سریال زندگی در بهشت | قسمت 117

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار پوریا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

به نام خدای مهربان

سلام به همه

راستشو بخواین من صادقانه میگم اولین باری هست که میبینم یه خانوم ایرانی انقدر با عشق و لذت و شور و هیجان در مورد تمیزکاری و نظافت صحبت میکنه حالا صحبت میکنه هیچ قشنگ اموزش هم میده چقدر هم معلومه به کارش اهمیت میده که چندتا دستمال مختلف برای سطوح متفاوت داره مایع های تمیزکننده متفاوت و خلاصه ابزهای مفید برای این کار

نکته ی که من گرفتم اینه که خانم شایسته این تمیز کاری رو خیلییی برای خودش لذت بخش کرده با نگاه های که به این کار داره و یه جورایی اون اهرم رنج و لذت رو خوب تو ذهنش ساخته از انجام دادن این تمیز کاری کلی لذت میبره تازه اونم تنهایی

اقا ماهرچی دییدم از اقوام و دوستان و همین مادر خود من

از عذاب تمیزکاری میگفتن کسی نیست به من کمک کنه من صب تا شب باید بسابم و بشورم ای کمرم ای سرم این چه زندگیه یعنی قشنگ اهرم رنج و لذت برعکس شده از تمیزکاری رنج میبرن و از انجام ندادنش لذت این تنهایی انجام دادن رو که دیگ خیلی عالیه

غر دادن در کار نیست تو بیا کمکم اگ نیای انجام نمیدم و فلان

من مادرم بارها گفته ای کاش من ی دختر داشتم تو کارای خونه کمکم میکرد اینا که هیچ کاری نمیکنن ای کاش یه عروس داشتم کمکم میکرد خخخخ

مادر من خب اصلا انجام نده و خیال همه مارو راحت کن دیگه

البته خدایی من توی کاراهای خونه تا ی حدی بهش کمک میکنم اما مشکل کمک کردن و نکردن نیست وقتی طرف از انجام اون کار لذت نبره بی فایدس

این قسمت تمیزکاری به نظرم برای آقایون هم میتونست نکات خوبی داشته باشه که تو کاراهای که ب خودشون مربوطه هم الگو بگیرن خیلی عالی بود و لذت بخش

البته اینم بگم که در هرکاری میتونم از این شیوه لذت ساختن تو ذهنمنون استفاده کنیم نه فقط بحث تمیزکاری هم با انجام اون کار کلی حس و حالمون خوبه و هم نتایج عالی برامون داره

چقدر ایده های خلاقانه ی هم برای ساخت ابزار های تمیرکاری به کار بردن که هی کارو سادتر و البته لذت بخش تر میکنه

یعنی قشنگ هم میتونی با اون ابزارها از انجام کارت لذت ببری خونه رو هم ک تمیز کردی و البته با راحتی

سود و سود وسود

واقعا راهکارهای عالی رو برای از بین بردن حشرات گفتین چقدر عالی بود این همه اطلاعات خوب خانم شایسته فقط از عشق ب اون کار نشات میگیره یعنی تو این کار قشنگ حرفه ی چرا؟

چون به کارش عشق داره و لذت داره و چون عشق و لذت داره هی دنبال اینه که روش انجام دادن کارهاشون بهبود ببخشه مثل همونی که گفت من اول کف رو با دستمال تمیز میکردم الان رسیدم ب این طی

یا اون مدل های مختلف دستمال ها اینا حاصل کلی تجربه + عشق ب اون کار هست

= اگر به هرکاری عشق داشته باشیم توی اون کار میتونیم حرفه ی بشیم

و اینکه این تمیز کاری رو همیشه برای دل خودمون انجام بدیم نه اینکه الان قرار مهمون بیاد خونه رو کثیف ببینن آبرو ما میره

سری بیفتیم ب جون خونه نه برای وجود خودمون که بیشتر از هر مهمون دیگ ی ما تو اون خونه هستیم

بیشتر از هر فردی دیگ ی توی اون خونه داریم زندگی میکنیم

بیشتر از هر فرد دیگ توی اون خونه کلی خاطرات قشنگ داریم

ن برای مهمونی که فقط ممکنه چند روزی بیاد و بره

انقدر برای وجود خودمون ارزش قایل باشیم که خونمون همیشه تمیز باشه و انرژی خالص و مثبتشو بگیرم

چون خود ما لایق تر از هرد فرد دیگه برای لذت بردن از اون پاکی و تمیزی هستیم

درپناه خدای مهربان

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    671MB
    43 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

250 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حسام» در این صفحه: 1
  1. -
    حسام گفته:
    مدت عضویت: 1961 روز

    یه صبح بسیار بسیار زیبا و قشنگ و دوست داشتنی داره شروع میشه

    ذهنم همین الان که دارم این حرفا رو می‌زنم به من میگه که چرا می‌خوای با سر سوزن مثبت اندیشی تمام اون حال‌های بد و اتفاقات زشت زندگیتو سرکوب کنی و لاپوشونی کنی چرا؟؟؟؟؟

    منم بهش میگم که من قرار شده روز خودمو خودآگاه بهش میگم

    آره

    من کمبودهای زندگی خودمو دارم نقص‌هایی توی روابط هست -مشکلاتی توی موارد مالی هست -توی رسیدن به کسب و کاری که مورد علاقمه یه سری چالش‌ها هست–توی تفریح و لذت‌هایی که من دوست دارم یه سری موارد هست

    اینا همه نیاز به سر و سامون دادن داره

    من اینو به خودم دارم میگم حسام

    حسام چقدر حاضری امروز برای اینکه یه زندگی لذت بخش یک روز بسیار عالی و دوست داشتنی و لذیذ رو به سلیقه خودت به تبع و ذوق و سلیقه خودت بچینی امروزو چقدر حاضری براش انرژی بذاری

    حاضری الان با توجه به تجربیات 4 ساله‌ای که توی سایت داشتی همین الان بیای بشینی بنویسی و توجهتو بذاری روی زیبایی‌های زندگیت

    بالاخره همه چیز زندگیت که درب و داغون و خراب نیست که

    یه سری زیبایی‌های دیگه‌ای هم توی زندگیت هست که تو ساختی و باید بابتش افتخار کنی

    خوب بهایی که قرار شد بدی اینه که توجه و تمرکزتو بذاری و بشینی بنویسی چون که استاد گفته وقتی می‌نویسیم هم ذهنمون هم انگشتمون هم چشممون هم زبونمون هم گوشمون همه چی داره توجهش میره به اون چیزی که من دارم می‌نویسم

    پس اگه انقدر ساده و راحت من می‌تونم توجهمو بزارم رو زیبایی‌ها

    و دلیل دوم اینکه من باور دارم جهان هر لحظه به فرکانس‌های من پاسخ میده

    اگه من الان به قول استاد دستمو جلوی آینه بیارم بالا همین الان آینه به من نشون میده

    پس بنابراین من تمرین امروزمو از اینجا ساعت 10 صبح شروع می‌کنم توجهمو می‌ذارم رو زیبایی‌های زندگیم و از اون طرف اتفاقای قشنگو تا شب برا خودم رقم می‌زنم

    حالا می‌خوام توجهمو بزارم به چه چیزهای زیبایی که توی زندگیم هست

    خدا جون با چه زبونی ازت تشکر کنم بابت روابط خوبی که امروز تونستم توی کسب و کارم توی خونه و زندگیم توی اجتماع توی سایت روابط خوبی که تونستم با خودم با درون خودم ایجاد بکنم اینا خیلی ارزشمنده چجوری تشکر کنم

    من یادمه یه روزی آرزوم بود که خود تخریبی نکنم خود سرزنشی نکنم

    الان به لطف دوره عزت نفس و احساس لیاقت هرگز حاضر نیستم حتی بابت یه حرفی یه حرفی مثلاً نسنجیده باشه فوری ذهنمو عوض می‌کنم و توجهمو می‌ذارم به زیبایی‌ها و اجازه نمیدم که از درون خودمو سرزنش کنم این خیلی بزرگه

    این خیلی ارزشمنده یادم میاد استاد می‌گفتش که طرف خانومش یه سرزنش کوچیک می‌کنه— اون سرزنش کوچیکه یه طرف و هزاران هزار سرزنش بعدی که خودمون خودمونو می‌کنیم همه طرف

    حالا من جایگاهم کجاست؟؟؟؟؟

    خدا جون ممنونم که امروز حتی با زبون مهربون به دیگران میگم خواهش می‌کنم راجع به این موضوع منو سرزنش نکنید اگر یه اتفاق بدی افتاده اشکالی نداره من میرم یادش می‌گیرم نه تنها اجازه نمیدم دیگران منو سرزنش بکنن بلکه خودم از درون با خودم مثل یه دوست مهربون صحبت کنم

    این خیلی نتیجه بزرگیه

    می‌خوام بگم این نتیجه انقدر بزرگه که من توی دوره احساس لیاقت فهمیدم که

    بچه‌ها کل بازی تسخیر جهان توسط انسان

    یعنی هر چیزیو که می‌خوای تو به دست بیاری و خواسته تو هست

    داره از گفتگوی درونی شکل می‌گیره تو داری چطوری با خودت صحبت می‌کنی جهان هم آدما شرایط اتفاقات ایده‌ها موقعیت‌ها رو برای تو فراهم می‌کنه که اون شکل زبونی که تو خودت باهات با خودت صحبت کردی اون‌ها هم همون شکلی و با همون لحن و صدا با شما صحبت میکنه—- داری به خودت توهین می‌کنی دقیقاً جهان اون توهینو چندین برابر به تو می‌کنه به شکل‌های متفاوت

    با خودت قشنگ صحبت می‌کنی زیبا صحبت می‌کنی دست خودتو می‌بوسی حتی توی اشتباهات

    جهان هم دست تو رو می‌بوسه و میوه شیرین تضادها رو و اشتباهاتتو بهت میده که از شیرینیش لذت ببری

    من قصد داشتم

    قصد داشتم سپاسگزاری کنم

    وقتی میرم توی موضوعات —– اتفاقات درونی که افتاده برای ذهن من =—– دیدم این آدم واقعاً اون آدم 4 سال پیش نیست یعنی واقعاً یه آدم دیگه است

    دیدم این آدم از لحاظ بیرونی هم اون آدم سابق نیست و نتایج بیرونی اصلاً تطبیقی نداره با هیچ ربطی نداره به 4 سال پیش

    آقا این احساس خوب الان من حسام جان این با چه پولی میشه اینو خرید

    این روابطی که من توی کسب و کار ایجاد کردم توی خونه ایجاد کردم این درآمد الانم که چرخ زندگیم خیلی راحت داره می‌چرخه این احساس رضایتی که من از خودم از خودم دارم

    این این با پول نمیشه سنجیدش

    رضایت از خدایی که دارم و رفاقتی که باهاش بستم این خیلی ارزشمند و بزرگه

    سلامتی که من دارم و الان دارم ازش لذت می‌برم و هر روز بدنم داره سالم‌تر و سالم‌تر می‌شه

    تو کل زندگیم کسی به من هنوز نگفته بود یا ندیده بودم که کسی مثلاً تمام وسایل خونشو صبح به صبح ببوسه

    نمی‌دونم شایدم باشه ولی از خودم راضیم که این شکل دارم سپاسگزاری می‌کنم حالمو خوب می‌کنه

    سپاسگزارم بابت انسان‌های نازنینی که توی اطرافم هستند و دارن از هر جهت به من کمک می‌کنند

    سپاسگزارم بابت وسایل نازنینی که اطراف من هست و داره از هر جهت به من سرویس میده و کمکم می‌کنن

    و سپاسگزارم بابت میلیاردها میلیارد نعمتی که توی خیابون توی مغازه توی نمی‌دونم آسمون زمین توی همه جا خدای مهربون تو به من دادی و من دارم ازش استفاده می‌کنم و می‌بینمشون مثل گل‌های زیبا پروانه‌های زیبا پرنده‌های خوشگل ماشین‌های زیبا و هر چیز زیبایی که می‌بینم ازت متشکرم

    استاد شایسته جان

    شما راجع به تمیزی صحبت کردین من اینو بگم انقدر از شستن ماشینم لذت می‌برم انقدر عاشقانه باهاش حرف می‌زنم و تمیزش می‌کنم و دوسش دارم انگار روح من داخل این ماشینه من نمی‌دونم چه جوریه ولی انگار اونم با من صحبت می‌کنه

    خیلی دوسش دارم اصلاً یه چیزی می‌شنوین انگار اندازه شاید 100 تا آدم من اینو دوسش دارم ماشینمو و خیلی عاشقانه دوسش دارم تمیزش که می‌کنم ازش تشکر می‌کنم منو می‌رسونه از صدای موتورش لذت می‌برم انگار باهام حرف می‌زنه چند مدل وسایل دارم بره تمیز کردنش

    برا داشبوردش یه یه نوع واکس دارم

    برا لاستیکاش یه نوع واکس دارم

    برا توی موتورشو تمیز کنم یه نوع مایعی دارم

    خلاصه – جون منه عشق منه عزیز دل منه همه چی منه خیلی دوسش دارم

    از خدا ممنونم بابت این امید این عشقی که توی زندگی من هست بابت آدما بابت وسایل بابت خودم بابت هر چیزی که عشق دارم از خدا ممنونم

    از شما استاد عزیزم ممنونم که انقدر با عشق دارید این کارا رو انجام می‌دید و انرژیشو منم گرفتم که انقدر با عشق شما تمیز می‌کنید خونه رو و من الگو گرفتم که منم با عشق ماشینمو تمیز کنم با عشق خونمو تمیز کنم با عشق با دیگران صحبت کنم

    خدا جون تو این همه منو کمکم کردی

    هزاران مورد توی زندگی من بود که به من راهنمایی کردی به من گفتی چه کار کنم

    من تو این موضوع روابط موندم

    این امیدی که تو داری می‌بینی من دارم به تو — این به خاطر اینکه من دسترسی دارم به یه منبع خیلی بزرگی که کل کهکشان رو داره اداره می‌کنه

    قدرتی داره که هیچکس حریف اون نیست

    بالاترین قدرت رو تو کل کیهان و کهکشان داره

    برا همین واقعا ضد حاله من نتونم از تو کمک بگیرم

    یه موقع از یه نفر کمک میخوای –به زور با منت میخواد کمکت کنه —ولی یه موقع اون شخص با جون ودل همش میپرسه فلان کارت چطور شد – چیگارش کردی — میخوای منم باهات بیام با هم انجامش بدیم –وقتی اینو میگه تو میفهمی با جون و دل بدون منت میخواد کمکت کنه — حالا من تو رو اینجوری پیدات کردم – -فقط تویی که بدون منت میخوای کمکم کنی و فقط تویی که میتونی — کار دقیق و کامل تو رو چطور با کمک ناقص آدما میتونم مقایسه کنم آخه —

    درخواست من از شخصیه که از کسیه که تمام قانون‌های جهان جمع بشن اگه اون نخواد هیچ قانونی نمی‌تونه اجرا بشه جز قانونی که خود خداونده

    در واقع خدا جون قانون اصلی تویی این قانونایی که ما گذاشتیم اینا فقط برای اینکه امورات ما بگذره وگرنه این قانون اصلی نیس قانون تو نیست

    تو دوست داری من به قانون راهنمایی رانندگی احترام بزارم

    ولی این قانون قانون تو نیست من اگه از خیابون رد بشم و چشمامو ببندم و تو— اراده تو اینه که اگه این باشه که من سالم بمونم توی اون لحظه هیچ ماشینی از خیابون رد نمی‌شه و من سالم میمونم

    اصلا ماشینی نمیاد که بخواد من کشته بشم یا بخوام سالم بمونم

    این میشه اراده تو

    این میشه ان اراد الله

    امیدوارم درست متوجه شده باشم

    اما مشیت تو اینه که هر کسی زندگیشو خودش خلق میکنه و تسخیر میکنه

    اما مشیت تو اینه که احساس خوب مساوی با اتفاق خوب

    امیدوار باشم به رحمت تو اتفاق خوب می‌افته

    می‌خوام خلاصه کنم خدا جون من نمی‌فهمم من نمی‌دونم من نمی‌تونم از دست من بر نمیاد من می‌خوام اینو به تو بسپرم و تسلیم باشم آقا توی بحث روابط من هیچی نمی‌فهمم می‌خوام به تو بسپارم تو خودت سکانو بگیر فرمون زندگیمو ببر به سمت لذت بیشتر منو ببر به سمت اتفاقات قشنگ‌تر

    من دوست داشتم توی روابط نظرمو بگم نظر شخصیمو گفتم و به تو هم میگم نظر من اینه بقیه‌اش خدایا هر اتفاقی بیفته خیره

    حتی اگه ظاهر اون اتفاق ناخوشایند باشه تهش مطمئنم اتفاق قشنگیه و اون میوه حتماً شیرینی داره

    چرا اینو میگم چون در 99 موارد اتفاقات زندگی من توی این 4 سال قشنگ و قشنگ و زیباتر بوده

    در یه درصد موارد که اتفاقات قشنگ نبوده ظاهرش آخر کار خیلی قشنگ از آب دراومده

    مثلاً شهردار یهو یه مرتبه اومد به من گفت تو اخراجی باید خودتو به امور اداری ستاد معرفی کنی

    اینقدر من توی منطقه معروف شده بودم به آدم خوب و آدم کاربلد و آدم کار انجام بده که حد نداشت

    اما چون توی دلم درخواستم این بود که کارم تو یه جایی باشه که سبک باشه و تحت فشار کاری نباشم این اتفاق رو جهان رقم زده بود

    و شهردار می‌خواست منشی بیاره که یه نفر دیگه باشه من نباشم

    بنابراین به من گفتش که فردا خودتو به امور اداری معرفی کن به عنوان کسی که شهردار گفته من دیگه نمی‌خوام توی منطقه من کار بکنه

    ظاهر اتفاق اخراج شدن بود

    ظاهر اتفاق نامه عدم نیاز که خیلی خیلی بده بود

    ظاهر اتفاق تعجب همه همکارای منطقه بابت این موضوع بود

    ظاهر اتفاق توی دل من که نیروی قراردادی بودم حول و ولا بود که قراره چی بشه آیا بعد از این همه سال من اخراج می‌شم چون من کارمند رسمی نبودم که

    ظاهر اتفاق یه هفته معلق شدن بود

    اما وقتی رفتم سراغ اینکه توی همون وقتی که دلم آشوب بود

    خودمو بستم به دوره‌های استاد

    خودمو بستم به فایل”” الخیر فی ماوقع “”

    خودمو بستم به اینکه خدا همه کاره منه

    خودمو بستم ب افکاری ک میگه فقط قانون اصلی خداونده

    خودمو بستم به اینکه استاد عباس منش برای مهاجرت گوش به حرف وکیل مهاجرتی نداد

    اون وقت بعد یه هفته

    درها باز شد

    به قول استاد اصلاً فکر نمی‌کردم که دری وجود داشته باشه برا من

    من با عزت و احترام با کلی تشکر تمجید وارد محیط کاری شدم که توی کل 2000 نفر نیروی ستاد شهرداری 5 نفر از این موقعیت می‌تونن استفاده بکنن 5 نفر

    یه سوئیت به من دادن با تمام تجهیزات کامل و یه دفتر کاری مجهز و دوست داشتنی و در سکوت کامل یعنی من توی هفته شاید یه نفر ارباب رجوع داشته باشم تو محیط کارم

    در صورتی که وقتی مسئول دفتر شهردار بودم نمیتونستم سرمو بخوارونم — بلا استثناع تمام چایی هایی که آبدارچی برام می آوورد خنک شده و سرد بود — چون اصلا نمیرسیدم چایی بخورم و مدام پرونده ارباب رجوع جلسه تلفن سیستم نامه و ……..

    خب این معنیش چیه الان برا من

    معنیش اینه که

    دوره‌های استاد حرف خداونده

    معنیش اینه که

    فایل الخیر فی ماوقع جواب میده

    معنیش اینه که

    خدا همه کاره منه درسته

    معنیش اینه که

    افکاری ک میگه فقط قانون اصلی خداونده درسته

    معنیش اینه که

    وقتی استاد داره میگه من گوش به حرف وکیل مهاجرتی ندادم و قدرت رو از بنده خدا گرفتم و دادم به خود خدا و افکار خودم—- برا من جواب داد و من اینو باور کردم و این واقعیه این حرف چرت نیست این دروغ نیست این واقعیه و من اون لحظه این حرف مهاجرت رو باور کردم

    تا قبلاً می‌گفتم دمش گرم استاد -چقدر خوب آفرین تونسته ولی باوری در کار نبود فقط یه روزنامه گوش کرده بودم یه رادیو به صدای استاد گوش کرده بودم

    ولی وقتی توی منطقه برا من انجام شد اون موقع باور کردم که استاد داره راست میگه

    حالا میرم سراغ درخواست امروز خودم

    خدا جون عاشقتم این همه سپاسگزاریتو کردم بابت نعمت‌هایی که اول کامنتم نوشتم بی‌دلیل نبود دلیلش این بود که اولاً من سپاسگزاری کردم

    بعدش اومدم منطقیش کردم که اگه من دارم سپاسگزاری می‌کنم بیخودی نیست همینجوری نیست دل خوش کنک نیست

    واقعی دارم از ته دلم سپاسگزاری می‌کنم که از درون تغییر کردم و دیگه خود تخریبی و سرزنش ندارم دارم دلی سپاسگزاری می‌کنم واقعیه– اصلیه – حقیقیه – احساسمو زیر و رو می‌کنه خیلی حالمو قشنگ می‌کنه و این واقعیه

    و آخر اینکه

    خدا جون من تو این بحث روابط من بلد نیستم من کی روابط با کسی داشتم که چیزی یاد بگیرم من کی تونستم یه روابط سر و سامون بدم که این دفعه دومم باشه

    اینو می‌خوام به خودت بسپرم دمت گرم بزار من قول دادم من هدفم اینه که امسال یک سال کامل بشینم متمرکز روی درسام روی هدفی که دارم کار کنم می‌خوام این چیزا رم خدایا بسپارم به خودت هر موقع به تو سپردم خیلی قشنگ و شسته و رفته و تمیز و رو به راه و مجلسی به قول استاد شایسته برا من ردیفش کردی

    اینم برا من ردیف ردیفش کن آقا این موضوعو میخوام کات کنم بره – تمومش کنم پرونده رو به قول استاد جمعش کنم بره تمرکزمو 100 بذارم روی اون چیزی که می‌خوام انجام بشه ازت کمک می‌خوام

    مردونه ازت کمک می‌خوام

    به خودت قسم دستم به هیچ جا بند نیست

    به خودت قسم اگه جایی هر جایی یه سر سوزن امید داشتم که می‌تونم به وسیله اون جا کارمو راه بندازم خداوکیلی پیش تو نمیومدم

    انصافاً تو می‌دونی راستشو میگم اگه جای امید داشتم که کارم انجام میشه الان پیش تو نبودم

    پس من یک کشتی سوراخ شده هستم که در حال غرق شدنم و قراره امواج بیاد منو غرقم کنه یه دونه امید دارم و اون امیدم تویی من می‌خوام تو این موضوعو به بهترین شکل ممکن که مثل قبلاً نتیجه گرفتم هر روز زندگیم بهتر ساکت‌تر قشنگ شده اینم برای من رو براش کنی

    من به تو یقین دارم که اینو درخواستمو به من میدی چون تو بیشتر دوست داری من لذت ببرم

    دلیل اینکه تو بیشتر دوست داری اینه که

    توی اون سری باور ساختم که چرا خداوند گل و سبزه و پروانه و این همه میلیاردها زیبایی آفرید؟؟؟

    و بعدش پرسیدم که مگه خدا نمی‌تونست تمام این جهان رو تو سنگ و کوه و بیابون بیافرینه و ما تو بیابونا زندگی کنیم و هیچ زیبایی فقط سنگ و اینا باشه و ما بتونیم ادامه بدیم مگه نمی‌تونست خدا

    تو جواب دادی

    چون من دارم با خلق همچین انسان نازنینی دارم لذت می‌برم و با خودم حال می‌کنم دوست دارم شماها هم حال کنید و لذت ببرید مثل پدر مادری که روی مبل نشستن و بچه 5 ساله‌شون جلو پدر مادر دارن با اسباب بازی بازی می‌کنه و پدر مادره کیف می‌کنن

    تو هم می‌خوای من لذت ببرم برا همینم اومدی این همه زیبایی مثل گل و پروانه و اینا رو آفریدی

    پس تو بیشتر می‌خوای لذت ببرم

    دلیل دوم چیه؟؟؟

    دلیل دومتم اینه که گفتی اگه من سپاسگزار و خوشحال باشم و لذت ببرم می‌تونم یاد تو بیفتم و سپاسگزاری کنم

    اگه من سختی بکشم و تو درد و مریضی و نداری و گرفتاری و بدبختی باشم که نمی‌تونم از تو دلی سپاسگزاری کنم

    پس تو می‌خوای کمک کنی که من به اون مرحله سپاسگزاری برسم و می‌خوای هی چرخ زندگی منو روون‌تر و روون‌تر و روون‌تر کنی و دلیل تو اینه که برا همین می‌خوای من بیشتر لذت ببرم

    خدا جون برای کمک کردنت دو تا دلیلو گفتی به من

    یکی اینکه این همه زیبایی آفریدی که من لذت ببرم

    یکی هم اینکه هرچی چرخ زندگی من روون‌تر بچرخه من به اون مرحله سپاسگزاری می‌رسم که توی اون سپاسگزاری تو هستی یعنی من باید من دست آخر از تو سپاسگزاری می‌کنم

    و این چیزیه که تو می‌خوای که من تو رو بشناسم

    حالا

    ازت می‌خوام تسلیم تو بشم من نمی‌فهمم من نمی‌دونم من بلد نیستم من تا حالا این کارا رو نکردم توی روابط نمی‌دونم چطور می‌خواد بشه من حرفمو با مهربونی زدم بقیه‌شم می‌سپرم دست تو خودت منو هدایت کن به مسیری که من این پرونده‌شو ببندم کامل کامل این پرونده بسته بشه من بتونم به درسام برسم کمکم کن ذهنمو آماده کن من ازت ممنونم و یقین دارم یقین دارم با خدایی که من شناختم توی سایت 100 توام اینو می‌خوای و کمکم می‌کنی و یقین دارم از الان من انجام شده می‌دونمش یعنی مطمئنم انجام میشه

    چون انقدر تو بزرگی که با لبخند و خنده به من میگی حسام جان این تیله بازیه برا من تو بگو من کوه‌ها رو جابجا کنم برا تو اینکه بچه بازیه چشم قربونت برم حتماً انجامش میدم من منتظرم توی خواسته‌های بزرگ از من بخوای اینکه خیلی کوچیکه و از این نظر من میگم که تو 100 انجامش میدی

    عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: