سریال زندگی در بهشت | قسمت 117

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار پوریا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

به نام خدای مهربان

سلام به همه

راستشو بخواین من صادقانه میگم اولین باری هست که میبینم یه خانوم ایرانی انقدر با عشق و لذت و شور و هیجان در مورد تمیزکاری و نظافت صحبت میکنه حالا صحبت میکنه هیچ قشنگ اموزش هم میده چقدر هم معلومه به کارش اهمیت میده که چندتا دستمال مختلف برای سطوح متفاوت داره مایع های تمیزکننده متفاوت و خلاصه ابزهای مفید برای این کار

نکته ی که من گرفتم اینه که خانم شایسته این تمیز کاری رو خیلییی برای خودش لذت بخش کرده با نگاه های که به این کار داره و یه جورایی اون اهرم رنج و لذت رو خوب تو ذهنش ساخته از انجام دادن این تمیز کاری کلی لذت میبره تازه اونم تنهایی

اقا ماهرچی دییدم از اقوام و دوستان و همین مادر خود من

از عذاب تمیزکاری میگفتن کسی نیست به من کمک کنه من صب تا شب باید بسابم و بشورم ای کمرم ای سرم این چه زندگیه یعنی قشنگ اهرم رنج و لذت برعکس شده از تمیزکاری رنج میبرن و از انجام ندادنش لذت این تنهایی انجام دادن رو که دیگ خیلی عالیه

غر دادن در کار نیست تو بیا کمکم اگ نیای انجام نمیدم و فلان

من مادرم بارها گفته ای کاش من ی دختر داشتم تو کارای خونه کمکم میکرد اینا که هیچ کاری نمیکنن ای کاش یه عروس داشتم کمکم میکرد خخخخ

مادر من خب اصلا انجام نده و خیال همه مارو راحت کن دیگه

البته خدایی من توی کاراهای خونه تا ی حدی بهش کمک میکنم اما مشکل کمک کردن و نکردن نیست وقتی طرف از انجام اون کار لذت نبره بی فایدس

این قسمت تمیزکاری به نظرم برای آقایون هم میتونست نکات خوبی داشته باشه که تو کاراهای که ب خودشون مربوطه هم الگو بگیرن خیلی عالی بود و لذت بخش

البته اینم بگم که در هرکاری میتونم از این شیوه لذت ساختن تو ذهنمنون استفاده کنیم نه فقط بحث تمیزکاری هم با انجام اون کار کلی حس و حالمون خوبه و هم نتایج عالی برامون داره

چقدر ایده های خلاقانه ی هم برای ساخت ابزار های تمیرکاری به کار بردن که هی کارو سادتر و البته لذت بخش تر میکنه

یعنی قشنگ هم میتونی با اون ابزارها از انجام کارت لذت ببری خونه رو هم ک تمیز کردی و البته با راحتی

سود و سود وسود

واقعا راهکارهای عالی رو برای از بین بردن حشرات گفتین چقدر عالی بود این همه اطلاعات خوب خانم شایسته فقط از عشق ب اون کار نشات میگیره یعنی تو این کار قشنگ حرفه ی چرا؟

چون به کارش عشق داره و لذت داره و چون عشق و لذت داره هی دنبال اینه که روش انجام دادن کارهاشون بهبود ببخشه مثل همونی که گفت من اول کف رو با دستمال تمیز میکردم الان رسیدم ب این طی

یا اون مدل های مختلف دستمال ها اینا حاصل کلی تجربه + عشق ب اون کار هست

= اگر به هرکاری عشق داشته باشیم توی اون کار میتونیم حرفه ی بشیم

و اینکه این تمیز کاری رو همیشه برای دل خودمون انجام بدیم نه اینکه الان قرار مهمون بیاد خونه رو کثیف ببینن آبرو ما میره

سری بیفتیم ب جون خونه نه برای وجود خودمون که بیشتر از هر مهمون دیگ ی ما تو اون خونه هستیم

بیشتر از هر فردی دیگ ی توی اون خونه داریم زندگی میکنیم

بیشتر از هر فرد دیگ توی اون خونه کلی خاطرات قشنگ داریم

ن برای مهمونی که فقط ممکنه چند روزی بیاد و بره

انقدر برای وجود خودمون ارزش قایل باشیم که خونمون همیشه تمیز باشه و انرژی خالص و مثبتشو بگیرم

چون خود ما لایق تر از هرد فرد دیگه برای لذت بردن از اون پاکی و تمیزی هستیم

درپناه خدای مهربان

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    671MB
    43 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

250 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مهشید و شیرین» در این صفحه: 2
  1. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1277 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربانم

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    روزهای متمادی است که من نشانه ام را هر روز می بینم و این جز برنامه همیشگی من شده و همواره هم به نتایج ان در طول زمان رسیده و هدایتهای خداوند را در رابطه با ان دیده ام اما این بار خداوند رب من پروردگار مونس و همدم من حرفی دیگر به من زد به شکلی دیگر و به روش خاص خودش که هیچ موجود زنده ای توانایی و قدرت ایجاد چنین اتفاق و رویدادی را ندارد حتی خود من اگر این حکایت را می شنیدم شاید باور نمی کردم اما از زمانی که با این سایت الهی اشنا شدم و طبق قوانین خداوند عمل کردم می دانم که همه چیز امکان پذیر است فقط تو باید بخواهی تا خداوند ان را اجابت کند داستان از این قرار است:

    نشانه دیروز من این فایل بود که خانم شایسته عزیز پیام اور ان بوده و دستی از دست خداوند مثل همیشه برای من بودند نکات لازم و مهم ان را یادداشت کردم ذوق و شوق نظافت کردن منزل در درونم بیدار شد و به جارو کردن و تمیز کاری پرداختم اما مانند هر روز و تا اخر شب یک بار دیگر ان را نگاه کردم و مثل همیشه لذت بردم اما می دانید چه اتفاقی افتاد؟ فردای ان روز پشت پنجره اشپز خانه خداوند پرنده ای را فرستاده بود بسیار زیبا با نوک و پاهایی نارنجی رنگ که با چشمان کوچک و مردمکهای سیاهش از پشت شیشه پنجره به من زل زده و نفسم را از خوشحالی بند اورده بود قوانین خداوند دیدن ان پرنده زیبا و هم این که هیچ اتفاقی شانسی روی نخواهد داد تا لحظاتی شگفت زده ام کرده بود و فقط نگاه می کردم مانند کسی که هوش از کله اش پریده و مات و متحیر به نقطه ای خیره می شود در دل می گفتم خدای من مگر می شود؟ مگر امکان دارد؟ حرف خداوند از زبان خود او به این شکل به من نشان داده شود مگر امکان پذیر است؟ نمی دانید هر چه بگویم کافی نیست کم مانده بود کف اشپز خانه به سجده بیفتم به اندازه خودش شکرش را گفتم و از او برای این معجزه اش که حرفهای زیادی برای من داشت را رگباری سپاس گفتم خدایی که باورش دارم خدایی که تپشهای قلب من در دستان اوست و می داند چه زمانی ان را متبلور کند و به هیجانش وا دارد تا با چشم دلم ببینمش و با تک تک تار و پود وجودم احساسش کنم که به تو می گوید:

    من کنار تو هستم من از رگ گردن به تو نزدیک ترم این پرنده را برای تو فرستادم که بدانی تمام نشانه هایی که برایت می فرستم به واقعیت تبدیل می شود فقط باید صبر کنی باید فقط من را بپرستی مشرک نباش و بدان که در بهترین زمان و بهترین مکان تمامی انچه را که می خواهی به تو خواهم داد تو فقط شاد باش و با شادی ظرف وجودیت را بزرگ و بزرگتر کن تو فقط شاد باش و به سخنان و قوانین من عمل کن تو فقط شاد باش و ببین از کجا به کجا تو را رسانده ام و به یاد ار که چگونه هدایتت کردم

    این پرنده کوچک زیبا برای من پیام اور سخنان خداوندی است که باید با چشم دل او را دید و با ایمان به قوانینش عمل کرد و مطمین بود که پرندگان زیادی در راه هستند که مانند همای سعادت با هدایتهای او بر شانه ات خواهند نشست.

    می ترسیدم که به او دست بزنم به اتاق برگشتم تا با خود خلوت کنم و بتوانم بر گردم و او را با شجاعت بگیرم و برایش اب و دانه بگذارم با خودم کلنجار می رفتم که باید شجاع بود باید به دل ترسها رفت مدتی گذشت تا توانستم از خودم قول بگیرم که ان پرنده کوچک زیبا را خواهم گرفت و بوسه ای بر سر زیبایش خواهم زد اگر گرسنه و یا احتیاج به سر پناهی دارد برایش فراهم کرده و با خدای خود گفتم خدایا کمکم کن به اشپزخانه برگشتم که او را اهسته بگیرم و تیمارش کنم با تعجب دیدم پرنده ای وجود ندارد او رفته بود امده بود به من درس شجاعت را هم یاد اوری کند و بگوید صبر کن من می دانم که تو وارد دل ترست شدی اما باید کمی صبر کنی من بر می گردم و بار دیگر حتما از دست تو شجاع ترین دختر دنیا غذا خواهم خورد تو به هدایتهای خداوند توجه کن تنها او را بپرست و تنها از او هدایت بطلب من به زودی با دستی پر باز خواهم گشت

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1277 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    پرنده ای در پرادایس.

    صبح زود که استاد برای دانه دادن به مرغ و خروس ها رفتند با پرنده نیمه جانی مواجه شدند که حالا در دستان خانم شایسته است.

    امروز روز تمیز کاری خانه است و هر روز یک سری تمیز کاریهایی هست اما خانم شایسته تقریبا هر ماه یک خانه تکانی مفصل دارند و می گویند آن روزی که من خانه را تمیز می کنم یک انرژی خالصی به محیط می آید.

    قبل از آن این انرژی به این شکل وجود نداشت مانند آموختن فایلهای استاد که تا مینوشتید و خیلی دقیق.این کار را نیز با خالص‌ترین انرژی و با تمرکز انجام می دهید.

    از تمیز کردن درون کابینت‌ها از بالا به پایین و بعد بقیه و آخر از همه کف خانه را که دوباره کاری نشود با سه نوع دستمال که هر کدام جنس خاص خودش را داشت. مواد شوینده ای که لکه بر است و با آب قاطی می کنید.

    تمیز کاری شروع می شود و خانم شایسته همه خانه را مثل گل تمیز می کنند که نوعی ورزش به حساب می آید و انرژی مثبت فضا هم زیادتر می شود.

    با جارو برقی همه جا را جارو زدید.

    تاکید زیادی که خانم شایسته برای وجود انرژی مثبت در محیط خانه را یک اصل می دانند.

    پرنده هم حالش خوب شده و در حال پرواز در خانه است و بالاخره به بیرون از خانه به آزادی می رسد.

    نسب چند تابلوی زیبا در بالای میز که هر کدام معناهای زیبایی دارد.

    جایزه ای که به خودتان می دهید قهوه خوشمزه در لیوانی با نوشته های مثبت بر روی آن.

    بازگشت دوباره به سوی تمیز کاری که این بار بعد از سرویس بهداشتی که تمیز و درخشان شد نوبت. به مبل ها و قسمت‌های ورودی خانه میرسد

    غروب نزدیک است و تمیزکاری هم تقریبا رو به اتمام.

    یک روز پر بار برای خانم شایسته که تمام خانه را گلستان کردند و تجربه تمیز کاری برای ایشان یک خدمت به خودشان است و هنگام تمیزکاری بیشتر به خودشان و کارها و …فکر می کنند و ذهن‌شان هم تمیز می شود و عشق و انرژی را در تمام خانه پراکنده می کنند و بعد از تمیزی می گویند

    خدای من چقدر همه چیز تمیز و لذت بخش است.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: