https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/12/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2020-12-02 06:52:192020-12-03 17:48:24سریال زندگی در بهشت | قسمت 104
369نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
پناه میبرم به خدا از سیل خروشان این همه زیبایی و آرامش
پناه بر خود خدا… خدای من چاره ای جز پناه بردن به خودت ندارم… طاقت دیدن این همه زیبایی، این همه عشق و نوع دوستی، این همه آرامش و صلح درونی رو ندارم… باورم نمیشه… انگار دارم خواب میبینم
من اصلاً قصد نوشتن دیدگاه نداشتم، آخه مگه میشه آدم این همه کبریای خلقت جهان هستی رو ببینه و هوش و حالی واسش بمونه که کامنت بذاره…
استاد داری چیکاری با من؟؟؟؟!!!!! تا منو نکشی ول نمیکنی…. با این فایل چه کردی با من
ساعت هاست داره بارون میباره… هم از سماء هم از چشمان من…
نه بارون بیرون بند میاد نه بارون اشک های چشمان من…
زبان و کلمات در وصف این ابَر فایل عاجزه عاجز…
فقط گریه و اشک
اشک
اشک
چقدر عاشق این اشک هام
هیچ متن جمله کلمه و دیدگاهی توان وصف این همه عظمت زیبایی های این قسمتو نداره
اصلاً غیر قابل توصیفه… حیرت انگیز… دیوانه کننده… آدمو مست و جادو میکنه….
امروز صبح که تصویر این قسمت رو دیدم قلبم به شدت تند میزد…. به ولله میدونستم که قراره آواره و مجنون بشم…هوا که تاریک شد
لامپای اتاق رو خاموش کردم ( یکم فریم فایل پایین بود و نمیشد با شفافیت و کیفت عالی روی tv دیدش)…. از همون ثانیه اول فایل زل زدم به مانیتور اونقدر مجذوب شدم که سرمو تا جایی که میشد نزدیک صفحه کامپیوتر بردم تا با دقت و تمرکز بیشتری ببینم…
یهو انگار یکی هلم داد و از بعد فیزیکی صفحه پرتم کرد داخل … شیرجه زدم اونجا پیش شما…. وای وای وای خدایااا…. مدتها بود که همچین حس و حالی رو تجربه نکرده بود
استاد فقط میتونم بگم این بهترین و زیباترین فایلی بود که دیدم….
خدای من، این دیگه چی بود….
واقعیتش رو بخوام بگم عصر که این رو دیدم، طوفانی از احساسات درونم به پا شد… برخلاف دفه های قبل اون هیجان و شادی های پرسروصدا رو نداشتم… یجوری عجیبی شده بودم…
یه حس ترکیبی از تحسین و غبطه و ندامت… خیلی صادقانه میگم؛
تحسین رو نگم که کار از تحسین و تصدیق گذشته اصلا غیر قابل وصفه
غبطه و حسرت ازینکه چرا اونا اینقدر در کمال آرامش و صلح درونی با عشق در کنار هم لب ساحل صفا کنن ولی اینجا ایران ما……………………….
درسته که به اندازه خدا مایل اختلاف فرکانسی هست بین فرهنگ و نگرش و باورهای مردم ایران و مردم فوق العاده ریلکس و توحیدی امریکا…. اما همین الان با خودم گفتم این حس رو دوست ندارم، من میخام همچین صحنه هایی رو توی همین ایران بارها ببینم و تجربه کنم، اونقدر اونقدر روی خودم و تمرکز بر نکات مثبت و زیبایی ها کار میکنم تکرار میکنم تمرین میکنم توجه میکنم تا بتونم به همچین صحنه های فوق العاده توحیدی ای همین جا هدایت بشم، هرچند که دور از ذهنه ولی من قلبم داره میگه میشه و باور دارم میشود… سپس در زمان و مکان مناسب با آماده و مهیا شدن، با طی کردن تکامل، با ثابت کردن خودم و ایمان و عمل به خدا و با لایق شدنم به سمت این سرزمین سراسر صلح و دوستی و آرامش هدایت میشم با ایمان به الله یکتا
حس دلگرفتی و ندامت به این خاطر که چقدر جهان هستی زیبا بود و من این همه عمر در گذشته روی نازیبایی ها و ناخواسته ها تمرکز میکردم…چقدر من نفهم بودم ناشکر بودم کور و کر بودم که این همه زیبایی و قشنگی توی دنیا رو اونطوری که باید ندیده بودم یا بهتره بگم غفلت میکردم و روشون تمرکز نمیکردم، فکرشو نمیکردم که زندگی میتونه اینقدر زیبا و دلنشین باشه و باورم نمیشه که در عرض همین چند ماهی که شیرجه زدم توی آگاهی های کیهانی و فضای این سایت کهکشانی به لطف و فضل بیکران هدایت خدای عزیزم دنیا و زندگیم کلا عوض شده اصلا فکرشو نمیکردم که به این زودی اینقدر بتونم خودمو و فرم نگاه و نگرش مو کلا عوض کنم… وای خدایااا شکرت شکرت شکرت… با تمام وجودم میشکرمت ارباب درونم
بعد تموم شدن فایل چنان محو و مدهوش شدم که اصلاً نمیتونستم روی پای خودم وایسم بدنم سست شد اشک امونم نمیداد…
ایست مغزی کردم… هیچ کاری نمیتونستم انجام بدم از خدا خواستم که یجوری منو بیاره رو حالت نرمال که یه آن حسم گفت برم بیرون قدم بزنم زیر بارون….
این خدا خوب بلده کارشو انجام بده یجوری حالتو جا میاره که تا صبح خوابت نبره
داشتم توی خلوت خودم با خدا حرف میزدم که یه نفر غریبه با موتور میاد جلوم و شروع میکنه به احوالپرسی و آشنا شدن باهام یه تجربه باحال و عجیبی بود برام، بعد دو ساعت حرف زدن چنان مجذوب و عاشقم شد که میخواست هر طور شده باهام دوست شه و شمارمو ازم بگیره که به نحوی باهاش در ارتباط باشم ولی من مطابق ندای درونم و اونچه که به مرور زمان یاد گرفتن خیلی صادقانه و رک وضعیت خودمو گفتم که چجور آدمیم و اینکه نمیخام با کسی زیاد ارتباط نزدیک و رفت آمد داشته باشم( تمرکزم به شدت روی خودمه و وابستگی و چسبندگی از خط قرمزامه)
اما انگار اونو خدا به سمتم هدایت کرد خدا از زبون اون باهام حرف زد و چه نشونه هایی رو نشونم داد که دارم عالی کار میکنم چقدر ازش یاد گرفتم
و اینکه چقدر تحسینم کرد چقدر بهم ابراز عشق و محبت کرد واقعا خودم هم موندم که خدا چطور با زبون یه فرد غریبه که داشت از خیابون رد میشد اینقدر بهم عشق حال خوب و نشونه داد….
تا آخرای شب توی مسیر بلوار راه میرفتم و با خودم حرف میزدم که اینو دیگه کجای دلم بذارم خدای من… دیدم یه ماشین کنارم وایمیسه دیدم عموم و زن و بچشه شروع کردن به عشق و محبت و احترام بهم آخه این موقع شب توی بلوار خروجی شهر اونا چطور به طور اتفاقی با من برخورد کردن… اومدم بیرون که آروم بگیرم ولی مگه میشه آروم گرفت ، حدود پنج ساعت تا دمدمه های سحر فقط پیاده روی میکردم و با خودم و خدا حرف میزدمو اشک میریختم…
الانم که برگشتم خونه دوباره فایلو دیدم و نتونستم حسمو ننویسم
اصلاً نمیشه این فایلو شرح و توصیف کرد فقط باید و باید بارها و بارها ببینیم و ببینیم و توش غرق بشیم… و ساعت ها اشک ریخت اشکی که خودش ناخودآگاه و طبیعی مثل رود از چشمه ی چشمان زیبایمان جاری میشه…
به دقیقه ۳ دقت کنید که چطور بچه به اون کوچیکی رو با آب مانوس میکنه بجای اینکه همش نگران باشه و بچه رو هم ترسو بار بیاره،، خدا رو شکر که من هر چی یاد میگیرم و بهم الهام میشه رو در اولین فرصت عملی میکنم مثلا
آخرین بار که با خانواده و فامیل رفته بودیم تفریح موقعی که با داداش و دایی هام خواستیم بریم توی رودخونه خروشان شنا و آبتنی کنیم، خواهر عزیزم ته دلش میخواست که با ما هم بیاد لب رودخونه و شنا رو تجربه کنه ولی میترسید، هم از حجم آب هم مخالفت مادرم و دیگران، بلا استثنا همه خانواده و فامیل با لج بازی مخالفت کردن که نذارن من خواهرمو ببرم، با شجاعت و عزت مقابل افکار پوسیدشون وایسادم ( همین افکار چرررتی میگن دختر نباید در معرض دید نامحرم و عموم شنا کنه دختر رو آب غرق میکنه یا سرما میخوره و یا هر باور محدود و غلط دیگه) و دست خواهرمو گذاشتم تو دستم و رفتیم توی آب رودخونه، با اینکه خیلی میترسید و مقاومت داشت ولی بهش دل و جرات دادم گذاشتمش پشتم و توی آب عمیق شنا کردیم، چقدر تجربه خاطره انگیز و جذابی بود خواهرم هم ترسش ریخت و کلی هم کیف کردیم( خودم مدتی قبلترش آگاهانه به ترسم از آب عمیق و شنا غلبه کرده بودم )
خدای من آدم دیوانه میشه تو رو خدا به دقیقه ۳:۵۰ دقت کنید
بغضم ترکید، این صحنه خدا بود خدااااا… اوج عشق و مودت و نوع دوستی… بارها توی همین چند ماهی که وارد این باغ بهشتی شدم ازین جور صحنه ها رو تجربه کردم، اینکه در کمال عشق و صلح و آرامش یک هم نوع رو در آغوش بگیرم و به هم عشق و محبت بورزیم
دقیقه ۴ رو نگاااا… ناخودآگاه یاد ماسه بازی های خودم در بچگی افتادم چقدر چقدر زیباست با همون احساسات معصومانه بچگی کردن چیزی که من الان هر روز دارم تجربه میکنم و کودک درونمو آزاد میذارم که رهای از هر قیدو بندی هر وقت دلش خواست بچگی کنه
و اما دقیقه ۶ چه لحظه رستگارانه ای… استادی که دل به دریا میزنه برخلاف موج… میدونی منو یاد چی میندازه، یاد اون قیام و انقلاب درونی ترومن میندازه( فیلم truman show با هنرنمایی جیم کری افسانه ای) که چطور با وجود اون همه شک و تردید و ترس بالاخره دل به دریا میزنه برای مکاشفت جهان خویش… بهتون پیشنهاد میکنم هر طور شده ببینیدش به شدت به جهان بینی آدم کمک میکنه
گفتم جهان بینی؟؟؟!!!! ۱۲ مرد خشمگین، پنجمین فیلم برتر imdb ، فیلمی سیاه و سفید مال دهه پنجاه میلادی ولی به شدت جهان شمول و آگاهی بخشه… بعد دیدن این فیلم فوق العاده روح بخش دیگه « قضاوت کردن دیگران» براتون سخت ترین کار ممکن میشه… دیگه قضاوت کردن دیگرانو برای همیشه کنار میذارید….( یه جور اهرم رنج و لذتیه برای خودش)
استاد من خودم مدتهاست که دیدن تلویزیون،رسانه ، فضای مجازی و فیلم و سریال رو کلا کنار گذاشتم و روی ورودی های ذهنم به شدت سخت گیر و حساسم ولی با اطمینان کامل و آگاهی بالا این دو فیلم فوق العاده زیبا و آگاهی بخش رو پیشنهاد میکنم… فقط ببینید و نهایت لذت رو ببرید
دقیقه ۷ منو به شدت تحت تأثیر قرار داد استاد، خصوصا اون لحظه که خاک رو مالوندی به سرت و یجورایی حمام ماسه گرفتی چقدر من تحسین میکنم این رهایی و معصومیت کودکانه درونتونو
آخ خدااااا، تو رو خدا دقیقه ۸ رو ببین ؛ استاد چقدر شما نگاه تیزبینانه و خالصانه ای به آدمای اطراف و دوربریاتون داری، معرکه بود این نگاه و نکته سنجی شما و اینکه اینقدر حواستون هست آگاهانه تک تک نکات مثبت رو ببینید و تحسین کنید….
آره واقعا همینطوره دخترا خیلی با خودشون در صلح و آرامش بودن، یکی با گوشی کار میکرد یکی مطالعه میکرد یکی جلو آفتاب دراز کشید و برای خودش آهنگ زمزمه میکرد…( جالبه که توی این فایل چند نفر رو دیدم که در حال مطالعه هستن، از وقتشون نهایت لذت و استفاده رو میبرن) … خیلی حس اون دختر لباس مشکی رو دوست دارم حسابی وصل وصله به اصل خودش…. والا بخدا آدم نمیدونه چی بگه اینا حدود ۱۵ ،۱۶ سالشونه احتمالا و اونجا توی همین برهه های سنی وارد رابطه میشن اونوقت ما تا ۱۵ سالگی نمیدونستم جنسیتیمون چیه چه برسه به دوست دختر دوست پسر پیدا کردن…
اون حضرات پای منبری کاری با ملت کردن که ملت جرات یه گفتگوی ساده با دختر همسایه شو نداره…. خانواده و فضای بسته بشدت مذهبی و کتابای دینی چنان رو مغزمون رژه دینداری رفتن که تا همین چند سال پیش حتی نگاه به جنس مخالف رو تیری از ناحیه شیطان میدونستم چه برسه دوستی و ازین حرفا…
خدا رو بی نهایت بی نهایت سپاسگزارم که منم مثل همین دختر آروم، اغلب توی تنهایی خودم برای خودم عشق میکنم و حس و حال فوق العاده مثبتی دارم و خیلی خیلی راضی ام که تنها زندگی میکنم( یه ویژگی منحصر بفردی که دارم اینه که خودم با خودم شوخی میکنم گاهی هم با خدا شوخی میکنم و دور هم یه دل سیر میخندیم)
یعنی وقتی میبینم اینا توی اوایل سن بلوغشون طعم رابطه دوستانه با جنس مخالفشون میچشن، مغزم سوت میکشه و حرص میخورم، اصلش هم همینه که امریکایی ها دارن
من هیچوقت تا به حال دوست دختر نداشتم و وارد هیچ رابطه عاطفی ای نشدم، یعنی آگاهانه و عمدا خودمو وارد هیچ رابطه ای نکردم خدا رو شکر خدا رو شکر با اینکه خیلی راحت میتونم میتونم وارد رابطه بشم و هیچ مشکلی از بابت اعتماد به نفس و عزت نفس ندارم برای این کار ولی یچیزایی رو خدا بهم الهام کرده که نمیتونم از روی غریزه خود سر عمل کنم و به حاشیه بزنم… توی تمام جنبه های کنترل ذهن خصوصا این مورد خیلی کار کردم روی خودم که از فقط از ندای درونم تبعیت کنم
استاد یچیزی بگم، من تا قبل عید که با شما آشنا بشم هم ایده آل ها و استاندارد هام خیلی بالا بود چون خیلی خودمو ارزشمند و بالاتر از محیط میدیدم ولی بعد دیدن الگویی مثل شما و مریم جان دیگه تصمیم خودمو گرفتم و مرزهای خواسته هام آسمون خراش شد…
به خدای خودم هم گفتم، گفتم خدایا من هیچ عجله و اصراری نمیکنم خودت با انتخاب خودت در زمان و مکان مناسب «یکی از اعضای سایت» رو وارد زندگیم کن… من حوصله سر و کله زدن با کسی که توی این باغ نیست و توی مدار این آگاهی ها نیست رو ندارم…. من فقط روی خودم و دنبال کردن اهداف و رسالتم تمرکز میکنم، خودت هماهنگ ترین عضو سایتو برام جفت و جور کن، یکی که مثل خودم بی نهایت دیوونه باشه و بی نهایت جاه طلب… توحید و ایمان و عمل مهمترین ویژگیش باشه….
تو رو خدا نگاه کن ببین چقدر همه این مردم با خودشون در صلحن، بی آزار، مودب، با عزت و بسیار بسیار فهمیده و با فرهنگ… ازون زوج جوان بگیر تا شوخی اون آقا با اون خانم
استاد عزیزم دوستای نازنینم نمیدونم چقدر به دقیقه ۱۲:۳۳ دقت کردید، اون خورشید پشت ابرا و اون منظره مسحور کنندس، انگار انیمیشن والت دیزنیه، اون ابرای پفکی اونقدر به سطح زمین نزدیکن که آدم دلش میخاد با دست بگیرش و بخورش… اون خط افق بین دریا و آسمون جوریه که گویا خدا با مداد و خطکش بین زمین و آسمون خط کشیده…. نه؟؟؟ معرکس
الله اکبر الله اکبر کمر آدم رگ به رگ میشه اونجا که تلألو طلایی خوشید موقع غروب میبینیم… چیزی که حداقل من هر چند روز یک بار میرم توی بهترین منظره ممکن و اون دقایق پایانی غروب خورشید رو میبینم و با صدای ملکوتی ماهر المعیقلی و منشاوی نوای قرآن گوش میدم قشنگ آدم میتونه به وضوح حرکت کره زمینو در لحظه طلوع و غروب کاملا حس کنه…
یا عیسی مسیح… این دیگه نوبره بقرآن واسه همینه که میگم مثل خواب و رویای بهشت اوخروی میمونه؛ دمپایی در در مسجد و چه مسجدی خدای من … چشم و دهنم باز موند آدم چی میتونه بگه من کفم برید
یا خود خداااا دقیقه ۱۷ چجوری هضم کنم …. آخرت عشق بود…اون بوسه ی خودِ خدا بود …. این صحنه رمانتیک خدااااس.. خدااا… اونقدر اشک ریختم که صفحه گوشی خیس شد
دیگه نمیتونم بنویسم تا همین جاشم انتظار نداشتم اینقدر بنویسم
اون عروس زیبا با لباس و آرایش ساده و شیک اون غروب سرخ سوزناک خورشید با موزیک متن بسیار بسیار هماهنگ سیاوش قمیشی منو آسمونی کرده…
و در آخر استاد
اون برق نگاهتون به اون منظره صحنه های توحیدی تیر خلاصو بهم زد
زیبا، زیبا، زیبا و زیبا و هزاران بار هم ظرفیت استفاده از این کلمه فوقالعاده را دارد این صحنه هایی که با ما به اشتراک گذاشتید، از شما استاد و خانوم شایسته ی عزیز تشکر میکنم که نگاه مان را، توجه مان را، حواسمان را به طبیعت به دریا به انسان هایی که باخود در صلح هستند به آن عروس دریایی و رویایی به آن غروب وصف ناشدنی به لمس شن های سفید و نرم توسط پا،به صدای موج هایی که به گوش میرسید در حالی که چشم ها بسته شدن و حالتی مراقبه گونه حس میشد، به عشق و حال کردن با خود و یا عشق با پارتنر و شریک زندگی خود معطوف میکنید، من سلول سلول بدنم همراه شما بود،گویی که من هم آنجا هستم به اندازه شما احساس لذت کردم و تحسین کردم این همه زیبایی رو، خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
خدای شکرت خدایا صد هزار مرتبه شکرت بخاطر این همه زیبایی و نعمت و فراوانی و احساس خوب و انرژی مثبت♥️
خدایاااا ابر ها و آسمون این منطقه چقدر فوق العاده بودن♥️♥️😍
دریا،شن های ساحل،آسمون،ابرها،مردم استاد♥️ مریم خانم♥️ترکیب فوق العاده این فایل بود😍
چقدرررر لذت بردم واقعا از این فایل هنوز نصف فایل رو دیدم اومدم بیرون و تو یادداشت گوشی کامنتم رو مینویسم تا لذتم دو چندان بشه😍♥️
اون دختر خانم هایی که داشتن مجسمه درست میکردن چندین نکته مثبت رو به من یادآوری کردن
چقدر خوبه واقعا که وقتی این صحنه ها رو میبینیم خدارو شکر کنیم بابت این همه آزادی که تو این کشور هست خداروشکر کنیم بابت این مردمان خوب که تو جهان و مخصوصا این کشور که به لطف استاد و مریم خانم صد ها برابر بیش از پیش باهاشون آشنا شدیم لذت میبریم.♥️
چقدر راحت باهم داشتن میساختن مجسمه رو از مراحل ساختن لذت میبردن و پیش میرفتن درسته نهایتش هم شکل کامل و خیلی زیبایی نشد البته شاید ما ندیدیم ولی چقدر قشنگ بود که بابت نتیجه اش خوشحال بودن حتی باهاش عکس هم گرفتن واقعا تو همین نمونه های کوچیک باور های بهتر دیده میشه. بخاطر دل خودشون ساختن لذت بردن و در نهایت هم از نتیجه اش خوشایند بودن♥️
نکته بعدی اینکه دیدیم چقدر راحتتتت بودن واقعا اون لذت درونی رو که استاد گفتن هر سه داشتن همه اون مردم تو ساحل و مخصوصا این سه نفر.خیلی راحت یکیشون برای خودش آهنگ میخوند بدون اینکه به بقیه فکر کنه و این احساس منفی رو داشته باشه که ممکنه بقیه رو اذیت کنه آهنگ خوندنش.
خدایا شکرت واقعا این مردم فوق العادنننن.
نکته بعدی اینکه استاد چقدر راحت رفتن مایو خریدن
این خیلی نکته خوبی بود هاااا
((از لذت و تفریح و حال خوب اون لحظه)) نزدن بخاطر اینکه نیاوردن مایو رو و هی خودشون رو سر زنش کنن که کاشکی میاوردم که میتونستم شنا کنم نگفتن خب من یکی دارم باز یکی دیگه بخرم که چی بشه به هیچی فکر نکردن ودر لحظه زندگی کردن از اون لحظه لذت بردن ونهایت استفاده مثبت رو بردن♥️
اصلا بحث قیمت و ارزش اون شرت و مایو نیست واقعا. چه خیلی چیز بی ارزشی باشه چه باارزش خیلیا بخاطر باور های اشتباهشون از تفریح و حال خوب اون لحظه شون میزدن و چقدر این نکته مثبتی هست برای ما که از لحظه لحظه زندگیمون استفاده کنیم ولذت ببریم طبق قانون میدونیم لذت بردنمون از ثانیه به ثانیه زندگی مساویست با رقم خوردن اتفاقات خوب برای ما♥️
وای خدایااا چقدر این مردم خوش برخورد وخوبن چقدررررر خدایا شکرت واقعا شکرت این همه پیشرفت فراوانی برکت نعمت حال خوب،نتیجه این باور های مثبت این ذهنیت مثبت و خوب مردم این کشور هست.
اگر دقت کنین هر گوشه ای دارین میبینین اسم آمریکا رو شاید هم من بیشتر دارم هدایت میشم به سمتش و نتیجه فرکانس های منه که روزی نیست نشنوم و نبینم و درک نکنم هدایتی
از سوی خداوند رو به سوی این کشور فوق العاده.
الله اکبر به این غروب و زیبایی این ساحل ومردمش♥️♥️
چقدر ساحل و دریا تمیززززز و بدون هیچ آلودگی و زباله ای هست چقدر مردم با فرهنگن خدایا شکرت به بهترین شکل کیسه های زباله تو مکان مناسب گذاشته شده تا برای مردم هم راحت تر باشه پاک نگه داشتن این نعمت♥️ فکر میکنم کیسه ها هم حتی جنس کاغذی داشتن برای بازیافت راحت تر💚
وای خدایااا شکرتتتت چه صحنههای زیبایی چقدر عاشقانه و پر از احساس خوبببب💚♥️♥️♥️♥️
واقعا به قول استاد عروس ساده پوش که از لبخند روش لبش احساس مثبت قلب و دلش دیده میشد♥️♥️
از چهره تک تک آدمایی که تو این فایل و نود درصد فایل های استاد که بین مردم آمریکا بودن دیدیم میشه اون احساس خوب رو درک کرد حال خوش درونیشون رو درک کرد♥️
خدایاشکرت چند وقت پیش این آهنگ رو تو ماشین گوش میدادم حدود دو سه هفته قبل بود خیلی وقت بود نشنیده بودم قبل تر از اینکه درکی از قانون داشته باشم وقتی گوش دادم بهش،لذت بردم چقدر احساسم نسبت به خودم خوب شد که الان بعد این همه مدت که میشنوم درک کاملا متفاوتی دارم از این آهنگ و لذت شنیدن این صدا و شعر زیبا برام صد برابر شد شعری که الان با تمام وجودم درکش میکنم…
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا صد هزار مرتبه شکرت
بخاطر این مردم این لذتی که کنار هم میبرن این احساس خوب فراواننننن که تو وجود همشون هست💚
زیبایی این منظره💚 اصلا این غروب آفتاب غیر قابل وصف بود واقعا ممنوننننننننننننننننن ممنوننننن ممنونننن مریم خانم که نمیگذرید و برامون فیلم میگیرید♥️♥️
سلامی به گرمی خورشید درخشان و به نرمی شن های این ساحل زیبا
استاد عزیز و مریم بانو واقعا سپاسگزارم از بابت ضبط تصاویر این قسمت،چقدر فوق العاده و زیبا بود
امشب با دیدن این تصاویر بسیار زیبا ،چقدر لذت بردم و چقدر برای خودم تصویر سازی کردم،ممنونم ازتون
چقدر این امریکا کشور آزادیه،واقعا من در تعحب این ملتم که چقدر دید متفاوتی نسبت به همه چیز دارن،از اون نظم و نظافتشون بگو تا اون آزادیشون
خدایا بی دلیل نیست که این همه زیبایی رو نصیب شون کردی،این دریای زیبا و اب زلال،این آسمان قشنگ و آبی با تکه ابرهای سفید،انگار که دستتو دراز میکردی میتونستی بگیریشون وااای خدایاااا 💖💖
این ماسه های سفید و تمیز که حتی یه دونه آشغال توش پیدا نمیکردی
واقعا که بهشتت همین جاست👌👌
چقدر آزادی و چقدر امنیت که میتونی راحت لب ساحل دراز بکشی بدون هیچ پوشش خاصی،چقدر مردمانی با چشمانی پاک و ذهنی مثبت
واقعا کجای دنیا میشه این امنیت و آزادی رو حس کرد
استاد شما و خانم شایسته چقدر خاص و بی نظیرین که به اینجور جاها هدایت شدین،واقعا لایقش هستین نوش جانتون.👏👏👏
چقدر این قسمت درس داشت برام
چقدر از دیدن اون سه تا دختر جوون لذت بردم و چقدر تحسینشون کردم
اون قلعه چقدر زیبا و هنرمندانه درست شده بود
استاد کار بسیار خوبی کردین که رفتین و تن به اب زدین واقعا حیف بود اگه اینکارو نمی کردین
اون عروس زیبا چقدر ساده ارایش کرده بود چقدر اینا همه چیز رو ساده و راحت میگیرن از کنار دریا و لب ساحل جشن گرفتنشون تا عکاسی هاشون با گوشی های موبایل و پوشش مهمان هایی که توی جشن حضور داشتن همه و همه ساده بود و هدف فقط لذت بردن بود برخلاف ما ایرانی ها که تجمل گرایی تو هر زمینه رو فدای لذت میکنیم
خیلی این سبک زندگی رو دوست دارم چون اصلا اهل تجمل گرایی و کلاس گذاشتن نیستم و این چیزا به هیچ وجه با روحم سازگار نیست
چه غروب زیبا و چه ساحل آرامش بخشی،آرزو کردم که اونجا باشم و بشینم ساعتها با خدای خودم راز و نیاز کنم
امشب چقد حس و حالم عجیب بود و اون لحظه ها احساس میکردم که اون بالا روی اون تکه ابرای خوشگل نشستم و دارم از اون بالا همه چی رو نظاره میکنم احساس میکردم تو اوجم انقدر که دیدن این منظره ها به جانم نشست
بعد از دیدن فیلم رفتم و دفترمو اوردم و از خدای مهربونم بابت دیدن این تصاویر بسیار زیبا تشکر کردم و براش نوشتم که منم از این چیزها می خوام.
استاد امشب قبل از دیدن این سریال من در حس عجیبی بودم چون قراره یه تصمیم بزرگی برای زندگیمون بگیریم و فردا می خوام برم و قدم دومش رو انجام بدم .یه سری الهامات عجیبی بهم شد که منو به وجد آورد و شعله ی ایمانم رو بیشتر کرد.هر وقت تو این حس و حالها قرار میگیرم و الهاماتی از این جنس دریافت میکنم انقدر که بارش برام سنگین میشه اون شب ها رو تا نیمه بیدار میمونم و فقط به ستایش پرودگارم مشغول میشم.امشب یکی از اون شب ها بود که من متحیر بودم بعدش با دیدن این فیلم حس و حال عجیبتری گرفتم و خدای مهربونم دیگه کاملش کرد . الان ساعت ۲:۳۰ نیمه شبه و من هنوز دارم خدای خودمو ستایش میکنم بابت الهاماتی که امشب بهم شد و همین طور دیدن این تصاویر بسیار زیبا.
ای تنها معبود من بینهایت ازت سپاسگذارم
خدایاا ازت می خوام که منو و همه دوستان عزیزمو که متعهدانه دارن رو خودشون کار میکنن و به فکر تغییر زندگی شون هستن به اینجور جاها هدایت کنی و طعم زندگی بهشتی رو به هممون بچشونی.
من مطمئنم که یه روزی میام اونجا و از نزدیک این زیباییها رو درک میکنم
و سپاسگزارم از شما استاد عزیز بابت به اشتراک گذاشتنتون
مریم جان عزیزم از شما هم بینهایت ممنونم و از اینجا میبوسمت😙😙😙
چقد دوست داشتنیه این سریال زندگی در بهشت همیشه آدمو ریفرش میکنه
چه منظره های قشنگی چه مردمان باحالی اصن نیاز نیست بیشتر بررسی کرد فقط در همون دقایقی که توی کادر دوربین بودن نشون میداد اصن این آدما همه در صلحن با خود و دنیای اطرافشون …
دقیقا مثل استاد چیزی نظر منو جلب کرد اون دخترا بودن که چقدر راحت و ساده و قشنگ از زندگی لذت میبردن و وقت میگذروندن با آرامش …
عجب ساحلی عجب شنی داره …
چه جالب در زمانی که شما اونجا بودید اتفاقایی رقم میخورد که دقیقا مختص سریاله
انگار شما کارگردانی و مشخص کردی در این روز این مردم و اون عروس و اون زوج دوست داشتنی اینجا باشن تا ازشون فیلم بگیرید برای سریال …
اما خیلی خوب میدونیم کارگردان اصلی خدا بود که این همزمانی رو ایجاد کرد
چه غروبی … چه رنگی داشت آسمون …
عاشق طبیعت و سفرم
امیدوارم قبل از اینکه ازین دنیا خارج شم بتونم همه این زیبایی های خدا رو ببینم …
در پناه الله یکتا شاد و سالم و ثروتمند در دنیا و اخرت باشید ….
استاد این فایل خیلی لطیف بود سر شار از زندگی و عشق بود.تو اسمون خدا رو میدیدم. با دیدن اون دختر و دوستاش و ادم های ساحل اون عروس زیبا فقط خداروشکرکردم.و با همه اون ها همزاد پنداری کردم و خودم و اونجا تصور کردم.حتی خودم رو تو اون ساحل و با لباس عروس تجسم کردم.خیلیی جالبه من همیشه تصور میکردم تو رویاهام که مراسم خواستگاری و ازدواجم کنار یه ساحل قشنگه.وخداوند بهم نشون داد تا برام باورپذیرتر بشه. خیلی این فایل اشک منو دراورد و من و به خدا نزدیک تر کرد. من و رها تر کرد و غیر وابسته تر. من چند روزه دارم روی عدم وابستگی تو روابط فکر و عمل میکنم ..وقتی استاد راجع به حس خوب اون دختر فارغ از رابطه گفت فایل و استاپ کردم و هنگ کردم که خدا چه جوری داره با من صحبت میکنه و نشونه هارو میفرسته.مریم جون میبوسمت برای ثبت این لحظات.عاشقتونم .در پناه خدا باشین.
بازهم احساسات خوبتون رو باهامون به اشتراک گذاشتید…بینهایت ممنون
استاد به نکته خیلی مهمی اشاره کردید و اونم بحث رها بودن و آزاد بودن…
اینکه به رابطه با فرد مورد علاقه ت نچسبی و وابسته نشی که اگه ترکت کرد احساساتتو منهدم کنه…
من دیدم وقتی دو نفر باهم ازدواج میکنن یا حتی دوس میشن فک میکنن دیگه طرف مقابلشون کامل باید تحت سیطره شون باشه در صورتی که نمیدونن اینا باهم ازدواج کردن که در کمال همون آزادی قبلی به آرامش بیشتری برسن…
یا تا حالا خیلی این جمله رو شنیدم که طرف میگه چه اشتباهی کردم ازدواج کردم…
خب این نشون میده که هر دو طرف به شدت باورای مزخرفی در مورد زندگی مشترک دارن وگرنه نه زن نه مرد هیچکدوم به اسارت نیومدن که…
اون عروس دوماده چقدر بی غل و غش و ساده و راحت عروسی گرفتن…دمشون گرم چقدر همه چی این آدما در عین نهایت تکنولوژی و وسع مالی ساده و راحته…این نشونه در صلح بودن با خوده…
که وقتی از خودت راضی باشی دنبال راضی کردن بقیه نیستی چون از خود واقعیت داری لذت میبری…چقدر زندگی برات لذت بخش میشه…
و بازم صدای قمیشی نازنین و تلفیق با طبیعت…چقدر صدای این آدم انرژی طبیعت رو همراه با عشق تو وجود آدم تداعی میکنه…
غروب و ابر و دریا و ساحل…واقعا خدایا شکرت…
استاد خداوکیلی تو ساحل کسی چپ نگاه کرد نرید با سر بزنید تو صورتشا…اونجا همینجورین کلا…شما به دل نگیرید😄😄😄
بازم خداروشاکرم از دیدن این سریال تصویر سریال که یک عروس بود منو مشتاق تر کرد برای دیدن سریال و چه ساحل زیبایی و هدایت شما به این ساحل حاصل توجهتون به زیباییهاست منم مثل شما عاشق آبتنی هستم مخصوصا تو این ساحل ، نکته مهمی درمورد روابط اشاره کردید و در صلح بودن او سه دختر اینو به خودم میگم و اونایی که مجردن احساس خوب ما متکی به حضور شخص خاصی نیست و ما باید از حضور خودمون لذت ببریم تا شخصی و وارد زندگیمون کنیم که اونم از حضور خودش لذت میبره
چه روابط عالی با یکدیگر دارن امریکایی ها اون دومرد از یک خانم درخواست میکنه که از وسایل بازیشون عکس بگیره و با کمال میل پاسخ میده به درخواستشون چقدر زیباست این روابط عمومی
چه غروب فوق العاده ای خداوند هر لحظه در حال هدیه به ماست از طریق طبیعت که ساخته کافیه ما جور دیگه نگاه کنیم تا ازشون لذت ببریم و سپاسگزارشون باشیم
وقتی درموردش فکر میکنی کفشهایی که کنار هم جفت بودن کلی نکته مثبته برای خودش !
پناه میبرم به خدا از سیل خروشان این همه زیبایی و آرامش
پناه بر خود خدا… خدای من چاره ای جز پناه بردن به خودت ندارم… طاقت دیدن این همه زیبایی، این همه عشق و نوع دوستی، این همه آرامش و صلح درونی رو ندارم… باورم نمیشه… انگار دارم خواب میبینم
من اصلاً قصد نوشتن دیدگاه نداشتم، آخه مگه میشه آدم این همه کبریای خلقت جهان هستی رو ببینه و هوش و حالی واسش بمونه که کامنت بذاره…
استاد داری چیکاری با من؟؟؟؟!!!!! تا منو نکشی ول نمیکنی…. با این فایل چه کردی با من
ساعت هاست داره بارون میباره… هم از سماء هم از چشمان من…
نه بارون بیرون بند میاد نه بارون اشک های چشمان من…
زبان و کلمات در وصف این ابَر فایل عاجزه عاجز…
فقط گریه و اشک
اشک
اشک
چقدر عاشق این اشک هام
هیچ متن جمله کلمه و دیدگاهی توان وصف این همه عظمت زیبایی های این قسمتو نداره
اصلاً غیر قابل توصیفه… حیرت انگیز… دیوانه کننده… آدمو مست و جادو میکنه….
امروز صبح که تصویر این قسمت رو دیدم قلبم به شدت تند میزد…. به ولله میدونستم که قراره آواره و مجنون بشم…هوا که تاریک شد
لامپای اتاق رو خاموش کردم ( یکم فریم فایل پایین بود و نمیشد با شفافیت و کیفت عالی روی tv دیدش)…. از همون ثانیه اول فایل زل زدم به مانیتور اونقدر مجذوب شدم که سرمو تا جایی که میشد نزدیک صفحه کامپیوتر بردم تا با دقت و تمرکز بیشتری ببینم…
یهو انگار یکی هلم داد و از بعد فیزیکی صفحه پرتم کرد داخل … شیرجه زدم اونجا پیش شما…. وای وای وای خدایااا…. مدتها بود که همچین حس و حالی رو تجربه نکرده بود
استاد فقط میتونم بگم این بهترین و زیباترین فایلی بود که دیدم….
خدای من، این دیگه چی بود….
واقعیتش رو بخوام بگم عصر که این رو دیدم، طوفانی از احساسات درونم به پا شد… برخلاف دفه های قبل اون هیجان و شادی های پرسروصدا رو نداشتم… یجوری عجیبی شده بودم…
یه حس ترکیبی از تحسین و غبطه و ندامت… خیلی صادقانه میگم؛
تحسین رو نگم که کار از تحسین و تصدیق گذشته اصلا غیر قابل وصفه
غبطه و حسرت ازینکه چرا اونا اینقدر در کمال آرامش و صلح درونی با عشق در کنار هم لب ساحل صفا کنن ولی اینجا ایران ما……………………….
درسته که به اندازه خدا مایل اختلاف فرکانسی هست بین فرهنگ و نگرش و باورهای مردم ایران و مردم فوق العاده ریلکس و توحیدی امریکا…. اما همین الان با خودم گفتم این حس رو دوست ندارم، من میخام همچین صحنه هایی رو توی همین ایران بارها ببینم و تجربه کنم، اونقدر اونقدر روی خودم و تمرکز بر نکات مثبت و زیبایی ها کار میکنم تکرار میکنم تمرین میکنم توجه میکنم تا بتونم به همچین صحنه های فوق العاده توحیدی ای همین جا هدایت بشم، هرچند که دور از ذهنه ولی من قلبم داره میگه میشه و باور دارم میشود… سپس در زمان و مکان مناسب با آماده و مهیا شدن، با طی کردن تکامل، با ثابت کردن خودم و ایمان و عمل به خدا و با لایق شدنم به سمت این سرزمین سراسر صلح و دوستی و آرامش هدایت میشم با ایمان به الله یکتا
حس دلگرفتی و ندامت به این خاطر که چقدر جهان هستی زیبا بود و من این همه عمر در گذشته روی نازیبایی ها و ناخواسته ها تمرکز میکردم…چقدر من نفهم بودم ناشکر بودم کور و کر بودم که این همه زیبایی و قشنگی توی دنیا رو اونطوری که باید ندیده بودم یا بهتره بگم غفلت میکردم و روشون تمرکز نمیکردم، فکرشو نمیکردم که زندگی میتونه اینقدر زیبا و دلنشین باشه و باورم نمیشه که در عرض همین چند ماهی که شیرجه زدم توی آگاهی های کیهانی و فضای این سایت کهکشانی به لطف و فضل بیکران هدایت خدای عزیزم دنیا و زندگیم کلا عوض شده اصلا فکرشو نمیکردم که به این زودی اینقدر بتونم خودمو و فرم نگاه و نگرش مو کلا عوض کنم… وای خدایااا شکرت شکرت شکرت… با تمام وجودم میشکرمت ارباب درونم
بعد تموم شدن فایل چنان محو و مدهوش شدم که اصلاً نمیتونستم روی پای خودم وایسم بدنم سست شد اشک امونم نمیداد…
ایست مغزی کردم… هیچ کاری نمیتونستم انجام بدم از خدا خواستم که یجوری منو بیاره رو حالت نرمال که یه آن حسم گفت برم بیرون قدم بزنم زیر بارون….
این خدا خوب بلده کارشو انجام بده یجوری حالتو جا میاره که تا صبح خوابت نبره
داشتم توی خلوت خودم با خدا حرف میزدم که یه نفر غریبه با موتور میاد جلوم و شروع میکنه به احوالپرسی و آشنا شدن باهام یه تجربه باحال و عجیبی بود برام، بعد دو ساعت حرف زدن چنان مجذوب و عاشقم شد که میخواست هر طور شده باهام دوست شه و شمارمو ازم بگیره که به نحوی باهاش در ارتباط باشم ولی من مطابق ندای درونم و اونچه که به مرور زمان یاد گرفتن خیلی صادقانه و رک وضعیت خودمو گفتم که چجور آدمیم و اینکه نمیخام با کسی زیاد ارتباط نزدیک و رفت آمد داشته باشم( تمرکزم به شدت روی خودمه و وابستگی و چسبندگی از خط قرمزامه)
اما انگار اونو خدا به سمتم هدایت کرد خدا از زبون اون باهام حرف زد و چه نشونه هایی رو نشونم داد که دارم عالی کار میکنم چقدر ازش یاد گرفتم
و اینکه چقدر تحسینم کرد چقدر بهم ابراز عشق و محبت کرد واقعا خودم هم موندم که خدا چطور با زبون یه فرد غریبه که داشت از خیابون رد میشد اینقدر بهم عشق حال خوب و نشونه داد….
تا آخرای شب توی مسیر بلوار راه میرفتم و با خودم حرف میزدم که اینو دیگه کجای دلم بذارم خدای من… دیدم یه ماشین کنارم وایمیسه دیدم عموم و زن و بچشه شروع کردن به عشق و محبت و احترام بهم آخه این موقع شب توی بلوار خروجی شهر اونا چطور به طور اتفاقی با من برخورد کردن… اومدم بیرون که آروم بگیرم ولی مگه میشه آروم گرفت ، حدود پنج ساعت تا دمدمه های سحر فقط پیاده روی میکردم و با خودم و خدا حرف میزدمو اشک میریختم…
الانم که برگشتم خونه دوباره فایلو دیدم و نتونستم حسمو ننویسم
اصلاً نمیشه این فایلو شرح و توصیف کرد فقط باید و باید بارها و بارها ببینیم و ببینیم و توش غرق بشیم… و ساعت ها اشک ریخت اشکی که خودش ناخودآگاه و طبیعی مثل رود از چشمه ی چشمان زیبایمان جاری میشه…
به دقیقه ۳ دقت کنید که چطور بچه به اون کوچیکی رو با آب مانوس میکنه بجای اینکه همش نگران باشه و بچه رو هم ترسو بار بیاره،، خدا رو شکر که من هر چی یاد میگیرم و بهم الهام میشه رو در اولین فرصت عملی میکنم مثلا
آخرین بار که با خانواده و فامیل رفته بودیم تفریح موقعی که با داداش و دایی هام خواستیم بریم توی رودخونه خروشان شنا و آبتنی کنیم، خواهر عزیزم ته دلش میخواست که با ما هم بیاد لب رودخونه و شنا رو تجربه کنه ولی میترسید، هم از حجم آب هم مخالفت مادرم و دیگران، بلا استثنا همه خانواده و فامیل با لج بازی مخالفت کردن که نذارن من خواهرمو ببرم، با شجاعت و عزت مقابل افکار پوسیدشون وایسادم ( همین افکار چرررتی میگن دختر نباید در معرض دید نامحرم و عموم شنا کنه دختر رو آب غرق میکنه یا سرما میخوره و یا هر باور محدود و غلط دیگه) و دست خواهرمو گذاشتم تو دستم و رفتیم توی آب رودخونه، با اینکه خیلی میترسید و مقاومت داشت ولی بهش دل و جرات دادم گذاشتمش پشتم و توی آب عمیق شنا کردیم، چقدر تجربه خاطره انگیز و جذابی بود خواهرم هم ترسش ریخت و کلی هم کیف کردیم( خودم مدتی قبلترش آگاهانه به ترسم از آب عمیق و شنا غلبه کرده بودم )
خدای من آدم دیوانه میشه تو رو خدا به دقیقه ۳:۵۰ دقت کنید
بغضم ترکید، این صحنه خدا بود خدااااا… اوج عشق و مودت و نوع دوستی… بارها توی همین چند ماهی که وارد این باغ بهشتی شدم ازین جور صحنه ها رو تجربه کردم، اینکه در کمال عشق و صلح و آرامش یک هم نوع رو در آغوش بگیرم و به هم عشق و محبت بورزیم
دقیقه ۴ رو نگاااا… ناخودآگاه یاد ماسه بازی های خودم در بچگی افتادم چقدر چقدر زیباست با همون احساسات معصومانه بچگی کردن چیزی که من الان هر روز دارم تجربه میکنم و کودک درونمو آزاد میذارم که رهای از هر قیدو بندی هر وقت دلش خواست بچگی کنه
و اما دقیقه ۶ چه لحظه رستگارانه ای… استادی که دل به دریا میزنه برخلاف موج… میدونی منو یاد چی میندازه، یاد اون قیام و انقلاب درونی ترومن میندازه( فیلم truman show با هنرنمایی جیم کری افسانه ای) که چطور با وجود اون همه شک و تردید و ترس بالاخره دل به دریا میزنه برای مکاشفت جهان خویش… بهتون پیشنهاد میکنم هر طور شده ببینیدش به شدت به جهان بینی آدم کمک میکنه
گفتم جهان بینی؟؟؟!!!! ۱۲ مرد خشمگین، پنجمین فیلم برتر imdb ، فیلمی سیاه و سفید مال دهه پنجاه میلادی ولی به شدت جهان شمول و آگاهی بخشه… بعد دیدن این فیلم فوق العاده روح بخش دیگه « قضاوت کردن دیگران» براتون سخت ترین کار ممکن میشه… دیگه قضاوت کردن دیگرانو برای همیشه کنار میذارید….( یه جور اهرم رنج و لذتیه برای خودش)
استاد من خودم مدتهاست که دیدن تلویزیون،رسانه ، فضای مجازی و فیلم و سریال رو کلا کنار گذاشتم و روی ورودی های ذهنم به شدت سخت گیر و حساسم ولی با اطمینان کامل و آگاهی بالا این دو فیلم فوق العاده زیبا و آگاهی بخش رو پیشنهاد میکنم… فقط ببینید و نهایت لذت رو ببرید
دقیقه ۷ منو به شدت تحت تأثیر قرار داد استاد، خصوصا اون لحظه که خاک رو مالوندی به سرت و یجورایی حمام ماسه گرفتی چقدر من تحسین میکنم این رهایی و معصومیت کودکانه درونتونو
آخ خدااااا، تو رو خدا دقیقه ۸ رو ببین ؛ استاد چقدر شما نگاه تیزبینانه و خالصانه ای به آدمای اطراف و دوربریاتون داری، معرکه بود این نگاه و نکته سنجی شما و اینکه اینقدر حواستون هست آگاهانه تک تک نکات مثبت رو ببینید و تحسین کنید….
آره واقعا همینطوره دخترا خیلی با خودشون در صلح و آرامش بودن، یکی با گوشی کار میکرد یکی مطالعه میکرد یکی جلو آفتاب دراز کشید و برای خودش آهنگ زمزمه میکرد…( جالبه که توی این فایل چند نفر رو دیدم که در حال مطالعه هستن، از وقتشون نهایت لذت و استفاده رو میبرن) … خیلی حس اون دختر لباس مشکی رو دوست دارم حسابی وصل وصله به اصل خودش…. والا بخدا آدم نمیدونه چی بگه اینا حدود ۱۵ ،۱۶ سالشونه احتمالا و اونجا توی همین برهه های سنی وارد رابطه میشن اونوقت ما تا ۱۵ سالگی نمیدونستم جنسیتیمون چیه چه برسه به دوست دختر دوست پسر پیدا کردن…
اون حضرات پای منبری کاری با ملت کردن که ملت جرات یه گفتگوی ساده با دختر همسایه شو نداره…. خانواده و فضای بسته بشدت مذهبی و کتابای دینی چنان رو مغزمون رژه دینداری رفتن که تا همین چند سال پیش حتی نگاه به جنس مخالف رو تیری از ناحیه شیطان میدونستم چه برسه دوستی و ازین حرفا…
خدا رو بی نهایت بی نهایت سپاسگزارم که منم مثل همین دختر آروم، اغلب توی تنهایی خودم برای خودم عشق میکنم و حس و حال فوق العاده مثبتی دارم و خیلی خیلی راضی ام که تنها زندگی میکنم( یه ویژگی منحصر بفردی که دارم اینه که خودم با خودم شوخی میکنم گاهی هم با خدا شوخی میکنم و دور هم یه دل سیر میخندیم)
یعنی وقتی میبینم اینا توی اوایل سن بلوغشون طعم رابطه دوستانه با جنس مخالفشون میچشن، مغزم سوت میکشه و حرص میخورم، اصلش هم همینه که امریکایی ها دارن
من هیچوقت تا به حال دوست دختر نداشتم و وارد هیچ رابطه عاطفی ای نشدم، یعنی آگاهانه و عمدا خودمو وارد هیچ رابطه ای نکردم خدا رو شکر خدا رو شکر با اینکه خیلی راحت میتونم میتونم وارد رابطه بشم و هیچ مشکلی از بابت اعتماد به نفس و عزت نفس ندارم برای این کار ولی یچیزایی رو خدا بهم الهام کرده که نمیتونم از روی غریزه خود سر عمل کنم و به حاشیه بزنم… توی تمام جنبه های کنترل ذهن خصوصا این مورد خیلی کار کردم روی خودم که از فقط از ندای درونم تبعیت کنم
استاد یچیزی بگم، من تا قبل عید که با شما آشنا بشم هم ایده آل ها و استاندارد هام خیلی بالا بود چون خیلی خودمو ارزشمند و بالاتر از محیط میدیدم ولی بعد دیدن الگویی مثل شما و مریم جان دیگه تصمیم خودمو گرفتم و مرزهای خواسته هام آسمون خراش شد…
به خدای خودم هم گفتم، گفتم خدایا من هیچ عجله و اصراری نمیکنم خودت با انتخاب خودت در زمان و مکان مناسب «یکی از اعضای سایت» رو وارد زندگیم کن… من حوصله سر و کله زدن با کسی که توی این باغ نیست و توی مدار این آگاهی ها نیست رو ندارم…. من فقط روی خودم و دنبال کردن اهداف و رسالتم تمرکز میکنم، خودت هماهنگ ترین عضو سایتو برام جفت و جور کن، یکی که مثل خودم بی نهایت دیوونه باشه و بی نهایت جاه طلب… توحید و ایمان و عمل مهمترین ویژگیش باشه….
تو رو خدا نگاه کن ببین چقدر همه این مردم با خودشون در صلحن، بی آزار، مودب، با عزت و بسیار بسیار فهمیده و با فرهنگ… ازون زوج جوان بگیر تا شوخی اون آقا با اون خانم
استاد عزیزم دوستای نازنینم نمیدونم چقدر به دقیقه ۱۲:۳۳ دقت کردید، اون خورشید پشت ابرا و اون منظره مسحور کنندس، انگار انیمیشن والت دیزنیه، اون ابرای پفکی اونقدر به سطح زمین نزدیکن که آدم دلش میخاد با دست بگیرش و بخورش… اون خط افق بین دریا و آسمون جوریه که گویا خدا با مداد و خطکش بین زمین و آسمون خط کشیده…. نه؟؟؟ معرکس
الله اکبر الله اکبر کمر آدم رگ به رگ میشه اونجا که تلألو طلایی خوشید موقع غروب میبینیم… چیزی که حداقل من هر چند روز یک بار میرم توی بهترین منظره ممکن و اون دقایق پایانی غروب خورشید رو میبینم و با صدای ملکوتی ماهر المعیقلی و منشاوی نوای قرآن گوش میدم قشنگ آدم میتونه به وضوح حرکت کره زمینو در لحظه طلوع و غروب کاملا حس کنه…
یا عیسی مسیح… این دیگه نوبره بقرآن واسه همینه که میگم مثل خواب و رویای بهشت اوخروی میمونه؛ دمپایی در در مسجد و چه مسجدی خدای من … چشم و دهنم باز موند آدم چی میتونه بگه من کفم برید
یا خود خداااا دقیقه ۱۷ چجوری هضم کنم …. آخرت عشق بود…اون بوسه ی خودِ خدا بود …. این صحنه رمانتیک خدااااس.. خدااا… اونقدر اشک ریختم که صفحه گوشی خیس شد
دیگه نمیتونم بنویسم تا همین جاشم انتظار نداشتم اینقدر بنویسم
اون عروس زیبا با لباس و آرایش ساده و شیک اون غروب سرخ سوزناک خورشید با موزیک متن بسیار بسیار هماهنگ سیاوش قمیشی منو آسمونی کرده…
و در آخر استاد
اون برق نگاهتون به اون منظره صحنه های توحیدی تیر خلاصو بهم زد
عاشق شما « میلا »💖💕💜💗💖💜💗
میدونی…. چقدر عاشق این صلح بی نظیرتم
چقدر عاشق این خودت بودنم یعنی اونقد خورت بودی که اشکام ریختن و لب تاپ منفجر شد از انرژی مثبتت
چقدر عاشق اینم که همیشه اونقد عاشق خودتی که دلی مینویسی
چقدر تحسینت میکنم چقدر چقدر عاشق اینم که تکرار کنم که چقدر بی نظیر تحسین میکنی
چقدر عاشق این زلال بودن نابتم
چقدر تحسینت میکنم جانم
تو بی نظیری
بی نهایت
اره عاشق اینم که برای خودم برای بهتر درک کردن خودم مینویسم
بی نهایت تحسینت میکنم میلاد نازنین
عاشقتم
عاشقتم
الهی که هرلحظه غرق ارامش نعمت اتصال ناب خداوندم باشی
زیبا، زیبا، زیبا و زیبا و هزاران بار هم ظرفیت استفاده از این کلمه فوقالعاده را دارد این صحنه هایی که با ما به اشتراک گذاشتید، از شما استاد و خانوم شایسته ی عزیز تشکر میکنم که نگاه مان را، توجه مان را، حواسمان را به طبیعت به دریا به انسان هایی که باخود در صلح هستند به آن عروس دریایی و رویایی به آن غروب وصف ناشدنی به لمس شن های سفید و نرم توسط پا،به صدای موج هایی که به گوش میرسید در حالی که چشم ها بسته شدن و حالتی مراقبه گونه حس میشد، به عشق و حال کردن با خود و یا عشق با پارتنر و شریک زندگی خود معطوف میکنید، من سلول سلول بدنم همراه شما بود،گویی که من هم آنجا هستم به اندازه شما احساس لذت کردم و تحسین کردم این همه زیبایی رو، خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
من گریهام گرفت از دیدن این تصاویر زیبا. و بارها خداروشکر کردم. واقعا تشکر.
به نام خدای مهربونمون♥️
خدای شکرت خدایا صد هزار مرتبه شکرت بخاطر این همه زیبایی و نعمت و فراوانی و احساس خوب و انرژی مثبت♥️
خدایاااا ابر ها و آسمون این منطقه چقدر فوق العاده بودن♥️♥️😍
دریا،شن های ساحل،آسمون،ابرها،مردم استاد♥️ مریم خانم♥️ترکیب فوق العاده این فایل بود😍
چقدرررر لذت بردم واقعا از این فایل هنوز نصف فایل رو دیدم اومدم بیرون و تو یادداشت گوشی کامنتم رو مینویسم تا لذتم دو چندان بشه😍♥️
اون دختر خانم هایی که داشتن مجسمه درست میکردن چندین نکته مثبت رو به من یادآوری کردن
چقدر خوبه واقعا که وقتی این صحنه ها رو میبینیم خدارو شکر کنیم بابت این همه آزادی که تو این کشور هست خداروشکر کنیم بابت این مردمان خوب که تو جهان و مخصوصا این کشور که به لطف استاد و مریم خانم صد ها برابر بیش از پیش باهاشون آشنا شدیم لذت میبریم.♥️
چقدر راحت باهم داشتن میساختن مجسمه رو از مراحل ساختن لذت میبردن و پیش میرفتن درسته نهایتش هم شکل کامل و خیلی زیبایی نشد البته شاید ما ندیدیم ولی چقدر قشنگ بود که بابت نتیجه اش خوشحال بودن حتی باهاش عکس هم گرفتن واقعا تو همین نمونه های کوچیک باور های بهتر دیده میشه. بخاطر دل خودشون ساختن لذت بردن و در نهایت هم از نتیجه اش خوشایند بودن♥️
نکته بعدی اینکه دیدیم چقدر راحتتتت بودن واقعا اون لذت درونی رو که استاد گفتن هر سه داشتن همه اون مردم تو ساحل و مخصوصا این سه نفر.خیلی راحت یکیشون برای خودش آهنگ میخوند بدون اینکه به بقیه فکر کنه و این احساس منفی رو داشته باشه که ممکنه بقیه رو اذیت کنه آهنگ خوندنش.
خدایا شکرت واقعا این مردم فوق العادنننن.
نکته بعدی اینکه استاد چقدر راحت رفتن مایو خریدن
این خیلی نکته خوبی بود هاااا
((از لذت و تفریح و حال خوب اون لحظه)) نزدن بخاطر اینکه نیاوردن مایو رو و هی خودشون رو سر زنش کنن که کاشکی میاوردم که میتونستم شنا کنم نگفتن خب من یکی دارم باز یکی دیگه بخرم که چی بشه به هیچی فکر نکردن ودر لحظه زندگی کردن از اون لحظه لذت بردن ونهایت استفاده مثبت رو بردن♥️
اصلا بحث قیمت و ارزش اون شرت و مایو نیست واقعا. چه خیلی چیز بی ارزشی باشه چه باارزش خیلیا بخاطر باور های اشتباهشون از تفریح و حال خوب اون لحظه شون میزدن و چقدر این نکته مثبتی هست برای ما که از لحظه لحظه زندگیمون استفاده کنیم ولذت ببریم طبق قانون میدونیم لذت بردنمون از ثانیه به ثانیه زندگی مساویست با رقم خوردن اتفاقات خوب برای ما♥️
وای خدایااا چقدر این مردم خوش برخورد وخوبن چقدررررر خدایا شکرت واقعا شکرت این همه پیشرفت فراوانی برکت نعمت حال خوب،نتیجه این باور های مثبت این ذهنیت مثبت و خوب مردم این کشور هست.
اگر دقت کنین هر گوشه ای دارین میبینین اسم آمریکا رو شاید هم من بیشتر دارم هدایت میشم به سمتش و نتیجه فرکانس های منه که روزی نیست نشنوم و نبینم و درک نکنم هدایتی
از سوی خداوند رو به سوی این کشور فوق العاده.
الله اکبر به این غروب و زیبایی این ساحل ومردمش♥️♥️
چقدر ساحل و دریا تمیززززز و بدون هیچ آلودگی و زباله ای هست چقدر مردم با فرهنگن خدایا شکرت به بهترین شکل کیسه های زباله تو مکان مناسب گذاشته شده تا برای مردم هم راحت تر باشه پاک نگه داشتن این نعمت♥️ فکر میکنم کیسه ها هم حتی جنس کاغذی داشتن برای بازیافت راحت تر💚
وای خدایااا شکرتتتت چه صحنههای زیبایی چقدر عاشقانه و پر از احساس خوبببب💚♥️♥️♥️♥️
واقعا به قول استاد عروس ساده پوش که از لبخند روش لبش احساس مثبت قلب و دلش دیده میشد♥️♥️
از چهره تک تک آدمایی که تو این فایل و نود درصد فایل های استاد که بین مردم آمریکا بودن دیدیم میشه اون احساس خوب رو درک کرد حال خوش درونیشون رو درک کرد♥️
خدایاشکرت چند وقت پیش این آهنگ رو تو ماشین گوش میدادم حدود دو سه هفته قبل بود خیلی وقت بود نشنیده بودم قبل تر از اینکه درکی از قانون داشته باشم وقتی گوش دادم بهش،لذت بردم چقدر احساسم نسبت به خودم خوب شد که الان بعد این همه مدت که میشنوم درک کاملا متفاوتی دارم از این آهنگ و لذت شنیدن این صدا و شعر زیبا برام صد برابر شد شعری که الان با تمام وجودم درکش میکنم…
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا صد هزار مرتبه شکرت
بخاطر این مردم این لذتی که کنار هم میبرن این احساس خوب فراواننننن که تو وجود همشون هست💚
زیبایی این منظره💚 اصلا این غروب آفتاب غیر قابل وصف بود واقعا ممنوننننننننننننننننن ممنوننننن ممنونننن مریم خانم که نمیگذرید و برامون فیلم میگیرید♥️♥️
منتظر فایل بعد هستیم😍😍😍
سلام استاد عاشق سلام مریم بانوی عاشق
عاشقی برازندتونه شما دوتا عاشق خدایید که انگار خدا قلاب انداخته و شما افتادید به دامش و هر جا دلش میخواد میکشدتون
اخ چقدر قشنگه آدم صید خداوند بشه
اونوقت فقط به سمت زیباییها میره به سمت نور به سمت خدا
یعنی اصلا دیگه خدا میکشه میبره
این هدایت شدن شما به سمت زیباییها من رو یاد این بیت از سعدی میندازه:
سعدی چو جورش میبری نزدیک او دیگر مرو
ای بی بصر من میروم؟ او میکشد قلاب را
سلام سلام سلام🙋♀️🙋♀️
سلامی به گرمی خورشید درخشان و به نرمی شن های این ساحل زیبا
استاد عزیز و مریم بانو واقعا سپاسگزارم از بابت ضبط تصاویر این قسمت،چقدر فوق العاده و زیبا بود
امشب با دیدن این تصاویر بسیار زیبا ،چقدر لذت بردم و چقدر برای خودم تصویر سازی کردم،ممنونم ازتون
چقدر این امریکا کشور آزادیه،واقعا من در تعحب این ملتم که چقدر دید متفاوتی نسبت به همه چیز دارن،از اون نظم و نظافتشون بگو تا اون آزادیشون
خدایا بی دلیل نیست که این همه زیبایی رو نصیب شون کردی،این دریای زیبا و اب زلال،این آسمان قشنگ و آبی با تکه ابرهای سفید،انگار که دستتو دراز میکردی میتونستی بگیریشون وااای خدایاااا 💖💖
این ماسه های سفید و تمیز که حتی یه دونه آشغال توش پیدا نمیکردی
واقعا که بهشتت همین جاست👌👌
چقدر آزادی و چقدر امنیت که میتونی راحت لب ساحل دراز بکشی بدون هیچ پوشش خاصی،چقدر مردمانی با چشمانی پاک و ذهنی مثبت
واقعا کجای دنیا میشه این امنیت و آزادی رو حس کرد
استاد شما و خانم شایسته چقدر خاص و بی نظیرین که به اینجور جاها هدایت شدین،واقعا لایقش هستین نوش جانتون.👏👏👏
چقدر این قسمت درس داشت برام
چقدر از دیدن اون سه تا دختر جوون لذت بردم و چقدر تحسینشون کردم
اون قلعه چقدر زیبا و هنرمندانه درست شده بود
استاد کار بسیار خوبی کردین که رفتین و تن به اب زدین واقعا حیف بود اگه اینکارو نمی کردین
اون عروس زیبا چقدر ساده ارایش کرده بود چقدر اینا همه چیز رو ساده و راحت میگیرن از کنار دریا و لب ساحل جشن گرفتنشون تا عکاسی هاشون با گوشی های موبایل و پوشش مهمان هایی که توی جشن حضور داشتن همه و همه ساده بود و هدف فقط لذت بردن بود برخلاف ما ایرانی ها که تجمل گرایی تو هر زمینه رو فدای لذت میکنیم
خیلی این سبک زندگی رو دوست دارم چون اصلا اهل تجمل گرایی و کلاس گذاشتن نیستم و این چیزا به هیچ وجه با روحم سازگار نیست
چه غروب زیبا و چه ساحل آرامش بخشی،آرزو کردم که اونجا باشم و بشینم ساعتها با خدای خودم راز و نیاز کنم
امشب چقد حس و حالم عجیب بود و اون لحظه ها احساس میکردم که اون بالا روی اون تکه ابرای خوشگل نشستم و دارم از اون بالا همه چی رو نظاره میکنم احساس میکردم تو اوجم انقدر که دیدن این منظره ها به جانم نشست
بعد از دیدن فیلم رفتم و دفترمو اوردم و از خدای مهربونم بابت دیدن این تصاویر بسیار زیبا تشکر کردم و براش نوشتم که منم از این چیزها می خوام.
استاد امشب قبل از دیدن این سریال من در حس عجیبی بودم چون قراره یه تصمیم بزرگی برای زندگیمون بگیریم و فردا می خوام برم و قدم دومش رو انجام بدم .یه سری الهامات عجیبی بهم شد که منو به وجد آورد و شعله ی ایمانم رو بیشتر کرد.هر وقت تو این حس و حالها قرار میگیرم و الهاماتی از این جنس دریافت میکنم انقدر که بارش برام سنگین میشه اون شب ها رو تا نیمه بیدار میمونم و فقط به ستایش پرودگارم مشغول میشم.امشب یکی از اون شب ها بود که من متحیر بودم بعدش با دیدن این فیلم حس و حال عجیبتری گرفتم و خدای مهربونم دیگه کاملش کرد . الان ساعت ۲:۳۰ نیمه شبه و من هنوز دارم خدای خودمو ستایش میکنم بابت الهاماتی که امشب بهم شد و همین طور دیدن این تصاویر بسیار زیبا.
ای تنها معبود من بینهایت ازت سپاسگذارم
خدایاا ازت می خوام که منو و همه دوستان عزیزمو که متعهدانه دارن رو خودشون کار میکنن و به فکر تغییر زندگی شون هستن به اینجور جاها هدایت کنی و طعم زندگی بهشتی رو به هممون بچشونی.
من مطمئنم که یه روزی میام اونجا و از نزدیک این زیباییها رو درک میکنم
و سپاسگزارم از شما استاد عزیز بابت به اشتراک گذاشتنتون
مریم جان عزیزم از شما هم بینهایت ممنونم و از اینجا میبوسمت😙😙😙
چقد دوست داشتنیه این سریال زندگی در بهشت همیشه آدمو ریفرش میکنه
چه منظره های قشنگی چه مردمان باحالی اصن نیاز نیست بیشتر بررسی کرد فقط در همون دقایقی که توی کادر دوربین بودن نشون میداد اصن این آدما همه در صلحن با خود و دنیای اطرافشون …
دقیقا مثل استاد چیزی نظر منو جلب کرد اون دخترا بودن که چقدر راحت و ساده و قشنگ از زندگی لذت میبردن و وقت میگذروندن با آرامش …
عجب ساحلی عجب شنی داره …
چه جالب در زمانی که شما اونجا بودید اتفاقایی رقم میخورد که دقیقا مختص سریاله
انگار شما کارگردانی و مشخص کردی در این روز این مردم و اون عروس و اون زوج دوست داشتنی اینجا باشن تا ازشون فیلم بگیرید برای سریال …
اما خیلی خوب میدونیم کارگردان اصلی خدا بود که این همزمانی رو ایجاد کرد
چه غروبی … چه رنگی داشت آسمون …
عاشق طبیعت و سفرم
امیدوارم قبل از اینکه ازین دنیا خارج شم بتونم همه این زیبایی های خدا رو ببینم …
در پناه الله یکتا شاد و سالم و ثروتمند در دنیا و اخرت باشید ….
قشنگ ترین دعای دنیاست …
In god we trust 🙌💯
عاشق این جملم
استاد این فایل خیلی لطیف بود سر شار از زندگی و عشق بود.تو اسمون خدا رو میدیدم. با دیدن اون دختر و دوستاش و ادم های ساحل اون عروس زیبا فقط خداروشکرکردم.و با همه اون ها همزاد پنداری کردم و خودم و اونجا تصور کردم.حتی خودم رو تو اون ساحل و با لباس عروس تجسم کردم.خیلیی جالبه من همیشه تصور میکردم تو رویاهام که مراسم خواستگاری و ازدواجم کنار یه ساحل قشنگه.وخداوند بهم نشون داد تا برام باورپذیرتر بشه. خیلی این فایل اشک منو دراورد و من و به خدا نزدیک تر کرد. من و رها تر کرد و غیر وابسته تر. من چند روزه دارم روی عدم وابستگی تو روابط فکر و عمل میکنم ..وقتی استاد راجع به حس خوب اون دختر فارغ از رابطه گفت فایل و استاپ کردم و هنگ کردم که خدا چه جوری داره با من صحبت میکنه و نشونه هارو میفرسته.مریم جون میبوسمت برای ثبت این لحظات.عاشقتونم .در پناه خدا باشین.
به نام الله یکتایی که صفت اکبر فقط مختص ذات اوست…
درود استاد عزیز…
بازهم احساسات خوبتون رو باهامون به اشتراک گذاشتید…بینهایت ممنون
استاد به نکته خیلی مهمی اشاره کردید و اونم بحث رها بودن و آزاد بودن…
اینکه به رابطه با فرد مورد علاقه ت نچسبی و وابسته نشی که اگه ترکت کرد احساساتتو منهدم کنه…
من دیدم وقتی دو نفر باهم ازدواج میکنن یا حتی دوس میشن فک میکنن دیگه طرف مقابلشون کامل باید تحت سیطره شون باشه در صورتی که نمیدونن اینا باهم ازدواج کردن که در کمال همون آزادی قبلی به آرامش بیشتری برسن…
یا تا حالا خیلی این جمله رو شنیدم که طرف میگه چه اشتباهی کردم ازدواج کردم…
خب این نشون میده که هر دو طرف به شدت باورای مزخرفی در مورد زندگی مشترک دارن وگرنه نه زن نه مرد هیچکدوم به اسارت نیومدن که…
اون عروس دوماده چقدر بی غل و غش و ساده و راحت عروسی گرفتن…دمشون گرم چقدر همه چی این آدما در عین نهایت تکنولوژی و وسع مالی ساده و راحته…این نشونه در صلح بودن با خوده…
که وقتی از خودت راضی باشی دنبال راضی کردن بقیه نیستی چون از خود واقعیت داری لذت میبری…چقدر زندگی برات لذت بخش میشه…
و بازم صدای قمیشی نازنین و تلفیق با طبیعت…چقدر صدای این آدم انرژی طبیعت رو همراه با عشق تو وجود آدم تداعی میکنه…
غروب و ابر و دریا و ساحل…واقعا خدایا شکرت…
استاد خداوکیلی تو ساحل کسی چپ نگاه کرد نرید با سر بزنید تو صورتشا…اونجا همینجورین کلا…شما به دل نگیرید😄😄😄
در پناه حق…
سلام استاد
بازم خداروشاکرم از دیدن این سریال تصویر سریال که یک عروس بود منو مشتاق تر کرد برای دیدن سریال و چه ساحل زیبایی و هدایت شما به این ساحل حاصل توجهتون به زیباییهاست منم مثل شما عاشق آبتنی هستم مخصوصا تو این ساحل ، نکته مهمی درمورد روابط اشاره کردید و در صلح بودن او سه دختر اینو به خودم میگم و اونایی که مجردن احساس خوب ما متکی به حضور شخص خاصی نیست و ما باید از حضور خودمون لذت ببریم تا شخصی و وارد زندگیمون کنیم که اونم از حضور خودش لذت میبره
چه روابط عالی با یکدیگر دارن امریکایی ها اون دومرد از یک خانم درخواست میکنه که از وسایل بازیشون عکس بگیره و با کمال میل پاسخ میده به درخواستشون چقدر زیباست این روابط عمومی
چه غروب فوق العاده ای خداوند هر لحظه در حال هدیه به ماست از طریق طبیعت که ساخته کافیه ما جور دیگه نگاه کنیم تا ازشون لذت ببریم و سپاسگزارشون باشیم
وقتی درموردش فکر میکنی کفشهایی که کنار هم جفت بودن کلی نکته مثبته برای خودش !
بقول استاد انگاری مسجد 😁