سریال زندگی در بهشت | قسمت 115 - صفحه 5

149 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    در حال تغییر گفته:
    مدت عضویت: 2304 روز

    سلام واااااااای خانم شایسته ممنونم واقعا از فیلم برداریتون مخصوصا اون قسمت غذا دادن به مرغ و پرنده ها 🤣🤣🤣🤣🤣من عاشق مرغ و خروس و پرنده هام خیلی لذت بردم ممنون😍😍😍اون نون هاتون هم بنظر میاد خیلی خوشمزه باشن🤤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    علیرضا فتاحی گفته:
    مدت عضویت: 3135 روز

    سلام بر استاد عباس منش عزیزم

    سلام بر خانم شایسته مهربانمون

    عجب قسمتی بود این قسمت استاد!! تا بحال اینطور ریزبینانه رفتار جوجه هامون رو و واکنش شون رو هنگام غذا دادن شما ندیده بودم. نکات بسیار جالبی برام داشت که بهشون اشاره میکنم ، رفتار حیوانات خیلی الگوی خوبیه برامون اگر ازش استفاده کنیم اونها بر اساس غریزشون بدنبال غذا میرن صبح ها درست در جلوی درب کلبه منتظر استاد یا عزیز دلشونن تا غذای راحت و آماده رو دریافت کنن سوالی برام پیش اومد که اون فضای جنگلی و زمین وسیع قطعا پر از چیزها و موجوداتی هست که این جوجه های عزیز برن و ازش تغذیه کنن پس چرا اینکارو نمیکنن؟! دلیلش سادس چون عادت کردن به غذای راحت و مهیایی که هر روز سرو میشه براشون. پس بخودشون هیچ وقت زحمتی نمیدن نکته بعدی دیدن صحنه دنبال کردن خانم شایسته و استاد توسط این موجودات خیلی باحال و جالب بود اونا دقیقا طبق عادت های گذشتشون بجاهایی میرفتن که میدونستن از قبل اونجا غذا داده میشه در واقع این قدرت عادته و تکرار که باعث میشه ما رفتارهای یکسانی رو داشته باشیم درست مثل این موجودات! وقتی استادم غذاشونو آوردن و روی اون تخته چوبی ریختن صحنه فوق العاده ای رقم خورد بصورت هماهنگ و همزمان صدای ده ها نوک بگوش رسید که یاد بارش و برخورد تگرگ افتادم یه لحظه خیلی جالب بود خدایا شکرت.

    بلطف فراوانی های بی انتها و لطف الله صبحانه فوق عالی و خوشمزه خانم شایسته مهربانمون مهیاست مثه همیشه با یه رسپی منحصر بفرد ( نان سیر دار خوشمزه) و تخم مرغ های لذیذ صبح زیبای دیگری رو بهمراه استاد خوبم آغاز میکنن. این صمیمیت این صفا این انس و الفتی که ما بین این دو نفر هست بدون ذره ای وابستگی بدون ذره ای توقع چقدر دوست دارم خدا رو شکر میکنم که استادم و عزیز دلشون بهترین الگو برای این موضوع هستن و هر ازشون میاموزم. خدای شکرت

    حالا میریم سراغ پروژه بیرون آوردن تراکتور هیولامون این شیر پرقدرت! احسنت به خانم شایسته عزیز با این انرژی مثبت و تعابیر بسیار قشنگشون واقعا ایشونو تحسین کردم بخاطر این جملات که خداوند نیروهاشو بکمکون میفرسته در این تنه های درخت در این چرخهای پر قدرت در این بیل مکانیکی و …. این همون اعتماد به خداست بطور عملی در انجام هر کاری که نتیجش میشه بسادگی رسیدن به احساس آرامش و احساس خوب حالا یه ذهنیتی هم که نجوای شیطانه این وسط هست که هر کاری بکنی درست نمیشه! دیگه گیر کردی! به این سادگیا حل نمیشه! بدبخت شدی رفت!! و ……اما خانم شایسته مهربون آگاهانه توجه رو جلب میکنن به صدای آرامش بخش الله و نیروی بی پایان و هدایتگرش که آرامش بخش همه دلهاست “””الا بذکر الله تطمئن القلوب”””

    چقدر شیوه برخورد استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان با مسئلشون یعنی بیرون آوردن تراکتور از دل باتلاق درسها و نکته ها داره برامون اونجاییکه بعد از پر کردن زیر لاستیک ها نتیجه حاصل نمیشه و بنظر اوضاع بدتر از قبلش میشه اما استاد و عزیز دلشون مدتی رها میکنن ماجرا رو و بخودشون زمان میدن و تمرکزشون رو به چیزهای دیگ هدایت میکنن آگاهانه تا به احساس نسبتا بهتری برسن و ایده ها و الهامات خداوند رو دریافت کنن بعد با یه احساس خوب نسبت به قبل از کلبه خارج میشن توی مسیر با بردن آگاهانه تمرکز بر روی جوجی های عزیز بازم کنترل آگاهانه ذهن رو بیادمو میارن و احساس خوب و ایده بستن تنه درخت رو بچرخ تراکتور امتحان میکنن که تسمه هم بدلیل ضعیف بودن پاره میشه و جواب نمیده اما این دو قهرمان همچنان پر امید و با باور به فردایی روشن مسیر رو ادامه خواهند و مطمئنن دستان خداوند یاریگرشون خواهد بود. استاد بیصبرانه منتظر دیدن صحنه در آوردن تراکتور هیولای شما هستم. از خداوند برای همگی بهترینها و زیباترینها رومیخوام.

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2417 روز

      سلام بر علی جان عزیزمون خدای من چقدر چقدربا تمام وجودمم این درک بی نظیرتونو بی نهایت تحسینت میکنم چقدر چقدر بی نظیر گفتی در م.رد جوجه ها که دقیقا این عادت و تکرار یه روش که نمیذاره چیزهای بزرگتر و بی نظیر تری رو تجربه کنیم و از دایره ی امنمون فراتر بریم چقدر تحسینتون میکنم برای این دزرک بی نظیرتون چقدر با تمام وجودم این ارامش این اتصال ااین حس خوب جای جای نوشته ی الهیتونو با تمام قلبم تحسینتون میکنم بی نهایت تحسینتون میکنم عاشقتونم من بی نظی بود الهی که هرلحظه غرق عشق و نعمت های بی نهایتت فراوانی بی نهایت ثرو بی نهایت شادذی خداوند هدایتگرمان باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سعید صفری گفته:
    مدت عضویت: 2141 روز

    به نام خدای مهربان 🌹♥️

    سلام خدمت استاد عزیز و خانواده بینظیر و پرانرژی من ♥️♥️

    خدایا شکرت بابت این همه نعمت و زیبایی،،

    وااااااای ی ی ی ی ی ی خداجون عجب عکس بوقولی موتور سواری😊استاد راننده اسنپ شدی؟؟😁وقتی اومدم سراغ سایت که ببینم دستان خدا امروز چه فایل نابی آماده کرده برای لذت بردنم و درس گرفتن و هدایتمون،، دیدم به به زندگی در بهشت 😍😍استاد وقتی عکس اول فایل اون بوقولی موتور سوارو دیدم واااااایییییییییی که چه ذوقی کردم چقدر لذت بردم چقدررررر عالی بود این صحنه،عاشق این رابطه صمیمی ونترس این پرنده های خانگی با انسانم دیگه،یعنی دیوانه شدم،سریع اومدم گفتم این

    فایل دیگه مخصوص خودمه،دوباردیدمش😊 خدایا این فایل چقد لذت برام داشت داشتم از ذوق شوق خوشحالی پر درمیاوردم من عاشق این رفتارهای پرنده هام☺️🐥

    به به ی صبح زیبا و دلنشین😍،،اوه نه انگار 🤔بهتر بگیم ی صبح زیبا و دلنشین همراه با تظاهرات معترضین گرسنه ولی با مزه 😁 که با صف های زیبا و صداهای دلنشین اعتراض گرسنگیشونو به گوش عزیز دل میرسونن،دو تن بقولی زیبا به نمایندگی از مجموع معترضین میان جلو با نگاهی پر معنی و صداهای اروم یواش موضوع اعتراض رو به عزیز دل منتقل و درخواست رسیدگی و حل این مشکل رو دارن،،وای بقیشون چه نگاه‌هایی به دوربین دارن که بدجور دارن میگن ما گرسنمونهههههههههه،خداجون چه حال وصف ناشدنی دارم از اسم گذاشتن مریم خانم رو این پرنده ها چه بامزه وقتی هر کدومو صدا میکنه وای عالیه خداجون چقدر من خوشحالم 🤗به به خانم خوشتیپ گروه با لپ های زیباش ☺️

    خدایا شکرت چقدر اینا زیباو بامزه ان چقدر من لذت میبرم از دیدنشون،،وقتی تمام سعیشونو دارن میکنن با حرکتهاشون بهت موضوعی بگن و ازت درخواستی دارن،

    گروه حرکت به طرف جایگاه غذا حررررررکککککتتتتتت

    انگار خبری نیست عقب گرد به طرف عزیز دل و استاد،مااااااااا گرسنمونههههههههه😄،وای خدایا حرکت گروه چقدر زیباست!!!

    وسیله ایاب و ذهاب اماده آوردن غذاست استاد داره میاد ازونجایی که گروه بعد مذاکره با مریم خانم حرکت قانع کننده آیی ندیدن به سراغ استاد رفتن،،استادم داره به آرامش دعوتشون می‌کنه و داره اینارو بسمت سبزه ها راهنمایی می‌کنه و داره بهشون میگه من دارم میرم براتون غذا بیارم با وسیله ایاب ذهاب،ازونجایی که گروه با تاخیر مواجه شدن کمی بی اعتماد شدن واسه همین بوقولی رو به نمایندگی با استاد میخان بفرستن که مطمن شن استاد مقصدش انبار پشت و آوردن دونه های خوشمزه ست جناب بوقولی با ی پرش عالی سوار موتور میشه،،ولی ازونجایی که استاد ازین بی اعتمادی ناراحت شد سریع پیادش کرد و گازشو گرفت که بره ولی با این حرکت استاد گروه سرسختر راه استاد رو بستن که حتما باید با یک نماینده شون بره ولی استاد به هیچ وجه تن به خواستشون نداد و طبق قوانین خودش و تنها برای حل این موضوع اقدام کردن و حرککککتتتتتت،،گروه هم حرککککتتتتتتت پابه پای استاد تعقیب ادامه داره 😄 خب بالاخره استاد با خبرهای خوش داره میاد به به دونه های خوشمزه 😍😍😍😍گروه با تمام ذوق و شوقی که کردن جلوی استاد زیر پاش هم منتظر ریختن دونه های خوشمزه ان هم یجورایی دارن از استاد عذرخواهی میکن بابت سوتفاهم و بی اعتمادی پیش امده و کلییییی تشکر سپاسگزاری از استاد بابت آوردن دونه های خوشمزه 😋😋😋🤗🤗🤗 راهنمایی استاد به مریم خانم برای چطوری آوردن دونه های خوشمزه با وسیله ایاب و ذهاب 👍☺️حالام ریختن دونه های خوشمزه در جایگاه غذاخوری

    گروه حملههههههه،،به به به به ممنون استاد عزیز😋😋😋😋😋مامان مرغی و پسرشم که گیجوهای گروه 😖اردک مهاجرم که چند چرخ دور گروه در حال خوردن، با ترس و لرز نزدیک دونه ها میشه🤨همه در حال خوردن دونه های خوشمزه مریم خانمم در حال فیلم برداری از گروه گرسنه ولی بسیار زیبا،ازونجایی که گروه خیلی گرسنه ان و اقدام عملی از مریم خانمم ندیدن برای آوردن دونه های خوشمزه بهش محل نمیذارن و بهش پشت کردن😁مریم خانمم از جوراب شلواری پاره ی مرغی فیلم میگیره ابروشو میبره 😌حالا جوراب شلواری شم مدلش خیلیم خشگله 😍

    حالا با حل این موضوع و لذت بردن از حل شدنش موقع خوردن ی صبحانه خوشمزه دو نفره با دستپخت عزیز دلتونه استاد، که معلومه واقعا بینظیره و خوشمزه ست با اون شکل زیباش که آب دهان برو بچه های این خانواده بینظیر رو راه میندازه ،،نووووووششششسس جااااااانتووووووننننن

    حالا به امید الله یکتا موقع رفتن و انجام کار نیمه تمام دیروزه با گرفتن انرژی مثبت و ایده های جدید،،

    کلی سعی و تلاش ولی هنوز جواب نداد و وضعیت تراکتور بدتر شد،،خدایاااااااا استادرو ببین چه آرامشی،و چه امیدی و شادابی هنوز تو رفتارش و صحبت هاش موج میزنه!!!!احسنت استاد که لایق بهترین هایی و لایق استفاده از بهترین نعمت های خدا،،تمام کردار و رفتار و صحبتات برام درس داره بخصوص بخصوص در این فایل و در اون لحظه،،

    استاد این فایل یعنی ناب یعنی کلی درس درس درس درس درس برای من،،اصلا این فایل بخشی از شخصیت من بود،،در بخش اول رفتار صمیمی پرنده ها با انسان بسیار علاقه به رابطه صمیمی با این پرنده ها دارم که همیشه دوسدارم اصلا از انسان نترسن و همینجور بیان تو دستوپای من که بعد مادرم صداش در میاد اینقدر اینارو لوس نکن بعد از دستشون نمیشه رفت دور خونه هرجا میری دنبالت میان،خب چکار کنم خیلی علاقه دارم ☺️بخش غذا خوردن دو نفره که بسیار عالی بود

    بخش سوم درآوردن تراکتور استاد،،وقتی اونجوری نفس نفس می‌زدین و چوبهارو زیر چرخ میذاشتین باز با آرامش و حوصله توضیحاتی میدادین و خیلی ریلکس بودین من واقعا لذت میبردم،بخودم میگفتم ببین سعید یاد بگیر،،حالا تو اگه بودی عرق از پیشونیت در نیومده اخم هات تو هم با عالم آدم حرف نمیزدی به بهانه اینکه تمرکز کردی کارتو انجام بدی،حاا اگه وضعیت تراکتور بدتر میشد که دیگه تورو با ی قاشق عسل نمیشد خورد چون برات شکست محسوب میشد و توام ظرفیت شکست نداری،ولی رفتار استاد ببین همش درس درس درس،همه چیز در آرامش و امید و توکل حل شدنیه،فقط با اخم توهم و حرص و جوش روحتو خراب میکنی،،و توان جسمی تو ضعیف میکنی و عملا از قبل خودتو محکوم به شکست کردی یا پیروزی همراه با زجر عذاب///

    استاد مث همیشه این فایل و رفتار صحبتاتون برام پر از درسو درسو درس بود

    خداروشکر میکنم بابت این همه نعمت و زیبایی و هدایتاش،هدایت به آشنایی با شما و این خانواده بینظیر ♥️♥️

    خدایا شکرت 🙏♥️♥️🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    حسین رفیعی گفته:
    مدت عضویت: 2000 روز

    سلام

    استاد نازت بشم کنده هایی که اول انداختی زیر چرخ یکم قدش بلندتر بود و یا یه کنده زیر دوتا چرخ هرطرف بود مثل ابنبات چوبی میومد بیرون،

    دوم اینکه اون چمن زن که ته تراکتور بود رو نباید باز میکردی چون وزن تراکتور بیشتر میشد و کمترچرخ ها بکسوباد میکرد،

    سوم اینکه بجای زحمت زیاد کنده اوردن همون شاخ وبرگای نازک هم میریختی زیر چرخ و یکم با ماشین میکشیدی و بهش کمک میکری میپرید بیرون،

    چهارم پسر خوب وقتی تجربه یه کاریو نداری از باتجربه اون کار مشورت بگیر بعدش از ایده های خودت برای راحت تر انجام شدن استفاده کن،

    پنجم خیلی ماهی از اموزشها استفاده کردم خداوکیلی درامد امسالم به اندازه ۱۵ سال گذشته شده،خیلی دوست دارم مستقیم باهات حرف بزنم یا پیام بدم و بگیرم و حتما شماهم یه رفیق یزدی پیدا کنی کیف میکنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    افسانه مهرپویا گفته:
    مدت عضویت: 2044 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد و خانم شایسته و همه ی عزیزان

    این فایل امروز زندگی در بهشت درس بزرگی رو که من گرفتم این بود که استاد عباسمنش در طول فایل خیلی کم صحبت کردن و این نشون میداد که تمرکزشون روی کاریه که داره انجام میده واینکه از اینکه چند بار تلاش کرد اصلا نا امید نشد .

    استاد عباسمنش میتونست زنگ بزنه به جرثقیل یا هر وسیله ای که راحت بتونه تراکتور رو بکشه بیرون ولی با این کار هم تجربه خودشو افزایش میده وهم با موفق شدنش با ایده هایی داره عزت نفس خودش رو افزایش میده خدایا شکرت بخاطر توانایی که به انسان دادی عاشقتونم در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    ابراهیم حامدفر گفته:
    مدت عضویت: 1691 روز

    سلام استاد چندین هیزم بریز زیر تراکتور اصطکاک ایجاد بشه و زیاد گاز نده آرام و بعد یه سر گاز محکم از روی چوبا میاد بیرون!!!!!!!!! اینجوری مثل شکل. در ضمن همه تراکتور سوار و مهندسیما 😜😜 اون مرغه که دیروز مثل مهران غفوریان میدوید خیلی باهال بود جای شما باشم صحنه اهستشو میزاشتم با موسیقی 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    امیر سبحانی گفته:
    مدت عضویت: 2728 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته….یه وسیله ای هست که دورش سیم بکسله…اون و متصل میکنن به جلوی افرودها و سر بکسل و به یه درخت متصل میکنن و وقتی حرکت میکنه سیم دور قرقره جمع میشه.. درخت تکیه گاهه…راحت ماشین و در میاره….احتمالا رو تراکتور هم بشه نصب کرد البته قویترش و میخواد…۱۰۰ در ۱۰۰ جواب میده و همیشگیه….🌷🌷🌷🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    خدیجه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1964 روز

    بنام خدای هدایتگر وهاب

    سلام به اهالی سایت و استاد عزیز و مریم نازنینم

    🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    اول از همه بگم از عکس منتخب این فایل که با دیدنش اینقدر با دخترم خندیدیم . بعد دخترم گفت مامان زود دانلودش کن. وقتی یه خورده از فایل رو تو گوشی دیدم گفتم نه فایده نداره این فایلو باید تو تلویزیون ببینم. اخه من اکثر قسمتهای سریال رو با دخترام توی تلویزیون میبینیم. و ماشاالله اینقدر کیفیت دوربین گوشی استاد بالاست که به قول خودشون انصاف نیست اینهمه زیبایی رو با کیفیت نبینی.

    وای خدای من بچه ها رو ببین. تظاهرات کردن😅

    فکر کنم رهبرشونم همین بوقی خانه. که در راس همه اموره😅😅

    خدایی این اولین تظاهرات دوست داشتنی عمرم بود. چقدر این مرغ و خروسها نازن آخه. چقدر بامزه اومدن دم در.چه سرو صدایی دارن. آخه بدجوری گشنه شونه. یاد داستان حسنک کجایی کتاب فارسی افتادم😅😅

    با دیدن این مرغ و خروسها یاد خودمون افتادم. من و بچه های سایت که مثل همینا که دنبال غذا هستن تا شما براشون بیارین هر روز صبح اولین کارمون چک کردن سایته که ببینیم فابل جدید اومده یا نه. اونا شکمشون پر میشه با خوراک مناسبی که بهشون میدین و ما ذهنمونو پر می کنیم با خوراک مناسبی که از این فایلها دریافت می کنیم.

    خدای من چه صحنه های زیبایی امروز با این بی غذایی پیش اومد. چقدر اینا خوشگلن آخه. ببین چجوری به این در و اون در میزنن برای غذا.

    اون بوقی که دیگه نشسته ترک موتور میگه بزن بریم برای بچه ها غذا بیاریم😅😅

    ببین تا کجا دنبال استاد میرن و باز با صدای موتور بر میگردن.

    ببین چقدر قشنگ همشون میرن سر میز غذا. البته روی میز😅 و با چه حرص و ولعی غذاشونو میخورن. انگاری یه ساله غذا نخوردن. و با صداهای خوشگلی که از خودشون درمیارن انگاری دارن همون لحظه شکر نعمتی که دارنو بجا میارن.

    خدای من پسر خانم مرغی رو ببین. چه خروس های خوشگلی شدن. البته که از بس کتک خوذدن اعتماد به نفسشونو از دست دادن. و طبق گفته استاد کسیکه که اعتماد به نفس نداره محاله بتونه به موفقیت برسه. و میبینیم که اینام ته صفن و جرات جلو اومدن و استفاده از نعمتهایی که بطور بدیهی و طبیعی در اختبارشون هست رو ندارن.

    استاد این جمله تون تو ذهنم داره مرور میشه.

    (نعمت و ثروت فراوانه و به اندازه ای که لیاقت در خودت ایجاد کنی میتونی از این خوان نعمت استفاده کنی)

    واوووووو. عجب چاله هایی اینجا درست شده. جلوی پای آقای تراکتور. که هر چی بیشتر زور میزنه بیشتر توش فرو میره. پر از گل و پر ار آب. و ایده ای که جواب نمیده. ولی استاد من آدمی نیست که کم بیاره. جابزنه و بیخیالش بشه.

    مریم جان چقدر خوبه که برامون توضیح میدین که مساله رو رها کردین و حالتونو خوب کردین.

    تا راه حل مساله بهتون گفته بشه. چون میدونین الهامات فقط زمانی بهتون گفته میشه که حالتون خوب باشه. اون ایده هایی که با حال بد بهت میرسه باید بریزی دور. چون باور دارین به ان مع العسر یسری . پس درگیرش نشدین و رفتین سراغ چیزی که میتونین باهاش حالتونو بهتر کنید. سراغ همین مرغ و خروسهای نازنین

    بخدا اینا همش درسه برای ما. چه اونجاهایی که خودتون درسشو برامون بیان می کنید چه اونجاهایی که ناخودآگاه قانون براتون عمل می کنه. چون اینقدر‌به قانون‌عمل کردین که جزیی از وجودتون شده و خیلی وقتها ‌ناخودآگاه ازش استفادا می کنیم

    درسته که این ایده هم عمل نکرد ولی میشه ازش درس گرفت. ولی بهتر از این بود که میترسیدیم و جا میزدیم. استاد من با خودم گفتم خب زنگ بزنین یه جرثقیل بیاد بکشه بیرون تراکتورو. ولی یادم اومد که میشه با توکل و البته ابزار مناسب هر ناممکنی رو ممکن کرد.

    ممنونم استاد عزیزم که هر روز کلی درس و کلی آگاهی برای ما تو زندگیت هست….

    مریم عزیزم از شما هم صمیمانه تشکر می کنم که تو بحرانی ترین شرایط هم دوربین به دست داربن برای ما فابل ضبط می کنید🌹🌹🌹🌹⁦

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  9. -
    یاسمن زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2404 روز

    سلام به خانواده ی عزیزم!

    وای خدای من اون صحنه های دویدن مرغ و خروس ها چقدر قشنگ بود. حتی دیدنشون توی فیلم به آدم حس خوبی میده، چه برسه به اینکه واقعاً اونجا باشی. صحنه ی صبحانه رو هم من خیلی دوست داشتم، صبحانه ی خیلی هیجان انگیزی بود! من کلاً عاشق صبحانه هستم :) انشاء الله در قسمت بعدی شاهد خروج شکوهمند آقای تراکتور از باتلاق باشیم. باشد که رستگار شویم :))))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: