خودم کار میکنم و میدونم خداوند بهترین افراد رو در این مسیر وارد تجربه زندگی من میکنه… یا این چیزی که فکر میکنم میشه یا بهترین چیزی که حتی فکرش رو هم نمیکنم میشه… و خداوند همه چیز میشود همه کس را
و این روزها نشانه های زیادی میبینم… و امروز با این فایل و این حرفهای استاد و این دوستان در صلح دیوانه شدم و بازم بیشتر به درستی مسیری که میرم یقین پیدا کردم…
اون عروس زیبا رو بگو چقدر آرام و متین… چه جشن عالی گرفتن، به دور از تکلف، به دور از اذیت شدن دیگران در نهایت سادگی وزیبایی و چقدر معلوم بود همه دارن لذت میبرن… بچه ها بازی میکنن یه سری مهمونا شنا میکنن یه سری عکس میگیرن و ما و استاد از دیدن این همه درصلح بودن و رهایی و آزادی و سادگی لذت میبریم و خداوند بهترین و زیباترین غروبش رو بکگراند تصویر عکس ما میکنه… چی بگم… فتبارک الله احسن الخالقین… خدایا صد هزار مرتبه شکرت که دیدن و درک این همه زیبایی و این همه آزادی رو وارد تجربه زندگیم کردی و بهم نشون دادی میشه جور دیگری هم زندگی کرد
فقط باید چشم ها را شست جور دیگر باید دید… سپاسگزارم