https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/12/abasmanesh-15.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2020-12-17 07:51:202020-12-18 09:30:18سریال زندگی در بهشت | قسمت 115
149نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدا قوت برای این تلاشی برای بیرون اوردن تراکتور انجام میدید
در حالی ما داریم این قسمت از سریال زندگی در بهشت رو نگاه میکنم، حداقل این اتفاق برای بیست روز تا یک ماه پیش هست(نسبت به گفته هاتون و پستهای اینستاگرامتون) و صدرصد شما این مسئله رو حل کردین
و پشت سر گذاشتین
استاد من وقتی اتفاقهایی که براتون میفته رو میبینم، همون لحظه کلی ایده به ذهنم میاد چیکار کنم اون لحظه
به نظر من یه همچنین اتفاقهایی که میفته رو توی اینستا با بچه های گروه عباسمنش به اشتراک بزارید و هر کسی یه ایده ای میاد به ذهنش و بهتون میگه و شاید برای بهبود کارتون به کارتون بیاد و کمک کنه
مثلا برای همچنین مسئله ای،ایده ای که به ذهن من اومد بعد کلی تلاش که شما انجام دادید
این بود که یه طناب که یه طرفش به قسمت پایین نزدیکترین درخت گره خورده و طرف دیگه طناب رو به قسمت بازوی تراکتور در حالی تا آخرین حالتش باز گره میزدم و از اهرمش استفاده میکردم تا با گاز دادن به تراکتور به سمت جلو بازوی تراکتور رو هم شروع به بستن یا جمع کردن میکردم تا بیرون بیاد
البته نمیدونم میشه یا نه ولی خوب اینم یه ایده اس
و اگه تعداد دوستان دیگه ای هم که ایده بدن، از ترکیب این ایده ها میشه به راحت ترین شکل مسئله رو حل کرد
شغل خود من نجاری هست و با تمام ابزارهایی کار میکنید آشنا هستم،و تمام قسمتهای زندگی در بهشت رو نگاه کردم،خیلی از ابزارهایی که دارید کارایی زیادی داره و با بعضی ابزار خوب کار نمیکنید،احتمالا دوستان نجار زیادی عضو این سایت هستن، و نبست به آموزه هایی از شما میگیریم،شاید ما بتونیم در این موارد به شما اطلاعات بدیم
خیلی دوستون دارم
خیلی حال میکنم از بابت این رابطه ای که با همسرتون دارید
الگوی زندگی من هستید،لذت میبرم از دیدن سریال زندگی در بهشت،واقعا بسیار کاربردی بوده تو زندگیم
با آرزوی شادی روز افزون برای استاد و همسرشون و تمام بچه های عباسمنش
به نام خداوندی که منو هدایت کرد به این خانواده صمیمی😍
سلام به استاد عزیزم و مریم گلم و به همه بچه ها
سومین روزه که دارم رو خودم کار میکنم وقتی صبح از خواب بیدار شدم خیلی سبک بال بودم وقتی وارد سایت شدم زندگی در بهشت ۱۱۵ چقدر حس خوبی بهم داد وای خدای من شکر شکر شکر چقدر مرغ خروسا توجه منو جلب کرد چقدر راحت میشه با همه موجودات رو زمین ارتباط برقرار کرد مریم جان عزیز اینقدر قشنگ صحبت میکنن به من اینقدر انگیزه دادن چقدر خوبه که همه چیزو زیبا ببینی وااااای خدای من اونجا بهشته بهشته چقدر عشق صمیمی بین شما هست چقدر راحت زندگی میکنید چقدر راحت همه کارا رو می سپارید به خدا و میگید هدایت میشیم امروز خیلی درس گرفتم ایمان به خدا و اینکه میشه با صبر و شکیبایی راحت راحت زندگی کرد الان که دارم دیدگاهمو می نویسم ساعت ۸:۳۰ چقدر با دیدن این فایل وبا نوشتن خواسته هام چقدر اتفاق های خوبی افتاده واسم خدایا ممنونتم خداجونم هزاران هزار بار شکر ایشالا تنتون سلامت دلتون شاد باشه بهترین استاد روی زمین و مریم جان عزیزم دوستون دارم 😍😘
استاد تلاش شما برای بیرون آوردن تراکتور تحسین میکنم و اگر من به جای شما باشم راحترین کار را انجام میدادم ویک یدک کش خبر میکردم و هزینه آن دا پرداخت میکردم ولی شما بخاطر اینکه به دنیال حل مسائل بیشتر و بیشتر هستید خودتان دستکار شدید و برای در آوردن تراکتور بدون هیچ نگرانی تلاش میکنید هر چند از قبل شما به این باور رسیدید که من این کار را با موفقیت به انجام میرسانم واین همان رمز شروع هر کاری است که شما دارید باور و باور
واااااااای من فقط اولش خندیدم چقدر این پرنده ها با مزه اند و دوست دارن همه چیو تجربه کنن موتور سواری ماشین سواری 😂😂😂😂😂
واقعا که روحیه و نشاط خاصی به پارادایس دادن
منو پسر ۹ ساله ام قسمتهای جدیدزندگی در بهشت رو از دست نمیدیم فوق العاده است
پسرم عرفان تک تک کارهای استاد رو با امکاناتی که خودمون داریم انجام میده مثلا اره دستی بر میداره و میره شاخ و برگ هرز فضای سبز در مجتمع مون رو اره میکنه شب که میشه باهاشون آتیش روشن میکنه و توی آتیش سیب زمینی آتیشی میپزه😋😍
خودم هم با ترکیب کردن سبزیجاتی که تو خونه دارم پیازچال درست میکنم😋 و یا آش رشته روی آتیش میپزم 😋و کل بچه های مجتمع هم میان و کلی لذت میبریم خلاصه که فضای سبز در خونه ما شده پارادایس 😂😂😂😂
دارم روی خودم کار میکنم که مثل استاد تا اونجایی که امکان داره مسایلی که پیش میاد رو خودم حل کنم و تا میشه دست از تلاش بر ندارم و از پس هر کاری بر بیام عرفانم همین شیوه رو پیش گرفته و کار براش نشد نداره
خیلی حس قشنگیه و خییییییییلی خوشحالم که پسرم از استاد الگو برداری میکنه و هر روز صبح که بیدار میشه حرف اولش اینه که مامان عباسمنش فایل جدید نگذاشته
تنها کاری که هنوز نکرده ولی داره پافشاری میکنه که انجام بده درست کردن قفس تو بالکن خونه و آوردن پرنده هست که واقعا موندم با این ایده اش چکار کنم 😅😅😅
سلام سلام . اینقدر خودتو اذیت نکن نیروی کمکی احتیاج داری زنگ بزن یک چرثقیل کوچک بیاذ اینو درآوردی چمن زن چکار میکنی اصل اینه که چوب وطناب دور چرخی که دیفرانسیل داره ببندی در ضمن فکر کنم این تراکتور نیروی کمکی داره همان دنده کمک . کم کم داری تجربه میکنی ولی فکر میکنم با این رانندگی شما یه روزی تراکتور میبری داخل دریاچه . چرخ جلوکه توی گل رفت نباید دیگه جلوتر بری . ایست وعقبکرد . ازدنده کمک استفاده نمیکنی عزیزم ؟؟!!!!!
سلام به اهالی پارادایس خانم و آقای دوست داشتی سریال محبوب و زندگی زیبا کن
سلام به اهالی این سایت و اهل دل های هدایت شده به این مسیر پر از شگفتی و زیبایی…
من امروز قبل از اینکه از رختخواب پاشم، یهو دلم خواست که سایت رو چک کنم. تو صفحه اول قسمت جدید نیومده بود…همینطوری که قسمت های دیگه سایت هم سر زدم یک حسی گفت برو داخل فایل اصلی سریال زندگی در بهشت. منم گفتم چشم رفتم. وای چه کیفی کردم اونجا بود اما هنوز رو صفحه اول نیومده بود نمیدونم شاید هم همون لحظه که من دوباره نگاه کردم اومد روی سایت…
فکر کنم اگر اینجوری باشه من اولین نفر بودم که عکس این قسمت ۱۱۵ رو دیدم. یعنی چقدر ذوق زده شدم و چه عکس باحالی… استاد با یک قیافه ملوس و بچگانه با اون سویشرت و کلاهی که به سر داشت و یک لبخند جالب و خاص…قیافه و استایل استاد روی موتور یک طرف اون بوقی و مرغ هم یک طرف که پشت موتور بودن. و کلی کله دیگه که تو این تصویر دیده میشد.
با خودم گفتم نکنه استاد بچه های خوب پارادایس رو با موتور یک دوری داده به عنوان جایزه شون…کلی تو دلم با خودم از پیش داوری های در لحظه ام خنده ام میگرفت و کلی به شادی درونی ام مضاعف کرد دیدن این تصویر و این لحظه یهویی که مصادف شد با لحظه قرار گرفتن فایل روی سایت…خدایا چه انرژی باید آدم از درون داشته باشه که گرسنگی رو بیخیال بشه و فقط از درون شاد باشه و کیف کنه با خودش.
در همین موقع ها بود که با یک اهنگ فکر کنم شمالی که خیلی قر داشت منجر شدم آقای همسر هم بیدار بشه، اونم چشم بسته قر داد و با رقص پاشد…وای خدای من الان که مینویسم خودم ذوق میکنم…
بهش بعد سلام گفتم عزیزم اومــــده… خودش فهمید منظورم قسمت ۱۱۵ بود.
من و آقای همسر که البته ایشون لطف کرد با لپ تاپ دانلود کرد، در حین صبحانه خوردن این قسمت رو دیدیم و کلی کیف کردیم…
ایشون که سریع رفت سراغ کامنت گذاشتن. من به خودم قول داده بودم که اول الویت مهم و ضروری ام را انجام بدهم بعد با خیال تخت تخت برم سراغ نوشتن. (آخه امروز قرار هست یک دوست خیلی خیلی قدیمی بیاد خونمون، دوست دوران دانشگاهم، که هفته پیش تعارف زدم و امروز عملی اش کردیم و ایشون الان تو راهه) هی گفتم بذار بیاد بعد عصر بعد دوباره دیدن بنویسم دلم نیومد این احساسم رو ننویسم.
کلی با خودم می رقصیدم الانم با قر دارم تند تند تایپ میکنم. تا هر کجا که بشه….
مردم شهر بهوشید و بکوشید و بخندید
خدا هست و خدا هست و خدا هست
با ایمان و تواضع بنویسید که خدا هست و خدا هستو خدا هست….
وای که چقدر شادم…
این قسمت و دیدن این وجد مرغ ها و بچه های باحال پارادایس خیلی زیبا بود، خیلی پر از شادی و پر از زندگی بود. پر از عشق و پر از خواسته و امید بود…
………………….
یک وقفه چندین ساعته داشتم در نوشتن این دیدگاه دوستم اومد و کلی چند ساعتی باهم خوش گذروندیم و لذت بردیم.
وای که چقدر سورپرایز شدم هم از دیدنش و اتفاقات خوبو بدش و قوانین رو در ذهنم مرور کردم هم یک هدیه فوق العاده ارزشمند دریافت کردم.
یه تابلو معرق کاری
بسم
الله
الرحمن
الرحیم
یک تابلو با هنردست خودش.
(وقتی که داشتم کادو رو باز میکردم و چون تابلو بود که یک تابلو هست با خودم میگفتم اگر معرق هست کاش و ان یکاد نباشه…. )
چقدر تحسینش کردم چقدر ذوق زده شدم و چقدر لذت بردم و الان که رو دیوار خونه زدیمش چقدر حس عالی داره این تابلو…یک کار خونگی واسه خودش ایجاد کرده معرق کاری و درست کردن یک اثر هنری و درست تابلوهای ارزشمند…خداجون شکرت بخاطر این همه نعمت و زیبایی و فراوانی.
واقعا این قسمت ۱۱۵ رو هنوز نشده دوباره ببینم ولی واقعا احساسم مثل همون پرنده هایی هست که به دنبال صاحب هاشون با ذوق اینور و اونور میرن شده.
مثل پرنده ایی که میره پشت در خونه صاحبش جایی که میدونه میشه اونجا پیداش کرد. منم مثل پرنده ایی هستم در خونه صاحبم خالقم میرم جایی که یادش گرفتم بیشتر اونجاست چون اونجاها بیشتر دیدمش(میدونین خالق مون اکثرا کجاهاست. همه جا و هیچ جا، در جایی که قلبمون حس کنه ولی نمیتونیم بگیم کجای قلب مون، جایی که عقل مون تسلیم میشه و میگه خدایا آخه چطوری و منطقش خلع سلاح میشه و گوش به فرمان و مطیع، یک جایی هست که نمیشه گفت کجاست همه جا هست و در همه چیز میشه پیداش کرد و همیشه هست و بوده و خواهد بود….وای که چقدر عاشقانه خدا جون دوستت دارم)
من مثل اون پرنده ایی که با کلی امید چشم به راه صاحبش هست تا بهش روزی بده تا بهش توجه کنه تا هدایتم کنه تا نشانه هاش رو ببینم تا هر لحظه حضورش رو حس کنم. من مثل ذوق و شوق پرنده هایی هستم که در لحظه فقط یک هدف دارن دویدن و رسیدن و دنبال کردن و ناامید نشدن….خدایا چقدر این طبیعتت با من داره حرف میزنه. چقدر که من دارم دوباره عاشقی کردن رو یاد میگیرم و بزرگ میشم و چقدر که احساس خوب عین یک اتفاق خوب در دلت غوغا به پا میکنه و تو رو به رقص وا میداره…خدایا عاشق ترم کن، لایق ترم کن ، آسون ترم کن، سر به راه تر و تسلیم تر و ….کن.
خدایا منو آنچنان حلال مسائل خودم بکن که جز خودت در خونه هیچکسی نرم…
خدا جون به بدنم اینقدر زیبا تغذیه میرسونی که بدنم لاجرم انتخابی نداره جز هماهنگ تر بودن با تو و داشتن سلامتی و حس ناب.
خدا جون چقدر کریمی…یادمه یک زمانی اوس کریمم بودی. میخوام که اوس کریمم بشی از نوع پایدارش.
خدا جون من تراکتور ها دارم که در گل گیر کرده و راه حل ها رو از تو میخوام. من حرکت میکنم اما تو راه رو نشونم بده. این توقف ها بهونه است تا بیشتر یاد تو بیفتم بیشتر با تو زمان و وقت بگذرونم. تا از تو بخواهم که کمکم کنی که یاورم باشی…
خدا جونم این زندگی در بهشته حاصله یک عشقه و بهشتی که تو وعده داده بودی چقدر زیبا خود نمایی میکنه در همین حوالی احساس من و منطقم که میگه بله درسته….
خدایا دوستت دارم و دوست می دارم تمام تو را که به شکل استاد مریم و دوستان و همسر و … خودتو نمایان میکنی و با من حرف میزنی. با دلم با درونم با آگاهی هایم حرف میزنی و منو راهنمایی میکنی. خدایا شکرت که شکر گزاری هر لحظه و ثانیه برایت کم است. شکرت میکنم بخاطر این قلبی که بخاطر شکر گزاری کردن بخاطر خالقش سر از پا نمیشناسه و به تپش های خودش به قدری محکم تر میکوبد که فکر میکنم قلبم داره شکر گزاری میکنه نه من….خدایا عاشقانه و خالصانه و با تمام احساسم شکرت شکرت شکرت….
چقدر چقددر زیباترین نوشتی چقدر عاشق این اتصال نابتم چقدر با تمام وجودم این ارامشت این عشق بی نهایتت رو با تمام قلبم تحسینتون میکنم خدای من چقدر با تمام قلبم این اتصال نابت رو با تمام وجودم تحسینت میکنم عزیزدلم چقدر خدارو هزاران بارشکر میکنم که هرلحظه هدایتمون میکنه به سمت زیبایی ها و نعمت ها و بی نهایت فراوانیی های بیشترش خدارو هزاران برشکر میکنم که هرلحظه عاشقانه هدایتمون میکنه به درک عمیق تر و بی نهایت بهتر جای جای قوانینش خدا من شکرت هزاران بارشکرت هزاران بارشکرت چقدر قلبم پرواز داد چقدر عاشق این عشق نابتم فهیمه ی نازنینم با تمام وجودم تحسینت میکنم برای این صلح بی نظیرت
الهی که هرلحظه غرق عشقق غرق ارامش و لذت بی نهایتش غرق بی نهایت نعمت هاا و فراوانی های ناش باشی
چقدر ممنونم که دارمت و هستی و چقدر این به این دوستی ناب در این سایت و مکان توحیدی افتخار میکنم.مهم نیست من کجا هستم و شما کجا…مهم اینه در یک نقطه به زیبایی به هم میرسیم و انگیزاننده و یاد اوری کننده های خوبی شدیم برای هم. این یعنی اند دوستی و صفا و من به این دوستی افتخار میکنم.
خدایی داریم که همه جا هست و خدایی که هدایتگر هدایت شدگان است،خدایی که فقط باید از ته قلب مون باورش کنیم.خدایی که حتی در این نوشته های من و شما و استاد و هزاران نفر دیگه جاری هست اما به قدر فهم هرکسی و این عالی ترین عدالته….واقعا خدارو هزاران بار شکر
بازهم ممنونم که باعث شدی باهم شکرگزار باشیم و باهم و به هم عشق و دوستی نثار کنیم.
سلام دوست مهربان و گرامی چقدر کامنت زیبات بهم احساس خوبی داد بخصوص اون جاهایی که نام زیبای خداوند رو بر زبان آوردی قصد نداشتم برا کامنت شما نظر بذارم اما از اون جایی که بیت شعر خوب حامد همایون که میگه خدا هستو خدا هست درسته که این کلمات و جمله ها جدید نبودن اما فرکانسشون برام جدید بود فکرکنم فهیمه پژوهنده بودی اگه درست گفته باشم ممنون از کامنتی با احساس خوب و باور به وجود خداوند گذاشتی ،،
ممنون که برام کامنت گذاشتی و یاداور اون فرکانس شدی و این حس رو گرفتی…واقعا اون روز که نوشتم فقط با عشق نوشتم نه مثل همیشه اون آهنگ رو گوش میدادم ونه برام تکراری بود. چون بودن خدا رو تک تک سلول هایم فریاد میزدد و با شوقی ویژه فقط مینوشتم.
چقدر خوب اشاره کردی که جملات جدید نبود اما فرکانسش جدید بود و خودمم این حس رو دارم وقتی دوباره دیدگاهم رو میخونم…
پس واقعا ما موجوداتی فرکانسی هستیم.
موجوداتی که تکرار روزگار نباید ما رو به اشتباه بندازه و باید فرکانس هامون رو همیشه در این تکرار ارتقا بدیم و خالص کنیم…
بله من فهیمه پژوهنده هستم و در پروفایلم داستان آشنایی و علت نامم رو نوشتم و فعلا با این عکس و نام در سایت هستم. اما به محض اینکه بشه که بشه با نام و عکس خودم در سایت ادامه میدم و تغییر میدم چون تغییراتی رو که میخوام کرده ام.
ممونم که هستین و دوستانی چون شما را دارم.
سجاد عزیز برایت بهترین فرکانس ها را خواهانم…پس بسازشون و برامون بنویس.
سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه با هدایت و حمایتش مرا در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.
خدای من ، مرغ و خروسا اومدن دنبال غذا، می گن آهای اهالی خانه ما گرسنه ایم.
خدای من ببین چقدر زیباست ، هر کدومشون یک رنگ ، یک مدل و یا سایز مختلف ، خدایا شکرت برای این همه تنوع و زیبایی.
ماشاالله چقدر بزرگ شدن و چقدر زیاد و زیبان، خدای من ببین چطوری می دوئن. خدایا شکرت شکرت شکرت
خدایا شکرت برای وسعت بی نظیر پرادایس که برای آوردن دانه نیاز به وسیله ایاب و ذهاب هست.
یک درس توحیدی گرفتم از این مرغ و خروسا ، اینکه حتی یک لحظه هم شک نمی کنند که ممکنه استاد یا مریم جان براشون دونه نریزن، حتی یک لحظه هم ما امید نمی شن و جایی دیگه دنبال غذا نمی گردند، از خودم می پرسم تو که از زمانی که حتی توی شکم مادرت بودی و خدا از طریق بند بافت روزی ترو می رساند تا الانشده گرسنه بمونی، شده چیزی رو بخوای و بهش نرسی. همین الان من دارم توی شرایطی زندگی می کنم که خودم خواستم، خوب این روزی رسان وهاب رو هر لحظه باید ستایش و حمد کرد. هر لحظه باید ازش سپاسگزاری کرد . خدا جونم عاشقتم عاشقتم عاشقتم
استاد ببینید انرژی تون چقدر مثبته و اون مرغ و بوقلمونه پریدن روی موتور، این مرغ و خروسا ورای دونه و غذا به خاطر انرژی مثبت شما هم هست که همه جا دنبال تون میان.
یعنی دیوانه این پشتکار و تمرکز لیزری مرغ و خروسا شدم، حتی یک لحظه هم از خواسته شون دور نشدن و تا رسیدن به خواسته شون ادامه دادن.
یک نکته مهمی هم داره، این پیروی کردن از همدیگه است ، اینا همون اکثریتن که کافیه یکی دوتا یک مسیری رو برم بعد همه به دنبالش میرند، بدون تفکر ، بدون تعقل، اینا همون اکثریت جامعه ام که خدا میگه اینا لایعقلون هستند، اکثرهم لا یتفکرون هستند ، این قسمت بازم داره همزمان این درس رو بهم میده که به جای دنبال بقیه رفتن ، به دنبال سبک شخصی خودم باشم
من عاشقتم مریم جان با این اسمای خوشگلی که برای بوقی و بوقه گذاشتی
خدای من من عاشق اون دوتا داک خوشگل مون شدم صحنه ۵:۲۰ ایستادن و منقارهاشون به هم می رند ، فکر کنم اینجوری بهم خوشحالی شون رو نشون می دادن.
خخخخخ کلی هم به جوراب شلواری جورج خندیدم، الله اکبر از خلقت خدا چقدر زیباتر هر کدوم رو به شکلی نقاشی کرده، به بزرگی خودش قسم کافیه ما هم دفتر زندگی مون رو بدیم تا برام نقاشی کنه، تسلیم تسلیم هر چی که الهام می کنه رو انجام بدیم ، اون وقت می بینیم که خدا کار نمی کنه ، شاهکار می کنه. خدایا شکرت شکرت شکرت
به به ، چه صبحانه خوشمزه ای، و خوشگلی، نوش جونتون عزیزای دلم
خدایا شکرت شکرت شکرت که امروز روز رحمت الهیه 😍😍😍
و قرار بریم سراغ پروژه نجات تراکتور، با کلی باورهای عالی
امروز روز رحمت الهیه
خدا کمک مون می کنه
خدا نیروهای امدادیش رو می فرسته به کمک مون
نیروی مسلح به امداد غیبی
از نیروی خداوند کمک بگیریم
من دلم خیلی روشنه که این راحت در میاد
خداوند انرژیش رو در همین چوبی که داری می اندازی اینجا، بخشیش رو در خودت ، بخشیش رو در فرمان ، بخشیش رو در قدرت تراکتور، بخشیش رو در این اهرم، خلاصه در هر کدوم انرژی که به اندازه ۲۰۰ ، ۳۰۰ تا آدم هستن ذخیره کرده.
ببین خدای هدایتگرم چقدر باورهای توحیدی عالی داره بهمون یاد میده ، داره هر لحظه از هزاران طریق ما رو هدایت می کنه و میگه به من توکل کنید ، فقط و فقط روی من حساب کنید ، خدایا شکرت شکرت شکرت
و درس بزرگی هم که بازم اینجا می گیریم اینکه وقتی اینقدر مصمم می ریم برای انجام کاری ، و نتیجه دلخواه ما حاصل نمیشه ، مهم از تمام تصمیم ها و نتایج واکنش بعد ماست که آیا می تونیم ذهن مون رو کنترل کنیم ؟ می تونیم تمرکزمون رو ببریم روی زیبایی ها ؟ می تونیم احساس مون رو خوب کنیم؟
اینجاست که ایمان واقعی مون رو نشون میدیم ، خدا میگه همین که بگین ایمان آوردیم که کافی نیست باید توی سختی و این تضادها ایمان تون رو نشون بدین ، و چقدر الگوهای بی نظیری هستین شما برای من ، خدا حفظ تون عزیزانم
استاد جان و مریم جانم چقدر ما داریم درس می گیریم از این فایل ها ، ممنونم از شما
خدا جونم برای اینکه دیدن این فایل پر از درس و لذت و زیبایی و نوشتن در موردش رو از فضلت روزیم کردی، سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم 💖💖💖
سلام استاد یه سوال راجب خریدن دوره ها دارم که نمیدونستم کجا بپرسم چون یبارم گفتین ایمیلو زیاد چک نمیکنین.
مثلا من بخوام یه دوره ای رو بخرم، میتونم قبلش یکی از کتاب های رویاهایت رو باور داشته باش رو بخرم و بعد با تخفیفی که سایت بعد از خرید اون کتاب میده، اون دوره رو بخرم؟
در خلال زندگی با هزاران پستیوبلندی مواجهیم. زندگی سفری اکتشافی است.
لحظاتی از آن در قلهها سپری میشود و لحظاتی در قعر درههای ناامیدی.🌺❇️
🍁💖 سلام به استاد عزیزم و مریم جان بانوی قدرتمند
و همچنین سلام به همه دوستان و همراهان بهشتی 💚🍁
امروز هم کلی نکته مثبت و اموزنده داشت این فایل برای من
از زمانی که در خونه باز شد و اون بچه ها که تجمع کرده بودند تا اخرش که طناب پاره شد 👌👍
❇️زمانی که من بچه هارو دیدم که همشون جلوی در بودن با خودم گفتم خدای من حتی این حیونا اومدن دنبال گرفتن حقشون
شاید چون از تایم هرروزشون رد شده بوده و غذاشون نبوده اومدن برای دریافت کردن حقشون و گرفتن غذاشون و این چقدر زیباس و برای من درسی که داشت این صحنه این بود که برای گرفتن حقت خودت باید حرکت کنی وگرنه ممکن خیلی ها برای پرداختش هیچ تلاشی نکنند
و این متأسفانه در جامعه ما به وفور دیده میشه، که طرف رفته کار کرده ولی حق زحمه اش رو نگرفته چون یا رودرواسی داشته، یا گفته طرف خودش واریز میکنه،🙄🙄
ولی چیزی که هست طرف مقابل هم میگه خوب خودش بفکر نیست حالا بزار منم چند روزی دیرتر اینکار رو میکنم، این رو به فراوانی دیدم و هرروزه از خیلی ها میشنوم متاسفانه 😔😔
و اصلا حال و روز و شرایط اون بنده خدایی که اومده کار کرده رو در نظر نمیگیرن، و این خیلی زشت و دور از انسانیت هست از نظر من.
پس نتیجه ای که میگیریم اینکه خودمون باید برای دریافت و دفاع از حقوق و حقمون اقدام کنیم و انتظار از کسی نداشته باشیم👌👌💖
❇️نکته بعدی که برام جالب بود این بود که تا یکی از بچه ها حرکت میکرد بقیه به تبعیت از اون بیدرنگ حرکت میکردن، حالا اون ممکن بود بره و تو چاه بیفته اینام همه همون اتفاق براشون میفتاد😑😑
این صحنه برای ما انسانها هم خییلی خییییلی زیاد هست
که از افرادی حمایت میکنیم و افسار زندگی و کارامون رو به دستشون سپردیم و هرکاری اونا میکنن دنبال روی همون میشیم
به هر سمت حرکت میکنند ماهم حرکت میکنیم
حالا این افراد نه متخصص هستند نه تجربه ای دارن.
این صحنه ها در چند وقته اخیر به شدت به چشم میخوره از صف های طولانی در هرجا و مکانی، 😢😢
حتی اکثرا نمیدونن علت اون تجمع چیه ها ولی میرن وامیستن کنار بقیه، بعد از چندین ساعت میفهمن این تجمع بر فرض مثال برای حقوق عقب افتاده فلان ارگان هست، تازه به خودش میاد طرف که عه اینطور بود
من فکر کردم حالا مرغ دولتی هست 🤦♀️🤦♀️🤦♀️🤦♀️😢😢😢😔😔😔
خوب بزرگوار شما انسانی اشرف مخلوقات هستی چون قدرت فکر کردن و حرف زدن و ارتباط برقرار کردنی، حالا بدون لحظه ای تفکر و تعلق که بابا بزار یه سوال کنم ببینم چرا جمع شدن این افراد فقط بهشون پیوستی🥴🥴
حالا این وسط چندساعت وقتت تلف شد، چقد کارهای دیگه ای که میتونستی انجام بدی و مفید باشه عقب افتاد،
و این میشه که زندگیت کلی عقب میمونه، حالا با این اوضاع و احوال انتظار پیشرفت و موفقیت هم داری والا بعیده😏😏😏
❇️نکته بعدی زمانی بود که غذا براشون ریخته شد جوری هجوم بردن و همو پس میزدن هرکی قدرت بیشتری داشت زودتر به غذا میرسید
و اونایی که ضعیف بودن عقب موندن
و بعضا اصلا به اینا هم نزدیک نشدن همون عقب و با فاصله ایستاده بودند.
و این صحنه در زندگی ما انسانها هم خیلی زیاده اولش برای اینکه طرف بخواد بجایی برسه از همون افراد استفاده ابزاری میکنه، برای رشد کردن، برای اسم درآوردن، و وقتی به جایی رسید اصلا اون افرادی که کمک کردن به اون جایگاه برسه رو یادش نمیاد و بدتر از اون حتی به اونا به بدترین نوع ممکن رفتار میکنه و پس میزنه همشون رو.
یادم در یکی از فایلهای استاد این مثال رو زدن
که در یکی از سمینارهاشون فردی میومده و خودنمایی میکرده، و برای شناخته شدن خودشو در کنار استاد و تیم استاد قرار میداده و چند نفری هم ازش پیروی میکردن و حتی روی صحنه دست و پای اون فرد رو بوسیدن و اون رو بت کردن،
و از قضا زمانی که اون شخص به جایگاهی که خواست رسید دیگه اونطرف رو پس زده بود،
و اون فرد هم به قولی شمشیر رو از رو بسته بود برای شکست دادن و خراب کردنش. 😏😏
حالا اگه توی انسان از قبل فکر کرده بودی
جای اون انسان به خدای خودت، و به خودت باور میکردی حالا نیاز بود اینطوری رفتار کنی اخه.
وقتی که برای رشد اون گذاشتی اگه برای خودت میزاشتی خیلی موفق تر شده بودی 👌👌
❇️حالا اون افراد ضعیف مثل این بچه ها که مریم جون گفتن چون زیاد کتک خوردن اعتماد به نفسشون کم شده 😔😔
و این هم تو جامعه و حتی خانواده ها خییلی زیاده
چون در خانواده از همون بچگی شخصیت بچه له میشه، حق حرف زدن ازش گرفته میشه، جلوی جمع خردش میکنن، حالا این بچه میشه یه فرد گوشه گیر منزوی😢
خانواده در بچگی خوشحال از اروم بودن بچش به ظاهر و بدون اینکه بفهمه چه آسیبی به این بچه زده😏😏
بچه بالغ میشه و وارد جامعه میشه
اونجا میشه یه ادم ضعیف که هرکسی میتونه حقشو بخوره، میتونه به راحتی ازش سواستفاده بشه، به راحتی کلاه سرش بره،یه فرد به شدت وابسته و متکی به دیگران و روابطش با کلی مشکل روبرو میشه😔😔😢😢
همون خانواده میگن این چی بود، اخه چته
چی کم گذاشتیم برات
چرا اینقدر بی عورضه ای اخه تا کی میخوای دنبال ما باشی، تاکی خرجتو ما بدیم،
مدام از همه جا طرد و ترک میشه، و اون فرد میشه یه ادم افسرده و از جمع فراری😔😔
باید خییلی مواظب رفتارهامون باشیم و نوع تربیت بچه هامون و نسل های بعدمون💚💚🙏🙏🙏🙏
❇️و نکته بعدی اون باتلاقی بود که برا تراکتور درست شده و با هر تلاش بیشتر و بیشتر فرو میره 😑😑
این دقیقا برای خیلی از انسانها اتفاق میفته در طول زندگی،
وارد یه رابطه اشتباه یا کار غلط میشه که دقیقا عین باتلاقی هست که توش فرو رفته و اصلا متوجه نیست، چون بی نهایت و بدون فکر فقط اعتماد کرده.
تمام افراد اطرافش بهش میگن ولی بخاطر اون اعتماد کردن اصلا توجه نمیکنه.
حالا بعد از اینکه تمام پل های پشت سرش رو خراب کرده، به خودش میاد میبینه تو یه باتلاق گیر افتاده، هرچی دست و پا میزنه بدتر داره فرو میره، چون کسی نداره که بهش کمک کنه و به یاریش بیاد 😔😔
باید اینقدر تلاش کنه تا راهی پیدا بشه
و ممکن این براش خییلی گرون تموم بشه، ممکن به خودش اسیب جدی وارد بشه، 😔😔
❇️ نتیجه مهمی که من گرفتم این بود خدا خییلی خییییلی فرصت های نجات رو برامون فراهم کرده که از باتلاقی که گیر افتادیم نجات پیدا کنیم، هدایتمون میکنه ونجات هم پیدا میکنیم 💚😍😍🙏🙏
و ای کاش قدر این نجات پیدا کردن و هدایت شدن رو بدونیم و براش ارزش قائل بشیم، و قبل از هر اقدامی درست تحقیق کنیم، درست حرکت کنیم، و نشانه های الهی رو خوب درک کنیم 🙏🙏🙏
❇️💖سر آخر، چیزی که به حساب می آید تعداد سالهای زندگی شما نیست
بلکه زندگی ای است که در آن سالها کرده اید💖❇️
باز هم ممنون از استاد عزیزم و مریم جان بابت این همه زحمتی که میکشن
انشاالله که راه درست برای بیرون اوردن تراکتور پیدا میشه خیلی زود و اون امدادهای غیبی براتون میرسه به زودی🙏🙏🙏😍😍😍
🌺❇️هرکس باید طوری زندگی کند که الگویی برای سایرین باشد.❇️🌺
ممنونم از شما دو فرشته دوست داشتنی که بهترین الگوها هستید برای ما 💖💖😍😍
خدایا شکرت ک این فرصت رو بهم دادی تا این قسمت از این سریال زندگی در بهشت ک پر از زیبایی و پر از درس و اگاهی هست هدایت شدم
خدایا شکرت بخاطر این فضای زیبای بهشتمون ک به این مرغ و خروس ها و نگاه کردن ب اونها احساس خوب و عالی بهمون میده
چقدر خندیدم بخاطر این مرغ و خروس وبوقی ها وقتی اومده بودن پشت در و معترض بودن ک غذا رو
واسمون بیارین وقتی ک شروع میکردن به جایی که عادت داشتن ک غذا بخورن اما نبود و بر میگشتن چ صحنه ای فانی بود فقط میخندیدم بهشون یا اون جایی که استاد عزیز داشتن میرفتن واسشون غذا بیارن چطور پشت سر شون شروع کردن ب دویدن خدای من چقدر نگاه کردن ب این مرغ و خروس ها و کارایی که میکنن حال ادم رو خوب میکنه و این حرکات این مرغ و خروس ها یاد ی درسی که استاد تو یکی از جلسهای ثروت بما اموزش دادن ک اگر همه ی طرف دارن میرن پشت سر هم مواظب باش که مث اونا عمل نکنی و خدا رو شکر میکنم از این بدنه جامعه خودم رو جدا کردم و مث اون مرغ و خروس ها سعی میکنم عمل نکنم و اگه همه دارن ی طرف دارن میرن بدونم اون مسیر اشتباهی هست و خلاف اون حرکت میکنم
و ی خدا قوت بشما دو عزیز ک اینقدر ارام و خونسرد دارین حل مسئله میکنیم و از اون چیزی ک دارین میرین توی دل اون تضاد ک بتونید تراکتور هیولا رو بیرون بیارین و وقتی به نتیجه نمیرسین امیدتونو از دست نمیدین و غر نمیزنید سعی میکنید با ارامش به کارتون ادامه بدین
اما میشه درسی گرفت از این تراکتور هیولا ک توی باتلاق گیر افتاده
قبل از اومدن به این مسیر زیبا و هدایت شدن ب سایت قبلا مث همین تراکتور توی باتلاق گیر کرده بودیم و هر چی به جلوتر میرفتیم با اون باورهای خرابی که بخورد ذهنمون داده بودن هر روز داشتیم میرفتیم توی باتلاقی که خودمون درست کرده بودیم اما خدارو هزارن میلیارد بار شکر وقتی شروع کردیم به روی خودمون کار کردن هر روز از اون باتلاقی که واسه خودمون ساخته بودین اومدیم بیرون و اگه نخوایم ادامه بدیم و بیخال بشیم و نخوایم روی خودمون و باورهامون کار کنیم و عمل نکنیم هر روز میریم پایین و پایین تر
اما این تلاش استاد عزیز و با ارامشی ک دارن ک میخوان تراکتور بیرون بیارن همین رو نگاه کنیم توی اموزشهاش استاد عزیز ک چ توی فایلهای دانلودی و محصولات دارن بما این اموزش رو میدن ک فقط عمل کنید و روی خودتون و باورهاتون کار کنید تا نتیجه بگیرین
سلام استاد
خدا قوت برای این تلاشی برای بیرون اوردن تراکتور انجام میدید
در حالی ما داریم این قسمت از سریال زندگی در بهشت رو نگاه میکنم، حداقل این اتفاق برای بیست روز تا یک ماه پیش هست(نسبت به گفته هاتون و پستهای اینستاگرامتون) و صدرصد شما این مسئله رو حل کردین
و پشت سر گذاشتین
استاد من وقتی اتفاقهایی که براتون میفته رو میبینم، همون لحظه کلی ایده به ذهنم میاد چیکار کنم اون لحظه
به نظر من یه همچنین اتفاقهایی که میفته رو توی اینستا با بچه های گروه عباسمنش به اشتراک بزارید و هر کسی یه ایده ای میاد به ذهنش و بهتون میگه و شاید برای بهبود کارتون به کارتون بیاد و کمک کنه
مثلا برای همچنین مسئله ای،ایده ای که به ذهن من اومد بعد کلی تلاش که شما انجام دادید
این بود که یه طناب که یه طرفش به قسمت پایین نزدیکترین درخت گره خورده و طرف دیگه طناب رو به قسمت بازوی تراکتور در حالی تا آخرین حالتش باز گره میزدم و از اهرمش استفاده میکردم تا با گاز دادن به تراکتور به سمت جلو بازوی تراکتور رو هم شروع به بستن یا جمع کردن میکردم تا بیرون بیاد
البته نمیدونم میشه یا نه ولی خوب اینم یه ایده اس
و اگه تعداد دوستان دیگه ای هم که ایده بدن، از ترکیب این ایده ها میشه به راحت ترین شکل مسئله رو حل کرد
شغل خود من نجاری هست و با تمام ابزارهایی کار میکنید آشنا هستم،و تمام قسمتهای زندگی در بهشت رو نگاه کردم،خیلی از ابزارهایی که دارید کارایی زیادی داره و با بعضی ابزار خوب کار نمیکنید،احتمالا دوستان نجار زیادی عضو این سایت هستن، و نبست به آموزه هایی از شما میگیریم،شاید ما بتونیم در این موارد به شما اطلاعات بدیم
خیلی دوستون دارم
خیلی حال میکنم از بابت این رابطه ای که با همسرتون دارید
الگوی زندگی من هستید،لذت میبرم از دیدن سریال زندگی در بهشت،واقعا بسیار کاربردی بوده تو زندگیم
با آرزوی شادی روز افزون برای استاد و همسرشون و تمام بچه های عباسمنش
به نام خداوندی که منو هدایت کرد به این خانواده صمیمی😍
سلام به استاد عزیزم و مریم گلم و به همه بچه ها
سومین روزه که دارم رو خودم کار میکنم وقتی صبح از خواب بیدار شدم خیلی سبک بال بودم وقتی وارد سایت شدم زندگی در بهشت ۱۱۵ چقدر حس خوبی بهم داد وای خدای من شکر شکر شکر چقدر مرغ خروسا توجه منو جلب کرد چقدر راحت میشه با همه موجودات رو زمین ارتباط برقرار کرد مریم جان عزیز اینقدر قشنگ صحبت میکنن به من اینقدر انگیزه دادن چقدر خوبه که همه چیزو زیبا ببینی وااااای خدای من اونجا بهشته بهشته چقدر عشق صمیمی بین شما هست چقدر راحت زندگی میکنید چقدر راحت همه کارا رو می سپارید به خدا و میگید هدایت میشیم امروز خیلی درس گرفتم ایمان به خدا و اینکه میشه با صبر و شکیبایی راحت راحت زندگی کرد الان که دارم دیدگاهمو می نویسم ساعت ۸:۳۰ چقدر با دیدن این فایل وبا نوشتن خواسته هام چقدر اتفاق های خوبی افتاده واسم خدایا ممنونتم خداجونم هزاران هزار بار شکر ایشالا تنتون سلامت دلتون شاد باشه بهترین استاد روی زمین و مریم جان عزیزم دوستون دارم 😍😘
با سلام خدمت تمام دوستان
استاد تلاش شما برای بیرون آوردن تراکتور تحسین میکنم و اگر من به جای شما باشم راحترین کار را انجام میدادم ویک یدک کش خبر میکردم و هزینه آن دا پرداخت میکردم ولی شما بخاطر اینکه به دنیال حل مسائل بیشتر و بیشتر هستید خودتان دستکار شدید و برای در آوردن تراکتور بدون هیچ نگرانی تلاش میکنید هر چند از قبل شما به این باور رسیدید که من این کار را با موفقیت به انجام میرسانم واین همان رمز شروع هر کاری است که شما دارید باور و باور
سلام به استاد عزیزم و مریم جان خوش قلب و با نمک
واااااااای من فقط اولش خندیدم چقدر این پرنده ها با مزه اند و دوست دارن همه چیو تجربه کنن موتور سواری ماشین سواری 😂😂😂😂😂
واقعا که روحیه و نشاط خاصی به پارادایس دادن
منو پسر ۹ ساله ام قسمتهای جدیدزندگی در بهشت رو از دست نمیدیم فوق العاده است
پسرم عرفان تک تک کارهای استاد رو با امکاناتی که خودمون داریم انجام میده مثلا اره دستی بر میداره و میره شاخ و برگ هرز فضای سبز در مجتمع مون رو اره میکنه شب که میشه باهاشون آتیش روشن میکنه و توی آتیش سیب زمینی آتیشی میپزه😋😍
خودم هم با ترکیب کردن سبزیجاتی که تو خونه دارم پیازچال درست میکنم😋 و یا آش رشته روی آتیش میپزم 😋و کل بچه های مجتمع هم میان و کلی لذت میبریم خلاصه که فضای سبز در خونه ما شده پارادایس 😂😂😂😂
دارم روی خودم کار میکنم که مثل استاد تا اونجایی که امکان داره مسایلی که پیش میاد رو خودم حل کنم و تا میشه دست از تلاش بر ندارم و از پس هر کاری بر بیام عرفانم همین شیوه رو پیش گرفته و کار براش نشد نداره
خیلی حس قشنگیه و خییییییییلی خوشحالم که پسرم از استاد الگو برداری میکنه و هر روز صبح که بیدار میشه حرف اولش اینه که مامان عباسمنش فایل جدید نگذاشته
تنها کاری که هنوز نکرده ولی داره پافشاری میکنه که انجام بده درست کردن قفس تو بالکن خونه و آوردن پرنده هست که واقعا موندم با این ایده اش چکار کنم 😅😅😅
سلام سلام . اینقدر خودتو اذیت نکن نیروی کمکی احتیاج داری زنگ بزن یک چرثقیل کوچک بیاذ اینو درآوردی چمن زن چکار میکنی اصل اینه که چوب وطناب دور چرخی که دیفرانسیل داره ببندی در ضمن فکر کنم این تراکتور نیروی کمکی داره همان دنده کمک . کم کم داری تجربه میکنی ولی فکر میکنم با این رانندگی شما یه روزی تراکتور میبری داخل دریاچه . چرخ جلوکه توی گل رفت نباید دیگه جلوتر بری . ایست وعقبکرد . ازدنده کمک استفاده نمیکنی عزیزم ؟؟!!!!!
انشاالله درست میشه خدانگهدارتان
به نام خالق زیبایی آفرین شاد و هدایتگر…
سلام به اهالی پارادایس خانم و آقای دوست داشتی سریال محبوب و زندگی زیبا کن
سلام به اهالی این سایت و اهل دل های هدایت شده به این مسیر پر از شگفتی و زیبایی…
من امروز قبل از اینکه از رختخواب پاشم، یهو دلم خواست که سایت رو چک کنم. تو صفحه اول قسمت جدید نیومده بود…همینطوری که قسمت های دیگه سایت هم سر زدم یک حسی گفت برو داخل فایل اصلی سریال زندگی در بهشت. منم گفتم چشم رفتم. وای چه کیفی کردم اونجا بود اما هنوز رو صفحه اول نیومده بود نمیدونم شاید هم همون لحظه که من دوباره نگاه کردم اومد روی سایت…
فکر کنم اگر اینجوری باشه من اولین نفر بودم که عکس این قسمت ۱۱۵ رو دیدم. یعنی چقدر ذوق زده شدم و چه عکس باحالی… استاد با یک قیافه ملوس و بچگانه با اون سویشرت و کلاهی که به سر داشت و یک لبخند جالب و خاص…قیافه و استایل استاد روی موتور یک طرف اون بوقی و مرغ هم یک طرف که پشت موتور بودن. و کلی کله دیگه که تو این تصویر دیده میشد.
با خودم گفتم نکنه استاد بچه های خوب پارادایس رو با موتور یک دوری داده به عنوان جایزه شون…کلی تو دلم با خودم از پیش داوری های در لحظه ام خنده ام میگرفت و کلی به شادی درونی ام مضاعف کرد دیدن این تصویر و این لحظه یهویی که مصادف شد با لحظه قرار گرفتن فایل روی سایت…خدایا چه انرژی باید آدم از درون داشته باشه که گرسنگی رو بیخیال بشه و فقط از درون شاد باشه و کیف کنه با خودش.
در همین موقع ها بود که با یک اهنگ فکر کنم شمالی که خیلی قر داشت منجر شدم آقای همسر هم بیدار بشه، اونم چشم بسته قر داد و با رقص پاشد…وای خدای من الان که مینویسم خودم ذوق میکنم…
بهش بعد سلام گفتم عزیزم اومــــده… خودش فهمید منظورم قسمت ۱۱۵ بود.
من و آقای همسر که البته ایشون لطف کرد با لپ تاپ دانلود کرد، در حین صبحانه خوردن این قسمت رو دیدیم و کلی کیف کردیم…
ایشون که سریع رفت سراغ کامنت گذاشتن. من به خودم قول داده بودم که اول الویت مهم و ضروری ام را انجام بدهم بعد با خیال تخت تخت برم سراغ نوشتن. (آخه امروز قرار هست یک دوست خیلی خیلی قدیمی بیاد خونمون، دوست دوران دانشگاهم، که هفته پیش تعارف زدم و امروز عملی اش کردیم و ایشون الان تو راهه) هی گفتم بذار بیاد بعد عصر بعد دوباره دیدن بنویسم دلم نیومد این احساسم رو ننویسم.
کلی با خودم می رقصیدم الانم با قر دارم تند تند تایپ میکنم. تا هر کجا که بشه….
مردم شهر بهوشید و بکوشید و بخندید
خدا هست و خدا هست و خدا هست
با ایمان و تواضع بنویسید که خدا هست و خدا هستو خدا هست….
وای که چقدر شادم…
این قسمت و دیدن این وجد مرغ ها و بچه های باحال پارادایس خیلی زیبا بود، خیلی پر از شادی و پر از زندگی بود. پر از عشق و پر از خواسته و امید بود…
………………….
یک وقفه چندین ساعته داشتم در نوشتن این دیدگاه دوستم اومد و کلی چند ساعتی باهم خوش گذروندیم و لذت بردیم.
وای که چقدر سورپرایز شدم هم از دیدنش و اتفاقات خوبو بدش و قوانین رو در ذهنم مرور کردم هم یک هدیه فوق العاده ارزشمند دریافت کردم.
یه تابلو معرق کاری
بسم
الله
الرحمن
الرحیم
یک تابلو با هنردست خودش.
(وقتی که داشتم کادو رو باز میکردم و چون تابلو بود که یک تابلو هست با خودم میگفتم اگر معرق هست کاش و ان یکاد نباشه…. )
چقدر تحسینش کردم چقدر ذوق زده شدم و چقدر لذت بردم و الان که رو دیوار خونه زدیمش چقدر حس عالی داره این تابلو…یک کار خونگی واسه خودش ایجاد کرده معرق کاری و درست کردن یک اثر هنری و درست تابلوهای ارزشمند…خداجون شکرت بخاطر این همه نعمت و زیبایی و فراوانی.
واقعا این قسمت ۱۱۵ رو هنوز نشده دوباره ببینم ولی واقعا احساسم مثل همون پرنده هایی هست که به دنبال صاحب هاشون با ذوق اینور و اونور میرن شده.
مثل پرنده ایی که میره پشت در خونه صاحبش جایی که میدونه میشه اونجا پیداش کرد. منم مثل پرنده ایی هستم در خونه صاحبم خالقم میرم جایی که یادش گرفتم بیشتر اونجاست چون اونجاها بیشتر دیدمش(میدونین خالق مون اکثرا کجاهاست. همه جا و هیچ جا، در جایی که قلبمون حس کنه ولی نمیتونیم بگیم کجای قلب مون، جایی که عقل مون تسلیم میشه و میگه خدایا آخه چطوری و منطقش خلع سلاح میشه و گوش به فرمان و مطیع، یک جایی هست که نمیشه گفت کجاست همه جا هست و در همه چیز میشه پیداش کرد و همیشه هست و بوده و خواهد بود….وای که چقدر عاشقانه خدا جون دوستت دارم)
من مثل اون پرنده ایی که با کلی امید چشم به راه صاحبش هست تا بهش روزی بده تا بهش توجه کنه تا هدایتم کنه تا نشانه هاش رو ببینم تا هر لحظه حضورش رو حس کنم. من مثل ذوق و شوق پرنده هایی هستم که در لحظه فقط یک هدف دارن دویدن و رسیدن و دنبال کردن و ناامید نشدن….خدایا چقدر این طبیعتت با من داره حرف میزنه. چقدر که من دارم دوباره عاشقی کردن رو یاد میگیرم و بزرگ میشم و چقدر که احساس خوب عین یک اتفاق خوب در دلت غوغا به پا میکنه و تو رو به رقص وا میداره…خدایا عاشق ترم کن، لایق ترم کن ، آسون ترم کن، سر به راه تر و تسلیم تر و ….کن.
خدایا منو آنچنان حلال مسائل خودم بکن که جز خودت در خونه هیچکسی نرم…
خدا جون به بدنم اینقدر زیبا تغذیه میرسونی که بدنم لاجرم انتخابی نداره جز هماهنگ تر بودن با تو و داشتن سلامتی و حس ناب.
خدا جون چقدر کریمی…یادمه یک زمانی اوس کریمم بودی. میخوام که اوس کریمم بشی از نوع پایدارش.
خدا جون من تراکتور ها دارم که در گل گیر کرده و راه حل ها رو از تو میخوام. من حرکت میکنم اما تو راه رو نشونم بده. این توقف ها بهونه است تا بیشتر یاد تو بیفتم بیشتر با تو زمان و وقت بگذرونم. تا از تو بخواهم که کمکم کنی که یاورم باشی…
خدا جونم این زندگی در بهشته حاصله یک عشقه و بهشتی که تو وعده داده بودی چقدر زیبا خود نمایی میکنه در همین حوالی احساس من و منطقم که میگه بله درسته….
خدایا دوستت دارم و دوست می دارم تمام تو را که به شکل استاد مریم و دوستان و همسر و … خودتو نمایان میکنی و با من حرف میزنی. با دلم با درونم با آگاهی هایم حرف میزنی و منو راهنمایی میکنی. خدایا شکرت که شکر گزاری هر لحظه و ثانیه برایت کم است. شکرت میکنم بخاطر این قلبی که بخاطر شکر گزاری کردن بخاطر خالقش سر از پا نمیشناسه و به تپش های خودش به قدری محکم تر میکوبد که فکر میکنم قلبم داره شکر گزاری میکنه نه من….خدایا عاشقانه و خالصانه و با تمام احساسم شکرت شکرت شکرت….
بســـم
الـلـــــه
الرحمـــن
الرحیـــــم
خدای من
عشق من
من دیوانه ی این عشق بی نهایتت شدم قلب نازنینم
چقدر چقددر زیباترین نوشتی چقدر عاشق این اتصال نابتم چقدر با تمام وجودم این ارامشت این عشق بی نهایتت رو با تمام قلبم تحسینتون میکنم خدای من چقدر با تمام قلبم این اتصال نابت رو با تمام وجودم تحسینت میکنم عزیزدلم چقدر خدارو هزاران بارشکر میکنم که هرلحظه هدایتمون میکنه به سمت زیبایی ها و نعمت ها و بی نهایت فراوانیی های بیشترش خدارو هزاران برشکر میکنم که هرلحظه عاشقانه هدایتمون میکنه به درک عمیق تر و بی نهایت بهتر جای جای قوانینش خدا من شکرت هزاران بارشکرت هزاران بارشکرت چقدر قلبم پرواز داد چقدر عاشق این عشق نابتم فهیمه ی نازنینم با تمام وجودم تحسینت میکنم برای این صلح بی نظیرت
الهی که هرلحظه غرق عشقق غرق ارامش و لذت بی نهایتش غرق بی نهایت نعمت هاا و فراوانی های ناش باشی
الهی که هرلحظه هدایت نور جاریه زندگیت باشد جان من
سلام الای عزیز
سلام به پرنسس زیبا و شاکر و دوست داشتنی ام
سلام به شما دوست عزیز و زیبا نگرم
چقدر ممنونم از شما که برام کامنت گذاشتی.
چقدر ممنونم که دارمت و هستی و چقدر این به این دوستی ناب در این سایت و مکان توحیدی افتخار میکنم.مهم نیست من کجا هستم و شما کجا…مهم اینه در یک نقطه به زیبایی به هم میرسیم و انگیزاننده و یاد اوری کننده های خوبی شدیم برای هم. این یعنی اند دوستی و صفا و من به این دوستی افتخار میکنم.
خدایی داریم که همه جا هست و خدایی که هدایتگر هدایت شدگان است،خدایی که فقط باید از ته قلب مون باورش کنیم.خدایی که حتی در این نوشته های من و شما و استاد و هزاران نفر دیگه جاری هست اما به قدر فهم هرکسی و این عالی ترین عدالته….واقعا خدارو هزاران بار شکر
بازهم ممنونم که باعث شدی باهم شکرگزار باشیم و باهم و به هم عشق و دوستی نثار کنیم.
ارادتمند تو فهیمه …
سلام دوست مهربان و گرامی چقدر کامنت زیبات بهم احساس خوبی داد بخصوص اون جاهایی که نام زیبای خداوند رو بر زبان آوردی قصد نداشتم برا کامنت شما نظر بذارم اما از اون جایی که بیت شعر خوب حامد همایون که میگه خدا هستو خدا هست درسته که این کلمات و جمله ها جدید نبودن اما فرکانسشون برام جدید بود فکرکنم فهیمه پژوهنده بودی اگه درست گفته باشم ممنون از کامنتی با احساس خوب و باور به وجود خداوند گذاشتی ،،
سلام و عرض ارادت به شما سجاد طبسی نژاد عزیز
ممنون که برام کامنت گذاشتی و یاداور اون فرکانس شدی و این حس رو گرفتی…واقعا اون روز که نوشتم فقط با عشق نوشتم نه مثل همیشه اون آهنگ رو گوش میدادم ونه برام تکراری بود. چون بودن خدا رو تک تک سلول هایم فریاد میزدد و با شوقی ویژه فقط مینوشتم.
چقدر خوب اشاره کردی که جملات جدید نبود اما فرکانسش جدید بود و خودمم این حس رو دارم وقتی دوباره دیدگاهم رو میخونم…
پس واقعا ما موجوداتی فرکانسی هستیم.
موجوداتی که تکرار روزگار نباید ما رو به اشتباه بندازه و باید فرکانس هامون رو همیشه در این تکرار ارتقا بدیم و خالص کنیم…
بله من فهیمه پژوهنده هستم و در پروفایلم داستان آشنایی و علت نامم رو نوشتم و فعلا با این عکس و نام در سایت هستم. اما به محض اینکه بشه که بشه با نام و عکس خودم در سایت ادامه میدم و تغییر میدم چون تغییراتی رو که میخوام کرده ام.
ممونم که هستین و دوستانی چون شما را دارم.
سجاد عزیز برایت بهترین فرکانس ها را خواهانم…پس بسازشون و برامون بنویس.
ارادتمند شما فهیمه …
به نام تنها فرمانروای جهانیان، رب هدایتگر وهاب من
سلام
سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه با هدایت و حمایتش مرا در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.
خدای من ، مرغ و خروسا اومدن دنبال غذا، می گن آهای اهالی خانه ما گرسنه ایم.
خدای من ببین چقدر زیباست ، هر کدومشون یک رنگ ، یک مدل و یا سایز مختلف ، خدایا شکرت برای این همه تنوع و زیبایی.
ماشاالله چقدر بزرگ شدن و چقدر زیاد و زیبان، خدای من ببین چطوری می دوئن. خدایا شکرت شکرت شکرت
خدایا شکرت برای وسعت بی نظیر پرادایس که برای آوردن دانه نیاز به وسیله ایاب و ذهاب هست.
یک درس توحیدی گرفتم از این مرغ و خروسا ، اینکه حتی یک لحظه هم شک نمی کنند که ممکنه استاد یا مریم جان براشون دونه نریزن، حتی یک لحظه هم ما امید نمی شن و جایی دیگه دنبال غذا نمی گردند، از خودم می پرسم تو که از زمانی که حتی توی شکم مادرت بودی و خدا از طریق بند بافت روزی ترو می رساند تا الانشده گرسنه بمونی، شده چیزی رو بخوای و بهش نرسی. همین الان من دارم توی شرایطی زندگی می کنم که خودم خواستم، خوب این روزی رسان وهاب رو هر لحظه باید ستایش و حمد کرد. هر لحظه باید ازش سپاسگزاری کرد . خدا جونم عاشقتم عاشقتم عاشقتم
استاد ببینید انرژی تون چقدر مثبته و اون مرغ و بوقلمونه پریدن روی موتور، این مرغ و خروسا ورای دونه و غذا به خاطر انرژی مثبت شما هم هست که همه جا دنبال تون میان.
یعنی دیوانه این پشتکار و تمرکز لیزری مرغ و خروسا شدم، حتی یک لحظه هم از خواسته شون دور نشدن و تا رسیدن به خواسته شون ادامه دادن.
یک نکته مهمی هم داره، این پیروی کردن از همدیگه است ، اینا همون اکثریتن که کافیه یکی دوتا یک مسیری رو برم بعد همه به دنبالش میرند، بدون تفکر ، بدون تعقل، اینا همون اکثریت جامعه ام که خدا میگه اینا لایعقلون هستند، اکثرهم لا یتفکرون هستند ، این قسمت بازم داره همزمان این درس رو بهم میده که به جای دنبال بقیه رفتن ، به دنبال سبک شخصی خودم باشم
من عاشقتم مریم جان با این اسمای خوشگلی که برای بوقی و بوقه گذاشتی
خدای من من عاشق اون دوتا داک خوشگل مون شدم صحنه ۵:۲۰ ایستادن و منقارهاشون به هم می رند ، فکر کنم اینجوری بهم خوشحالی شون رو نشون می دادن.
خخخخخ کلی هم به جوراب شلواری جورج خندیدم، الله اکبر از خلقت خدا چقدر زیباتر هر کدوم رو به شکلی نقاشی کرده، به بزرگی خودش قسم کافیه ما هم دفتر زندگی مون رو بدیم تا برام نقاشی کنه، تسلیم تسلیم هر چی که الهام می کنه رو انجام بدیم ، اون وقت می بینیم که خدا کار نمی کنه ، شاهکار می کنه. خدایا شکرت شکرت شکرت
به به ، چه صبحانه خوشمزه ای، و خوشگلی، نوش جونتون عزیزای دلم
خدایا شکرت شکرت شکرت که امروز روز رحمت الهیه 😍😍😍
و قرار بریم سراغ پروژه نجات تراکتور، با کلی باورهای عالی
امروز روز رحمت الهیه
خدا کمک مون می کنه
خدا نیروهای امدادیش رو می فرسته به کمک مون
نیروی مسلح به امداد غیبی
از نیروی خداوند کمک بگیریم
من دلم خیلی روشنه که این راحت در میاد
خداوند انرژیش رو در همین چوبی که داری می اندازی اینجا، بخشیش رو در خودت ، بخشیش رو در فرمان ، بخشیش رو در قدرت تراکتور، بخشیش رو در این اهرم، خلاصه در هر کدوم انرژی که به اندازه ۲۰۰ ، ۳۰۰ تا آدم هستن ذخیره کرده.
ببین خدای هدایتگرم چقدر باورهای توحیدی عالی داره بهمون یاد میده ، داره هر لحظه از هزاران طریق ما رو هدایت می کنه و میگه به من توکل کنید ، فقط و فقط روی من حساب کنید ، خدایا شکرت شکرت شکرت
و درس بزرگی هم که بازم اینجا می گیریم اینکه وقتی اینقدر مصمم می ریم برای انجام کاری ، و نتیجه دلخواه ما حاصل نمیشه ، مهم از تمام تصمیم ها و نتایج واکنش بعد ماست که آیا می تونیم ذهن مون رو کنترل کنیم ؟ می تونیم تمرکزمون رو ببریم روی زیبایی ها ؟ می تونیم احساس مون رو خوب کنیم؟
اینجاست که ایمان واقعی مون رو نشون میدیم ، خدا میگه همین که بگین ایمان آوردیم که کافی نیست باید توی سختی و این تضادها ایمان تون رو نشون بدین ، و چقدر الگوهای بی نظیری هستین شما برای من ، خدا حفظ تون عزیزانم
استاد جان و مریم جانم چقدر ما داریم درس می گیریم از این فایل ها ، ممنونم از شما
خدا جونم برای اینکه دیدن این فایل پر از درس و لذت و زیبایی و نوشتن در موردش رو از فضلت روزیم کردی، سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم 💖💖💖
در پناه خدا در تمام جوانب زندگی موفق باشید 🌹🌹🌹
سلام استاد یه سوال راجب خریدن دوره ها دارم که نمیدونستم کجا بپرسم چون یبارم گفتین ایمیلو زیاد چک نمیکنین.
مثلا من بخوام یه دوره ای رو بخرم، میتونم قبلش یکی از کتاب های رویاهایت رو باور داشته باش رو بخرم و بعد با تخفیفی که سایت بعد از خرید اون کتاب میده، اون دوره رو بخرم؟
🌺❇️استحاله و تغییر، نوعی فرایند است.
در خلال زندگی با هزاران پستیوبلندی مواجهیم. زندگی سفری اکتشافی است.
لحظاتی از آن در قلهها سپری میشود و لحظاتی در قعر درههای ناامیدی.🌺❇️
🍁💖 سلام به استاد عزیزم و مریم جان بانوی قدرتمند
و همچنین سلام به همه دوستان و همراهان بهشتی 💚🍁
امروز هم کلی نکته مثبت و اموزنده داشت این فایل برای من
از زمانی که در خونه باز شد و اون بچه ها که تجمع کرده بودند تا اخرش که طناب پاره شد 👌👍
❇️زمانی که من بچه هارو دیدم که همشون جلوی در بودن با خودم گفتم خدای من حتی این حیونا اومدن دنبال گرفتن حقشون
شاید چون از تایم هرروزشون رد شده بوده و غذاشون نبوده اومدن برای دریافت کردن حقشون و گرفتن غذاشون و این چقدر زیباس و برای من درسی که داشت این صحنه این بود که برای گرفتن حقت خودت باید حرکت کنی وگرنه ممکن خیلی ها برای پرداختش هیچ تلاشی نکنند
و این متأسفانه در جامعه ما به وفور دیده میشه، که طرف رفته کار کرده ولی حق زحمه اش رو نگرفته چون یا رودرواسی داشته، یا گفته طرف خودش واریز میکنه،🙄🙄
ولی چیزی که هست طرف مقابل هم میگه خوب خودش بفکر نیست حالا بزار منم چند روزی دیرتر اینکار رو میکنم، این رو به فراوانی دیدم و هرروزه از خیلی ها میشنوم متاسفانه 😔😔
و اصلا حال و روز و شرایط اون بنده خدایی که اومده کار کرده رو در نظر نمیگیرن، و این خیلی زشت و دور از انسانیت هست از نظر من.
پس نتیجه ای که میگیریم اینکه خودمون باید برای دریافت و دفاع از حقوق و حقمون اقدام کنیم و انتظار از کسی نداشته باشیم👌👌💖
❇️نکته بعدی که برام جالب بود این بود که تا یکی از بچه ها حرکت میکرد بقیه به تبعیت از اون بیدرنگ حرکت میکردن، حالا اون ممکن بود بره و تو چاه بیفته اینام همه همون اتفاق براشون میفتاد😑😑
این صحنه برای ما انسانها هم خییلی خییییلی زیاد هست
که از افرادی حمایت میکنیم و افسار زندگی و کارامون رو به دستشون سپردیم و هرکاری اونا میکنن دنبال روی همون میشیم
به هر سمت حرکت میکنند ماهم حرکت میکنیم
حالا این افراد نه متخصص هستند نه تجربه ای دارن.
این صحنه ها در چند وقته اخیر به شدت به چشم میخوره از صف های طولانی در هرجا و مکانی، 😢😢
حتی اکثرا نمیدونن علت اون تجمع چیه ها ولی میرن وامیستن کنار بقیه، بعد از چندین ساعت میفهمن این تجمع بر فرض مثال برای حقوق عقب افتاده فلان ارگان هست، تازه به خودش میاد طرف که عه اینطور بود
من فکر کردم حالا مرغ دولتی هست 🤦♀️🤦♀️🤦♀️🤦♀️😢😢😢😔😔😔
خوب بزرگوار شما انسانی اشرف مخلوقات هستی چون قدرت فکر کردن و حرف زدن و ارتباط برقرار کردنی، حالا بدون لحظه ای تفکر و تعلق که بابا بزار یه سوال کنم ببینم چرا جمع شدن این افراد فقط بهشون پیوستی🥴🥴
حالا این وسط چندساعت وقتت تلف شد، چقد کارهای دیگه ای که میتونستی انجام بدی و مفید باشه عقب افتاد،
و این میشه که زندگیت کلی عقب میمونه، حالا با این اوضاع و احوال انتظار پیشرفت و موفقیت هم داری والا بعیده😏😏😏
❇️نکته بعدی زمانی بود که غذا براشون ریخته شد جوری هجوم بردن و همو پس میزدن هرکی قدرت بیشتری داشت زودتر به غذا میرسید
و اونایی که ضعیف بودن عقب موندن
و بعضا اصلا به اینا هم نزدیک نشدن همون عقب و با فاصله ایستاده بودند.
و این صحنه در زندگی ما انسانها هم خیلی زیاده اولش برای اینکه طرف بخواد بجایی برسه از همون افراد استفاده ابزاری میکنه، برای رشد کردن، برای اسم درآوردن، و وقتی به جایی رسید اصلا اون افرادی که کمک کردن به اون جایگاه برسه رو یادش نمیاد و بدتر از اون حتی به اونا به بدترین نوع ممکن رفتار میکنه و پس میزنه همشون رو.
یادم در یکی از فایلهای استاد این مثال رو زدن
که در یکی از سمینارهاشون فردی میومده و خودنمایی میکرده، و برای شناخته شدن خودشو در کنار استاد و تیم استاد قرار میداده و چند نفری هم ازش پیروی میکردن و حتی روی صحنه دست و پای اون فرد رو بوسیدن و اون رو بت کردن،
و از قضا زمانی که اون شخص به جایگاهی که خواست رسید دیگه اونطرف رو پس زده بود،
و اون فرد هم به قولی شمشیر رو از رو بسته بود برای شکست دادن و خراب کردنش. 😏😏
حالا اگه توی انسان از قبل فکر کرده بودی
جای اون انسان به خدای خودت، و به خودت باور میکردی حالا نیاز بود اینطوری رفتار کنی اخه.
وقتی که برای رشد اون گذاشتی اگه برای خودت میزاشتی خیلی موفق تر شده بودی 👌👌
❇️حالا اون افراد ضعیف مثل این بچه ها که مریم جون گفتن چون زیاد کتک خوردن اعتماد به نفسشون کم شده 😔😔
و این هم تو جامعه و حتی خانواده ها خییلی زیاده
چون در خانواده از همون بچگی شخصیت بچه له میشه، حق حرف زدن ازش گرفته میشه، جلوی جمع خردش میکنن، حالا این بچه میشه یه فرد گوشه گیر منزوی😢
خانواده در بچگی خوشحال از اروم بودن بچش به ظاهر و بدون اینکه بفهمه چه آسیبی به این بچه زده😏😏
بچه بالغ میشه و وارد جامعه میشه
اونجا میشه یه ادم ضعیف که هرکسی میتونه حقشو بخوره، میتونه به راحتی ازش سواستفاده بشه، به راحتی کلاه سرش بره،یه فرد به شدت وابسته و متکی به دیگران و روابطش با کلی مشکل روبرو میشه😔😔😢😢
همون خانواده میگن این چی بود، اخه چته
چی کم گذاشتیم برات
چرا اینقدر بی عورضه ای اخه تا کی میخوای دنبال ما باشی، تاکی خرجتو ما بدیم،
مدام از همه جا طرد و ترک میشه، و اون فرد میشه یه ادم افسرده و از جمع فراری😔😔
باید خییلی مواظب رفتارهامون باشیم و نوع تربیت بچه هامون و نسل های بعدمون💚💚🙏🙏🙏🙏
❇️و نکته بعدی اون باتلاقی بود که برا تراکتور درست شده و با هر تلاش بیشتر و بیشتر فرو میره 😑😑
این دقیقا برای خیلی از انسانها اتفاق میفته در طول زندگی،
وارد یه رابطه اشتباه یا کار غلط میشه که دقیقا عین باتلاقی هست که توش فرو رفته و اصلا متوجه نیست، چون بی نهایت و بدون فکر فقط اعتماد کرده.
تمام افراد اطرافش بهش میگن ولی بخاطر اون اعتماد کردن اصلا توجه نمیکنه.
حالا بعد از اینکه تمام پل های پشت سرش رو خراب کرده، به خودش میاد میبینه تو یه باتلاق گیر افتاده، هرچی دست و پا میزنه بدتر داره فرو میره، چون کسی نداره که بهش کمک کنه و به یاریش بیاد 😔😔
باید اینقدر تلاش کنه تا راهی پیدا بشه
و ممکن این براش خییلی گرون تموم بشه، ممکن به خودش اسیب جدی وارد بشه، 😔😔
❇️ نتیجه مهمی که من گرفتم این بود خدا خییلی خییییلی فرصت های نجات رو برامون فراهم کرده که از باتلاقی که گیر افتادیم نجات پیدا کنیم، هدایتمون میکنه ونجات هم پیدا میکنیم 💚😍😍🙏🙏
و ای کاش قدر این نجات پیدا کردن و هدایت شدن رو بدونیم و براش ارزش قائل بشیم، و قبل از هر اقدامی درست تحقیق کنیم، درست حرکت کنیم، و نشانه های الهی رو خوب درک کنیم 🙏🙏🙏
❇️💖سر آخر، چیزی که به حساب می آید تعداد سالهای زندگی شما نیست
بلکه زندگی ای است که در آن سالها کرده اید💖❇️
باز هم ممنون از استاد عزیزم و مریم جان بابت این همه زحمتی که میکشن
انشاالله که راه درست برای بیرون اوردن تراکتور پیدا میشه خیلی زود و اون امدادهای غیبی براتون میرسه به زودی🙏🙏🙏😍😍😍
🌺❇️هرکس باید طوری زندگی کند که الگویی برای سایرین باشد.❇️🌺
ممنونم از شما دو فرشته دوست داشتنی که بهترین الگوها هستید برای ما 💖💖😍😍
در پناه الله
همیشه شاد باشین و سرفراز🙏🙏💚💚😘😘😘
عاااشقتونم😘😘💖💖
بنام فرمانروای کل جهان هستی
خدایا شکرت ک این فرصت رو بهم دادی تا این قسمت از این سریال زندگی در بهشت ک پر از زیبایی و پر از درس و اگاهی هست هدایت شدم
خدایا شکرت بخاطر این فضای زیبای بهشتمون ک به این مرغ و خروس ها و نگاه کردن ب اونها احساس خوب و عالی بهمون میده
چقدر خندیدم بخاطر این مرغ و خروس وبوقی ها وقتی اومده بودن پشت در و معترض بودن ک غذا رو
واسمون بیارین وقتی ک شروع میکردن به جایی که عادت داشتن ک غذا بخورن اما نبود و بر میگشتن چ صحنه ای فانی بود فقط میخندیدم بهشون یا اون جایی که استاد عزیز داشتن میرفتن واسشون غذا بیارن چطور پشت سر شون شروع کردن ب دویدن خدای من چقدر نگاه کردن ب این مرغ و خروس ها و کارایی که میکنن حال ادم رو خوب میکنه و این حرکات این مرغ و خروس ها یاد ی درسی که استاد تو یکی از جلسهای ثروت بما اموزش دادن ک اگر همه ی طرف دارن میرن پشت سر هم مواظب باش که مث اونا عمل نکنی و خدا رو شکر میکنم از این بدنه جامعه خودم رو جدا کردم و مث اون مرغ و خروس ها سعی میکنم عمل نکنم و اگه همه دارن ی طرف دارن میرن بدونم اون مسیر اشتباهی هست و خلاف اون حرکت میکنم
و ی خدا قوت بشما دو عزیز ک اینقدر ارام و خونسرد دارین حل مسئله میکنیم و از اون چیزی ک دارین میرین توی دل اون تضاد ک بتونید تراکتور هیولا رو بیرون بیارین و وقتی به نتیجه نمیرسین امیدتونو از دست نمیدین و غر نمیزنید سعی میکنید با ارامش به کارتون ادامه بدین
اما میشه درسی گرفت از این تراکتور هیولا ک توی باتلاق گیر افتاده
قبل از اومدن به این مسیر زیبا و هدایت شدن ب سایت قبلا مث همین تراکتور توی باتلاق گیر کرده بودیم و هر چی به جلوتر میرفتیم با اون باورهای خرابی که بخورد ذهنمون داده بودن هر روز داشتیم میرفتیم توی باتلاقی که خودمون درست کرده بودیم اما خدارو هزارن میلیارد بار شکر وقتی شروع کردیم به روی خودمون کار کردن هر روز از اون باتلاقی که واسه خودمون ساخته بودین اومدیم بیرون و اگه نخوایم ادامه بدیم و بیخال بشیم و نخوایم روی خودمون و باورهامون کار کنیم و عمل نکنیم هر روز میریم پایین و پایین تر
اما این تلاش استاد عزیز و با ارامشی ک دارن ک میخوان تراکتور بیرون بیارن همین رو نگاه کنیم توی اموزشهاش استاد عزیز ک چ توی فایلهای دانلودی و محصولات دارن بما این اموزش رو میدن ک فقط عمل کنید و روی خودتون و باورهاتون کار کنید تا نتیجه بگیرین
در پناه خداوند یکتا باشید