دیدگاه زیبا و تأثیرگزار ریحانه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و مریم جانم و دوستان خانواده صمیمی عباس منش
استاد دیدن این قسمت سریال زندگی در بهشت یه حس عجیبی رو تو قلبم ایجاد کرد که دوست داشتم بنویسمش!
امروز صبح رفتم دوش بگیرم و زیر دوش از خدا خواستم آیه
«وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
هنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا میخواند، پاسخ میگویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند.»
را برام جا بندازه تو باورام ، تو قلبم .
مخصوصا اونجاییکه میگه
باید اونها هم دعوت منو بپذیرند .
زیر دوش نشستم و ذهنمو رها کردم و خدا شروع کرد به حرف زدن.
بهم گفت : دعوت منو بپذیر با قلبت!
گفتم یعنی چی؟ چیکار باید بکنم ؟
گفت : دعوت منو پذیرفتن ، یعنی توحیدی شدن!
یعنی از غیر من چشم برداشتن و روی کسی حساب نکردن!
یعنی فقط و فقط من ، یعنی بالاترین قدرت جهان رو بپرست!
دعای تو در آنی اجابت می شه ولی باورای خودته که زمان تجلیشو برات کند می کنه، چون تو دعوت منو دست و پا شکسته می پذیری!
دعوتم رو تمام و کمال بپذیر! با همه وجودت، توحیدی شو!
دیروزم که داشتن فایل ۶ قدم یک رو گوش میدادم ، شما تو فایل گفتی : هر اطلاعاتی که خدا رو تو ذهن شما کمرنگ می کنه بریز دور!
توحید یعنی قدرت آدمارو گرفتن تو باورات و اون قدرت رو به خدا دادن!
این حرفا مدام تو سرم می چرخید!
بعد حمام ، از خدا خواستم هدایتم کنه به گوش دادن یه فایل که بیشتر برام جا بیفته.
بیشتر تو مغزِ استخونم بشینه این حرفا
و استاد این قسمت سریال زندگی در بهشت در من غوغایی کرد.
اون قسمتی که شما با تبر برقی کار می کردین و بزرگترین و ضخیم ترین تنه های درخت رو می ذاشتین و اون تبر در کسری از ثانیه به قول مریم جان خلالشون می کرد ، همونجا خدا دوباره صدام کرد.
گفت ببین ! دعوت منو پذیرفتن یعنی تبر توحیدتو بردار و بتهای شِرک ذهنیتو خوردشون کن!
استاد تمام مدت تو اون چند دقیقه من رو تیزی نوک تبر برقی شما میخ شده بودم و خدا باهام حرف میزد و من تمام مدت اشک ریختم.
توی قلبم فریاد میزد :
نوک تبر توحیدتو تیز نگه دار
من پشتتم ، تو قدرت رو از من بخواه ، اعتبارو به من بده ، تو با من باش ، تو باورم کن ، تو بسپار خودتو به من ، اونوقت ببین من بزرگترین و غول ترین قدرتهارو که تو توی ذهنت بزرگ کردی و داره ایمانتو می گیره ، چطور با یه ضربه خلالشون میکنم ، فقط برای تو !
هیچ رویایی نیست که نتونی داشته باشی، قدرت هیچ کسی بالاتر و بیشتر از تو نیست ، تو اگر منو تو وجودت باور کنی، قدرتمندترینی.
استاد این تبر برقی شما ، فقط اون تنه های درخت رو خلال نکرد ، قلب منو زیرو رو کرد! ذره ذره، تنه های شرک تو وجود من ، ترک برداشت! ترکهای عمیق!
ممنونم ازتون استاد! به خاطر این صحنه های زیبا که حتی تبرش هم توحید رو فریاد میزنه!
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD278MB23 دقیقه
به نام الله یکتا
سلام بر استاد شیرین تر از عسلم و مریم بانوی زیبا
خداروشکر که انسان رو آفرید
و خداروشکر که جهان رو برای انسان خلق کرد
و با دادن متریال و ابزار به انسان اجازه خلق کردن داد و تمرین خدایی کردن داد
من خیلی وقت ها فکر کردم
به درخت
چوب
سنگ
گلها
آهن
الماس
و این همه طعم و رنگ و شکل و طرح
اگر مثلا وقتی ما به دنیا میومدیم همه جهان صورتی بود و یا آبی بود و یا سفید بود به همون عادت میکردیم و اصلا روحمون هم خبر دار نبود که چنین چیزی هست و همونطوری و با همون تک رنگ به زندگیمون ادامه میدادیم
چه کسی فکر میکرد که میتونه بی نهایت ترکیب رنگی هم باشه تو کائنات
اگر وقتی به دنیا میومدیم یک ماده غذایی بود در سراسر دنیا که پیر و کودک و جوان از اون تغذیه میکردن و یک طعم داشت چه اتفاقی می افتاد و به ذهن چه کسی خطور میکرد که مزه های های دیگه هم میتونه باشه
ولی الله یکتا به نظر من این جهان رو یک ماکت به ظاهر کوچک ولی در باطن عظیم و خارق العاده قرار داد که حداقل ظاهری بتوینم بی نهایت رو در دل یک جایی که یک نقطه هم از کائناتش نیست رو درک کنیم
چیزی حدود 4 میلیارد سال از عمر زمین میگذره تازه این عددی هست که با بررسی سنگ ها بدست آوردن و ممکنه خیلی خیلی بیشتر از این باشه و این تازه بعد از اینه که همه چی آب بوده
ولی همینم در نظر بگیرم 4 میلیارد سال…..
چند میلیارد سال تکامل و تکامل و تکامل …..
بعد جالبه که تو این چند ساله یه سریا میخوان زمین رو نجات بدن و فکر میکنند اصلا قدرتی میتونه نابودش کنه و ……
از چند سال پیش مدام به ما گفتن بحران خشکسالی و هزرا تا چیز دیگه و الان به لطف الله یکتا تو این چند سال اخیر تو ایران وفور نعمت برف و باران رو داریم میبینیم تو همین ایران خودمون که میگفتن خشک خواهد شد ….
وقتی استاد اون تکه چوب ها رو با این اره و یا تبر برقی زیبا و قدرتمند به قول مریم بانوی عزیز خلال دندون میکردند
با خودم فکر کردم این چه نیرویی هست که یک دانه رو در دل زمین و در تاریکی و از دل خاک تبدیل میکنه به درخت تنومندی که برای شکافتن و خرد کردن یک تکش این همه نیرو لازمه
و به چنین ابزار با کیفیتی نیازه برای خرد کردنش …..
بریم سراغ نقش اول این قسمت سریال و به قول مریم بانو این هیولای ماداگاسکار
یک تراکتور به ظاهر قرمز و خوشکل و ژیگولی که در باطنش یک شیر قدرتمند نهفتست
و اون مخزن 400 کیلیویی رو مثل یه پنبه بر میداره و اون جت اسکی سنگین رو به راحتی از تو دریاچه درمیاره و اصلا شده آچار فرانسه پرادایس
با خودم فکر کردم
چقدر خوبه ما با تمرین و تمرکز روی خودمون و باورهامون یک چنین تراکتوری در وجودمون بسازیم و خلق کنیم که وقتی یه جایی گیر میکنیم و تو یه حال بدی قرار میگیریم و یا در گل یک مشکلی گیر میافتیم
بریم سراغش و با روشن کردنش خودمون وروحمون رو بکشیم بیرون و رها کنیم
فکر کردم چه باوری میتونه این تراکتور و قوی تر از این تراکتور رو در وجودمون ایجاد کنه که مثل این تراکتور در سرزمین وجودیمون دور بزنه و یکی یکی از گیرافتادن در چاله های ذهنی مار و بیاره بیرون
رسیدم به همون نیرویی که اون دونه رو تبدیل کرده به اون درخت تناور
رسیدم به اینکه لا حول و لا قوه الا باالله العلی العظیم ….. و وصل شدن به اون نیرو و آماده کردن خودم برای دیافت هر چه بیشترش
با خودم گفتم تراکتور چیه
با وصل شدن به این نیرو و اتصال ما یک ابر ابزار داریم تو وجودمون که هر لحظه میتونه تبدیل بشه و میتونه یه ترانسفورمر بی نهایت قدرتمند بسازیم که برای حل هر مسئله ای برامون
به شکل جدیدی تبدیل بشه
یه جا میتونه برامون قدرتمند ترین اره ها بشه و اون ترس ها رو چنان رشته رشته کنه و به قول مریم بانو خلال دندون کنه که با خودمون بگیم این بود اون چیزی که ازش میترسیدیم
میتونه تو بدترین جاهایی که گیر کرده ذهنمون و راهی پیدا نمیکنیم بیاد و با یه حرکت آزادمون کنه و رهامون کنه …..
و ……
ساختن این تراکتور و این ترانسفورمر قدرتمند در درون هم البته مثل این تراکتور زیبای بیرونی تکاملی هست
یعنی بشر سالها تکامل رو طی کرده تا از ابزار سنگ و چوب رسیده به یه چیز زیبا و مدرنی مثل این تراکتور و تو ذهنم داشتم این تراکتور رو با تراکتورهایی که ما قبلن دیدیم و الان هم میبینیم
البته مقایسه میکردم که چقدر پیشرفت کرده تو همین چند سال اخیر و البته پیشرفت خواهد کرد ..
و من هم باید این مسیر تکاملی رو طی کنم و شاید اینی که الان ساختم و دارم تو درون خودم یک فرغون زنگ زده باشه که باد لاستیکشم نیمه خالی هست که دارم با اون کارامو انجام میدم ….
پس باید رو خودم کار کنم و این فرغون زنگ زده رو اول رنگش کنم و بعد لاستیکش رو باد کنم و بعد تکاملش بدم و یک هیولای قدرتمند ازش بسازم که به راحتی مسائلم رو باهاش حل کنم
و اینقدر قدرتمندش کنم که اصلا نگران چالش و مسئله جدید نباشم چون میدونم چه چیز قدرتمندی در درونم ساختم
من باید بیام تو مسیر و با کار کردن روی خودم و باورام که اولا میشه این فرغون رو به بهترین ابزارها تبدیل کرد
گوشم رو برای تکامل این فرغون شنوا کنم تا هدایت بشم برای ساختن و تکامل تا بی نهایت و هر روز ظرفم رو و شکلم رو برای این قدرت و انرژی الهی که فقط همونه و هیچ نیرویی جز اون نیست
بیام و ظرفم رو بزرگتر و ابزارم رو پرقابلیت تر کنم و اجازه بدم این انرژی بیشتر و بیشتر واردش بشه تا بتونم ثمراتش رو ببینم و لذت کارایی که این قدرت میتونه انجام بده رو ببینم و درک کنم
استاد عزیزم چقدر لذت بردم از این قسمت و تلاشتون و دیدن این تراکتور زیبا
که اینم مثل اون آر وی و جبت اسکی یه تراکتور معمولی نیست و تبدیل شده یه یه تراکتور الهی که با دیدنش و کارایی که میکنه داره ما رو به سمت بهتر شدن هدایت میکنه
از شما و مریم بانوی عزیز سپاسگذارم برای اشتراک زیبایی های این قسمت
عاشقتونم
خدارو شکر برای دیدن و نوشتن برای این قسمت
خدایا شکرت خدایا عاشقتم
سلام بر شما بانوی عزیز
از لطف شما و دعاهای خوبتون سپاسگزارم
براتون بهترین ها رو آرزو میکنم
سلام بر شما بانوی عزیز
سپاسگزارم از لطف و محبتتون و توجهتون به نوشته های بنده
و هر کلمه ای که مینویسم تو این سایت الهی به خاطر نور آگاهی های استاد نازنین و خلوص و پاکی شما دوستان عزیز و لطف الله یکتا هستش و خیلی خوشحالم که مورد توجهتون قرار گرفته
بهترین ها رو براتون آرزو میکنم
سلام بر شما بانوی عزیز
سپاسگزار این همه لطفت و محببتون هستم
و بهترین ها رو براتون از الله یکتا آرزومندم