https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/12/abasmanesh-16.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2020-12-18 08:46:492023-05-20 04:01:19سریال زندگی در بهشت | قسمت 116
198نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
درود به استاد عزیزم و مریم خانم نازنین و همه دوستان خوش ارتعاشم
جالبه که برای دومین بار در یک ماه فایل نشانه روز من بود و هر چی فکر میکنم دفعه قبل یه سری صحبت های استاد اصلا یادم نمیاد و چقدر خوب که دوباره به این فایل هدایت شدم
اینکه ما باید یاد بگیریم حل مسئله رو یاد بگیریم نه اینکه دنبال این باشیم مسئله وجود نداشته باشه یا صورت مسئله رو پاک کنیم
به چه نکته ی قشنگی اشاره کردین استاد اینکه تضاد ها باعث میشن هر بار با حل مسئله و هر بار یاد گیری به درسها و آگاهی هایی میرسیم که هر بار زندگی برامون راحت و راحت تر میشه
گام عملی چقدر مهم هست و اینکه فقط بشینیم و تجسم کنیم و خوشگل فکر کنیم به تنهایی کافی نیست
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
اینکه مریم عزیز همیشه در کنار استاد باهم حل مسئله رو انجام میدن و با همفکری هم مسائل رو حل میکنن
چقدر عالی که آدم های خوب همیشه هستن دستان خداوند و جلوتر از ما اونجا هستن برای درست کردن و روبراه کردن کارمون
فراوانی آب هر چقدر که بخوام هست و هیچی کم نمیشه
فراوانی درخت های زیبا رو میبینم و آسمانی پاک و نعمت های تمام نشدنی که خداوند هر لحظه بیشتر و بیشترش و به ما میده
خدارو شکر برای اینهمه زیبایی و خدارو شکر برای اینهمه نعمت
قبل از اینکه متوجه بشم قرار روی علاقم کار کنم و در این مسیر قدم بردارم روی باورها و قوانین به خوبی کار میکردم اما تو خونه نشسته بودم و منتظر بودم یه اتفاقی بیفته که همه چی واسم درست بشه و خداوند بارها از طریق نشانه ها و دستانش بهم میگفت که برو تو این مسیر علاقه و مهارتت ولی من توجیح میکردم و بهانه میاوردم تا اینکه به تهران مهاجرت کردم و در اینجا دیگه واضح و شفاف متوجه شدم که وقتشه تو مسیر علاقم قدم بردارم اما نمیدونستم چطور باید این کار بکنم و چطور ازش پول بسازم که بازهم خدای مهربان دستم گرفت واز طریق دستانش بهم گفت که واسه انجام کارت و استفاده از صدات اول باید سناریو داشته باشی ولی من نادیده گرفتم و انجام ندادم ولی خدای مهربان رگباری از بی نهایت طریق هدایتم کرد تا متوجه بشم و منو به یک مراسمی فرستاد که پول خوبی از صدام درآوردم و قبلش هم یه کوچولو سناریو واسش نوشتم که دیگه مطمئن شدم انجامش بدم و بعدش باز دوباره یه ایده بهم داده شد که بازهم یه سناریو درست کنم و برم واسه افراد داخل پارک اجرا کنم و انجامش دادم و نتیجه های شگفت انگیزی به دست آوردم که در حین این اجراها بیش از دهها ایده ی خفن بهم داده شده ولی من هنوز انحامشون ندادم و از دایره ی امنم جلوتر نرفتم درحالی که مثل قبل با انجام هر ایده تجربه و نتایج شگفت انگیزی در انتظارم هست که بعد این کامنت میخوام عمل کنم .
ــ یکی از پاشنه های آشیل من انجام ندادن ایده هاست که باید روش کارکنم در صورتی که به شدت خلاق هستم و در هر کاری که بهش علاقه داشته باشم و وارد بشم خیلی موفق میشم و همه تعجب میکنن که چطور در این مدت کوتاه این همه دستاورد و نتیجه در اون کار به دست آورم که در کنار عمل کردن به ایده ها دیگه کن فیکون میشه .
ــ این فایل نشانه ای من بود که تعهد میدم در حد توانم به ایده های که بهم گفته میشه عمل کنم.
آفرین به خودم که در حال پیشرفت و یادگیری و بهبود هستم و با همین شرایطی که دارم کافی و ارزشمندم
بنام خدا سلام عرض میکنم ب استاد عزیزو مریم جون ک همیشه بشاش و پر انرژی هستش شما استاد شما واقعا ی فرشته اید و این فایل های زندگی دربهشت واقعا بمن آرامش میدن ممنونم ازتون فقط اگه میشه حجمش رو زیاد کنید انقد خوش میگذره ب ما ک انگار ی دیقه س سپاسگزارم از خداوند برای این لحظه.استاد کاش راجع ب کنترل کردن عصبانیت برامون تمرین میگفتین💗🙏خوش ب حالتون واقعا شمادر بهشت زندگی میکنید والا منم ک نگاه میکنم ب این سریال انگار باهاتون زندگی میکنم🙊🤓
بنام خدایی که جهانش رو بر اساس قوانینی محکم خلق کرده و هر لحظه بنده هاشو هدایت می کنه.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سلام به استاد عزیز و مریم بانوی مهربان
سلام به دوستان آگاهم که از خوندن کامنتهاشون لذت میبرم. چقدر خوبه که استاد ما رو دور هم جمع کرده و این فرصت برامون پیش اومده که از آگاهی هم استفاده کنیم و با چشمهای همدیگه دنیا رو ببینیم و دیدمون وسیعتر بشه. خدا رو هزاران مرتبه شکر برای این سایت بی نظیر و این دوستان بی نظیر و این استاد بی نظیر و خود بی نظیرم که امروزم میخوام برداشتهامو از این فایل بنویسم و یه قدم کوچک و مستمر برای بزرگ شدنم بردارم.
واااااااوووو استااااد چقددددر این هات پات خوشگله. چقدر باحااااله. وای خدای من چه حس خوبی داره زیر نور این خورشید زیبا توی این هات پات خوشگل ریلکس کنی. وای من عاشقش شدم. استاد خیلی ایده جذابیه. حلالتون باشه اینهمه نعمت و ثروت. خدای من ثروتمند شدن چقدر باشکوهه. ثروت بااااا شکوهه. ثروت باشکوههههههه. استاد هر وقت رفتین تو اون هات پات ما روهم دعا کنین😅😅🤪🤪
تحسین می کنم مردم آمریکا رو که کارشون رو دقیق و اصولی انجام میدن. بدون اینکه کسی بالاسرشون باشه و بخواد به کارشون نظارت کنه خودشون به بهترین شکل کارشونو انجام میدن. تحسین می کنم آقای لری رو که اینقدر عاشقانه و برادرانه و البته متعهد تو همه کارها کمک منحصر به فردی هستن براتون استاد. تحسین می کنم این خونه بهشتی رو که روی آبه و الان با اومدن این هات پات زیبا شد آب تو آب😍
خدایا شکرت برای نیروهای غیبی تو که در راحتترین شکلش دارن کارها رو برامون انجام میدن. استاد چقدر آخه شما رها و ازاد هستین. چقدر همه چی براتون راحت اتفاق میفته. آخه اینو کجای دلم بزارم که شما خونه نباشی و متخصص بیاد خودش سفارشتو بیاره تو خونه و نصب کنه و….. و تو هم اصلا عین خیالت نباشه تازه کلی هم شاکر باشی.
استاد من یکی که اگه خونه نباشم و کسی بیاد خونه م اصلا طاقتم نمیاد حتی اگه اونطرف بعنوان مهمان باشه و اصلا کاری به هیچ کجا نداشته باشه. بعد شما رو میبینم که خیلی راحت رفتین خرید و هیچ نگرانی ندارین از اینکه الان برین ببینید همه خونه بهم ریخته س. یاد بگیر خدیجه اینجوری راحت و رها باشی و همه چیز و همه کارو بسپری به دستهای قدرتمند خداوند. استاد من ایمان شما و مریم عزیزم رو تو تک تک لحظات این فایل تحسین کردم 👏👏👏
استاد خدارو شکر می کنم که دارم کنترل ذهن رو در عمل یاد میگیرم. اینکه تو اون شرایطی که به نظر هر کدوم از ما سخته شما اینقدر آرامش داشتین و دو سه روز تراکتور رو رها کردین تا به وقتش راه حل بهتون گفته بشه. کار راحتی نیست که همه چیو ول کنی به امون خدا. تو ذهن ماها ول کردن به اومن خدا جاییکه اصلا امنیتی توش نیست چون خدا ما همچین نوانایی رو نداره ولی امون خدا در ذهن شما یعنی دستهای قدرتمند خدا. یعنی جایی که راه حلها هست. یعنی جاییکه ان مع العسر یسری هست. و من دوست دارم یاد بگیرم که خودمو رها کنم به امون خدا. و چه زیبا خدا جواب توکلتون رو با این هاتپات زیبا داد. خدابا شکرت که اینقدر سریع الجوابی و هر بما قدمت ایدیهم رو به زیبایی پاسخ میدی.
خدایا شکرت که این تراکتور قرمز دوست داشتنی بعد از دوسه روز در گل ماندن بالاخره به راحتی اومد بیرون.peace of cake.
خدایا شکرت بران اون یدک کش قدرنمند. با اینکه هیکلش چندانم بزرگ نبود چه قدرتی داست و به چه راحتی تراکتورو کشید بیرون. خدایا شکرت
استاد جان تحسینت می کنم که به ایده هات عمل می کنی. بدون توجه به اینکه نتیجه چی میخواد بشه یا نشه. تحسینتون می کنم که حتی از خرابکاری هاتونم فیلم میگیرین و درسهای ارزشمندش رو برای ما هم بیان می کنید.
استاد یادمه تو دوره عزت نفس میگین اعتماد به نفستون رو با نتایج گره نزنید. و الان هم با دیدن این فابل فهمیدم من چقدر همیشه گیر نتیجه بودم و هستم و چقدر جای کار دارم. استاد چند روز پیشا من یه کاری رو میخواستم انجام بدم که خیلی نتیجهش جالبی نشد. یعنی نتیجه اون چیزی که میخواستم نشد و منم گذاشتمش کنار. اتفاقا امروز صبح داشتم به اون موضوع فکر میکردم و گفتم باید دوباره تستش کنم. و خداوند هدایتگر مهربان این موضوعو برام بازتر کرد. تا بفهمم که رها بودن و بند نتیجه نبودن و کنترل ذهن در عمل چجوریه. وگرنه ایمانی که نتونی بهش عمل کنی حرف مفته.
و این بیت شعری بود که امروز صبح ناخودآگاه به زبونم اومد.
علم چندان که بیشتر دانی
چون عمل در تو نیست نادانی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
خدایا منو به راه راست هدایت کن راه کسانبکه به آنها نعمت دادهای . نه راه گمراهان
امروز ظهر که فایلو دیدم، یه نکته ظریفی رو شکار کردم که مطمئن بودم از دید بقیه مخفی میمونه؛؛؛ چون همیشه در لحظه زندگی کردن و رهایی و آزادی ملکه ذهنمه ترجیح میدم به جای اینکه از روی تکلیف کامنت بنویسم به خودم اجازه استفاده از فرصت ها و نعمت های جاری روزانمو بدم…
افتر رین بود؛ ابرها و خورشید و آسمان باز هم مثل همیشه منو غرق خودش کرد… من و برادر عزیزم در حال بازی سپک تاکرا بودیم کنار دستمون هم خواهر و خاله عزیزم در حال بدمینتون بازی بودن… همینطور سرگرم بازی بودیم که منظره دیوانه کننده آسمون و ابرا چشم منو خیره کرد…. بچه ها نگا ابرا، خدای من!!!… خدایا شکرت؛ اونقدر من روی نکات مثبت و زیبایی ها تمرکز کردم که در طی زمان خواهر و برادر عزیزم هم تحت تاثیر روحیه و احساسات پر کشش من همیشه در توجه به زیبایی ها و احساسات لطیف با من هم جهت و هم راستا شدن…. و یکی از مهمترین سپاس گزاری های قلبی من همین هماهنگ شدن خواهر و برادرم با من هستش بارها و بارها این تغییر روند روابط رویایی ام رو هر بار از جهات مختلف به خودم یادآور میشم
من مدتها تنهای تنها زندگی میکردم که.. بنا به تضاد خانوادگی اخیربعداً توضیح خواهم داد برادرم پیش من نقل مکان کرده فعلاً… خواهرم و مادرم هم مدام در حال رفت و آمد هستن…
همین ابتدا به نکته ظریفی اشاره کنم؛ برام جای سوال بود که دوستان چطور از برگ و درخت و مرغ و خروس و همه چیزای جزیی نکات و استعارات خوبی رو اشاره کردن ولی یچیزی رو نگفتن؛
استاد عزیزم، عزیز دلم با اینکه بی نهایت عاشقتم ولی یه چیزی رو میگم امیدوارم توجه به نکات منفی تلقی نشه، فقط یه درسیه که ممکنه خودت هم ناخودآگاه انجامش دادی و متوجهش نشدی؛ من حتی از اشتباهات دیگران هم درس میگیرم؛ میگن آدم عاقل و هوشیار از یه سوراخ دو بار گزیده نمیشه
همه ما آدما یه کِرمی تو وجودمون داریم بعضی مواقع… چقدر هم متعصبانه و نافهمانه روش اصرار داریم؛ هممون 😂😂😉😁
توی قسمتای قبل دیدیم تراکتور کنار آب گیر کرده، اشکال نداره نمیدونستیم کنار آب گل آلوده و ممکنه گیر کنه… ازین تضاد و اتفاق ناخواسته درس گرفتیم که دیگه تراکتور رو نزدیک دریاچه نبریم…
ولی بازم استاد ازون اشتباه قبلی درس نگرفت و بازم ریسک کرد و نزدیک آب دریچه شد…. باز هم از همون سراخ گزیده شد… اشکال نداره یادش رف حواسش نبود…. تراکتور رو با ماشین جرثقیلی دراورد
ولی دفعه سوم دیگه داشتم شاخ درمیاوردم که انگار استاد اصلا متوجه داستان نیس، باز هم تکرار اشتباه… انگار نه انگار…. چیزی نمونده بود که واسه بار سوم هم تراکتور غرق باطلاق بشه….
هممون توی زندگیمون ازین نافهم بازی ها داریم که هرچقدر از یه سوراخ گَزیده شیم هرچقدر یه اشتباه رو تکرار میکنیم ولی باز هم هوشیار نمیشیم و از اشتباهات و آزمون و خطاها درس نمیگیریم ( استاد عزیزم حمل بر بی ادبی نباشه ولی من اونقدر عزت نفسم رو روش کار کردم که با احترام و البته جسارت حرف و نظرمو میگم هرچند که ممکنه به مزاق کسی خوش نیاد)
درسته که هر اتفاقی بیفته خیره، و اگه این تضاد تراکتور پیش نمیومد اون همه درس و عمل به ایده ها رو هم نمیدیدیم، ولی خوب اینو هم فراموش نکنیم که از اشتباهات و تجربه هامون هم درس بگیریم و «تکرار اشتباه» نکنیم…
وقتی مبینیم یه سیم برق لخته و احتمال برق گرفتگی داره، قاعدتاً بهش دست نمیزنیم، حالا فرض میکنیم نمیدونستیم و حواسمون نبوده…. اشکال نداره دیگه درس میگیریم و تکرارش نمیکنیم… برای بار دوم رو هم از روی شیطونی و کنجکاوی میشه نادیده گرفت
ولی وقتی پس از بار دوم بلافاصله برای سومین بار اقدام به دس زدن به سیم برقدار میکنیم این دیگه خودِ نافهم بازیه…
حالا این یه تراکتور بود، خطر و ایرادی نداره… اما راجبه قانون یه اشتباهی رو مدام خیلی ها تکرار میکنن ولی بازم ازش درس نمیگیرن؛
اونم همون چیزیه که تقریباً هممون بارها مرتکبش شدیم چوبشو خوردیم ولی اون شیطونه اون کِرمه درون ول کن نیست:
مباحثه و صحبت کردن در مورد قانون با افرادی که توی مدارش نیستن؛ این که هنوز یاد نگرفتیم که ما مسوول تغییر زندگی دیگران نیستیم، ما در قبال دنیا و آخرت کسی جوابگو نیستیم، ما فقط مسوول و خالق زندگی خودمون هستیم و فقط میتونیم خودمون رو تغییر بدیم…. تمام
خدارو شکر همون اوایل ابتدای مسیرم این درس رو یاد گرفتم، چند بار چوبشو خوردم ولی دیگه هیچوقت تکرارش نکردم و نخواهم کرد…
خاصیت دنیا و قشنگیش به همین تنوع و اختلافه.. قرار نیست همه مثل ما فکر کنن… بارها و بارها توی قرآن خوندیم که… اگر خدا میخاست همه شما امت واحد بودید … ولی طبیعت جهان اینطور نیست چون میخاد شما را بیازماید
چقدر این موضوع ظریف و حساسه که خیلیا با این که ممکن ازین اصل و قانون اطلاع داشته باشن ولی ناخودآگاه حواسشون نیست و در عمل اشتباه میکنن؛ میخان اونچیزی که خودشون میفهمن رو به دیگران هم بفهمونن اونم با تحمیل و ممکنه به بحث و ناراحتی و دعوا هم بکشه… چقدر این پاشنه آشیل رو هر روز لابلای کامنتای بچه ها میبینم… به جای تمرکز صددرصد روی خود، روی دیگران و دنیای بیرون فوکوس میکنن، نتیجش هم اینه که خودشون رو گم میکنن و احساسشون خراب میشه… . چیزیه که خودم هم اوایل توش ناپخته عمل میکردم که با طی تکامل دارم عالی و عالی تر میشم خدا رو شکر
مثلا مادرم رو که امروز داشتم میرسوندم، به خاطر پوشش آزاد و ساده ام که گاهی باهاش بیرون بیرون میرم بهم تذکر داد که میلاد من حاظرم با آژانس بیام ولی دیگه به تو زنگ نزنم، آبرو واسمون نذاشتی!! چی میشه اگه روی تاپ و شلوارک یه شلوار و پیراهن هم بپوشی؟!
من با اینکه صدها بار براش توضیح دادم که چی تو سرمه و چه دلیلی دارم، ایندفعه با خنده بهش گفتم عاشقتم، بیخیال بذار زودتر برسونمت و برگردم… به جای بحث و توضیح با لبخند و قدرت کلام بحثو عوض کردم…. هر روز از قدرت کلامم در شرایط مختلف با آدم های مختلف، به بهترین نحو ممکن در راستای عمل به قانون و به نفع خودم استفاده میکنم….
استاد عزیزم، موقع توضیحات آخر فایل من فقط سکوت میکردم و توی خودم مرور میکردم که آیا من همینطوری که استاد میگه من عمل کردم؛ دیدم آره خیلی بهتر از اون چیزی که تا الان انتظارشو داشتم من عالی عالی در برابر تضاد ها، و اقدام به ایده و الهامات، عمل کردم
خیلی خیلی مثال و تجربه به ذهنم میاد؛ متناسب با این فایل حداقل چهار تا مثال و تجربه جالب دارم که توضیح درس های هر کدومشون چهار کامنت طولانی میطلبه… و نمیشه همشو یجا نوشت… در فرصتی دیگه برای خودم ذکرشون خواهم کرد
یه صبح تازه تو پارادایس و یه عالمه ایده عالی برای در اوردن تراکتور از توی گل.
چه مرغ های پر انرژی که منتظر صبحانشون هستن.
اون مرغ زیرک هم خیلی فکر خوبی به ذهنش خورده که رفته اون زیر و هم راحت تر و هم بیشتر غذا میخوره و خیلی هم حال میکنه
آقای لری یکی از دستان خداوند مهربان هستن که واقعا از همه نظر عالی هستن و دقت کارشون با اینکه روی یک قایق هستن خیلی زیاده.
و بالاخره تراکتور از توی گلا اومد بیرون به کمک خدای مهربان و درس های زیادی هم داشت برای همه ما و استاد خیلی با حوصله و تمیز شستن تراکتورشون رو امروز هم با کمک خدای همیشه مهربان با ایده های خوب مشکل تراکتور حل شد و واقعا باید به ایده هامون عمل کنیم حتی وقتی که فکر میکنیم جواب نمیده و خودم بار ها برام پیش اومده که ایده ای به ذهنم میاد اما عملیش نکردم اما خیلی وقت ها وقتی ایده رو عملی میکنم و نتیجه خوبی میده یک لبخند بزرگ میزنم و از ته قلبم میگم خدایا شکرت
منتظر قسمت های بعدی این سریال هستم
مرسی از شما استاد عزیز بابت زحماتی که میکشید و مریم جان که اینقدر خوب فیلمبرداری میکنید.
امیدوارم هر جا که هستید شاد و موفق و سربلند باشید. از خدا بهترینها را براتون آرزومندم خدانگهدار🌹💕
صحبتهای آخر فیلم، مثل یک سیلی بود برام که یک بار دیگه به خودم بیام و از حلقه تکراری که توش گیر کردم، با استفاده از ایده ها خودم رو بالا بکشم.
علیرغم اینکه همه چی خوب داره پیش میره ولی باید حرکت کرد و نباید به یک وضع موجود تکیه زد. در حالی که اهداف اصلی هنوز جایی در آینده منتظرن تا به سمتشون بریم.
ممنونم استاد جان. بسیار لذت بردم از این قسمت.
یک راهکار تراکتوری: برای اینکه تراکتور در جاهای باتلاقی بتونه راحت حرکت کنه و گیر نکنه، یک وسلیه ای هست که توی شمال زیاد کاربرد داره البته دست سازه و کارخونه خاصی نداره… به اسم چرخ آهنی شناخته میشه. این چرخ در قسمت بیرونی چرخهای عقب تراکتور نصب میشه و براحتی در بدترین زمین های گلی و باتلاقی راه میره. صد در صد در امریکا هم هست و میتونید یک جفت سفارش بدید بدون شک بارها نیازتون میشه در پارادیس.
با خوندن کامنت یکی از دوستان در قسمت 124 سریال هدایت شدم به دوباره دین این فایل
و دوباره دیدنش = درک بیشتر در مدار بهتر
و یکی از مهمترین درسها برای من این بود که
ببین اون در ابتدای کار فرار نکردنه از ورود به دل ناشناخته از تراکتور و کار باهاش و ابزار ها و …….گرفته تا………یه طرف
برخورد به مسائل
و باز فرار نکردن ازشون و حلشون
و لعن نفرستادن
و شکرگذاری و احرای ایده و کسب تجربه و بزرگ شدن و نکته مثبت بینی یه طرف
مهم تر از اون
اونقدر جسارت باید داشته باشی
و اونقدر نکته مثبت ببینی که وقتی در میاد و مشکل حل میشه از ترس دوباره گرفتار نشدن
(که نترسیدنه از دیدن اونهمه نکته مثبت میاد که بگی اقا ما بزرگ شدیم میشیم و تجربه کسب میکنیم و….) و باز هم ادامه دادن و حرکت کردن و پیش رفتن
میدونی
واسه من که صد بار مکعب روبیک رو خراب کردم و دادم یکی واسم درست کنه و بعدش چسب زدم گذاشتمش ته کشوم
از ترس اینکه دوباره خراب و نامرتب نشه
خیلی تحسین برانگیزه این کار که شما با وجود این مشکلات پیش اومد و هیچ تضمینی هم نیست که دیگه نیاد
با این جسارت
و ایمان که مسائل حل میشن حرکت میکنید میدونی
این شجاعت که اینهمههههههههههههههه پروژه فارغ از تنبلی و….اغاز میکنید و اینهمههههههدرس و تجرربه کسب و بزرگ و از ثروتتون استفاده میکنید
و نمیترسید دوباره مشکل بیادخیلی ارزشمنده
و چقدر باعث موهبت میشه
که حرکت کنید
با همین شرایطتون و نعمتهاتون
تجارب هر روز بهتر و بیشتری داشته باشید
بزرگ بشید
کلی کار کردن با ابزار و پروژه و……رو یاد بگیرید
کلی وسیع تر زندگی کنید کلای نامحدود تر کلی لذت بخش تر
کلی هدفمند تر و……..
مزیت این نگاهه
برعکسشم
یکی میترسه و سالهای سال خودشو از یه عالمه نعمت محروم میکنه و بزرگ نمیشه و تجربه نمیکنه و حسرت به دل و ناسپاس میمونه و انگیزه ای نداره از بس که در ترسها غرق شده
و من همین امشب اون روبیکو باز میکنم
بازی میکنم
تجربش میکنم
و حل مسئلشم اگه نیاز بود یاد میگیرم
و از خدا کمک میخوام در اجرای این قوانین مهم در زندگی
که نترسم و خودمو اسیر ترسام نکنم و حرکت کنم و مسائلمو حل کنم
فرار نکنم
و بفهمم فرق اعراض از ناخواسته هارو
با فرار از رفتن تو دل مشکلااتو
و فرار نکنم
و گردن کسی نندازم
و حتی اگه ظاهرا چندش و سخته برم و تجربش کنم و ایده هامو اجرا کنم و بزرگ بشم
میدونی لذت این حرکت و افزیش عزت نفسو تجربه کنم
خدایا شکرت ازت میخوام همواره هدایتم کنی به اجرای قانون و شجاعت وتجربه کردن
الهی صد هزار مرتبه شکرت برای این زیبایی مسیر و پیشرفت که هیچ نهایتی نداره
الهی صد هزار مرتبه شکر
(الانم برای نوشتن الهی بعد الف به جای ل الف رو فشار دادم دوباره و درسش برام نمود این باور مخرب بود که تغییری در روند و تو این مثال حرکت انگشتم نمیدم و انتظار نتیجه متفاوت دارم و یادم باشه تا شخصیت و رفتار ها و باورام تغییر نکنه نتیجه تغییر نمیکنه)
خدایا شکرت عاشقتونم
این تایپ ده انگشتی هم برام درس مهم نبودن حرف و بقیس چون صدا نمیده و کسی تعریف نمیکنه مثل تایپ سه انگشتی که مثل تایپیست هایی
خدایا شکرت
خبر خوب اینه که تایپو یاد گرفتم (ده انگشتی و بدون نگاه به کیبورد) و با کمی پر سرعت شدنم که با تمرین میشه جایزمو میخرم(برچسب فانتزی کیبورد که احتمالا حروف نداشته باشه چون عملا دیگه نیاز نیس چون نگاه نمیکنم به حروف
سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته نازنین و همه دوستان قدرتمندم
راستش دیشب حال و احساس خوبی نداشتم .چراهای زیادی ذهنم رو پر کرده بود . به عنوان نشانه این قسمت از زندگی در بهشت برام باز شد .یعنی تا اون موقع شب اونقدر سرگرم کارهای روزمره بودم که فرصت نکردم نشانه ام رو باز کنم . وقتی فایل رو باز کردم دیدم 40 دقیقه هست . دیدم اصلا اون قدر حالم خوش نیست که بتونم کامل درکش کنم .کامنت منتخب رو خوندم ولی راستش چیزی نفهمیدم . الان صبح که از خواب پاشدم بعد از نوشتن فانوس دریایی نشستم به تماشای زندگی در بهشت . چقدر انرزی گرفتم . چون کلی باور مخرب و چراهایی که بیخودی ذهنم رو پر کرده بود رو تونستم جوابش رو بفهمم . همه اگاهی ها رو یک جا یادداشت کردم .خیلی بهم حال داد . بعد گفتم یک کامنتی هم بنویسم و حال و هوای خوب و عالی خودم رو به اشتراک بذارم و هم این که یک رد پایی از خودم به جا بدارم . وقتی کامنت مینویسم انگار یک تمرین عملی برای تثبیت این اگاهی ها دارم انجام میدم . خدایا هزاران و میلیاردها بار سپاس به خاطر وجود استاد و مریم بانو .بخصوص مریم جان که با عشق این اگاهی رو با ما به اشتراک میذارن .با فیلمبرداری حرفه ای و توضیحاتی که میدن . خیلی موارد پیش میاد که حتی از یاداوری اون مسئله فرار میکنم چه برسه که بیام و بیانش کنم . چقدر مریم نازنین ازت یاد گرفتم . چقدر ازت درس عزت نفس گرفتم . توضیحات استاد در انتهای فیلم چقدر موثر و بجا بود . بهم یاداوری کرد وجود هر تضادی در زندگی نشانه رشد و پیشرفت هست . نشانه این هست که من دارم بزرگتر میشم .به دنبال حل کردن اون مسئله باشم .ازش فرار نکنم ونترسم و های وهوی به راه نندازم . شاید در همین زمان حال اون تجربه ها به نظر مفید نیاد ولی وقتی من به ایده هام عمل میکنم و دنبال راه حل هستم ، ایده های زیادی رو امتحان میکنم باعث میشه من کلی تجربه و درس یاد بگیرم و کلی اعتماد به نفسم بالا بره و در اینده اون قدر بزرگ بشم که حل مسایل بزرگتر دیگه منو نترسونه بلکه با لذت و عشق با اونا روبرو بشم و فقط زندگی رو به معنای واقعیش زندگی کنم .
چقدر عالی بود این جمله که: آقاااا تلاشتون و اقداماتتون رو به هدف و رسیدن به نتیجه خاص گره نزنید.. نکته ای که پاشنه اشیل من هست . تازه دارم خیلی بهتر خودم رومیشناسم . کمالگرایی و دنبال نتیجه خاص بودن باعث میشه که من خودم رو از لذت های زندگی محروم کنم .
وقتی کامنت دوستان عزیزم رو خوندم تازه فهمیدم که روی باور فراوانی خیلی باید کار کنم . چقدر لذت بخش هست تحسین کردن و دیدن زیباییها . اونم با این دید که وقتی من تحسین میکنم دارم اون نعمت رو جذب میکنم . خیلی حال خوشی بهت دست میده
استاد ، مریم شایسته و همه دوستان عباسمنشی قدرتمندم از همتون سپاسگزارم .توی این سایت بهشتی من دارم زندگی به منش بزرگان رو یاد میگیرم . اونم نه با زجر واحساس بد .بلکه با عشق و لذت .
به نام الله مهربانم خدایی که همین نزدیکهاست و از درون ما خبر داره
سلام به استاد جانم سلام مریم عزیزم
چقدر این سریالها زیبا و پر نکته ست در کنار دیدن زیباییها و توجه بر نکات مثبت چقدر ایده و راهکار بهمون میده در همه موارد زندگی اگر به دقت ببینیم و توجه کنیم
همین تراکتور که تو گل گیر کرد از دل همین تراکتور میتونیم خیلی درسها رو بگیریم که باورهای مخرب و پوچ ما هم به دیوارهای ذهنمون تو چندین سال زندگی چسبیدن و پاهای ما تو گل گیر کردن و نمیتونیم رو به جلو حرکت کنیم باید علفهای هرز دورشو بچینیم تا جا یکم باز بشه وقتی قدم به قدم و آروم آروم روی خودمون کار میکنیم بعد از تکاملمون میبینیم از گل اومدیم بیرون و بعد باید زنجیرها رو از پاهامون جدا کنیم
هر روز باید روی باورها و خودمون کار کنیم اگه کمی مکث کنیم و مثلا بگیم به خودمون استراحت بدیم آسون و راحت مسیر کج میشه چون ذهن همیشه راحتی رو میخوادوقتی ما استپ کنیم نتایج هم استپ میکنن به اندازه کار کردن روی خودمون نتیجه میگیریم
استپ همون پا روی ترمز گذاشتنه
مریم جانم تحسینت میکنم که همیشه گنار استاد عزیز هستی و خدا میدونه چه درسها که هر دقیقه از روزت میگیری
امروز از صبح که بیدار شدم بعد از نوشتن دفتر شکر گزاری
با خودم همش میگفتم برم به همسرم بگم یه میلیون به من بده
هر چی اومدم بگم نشد گفتم خدا خودت بهش بگو
ظهر که شد زنگ زد گفت بیا بریم خیابون من مغازمو بستم رفتم پیشش
منو برد یه شلوار لی خوش رنگ آبی گرفت خیلی خوشحال شدم و ازش تشکر کردم و از خدای خوبم هم تشکر کردم که اینا اول از فرکانس خودم بود و بعد هم هدایت الله مهربانم دوست داشتم این زیبایی رو با شما هم به اشتراک بذارم
خدایا شکرت سپاسگزارتم
استادم ممنونتم که ما رو با قوانین خدای خوبم آشنا کردی خدایا ممنونتم سپاسگزارتم
درود به استاد عزیزم و مریم خانم نازنین و همه دوستان خوش ارتعاشم
جالبه که برای دومین بار در یک ماه فایل نشانه روز من بود و هر چی فکر میکنم دفعه قبل یه سری صحبت های استاد اصلا یادم نمیاد و چقدر خوب که دوباره به این فایل هدایت شدم
اینکه ما باید یاد بگیریم حل مسئله رو یاد بگیریم نه اینکه دنبال این باشیم مسئله وجود نداشته باشه یا صورت مسئله رو پاک کنیم
به چه نکته ی قشنگی اشاره کردین استاد اینکه تضاد ها باعث میشن هر بار با حل مسئله و هر بار یاد گیری به درسها و آگاهی هایی میرسیم که هر بار زندگی برامون راحت و راحت تر میشه
گام عملی چقدر مهم هست و اینکه فقط بشینیم و تجسم کنیم و خوشگل فکر کنیم به تنهایی کافی نیست
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
اینکه مریم عزیز همیشه در کنار استاد باهم حل مسئله رو انجام میدن و با همفکری هم مسائل رو حل میکنن
چقدر عالی که آدم های خوب همیشه هستن دستان خداوند و جلوتر از ما اونجا هستن برای درست کردن و روبراه کردن کارمون
فراوانی آب هر چقدر که بخوام هست و هیچی کم نمیشه
فراوانی درخت های زیبا رو میبینم و آسمانی پاک و نعمت های تمام نشدنی که خداوند هر لحظه بیشتر و بیشترش و به ما میده
خدارو شکر برای اینهمه زیبایی و خدارو شکر برای اینهمه نعمت
به نام خدای مهربان
سلام به همه ی عزیزانم
قبل از اینکه متوجه بشم قرار روی علاقم کار کنم و در این مسیر قدم بردارم روی باورها و قوانین به خوبی کار میکردم اما تو خونه نشسته بودم و منتظر بودم یه اتفاقی بیفته که همه چی واسم درست بشه و خداوند بارها از طریق نشانه ها و دستانش بهم میگفت که برو تو این مسیر علاقه و مهارتت ولی من توجیح میکردم و بهانه میاوردم تا اینکه به تهران مهاجرت کردم و در اینجا دیگه واضح و شفاف متوجه شدم که وقتشه تو مسیر علاقم قدم بردارم اما نمیدونستم چطور باید این کار بکنم و چطور ازش پول بسازم که بازهم خدای مهربان دستم گرفت واز طریق دستانش بهم گفت که واسه انجام کارت و استفاده از صدات اول باید سناریو داشته باشی ولی من نادیده گرفتم و انجام ندادم ولی خدای مهربان رگباری از بی نهایت طریق هدایتم کرد تا متوجه بشم و منو به یک مراسمی فرستاد که پول خوبی از صدام درآوردم و قبلش هم یه کوچولو سناریو واسش نوشتم که دیگه مطمئن شدم انجامش بدم و بعدش باز دوباره یه ایده بهم داده شد که بازهم یه سناریو درست کنم و برم واسه افراد داخل پارک اجرا کنم و انجامش دادم و نتیجه های شگفت انگیزی به دست آوردم که در حین این اجراها بیش از دهها ایده ی خفن بهم داده شده ولی من هنوز انحامشون ندادم و از دایره ی امنم جلوتر نرفتم درحالی که مثل قبل با انجام هر ایده تجربه و نتایج شگفت انگیزی در انتظارم هست که بعد این کامنت میخوام عمل کنم .
ــ یکی از پاشنه های آشیل من انجام ندادن ایده هاست که باید روش کارکنم در صورتی که به شدت خلاق هستم و در هر کاری که بهش علاقه داشته باشم و وارد بشم خیلی موفق میشم و همه تعجب میکنن که چطور در این مدت کوتاه این همه دستاورد و نتیجه در اون کار به دست آورم که در کنار عمل کردن به ایده ها دیگه کن فیکون میشه .
ــ این فایل نشانه ای من بود که تعهد میدم در حد توانم به ایده های که بهم گفته میشه عمل کنم.
آفرین به خودم که در حال پیشرفت و یادگیری و بهبود هستم و با همین شرایطی که دارم کافی و ارزشمندم
خداجون سپاس
بنام خدا سلام عرض میکنم ب استاد عزیزو مریم جون ک همیشه بشاش و پر انرژی هستش شما استاد شما واقعا ی فرشته اید و این فایل های زندگی دربهشت واقعا بمن آرامش میدن ممنونم ازتون فقط اگه میشه حجمش رو زیاد کنید انقد خوش میگذره ب ما ک انگار ی دیقه س سپاسگزارم از خداوند برای این لحظه.استاد کاش راجع ب کنترل کردن عصبانیت برامون تمرین میگفتین💗🙏خوش ب حالتون واقعا شمادر بهشت زندگی میکنید والا منم ک نگاه میکنم ب این سریال انگار باهاتون زندگی میکنم🙊🤓
بنام خدای هدایتگر وهاااب
بنام خدایی که جهانش رو بر اساس قوانینی محکم خلق کرده و هر لحظه بنده هاشو هدایت می کنه.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سلام به استاد عزیز و مریم بانوی مهربان
سلام به دوستان آگاهم که از خوندن کامنتهاشون لذت میبرم. چقدر خوبه که استاد ما رو دور هم جمع کرده و این فرصت برامون پیش اومده که از آگاهی هم استفاده کنیم و با چشمهای همدیگه دنیا رو ببینیم و دیدمون وسیعتر بشه. خدا رو هزاران مرتبه شکر برای این سایت بی نظیر و این دوستان بی نظیر و این استاد بی نظیر و خود بی نظیرم که امروزم میخوام برداشتهامو از این فایل بنویسم و یه قدم کوچک و مستمر برای بزرگ شدنم بردارم.
واااااااوووو استااااد چقددددر این هات پات خوشگله. چقدر باحااااله. وای خدای من چه حس خوبی داره زیر نور این خورشید زیبا توی این هات پات خوشگل ریلکس کنی. وای من عاشقش شدم. استاد خیلی ایده جذابیه. حلالتون باشه اینهمه نعمت و ثروت. خدای من ثروتمند شدن چقدر باشکوهه. ثروت بااااا شکوهه. ثروت باشکوههههههه. استاد هر وقت رفتین تو اون هات پات ما روهم دعا کنین😅😅🤪🤪
تحسین می کنم مردم آمریکا رو که کارشون رو دقیق و اصولی انجام میدن. بدون اینکه کسی بالاسرشون باشه و بخواد به کارشون نظارت کنه خودشون به بهترین شکل کارشونو انجام میدن. تحسین می کنم آقای لری رو که اینقدر عاشقانه و برادرانه و البته متعهد تو همه کارها کمک منحصر به فردی هستن براتون استاد. تحسین می کنم این خونه بهشتی رو که روی آبه و الان با اومدن این هات پات زیبا شد آب تو آب😍
خدایا شکرت برای نیروهای غیبی تو که در راحتترین شکلش دارن کارها رو برامون انجام میدن. استاد چقدر آخه شما رها و ازاد هستین. چقدر همه چی براتون راحت اتفاق میفته. آخه اینو کجای دلم بزارم که شما خونه نباشی و متخصص بیاد خودش سفارشتو بیاره تو خونه و نصب کنه و….. و تو هم اصلا عین خیالت نباشه تازه کلی هم شاکر باشی.
استاد من یکی که اگه خونه نباشم و کسی بیاد خونه م اصلا طاقتم نمیاد حتی اگه اونطرف بعنوان مهمان باشه و اصلا کاری به هیچ کجا نداشته باشه. بعد شما رو میبینم که خیلی راحت رفتین خرید و هیچ نگرانی ندارین از اینکه الان برین ببینید همه خونه بهم ریخته س. یاد بگیر خدیجه اینجوری راحت و رها باشی و همه چیز و همه کارو بسپری به دستهای قدرتمند خداوند. استاد من ایمان شما و مریم عزیزم رو تو تک تک لحظات این فایل تحسین کردم 👏👏👏
استاد خدارو شکر می کنم که دارم کنترل ذهن رو در عمل یاد میگیرم. اینکه تو اون شرایطی که به نظر هر کدوم از ما سخته شما اینقدر آرامش داشتین و دو سه روز تراکتور رو رها کردین تا به وقتش راه حل بهتون گفته بشه. کار راحتی نیست که همه چیو ول کنی به امون خدا. تو ذهن ماها ول کردن به اومن خدا جاییکه اصلا امنیتی توش نیست چون خدا ما همچین نوانایی رو نداره ولی امون خدا در ذهن شما یعنی دستهای قدرتمند خدا. یعنی جایی که راه حلها هست. یعنی جاییکه ان مع العسر یسری هست. و من دوست دارم یاد بگیرم که خودمو رها کنم به امون خدا. و چه زیبا خدا جواب توکلتون رو با این هاتپات زیبا داد. خدابا شکرت که اینقدر سریع الجوابی و هر بما قدمت ایدیهم رو به زیبایی پاسخ میدی.
خدایا شکرت که این تراکتور قرمز دوست داشتنی بعد از دوسه روز در گل ماندن بالاخره به راحتی اومد بیرون.peace of cake.
خدایا شکرت بران اون یدک کش قدرنمند. با اینکه هیکلش چندانم بزرگ نبود چه قدرتی داست و به چه راحتی تراکتورو کشید بیرون. خدایا شکرت
استاد جان تحسینت می کنم که به ایده هات عمل می کنی. بدون توجه به اینکه نتیجه چی میخواد بشه یا نشه. تحسینتون می کنم که حتی از خرابکاری هاتونم فیلم میگیرین و درسهای ارزشمندش رو برای ما هم بیان می کنید.
استاد یادمه تو دوره عزت نفس میگین اعتماد به نفستون رو با نتایج گره نزنید. و الان هم با دیدن این فابل فهمیدم من چقدر همیشه گیر نتیجه بودم و هستم و چقدر جای کار دارم. استاد چند روز پیشا من یه کاری رو میخواستم انجام بدم که خیلی نتیجهش جالبی نشد. یعنی نتیجه اون چیزی که میخواستم نشد و منم گذاشتمش کنار. اتفاقا امروز صبح داشتم به اون موضوع فکر میکردم و گفتم باید دوباره تستش کنم. و خداوند هدایتگر مهربان این موضوعو برام بازتر کرد. تا بفهمم که رها بودن و بند نتیجه نبودن و کنترل ذهن در عمل چجوریه. وگرنه ایمانی که نتونی بهش عمل کنی حرف مفته.
و این بیت شعری بود که امروز صبح ناخودآگاه به زبونم اومد.
علم چندان که بیشتر دانی
چون عمل در تو نیست نادانی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
خدایا منو به راه راست هدایت کن راه کسانبکه به آنها نعمت دادهای . نه راه گمراهان
سلام بر آقایون و خانومای بهشتِ دنیا و آخرت✋🙌😍💜💖
امروز ظهر که فایلو دیدم، یه نکته ظریفی رو شکار کردم که مطمئن بودم از دید بقیه مخفی میمونه؛؛؛ چون همیشه در لحظه زندگی کردن و رهایی و آزادی ملکه ذهنمه ترجیح میدم به جای اینکه از روی تکلیف کامنت بنویسم به خودم اجازه استفاده از فرصت ها و نعمت های جاری روزانمو بدم…
افتر رین بود؛ ابرها و خورشید و آسمان باز هم مثل همیشه منو غرق خودش کرد… من و برادر عزیزم در حال بازی سپک تاکرا بودیم کنار دستمون هم خواهر و خاله عزیزم در حال بدمینتون بازی بودن… همینطور سرگرم بازی بودیم که منظره دیوانه کننده آسمون و ابرا چشم منو خیره کرد…. بچه ها نگا ابرا، خدای من!!!… خدایا شکرت؛ اونقدر من روی نکات مثبت و زیبایی ها تمرکز کردم که در طی زمان خواهر و برادر عزیزم هم تحت تاثیر روحیه و احساسات پر کشش من همیشه در توجه به زیبایی ها و احساسات لطیف با من هم جهت و هم راستا شدن…. و یکی از مهمترین سپاس گزاری های قلبی من همین هماهنگ شدن خواهر و برادرم با من هستش بارها و بارها این تغییر روند روابط رویایی ام رو هر بار از جهات مختلف به خودم یادآور میشم
من مدتها تنهای تنها زندگی میکردم که.. بنا به تضاد خانوادگی اخیربعداً توضیح خواهم داد برادرم پیش من نقل مکان کرده فعلاً… خواهرم و مادرم هم مدام در حال رفت و آمد هستن…
همین ابتدا به نکته ظریفی اشاره کنم؛ برام جای سوال بود که دوستان چطور از برگ و درخت و مرغ و خروس و همه چیزای جزیی نکات و استعارات خوبی رو اشاره کردن ولی یچیزی رو نگفتن؛
استاد عزیزم، عزیز دلم با اینکه بی نهایت عاشقتم ولی یه چیزی رو میگم امیدوارم توجه به نکات منفی تلقی نشه، فقط یه درسیه که ممکنه خودت هم ناخودآگاه انجامش دادی و متوجهش نشدی؛ من حتی از اشتباهات دیگران هم درس میگیرم؛ میگن آدم عاقل و هوشیار از یه سوراخ دو بار گزیده نمیشه
همه ما آدما یه کِرمی تو وجودمون داریم بعضی مواقع… چقدر هم متعصبانه و نافهمانه روش اصرار داریم؛ هممون 😂😂😉😁
توی قسمتای قبل دیدیم تراکتور کنار آب گیر کرده، اشکال نداره نمیدونستیم کنار آب گل آلوده و ممکنه گیر کنه… ازین تضاد و اتفاق ناخواسته درس گرفتیم که دیگه تراکتور رو نزدیک دریاچه نبریم…
ولی بازم استاد ازون اشتباه قبلی درس نگرفت و بازم ریسک کرد و نزدیک آب دریچه شد…. باز هم از همون سراخ گزیده شد… اشکال نداره یادش رف حواسش نبود…. تراکتور رو با ماشین جرثقیلی دراورد
ولی دفعه سوم دیگه داشتم شاخ درمیاوردم که انگار استاد اصلا متوجه داستان نیس، باز هم تکرار اشتباه… انگار نه انگار…. چیزی نمونده بود که واسه بار سوم هم تراکتور غرق باطلاق بشه….
هممون توی زندگیمون ازین نافهم بازی ها داریم که هرچقدر از یه سوراخ گَزیده شیم هرچقدر یه اشتباه رو تکرار میکنیم ولی باز هم هوشیار نمیشیم و از اشتباهات و آزمون و خطاها درس نمیگیریم ( استاد عزیزم حمل بر بی ادبی نباشه ولی من اونقدر عزت نفسم رو روش کار کردم که با احترام و البته جسارت حرف و نظرمو میگم هرچند که ممکنه به مزاق کسی خوش نیاد)
درسته که هر اتفاقی بیفته خیره، و اگه این تضاد تراکتور پیش نمیومد اون همه درس و عمل به ایده ها رو هم نمیدیدیم، ولی خوب اینو هم فراموش نکنیم که از اشتباهات و تجربه هامون هم درس بگیریم و «تکرار اشتباه» نکنیم…
وقتی مبینیم یه سیم برق لخته و احتمال برق گرفتگی داره، قاعدتاً بهش دست نمیزنیم، حالا فرض میکنیم نمیدونستیم و حواسمون نبوده…. اشکال نداره دیگه درس میگیریم و تکرارش نمیکنیم… برای بار دوم رو هم از روی شیطونی و کنجکاوی میشه نادیده گرفت
ولی وقتی پس از بار دوم بلافاصله برای سومین بار اقدام به دس زدن به سیم برقدار میکنیم این دیگه خودِ نافهم بازیه…
حالا این یه تراکتور بود، خطر و ایرادی نداره… اما راجبه قانون یه اشتباهی رو مدام خیلی ها تکرار میکنن ولی بازم ازش درس نمیگیرن؛
اونم همون چیزیه که تقریباً هممون بارها مرتکبش شدیم چوبشو خوردیم ولی اون شیطونه اون کِرمه درون ول کن نیست:
مباحثه و صحبت کردن در مورد قانون با افرادی که توی مدارش نیستن؛ این که هنوز یاد نگرفتیم که ما مسوول تغییر زندگی دیگران نیستیم، ما در قبال دنیا و آخرت کسی جوابگو نیستیم، ما فقط مسوول و خالق زندگی خودمون هستیم و فقط میتونیم خودمون رو تغییر بدیم…. تمام
خدارو شکر همون اوایل ابتدای مسیرم این درس رو یاد گرفتم، چند بار چوبشو خوردم ولی دیگه هیچوقت تکرارش نکردم و نخواهم کرد…
خاصیت دنیا و قشنگیش به همین تنوع و اختلافه.. قرار نیست همه مثل ما فکر کنن… بارها و بارها توی قرآن خوندیم که… اگر خدا میخاست همه شما امت واحد بودید … ولی طبیعت جهان اینطور نیست چون میخاد شما را بیازماید
چقدر این موضوع ظریف و حساسه که خیلیا با این که ممکن ازین اصل و قانون اطلاع داشته باشن ولی ناخودآگاه حواسشون نیست و در عمل اشتباه میکنن؛ میخان اونچیزی که خودشون میفهمن رو به دیگران هم بفهمونن اونم با تحمیل و ممکنه به بحث و ناراحتی و دعوا هم بکشه… چقدر این پاشنه آشیل رو هر روز لابلای کامنتای بچه ها میبینم… به جای تمرکز صددرصد روی خود، روی دیگران و دنیای بیرون فوکوس میکنن، نتیجش هم اینه که خودشون رو گم میکنن و احساسشون خراب میشه… . چیزیه که خودم هم اوایل توش ناپخته عمل میکردم که با طی تکامل دارم عالی و عالی تر میشم خدا رو شکر
مثلا مادرم رو که امروز داشتم میرسوندم، به خاطر پوشش آزاد و ساده ام که گاهی باهاش بیرون بیرون میرم بهم تذکر داد که میلاد من حاظرم با آژانس بیام ولی دیگه به تو زنگ نزنم، آبرو واسمون نذاشتی!! چی میشه اگه روی تاپ و شلوارک یه شلوار و پیراهن هم بپوشی؟!
من با اینکه صدها بار براش توضیح دادم که چی تو سرمه و چه دلیلی دارم، ایندفعه با خنده بهش گفتم عاشقتم، بیخیال بذار زودتر برسونمت و برگردم… به جای بحث و توضیح با لبخند و قدرت کلام بحثو عوض کردم…. هر روز از قدرت کلامم در شرایط مختلف با آدم های مختلف، به بهترین نحو ممکن در راستای عمل به قانون و به نفع خودم استفاده میکنم….
استاد عزیزم، موقع توضیحات آخر فایل من فقط سکوت میکردم و توی خودم مرور میکردم که آیا من همینطوری که استاد میگه من عمل کردم؛ دیدم آره خیلی بهتر از اون چیزی که تا الان انتظارشو داشتم من عالی عالی در برابر تضاد ها، و اقدام به ایده و الهامات، عمل کردم
خیلی خیلی مثال و تجربه به ذهنم میاد؛ متناسب با این فایل حداقل چهار تا مثال و تجربه جالب دارم که توضیح درس های هر کدومشون چهار کامنت طولانی میطلبه… و نمیشه همشو یجا نوشت… در فرصتی دیگه برای خودم ذکرشون خواهم کرد
سلام به استاد عزیز و مریم خانم مهربان
یه صبح تازه تو پارادایس و یه عالمه ایده عالی برای در اوردن تراکتور از توی گل.
چه مرغ های پر انرژی که منتظر صبحانشون هستن.
اون مرغ زیرک هم خیلی فکر خوبی به ذهنش خورده که رفته اون زیر و هم راحت تر و هم بیشتر غذا میخوره و خیلی هم حال میکنه
آقای لری یکی از دستان خداوند مهربان هستن که واقعا از همه نظر عالی هستن و دقت کارشون با اینکه روی یک قایق هستن خیلی زیاده.
و بالاخره تراکتور از توی گلا اومد بیرون به کمک خدای مهربان و درس های زیادی هم داشت برای همه ما و استاد خیلی با حوصله و تمیز شستن تراکتورشون رو امروز هم با کمک خدای همیشه مهربان با ایده های خوب مشکل تراکتور حل شد و واقعا باید به ایده هامون عمل کنیم حتی وقتی که فکر میکنیم جواب نمیده و خودم بار ها برام پیش اومده که ایده ای به ذهنم میاد اما عملیش نکردم اما خیلی وقت ها وقتی ایده رو عملی میکنم و نتیجه خوبی میده یک لبخند بزرگ میزنم و از ته قلبم میگم خدایا شکرت
منتظر قسمت های بعدی این سریال هستم
مرسی از شما استاد عزیز بابت زحماتی که میکشید و مریم جان که اینقدر خوب فیلمبرداری میکنید.
امیدوارم هر جا که هستید شاد و موفق و سربلند باشید. از خدا بهترینها را براتون آرزومندم خدانگهدار🌹💕
درود بر استاد نازنینم.
صحبتهای آخر فیلم، مثل یک سیلی بود برام که یک بار دیگه به خودم بیام و از حلقه تکراری که توش گیر کردم، با استفاده از ایده ها خودم رو بالا بکشم.
علیرغم اینکه همه چی خوب داره پیش میره ولی باید حرکت کرد و نباید به یک وضع موجود تکیه زد. در حالی که اهداف اصلی هنوز جایی در آینده منتظرن تا به سمتشون بریم.
ممنونم استاد جان. بسیار لذت بردم از این قسمت.
یک راهکار تراکتوری: برای اینکه تراکتور در جاهای باتلاقی بتونه راحت حرکت کنه و گیر نکنه، یک وسلیه ای هست که توی شمال زیاد کاربرد داره البته دست سازه و کارخونه خاصی نداره… به اسم چرخ آهنی شناخته میشه. این چرخ در قسمت بیرونی چرخهای عقب تراکتور نصب میشه و براحتی در بدترین زمین های گلی و باتلاقی راه میره. صد در صد در امریکا هم هست و میتونید یک جفت سفارش بدید بدون شک بارها نیازتون میشه در پارادیس.
براتون آرامشی از جنس خودتون آرزومندم.
خدایا شکرت
با خوندن کامنت یکی از دوستان در قسمت 124 سریال هدایت شدم به دوباره دین این فایل
و دوباره دیدنش = درک بیشتر در مدار بهتر
و یکی از مهمترین درسها برای من این بود که
ببین اون در ابتدای کار فرار نکردنه از ورود به دل ناشناخته از تراکتور و کار باهاش و ابزار ها و …….گرفته تا………یه طرف
برخورد به مسائل
و باز فرار نکردن ازشون و حلشون
و لعن نفرستادن
و شکرگذاری و احرای ایده و کسب تجربه و بزرگ شدن و نکته مثبت بینی یه طرف
مهم تر از اون
اونقدر جسارت باید داشته باشی
و اونقدر نکته مثبت ببینی که وقتی در میاد و مشکل حل میشه از ترس دوباره گرفتار نشدن
(که نترسیدنه از دیدن اونهمه نکته مثبت میاد که بگی اقا ما بزرگ شدیم میشیم و تجربه کسب میکنیم و….) و باز هم ادامه دادن و حرکت کردن و پیش رفتن
میدونی
واسه من که صد بار مکعب روبیک رو خراب کردم و دادم یکی واسم درست کنه و بعدش چسب زدم گذاشتمش ته کشوم
از ترس اینکه دوباره خراب و نامرتب نشه
خیلی تحسین برانگیزه این کار که شما با وجود این مشکلات پیش اومد و هیچ تضمینی هم نیست که دیگه نیاد
با این جسارت
و ایمان که مسائل حل میشن حرکت میکنید میدونی
این شجاعت که اینهمههههههههههههههه پروژه فارغ از تنبلی و….اغاز میکنید و اینهمههههههدرس و تجرربه کسب و بزرگ و از ثروتتون استفاده میکنید
و نمیترسید دوباره مشکل بیادخیلی ارزشمنده
و چقدر باعث موهبت میشه
که حرکت کنید
با همین شرایطتون و نعمتهاتون
تجارب هر روز بهتر و بیشتری داشته باشید
بزرگ بشید
کلی کار کردن با ابزار و پروژه و……رو یاد بگیرید
کلی وسیع تر زندگی کنید کلای نامحدود تر کلی لذت بخش تر
کلی هدفمند تر و……..
مزیت این نگاهه
برعکسشم
یکی میترسه و سالهای سال خودشو از یه عالمه نعمت محروم میکنه و بزرگ نمیشه و تجربه نمیکنه و حسرت به دل و ناسپاس میمونه و انگیزه ای نداره از بس که در ترسها غرق شده
و من همین امشب اون روبیکو باز میکنم
بازی میکنم
تجربش میکنم
و حل مسئلشم اگه نیاز بود یاد میگیرم
و از خدا کمک میخوام در اجرای این قوانین مهم در زندگی
که نترسم و خودمو اسیر ترسام نکنم و حرکت کنم و مسائلمو حل کنم
فرار نکنم
و بفهمم فرق اعراض از ناخواسته هارو
با فرار از رفتن تو دل مشکلااتو
و فرار نکنم
و گردن کسی نندازم
و حتی اگه ظاهرا چندش و سخته برم و تجربش کنم و ایده هامو اجرا کنم و بزرگ بشم
میدونی لذت این حرکت و افزیش عزت نفسو تجربه کنم
خدایا شکرت ازت میخوام همواره هدایتم کنی به اجرای قانون و شجاعت وتجربه کردن
الهی صد هزار مرتبه شکرت برای این زیبایی مسیر و پیشرفت که هیچ نهایتی نداره
الهی صد هزار مرتبه شکر
(الانم برای نوشتن الهی بعد الف به جای ل الف رو فشار دادم دوباره و درسش برام نمود این باور مخرب بود که تغییری در روند و تو این مثال حرکت انگشتم نمیدم و انتظار نتیجه متفاوت دارم و یادم باشه تا شخصیت و رفتار ها و باورام تغییر نکنه نتیجه تغییر نمیکنه)
خدایا شکرت عاشقتونم
این تایپ ده انگشتی هم برام درس مهم نبودن حرف و بقیس چون صدا نمیده و کسی تعریف نمیکنه مثل تایپ سه انگشتی که مثل تایپیست هایی
خدایا شکرت
خبر خوب اینه که تایپو یاد گرفتم (ده انگشتی و بدون نگاه به کیبورد) و با کمی پر سرعت شدنم که با تمرین میشه جایزمو میخرم(برچسب فانتزی کیبورد که احتمالا حروف نداشته باشه چون عملا دیگه نیاز نیس چون نگاه نمیکنم به حروف
ولی دوست دارم طرح دار و رنگارنگ باشه
خدایا شکرت فعلا
مهری
به نام خداوند بخشنده گشایشگر
سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته نازنین و همه دوستان قدرتمندم
راستش دیشب حال و احساس خوبی نداشتم .چراهای زیادی ذهنم رو پر کرده بود . به عنوان نشانه این قسمت از زندگی در بهشت برام باز شد .یعنی تا اون موقع شب اونقدر سرگرم کارهای روزمره بودم که فرصت نکردم نشانه ام رو باز کنم . وقتی فایل رو باز کردم دیدم 40 دقیقه هست . دیدم اصلا اون قدر حالم خوش نیست که بتونم کامل درکش کنم .کامنت منتخب رو خوندم ولی راستش چیزی نفهمیدم . الان صبح که از خواب پاشدم بعد از نوشتن فانوس دریایی نشستم به تماشای زندگی در بهشت . چقدر انرزی گرفتم . چون کلی باور مخرب و چراهایی که بیخودی ذهنم رو پر کرده بود رو تونستم جوابش رو بفهمم . همه اگاهی ها رو یک جا یادداشت کردم .خیلی بهم حال داد . بعد گفتم یک کامنتی هم بنویسم و حال و هوای خوب و عالی خودم رو به اشتراک بذارم و هم این که یک رد پایی از خودم به جا بدارم . وقتی کامنت مینویسم انگار یک تمرین عملی برای تثبیت این اگاهی ها دارم انجام میدم . خدایا هزاران و میلیاردها بار سپاس به خاطر وجود استاد و مریم بانو .بخصوص مریم جان که با عشق این اگاهی رو با ما به اشتراک میذارن .با فیلمبرداری حرفه ای و توضیحاتی که میدن . خیلی موارد پیش میاد که حتی از یاداوری اون مسئله فرار میکنم چه برسه که بیام و بیانش کنم . چقدر مریم نازنین ازت یاد گرفتم . چقدر ازت درس عزت نفس گرفتم . توضیحات استاد در انتهای فیلم چقدر موثر و بجا بود . بهم یاداوری کرد وجود هر تضادی در زندگی نشانه رشد و پیشرفت هست . نشانه این هست که من دارم بزرگتر میشم .به دنبال حل کردن اون مسئله باشم .ازش فرار نکنم ونترسم و های وهوی به راه نندازم . شاید در همین زمان حال اون تجربه ها به نظر مفید نیاد ولی وقتی من به ایده هام عمل میکنم و دنبال راه حل هستم ، ایده های زیادی رو امتحان میکنم باعث میشه من کلی تجربه و درس یاد بگیرم و کلی اعتماد به نفسم بالا بره و در اینده اون قدر بزرگ بشم که حل مسایل بزرگتر دیگه منو نترسونه بلکه با لذت و عشق با اونا روبرو بشم و فقط زندگی رو به معنای واقعیش زندگی کنم .
چقدر عالی بود این جمله که: آقاااا تلاشتون و اقداماتتون رو به هدف و رسیدن به نتیجه خاص گره نزنید.. نکته ای که پاشنه اشیل من هست . تازه دارم خیلی بهتر خودم رومیشناسم . کمالگرایی و دنبال نتیجه خاص بودن باعث میشه که من خودم رو از لذت های زندگی محروم کنم .
وقتی کامنت دوستان عزیزم رو خوندم تازه فهمیدم که روی باور فراوانی خیلی باید کار کنم . چقدر لذت بخش هست تحسین کردن و دیدن زیباییها . اونم با این دید که وقتی من تحسین میکنم دارم اون نعمت رو جذب میکنم . خیلی حال خوشی بهت دست میده
استاد ، مریم شایسته و همه دوستان عباسمنشی قدرتمندم از همتون سپاسگزارم .توی این سایت بهشتی من دارم زندگی به منش بزرگان رو یاد میگیرم . اونم نه با زجر واحساس بد .بلکه با عشق و لذت .
الحمدالله رب العالمین
به نام الله مهربانم خدایی که همین نزدیکهاست و از درون ما خبر داره
سلام به استاد جانم سلام مریم عزیزم
چقدر این سریالها زیبا و پر نکته ست در کنار دیدن زیباییها و توجه بر نکات مثبت چقدر ایده و راهکار بهمون میده در همه موارد زندگی اگر به دقت ببینیم و توجه کنیم
همین تراکتور که تو گل گیر کرد از دل همین تراکتور میتونیم خیلی درسها رو بگیریم که باورهای مخرب و پوچ ما هم به دیوارهای ذهنمون تو چندین سال زندگی چسبیدن و پاهای ما تو گل گیر کردن و نمیتونیم رو به جلو حرکت کنیم باید علفهای هرز دورشو بچینیم تا جا یکم باز بشه وقتی قدم به قدم و آروم آروم روی خودمون کار میکنیم بعد از تکاملمون میبینیم از گل اومدیم بیرون و بعد باید زنجیرها رو از پاهامون جدا کنیم
هر روز باید روی باورها و خودمون کار کنیم اگه کمی مکث کنیم و مثلا بگیم به خودمون استراحت بدیم آسون و راحت مسیر کج میشه چون ذهن همیشه راحتی رو میخوادوقتی ما استپ کنیم نتایج هم استپ میکنن به اندازه کار کردن روی خودمون نتیجه میگیریم
استپ همون پا روی ترمز گذاشتنه
مریم جانم تحسینت میکنم که همیشه گنار استاد عزیز هستی و خدا میدونه چه درسها که هر دقیقه از روزت میگیری
امروز از صبح که بیدار شدم بعد از نوشتن دفتر شکر گزاری
با خودم همش میگفتم برم به همسرم بگم یه میلیون به من بده
هر چی اومدم بگم نشد گفتم خدا خودت بهش بگو
ظهر که شد زنگ زد گفت بیا بریم خیابون من مغازمو بستم رفتم پیشش
منو برد یه شلوار لی خوش رنگ آبی گرفت خیلی خوشحال شدم و ازش تشکر کردم و از خدای خوبم هم تشکر کردم که اینا اول از فرکانس خودم بود و بعد هم هدایت الله مهربانم دوست داشتم این زیبایی رو با شما هم به اشتراک بذارم
خدایا شکرت سپاسگزارتم
استادم ممنونتم که ما رو با قوانین خدای خوبم آشنا کردی خدایا ممنونتم سپاسگزارتم
خداوند خیر دنیا و آخرت رو بهت بده استاد عزیزم