نوشتهی زیبا و تأثیرگزاردوست عزیزمان «لیلا»، به عنوان متن انتخابیِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی میشود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کنندهی زیباییها و نعمتها، مصمم شدهاند تا نمود واضحی بشوند از «صدق بالحسنی» و شاهد زندهای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شدهاند برای احاطه شدن با نیکیها و نعمتها.
نه فقط نوشتن دربارهی زیباییها و نعمتها، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى میرساند.
سلام به استاد ، مریم جان و دوستان عزیزم
اولین بار که از زبان استاد شنیدم ، قرارِ از زندگی در پرادایس ، سریالی درست کنند و اسمشو بذارند : زندگی در بهشت، یه سری نجواها تو ذهنم شروع کردن به پچ پچ کردن :
– آخه دونفر آدم ، مگه چقدر میتونند، ماجرا داشته باشن، اونم در زندگی تو یه جای واحد، حالا اگه تو مسافرتی جایی بودند شاید میشد.
_ یا اگه تعداد نفرات بیشتر بود، شاید هر کدومشون هر چند روز یکبار به یه ماجرایی برمیخورد که میتونست پتانسیل فیلمبرداری رو داشته باشه.
_ آخه زندگی توی یه کلبه، حالا چهارتا هم دار و درخت و یه دریاچه آبم کنارش باشه، مگه چه ماجراهایی میتونه خلق کنه، که هر روز فیلمبرداری بشه و تازه به چشم بیننده هم جذاب و دیدنی بیاد.
– آخه زندگی شخصی یه فرد ، مگه واسه چند نفر مهمه ، که مردم بیان وقتشونو بذارند و این فیلما رو نگاه کنند؟
_ استاد و مریم جون واسه خودشون عجب چالشی درست کردند ها!
حالا مجبورند واسه هر روز، یه شرایطی رو درست کنند، یه اتفاقاتی رو خلق کنند تا به چشم بیننده جذاب بیاد.
_ اصلا جدای از بحث سریال، این دونفر اونجا حوصله شون سر نمیره!؟ مگه زندگی تو اونجا چقدر میتونه سرگرمی و جذابیت داشته باشه؟
_ اون درختا و اون دریاچه با اون ماهیهای گوشتخوارش، و اون جای بزرگ و پرت، که تا یه مسافتی دورش آدم پیدا نمیشه، آدم شبها، از ترس نمیتونه بخوابه اونجا
اما تصمیم گرفتم بدون توجه به نجواهای ذهنم، فقط در سکوت بشینم و نظاره گر باشم، تا ببینم این سریال چطور قراره پیش بره.
و بعد از این چند قسمت واقعا درک کردم که هر کس کارشو بسپاره به خدا و فارغ از جلبِ تایید و توجهِ دیگران به کارش ادامه بده، چطور خدا کارشو به زیباترین و راحتترین شکل ممکن راه میندازه و چطور کارشو و محصولشو به چشم مردم ارزشمند و زیبا جلوه میده …
به قول خودتون در یکی از فایلها :
《 تو به خدا وصل بشو، ملت عاشقت میشن. تو نمیخواد برای این ملت کاری بکنی، تو وصل بشو به خداوند، تمام جهانو عاشقت میکنه. تو فقط اونو به عنوان پروردگارت، به عنوان قدرتمندترین فرمانروای کائنات باور کن، تو فقط به اون تکیه کن، تو فقط به اون توکل کن، ببین فوج فوج آدم، عاشقت میشن، همه کار برات میکنن. اگر بازیگری ، ملت میریزن سینماها، فیلماتو ببینن. اگر خواننده ای ملت میریزن تو کنسرت صداتو بشنون. اگه بیزینس منی، ملت میریزن محصولاتتو میخرن. تو اونو باووور کن، به خدا دیگه نمیخواد کاری انجااام بدی. اون همه کارو برات انجام میده …》
و حالا میبینم ، چطور ملت ریختن تو سایت، دارن این سریال رو میبینن
سریالی که دو بازیگر داره به نام سید حسین عباسمنش و مریم شایسته
یه لوکیشن به نام پرادایس
یک کارگردان به نام خداوند
و فیلمنامه؟
در واقع فیلمنامه ای نداره و داره بداهه فیلمبرداری میشه!
و عجب مدیرِ مُدَبریه این ربِ ما!
سریالی که بازیگراش دارن خودشونو زندگی میکنند و واسه ساخت این سریال هیچ برنامه و دیالوگ و فیلمنامه از پیش تعیین شده ای ندارند. و عجیبه که این سریال توحیدی تر، جذابتر و آموزنده تر از هر سریالی میشه که سالها روش فکر و ایده پردازی شده! و اولین درسِ عملی که از این سریال گرفتم این بود، و این شد یه مصداق بارز از اینکه:
به خدا توکل کنم ، خودم باشم ، بدون تلاش برای جلب نظر و توجه مردم ، فقط اونووو باور کنم، این وظیفه منه، و در قبالِ انجام این وظیفه اونم وظایف خودشو به بهترین نحو، در قبال من انجام میده. اونم بقیه کارم رو به بهترین شکل کارگردانی میکنه، قدم به قدم هدایتم میکنه، کارمو در چشم مردم ارزشمند و زیبا جلوه میده …
جدای از این بحث ، چیز دیگه ای که میخواستم بگم، اینه که چقدر فرقه بین آموزش تئوری و آموزش عملی. شما همیشه میگین برای تغییر باور، جدای از ساختن باورهای سازنده و تکرار و تکرارشون، باید بگردم دنبال مثالهایی که بتونه اون باور رو در ذهنِ من کاملا منطقی کنه … و چه مثال زنده ای بهتر از خودتون؟ یعنی زندگی روزمره شما و نحوه عکس العمل شما در مواجه با اتفاقات، رو که میبینم، انگار نشستم سر کلاسِ خصوصی با شما. انگار این منم که هر روز اون اتفاقات رو دارم تجربه میکنم. همش از خودم میپرسم ، اگه اینجا من بودم ، الان چکار میکردم ؟؟؟ مثلا در مورد همین قسمت، اگه من به جای مریم جان بودم و اون تخت دست و پای منو تنگ کرده بود چکااار میکردم؟ جوابش اینجوری اومد: هیچی، دیگه تخت جزء ضروریات هر خونه ایه. عمرا من تخت رو حذف کنم و فقط تشک و زیریش رو نگه دارم!
حالا که سر این کلاس عملی نشستم میخوام تا اونجا که میتونم با دید ریزبینانه تری نکاتش رو هایلایت کنم. زیباتر کردن لزوما با ورود چیزای جدید اتفاق نمیفته، گاهی حذفِ بعضی اشیا، افراد و اعمال، باعثِ آراسته تر شدن زندگی و ایجاد فضای بیشتری برای استفاده بهتر میشه.
_ لزوما این باور تو ذهن ما جا افتاده که بعضی از کارا مثل تعمیرات، کشاورزی، برقکشی و … واسه آقایونه و ما خانوما باور کردیم اینو و معمولا از دست به آچار و ابزار زدن میترسیم، اما میبینیم، با وجود اینکه استاد خودش هست، اما مریم جان دست به اچار میشه و پیچای تختو باز میکنه، نمیگه حالا من برم سراغ کارای زنونه تر، استاد خودش میاد بازش میکنه. همونطور که در قسمتهای قبل دیدیم استاد آشپزی کردن و نگفتن این کار زنونست.
_ در ادامه میبینیم استاد، به قول خودشون، به راحتی و در کسری از ثانیه، با ابزار مناسب کارو تموم میکنن … _ اون کاغذ الگوداری که باهاش جا حوله ای ها رو نصب کردن، چقدر کارو راحتتر کرده بود . پس میشه با ایده های خیلی ساده، کارا رو کلی آسونتر و سریعتر پیش برد.
_ نکته بعد اینه که مریم جون لباسشویی رو واسه دو سه تا دستمالی که میندازه توش روشن میکنه، اما مامان من از قدیم تو ذهن ما اینطور جا انداختن که تا وقتی اونقدری لباس چرک، جمع نشده که لباسشویی پر بشه، لباسشویی رو روشن نکنیم، چون تو مصرف آب و برق اسراف میشه و (و الله لا یحب المسرفین)
– مریم جان از نظافت سرویس فیلم میگیره ، چرا؟ چون تماام کاراشو ارزشمند میبینه. نمیگه حالا مردم چی میگن، حالا اینکه خیلی کار مهم و ارزشمندی نیست واسه فیلمبرداری، برم سراغ کارای مهمتر
_ نکته بعد اینه که تمام اشیا و ابزار در نزدیکترین قسمتی از خونه قرار گرفتند که احتمالا اونجا لازم میشن و اینطوری میشه بهشون راحتتر دسترسی داشت، مثل سینی روی کانتر واسه قوطیهای ادویه، کمد ابزار و آچارها جلوی در ورودی، سینی وسایل مربوط به درست کردن قهوه روی کابینت ووو …
استاد یه جمله طلایی گفتین تو لایو پونزدهم که از دیروز مدام دارم بهش فکر میکنم، بچه ها تو لایو پرسیدن: چی میشه زندگی تو بهشت هم تکراری بشه؟ و شما گفتین با ناشکری کردن، با ناشکری کردن همه چیز تکراری میشه .. فکر میکنم مرز بین جهنم و بهشت، همین کفور یا شکور بودن ماست.
خدایا کمکم کن بتونم چشممو به دیدن زیباییها عادت بدم، گوشمو برای شنیدن آواها و حرفهای زیبا و روحنواز، زبانم رو برای بیان حرفهایی که ارزشمندتر از سکوت هستند و قلبم رو برای لمس و پراکنش محبت و عشق
خدایا شکرت …
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD197MB13 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 1156MB13 دقیقه
به نام خدایی که با او همه چیز ممکن است
به نام خدای زیبایی ها
With God all things the possible
با خداوند همه چیز ممکن است
این جمله اونقد تا ته ته روحم رسوخ کرد که فهمیدم که کلاس امروزمون و درس امروزمون دقیقا همین جمله بود
مثل تک تک کارها و ایده ها و راه حل هایی خداوند تا به امروز خودش هدایت کرده و خودش برنامه ریزیشو انجام داده
سلام به استاددوست داشتنی و منشر و همیشه فعالم
سلام بر بانوی زیبایی ها
سلام بر انرژی مثبت مطلق
چقدر زیباست که اولین صحنه ی بهشت زیبامون با صدای زیبا و دل نشین و پر از ذوق و شوق مریم عزیزمممم..با صدای خداوند شروع میشه…خداروسپاسگذارم که امروز هم فرصتی داد که گوشهای قشنگم بتونه این صدای زیبای خداوندم رو بشنوه
خداروسپاسگذارم که چشمان زیبایم میتونه این زیبایی و قشنگی بهشتمونو ببینه وهر لحظه بیشتر و بیشتر سپاسگذارتر باشم برای وجود این.بهشتمون
برای دیدن زیبایی این بهشتمونِ
برای درس هایی کهدخر لحظه قدم به قدم از این بهشتمون میگیریم
سپاسگذار خداوندم باشم که باز فرصتی داد که باز دفترو خودکار قشنگمو بردارم و باهم..با خدام باهم بریم و نکته برداری کنیم و بنویسیم تمریناتمونو…سپاسگذارخداوندم هستم ک هر لحظه بیشتر و بهترو عالی تر داره هدایتمون میکنه برای درک بهترش برای وریافت اگاهی هدی عالی ترش خدای من شکرت هزاران بلرشکرت
این بهشتمون هر لحظه عالی تر و عالی تر میشه
یعنی توی نقطه به نقطه اش توی جای جایش اونقد نکته ها و درس ها و اگاهی هایی است که از اینم باید ریزبین تر و از این با با دقت تر باشیم چون کارگردانش خود خود خداست
هدایتش دست خودشه
همه چیزززززز خودشه…و مثل امروز که باید چیزای اضافی رو بندازیم.بره که تا چیزای اضافی رو ننداخته باشی و همینجوری بذار بمونه تو خونه که خاک بخوره..هیچ وقت جا باز نمیشه برای چیزهای جدید…برای اگاهی هدی جدید برای خواسته ها و هدایت های جدید…این قانونشه که باید جا خالی بشه که از اون قشنگترش بیاد به سمتمون….
اونقد باور دارم که تک تک کارای استادم وحی منزله
اونقد باور دارم که خود خداست که میگم توی همین تمیز کرون خونه وتوی همین وسایل اضافه رو بیرون.ریختن میلیون ها میلیون نکته هست که خدا میخواد سادم بده و کارا رو یادگرفتن این اگاهی ها و دریافتشو برام اسون کنهِ مگه نه اینه که هم خودمون به عالی ترین شکل ممکن زندگی کنیم و جهان رو هم جای خیلییی بهتری بذای زندگی قرار بدیم
مگه نه اینکه دستان خداوندیم که میتونیم.گسترش بدیم جهانشو
که به میزان گسترش دادن جهانش به همکن میزان نعمت ها و ثروت ها و قشنگی و زیبایی ها وارد زندگیمون میشه
“”همیشه ما برای بهبود و برای بهتر شدن وجود داره””
یعنی هرکی این باور محشرو داشته باشه
معلومه خداوند همیشه به سمت بهبود بیشتر به سمت راحتی بیشتر به سمت وسایل کاراتر که براش مفید باشه هدایت میکنه
من عاشقتونممممم عاشقتونم شما دوتا عشقممم عاشق شما دوتا فرشته ام که به بهترین شکل با تمام دست و دل بازیتون دارین حتی باورای نابتونو با دونه دونه بچه ها و دانشجوها و خانوادتون درمیان میذارین
یعنی این حرف خدای زیبایم که جقدر فوق العاده از زبان فرشته مان بیرون.اومد
من.کشت
من دیوانه شدم خدای من
“”همیشه این امکانات و داشته های الانمون این پتانسیلو دارن که به ما خدمت بیشتری کنن””
خدای من چقدرررر زیبا گفتین مریم جانمممم نفس جان
چقدر نگاه زیبا و فوق العاده ای برای اینکه که حتی وسایل و اون چیزایی که الان داریم یعنی اونجوری که الان هست بتونیم بهتر ازشون استفاده کنیم و بهتر به کار ببریم واون وسایلا برامون کاراتر باشه و راحت تر کنه برامون کارهارو
میدونی یعنی چی
یعنی من باور دارم که تمام جهان و تمام کائناتی که در جهان هست در خدمت من هستن و به خدمت کردن من دراومدن و همشون دست به دست هم دادن که من راحت تر و ساده تر و سبک تر و سریع تر ب سم.به خواسته ام….حالا خواسته ام هر چیزی که میخواد باشه
لذت بردن از منظره ی روبه روی بهشتمون باشه
دراوردن چکش عزیزمون از اب باشه
چراغونی کردن در ورودی باشه
همه چی…دست به دست هم میدن که من به خواسته ام به راحت ترین شکل برسم و سختی نکشم…
این معرکه بود..من دیوانه ی این جمله ی زیبای خالقم شدم😍😍😍😍
استادعزیزمممممم من عاشقتونم که از اونجایی که هستین که فک کنم توی تراس بودین از اونجا فریاد زدین که “”عاشقتمم””اخه کجا ادم این چنین رابطه ای پر از عشق و پر از ارامش و پر از پایه بودن دیده
کجا ادم این چنین تقسیم کاری دیده
کجا این چنین عشق ورزیدن های خدایی که پر از حضور و عشق و انرژی خداست دیده که از اونجا که خودش داره وار میکنه داد بزنه به عشقش بگه عاشقتم و با این انرژی مثبت بهتر از قبل انگیزه بگیره و با عشق بیشتری ادامه بده….من مردمممممم واسه این رابطه ی خدا
استاد قشنگم بی نهایت تحسینتون میکنم برای این عشقی که به تمام جهان میورزین
بی نهایت تحسینتون میکنم برای اینکه حتی اگه راحت نباشین و راحت هم رد نشین
راحت به زبون میارین و راحتی خودتون از همه چیز مهمتره
بی نهایت تحسینتون میکنم برای اینکه چقدرررررر توی همه ی کارا همه ی کارا حتی تک تک کاراهای روتین.زندگیتون حل شدین توی قانون…چشمانتون چشمان خدا شده و همه چیزو با دید خدا میبینیدو قانونمند میکشین بیرون ردپای قانونو و راحتی رو هدف اصلیتون قرار دادین.توی همه چیز راحتی حرف اولو میزنه..این.چقدر زیباست
چقدر خداوند عاشق این راحتی بودن در همه چیز
چقدرررر همه چیز ا خداوند ممکن ترینه…خدای من شکرت
هزاران بارشکرت
مریم نازنینمِ من عاشققققق جورابای نازنینمممم عاشقشونم من😍😍
چقدر زیبا بود اون ایده ایی که با کاغذ باید اندازه میگرفتی و جای اندازه رو هم بهت نشون.میداد واقعا فوق العاده بود
ببین واقعا چقدر انسان میتونه خلاق باشه
ببین چقدر درون انسان این خلاقیت و خلق ایده وجود داره…ببین چقدر خداوند هر لحظه هر کسی رو که روی موج خداونده و میشنوه الهاماتشو هدایت میکنه بذای گسترش جهانش
خدای من چقدرررررر فراوانی توی ایده ها توی عمل به ایده ها وجود داره
چون اون عمل کردنه خیلی مهمتر از خود ایده هست.ِِ.ِمهم اینکه تو الهامی که بهت میشه تو بهش اعتماد کنی و اجراش کنی…
درست مثل الهامی که به استادمون و عزیزدلمون شد که تخت الان جاش دیگه تو خونه نیست…چون خدا از اینم راحت تر و راحت تر میتونه درس کنه کارارو
چون فقط راحتی مهمه
چون فقط ارامش مهمه…دقیقا مزیم عزیزم اونقد زیبا گفتن که
“”فقط زیبایی کافی نیست باید اون ابزاری که داری مفید کاقع بشه واست
باید بتونی ازش استفاده کنی
باید نذاریش توی دکور که فقط به خاطر اینکه زیباست
چون همه ی این وسایل در خدمت ما هستن
چون خداوند بهشون گفته که در خدمت ما باشن…پس من چرا استفاده نکنم
چرا از این همه قشنگی و نعمت و ثروت استفاده نکنم و حتی بتونم راحت تر و بهتر از قبل ازشون استفاده کنم…من عاشقتمممم مریم جونمممم که وقتی حتی همه جارو که داشتین تمیز میکردین بازم دوربین خداگونه تون از دستتون نیوفتاد
خدای من ….این ذوق و شوق و عشق شمارو من ستایش میکنممممممم واقعا ستایش میکنم
درست مثل همون روزی که توی سفرمون به امریکا داشتین قرمه سبزی میگذاشتین و حتی خواستین لذت اونم با ما به اشتراک بذارین
من عاشقتونم😍
من مردممممممم برای اون بستنی های میوه ایبب خدای مننن چقدر زیبا بودن
خدای من
تو بهشتش با خود خدا بشینی و بستنی بخوری
خدای من چقدررررر صحنه ی زیبایی..ببین تو باز اون سایه های درختانی که افتاده روی دریاچه ی محشرمون..اون سکوت اب…خدای من…چقدرررر فوق العاده اس از بهشت هم بهشت تره
به خداکه اینجا خونه ی خداست….خود خودش…خدایاشکرتتتتت هزاران بارشکرتتتت
چقدررر زیباست زندگی در بهشتمون
چقدر زیباست اون سایه بانی استادم اونجا درس کردن
چقدر زیباست وقتی مریم جونم اونقد عاشقانه به همه عشق میورزه اونقد عاشقانه عاشق همه اس که اول ایشون سلام دادن به اقای لری
چقدرررر زیباستتتتت ک همه چیز در مرکز راحتیه و اصل و اصل همه چیزززززز ارامش و راحتی خودمونه
چقدر زیباست که داریم هنر لذت بردنو یادمیگیریمِ
چقدر زیباستتت که هر چیز اضافی ای رو اگه بتونیم ازش دل بکنیم و بندازیم بره…و از هر چیزی که اکنون داریم به بهترین نحوه اش استفاده کنیم چون هر لحظه بهتر و بهترش رو خلق کرد
چقدر زیباست که حتی مریم جونم اونقدر وصل و هماهنگه با خدای درونشون که الهام بهشون کرد و نشان دادن اون تابلو هم خود خود خود هدایت بود
اره اره..با خدا همه چیز ممکنه…با خدا همه چیز ممکنه
که من چقدرررررر عاشق این جمله ام…
خدای من…چون فقط ما بهش اعتماد کنیم و باورش کنیم و قدم برداریم …تو خودش راه هارو ایده هازو هدایت هارو کارارو بهمون میگه
بهدقول خواهری قشنگم
عشق و حالش با ما
انجام تمام کارا با خدا
استادقشنگمون هر روز بهشتمون عالی تر و عالی تر و عالی تر میشه
هر روز درس ها و یادگیری ها عمیق تروو جاافتاده تر میشه
و به سمت راحتی و اسونی و کارایی بیشتری هدایت میشیم
هر روز بهتر و عالی تر داریم درک میکنیم و بیشتر از اینم باید رو خودمون کار کنیم
مثل درس روز قبلمون که اگه ادم رو خودش هر ثانیه کار نکنه درست و ثابت نمیمونه باورا
عاشقتونمممممم عاشقتونمممممم
خیلی ممنونم ازتون که حتی وقتی دارین عشق میورزین به این بهشتمون
چون این هم عشق ورزیدنه
با خانوادتون یکیش میکنین
بی نهایت عاشقتونم..به امید اینکه عمل کنیم به تک تک اگاهی های هر لحظه که دریافت میکنیم و عملگرا باشیم🌿💚🌸
سلام بر لیلای نازنینم
سلم بر عزیزدلم
چقدررررر پر از آگاهی و پر از نکته نوشتی عشق من
چقدر من یاد گرفتم و حتی نکته هارو یاد داشت کردم
ممنونم عزیزدلم که هر نکته ای براشت کردی از کلاس قشنک استادمون برای ثبت این آگاهی ها نوشتی ممنونم رفیق جونم
دقیقا کاملا کلاس خصوصیه استادمونه خدا داره با این کلاس خصوصیش داره مقاومت هام برمیداره داره منطقی ترش میکنه عین مثالی که استادمون میگه دنبال مثال بگردین و واقعا چه مثال تمام عیارتر از استادمون
چقدر زیبا گفتی مرز بین جهنم و بهشتمون همینه تمرکز روی زیبایی ها و تکرار نشدنشون….چقدر زیبا گفتی عزیزم
و من عاشق دعا زیبای اخرت شدم
عاشقتم عززیزم و برایت بهترین بهترین و بهترین هارو میخواهم