سریال زندگی در بهشت | قسمت 109 - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

159 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    احمد رضا عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1972 روز

    به نام رب یکتا که تمام خواسته هام رو به ساده ترین روش بهم میده

    چی بگم

    چی میتونم‌ میتونم بگم

    منی که فکر میکردم دیدن سریال آنچنان کمکی نمیتونه بکنه ولی الان ۱۱۰ قسمت دیدم فقط حسم خووب بوده انگار دارم یه دوره زندگی میگذرونم و فهمیدم بابا جان زندگی اینجوری هم میتونه باشه و انقدر عاشقانه و زیبا خدایا شکرت

    استاد عزیزم من تازه فهمیدم از کجا ضربه خوردم و از کجا نشت داره فرکانسم و چقدر کج فهمیدم

    گفتی بین من و خواستم فقط فرکانس عالی پر میکنه و این سریال فرکانس و حس و حال عالی و خووبه خدایا شکرت بابت این همه زیبایی و خوبی

    خدایا چقدر خووبه که درختان رو ‌کندیم و آتش زدیم درست مثل افکار منفی اولش چسبیده به هم ولی تا آتش میگیرین و میسوزن و نتیجه میبینیم میفهمیم که آقا جان ارزشش رو داشت ارزشش رو داشت که از اینستا بیام بیرون و فقط روی خودم و سایت کار کنم و این قدرت تمرکزه که چقدر کمک میکنه

    حس و حال عالی میده من که از اولین قسمت تا الان مردم از خنده

    خدایا شکرت بابت این سایت زیبا و عالی و حس و حال عالی

    استاد این سریال قطع نکنین ادامه بدین

    سپاس رب یکتا را

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    صفدر مومنی گفته:
    مدت عضویت: 2124 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام بر عزازان دلم

    خدا را صد هزار مرتبه شکرت مرا به سوی نشانه ام هدایت کن من رو هدایت کرد به این فایل ارزشمند و زیبا اولش گفتم ولش کن من که این قسمت سریال رو دیدم اما گفتم خدا من رو هدایت کرده به این فایل حتماً باید چیز تازه ای بفهمم

    اول اینکه تقریبا از سریال زندگی در بهشت شروع کردم به به این مسیر الهی تو این زمان کوتاه چقدر نگاه من به زیبایی ها به خداوند به خودم به دنیا تغییر کرده و در حین نگاه کردن اینقدر محو زیبایی های پرادایس میشدم که گویی اونجا بودم و اون جایی که مریم خانوم دوربین رو به آسمون میگرفتن و تلفیقی از درختان قد کشیده ابر و آبی آسمون حسی میگرفتم که نمیدونم با چه زبانی یا کلامی توضیحش بدم نفسم از خوشحالی بند میومد و فقط میگفتم خدایا شکرت برای این همه زیبایی که خلق کردی و استاد ما هم در مدارش قرار گرفته و خدا میدونه چقدر آدم ها برای زیبا کردن پرادایس تلاش کردند و آماده کردند تا اون کسی که لایق این همه زیبایی هست بیاد اونجا خدایا شکرت

    اما درس و پیامی که از این فایل گرفتم

    استاد داشتن پاکسازی میکردند و درخت ها رو میزدند از پایین هیچ ربطی به هم نداشتند اما از بالا شاخه هاشون در هم تنیده بودند و با پاکسازی اون منطقه چقدر فضا باز شد و چیزهایی پیدا کردید که قبلاً درخت ها اجازه نمیدادند به اونجا نزدیک هم بشید و بقول استاد با هرز کردن درختان امنیت اونجا بالا تر میره و به منطقه ای نا امن برای حیوانات وحشی میشه

    من ذهنم رو با پرادایس درختان هرز رو با باورهای مخرب و حیوانات وحشی رو با رفتار های نامتعارف ام مقایسه کردم

    گفتم باور های مخرب اینجوری در ذهن من رشد کرده و من باید آگاهانه روی این باور ها کار کنم و خیلی از باور ها هست در ظاهر هیچ ربطی به هم ندارند اما موقع ای میخواهم روی باوری کار کنم میبینم که در چندین جنبه زندگی من تاثیرات منفی گذاشته و با باور های نامناسب دیگه ای هم تنیده شده و وقتی رو باوری کار میکنم و میخوامم باور مناسب براش بسازم رد پای باورهای دیگه هم توش میبینم و باید اون رو هم برطرف کنم و باور مناسبش رو بسازم و فکر نکنم خب من دیگه باورامو ساختم تموم شد نه باید هر بار تقویتش کنم اگه بیخیالش باشم درست مثل پرادایس باور مخربه دوباره رشد میکنه بخاطر همین استاد میگه ما همیشه باید آگاهانه روی خودمون کار کنیم

    و در آخر به خودم افتخار کردم شاگرد استاد عباس منش هستم و تبریک گفتم که تو این مسیرم و نگاهم هر بار به زندگی بهتر و بهتر میشه و نتیجه باور هام رو میبینم خدا را صد هزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  3. -
    ابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1397 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام و خدا قوت خدمت اساتید عزیزم

    یک روز با برنامه پاکسازی رو با ابزار مناسب و همراه با وسایل لازم شروع میکنیم.

    اول از رب العالمین شاکرم که آزادی مالی،زمانی،مکانی به ما داد که این پرادایس رو بخریم و لذت ببریم.

    کار کردن و عرق ریختن در کنار پاکسازی و لذت تمیز شدن

    بعد از پاکسازی آدم میتونه از مکان‌های استفاده نشده استفاده کنه،میتونه بهتر زمینه ها و پتانسیل ها رو ببینه و همچنین جانوران وحشی هم دیگه نمیتونن پشت این همه پوشش درختی نادرست کمین کنن .

    چقدر امروز روز پربرکتی بود ،آتیش هم شاخه ها رو سوزوند و برامون غذاها و بلال رو گرم کرد و استاد که تا تونست نوشابه خورد و 7 تا بلال رو نوش جان کرد.

    خیلی لذت بخشه داشتن پرادایس و تمیز کردنش بقولی هم فاله و هم تماشا.

    در تاریکی ها هم با نور کم میتونیم لذت ببریم.

    به نظر میرسه هر که با خداست ،پادشاه است و پادشاهی با خدا امکان پذیره.

    چقدر من لذت بردم از امروز خودمون ،یه خستگی همراه با لذت و شادی و پاکسازی محیط مون.

    اگه استاد دستگاه بخره کل پرادایس رو تمیز میکنیم

    خدای رحمان شاکرم از نعمت استاد عزیزم که به ما اصل رو میگه و اصل رو نشون میده و شاکرم از همسر ایشون استاد شایسته عزیز و همه بچه های شهر استاد عباس منش که با صفا هستن و عاشق نور.

    استاد عزیزم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2163 روز

    به نام خالق متعال

    سلام و درود به خانم و آقای پاکساز

    سلام به همه دوستان عباسمنشی

    این خانم و آقای پاکسازی کننده قهار چه میکنند، دقت کردین چقدر از چندماه پیش که در اوایل سریال زندگی در بهشت پاکسازی رو شروع کردین تا الان چقدر ماهرتر، با تجهیزات تر شدین،چه جاهایی کشف شد، چه جاهایی احیا شد.

    واقعا بهتون افتخار میکنم استاد عزیزو مریم جانم.شما دو عزیز پاکساز های قهاری هستین چه پاکسازی محیط بیرونی چه دورنی.

    بله شما اینقدر روی پاکسازی درون تون کار کردین و اوستا شدین که نمیتونین چیزهای بیهوده محیط بیرون تون رو همینطوری به حال خودش رها کنید، پس دست به کار میشین و محیط اطراف تون رو در حد توان و زمان تون شروع میکنید قدم به قدم اونم قدم های از نوع هدایتی به

    پاکسازی کردن،

    حرص کردن،

    تمیز کردن،

    بهبود بخشیدن،

    کشف کردن.

    واقعا دم تون گرم و خدا قوت.

    شما به راستی که چقدر خوب گوشه گوشه ی ذهن تون رو با دقت رصد کردین، شناسایی کردین و کم کم شروع کردین به از بین بردن موارد بیهوده و کشف باورهای محدود کننده تون تا محیط ذهن تون رو بازتر و آماده تر کنید برای دریافت و جایگزینی با چیزهای مفید.

    حالا در حین کار روی این جنگل انبوه ذهن با کلی خاطره، باور، فکر، جملات و اعتقادات بی اساس یا تقلیدی بیشتر مصمم شدین برای تغییر بنیادین و ریشه ایی. که تغییر بنیادین شخصیت و شالوده شما رو تغییر میداد آرام آرام.

    در این مسیر شناسایی و پاکسازی برای بهتر انجام گرفتن کارها کلی به خودتون تمرین های ذهنی دادین، کلی خوراک های جدید و خوب دادین، کلی منابع موجود برای درک قوانین و شناخت خودتون و خدا رو به کار بستین.

    یکی از منابع موجود در عصر حاضر قرآن بود که ازش درس ها گرفتین برای درک و بهبود این جنگل ذهن و این زندگی….(✓♡میشه گفت ما زندگی مون رو میسازیم با ذهن مون، ذهنی که تماما کنترلش رو در دست خودمون گرفته باشیم)

    درسته که شما این روزها درگیر کارهای مختلف در پارادایس هستین، اما بنظرم شما قبلا اینکار رو انجام دادین و هر روز در روند بهبود همیشگی محیط بیرون و درون تون بودین و هستین.

    من با دیدن این درختچه ها و پیچک ها و علف های هرز واقعا یاد ذهن می افتم.

    یک ذهنی که پر از اتصالات و سلول های عصبی و نورون هایی هست که توی اینور و اونور ذهن ما هستن. درسته که این پیچک ها زنده هستن یا جزیی از این جنگل ذهن شدن اما دلیلی بر درست بودن یا کارآمد بودن شون نیست، پس با شجاعت و استمرار میشه تغییرشون داد. جنگل ذهن رو از چیزهای بیهوده پاکسازی کرد و بجاش چیزهای خوب گذاشت.

    چقدر استاد خوب گفتین که مثلا زمین تنیس یا چیزهای دیگه میشه ساخت.

    فکر کنم و احساسم بهم میگه این زمین تا چند سال دیگه نمــاد تغییر دادن مداوم و جنگل ذهن بشه و اصلا شخصیتش یک چیز دیگه بشه، که با قبلش کلی تفاوت داره.

    اونجا بشه محل دیدن و شنیدن و تجربه کردن بصورت عملی بچه های مصمم عباسمنشی. و هر کدوم ما جز اهداف و رویاهامون باشه برای کمپ زدن و اقامت داشتن در اونجا. اصلا استاد شما چرا بیای ایران سمینار تو بزرگترین سالن های ایران بذاری یا قول بچه ها تو استادیوم آزادی بذاری، ماها باید بیایم اونجا و به یاد بیاریم که چقدر این زمین و حرکت ها و تغیبرات شما در این زمین شخصیتش رو تغییر داده و آماده پذیرش هر کدوم از مایی هست که آماده ایم و اونجا یک سمینار خفن در محیط باز برای فارسی زبانان باشه. آخ چه میشه، تصور کردنش هم آدم رو به وجد میاره. 💞💞💞💞💞💞💞💞💕💕

    بچه های سایت عباسمنش دات کام، آدم های متعهد و در مسیر تغییر، بچه های توحیدی همه قرارمون بهشت روی زمین💪💪(میدونید که کجا رو میگم😉 )

    آخ که چقدر باحال میشه.

    (تصور کنید حتی اگر تصور کردنش سخته، جهانی که آموزش و عشق رو با هم یکجا میده تحویل..)

    کسانی که باور کردن که داستان زندگی داستان باورهاست.

    کسانی که خدا رو در تمام جنبه های زندگی شون در صدر قرار میدن.

    کسانی که فارغ از اینکه کجای این دنیا هستن مثل یک خانواده در کنار هم هستن و به هم بی چشمداشت کمک میکنن.

    کسانی که فرکانس هاشون رو برای اولین بار در تاریخ بشریت روی مهاجرت به نقطه ایی بینظیر و پر درس تنظیم میکنن. نقطه ایی که مسبب تحول های عظیم در خودش و در اطرافش شده با همین کار ساده پاکسازی مداوم و به اصلش وصل شدن.

    نمیدونم چی شد اینا رو نوشتم اما وقتی تصور میکنم انگار قراره ماها در تاریخ ثبت بشیم مثل مهاجرت های زیبای آدم هایی که باعث تحول شدن.

    💚خداروشکر بخاطر این زیبایی ها

    بخاطر بزرگ مردی که خط شکن این مسیره و با رفتارش هم ما ازش درس یاد میگیریم.

    💚خداروشکر درسته که استاد خفنی در تمام جنبه ها داریم که رو خودش هر لحظه داره کار میکنه، اما بهمون یاد آور میشه به اصل بچسبیم به توحید و بندگی کردن به خالق زمین و آسمان ها….

    💚خدایا شکرت که در تصوراتم چیزهای عالی میبینم و منو قادر به خلق اونا کردی.

    💪💕پس پیش بسوی خلق چیزهای خوب به همراه بهبود های دائمی و تمرکز به اصل.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    عاطفه معین گفته:
    مدت عضویت: 802 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به همگی ، این قسمت پاکسازی قسمتی از پرادایس که خداییش با این پاکسازی روح آدم تازه میشه .

    ثروتمند که باشی میتونی بهترین وسایل مورد نیازت رو مثل آب خوردن بخری و بیارن بهت تحویل بدن در خونت ،پس ثروت از همه جوانب عالیه خدایا صد هزار مرتبه شکرت .

    استاد چه اره ی هیولایی خریدین بقول مریم جون مثل کره همه چیز رو اره می‌کنه، رفتن به یه قسمت از حیاط خونه که خودش مثل یه پیکنیک رفتن می مونه خصوصا وقتی صبحانه آتیشی هم باشه .نوش جانتون .

    واقعا درخت ها هرز و پیچک ها مثل باورهای محدود کننده می مونند که باید حرصشون کنیم و بسوزونیمشون و همیشه روی خودمون کار کنیم که دوباره رشد نکنند ، استاد جانم خدا قوت واقعا دمتون گرم شما خیلی راحت می تونستید زنگ بزنید و هزینه کنید تا چند نفر بیان و همه جا رو کم کم پاکسازی کنند و نگاهتون این باشه من که پولش رو دارم پام و می ندازم رو پام همه جا رو پاکسازی می کنند و پول بهشون میدم ،

    ولی شما خودتون انجام میدید چون حس مفید بودن به آدم دست میده و نتیجه کار بسیار لذت بخش هست ، اینجوری هم ورزش کردید هم یه کار بسیار مفید انجام دادید ،خدایا شکرت واقعا آدم از دیدنتون کلی انرژی مثبت میگیره .

    مریم جانم خدا قوت ،مثل همیشه الگو و تاثیر گذار هستی خیلی از خانم ها کارهای خونه رو هم با غر انجام میدن و نگاهشون اینه اینکارا مردونست ولی شما پا به پای استاد پیش رفتید کلی کار مفید انجام دادید و این باور رو به من یکی دادید که برای یه سری کارها جنسیت رو در نظر نگیرم و کلی حس خوب و ایده بگیرم و کارهای مفید انجام بدم ،مسئله حل کنم و حس مفید بودن رو با دل و جان تجربه کنم و یک الگوی خوب برای بچه هام باشم ،من واقعا لذت میبرم از دیدن سریال زندگی در بهشت و امروز این فایل که نشانه من بود کلی بهم انرژی و در واقع سوخت رسوند برای رشد و پیشرفتم در تمام مراحل زندگی .

    به لطف الله و با وجود شما دو عزیز و این سریال ،من کلی از این درخت های هرز و پیچک ها رو از ذهنم پاکسازی کردم و سوزوندم و نمی دونید چقدر این موضوع برام لذت بخش هست و هر روز دارم ادامه میدم ، خدا رو صد هزار مرتبه شکر که هر روز داره زندگیم از همه جوانب زیباتر میشه .

    حس میکنم روحم داره بخدا هی نزدیک تر میشه ..

    خدای من چه آسمان آبی و خوش رنگی چه ابرهای زیبا و پفکی .سر سبزی درخت ها در ترکیب آسمان آبی واقعا رویایی و عالیه خدایا شکرت .

    رنگ آتیش چقدر زیباست ،خوردن بلال کنار اتیش خیلی فوق العادست و اون نوشابه های تگری که جیگر آدم رو حال میاره ، نوش جونتون .

    توی این شب و این تاریکی و به قول خودتون بودن حیوان های وحشی ..تنها چیزی که شما رو آنقدر آرام و شاد توی این قسمت از پرادایس نگه داشته اونم بدون ترس و کاملا ریلکس ایمان به خداست ،اینکه خدا هست و مواظبمونه و این حد از توکل و ایمان من رو به وجد میاره .

    شما ایمان من رو هم قوی کردید ،چطور می تونم ازتون تشکر کنم که این همه باور قوی و عالی بهم دادید ، من با شما دو عزیز خدا رو پیدا کردم و هر روز بهتر می شناسمش و این حس ناب الان و هر روز منو فقط خود خدا می دونه ..

    بابت این فایل ارزشمند ازشون سپاسگزارم

    خدای مهربانم شکرت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2943 روز

    سلام به استاد و مریم عزیزم

    این سریال بهترین ورودی برای ذهن ماست ، باید قدرش را دونست ، باید بخاطرش سپاسگزار بود ، اینکه ما توی خونه های خودمون میتونیم با دیدن این سریال ذهن مون را تغذیه کنیم واقعا جای سپاسگزاری داره

    استاد واقعا صحبت شما در مورد درختان و پیچک های هرز ، درست و بر مبنای قانون جهانه . دقیقا شلوغی و بی نظمی ، بستری برای ورود حیوانات وحشی فراهم میکنه چون دوست دارند در اون جنگل وحشی دیده نشند تا بتونند هرکاری خواستند بکنند ، واقعا چقدر این موضوع جای تأمل داره چون دقیقا شبیه مغز ماست ، وقتی مغز از افکار منفی و هزار جور پیچک مزاحم و بهم پیوسته پوشانده شده باشه ، اصلا راهی برای ورود نور و روشنایی وجود نداره ، افکار منفی مثل اون کیودی مدام به بزغاله های تازه متولد شده و مفید حمله میکنند و اونها را می کشند و از بین می برند و تا به خودت میای میبینی از اون همه فکر مثبت فقط اسکلتی باقی مونده ، بنظرم کیودی ها همون پاشنه های آشیل هستند که به موفقیت های ما حساس هستند و بهشون حمله میکنند و استاد کار بسیار درستی کرد که با خودش فکر کرد که آخه تا کی کیودی بکشم ، مگه یکی و دوتا هستند ، بهترین کار پاکسازی جنگله یعنی درست کردن اصل فضا ، درست کردن و تغییر دادن بستر دشمن به نفع خودمون ، به نوعی که اگر هم بیاد فضا و امکاناتی برای حضور و تخریب و پیش بردن خودش نداشته باشه ، یعنی باید اصل مغز را تمیز کرد ، باید هرچه بوده را فراموش کنیم و این جنگل وحشی را پاکسازی کنیم و خودمون انتخاب کنیم که چه چیزهایی داخلش بگذاریم به نحویکه بهترین بهره را ببریم و بهترین لحظه ها را درش سپری کنیم … واقعا باید بهش فکر کرد و براش اقدام انجام داد …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    INGOD WE TRUST گفته:
    مدت عضویت: 3123 روز

    سلام به استاد عزیزم و استاد یار عزیزم خانم شایسته(یار استاد). قبل ازشروع بگم که نمیدونستم این جور کامنت هارو باید کجای سایت بنویسم و تحت چه عنوانی. نمی دونم چجوری بنویسم واز کجا شروع کنم.تقریبا شش ماهیه که اصلا روی خودم کار نکردم و فقط یه سری بعضی وقت ها به سایت زدم و محصولی که خریدم رو دانلود کردم، تو این ۶ ماه که گفتم اتفاقات زیادی برام رخ داده که اگه بخوام خلاصه اش کنم اینه که از کارم که حقوق خیلی خوبی داشت و راحت بودم با یک ایده که من میخوام برا خودم کار داشته باشم اونم خیلی راحت (علی رغم پیشنهاد سمت بهتر، حقوق بیشتر و…) اومدم بیرون وخیلی مطمئن که تا چند ماه دیگه برا خودم کاری که مد نظرم بود رو استارت کردم و به سرانجام رسوندم،این رو هم بگم که من روی خودم کار کرده بودم و نتایج خوبی گرفته بودم و خودم رو آماده این تغییر بزرگ در زندگیم دیدم که اومدم بیرون، ولی جالب اینه که از وقتی خواستم استارت رو بزنم اتفاقات به ظاهر بد زیادی برام افتاده که به طور مثال سه جا در طول سه ماه جابجا کردم، دو ماه منتظر خرید یک دستگاه شد و نتیجای نداشت و… همه و همه تا تقریباً یک هفته پیش که دیگه واقعا خسته شده بودم،تقریبا تا صبح خوابم نبرد، همون شب تصمیم گرفتم که همه چیز رو هممون جوری که هست رها کنم و فقط و فقط روی خودم کار کنم و هیچ کار دیگه ای نکنم، هیچ کار دیگه ای، خیلی سخت بود، نه درآمدی، پولی که هزینه کرده بودم، وقتی که گذاشته بودم و… خلاصه از هفته پیش تا دیشب توی سایت کامنت های بچه ها رو میخوندم، فایل از کجا شروع کنم،نشونه های هر روزمرو میدیدم وخلاصه چون خیلی وقته کار نکردم نمیدونستم بایداز کجا شروع کنم، ولی امروز صبح که الان دارم مینویسم به تاریخ هجدهم آذر ساعت ۹ صبح از خواب که بیدار شدم یک لحظه همه چیز از ذهنم گذشت و پاشنه آشیل خودم رو پیدا کردم، (این رو هم اضافه کنم که هفته پیش تا دیروز از خدا خواسته بودم که من نمیدونم هر جوری هست بهم بگه مشکل کارم کجاست و از خدا مدد خواسته بودم تا با نشونه هاش راهنماییم کنه). پاشنه آشیل بزرگی که امروز پیدا کردم اینه فکر میکنم همه چیز رو میدونم! مثال میزنم:وقتی یه فایلی از استاد گوش میکنم، تااولش شروع میکنم به گوش دادن، ذهنم میگه این که میخواهد فلان چیز رو بگه و دیگه یا اون فایل رو تا آخرش گوش نمیکنم یا تمرکزی روی اون گوش دادن ندارم. توی کامنت بچه ها که میخوندم یه نکته مشترک بین اونهایی که کامنتشون رو میخوندم(هدایتی بود) نظرم رو جلب کرد و برام خیلی خیلی جالب بود، همه اونها از هر فرصتی برای گوشدادن استفاده میکردند، سر کلاس، زنگ تفریح، مهمونی، سر کار وقتی که اضافه بود، توی اتوبوس و… ومدام گوش میدادند اونم چه کسانی،کسانی که نتایج خوبی گرفتند و کامنت های اونا ه از طرف استاد لایک گرفته بود(خیلی دوست دارم نوشته هام لایک بشه)، دیگه مطمئن شدم خدا هدایتم کرده تا اون کامنت هارو با هم اونم از افراد مختلف توی یک هفته بخونم و منشا پاشناه آشیلم رو هم پیدا کردم،من از تکرار بدم میاد، این جمله ای است که همه اطرافیانم حتما از من شنیدن چون خیلی تکرار میکنم، با تکرار به مغز خودم گفتم که سعید تو از تکرار بدت میاد و مغزم جواب داده این فایل رو که یک سال پیش گوش دادی وتکراریه و مغزم فرمان میده باد بان هارو بکشید، گوشهارو ببندید و….،راهش رو هم فهمیدم باید به مغزم بگم تکراربده، درست میگی، ولی نه هر تکراری و با فکت ودلیل و بهش بگم یادت میاد اون روزی که توی ماشین توجاده سر سبز آهنگ روشن بود و تو با اون آهنگ حال کردی و دوباره وسه باره اون رو پلی کردی، یا اون روز که یه جفت کفش خریدی و خیلی باهاش حال کردی رفتی یه جفت دیگه از او کفش رو دوباره خریدی، چرا چیزی نمیگی اگه تکرار بده وباید همیشه و همیشه روی خودم با دلیل و نطق کارکنم. خدایا از تو سپاسگزارم که همیشه حتی وقتی مدتی به یادت نیست ولی بعدش ازت چیزی میخوام بهم میدی، خدایا ازت سپاسگزارم که منو تنها نمیگذاری، خدایا سپاسگزارم ، سپاسگزارم، سپاسگزارم. از بچه های سایت هم ممنون که کامنت های خوبی مینویسند و همگی راه گشا هستند، در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1272 روز

    سلام و درود

    چقدر ذوق زده شدم از این فایل و چقدر خدا خدا کردم که منم پیشتون باشم و بهتون کمک کنم. استاد اینقدر دل منو با این ابزارآلات میلواکی آب نکنید 😂😂🤩🤩😍😍 میلواکی واقعاً خیلی عشقه، ان شاالله بعد از اومدن به آمریکا حتما باید چندین و چند ابزار ارزشمند از میلواکی رو تهیه کنم. ست لایتینگ عالی داره، حتی تا لوله باز کن و ابزار بازدید از داخل لوله ها و نقاط کور .

    استاد عباس منش ، برای خودتون لباس محافظ گرما و کلاه با فیس شیلد بگیرید. گرمای آتیش به سه حالت انتقال پیدا میکنه، یه حالتش پرتو تابشی حرارت هست که باعث تخریب سلولهای پوست و پیاز مو میشه. از طرفی خانم شایسته هم خیلی به آتیش نزدیک میشدن. خانمها روی پوست و مو شون حساس هستن. آقایون خیلی به ایمنی اهمیت نمیدن 😂😂 استاد یه جایی تو فایل از گرما گفتین، به شخصه کار‌ توی گرما رو‌ ترجیح میدم. و اینکه وقتی نوشابه میخوردین ، تو دلم گفتم، پسر خبر نداری وقتی دوره قانون سلامتی بیاد روی سایت قراره همه اینا رو بسوزونی 😂😂

    استاد این فایل خیلی بهم حس خوب و مثبتی داد و خیلی مشتاقم این چنین تجربیاتی رو تجربه کنم.

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر

    خدا رو شکر که این ملک ارزشمند رو دارید و میتونید توش تلاش و فعالیت کنید. الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر آزادی زمانی، مالی و مکانی و سرزمینی 💚🌹

    This is God’s country

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    سید محمدامین حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2754 روز

    به نام الله یکتا

    سلام

    همیشه این پاکسازی پرادایس استعاره ترمز و گاز رو تو ذهن من میاره، مفهوم علفهای هرز، مفهوم کنترل ذهن، اینکه ما همیشه باید روی باورهامون کار کنیم، اگر تلاش مستمری در برچیدن علفهای هرز به خرج بدیم، اگر یه تعهد محکم و سنگین بدیم که تمام علفهای هرزی که طی سالیان و مدت های مدید رشد کردن و قوت گرفتن رو قطع کنیم، اون موقع نتیجه ای که حاصل میشه، همون لحظه ای که داریم پاک سازی میکنیم مارو راضی میکنه.

    همون لحظه به جاهایی میرسیم که میگیم عه پسر اینم من داشتم توی وجودم و ازش بیخبر بودم، نگاه کن حتی صندلی داشتم بری اینکه بشینم روش لذت ببرم، مراقبه کنم ولی این علفهای هرز اومدن و جلوشو گرفتن جوری که من اصلا نمیتونستم حتی از دور ببینمش،

    اون موقعست که میری اون پشت مشتهایی که قبلا نمیتونستی بری و یه حقایقی برات روشن میشه، تازه میفهمی یه سری اتفاقات که افتاده و تو نمیدونستی آخرش چی شده، الان چطور تموم شده.

    میری و از یه زاویه دیگه ای میتونی به خودت نگاه کنی، زندگی رو اگه همش از جلو میدیدی، الن میتونی از پشت هم ببینی، میتونی بری از طرفین نگاهش کنی چیزی رو که تا حالا به خاطر انبوه علف های هرز نتونسته بودی حتی بهش نزدیک بشی.

    همون لحظه ای که داری اینکارو میکنی، آنقدر نتیجه اش لذت بخشه، انقدر سود میبخشه بهت که میگی من دیگه نه تنها رها نمیکنم این کارو، بلکه میرم و جستجو میکنم راه هایی رو که باهاشون بتونم خیلی راحت تر و سریعتر این ترمزها رو بردارم، دیگه به جایی رسیدم و تکاملمو به قدری طی کردم و اینقدر به جریان و نحوه کار آشنایی دارم که دیگه میخوام با سرعت و قدرت بیشتری پیش برم، اون موقعست که تصاعدی میری جلو، اون موقعست که یه کاری که با سرعت الانت دو سال طول میکشه رو میتونی یه هفته ای انجام بدی، هرچقدر هم که گرون باشه بهاش حاضری بپردازی چون میدونی به شدت می ارزه، میدونی نتیجه ای که داره در مقابل قیمتش اصلا قابل مقایسه نیست، میدونی که حتی فکرشم نمیتونی بکنی که چه فرصت ها و ایده هایی برات میاره، چه فرصتهایی پیش روت میذاره، فکرشم نمیتونی بکنی که چقدر درهارو باز میکنه و دستتو باز میکنه برای فعالیت ها و ایده ها و راهکارهای دیگه و خداوند هم که همیشه حمایت میکنه و تو رو هدایت میکنه تا از راحت ترین و لذت بخش ترین و سریعترین راه ممکن به خواسته ات برسی و به خودت میایی و میبینی که در زمانی خیلی کمتر از چیزی که فکر میکردی، چنان تغییری در دنیات ایجاد کردی که با چند وقت قبل که اتفاقا خیلی هم نزدیکه اصلا قابل مقایسه نیستی، تصاعد اونجا خودشو خیلی خوب نشون میده.

    نگاه میکنی میبینی نعمتهایی که الان داری همه و همه از وقتی ظاهر شدن، که اون تعهد رو دادی و اون بهشت ذهنتو از درختهای هرز پاکسازی کردی. نعمتهایی که همیشه حاضر بودند، همیشه! ولی وقتی ظاهر شدن که جا براشون باز شد، به قولی اون تشنگی آمد به دست تا آب جوشید از بالا و پست.

    اون کشتی ساخته شد و بعد آب اومد، نمیشه بگی که من میخوام اینجا وسط این جنگل پرشاخ و برگ و پر از علف مثلا زمین فوتبال بزنم که، اصلا شروع هم کردی که بسازیش، آیاقبل از اینکه درختای حداقل همون جای زمین رو پاکسازی کنی میتونی اصلا وارد بشی؟

    وقتی کل درختارو زدی، فضا باز شد، زیبا شد، راحت شد، به خودت میگی حالا من به علاوه زمین فوتبال یه زمین والیبال یا بسکتبالم میتونم بزنما، اون طرف هم یه استخر میتونم بزنما، راستی یه پارکینگ هم میتونما، اصلا یه خونه هم میتونم بسازما،

    و همینطور جوابه که در پاسخ به اون سوال خود به خود میاد، خالی نمیمونه، فرصت منتظره، خودشو تکیه داده به در تا تو وقتی درو باز میکنی بدون حرف و حدیث اصلا پرت بشه تو خونت، داره ماشینتو با چه شدتی هل میده مکررا، تا وقتی پاتو از رو ترمز برداری اصلا پرواز کنی. مثل آبیه که پشت سد جمع شده، فقط منتظره که تو راهشو باز کنی، دیگه یه جوری برات جاری میشه که جلوشو نمیشه گرفت، بدون اینکه بخواد صبر کنه یا بگه که دلم نمیخواد یا اجازه ندارم و اینا، بدون معطلی سیل آسا میاد و اون رودخانه خشکی که تا کنون فکر میکردی همینیه که هست و نمیدونم میگفتی من بدبختم و اقبال ندارم که این رودخانه پر شه، در عرض چند دقیقه طوری تمام اون سالهای خشک و بی آبی رو جبران میکنه که متحیر میمونی از این همه نعمت و فراوانی که همیشه بوده ولی تو بهش اجازه نمیدادی که وارد بشه.

    اینارو خدا بهم گفت تا برای خودم بنویسم تا فراموشم نشه که جریان چیه، تا یادم نره که مهمترین سرمایه گذاری زندگی من روی خودمه، مهمترین کاری که من باید بکنم اینه که روی خودم کار کنم، به قولی در و تخته باید جور بشه، بقیه اش خودش میره جلو، منبع سوختنی، جرقه و اکسیژن که کنار هم بیان میشن آتیش، نیازی نیست که کار خاصی بکنی یا تقلا کنی که با هم ترکیب بشن، تو فقط جورش کن، خودش درگیر میشه.

    خدایاشکرت

    واقعا با وجود همراه شدن شدن با زندگی در بهشت، میتونیم ادعا کنیم که هر روز زندگیمن بهترین روز عمرمونه تا اون لحظه و هر روز بهتر هم میشه.

    خدایاشکرت

    عاشق اون روابط زیباتونم

    عاشق اون اشتیاقتونم

    عاشق تحسین کردناتونم

    عاشق play hard تونم

    عاشق خودتونم

    خدایاشکرت عاشقتم رب من

    یا رب امشب برایم نم باران بنویس، دو سه سال پرسه زدن توی پرادایس بنویس

    دستتون در دست الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      عبدالعظیم معیدی نیا گفته:
      مدت عضویت: 1758 روز

      سلام آقای سیدمحمدامین عزیز. تحسینتون میکنم بابت این کامنت زیبایی که نوشته بودی. واقعابا دیدگاهی که داریدواگاهی های نابی که خدای قادروتوانا بهتون الهام کرده ونوشتید وبه دستان افرادی مثل من میرسه خداروصد هزار بارشکر میکنم که توی جمع دوستان خداوندم. پرازاحساس رضایت میشم وبه خودم میبالم که من لیاقت هم نشینی وهم دلی باشماها رو دارم امیدوارم همیشه توی زندگی تون سربلند و سرافراز وثروتمند باشید💪🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سید محمدامین حسینی گفته:
        مدت عضویت: 2754 روز

        سلام به شما دوست عزیزم

        من هم سپاسگزارم از شما به خاطر این نگاه زیبابین و تحسین محورتون

        من هم خدارو شکر میکنم که در جمعی قرار دارم که بهترین و آگاه ترین دستان خداوند درش حضور دارند و باز خداروشکر میکنم که لیاقت بودن در این جمع رو دارم.

        خداروشکر میکنم برای داشتن دوستان عزیزی همچون شما

        دستتون در دست الله یکتا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1731 روز

      سلااام محمد امین جان عزیز

      چقد لذت بردم خدای من چه نکات ارزشمندی گفتی پسر

      چه مثال های خوبی زدی منو حسابی به فکر فروبرد باید بارها بخونم تا درکش کنم تا درمدارش قرار بگیرم وعمل کنم

      کنجکاو شدم و رفتم پروفایلتو خوندم بهت تبریک میگم واقعا آفرین چقد خوبه بااین سن کمی ک داری اینقد پیشرفت کردی و رشد کردی الهی صدهزار بارشکرت خیییلی تحسینت میکنم

      خدایا شکرت

      فرصت منتظره، خودشو تکیه داده به در تا تو وقتی درو باز میکنی بدون حرف و حدیث اصلا پرت بشه تو خونت، داره ماشینتو با چه شدتی هل میده مکررا، تا وقتی پاتو از رو ترمز برداری اصلا پرواز کنی. مثل آبیه که پشت سد جمع شده، فقط منتظره که تو راهشو باز کنی، دیگه یه جوری برات جاری میشه که جلوشو نمیشه گرفت، بدون اینکه بخواد صبر کنه یا بگه که دلم نمیخواد یا اجازه ندارم و اینا، بدون معطلی سیل آسا میاد و اون رودخانه خشکی که تا کنون فکر میکردی همینیه که هست و نمیدونم میگفتی من بدبختم و اقبال ندارم که این رودخانه پر شه، در عرض چند دقیقه طوری تمام اون سالهای خشک و بی آبی رو جبران میکنه که متحیر میمونی از این همه نعمت و فراوانی که همیشه بوده ولی تو بهش اجازه نمیدادی که وارد بشه.

      چقد این مثال ها وتوضیح ها فوق العاده بود مرسی ازت خداروشکر میکنم ک منو ب کامنتت هدایت کرد

      راستی اسمت خیلییی زیباست محمد امین

      تحسین میکنم اسم زیبا ودلنشینت رو

      ان شاالله هرکجا که هستی حال دلت خوب باشه و این مسیر باعشق ادامه بدی وهروز موفق تر و ثروتمندتر بشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
  10. -
    عباس امیری گفته:
    مدت عضویت: 2129 روز

    بنام خدای هدایتگرم

    سلامی دوباره به بهشتیان

    استاد عزیز و بانو شایسته گل خدا قوت

    حین دیدن این قسمت از سریال به خودم گفتم بعد اتمامش میرم کامنت های دوستان رو میخونم و بعد از مدت ها این تصمیم رو گرفتم که البته کاملا هدایتی بود که در ادامه توضیح میدم.

    کامنت های دوستان لایک شده چقدر زیبا بود و پر از آگاهی واقعا ازتون سپاسگذارم و تحسینتون میکنم.

    استاد یجورایی همراهی شما و عزیز دلتون رو بی نهایت تحسین میکنم و این همراه بودن باهم رو یک نعمت شگفت انگیز میدونم و از ته دلم ایمان دارم که در آینده من هم همچین رابطه ای رو تجربه خواهم کرد.

    یه جاهایی نوبتی مشغول به کار بودید و به نوبه خود همدیگر رو تحسین میکردید و بابت وجود همدیگر غرق در سپاسگذاری بودید و تلاش همدیگه رو ارزشمند میدونستید و این ارزشمندی رو به همدیگه عنوان میکردید.

    با دیدن این قسمت و همچنین خوندن کامنت دوست عزیزم رویا خانم متوجه پاشنه آشیل خفنی در خودم شدم که میخوام توضیح بدم:

    * تحسین کردن و ارزشمند دونستن و حس سپاسگذاری:

    در کامنت دوست عزیز رویا خانم شما رو بابت اون کارهایی که در کلبه انجام دادید بسیار تحسین کرده بود و از اون کارها به مثل : بریدن حصار چوبی اطراف کلبه و… به عنوان “تغییرات خفن و هیولایی و تغییرات اعظیم و نتایج بسیار بزرگ” یاد کرده بود.

    حین خوندن این کامنت به خودم گفتم خب حالا که چی استاد چند تکه چوب هم برید کار خاصی انجام نداده چرا انقدر تحسین و بزرگ نمایی!!!!!

    اینجا بود که متوجه یکی از بزرگترین پاشنه آشیلم شدم. استاد در دوران بچگی، نوجوانی و حتی جوانی بابت کارهایی که میکردم حتی کارهای درست ازم انتقاد میشد و یجورایی اطرافیانم کارهام رو بی ارزش میدونستن و حتی مسخره هم میشدم.انقدر این مسئله تکرار شده بود که برای تایید گرفتن ازشون حاضر بودم هرکارررررررری بکنم که تحسینم کنن.این رفتار ها باعث شد که من در تمام دوران زندگیم کارهایی که در هر زمینه ای انجام میدم رو بی ارزش و غیر مفید بدونم و به ندرت خودم رو تحسین میکردم حتی اگر آپلو هوا میکردم.با اینکه خیلی موفقیت ها کسب کردم اماا ارزشمند نمیدونستم و حتی نادیده میگرفتمشون.

    در تمام قسمت های این سریال این نگرش با من بود اما متوجش نبودم و با خوندن کامنت های دوستان زمانی که تحسن میکردن من باز میگفتم خب که چیییییی….

    استاد این مسئله انقدر در وجود من ریشه داره که نمیدونم چرا، حتی مواقعی هم که بخاطر انجام کاری مادرم و یا خواهرم منو بغل میکردن و بابتش از من تشکر میکردن و منو میبوسیدن، بصورت ناخودآگاه میل داشتم که از اون شرایط بیرون بیام مثلا بلافاصله بحث رو عوض میکردم و یا میگفتم باید برم کار دارم یجورایی نمیخواستم و اذیت میشدم که به من محبت می کنن…!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    وای خدای من چیااا در ذهن هست خبر نداشتم!!!!!

    همین الان متوجه یک موضوعی شدم

    نمیدونم گریه کنم با بخندم

    چند ماه پیش که داشتم روی باورهام کار میکردم از خدا خواستم ایده بهم بده که کسب و کارم رو شروع کنم.روز بعدش ایده داده شد و بعد از چند ماه انجامش دادم. یک محصولی رو از شهری میخریدم و در شهر خودمون میفروختم. اوایلش خیلیی ذوق داشتم و خیلی راضی بودم و خیلی هم خوب میفروختم و مشتر ها هم خیلی رضایت داشتن. اما بعد از چند روز همون حس اومد و گفت: خب که چییی این چه ارزشی داره آخه همه میتونن انجام بدن و…

    باز همون باور مسموم اومد و الان متوجه شدم که چرا من دیگه اصلا هیچ اشتیاقی ندارم برای فروش و گسترش کسب و کارم.

    خدای من چی داری میگییی

    بغضم گرفته. استاد تو این مدت بطور ناخودآگاه دنبال ایده های دیگه ای بودم که مثلااا خاص باشن چون کسب و کار قبلی رو بی ارزش میدونستم.

    اصلا باورم نمیشه که این باور مسموم که سالهاست با منه اینقدر در جوانب مختلف زندگیم اثر گذتشته و یجورایی نمیذاره روی یک تصمیم بمونم چون هی بی ارزش میدونم کارم رو و میخوام برم سراغ یکی دیگه.ماه هاست که دارم میگم خدایا علاقه من چیه به من بگو چرا نمیتونم شناساییش کنم. الان متوجه شدم که بابا این باور نمیذاره شناسایی کنم و مانع شده اول باید این مانع رو بردارم.

    بخاطر این باور ناخودآگاه ذهنم تمایل داشت کارها و ایده هایی رو عملی کنه که بعدها بقیه به به چه چه کنن و اصلا خودم ملاک نبودم.

    انقدر این باور ریشه داره که حتی زمانی که دوستان از خدا هم بخاطر خیلی چیزا (نعمت هایی که من نمیتونستم ببینمشون) سپاسگذاری میکردن، باز میگفتم خب که چی، واسه چی انقدر سپاسگذاری و تحسین میکنی مگه تا حالا چه دستاوردی داشتی، به چی رسیدی…

    و وقتی در ادامه میدیدم که دستاوردی داشته و به خواسته ای رسیده ذهنم آروم میشد و می پذیرفت و دیگه مقاومتی نداشت.

    در این مدتی که عضو سایت هستم دوست داشتم کامنت هایی رو بخونم که حاوی دستاوردهایی باشه مخصوصا دستاورد مالی حتی اگر اون کامنت لایک نخورده و کامنت هایی هم که لایک خورده اما دستاورد به ظاهر خاص (به ظاهر خاص از نظر پاشنه آشیل من) نداره رو بی ارزش و غیر خاص و وقت تلف کن میدونستم.

    استاد من از بچگی کارهای فنی رو خیلی خوب انجام میدادم. زمان هایی که میدیم مشغول کاری هستید در اون بهشت زیبا، به خودم میگفتم: من این کارو بهتر از استاد و حتی در مدت زمان بسیار کمتری میتونم انجام بدم، استاد یه مقدار کنده و اون کارهارو میشه خیلی زودتر انجام داد و بعدش به کارهای دیگه رسیدگی کرد و یجورایی به خودم افتخار میکردم با این گفتگوهای ذهنی.

    تا که امروز با هدایت الله متوجه شدم که این نگرش باز از همون باور سمی میاد.امروز متوجه شدم که شما با عشششششششق کارها رو پیش میبری نه صرفا با پشت کار و تلاش بی وقفه.این عشقه که باعث تداوم در کارها همراه با لذت میشه نه صرفا پشت کار.این عشقه که باعث میشه استاد صبح با اشتیاق از خواب بیدار بشه نه پشت کار.در واقع این بور باعث شده بود که من صرفا بخوام کارها رو با تلاش و پشت کار زیاد پیش ببرم غافل از یه ذره عشششق به انجامشون.

    قرار نبود اینقدر بنویسم ولی نوشتم

    بابت داشتن بهترین استاد دنیا و همچنین بهترین دوستان دنیا از رب العالمین سپاسگذاری میکنم

    در پناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      فاطی خادم گفته:
      مدت عضویت: 657 روز

      سلام آقای امیری عزیز.

      تحسین تحسین تحسین بابت این واکاوی عمیقی که با هدایت الله مهربان در شما اتفاق افتاده و بینشی که به آن دست پیدا کردید.

      تحسین تون می کنم که اینقدر عالی خودتون رو کشف کردید و سپاسگزار خداوند عالم هستم که هدایت شدم به این کامنت ارزشمند شما که پر از تحلیل و خودکاوی بود…. ممنون از وجود نازنینتون که به اشتراک گذاشتید دل گویه هاتون رو. سپاس سپاس سپاس

      این پدیده ای که دچار می شویم و احساس کم ارزشی به ما دست می دهد چه در مورد کارها چه در مورد مهارت ها و هر آنچه انجام می دهیم باعث می شود برای خودمان یکی از 6 لایه محافظتی که خانم آیلین ارون در کتاب «منِ کم ارزش» نام برده را انتخاب کنیم و برای اینکه از خودمان محافظت کنیم استفاده کنیم. شما از لایه محافظتی «سخت تقلّا کردن» برای دست یابی به ارزشمندی وجودی تون استفاده می کردید. این لایه محافظتی را سال ها من استفاده می کردم و واقعا انسان را حسته می کند ولی هرگز راضی کننده نیست هر کاری که می کند…. خدا رو شکر که پیدایش کردید….

      خداروشکر که من 2 سال پیش پیدا کردم….

      خداروشکر که پیام شما یادآور این نکته بود برای من و همه عزیزانی که این لایه محافظتی را برای کاهش تنش و اضطرابشان استفاده می کنند.

      به شما تبریک می گویم که اینقدر دقیق خودتان را واکاوی کردید. حال که به این بینش و آگاهی رسیدید… لطفا لطفا لطفا … از دریچه ی این آگاهی کمک بگیرید و هر لحظه نجواهای ذهنی سابق آمد خاموشش کنید و برای کارها، رفتارها، مهارت ها و توانمندی های خودتون، ارزش مناسب قائل شوید و خودتان را بابت موفقیت ها حتی اگر کوچک باشد تحسین کنید تا باورتان بشود که ارزشمند هستید و می توانید در خلال این ارزشمندی به موفقیت هایی دست یابید که رضایتمندی هم در درونش هست…..

      برای تان احساس ارزشمندی و رضایتمندی بیشتر در زندگی آرزومندم.

      خدا را شکر می کنم که کامنت ارزشمند شما را خواندم تا به این دست نوشته های امروزم که بیشتر به خودم یادآوری بود تا محضر ارزشمند شما، هدایت شوم.

      از استاد و مریم خانم هم سپاسگزارم بابت فراهم آوردن این بستر الهی….

      خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم بابت هدایت ات و بابت دریافت هدایت ات….

      شکر شکر شکر….

      خدانگهدار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      حسین باقری گفته:
      مدت عضویت: 2943 روز

      سلام آقای امیری واقعا سپاسگذارم از به اشتراک گذاشتن نظرتون ،منم دقیقا همین باور سمی که شما گفتید رو دارم و از کامنت شما متوجه اش شدم. واقعا نمیدونستم دلیل اینکه هر کاری انجام میدم رو کارخاصی نمیدونم و همیشه توی ذهنم خودم رو تجسم میکنم که کارهایی خیلی فرازمینی انجام میدم که همه تشویقم میکنن ،و موفقیت های خودم رو نادیده و بی ارزش میدونم

      در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: