سریال زندگی در بهشت | قسمت 112 - صفحه 2

با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان گل

خدا رو شکر که باز هم فرصتی به من داد که با جریان بهشت همراه بشم و از آگاهی های نابش سیراب بشم

چقدر خوشبختن این موجودات که میز غذاشون با بهترین غذاها چیده میشه بدون هیچ محدودیتی

چقدر رفتار متفاوت اردک ها و مرغ و خروس ها آدم رو به فکر فرو میبره. اردک ها نماد انسان های آرام و خونسردی هستن که بدون هیچ عجله ای میرن دنبال خواسته هاشون اما مرغ و خروس ها نماد آدم هایی هستن که فکر میکنن برای رسیدن به هر خواسته ای باید بدو بدو کرد

چقدر اون اردک مهاجر که البته الان عضوی از بهشت شده باهوش تر و محتاط تر از اون اردک هاست اول میذاره اون اردک ها از غذا بخورن بعد اون میاد جلو.

جالبه اینجا توی شهر ما هم چند روزی هست که هوا سرد شده ی دفه. چقدر حال میده توی بهشت خودت اول صبحی ی آتیش بزرگ بر پا کنی آنیشی که آگاهانه برای لذت بردنه اونم بدون هیچ محدودیتی .

چقدر واکنش اون مرغ و خروس ها برای بیرون اومدن از چیکن شا جالبه. بعضی ها خیلی آرام و ریلکس میان بیرون، بعضی ها با عجله و هول و ولا و واسه همین هم با مقاومت بیشتری روبرو میشن، بعضی ها برا چند لحظه مسیر خروجی رو گم میکنن، و بعضی ها هم انگار نمیخوان بیان بیرون این همون واکنش متفاوت برای بیرون اومدن از منطقه ی امن برا من. اونایی که عجله می کنن و همدیگه رو هول میدن میخوان بدون طی کردن تکامل از منطقه ی امن خودشون بیان بیرون، اونایی که آرام و ریلکس میان بیرون میدونن که عجله کردن فقط مقاومت رو زیاد میکنه، اونایی که مسیر خروج رو گم میکنن کنتر ل ذهنشون رو از دست میدن اما بالاخره بر میگردن به مسیر و اونایی که نمیخوان فعلا بیان بیرون هنوز توی شک و تردیدن و نمیتونن تصمیم بگیرن .

و نقطه ی مشترک همه اینها اینه که اینا چون به دنبال آزادی هستن میخوان از منطقه ی امنشون بیان بیرون .درسته که این منطقه امن در طول ساعات شب واقعا امنیت اونا رو فراهم میکنه اما خود این منطقه ی امن اگه موندن توش طولانی بشه حس آزادی و رهایی رو محدود میکنه

و چقدر من با دیدن اینها یاد خودم افتادم زمانی که میخواستم دوره دوازده قدم رو بخرم که اولش توی شک و تردید بودم اما بالاخره تصمیم رو گرفتم و بعد از خرید چون قانون تکامل رو نمیدونستم خیلی عجله داشتم که زود نتیجه بگیرم اما کم کم که قانون تکامل رو درک کردم از میزان عجول بودنم کم شد . بعضی وقتها مثل اون مرغ و خروس هایی که در خروجی رو یادشون میرفت از مسیر خارج میشدم چون کنترل ذهنم رو از دست میدادم اما با کار کردن روی خودم این موضوع هی کمتر و کمتر شد و الان خیلی کم مسیر رو گم میکنم و دیگه عجله ای هم ندارم چون یاد گرفتم که حتی برای بیرون اومدن از منطقه ی امنم هم باید تکاملم طی بشه. باید مثل اون بوقلمونه خیلی آرام بیام بیرون و لذت ببرم از این بیرون اومدنم بدون هیچ زور و تقلایی

چقدر مریم جان لباستون قشنگ بود با اون نقش و نگار پرچم آمریکا و چقدر به جهالت بعضی از مردممون میخندم که پرچم آمریکا رو به آتش میکشن اونم فقط به خاطر تعصب و نادانی و غرور بیجا و اونوقت ما توی سریال سفر به دور آمریکا دیدیم که چقدر مردم این کشور به پرچم کشورهای دیگه از جمله ایران احترام میزارن و این تعصبات مسخره رو ندارن .

استاد اون جایی که راجع به اتفاقی که برا بوقلمون ها افتاد صحبت کردین یاد قضیه فوت فرزندتون افتادم و اینکه شما چقدر خوب تونستین ی همچین چیزی رو که خیلی درد داشت رو فقط و فقط با یاد خداوند و اینکه:

ا نا لله و انا الیه راجعون

هستیم برای خودتون قال تحمل کردین چه برسه به این بوقلمون هاو وفقط چند ساعت ناراحت بودین و روز بعدش هم رفتین روی سن

این اتفاق بوقلمون ها پیام ها و نکته ها داشت توی دلش از جمله:

ما نباید به هیچ چیزی توی این دنیا وابسته نشیم چون همه چیز توی این دنیا گذراست و هیچ چیزی ماندگار نیست

اینکه هر نعمتی که توی زندگی ما هست برکت و رحمتی از جانب خداونده و اگر اون رو از دست بدیم حتما قراره چیز بهتر وشگفت انگیز تری وارد زندگیمون بشه

اینکه شکرگزار نعمت هایی باشیم که ی مدت در اختیار ما بودن و ازشون لذت بردیم

اینکه اگر اشتباهی کردیم به خودمون سخت نگیریم و خودمون رو سرزنش نکنیم چون بالاخره ما انسان هستیم و ممکنه اشتباه کنیم

اینکه احساس گناه رو از خودمون دور کنیم

اینکه همیشه حواسمون به بذر باورهایی درستی که کاشتیم و الان تبدیل به نهال هایی شدن باشه که مبادا چیزی از بیرون اونها رو تهدید کنه

اینکه هر روز و همیشه باید روی خودمون و باورهامون کار کنیم و اگر ی وقت شل بگیریم ضربه میخوریم

اینکه اتفاق های به ظاهر بد هم با خودشون خیر و منفعت همراه دارن اگر ما ذهنمون رو کنترل کنیم و حالمون رو خوب نگه داریم

اینکه جهان اصل بقای اصلح رو به خوبی اجرا میکنه و ضعیف تر ها رو به هر شکلی حذف میکنه

ی لحظه که مرغ ها اومدن سمت اون یکی چیکن شا یاد آدم هایی افتادم که میخوان سرک بکشن توی زندگی دیگران چون قانون رو فراموش می کنن اما بعدش که اومدن این ور فهمیدم که اینا هم یادشون اومده قانون رو که باید تمرکزشون رو بذارن روی خودشون

ای ول به شما مریم جان که اینقدر عاشق تمیزی و نظافت هستین اونم تمیز کردن ی همچین چیزی

و چقدر زبیا گفتین که من عاشق طبیعت هستم با تمام مخلفاتش چون این چیزها جدای از طبیعت نیستن و فتار شما داره نشون میده که کلامتون و رفتارتون یکیه

خدایا چقدر من از اون پمپ ضدعفونی لذت بردم چقدر کار ضدعفونی کردن رو راحت میکنه . چقدر دیدن این ابزارها باعث میشه این خواسته ها در وجود ما مخصوصا خانم هایی که عاشق تمیزی هستن شکل بگیره برای داشتنشون.خیلی شیک و مجلسی

چقدر اون کنترل از راه دور منو یاد حرفهاتون میندازه استاد که تغییر باوره ی دکمه نیست که شما قطع و وصلش کنی

چقدر کیف میده تو خونه نشسته باشی و نور حیاطتت رو با کنترل از راه دور خاموش و روشن کنی راحتی از این بیشتر!!!!

خداییش کدوم یک از ثروتمند های جهان اینجوری آزادی زمانی و مالی و مکانی داره که اینجوری با خیال راحت بشینه و ساعت ها بازی مورد علاقش رو بازی کنه و ثورت هم بسازه؟!!!! همینه که استاد میگن زندگیشون با زندگی بقیه ثروتمند ها فرق میکنه که میگن ثروت رو برای آززادی خواستن نه به خاطر خود ثروت

استاد اینقدر با آب و تاب دارین صحبت میکنین که آدم هوس میکنه ی دست بازی کنه حتی منی که به فوتبال علاقه ای ندارن . چقدر تحسینتون میکنم به خاطر مهارتتون در بازی و اعتماد به نفستون برای بیان تواناییهاتون

خدایا شکرت که داری از زبان استاد الگوهای فراوانی رو برام بیان میکنی که باورهام توی این زمینه قویتر بشه

استاد تحسینتون میکنم که حتی توی فوتبال بازی کردن هم استانداردهاتون بالاست

و مریم جان تحسینتون میکنم که مثل همیشه همه ی کارها رو داری به موقع انجام میدی و به همه ی کارها رسیدگی میکنی و همه چیز رو داری با لذت انچام میدی

خدایا شکرت به خاطر آگاهی های ناب این قسمت

سپاس استاد عزیزم و مریم جان