سریال زندگی در بهشت | قسمت 112

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار علیرضا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

بنام یگانه خالق زیباییها

سلام بر استاد عباس منش عزیزم

سلام بر خانم شایسته مهربان

چه صبح زیبایی در پارادایس شروع شده همه چیز بلطف خداوند در نهایت زیبایی خودشه بیرون اومدن جوجه ها و مرغ و خروسامون از قفس رو ببین پسر!!! خیلی صحنه جالبی بود واقعا برام از یه در کوچیک انواع و اقسام رنگها و موجودات و با هم دارن خارج میشن. گاها چند تایی با هم میومدن بیرون و کلی صحنه فان و باحال بود خدایا شکرت. بلطف خدای مهربان در ادامه استاد عزیزمو میبینیم که با هیولای ماداگاسکارشون وارد صحنه میشن داشتم با خودم فکر میکردم که این وسیله بودنش در پارادایس چقدر به استاد در پیشبرد اهداف و کارهاشون کمک کرده چقدر کارا رو ساده تر کرده و چه استفاده های جالبی دارن ازش میکنن مثه همین قسمت که در نقش لیفتراک عمل میکنه با اون چنگک های هیولاش واسه جابجایی قفس شون یادمه همین چند قسمت قبل استاد میخواستن این قفسو جابجا کنن چه زحمتی داشت براشون اما با استفاده از ابزار مناسب مثه خوردن تکه ای کیک و براحتی الان اینکار انجام شد اونم بدون اینکه اسیبی به قفس وارد بشه یعنی هم راحتتر هم سریعتر هم با کیفیت تر خداوندا شکرت

احسنت احسنت و احسنت بر شما استاد جانم واقعا دمتون گرم چقدر این داستان بوقلمونا برام آموزنده بود چقدر این کنترل ذهنو دوست دارم چقدر از استاد اینجا چیز یاد گرفتم اینکه اگه اتفاق ناخواسته ای برات افتاد نیای بشینی مدتها خودتو بابتش سرزنش کنی ، صبح تا شب به دلیلش فکر کنی کنکاش کنی بری تو دلش و یک کلام حالتو بد و بدتر کنی و خودت با دست خودت اتفاقات بدتر رو وارد زندگیت کنی نه نه این راهش نیس راهش اینه بابت اون 2 تا جوجه سالمت شکر گزاری کنی بابت روزای قشنگی که باهاشون گذروندی از زمانی که از تخم در اومدن تا به امروز شاکر خدا باشی که اینقدر باهاشون لذت بردی و حال کردی و کلی نکات مثبت دیگه که در یک کلام احساستو بهتر کنه و در مسیر درست قرارت بده چقدر این نگاه و کلام استاد رو دوست داشتم ممنون استاد خوبم. چقدر ایده های خوبی رو خانم شایسته عزیز اجرا میکنن بهمراه استاد در مورد نظافت و ضد عفونی کردن قفس مرغ و خروسا واقعا لذت میبرم که اینقدر با عشق و با نهایت کیفیت دارن اینکارو انجام میدن و از امکانات و تکنولوژی هم بطرز عالی و فوق العاده ای دارن بهره میبرن بخدا اینا همش واسم درس های بزرگی داره که اقا اگه میخوای کاری روانجام بدی همیشه سعی کن با توجه بشرایط موجودت و رعایت قانون تکامل بهترین خودت رو ارائه بدی و اینکار در مورد هر موضوعی تو زندگی صادقه و شدنی ممنونم استاد عزیزم. حتا بازی استادم برام دنیایی از آگاهی بود نمیدونم دوستانم چقدر دقت کردن به صحبتای استادمون در حین بازی اما کاملا میشد باورهای قدرتمند ایشون رو توی موضوع گیم دید و اینکه چند بار تو بازی با اینکه گل خوردن اما به تیم رقیب گل زدن بلافاصله تقریبا و بارها و بارها طی همین دقایق از این جلسه استاد تکرار میکردن که من رقیب ندارم تو گیم من بینظیرم من تو گیم آنلاین این نتیجه فوق العاده رو رقم زدم و …. ذوق و شوق استاد و تمرکزی هم که روی بازی داشتن برام جالب بود اینه بهم میگه که اگه میخوای توی هر کار رشد و پیشرفت داشته باشی همین تمرکز و همین ذوق و شوق لازمشه یادت نره هیچ موقع بخاطر این همه آگاهی خدا رو شکر ، اینا همگی داره بما درس باورسازی رو یاد میده خدا رو شکر هزار بار از این آگاهی ارزشمند

عاشقتم استاد خوبم

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    542MB
    35 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

180 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فهیمه پژوهنده» در این صفحه: 9
  1. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2175 روز

    به نام خدایی که همین حوالیه…

    سلام و عرض ارادت ویژه به استاد عزیز و مریم نازنین

    سلام به همه ی دوستان خوبم در این جمع با ارزش…آدم هایی که اینجا هستن تا خوب زندگی کردن رو به یاد خودشون بیارن و دنیا رو جای بهتری برای زندی خودشون و دیگران کنن، چون این صرفا یک شعار نیست جمله معروف استاد: خوب زندگی کنیم و دنیا رو جای بهتری برای زندگی کردن کنیم… پس یک سلام ویژه به همه خانواده با نگرشی که با این جمله هم مسیر هستن…

    متاسفانه علی رغم اشتیاق و علاقه ایی که منو همسرم داشتیم تا قسمت جدید رو ببینیم و جمعه خودمون رو بادیدن و به یادآوردن زیبایی ها شروع کنیم، اما هنوز روی سایت قسمت جدید نیومده بود که ما با دیدن بارش زیبای برف دلم نیومد خونه بمونیم و به هوای خرید نان سنگک تازه زدیم بیرون، و یهو دلمون خواست بریم صبحانه رو در خونه پدر و مادر من بخوریم(پس بلافاصله بعد این فکر زنگ زدیم و گفتیم ما نان تازه میگیریم ومیایم اونجا و رفتیم و چقدر لذت بردیم هم در مسیر و هم اونجا…کلی هم من عکس گرفتم از گل ها و برف و منظره، منم عشق سوژه پیدا کردنم و یکی دوماهی که گوشی نداشتم انگار قند عکسم افتاده بود و برای نهار نموندیم0آخه برنامه غذایی مون تغییر کرده و نهار حذف شده تقریبا) و برگشتیم و تا رسیدیم به ذهن مون زد خب خونه پدر و مادر آقای همسر هم بریم و رفتیم. چقدر پیاده روی های خوبی کردیم.

    و اینکه اقای همسر گفت شاید شب مهمون داشته باشیم و منتظر خبر قطعی اونا بودیم…که مهمون اومد و چقدر هم روز به یادماندنی و خاطره انگیزی شد که بخوبی ثبتش کردم و تا آخر شب بااونا خوش گذروندیم بدون تلویزیون و کلی بازی کردیم و آهنگ خوندیم….

    خلاصه اینقدر از صبح سرگرم شدیم که وقتی هم عصر متوجه شدیم فایل روی سایت اومده وقت نکردیم ببینیم با اینکه دانلودش کرده بودیم. تا امروز صبح که بالاخره مشتاقانه دیدیم…

    وای که چقدر اردک ها زیبا بودن کنار هم و مشغول خوردن غذا در بهشت بودن و توی لحظه خودشون داشتن کیف میکردن و این انرژی ناب شون از پرهای سفیدشون میشد حس کرد.

    وای که چقدر این حیوان های خانگی و مرغ هت و جوجه ها و بوقلمون ها خوبن…

    میز غذاشون خیلی باحاله…

    چه اتفاق ناجالبی افتاده بوده تو مزرعه، استاد دم شما گرم که صادقانه به یاد آوردی که اشتباه از کجا شروع شده و مسئولیت این اتفاق برای بوقلمون ها رو پذیرفتین.

    واقعا ناراحت کننده بود و اما پر از درس و نکته و حرف…زندگی در جریانه و شوخی هم نداره با کسی… اگر شل بگیری سفت میخوری. اگر یکم فرمون از دستمون در بره میزنیم تو جاده خاکی…

    تو مسئله ایجاد شده یک اصلی نهفته بود با وجود اون دوتا بازمانده…اصل بقای اصلح.

    اصل دیگه اینکه وقتی نفر اولی بازهم باید تلاش کنی وقتی برنده هستی نباید متوقف بشی چون نفر اول بودن نیست که شاهکاره بلکه در نفر اول موندن مهمه…

    تو مسئله ایجاد شده هم اینجوری که استاد گفتن بخاطر اینکه چندباری از این شکارچیان خلاص شده بودیم و درس عبرت شده بود براشون. اما بازهم با یک کوچولو غفلت ما یک فرصت پیدا کردن و در حین ناباوری و در اوج خوشحالی ضدحال زدن…حالا اونا کیا بودن و چندتا بودن معلوم نیست و اصلا شاید مهم نیست مهم اینه کمربند دفاعی رو باید قوی تر کرد.

    شاید باید همون تمهیدات ساده رو بیشتر جدی بگیریم، مثلا بستن به موقع در لونه هاشون و چک کردن ساده اینکه اونا همه داخل لونه رفتن.

    شاید باید دوربین مخفی بذاریم، دوربین دید در شب و اون حیوانات شکارچی رو رصد کنیم و شناسایی کنیم و ببینیم موقع شب کجاها میچرخن و حیله شون چیه…از چی خوششون نمیاد یا هرچیزی که کمک کنه تا بهتر بتونیم دفاع رو مجهز کنیم. شاید هم هم با همون کار ساده بستن در لونه کافی باشه برای حفاظت از اونا…

    شاید باید یک گیاهی بکاریم و اونا رو دور کنه از محوطه، مثلا به اون گیاه حساسیت داشته باشن.

    شاید باید فقط به اصل قضیه فکر کنیم و بزرگ کردن اونا و لذت بردن از همین دوتا دوست داشتنی ایی که باقی موندن و درک کنیم چطور اون همه مردن و اینا موندن. من که فقط اصل بقای اصلح یادم میاد. و جمعیت 2 درصدی از کل جمعیت که یک مسیر متفاوت رفتن. حیف که نمیشه با اون بوقلمون ها حرف بزنیم ببینیم رمز پیروزی شون چی بوده و اون موقع چه راه حلی داشتن…خلاصه که ماجرای پردرسی بود.

    مریم جان ممنون که زیبایی و زیبا میپوشی. منم برات دست تکون دادم.

    و بعد هم رفتیم سراغ پاکسازی و گندزدایی و ضدعفونی کردن اون چیکن شاو و بردنش به جای مناسب،برای اینکه فعلا لازمش نداریم پس میتونه بره یکم استراحت کنه و از گردونه فالیت خارج بشه.

    اینکه در چیکن شاو ها اینقدر کوچیکه برام یکم سوال بود،با خودم میگفتم اینا یکم بزرگتر و توپولی بشن از در رد میشن آیا…بنظرم اینکه اگر در اونا رو گاهی شب ها نمیبستین شاید بخاطر همین کوچیک بودنش بوده که اون حیوان های شکارچی دسترسی نداشتن چون احتمالا سر و بدن بزرگتری نسبت به سایز درها دارن…

    مهم اینه که ما قراره لذت ببریم و درس بگیریم از اتفاقات و نکات مثبت همه ی ماجراها رو ببینیم و قدردان تر باشیم برای داشته هامون. وگرنه همیشه همه چی خوب باشه ما هم مثبت ببینیم که کارخاصی نکردیم و اینجاست که کنترل ذهن اهمیتش مشخص میشه.

    ایول اون کنترل از راه دور باحال…خیلی چیزهای خوبی هستن.(ما خونه قبلی که بودیم چون همه ی کلیدهای اتاق خواب و آشپزخونه و حال همه یکجا بودن و موقع خواب واقعا کمی دردسر بود از این کنترل از راه دور ها نصب کردیم و به جای کلید استفاده میکردیم. خیلی باحال بود مخصوصا میرفتیم تو رختخواب و بعد کلید رو میزدیم و خاموش میکردیم گاهی برای خنده و لذت بردن بیشتر یک بشکن میزدیم بعد کلید رو میزدیم مثلا با یک بشکن خاموش میکردیم. خیلی باحال بود. اینو دیدم یاد اون خاطره باحال افتادم.)

    استاد عزیز رو ببینین که چه میکنه…

    غیر زیبایی بازی با اون تکنولوژی اون مهارت استاد در این سبک بازی کردن هاشون و تجربه هاشون که برامون گفتن، اینا رو هم باید ببینیم که استاد کار مورد علاقه شون رو با شور و شوق انجام میدادن و برامون تعریف میکردن و کنترل میکردن ذهن شون رو و به یاد می اوردن که ناامید نشدن و ادامه دادن و در دقیقه های اخر بازی دوباره برگشت به بازی و برگشت…بازیکن محبوب شون رو چه باحال تلفظ میکنن…عجب گزارشگری پرهیجانی هم برام میرن.ممنون استاد دوست داشتنی.

    استاد دم شما گرم که در 500 نفر در لایو نفر دوم شدین آفرین به این همه مهارت و پشتکارتون.

    واقعا چقدر باکیفیت و باحاله این تلویزیون 85 اینچی. من که این تلویزیون رو میبینم یاد اون منظره های کره زمین و فضا میفتم که براامون نشون دادین یا تو یکی از فایل ها پشت زمینه شما اون منظره کره زمین و چرخش ارام این سیاره ابی رنگ بود. خیلی حال میکردم و این علاقه مندی من هست که با اون تلویزیون از این منظره های ببینم. اخ چه حالی میده و تصور کردنش هم منو به وجد میاره…خدا جون شکرت بخاطر این نعمت ها و این همه راحتی ها…مریم عزیز ممنون که باز هم فضای شب بیرون رو به ما نشون دادی و اون منظره ماه که توی سطح آب دریاچه افتاده بود. میشد تقریبا حدس زد که چندم ماه قمری هست. خیلی باحال بود ممنون.

    خب غذاتون هم اماده است و جالبه که من چند روزی داشتم فکر میکردم قورمه سیزی بذارم خیلی وقته نذاشتم اما بدون گوشت، چون گوشت قورمه نداریم. و جالب بود که شما گفتین بدون گوشت اونم با قارچ…جالب بود. منم حتما یکبار اینجوری امتحان میکنم…

    ممنون بخاطر یاداوری ها بخاطر اشتراک این همه زیبایی و درس، بخاطر اینکه هستین و همراه ما در این مسیر پیش میرین و این امکان رو فراهم کردین که ما هم در حد فهم و درک خودمونبا شما پیش بریم در این مسیر زیبای درک و اگاهی و تمرکز بر خواسته ها و زیبایی ها و در طبیعت زندگی کردن و تجربه کردن و کشف کردن و….

    خدایا شکرت که منم در این مسیر هستم.

    خدایا شکرت بخاطر این نعمت نوشتن.

    خدایا شکرت که باری دیگر نوشتم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  2. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2175 روز

    سلام و درود به شما دوست عباسمنشی عزیز

    آقا محمد صادق عزیز

    واقعا ممنونم که برام نوشتی، واقعا ممنون تر هستم که با دقت خوندی و با وجود اینکه از کمال گرایی ام خیلی کاسته ام و باعث شده یکم دقتم در تایپ کردن هم کم بشه یا دستور زبان فارسی رو درست رعایت نکنم ولی خوشحالم که مینویسم و قابل فهم هست برای شما دوستان فهیم و اهل آگاهی…

    ممنونم از این همه ایی که از من گفتی و به من یادآور شدی که هم اینا هم یعنی موفقیت پس مجهزتر پیش برم برای کسب موفقیت های بزرگتر و بیشتر…

    اگر مایل بودین میتونید داستان هدایت منو هم بخونید و با طرز تفکرم بیشتر آشنا بشین که هرچند اون طرز تفکر بهبودها پیدا کرده…

    منم به شما تبریک میگم و تحسین تون میکنم که اینقدر خوب در مسیر بهبود دادن خودتون و دریافت آگاهی ها حرکت میکنید. باز هم سپاس گزارم از اینکه برام نوشتین…امروز خیلی خوشحالم چون قسمت 111 متن انتخابی اش نوشته من شده و به یک هدفم رسیدم…هوررررراااااا

    برای شما بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو از خداوند خواستارم.

    ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2175 روز

    سلام و درود به شما دوست عباسمنشی عزیز

    من بهتون یک تبریک ویژه میگم برای انتخاب شدن کامنت تون به عنوان متن انتخابی این قسمت…واقعا از صمیم قلب خوشحالم و تبریک میگم.

    راستش من قبل اینکه از قسمت متن انتخابی نوشته تون رو بخونم اومدم اینجا تا کامنت تون رو پیدا کنم و بهتون تبریک بگم. آخه خیلی خوشحالم نوشته ی من در قسمت قبلی منتخب شد… و خیلی ذوق داشتم ببینم اینبار چه کسی بوده و بیام تبریک بگم و شادی خودمو مضاعف کنم….

    واقعا خیلی ساده و روان اشاره کردین و من لذت بردم از اینکه باورهای استاد رو در حین فوتبال بازی کردن دیدین و به ما هم یادآور شدین…

    واقعا اومدن مرغ و خروس ها از در چیکن شاو خیلی بامزه بود و یک جاهایی به قول شما فان بود….

    ممنونم که اینقدر خوب روی خودتون دارین کار میکنین و تمرکز بر زیبایی و آگاهی ها دارین

    ممنونم که با ما هم به اشتراک میذارین.

    براتون بهترین ها رو آرزو میکنم از خدای مهربان و یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2175 روز

    سلام و درود به شما دوست عباسمنشی عزیز

    کامنت شما رو خوندم،خیلی جالب نوشتین.

    چقدر هم زیباتر یک خواسته رو در خودتون پیدا کردین و در دفترتون ثبت میکنید واقعا آفرین…

    این حال و هوا و احساس تون به برگ های پاییزی و طرز تفکر جدید و ناب تون به محیط اطراف تون رو دوست داشتم.

    ممنونم که هستین و بخوبی روی خودتون دارین کار میکنین.

    با ارزوی بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی برای شما…

    ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2175 روز

    سلام و درود به شما دوست عباسمنشی عزیز

    به به چقدر خوشحال شدم که گفتین چند روزی که نبودیم بخاطر یک سفر بوده. ایــــول

    چقدر معلومه بزرگتر و باتجربه تر شدین بهتون تبریک میگم برای این همه رشد…

    منم دلم سفر میخواد ایشالا در زمان مناسب و مکان مناسب منم برام سفر پیش میاد.

    چه باحال که شما هم جوجه دارین.افرین. یک تبریک دیگه هم برای تخم گذاشتن شون و اینکه اینقدر خوب ازشون مراقبت کردین و از آب و گل در آوردین…

    چقدر این جمله ابتدای کامنت تون رو دوست داشتم که برای ابراز دلتنگی تون گفتین:

    “واسه گسترش جوانه های عادات متفاوت داشتن”

    براتون بهترین ها رو آرزومندم.

    ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2175 روز

    سلام و درود به شما دئست عباسمنشی عزیزم

    سلام به شما الا عزیز و پر عشق

    ممنون از پاسخ شما ب دیدگاه من و این همه لطف و صفایی که در نوشته تون موجمیزنه و به من کلی چیزها یادآوری میکنه و در درون به من یک چیزی میگه فهیمه پیش برو در این مسیر و اینا همه دستان یاری گر و خداوند برای توست و یکیش هم شما دوست عزیز با این دیدگاه زیبات به من بود.

    ممنونم که اینقدر خوب رو خودت داری کار میکنی.

    ممنونم که اینجا هستی.

    ممنونم که کامنت های منو هم میخونی و اینقدر خوب نکات رو میگیری.

    ممنونم بخاطر وجودت…

    پیش بسوی بی نهایت و فراتر از آن…

    ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2175 روز

    سلام و درود به شما علیرضا برزگرزاده عزیز

    چه جالب که منو میشناسی و چه جالب تر که به یاد من آوردی زیگورات و اهدافم را…

    چه هماهنگی جالب تری داشت که دوست داری بری ستاره ها رو در شب کویری ببینی واقعا تجربه بینظیری هست دیدن ستاره ها در شب کویری…ممنون که اینقدر با صمیمیت از خاطره ات در روستاهای حومه شهر ری گفتی. ممنون که منو میشناسی و منو به یادم آوردی.

    راستش اومدم تا سایت رو ببندم برم کمی به نوشتنم بپردازم. آخه چند وقتی هست که قصد کردم کتابی بنویسم نجومی نگرشی نمیدونم هنوز چی قراره بشه اما نجومی هست قطعا…اما باور میکنید از قبل ساعت ۶ عصر تو سایتم تا الان که ساهت رو دیدم و ۱۰ شب گذشته…یهو خواستم سایت روببندم تا برم کمی متمرکز بشم دیدم برام یک نقطه آبی اومد و اونم کامنت شما بود و یادآوری بجاتر شما…. وخدا چقدر بخوبی با ما حرف میزنه با نشانه هاش…

    خدایا شکرت که منو در بهترین و راحت ترین مسیر ها هدایت میکنی.

    خدایا شکرت که دوستانی ناب با آگاهی دارم که در این خانواده صمیمی عباسمنشی سبقت میگیریم برای دیدن زیبایی ها و کارهای زیبا کردن…

    من باور دارم که هیچ اتفاقی اتفاقی نیست…

    با اینکه دوست دارم بازهم از احساسم بنویسم اما باید بروم…

    میروم برای صعود به منتهی الیه برای نوشتن برای بالا رفتن به سوی آسمان برای زیگورات درونم

    برایتان از خداوند هدایتگر هدایت های آنی میطلبم…

    ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2175 روز

    سلام به روی ماهت الهه قشنگووووم

    دده قشنگووم مووووام عاشقتووووم

    یعنی عاشقتووم با همینی که هستی و اینقدر خودتی و اینقدر شادی و امروز قشنگ منو با شادی ات شادتر کردی. امروز منو با دیدن کامنتت پرشورتر کردی. یعنی چطور تشکر کنم ازت دوست قشنگوووووم…

    شادی هامو از اول صبح بگم برات اینکه به اتفاق اقای همسر یک مدتی ورزش شروع کردیم و تونستم امروز هم ورزش کنم و از امروز هم چالشی میخوام ست هایی برای شکم و پهلو برم ببینم میتونم عضلات شکم رو بیارم بالا شاید شش تکه هم شد.

    بعد شادی دیگه ام از حرفی که همسرم زد اینکه ما ده روز دیگه میشه 6ماه که دوره قانون سلامتی رو شروع کردیم و قراره عکس نتایج مون برای استاد ارسال کنیم و من تو فکر این بودم چطور اینا رو درست کنم.

    بعد شادی دیگه اینکه یادم اومد دیشب چه حرکتی زدم وچقدر با همسرم حرف زدم. قراره من قدم های اول رو برای داشتن کسب و کار شخصی ام محکم تر بردارم.(میخوام برای همسرم قرارداد همکاری بفرستم امروز و اولین نمونه کارم رو با اون شروع کنم)

    بعد جونم برات بگه اومدم تو سایت هنوز ساعت قبل 9 بود و خوشحال بودم چقدر خوبه زود ازخواب بیدارشدن خوبه و الان برم پیاده روی، برم برای خودم جایزه خودکار دفتر بخرم از انقلاب و پیاده روی کنم (دفترم اخرشه و خودکارآبی ام تموم شده چند روزه)

    بعد یهو در همین فکرا سایت برام بروز میشه و نقطه آبی رنگ میبینم(دقیقا با ذوق زدگی گفتم یک دوست قشنگ بهم زنگ زده و برام پیام گذاشته آج جون..نمیدونی هربار با دیدن نقطه آبی کنار اسمم چقدر خوشحال میشم.)

    بعد اسم تو ر دیدم الهه رشیدی دیگه چه شد این شادی. حالا کامنت روی کجا یک فایل قدیمی قسمت 112 سریال زندگی در بهشت اونم رو کامنتم برام کامنت گذاشته بود. وقتی کامنتت رو خوندم رفتم کامنتم رو خوندم ببینم قضیه چی بوده وای خدایا چقدر خوب بود کامنتم چقدر خاطرات قشنگ تو مغزم زنده شد و شادترم کرد. چقدر دوباره درس گرفتم. چقدر مناسب بود برام که به اول بودن فکر نکنم به اول موندن و مداومت در انجام کار فکر کنم.اصلا یاد اون خونه قشنگ مون با کلی لوازم خوب و عالی افتادم. یاد اینکه چطور سبک تغذیه مون به مرور عوض شده تکاملی و الان چی شدیم. اینکه اون موقع در تاریخ 22 آذر 1399 کجا بودیم و الان کجاهستم. اینکه چقدر قشنگ بود چقدر خونمون نزدیک خانواده هامون بود والان کیلومترها ازشون دورم که اینم بخشی از روند تکاملم هست برای رسیدن به جاهای بهتر و رشد خودمه. این تصمیم خودم بود که از مشهد به تهران تغییر محل زندگی بدم و با تمام قشنگی های اونجا و اتفاقات خوبی که داشتیم اما راهی این شهر شدیم و یک زندگی بدون هیچی رو تقریبا شروع کردیم وای خدای من اون موقع عجب دلی داشتما…خدایا شکرت که الانم ایمانم رو می افزایی تا بتونم شجاعانه کارها و تصمیم های درست بگیرم.وای که چقدر کامنتت خوب بود کلی انگار دلم میخواست با یک دوست خوب حرف بزنم و به افتخار وجودت میرم میرقصم بعد تصمیم میگیرم که چیکار کنم…یعنی واقعا دمت گرم الله جان واقعا ازت سپاسگزارم که هستی و برام نوشتی واقعا سپاسگزارم. با تمام قلبم میگم دوستت دارم دده قشنگووم(راستی دده یعنی چی؟)

    یوهووووو پیش به سوی ثروتمند شدن و پولدار شدن وفتح کردن دنیااااااا با همی شادی هامون و رقص های بندری مون0به افتخار تو میرم یک اهنگ بندری سرچ میکنم با اون برقصم وشادم از اینکه خدا اینقدر قشنگ هممون رو جوری هدایت میکنه که درسته…خدایا شکرت برای این قوانین ثابتت اینکه اینقدر به ما نزدیکی خــدایـــا شکرت.

    راستی تو ستاره قطبی ام امروزم اینو نوشته بودم خدایا ازت میخوام باورهای که ترمز منه در مورد پول و ثروت بهم نشان بده و من الان یهو این جمله ات برام چشمک زد و الان با ماژیک برای خودم نوشتم.

    خـــدا عاشمونــه

    خــدا بیشتر از خودمون میخواد که ثروتمند بشیم.

    ترمز اینکه از خدا دور میشم و پول معنوی داره به ذهنم اوومد….فکر کنم مبلغ کارت هام در حدی هست که از حساب بانکی هام که برداشت ازشون نمیتونم داشته باشم و تو کیف پولم سه تا دوهزار تومنی دارم….اما خوشحالــم چون خدا بیشتر از من میخواد ثروت برام بباره فقط من پامو گذاشتم روی ترمز خدا یکجور حالیم کرد بنده من منتظرم تا باورهاتو درست کنی تا سرشارت کنم که نتونی اصلا بشماری….

    دست دست دستا شلــه

    تنها راه رسیدن به خواسته ها راه شادیـــه و از مسیر لذت بردن و شاد بودنه

    دوستدارت فهیمه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: