سریال زندگی در بهشت | قسمت 13 - صفحه 1

337 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    اصغر حسن پور گفته:
    مدت عضویت: 2128 روز

    سلام به استادگلم وخواهرگلم استاد من این قدرخوشحال شدم که خواهرم مریم شایسته این قدر زیبا موتور سواری می کرداز خوشحالی گریه می کردم وتک تک سلولهی وجودم استاد چنان جرقه می زد که خداوند امد وگفت عاشقتم من خدایا شکرد که این همه بندهایت راسوپرایز می کنی وبعداز این گذشت شما که دستی از خداوند بودی سوپرایزم کردی دوتا جایزه عالی به من دادی یک کیف پولم را شارژکردی ودیگر این که کتاب هایی که رویا نیستند به من دادی این یک نشانه بود این وقتی کسی را از تک تک سلولهای وجودت تحسین کنی خداوند هم تورا سوپرایزد می کند خدایا شکردددددد استاد گلم سپاسگزارم ممممممم. امیدوارم یک امیدی باشد برای کسانی که هنوز خدای درونشان را پیدا نکردهاند یک جرقه باشد خانوم شایسته سپاسگزارمممم خدایا شکرددددد🙏🙏🙏🙏💗؟؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    آرمین حاجی وزیری گفته:
    مدت عضویت: 2410 روز

    به نام خدا

    سلام

    وای خدا چقدر خندیدم.من قبلا یک فایلی ازتون دیده بودم که یک مار بقل پای تان بود وقتی خواب بودین اما فکر میکنم اون وسطهای باغتون بودید.

    آقا خیلی خوبتر بود این فایل و کامل انرژی هاتون گرفتم و سطح فرکانس هامو بردم بالاتر شکر خدای مهربون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    Mohamadreza گفته:
    مدت عضویت: 2133 روز

    سلام

    استاد خدا خیرتون بده که این فایلهای تصویری و خصوصی زندگیتون رو با سخاوتمندی و دست و دلبازی فراوان برای ما میفرستید که دیگه لازم نباشه ما دنبال زندگی خصوصی آدمهای ثروتمند باشیم تا الگو بگیریم از اینکه یک آدم ثروتمند چگونه زندگی میکنه

    من خیلی از این فایلهاتون درس میگیرم

    فقط یه سوالی که خیلی وقته ذهن من رو مشغول کرده و هیچ توضیح مستدل و کافی هم ندیدم براش داده بشه اینه که چگونه میشه یک انسانی که قانون رو درک کرده و میدونه که انسانها هر کاری در این دنیا انجام میدن عواقب کارشون و کارمای عملشون به خودشون برمیگرده پس چطوریه که استاد که خودشون مدرس این قوانین هستن گاهی اوقات حیواناتی مثل این مار یا گوسفندانی که قبلا داشتن و در طبیعت زیبای پرادایس در حال گردش بودن رو میکشه و انگار نه انگار که هر کاری یک کارمایی داره و عواقبش به خود انسان بر میگرده؟

    آیا استاد از باور خاصی استفاده میکنه که اجازه ورود کارمای این اعمال به زندگیشون رو نمیده؟

    یعنی چطور میتونیم به خودمون بقبولانیم که گرفتن جان یک موجود زنده برای ما کارمای بدی نداره؟

    گاهی اوقات به خودم میگم مثلا این مار چون اومده در ملک خصوصی استاد و باعث ترس و ارتعاش فرکانس منفی برای استاد شده در نتیجه به خاطر اینکه استاد این ارتعاش رو از خودشون دور کنن پس باید این مار رو بکشن ولی بعدش یه سوالی میاد توی ذهنم که خب درسته که باید این مار از زندگی خصوصی استاد دور بشه ولی استاد همیشه میگن که برای بهتر و راحتتر شدن کارها از خودتون سوال بپرسید که من چگونه میتونم اینکار رو انجام بدم که برای من بهترین نتیجه را داشته باشد

    پس چرا استاد برای دور کردن مار از زندگی خصوصیشون از خودشون سوال نپرسیدن که من چگونه میتوانم این مار رو از زندگیم دور کنم که هم برای من و هم برای طبیعت و این مار بهترین نتیحه را داشته باشد تا جواب مثلا اینطور بهشون الهام شود که شما میتوانید با گرفتن این مار توسط افراد خبره یا وسایل خاص، این مار رو در جنگل رها کنید تا هم خودتون و هم این مار رو نجات داده باشید و هیچ جانی هم گرفته نشود

    البته این رو هم بگم که من انسان خیلی دلرحمی نیستم و تا قبل از آمدنم توی این مسیر به هیچ موجود زنده ای رحم نمیکردم ولی برای اینکه آگاهیم بیشتر بشه و بفهمم چه کاری صحیح است و زودتر با روحم هماهنگ بشم این سوال رو پرسیدم

    اولش نمیخواستم این سوال رو بپرسم چون احساس کردم این سوال یک نوع جسارت در محضر استاد است ولی بعدش یه حسی بهم گفت استاد خیلی بزرگوار است و درک میکند که تو به دنبال آگاهی هستی

    تو سوالت رو بپرس شاید این سری هم مثل همیشه لطف خداوند شامل حالت شد و به جواب سوالت رسیدی

    به هر حال تشکر میکنم از استاد بزرگوار و خانم شایسته مهربان که واقعا داشتن همراهانی چون خانم شایسته در زندگی هر انسانی یک لطف برکران الهی ست

    خدا یار و نگهدار همگیمون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فرشته جان گفته:
      مدت عضویت: 1359 روز

      سلام به استادعزیز ومریم جان و شما دوست عزیز من هم دقیقا همین پرسش برام پیش اومد و فورا اومدم تو کامنتا ببینم آیا کسی این موضوع کشتن مار رو پرسیده

      که یکی از بچه ها پاسخ داده که این همون قانون اصل بقای اصلح هست که باعث شد قانع بشم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    آرش مشایخی گفته:
    مدت عضویت: 2376 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان،سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز،این فایل زندگی در بهشت مثل فایل های قبلی عالی عالی بود و من چه انرژی گرفتم،خیلی دقت میکنم به رفتار شما نسبت به خانم شایسته،خیلی لذت میبرم از این همه عشقی که نسبت به هم میورزید،در کل استاد شما آدمه با محبتی هستی،خیلی روراستی،و حرفات از دلت میاد و به دله ما هم میشینه،خدا هم دوستت داره،تو قلب رئوفی داری،خیلی بهت عادت کردم و فایل گوش کردن جزئی از برنامه زندگیم شده،البته که من در دوره دوازده قدم هم هستم و کلی تغییر و تحول در من بوجود آمده،خدایا شکرت خدایا شکرت،جهان خیلی زیباست،رهایی و آزادی شما استاد رو خیلی دوستدارم،عاشقتونم، در پناه حق موفق و موید باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    سرور امجد گفته:
    مدت عضویت: 1951 روز

    درود

    بیایید برای لذت بردن از زندگی پا روی لذت و آرامش و حیات طبیعت و حیوانات نگذاریم.

    قانون فیزیک، همان قانون طبیعت و کاینات هست و بارها و بارها تکرار و آزموده می شود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    میثاق طراوت نیا گفته:
    مدت عضویت: 2835 روز

    یعنی واقعا شجاعت رو تمام کردی استاد یه سور هم بهش زدی ازش رد شدی 💪👍👏👏

    مگه میشه آدم تو‌جنگل مار ببینه و باز بره سراغ قطع کردن درخت‌ها و علفهای هرز😱

    این کاریکه کردید استاد بهش چی میگن ؟ ایمان ،؟ توکل ؟ نمیدونم واقعا بنظر من یچیزی فراتر از این حرفهاست

    خدا میدونه واسه من.و آدم‌های مثل من اگر همچین اتفاقی میافتاد چقدر ذهنم نجوا داشت و میگفت که با وجود اون مار حتما بازم مار وجود داره تو جنگل و دیوانگی هست که تنها بری تو دل جنگل و بخوای درخت‌ها و علفهای هرز رو بکنی ، اصلا ممکنه بالای یکی از اونها بازم مار باشه بیفته رو سرت و نیشت بزنه و تمام 😐

    واقعا چقدر ذهنم مقاومت می‌کرد در مورد این قضیه تازه الان میفهمم که من فکر میکردم وارد خیلی از ترس‌هام شدم و بهشون غلبه کردم اما الان میبینم که واااای خدای من یک سر سوزنش بوده ( اینم بگم که من کلا آدم ترسویی نبستم و لج میکنم با چیزاییکه فکر میکنم داره من رو میترسونه و عقب میکشه و میرم تو دلشون ) اما نه میثاق خانم ،تو هنوز هم ترسویی وگرنه این نجواها و مقاومتها نمیامد تو ذهنت در مورد مار و جنگل ، استاد عشق دلم ممنونتم که باعث شدی امروز یکمی بیشتر از دیروز به خودشناسی برسم ،به این برسم که هنوز نتونستم خدارو یگانه و فرمانروای مطلق قبول کنم تو قلبم ، الان هم خوشحالم که تونستم ضعفم رو پیدا کنم و هم ناراحت که چقدر از مرحله خداشناسی ‌‌یگانه پرستی دورم

    الان‌میفهمم که وقتی تو فایلهای عزت نفس میگفتی میری تو‌جنگل تاریک و تنها میمونی و میری تو دل ترس‌هات واقعا خودش رو نشون داد تو داستان امروز و نتیجه غلبه بر ترس‌های اونروز رو تو این داستان عملی نشون دادی

    واقعا تحسین برانگیزه صد ماشاالا بهتون

    البته شجاعت مریم جون و مایک عزیزم هم نباید نادیده گرفت 💪👍

    یادمه هر وقت یه سوسک میدیدیم تو خونمون اونوقتا که هنوز خونه پدریم بودم ، مادر بزرگم میگفت سوسکها جفت هستند اینو کشتیم باید منتظر یکی دیگه باشیم و من همینطور در خوف و رجا تا مدتها بسر میبردم😁 البته درست میگفت بعضی وقتا میامد و اونو هم میکشتیم اما خیلی وقتا هم نه🤪

    در هر صورت خیلی لذت بردم استاد ، مرسی و از مریم جون هم تشکر که همیشه با دوربین آماده در صحنه هست ☺️‌ با ساده ترین چیزها من همیشه لذت میبردم ‌‌معمولا واسه مسافرت و لذت بردم آدم سختگیری نبودم ،حتی اوایل ازدواجم یادمه یسری با موتور رفتیم با همسرم مسافرت و کلی هم بهمون خوش گذشت اما من خیلی از شما و کارهاتون در مورد توجه آگاهانه به زیبایی‌ها و لذت بردن با وسایل ساده و هر لحظه چک کردن احساسم رو یاد گرفتم

    ممنون استاد خوبم 🙏🙏🙏❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    نرگس نوشادي گفته:
    مدت عضویت: 2396 روز

    ینی عااااااااااشقتممم استاد وقتی اونقد بامزه حرف می زنی

    دمتون گرم

    کلی خندیدم اول صبحی

    کلی کیف کردم

    کلی باورام تقویت شد

    و البته ازون ماره هم کلی چندشم شد

    بی اغراق من اونجا میبودم زبونم بند میومد از ترس 😂

    کلی باورام تقویت شد که برای لذت بردن نیاز به هزینه اضافی نیست میشه با کمترین امکانات لذت رو فراهم کرد و سپاسگزار خدای متعال بود

    عاشقتممممم استاد ماه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سیما گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    واقعا اگه یه نگاه کوتاهی به گذشته بندازیم به وضوح دستان خداوند رو

    میبینیم که چقدر جاها کمک مون کرد نجاتمون داد که خودمون کم آورده بودیم و گفتیم دیگه من تسلیم تو ام خودت راه رو برام باز کن. و خداوند راه رو باز کرد هدایتمون کرد و از این ببعد هم باید وقتی افکار منفی سراغمون اومد با خودمون تکرار کنیم که مثل همیشه خداوند همراه منه محافظ منه کمکم میکنه هدایتم میکنه و بدون اذن اون برگی از درخت نخواهد افتاد .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    رحيم مهمان روش گفته:
    مدت عضویت: 1903 روز

    با سلام خدمت عباسمنش پر انرژی و خانم شایسته عزیز خدا قوت

    دیدن سریال زندگی شما به کارهای اصلی روزانه من تبدیل شده و قبل از شروع روز انرژی لازم رو میگیرم واقعا به قول استاد لذت بردن از زندگی نیازی به هزینه های بالا ندارد لازمه فقط انسان حس خوبی داشته باشد که در این صورت حتی در یک خانه شش متری هم لذت خواهد بود و همچنین قوانین خدا و فیزیک تغییرناپذیر هستش چه ما بخواهیم و یا نخواهیم و چه ما قوانین رو قبول داشته باشیم و چه قبول نکنیم

    به امید دیدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: