«شما دونهی قهوه به من تحویل بده، تا من بهت قهوه تحویل بدم!»
این جملهی استاد رو که شنیدم فایل رو استاپ کردم و شروع کردم به تایپ کردن …
شما رو نمیدونم ولی این جمله منو یاد دستگاهِ تولیدکنندهی رویدادهای جهان میندازه! دستگاهی که یک ورودی و یک خروجی و یک صفحه نمایشگر داره. دقیقا مثل همین دستگاه قهوه ساز!
ورودی دستگاهِ جهان، وارد دستگاه میشه و با صفحه نمایشگرش ما رو از این آگاه میکنه که چه خروجی قراره به ما تحویل داده بشه!
دقیقا مثل همین دستگاه قهوه ساز که قهوه رو به عنوان ورودی بهش میدی و از طریق صفحه نمایشگرش میتونی بفهمی چه چیزی قراره بهت داده بشه! یا بهتره بگم خروجی رو هم خودت تعیین میکنی! خودت انتخاب میکنی که چه نوع قهوهای میخوای! این دستگاه براش مهم نیست که تو حواست هست یا نه، در هر صورت و بدون استثنا، اون چیزی رو بهت میده که انتخاب کردی!
اگه لاته تحویل داده ولی تو اسپرسو میخواستی، ایراد از دستگاه نیست، ایراد از سازندهی دستگاه نیست، تو نباید بری یقهی سازندهی دستگاه رو بگیری و ازش شکایت کنی!
میدونی چرا؟!
چون اولاً، این تو بودی که به دستگاه دستور دادی لاته بزنه! حالا دانسته یا ندانسته براش فرقی نداره!
دوماً، سازندهی دستگاه، این دستگاه رو بدون نقص ساخته و امکان نداره تحت هیچ شرایطی اشتباه کنه.
سوماً، چون سازندهی دستگاه به دستگاهش ایمان داره و میدونه که همه چی دقیق ساخته شده، دیگه نمیاد تو کار دستگاه دخالت بکنه و یا به خاطر شما برنامهی دستگاه رو از نو برنامه ریزی کنه!
تنها جوابی که سازنده دستگاه بهت میده اینه که …
برو نحوهی کارکردن با دستگاه رو یادبگیر و ببین ایراد کارت کجا بوده!
دیدی؟! حتی در مورد این دستگاه، خودِ ما تعیین کنندهی نوع خروجی هستیم و نه هیچ کس دیگه!
و نه سازندهی دستگاه! بزرگترین لطفی که سازنده ی دستگاه به ما کرده اینه که،
اولاً، یک دستگاه دقیق و منظم و بدون نقص ساخته
دوماً، قوانینی برای استفاده از دستگاه تعیین کرده تا با اجرای اون قوانین، مثل یک باریستا (Coffee man) هر آنچه که دلت میخواد رو برای خودت بسازی! خیلی راحت! فقط به لطف سازندهای که چنین دستگاه دقیق و کامل و بدون نقصی اجرا کرده و این امکان رو برای ما فراهم کرده تا در اوج راحتی، هر آنچه که دلمون میخواد از منوی نوشیدنی های قهوهبرای خودمون بسازیم!
زیبا نیست!؟
راحت نیست؟!
تحسین برانگیز نیست؟!
لذت بخش نیست؟!
این که تو داخل خونه ی خودت، باریستای خودت باشی و هر آنچه که دلت میخواد برای خودت بزنی؟!
حقا که این وسیله و این سازنده و این برنامه ریزی دستگاه و حتی این خروجی دستگاه قابل ستایشه!
استاد بسته رو باز کردن و باز هم این جمله منو متوقف کرد که گفتن:
«این شرکت کیفیت جنساش خیلی بالاست!»
همونجا به خودم گفتم عاشق این کیفیت هستم. و چه خوبه که دستگاهی داریم با بالاترین کیفیت و ساختهی عالمی همه چیدان که به راحتی میشه به این هوش تدبیرش در ساخت این دستگاه اکتفا کرد و با خیال راحت از بدون نقص بودن دستگاه، تمام تمرکزمون رو بر نحوه ی کارکردن با دستگاه بذاریم نه پیدا کردن ایرادات و یا تعمیر دستگاه!
حتی اگر دفترچهی نحوهی کارکردن با دستگاه رو گم کرده باشم، سعی میکنم نحوه کارکردن رو با دستکاری کردنش یاد بگیرم! یعنی با هدف یادگیری، تک تک گزینهها رو میزنم ببینم چه خروجی بهم میده تا یاد بگیرم هر کد، چه نتیجهای بهم میده نه اینکه تا آخر عمر، *با گله و شکایت از بیعاطفه بودن سازندهی دستگاه یا از خراب بودن دستگاه، روز به روز عصبیتر بشم!
استاد در ادامه میگن:
«دستگاه با تجهیزات کامل به ما داده شده! حتی سطل زبالهی تفالهی قهوه رو گذاشتن»
آره! همینطوره! هر آنچه احتیاج داریم برای دریافت نتیجهی دلخواه به ما داده شده! هر شرایطی و هر امکاناتی! اگر نمیتونیم ببینیم، اگر نمیدونیم چیه، اگر بلد نیستیم؛ مشکل از سازنده و دستگاهش نیست! چون این دستگاه با تمام متعلقاتش، به طور یکسان و عادلانه بین همه پخش شده! اینجوری نیست برای کسی فلان وسیله رو گذاشته باشه و برای کسی نذاشته باشه.
فقط باید بتونیم داشته ها رو ببینم!
استاد:
« آمازون خودش پیشنهاد داد و گفت اینم میتونی داشته باشی و به کارت میاد، این یکی هم همینطور»
این جمله منو یاد اون بحث قبل از تولد میندازه که میگه همهی ما آگاهانه، هر آنچه که برای زندگی نیاز داشتیم رو آگاهانه انتخاب کردیم!
با دیدن فیلم آموزش کارکردن با دستگاه در یوتیوب، یاد دیدن فیلمهای آموزشی استاد افتادم! چون اون خانمی که توضیح میده، کسیه که کارکردن با دستگاه رو تا حد قابل قبولی یادگرفته و الان داره آموزش به کسانی که دنبال یادگیری هستن. یعنی کسانی که شکی در دستگاه و سازندهی دستگاه ندارن و میدونن که برای دریافت نتیجهِی مناسب، فقط کافیه کار کردن با دستگاه رو یادبگیرن.
خوبی این روش اینه که دیگه مجبور نیستی هی گزینهها رو دستکاری کنی و نتایج رو تست کنی. در واقع با دیدن این فیلم، در زمان و انرژی خیلی صرفه جویی میشه و نتایجت هم بهتر میشه.
جالب اینجاست اینجوری که خانمه توضیح میده، تو میتونی تک تک سفارشات رو برای خودت به صورت شخصی سازی سفارش بدی! با جزئیات کامل! از دمای نوشیدنی گرفته تا شکل نهایی که داخل فنجان تشکیل میده!
ادامهی داستان رو از زبان خانم شایستهی شایسته میشنویم که میگن:
«بعد از اینکه فیلم ها رو دیدیم، بریم سراغ اصل ماجرا که تاخودمون کار رو انجام ندیم سردرنمیاریم»
آره راست میگن، هرچقدرم فایل ببینی و هرچقدرم فیلم ببینی، بازم تا زمانی که خودت وارد نشی و اجرا نکنی، هیچ نتیجهای نمیده بهت! اون کسی که نحوهی کار کردن با دستگاه رو آموزش میداد، با هدف یادگیری ما بود. چرا یادبگیریم؟! تا روی دستگاه خودمون اجراش کنیم! مگه میشه هی فیلم ببینی و توقع داشته باشی که یهو یه نتیجهی خاص بیاد درخونت؟! این فیلم دیدن باعث میشه اصول کارکردن با دستگاه رو یادبگیری تا اصولی وارد مرحلهی اجرا بشی. اگه قرار باشه فقط فیلم رو ببینی و هیچ اقدامی نکنی که بدتره!
نکته بعدی که توجهم رو جلب کرد، دفترچه راهنمای سازهی پیش ساختهای بود که گرفتین. این بار به جای فیلم از دفترچه راهنما استفاده کردین و بعد وارد مرحله ی اجرا شدین و اینجا بود که من فهمیدم …
بهتره به جای آزمون و خطا و دستکاری کردن، اول از همه از هر امکاناتی که داریم برای یادگیری اصولِ اصلی و مهم استفاده کنیم و بعدش وارد مرحله ی اجرا بشیم. اینجوری نه تنها خیلی سادهتر و راحتتر بلکه با زمان و انرژی کمتر به نتیجه بهتری میرسیم، بلکه اگر اجرای ما به نتیجه نرسه، خیلی راحتتر و سریعتر میتونیم عیب کارمون رو پیدا کنیم تا اینکه هیچی از قوانینش ندونیم!
و اینجاست که باید بگیم،
سپاس خداوندی که در نهایت دقت و ظرافت، چنین سیستم دقیقی ساخت، و قوانین محکم و بدون نقص برای نحوه کارکردش وضع کرد و به ما این امکان رو داد تا در اوج راحتی، فقط با یادگیری اصول کارکردن با این سیستم، باریستای خودمون باشیم!
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD464MB30 دقیقه
سلام بر بینظیر استاد و خانم شایسته نازنین، این فیلم چقدر برای من نکته داشت خدایا:
۱- منم از سینک قبلی بدم میامد ولی من بودم عوضش نمی کردم باهاش می ساختم واین یعنی که عاشق خودم نیستم که ساعتی ک پای ظرفشویی هستم از شسستن لذت ببرم و این درس خوبی بود برای من
۲- وقتی نظم داخل کابین رو دیدم متوجه شدم قطعا این نظم از یک ذهن منظم میاد پس منم همین کار رو بکنم، چون توی کابینت همه چیز روی هم سوار شده و من به خودم اجازه ندادم براشون کاری کنم و هر بار ظرفی در میاوردم کلی اعصابم بهم می ریخت و اینجوری در فرکانس بد قرار می گرفتم که خلاف عزت نفسه
۳- وقتی قهوه ساز جدید اومددیدم باهاش آموزش داره من همیشه از تست کردم چیزهای جدید می ترسم چون میگم توش گیر نکنم و این آموزش بهم یاد داد برو تو دل ترسهات راه باز میشه و خیلی چیزها رو بخاطر این ترسم تجربه نکردم پس باید برم تو دل تجربه های جدید و از اینکه توش گیر کنم نترسم
تو پای در راه بنه و هیچ مگوی که خود را بگویدت که چون باید رفت ( یا کرد ،یادم نمیاد کلمه شو) ولی در کل همیشه وابسته هستم به وجود یک آموزش دهنده یک هول دهنده و این دستگاه بهم کمک کرد ک بفهمم شروع کنم راه پیدا میشه برای قدم بعدیش
۴- چقدر لحظه ای که مرغ و خروسها و.. دنبال استاد حرکت کردن جالب بود برام این درس رو داشت که اگر با خودت در صلح باشی بدون اینکه بخوای جهان همه چیزهای خوب رو به سمتت میکشه ،اصلا خودشون جذبت میشن
۵- وقتی اون سازها رو رفتین بخرین خانم رو که دیدم پشت لیفتراکه واقعا ذوق کردم خانم و آقا نداشتن که استادم بهش اشاره کرد ،یاد این موضوع افتادم من چقدر از کارها رو می خوام انجام بدم ولی دایم میگم من زنم نمی شه انجامش داد کار مردهاس، من محدودیت دارم ،اینو یاد گرفتن برای هدفهام توجیه و بهانه نیارم ،از عمر محدودم باید لذت ببرم نه با بهانه تراشی تلفش کنم.
۶- وقتی اون همه بار رو لیفتراک برداشت این درسو بهم داد بهار ببین مشکلتو اگر بخدا می سپردی این همه نیرو ازت گرفته نمیشد چرا یادت رفت هدایت رو ،چرا باز با عقل خودتو رفتی جلو ،لیفتراک رو ببین چطور کار رو راحت کرد بدون اینکه فشاری به زنه بیاد،تو هم همین الان کل اتاقت بنویس هدایت الهی ،هدایت الهی که تکیه به این نیروی عظیم رو فراموش نکنی
۷- وقتی آهنگ داشت پخش میشد یاد این افتادم خدای من ،ی جا استاد گفت کاری اگر برات لذت بخش نیست می تونی یه آهنگ بزاری و لذت بخشش کنی، آره تو نظافت دوست نداری آهنگ بزار باهاش ،همزمان کار کن وای خدایا بازم قانون یادم. رفت ولی مهم اینه هدایت شدم خودمو سرزنش نکنم عزت نفسه خش ور داره،
۸- داشتم نگاه میکردم گوشی منم گاهی تصویرش تار میشه حالمو می گیره ،کلی به خودم فرکانس بد میدم ،نکنه دست دومه ،نکنه خراب شده ،همش باور کمبود ،دیدم گوشی استادم گاهی اینجوری میشه ،این درسو بهم داد روی نکات منفیش کم تمرکز کن،دنبال کمال طلبی نباش فیلمی ک اون روز گرفتی بخاطر یه لحظه تاری کلی رفتی از اول ضبط کردی و چقدر دردسر کشیدی
۹- وقتی دیدم استادم رو زمین نشست یه لحظه گفتم وای دل درد نگیره، زمین سرده،به خودم گفتم دل درد از فرکانس منفی میاد از تمرکز بر ناخواسته میاد ،از باور منفی میاد کی گفته زمین سرد باعث دل درد میشه ؟ مامان ،پس چرا بچه های فلانی دایم توی حیاط تو این سرما میشینن بازی می کنند دل درد نگرفتن و همین جا یه باورمو پیدا کردم که جرأت بیرون رفتم یا زمین نشستن موقع سرما نداشتم میگفتم دل
درد می گیرم
۱۰- چقدر همزمانی چقدر بودن در زمان و مکان درست معجزه آور بود وقتی در فرکانس عالی باشی. خدای من این قسمت از فیلم منو دیوانه کرد محشر بود محاله در فرکانس عالی باشی بد ببینی.