به نام خدای مهربان
سلام به همه
راستشو بخواین من صادقانه میگم اولین باری هست که میبینم یه خانوم ایرانی انقدر با عشق و لذت و شور و هیجان در مورد تمیزکاری و نظافت صحبت میکنه حالا صحبت میکنه هیچ قشنگ اموزش هم میده چقدر هم معلومه به کارش اهمیت میده که چندتا دستمال مختلف برای سطوح متفاوت داره مایع های تمیزکننده متفاوت و خلاصه ابزهای مفید برای این کار
نکته ی که من گرفتم اینه که خانم شایسته این تمیز کاری رو خیلییی برای خودش لذت بخش کرده با نگاه های که به این کار داره و یه جورایی اون اهرم رنج و لذت رو خوب تو ذهنش ساخته از انجام دادن این تمیز کاری کلی لذت میبره تازه اونم تنهایی
اقا ماهرچی دییدم از اقوام و دوستان و همین مادر خود من
از عذاب تمیزکاری میگفتن کسی نیست به من کمک کنه من صب تا شب باید بسابم و بشورم ای کمرم ای سرم این چه زندگیه یعنی قشنگ اهرم رنج و لذت برعکس شده از تمیزکاری رنج میبرن و از انجام ندادنش لذت این تنهایی انجام دادن رو که دیگ خیلی عالیه
غر دادن در کار نیست تو بیا کمکم اگ نیای انجام نمیدم و فلان
من مادرم بارها گفته ای کاش من ی دختر داشتم تو کارای خونه کمکم میکرد اینا که هیچ کاری نمیکنن ای کاش یه عروس داشتم کمکم میکرد خخخخ
مادر من خب اصلا انجام نده و خیال همه مارو راحت کن دیگه
البته خدایی من توی کاراهای خونه تا ی حدی بهش کمک میکنم اما مشکل کمک کردن و نکردن نیست وقتی طرف از انجام اون کار لذت نبره بی فایدس
این قسمت تمیزکاری به نظرم برای آقایون هم میتونست نکات خوبی داشته باشه که تو کاراهای که ب خودشون مربوطه هم الگو بگیرن خیلی عالی بود و لذت بخش
البته اینم بگم که در هرکاری میتونم از این شیوه لذت ساختن تو ذهنمنون استفاده کنیم نه فقط بحث تمیزکاری هم با انجام اون کار کلی حس و حالمون خوبه و هم نتایج عالی برامون داره
چقدر ایده های خلاقانه ی هم برای ساخت ابزار های تمیرکاری به کار بردن که هی کارو سادتر و البته لذت بخش تر میکنه
یعنی قشنگ هم میتونی با اون ابزارها از انجام کارت لذت ببری خونه رو هم ک تمیز کردی و البته با راحتی
سود و سود وسود
واقعا راهکارهای عالی رو برای از بین بردن حشرات گفتین چقدر عالی بود این همه اطلاعات خوب خانم شایسته فقط از عشق ب اون کار نشات میگیره یعنی تو این کار قشنگ حرفه ی چرا؟
چون به کارش عشق داره و لذت داره و چون عشق و لذت داره هی دنبال اینه که روش انجام دادن کارهاشون بهبود ببخشه مثل همونی که گفت من اول کف رو با دستمال تمیز میکردم الان رسیدم ب این طی
یا اون مدل های مختلف دستمال ها اینا حاصل کلی تجربه + عشق ب اون کار هست
= اگر به هرکاری عشق داشته باشیم توی اون کار میتونیم حرفه ی بشیم
و اینکه این تمیز کاری رو همیشه برای دل خودمون انجام بدیم نه اینکه الان قرار مهمون بیاد خونه رو کثیف ببینن آبرو ما میره
سری بیفتیم ب جون خونه نه برای وجود خودمون که بیشتر از هر مهمون دیگ ی ما تو اون خونه هستیم
بیشتر از هر فردی دیگ ی توی اون خونه داریم زندگی میکنیم
بیشتر از هر فرد دیگ توی اون خونه کلی خاطرات قشنگ داریم
ن برای مهمونی که فقط ممکنه چند روزی بیاد و بره
انقدر برای وجود خودمون ارزش قایل باشیم که خونمون همیشه تمیز باشه و انرژی خالص و مثبتشو بگیرم
چون خود ما لایق تر از هرد فرد دیگه برای لذت بردن از اون پاکی و تمیزی هستیم
درپناه خدای مهربان
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD671MB43 دقیقه
چه کسی بهتر از من میتونه به من خدمت کنه
مریم جان سلام
این حرفت رو باید با طلا نوشت و تقریبا این جمله میتونه کل دوره عزت نفس رو خلاصه میکنه. دوست داشتن خود، لایق دونستن خود، توانا دونستن خود، قادر دیدن خود …
نمیخوام بگم این قسمت مختص خانومها بود چون درسهایی که این قسمت از بهشت داشت برای همه مفید بود البته اگر متوجه شد که این درسها رو. وگرنه مریم جان آموزش طریقه پاک کردن و تمیز کردن رو یاد نمیداد.
مریم داشت به صورت عملی میگفت که نمیتونی با همه ی چرکهای افکارت به یک شکل مقابله کنی. چون ممکنه منطقی که برای یک فکر مخرب میاری ممکنه یکیشو قانع کنه و آروم بشه ( در واقع پاک کنه) اما برای اون یکی فکر مخرب هیچ تاثیری نداره. پس باید بلد باشی برای علفهای هرز ذهنت دستمال و شوینده مخصوص خودش رو داشته باشی تا اون براقیت و روشنی و تمیزیشو حس کنی و اون انرژی مثبت رو ازش دریافت کنی.
چه حرف خوبی زدی مریم که گفتی بعد از یک ماه همه ی این تمیزیها از بین میره و دوباره باید تمیز بشن. اینو همه ی ما مخصوصا خانومها میدونیم که خونه هر چند وقت یک بار نیاز به تمیز شدن اساسی داره اما نمیدونم چرا کار کردن روی ذهن رو جدا از کارهای روزانه و روتین های دیگه میدونیم. فکر میکنیم یک چوب جادویی هست که بزنیم به ذهنمون و بوووم ذهنم پاکسازی شد در حالی که میدونیم تو دنیای واقعی همچین چیزی وجود نداره. پس باید این قضیه رو هم مثل روتین های روزانه و هفتگی و ماهانه خودمون بدونیم و براش برنامه بریزیم وگرنه انرژی منفی که ازش پا میشه باعث میشه هیچ تمیزی بیرونی به دل نشینه و حتی به چشم نیاد.
واقعا چه چیزی مهمتر از پاکسازی درون؟ که وقتی اینو پاک کنی دنیای بیرونت پاک میشه. گاهی وقتا آدم یک کثیفی رو همراه خودش سالهای میبره و بوی اون کثیفی همیشه همراهشه اما نمیدونم چرا نمیاد اینو از خودش دور کنه تا اجازه بده بوهای مطلوب بهش برسه. کینه هایی که با خودمون حمل میکنیم. دلخوری هایی که سالها همراه ما هست و هزاران کثیفی درونی که حتی میدونیم کثیفیه اما قدرت پاکسازیشو نداریم. جالبه نه؟ میدونیم کثیفیه اما پاکش نمیکنیم رهاش نمیکنیم دورش نمیندازیم. حتی گاهی یه جهادی میکنیم و میگیم من بخشیدمش یا من ازش توقع ندارم یا من مسئولیتش رو به گردن میگیرم اما این تمیزیهای موقتیه چون یه ماه دیگه باز یه خونه کثیف داریم که انگار تا الان تمیز نشده اینجاست که باید دوباره آستین بالا بزنی و این افکارت مخربت رو دوباره پاکسازی کنی اما گاهی وقتا این تمیز کاری دوباره برای ما سختره، خیلی دلیل داره شاید بزرگترینش میتونه این باشه که اون تمیز کاری برای ما لذت بخش نیست برای ما رنج آوره چون که ما دوست داریم قربانی باشیم تا فقط مسئولیتی به گردنمون نباشه. جالبه نه؟ میخوایم یکی دیگه بیاد بشقاب غذای کثیف مارو ازمون بگیره و یک بشقاب غذای سالم دستمون بده. وقتی اتفاقات و افکارمون رو به صورت مثال های روزانه ای درش میاریم برایم خیلی مضحک و عجیب میاد در حالی که خودم بارها بارها این کارو میکردم و میکنم و از نظر خودمم میگم نه این فرق داره. چون که من به اون شخص کاری نداشتم که اون اومد بهم بدی کرد …. در کل چون من خوب بودم اون بد بود …. نه قربونت برم تو دقیقا همونقدر بد بودی که این اتفاق بد برات افتاده … وای چه حرف سختیه برگردی به خودت بگی که این کثیفیهای زندگیت دقیقا به خودت برمیگرده . تو مسئولشی هنوزم که هنوزه گاهی نمیتونم این مسئولیت رو بپزیم.
آره مریم جان؛ تو امروز داشتی با تمیز کردن خونت به ما یاد میدادی که تمیز کردن ذهن هیچ فرقی نداره با این. حتی اگر لذت بیشتری میخوای باید اون جاهای مخفی ذهنت رو هم تمیز کنی جایی که شاید هیچ وقت کسی نبینه اما خودت میدونی که یه گوشه هایی تو ذهنت پنهونه که فقط تو خودت خبر داری. اگر لذت بیشتر میخوای باید اونا رو هم تمیز کنی. استفاده از یک وسیله نو چقدر لذت بخشه؟ حالا فک کن همیشه این وسایلات نو باشه چقدر میتونه دلپذیر باشه برای خودتاااا چون بقیه اصلا اونو نمیبینن چون تو ظاهر رو تمیز کردی و ظاهر همه چی عالیه اما یه جاهایی که خودت چشمت میفته میبینی اذیتت میکنه. انگار یه ناراحتی از یه دوستی داشتی که تو ظاهر باهاش خوبی و ظاهرا هیچ مشکلی بینتون نیست اما تو یه کثیفی رو میبینی که بقیه نمیبینن حالا اگه اونو تمیز کنی ظاهرا چیزی عوض نمیشه اما خودت لذت بیشتری میبری باز اینم برمیگرده به عزت نفس … اصلا باید این قسمت رو قبل از شروع دوره عزت نفس دید تا درک کرد که تو هستی که مهمی تو هستی که سازنده ای تو هستی که خالقی توووو.
برای خود من تمیزکاری خونه دقیقا مثل یک دوره چند ساعت هیپنوتیزمه. غرق در خودم میشم بیشتر تایمها صدای استاد در حال پخشه رو اسپیکر با صدای بلند وقتی که داره از پاکسازی درونی میگه و من همزمان درون و بیرون رو پاکسازی میکنم. بعد از تمیز شدن و برق زدن خونه و انرژی بســــــــــــــیار زیادی که تو فضا پخشه و بوی تمیزی که همه جا برداشته حس میکنم از درون هم دارم این بوی تمیزی که حس میکنم اون وقت دفتر قلمم رو برمیدارم و ولو میشم رو زمین شروع میکنم به نوشتن هر چی که توی ذهنم هست رو میارم رو کاغذ. آروم میشم برق میزنم شفاف میشم. نشونش هم اینه که لبخند رو لبمه انگار نقش و نگار لبم تم لبخند رو برداشته نه اینکه بخوام خودم لبخند بزنم.
این تمیزکاری برای من لذت بخشه. من این لبخند درونی رو دوست دارم پس دوباره و دوباره وقت و انرژی میزارم پای این پاکسازی. هم درونی هم بیرونی.
آخر حرفم بگم مریم جان من این فایلهایی که برای ما ضبط میکنی رو قدر میدونم و سعی میکنم آگاهیشو بگیرم و درک کنم. مسلما کارت سختتر میشه و زمان بیشتری مجبوری بزاری اما من یکی یک دنیا ممنونم برای این زحمت. تو به عنوان بهترین شاگرد استاد درسهایی که یاد میدی قابل فهمتره. من هر وقت تو رو میبینم میگم بزار ببینم شاگرد زرنگ کلاسمون چطوری عمل میکنه تا منم مثل اون نتیجه بگیرم. ممنونم ازت دختر خلاق و زرنگ کلاس