به نام خالق یکتای هستی
به نام مهربان خدای اسمانها و زمین
سلامی گرم و از روی عشق به همه دوستان و عزیزانم
خداوندا هزاران بار شکرت که یه قسمت دیگه از سریال پر از درس و آگاهی و پر از حال خوب رو دیدم و اینجام که بنویسم از این درسا
این سریال همه مدله درس داره: هم در مسیر رشد و بهبود شخصیت ، هم در جهات یاد گرفتن و دیدن عملی قوانین خداوندی توی زندگی افرادی که آگاهانه توجه میکنن به این قوانین و هم اینکه اطلاعات جانبی متفاوتی هم به ماها داده میشه جور ی که بیشتر ما الان با یسری وسایل و ابزارهایی آشنا هستیم و کاربردشون که شاید هیچ زمان توی زندگی عادیمون نمیدیدمشون و یا یاد نمیگرفتیم که چه کاربرد هایی دارن
و البته اینو بگم که اینجا کارگاه عملی برخورد با مسائل، عملی کردن ایده ها و نتیجه گرفتن و درس گرفتن ازشون هم هست
خدایا هزاران بار شکرت که معلم آگاه و همه فن حریف رو در مسیر زندگی من قرار دادی و بهم گفتی خب، اگه دوست داری زندگیت رو بهتر کنی، اگه هدف داری، اگه کمک میخوای اگه راهنمایی میخوای، اگه نیاز به انگیزه و حال خوب داری توی راهت، بفرما اینم یه بستر مناسب فقط خوب گوش بده، خوب ایده بگیر، خوب برای خودت زیبایی ها رو ببین و تحسین کن و بفهمشون و حرکت کن، همونطور که معلمت هر روز و هر ساعت داره قدم بریداره، داره اقدام میکنه و یه جا نمیشینه شیک و بگه اکی، کارا رو انجام بدید منم ناظر، همون کاری که خیلیا انجام میدن و البته همیشه هم حالشون بده و شاکی هستن
اقا ما اینجا غر زدن نداریم
ما اینجا حال بد نداریم، شاید هم داریم اما توی حال بد و احساس بد نمیمونیم و سریع خودمونو آزاد میکنیم، گیر نمیدیم به مسائل تا ذهن و قلب به آرامش و هماهنگی برسه، انرژیمون رو صرف کارهای دیگه که میتونیم انجام بدیم میکنیم و البته که همه امید و ایمانمون هم به خهمون خدایی هست که یه روزی ما رو آورد اینجا و گفت تا آخرش باهات هستم به شرطی که خودت هم بخوای
حالا ما اینجاییم و داریم یاد میگیریم و به اندازه تمرین و تکرار و عملمون، نتایج خوشکل و خوب خوب میگیریم، رشد میکنیم و کمک میکنیم بقیه هم طبق درک و فهم ومدارشون، رشد کنن و بهتر بشن و این یه جریان دائمیه و تمام نمیشه و چقدر من شادم که هر روز جا برای بهتر شدن هست
آقا هر کسی الان بیاد پرادایس و نگاه کنه اطرافو میگه چیزی کم نداره اما استاد هر روز برای همین بهشت، ایده داره، هر روز بهترش میکنهو اینجوری لذت دائمی میبره
حرکت میکنه و هی مسئله حل میکنه و بعد میاد با حال خوب با شوق و ذوق از حل اون مسئله، مسیرش رو به ما توضیح میده و به من نشون میده که این یه مسیره که طی شده و هی یاد گرفته و اجرا کرده
همین چیکن تراکتور رو اگه ببینیماز روز اول تا حالا قدر کارا انجام شد، چقدر راهها امتحان شد، چقدر ایده ها عملی شد و هی ایده ها بهبود پیدا کرد و تجربه های بزرگ و بزرگتر حاصل شد تا جایی ه اینقدر اعتماد به نفس رفت بالا تا این جسارت و شجاعت شکل گرفت تا این سازه پیاده بشه
برای همین سازه چقدر راههای متفاوت امتحان شد مثل اون چرخا و چون اشتیاق و علاقه وجود داشت و استاد میدونست که درسته حالا توی اون لحظه نمیدونه همه قدما به چه شکل هستن اما به مرور هی آزمون و خطا انجام شد و نتایج هی بهتر و بهتر شدن
پروژه چیکن تراتور و پروژه ها و کارهایی از این قبیل خیلی مزایا دارن: قشنگ میری تو دل ترسات، اون ترسایی که قدمات رو خشک میکردن و نمیتونستی قدم از قدم برداری. یعنی میری تو دلش و با وجودیکه قدم بعدی رو شاید دقیق ندونی اما با اون امید و توکلی که از خداوند توی قلبته، کار رو استارت میکنی و بهد گام به گام هی میگی خدایا شکرت ببین چکار کردم؟؟ و گاهی حتی خودت تعجب می کنی..
مزیت بعدیش اینه که اگه کسی مثل مریم نازنین پا بپای شما باشه ، عشق و علاقه و محبت رو توی وجود هر دوطرف، بیشتر و بیشتر میکنه.اون همکاری کردنا، اون شوخی و بامزه بازیا همه و همه عشق و از طرف دیگه احترام متقایل رو افزایش میده و چی برای یه زوج بهتر از اینکه همراه باشی و با هم لذت ببرید از بهبودهایی که توی زندگیتون ایجاد میکنید
مزیت بعدی، غلبه بر یسری نقطه ضعفه مثل اینکه قبلا هیچ علاقه و انگیزه ای به کار در سرما نداشتی ولی حالا با یه اهرم رنج و لذت و مرور اجمالی توی ذهنت، میفهمی که دیگه باید توی سرما هم کار کنی و این لذت و تجربه رو هم داشته باشی وبعد با تکرارش، این برات عادی میشه و شاید یادت بره که روزی این یه ضعف بوده و حالا رشد کرده و به اینجاها رسیده..
خدایا شکرت هزاران بار . وقتی این مسیر رو مرور میکنم و حالا این نتایج عالی و بدون نقص رو میبینم ایمان پیدا میکنم که این روند توی همه مسائل زندگی وجود داره
اینکه من با هر تضاد و مواجه شدن با هر مسئله دقیقا برام معلوم بشه چی میخوام،هدفم چیه و بعد با عشق و شوق و ذوقی که توی همون مسیر دارم باورهایی بسازم در راستای شدن با ایمان به نیروی غیب و دستان بی انتهایی که برای هدایت من میفرسته مثل همین آقای جو که استاد آگاهانه ازشون تعریف کردن، از همه ویژگی های مثبتشون و ایده های خوبی که داشتن و اینکه ایشون هم میدونست از زندگیش چی میخواد و داره لذت میبره
داشتم فکر میکردم این انسان با ۶۴ سال سن، دوست دختر دارن و چقدر خوبه که اینا سخت نمیگیرن به خودشون و حرف بقیه و شاید قضاوتها براشون اهمیت نداره مثل مادر این خانم که با ۹۴ سال سن، تولد گرفته
اینا همش از انگیزه داشتن میاد از امید میاد به اینکه من زندم و باید از لحظه هام لذت ببرم و من عمدا این افراد رو تحسین میکنم که میدونن چی میخوان و براشون اهمیت داره
مثلا امروز که استاد داشتن از آفتاب و خورشید و گرمی هوا صحبت میکردن به خودم گفتم ببین، روزای ابری و سرد مثل یه تضاد هستن که دقیقا برای ما مشخص میکنن که ما چی دوست داریم و اینجوری ارزش و اهمیت خورشید و نورش برامون مشخص میشه و میگیم آره من روزای گرم و آفتابی با خورشید تابان رو میخوام
چقدر خوبه هر تضادی همینطوری واضح کنه خواسته ها رو
چقدر آسمون آبی و خوشکل بود با اون تیکه ابرای کوچولو سفید
استاد چقدر این بوقلمونه خوشکل شده و با چه غرور و نازی هم راه میره یعنی خودش میدونه که چقدر زیباست و به خودش افتخار میکنه: پرها سفید یکدست و صورت و سر آبی ، خدایا شکرت بابت تک تک مخلوقاتت که همشون نشون دهنده قدرت و قوانین تو هستن
ببینیم به یاری خدا اون تریلر باید چه گام های تکاملی رو طی کنه تا آماده استفاده و لذت بردن بشه
راستی ارزش ابزارهای خوب رو دوباره اینجا هم دیدم. اون پمپ دستی میلواکی که با یه باطری کار میکنه.. خدایا هزار بار شکرت …
خدایا من هزاران بار تحسین میکنم این کمپانی فوق العاده رو که وسایلش همه جوره سادگی و رفاه و امنیت رو برای استفاده کنندگانش افزایش داده و چقدر کارها آسونتر شده یعنی دیگه نیاز نیست استاد به برق وصل کنه این وسیله رو یا اگه اصلا نبود، باید میرفتن توی صف گازوئیل و هزار برنامه دیگه اما حالا با یه ابزار مناسب داریم راحت و ساده توی محیط زندگی خودمون، سوخت تراکتورمون رو تامین میکنیم و لذت میبریم از ثروت هایی که داریم که همشون در راستای لذت بردن بیشتر از زندگی هست ” ثروتمند بودن با شکوه است”
ممنونم استادم که مجددا اهمیت نوشتن لیست کارها رو بهم یادآوری کردید و اینو بگم که لیست من هم هر روز بیشتر میشه و با هر تیکی، من بزرگتر با اعتماد بنفس تر و هماهنگ تر میشم با اصل خودم که خواهان نظم و عمل و نتیجه گرفتنه
همه اینا برای اینه که من از زندگیم لذت ببرم و شاد باشم
ممنونم استادم و مریم زیبا
برای هممون در این مسیر سراسر زیبایی ، نعمت های بی انتهای خداوند رو آرزو میکنم
یک خبر خوب درباره «دوره ارزش تضاد | مسائل دلیل اساسی پیشرفت»
این دوره یادآورکننده‌ی آگاهی‌های مهمی است که سوخت لازم برای ساختن ایمانی را در وجودمان فراهم می‌سازد که عمل می‌آورد و شرایط دلخواه را برایمان خلق میکند.
ما قبل از ورودمان به این جهان، خاصیت فرکانسی این جهان و قوانینش را به خوبی می شناختیم و می دانستیم که برای تجربه خودمان و توانایی که برای حل مسائل داریم و پرورشِ آن، به محیطی نیاز داریم که اولاً به ما کمک کند تا خواسته های خود را بشناسیم و سپس با پاسخ به فرکانس های ما و هدایت‌مان در مسیر آن خواسته‌ها، در حکم محیطی مساعد برای خلق آن خواسته‌ها نیز باشد.
ما به خوبی می دانستیم که راه گسترش ما به عنوان یک خالق و بروز توانمندی‌های بالقوه‌مان، فقط و تنها فقط از مسیر عملی کردن ایده‌ها، راهکارها و الهامات‌مان برای خلق خواسته‌هایی است که از طریق تضادها برایمان واضح شده است.
زیرا ما از ماهیت فرکانسی خودمان- که استاد خلق خواسته‌هایش به وسیله باورهایش است- به خوبی مطلع بودیم و ارزش تضادهای زندگی‌مان را می‌دانستیم. به همین دلیل، شور و اشتیاقی سوزان برای تجربه ی این توانایی (توانایی حل مسئله) در این جهان فیزیکی داشتیم
اما متأسفانه آن آگاهی خالص که به پشتوانه اش وارد این جهان شدیم را فراموش کرده ایم. همان پشتوانه ای که، سوخت لازم برای اشتیاق و انگیزه مان بود تا کنجکاو و مشتاقِ مواجه شدن با تضادهای زندگی‌مان و رشد ظرف وجودمان باشیم به وسیله‌ی تحقق بخشیدن به خواسته‌های واضح شده از طریق آن تضادها
به همین دلیل- یعنی عدم درکِ ارزش تضاد و نقش آن در رشد و پرورش استعدادها و توانایی‌هایمان- است که اکثر ما وقتی با تضادی مواجه می‌شویم، اینچنین آشفته و نگران می‌شویم و بدتر از همه فکر می کنیم زندگی بسیار لذت بخش تر می بود اگر، هیچ تضادی وجود نداشت یا به هیچ ناخواسته‌ای برخورد نمی‌کردیم.
اما جهان برای رشد و گسترش باید با تضادها همراه باشد. تا «شخصیتِ خالق» را از «شخصیتِ قربانی» سرند کند.
تضادها، اهرم‌هایی هستند که با یادآوری خواسته‌هایمان،مانع ساکن ماندن‌مان و به قول قرآن «فاسد نشدن‌مان»، می‌شوند.
زیرا انگیزه‌های لازم برای تحقق خواسته‌های واضح شده‌مان، از دل همان ناخواسته‌ها متولد میشود و وقتی این انگیزه‌ها با باورهای قدرتمندکننده و هماهنگ با آن خواسته‌ها همراه بشود، آنوقت کن فیکون میشود.
✅دوره ارزش تضاد، با بررسی آیات قرآن، منطق‌هایی قوی برای ساختن باورهای قدرتمندکننده و ایمانی راستین، در اختیارمان قرار می‌دهد تا در لحظات برخورد با ناخواسته‌ها، به جای ناامیدی یا پذیریش آن شرایط به عنوان سرنوشتی غیر قابل تغییر، یا احساس قربانی بودن، آگاهانه با هدایتی همراه شویم که از طریق آن تضاد، برای رشد‌مان آمده است.
بنابراین، اگر بتوانیم ارزش تضادها را درک کنیم و از عهده‌ی کنترل ذهن‌مان در این مواقع برآییم، دیگر نه تنها درباره‌ی حضورشان نگران یا گله مند نیستیم، بلکه به خاطر انگیزه‌هایی که از برخورد با تضادها در وجودمان شکل می‌گیرد، هر بار فاصله رفتن از مدار ناخواسته به مدار خواسته را کوتاهتر میکنیم.✅دوره‌ی ارزش تضاد، روی پرورشِ این توانایی و بهبودِ دائمیِ آن کار میکند تا به جای فرار از مسائل یا ناامیدی و مستأصل شدن در برابر تضادهای زندگی، با وضوح بیشتری خواسته‌هایت را بشناسی و به مسیر خلق‌شان هدایت بشوی و به قول قرآن، « تا رشد کنیم».
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD462MB30 دقیقه
بنام خداوند بخشنده بخشایشگرم
خداوندی که قدرتش تو دستانمه..و کارها رو برام همیشه آسان و راحت میکنه..ونکته بولد تر ..مرا هدایت میکند…
سلام و درود خدا به نشانه عزیز صرات المستقیمم
این فایل از سفرنامه…خارج از باورهای گذشتگانم می باشد…
لذت بردن در مسیر زندگی و خوب زندگی کردن و ادامه دادن در مسیر درست….
همین امروز عصر …یفردی بهم گفت ..خیلی کار نکن.خُورد میشی اینده مثل ما میشیا!…
و این صحبتو از دو نفر شنیدم…
برگردیم به قانون…درسته بگم برگردیم به خانه زیبامون…باورهای استااد عزیز و عزیز دلشون مریم زیبا….
چقدر میشه تفکر کرد توی این دو نگاه
……
باوری که هر چقدر از بدنت کار بکشی ..اینده تو زمان پیرییت ناتوان میشی و بدنت فرسوده میشه…
و باور استاد عزیز…که هر چقدر مسایل زیادی رو حل کنی..پیشرفت میکنی.رشد میکنی.و غلبه بر ترس و کلی لذت برات پیش میاد.و رابطتت …و خیلی بنفیت داره…و کلی تجربیات دیگه در اینده..الله اکبر…
امروز یکم بهم برخورد!…من طبق الهامم و در مسیر خاسته ام یسری کارهای اقداماتی انجام میدم..یکی از این موارد..تمییز کاری خونمون برای عید سال جدید.همون خونه تکونی خودمون…
دقیقا اول هفته شروع کردم..همین چهار روز چقدر .پیشرفت کردم چقدر لذت بردم چقدر زندگیمون به ارامش رسید..
چقدر الهام بهم رسید که اینکار رو انجام بدی راحت تر میتونی انجامش بدی….و کلی درسها…
من توی دوروز اونم با تعداد ساعت کم .تونستم این حجم از کار رو خودم تک تنها انجام بدم…
استادم من با دیدن مریم جان بعنوان یه خانم که میتونه خودش:به تنهایی کاراشو انجام بده..و از پس تمام کارهاش:بر میاد…
هر سری یسری گفتها مدام بهم گفته میشه..برمیگردم به باور مریم جان در سریال زندگی در بهشت.میگم همه این باورای افراد تزدیکم دروغه..من” این توانایی رو دارم ..خودم به تنهایی کارامو انجام بدم…
و ..واقعا اینقدر قوی شدم..اینقدر کارها برام اسون و راحت و لذتبخشه….اینقدر حالم خوبه…اینقدر همه جوره پیشرفت کردم..که اصلا جای حرف نداره…ایمانم به قدرت خداوند که بهم میگه..و من قوی میشم…و از پس کارهام برمیام…
روز گذشته داشتم کف اشپزخونه رو میشستم…یه الهامی بهم رسیده برای شستن فرش نمیخاد ببری بیرون توی حیاط:بشوری تو همون اشپزخونه بشورش…
با چند تا ایده ساده .و راحت تونستم خیلی با کیفیت عالی فرشها رو بشورم.واقعا لذت میبرم..
مریم جان منم مثل شما عمل میکنم.از سقف شروع میکنم ..بعد کابینتا و بعد کف…
با ترتیب میام پایین.فرشم روشو جارو میزنم و بعد همون سرجای خودش آب کف میریزم میشورمش..
خیلی راحت و لذتبخش..
دقیقا خیلی افراد نزدیکم خونه تکونی رو با این نگاه و باور میدونن!..اینم تنهایی انجام دادن اینهمه کار و چیدمان کردنشون…رو یه چیز:غیر قابل انجام “میدونن..
میخام بگم من با ادامه دادن تو مسیر درست و باورهای سریال زندگی در بهشت دروازه زندگی اسان و لذت بخش برویم باز شد…
و کلی اتفاقات خوب برام افتاد چه مسایلی برام حل شد..
اصلا این باور توحیدی..که خداوند توی درونمه و منو اسان میکنه و به من قدرت میده من میتونم ..و از پس مسایلم بر میام….و همین باور به اقدام باعث شده..تا من هم سرعت کارم بالا بره و هم از طرفی آسان و راحت بشم..و از طرفی ایمانم به خداوند و ایده هاش قوی تر بشه….
واقعا!…..اینروزا توی حل مسیله برای هر کاری اینقدر قوی شدم..به محض اینکه اراده میکنم اینقدر زود حل میشه..که قابل گفتن نیست…
از بس ذهنیتم رو به رشده.و پیشرفته…من میبینم همه افراد دارن برای کار کردن زجر میکشن..
و با خودم مقایسه میکنم افکار من زمین تا اسمون متفاوته…
و من این تجربه شیرین برای بیزنسم داشتم.الان 11 ماه تمرکزی دارم روی این موضوع کار میکنم…
زندگی من زمین تا اسمون متفاوته…
دقیقا چند ماه پیش.از خداوند هدایت خاستم..قبل از اینکه ایده بعدی رو بهم بگه…یه شخص نزدیکی که سالیان سال از ما دور شده بود..اومد با شور و شوق خونمون..
بلند صدام زد…واقعا از طرف خدا اومده بود..داشتم روی پشت بوم خونمون با خداوند رازو نیاز میکردم.
طولی نکشید این شخص… با حالتی خوشحال بسمت من اومد.و کلی صحبت کردیم..اومد خیلی جالب بهم گفت چکار میکنی گفتم توی فلان حیطه کار میکنم…و وارد اتاقم شد.گفت چه چیز جالب من اصلا همچنین چیزی ندیدم..
وای چقدر خوشکله..یه داستانی بهم گفت از موفقعیت یه شخص.که با ایده کوچیک میلیونی پول ساخته..
و بهم گفت…راسی نرگس تو میتونی از اینکار میلیونها تومن بفروشی..من اینو نوید خدا دونستم…
و این گذشت..ولی من توی ردپام نوشتمش تا برای ذهن نجواگرم در اینده باشه و تمام مسیرام ثبت بشه…
اره میگفتم.. اینو بهم گفت..تمام حرفهاش:تکه کلام خدا بود..مثل مژده “افرادی خاص، برای فرزند آوری پیامبرمون ابراهیم عزیز..
این شخص بهم امیدواری میداد که تو میتونی .و بهم گفت دیگه باید برم…
و الان ماه ها گذشته..و امروز بازم این شخص گفت هواتونو کردم اومدم خونتون …
امروز دم دمای ظهر رفتم حیاط بالا دست خونمون..چون روبروش کوه هست قسمت مناجات من با خداست…
من خیلی دوستش دارم…و بهم گفت برو کوه…رفتم جاتون خالی میوه درخت کُنار خوردم..
و بهم گفت !برو بشین نمیخاد بیای پایین…
و کلی با خدا رازو نیاز کردم زیباییها رو دیدم..بهم گفت از این درخچه ها گل بشین..
و یه بسته زیبا با خوندن بهار امد با عطر گل یاس..کلی با خداوند حال کردم و این دسته گل رو چیدم اومدم پایین…
و امروز روی میز هدایتیم..این دسته گلم گذاشتم و شمع رو روشن کردم ….
نمیدونم این حال هوای بسته این درخچه زیبا چی بود…
تا امروز عصر دیدم یفردی میگه نرگس نرگس..دیدم بازم اون شخص اقوامم هست…
یه لحظه حسم بهم گفت یادته اون روز..الله اکبر..
و من اون دسته گلی “که صبح از درخچه های روی کوه چیده بودم به این شخص هدیه دادم..ایشون اتفاقا باردارم هست…بهشم تبریک گفتم…
صحبت الهی از طرف این شخص…امروز با هدیه گل زیبا به پایان رسید..همین چند ماه چقدر من رشد کردن.بعد از صحبت این شخص….چقدر مهارتم و عزت نفسم قوی شد….
.
الله اکبر از رحمت خداوند قدرت خداوند که چکاری که انجام نمیده……
بیزنس من از یچیز ساده شروع شد..و تمام لحظاتش تمام ثانیهاش برای من پر از نور خدا و بزرگ شدن بود…
تمام لحظاتش برای من مایه خیرو برکت و حال خوب بود..واقعا میشه ساعتها در موردش:صحبت کرد…
استاد عزیزم ..سریال زندگی در بهشت..واقعا بهشت رو در تمامی در تمام جنبه ها زندگیم بود و هنوزم هست….بهم قدرت توانایی خداوند رو “داد..
بهم ایمان داد.بهم شادی مفرط داد..همجوره بهم پاداش الهی گونه داد…
من همیشه که بچه بودم.عاشق فیلمهای خارجی بودم..چقدر حالشون خوب بود چقدر از داشتهاشون سپاسگزار بودن چقدر در مسیر درست بودن…من عاشق ارامششون بودم..تا اینکه امروز من با همچنین نگرشی زندگی میکنم.
در کل خیلی ارامتر شدم.خیلی با توکلتر شدم.چقدر بدنم سالمتر و قوی تر شده چقدر راحت میتازم بر ترسها و کارهایی که از نظر همه سخت و طاقت فرساست…ولی برای من خوشبختی و حال خوب و پیشرفت…
سلامتیم چند برابر شده…
استادم منم مثل شما شدم.نحوه زندگی منم.بسمت سریال زندگی در بهشت کشونده شده…
هر چقدر بگم استاد عزیزم بخدا کمه…خیلی سپاسگزار خداوندم که مرا هدایت نمود ..که منم طعم زندگی در بهشت رو بچشم و فردی باشم به توانایی خودم ایمان داشته باشم..همین ذوق من نسبت به زندگی باعث شده مادرمم پر از ارامش باشه…
و زندگی نکبت بار ” شیطانی ،گذشته من! امروز تبدیل شده به حال خوب و ایمان و توکل “و ارامش:که پایه تمام موفقهیتهاست!..
اینقدر با خودم حال میکنم .اینقدر با خودم در صلحم که ساعتها میگذره یادم میره ..که ادمیم اطرافم هست یا نه…
تمام نگرشم نسبت به زندگیم…فقط بخاطر نوع نگاهم به نگرش “سریال زندگی در بهشت هست…بجز این نیست” نبود” نگرد” نیست…
.
هیچ دنیایی به اندازه سریال زندگی در بهشت بهم درس نداد…خدایا هزاران هااااا بار شکرت..که هر چقدر سپاسگزارت باشم کمه…
به امید زندگی عالی شرایط:عالی..
راسی اینم بگم.کار بیزنسیمً منم به مرحله پایانی و سر سپردگی و تسلیم بودن در برابر خداوند رسید..
و بهبود دائمی در نوع مهارت و شخصیتم..و…معنویتم در برابر خداوند….
الهی و ربی من لی غیرک…خدایا من به غیر تو هیچکسی را ندارم…
امید تمام ثانیه های زندگیم فقط تویی”!!!!!
بنام خداوند هدایتگرم.
استاد عزیزم چقدر همجوره از زندگیم راضیم.چون سریالی دارم نگاه میکنم که درون مرا هر روز بهبود میبخشه.من از صمیم قلبم درتمام روز سپاسگزار شما استاد زیباییم هستم.و کل تیم شما از تهران گرفته تا پرادایس زیبا.
نکته زیبایی این فایل زیبا.آقای بسیار دوستداشتنی.جو عزیز.من واقعا شادی و احساس خوب رو در این آدم حس کردم.چقدر شخصیتی آرومی داشت..کلا من با دیدن این قسمتهای سفرنامه های شما!احساس میکنم کل این متطقه ها.ادمهاش..خیلی برام آشنا هستن..
استاد عزیزم راجع به فایل قبلی.من حدودا 15سالم بود.یه شب خواب دیدم دانشجوی دانشگاه امریکا هستم.توی یه محوطه بزرگ با نخلهای سر به فلک کشیده..استاد دقیقا صحنه هاش شبیه همون خونه تمپاتون بود..وای
استاد من قبل از آموزه های شما کلا تو همین فضا بودم..و اون تجربیاتی که واسم تضاد بود تا من به اینجا کشونده بشم.دقیقا شاهد زیبایی های شما بشم.و خودمو گسترش بدم
من بسیار دوست شما رو تحسین میکنم تو این سن سال شاد و قبراق هست.و دوست دختری شبیه خودشونو جذب کردن.بفکر شادی و حال خوب هست..تولد 98سالگی مادر دوست دخترشون..بازم نشون میده چقدر این کشور شاد بودن رو بهترین ملاک زندگیشون قرار میدن.بدون قضاوت کردن اطرافیانشون.و کلی باورایی که جلوی خوشیاشونو گرفته..
وای استاد هر روز یا در چند روزی که مدارم افزایش پیدا میکنه.دارم بزرگتر میشم.واقعا بهشت رو دارم تجربه میکنم.
استاد عزیزم صحبت اصلی شما در مورد کارایی شما در این بهشت..روز اول با همون چوبایی که دور ریخته بود شما میخاشونو دراوردین.یادمه به ابزاری خریده بودین برای برش.یکم براتون سخت بود کم کم راه افتادین .و چوبا رو برش میزدین..تا تونستین چیگن شاه درست کنید..یادم به خودم افتاد(نشانه برام اومد که شروع کنم از ابزارایی که دارم شروع بکار کنم)استادچقدر من از همون چه چیزایی یاد گرفتم.همون ساعت شروع کردم.خداوند هدایتشو بهم گفت راحت و ساده کارمو به اتمام رسوندم.
و شما بازم ادامه دادین..و اینا باعث شد کار با ابزار رو یاد بگیریم.دقیقا همین اتفاقم برای منم پیش اومد..و الان چیگن تراکتور ..ابزاری که گرفتین و اون خانم تو ماشینتون قرار داد..آوردین و اونو نصب کردین..
همین پروژه چه روزایی بود
عزیز من..و این باعث شد تا اونو به لطف الهی انجام بدیین..دقیقا برای خودمم پیش اومد.منم رفتم جلو بازم حل مسئله و بهبود.شما گفتین برای حمل با تراکتور باید فلان کار رو انجام بدییم تا دقیقا کل اسکله چیگن تراکتور مقاوم و استقامت داشته باشه.و اون آهنا که با جو بوسیله پیچا و اون صفحه آهنی سفت جای خودش چسبوندینش..
و اون محل آب و غذاشون قسمت بالا قرار بگیره تا موقع حرکت دادن مشکلی پیش نیاد.
و اون قسمت که تخته بصورت هفت مانند قفل کرده بودین گوشه ها رو..
دقیقا منم توی یکار پروژه ایی برای دوخت یه مورد از کارم انجام دادم عالی بود.(قبلا کار کردم.دقیقا با کار من هماهنگ بود.)باعث میشه وا نمیره..دقیقا چیگن تراکتورم سفت نگه میداره..
و شکستن متتون گفتین باید میدونستیم چجور و چطوری مته رو فرو ببرییم..
و تمام این چیگن شاه.بقول خودتون.شاید از نظر بقیه کار بزرگی که نیست..
ولی برای ما که انجام میدیم چون تجربه و حل مسائلمون کار شده..خودمون بیشتر درک میکنیم.و مخصوصا بچهای سایت بهشتی .
و کارای دیگه که برلی کیودها وووو با کاربردهای مناسب و دقیق..تحسین استادم
یحا صحبتی کرده بودین دقیقا یادم نمیاد چه فایلی بود..که شما گفتین نیازی نیست که همون روز اول بخایید تجربه های بزرگی رو انجام بدیین.باید ادامه بدیین تا بکاری بزرگ ختم بشه.پس همین حل مسائل کوچکمونو تحسین کنیم.و بزرگتر بشیم برای کارهای بزرگ.
روند و قانون دنیا همینه.همه جیز با تکامل طی میشه.چون ما آدمها بخاطر ذهنمون یسری باورهایی داریم که دیر میتونه بعضی چیزا رو باور کنه.این روند فقط با تکامل طی میشه.
برای شخص خودمم با این بهشت بهش رسیدم و جای انکاری نیست
و این داستان صحبت شما از روند تکاملیتون..که نکته زیبایی گفتین..هر روز بهبود هست.فکر میکنیم دیگه فلان کار رو انجام دادم تمام هست.و فردا میرسه بازم بهبودهایی هست که باید انجام بشه.
و من بسیار تحسین میکنم.این تراکتور شما رو چقدر دوستداشتنیه..که همه چیزش مهیا هست.و استادی که همراه عشقش.دارن تمام کارها رو با قدرت تمرکز بالا انجام میدن.تا احیانا خطایی نشه..مرتب و تمییز و در مکان و زمان مناسب سوختگیری میشه.و اسان میشه بسوی آسانیها
و تحسین کردن مرغ و جوجه هاشون.و کلی زحمت کشیدین و بها پرداخت کردن به تمام این بهشت.و با عشق لذت میبرین.
و تمام روز و شبها این اعتماد بخداوند در این بهشت غوغا بپا میکنه
تحسین و تبریک.
و پروژه و بهبود دیگه با این تریلر جدید آغاز میشود.چون کلی بهبود داره.
مریم جون تمییزو مرتب کنن.شاید نیازی باشه رنگ آمیزی و رویه کاملا تعویض بشه.
استا د عزیزم هر موقع تضی یا حل مسئله برام پیش میاد کارای شما میاد روبرو وامیسه.من با کمک شما کارامو انجام میدم..هر روز بهبود دارم.یکارایی انجام میدم که خودمو تحسین میکنم..میگم باریکلا..ادامه بده..
استاد تمام من شده الهامات خداوند.نشونه میزارم.حدودا چند ساعت پیش گذاشتم بهم گفت انجام نده.بهمون خداوندیه خودش بهم نشون داد به این دلیل..من به یگانگی خداوند باور دارم که ثانیه به ثانیه همراهمه..
استاد مدارم داره میره بالا.اصلا ترس ندارم.شهامتمو بالا برده.خداوند بیشتر حس میکنم.الهاماتش بیشتر برام بولد شده.
استاد بدون اجازه.ش با منطقم جلو نمیرم چون ضربه قبلا خوردم.میگم خدا هدایت میخام زود منو متوجهش میکنه
چند شب پیش همین صحبتو تو قرآن خوندم.که بندگانم هیچ وقت خسته نمیشن.و همیشه سر به سجده هستن..(برداشت واضح منه).آخر آیه بود فقط در مورد پرستش خداوند بیان کرده بود.
استاد دقیقا همینه.موقعه ایی که زلیخا بخاطر عشقی که به یوسف شد.و به نقطعه پیری رسید.و کلی داستانها.بعد گفتن مگه تو عاشق یوسف نبودی..گفت من عاشق خدای یوسف شدم.
همه ما بچهای این بهشت داریم برمیگردیم به درونمون .بخداوندگارمون.تا بیشتر از این نیرو استفاده کنیم.و مثل شما گسترش پیدا کنیم.و دنیای خودمون و اطرافمونو پیشرفت بدییم.
این بهشت منو بزرگ کرد.اینم با تکامل.در تمامی جنبه های زندگیم.
بازم سپاسگزار شما استاد زیباییم هستم.به امید بهبودهای دائمی.و خریدن دورهای استاد بازم با تکامل.دوستتون دارم.زیباهای من.