سریال زندگی در بهشت | قسمت 113

به نام خالق هماهنگی ها

سلام به عاشقانه ترین ها

چه چیزی باعث میشه که بیایی جلو دوربین و کلی زمان بذاری برا توضیح دادن و انجام کاری که یاد داری فقط یه عشق و علاقه میتونه باشه و باور به توانایی ها و مهارت و ارزشی که برا حرفه ات قائل هستی

اولا که مریم بانو ممنون از شما که اینقدر عالی و با حرکات و رفتارهای جالب برامون از انجام کارهات و آشپزی کردنت حرف میزنی خیلی از حرکات هایت برام جذابه مانند اون قسمت که میگی این خمیر رو بذاریم توی یخچال برا فردا و فرداها»و خیلی حرکت های دیگه خیلی برام جذاب بود،،

خب این وسیله برشی که اسمشو نمیدونم استاد باهاش پیتزارو برش میده این باور رو آورد به ذهنم که شاید قبلا میگفتم ابزاری ساده تراز اون پوست کن های سیب زمینی ساخته نمیشه برا کارهای آشپزخونه اما الان میبینم ثروت ساختن بازم از اون هم میتونه ساده تر باشه مهم اینه که من هرروز با کارکرد جهان ساده تر بشم،،

بازم یه جورایی ساده تراز اون دیگه اون چاقو تیزکن که واقعا از نحوه ساخت و کارش لذت بردم بخدا اگه ما کمی فقط یه کم نه زیاد به باورهایی که در روند ساخت این ابزارها و وسیله ها بکار برده شده میتونیم یه عالمه جنس این باورهارو در موفقیت های شغلی خودمون بکار ببریم مهم نیست که این چاقو تیزکن یا خمیر درست کن یا برش دهنده پیتزا در چه زمینه شغلی ساخته شدن مهم اینه که چه باور و ایمانی در اونها بکارگرفته شده،،

اونجایی که مریم بانو شما اول فایل میگی تو دفترچه راهنمای این خمیر ساز نوشته چه کارهایی باید انجام داد خب الکی که نیست باید بهشون عمل کنی خب این چقدر به ما یادآوری میکنه که همچنین از همون اول خلقت گفته ان که خداوند در وجود ما انسانهاست و جهان رو مسخر ما کرده انسان اشرف مخلوقاته هم الکی نیست بلکه خداوند اینارو در وجود خلقت ما و قدرتهای خلق کنندگی ما قرار داده اما اکثر ما انسانها مانند همون دفترچه راهنمای خمیرساز که نحوه درست کردن خمیر رو گفته رو ما هم از وعده ها و دفترچه راهنمای وجود خداگونه مون استفاده نمیکنیم و به همین دلیل هم خیلی اوقات اکثرا سختی میکشن،،

خب من که آشپزی بلد نیستم اما جواب یکی از سوالاتمو از این فایل گرفتم که یه برنامه غذایی از قبل داشتم که میبایستی پنیر هم ترکیبش کنم اما نمیدونستم مانند این پیتزای بینظیر شما باید مخلوط بشه خب خداروشکر جواب یکی از سوالاتمو گرفتم این که از این،،

من که سالهاست اصلا به هیچ عنوان فست فود نمیخورم اما الان دیدم پیتزای شما بدون فست فود و مواد مضرره واقعا دهنم آب افتاد از چنین شیوه آشپزی و همچین مخلفاتی که فقط پنیر پیتزاش کمی چربی داره دیگه همه مخلفاتش سالمه،،

داشتم به این فکرمیکردم که اگه ما مثلا اون دستور غذاها و خوراکی هایی که در این سایت هست بیاییم تهیه کنیم هم درست کردن غذارو یاد گرفتیم هم هزاران برابرش که ارزش داره اینه که با یه عالمه برنامه غذا های ذهنی روبرو میشیم که حتی بعدش باعث میشه ما هدایت بشیم به آشپزها و غذاهای عالی و افراد مناسب که بلکه از قبل هم بهتر تغذیه های مناسب رو جذب کنیم برا خودمون،،

وقتی مریم بانو داشتی بااستاد میگفتی بله غذا آماده ست یهو چشمم افتاد به اون ویوی بهشتی که موج های دریاچه رو داشت نشون میداد خدای من انگار پیام خداوند بود که حتما بود برام که پاداش ایمان آورندگان این نوع زیبایی ها ،نعمتها ، و زندگی بهشتی ست

خدای من اگه قراربود فقط درمورد همین یه موضوع ویوی زیبای دریاچه حرف بزنم خودش یه کامنت طولانی میشد چونکه هر نماد یا پیام خداوند بظاهر فقط یه نگاهه اما توضیح دادن درموردش یه عالمه حرفه،و جمله ست

خدایا ممنونم با ارسال همین پیام باعث بیدار شدن کلی پیام های دیگه درونم شد

مثلا یکی از دوستان قبلی رو که مدتهاست ندیدمش اما بخاطر چندبار رفتار ناجالبش کاملا بخشیده بودمش اما امشب یهو یه تصویری اومد در ذهنم که داشت با رفتارهای بسیار زیبا ازم درخواست دوستی و ارتباط قشنگ میکرد ،،میبینید شاید بی ربط باشه اما همون پیام ویوی زیبای دریاچه که منو مجذوب خودش کرد داره پیام های مختلف و بیشتری رو در وجودم بیدار میکنه،،

ممنون این خداوندی که حتی از اکسیژن فراتر و قدرتمندتره هستم

چونکه ممکنه ما خیلی اوقات از خداوند درخواست نعمت و پیام های زیبا کنیم اما ته دلمون یا ذهنمون مسیری که خودمون میخواهیم رو هم برا خداوند تعیین میکنیم حتی بعضی اوقات ما دوستانی وقتی که نمیخواهیم ترمز دستی رو بدیم پایین برا آزاد کردن خودمون،،

مثلا من امروز یه قطعه ای از ماشینی که فعلا سوار میشم رو نیاز داشتم که جزئی و حتی یه جورایی نیاز به پول دادن هم نبود براش اما اون جایی که میبایستی برم بگیرم کمی فاصله داشت کسی هم نبود باهاش برم اما قبلش گفتم خب من باید با یه وسیله ای از فلانی جورکنم برم ،پیش فلان فرد برم،بعد بگم فلانی منو فرستاد خب اینا ایده های ذهن من بود اما داشتم میرفتم سمت خونه که یهو دیدم یکی از اقوام با ماشین پشت سرم بوق زد گفتم عه چقدر خداوند خودش راحت میفرسته گفتم میایی بریم من پیش فلانی یه وسیله بگیرم گفت بریم

رفتم اون فرد نبود مغازه هم بسته بود یهو همچراغش گفت خب برو پیش اون بنده خدا روبرویی اون خیلی از این وسیله ها داره و تورو که میشناسه رفتم اون بنده خدا هم بجا یکی دوتا بهم داد و برگشتم گذاشتم رو ماشین و درست شد

امروز گفتم خدایا حتی تو ساده ترین کارهارو هم باز ساده تر انجام میدی برامون فقط کافیه باتمام وجود بخواهی و با قدرت رها کردن ادامه بدی. و باور داشته باشی که بسیار ساده کارهات رو خداوند انجام میده

من یه وسیله ورزشی رو باید براخودم درست کنم همه جا از ۳میلیون به بالا میگن اما دیروز یکی از دوستان یه نفر رو بهم معرفی کرد گفت من با۶۰۰هزارتومن برات درستش میکنم و ۱۰روزم زودتر از اون برام آماده میکنه،،

خب شاید این دیالوگ ها کمی بی ربط باشه به فایل امروز اما اگه ما هرروز بیشتر در مغز این آموزه ها فرو بریم بیشتر هم مزه اون مغز رو تجربه میکنیم و ازشون استفاده میکنیم،،

اون خدایی که استاد و مریم عزیز رو هدایت کرده که این فایلهارو بسازن همون هم خودش جواب ،سوال،و زیبایی میشه درونشون،،

که هم استاد و مریم بانو لذت میبرن هم ما لذت و آگاهی دریافت میکنیم

همش سوده وو سوده وو سود،،

چونکه خدا خدای سودآوره

حرف از سود شد امروز یکی از اقوامم بهم میگفت برو مثل من فلان بیمه رو براخودت بگیر و بعد همش سود میکنی گفتم من اصلا از همون بچگی بیمه تو کتم نمیرفت الان که دیگه هیچی

اما تو ذهن خودم داشتم میگفتم چه بیمه و سودی بالاتر و باارزش تر از خداوند من اینقدر ادامه میدم و تلاش میکنم برا تغییر خودم که خداوند بشکل ثروت بیاد در حوزه علاقمندی و بیزینس من بعد دیگه حتی فقط همون تنها پولش بسیار بسیار بسیار عظیم تر از هر بیمه ای در دنیا باشه حالا بقیه جنبه های ثروت دیگه بماند،،

خب بریم بازم سمت این سریال و هنرهای مریم بانو وقتی داشتم به کارهای مریم بانو نگاه میکردم و فکرمیکردم به یاد جلسه اول عزت نفس افتادم که استاد میگه ببینید خیلی ها نمیتونن از توانایی هاشون صحبت کنن چونکه فکرمیکنن کار باارزشی رو انجام نمیدن که بخواهن ارائه ش کنن به بقیه فکرمیکنند که اصلا کار باارزشی و توانایی های باارزشی ندارن،،

خب اگه یه ذهن ساخته نشده و باورهای نامناسبی باشه با انجام کارهای مریم بانو میگه خب این کارهارو که همه بلدن پیتزا که یه قرن دارن همه دنیا درست میکنن و میدونن

اما یه باور درست و عشق به کار و توانایی های خودش مانند مریم بانو چونکه اینقدر این کارها در اعماق وجودش رقم خورده که انگار خود من داشتم اولین بار طرز تهیه پیتزا رو نگاه میکردم اصلا به هیچ عنوان به این فکر نمیفتادم که این یه چیز پیش پا افتاده و خاصی نیست

اما وقتی که این ذهن رو مجبور به حرکت کردن میکنم تازه میبینم به به چه کاسه کوزه هایی رو ریخته تو خودش و میخواد الکی نگهشون داره

راستی دوستان من امروز یه چیزی رو دوباره متوجه شدم که ما آدمها چقدر اکثر اوقات همش درحال ذخیره و بفکر ذخیره کردنیم حتی درمورد آگاهی ها

خودمن قبل تر ها این بیشتر در ناخودآگاهم بود و حتی اول هایی که کامنت نوشتن رو اینجا شروع کرده بودم ذهنم بهم میگفت خب اون چندتا آگاهی رو ننویس بذارشون برا بعدا که حرفهای رو کم کنی بیشتری رو داشته باشی

اما الان دیگه مدتهاست اصلا ذهن در این باره اصلا کاملا تسلیمه چونکه میدونه اگه حتی احساس کنم نهایت آگاهی هام در همین کامنت آخری اما دریغ نمیکنم برا نوشتن شون اصلا سر سوزنی رو هم نگه نمیدارم چونکه وقتی هرچقدر بیشتر مینویسم برا کامنتها بعدی آگاهی های بیشتری دارم

اینکه میگن خداوند بی انتهاست همینه خداوند فقط برا خونه و ماشین بخشیدن بی انتها نیست بلکه برا هرچیزی که تو مغز ما هم نگنجه بلکه رزاق ،وهاب،عظیم و بی انتهاست،،

ممنونم رزاق نامحدود

الان یه نکته باارزش دیگه هم یادم اومد من یه باوری رو مدتهاست که دارم در خودم میسازمش اما هر وقت که نجوای ذهنی میاد سراغم و تمام منطق ها و تجربه های بشریت رو میاره برا متوقف کردنم و منو دور کردن از خداوند و تمام ایده های ذهنمو میبنده من فقط یه جمله ای رو میگم دیگه جوابی نداره برا مقاومت کردن درمقابلم من سریع میگم

آیا چیزی هست که از عظمت خداوند بزرگتر باشه میبینم به محض یادآوری این جمله و باور سریع ذهن خلا سلاح و ساکت میشه،،

خدایا ممنونتم تا چندثانیه قبل از شروع نوشتن به این کامنت میگفتم من که برا این فایل همش آشپزی ست حرف خاصی برا گفتن ندارم اما خوشبختانه اینم میدونم به محض استارت نوشتن استارت آگاهی ها هم شروع میشه،،

چقدر لذت بردم از تمیزی و زیبایی این گاز برقی تون که چقدر حرفه ای و بی دردسره،،

استاد وقتی آخر فایل میگید ما اصلا از این اداها در نمیاریم که چرا مثلا بدون من غذا خوردی و از این حرفا واقعا بدون ذره ای ظاهری میگم منم موافقم بااین نگاه که آقا این باوری که حتما باید باهم بخوریم هم خودش یه دریچه ای از باور وابستگی ست

که متاسفانه من هنوز هم میبینم در فامیل و بزرگان خودمم این نوع دیدگاهها بسیار تا بسیار زیاده ممنون این خدا هستم که شرایطی برام فراهم کرده که سالهاست تنها تو خونه زندگی میکنم و این نوع دیدگاه بدون وابستگی داره هرروز بیشتر در وجودم ساخته میشه که هرزمان خداوند فرد مورد پسندم رو وارد زندگیم کرد بلکه عشق واقعی رو تجربه کنم که مانند الان تنهاییم باشه نه غر غر ی نه گله و شکایتی بلکه فقط عشق و لذت ایمان درونش تجربه بشه ،،

مریم بانو چقدر پیتزای قشنگی مانند کیک یزدی برا خودت درست کردی امیدوارم مانند این آگاهی ها که به ما میچسبه به شما هم این غذا بچسبه،،

ممنون از همگی و چقدر همیشه بعداز تموم کردن نوشتن کامنتم انگیزه دارم برم تا کامنتهای بینظیر و با ارزش دوستانم رو بخونم

خداوند یار و حامی تون باشه،،

سلام مرضیه عزیز خیلی از کامنت زیبات استفاده کردم مثل همیشه زیبا و با درک بالا مینویسی

همیشه اینچنین شادی رو برات آرزومندم