سلام بر استاد عباس منش عزیزم
سلام بر خانم شایسته مهربان
اولا باز هم قانون ارزشمند تکامل و استفاده از تضادها چقدر به چشم میان. اینکه استاد عزیزمون یک پیشبند چرمی با اون کیفیت بالا و بسیار خوشرنگ بدلیل اینکه براده ها و جرقه ها حین کار با ابزار آلات مشکل زا شده بودن سفارش میده و بعدم با برخورد به یه تضاد دیگه بنام توری لونه مرغی که بدلیل نازکی رشته هاش بسرعت در هم پیچیده میشه و امکان سایز کردن و بریدنشو بعد از باز کردن رول پیچش واسمون مشکل میکنه چقدر خوب و راحت استاد اومدن و با یه برش مقطعی با سنگ فرز کار رو انجام دادن بهمین سادگی و زیبایی البته که میشد سنگ فرز بزرگتری باشه و با یه برش هیولا وار کار رو انجام بده اما با همین وسیله موجود هم کار بنحو خوبی انجام شد و ایده خانم شایسته عزیز که از میز برای برش ادامه مقطع استفاده کردن برام جالب بود خیلی خدایا شکرت
احسنت ، آفرین و مرحبا بر خانوم شایسته مهربونمون که ماشالله بدون هیچ ترس و واهمه ای رفتن و نشستن پشت تراکتور تو دلم واقعا تحسینشون کردم و آفرین به اشاره بسیار درست و دقیقشون به اینکه استاد اصلا و ذاتا یه آموزگار بدنیا اومده! دقیقا همینه چون استاد عزیزمون نه تنها در آموزش قوانین بلکه در آموزش هر کاری میخواد درست کردن یه دوش صحرائی باشه ، میخواد استفاده از جت اسکی باشه ، میخواد روندن تراکتور باشه ،میخواد بریدن چوب یا درخت باشه ، میخواد آشپزی کردن باشه و …… در تمام موارد عاالی عمل میکنن چرا؟ چونکه استاد به الهاماتشون خیلی خوب عمل میکنن و باور دارن انجام هر کاری بسیار سادس همین یه باور باعث میشه در مسیری قرار بگیرن که ایده ها ، افراد ، موقعیتا و ….. جوری manage بشه تا کارها ساده و ساده پیش برن و و یه نکته مهمم نباید فراموش کنیم که استاد همیشه سعی در انجام دادن و آموزش اصل رو دارن یعنی توی هر موضوعی ممکنه کلی ایده و راه و …. بذهن خطور کنه اما خیلی از اونا اصل نیستن و یادگیریشونم کمک خاصی به انسان نمیکنه بلکه برعکس باعث میشه مسیر رسیدنت خواه یادگیری یه نرم افزار باشه خواه روندن تراکتور خواه استفاده از یه ابزار خاص و ….. بسیار سخت و طولانی بشه جوری که اصلا رهاش بکنی! یعنی خیلی از چیزایی که ما شاید بدنبالشون نمیریم و یا رفتیم ولی نصفه و نیمه رها کردیم احتمالا دلیلش همین بوده که ازش یه غولی توی ذهنمون ساختیم و اونقدر مسیر رو سخت و طاقت فرسا و وحشتناک دیدیم که کلا بیخیالش شدیم. در واقع یادگیری اصول بما کمک میکنه تا در زمان سریعتر و با آرامش و لذت بیشتر به خواسته هامون براحتی و نه با زجر و سختی برسیم. خیلی مهمه که ما بهینه ترین مسیر رو واسه رسیدن به خواستمون انتخاب کنیم نه لزوما هر مسیری رو. خدایا شکرت
بارها و بارها باید همگیمون خانم شایسته عزیز رو تحسین کنیم بابت این طرز فکر زیباشون و رفتن به دل تمام ترسها و محدودیت های پیش فرض و پیش ساخته ذهنی ایشون هم مثل استاد در دل ترسهاشون حرکت دارن میکنن و این سریال زندگی در بهشت چقدر زیبا داره برامون بتصویر میکشه رفتارهایی رو که از باورهای قدرتمند و متفاوتی حاصل شدن. ابتدا ترس بر موتور سواری رو غلبه کردن بعد ترس بر روندن تراکتور ، ترس بر بیرون رفتن و زدن بدل تاریکی در محوطه پارادایس و خدا میدونه در آینده به چه ترسهای دیگه ای میخوان اینجور حمله بکنن. دمتون گررم خانم شایسته عزیز و احسنت و مرحبا بر همه این ایمان جسارت و شجاعتهایی که بخرج دادید و بعنوان یه الگو واسه خیلیامون تبدیل شدید. خدایا شکرت
برام جالبه اینکه در آمریکا افراد زیادی بسبک شخصی خودشون دارن زندگی میکنن مثل دوستمون آقای جو یه کاراوان بدنبال ماشینش بسته و خیلی راحت در حال سفره جالب بود این موضوع که استاد بهش اشاره داشتن اینکه این آقا از تجربیات استاد و عزیز دلشون در پارادایس متعجب مونده بود. این نشون میده که چقدر استاد خوب روی خودش کار کرده و چقدر در دل ناشناخته ها و ترسهاش رفته و چقدر تجربیاتی رو بواسطه این اعمال توی همین چند سال اقامتشون تو آمریکا کسب کرده که مردم native اونجا ازش بیخبرن!!! درس بزرگی بهمون میده اینکه اگر با عشق و علاقه و تمرکز 100 درصد روی هر موضوعی وقت بگذاری آنچنان پیشرفت و رشدی حاصل میشه که نمیتونی تصورش رو بکنی این موضوعیه که استاد در محصولات و فایلاشونم بارها و بارها بخوبی بهش اشاره داشتن. “”گنج تمرکز لیزری”” ادوات نظامی همیشه یکی از علاقه مندیای من بوده خصوصا هرچی مربوط به آرمی و ارتش ایالات متحده میشه این نفربر جالب هم خیلی باهاش حال کردم استاد البته فکر کنم باید کشنده ای بکشدش و خودش بی حرکته اما دیزاینش و استایلش واقعا فوق العادس بقول استادمون هنوز ایده ای براش نداریم اما انشالله استفاده های خوبی ازش میکنیم. توی ذهنم همیشه به این فکر بودم که چیکن تراکتورقراره چطوری جابجا بشه؟ آیا بیل مکانیکی یا چنگک ها میرن کفش و بلندش میکنن یا ….. خلاصه جالب بود طرحی که استاد دادن در واقع یه چهارچوب با پروفیل آهنی به سازه اصلی متصل کردن و بسادگی چنگکا میرن زیرش و سازه رو جابجا میکنن. اون پروفیلام اونقدر قدرتمند بودن که بنظرم براحتی وزن سازه رو تحمل میکنن. مرسی از جوی عزیز که بعنوان دستی از دستان خداوند در این قسمت همراه استاد و عزیز دلشون شد تا کارها رو براحتی و سادگی هرچه بیشتر به پایان برسونن.
در پناه الله یکتا و مهربان
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD388MB25 دقیقه
سلام
سپاسگزارم ازخداوند
ازشمااستادعزیزومریم جان
وهمه دوستان که کامنت میگزارن
وهمه کسانی که به نوعی کمک میکنن دراین کار
سپاسگزارم ازنعمتهای خداوند
کارمن فنی هست لزت بردم ازایمنی وسرسری کارانجام ندادن واون لباس چرمی که جای موبال وامکانات دیگه ای هم داشت برای گذاشتن متر خودکار…
چقدرعالی هست که استادمیدونن برای غلبه برسرمابایدازپاشروع کردمثل حمام قدیم که وقتی میومدی بیرون بایدازآب سردردمیشدی وخیلی هاازاین کارفراری بودن
چقدرزیباخوبه که بدون وابستگی وباآگاهی حیوانات اضافی فروخته شدتاهم به مانده هارسیدگی بیشتربشه وهم اونهای که به دلایلی باعث شدمهاجرت کنن
ممکنه یه تعدادیشون به جای خلوترهدایت بشن یه تعدادی غذای خوشمزه بشن ویه تعدادی هم چون پیرشدن برن خانه سالمندان
من هم داشتن این جورماشینهای روباتمام امکانات دوست دارم وباور دارم بهش میرسم چرا؟چون تغیرات رودیدم ودارم میبینم
چراچون من هرچی رودرگوگل کیپ نوشتم انجام شده ودرحال انجامه
من مدتی هست رفتم واسه خریددستگاه جوجه کشی خریدمرغ وبوقلمو ولی یه بهانه هایی واسش داشتم وآوردم ولی باگوش دادن به فایل روزشمارالان که دارم مینویسم بیشترچیزهارودرک کردم که تضادها باعث میشه خواسته هامون روبشناسیم
امروزتمامل روبیشتردرک کردم واقدام به خریدکتاب رویاهایی که رویانیستن روخریدم که مراحل خریدش هم باتکامل طی شدیکدفعه اتفاق نیوفتاد
من توفکرخرید12قدم بودم قبلا الان هم هستم ولی تکامل بایدطی بشه
این تکامل دیدن فایلهای رایگان خریدکتاب وهمین جورادامه پیدامیکنه
چراچون واسه من اوایل برای خریداینترنت هم مقاومت داشتم ولی خداراشکرمدتی هست یکساله خریدم وحذف این ترمزها ومقاومتها ادامه داره
برام جالب بودروی فنسها دوباره طورهم کشیدید
جالب برام نردبانی که مرغه داشت بالا میرفت
برام جالب بودمریم خانم فکرمادرمرغی بود
برام جالب بوداستادگفت بو میدادن وصدا میکردن گنیها
برام جالب بود ی آمریکایی که اطلاعات کافی نداره ازکشورش چون خود من هم همین جوربودم
برام جالب بودپول شمردن اون فروشنده وپولهای تانخورده وچانه نزدن استاد وشکاراون صحنه توسط مریم خانم
برام جالب بودبردن اون تراکتورتوسط مریم خانم یادخانمهای افتادم که توشمال ایران میدیدمش وهمون کودکیم تودلم بهشون آفرین میگفتم
شادباشید ودرپناه الله