سریال زندگی در بهشت | قسمت 112

به نام تنها کسی که عبورکردن ازش وجودنداره

سلام به خانواده محترم و مهربان بینظیرم

الان که خواستم شروع کنم به نوشتن این کامنت فکر و احساسی که اومد به ذهنم این بود (البته قبلا هم گفتم اما بازم میگم که به بقیه دوستان هم کمک کنه)

تاقبل ازاینکه شروع کنم به نوشتن چیز خاص و زیادی به ذهنم نمیرسید اما به محض شروع کردن همینطور کم کم آگاهی ها حرکت میکنن به سمتم انگار جهان ابزاری بی حرکته وقتی که حرکت منو میبینه اون دیگه چندین برابر حرکت میکنه به سمت من و این شروع آگاهی ها موقع شروع کردن نوشتن من یه احساسی رو در من داره هرروز بیشتر ایجاد میکنه که آقا در هرکاری بخصوص در زمینه کاری خودت فقط کافیه تو حرکت کنی قدم اول برداری و همونطور ادامه بدی حتی اگه هیچ ایده و راهکار و امکانات و سرمایه ای هم نداری تو شروع کن و بهمراهش هرروز باورهای مناسب یعنی علم و عمل رو با هم قدرتمند و بیشتر کن اون موقع میبینی که چه مسیرهایی برات باز میشه حتی در کارهای روزمره زندگیت هم که اگه زورت میاد و سختته تو فقط بلندشو شروع کن و سعی کن از زوایای مختلف و ایده های مختلف عشق و لذت رو همراهش کنی چونکه خودمن یه عمر آدمی بودم که از انجام خیلی از کارها زورم میومد و انجام نمیدادم اما بااینکه هنوزم این ایرادهارو در وجودم دارم اما شکرخدا نسبت به قبل خیلی بهترم،،. برا ساده تر و لذتبخش تر انجام شدن کارها

مثلا آهنگ بذاری همراه کارکردن، لذت رسیدن به نتایجش رو برا خودت تصور کنی و بازگو کنی و درموردش باخودت و بقیه صحبت کنی،احساس اینکه تو اون کارو انجام دادی و داری به تنبلی قبل خودت میخندی رو احساس کنی

و آگاه تر بشی که زندگی همین لحظه ها و روزهایی ست که منتظر گذشتن شون هستیم نه فقط یه روزهای خاص و عجیب و غریب ،،

خب بریم سراغ این قسمت که استاد وقتی شروع کردی که بخاطر اون اشتباهی که باعث شده حیوونهای غیر اهلی چندتا از بوقلمون هارو خورده ان و بازم چقدر خوب که از لابه لای این دیالوگ که بازم نکات مثبت در دلش داره که اونایی که شکار شدن هم مریض بودن

هم از لحاظی کم شدنشون یه جورایی بهتره که خوراک شون زیاده جاشون هم کمی تنگ بود میبینید دوستان این جنس از صحبتهای استاد داره چی میگه داره همون قسمتی از دوازده قدم رو میگه که ذهن منطق میخواد وگرنه رو هوا چیزی رو قبول نمیکنه و این دیالوگ استاد در صحبتها و باورهای همه ی مردم دنیا هست و یه عالمه خودمون هم تجربه اش کردیم اما انسانهایی که قوانین رو بلد نیستن دیگه این نوع نگاه رو دیگه گسترش نمیدن

خب دقیقا منظورم کدوم قسمته همین جایی که ذهن داره به استاد میگه خب این همه بوقلمون رو از دست دادی مثلا چه دلایل منطقی داری بهم بگی تا من قانع بشم و راضی بشم استاد هم آره جا تنگی بود براشون مریض احوال بودن، خوراک شون زیاد بود

بیشتر خاطرات عمرشونو باهامون بودن

باعث شدن قدر اینارو بیشتر بدونیم

باعث شدن که هواسمون برا بقیه بیشتر جمع بشه با این دلیل های منطقی حالا میشه بگی میتونی ذهن رو ساکت تر کنی و دیگه بری سمت کارها و فعالیتهای بعدی

خب استاد شما دیگه خیلی اوقات نیازی نیست که توضیحات زیاد هم بدی مثلا وقتی میگی فقط چند روز شل گرفتیم باعث شد که حیوونا دوباره حمله کنن به مرغ ها

خب این جنسش ازاینه که وقتی ما در هر قسمتی از باورهای ذهن داریم کارمیکنیم نتیجه هم خوبه افسار ذهن بیشتر دستته

قدرتمندتری

اما به محض رها کردنش دیگه آروم آروم دوباره شروع میکنه به پچ پچ کردن و در جاده خاکی بردنت،،

پس اگه حتی بعضی اوقات هم بخوبی نتونستی عمل کنی اما به هرحال افسارشو رها نکنی،،

من میخواستم اول کامنت اینو بگم وقتی استاد درمورد کنترل ذهن میگه بخاطر از دست دادن بوقلمون ها گفتم خدایا شکرت چقدر هماهنگی رو داری بهم ثابت میکنی اتفاقا منم چندساعت قبل از دیدن این قسمت مبلغ پولی بدلیل اشتباهی که کردم از دست دادم داشتم همش از زوایای مختلف به موضوع نگاه میکردم که ذهنمو کنترل کنم و احساسم خوب باشه و نذارم یه اتفاق کوچک احساسمو بد کنه وقتی که فایل رو باز کردم و دیدم استاد داره میگه اشکال نداره من باید کنترل ذهن کنم گفتم خدایا ممنونم از نشانه های سریع العجاب بودنت،،

اما درسشو میگیرم و برا کارها بعدی خیلی بهتر عمل میکنم

خب بجاش یه عالمه نعمتهای بیشمار زیبایی هارو بریم ببینیم مریم بانو چقدر جالب شده با لباسهای آرم پرچم زیبای کشور اقامت گاه مون در آینده نزدیک و همیشگی مون در

(آمریکا)

پی ببریم به ارزش ابزار که با این تراکتور میشه طوری چیکن شا رو جابجا کرد حتی از حرکت دادن بااستفاده از چرخ های خودش هم راحت تره،،

خدایا شکرت استاد داره در مورد فروش بسیار بالای این بازی ها میگه که بیشتر برام ثابت شد که نه تنها بچه بازی نیست بلکه شرکتهای غول امسال آمازون دارن یه عالمه ثروت ازشون میسازن

پس بازم بیشتر به باورهای ثروتساز باور داشته باشیم

استاد یه آگاهی دیگه هم که الان متوجه شدم اینه که شما موقع بازی کردنت داری بااحساس خوب و اعتماد بنفس میگی که خیلی توانایی در این کار داری خب این احساس و حرفهات بلکه احساس ایمان و اعتمادبنفس بیشتری رو به ما هم میده چونکه فروشنده هر احساسی رو داشته باشه یه عاامه رو خریدار هم تاثیر میذاره خب الان شما فروشنده این آگاهی ها هستی ما هم خریدار

اصلا احساس کردم که چقدر همین بازی باعث شد که بهتر و راحتتر کنترل ذهن کنی چونکه کلی تمرکز ذهن رو میخواد و از فضای قبل خارج میشی

و همچنین خرم سبزی هم امیدوارم بچسبه بر بدن که باید بری میل کنی،،

و بچسبه به هممون این آگاهی ها

خداوند یارو شریکدار. همیشه تون باشه،،،،