سریال زندگی در بهشت | قسمت 108

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار ریحانه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

سلام به استاد عباسمنش عزیزم و مریم جانم و دوستان خانواده صمیمی عباس منش

استاد دیدن این قسمت سریال زندگی در بهشت یه حس عجیبی رو تو قلبم ایجاد کرد که دوست داشتم بنویسمش!

امروز صبح رفتم دوش بگیرم و زیر دوش از خدا خواستم آیه

«وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ

هنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا می‌خواند، پاسخ می‌گویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند.»

را برام جا بندازه تو باورام ، تو قلبم .

مخصوصا اونجاییکه میگه

باید اونها هم دعوت منو بپذیرند .

زیر دوش نشستم و ذهنمو رها کردم و خدا شروع کرد به حرف زدن.

بهم گفت : دعوت منو بپذیر با قلبت!

گفتم یعنی چی؟ چیکار باید بکنم ؟

گفت : دعوت منو پذیرفتن ، یعنی توحیدی شدن!

یعنی از غیر من چشم برداشتن و روی کسی حساب نکردن!

یعنی فقط و فقط من ، یعنی بالاترین قدرت جهان رو بپرست!

دعای تو در آنی اجابت می شه ولی باورای خودته که زمان تجلیشو برات کند می کنه، چون تو دعوت منو دست و پا شکسته می پذیری!

دعوتم رو تمام و کمال بپذیر! با همه وجودت، توحیدی شو!

دیروزم که داشتن فایل ۶ قدم یک رو گوش میدادم ، شما تو فایل گفتی : هر اطلاعاتی که خدا رو تو ذهن شما کمرنگ می کنه بریز دور!

توحید یعنی قدرت آدمارو گرفتن تو باورات و اون قدرت رو به خدا دادن!

این حرفا مدام تو سرم می چرخید!

بعد حمام ، از خدا خواستم هدایتم کنه به گوش دادن یه فایل که بیشتر برام جا بیفته.

بیشتر تو مغزِ استخونم بشینه این حرفا

و استاد این قسمت سریال زندگی در بهشت در من غوغایی کرد.

اون قسمتی که شما با تبر برقی کار می کردین و بزرگترین و ضخیم ترین تنه های درخت رو می ذاشتین و اون تبر در کسری از ثانیه به قول مریم جان خلالشون می کرد ، همونجا خدا دوباره صدام کرد.

گفت ببین ! دعوت منو پذیرفتن یعنی تبر توحیدتو بردار و بتهای شِرک ذهنیتو خوردشون کن!

استاد تمام مدت تو اون چند دقیقه من رو تیزی نوک تبر برقی شما میخ شده بودم و خدا باهام حرف میزد و من تمام مدت اشک ریختم.

توی قلبم فریاد میزد :

نوک تبر توحیدتو تیز نگه دار

من پشتتم ، تو قدرت رو از من بخواه ، اعتبارو به من بده ، تو با من باش ، تو باورم کن ، تو بسپار خودتو به من ، اونوقت ببین من بزرگترین و غول ترین قدرتهارو که تو توی ذهنت بزرگ کردی و داره ایمانتو می گیره ، چطور با یه ضربه خلالشون میکنم ، فقط برای تو !

هیچ رویایی نیست که نتونی داشته باشی، قدرت هیچ کسی بالاتر و بیشتر از تو نیست ، تو اگر منو تو وجودت باور کنی، قدرتمندترینی.

استاد این تبر برقی شما ، فقط اون تنه های درخت رو خلال نکرد ، قلب منو زیرو رو کرد! ذره ذره، تنه های شرک تو وجود من ، ترک برداشت! ترکهای عمیق!

ممنونم ازتون استاد! به خاطر این صحنه های زیبا که حتی تبرش هم توحید رو فریاد میزنه!

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    278MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

190 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فاطمه ۱۴۰۳» در این صفحه: 2
  1. -
    فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
    مدت عضویت: 679 روز

    باسلام خدمت شما دوست عزیزم سارا جانم

    عزیزم من با دنبال کردن کامنتهای سعیده شهریاری ک بصورت هدایتی خداوند بهم گف ک مدارم بالاتر بره

    باز هم هدایت شدم ب کامنت شما وپاسخی ک ب سعیده جان دادید

    خوشحالم وشاکر خداوندم ک دوستانی توحیدی باایمان متوکل وموفق مثل شما دارم

    چقد این جملت ب دلم نشست ونشانه ای برای من بود این فایل امروز نشانه من بود اول نیت کردم

    پیروزی نزدیکه شاید ب چشم سر نبینم اما قلبم گواهی میده ک اتفاقات خوب تو راهه

    خدا جواب من رو داد

    خیلی وقته منتظرم خدا جواب سوالمو بهم بده تکلیف منو روشن کنه ومن هم دچار تضاد شدم ک اصلا خودم متعجب شدم ک من چرا اینجوری شدم هرچی حالمو خوب میکنم دوباره بهم میریزم چندروز بعدش ومیدونم شرایطم ب ظاهر سخت هست شاید برای افراد معمولی خیلی سخت باشه وبعضیا رو از پا دربیاره ولی من از خودم توقع دارم ک تبر توحیدم را تیز کنم ودوباره در راه توحید قدم بردارم

    مثل تضاد های قبلی ک سربلند وبا نتیجه های عالی بیرون اومدم ک

    هرکس میگفت نمیشه به من

    خودش ب من تبریک گفت وگف ب خاسته ات رسیدی دیگه

    الاااااااااان هم میخام همینجوری ادامه بدم

    پیروزی نزدیکه با چشمم نمیبینم اما نشانه ها میگه اتفاقات خوب در راهه

    چیزی نمانده

    توکل کن ب خدا

    و مشرک نباش

    بخدا حتی در خواب پریشب استاد عباسمنش بهم گف تو مشرک شدی مشرک نباش ب خدا ک کارت انجام بشه

    بعد من ب خودم گفتم وااای واقعا چرا برای رسیدن ب هر خاسته ای من فراموش میکنم قانون اصلی توحیده وخدا کافی هست برای من ودوباره میرم سراغ عوامل بیرونی بااینکه من دارم هرروز روی خودم کار میکنم

    واقعا ب خاطر نحوه بزرگ شدن من هست واینکه کل فک وفامیل وافرادی ک باهاشون بزرگ شدم از زمانیکه دنیا اومدن تنها افرادی ک دورم بودن همه طرز فکرشون همین بود اینو برای خودت نگه دار اونو برای خودت نگه دار که لنگ نمونی فلانی رو ناراحت نکن زشته برات فلان کار کرده توهم ب خاسته اش احترام بذار نمیشه نری نمیشه زنگ نزنی چقد این حرفها ب من گفته شده وچقدر ضربه های وحشتناکی خوردم توی زندگیم چندسال پیش ازین جملات ومن بهشون عمل کردم

    چ سیلی هایی خدا بهم زد

    و

    شکر خدا چندین بار سجده کردم براش ک اگر اون دردها نبود من الان اینجا ودراین مکان مقدس نبودم

    مم الان رنگ این خوشی ک دارم میبینم رو تفاخر عمر نمیدیدم

    وچقدر بد ک جاهل از دنیا میرفتم

    والانم ب خودم میگم زایمان درد داره

    قطعا بعداز درد قراره یک چیزی متولد بشه ویک اتفاق جدیدی برایم رقم بخوره هرسری همین شکل بوده

    وقتی ازهمه کس بریدم و واقعی ب خودش وصل شدم درها باز شد معجزه رقم خورد وهمان اشخاصی ک تنهام گذاشتن متعجب شدن از اتفاق خوبی ک برام افتاد

    مرسی از شما واز سعیده جان بابت کامنتای زیباتون واقعا حرف قلبه حرف ️ دله

    دوستتون دارم

    در پناه الله مهربان باشی گلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
    مدت عضویت: 679 روز

    بنام خدای مهربان

    باسلام دوست عزیزم

    امیدوارم هرجا که هستی شاد وسلامت باشی

    مرسی بابت پاسخ کامل وزیبای شما ب من

    سپاسگذارم عزیزم

    خاستم بگم بله نشانه ها پررنگترشد واتفاقات زیبا در راهه

    امیدوارتر شدم دیشب

    وبرای خدا سجده شکر کردم ک بعد از یکسال ونیم اتفاق دلخواهم افتاد دیشب

    وحاصل این اتفاق مسائل مالیمان ک ب تضاد خورده بود هرروز کمتر می‌شود وقدمها رو ب پیشرفت هست با توکل ب الله مهربان

    برای نوشتن آیه ها سپاسگذارم هیچ چیز مثل مباحث قرآنی ب من باور نمیده

    اشک من رو در میاره با خواندن آیه هایی ک بچه ها میذارن

    من عرب زبان هستم وجالبه قبلا متوجه نمی‌شدم قرآن چی میگه والان جالبه تفسیر. و میفهمم با دونستن قانون هرسری مدارم بالامیره فهمم از قرآن ب زبان عربی بهتر میشه بعد میگم ای وای پس چطور قبلا چقد این آیه رو دیده بودم نفهمیده بودم منظورش چی بود داره ب من چی میگه

    خداروشکر میکنم هرسال یک مدار بالاتر ویک شرایط بهتر رو زندگی میکنم وبازهم خاسته هام بزرگتر میشه وباز قدمهام محکمتر وبزرگتر

    بازهم ازشما سپاسگذارم دوست عزیزم سارا جانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: